فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۶٬۵۰۷ مورد.
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
159 - 184
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر شاخص توسعه انسانی بر نرخ ازدواج در کشورهای منتخب عضو OECD و غیر OECD انجام گرفته است.
روش : روش این پژوهش از نوع پانل دیتا و جامعه آماری شامل 66 کشور طی دوره زمانی 2000-2018 بوده است. با توجه به هدف پژوهش، کشورها به2 گروه کشورهای عضو OECD و غیر OECD تقسیم شده اند. تحلیل داده ها و برآورد ضرایب با استفاده از روش «گشتاور تعمیم یافته سیستمی دو مرحله ای» و نرم افزار STATA16 انجام گرفته است. سازگاری تخمین زن GMM به فرض معتبر بودن متغیرهای ابزاری و عدم همبستگی جملات خطا بستگی دارد که در این تحقیق از آزمون هانسن-جی و آرلانو-باند به منظور بررسی این دو فرض استفاده شده است.
یافته ها: نتایج نشان داد شاخص توسعه انسانی تاثیر منفی و معناداری بر نرخ ازدواج در دو گروه کشورهای مورد مطالعه طی دوره زمانی 2018-2000 داشته است. همچنین ضرایب زیرشاخص های درآمد و امید به زندگی نیز در هر دو گروه منفی و معنادار بوده است. نتایج تکمیلی نیز حاکی از تاثیر منفی و معنادار زیر شاخص آموزش در گروه کشورهای غیرOECD می باشد؛ اما معناداری این زیرشاخص در گروه کشورهای عضو OECD تأیید نشده است.
جمع بندی: تصمیم به ازدواج تنها زمانی اتفاق می افتد که از نظر اقتصادی، اجتماعی و یا حتی فرهنگی منطقی به نظر برسد. با توجه به نتایج این تحقیق، شاخص توسعه انسانی و زیرشاخص های آن تاثیر منفی و معناداری بر نرخ ازدواج در هر دو گروه کشورهای مورد مطالعه داشته است و تفاوت معناداری از این منظر بین دو گروه کشور وجود ندارد.
تدوین مدل مفهومی تبیین کننده کیفیت های طراحی اتاق های واحدهای مسکونی آپارتمانی مرتبط با سبک زندگی زنان جوان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
85 - 110
حوزههای تخصصی:
زنان به واسطه حضور پررنگ تر در خانه، بیشتر تحت تأثیر شرایط نامطلوب سکونتی قرار می گیرند؛ بنابراین توجه به سبک زندگی، نیازها و ترجیحات این افراد در طراحی مسکن ضرورت دارد. با رویکرد اکتشافی از روش تحقیق کیفی و مصاحبه نیمه ساختاریافته و مشاهده برای جمع آوری اطلاعات مدنظر استفاده شد. نمونه مورد بررسی، بیست زن بین 20 تا 40 ساله ساکن استان تهران هستند که به صورت هدفمند انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها، متن مصاحبه ها در نرم افزار مکس کیو دی ای کدگذاری شد و دیاگرام های رفتارمحور و فضامحوری براساس بررسی های میدانی از واحدهای مسکونی ترسیم شد. شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی معاصر جامعه ایرانی، سبک زندگی خاصی در این گروه اجتماعی ایجاد کرده است که بر خواسته ها و ترجیحات این افراد درمورد مسکن اثرگذار بوده است. به ترتیب مشخصه های ادراک محیطی «کارایی و عملکرد، زیبایی و نظم، محرمیت، انعطاف پذیری و تنوع پذیری، تمیزی و بهداشت» و مشخصه های فیزیکی «تعداد و اندازه کمد و انباری، نور، مساحت و تناسبات اتاق ها، پیکره بندی فضایی، آلودگی صوتی، مبلمان داخل اتاق و نحوه چینش آن ها، بافت و رنگ مصالح و متریال، دید و منظر پنجره ها و میزان اشراف به آن، شرایط تهویه، گرمایش و سرمایش، تعداد اتاق های خواب، فرم و هندسه، و عناصر سازه ای» از مهم ترین مؤلفه های طراحی اتاق های واحدهای مسکونی آپارتمانی مبتنی بر دیدگاه های زنان جوان است. در نظرگیری فضای مناسب برای خواب، کار و تفریح، تأمین خلوت شخصی، توجه به سلایق فردی و حساسیت های فرهنگی در طراحی اتاق ها، از راهکارهای تطبیق مسکن با سبک زندگی این افراد است.
