فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۶٬۵۰۷ مورد.
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
417 - 436
حوزههای تخصصی:
نقاشی های ایران درودی، نقاش معاصر زن ایرانی، که به شیوه سوررئالیسم-سمبولیسم است، بستر مناسبی برای نقد کهن الگویی به شمار می رود؛ چرا که یکی از ساحت های نمود کهن الگوها، آثار هنری از جمله نقاشی ها هستند. از دیدگاه روان شناسی تحلیلی، کهن الگوها مفاهیم مشترک، تکرارشونده و انتزاعی بین جوامع مختلف بشری هستند که در بخش عمیق تر روان در ضمیر ناخودآگاه جمعی جای دارند و از طریق خودآگاه و ناخودآگاه فردی در خیال پردازی ها، افسانه ها، رؤیاها، هذیان ها و آثار هنری به صورت نمادها و اسطوره ها بازتاب می یابند. در حقیقت نمادها و اسطوره ها مظروف های بیانگر کهن الگوها هستند که با خوانش آن ها می توان به شناخت گسترده تری از لایه های عمیق تر روان انسان دست یافت. در این پژوهش به خوانش نمادهای مظروف کهن الگوها در سه مورد از نقاشی های ایران درودی می پردازیم. هدف این مطالعه یافتن پاسخ این سؤال است که تأثیر نقش ناخودآگاه جمعی از طریق بازتاب کهن الگوها در نقاشی های درودی چگونه است. همچنین می خواهیم خوانشی نو با رویکردی متفاوت برای شناخت و درکی ژرف تر از لایه های درونی نقاشی های درودی داشته باشیم. روش تحقیق، کیفی و به شیوه توصیفی-تحلیلی است. گردآوری مطالب به صورت کتابخانه ای و مشاهده ای است. نتایج حاکی از این بوده است که نمادهای آسمان، زمین، ویرانه ها، گل، مروارید و نور از بن مایه های اصلی در آثار درودی اند که مبین بازتاب کهن الگوهای مادر/زن، آسمان/پدر، عروج و ازدواج هستند.
آداب فرزندپروری در سده های چهارم تا هشتم هجری قمری براساس متون منثور ادبی و تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۴
103 - 124
حوزههای تخصصی:
فرزند پروری و آداب پرورش از دیرباز مورد توجه فلاسفه، ادیبان و نخبگان فرهنگی بوده است که بازتاب بخشی از آن نیز در متون کهن زبان فارسی مشاهده می شود. پژوهش حاضر باهدف بررسی آداب فرزندپروری در سده های چهارم تا هشتم هجری قمری براساس متون منثور ادبی و تاریخی به روش کیفی از نوع تحلیل محتوا برپایه مطالعه متون اصلی انجام شد. یافته های پژوهش نشان دهنده نکات ظریف و ارزشمندی قبل و بعد از تولد فرزند برای تضمین سلامتی جسمی، روانی و معنوی اوست. باتوجه به اینکه ساختار بیشتر خانواده ها در گذشته سلطه گرایانه بوده است، برخی توصیه ها و ظرایف کلامی و رفتاری به والدین - در جایگاه صاحبان قدرت و اختیار – تأمل برانگیز و قابل توجه است. نام گذاری فرزندان و به کار بردن القاب شایسته برای آنها، ابراز محبت و احترام به فرزند، رعایت عدالت میان فرزندان هم جنس و غیرهم جنس، حفظ و مراقبت از فرزندان به بهای جان خود یا فرزند، اهتمام و تأکید به بازی کودکان، گزینش دقیق دایه باتوجه به ویژگی هایی خاص، پندواندرز، تعلیم و تربیت و جایگاه مهم تنبیه وتشویق از مواردی است که در متون ادبی شناسایی شد.
رابطه ناگویی هیجانی و رضایت زناشویی: مطالعه فرا تحلیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی نقش متغیر شخصیتی ناگویی هیجانی در رضایت زناشویی زوجین از جمله مباحث مطرح در روانشناسی است. تحقیقات متعددی درباره رابطه ناگویی هیجانی و رضایت زناشویی انجام شده است، اما گاهی نتایج آن ها ناهماهنگ و متناقض است، از این رو هدف پژوهش حاضر به کار گیری روش فراتحلیل به منظور تحلیل و ترکیب نتایج مطالعات صورت گرفته پیرامون ارتباط میان ناگویی هیجانی و رضایت زناشویی بود. برای انجام فراتحلیل، از میان پژوهش های مرتبط با رابطه ناگویی هیجانی و رضایت زناشویی که در نشریات علمی پژوهشی فارسی و خارجی (انگلیسی) بین سالهای ۱۳۸۸ الی ۱۴۰۱ چاپ شده اند، ۳۵پژوهش که به روش توصیفی انجام گرفته و ملاک ورود به پژوهش را داشتند، انتخاب نموده و در مرحله بعد ضریب اندازه اثر با استفاده از نرم افزارCMA ارزیابی شد. نتایج نشان می دهد، اندازه اثر یا ضریب تاثیر ناگویی هیجانی بر رضایت زناشویی در مدل اثرات تصادفی (۳۹/۰-) و در مدل اثرات ثابت (37/۰-) است که بر حسب نظام تفسیری کوهن این میزان تاثیر بالاتر از حد متوسط ارزیابی می شود. ترکیب تحقیقات انجام یافته، رابطه منفی ناگویی هیجانی و رضایت زناشویی را نشان می دهد.
