فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۶۲)
27 - 37
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف تدوین مدل ساختاری همدلی زنان زندانی دارای اختلال شخصیت ضد اجتماعی بر اساس باور دنیای عادلانه مبتنی بر نقش میانجی رفتارهای یاری رسان، انجام گرفت.روش: بر این اساس روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه زنان زندانی دارای اختلال شخصیت ضد اجتماعی شهر اصفهان بود که حداقل یک سال از محکومیت آن ها می گذرد. در پژوهش حاضر از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد، بدین صورت که در مرحله اول از بین تعداد کل زنان زندانی در فاصله بهار و تابستان 1402، پس از اجرای مصاحبه بالینی و اجرای آزمون میلون 3، تعداد افرادی که تشخیص اختلال شخصیت ضد اجتماعی گرفتند به عنوان گروه هدف و با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند که تعداد آن ها 128 نفر بود و جهت شرکت در پژوهش به پرسشنامه های پژوهش شامل پرسشنامه بالینی چند محوری میلون 3، پرسشنامه باور دنیای عادلانه، پرسشنامه فهرست واکنش های بین فردی و پرسشنامه شخصیت جامعه پسند، پاسخ دادند. جهت تجزیه و تحلیل آماری به شیوه معادلات ساختاری، از نرم افزار Amous استفاده شد.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد در در بین ضرایب استاندارد کل و مستقیم رابطه باور به دنیای عادلانه بر رفتارهای یاری رسانی به میزان 519/0، رفتارهای یاری رسانی بر همدلی 444/0 و باور به دنیای عادلانه بر همدلی به ترتیب 537/0 و 307/0 به دست آمد. همچنین در بین ضرایب غیر مستقیم میزان تأثیر متغیر باور به دنیای عادلانه بر همدلی 230/0 به دست آمد.نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش رفتار یاری رسان در تبیین همدلی زنان زندانی دارای اختلال شخصیت ضد اجتماعی، بر اساس باور دنیای عادلانه نقش میانجی دارد.
نقش انعطاف پذیری روان شناختی، همدلی عاطفی و تجارب معنوی در پیش بینی رضایت زناشویی زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اسلام و روانشناسی سال ۱۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۵
149 - 171
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش پیش رو بررسی نقش انعطاف پذیری روان شناختی، همدلی عاطفی و تجارب معنوی در پیش بینی رضایت زناشویی زنان متأهل بود. روش تحقیق، توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش کلیه زنان متأهل شهر قم بود. برای تعیین حجم نمونه از قانون تاباچنیک و فیدل استفاده شد که تعداد 250 نفر از زنان متأهل به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در جمع آوری داده ها از چهار پرسشنامه رضایت زناشویی اینریج (EMS)، پذیرش و عمل − نسخه دوم (AAQ-II)، همدلی عاطفی مهرابیان و اپستین (EES) و تجارب معنوی روزانه (DSES) استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که رضایت زناشویی به ترتیب با انعطاف پذیری روان شناختی، همدلی عاطفی و تجارب معنوی ارتباط مثبت و معناداری دارد. با توجه به تحلیل رگرسیون، انعطاف پذیری روان شناختی به میزان بیشتر و همدلی عاطفی و تجارب معنوی به میزان کمتر می توانند رضایت زناشویی را پیش بینی کنند؛ بنابراین می توان گفت انعطاف پذیری روان شناختی، همدلی عاطفی و تجارب معنوی نقش بسزائی در رضایت زناشویی زنان متأهل ایفا می کنند.
مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و طرحواره درمانی براحساس تنهایی و طلاق عاطفی زنان نابارور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و طرحواره درمانی بر احساس تنهایی و طلاق عاطفی زنان نابارور انجام پذیرفت. روش پژوهش: روش پژوهش نیمه آزمایشی بود که با دو گروه آزمایش، طرح پیش آزمون – پس آزمون و یک گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری، شامل کلیه زنان متاهلی بود که دچار مشکل ناباروری بودند و به مرکز ناباروری میلاد مشهد در زمستان 1400 مراجعه کرده بودند. 45 نفر به صورت دردسترس انتخاب شدند و در 3گروه 15 نفری به روش تصادفی جایگزین شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه احساس تنهایی (UCLA) و پرسشنامه طلاق عاطفی (EDS) در پیش آزمون پاسخ دادند. سپس گروه های آزمایش در هشت جلسه 90 دقیقه ای، با درمان هیجان مدار و طرحواره درمانی اجرا شد. گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. بعد از اتمام جلسات پس آزمون اجرا شد. داده ها با استفاده نرم افزار 26spss- و روش تحلیل واریانس مکرر بررسی شدند.یافته ها: تحقیق نشان داد که در مراحل پس آزمون و پیگیری بین گروه های آزمایش، درمان هیجان مدار و طرحواره درمانی با گروه کنترل تفاوت معنادار وجود دارد(001/0< P). نتایج نشان داد اثربخشی رویکرد طرحواره درمانی نسبت به هیجان مدار تأثیر بیشتری براحساس تنهایی و طلاق عاطفی زنان داشته است.
اثربخشی فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تعامل والد- فرزندی و تکانشگری دانش آموزان با مشکلات رفتاری- هیجانی برونی سازی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۵
72 - 86
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تعامل والد-فرزندی و تکانشگری دانش آموزان با مشکلات رفتاری- هیجانی برونی سازی شده انجام شد. پژوهش حاضر کاربردی، از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دارای مشکلات رفتاری- هیجانی برونی سازی شده بود که در دوره اول متوسطه در سال تحصیلی 1402-1401 در شهرستان اسلام شهر مشغول به تحصیل بودند. در این پژوهش تعداد 35 دانش آموزان دارای مشکلات رفتاری- هیجانی برونی سازی شده با روش نمونه گیری هدفمند (با توجه به ملاک های ورود به پژوهش) انتخاب و با شیوه تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جای دهی شدند (18 دانش آموز در گروه آزمایش و 17 دانش آموز در گروه گواه). والدین دانش آموزان گروه آزمایش مداخله فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد را طی هشت هفته در هشت جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. در این پژوهش از سیاهه رفتاری- هیجانی کودکان و نوجوانان (CABEI)، پرسشنامه تعامل والد- فرزندی (PCIQ) و پرسشنامه تکانشگری (IQ) استفاده شد. داده های با تحلیل واریانس آمیخته با استفاده از نرم افزار آماری SPSS23 تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تعامل والد-فرزندی (0/0001>P؛ 0/53=Eta؛ 37/42=F) و تکانشگری (0/0001>P؛ 0/66=Eta؛ 64/20=F) دانش آموزان با مشکلات رفتاری- هیجانی برونی سازی شده تأثیر معنادار دارد. بر اساس یافته های حاصل از پژوهش حاضر، فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد با بهره گیری از انعطاف پذیری شناختی و آشنایی والدین با حریم روان شناختی و مرزبندی بین والد و فرزند، شیوه های کنترل نامناسب و باورها و اصول ناکارآمد و غیرمنطقی می تواند به عنوان روشی کارآمد در جهت بهبود تعامل والد-فرزندی و کاهش تکانشگری دانش آموزان با مشکلات رفتاری- هیجانی برونی سازی شده مورد استفاده قرار داد.