کاوش کیفیت مقصد در میان ذهنیت زنان حاشیه نشین مهاجر شهر یزد، یک مطالعه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
97 - 112
حوزههای تخصصی:
هدف: تغییر همیشه اصل اساسی زندگی بشر بوده است. قلب جامعه مدرن، تغییر و ارتباط است. فرایند توسعه، تغییر در مبدأها و مقاصد را تسهیل کرده است. مهاجرت یکی از پیامدهای اصلی این وضعیت است. دراین میان، زنان در سال های اخیر هر چه بیشتر به گردونه مهاجرت وارد شده اند و مهاجرت ها سمت و سوی زنانه به خود گرفته است. نظریه های کلاسیک رابطه ای خطی از دافعه تا جاذبه را ترسیم می کردند ؛ اما به نظر می رسد ارزیابی از مقصد و زندگی از دید یک زن مهاجر، پیچیدگی های خاص خود را دارا است. درواقع هدف پژوهش حاضر واکاوی این فرآیند بوده است.روش: با استفاده از روش نظریه زمینه ای سیستماتیک، 21 نفر از زنان مهاجر به شهر یزد از استان های مختلف کشور به صورت هدفمند و به شیوه نمونه گیری نظری انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته و تحلیل داده ها به شیوه کدگذاری باز، محوری و گزینشی صورت گرفته است.یافته ها: بر پایه یافته های پژوهش؛ 384 مفهوم، 77 مقوله فرعی، 14 مقوله اصلی و در نهایت مقوله مرکزی دل ربایی مقصد استخراج گردید. به طورکلی نتایج نشان داد که زندگی در شهرهای کوچک و در حال توسعه مطلوبیت بیشتری برای زنان مهاجر دارد. آنها در این شهرها مطلوبیت بیشتری به لحاظ شغلی، حفظ امنیت و ... پیدا می کنند. فرآیندی که در شهرهای بزرگ تا حد زیادی رنگ می بازد و مطلوبیت خود را از دست می دهد؛ اما این ارزیابی هیچوقت دائمی نیست و زن مهاجر به طور پیوسته در مورد واقعیت های زندگی خود بازاندیشی می کند. در نتیجه با توجه به این امر که تصمیم به مهاجرت بر اساس هزینه-فایده بوده و هیچ بستری دارای مطلوبیت کامل نیست، برای دستیابی به درک عمیق و دیدی وسیع تر در حوزه مهاجرت زنان به ویژه شرایط زندگی در مقصد و میزان مطلوبیت یا آسیب حاصل از مهاجرت برای زنان، تحقیقات بیشتری در این زمینه نیاز است.
جنبه های چند بعدی فرآیند تغییر دین از تجربه زنان مسیحی شده ایرانی پناهجو در اسکی شهیر/ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
113 - 126
حوزههای تخصصی:
هدف: مقاله پیشرو بر آن است تا با رویکردی کیفی و با استفاده از مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته با زنان تغییر دین داده پناهجوی ایرانی نگاهی دوباره به نظریه های تغییر دین داشته باشد. این پژوهش از لحاظ روش کیفی است که در آن با استفاده از تحلیل مصاحبه های نیمه ساختاریافته نظریه های تغییر دین را مورد نقد قرار می دهد.
روش : تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار MAXQDA10 انجام شده است. در نهایت با استفاده از دسته بندی های متفاوت نظریه ها مورد بررسی قرار گرفته اند.
یافته ها: بسیاری از نظریه پردازان به موضوع تغییر دین پرداخته اند. این نظریه پردازان را می توان به دو گروه کلاسیک و مدرن تقسیم کرد. آنها ایمان آورندگان را براساس نوع اعمالشان در لحظه ایمان آورندگی به گروه های منفعل و فعال تقسیم کرده اند. یکی از نظریه های کامل و طبقه بندی شده ای که به موضوع تغییر دین پرداخته است، نظریه کیلبورن و ریچاردسون است که ترکیبی از کنش های فعال و منفعل است. اما نسبت به این نظریه و نظریه های پیشین نقدهایی وجود دارد که در این پژوهش با کمک مصاحبه های نیمه ساختاریافته ای که با 27 زن پناهجوی ایرانی مسیحی شده انجام شد، نگاه دوگانه فعال- منفعل مورد نقد قرار گرفته است. هر دو کنش فعال و منفعل این زنان مربوط به لحظه اولیه تغییر دین یا در روند مسیحی شدن اتفاق افتاده است. در نتیجه، یافته ها نشان می دهند که 1. تغییر دین یک فرایند همیشه پویا است. 2. تغییر دین می تواند در برخی جهات فعال و در برخی بخش ها به طور همزمان منفعل باشد و این سیالیت برای همیشه حتی پس از انتخاب دین جدید رخ خواهد داد. 3. تغییر دین به صورت فعال و منفعل انواع مختلفی دارد که با توجه به شرایط هر مورد می تواند ترکیبی از هر کدام باشد.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر احساس تنهایی، خودانتقادی و افکار خودآیند منفی در مادران دارای فرزند معلول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
139 - 154
حوزههای تخصصی:
هدف: وجود کودک معلول و مراقبت از آنها، در هر خانواده، سلامت روان اعضاء خانواده، به ویژه مادران را تحت تأثیر قرار می دهد. هدف پژوهش، بررسی اثر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر احساس تنهایی، خودانتقادی و افکار خودآیند منفی در مادران دارای فرزند معلول است.
