فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۵۵٬۶۳۸ مورد.
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
85 - 113
حوزههای تخصصی:
هدف: پیش بینی آینده در حوزه سرمایه گذاری اهمیت زیادی دارد؛ زیرا به سرمایه گذاران کمک می کند تا تصمیم های بهتری اتخاذ کنند و ریسک های خود را کاهش دهند. در این راستا با بهبود قدرت مدل های پیش بینی، می توان به بازدهی های بهتری در بازار دست یافت. با این حال، پیش بینی بازار سهام به دلیل نوسان قیمت ها و عدم قطعیت، دغدغه بزرگی است. به طور کلی، پیش بینی دقیق حرکت سهام بسیار دشوار است و بسیاری از پژوهشگران به بررسی روش هایی می پردازند که فقط جهت حرکت سهام را پیش بینی می کنند. از جمله این روش ها، می توان به گشت تصادفی، پروبیت و لاجیت اشاره کرد. روش های جدیدتری مانند ماشین بردار پشتیبان، الگوریتم نزدیک ترین همسایگی و شبکه عصبی مصنوعی، برای بهبود پیش بینی آینده معرفی شده اند. به علت اهمیت پیش بینی روند بازارهای مالی برای پژوهشگران و سرمایه گذاران، این پژوهش با هدف پیش بینی روند شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران با استفاده از یک شبکه عصبی هیبریدی با تمرکز بر استخراج ویژگی مقیاس زمانی چندگانه انجام شده است. هدف از اجرای این پژوهش، بررسی قدرت پیش بینی روش معرفی شده و مقایسه آن با روش های رقیب است.روش: در این پژوهش، از یک شبکه عصبی هیبریدی که شامل شبکه عصبی کانولوشن (CNN) برای استخراج ویژگی ها و سه شبکه عصبی حافظه طولانی کوتاه مدت (LSTM) برای یادگیری وابستگی های زمانی است، استفاده شده است. داده های استفاده شده، مقادیر روزانه شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران از سال ۱۳۷۷ تا ۱۴۰۱ بود که پس از جمع آوری و نرمال سازی، به دو بخش آموزش و اعتبارسنجی تقسیم شد. این شبکه عصبی هیبریدی با بهره گیری از ویژگی مقیاس زمانی چندگانه، تلاش می کند تا پیش بینی دقیقی از روند شاخص ارائه دهد. همچنین، از روش های مهندسی استخراج برای بهبود دقت این شبکه ها استفاده شده که عبارت است از: ترکیب شبکه های عصبی مختلف در یک شبکه جامع.یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که مدل شبکه عصبی هیبریدی پیشنهادی که ترکیبی از شبکه های عصبی CNN و LSTM است، برای پیش بینی شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران توانایی کافی را ندارد. دقت این مدل در مقیاس های زمانی هفتگی و ماهانه، کمتر از مدل های رقیب بود. در مقابل، مدل شبکه عصبی CNN که به عنوان یکی از مدل های رقیب بررسی شد، عملکرد بهتری داشت و توانست نتایج دقیق تری در پیش بینی شاخص کل بورس ارائه دهد. این نتایج با مطالعات قبلی که موفقیت مدل های هیبریدی در پیش بینی بازارهای مختلف را نشان داده بودند، در تضاد است.نتیجه گیری: مدل شبکه عصبی هیبریدی پیشنهادی نتوانست شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران را به درستی پیش بینی کند؛ در حالی که مدل CNN به تنهایی نتایج بهتری ارائه داد. این یافته ها نشان می دهد که شبکه های عصبی ساده تر، مانند CNN، ممکن است در مواردی عملکرد بهتری داشته باشند. برای پژوهش های آتی، پیشنهاد می شود با تغییر داده های روزانه به داده های بین روزی (مانند داده های دقیقه ای)، مدل شبکه عصبی هیبریدی مبتنی بر استخراج ویژگی زمانی چندگانه بار دیگر بررسی شود. همچنین، استفاده از شاخص های بیشتری مانند مقادیر آغازین، حجم، حداقل، حداکثر، میانگین متحرک و شاخص قدرت نسبی، می تواند بهبود دقت مدل های پیش بینی را به همراه داشته باشد.
Identifying the Antecedents and Consequences of Digital Content Marketing in Online Insurance Companies(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
International Journal of Digital Content Management, Vol. ۶, No. ۱۰, Winter & Spring ۲۰۲۵
220 - 250
حوزههای تخصصی:
Purpose: The aim of the research was to identify the antecedents and consequences of digital content marketing in online insurance companies.Method: The present study has been conducted by adopting a mixed approach (qualitative and quantitative) and in an exploratory manner. In the qualitative part, thematic analysis technique has been used in the MAXQDA2020 software. The community of the qualitative department was the managers and experts of the sales and marketing department of the insurance industry (electronic and digitalized department). Based on targeted sampling, 10 people were considered as samples. Qualitative data was collected using semi-structured interviews. For the validity of the findings, Cohen's kappa index was 0.837, which is confirmed. Structural equation method is used in a small part. In the quantitative part of the research, the statistical population consisted of experts and managers of marketing units and assistants in the country's insurance industry in Tehran. Using Cochran's formula (for unlimited population), a sample of 384 people was extracted. Based on the codes of the qualitative part, a researcher-made questionnaire was formed. The data collected from the questionnaire were analyzed in AMOS 24 software.Findings: The results show that the antecedents of digital content marketing include the fundamental requirements of digital content marketing, requirements before the production of digital content, managerial/organizational requirements, and perceptual-cognitive antecedents of the audience and identified consequences including marketing consequences, financial consequences, and brand-related consequences, the favorable consequences for the customer and the engagement of the audience with the content in the digital content marketing model.Conclusion: This study has designed and explained the digital content marketing model. In recent years, electronic businesses have been growing rapidly and have gradually taken a relatively favorable share of the industrial enterprises of the country and play an undeniable role in the growth of the country's economy. One of the important parts of digital marketing is the production and creation of valuable content. Another expression, the combination of content and technology refers to the production of digital content. Content marketing is actually a method in which the organization continuously creates and publishes valuable content in order to attract and reach the audience, and its purpose is to transform the customer's behavior into a profitable behavior for the organization.