بررسی روابط میان هوش موفق با تعالی خود و نشاط ذهنی: نقش میانجی خردمندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: از جمله شاخص های سلامت روان، تعالی خود و نشاط ذهنی هستند که شناخت عوامل پیش-بینی کننده آنها از اهمیت بالای برخوردار است. بر این اساس، پژوهش پیش رو با هدف بررسی نقش واسطه ای خردمندی در رابطه بین هوش موفق با تعالی خود و نشاط ذهنی در قالب یک الگوی علی انجام شد.روش : روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی و مدل یابی ساختاری و نمونه پژوهش شامل262 (159زن و103مرد) دانشجوی مقطع کارشناسی در سال 1402-1401 بودند که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای از بین دانشکده های مختلف دانشگاه شیراز انتخاب شدند و به مقیاس هوش موفق گریگورنگو و استرنبرگ، مقیاس خودسنجی خردمندی وبستر، سیاهه تعالی خود بزرگسالان لونسون و همکاران و سیاهه نشاط ذهنی رایان و فردریک پاسخ دادند. به منظور پردازش داده ها، روش معادلات ساختاری به کار رفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که هوش موفق بر خردمندی، خردمندی بر تعالی خود و نشاط ذهنی اثر معنادار و مثبت داشت. علاوه بر این آزمون بوت استراپ اثر واسطه ای خردمندی را بین هوش موفق و تعالی خود و همچنین بین هوش موفق و نشاط ذهنی معنادار و مثبت نشان داد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که هوش موفق باعث افزایش خردمندی دانشجویان می گردد و از این طریق تعالی خود و نشاط ذهنی آنها را ارتقا می بخشد.
بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی با رویکرد اسلامی بر سرمایه اجتماعی و سلامت روان، مورد مطالعه: دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول شهرستان لارستان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی با رویکرد اسلامی بر سرمایه اجتماعی و سلامت روان دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول شهرستان لارستان انجام شد. طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی دو گروهی دو مرحله ای (پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل) بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول شهرستان لارستان بود. از این جامعه، تعدا 30 دانش آموز دختر به عنوان نمونه انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل(هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. به گروه آزمایش، آموزش مهارت های زندگی با رویکرد اسلامی در به صورت 16 جلسه 45 دقیقه ای در طول دو ماه ارائه شد و گروه کنترل برنامه ای دریافت نکردند. هر دو گروه قبل و بعد از اجرای آموزش، به پرسش نامه های سلامت روان مبتنی بر آموزه های اسلامی( ابوالمعالی و موسی زاده ،1396) و پرسشنامه سرمایه اجتماعی (پایوا و همکاران،2014) پاسخ دادند.جهت تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس یک طرفه با استفاده از نرم افزار spss نسخه 24 استفاده شد. نتایج نشان داد آموزش مهارت های زندگی با رویکرد اسلامی، تأثیر معناداری بر بهبود سرمایه اجتماعی و سلامت روان دانش آموزان دارد.
ارتباط صفات پنجگانه تاریک شخصیت و قلدری مجازی با تعدیل گری نظریه ذهن در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: صفات تاریک شخصیت بستر طیف گسترده ای از آسیب های اجتماعی نظیر قلدری مجازی را فراهم می کند. از این رو هدف این مطالعه بررسی ارتباط صفات پنجگانه تاریک شخصیت و قلدری مجازی با توجه به نقش تعدیل گر نظریه ذهن در دانشجویان بود.
روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشجویان شاغل به تحصیلِ دانشگاه های مختلف کشور در سال تحصیلی 1402-1401 تشکیل می دهند که از بین آن ها 426 نفر با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب گردید. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه صفات تاریک شخصیت، پرسشنامه قلدری مجازی و آزمون کامپیوتری نظریه ذهن در سامانه مجازی پرسلاین بود. داده ها با استفاده از روش رگرسیون سلسله مراتبی تعدیلی تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که رابطه مثبت صفات ماکیاولی، ضداجتماعی، دیگرآزاری و کینه جویی با قلدری مجازی و رابطه منفی صفت خودشیفتگی با قلدری مجازی معنادار می باشد (001/0P=). علاوه براین نتایج حاکی از نقش تعدیل گر نظریه ذهن در روابط صفات دیگرآزاری و کینه جویی با قلدری مجازی است (001/0P=). به عبارتی روابط بین صفات تاریک کینه جویی و دیگرآزاری با قلدری مجازی زمانی قوی تر است که نظریه ذهن پایین باشد.