روش : روش پژوهش نیمه آزمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل مادران دارای فرزند معلول مرکز بهزیستی شهرستان نور در سال 1400 می باشد. نمونه آماری بر اساس طرح پژوهش 30 نفر در نظر گرفته شد که بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های احساس تنهایی راسل و پیلوا و کورتونا (1980)، خودانتقادی تامسون و زورف (2004)، افکار خودآیند منفی کندال و هولون (1980) استفاده شد. جلسات مداخله شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اساس پروتکل 8 جلسه ای باونز و مارلات (2011) اجرا شد.
یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد، آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش احساس تنهایی در مادران دارای فرزند معلول به میزان 55/0، بر کاهش خودانتقادی به میزان 23/0 و بر کاهش افکار خودآیند منفی در مادران فرزند معلول به میزان 35/0 تاثیر دارد.
بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان دهنده آن است که آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی موجب کاهش احساس تنهایی، خودانتقادی و افکار خودآیند منفی در مادران دارای فرزند معلول شد، لذا می توان گفت، به منظور کاهش احساس تنهایی، خودانتقادی و افکار خودآیند منفی از آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی برای مادران دارای فرزند معلول می توان بهره مند شد.
رحم جایگزین: شبکه پیچیده اجتماعی برای فرزندآوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۷)
167-198
حوزههای تخصصی:
جایگزینی فرایندی است که در آن یک زن متعهد می شود نوزادی را برای زوج دیگری حمل و به دنیا آورد، در روند شکل گیری مناسبات جایگزینی ما شاهد مجموعه ای متشکل از یک شبکه پیچیده هستیم، مادرانی که مشتاق هستند از طریق جایگزینی صاحب فرزند شوند، در مقابل زنانی که حاضر به در اختیار قرارگذاشتن رحم خود هستند، واسطه ها، تیم پزشکی، بنگاههای حقوقی عقد قرارداد و اعضای خانواده های طرفین دیگر بازیگران در این فرآیند هستند. روابط مبادله که در طول مسیر فرایند جایگزینی شکل می گیرد تابعی از بازیگران مبادله است،که می تواند یک مبادله متقارن یا نامتقارن را نشان دهند. هدف مطالعه حاضر واکاوی مفهوم جایگزینی از سوی مادران جایگزین است. به این شکل زنانی که رحم خود را به اجاره می دهند، چگونه امر جایگزینی را معنا و تفسیر می کنند. روش پژوهش نظریه زمینه ای است. مشارکت کنندگان عبارتند از: زنانی در شهر کرمان که حداقل یکبار رحم خود را اجاره داده اند. مقوله های محوری بدست آمده کالایی شدن بدن در فرایند جایگزینی، استیگما در رحم اجاره ای، کنترل گری مادر سفارش دهنده، آشنازدایی از بارداری و انتقال بارداری ، هویت پاره پاره و مقوله هسته عبارت است از: بیگانگی از بارداری
تدوین الگوی مشاوره ای بر اساس آموزه های اسلامی صبر و بخشش بر مدیریت هیجانات زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فصلنامه فرهنگی - تربیتی زنان و خانواده سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۶
339 - 361
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین الگوی مشاوره ای صبر و بخشش براساس آموزه های اسلامی بر مدیریت هیجانات زوجین انجام شد. روش پژوهش به صورت کیفی و از نوع تحلیل مضمون با استراتژی تحلیل مضمون براون و کلارک (2006) بود. جامعه آماری شامل منابع مکتوب ازجمله قرآن، نهج البلاغه، اصول کافی و سایر منابع و مقالات مرتبط بودند. پیرامون موضوع صبر و بخشش 6 مضمون اصلی و 13 زیر درونمایه شناسایی شد. مضمون های صبر شامل: عوامل فردی(ارتقاء صفات مثبت، مدیریت احساسات و هیجانات منفی)؛ عوامل بین فردی(مدیریت مسائل جنسی، مدیریت اختلافات)؛ رویارویی با انواع فقدان ها (مدیریت بحران ها، مدیریت مسائل اقتصادی)؛ عوامل معنوی(برخورداری از شفابخشی صبر، برخورداری از آثار معنوی صبر)؛ راهبردها (توجه به وعده های پروردگار مهربان، الگو گیری) بود. مضمون بخشش شامل: آثار بخشش(فردی، اجتماعی و معنوی) بود.
