فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۱۷٬۹۴۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش هیجان های تحصیلی مثبت و منفی و کیفیت زندگی در مدرسه در پیش بینی شایستگی تحصیلی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی شهر تبریز انجام شده است.
روش ها: این تحقیق از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ شیوه اجرا توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری تحقیق حاضر را تمامی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی شهر تبریز تشکیل دادند که در سال تحصیلی 1404-1403 مشغول به تحصیل بودند که از این جامعه، بر اساس فرمول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای تعداد 324 نفر انتخاب شده و مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار گرد آوری داده های پژوهش مقیاس هیجان های تحصیلی پکران و همکاران (2002)، پرسشنامه کیفیت زندگی در مدرسه اینلی و بورک (1999) و شایستگی تحصیلی دیپرنا و الیوت (1999) بودند. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل رگرسیون انجام گرفت.
یافته ها: هیجان های تحصیلی مثبت و منفی و مؤلفه های رضایت عمومی، فرصت، پیشرفت و ماجراجویی کیفیت زندگی قادرند تغییرات شایستگی تحصیلی را به طور معناداری در دانش آموزان تبیین کنند.
نتیجه گیری: بدین ترتیب می توان نتیجه گرفت که توجه به هیجان های تحصیلی و بالا بودن کیفیت زندگی مدرسه ای و افزایش شایستگی تحصیلی از اهمیت بالایی برخوردار است.
اسکولار چت یک پلتفرم هوش مصنوعی برای حمایت از پژوهشگران و نویسندگان در دنیای علمی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به معرفی Scholar-Chat، یک پلتفرم هوش مصنوعی طراحی شده برای حمایت از پژوهشگران و نویسندگان در فرآیندهای تحقیق و نوشتن علمی می پردازد. هدف اصلی این پلتفرم تسهیل دسترسی به منابع علمی و بهبود کیفیت نوشتار از طریق ارائه خدمات متنوعی از جمله نوشتن، ویرایش و بازبینی متون علمی است. برای بررسی کارایی Scholar-Chat، از روش های کیفی و کمی استفاده شده است. در این راستا، داده های مرتبط با نظرات کاربران و تحلیل بازخوردها جمع آوری و مورد بررسی قرار گرفته اند. یافته های این تحقیق نشان می دهد که Scholar-Chat قادر است با ارائه پاسخ های سریع و دقیق به سوالات پژوهشگران، روند تحقیق را تسهیل کند و کیفیت نوشتارهای علمی را بهبود بخشد. نتیجه گیری این مقاله به اهمیت استفاده از فناوری های نوین در پشتیبانی از روندهای علمی و آموزشی اشاره دارد و نشان می دهد که Scholar-Chat می تواند به عنوان یک ابزار ارزشمند در دست پژوهشگران و نویسندگان عمل کند و به ارتقاء استانداردهای علمی کمک نماید.
اثربخشی شن بازی درمانی بر بهبود روحیه علمی دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف این پژوهش، اثربخشی شن بازی درمانی بر بهبود روحیه علمی دانش آموزان پایه دوّم ابتداییِ شهرِ کرمان بود.روش : این پژوهش از حیث هدف، کاربردی و از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی است. جامعه این پژوهش، کلیه دانش آموزان دختر پایه دوّم کرمان در سال تحصیلی 1403_1402 بود. برای انتخاب نمونه آماری، از نمونه گیری تصادفی استفاده شده است. به این منظور، 50 نفر از دانش آموزان دختر پایه دوّم ابتدایی، به طور تصادفی انتخاب شده و به دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند(25 دانش آموز گروه آزمایش و 25 دانش آموز گروه کنترل). ابزار اندازه گیری برنامه گام به گام بازی درمانی و پرسشنامه روحیه علمی دانش آموزان محقّق ساخته بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری توصیفی و آمار استنباطی(تحلیل کواریانس) استفاده شده است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بر اساس سطح معنی داری بین شن بازی درمانی و روحیه علمی دانش آموزان، رابطه خطی برقرار است. از سوی دیگر، مقدار اثر برای هر یک از این متغیّرها نیز، در ستون اندازه اثر در مدل تحلیل کوواریانس دیده شد. هر چه مقدار این ستون برای هر یک از سطرها بیشتر باشد، تأثیر آن روی متغیّر وابسته بیشتر است. همچنین بر اساس نتایج به دست آمده، عرض از مبدأ برای مدل رگرسیونی با افزایش هر واحد شن بازی درمانی مقدار 167/11 واحد روحیه علمی دانش آموزان افزایش و مثبت و معنادار شد. نتیجه گیری: با توجّه به این نتایج، می توان گفت که بهبود روحیه علمی از طریق شن بازی به صورت دیداری و کلامی، به کودکان در درک این مفاهیم کمک می کند. حمایت دیداری، آن ها را قادر می سازد تا تصویری ذهنی از اشیا، اطّلاعات و نگرش های اطراف خود ایجاد کند و درک دیداری و کلامی را برای آن ها آسان سازد و به تقویّت مهارت های ارتباطی بین آن ها، دوستان و معلّمانشان کمک کند. همچنین تفکّر عینی و تجارب بیرونی در زمینه احساسات به دلیل محدودیّت در تجسّم و خیال پردازی و تمرکز بر امور ساده بیرونی رخ می دهد که از طریق شن بازی تخیّلات کودک تقویّت شده و تفکّر عینی کاهش می یابد؛ بنابراین شن بازی نقش پررنگ و با اهمّیّتی در روحیه علمی (خلّاقیّت، تلاش مستمر، اعتماد به نفس، توانایی کار گروهی و تفکّر انتقادی) دانش آموزان دارد.
