مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۸۱.
۴۸۲.
۴۸۳.
۴۸۴.
۴۸۵.
۴۸۶.
۴۸۷.
۴۸۸.
۴۸۹.
۴۹۰.
۴۹۱.
۴۹۲.
۴۹۳.
۴۹۴.
۴۹۵.
۴۹۶.
۴۹۷.
۴۹۸.
۴۹۹.
۵۰۰.
عرفان
منبع:
حکمت و فلسفه سال هشتم پاییز ۱۳۹۱ شماره ۳ (پیاپی ۳۱)
29 - 40
حوزههای تخصصی:
یکی از پرسش های بسیار مهم در عرصه هنر پژوهی و بلکه اساسی ترین آن ها پرسش از زیبایی و مبانی آن به عنوان پایه گفتمان هنری و زیبایی شناسانه است. با توجه به اینکه هر مکتبی بنا بر چارچوب فکری خود مبانی ویژه ای برای زیبایی شناسی مطرح می کند در این پژوهش تلاش شده مبانی زیبایی شناسی بر اساس دستگاه عرفان اسلامی استخراج و سازماندهی شوند. از آنجایی که وجود و شناخت زیبایی ارکان و مقوم های اصلی زیبایی شناسی هستند در این نوشتار از مبانی زیبایی شناسی عرفانی در حوزه هستی شناختی بحث خواهیم کرد. هر چند این نوشتار در صدد مقایسه بین مبانی زیبایی شناسی در عرفان اسلامی با هنر معاصر نیست اما از خلال مباحث آتی روشن خواهد شد که در بسیاری از موارد عرفان اسلامی دارای ابداعات و مبانی تاسیسی در زیبایی شناسی است که می تواند توجه پژوهندگان فلسفه زیبایی و هنر معاصر را به عرفان اسلامی جلب نماید.
گذر از وحدت تشکیکی به تشکیک وحدت و ربط ذات الهی به احدیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۵ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
37 - 54
حوزههای تخصصی:
تبیین کثرت و ارتباط آن با وحدت از کهن ترین مسائل عرفان و فلسفه است. مشائیان در ربط کثرت به وحدت از قاعده الواحد و سلسله طولی علل، مدد گرفته اند. عرفا کثرت را با تشکیک در مظاهر و با ارجاع به واحدیت توضیح داده اند. حکمت متعالیه در دیدگاه نهایی خود با گذر از تشکیک خاصی و پذیرش تشکیک اخص به تبیین عرفانی در ربط کثرت به وحدت پرداخته است. به نظر می رسد تشکیک خاص و اخص در اتصال نهایی کثرت به وحدت توفیق کامل نیافته است. در این مقاله با روش تحلیلی نشان داده ایم که می توان با تصویر نحوه دیگری از تشکیک که با وجوب وجود منافی نبوده بلکه مؤکد وجوب و وحدت است، تبیینی از ارتباط احدیت با ذات الهی ارائه نمود. در این نگاه اساساً تشکیک از وجود به وحدت منتقل شده و برای وحدت قابلیتی لحاظ شده که نوعی تشکیک در ظهور وبطون را پذیراست، می توان آن را در عالم وجوبی فرض نمود و منشأ کثرت اندماجی در احدیت تلقی کرد. این نظریه، قابل جمع با دیدگاه حکما و صدرا و عرفا را بوده و تبیینی نو از این مسأله به شمار می آید.
روش اشراقی بوناونتورا در شناخت و نیل به خداوند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در الهیات، ما بیشتر با رویکردهای کلامی و فلسفی و راه یابی به عالم ربوبیت از طریق عقل و نقل مواجه هستیم. اما برخی از الهی دانان این رویکرد را ناکارامد دانسته، الهیات را با رویکرد عرفانی و اشراقی به پیش می برند. این رویکرد در همة ادیان طرفدارانی دارد و بر این باور است که الهیات صرفاً تبیین و توصیف آموزه های الهیاتی و در مرحلة بعد اثبات آن از طریق عقل و نقل نیست؛ بلکه مقصد و مقصود، شناخت و نیل به جانب حق تعالی، آن هم به واسطة اشراق الهی است. از پیروان این رویکرد در جهان مسیحیت، به پیروی از آگوستین، بوناونتورا (Bonaventure)، الهی دان مدرسی قرن سیزدهم است. بوناونتورا بر این باور است که بدون نور ایمان و اشراق الهی، هیچ نظام الهیاتی متقنی نمی توان به وجود آورد؛ یعنی انسان بدون اشراق خداوند توان شناخت و نیل به هیچ حقیقتی را ندارد.
