فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره نهم ۱۴۰۳ شماره ۵۷
۶۲۷-۶۱۷
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه پایداری هیجان فعال و نارسایی شناختی در دانش آموزان با اختلال یادگیری و بدون اختلال یادگیری انجام شد. پژوهش از نوع پژوهش کاربردی و ازنظر ماهیت و روش، از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل تعدادی از دانش آموزان دختر مقطع متوسطه صدرا در منطقه 20 تهران در سال تحصیلی 02-1403 که تعداد آن ها در سال تحصیلی 1402، 252 نفر بود و نمونه آماری در این پژوهش شامل 60 نفر از دانش آموزان که شامل (30 دانش آموز دارای اختلال یادگیری و 30 دانش آموز بدون اختلال یادگیری) بود و از شیوه نمونه گیری هدفمند در دسترس استفاده شد پس از جلب مشارکت و همکاری آزمودنی ها، پرسشنامه اختلال یادگیری کوهن و همکاران (1983)، مقیاس های نارسایی شناختی برادبنت (1982) و پرسشنامه پایداری هیجانی فعال رابیو و همکاران (2007) به شکل گروهی در کلاس اجرا شد. یافته های پژوهش نشان داد، مؤلفه های حواس پرتی، مشکلات مربوط به حافظه، اشتباهات سهوی و عدم یادآوری اسامی در گروه دانش آموزان بدون اختلال یادگیری دارای نمره پایین تری نسبت به گروه دانش آموزان با اختلال یادگیری بود. همچنین مؤلفه های فقدان نظم بخشی انگیختگی های هیجانی و فیزیولوژیک و نامیدی و تفکر آرزومندانه در دانش آموزان بدون اختلال یادگیری بهتر از دانش آموزان با اختلال یادگیری بود. می توان این گونه نتیجه گیری کرد که اختلال یادگیری در دانش آموزان می تواند عامل مخربی باشد در پایداری هیجان فعال و نارسایی شناختی آنان.
دیدگاه کارورزان و دستیاران پزشکی در مورد برگزاری گزارش صبحگاهی به دو روش حضوری و مجازی در دوران پاندمی کووید 19 در دانشگاه علوم پزشکی بابل(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: بحران ناشی از بیماری همه گیر کووید-19، آموزش در دانشگاه ها را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. بنابراین ایجاد نگاهی نو و کاربردی در فرآیند آموزش ضروری به نظر می رسد. یکی از مهم ترین روش های آموزش در علوم پزشکی گزارش صبحگاهی می باشد. هدف از انجام این مطالعه مقایسه برگزاری گزارش صبحگاهی به دو روش حضوری و مجازی از دیدگاه کارورزان و دستیاران پزشکی در دوران پاندمی کووید 19 می باشد.
مواد و روش ها: مطالعه به روش توصیفی-تحلیلی روی 124 نفر از دانشجویان پزشکی مرکز آموزشی درمانی آیت اله روحانی تابعه دانشگاه علوم پزشکی بابل در سال1400-1401 انجام شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته و استخراج شده بر اساس کتابچه استانداردهای آموزش بالینی وزارت متبوع در سه بعد ساختار آموزشی، محتوای آموزشی و ارتقای توانمندی جمع آوری شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی و آزمون های t-test، ضریب همبستگی اسپیرمن، آزمون من- ویتنی و ویلکاکسون استفاده شد.
یافته ها: از دید دانشجویان دوره حضوری در هر سه بعد به صورت معناداری مطلوب تر از دوره مجازی بود. آموزش حضوری نسبت به مجازی، در بعد ساختار آموزشی بیشترین تفاوت را داشته است. کیفیت دوره مجازی از حیث چهار شاخص مورد ارزیابی قرار گرفت و بنابر نتایج، گروه های موردمطالعه در مورد عدم کیفیت مطلوب دوره مجازی اتفاق نظر داشتند.
نتیجه گیری: نتایج حاصله نشان داد که برگزاری گزارش صبحگاهی به روش حضوری نسبت به روش مجازی در هر سه بعد مورد بررسی، مطلوبیت بیشتری داشت. لذا برای مقابله با چالش های آموزشی در مواقع بحران، با تبیین یک برنامه مدون و برنامه ریزی شده من جمله دوره های مجازی، می توان از هرگونه خلاء آموزشی پیش آمده جلوگیری نمود.