The Role of Mathematical Self-Efficacy in the Relationship Between Mathematical Resilience and Academic Achievement in Mathematics Among Humanities Students
حوزههای تخصصی:
mathematical resilience and academic achievement in mathematics among students in the humanities. The study employed a descriptive correlational design. A total of 282 eleventh and twelfth-grade students in the humanities (138 girls and 144 boys) from Tehran were selected using convenience sampling. Participants completed the Asher and Pajares Mathematical Self-Efficacy Scale, the Kooken et al. Mathematical Resilience Scale, and their mathematics academic achievement was assessed based on the average of their previous final grades. Structural equation modeling was used for data analysis. The results revealed that mathematical resilience and mathematical self-efficacy have a direct impact on the academic achievement in mathematics among students in the humanities. Furthermore, data analysis results indicated a significant relationship between mathematical resilience and academic achievement in mathematics among students in the humanities, mediated by mathematical self-efficacy. Therefore, mathematical resilience and mathematical self-efficacy play crucial roles in the academic advancement of students in the humanities, and incorporating these components into mathematics education can be effective in enhancing the academic achievement in mathematics among students in the humanities.
The Impact of the School's Ethical Climate on Academic Engagement with an Emphasis on the Mediating Role of Achievement Emotions in Students
حوزههای تخصصی:
The present study aimed to determine the impact of the school ethical climate on academic engagement, emphasizing the mediating role of achievement emotions in students. This research was applied in terms of purpose and descriptive-correlational in terms of method. The statistical population included all female 11th and 12th-grade students in Zahedan during the 1404-1403 academic year, totaling 29,588 students. Based on the Krejcie-Morgan table, a sample size of 379 students (198 from 11th grade and 181 from 12th grade) was selected. The research tools included the Victor and Cullen Ethical Climate Questionnaire (1988), the Achievement Emotions Questionnaire by Pekrun et al. (2005), and the Academic Engagement Questionnaire by Reeve and Tseng (2011). The validity of the questionnaires was established through content validity, and their reliability was assessed using Cronbach's alpha coefficients: 0.88 for the ethical climate questionnaire, 0.86 for the achievement emotions questionnaire, and 0.80 for the academic engagement questionnaire. Data analysis involved Pearson correlation coefficient and path analysis tests. The findings indicated that the school ethical climate had a direct positive effect on academic engagement and positive achievement emotions and a direct negative effect on negative achievement emotions. Additionally, positive achievement emotions had a direct positive effect on students' academic engagement, while negative achievement emotions had a direct negative effect. The results also highlighted that achievement emotions play a mediating and indirect role in the influence of the school ethical climate on students' academic engagement.
The Effect of Emotional Self-Regulation Training on Assertiveness Skills and Motivational Beliefs in Students
حوزههای تخصصی:
The purpose of this research was to determine the effect of emotional self-regulation training on assertiveness skills and motivational beliefs in students.The research method was a semi-experimental pre-test-post-test type with a control group.From the statistical population, which included all sixth grade female students of Mirjaveh in the academic year of 1997-1998, using the purposeful sampling method, 40 people were randomly replaced in two experiment and control groups.The tools used were Gambrill and Ritchie's Daring Questionnaire (1975) and Motivational Strategies for Learning Questionnaire (1990).Covariance analysis method was also used to analyze the data. The results of the research showed that emotional self-regulation training was effective on students' assertiveness skills and motivational beliefs (p<0.01). Also, the effect of emotional self-regulation training on the components of motivational beliefs such as increasing self-efficacy and reducing exam's anxiety has also been positive and significant (p<0.01). But the results of the effect of emotional self-regulation training on internal valuation were not significant (p<0.05).Considering the negative consequences of weak motivational beliefs and assertiveness skills in students; Therefore, in order to strengthen these variables, it is suggested that emotional self-regulation be taught to students by teachers and education planners in the form of class discussions or empowerment workshops.