تقابل هستی شناسی عرفانی و سلفی مطالعه موردی ابن عربی و ابن تیمیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تقابل دو دیدگاه عرفانی و سلفی در حوزه هستی شناسی با تأکید بر دیدگاه دو صاحب نظر صاحب سبک یعنی ابن عربی و ابن تیمیه از جهاتی چند حائز اهمیت است. تفاوت مبانی نظری اندیشه ابن عربی به عنوان مؤسس عرفان نظری و ابن تیمیه به عنوان مؤثرترین شخصیت در تفکر سلفی پیش از این در پژوهشی مستقل مورد بحث قرار نگرفته است. تأکید ابن عربی بر وحدت وجود و اینکه تنها مصداق وجود حقیقی، خداوند است و سایر موجودات اعم از مجرد و محسوس در واقع مظهر وجود مطلق هستند، کاملاً در برابر اندیشه کثرت گرایانه ابن تیمیه قرار دارد که به نوعی وجود خداوند را محسوس دانسته و ضمن انکار وجود خارجی مجردات، وجود حق تعالی را نیز حس شدنی می داند. تفاوت دیدگاه هستی شناسانه این دو شخصیت در مباحثی چون نوع نگاه به هستی خداوند، وجود و ماهیت، نظریه اعیان ثابته قابل جستجو است. چنانکه در قلمروهای دیگری چون انسان شناسی، معرفت شناسی و معادشناسی نیز قابل بررسی و تأمل است. پژوهش پیش رو با تکیه بر مهم ترین کتاب های این دو شخصیت و به روش تحلیلی، زوایایی از تقابل و تضاد مبنایی این دو شخصیت که متعلق به دو مدرسه فکری در جهان اسلام اند را می نمایاند. هر چند عدم امکان جمع بین این دو دیدگاه از نکات مورد تأکید این تحقیق است، تصریح به پیامدهای این دو گونه باور و اعتقاد، از اهداف این تحقیق نیست. گرچه این امر نیز به طور تلویحی فراچنگ خواننده است.
سخن عارف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خاموشی زبان و ضمیر در سلوک عرفانی جایگاهی بنیادی دارد و سرّ تأکید فراوان عارفان بر لب فرو بستن و نفی خواطر، در تأثیر عمیق این دو در پیمودن موفقیت آمیز مسیر سلوک عرفانی نهفته است. در این نوشتار، کوشش ما معطوف به یافتن پاسخی برای این پرسش بنیادی است که «چرا عارفان به رغم تأکید بر ضرورت خاموشی، غالباً پرسخن بوده اند؟» البته ناگفته پیداست که همه عارفان مشمول چنین حکمی نیستند اما چهره های شاخص عرفان اسلامی غالبأ پرسخن بوده اند و اقوال شفاهی یا آثار مکتوب منظوم و منثور فراوانی از خود بر جای نهاده اند. کثرت آثار چهره های برجسته عرفان اسلامی از قبیل خواجه عبدالله انصاری، سنایی، عطار، مولوی، ابن عربی و جامی نیازی به اثبات ندارد. در این مقاله می کوشیم که دواعی و انگیزه های سخن گفتن عارف را کشف کنیم و علل و عوامل انبوهی کلام شفاهی و مکتوب آنان را نشان دهیم. شایان ذکر است که مقصود ما از «عارف» ، مصداق اتمّ این واژه است؛ یعنی کسی که سفر إلی الله را به پایان رسانده است و پس از فنای فی الله، واجد مقام بقای بالله شده است. یادآوری این قید از آن رو اهمیت دارد که در طول سلوک إلی الله، از خاموشی زبان و نفی خواطر گریزی نیست و در حالت فنا نیز خاموشی زبان و ضمیر از لوازم ذاتی فنا به شمار می رود؛ بنابراین عارفی که واجد مقام بقای بالله است، عرصه ظهور و بروز اسماء و صفات الهی است و می تواند «ناطق» و «قائل» نیز باشد.