ارزیابی میزان رضایتمندی شهروندان از کیفیت پارک های درون شهری(مورد مطالعه: پارک بانوان لاله شهر نورآباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
169 - 203
حوزههای تخصصی:
پارک ها و فضاهای سبز عمومی به عنوان بخشی از بافت اکولوژیک شهرها می باشند تا جایی که حیات زیست محیطی و پایداری شهرها به آنها وابسته است. هدف پژوهش حاضر ارزیابی میزان رضایتمندی شهروندان از کیفیت پارک های درون شهری در شهر نورآباد لرستان می باشد. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و از نوع کاربردی است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی بانوان مراجعه کننده به پارک لاله در بازه زمانی اردیبهشت ماه لغایت آذرماه سال 1401 می باشد. حجم نمونه شامل 200 نفر از بانوان می باشد که با استفاده از نرم افزار Sample Power با سطح اطمینان 95 درصد و خطای احتمالی 5 درصد و مقداری آلفای 01/0، 03/0 و 05/0 محاسبه گردید. داده ها با بهره گیری از نرم افزارهای SPSS26 و AMOS24 مورد واکاوی قرار گرفت. بر اساس یافته ها وضعیت پارک بانوان لاله در تمام ابعاد شش گانه ایمنی و امنیت، سلامت، کالبدی، فرهنگی و اجتماعی، محیطی بهداشتی و مبلمان، پایین تر از سطح متوسط کیفیت قرارگرفته و نامطلوب ارزیابی می شوند. همچنین یافته های تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار AMOS24، نشان دادند که بعد کالبدی- فیزیکی (86/0=β)، بیش ترین تأثیر را بر میزان رضایتمندی شهروندان از کیفیت پارک بانوان لاله، دارا می باشد. پس از آن نیز متغیرهایی چون محیطی و بهداشتی (78/0=β)، مبلمان پارک (73/0=β)، ایمنی و امنیت (68/0=β)، سلامت (58/0=β ) و فرهنگی- اجتماعی (48/0=β) بیش ترین تأثیر را بر میزان رضایتمندی شهروندان از کیفیت پارک بانوان لاله را دارا می باشند.
آزمون الگوی روابط ساختاری بین صفات شخصیتی و باورهای جنسی ناکارآمد با میانجیگری خودشیء انگاری بدنی در بستر فرهنگی زنان یائسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
33 - 49
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر آزمون الگوی روابط ساختاری بین صفات شخصیتی و باورهای جنسی ناکارآمد با میانجیگری خود شیء انگاری بدنی در بستر فرهنگی زنان یائسه شهر تبریز بود. جامعه آماری پژوهش تمامی زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر تبریز بود. نمونه پژوهش تعداد 250 نفر از جامعه مذکور بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. برای جمع آوری اطلاعات از ابزار اندازه گیری پرسشنامه پنج عاملی شخصیت کوستا و مک کری(1985)، پرسشنامه باورهای ناکارآمد جنسی نوبر و همکاران (2003) و مقیاس شیء انگاری بدنی مک کینلی و هاید (1996) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارSpss و Amos انجام شد. نتایج نشان داد که بین صفات شخصیتی، خود شیء انگاری بدنی و باورهای جنسی ناکارآمد رابطه معنی داری وجود دارد. هم چنین صفات شخصیتی به صورت مستقیم و هم به صورت غیر مستقیم با میانجیگری خود شیء انگاری بدنی در باورهای جنسی ناکارآمد زنان یائسه اثر داشتند و مدل از نیکوئی برازش مناسبی برخوردار بود. به طور کلی تفاوت های فرهنگی ﺑﺮﺗﺠﺮﺑﻪ یائسگی زنان، ﺗﻔﺴیﺮ ﻋﻼﺋﻢ و ﻧﺸﺎﻧﻪﻫﺎی آن موثر است.
اثربخشی روایت درمانی بر خود-انگ زنی وزنی و سلامت روان شناختی زنان مبتلا به چاقی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی روایت درمانی بر خود-انگ زنی وزنی و سلامت روان شناختی زنان مبتلا به چاقی صورت گرفت. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان مبتلا به چاقی مراجعه کننده به متخصصین و کلینیک های چاقی و تغذیه شهر تبریز در سال 1402 بود. 30 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر کدام 15 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش درمان مختص گروه خود را در 8 جلسه 5/1 ساعته دریافت کردند؛ گروه کنترل هیچ درمانی را دریافت نکردند. هر دو گروه، پیش، پس و 3 ماه پس از مداخله به پرسشنامه های خود-انگ زنی وزنی لیلیس و همکاران و سلامت عمومی گلدبرگ پاسخ دادند. داده ها توسط آزمون تحلیل واریانس با اندازه-گیری مکرر تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که روایت درمانی در مقایسه با گروه کنترل، در پس آزمون، سبب کاهش خود-انگ زنی وزنی و افزایش سلامت روان شناختی شد. در مرحله پیگیری، اثر روایت درمانی بر خود-انگ زنی وزنی و سلامت روان شناختی ماندگار بود. روایت درمانی به احتمال زیاد می تواند سبب بهبود خود-انگ زنی وزنی و سلامت روان شناختی زنان مبتلا به چاقی شود.