به کارگیری واکاوی یادگیری به منظور افتراق محیط های یادگیری مبتنی بر ویدئو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فناوری های آموزشی در یادگیری دوره ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴
163 - 188
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر یادگیری مبتنی بر ویدئو افتراقی در مقایسه با یادگیری مبتنی بر ویدئو معمولی بر یادگیری، یادگیری خودتنظیم و رضایت از دوره یادگیرندگان با رویکردی نوآورانه بود. اهمیت درنظرگرفتن نیازها و ویژگی های متنوع یادگیرندگان در محیط های یادگیری آنلاین امری ضروری بوده و امروزه با بهره مندی محیط های یادگیری از ابزارهای فناورانه، در کانون توجه پژوهشگران حوزه آموزش قرار گرفته است بحثی چالشی است، اما بااین حال یک رویکرد آموزشی منسجمی و غنی شده با فناوری که بتواند به این چالش بپردازد کمتر به چشم می خورد جایی که ابزار واکاوی یادگیری می تواند کمک کننده باشد. روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بوده و با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 60 معلم انتخاب شده و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و کنترل قرار داده شدند. ابزارهای جمع آوری داده شامل پرسش نامه یادگیری خودتنظیم آنلاین، آزمون محقق ساخته یادگیری، پرسش نامه سنجش رضایت از دوره و ابزار واکاوی یادگیری بودند. دوره آموزشی اصول طراحی آموزشی برای معلمان در 5 جلسه طراحی شده و به صورت افتراقی به کمک ابزار واکاوی، برای گروه آزمایش و به صورت معمولی برای گروه کنترل برگزار شد. به منظور بررسی تغییرات مداخله آموزشی، از کلیه یادگیرندگان پیش آزمون و پس آزمون به عمل آمد. برای تجزیه تحلیل داده ها از روش های آماری توصیفی و استنباطی استفاده شد. نتایج نشان داد یادگیری، یادگیری خودتنظیم و رضایت یادگیرندگان در رویکرد نوآورانه یادگیری افتراقی مبتنی بر ویدئو به صورت معناداری نسبت به یادگیری مبتنی بر ویدئو معمولی، بیشتر بود. بر اساس نتایج، در انتها پیشنهادها مورد بحث قرار گرفت.
بررسی چگونگی نقش فعالیت های فوق برنامه در تقویت برنامه درسی رسمی از دیدگاه معلمان دوره اول متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی چگونگی نقش فعالیتهای فوق برنامه در تقویت برنامه درسی رسمی از نظر معلمان دوره اول متوسطه انجام شد. روش تحقیق توصیفی- پیماشی و از نوع کاربردی است. جامعه آماری شامل کلیه معلمان دوره اول متوسطه شهرستان قائمشهر درسال 99-1400 (390 نفر) است، که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و برحسب جدول کرجسی و مورگان 194 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گرداوری داده ها،مطالعات کتابخانه ای و فرم پرسشنامه محقق ساخته بوده که روایی ان با استفاده از روایی صوری و پایایی ان با استفاده از ضریب الفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و امار استنباطی(آزمون تی و آزمون فریدمن) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که نقش فعالیتهای فوق برنامه در دستیابی از منابع آموزشی، ارتقاء انگیزش تحصیلی ، بهبود امکان ارتباط ، ارتقاء کیفیت تدریس، ارتقاء کیفیت تکالیف درسی، بهبود فرایند ارزشیابی و ملاحظه تفاوت های فردی در سطح متوسط به بالا می باشد. که از این میان نقش فعالیت های فوق برنامه در «بهبود فرآیند ارزشیابی تحصیلی » بیشترین میانگین و «بهبود امکان ارتباط و تداوم آن» کمترین میانگین رتبه را کسب کرده اند.