تأثیر پدیده صخره شیشه ای بر شکل گیری انسداد سازمانی و سکوت سازمانی با نقش تعدیل کنندگی حمایت سازمانی ادراک شده (مورد مطالعه: کارکنان زن دانشگاه تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
271 - 292
حوزههای تخصصی:
عدم پیشرفت شغلی زنان در سازمان ها می تواند منجر به پیامدهای منفی متعددی مانند انسداد سازمانی، سکوت سازمانی و نظایر آن شود. این عدم پیشرفت شغلی زنان در سازمان ها، به پدیده صخره شیشه ای معروف است. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر پدیده صخره شیشه ای بر شکل گیری انسداد سازمانی و سکوت سازمانی با نقش تعدیل کنندگی حمایت سازمانی ادراک شده بود. نوع تحقیق، توصیفی همبستگی و جامعه آماری شامل کارکنان زن دانشگاه تهران به تعداد 412 نفر بود که 204 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها، از چهار پرسشنامه صخره شیشه ای، سکوت سازمانی، انسداد سازمانی و حمایت سازمانی استفاده شد. روایی پرسشنامه ها به صورت صوری، سازه، همگرا و واگرا بررسی شد. از طریق ضریب آلفای کرونباخ، پایایی پرسشنامه صخره شیشه ای 89/0، سکوت سازمانی 85/0، انسداد سازمانی 72/0 و حمایت سازمانی ادراک شده 77/0 برآورد شد. نتایج نشان داد میانگین صخره شیشه ای، انسداد سازمانی و سکوت سازمانی، بالاتر از حد متوسط و میانگین حمایت سازمانی، پایین تر از حد متوسط بود. طبق نتایج، صخره شیشه ای روی انسداد سازمانی و سکوت سازمانی، تأثیر مثبت و معنادار دارد. همچنین حمایت سازمانی ادراک شده روی سکوت سازمانی و انسداد سازمانی، تأثیر منفی و معنادار دارد. به علاوه نقش تعدیل کنندگی حمایت سازمانی ادراک شده در تأثیر صخره شیشه ای روی انسداد سازمانی و سکوت سازمانی تأیید شد.
طراحی و اعتباریابی مدل تعالی شغل- خانواده و بررسی مشاوره شغلی مبتنی بر مدل بر تسهیل تعارض شغل- خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش شغلی از جمله نقشهایی است که در کنار نقشهای خانوادگی در سالهای اخیر برای غالب افراد جامعه حایز اهمیت شده است. بر این اساس برقراری توازن بین نقشهای شغلی و خانوادگی همواره مورد توجه محققان بوده است. لذا پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتباریابی مدل تعالی شغل- خانواده و بررسی مشاوره شغلی مبتنی بر مدل بر تسهیل تعارض شغل- خانواده انجام گرفت. جامعه پژوهش شامل کلیه اعضا هیآت علمی و کارمندان شاغل در دانشگاه اصفهان و کلیه مطالعات داخلی و خارجی انجام شده در خصوص تعالی شغل-خانواده از سال 2001 تا سال 2022بود. پژوهش به روش طرح تحقیق آمیخته اکتشافی(کیفی-کمی) انجام گرفت. دادهها در بخش کیفی با روش تحلیل محتوا (کدگذاری باز، محوری و گزینشی) با استفاده نرم افزار مکس.کیو.دا.24 و در بخش کمی با روش مدلسازی معادلات ساختاری و روش تحلیل کوواریانس و با استفاده از نرم افزارآماری اموس- 21 و اس.پی.اس.اس-25 تحلیل شد. یافتههای پژوهش نشان داد که مدل تعالی شغل-خانواده دارای هشت بعد برجستگی نقش شغلی، برجستگی نقش خانوادگی، برنامه شغلی انعطافپذیر، سرریزی مثبت، رضایت خانوادگی، رضایت شغلی، رضایت از مسیر شغلی و حمایت با واسطهگری متغیر دلبستگی است. همچنین نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که مشاوره شغلی مبتنی بر مدل طراحی شده بر تسهیل تعارض شغل-خانواده و خانواده-شغل مؤثر است(05/0>P).
امکان سنجی جبران خسارت معنوی ناشی از بر هم خوردن نامزدی، مبتنی بر قاعده لا ضرر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قانونگذار در ماده 1037 قانون مدنی، در خصوص جبران خسارات ناشی از برهم خوردن نامزدی، به جبران خسارات مادی توجه داشته ولی جبران خسارات معنوی را، کمتر مورد توجه قرار داده است؛ این در حالی است که تحمل خسارات معنوی از جمله آلام روحی و بی اعتباری اجتماعی، برای افراد، بسیار سخت تر از خسارات مادی است؛ لذا، امکان سنجی تعیین و شناسایی و حکم به جبران این نوع خسارات، از اهمیت بسزایی برخوردار است. از نظر فقهی نیز، علاوه بر آیات قرآن و روایات، دلیلی که از آن، لزوم جبران خسارت معنوی فهمیده می شود، «قاعده لاضرر» است. حال، در این مقاله، که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده، این نتایج حاصل می شود که با توجه به متروک ماندن جبران خسارت معنوی ناشی از برهم زدن نامزدی، ضروری است قانونگذار، جبران این ضررها را به طور جدی مورد اهتمام قرار دهد و با استناد به ماده 1 و 2 قانون مسئولیت مدنی و ملاک ماده 171 قانون اساسی و همچنین قاعده فقهی لاضرر، نوعی مسئولیت مدنی را برای بهم زننده نامزدی تصوّر نماید که مطابق با نظم عمومی و جلوگیری از هرج و مرج در سطح اجتماع باشد.