ارزیابی و اولویت بندی صنایع دستی جهت توسعه گردشگری استان سیستان و بلوچستان
حوزههای تخصصی:
صنایع دستی از مهمترین مؤلفه های فرهنگ بومی و تولید ملی کشورها می باشند که می تواند در کنار گردشگری بیشترین اشتغال را با کمترین سرمایه گذاری ایجاد کند. صنعت گردشگری به عنوان مکمل صنایع دستی است که می تواند در جهت ایجاد و رونق بازار صنایع دستی، نقش مهمی ایفا کند. با توجه به پتانسیل های بالای صنایع دستی استان سیستان و بلوچستان، شناسایی و اولویت بندی این صنایع به منظور برجسته کردن اهمیت گردشگری برای سیاست گذاران و برنامه ریزان، امری مهم و اجتناب ناپذیر است. هدف پژوهش شناخت و اولویت بندی صنایع دستی استان سیستان و بلوچستان با توجه به شاخص های مورد مطالعه می باشد. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به شناخت هنرهای دستی، با استفاده از شاخص هایی مانند: تهیه مواد اولیه، قابلیت رقابت، راندمان تولید، جذابیت و سطح تبلیغات در چارچوب مدل تصمیم گیری چند معیاره الکتره و فرایند تحلیل شبکه ای فازی به اولویت بندی صنایع دستی پرداخته است. جامعه آماری تحقیق، 5 هنر دستی مهم می باشد که بر اساس شاخص های: تهیه مواد اولیه، قابلیت رقابت، راندمان تولید، جذابیت و سطح تبلیغات با استفاده از مدل تصمیم گیری چند معیاره الکتره سطح بندی شده اند. در تکمیل پرسشنامه ها، 75 نفر از کارشناسان اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در ۱۹ شهرستان استان مشارکت داشته اند. بر اساس نتایج پژوهش، هنر سوزن دوزی با تعداد 4 برد و بدون باخت در رتبه نخست قرار گرفت. سکه دوزی با 2 برد و 2 باخت در رتبه دوم، سفال گری با 1 برد و 3 باخت در رتبه سوم و در نهایت گلیم بافی و حصیربافی با 4 باخت و بدون برد به طور مشترک در رتبه چهارم قرار گرفتند. نتایج نشان داد که توجه به هنر سوزن دوزی توانسته است میزان اشتغال بین جامعه روستایی و شهری افزایش دهد و در آمد حاصل از فروش این محصول اثر نسبتاً چشمگیری در اقتصاد خانوارها داشته است.
رتبه بندی شاخص های تکنولوژی مالی دربانک ها مبتنی بر رویکرد فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصر کنونی با گسترش استفاده از تکنولوژی به وجود آمد، از یک طرف مؤسسات مالی و بانک ها چاره ای جز پذیرش این روند نیافتند، از طرف دیگر در کشور ارزیابی عملکرد موسسات و نهادهای بانکی اهمیت خاصی پیداکرده است. شناسایی و تعیین میزان اهمیت (وزن) عوامل و شاخص های مهم تأثیرگذار بر بهبود عملکرد و افزایش کارایی نهادهای بانکی از مباحث بسیار مهم محسوب می شوند، بنابراین در این مطالعه با استفاده از نظر خبرگان در قالب پرسشنامه که روایی و پایایی آن مورد تایید قرار گرفته و اطلاعات آمار جمع آوری شده و در دسترس برای دوره زمانی از مهر تا بهمن 1401، روش تجزیه و تحلیل فرآیند سلسله مراتب فازی، شاخص های بخش بانکی در 2 گروه نرم افزاری و سخت افزاری و شاخص های انتخابی 9 شاخص اصلی و پر اهمیت در عرصه بانکداری توسط خبرگان تعریف گردیده است. نتایج رتبه بندی تکنولوژی های مالی بخش پولی نشان می دهد که تمامی شاخص های سازگاری کمتر از 1/0 می باشند که مؤید پایایی و قابل اعتماد بودن ابزارهای اندازه گیری است. در میان وزن های به دست آمده ابزارهای نرم افزاری به ترتیب همراه بانک 0.256، اینترنت بانک 205/0 و بانکداری دیجیتال 193/0 و در میان ابزارهای سخت افزاری به ترتیب دستگاه های خودپرداز برون شعبه ی 290/0 و دستگاه خودپرداز درون شعبه ی 271/0 از بالاترین سطح اهمیت برخوردار هستند.
