
مقالات
حوزههای تخصصی:
تاریخ شیعه در عصر حضور امامت شاهد اختلافات درونگروهی درعرصههای متعدد کلامی و سیاسی بود. با واکاوی تاریخی این اختلافات و تنازعاتی که گاهی به انشعابات درونی نیز منجر می شد، بهروشنی در مییابیم همه آنها برمحور امامت و شئون و مصادیق آن بوده است. نگارنده در این نوشتار با تکیه بر منابع کهن تاریخی و روایی و با روش تحلیلی توصیفی در صدد تبیین چرایی و چگونگی آن دسته از مشکلاتی است که اصحاب امامان: درباره مصادیق وتعیین اعیان امامت و الگوهای حقیقیآن داشتهاند. روشن است که بحث و بررسی دیدگاههای شیعیان نخستین درباره نقش و ویژگی و نیز اسباب اختلافات و نزاعهای فرقهای درمیان شیعیان مجال دیگری میطلبد.
جستاری در طرق کشف مقاصد شرع از دیدگاه فریقین (امامیه و اهل سنت)
حوزههای تخصصی:
مقصد شرع به مؤلفه ای اطلاق می شود که هدف پشت پرده شارع درباره اهداف تشریع احکام الهی را مشخص می کند و دانش فقه را پویاتر می نماید. خاستگاه اصلی مقصد شرع، مصالح و مفاسد مکلفان است و مهم ترین نقش آفرینی آن، فهم درست نصوص مبیِّن احکام است؛ ولی پوشیده بودن مقاصد شرع، ناشناخته ماندن اهداف و مقاصد شریعت را فراهم می آورد؛ از همین رو اهل سنت اموری و امامیه مواردی را به عنوان شاخص ترین راه های شناخت مقاصد، عملیاتی کرده اند. یافته های تحقیق پیش رو بر اساس روش تحلیلی تطبیقی مبتنی بر بررسی منابع دو طرف، نشان داد عالمان دو گرایش فقهی، در طرق کشف مقاصد از طریق استقراء نصوصِ مبیِّن مقاصد، تعلیل احکام و سکوت شارع، توافق نظر داشتهاند؛ هرچند امامیه بر ملازمه عقلیه و نصوص مبیِّن مقاصد، تأکید بیشتر کردهاند و اهل سنت به راه هایی جز ملازمه عقلیه توجه جدی تر، نشان دادهاند که به نظر می رسد نه اهل سنت ارتباط عقل و شرع را انکار کردهاند و نه امامیه طرق مورد اعتماد اهل سنت را به کلی نادیده انگاشتهاند؛ بلکه با وجود تفاوت های روشی، در اصل طرق کشف مقاصد همسویند.
تحلیل تطبیقی مفهوم ناصبی گری در دیدگاه اندیشمندان فریقین
حوزههای تخصصی:
ناصبی گری که با ابراز دشمنی نسبت به اهل بیت: شناخته می شود، از جریان های با نفوذ در تاریخ اسلام بوده است و ردپای آن را از همان دوران حضور معصومان: می توان جستجو کرد، ازاینرو «نصب و ناصبی گری» از عناوین پرتکرار در ابواب گوناگون حدیثی و فقهی نگاشته های شیعی است و احکام و آثار بسیاری بر این عنوان بار شده است. نوشتار پیش رو با بهرهگیری از منابع کتابخانه ای و به روش توصیفی تحلیلی به استخراج و دسته بندی مفهوم نصب و ناصبی گری در میان اندیشمندان شیعه و اهل سنت پرداخته و سپس با تحلیل انتقادی دیدگاه ها تلاش دارد به مفهوم دقیق و جامعی از این اصطلاح دست یابد. نتایج این پژوهش نشان می دهد، دیدگاه قرارداشتن عامه تحت عنوان نواصب یا انحصار نصب در تدین به دشمنی حضرت علی7 با روایات فراوانی ناسازگار است؛ بنابراین باید دیدگاه مشهور فقهای شیعه را پذیرفت که تنها کسانی را ناصبی برشمرده اند که با اهلبیت: و شیعیان دشمنی و بغض دارند و آن را بهگونهای اظهار میکنند. ناصبیبودن عنوان خاصی و دارای احکام ویژه ای در فقه اهل سنت نیست و اهتمام ویژه ای برای بیان تعریف دقیق آن دیده نمی شود؛ گرچه معیارهایی که برخی از آنان برشمرده اند، به همان تعریف مشهور فقهای شیعه بازگشت دارد.