زیست جهان پستویی؛ مطالعه موردی دانشجویان دختر یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دانشگاه به عنوان یک فضای فرهنگی، نقش مهمی در فرآیندهای برساخت هویت اجتماعی دانشجویان دارد. این فرآیند بر حسب فرهنگ مبدأ و نوع تجربه هایی که در فضای دانشگاهی برای دانشجویان شکل می گیرد، می تواند صورت بندی های مختلفی داشته باشد. مسئله این پژوهش، تجربه هویت دختران یزدی در دانشگاه است و با این پرسش آغاز شده که دختران یزدی با توجه به بسترها و محیط هایی که در آن رشد کرده و تربیت شده اند، چگونه محیط دانشگاه را به مثابه بستر فرهنگی جدید، تجربه می کنند و همچنین از خلال این تجربه، هویت آن ها چگونه برساخت می شود؟ در این پژوهش از روش نظریه داده بنیاد برای فهم تجربه هویت دختران یزدی استفاده شده است. نمونه های مورد مطالعه در این تحقیق، دختران یزدی هستند که در دو بستر تهران و یزد به دانشگاه رفته اند. تأثیرات مدرسه، گروه های دوستی، خانواده و جامعه یزد بر هویت این دختران نیز بررسی شده است. مقوله اصلی ساخته شده برای این دو گروه، مقوله دوفضایی شدن هویت است. یافته ها نشان می دهد که دختران یزدی در دو فضای هویتی مبتنی بر اندرونی و بیرونی، هویت خود را برساخت می کنند و عمده عاملیت آن ها در فضای اندرونی رخ می دهد. آن ها در عین پایبندی به قوانین جمعی فرهنگ و خانواده یزدی، در زیست جهان پستویی خود تجربه های متفاوت و هنجارشکنانه دارند.
بررسی و تحلیل عملکرد زنان عصر صفوی در ترویج علوم و مراکز علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۰)
188 - 201
حوزههای تخصصی:
هدف: زنان به عنوان نیمی از جمعیت مؤثر جامعه همواره در جنبه های گوناگون زندگی اجتماعی حضوری فعال دارند. چنانچه یکی از عرصه هایی که زنان در آن تأثیرگذار هستند، توجه به علم آموزی و ترویج آن است. در دوره صفوی نیز با توجه به شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم، زنان به مسائل علمی و آموزشی توجه بسیار داشتند و با وجود عدم حضور محسوس در سطح جامعه، به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر این فعالیت ها تأثیرگذار بودند. بر این اساس، هدف این پژوهش بررسی و تبیین عملکرد زنان عصر صفوی در توسعه و ترویج علوم و مراکز علمی است.
روش: روش تحقیق در این پژوهش، تاریخی- تحلیلی و جمع آوری اطلاعات به روش کتابخانه ای انجام شده است. ابزار اصلی پژوهش، استناد به منابع دوره صفوی می باشد. در نهایت، بر پایه یافته های حاصل از منابع استنتاج، تبیین و تحلیل به عمل آمده است. این پژوهش وضعیت زنان را در قالب دو گروه زنان درباری و زنان عادی مورد واکاوی قرار داده است.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که زنان این عصر تحت تأثیر روحیه مذهبی و باورهای قلبی خود، با تخصیص بخشی از دارایی خود برای امور فرهنگی – مذهبی و کارهای عام المنفعه از جمله تأسیس نهادهای آموزشی، برگزاری محافل علمی و ادبی، وقف کتب و اموال، ترویج و تعلیم علوم در ابعاد گوناگون در توسعه و ترویج علوم و مراکز علمی دوره صفوی تأثیرگذار بودند، به گونه ای که تعداد زیادی از نهادهای آموزشی عصر صفوی به همت این زنان دایر شده است.
نتیجه گیری: زنان همواره در طول تاریخ در عرصه های گوناگون سیاسی، اجتماعی و فرهنگی تأثیرگذار بوده اند؛ به طوری که در دوره صفوی با توجه به شرایطی سیاسی و مذهبی، در عرصه علم آموزی و ترویج آن حضور فعالی داشتند. آنان در این دوره با توجه به با انگیزه های شخصی و دسترسی به امکانات مالی و حکومتی و با علایق خویش اقدام به ترویج علوم و گسترش مراکز علمی می کردند.