مقدمه و تصحیح انتقادی معاش السّالکین سیّدمحمّد نوربخش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیّدمحمّد نوربخش، اهل قائن خراسان، از عرفای سده نهم هجری در دوره تیموری است. وی از شاگردان میرسیّد شریف جرجانی و عالم بزرگ شیعی، ابن فهد حلّی و در طریقت مرید خواجه اسحاق ختّلانی(مقتول826) است. از جمله شاگردان معروف وی شمس الدین محمّد لاهیجی صاحب مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز است. نوربخش و پیروان وی در رواج تشیّع و زمینه سازی ظهور صفویه در ایران نقش مهمّی را ایفا نمودند. از وی آثار متعددی برجای مانده است که برخی از آن ها تاکنون تصحیح انتقادی نشده است. یکی از این آثار، رساله معاش السّالکین است که بر اساس چهار نسخه خطی، توسط نگارنده تصحیح انتقادی و تنقیح شده است. این رساله در برابر پرسش یک از مریدان نوربخش درباره حلال و حرام و چگونگی تفاوت گفته علمای اسلام در این زمینه، شکل گرفته است. او سعی کرده است به شیوه ای اخلاقی و عرفانی، با بیان آیات قرآن و احادیث نبوی، و ذکر اقوال و اشعار و حکایات از عرفایی همچون سیّد علی همدانی، خواجه اسحاق ختلانی، مولوی و دیگران، مساله شرعی حلال و حرام را به شکلی زیبا و هنرمندانه به تصویر بکشد. تأکید عمده در این رساله، بر اصل ظاهر شریعت مصطفوی(ص) و باطن شریعت مرتضوی(ع)، جمع میان ظاهر و باطن و شریعت و طریقت و فقه و عرفان است.
مطالعه مقامات عرفانی از منظر عطّار بر اساس مجموع آثار وی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیر و سلوک را می توان مهم ترین رکن عرفان و وهم ممیآن ان ای رینر ا ها معرفتی را ست. سالک واقعی با عنایت حق و ییر ر پیر کارران ب ا ریاضت و مجاهدت، مراحل و مقامات طریقت را یکی پس ای رینر پشت سر می گاارر و تا یما ی کم حق یک مقا را بم خوبی ارا کررن باشد می توا د بم مقا رینر ران یابد. عطّار عارف بآرگی است کم رر تما اثار خور بم یبا ی سارن و شاعرا م، مقامات را مطرح می کند. او بم توبم، یهد و ورع نان خاصی رارر و مقامات رینر ون فقر، صبر، توکل و رضا را رر هایت پختنی و کمال مطرح می کند. این وشتار بر ان است تا بم مطالعم مقامات رر اثار مختلف عطّار بپررایر و شیون طرح، بسامد و یآ کمّ و کیف ا ها را بررسی ماید. یآ با استزارن ای رارن ها مطالعاتی بم رو توصیزی تحلیلی بم برخی ای ابهامات و سؤالات رر این یمینم، پاسخ رهد.
تبیین و تحلیل جایگاه روش شهودی در دستگاه فلسفی صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین ویژگی های حکمت متعالیه، چند روشی بودن آن است. صدرالمتألهین در حکمت متعالیه خویش از سه روش شهودی، عقلی و وحیانی استفاده کرده است. وی با ارائه روش فلسفی خود تأثیر بسیار مهمی بر جریان فلسفه اسلامی پس از خود بر جای گذاشت؛ آن چنان که یکی از مهم ترین عوامل تفوق حکمت متعالیه در دوره معاصر، همین کثرت روش فلسفی ملاصدرا است. نگارندگان در مقاله حاضر به تبیین و تحلیل جایگاه روش شهودی در دستگاه فلسفی صدرالمتألهین پرداخته و نشان داده اند که وی از روش شهودی در نظام فلسفی خویش، بهره برده است. همچنین الگوهای روش شهودی ایشان در کاربرد روش شهودی در نظام حکمت متعالیه را نیز ارائه نموده است. روش محققان در این پژوهش تحلیلی-انتقادی است و از نظر هدف از نوع تحقیقات بنیادی- نظری به حساب می آید
آثار تفکر علامه طباطبائی در اسلام شناسی هانری کربن
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به مطالعه مفهوم عرفان، خاستگاه و قابلیتش در پرده برگرفتن از راز آفرینش می پردازد. هدف اصلی این پژوهش، بررسی آثار آراء علامه طباطبائی، به عنوان نماینده تفکر شیعی در دوران معاصر، در اندیشه هانری کربن است که بلوغ نظری وی را نه تنها نسبت به این حوزه، به ویژه عرفان اسلامی، بلکه بطور کلی سبب می شود. براساس این تحقیق، کربن با تأکید بر این واقعیت که آیین تشیع عرفان ایرانی را نیز در خود دارد و بر خلاف عرفان غربی هیچ مفارقتی بین فلسفه و عرفان در نظر نمی گیرد، آن را به عنوان راه حلی برای حفظ جهان در مقابل سکولاریسم معرفی می کند.