اثربخشی برنامه توانمندسازی شناختی با رویکرد بدنمندی بر بهبود مهارت های پیشاریاضی و حافظه فعال دیداری-فضایی در کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تدوین و اعتباریابی برنامه توانمندسازی شناختی با رویکرد بدنمندی و اثربخشی آن بر بهبود مهارت های پیشاریاضی و حافظه فعال دیداری-فضایی در کودکان پیش دبستانی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود و ازنظر هدف کاربردی و ازنظر شیوه جمع آوری داده ها در طبقه تحقیقات ترکیبی (کیفی-کمی) قرار می گیرد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کودکان 5 تا 7 ساله در مراکز پیش دبستانی شهر تهران در سال تحصیلی 1402-1403 بود که از بین آن ها، نمونه ای به حجم 30 نفر (15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه گواه) با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی گمارش شد. در مرحله بعد دو آزمونِ مهارت های پایه ریاضی (کهن صدق، 1376) و خرده آزمون حافظه فعال دیداری-فضایی (حافظه مازها و یادآوری مکعب) از مجموعه آزمون حافظه فعال برای کودکان (ارجمندنیا، 1388) به عنوان پیش آزمون و پس آزمون اجرا شد. برای آزمون فرضیه ها از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد برنامه توانمندسازی شناختی با رویکرد بدنمندی بر بهبود مهارت های پیشاریاضی در حیطه های اعداد و عملیات، اندازه گیری، محاسبات اولیه و هندسه و همچنین حافظه فعال دیداری-فضایی اثرگذار است. بر این اساس می توان گفت برنامه توانمندسازی شناختی با رویکرد بدنمندی به دلیل تکیه بر تجربیات مستقیمِ بدنی و حرکتی، سیستم عصبی، حسی، حرکتی و شناختی را هم زمان درگیر می کند.
The impact of interactionist vs. interventionist dynamic assessment on writing fluency and complexity of young vs. adult IELTS candidates(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۵, Issue ۱ , ۲۰۲۴
45 - 75
حوزههای تخصصی:
According to sociocultural theory, dynamic assessment (DA) merges instruction and assessment. This study attempted to compare the effects of interactionist versus interventionist DA on the writing fluency and complexity of adult versus young IELTS candidates in an international language school in Tehran with the age range of 15-48. One hundred and forty students (90 males and 50 females) who had enrolled in the IELTS preparation course in the spring of 2021 participated in this study. The study participants were divided into four groups namely, young interactionist, young interventionist, adult interactionist, and adult interventionist. The participants in all groups were homogenized based on the result of their performance in a standard version of Preliminary English Test (PET). During the eight-week treatment period, the interactionist groups were given writing tests followed by the instructor’s feedback and guidance, while the interventionist groups received instructions and were given writing test samples without qualitative feedback. The pre-test and post-test comparisons among the four groups by Two Way ANCOVA showed that both young and adult individuals in the interactionist groups had a significant improvement in their writing performance compared to those in the interventionist group. In addition, the study revealed the significant impact of interactionist DA vs. interventionist DA on both young and adult participants' scores in both writing fluency and complexity post-test. Likewise, the results showed no statistically significant interaction between the type of assessment and the candidates’ age. The study presents pedagogical implications for teachers, students, and IELTS preparation program designers.
شناسایی برنامه های درسی کارآمد در تدوین منابع آموزش زبان فارسی با مقاصد عمومی برای غیرفارسی زبانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۲
67 - 90
حوزههای تخصصی:
یکی از کاستی های حوزه دانش آموزشکاوی زبان فارسی، نبود آگاهی از مناسب ترین برنامه های درسی برای تدوین منابع آموزشی است. هدف این پژوهش شناسایی برنامه های درسی کارآمد برای آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان برای مقاصد عمومی است. در این پژوهش میدانی 43 مدرس آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان از مراکز مختلف آموزش زبان فارسی دانشگاه های کشور به صورت تصادفی شرکت کرده اند. در این پژوهش از یک پرسشنامه محقق ساخته که حاوی 11 گویه در مورد انواع برنامه های درسی که نیز اعتبارسنجی شده است، استفاده گردید. نتایج نشان داد که از 11 برنامه درسی 9 برنامه درسی در وضعیت مطلوب و اثرگذار برای تدوین منابع آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان برای اهداف عمومی قرار دارند. از نظر رتبه بندی 3 برنامه درسی «مهارت های آمیخته زبانی»، «تکلیف بنیان » و «مفهومی-کارکردی» از نظر میزان اهمیت و کارآمدی برای تدوین منابع آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان برای اهداف عمومی در اولویت اول تا سوم و نیز برنامه های درسی « توانش بنیان»، «محتوا بنیان » و «متن بنیان» در ردیف های نهم تا یازدهم قرار گرفته اند.