کاربست مفاهیم و آموزه های سرفصل های درسی رشته مطالعات زنان در تجربه زیسته دانشجویان این رشته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشته مطالعات زنان در ایران ره آوردی از غرب در راستای توسعه جهانی و تاثیر جریانات فمنیستی بر فضای دانشگاهی می باشد. با توجه به دو دهه حضور مطالعات زنان در فضای علمی ایران انتظار می رود شاهد نقش آفرینی دانش آموختگان رشته در ابعاد علمی و اجتماعی زنان باشیم. پژوهش حاضر در صدد است با بررسی برخی از سرفصل های رشته مطالعات زنان و تجربه زیسته دانش آموختگان، نگاهی آسیب شناسانه به توانمندی رشته در راستای تربیت دانش آموختگان به مثابه کنشگران داشته باشد. پژوهش حاضر با روش کیفی و با استفاده از ابزار مصاحبه با دانشجویان رشته مطالعات زنان و تکنیک تحلیل محتوا چگونگی کاربست مفاهیم و نظریه ها را در تجربه زیسته دانشجویان در سطوح مختلف دانش، بینش و کنش بررسی می کند. کدگذاری گزاره های مصاحبه ها در نهایت به 15 مقوله محوری از جمله توانمندسازی دانشجو در تفکر خلاق، ضعف دانش زمینه ای ، عدم کفایت سرفصل های مصوب در پوشش مسائل عینی، روزآمدسازی سرفصل ها ، تعارض عین و ذهن، اجتناب از کنشگری ، نقش دانشجو و استاد در مفاهیم رشته مطالعات زنان و... ختم شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است سه سطح دانش، بینش و کنش در کاربست مفاهیم و آموزه ها در تجربه زیسته دانشجویان در رابطه متقابل قرار دارند. اما اجتناب از کنشگری در سطح کنش که تجلی سطح آموزش و بینش است به دلایل متعدد به مثابه انتخاب شخصی یا برآیند ساخت اجتماعی تعبیر می شود.می توان گفت که ساخت اجتماعی، استاد و دانشجو (بازیگران اصلی در انتقال و دریافت مفاهیم) در کاربست مفاهیم و آموزه ها در تجربه زیسته دانشجویان را تحت تأثیر قرار می دهند.
پیش بینی تحمل پریشانی در سالمندان بر اساس حمایت ادراک شده، اجتناب تجربی و هوش معنوی با نقش میانجی ذهن آگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فصلنامه فرهنگی - تربیتی زنان و خانواده سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۶
283 - 310
حوزههای تخصصی:
سالمندان به دلیل پریشانی های روانشناختی و احساسات منفی در این دوره از قبیل احساس شکست در تلاطم ها، استرس ها و فشارهای زندگی، دچار چالش های بیشتری م ی شوند در نتیج ه این ادراک بالاتر اس ترس، موجب پایین آمدن کیفیت و روابط زندگی آن ها خواهد شد. از این رو پژوهش حاضر باهدف تدوین الگوی تحمل پریشانی در سالمندان بر اساس حمایت ادراک شده، اجتناب تجربی و هوش معنوی با نقش میانجی ذهن آگاهی انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود که در قالب تحلیل مسیر انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر سالمندان شهر تهران در بازه سنی ۶۵ تا ۸۰ سال بودند که 3۰0 نفر از آنان با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش مقیاس مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده (198۸)، پرسشنامه هوش معنوی کینگ (2008)، مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005)، مقیاس ذهن آگاهی براون و ریان(2003) و پرسشنامه اجتناب تجربی چندبعدی گامز و همکاران (2011) بود. داده های حاصل در سطح توصیفی با استفاده از میانگین و انحراف استاندارد و در سطح استنباطی با استفاده از آزمون همبستگی و تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر برای بررسی نقش میانجی، با استفاده از دو نرم افزار SPSS و AMOS تحلیل شدند. نتایج حاکی از این بود که مدل تدوین تحمل پریشانی در سالمندان درمجموع از برازش قابل قبولی برخوردار است. این موضوع نشان می دهد که متغیرهای حمایت ادراک شده، اجتناب تجربی و هوش معنوی با تحمل پریشانی به صورت مستقیم ارتباط دارند. رابطه ذهن آگاهی با تحمل پریشانی به طور مستقیم معنادار بوده و همچنین اثر غیرمستقیم حمایت ادراک شده، اجتناب تجربی و هوش معنوی با تحمل پریشانی با میانجی گری ذهن آگاهی معنادار است (05/0>P). نتایج حاکی از آن است که حمایت ادراک شده، اجتناب تجربی و هوش معنوی با نقش میانجی ذهن آگاهی در تحمل پریشانی سالمندان بسیار مهم و تأثیرگذار است.