جنبه های فیزیکی مهم یک مرکز مشاوره ایده آل از منظر مراجعان و روان شناسان و مقایسه آن ها باهم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
59 - 84
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ویژگی های محیطی یک فضای ارائه دهنده ی خدمات سلامت روان می تواند بر احساسات، رفتارها و افکار مراجعان و روان شناسان این خدمات تأثیر داشته باشند. هدف: تعیین مهم ترین جنبه های محیط فیزیکی اتاق درمان برای مراجعان و روان شناسان و مقایسه بین دیدگاه روان شناس و مراجع دررابطه با اهمیت جنبه های محیط فیزیکی اتاق درمان. روش: پژوهش از نوع آمیخته (کمی و کیفی) بود. جامعه آماری متخصصان روان شناسی و مراجعان آن ها در تهران بودند و نمونه بخش کیفی ۳۵ نفر (۱۶ روان شناس و ۱۹ مراجع) و نمونه بخش کمی ۱۰۶ نفر (۴۰ روان شناس و ۶۶ مراجع) بود که به روش نمونه گیری هدفمند و در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته و مقیاس ویژگی های فیزیکی بود. داده های کیفی با روش تحلیل مضمون و داده های کمی با روش همبستگی پیرسون و آزمون t تک نمونه ای و مستقل تحلیل شدند. یافته: مهم ترین جنبه های محیط فیزیکی اتاق درمان برای مراجع ویژگی های رفتاری، هنری و زیبایی شناختی و ایمنی و امنیتی و برای درمانگر، نور و رنگ و طراحی ارگونومیک در محیط داخلی و وضعیت محیطی و فضای ساختاری و بافتی در محیط خارجی به دست آمد. در مقوله های لوازم جانبی، روشنایی، صدا و دمای هوا، بین دیدگاه درمانگر و مراجع دررابطه با اهمیت جنبه های محیط فیزیکی اتاق درمان همخوانی وجود دارد. نتیجه گیری: عوامل فیزیکی محیط برای هر دو گروه بااهمیت بوده؛ اما میان نوع دید آن ها نسبت به بعضی از این عوامل تفاوت و نسبت به بعضی دیگر همخوانی وجود دارد و باید در طراحی فضای اتاق درمان نیازها و حالات روان شناختی آن ها در نظر گرفته شود.
پیش بینی ناتوانی کارکردی بر اساس سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت، پریشانی روانشناختی، سازگاری هیجانی با نقش میانجی اجتناب تجربه ای در بیماران مبتلا به درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۴
78 - 86
حوزههای تخصصی:
درد مزمن از بیماری های مزمن با سرعت گسترش بالا در جهان است. می تواند علت یا معلول طیف گسترده ای از علایم روانشناختی بیماران باشد. هدف این پژوهش پیش بینی ناتوانی کارکردی براساس سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت، پریشانی روانشناختی، سازگاری هیجانی با نقش میانجی اجتناب تجربه ای در بیماران دچار درد مزمن است.پژوهش حاضر توصیفی_همبستگی است، جامعه آماری آن شامل کلیه بیمارانی است که با تشخیص درد مزمن به مرکز روماتیسم ایران و بیمارستان فرهیختگان در نیمه اول سال 1401 مراجعه کردند. روش نمونه گیری هدفمند و با در نظر گرفتن ملاک های ورود و خروج 130 نفر انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه های خود ناتوان سازی جونز و رودوالت، سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت والکر و همکاران، پریشانی روا نشناختی کسلر و همکاران، سازگاری هیجانی رابیو و همکاران، پذیرش و عمل باند و همکاران استفاده شده است. داده های جمع آوری شده در سطوح توصیفی و استنباطی و مدل پژوهش با استفاده از تکنیک تحلیل مسیر ارزیابی شد.رابطه معنی داری بین تمامی متغیرهای پیش بین و اجتناب تجربه ای با متغیر ناتوانی کارکردی برقرار است (0/05>p). همبستگی معنی داری بین متغیرهای مستقل پریشانی روان شناختی و سازگاری هیجانی با متغیر میانجی اجتناب تجربه ای مشاهده شد (0/05>p)، نقش میانجی اجتناب تجربه ای در رابطه بین سازگاری هیجانی و ناتوانی کارکردی تایید شد (0/05>p). نقش میانجی اجتناب تجربه ای در رابطه بین سبک زندگی ارتقادهنده سلامت و پریشانی روانشناختی با ناتوانی کارکردی تایید نشد (0/05<p). یافته های پژوهش همسو با مدل های پژوهش است. بر اساس یافته های به دست آمده می توان بیان کرد، ناتوانی کارکردی در طی زندگی با درد در بیماران ایجاد می گردد و به وسیله سایر متغیرهای روانشناختی مذکور می توان بر شدت ناتوانی تاثیر گذاشت.