شناسایی و اولویت بندی عوامل راهبردی نظم و امنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ناجا سال ۱۰بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۳۵)
155 - 192
حوزههای تخصصی:
هدف و زمینه: کشور ایران به دلیل موقعیت ژئوپلیتیکی و مرزهای طولانی با کشورهای همسایه، از اهمیت راهبردی بالایی برخوردار است. با این حال، این موقعیت منجر به چالش های امنیتی متعددی نظیر قاچاق، تحرکات گروه های مسلح و ناهنجاری های اجتماعی شده است. این پژوهش با هدف شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر بر نظم و امنیت کشور و ارائه راهبردهای مؤثر در این زمینه انجام شده است.روش: پژوهش حاضر از نظر رویکرد، کمی و از نظر هدف، کاربردی است. روش پژوهش به صورت توصیفی-تحلیلی انجام شده و داده ها با استفاده از روش های ترکیبی تصمیم گیری چندمعیاره فازی شامل دیمتل فازی (Fuzzy DEMATEL) و فرایند تحلیل شبکه ای (ANP) تجزیه وتحلیل شده اند. جامعه آماری شامل ۱۲ نفر از خبرگان با بیش از ۱۰ سال سابقه در حوزه امنیت و نظم عمومی بوده است. روش نمونه گیری به صورت غیرتصادفی، هدفمند و گلوله برفی انجام شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های تخصصی و مصاحبه های نیمه ساختاریافته استفاده شد. داده های به دست آمده در سه مرحله دلفی فازی بررسی شدند و اجماع خبرگان با میانگین اختلاف کمتر از ۰.۲ حاصل شد. سپس با استفاده از روش دیمتل فازی، روابط علی و معلولی میان عوامل مؤثر بر نظم و امنیت تعیین شد و اولویت بندی نهایی با روش ANP انجام گرفت.یافته ها: نتایج نشان داد که از میان ۱۰ عامل اصلی شناسایی شده، تحلیل داده های امنیتی (با امتیاز نهایی 12/0)، امنیت سایبری (116/0) و سرمایه گذاری در زیرساخت های امنیتی (103/0) بیشترین تأثیر را بر نظم و امنیت دارند. همچنین، مشارکت اجتماعی (با تأثیر 849/8) به عنوان یکی از مؤثرترین عوامل شناخته شد. توسعه اقتصادی و نظارت الکترونیکی نیز به ترتیب تأثیرپذیری بالایی (025/8و 636/8) از سایر عوامل داشتند.نتایج: این پژوهش نشان داد که نیل به امنیت پایدار مستلزم ترکیب راهبردهای فناورانه، اقتصادی و اجتماعی است. تحلیل داده های امنیتی، امنیت سایبری و توسعه اقتصادی تأثیر قابل توجهی در کاهش تهدیدات و بهبود نظم عمومی دارند. بر این اساس، استفاده از فناوری های نوین و تقویت همکاری های بین نهادی توصیه می شود.
نمودار نسبت درستنمایی تاوانیده مبتنی بر نمونه گیری دوگانه برای کشف تغییرات ماتریس کوواریانس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به الزام تولیدکننده بر جلب رضایت مشتری و محدودیت های مالی، پایش تعداد زیاد مشخصه های کیفی با حداقل اندازه نمونه چالش مهمی است که محققین کنترل کیفیت آماری با آن مواجه هستند. بر اساس آخرین اطلاع مؤلف، نمودارهای چندمتغیره مبتنی بر نمونه گیری دوگانه با این فرض طراحی شده اند که تعداد مشخصه های کیفی از اندازه نمونه کوچک تر است. بنابراین، این مقاله برپایش ماتریس پراکندگی فرآیندهای ابعاد بالا بر مبنای یکپارچه سازی آماره نسبت درستنمایی تاوانیده لبه ای و تکنیک نمونه گیری دوگانه متمرکز می شود. به منظور بررسی عملکرد نمودار پیشنهادی ابتدا هفت سناریوی خارج از کنترل شامل سه الگوی توأم قطری/غیرقطری، دو الگوی قطری و دو الگوی غیرقطری معرفی شده و ویژگی های طول دنباله و همچنین امید ریاضی اندازه نمونه نمودار پیشنهادی بر اساس شبیه سازی استخراج می شوند. نتایج شبیه سازی حاکی از آن است که تحت هر سه دسته الگوی ذکرشده، حساسیت نمودار پیشنهادی در کشف اختلالات ماتریس کوواریانس با افزایش بزرگی شیفت در مؤلفه های آن بهبود می یابد. نتایج شبیه سازی همچنین مؤید آن است که هر چه تعداد مؤلفه های متأثر از عامل انحراف در ماتریس کوواریانس کاهش می یابد، نمودار کنترل پیشنهادی در زمان طولانی تری قادر به شناسایی خروج فرآیند از حالت تحت کنترل است.
The Influence of Social Media on Public Health Protection against the COVID-19 Pandemic through Public Health Awareness and Changes in Behavior: An Integrated Model(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In the case of COVID-19, researchers have found a statistically significant improvement in public health protection against COVID-19 with social media platforms. Multiple studies suggest that evidence of social media's influence on health knowledge, behaviors, and outcomes indicates its potential benefits in meeting the needs of individuals and populations. Therefore, this study aims to investigate the influence of social media on public health protections against COVID-19 in terms of public health awareness and behavioral changes. It adopted a quantitative research design to identify the relationship and used questionnaires to collect the data. Data was collected throughout Malaysia using convenience sampling. The results underscore the potential of social media as a valuable tool for disseminating crucial health information and promoting positive behavioral changes during public health crises like the COVID-19 pandemic.
A Sustainable eHealth Program to Enhance the Healthcare Sector(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study aims to assess the efficiency of the eHealth program by conducting a comparative study between public and private healthcare settings in Bangladesh and Malaysia. A detailed literature review gathered from leading databases, articles, and case studies was conducted to achieve the study’s objective. After evaluating the literature and utilizing reducing methods the factors were organized and categorized into the four SWOT groups. The study exhibits that the government of Bangladesh has taken multiple approaches to efficient usage of their resources and providing primary healthcare services at grassroots levels. However, compared to a developing country like Malaysia it is far lag and struggling with multiple challenges like inadequate ICT infrastructure interoperability issues, low adoption of services, privacy and trust issues inadequate data security lack of policies and regulations, and insufficient funding along with multiple threats like resistance to change, cultural influence, and native environmental issues. Nonetheless, these challenges can be addressed through the development of adequate infrastructure, technology, financial support, and human resource capabilities. This will help to achieve the goal of universal health coverage and digital healthcare. This paper identified and explored numerous eHealth concerns and institutionalized favorable policy recommendations to establish an effective and successful eHealth system and boost the healthcare sectors of Bangladesh and similar emerging economies. Being the first to incorporate SWOT analysis and eHealthcare programs, the suggested approaches can have a significant positive impact on the implementation of an effective and sustainable eHealth system.