ارزیابی نظریه حق به شهر از منظر جنسیت برای دستیابی به فضای شهری همه شمول جنسیتی (مورد پژوهی: شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
843 - 865
حوزههای تخصصی:
عدالت، مفهومی فراگیر و جهان شمول است که همواره به عنوان یکی از مؤلفه های اساسی توسعه مورد توجه بوده است. این مفهوم در نگاه حوزه های متنوع علمی و پژوهشی می تواند تفاسیر متفاوتی داشته باشد. نظریه حق به شهر هانری لوفور که بر پایه مفهوم عدالت است، یکی از مهم ترین نظریه ها درباره مفهوم عدالت در برنامه ریزی و طراحی شهری به شمار می رود. از سوی دیگر مفهومی به نام «شهر همه شمول جنسیتی» رویکردی است که به دلیل توجه به حقوق زنان در دسترسی به امتیازات و منافع موجود در شهرها و وجود پدیده ای به نام جنسیتی شدن فضا، طی سالیان اخیر توجه بسیاری از پژوهشگران برنامه ریزی و طراحی شهری را به خود جلب کرده است. این پژوهش با مرور نظریه حق به شهر و بررسی مبانی مرتبط و مشابه، با استفاده از روش کیفی تحلیل تماتیک و کدگذاری باز، مؤلفه های اصلی دستیابی به شهر همه شمول جنسیتی را در شهر رشت جستجو می کند. در این راستا ابتدا در مرحله کدگذاری به ده مضمون محوری رسیدیم که با دسته بندی آن ها می توان گفت چهار مؤلفه اصلی دستیابی به فضای همه شمول جنسیتی در شهر رشت، امنیت، ویژگی های اجتماعی فضا، ویژگی های محیطی فضا و فرهنگ برابری جنسیتی را شامل می شوند. در پایان نیز پیشنهاداتی در جهت دستیابی به فضای شهری همه شمول جنسیتی در شهر رشت ارائه شده است.
طراحی مدل کارآفرینی دیجیتالی زنان برای مشاغل خانگی با رویکرد داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
941 - 963
حوزههای تخصصی:
کارآفرینی دیجیتال به عنوان مفهومی نوین در عرصه کسب وکارها، به معنای بهره گیری از فرصت های فراهم شده توسط اینترنت، فناوری موبایل و رسانه های جدید است. هدف اصلی تحقیق حاضر طراحی مدل کارآفرینی دیجیتالی زنان برای مشاغل خانگی است. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر روش کیفی است که با رویکرد داده بنیاد اشتراوس و کوربین انجام گرفته و از نظر ماهیت، اکتشافی است. جامعه آماری پژوهش شامل استادان دانشگاهی و کارآفرینانی است که از طریق رسانه های اجتماعی و فضای دیجیتال کسب وکار خانگی راه اندازی کرده اند و سابقه کاری بیشتر از پنج سال دارند. در این تحقیق از روش نمونه گیری هدفمند و در برخی موارد از روش گلوله برفی استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته بود که با 14 نفر انجام گرفت و تا رسیدن به اشباع نظری پیش رفت. متن مصاحبه ها با نرم افزار MAXQDA و با فنون کدگذاری و به صورت تحلیل محتوای آشکار و نهفته تحلیل و درنهایت مدل پارادایمی ارائه شد. نتایج بیانگر این است که توانمندسازی کارآفرینانه، فناوری، عوامل فردی شرایط علی، فرصت ها، زیرساخت ها، دانش افراد، عوامل زمینه ای، و عوامل درونی و برقراری ارتباطات مؤثر، شرایط مداخله گر کارآفرینی دیجیتال برای مشاغل خانگی هستند. در این راستا، راهبردهای پیشنهادی شامل بازاریابی دیجیتال، قوانین و مقررات دیجیتال، رهبری و مدیریت متخصص و پتانسیل تبلیغات اینترنتی هستند که کاربست این راهبردها پیامدهایی نظیر ایجاد شبکه ای از روابط فراملی، ارزش آفرینی شغلی برای زنان و بهبود عملکرد اقتصادی دارد.
رابطه بین بیش حمایت گری مادر در فرهنگ ایرانی و باورهای اضطرابی مادر با اضطراب کودک: نقش واسطه ای عواطف مثبت و منفی مادر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۹
33 - 47
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین رابطه بین بیش حمایت گری مادر در فرهنگ ایرانی و باورهای اضطرابی مادر با اضطراب کودک و نقش واسطه ای عواطف مثبت و منفی مادر بود. جامعه آماری، تمامی مادران دارای کودکان 2 الی 8 ساله ساکن تبریز و ارومیه در سال 1400 و 1401 بود که به مرکز مشاوره آرامش اندیشه تبریز و آرامش ارومیه مراجعه کرده بودند. نمونه پژوهش شامل 225نفر بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند. روش پژوهش همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جهت گردآوری داده ها از مقیاس رابطه مادر کودک راس (1961)، مقیاس اضطراب پیش دبستانی اسپنس و همکاران (2001)، پرسشنامه باورهای اضطرابی فرانسیس و چوربیتا (2010) و مقیاس عواطف مثبت و منفی واتسون و همکاران (1998)، استفاده شد. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی و تحلیل مسیر با نرم افزارهای SPSS-24 وAmos- 24 استفاده شد. نتایج نشان داد باورهای اضطرابی، عاطفه مثبت و منفی مادر با اضطراب کودک رابطه معنی داری دارد و بین بیش حمایت گری مادران و باورهای اضطرابی مادر با اضطراب کودک با نقش واسطه ای عواطف مثبت و منفی مادر رابطه معنی دار وجود دارد (001/0>p). هم چنین مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. با توجه به نتایج به دست آمده ویژگی های روان شناختی مادران در فرهنگ ایرانی و سبک های تربیتی مبتنی بر فرهنگ بر اضطراب کودک تاثیر گذار است.