شناسایی نیازهای مشاوره ای والدین دانش آموزان دوره اول متوسطه به منظور تدوین بسته آموزشی و راهنمای اجرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
187 - 232
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی نیازهای مشاوره ای والدین دانش آموزان دوره اول متوسطه به منظور تدوین بسته آموزشی و راهنمای اجرایی انجام گرفت. این پژوهش از نوع بنیادی و از نظر روش، کیفی است. نمونه پژوهشی در مرحله اول شامل: مبانی نظری و مقالات پژوهشی مرتبط، و مرحله دوم شامل: والدین در دسترس به تعداد30 نفر تا حد اشباع است. ابزار گردآوری داده ها: دسته اول شامل: تمامی لغات و مضامین مرتبط برگرفته از پیشینه پژوهشی و دسته دوم شامل: متون و مضامین حاصل از مصاحبه نیمه ساختار است. روش تجزیه و تحلیل: از نوع استقرایی «تحلیل نظام مند داده بنیاد»، که داده های حاصل از مطالعه متون فوق در قالب کدهای باز، مقوله ای و نظری به روش تحلیل محتوا کدگذاری شده اند. نیازها و مضامین استخراج شده در اختیار 5 ارزیاب خبره قرار گرفت که پس از ارائه برخی پیشنهادات، مورد تأیید قرار گرفت. یافته ها نشان داد: که مهم ترین نیازهای مشاوره ای والدین در چهار مؤلفه کلی به ترتیب شامل: نیازهای روانی – اجتماعی/ روانی – عاطفی/ شناختی – تحصیلی/ اخلاقی – معنوی قرار دارند و سه نمونه از مهم ترین نیازهای جزئی آنان به ترتیب شامل: افزایش مهارت خودآگاهی فرزندان، تنظیم و مدیریت هیجان، و ارتباط صحیح والد-فرزندی می باشند، که در قالب بسته آموزشی و راهنمای اجرایی تدوین شد. نتیجه گیری: این بسته به عنوان پیشنهادات اجرایی و آموزشی می تواند خدمات مشاوره برای والدین و همچنین پیشرفت دانش آموزان را فراهم نماید، تا به نیازهای شان بصورت مناسب پاسخ دهد.
تجربه زیسته معلمان مدارس ابتدایی از چالش ها و فرصت های آموزش به شیوه الکترونیکی در بستر شبکه شاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
134 - 107
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل پدیدارشناسانه ادراک معلمان مدارس ابتدایی از چالش ها و فرصت های آموزش به شیوه الکترونیکی در بستر نرم افزار شاد انجام شد. این مطالعه از نوع کیفی و با استفاده از روش پدیدار شناسی بود و با بهره گیری از نمونه گیری هدفمند و تحلیل مصاحبه های نیمه ساختاریافته با آموزگاران مدارس دخترانه ابتدایی در منطقه 15 شهر تهران انجام شد. معیار ورود به پژوهش بازه سنی 20-55 سال و داشتن سلامت روانی آموزگاران بود.مصاحبه ها با روش پدیدارشناسی اسمیت مورد بررسی قرار گرفتند. ضریب لاوشه به دست آمده 0.97 بود و این به معنای روایی محتوایی سوالات مصاحبه است.در نهایت پس از انجام 16 عمیق ، پژوهشگر به اشباع داده ها رسید. در این پژوهش 2 مضمون اصلی و 6 مضمون فرعی و 34 واحد معنایی به دست آمد که مضامین اصلی عبارت بودند از: «مولفه های مرتبط با فرصت های آموزش الکترونیکی در بستر نرم افزار شاد» و « چالش های آموزش الکترونیکی در بستر نرم افزار شاد». در پژوهش حاضر معلمان دوره ابتدایی ضمن برشمردن فرصت های ایجاد شده در بستر شاد، چالش های زیادی را برای آن برشمردند و راهکارهایی در راستای افزایش بهره وری آموزش الکترونیکی ارائه دادند که با همت مسئولان آموزشی و سیاست گذاران قابل اجرا خواهند بود.
اثربخشی برنامه آموزشی تکنیک رهاسازی از هیجان بر دردهای دوران قاعدگی و تنظیم هیجان دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: رهاسازی هیجانی، روشی جدید و بر پایه طب سوزنی و شناخت درمانی است که نقش اساسی در برطرف نمودن بدتنظیمی انرژی در بدن و کمک به بهبود فردی ایفا می کند. دیسمنوره یا قاعدگی دردناک از شایع ترین مشکلات بیماری های زنان است. هدف از انجام این پژوهش تعیین اثربخشی برنامه آموزشی تکنیک رهاسازی از هیجان بر دردهای قاعدگی و تنظیم هیجان در دانش آموزان دختر شهر یزد بود. روش : روش پژوهش حاضر شبه تجربی بوده که در آن از گروه آزمایش و گواه با انجام پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. جامعه این پژوهش شامل تمامی دختران رده سنی 12 تا 18 سال شهرستان یزد در سال 1402 بود. نمونه پژوهش شامل 30دختر از نوجوانان یکی از مدارس دولتی شهر یزد بودند که به روش در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در گروه های آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) قرار گرفتند. برای گروه آزمایش 6 جلسه برنامه آموزشی تکنیک رهاسازی از هیجان، هر هفته به مدت 45 دقیقه اجرا شد، اما برای گروه گواه هیچ مداخله ای انجام نشد. در این پژوهش برای ارزیابی پیش آزمون و پس آزمون از پرسش نامه راهبردهای تنظیم هیجان گراس و جان (2003) و پرسش نامه استاندارد درد مک گیل (1997) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیره با نرم افزار SPSS -24 استفاده شد. یافته ها: نتایج بیانگر این بود که تکنیک رهاسازی از هیجان بر دردهای دوران قاعدگی (002/0>P) و مؤلفه های تنظیم هیجان (ارزیابی مجدد شناختی 01/0>P ، 142/24=F) و فرونشانی ( 01/0>P ، 272/21=F) دانش آموزان نوجوان دختر تأثیر مثبت معنادار دارد. نتیجه گیری: به طور کلی نتایج حاکی از تأثیر معنادار تکنیک رهاسازی از هیجان در تغییر باورهای ناخودآگاه، احساسات منفی، و کاهش دردهای قاعدگی در دانش آموزان دختر بود؛ بنابراین پیشنهاد می شود این روش برای کاهش دردهای دوران قاعدگی و بهبود تنظیم هیجان در مراکز درمانی و مدارس به دانش آموزان آموخته شود.