طراحی و اعتبارسنجی مدل شایستگی های اختصاصی مدیران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۳
229 - 258
حوزههای تخصصی:
شناسایی مدل شایستگی اختصاصی برای انتخاب مدیران در هر سازمان، بدیلی مناسب برای انتخاب مدیران کارآمد است. نظر به اهمیت و ضرورت توجه به شایستگی ها در انتخاب مدیران کارآمد در صنعت نفت، هدف این پژوهش " کاربردی" شناسایی شایستگی ها و طراحی و اعتباریابی مدل شایستگی مدیران شرکت پایانه نفتی ایران بود. جامعه اصلی پژوهش شامل تمامی مدیران ارشد و عالی شرکت پایانه های مواد نفتی ایران در سال 1402 بود که از این جامعه برحسب مورد نمونه هایی به روش تصادفی و هدفمند انتخاب شد. جهت جمع آوری و تحلیل داده ها از هر دو شیوه کمی و کیفی (مصاحبه عمیق رویدادهای رفتاری، پانل خبرگان) و به منظور تعیین شایستگی های اختصاصی تلفیقی از رویکرد های تحلیل مضمون، تجزیه وتحلیل شغل و روش شناسی کیو استفاده شد. به دنبال استخراج مضامین اولیه حاصل از مصاحبه رویدادهای رفتاری، و بهره گیری از یافته های تحلیل شغل و نیز استفاده از روش شناسی کیو، مدل نهایی شایستگی مدیران در سه بعد شایستگی های فردی، شایستگی های مدیریتی و شایستگی های سازمانی و با 9 مضمون اصلی و 43 مضمون پایه طراحی گردید. بر اساس یافته ها، مدل شایستگی تدوین شده به خوبی قادر است عملکرد برجسته و معمولی مدیران را پیش بینی کند و لذا از «اعتبارسنجی متقابل هم زمان» برخوردار است. همچنین یافته های " اعتبارسنجی سازه هم زمان" نشان داد که مدیران برجسته نمرات بالاتری در مدل شایستگی نسبت به مدیران معمولی کسب می کنند. همچنین پایایی باز آزمون مدل شایستگی 87/0 و پایایی بین دو ارزیاب به میزان 83/0 برآورد شد.
نقش تعدیلی محدودیت مالی بر رابطه بین عدم اطمینان سیاست اقتصادی و مالی سازی شرکت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مالی سازی شرکت ها پدیده ای اجتناب ناپذیر برای مدیریت است که می تواند سودهای فوق العاده را به عنوان مکمل عملیات به دست آورد یا نقدینگی را پوشش دهد تا کمبود موجود نقد را ازطریق نگهداری دارایی های مالی جبران کند. از سوی دیگر، اثرات نامطلوب مالی سازی بیش ازحد، ممکن است رشد پایدار اقتصاد را مختل کند؛ ازاین رو هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر عدم اطمینان سیاست اقتصادی بر مالی سازی شرکت با نقش تعدیل گری محدودیت مالی است. با استفاده از روش نمونه گیری سیستماتیک تعداد 125 شرکت برای دوره زمانی 1401-1394 انتخاب می شود. برای آزمون فرضیه های پژوهش از رویکرد داده های ترکیبی به روش داده های تابلویی استفاده می شود. نتایج نشان داد که یک رابطه یوشکل بین عدم قطعیت سیاست اقتصادی و مالی سازی شرکت ها وجود دارد. افزایش عدم قطعیت سیاست اقتصادی در سطوح پایین به کاهش سرمایه گذاری بر روی دارایی های مالی منجر می شود؛ اما در سطوح بالا موجب افزایش سرمایه گذاری بر روی دارایی های مالی می شود. علاوه براین، یافته ها نشان می دهد که محدودیت مالی ارتباط بین عدم اطمینان سیاست اقتصادی و مالی سازی شرکت را تعدیل می کند. یعنی رابطه منفی در سطوح پایین و رابطه مثبت در سطوح بالای عدم قطعیت، سیاست اقتصادی را تضعیف می کند؛ بنابراین، شرکت هایی که با محدودیت های مالی قوی مواجه هستند، میزان سرمایه گذاری بر روی دارایی های مالی را به گونه ای تنظیم می کنند که باتوجه به شرایط اقتصادی، نقدینگی لازم را برای فعالیت های تجاری تأمین کند. پژوهش حاضر شواهد تجربی جدیدی را برای آشکارکردن رابطه یوشکل بین عدم قطعیت سیاست اقتصادی و مالی سازی شرکت ارائه می کند؛ به علاوه، این مطالعه متفاوت از پژوهش های پیشین در کشورهای توسعه یافته است و عدم قطعیت سیاست های اقتصادی را در ایران، به عنوان کشوری که قوانین و مقررات حاکمیتی در مدیریت اقتصاد نقش برجسته ای دارد، مطالعه می کند.