بررسی کرامت و خوارق عادات از دیدگاه ابن سینا و قشیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۸
97 - 108
حوزههای تخصصی:
مطابق بعضی آموزه های تصوف و عرفان، سالک چون به حق واصل شود به او نیروی دخل و تصرف در طبیعت عطا می شود و اموری را انجام می دهد که دیگران از انجام آن عاجزند. از این امور به «کرامات و خرق عادات» تعبیر شده است. هدف پژوهش حاضر، بیان نظریه های ابن سینا و قشیری در اثبات این گونه افعال است که با روش کیفی و به شکل تحلیلی تطبیقی و با استفاده از منابع کتابخانه ای به دست آمده است. ابن سینا در کتاب <em>الاشارات و التنبیهات</em> به شیوه ای علمی و فلسفی به توجیه و اثبات اعمال غیرعادی عارفان با ریاضت نفس، مبادرت ورزیده و این امور را از مجرای طبیعی دانسته است؛ ولی قشیری در کتاب <em>رساله قشیریه </em>ظهور کرامات و امور غیرمعمول و خرق عادات از ناحیه عرفا را بیان و این مطلب را با استناد به دلایل نقلی مانند قرآن، سخنان پیامبر(ص) و بیان حکایات از سایر عرفا اثبات می کند. او شرط قدم در مسیر سلوک را صدق و تبعیت از پیر و مرشد و انسان کامل دانسته است.
بررسی تربیت دینی صلح محور مبتنی بر کثرت گرایی دینی عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۰ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
147 - 170
حوزههای تخصصی:
شاخصه های مؤثّر ارتباطی جهان حاضر در پی واکاوی اصولی معیّن برای حل منطقی تعارضات فعلی و یا به تعبیری دیگر، ایجاد صلح میان انسان هاست. با توجّه به نقش دین در زندگی جوامع و وجود کثرت های روزافزون دینی، استفاده از رویکردی فعّال و صلح محور در عرصه تربیت دینی یعنی عرفان، ضروری می نماید، از این رو مقاله حاضر بر آن است تا با استفاده از یک روش توصیفی تفسیری، تربیت دینی صلح محور مبتنی بر کثرت گرایی دینی عرفانی را بررسی کند و پرسش های اصلی آن عبارتند از: 1) منظور از کثرت گرایی دینی مبتنی بر عرفان چیست؟ 2) تربیت دینی صلح محور مبتنی بر کثرت گرایی دینی عرفانی چگونه تربیتی است؟ نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که بر اساس نوع نگاه تربیت دینی صلح محور مبتنی بر کثرت گرایی دینی عرفانی، می توان مؤلّفه ها و پیش زمینه هایی نظیر ایجاد روحیّه ی هم دلی و مهرورزی، گفتمان دینی، تساهل و تسامح یا مدارا و ایجاد روحیّه مسئولیّت پذیری میان پیروان ادیان را در نظر گرفت که در زمینه تربیت دینی، زمینه ساز آشتی و تفاهم میان آن ها گردیده و به صلح و هم زیستی مسالمت آمیز بینجامد.