اثربخشی بسته آموزشی الگوی محیط یادگیری چندرسانه ای بر درگیری تحصیلی و هنجار گریزی تحصیلی در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
1 - 36
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی بسته آموزشی الگوی محیط یادگیری چندرسانه ای بر درگیری تحصیلی و هنجار گریزی تحصیلی در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص ریاضی بود. این پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دو ماه بود. جامعه آماری شامل تمامی کودکان با اختلالات یادگیری خاص ریاضی در مقطع تحصیلی سوم و چهارم دبستان در شهر اصفهان سال تحصیلی 1401-1402 بود که از این میان آن ها 30 نفر به شیوه در دسترس انتخاب و درنهایت به صورت تصادفی دو گروه 15 نفری (آزمایش و گواه) تقسیم شدند. شرکت کنندگان پرسش نامه هنجار گریزی تحصیلی کلارک و همکاران (2015) و پرسش نامه درگیری تحصیلی ریوه (2013) را برای پیش آزمون تکمیل کردند. در ادامه برای گروه آزمایش به مدت ۸ جلسه و هر جلسه 45 تا 60 دقیقه به صورت حضوری بسته آموزشی موردنظر، اجرا شد. درحالی که گروه گواه آموزشی دریافت نکرد. در پایان دو گروه آزمایش و گواه، پرسش نامه هنجار گریزی تحصیلی و پرسش نامه هنجار گریزی تحصیلی را به عنوان پس آزمون تکمیل نمودند. درنهایت داده ها به روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با استفاده از نرم افزار SPSS-24 تجزیه وتحلیل شدند. تحلیل داده های پژوهش نشان داد که بسته آموزشی الگوی محیط یادگیری چندرسانه ای به طور معنی داری منجر به بهبود درگیری تحصیلی و هنجار گریزی تحصیلی شده است (001/0>p)؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که بسته آموزشی الگوی محیط یادگیری چندرسانه ای در افزایش درگیری تحصیلی و کاهش هنجار گریزی تحصیلی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ریاضی مؤثر بوده و ماندگاری آن بعد از دو ماه پابرجا مانده است.
پیش بینی موفقیت تحصیلی بر اساس رویکرد یادگیری تلفیقی، انگیزش تحصیلی و درگیری تحصیلی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یادگیری ترکیبی به عنوان رایجترین رویکرد تربیتی و انگیزش تحصیلی و درگیری تحصیلی به عنوان سازه های روانشناختی به ترتیب به عنوان مولفه بیرونی و محرک های درونی موثر بر عملکرد تحصیلی تلقی می شوند. بر این اساس، هدف مطالعه پیش بینی موفقیت تحصیلی بر اساس رویکرد یادگیری تلفیقی، انگیزش تحصیلی و درگیری تحصیلی است. روش ها: در این پژوهش زمینه یابی مبتنی بر ضریب همبستگی، از بین220 نفر دانشجوی رشته علوم تربیتی دانشگاه پیام نور مرکز خلخال در نیمسال دوم سال تحصیلی 99-1398، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و بر اساس جدول کرجسی و مورگان،140 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته یادگیری ترکیبی، پرسشنامه انگیزش تحصیلی هرمانس(2014)و پرسشنامه درگیری تحصیلی زرنگ(1391) به همراه نمرات پایان ترم به عنوان عملکرد تحصیلی استفاده شد. سرانجام برای بررسی رابطه علی بین متغیرها از تحلیل خطی ساده مبتنی برآزمون ضریب همبستگی پیرسون و برای بررسی رابطه همزمان بین متغیرها از تحلیل چند خطی(همزمان) مبتنی برآزمون ضریب همبستگی رگرسیون به کمک نرم افزار SPSS-V21استفاده شد. یافته ها: تک تک متغیرهای رویکرد یادگیری ترکیبی، انگیزش تحصیلی و درگیری تحصیلی بر موفقیت تحصیلی تاثیر دارند(389/7،213/4 ،990/5T=، 05/0>p)، اما در این میان، رویکرد یادگیری ترکیبی در مقایسه با انگیزش تحصیلی و درگیری تحصیلی، بیشترین تاثیر را بر موفقیت تحصیلی داشت(210/0، 288/0<439/0). نتیجه نهایی تحقیق نیز نشان داد که تاثیر همزمان رویکرد یادگیری ترکیبی، انگیزش تحصیلی و درگیری تحصیلی در مقایسه با تاثیر تک تک متغیرها بر موفقیت تحصیلی، بیشتر است(435/0=R2). نتیجه گیری: اگر ابعاد و مولفه های تشکیل دهنده یادگیری ترکیبی و ابعاد درونی و بیرونی و تنظیم شده انگیزش تحصیلی به همراه سه بعد رفتاری، شناختی و انگیزشی درگیری تحصیلی در طول دوره آموزشی به خوبی نیازسنجی، طراحی، اجرا و ارزشیابی شوند، می توانند بر موفقیت تحصیلی تأثیرات چشمگیری داشته باشند.