کووید 19، درماندگی مالی و اجتناب مالیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شرکت هایی که در وضعیت درماندگی مالی قرار دارند، به دنبال راه هایی برای کاهش خروج وجه نقد ناشی از مالیات هستند. صرفه جویی مالیاتی یک منبع تأمین مالی داخلی است که با تشدید محدودیت های مالی در طول دوره شیوع کووید19 اهمیت آن برای شرکت ها دوچندان می شود؛ ازاین رو، این شرکت ها با احتمال بیشتری درگیر اجتناب مالیاتی می شوند. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر درماندگی مالی بر اجتناب مالیاتی و چگونگی این تأثیر در دوره شیوع کووید19 است. داده های پژوهش شامل 162 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره 1396 تا 1401است. به منظور برازش مدل های رگرسیونی پژوهش از روش حداقل مربعات تعمیم یافته استفاده شده است. یافته ها حاکی از آن است که درماندگی مالی بر اجتناب مالیاتی تأثیر مثبت و معناداری دارد؛ بنابراین، در کل دوره پژوهش، شرکت هایی که درماندگی مالی بیشتر داشته اند، بیشتر درگیر اجتناب مالیاتی بوده اند؛ به علاوه، شیوع کووید19 در رابطه بین درماندگی مالی و اجتناب مالیاتی اثر تعدیلی معناداری ندارد. پژوهش حاضر ضمن توسعه ادبیات موجود درباره تأثیر درماندگی مالی بر اجتناب مالیاتی، به درک اثر بحران های مالی در نتیجه شیوع کووید19 بر این رابطه کمک می کند. برخلاف انتظارات حاصل از فرضیه ها، یافته ها حاکی از تأثیرنداشتن معنادار کووید19 بر رابطه بین درماندگی مالی و اجتناب مالیاتی است؛ ازاین رو، انجام سایر پژوهش ها در این حوزه با در نظر گرفتن اثر فاکتورهای خاص دوران شیوع کووید19 ازجمله اعطای بخشودگی مالیاتی می تواند به توسعهادبیات کمک کند.
بررسی اثر معیارهای پیش بینی پذیری سود و مربوط بودن اطلاعات مالی بر خوانایی گزارش های سالانه شرکتها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تجربی حسابداری سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۵
255 - 278
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش تلاش گردیده تا بررسی شود که آیا در بورس اوراق بهادار تهران، معیارهای پیش بینی پذیری سود و مرتبط بودن اطلاعات مالی بر خوانایی صورت های مالی شرکت ها تأثیرگذار هستند یا خیر. هدف اصلی پژوهش، بررسی تأثیر معیارهای پیش بینی پذیری سود و مربوط بودن اطلاعات مالی بر خوانایی گزارش های سالانه شرکت های فعال در بورس اوراق بهادار تهران است. برای ارزیابی خوانایی صورت های مالی، از شاخص خوانایی فاگ و همچنین جهت تحلیل تأثیر پیش بینی پذیری سود و ارتباط اطلاعات مالی از مدل های فرانسیس (2012)، پروتی و واگن هوفر (2013)، و بوشمن (2004) استفاده گردیده است. این پژوهش با بررسی 781 سال-شرکت در بازه زمانی 1390 تا 1400 ، نشان می دهد که خوانایی گزارش های سالانه شرکت ها به طور قابل توجهی تحت تأثیر معیارهای پیش بینی پذیری سود و مرتبط بودن اطلاعات مالی قرار گرفته است.
بررسی و تطبیق قدرت تخمین مدل های یادگیری ماشین و مدل های آماری در پیش بینی جهت تغییرات اجزای سود و انتخاب مدل بهینه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
31 - 57
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پیش بینی تغییرات سود، آگاهی دادن به سرمایه گذاران، تحلیلگران مالی، مدیران، مسئولان بازار سهام، اعتباردهندگان و سایر استفاده کنندگان، به منظور قضاوت کردن واحد تجاری، تصمیم گیری برای خرید یا فروش سهام و اعطا یاعدم اعطای وام و اعتبارات است. این پژوهش با هدف ارزیابی عملکرد و مقایسه دقت پیش بینی مدل های یادگیری ماشین و مدل های آماری، برای پیش بینی جهت تغییرات سه مؤلفه سود، از جمله سود (زیان) خالص، سود (زیان) ناخالص و سود (زیان) عملیاتی اجرا شده است.روش: در این پژوهش با استفاده از اطلاعات مالی ۱۳۹ شرکت تولیدی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، در دوره زمانی ۱۵ ساله، طی سال های ۱۳۸۷ تا ۱۴۰۱ و با به کارگیری ۲۵ مدل یادگیری ماشین و ۱۰ مدل آماری، به بررسی مقایسه کارایی مدل های یادگیری ماشین و مدل های آماری برای پیش بینی جهت تغییرات اجزای سود از جمله سود (زیان) خالص، سود (زیان) ناخالص و سود (زیان) عملیاتی پرداخته شده است. در پژوهش حاضر از نرم افزار اکسل برای مرتب سازی داده ها، نرم افزار ایویوز برای استخراج آمار توصیفی و از نرم افزارهای داده کاوی اس پی اس اس مدلر و رپیدماینر برای مدل سازی پیش بینی جهت تغییرات سود استفاده شده است. ارزیابی عملکرد مدل های یادگیری ماشین، از طریق دو معیار دقت پیش بینی مدل (accuracy) و ناحیه زیر منحنی (AUC) و ارزیابی عملکرد مدل های آماری تنها با معیار دقت پیش بینی مدل انجام شده است. در نهایت، به منظور انتخاب مدلی که بهترین عملکرد را برای پیش بینی جهت تغییرات سود (زیان) خالص، سود (زیان) ناخالص و سود (زیان) عملیاتی دارد، از میان مدل های یادگیری ماشین، به انتخاب مدل بهینه با استفاده از منحنی راک پرداخته شده است.یافته ها: پس از محاسبه متوسط دقت پیش بینی مدل های یادگیری ماشین و مدل های آماری، مشخص شد که متوسط دقت پیش بینی مدل های یادگیری ماشین برای متغیرهای وابسته (درصد تغییرات سود (زیان) خالص، درصد تغییرات سود (زیان) ناخالص و درصد تغییرات سود (زیان) عملیاتی)، از ۸۳ درصد تا ۹۳ درصد و متوسط دقت پیش بینی مدل های آماری برای هر سه مؤلفه سود، از ۷۶ درصد تا ۸۳ درصد متغیر است. پس از احراز نرمال نبودن متوسط دقت مدل های یادگیری ماشین و مدل های آماری برای اجزای سود توسط آزمون کلموگروف اسمیرنف، از آزمون ناپارامتریک یومن ویتنی برای مقایسه دقت پیش بینی مدل های یادگیری ماشین و مدل های آماری برای پیش بینی جهت تغییرات اجزای سود استفاده شد.نتیجه گیری: نتایج آزمون فرضیه های پژوهش، بیانگر کارایی بالای مدل های یادگیری ماشین برای پیش بینی جهت تغییرات سود (زیان) خالص، سود (زیان) ناخالص و سود (زیان) عملیاتی نسبت به مدل های آماری است. نتایج منحنی راک نیز نشانگر آن است که مدل درخت تصمیم با دقت پیش بینی معادل ۱۰۰ درصد، برای پیش بینی جهت تغییرات سود (زیان) خالص و دقت پیش بینی معادل ۳۸/۹۹ درصد برای پیش بینی جهت تغییرات سود (زیان) ناخالص و مدل استنتاج قوانین با دقت پیش بینی معادل ۷۶/۸۶ درصد در پیش بینی جهت تغییرات سود (زیان) عملیاتی، بهترین عملکرد را داشتند و به عنوان مدل بهینه انتخاب شدند.