قاریانِ قرآن در نگاهِ عارفان در سده های پنجم تا هشتم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
293 - 322
حوزههای تخصصی:
بخش قابل توجهی از متون منظوم و منثور ادبیات فارسی را مضامین عارفانه تشکیل می دهد. در متون عرفانی نیز مانند دیگر آثار ادبی، از طبقات و پیشه های گوناگون مردم جامعه به بیان های مختلف سخن گفته شده و هر نویسنده و شاعر، با توجه به سبک شخصی و یا متأثر از محیط اجتماعی و سیاسی عصری که در آن زیسته، نگاه متفاوتی از اقشار مختلف جامعه ارائه کرده است. یکی از این اقشار، قاریان قرآن هستند. در دوره زمانی قرن پنجم تا هشتم هجری که دوره اوج و نضج متون عرفانی به شمار می آید، به دلیل ملازمت و معاشرت عرفا با طبقه مزبور، به تناسب بحث، از قاریان و نیات و عملکرد آن ها سخن گفته شده است. هدف این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی برای نخستین بار در دست انجام است، تبیین جایگاه قاریان در چهار سده مهم رشد و اعتلای عرفان است، که ضمن آن قاریان به دو دسته مثبت و منفی تقسیم شده اند، البته شواهد دیگری وجود دارد که قاریان حضور دارند و قضاوتی نسبت به آنان صورت نگرفته به همین جهت این گونه شواهد ذیل عنوان خنثی، مورد ارزیابی قرار گرفته است. یافته ها و حاصل تحقیق که از احصای بسامدها به دست آمده، حاکی از آن است که تحت تأثیر عوامل سیاسی اجتماعی، هرچه از قرن پنجم به سده های متأخرتر نزدیک می شویم، به نسبت دوره های قبل که به ویژگی های مثبت قاری توجه می شده، به ویژگی منفی قاریان قرآن تأکید می شود و به تعبیری عنایت و توجه عارفان در سده های هفت و هشت در پی کاهش محبوبیت این قشر، به ویژگی منفی این دسته معطوف بوده است. البته فارغ از عوامل سیاسی اجتماعی، نوع نگاه و مشرب عرفانی شاعر یا نویسنده نیز، در تعیین منزلت قاری مؤثر بوده است.
بررسی زمینه های تاریخی گرایش های اخلاقی و عرفانی قرآن پژوهان شبه قاره هند در دوره میانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ قرون میانه شبه قاره هند، با ظهور آثار قرآنی و تفاسیری که گرایش های اخلاقی و عرفانی در آنها برجستگی دارد، همراه بوده است. برخی از این آثار به مفسرانی از خود شبه قاره و برخی به مهاجران ایرانی تعلق دارد. این جستار به روش استناد تاریخی، ضمن بیان تاریخ تفسیر و مراحل آن در شبه قاره، به شیوه توصیفی- تحلیلی، گرایش های اخلاقی و عرفانی دو مورد از تفاسیر قرن هشتم و نهم هجری آن دیار را بررسی کرده، زمینه های تاریخی پیدایش تفاسیر با گرایش های یادشده را آشکار می کند.
نفس ستیزی مولوی در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسان به عنوان شریف ترین مخلوق عالم، و جانشین ذات باریتعالی، در قید و بند جهان مادی گرفتار شده است. او براساس فطرت حق جویی و خصلت کمال طلبی، در صدد اتصاف به صفات ذات اقدس الهی است، تا بتواند با حرکت در مسیر تزکیه و تهذیب نفس، به مقام قرب ربوبی و اتصال به محبوب حقیقی دست یابد. تحقق این هدف متعالی، نیازمند پرهیز از اشتغال به جهان مادی و دوری از پیروی خواهش های نفسانی است. یکی از مکاتبی که انسان را در راستای چنین هدفی هدایت می کند، تا از مرحلة انقطاع از عالم تعینات تا مرتبة فناء فی الله نایل گردد، مکتب عرفان و تصوف است، و مولانا از جمله عارفانی است که در سراسر مثنوی به شرح و بسط آداب و شیوة سلوک الی الله پرداخته است. او مهمترین عامل و مانع دستیابی به کمال مطلق و حقیقت هستی را، نفس اماره می پندارد و مجاهدة با نفس را که در این مقاله به بررسی کیفیت آن پرداخته شده مایة تعالی روح و حیات جان آدمی محسوب می دارد. از منظر مولوی، ریاضت نفس و ممانعت از سرکشی آن، جهاد اکبر محسوب می گردد، و شرط ارتقاء سالک طریق حق، از عالم جماد تا مرحلة نفس مطمئنه، فنای عرفانی، یعنی کشتن نفس است.