ملاک های توافق مالی زوجین هر دو شاغل و بررسی نقش آن بر روابط زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فصلنامه فرهنگی - تربیتی زنان و خانواده سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۶
311 - 337
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر بررسی ملاک های توافق و سازگاری زوجین هر دو شاغل پیرامون مسائل اقتصادی و نقش آن بر ابعاد مختلف روابط زناشویی است.روش: این مطالعه کیفی بود. مشارکت کنندگان پژوهش 12 زوج شاغل، با روش نمونه گیری هدفمند ملاکی و مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته تا رسیدن به اشباع ادامه یافت. داده های این پژوهش با ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری شده است. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از روش روش اشتراوس و کوربین استفاده شده است. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها شامل 2 کد انتخابی(ملاک های توافق مالی زوجین موفق و نقش توافق مالی بر ابعاد مختلف روابط زناشویی)، 10 کد محوری(اعتماد متقابل به یکدیگر، مدیریت یکی از زوجین بر امور مالی، برقراری تعاملات سازنده قبل و بعد از ازدواج، برقراری تعادل میان درآمد و هزینه ها، عدالت زناشویی، حفظ حریم های خصوصی و اقتصادی در ارتباط با اطرافیان، ایجاد سازگاری زناشویی، بهبود رضایت زناشویی، بهبود کیفیت روابط زناشویی و برقراری تعاملات مفید و پایدار) و 28 کد باز بود. نتبجه گیری: نتایج به دست آمده بینشی از ملاک های توافق و سازش همسران در روابط را ارائه می کند و اهمیت نقش های بر عهده گرفته شده در حوزه های مختلف مدیریت مالی را نشان می دهد. واژگان کلیدی: توافق مالی، رضایت زناشویی، نظریه داده بنیاد، زوجبن هر دو شاغل
چالش ها و نیازهای پیش روی دانشجویان در حوزه فرزندآوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۳۴)
93 - 134
حوزههای تخصصی:
با توجه به تطبیق سن باروری با سن تحصیل و افول آن پس از اتمام تحصیلات عالیه، نیاز است به فرزندآوری دانشجویان در حین تحصیل توجه ویژه ای صورت بگیرد. این مقاله به طور خاص بر نگرش ها و چالش های دانشجویان نسبت به مسئله فرزندآوری متمرکز است. گردآوری داده ها طی دو مرحله انجام شد؛ در مرحله اول با ۱۵ دانشجو مصاحبه عمیق نیمه ساخت یافته انجام گرفت. در مرحله بعد با استفاده از یافته های اولیه سؤالات جدیدی تدوین و در قالب پرسشنامه الکترونیک در فضای مجازی (گروه های دانشگاهی) منتشر شد و ۶۰ پاسخ معتبر دریافت شد. داده ها بر مبنای الگوی تحلیل مضمون آترید استرلینگ در یک فرآیند رفت و برگشتی کدگذاری شدند. درروند تحلیل ۷۵ مضمون پایه ای، ۸ مضمون سازمان دهنده و ۲ مضمون فراگیر شناسایی شدند. مضامین فراگیر «ضرورت فرزند آوری از نگاه دانشجویان» و «موانع و نیازهای دانشجویان درزمینهٔ فرزند آوری» هستند. ذیل مضمون اول چهار مضمون سازمان دهنده ی«انگیزه های فردی»، «انگیزه های خانوادگی»، «انگیزه های اجتماعی» و «انگیزه های دینی» و ذیل مفهوم دوم، پنج مضمون سازمان دهنده ی «نیازهای اقتصادی»، «نیازهای فرهنگی»، « نیازهای روانی»، «نیازهای حوزه سلامت» و «نیازهای تسهیلاتی- حمایتی» قرار دارد. درنهایت با مرور سیاست ها و قوانین موجود و استفاده از تجربه دانشگاه های دوستدار خانواده در جهان راهکارهایی برای ارتقاء وضعیت فرزندآوری در این قشر ارائه شد.
ناکامی در رهایی، فرآیند ترک اعتیاد در بین زنان معتاد شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
97 - 110
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش به دنبال کندوکاوی در سیستم معنای ذهنی زنان معتاد شهر شیراز است. فرآیند ترک در بین زنان معتاد نیاز به تحلیل و واکاوی عمیقی دارد که جنبه های گوناگون آن و فرآیند ترک مواد مخدر دقیق تر شناخته شود. بنابراین پژوهش با نظریه زمینه ای به دنبال چنین هدفی در بین زنان معتاد شهر شیراز است.روش : منطق تحقیق از نوع پژوهش های کاربردی است که با رویکرد کیفی و با استفاده از نظریه زمینه ای اشتراوس و کوربین انجام گرفته است. با نمونه گیری نظری و نمونه گیری هدفمند 17 مشارکت کننده انتخاب شده اند. داده های این بخش با استفاده از مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته جمع آوری شده و مدت زمان هر مصاحبه حداقل 120 و حداکثر 180 دقیقه بوده است. در این پژوهش با مراجعه به کمپ های ترک اعتیاد، شامل خورشید تابان شیراز، مرکز راحیل سلامت شهر راز، کمپ ترک اعتیاد فرشتگان شیراز، موسسه شایستگان مهر شیراز و زنان معتاد مراجعه کننده به مرکز کاهش آسیب های اجتماعی مصاحبه ها با زنان معتاد تا اشباع نظری انجام گرفت. مصاحبه ها با توجه به مراحل سه گانه کدگزاری باز، محوری وگزینشی مورد تجزیه و تحلیل دستی قرارگرفتند. جهت افزایش قابلیت اعتماد از سه تکنیک ممیزی، مقایسه ی تحلیلی و بررسی توسط اعضاء استفاده شده است.یافته ها: با تحلیل مصاحبه ها، 65 کد بدست آمده است که تبدیل به 34 مفهوم و در نهایت 15 مقوله شده اند. در وابستگی زنان به اعتیاد شرایط زمینه ای شامل خشونت ساختاری، بی اعتمادی همگانی، خشونت فضایی، فقدان پذیرش تاثیرگذار هستند، در ادامه فرآیند و تلاش برای ترک نیز این شرایط موثرند. شرایط علی همچون تجربه پذیری، خودآگاهی، طرد و انزجار از زیست معتادانه آنها را به سمت فرآیندهای ترک کشانده است. آنان استراتژی بازاندیشی را برگزیده که از دام اعتیاد رهایی یابند. اما برای زنان این مفاهیم به صورت یک چرخه بر هم اثر دارند و باعث شده فرآیند ترک را به سبب فشارهای خانواده، جامعه و فرهنگ با چالش های گوناگونی تجربه کنند. حضور این مقوله ها در زندگی زنان، تجربه ترک را برای آنان سخت کرده است و هر یک تجربه چندین بار ترک داشته اند که با شکست روبه رو شده اند. بر همین اساس مقوله هسته «ناکامی در رهایی» برای زنان در نظر گرفته شده است که بیانگر ناتوانی زنان در ترک کردن مواد است. مقوله های محرک های مصرف مجدد، ترس، ویرانی شخصیت، زندگی های مطرود و ذهن افسرده از پیامدهای فرآیند ترک در بین زنان است که تجربه شده است. در نتیجه مقوله ها نشان داده اند فرآیند ترک برای زنان بدین گونه تجربه شده است. شرایط اجتماعی، خانوادگی و فرهنگی پذیرش زنان به عنوان معتاد را دشوار کرده است و زنان در چرخه اعتیاد توان رهایی کمتری دارند.