نقش کارکردهای توسعه منابع انسانی دانشگاه در خودکارآمدی دانشجویان: شواهد تجربی از دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه حرفه ای معلم سال ۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۳۳)
97 - 115
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: خودکارآمدی دانشجویان نقش تعیین کننده ای در موفقیت تحصیلی و شغلی آن ها دارد. عدم توجه به این عامل مهم در دانشگاه ها و بویژه دانشگاه فرهنگیان که مأموریت اصلی آن، تربیت معلم است، می تواند نظام تعلیم و تربیت را دچار چالش کند. بنابراین ضروری است عوامل مؤثر بر خودکارآمدی دانشجویان در ابعاد مختلف ازجمله علمی، عاطفی و اجتماعی مورد مطالعه قرار گیرد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش کارکردهای توسعه منابع انسانی دانشگاه در خودکارآمدی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان، پردیس شهید چمران تهران انجام شد. روش ها : روش تحقیق، توصیفی-همبستگی و مبتنی بر مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری، شامل کلیه دانشجویان پسر پردیس شهید چمران دانشگاه فرهنگیان در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ و به تعداد ۱۲۴۳ نفر در رشته های آموزش ابتدایی، مشاوره و تربیت بدنی در مقطع کارشناسی بود. داده ها از نمونه ای به تعداد ۲۸۴ نفر از دانشجویان دانشگاه فرهنگیان شهید چمران تهران به شکل تصادفی ساده جمع آوری شد و مدل سازی معادلات ساختاری SEM به منظور بررسی نقش کارکردهای توسعه منابع انسانی در خودکارآمدی مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که مدل به دست آمده، از برازش مناسبی برخوردار است و کارکردهای توسعه منابع انسانی، نقش مهمی در خودکارآمدی دانشجویان دارد. به عبارت دیگر، بین کارکردهای توسعه منابع انسانی و خودکارآمدی دانشجویان، یک رابطه خطی و مثبت وجود دارد. نتیجه گیری: با درک و اجرای مؤثر کارکردهای توسعه منابع انسانی، دانشگاه فرهنگیان می تواند به طور قابل توجهی بر خودکارآمدی دانشجویان خود تأثیر بگذارد و عملکرد آن ها را در ابعاد علمی، عاطفی و اجتماعی بهبود بخشد. این تحقیق می تواند به سیاست گذاران و مربیان، برای بهبود کیفیت آموزش، ایجاد فضایی که در آن دانشجویان احساس توانایی برای دست یابی به اهداف خود کنند، کمک نماید. در مطالعات آینده باید اثرات بلندمدت کارکردهای عملکرد توسعه منابع انسانی بر خودکارآمدی دانشجویان و کمک به آن ها جهت موفقیت شغلی پس از فارغ التحصیلی بررسی شود.
مقایسه اثربخشی روش های تدریس یادگیری مشارکتی و ایفای نقش بر اشتیاق تحصیلی و سازگاری اجتماعی در درس مطالعات اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳
1 - 12
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: روش های تدریس نقش مهمی در موفقیت تحصیلی و اجتماعی دانش آموزان دارد. بنابراین، هدف این مطالعه مقایسه اثربخشی روش های تدریس یادگیری مشارکتی و ایفای نقش بر اشتیاق تحصیلی و سازگاری اجتماعی در درس مطالعات اجتماعی بود.روش پژوهش: مطالعه حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی شهر اهواز در سال تحصیلی 03-1402 بودند که 60 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب و به روش تصادفی در سه گروه مساوی جایگزین شدند. هر یک از گروه های آزمایش هشت هفته با روش های تدریس یادگیری مشارکتی و ایفای نقش و گروه کنترل با روش تدریس متداول آموزش دیدند. داده ها با مقیاس اشتیاق تحصیلی فردریکز و همکاران (2004) و پرسشنامه سازگاری اجتماعی بل (1961) گردآوری و با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS-25 تحلیل شدند.یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو روش تدریس یادگیری مشارکتی و ایفای نقش در مقایسه با گروه کنترل باعث افزایش میانگین نمره اشتیاق تحصیلی و کاهش میانگین نمره سازگاری اجتماعی دانش آموزان شدند (001/0P<)، اما بین گروه های آزمایش روش های تدریس یادگیری مشارکتی و ایفای نقش در بهبود اشتیاق تحصیلی و سازگاری اجتماعی آنان هیچ تفاوت معنی داری وجود نداشت (05/0P>).نتیجه گیری: با توجه به نتایج، برای بهبود اشتیاق تحصیلی و سازگاری اجتماعی دانش آموزان می توان از روش های تدریس یادگیری مشارکتی و ایفای نقش بهره برد.