Mit den Augen des Herzens sehen Über die Symbolik der mystisch-metaphysischen Schau im Islam(مقاله علمی وزارت علوم)
Die Symbolik des Herzens ist in allen großen Religionen und Überlieferungen der Menschheit von höchster Bedeutung, denn sie verweist auf Wahrheiten, die alles begriffliche Denken weit übersteigen. Allein der Geist kann diese Wahrheiten in einer mystisch-metaphysischen Schau erfassen. Im Islam bildet die Herzsymbolik gleichsam den Kern der islamischen Religion, der als islamische Mystik (taṣawwuf oder al-´irfān) bezeichnet werden kann, wenn er sich auf das Mysterium der höchsten göttlichen Wirklichkeit bezieht . Der äußere Rahmen, der diese Mitte umgibt, ist das Gesetz oder die Scharia, das heißt übersetzt: die breite Straße. Wer auf der breiten Straße zu Gott wandert, der hält sich an das Gesetz und erfüllt es. Wer aber darüber hinaus von Gott berufen wird, die höchste Wirklichkeit zu lieben und zu erkennen, der hält das Gesetz, überschreitet es aber gleichsam nach innen. Dieser Weg nach innen ist der enge schmale Pfad oder der mystische Weg (ṭarīqa) der Gottesliebe und Gotteserkenntnis. Dieser Weg nach innen ist der Weg in die Mitte des Menschen, in sein Herz. In diesem Zusammenhang muss grundsätzlich darauf hingewiesen werden, dass sowohl die breite Straße als auch der schmale Pfad zu Gott in der im Koran gegebenen göttlichen Offenbarung und ihrer vielfältigen Symbolik begründet sind. Im Koran wird das Wort Herz in seinen verschiedenen Bedeutungen 132 Mal erwähnt . Es bildet in seiner innersten Mitte den eigentlichen „Ort“ der höchsten Gottesliebe und Gotteserkenntnis. Mit der Symbolik des Herzens ist auch die Symbolik des Auges auf das Engste verbunden. In der islamischen Mystik wird zwischen äußerem und innerem Auge unterschieden. Das äußere Auge bezieht sich auf die Sinne und äußere Erscheinungen. Das innere Auge stammt aus der geistigen Welt oder dem Himmelreich. Den Unterschied zwischen äußerer Erscheinungswelt und Himmelreich erklärt der persische Theologe und Mystiker al-Ghazālī (1058-1111) auf folgende Weise: „Wisse, dass die Erscheinungswelt sich zu dem Himmelreich verhält wie die Schale zum Kern, die Form oder das Modell zum Geist, die Dunkelheit zum Licht und die Niedrigkeit zu der Erhabenheit. Deshalb wird das Himmelreich die höhere, die Geistes- oder die Lichtwelt genannt. Ihr steht die niedrige, die materielle und dunkle (Welt) gegenüber. Glaube jedoch nicht, dass wir mit der höheren Welt den Himmel meinen. Denn er steht hoch und oben im Verhältnis zur Erscheinungs- und Sinnenwelt und kann selbst vom Vieh erfahren werden. Dem Menschen aber bleibt die Tür zum Himmelreich verschlossen, und er wird nicht himmlisch sein, es sei denn, ‚dass für ihn die Erde als diese und der Himmel als dieser verwandelt wird‘ . So dass alles, was in den Bereich seiner Sinne und seiner Imagination fällt, einschließlich des (sichtbaren) Himmels, seine Erde sein wird, und alles, was über die Sinne hinausgeht, sein Himmel. Das ist der erste Aufstieg für denjenigen, der seine Reise [d. h. den mystischen Weg] begann, um sich der göttlichen Anwesenheit zu nähern. Denn der Mensch ist auf die tiefste der Tiefen zurückgewiesen, von da aus steigt er auf zu der höchsten Welt… Wenn der Aufstieg der Propheten die höchste Stufe erreicht und sie von dort aus in die Tiefe schauen und von oben nach unten blicken, so sehen sie in die Herzen der Menschen und erlangen einige Kenntnisse über das Verborgene. Denn