اثربخشی مدل روان آموزشی ماتریکس بر تکانشگری و لغزش مجدد به مصرف مواد افراد وابسته به مت آمفتامین شهر اهواز
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره نهم ۱۴۰۳ شماره ۵۷
۱۳۱-۱۱۸
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مدل روان آموزشی ماتریکس بر تکانشگری و لغزش مجدد به مصرف مواد افراد وابسته به مت آمفتامین شهر اهواز انجام گرفت. طرح پژوهش، نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افراد وابسته به مت آمفتامین شهر اهواز در سال 1400 بود. از جامعه فوق 30 نفر با توجه به معیارهای ورود و خروج از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. گروه آزمایش طی 14 جلسه 90 دقیقه ای (هر هفته یک جلسه) درمان ماتریکس را دریافت کردند و در این فاصله گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس پیش بینی بازگشت (PRC) رایت (1993) و پرسشنامه تکانشگری بارت (BIS) بارت (2004) بود. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، بین دو گروه آزمایش و گواه از نظر تکانشگری و لغزش مجدد به مصرف مواد تفاوت معناداری وجود دارد (0/05>p)؛ بنابراین مدل روان آموزشی ماتریکس روشی کارآمد برای کاهش تکانشگری و لغزش مجدد به مصرف مواد در افراد وابسته به مت آمفتامین شهر اهواز بوده است.
اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر تحلیل رفتار متقابل بر ایجاد تفاوت میان خود و جنین و ارائه احساس مادر در زنان باردار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر تحلیل رفتار متقابل بر ایجاد تفاوت میان خود و جنین و ارائه احساس مادر در زنان باردار بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری 3 ماهه بود. جامعه آماری پژوهش کلیه ی زنان با بارداری اول مراجعه کننده به مراکز منتخب بهداشت و درمان شهر تهران در سال 1402 بود که از بین آنها با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 30 نفر انتخاب شدند. این تعداد در دو گروه آموزش گروهی مبتنی بر تحلیل رفتار متقابل و گروه گواه به طور تصادفی جایگزین شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه دلبستگی مادر به جنین (MFAS، کرانلی، 1981) جمع آوری شد. مداخله آموزش گروهی مبتنی بر تحلیل رفتار متقابل در 8 جلسه 90 دقیقه و هفته ای یک بار برگزار شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد تفاوت بین مرحله پیش آزمون و پس آزمون ایجاد تفاوت میان خود و جنین، معنادار بوده است (05/0>P). همچنین تفاوت بین مرحله پیش آزمون و پس آزمون ارائه احساس مادر و پیش آزمون پیگیری ارائه احساس مادر نیز معنادار بوده است (05/0>P). از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت آموزش گروهی مبتنی بر تحلیل رفتار متقابل بر بهبود ایجاد تفاوت میان خود و جنین و ارائه احساس مادر در زنان باردار موثر و ماندگار است.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و هیجان مدار بر سوگ در مراقبین بیماران مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ دی ۱۴۰۳ شماره ۱۰ (پیاپی ۱۰۳)
۲۰۰-۱۹۱
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان هیجان مدار بر سوگ مراقبین بیماران مبتلا به سرطان بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون و گروه گواه با دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری شامل کلیه مراقبین بیماران مبتلا به سرطان بود که از خدمات بنیاد نیکوکاری کنترل سرطان ایرانیان مشهد در سه ماه آخر سال 1402 برای بیماران خود بهرمند می شدند. نمونه شامل ۴۵ نفر بود که به صورت هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. گروه های مداخله درمان شناختی رفتاری یونگ (2001) را طی 10 جلسه 90 دقیقه ای و درمان هیجان مدار گرینبرگ (2006) را طی 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت هفته ای یک بار دریافت نمودند. داده ها با استفاده از مقیاس سوگ پیش بینی کننده (AGS) هولم و همکاران (2019) جمع آوری و به روش تحلیل واریانس آمیخته مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد بین گروه های آزمایش و گروه گواه تفاوت معناداری وجود داشت؛ هر دو درمان شناختی رفتاری و هیجان مدار باعث کاهش نمرات سوگ مراقبین بیماران مبتلا به سرطان مؤثر شد (05/0>p). همچنین براساس نتایج بدست آمده درمان هیجان مدار در بهبود سوگ مراقبین بیماران مبتلا به سرطان اثربخشی بیشتری از درمان شناختی رفتاری دارد (05/0>p). نتایج نشان می داد که درمان هیجان مدار، احتمالا مداخله کارآمدتری در مقایسه با درمان شناختی رفتاری برای بهبود سوگ مراقبین بیماران بوده است.