اثربخشی آموزش زوج درمانی هیجان مدار بر سبک های تصمیم گیری وآشفتگی رابطه زنان در آستانه طلاق از منظر فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۱
47 - 62
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش زوج درمانی هیجان مدار بر سبک های تصمیم گیری و آشفتگی رابطه زنان در آستانه طلاق از منظرفرهنگی بود. جامعه آماری زنان در آستانه طلاق در شهر زاهدان بود. نمونه پژوهش 30 نفر از جامعه مذکور بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه سبک های تصمیم گیری اسکات و بروس (1995) و آشفتگی رابطه زوجی براتی و ثنایی (1394) بود. گروه آزمایش در 10 جلسه 120 دقیقه ای با استفاده از برنامه آموزش زوج درمانی هیجان مدار مورد مداخله قرار گرفتند ولی برای گروه کنترل مداخله ای صورت نگرفت. تحلیل داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره و تک متغیره انجام شد. نتایج نشان داد که آموزش زوج درمانی هیجان مدار بر سبک های تصمیم گیری و آشفتگی رابطه زنان در آستانه طلاق تأثیرگذار می باشد و باعث کاهش آشفتگی رابطه زنان و بهبود سبک های تصمیم گیری آن ها می شود. بنابراین آموزش زوج درمانی هیجان مدار به زنان کمک می کند تا در سطح مناسبی با دیگران ارتباط برقرار کنند. هم چنین فرهنگ حاکم بر جامعه نیز می تواند معنابخش روابط و تصمیمات زنان باشد به گونه ای که چگونگی پیدایش و استمرار پدیده های اجتماعی، از جمله ازدواج و خانواده وابسته به آن باشد.
نازیسم و زنان: بازتاب گرایش های نازی درباره زنان در هفته نامه «نامه ایران باستان»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
245 - 263
حوزههای تخصصی:
زنان در دوره مدرن بخشی از ابزار تبلیغات احزاب و جریان های سیاسی شدند. در برنامه نازیسیم آلمان و فاشیسم ایتالیا، زنان به عنوان ابزاری برای فرزندآوری و افزایش توان سیاسی-نظامی کشور مورد توجه قرار گرفتند. هم زمان با این رویدادها در اروپا، در برخی از نشریات ایران مانند هفته نامه «نامه ایران باستان» بهره گیری از زنان به عنوان ابزار تجدد و عاملی برای فرزندآوری و درنتیجه ایجاد حکومت نیرومند مرکزی مورد توجه قرار گرفت. پژوهش حاضر به این پرسش پاسخ می دهد که جایگاه زنان و وظایف اجتماعی آن ها در این نشریه چه بود و دیدگاه های آلمان نازی چگونه در آن بازتاب پیدا کرد. این پژوهش به صورت توصیفی-تحلیلی و برمبنای تحلیل محتوای هفته نامه «نامه ایران باستان» طی چهار سال انتشار آن صورت گرفت. این نشریه از سال 1933 هم زمان با روی کارآمدن هیتلر در آلمان، شروع به کار کرد و انتشار آن تا سال 1936 ادامه یافت. دستاورد پژوهش نشان می دهد که این نشریه هرچند نگاهی متجددانه به وضعیت زنان در جامعه دارد، در رویکردی آلمان گرایانه با جانبداری آشکار از فاشیسم می کوشد تا زنان را ابزاری مؤثر برای فرزندآوری و افزایش جمعیت و درنتیجه احیای شکوه باستانی ایران معرفی کند. برخلاف برداشت سنتی که از زن با عنوان حقارت آمیز «ضعیفه» یاد می شود و شأنی برای او در عرصه کار و فعالیت سیاسی-اجتماعی قائل نیست، در این برداشت، زن متجدد از لحاظ «آفرینش ملت» موجودی نیمه خدایی است که ضمن برداشتن حجاب و ورود به عرصه فعالیت اجتماعی و ورزش، باید به مهم ترین وظیفه خود یعنی فرزندآوری و تربیت آن برای برساخت دولت-ملت و «فضای حیاتی» اقدام کند.