wer sich im Himmel befindet, der ist auch bei Gott: ‚Er allein besitzt die Schlüssel zu dem Verborgenen‘ , d. h. von ihm werden die Gründe der Seienden in die Welt hinab gesandt; die Welt der Erscheinung ist eine der Wirkungen jener Welt, deren Verhältnis zu ihr wie das Verhältnis des Schattens zur Person, der Frucht zum Fruchtbringenden und der Wirkung zur Ursache ist“ . Die tiefe symbolische Bedeutung des Herzens und des inneren Auges erschließt sich in ihrem ganzen Reichtum, wenn die islamischen Mystiker den geistigen Weg beschreiben. Diese Beschreibungen enthalten Einblicke und Erkenntnisse, die beim Beschreiten des geistigen Weges gewonnen wurden. Sie bilden die mystisch-metaphysische Lehre, die mit der Methode, das heißt mit dem Weg der Verwirklichung der Lehre, eine unlösbare Einheit bildet. Aus der Fülle der islamischen Mystik und Metaphysik, wird im Folgenden zunächst anhand der Lehre des persischen Mystikers und Gelehrten Abū ´Abdallāh Muḥammad ibn ´Alī al-Ḥakīm al-Tirmiḏi (820/830-905/930) eine Übersicht über die verschiedenen Anblicke des Herzens und ihre Verbindung mit der koranischen Seelenlehre als eine kurze Einführung in die mystische Herzenssymbolik gegeben. Anschließend wird versucht, einige Grundzüge der mystisch-metaphysischen Gotteslehre oder Gottesschau des größten in Andalusien geborenen islamischen Meisters Ibn ´Arabī (1165-1240) aufzuzeigen.
عرفان و آزادی تفکر عرفانی زنانه در قرون وسطی و پیدایی جنبشهای زنانه نگر معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأثیر عمیق اندیشه دینی بر منزلت زن در سه دین ابراهیمی، با همه تفاوت ها و نوساناتش، نزد بسیاری از محققان امری پذیرفته شده است. برقراری عدالت، نفی تبعیض، توجه به مهربانی در تعالیم هر سه دین دیده می شود. در خصوص یهودیت، شاید به دلیل دیرپایی و عدم آگاهی از همه تحولات، داوری قدری دشوار باشد و شاید تصور شود که به زنان نگاهی فرودستانه و تحقیرآمیز شده است اما در مسیحیت و اسلام می توان گفت که هم در ناحیه آموزه ها و هم در تنظیم قواعد و قوانین، توجه خوبی به جایگاه زنان شده و همین در جای خود، موجب ارتقای شأن و منزلت زنان شده است. بنابرین، با توجه به مقتضیات عرفی و فرهنگی آن زمان، می توان مدعی شد که ادیان نقش مثبتی در این زمینه داشته و چه بسا بتوان آنها را در تقابل با سنت و عرف رایج زن ستیز دانست. تفکر دینی عرفانی در این میان، جذابیت ها و توانمندی های زیادی داشتند. از این رو، در قرون وسطی، بسیاری از زنان طبقات مختلف اجتماعی شیفته تفکر دینی عرفانی بودند که از جمله مولفه های آن، دو عنصر استقلال و قدرت رهبری را می توان معرفی کرد و می توان آنان را پیشگامان مکاتب زنانه نگر معاصر معرفی کرد.
بررسی تطبیقی اشتراکات تمثیلی در عرفان هندی و عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«تمثیل»، یکی از رایج ترین شیوه های انتقال معانی مجرد و انتزاعی در ادب فارسی است که موضوعات پیچیده و نامحسوس دینی و عرفانی را ساده و قابل فهم می کند. به کارگیری زبان تمثیل، بهترین و نزدیک ترین زبان به فهم و ادراک آدمی است؛ چراکه احوال مربوط به انسان و جهان را در قالبی محدود به حس و تجربه بیان می کند. این شیوة ادبی، در سایر متون عرفانی، به ویژه متون عرفانی هندی نیز قابل مشاهده است. بررسی تطبیقی و دوسویه میان ادب فارسی و ادب هندی، به شناخت دقیق شباهت ها و اشتراکات تمثیلی آنها می انجامد. بدین منظور، این پژوهش با سیری در متون عرفانی هندی و متون برجسته عرفانی فارسی، به بررسی تطبیقی هنر تمثیل پرداخته و تمثیلات داستانی مشترک آن دو، مورد نقد و ارزیابی قرار گرفته است. یافته های پژوهش، حاکی از این است که تمثیلات داستانی در ادب فارسی، علاوه بر مضمون و محتوا، از نظر ساختار و عناصر تشکیل دهندة تمثیل نیز با ادب عرفانی هندی مشابهت دارند و از آن تأثیر پذیرفته اند.