نتیجه گیری: در مجموع با توجه به نتایج پژوهش حاضر به نظر می رسد ارتقای نظریه ذهن بتواند به عنوان یک عامل محافظت کننده در پیشگیری از آزارگری مجازی موثر باشد.
تأثیر تربیت شهروندی در ارتقا مسئولیت پذیری اجتماعی در دانش آموزان
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
44 - 53
حوزههای تخصصی:
از جمله نیازهای روانشناختی دانش آموزان که بر عملکرد فردی و تحصیلی آنان موثر است، مسئولیت پذیری و اجتماعی شدن می باشد. مسئولیت پذیری اجتماعی به دانش آموزان کمک می کند تا هویت خود را به عنوان عضوی از جامعه تثبیت کنند. به عبارت دیگر، پرورش مسئولیت پذیری اجتماعی در دانش آموزان به رشد مهارت های اجتماعی آن ها مربوط می شود و به آن ها اجازه می دهد تا به عنوان یک شهروند عضوی فعال و مسئول باشند. این پژوهش به روش توصیفی و از نوع کتابخانه ای و با هدف بررسی تأثیر تربیت شهروندی در ارتقا مسئولیت پذیری اجتماعی در دانش آموزان انجام شده است. یافته ها نشان می دهد آموزه های تربیت شهروندی به گونه ای است که دانش آموز را درگیر مشارکت همه جانبه با اجتماع و محیط پیرامون خود می کند؛ همچنین تصمیم گیری و قضاوت عادلانه در روابط اجتماعی را آموزش داده و احترام متقابل را در هویت های قومی، زبانی، نژادی، فرهنگی و جنسیتی را برای فرد بوجود می آورد. این مولفه آموزشی با مشوق هایی چون احساس برادری، همنوعی، تعهد و مسئولیت پذیری همراه است.
تحلیل نقش فضاهای باز در مدارس ابتدایی بر سرزندگی دانش آموزان با تأکید بر عناصر رویکرد بیوفیلیک
منبع:
انگاره های نو در تحقیقات آموزشی سال ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
92 - 112
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: سازمان آموزش و پرورش نقشی محوری در انتقال ارزش ها و رشد استعدادهای دانش آموزان دارد. با توجه به افزایش جمعیت و نیاز به آموزش مؤثر، توجه به کیفیت فضاهای آموزشی و بهبود روحیه و انگیزه دانش آموزان اهمیت ویژه ای پیدا کرده است. این تحقیق به بررسی نقش فضاهای باز مدارس در ارتقاء سرزندگی و رضایتمندی دانش آموزان ابتدایی با در نظر گرفتن عناصر رویکرد بیوفیلیک می پردازد. روش شناسی پژوهش: این تحقیق از نوع کاربردی و به روش توصیفی پیمایشی و میدانی انجام شده است. جامعه آماری شامل 4200 معلم ابتدایی در یاسوج بوده و 352 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار اصلی جمع آوری داده ها پرسشنامه شامل دو بخش: چک لیست ارزیابی فضای آموزشی و پرسشنامه عملکرد تحصیلی بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری مناسب صورت گرفت.یافته ها: نتایج نشان داد که بین فضای باز مدرسه و سرزندگی و رضایت مندی دانش آموزان ارتباط معناداری وجود دارد. همچنین ویژگی های محیطی، فرم های طبیعی و نور به طور مستقیم بر سرزندگی و رضایت مندی دانش آموزان تأثیرگذار هستند و ضرورت طراحی فضاهای آموزشی با توجه به این عناصر گزارش شده است.نتیجه گیری: فضاهای آموزشی به ویژه فضاهای باز در مدارس ابتدایی نیازمند طراحی مناسب و متناسب با اصول بیوفیلیک است. این طراحی می تواند به بهبود یادگیری، افزایش انگیزه و دستیابی به روحیه مثبت در دانش آموزان کمک کند. نتایج تحقیق به اهمیت ارتقاء کیفیت فضاهای آموزشی و توجه به نیازهای روانی و فیزیکی دانش آموزان تأکید می کند و پیشنهاداتی برای تحقیقات آتی در زمینه تأثیر معماری بیوفیلیک بر سلامت روان و عملکرد تحصیلی ارائه می دهد.
