
مقالات
حوزههای تخصصی:
ظهور نوآوری باز به ایجاد شبکه های پیچیده ای منجر شده است که در آن شرکت ها با انواع مختلفی از شرکا و کاربران برای تولید محصولات، خدمات و فناوری های جدید متحد می شوند. این بازیگران، همراه با فرایندهای نوآوری که انجام می دهند، به عنوان شبکه های نوآوری باز شناخته می شوند. از سوی دیگر استفاده از راهبرد نوآوری باز در کسب وکارها نیازمند شناخت عوامل موفقیت بر آنهاست. بنابراین، هدف از انجام این پژوهش، چارچوب عوامل تبیین کننده موفقیت نوآوری باز از دیدگاه شبکه های نوآوری است. بدین منظور از رویکرد فراترکیب استفاده شد که یکی از روش های فرامطالعه می باشد. در این پژوهش، 1346 مطالعه مرتبط منتشرشده در پایگاه های معتبر علمی بین المللی در بازه زمانی 2009 تا 2023 میلادی مورد بررسی قرار گرفت. درنهایت پس از غربالگری، 29 مقاله برای تحلیل عمیق تر شناسایی شدند. یافته های پژوهش، به استخراج 74 شناسه باز و هشت شناسه محوری شامل دانش شبکه، نوآوری شبکه، ساختار شبکه، بازیگران شبکه، ارتباطات شبکه، هوشمندی شبکه، حاکمیت شبکه و توانمندی شبکه منجر شده است. این تقسیم بندی می تواند ابزار مناسبی برای اجرای سیاست نوآوری باز از دیدگاه شبکه نوآوری در صنایع مختلف باشد.
ارائه الگویی برای بسترسازی صنعت 4.0 با تاکید بر نقش نوآوری باز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مشکلات بنیادی در عصر صنعت 4.0، عدم توجه به نوآوری باز در سازمان هاست. از مهمترین دلایل آن، نبود الگویی کارآمد در این حوزه می باشد. این پژوهش ابتدا شاخص ها و مؤلفه های مؤثر بر بسترسازی صنعت 4.0 همراه با نوآوری باز را به کمک روش فراترکیب شناسایی کرده است و سپس با روش پویایی سیستم، الگویی پویا برای بسترسازی صنعت 4.0 همراه با نوآوری باز در سازمان طراحی می کند. نتایج پژوهش، 38 شاخص و 9 مؤلفه اصلی را (نوآوری ورودی، نوآوری دوسویه، خلاقیت و نوآوری سازمان، تشخیص و افزایش آمادگی فناوری ها، ساختارمندی فناورانه صنعت 4.0 سازمان، ظرفیت جذب سازمان، عملکرد سازمان، بسیج منابع، منابع انسانی در صنعت 4.0 همراه با نوآوری باز) نشان می دهد. همچنین یافته های روش پویایی سیستم حاکی از آن است که با اجرای فرایند بسترسازی صنعت 4.0 با نقش نوآوری باز در سازمان ها، بهره وری و سود مالی سازمان، افزایش می یابند، اما هنگامی که فرایند نوآوری باز در صنعت 4.0 سازمان، پایین باشد، بهره وری، سود مالی و سهم بازار سازمان در آینده همراه با مسائلی خواهد بود.
نگاشت تعاملات ذی نفعان کلیدی نوآوری فناورانه داروهای زیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد نظام نوآوری به چارچوبی محبوب برای پژوهشگران و سیاست گذاران تبدیل شده است تا بتوانند دلایل و ریشه های عدم خلق، انتشار و استفاده از نوآوری را شناسایی کنند. در رویکرد نظام نوآوری، فرایند نوآوری غیرخطی و پیچیده در نظر گرفته می شود. این پیچیدگی به صورت بازخورد متعدد بین عناصر، نهادها و شبکه ها بازتاب می یابد. صنعت داروهای زیستی در میان صنایع نوین از جایگاه خاصی برخوردار بوده و سرعت توسعه کاربردهای آن شگفت آور و دارای توانایی ها و حوزه عمل وسیعی است. ازاین رو، در پژوهش کنونی به تحلیل تعاملات ذی نفعان کلیدی این حوزه با رویکرد نوآوری فناورانه با استفاده از الگوی تحلیل ساختاری و نرم افزار میک مک پرداخته شد. براین اساس، ابتدا مجموعه ذی نفعان کلیدی مؤثر در توسعه نوآوری فناورانه در حوزه داروهای زیستی شناسایی شده و سپس با استفاده از نمودار میک مک بر اساس قدرت نفوذ و وابستگی طبقه بندی شده اند. بر این اساس، ذی نفعان کلیدی حوزه داروهای زیستی را پنج دسته از فعالان اصلی: حوزه سیاست گذاری، نظام آموزشی و پژوهشی، شرکت های فعال، نظام مالی و نظام حمایتی و نظارتی تشکیل می دهند. پس از توزیع و تکمیل پرسش نامه ها توسط 28 نفر از آگاهان کلیدی، گردآوری پرسش نامه ها آغاز شد. نتایج نشان داد روابط برای توسعه نوآوری های فناورانه می تواند به گونه ای باشد که مراکز تحقیق و توسعه داخلی وابسته به دولت، عهده دار وظیفه تحقیق و توسعه؛ بنگاه های خصوصی عهده دار تولید محصولات و وزارتخانه های دولتی عهده دار بازاریابی از طریق تدوین مقررات و استانداردهای ایجادکننده انحصار یا وضع تعرفه یا خرید محصولات بومی باشند که می تواند با سطح توانمندی بنگاه های خصوصی تولیدکننده داروهای زیستی یا نهادهای دولتی درگیر، با تغییراتی از میزان همکاری همراه باشد. با این روش، خطرات و هزینه های تحقیق و توسعه بین مراکز تحقیقاتی دولتی و بنگاه ها تقسیم می شود. همچنین، نهادهای دولتی با پایش روند نوآوری های فناورانه می توانند بازیگران جدید را وارد این همکاری ها کنند و این زمانی امکان پذیر است که توانمندی بنگاه های خصوصی به اندازه کافی برای انجام تحقیق و توسعه، افزایش یافته باشد.