تعیین نگرش معلمان به «اشتباه» و «اشتباه کردن» در فرایند یادگیری و بهبود فرهنگ مواجهه با آن (مورد مطالعه: دانش آموزان دوره ابتدایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش شناسایی نگرش معلمان به اشتباه و اشتباه کردن در فرایند یادگیری و بهبود فرهنگ مواجهه با آن در رویارویی با دانش آموزان دوره ابتدایی بود. برای دست یابی به این هدف از پارادایم تفسیری، رویکرد کیفی و راهبرد پدیدارشناسی از نوع ون مانن و توصیفی - تحلیلی بهره برده شد. میدان پژوهش شامل معلمان دوره ابتدایی کردستان در سال تحصیلی 1402-1403 بود که با نمونه گیری هدف مند ملاک محور، به تعداد 12 نفر تا رسیدن به درجه اشباع انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته پژوهشگرساخته و فرمت داده ها صوت بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تکنیک قیاسی - استقرایی بهره برده شد. یافته ها در دو بخش تحلیل شدند: بخش نخست، نگرش و رفتارهای معلمان در قبال اشتباهات دانش آموزان که شامل پنج تم، چهار مقوله و 55 مضمون بود و بخش دوم، راهکارهای معلمان برای بهبود فرهنگ مواجهه با اشتباه کردن شامل دو تم و 22 مضمون بود. نتایج یافته ها بیانگر این بود که نگرش و تصور معلمان از اشتباه و اشتباه کردن چندان مطلوب نیست و به ندرت آن را بخش طبیعی از فرایند یادگیری می دانند؛ از این رو، ضروری است تا با برگزاری دوره های آموزشی فرهنگ مواجهه با اشتباه کردن برای معلمان، به ارتقای فرهنگ مواجهه با اشتباه پذیری اهتمام شود. در این رابطه، ایجاد فضایی حمایتگر به منظور ایجاد فرهنگ اشتباه پذیری در مدارس نقشی جالب توجه در تربیت پذیری دانش آموزان و ارتقای کیفیت نظام آموزشی دارد.
اثربخشی تکرار ناکلمات برشدت لکنت، حافظه واجی و سازگاری روانشناختی کودکان مبتلا به لکنت زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۳)
۱۱۴-۱۰۱
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی تکرار ناکلمات بر شدت لکنت، حافظه واجی و سازگاری روان شناختی کودکان مبتلا به لکنت زبان انجام شد. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی کودکان مبتلا به لکنت زبان مراجعه کننده به مراکز اختلال های یادگیری شهر سنندج در سال 1402 بودند که از میان آنان 30 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به گونه تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. سپس هر دو گروه قبل و بعد از اجرای مداخله برای گروه آزمایش به پرسشنامه شدت لکنت رایلی (2009)، پرسشنامه هوش کودکان وکسلر نسخه 10 و پرسشنامه سازگاری دخانچی (1396) پاسخ دادند. سپس گروه آزمایش در 16 جلسه ۳۰ دقیقه ای و هر هفته سه جلسه برنامه آموزش ناکلمات را دریافت کردند و گروه کنترل در این مدت مداخله ای را دریافت نکرد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که تکرار ناکلمات، شدت لکنت، حافظه واجی و سازگاری روان شناختی آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل را به گونه معناداری بهبود بخشیده است (01/0>P). نتیجه گیری: استفاده از آموزش ناکلمات می تواند به عنوان یک روش درمانی مؤثر بر بهبود لکنت زبان کودکان استفاده شود.
کاربرد فناوری های هوش مصنوعی در برنامه آموزشی استیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: فناوری هوش مصنوعی در تلفیق با رویکردها و برنامه های آموزشی، از رشد و توسعه چشمگیری برخوردار است. با این حال کاربرد هوش مصنوعی در برنامه آموزشی استیم هنوز به طور کامل شناسایی نشده است. این پژوهش باهدف شناسایی مطالعات صورت گرفته در خصوص روند و تأثیر کاربرد فناوری های هوش مصنوعی در برنامه آموزشی استیم محور انجام شد.روش شناسی: این پژوهش به روش مرور نظام مند انجام شد. پس از جستجو در پایگاه داده های خارجی Scopus، ProQuest، Science Direct، Wiley، Springer و Web of Science، و داخلی نورمگز، مگ ایران و مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی بر اساس واژگان کلیدی و معیارهای ورود و خروج، مجموعاً 20 مقاله بررسی شد.یافته ها: ربات های آموزشی رایج ترین فناوری هوش مصنوعی در آموزش استیم محور بودند. کاربرد فناوری های هوش مصنوعی در برنامه آموزش استیم محور، بر دانش برنامه نویسی، حل مسئله، همکاری، ارتباط و تصمیم گیری، تفکر انتقادی و تحلیلی، به ویژه تفکر محاسباتی، درک عمیق و افزایش انگیزه یادگیری تأثیر مثبت داشته است. 30% مطالعات مربوط به کاربرد فناوری های هوش مصنوعی در برنامه آموزشی استیم محور در دوره تحصیلی ابتدایی، 25% آموزش عالی و 22% دوره کودکی بود. 50% از پژوهش ها به روش کمی، 20% کیفی و 30% به روش ترکیبی انجام شده بود.نتیجه گیری و پیشنهادها: تلفیق هوش مصنوعی در برنامه آموزش استیم محور نتایج و پیامدهای مثبتی در یازهتحقق نای به هنگام نظام های آموزشی دارد. با این حال نیاز به انجام پژوهش های بیشتر به ویژه با استفاده از روش های ترکیبی احساس می شود. نوآوری و اصالت: این مطالعه شناخت منسجم و تازه ای از روند و کاربرد فناوری هوش مصنوعی در آموزش مبتنی بر برنامه آموزش استیم محور بدست می دهد. همچنین می تواند راه گشای برنامه ریزان آموزشی در بهره مندی از فناوری هوش مصنوعی در آموزش و نیز هدایت پژوهش های آتی دراین زمینه باشد.