تحلیل و ارزیابی تأثیر ادراک بر خطر تاب آوری زنان روستایی دهستان درزآب شهرستان مشهد در برابر زلزله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بلایای طبیعی یک نگرانی جهانی است که به کرات در تمام دنیا روی داده و انسان های زیادی را متأثر نموده است و یکی از استراتژی های بین المللی برای کاهش بلایا ایجاد تاب آوری جوامع در برابر سوانح طبیعی است. در این بین زنان روستایی با توجه به شرایط زیستی خود در نواحی روستایی معمولاً در معرض آسیب های بیشتری از فاجعه قرار دارند، زیرا در شرایط و موقعیت های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، حقوقی و فرهنگی آسیب پذیرترند. هدف این پژوهش بررسی سطح تاب آوری زنان روستایی در برابر مخاطرات طبیعی خصوصاً زلزله در دهستان درزآب می باشد. پژوهش حاضر به لحاظ نوع کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی- تحلیلی است. برای گردآوری اطلاعات آن در بخش نظری از منابع اسنادی و بررسی و مرور اسناد فرادست، آمارنامه ها، تحقیقات، مقالات و کتب علمی در بخش عملی از روش پیمایشی مبتنی بر توزیع پرسش نامه و مشاهده مستقیم بهره گرفته شده است. نتیجه مقاله حاضر بر آن است که درک خطر از طریق شناختی و احساسی بر روی تاب آوری اقتصادی و اجتماعی تأثیرگذار است و با افزایش پایگاه اقتصادی و منزلت اجتماعی میزان ریسک پذیری جامعه ی زنان کمتر و توانایی مقابله ی با بحران آن ها در زمان زلزله بیشتر می شود و درنهایت تاب آوری زنان از طریق درک خطر و تاب آوری اجتماعی و اقتصادی در برابر مخاطرات محیطی مانند زلزله می یابد. در انتها راهکارهای اقتصادی و اجتماعی جهت افزایش تاب آوری زنان در هنگام زلزله آورده شده است.
بررسی استعاره های جنسیتی مربوط به زن در داستان های تفسیری (مطالعه موردی: روض الجنان، جلاءالاذهان و منهج الصادقین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
197 - 219
حوزههای تخصصی:
استعاره به مثابه زبانی نمادین و غیرمستقیم، حامل معناهای افزوده و پنهان است. ردپای استعاره ها و کلیشه های جنسیتی را در روایت های تفسیری نیز می توان پی گرفت. در این پژوهش داستان های تفسیری سه تفسیر فارسی روض الجنان، جلاءالاذهان و منهج الصادقین مبنای کار قرار گرفت. در این مقاله ابتدا روایت هایی که از استعاره های جنسیتی استفاده کرده اند یا مضمون آن ها یادآور استعاره های جنسیتی است، انتخاب شد و سپس با روش تحلیل محتوای کیفی، بار ارزشی این استعاره ها و ارتباط آن ها با کلیشه های جنسیتی بررسی شد. استعاره هایی نظیر «عروس قرآن»، «امرأه کاعب»، «فراش»، «بیوت»، «عتبه» و «دنیا» نمونه هایی از استعاره های جنسیتی در این روایت ها است که برخی بار ارزشی مثبت و برخی بار منفی دارند. مهم ترین نتایج این تحقیق عبارت اند از اینکه اغلب استعاره های منفی درباره زن حول نقش زن به مثابه همسر یا شریک جنسی و با تأکید بر بعد جسمانی وی شکل گرفته است. این استعاره ها متأثر از کلیشه های جنسیتی رایجی است که بار منفی دارند. در نقطه مقابل، بیشتر استعاره های مثبت حول نقش مادری و صفاتی نظیر مهربانی، خلق، اصل و ابتدا در نقش مادری شکل گرفته اند. همچنین این پژوهش نشان می دهد پیکر زن در دو وجه «پیکر بهشتی» و «پیکر دوزخی» نمود یافته است که پیکر بهشتی زن نماد التذاذ کامل و بهره مندی است و پیکر دوزخی زن نماد فریبندگی، گناه، تمثل شیطان و زناکاری است. علی رغم تلاش شریعت در تقبیح نگرش های زن ستیزانه، رواج استعاره های جنسیتی درباره زنان در دوره های تاریخی مختلف، در میان مفسران تفاوت چشمگیری نداشته است.
بررسی عوامل موثر بر گرایش به مد در بین دختران 15تا 20 سال شهرکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
66 - 81
حوزههای تخصصی:
هدف: کشف دلایل گوناگون گرایش جوانان، به ویژه دختران به انواع مد و جهت بخشی به مسیر انتخاب پوششِ مناسب عرف و فرهنگ جامعه، همواره از دغدغه های امروزینِ کشور است. این مسئله در شهرهای کوچک تر به دلیل قدرت بیشتر عواملی مانند سنت، مذهب و فرهنگ بومی، نسبت به کلان شهرها اهمیت زیادی پیدا می کند؛ لذا هدف این پژوهش تعیین عوامل مؤثر بر گرایش به مد لباس در دختران است.