تحلیل موانع نوآوری سبز در صنعت خودروسازی ایران: رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه صنعت خودروسازی به دلیل اثرات زیست محیطی قابل توجه به سمت نوآوری های سبز سوق داده می شود، اما این گذار در کشورهای درحال توسعه مانند ایران با چالش هایی مواجه است. شناسایی موانع نوآوری سبز، به دلیل چالش های موجود در انتخاب و به کارگیری فناوری های سبز به یک مسئله مهم در توسعه پایدار تبدیل شده است. این پژوهش یک چارچوب مفهومی با رویکردی ترکیبی به منظور شناسایی و تحلیل موانع نوآوری سبز در صنعت خودروسازی ایران ارائه می دهد. ابتدا موانع نوآوری سبز از طریق بررسی ادبیات و انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته با خبرگان مرتبط با ادبیات تحقیق، شناسایی شده اند. سپس با تحلیل محتوای کیفی، 19 مانع فرعی در 6 دسته مانع اصلی (منابع، رفتارها، اطلاعات، فناوری، سازمانی و قوانین و مقررات) طبقه بندی شدند. سپس با استفاده از مدل سازی ساختاری تفسیری، روابط علی بین این موانع تحلیل و نتایج بر اساس معیارهای اهمیت و تأثیرگذاری در 5 سطح طبقه بندی شد. «انزوای صنعت خودروسازی از روندهای جهانی»، «خلأ سیاست گذاری»، «پیچیدگی قوانین» و «ناکارآمدی نظام بازدارندگی» به عنوان موانع کلیدی شناسایی شدند که بیشترین تأثیر را بر سایر موانع دارند. این پژوهش می تواند به سیاست گذاران و ذی نفعان در تدوین استراتژی های توسعه پایدار صنعت خودرو اثربخش باشد.
الگوی چابکی با رویکرد باز در شرکت های کوچک و متوسط منتخب در شهرک صنعتی یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شرایط رقابتی که شرکت های کوچک و متوسط در آن قرار دارند، آنها را به دستیابی به منابع بیشتر، پاسخ سریع به تغییرات بازار، نوآوری بیشتر و قابلیت های چابکی مجبور کرده است. ولی برای رسیدن به چابکی، اجرای فرآیندهای سازمانی با مدل باز نیاز است که با اشتراک گذاری اطلاعات و همکاری با شرکای خارجی بدست می آید. بنابراین هدف اصلی این تحقیق ارائه مدل چابکی با رویکرد باز در شرکت های کوچک و متوسط منتخب شهرک صنعتی یزد است که برای اولین بار چابکی با رویکرد باز را بررسی کرده است. در این مطالعه از رویکرد کیفی داده بنیاد و نرم افزار اطلس استفاده شده است. فرآیند جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده ها با انجام مصاحبه های باز و عمیق و با توجه به محتوای تحقیق و قابلیت های خبرگان، اشباع، 23 مصاحبه انجام گرفت. در فرآیند کدگذاری و تعیین ابعاد مدل 161 کد باز، 21 کد محوری و 6 کد انتخابی شناسایی شد و شرکت ها با اجرای چابکی با رویکرد باز به پاسخگویی سریع به تغییرات، دستیابی به انعطاف پذیری سازمانی، محیط کاری نوآور و چابک و ایجاد مدل کسب و کار باز دست می-یابند.
شناسایی کارکردهای مدیریت منابع انسانی در اقتصاد گیگ با رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، شناسایی کارکردهای مدیریت منابع انسانی در اقتصاد گیگ با رویکرد فراترکیب می باشد. این پژوهش از نظر هدف، توسعه ای؛ از لحاظ ماهیت و سبک تحلیل مؤلفه ها، جزء پژوهش های کیفی و براساس جمع آوری داده ها، اسنادی است. از منظر روش انجام پژوهش، تحلیلی- توصیفی است و مؤلفه های پژوهش با استفاده از روش کیفی فراترکیب هفت مرحله ای ساندلوسکی و باروسو جمع آوری و تحلیل شده اند. به منظور شناسایی کارکردهای مدیریت منابع انسانی در اقتصاد گیگ، پژوهشگران به جستجوی سیستماتیک پژوهش های انجام شده مربوط به این عوامل در 5 پایگاه علمی ساینس دایرکت، امرالد، وایلی، سیج و تیلور اند فرانسیس و همچنین پایگاه استنادی اسکوپوس بین سال های 2010 تا 2023 پرداختند. در بررسی های اولیه، تعداد 117 منبع یافت شد که پس از طی مراحل غربال گری و اعتبارسنجی و بهره گیری از ابزار CASP در نهایت 21 مقاله مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای بررسی کیفیت یا پایایی شاخص ها از ضریب کاپا در نرم افزار SPSS استفاده شده است که در پژوهش حاضر برابر با 0/80 است که نشان دهنده پایایی مناسب شاخص های این پژوهش می باشد. در مجموع 7 کارکرد اصلی مدیریت منابع انسانی در اقتصاد گیگ شامل برنامه ریزی منابع انسانی، جذب و استخدام منابع انسانی، آموزش و توسعه منابع انسانی، جبران خدمات منابع انسانی، طراحی شغل، مدیریت عملکرد، و ارتباطات؛ و 18 کارکرد فرعی مدیریت منابع انسانی در اقتصاد گیگ شناسایی شده است.