بررسی کارایی یادگیری مشارکتی در بهبود عملکرد دانشجو معلمان در یک دوره آنلاین شیمی عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی میران اثربخشی یک روش فعال یادگیری مبتنی بر فعالیت های یادگیری مشارکتی، بر عملکرد تحصیلی دانشجومعلمان رشته آموزش شیمی در یک دوره مجازی شیمی عمومی1 انجام گردید. جامعه آماری این پژوهش دانشجومعلمان رشته آموزش شیمی دانشگاه فرهنگیان پردیس شهید باهنر اصفهان بودند که 28 نفر آن ها در گروه آزمایش و 23 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. برای هر دو گروه مدرس و سرفصل های تدریس شده کاملا یکسان بوده و تفاوت در روش تدریس بود. برای گروه آزمایش از روش یادگیری مبتنی بر بر یادگیری مشارکتی با مشارکت فعال دانشجویان استفاده شد و روش مورد استفاده برای گروه کنترل سخنرانی بود. از هر دو گروه آزمایش و کنترل پیش آزمون و پس آزمون به عمل آمد و نتایج با استفاده از روش آمار استنباطی تحلیل کوواریانس تک متغیری (ANCOVA) تجزیه و تحلیل شد. نتایج حاکی از تأثیر مثبت و معنادار رویکرد آموزشی اتخاذ شده بر عملکرد دانشجومعلمان بود. روش یادگیری مشارکتی به طور قابل توجهی به دستاوردهای یادگیری بالاتری نسبت به روش سخنرانی منجر شد. اتخاذ رویکردی با هدف افزایش فعالیت دانشجویان در آموزش از راه دور و همچنین ایجاد یادگیری عمیق مبتنی بر تحقیق و کار گروهی نقش مهمی در بهبود عملکرد دانشجویان داشت.
شناسایی ابعاد و مهارت های لازم برای تدریس اثربخش در آموزش مجازی از منظر اساتید دانشگاه: یک مطالعه پدیدارشناسانه به روش جورجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به جهت نقش کلیدی اساتید در برگزاری کلاس های مجازی و شناخت و ادراک آنان از ابعاد و مؤلفه های تدریس اثربخش در فضای مجازی در این پژوهش با هدف شناسایی ابعاد و مهارت های لازم برای تدریس اثربخش در آموزش مجازی، ازنظر اساتید دانشگاه استفاده شد. پژوهش با رویکرد کیفی و با روش پدیدارشناسی از نوع توصیفی انجام شد. به این منظور با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و مصاحبه نیمه ساختار یافته با 18 مشارکت کننده، داده ها گردآوری شد و به روش جورجی تحلیل گردید. به منظور باور پذیری یافته ها از سه روش ممیزی بیرونی، بازبینی نتایج توسط اطلاع رسان ها و روش کنترل مداوم، استفاده شد. یافته های پژوهش به شناسایی و دسته بندی 4 بُعد و 21 مؤلفه برای اندازه گیری تدریس اثربخش مجازی در دانشگاه منتج گردید. یافته ها بر تفاوت بستر مجازی با حضوری، بازتعریف نقش برنامه ریزان، استادان و دانشجویان در فضای مجازی، تاکید داشته و نشان دادند که چهار بُعد عوامل فردی، ابعاد مهارتی و شایستگی و توانایی اساتید، زیرساخت ها، تجهیزات و امکانات و عوامل زمینه ای بر اثربخشی تدریس در آموزش مجازی در دانشگاه ها تأثیرگذار است. براساس یافته های پژوهش، پیشنهادهایی ارائه گردید.