الگوی مدیریت عملکرد سبز منابع انسانی در شرکت دولتی صنایع برقی و الکترونیک عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
157 - 186
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش به دنبال آن است که برای تحقق مدیریت منابع انسانی سبز در صنایع برق و الکترونیک عراق، الگویی از مدیریت عملکرد سبز را به عنوان یکی از زیرنظام های مهم مدیریت منابع انسانی سبز ارائه دهد و میزان استقرار آن را در این شرکت بررسی کند و راه کارهایی را برای تکمیل و استقرار کامل آن ارائه دهد. در بخش کیفی پژوهش، هدف استخراج الگوی مدیریت عملکرد سبز و در بخش کمّی نیز، هدف بررسی و آزمون الگوی استخراج شده است.
روش: پژوهش حاضر بر اساس هدف، در دسته پژوهش های کاربردی و از حیث ماهیت، در دسته بندی پژوهش های ترکیبی یا آمیخته از نوع اکتشافی متوالی قرار می گیرد. در واقع این پژوهش در دو بخش کیفی و کمّی انجام شده است. در بخش کیفی پژوهش، از روش تحلیل مضمون استفاده شده و در بخش کمّی، الگوی به دست آمده آزمون شده است. جامعه آماری بخش کیفی پژوهش، اساتید صاحب نظر دانشگاهی و مدیران مطلع در شرکت دولتی صنایع برقی و الکترونیک عراق و در بخش کمّی، مدیران و کارشناسان شرکت دولتی صنایع برقی و الکترونیک عراق بودند. مشارکت کنندگان بخش کیفی با استفاده از روش گلوله برفی انتخاب شدند و در بخش کمّی، از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای برای انتخاب مشارکت کنندگان استفاده شد. ابزار جمع آوری داده های کیفی، مصاحبه نیمه سازمان یافته با ۱۲ نفر و در بخش کمّی، توزیع پرسش نامه محقق ساخته به تعداد ۴۵۰ نسخه بود. ابزار تجزیه وتحلیل داده های مربوط به روش کیفی، نرم افزار اطلس بود. همچنین برای آزمون کمّی الگو از نرم افزارهای اس پی اس اس ۲۲ و آموس ۲۴ استفاده شد.
یافته ها: نتایج به دست آمده در بخش کیفی، در قالب یک الگوی کلی و چهار زیرالگو دسته بندی شد که عبارت اند از: تعیین اهداف عملکردی سبز (اهداف سازمانی سبز و اهداف اجتماعی سبز)، پایش و مربیگری عملکرد سبز (توسعه دانش سبز و توسعه عملکرد سبز)، ارزیابی عملکرد سبز (بازه زمانی ارزیابی عملکرد سبز، شاخص های ارزیابی عملکرد سبز و راهبرد عملکرد سبز) و بازبینی و مرور عملکرد سبز (ارائه بازخوردهای رفتارهای فردی سبز، مالی سبز و غیر مالی سبز). در بخش کمّی نیز با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته، ابعاد مدیریت عملکرد سبز سنجش و بررسی شد. یافته ها نشان دهنده پایایی قابل قبول تمامی متغیرهای پنهان (بالای ۰/۸) پرسش نامه بود. برای تعیین روایی هم زمان پرسش نامه، از روایی هم گرا و روایی واگرا استفاده شد که نتایج آن تأیید اعتبار ملاکی پرسش نامه مدیریت عملکرد سبز منابع انسانی را نشان داد.
نتیجه گیری: در بخش کیفی، الگوی طراحی شده در این پژوهش نشان می دهد که در نظر گرفتن هر چهار بُعد مدیریت عملکرد سبز منابع انسانی با زیرمؤلفه های مربوطه، می تواند به ایجاد عملکرد و فرهنگ سبز در سازمان کمک کند. این پژوهش جزء اولین پژوهش هایی است که به بررسی و تدوین الگوی مدیریت عملکرد سبز، آن هم در یک کشور در حال توسعه (عراق) می پردازد. در بخش کمّی نیز نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که تمامی ابعاد و مؤلفه ها قابل قبول هستند و شاخص برازش کلی مدل (GOF) محاسبه شده با استفاده از نسخه ۲۴ نرم افزار آموس نیز نشان دهنده برازش خوب مدل و اعتبار مؤلفه ها و اجزای فرعی آن هاست.