مدل ساختاری احساس گرفتاری درونی و بیرونی براساس ترومای دوران کودکی با توجه به نقش واسطه افکار پارانوئیدی در دانشجویان علوم پزشکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش، آزمون برازندگی مدل ساختاری احساس گرفتاری درونی و بیرونی براساس ترومای دوران کودکی با توجه به نقش واسطه افکار پارانوئیدی در دانشجویان علومپزشکی استان قم بود.روش اجرای تحقیق: این پژوهش در زمره پژوهش های بنیادین و از نوع توصیفی _ همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشجویان علومپزشکی دانشگاه آزاد واحد استان قم تشکیل دادند که در سال تحصیلی 1401-1402 مشغول به تحصیل بودند. حجم نمونه به تعداد 271 نفر در نظر گرفته شد که به شیوه نمونه گیری هدفمند به پژوهش وارد شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های ترومای دوران کودکی برنستاین و همکاران (2003)، پرسشنامه احساس گرفتاری گیلبرت و الان (1998)، پرسشنامه افکار پارانوئیدی گرین و همکاران (2008) استفاده شد. داده های جمع آوری شده به روش ماتریس همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شد. از نرمافزار spss26 و pls3 برای آنالیز داده ها استفاده شد.یافتهها: یافته های پژوهش نشان داد شاخصهای مدل پیشنهادی از برازش قابل قبولی برخوردار است. نتایج نشان داد در سطح 95/0 درصد اطمینان ترومای دوران کودکی و افکار پارانوئیدی اثر مستقیم بر احساس گرفتاری درونی و بیرونی دارند. نتایج آزمون سوبل مشخص کرد ترومای دوران کودکی اثر غیرمستقیم به واسطه افکار پارانوئیدی بر احساس گرفتاری درونی و بیرونی دارد. نتیجه گیری: ترومای دوران کودکی و افکار پارانوئیدی در دانشجویان علوم پزشکی می تواند به شکل مستقیم و غیر مستقیم بر احساس گرفتاری درونی و بیرونی اثر گذارد.
نقش تعدیل کنندگی کنش تأملی در رابطه ادراک پذیرش- طرد والدینی و تنظیم هیجانات در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، آزمودن نقش تعدیل کنندگی کنش تأملی در رابطه ادراک پذیرش- طرد والدینی و تنظیم هیجانات در نوجوانان بود. روش: این پژوهش از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را نوجوانان 18-14 ساله ایرانی تشکیل دادند. داده ها به روش نمونه گیری در دسترس از 400 نوجوان داوطلب شرکت در پژوهش جمع آوری شد. آن ها مجموعه ای از پرسشنامه هایی را به صورت آنلاین تکمیل کردند که این پرسشنامه ها شامل: پرسشنامه کنش تأملی فوناگی و همکاران (2016)، فرم کوتاه پرسشنامه پذیرش- طرد والدینی روهنر (2005) و دشواری در تنظیم هیجانات گراتز و روئمر (2004) بودند. برای پاسخ به سؤالات پژوهش از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: بین ادراک طرد پدر و مادر و همچنین بعد عدم قطعیت کنش تأملی با دشواری در تنظیم هیجانات نوجوانان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد اما بعد قطعیت با دشواری در تنظیم هیجانات رابطه منفی معناداری داشت. همچنین بعد قطعیت کنش تأملی در رابطه ادراک طرد پدر و مادر با دشواری در تنظیم هیجانات نقش تعدیل کننده داشت؛ در حالی که بعد عدم قطعیت کنش تأملی نتوانست در رابطه ادراک طرد پدر و مادر با دشواری در تنظیم هیجانات نوجوانان نقش تعدیل کننده ایفا کند. نتیجه گیری: در صورتیکه نوجوانان از کنش تأملی خوبی برخوردار باشند، می توانند با تأثیرات ناشی از طرد والدینی به شکل مطلوب تری کنار آیند. بنابراین کمک به بهبود سطح کنش تأملی می تواند در دستور کار درمانگرانی قرار بگیرد که در حیطه کودک، نوجوان و روابط والد- فرزندی کار می کنند.