رابطه بین سبک های تفکر و حل مسئله با رضایت زناشویی در زنان دارای تجربه بدرفتاری هیجانی و فرهنگی همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۹
59 - 73
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبک های تفکر و حل مسئله با رضایت زناشویی در زنان دارای تجربه بدرفتاری هیجانی و فرهنگی همسر بود. جامعه ی آماری تمامی زنان دارای تجربه بدرفتاری هیجانی و فرهنگی همسر در شهر یزد بود. نمونه پژوهش ۱۵۰ نفر زن بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی می باشد.برای گردآوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه رضایت زناشویی انریج (۱۹۸۹)، پرسشنامه سبک های تفکر استرنبرگ و واگنر (۱۹۹۱) و پرسشنامه سبک های حل مسئله کسیدی و لانگ (۱۹۹۶) استفاده شد. داده ها از طریق ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه هم زمان تجزیه وتحلیل شدند. نتایج یافته ها نشان داد که بین رضایت زناشویی با سبک های تفکر قانون گذار، اجرایی، سلسله مراتبی، آنارشی ، جزئی نگر، درون نگر، برون نگر و نیز سبک حل مسئله کارآمد رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. بین رضایت زناشویی با سبک قضاوتی ، سبک الیگارشی و حل مسئله ناکارآمد همبستگی منفی و معنی داری وجود دارد. و بین رضایت زناشویی با سبک های تفکر مونارشی، کلی نگر، آزاداندیش و محافظه کار همبستگی معنی داری وجود ندارد. هم چنین نتایج نشان داد که سبک های تفکر قانون گذار، سلسله مراتبی، جزئی نگر، درون نگر و سبک های حل مسأله کارآمد و ناکارآمد توانسته اند ۹/۵۶ درصد از واریانس رضایت زناشویی را پیش بینی کنند(۰۰۱/۰p<). وسایر متغیرها توان پیش بینی رضایت زناشویی را نداشتند. بنابراین برخی از سبک های تفکر وسبک های حل مسئله در زنانی که مورد بدرفتاری هیجانی و فرهنگی همسران خود قرارگرفته اند می توانند با بهره گیری از زمینه های فرهنگی و اجتماعی مناسب موجب افزایش رضایت زناشویی شوند.
مدل یابی معادلات ساختاری دین داری و رضایت زناشویی (مورد مطالعه: دانشجویان زن دانشگاه پیام نور گنبد کاووس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
125 - 144
حوزههای تخصصی:
هدف: این مقاله با هدف مدل یابی معادلات ساختاری دین داری و رضایت زناشویی انجام یافته.
روش : روش تحقیق توصیفی و همبستگی، جامعه آماری شامل 400 دانشجوی متاهل زن مشغول به تحصیل بود که 200 نفر با استفاده از فرمول برآورد حجم نمونه کوکران و به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. و ابزار پژوهش پرسشنامه های دین داری (گل زاری، 1379) و رضایت زناشویی انریچ (اولسون و دیگران، 1989) انجام گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون معادلات ساختاری، با استفاده از نرم افزار LISREL استفاده شده است.
یافته ها: در مدل یابی معادلات ساختاری رضایت زناشویی با دین داری ارتباط مثبت و معناداری داشت به غیر از سه مولفه زناشویی، مدیریت مالی و فعالیت های مربوط به اوقات فراغت که با توجه به پایین بودن مقدار معناداری از حد استاندارد تعریف شده بود، رابطه معناداری مشاهده نگردید. مدل ارائه شده پرازش خوبی از داده های دنیای واقعی داشته است، یعنی این در کلیت مدل معادله ساختاری، تأثیر متغیر دین داری در مؤلفه های رضایت زندگی دانشجویان پیام نور گنبدکاووس تأیید شده و برازش معنی دار دارد.
نتیجه: نتایج بیانگر این موضوع است که علاوه بر انجام واجبات که بیشتر بُعد فردی دین است، دخالت دادن دین در تصمیم گیری ها و انتخاب ها که بیشتر بُعد اجتماعی است، رضایت از زندگی را تحت تاثیر قرار داده و آن را قابل پیش بینی می نماید.