روش : این پژوهش کاربردی، توصیفی - پیمایشی است. تأثیر عواملی چون «ویژگی های ظاهری لباس»، «مسائل فرهنگی»، «ویژگی های شخصیتیِ فرد»، «اعتقادات مذهبی» و «طبقه اجتماعی» را به عنوان نمونه، بر انتخاب نوع لباس جوانان مورد تحلیل قرار داده است. جامعه آماری پژوهش، دختران سنین 15 تا 20 سال شهرکرد بوده و از بین آن ها با استفاده از فرمول حجم نمونه کوکران برای جامعه نامحدود تعداد 384 نفر، به شیوه تصادفی، به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته بوده است. جهت بررسی فرضیات پژوهش از مدل معادلات ساختاری و رویکرد کمترین مربعات جزئی استفاده گردید.
یافته ها: ویژگی های ظاهری و فرم لباس، با ضرب مسیر 3/0، تاثیرگذارترین عامل بوده است. بدین معنی که علی چند تمام تغییرات موجود در جامعه، در نهایت این فرم، رنگ، سبک، دوخت و برش است که مهمترین عامل در تعیین پوشش سطوح تلقی می شود. شرایط فرهنگی حاکم بر جامعه با 275/0 ضریب مسیر، دومین عامل تأثیرگذار بر انتخاب مد توسط دختران است. سومین عاملِ تأثیرگذار، با 217/0 ضریب مسیر، ویژگی های شخصیتیِ فرد بوده است. اعتقادات مذهبی با 186/0 ضریب مسیر، چهارمین عامل تاثیرگذار؛ و طبقه اجتماعی با 139/0 ضریب مسیر آخرین عامل انتخاب مد توسط دختران جوان شهری بوده است. نتیجه گیری: نتایج نشان داد، کلیه عوامل مورد بررسی به ترتیب (ویژگی های ظاهری لباس، شرایط فرهنگی، ویژگی های شخصیتیِ فرد، اعتقادات مذهبی و طبقه اجتماعی) بر گرایش دختران به مد لباس تأثیر داشته اند اما ویژگیهای ظاهری دارای بیشترین تأثیر و طبقه اجتماعی کمترین تأثیر را دارند. در نتیجه تصمیمات مناسب سیاستگذاران و عملکرد طراحان لباس در چگونگی ارائه پوشاک مطابق مد به نسل جوان زنان برای ترجیح نمونه های داخلی منطبق با فرهنگ و اعتقادات به محصولات خارجی حائز اهمیت مضاعف است.
شکل گیری تمایزیافتگی خود در خانواده: کشف فرآیندها از طریق نظریه میانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمایزیافتگی خود، پدیده ای بافتارمند، فرهنگی و وابسته به شرایط محیطی و اجتماعی است که در فرآیندی پویا و متأثر از عوامل مختلفی شکل می گیرد. براین اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی و بازنمایی چگونگی شکل گیری فرآیند تمایزیافتگی خود در خانواده، با رویکرد کیفی و به روش نظریه برخاسته از داده ها از نوع نظام مند انجام شد. جامعه مشارکت کنندگان پژوهش شامل متأهلین 30 تا 45 ساله شهر تبریز که با خانواده خود زندگی می کردند، بود که تعداد 17 نفر از ایشان به روش نمونه گیری هدفمند و نظری تا رسیدن به اشباع نظری در مصاحبه نیمه ساختار یافته برای ورود به پژوهش انتخاب شدند. تحلیل داده ها هم زمان با گردآوری داده ها باروش کدگذاری نظری (طی سه مرحله؛ کدگذاری باز، محوری و گزینشی) انجام شد. در نهایت461 کد اولیه و 117 زیرمقوله و 18 مقوله استخراج شد و در بخش های شش گانه الگوی پارادایمی طبقه بند گردید و یک نظریه میانی تکوین یافت. نتایج نشان داد که انگیزه پیشرفت و شرایط چالش برانگیز، افراد را به استقلال فکری، هویت طلبی و منزلت اجتماعی سوق می دهد که این موارد پدیده های محوری فرآیند شکل گیری تمایزیافتگی خود را تشکیل می دهند. همچنین، چنانچه افراد تحت تأثیر شرایط واسطه ای نظیر کسب تجربه های متفاوت، ویژگی های خودتعیین گر و تمایل به موفقیت و شرایط زمینه ای مانند ارتباط با الگوهای موفق، ساختارهای اجتماعی و فرهنگی، بسترها و رویدادها در خانواده و جو مشارکتی/حمایتی خانواده قرار گیرند، راهبردهایی همچون رفتارهای مسئولانه، همیارانه و سنجیده و تلاش برای کنترل احساسات را خواهند داشت که این راهبردها منجر به موفقیت در شغل و زندگی، رضایتمندی و خوداتکایی توأم با بهبود روابط می شود.
Effectiveness of Teaching Problem Solving and Decision-Making Skills on Critical Thinking of Female-Headed Households(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Female heads of households face various psychological and social challenges that significantly impact their lives. The objective of this study was to explore the impact of an intervention focused on teaching problem-solving and decision-making skills on the critical thinking abilities of female heads of households. This research employed a semi-experimental design with pre-test and post-test measures, including a control group. The study population comprised all female heads of households under the jurisdiction of the Welfare organization of Meybod city. Thirty participants were selected via purposive sampling and randomly assigned to either the experimental or control group (15 participants per group). The experimental group underwent a ten-session training program on problem-solving and decision-making skills, while the control group received no intervention. Both groups completed the California Critical Thinking Questionnaire before and after the intervention. The data were analyzed using multiple analysis of covariance (MANCOVA). The findings revealed that teaching problem-solving and decision-making skills significantly enhanced critical thinking among participants in the experimental group. This effect was observed across all three subscales of critical thinking (p < .01). These results suggest that instructing problem-solving and decision-making skills can effectively enhance the quality of critical thinking among female-headed households.