سنجش خطر تصادفات: نقش خودکارآمدی در رانندگی و عوامل جمعیت شناختی در امنیت تردد
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی احتمال بروز تصادفات رانندگی بر حسب جنسیت، سن، تحصیلات، سابقه رانندگی و خودکارآمدی رانندگان انجام شد. در یک طرح همبستگی، تعداد 200 نفر از افراد مراجعه کننده به یکی از مراکز تعویض پلاک خودرو شهر مشهد در بازه زمانی دو هفته ای طی بهمن 1402 با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. گردآوری داده ها با مقیاس خودکارآمدی رانندگی آدلاید (ADSES) و پرسشنامه شاخص های جمعیت شناختی صورت گرفت. نتایج تحلیل لوجستیک نشان داد که بین جنسیت، سابقه رانندگی و خودکارآمدی رانندگی با احتمال تصادف رانندگی رابطه معناداری وجود دارد (0.05>P). سایر نتایج گویای آن بود که احتمال تصادف رانندگی در زنان 78 درصد بیشتر از مردان است. علاوه بر آن افزایش سابقه رانندگی به میزان 19 درصد و افزایش خودکارآمدی رانندگی به میزان 18 درصد احتمال تصادف رانندگی را کاهش می دهند. یافته های پژوهش حاضر نشان داد که جنسیت، سابقه رانندگی و خودکارآمدی رانندگی در پیش بینی احتمال تصادفات رانندگی موثر هستند.
اثربخشی آموزش فرزند پروری مبتنی بر ذهن آگاهی بر سلامت روان مادران دارای کودک مبتلا به اختلال نافرمانی- لجبازی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی آموزش فرزند پروری مبتنی بر ذهن آگاهی بر سلامت روان مادران دارای کودک مبتلابه اختلال نافرمانی- لجبازی بود. این پژوهش ازلحاظ هدف کاربردی و از نوع پژوهش های نیمه تجربی طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل نابرابر بود. بدین منظور 34 نفر از مادران دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی مبتلابه اختلال لجبازی نافرمانی بعد از نمونه گیری هدفمند به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی و گواه تقسیم شدند. آموزش فرزند پروری مبتنی ذهن آگاهی به مدت 8 جلسه برای گروه آزمایش ارائه شد. شرکت کنندگان این دو گروه، پرسشنامه سلامت روان گلدبرگ در دو مرحله (قبل و بعد از آموزش) تکمیل کردند. ابزار گردآوری داده های پژوهش با روش کتابخانه ای جهت مشخص کردن روابط بین متغیرهای پژوهش و روش میدانی با استفاده از پرسشنامه استاندارد سلامت روان گلدبرگ (1972) بود. به منظور محاسبه روایی از روایی محتوایی و برای محاسبه پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که نتایج بیانگر روا و پایا بودن ابزار پژوهش بود. روش تجزیه وتحلیل داده ها در بخش اول آمار توصیفی شامل میانگین، انحراف معیار، چولگی و کشیدگی برای توصیف متغیرها و همچنین درصد، فراوانی، جدول و نمودار برای توصیف ویژگی های جمعیت شناختی بود و در بخش دوم به منظور آزمون فرضیه های پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره با نرم افزار SPSS-V23 استفاده شد. یافته ها نشان داد که در نمرات حاصل از پرسشنامه سلامت روان گلدبرگ، گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معناداری مشاهده شد (P<0.01) همچنین مشاهدات کیفی نشان داد که روش مذکور اثر مثبتی بر سلامت روان مادران دارای کودک مبتلابه اختلال نافرمانی- لجبازی دارد.
رابطه فرهنگ سازمانی و فرهنگ مشارکتی با برنامه ریزی راهبردی در مدیران مدارس شهر تهران
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر رابطه فرهنگ سازمانی و فرهنگ مشارکتی با برنامه ریزی راهبردی در مدیران مدارس شهر تهران بود. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. در این مطالعه توصیفی جامعه آماری را کلیه مدیران مدارس شهر تهران در سال تحصیلی 1402-1401 تشکیل دادند. جهت انتخاب حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان تعداد 100 نفر از کلیه مدیران مدارس شهر تهران بر اساس روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های برنامه ریزی راهبردی "استراتژیک " (2001)، فرهنگ سازمانی دنیسون (2000) و فرهنگ مشارکتی لوپز و همکاران (2016) به صورت مجازی پاسخ دادند. نتایج نشان داد بین فرهنگ سازمانی و فرهنگ مشارکتی با برنامه ریزی راهبردی در مدیران مدارس شهر تهران رابطه معناداری وجود دارد؛ بنابراین نتیجه گرفته شد که فرهنگ سازمانی، فرهنگ مشارکتی توان پیش بینی برنامه ریزی راهبردی در مدیران مدارس شهر تهران رادارند این امر می تواند موردتوجه مدیران و مراکز آموزش وپرورش قرار گیرد.