اختلاف زوجین در ماهیت مال پرداختی از طرف زوج به زوجه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۴
147 - 169
حوزههای تخصصی:
اختلاف میان ادعای زوج مبنی بر مهر بودن مالی که وی به زوجه پرداخته است (برای بریء کردن ذمه اش از پرداخت مهریه) با ادعای زوجه مبنی بر هبه بودن مالی که تحصیل کرده است (برای بهره مندی از امکان تحصیل مهریه علاوه بر هبه) و همچنین تلاقی ادعای زوج مبنی بر هبه بودن مالی که پرداخت کرده است (برای بهره مندی از امکان رجوع از هبه) و ادعای زوجه مبنی بر مهر بودن مال (برای ممانعت از رجوع و بازگرداندن مال پرداخت شده) از دعاوی شایع و رایج در اختلافات زوجین در محاکم می باشد. در این دعاوی، تشخیص مدعی و منکر و مقدم کردن قول یکی از زوجین از مهمترین چالش های پیش روی محاکم است. ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی ماهیت و عنوان مالی که از طرف زوج به زوجه پرداخت می شود به شیوه تحلیلی- اسنادی انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که برای تشخیص مدعی و منکر در این دعاوی، پنج دیدگاه در آرای فقهی عرضه شده است. مطابق نظریه مشهور فقها که در هر دو دعوای مزبور، قول مدعی مهر بودن مال پرداخته شده از جانب زوج به زوجه را مقدم می دانند، تقویت می شود. اماره معوض بودن پرداخت، اصل عدم تبرع و اماره مدیون بودن پرداخت کننده از مهم ترین ادله ای است که در گزینش این نظریه نقش مهمی دارد. در پژوهش حاضر با طرح و تبیین نظریات رقیب و مقایسه و مقارنه آنها با نظریه مشهور فقها و نیز تبیین و تنقیح ادله نظریه مشهور، قوت تحلیلی و دلالی نظریه مشهور و ترجیح آن بر سایر نظریات مشخص شد.
رویکرد اسلامی به حقوق روانی زوجین و تکالیف تربیتی مربوط به آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حقوق روانی زوجین پایه و اساس تکلیف آنهاست؛ یعنی حقوق و تکالیف دائرمدار یکدیگرند. پژوهش حاضر باهدف تبیین حقوق روانی زوجین از منظر آیات و روایات و تکالیف تربیتی مربوط به آنها به روش تحلیل محتوای کیفی از نوع اسنادی- اجتهادی انجام شد. بدین منطور منابع مکتوب دراین مورد مطالعه و تفسیر تربیتی آیات و روایات در موضوع پژوهش بررسی و تحلیل گردید و رویکرد اسلام به حقوق روانی زوجین و تکالیف تربیتی مربوطه از آنها استنباط شد. نتایج نشان داد که در نگاه تربیتی اسلام، تکالیف انسان ها لازمه حقوق و دائرمدار حقوق روانی آنهاست و چون توجه زوجین به حقوق روانی و تکالیف تربیتی مرتبط با آن زمینه بهزیستی و سعادت ایشان را فراهم می کند، اهمیت والایی دارد. تکالیف تربیتی مرتبط با حقوق روانی زوجین که در پژوهش حاضر از آیات و روایت استنباط شد عبارتند از: تأمین آرامش، عزت و کرامت، مثبت نگری، نگاه نعمتی، تعاون و همیاری، خوش اخلاقی، عفو و گذشت، از خود گذشتگی، آراستگی، محبت و ارضای جنسی یکدیگر.
ارائه چارچوبی برای توانمندسازی زنان در حکمرانی بر اساس مطالعات حوزه علوم شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
747 - 773
حوزههای تخصصی:
توانمندسازی زنان از موضوعاتی است که در طیف گسترده ای از برنامه ها و سیاستگزاری های نهادهای مختلف در سرتاسر جهان جای می گیرد، ولی با این حال، توجه به ویژگی های شناختی و پژوهش های حوزه علوم شناختی و اساسا مساله شناخت و توانمندی های شناختی در بسیاری از این سیاستگزاری ها مغفول مانده است. در این راستا، پژوهش حاضر با استفاده از روشی دو مرحله ای مبتنی بر مرور دامنه و تحلیل محتوا به ارائه چارچوبی برای توانمندسازی زنان در حکمرانی براساس مطالعات حوزه علوم شناختی می پردازد. خروجی های این پژوهش از جمله 18 عنصرکلیدی توانمندسازی زنان براساس مطالعات شناختی در کنار چارچوب مفهومی ارائه شده، می تواند بسیاری از متخصصین، پژوهشگران و علاقه مندان مطالعات حوزه توانمندسازی، حکمرانی و زنان را در مسیر رسیدن به پاسخ هایشان برای سیاستگزاری و تصمیم گیری در حوزه های مربوطه و انجام پژوهش های کاربردی و همچنین ایجاد شبکه ای از مفاهیم مرتبط یاری دهد. پژوهش حاضر همچنین در خصوص ایجاد طرحواره هایی از پژوهش های کاربردی با هدف ایجاد ارتباط مابین حوزه های مختلف مطالعات حکمرانی و همچنین مطالعات علوم شناختی از این جهت حائز اهمیت است که می تواند خلاءهای مفهومی و همچنین مسیرهایی برای مطالعات بیشتر برای علاقه مندان مطالعات بینارشته ای در طیف گسترده ای از موضوعات و مفاهیم فراهم آورد.