پیش بینی نگرانی از تصویر بدنی بر اساس حساسیت طرد، مکانیسم های دفاعی و عزت نفس جنسی در مردان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ آذر ۱۴۰۳ شماره ۹ (پیاپی ۱۰۲)
۱۴۰-۱۳۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی نگرانی از تصویر بدنی بر اساس حساسیت طرد، مکانیسم های دفاعی و عزت نفس جنسی در افراد مراجعه کننده به باشگاه های بدن سازی زنجان انجام شد. مطالعه از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری تمامی مردان مراجعه کننده به باشگاه های بدن سازی شهر زنجان در سال 1402 بودند. از این جامعه تعداد 384 نفر بر اساس فرمول کوکران به روش انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده های پژوهش پرسشنامه نگرانی از تصویر بدن (BICQ) لیتلتون و همکاران (2005)، پرسشنامه حساسیت طرد(RSQ) داونی و فلدمن (1996)، پرسشنامه مکانیسم های دفاعی(DMQ) اندروز و همکاران (1993) و پرسشنامه عزت نفس جنسی(SSEQ) بازل و رزتال (1996) بود. برای تحلیل داده ها از رگسیون چند متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که حساسیت طرد ، مکانیسم های دفاعی و عزت نفس جنسی توانستند در سه گام، 24 درصد از واریانس نگرانی از تصویر بدنی مردان را تبیین نمایند (05/0>p). باتوجه به یافته ها می توان مداخلاتی را با هدف بهبود حساسیت به طرد، مکانیزم های دفاعی و عزت نفس جنسی به منظور کاهش نگرانی از تصویر بدنی در مردان طراحی و اجرا نمود.
مقایسه اثربخشی آموزش مدیریت خشم و آموزش فرزندپروری بر روابط والد-کودک در افراد مبتلا به اختلال سلوک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۶
138 - 151
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش مدیریت خشم و آموزش فرزند پروری بر رابطه والد-فرزند در نوجوانان مبتلا به اختلال سلوک انجام شد. این پژوهش به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه انجام شد. جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر دوره اول متوسطه مبتلا به اختلال سلوک جنوب شهر تهران و مادران آن ها در تابستان سال 1402 بود. 45 نفر از دانش آموزان پسر دوره اول متوسطه بر اساس ملاک های ورود و به صورت هدفمند از سه مدرسه جنوب شهر تهران انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (15 نفر گروه آزمایشی مدیریت خشم، 15 نفر گروه آزمایشی فرزندپروری و 15 نفر گروه گواه) جای دهی شدند. در گروه مدیریت خشم، دانش آموزان تحت 8 جلسه 90 دقیقه ای گروهی آموزش مدیریت خشم مبتنی بر رویکرد شناختی رفتاری نواکا و اسپیواک قرار گرفتند. در گروه فرزندپروری مادران این دانش آموزان تحت آموزش فرزندپروری انجمن روان پزشکی کودک و نوجوان ایران در 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت گروهی قرار گرفتند. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه های سیاهه رفتاری کودک و نوجوان آخنباخ و رسکورلا (1991) و رابطه والد-فرزند فاین و همکاران (1992) بود. نتایج آزمون تحلیل کواریانس تک متغیره نشان داد که هر دو روش بر رابطه والد-کودک در نوجوانان مبتلا به اختلال سلوک اثربخش بودند. اما اثربخشی آموزش فرزندپروری بر روابط والد-کودک نسبت به آموزش مدیریت خشم بیشتر بود. بنابراین از هر دو نوع مداخله آموزش مدیریت خشم و آموزش فرزندپروری می توان برای بهبود روابط والد-کودک در افراد مبتلا به اختلال سلوک استفاده کرد.