بررسی اثربخشی آموزش گروهی برنامه غنی سازی و ارتقاء زندگی بر کاهش اضطراب زایمان
حوزههای تخصصی:
سلامت روانی در دوران بارداری از مسائلی است که امروزه بسیار موردتوجه قرار دارد. ثابت شده است که از ابتدای بارداری، اضطراب و هیجان های زن باردار تأثیر مستقیمی بر روی جنین و کیفیت زایمان خواهد داشت. در زمینه بررسی میزان اضطراب دوران بارداری و تأثیر آن بر کیفیت زایمان و اضطراب حین زایمان مطالعات اندکی صورت گرفته است. لذا هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش گروهی برنامه غنی سازی و ارتقاء زندگی بر کاهش اضطراب زایمان بود. این مطالعه به روش شبه تجربی بود و با استفاده از روش پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه انجام شد. 34 نفر از زنان باردار که به مراکز بهداشتی درمانی مشهد مراجعه کرده بودند به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزارهای موردسنجش، پرسشنامه اضطراب بارداری وندنبرگ بود؛ که با این پرسشنامه سطح اضطراب اندازه گیری شد. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان دادند میانگین نمره های اضطراب گروه آزمایش در پس آزمون نسبت به پیش آزمون کاهش معناداری داشت و همچنین نسبت به گروه گواه کاهش معناداری یافت؛ به عبارت دیگر، آموزش گروهی برنامه غنی سازی و ارتقاء زندگی اضطراب زایمان را به طور معناداری کاهش داد و توصیه می شود از آموزش گروهی برنامه غنی سازی و ارتقاء زندگی در جهت کاهش اضطراب زایمان، در مراکز بهداشت و مراکز مشاوره جهت کاهش اضطراب حین زایمان استفاده شود.
رابطه خودشفقتی و بخشش با دلزدگی زناشویی: نقش میانجی خودانتقادی در افراد متاهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تعیین نقش میانجی خود انتقادی در رابطه بین خودشفقتی و بخشش با دلزدگی زناشویی در افراد متاهل انجام شد. این پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این مطالعه افراد متاهل شهر اصفهان در سال 1402 بودند. حجم نمونه نهایی 220 نفر در نظر گرفته شد. نمونه گیری به شیوه در دسترس بر اساس یک نظرسنجی آنلاین انجام شد. به منظور جمع آوری داده ها از مقیاس شفقت به خود (SCS؛ نف، 2003)، مقیاس بخشش (FS؛ ری و همکاران، 2001)، پرسشنامه دلزدگی زناشویی (CBM؛ پاینز، 1996) و مقیاس سطوح خودانتقادی (LOSC؛ تامسون و زارف، 2004) استفاده شد. نتایج حاصل از مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که مدل پیشنهادی از برازش مطلوب برخوردار بوده است. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که خودشفقتی با دلزدگی زناشویی و خود انتقادی رابطه منفی و معنادار دارد (05/0>P)، همچنین بین بخشش و دلزدگی زناشویی رابطه منفی و معنادار وجود دارد و خودانتقادی با دلزدگی زناشویی رابطه مثبت و معنادار دارد (05/0>P). نتیجه دیگر نشان داد که خودانتقادی در رابطه بین خودشفقتی و بخشش با دلزدگی زناشویی نقش واسطه ای ایفا می کند (05/0>P). بر این اساس می توان نتیجه گرفت که خودشفقتی و بخشش به صورت مستقیم و یا میانجی گری خودانتقادی بر دلزدگی زناشویی اثرگذار هستند.
تدوین بسته بهبود مسئولیت پذیری در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر تدوین بسته ی نوجوان مسئول بود. مواد و روش: این پژوهش از نوع کیفی بود. در بخش اول واکاوی متون مسئولیت پذیری به کمک تحلیل محتوای هیش و شانون (2005) انجام شد. در بخش دوم تدوین بسته نوجوان مسئول از طریق روش تدوین بسته یوسفی و گلپرور (2023) انجام شد. محیط این پژوهش کلیه ی متون مربوط به مسئولیت پذیری در نوجوانی بود. روش انتخاب شرکت کنندگان به روش هدف مند و ملاک تعداد متون بر اساس رعایت اصل اشباع داده ها بود. به این ترتیب ده متن انتخاب شد. روش گردآوری اطلاعات مطالعه عمیق و دقیق متون بود. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل متون به روش پنج مرحله ای هیش و شانون (2005) نشان داد که این مفهوم چهار بعد و هشت خرده مفهوم دارد که عبارت بودند از: 1) پایه های مسئولیت پذیری (با خرده مفاهیم شکل گیری اخلاق و ارتباطات مقتدرانه با والدین)، 2) ضرورت های مسئولیت پذیری (با خرده مفاهیم هویت و عملکرد اجرایی) 3) شیوه های دستیابی به مسئولیت پذیری (باخرده مفاهیم همدلی و خویشتن داری) و موانع مسئولیت پذیری (با خرده مفاهیم تجارب دردناک گذشته و نفوذ همسالان). در بخش تدوین بسته هدف ارتقای مسئولیت پذیری نوجوانان بود که در قالب آگاهی افزایی و مهارت افزایی در جهت مدیریت مسئولیت گریزی به کمک دو راهبرد ارتقای عملکرد اجرایی و افزایش همدلی بود. این کار با استفاده از روش تدوین بسته ی یوسفی و گلپرور (2023) انجام شد و فنون مربوط به راهبردهای منتخب از متون عصب روانشناسی و متون عملکرد تاملی انتخاب شد و با خرده اهداف هر جلسه هماهنگ شد. درکل نتایج این پژوهش به یک بسته ی آموزشی هشت جلسه ای ختم شد. در انتها بسته ی آموزشی به کمک ضریب توافق ارزیابان و توسط متخصصین ارزیابی اعتباریابی محتوایی شد که نتایج حاکی از اعتبار محتوایی بود. نتیجه گیری: با توجه به این نتیجه می توان گفت این بسته آموزشی برای ارتقای مسئولیت پذیری نوجوانان تناسب دارد.