شناسایی مؤلفه های مدیریت سبز در بیمارستان های دولتی شیراز(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
نظر به اهمیت مدیریت سبز درسازمانهای بهداشتی و درمانی، پژوهش حاضر باهدف شناسایی مولفه های مدیریت سبز در بیمارستانهای دولتی شیراز انجام شده است. پژوهش حاضر کاربردی و اکتشافی است. روش کار در بخش کیفی شامل زمینه مبنا و در بخش کمی شامل مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش کارکنان بخش اداری بیمارستان های دولتی شیراز در بازه زمانی اجرای پژوهش بود. نمونه بخش کیفی شامل 14 نفر به روش هدفمند و در بخش کمی شامل 320 نفر با نمونه گیری تصادفی ساده بود. ابزار گرداوری داده ها شامل مصاحبه نیمه ساختاریافته و مقیاس محقق ساخته عوامل مرتبط با مدیریت سبز بود. پژوهش در بخش کیفی از طریق کدگذاری براساس مطالعه استراوس و کوربین (1) و در بخش کمی توسط نرم افزار SPSS26 و AMOS24 تحلیل شدند. در نهایت مولفه های شناسایی شده در بخش کیفی در (1 مضمون عمده) و فرعی (4 مضمون) به مفاهیم عملیاتی (20 مفهوم) دسته بندی شد. از نظر پاسخگویان مؤلفه های اخلاق کار می تواند به شکل مثبت و معناداری بر استقرار مدیریت سبز در بیمارستان ها اثرگذار باشد. درنتیجه به مدیران توصیه می شود تا برای پیشبرد مدیریت سبز به نقش مؤلفه های به دست آمده و همچنین اهمیت محوری اخلاق کار توجه داشته باشند.
بررسی رابطه بین اخلاق حرفه ای و انضباط کاری با عملکرد شغلی معلمان پایه ششم ابتدایی شهرستان بجنورد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف کلی پژوهش حاضر بررسی رابطه بین اخلاق حرفه ای و انضباط کاری با عملکرد کاری معلمان پایه ششم ابتدایی شهرستان بجنورد بود. پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ نوع پژوهش و شیوه اجرا توصیفی- پیمایشی، از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه معلمان پایه ششم ابتدایی شهرستان بجنورد به تعداد 306 نفر که 170 نفر طبق فرمول کوکران و به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. داده های این پژوهش توسط سه پرسشنامه اخلاق حرفه ای قاسم زاده و همکاران (1393)، انضباط شغلی کورنلیوس (1999) و عملکرد شغلی هرسی و اسمیت (1981) جمع آوری شد که روایی آن ها از نوع صوری و محتوایی بود و پایایی آن ها از طریق آلفای کرونباخ به ترتیب (80/0)، (86/0) و (78/0) برآورد گردید. برای تجزیه وتحلیل داده ها در بخش آمار توصیفی از (میانگین، انحراف معیار و محاسبه شاخص های مرکزی و پراکندگی) و در بخش آمار استنباطی برای تجزیه وتحلیل داده ها و تعمیم نتایج از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون با استفاده از نرم افزار آماری spss23 استفاده شد. نتایج نشان داد بین اخلاق حرفه ای و انضباط کاری با عملکرد کاری معلمان پایه ششم ابتدایی شهرستان بجنورد رابطه وجود دارد (898/0r=) و در کل اخلاق حرفه ای و انضباط سازمانی (4/80) درصد از واریانس معادله عملکرد شغلی را تبیین می نمایند. در نتیجه گیری کلی می توان گفت هر چه معلمان از اخلاق حرفه ای و انضباط بالاتری برخوردار باشند عملکرد شغلی بالاتری دارند.
تأثیر انواع تیپ های شخصیتی بر تمایلات خرید آنی مشتریان
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه مصرف کنندگان معمولاً خریدهای آنی و بدون برنامه ریزی زیادی انجام می دهند. عوامل شخصیتی در انگیزه های خرید آنی تأثیر زیادی دارد، از این رو هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر تیپ شخصیتی بر تمایلات خرید آنی مشتریان می باشد.روش پژوهش: مدل پژوهش در سه بخش مستقل، وابسته و تعدیل گر تبیین شد که در آن دو متغیر تیپ شخصیتی مشتریان و فروشندگان به ترتیب به عنوان متغیرهای مستقل و تعدیل گر شناخته شده اند و شاخص تمایلات خرید آنی به عنوان متغیر وابسته تعیین شدند. بر مبنای این مدل پرسشنامه ای تهیه و در بین نمونه آماری شامل 385 نفر از مشتریان محصولات غذایی هایپرمارکت در سطح شهر تهران به روش نمونه گیری خوشه ای توزیع شد.یافته ها: با توجه به خروجی های به دست آمده از محاسبات، نتایج نشان از تأیید فرضیات به جز دو فرضیه تأثیر باز بودن نسبت به تجربه مشتریان بر تمایلات خرید آنی مشتریان و تأثیر باوجدان بودن مشتریان بر تمایلات خرید آنی مشتریان را نشان داد.نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده بیشترین ضریب تأثیر مربوط به تأثیر سازگاری کارکنان فروش بر رابطه بین سازگاری مشتریان و تمایلات خرید آنی با 0/78 و کمترین ضریب تأثیر مربوط به تأثیر سازگاری مشتریان بر تمایلات خرید آنی مشتریان با 0/55 را نشان داد.