«ملکوت» در تفاسیر عرفانی قرآن کریم و عرفان مسیحیت شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«ملکوت»، از واژه هایی است که هم در قرآن و هم در اناجیل به کار رفته است. در اسلام، تفاسیر متعددی از «ملکوت» به چشم می خورد. تفاسیری مانند پادشاهی عظیم، عرش، عجایب آسمان ها و زمین، خزائن. در این میان، ملکوت همواره در تفاسیر عرفانی قرآن کریم، عالمی ماورایی و باطن عالم است. شهود آن، با شناخت اسماء فعل الهی و شناخت توحید همراه است. وصول به آن، با اعمال ارادی، فیض و هدایت به امر پروردگار ممکن است. همچنین وصول به ملکوت، با تغییر درجات نفس منطبق بر مراتب وجود همراه است. در حوزة مسیحیت نیز تفاسیر متعددی از ملکوت، مانند پادشاهی مسیح در آخرالزمان و پادشاهی خدا ارائه شده است. اما در عرفان مسیحیت شرقی، «ملکوت» امری درونی است که با شهود و اتحاد با خدا و تثلیث ارتباط می یابد. برای وصول به آن، وجود اعمال نیک ارادی انسان، با همکاری فیض روح القدس لازم است و نفس انسان باید با فیض الهی تغییر کند تا آمادة حضور در ملکوت گردد.
خوانش عرفانی از امر سیاسی در الهیات مسیحی معاصر؛ با تأکید بر اندیشه اریک وگلین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرن اخیر، زمانة استیلای تفکر پست مدرن در ساحت فلسفه و الهیات غرب است. همان گونه که در مدرنیته، مرجع حقیقت با انفصال از عالم متافیزیک در عقل خودبنیاد انسان قرار داده شد، بنیاد اندیشه و الهیات پست مدرن مسیحی، بر نفی وجود هرگونه حقیقتی در جهان و انفصال زندگی سیاسی اجتماعی، از عرصه الهیات و عالم متافیزیکی صورت گرفت. طرح مفهوم «الهیات سیاسی» که با اشمیت آغاز شد، نشانی از توجه مجدد متألهان غرب، به نقش دین در عرصه سیاسی اجتماعی است. اریک وگلین نیز با خوانش جدید از مفهوم «حقیقت»، به اندیشه ورزی در این زمینه پرداخته است. وگلین را می توان از قائلان به پیوند میان الهیات، عرفان و سیاست دانست. او مفهوم حقیقت را بنیاد فلسفه خویش قرار دارد. مسئله این نوشتار، این است که وگلین، چه فهم تازه ای از نسبت میان الهیات و امر سیاسی ارائه می دهد؟ به نظر می رسد، وگلین با نقد روایت مدرن و پست مدرن ، بنیاد نظم سیاسی را در پیوند با حقیقتِ متکی بر وحی و اتصال متجدد به عالم متافیزیکی و عرفانی قرار می دهد.
معرفی کابالا در عرفان یهود و نقد و بررسی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشته «معرفی کابالا در عرفان یهود و نقد و بررسی آن» است؛ بنابراین، نخست به معرفی «عرفان»، «یهود» و «قبالا» پرداخته، سپس آن را نقد و بررسی کرده است. هدف این پژوهش شناخت «عرفان یهود» با اشاره به ظهور یهودیت و تحولات آن، و نقد و بررسی مکتب عرفانی یهود، یعنی «کابالا» است. در این راستا توقع بود که دین یهود و کتاب موسی و ایده های او، در عرفان قبالا اشراب شده باشد؛ لیکن آبشخور این عرفان از نظر فکری عقیدتی، به دوران قبل از موسی و کاهنان و ساحران مصری بازگشت داشته و این همانی است که موسای نبی آن را برنتابیده و رد کرده است. روش این تحقیق، کتابخانه ای و به شکل توصیفی تحلیلی است