مدل یابی معادلات ساختاری دلزدگی زناشویی در زنان متقاضی طلاق بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه، انتظارات زناشویی و پردازش اطلاعات هیجانی با نقش میانجی خودپنداره جنسی در زنان متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مدل یابی معادلات ساختاری دلزدگی زناشویی براساس طرحواره های ناسازگار اولیه ، انتظارات زناشویی و پردازش اطلاعات هیجانی با نقش واسطه ای خودپنداره جنسی در زنان متقاضی طلاق شهر شیراز انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه زنان متقاضی طلاق مراجعه کننده به دادگاه های خانواده در سال 1402 تشکیل دادند. از بین جامعه آماری تعداد 320 نفر به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه دلزدگی زناشویی پاینز (1996)، پرسشنامه طرحواره یانگ ( 2003)، پرسشنامه انتظارات زناشویی امیدوار و همکاران ( 1389)، پرسشنامه پردازش اطلاعات هیجانی باکر و همکاران (۲۰۰۷) و پرسشنامه خودپنداره جنسی اسنل (1995) بود. داده های جمع آوری شده، با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) تجزیه و تحلیل شد. نتایج حاصل از روابط مستقیم متغیرهای پژوهش نشان داد که بین طرحواره های ناسازگار اولیه، انتظارات زناشویی و پردازش اطلاعات هیجانی با دلزدگی زناشویی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد . هم چنین طرحواره های ناسازگار اولیه، انتظارات زناشویی و پردازش اطلاعات هیجانی علاوه برتاثیر مستقیم ازطریق خودپنداره جنسی با دلزدگی زناشویی اثرغیرمستقیم مثبت ومعناداردارند. بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که خودپنداره جنسی به عنوان یک متغیرمیانجی توانست رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه، انتظارات زناشویی و پردازش اطلاعات هیجانی را تبیین نماید. شماره ی مقاله: ۳
نقش ناگویی هیجانی و سبک حل تعارض والدین در تظاهرات روان تنی فرزندان با میانجی گری کیفیت رابطه والد-فرزند: یک مدل علّی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۰)
194 - 205
حوزههای تخصصی:
اخت لال های روان تن ی به نش انه ه ای بدنی ناشی از علل روانشناختی اشاره دارد. با توجه به افزایش شیوع علایم روان تنی در سنین کودکی و نوجوانی، بررسی عوامل زیربنایی این مسئله از اهمیت بسزایی برخوردار است. هدف مطالعه حاضر تبیین نقش ناگویی هیجانی و سبک حل تعارض والدین در تظاهرات روان تنی فرزندان با میانجیگری کیفیت رابطه والد-فرزند می باشد. در این مطالعه توصیفی- همبستگی، 120 نفر از والدین دارای فرزند با حداقل یک اختلال روان تنی به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و پرسشنامه های ناگویی هیجانی تورنتو، سبک حل تعارض رحیم، رابطه والد-کودک پیانتا و شکایات روان تنی تاکاتا و ساکاتا را تکمیل نمودند. داده های جمع آوری شده به وسیله نرم افزار SPSS و smartPLS تحلیل شد. طبق نتایج پژوهش ناگویی هیجانی ،سبک حل تعارض والدین و کیفیت رابطه والد کودک به طور مستقیم رابطه ی معناداری با تظاهرات روان تنی فرزندان دارد. همچنین ناگویی هیجانی و سبک حل تعارض والدین به طور غیر مستقیم و با میانجی گری کیفیت رابطه والد-فرزند با تظاهرات روان تنی فرزندان دارای رابطه معنی دار می باشد(50/0>P). مدل ساختاری نقش ناگویی هیجانی و سبک حل تعارض والدین در تظاهرات روان تنی فرزندان با میانجیگری کیفیت رابطه والد-فرزند دارای برازش بود و نقش میانجی در مدل تایید شد. به طور کلی محیط خانواده و ویژگی های والدین ازجمله ناگویی هیجانی، نحوه حل تعارضات و کیفیت رابطه والد-کودک در تظاهرات روان تنی فرزندان نقش دارد.