پیش بینی بازده سهام مبتنی بررویکرد مدل های میانگین گیری بیزین؛ کوانتوم مالی و تحلیل موجک پیوسته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد مدیریت مالی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۴۸)
167 - 192
حوزههای تخصصی:
مدل های خطی با توجه به عدم استخراج صحیح شکل توزیع شرطی داده ها؛ عدم ثبت رفتار پویای توزیع شرطی داده ها؛ وجود فرض های محدود کننده خلاف واقعیت؛ توانایی مناسبی جهت پیش بینی بازدهی در دنیای امروز را ندارند. هدف اصلی پژوهش حاضر رفع ابهام در تعیین مدل مناسب جهت پیش بینی بازدهی سهام در بازه های زمانی مختلف در بازار سرمایه تهران است. این پژوهش از نوع کاربردی می باشد. نمونه پژوهش حاضر بازار بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1/07/1397 تا 1/07/1401 با داده های روزانه است. مدل سازی بازدهی سهام با استفاده از 8 دسته از الگوهای 1-کلاسیک یا ساختاری، 2-رگرسیون های غیرساختاری؛ 3-رگرسیون های بیزین پارامتر متغیر زمان، 4-مدل های تبدیل موجک گسسته و پیوسته، 5-رویکردهای فراابتکاری، 6- شبکه عصبی مصنوعی ساده و عمیق 7-دیفرانسیل تصادفی 8- کوانتوم مالی صورت گرفته است. بر اساس نتایج در بازه زمانی کوتاه مدت 1 روزه، مدل های میانگین گیری بیزین؛ در میان مدت 16 روزه مدل های کوانتوم مالی و در بلندمدت 32 روزه مدل های موجک پیوسته از دقت بالاتری برخوردار بودند. بر اساس یافته های پژوهش می توان اذعان داشت برای پیش بینی بازدهی سهام لازم است در بازه های زمانی مختلف از مدل های مختلفی بهره گرفته شود و استفاده از رویکردی یکسان موجب کاهش دقت در بازدهی سهام خواهد شد.
طراحی الگوی توسعه منابع انسانی دوسوتوان در صنعت نفت با رویکرد قابلیت های پویا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش ارائه مدل توسعه منابع انسانی دوسوتوان در صنعت نفت با رویکرد قابلیت های پویا است. روش تحلیل داده ها در بخش کیفی شامل تحلیل داده بنیاد است. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل 15 نفر از خبرگان و مدیران منابع انسانی شرکت ملی نفت ایران است. داده ها از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته در بخش کیفی و پرسشنامه محقق ساخته در بخش کمی جمع آوری شد. روایی پرسشنامه و روایی سازه و پایایی با استفاده از آلفای کرونباخ محاسبه و تأیید شد. نتایج پژوهش در قالب شش عامل علی، پدیده محوری، راهبردها، شرایط زمینه ای و مداخله گر و پیامدها دسته بندی شدند. عوامل علی شامل عوامل سازمانی، محیطی، فردی؛ و عوامل زمینه ای شامل عوامل مدیریتی و ساختاری و عوامل پدیده محوری شامل آموزش دوسوتوانی، ترکیب و بازطراحی قابلیت های منابع انسانی، توسعه دوسوتوانی و راهبردها شامل رویکرد توسعه ای به منابع انسانی دوسوتوان و بازطراحی قابلیت های پویای منابع انسانی دوسوتوان و عوامل مداخله گر شامل عوامل قانونی، سازمانی، انگیزشی و پیامدها شامل بهبود قابلیت های پویای منابع انسانی دوسوتوان، بهبود قابلیت های پویای سازمانی و بهبود بهره وری هستند.
شناسایی و اولویت بندی استراتژی های مدیریت پروژه چابک در مواجهه با بحرانی ترین تغییرات در پروژه های ساخت و ساز با روش ترکیبی AHP-TOPSIS فازی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تغییرات در پروژه ها اجتناب ناپذیر بوده و اثرات زیان باری را در قالب تاخیر، افزایش هزینه و کاهش بهره وری بر پروژه های عمرانی می گذارد. مدیریت تغییرات نقش بسزایی در افزایش موفقیت پروژه ها دارد. جستجوی مکانیزمی منعطف برای تسهیل مدیریت پروژه که سازگاری بیشتری با تغییرات داشته باشد، انگیزه اولیه برای انجام این پژوهش است. مدیریت پروژه چابک فرصت های مدیریتی جدیدی را از طریق پذیرش تغییر، که جزء اجتناب ناپذیر فرآیند مدیریت پروژه در بخش ساخت و ساز است، ارائه می دهد. از آنجا که هزینه های سرمایه گذاری تغییرات بالا است، نیاز به اولویت بندی راهبردها و استراتژی های اصلی می باشد. بنابراین، این پژوهش با هدف معرفی و اولویت بندی عوامل چابک برای مدیریت تغییر پروژه های عمرانی انجام شد. برای این منظور بحرانی ترین تغییرات از طریق ادبیات در حوزه ساخت و ساز شناسایی شد. با استفاده از تکنیک ترکیبی AHP-TOPSIS فازی، اوزان معیارها و رتبه بندی استراتژی های چابک مشخص شدند. در بین معیارهای اصلی، معیار مشتری با وزن 0.631 رتبه اول، معیار پیمانکار با وزن 0.168 رتبه دوم، معیار مشاور با وزن 0.147 رتبه سوم و معیار عوامل خارجی با وزن 0.054 رتبه چهارم را کسب کرده است. در میان استراتژی های چابک، بهبود مستمر از طریق جلسات روزانه رتبه اول ، نظارت و ارزیابی پیشرفت پروژه به طور مداوم رتبه دوم و جریان کاری انعطاف پذیر رتبه سوم را کسب کردند.