چگونگی آشنایی زیدیه با نهج البلاغه و تاثیرات علمی متقابل
حوزههای تخصصی:
نهجالبلاغه مقدسترین متن دینی شیعه پس از قرآن کریم، و از جمله منابع حدیثی است که نزد برخی از اهل تسنن نیز از جایگاه ویژه ای برخوردار است. زیدیه به دلیل اهمیت و جایگاه شخصیت امام علی 7 به عنوان یکی از نمادهای برجسته برای زیدیان، اهتمام بسیار بالایی نسبت به روایت، قرائت و سماع نهج البلاغه داشتند. بر همین اساس نوشتار حاضر، به تحقیق و بررسی چگونگی آشنایی زیدیان ایران و یمن با نهج البلاغه و تاثیرات علمی متقابل آنان می پردازد. روش تحقیق در این مقاله توصیفی تحلیلی و روش گردآوری مطالب به صورت کتابخانه ای می باشد. یافته های تحقیق نشان می دهد، زیدیان ایران از طریق همزیستی با شیعیان و امامان معصوم: و مجاورت با عالمان شیعه با نهج البلاغه آشنا شده اند. اما آشنایی زیدیان یمن با این اثر از طریق مهاجرت عالمان زیدی طبرستان به یمن و دست یابی به نسخ نیشابوری می باشد. عنایت به سیره عالمان زیدی در اثبات جایگاه علمی ویژه برای مبدأ نهجالبلاغه، اهتمام به نقل و استنساخ، تألیف شروح و... نمونه هایی از خدمات علمی آنان نسبت به نهج البلاغه می باشد. بهرهوری علمای زیدی از کلام حضرت و نهجالبلاغه در علم کلام، فقه و اخلاق و الگوپذیری از نهجالبلاغه در متون ادبی را می توان ازجمله تأثیرات نهج البلاغه در تراث علمی زیدیه دانست.
جایگاه و کارکردهای عقل از منظر ابومنصور ماتریدی و ابومعین نسفی
حوزههای تخصصی:
مکتب ماتریدی یکی از مذاهب مهم کلامی اهلسنت است که از آغاز شکلگیری تاکنون در رویارویی با منبع معرفتی عقل، سه رویکرد متفاوت به کار گرفته و بر همین اساس میتوان تاریخ ماتریدیه را به سه دوره نخستین، میانی و پسین تقسیم کرد. بررسی جایگاه عقل از نگاه ابومنصور ماتریدی و ابومعین نسفی میتواند تصویر روشنی از این مقوله نزد ماتریدیه نخستین به دست دهد و با اعطای نمای عقلانی به مکتب ماتریدیه، دریچههای گفتوگو با مکاتب عقلانی یادشده را گشوده نگه دارد. در پژوهش پیشرو کارکردهای عقل در حوزه دین در یک مطابقت هستیشناسانه با قضایای عقلی موجود در آثار ماتریدی و نسفی تطبیق شد تا با ارزیابی این رویارویی، جایگاه عقل در اندیشه این دو نظریهپرداز تبیین شود. تحقیق پیشرو از روش توصیفی تحلیلی به این مساله پرداخته است. نتایج پژوهش نشان میدهد برخلاف برخی شاخههای کنونی ماتریدیه، این مکتب فکری در آغاز شکلگیری، از بیشتر کارکردهای عقل در حوزه دین بهره برده است؛ اما این رویکرد حداکثری در دوره میانی به علت نزدیکی به اشاعره و در دوره پسین به دلیل تعامل فراوان با سلفیه رنگ باخته است.
دلالت واژه «أنفسنا» در آیه مباهله از دیدگاه امامیه، معتزله و اشاعره
حوزههای تخصصی:
آیه شصت و یکم سوره آل عمران در جریان مباهله پیامبر با مسیحیان نجران نازل شده است و مشهور به آیه «مباهله» می باشد. از روشن ترین دلایل قرآنی بر فضیلت و منزلت اهل بیت و به ویژه امیرمؤمنان(ع) است. این فضیلت در آثار علمای مذاهب مختلف اسلامی در طول تاریخ از جهات متفاوتی مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است. در این مقاله با توجه به اهمیت واژه «أنفسنا»، دلالت این واژه در آیه مباهله از دیدگاه مفسران و متکلمان امامیه، معتزله و اشاعره تطبیق داده شده و به روش توصیفی تحلیلی بررسی شده است. از مهمترین یافتههای این تحقیق آن است که مباهله در بین علمای امامیه، معتزله و اشاعره به معنای نفرین است. همچنین شأن نزول آیه را اکثر علمای مذاهب مختلف، اهلبیت(ع) میدانند. بنابر نظر امامیه، با توجه به استعمال واژه «أنفسنا» در معنای مجازی، این آیه دلالت آشکاری بر تساوی و اتحاد علی7 با پیامبر اکرم6 و افضلیت علی7 دارد. علمای معتزله نیز مصداق واژه «أنفسنا» را حضرت علی7 میدانند؛ اما در دلالت آن بر افضیلت یا امامت اختلاف کردهاند. برخی دیگر از آنها نیز افضلیت علی7 را پذیرفته، ولی امامت را در غیر افضل نیز جایز میدانند. اکثر متکلمین و مفسرین اشاعره مصداق واژه «أنفسنا» را حضرت علی (ع) و آیه مباهله را نیز دال بر افضلیت اهل بیت می دانند. عده ای مراد از این واژه را خود پیامبر(ص) می دانند، ام برخی اختصاص آن به امام علی (ع) را نپذیرفته اند.