پدیدارشناسی دلالت های زنانگی در میان زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی پدیدارشناسی دلالت های زنانگی و فهم و تفسیر زنان سرپرست خانوار از زنانگی ، به روش پدیدارشناسی ماکس وان مَنِن انجام شد. زنانگی، در رویکرد نظری پژوهش، معادل اجرای بدن مند نقش ها، رفتارها و خصایلی است که در شرایط نابرابری جنسیتی، به شیوه ای گفتمانی، تولید و به تدریج مسلط می شود. در پژوهش حاضر بازنمودهای ادراک زنان سرپرست خانوار از این زنانگی مسلط، در چهار حوزه روابط اجتماعی، فضای کنش، زمان زیسته و بدن زیسته بررسی شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه خانواده های زن سرپرست شهرستان بهار بود که تعداد 23 نفر از ایشان به شیوه هدفمند از نوع ملاکی با بیشینه پراکنش، برای ورود به پژوهش انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه عمیق فردی تا رسیدن به اشباع نظری در مصاحبه ها جمع آوری و به روش کیفی از نوع تحلیل مضمون تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که زنان سرپرست خانوار در حوزه روابط اجتماعی، واقعیت هایی مثل ایفای نقش های متعارض، انزوای تدریجی، بیگانگی از خود، چندچهره گی و تناقض ارتباطی را تجربه می کنند. همچنین مهم ترین مؤلفه های فضای کنشی که در آن زیست می کنند عبارتند از: احساس ناامنی، دلزدگی از محیط، بی اعتمادی به دیگری، سیطره کلیشه های جنسیتی و تضاد زندگی خصوصی و عمومی. براین اساس، تجربه زیسته این زنان از زمان، متضمن عناصری همچون ملال، زمان پریشی، گسیختگی زمان و گذر کُند زمان است. در چنین وضعیتی آنها بدن خود را در چارچوب مقولاتی مانند بدن به مثابه ابزار کار، بدن به مثابه طعمه جنسی، شرم بدنی، بدن آگاهی وارونه و بدن به منزله سرمایه، درک و تفسیر می کنند. بنابراین، می توان گفت که مؤلفه های این چهار حوزه در زندگی روزمره زنان سرپرست خانوار پیوندی متقابل با هم دارند که زنان سرپرست خانوار را به سوی پذیرش زنانگیِ مسلط سوق می دهد. زیست متعارض و هویت پرتناقض این زنان در جامعه مردسالار بیش از آنکه باعث شکل گیری خودآیینی و خودپنداره قوی زنانه در ایشان شود، سبب واپس روی آنها به سمت درونی سازی خصایل و رفتارهایی که به طور سنتی برچسب زنانه خورده اند، می شود.
بررسی تنوع جنسیتی هیئت مدیره در ارتباط با اهداف توسعه پایدار با تاکید بر مسئولیت پذیری اجتماعی و بی مسئولیتی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۰)
172 - 187
حوزههای تخصصی:
هدف : در سال های اخیر، آگاهی جهانی از چالش های زیست محیطی و بلایای احتمالی آن افزایش یافته است. تعداد زیادی از کشورها با آلودگی هوا ، جنگل زدایی، کاهش منابع و تغییرات آب و هوایی مواجه شده اند. مسئولیت پذیری اجتماعی به عنوان راهی برای حل چالش های زیست محیطی و ترویج توسعه پایدار در این زمان حساس مورد توجه قرار گرفته است. نتایج تعدادی از مطالعات نشان می دهد که تنوع جنسیتی در هیئت مدیره شرکت ها ممکن است به عنوان شاخصی در نظر گرفته شود که شرکت ها سطوح بالاتری از مسئولیت پذیری اجتماعی را تجربه کنند. هدف این پژوهش بررسی تأثیر تنوع جنسیتی در هیئت مدیره درحمایت از اهداف توسعه پایدار با توجه به معیارهای مسئولیت پذیری اجتماعی و بی مسئولیتی اجتماعی می باشد.
مواد و روش ها: جامعه آماری پژوهش شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و با استفاده از روش حذف سیستماتیک تعداد 177 شرکت در دوره (1401-1397) به عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد. سپس الگوی پژوهش تعریف و با استفاده از روش GMM برآورد شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که تنوع جنسیتی هیئت مدیره تأثیری مثبت و معنادار بر مسئولیت پذیری اجتماعی و تأثیر منفی و معنادار بر بی مسئولیتی اجتماعی دارد. افزون بر این، نتایج نشان می دهد که زنان در کاهش موقعیت های مشکل ساز واکنش بیشتری نشان می دهند.
بحث و نتیجه گیری: براساس نتایج می توان اظهار داشت زنان به بهبود عملکرد اجتماعی از راه اقدامات خوب اهمیت می دهند و به طور همزمان مراقب رویدادهای منفی که بر عملکرد اجتماعی شرکت تأثیر می گذارد، می باشند.