ارزیابی مدل خردمندی براساس هوش موفق و بهزیستی روانشناختی با نقش میانجی آفرینندگی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی ارزیابی مدل خردمندی براساس هوش موفق و بهزیستی روانشناختی با نقش میانجی آفرینندگی در دانش آموزان بود. مطالعه حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل دانش آموزان دوره متوسطه شهر اراک در سال تحصیلی 1403-1402 بودند. تعداد 500 نفر با روش نمونه گیری دردسترس (شیوه آنلاین) انتخاب شد. ابزار گردآوری داده های پژوهش شامل مقیاس کوتاه شده خردمندی، پرسشنامه هوش موفق، مقیاس بهزیستی روانشناختی و پرسشنامه آفرینندگی بود. تحلیل آماری داده ها با داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد آفرینندگی در رابطه بین هوش موفق و بهزیستی روانشناختی با خردمندی نقش میانجی جزئی و معنادار دارد. همچنین، اثرات مستقیم هوش موفق، بهزیستی روانشناختی و آفرینندگی بر خردمندی معنادار بود. افزون بر این، مدل نهایی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود و 46 درصد خردمندی به وسیله هوش موفق و بهزیستی روانشناختی با نقش میانجی آفرینندگی تبیین می شود؛ بنابراین، خردمندی دانش آموزان متأثر از هوش موفق و بهزیستی روانشناختی و آفرینندگی است. براساس نتایج این پژوهش می توان نتیجه گرفت خردمندی متأثر از هوش موفق، بهزیستی روانشناختی و آفرینندگی است و از این یافته ها می توان در جهت بالابردن سطح خردمندی دانش آموزان استفاده کرد.
Risk Factors for Self-mutilation Behaviors in Adolescents: An Integrative Review(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Adolescence is characterized by physical, cognitive, emotional, social, and behavioral changes capable of resulting in the development of a healthy and autonomous individual, as well as contributing to self-injurious behavior. This review aimed to analyze the 11 available papers on risk factors for self-mutilation in adolescents. Integrative review performed in MEDLINE and LILACS databases using primary studies published between 2018 and 2023, in Portuguese, English, and Spanish with the descriptors “Self-destructive Behavior”; "Adolescent"; and “Risk Factors” combined with the Boolean operator AND. After analyzing the data, two main themes emerged. The first theme, referred to as "intrapersonal risk factors," encompassed a range of categories including depression, anxiety, post-traumatic stress disorder, attention deficit hyperactivity disorder, substance/alcohol abuse, disruptive, impulse and conduct control disorders, cyclothymic-hypersensitive temperament, impulsivity, avoidance/coping-focused on affect, and emotional dysregulation. The second theme, labeled as "interpersonal risk factors," consisted of categories such as bullying, parental neglect, parental psychopathology, social exclusion, peers with people with self-destructive behavior, hetero-aggressiveness, and sexual and gender minority populations. The findings of this review highlight the importance of increased awareness, early detection, and targeted interventions for self-mutilation. This study lays the ground for future research and interventions in mental health. Future studies could further explore psychological factors, societal influences, effective treatments, and prevention methods for self-mutilation. By expanding upon current knowledge, clinicians and researchers can better support individuals struggling with self-harm, leading to improved outcomes and reduced harm.
The Phenomenology of Shame in the Clinical Population: A Qualitative Study(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۴
55 - 66
حوزههای تخصصی:
Objective: Shame is a multi-faceted self-conscious emotion which occurs when one considers themselves to not have fulfilled internalized societal standards and can be viewed as a social, psychological as well as a cultural phenomenon. The current study aimed to explore the lived experience of individuals receiving psychotherapy or pharmacotherapy.
Research Methodology: The study used a qualitative research method and described, in-depth, what shame is and how it’s experienced from the participants' point of view. The participants in the study were nine males and seven females who participated in an in-depth unstructured interview. Data were analyzed based on the seven-step Colaizzi's method.
Findings: Based on the findings of this study, eight themes of “physical reactions,” “accompanying emotions,” “making mistakes,” “other,” “being subject to judgment,” “blame,” “annihilation,” and “having a negative view of self,” in addition to three sub-themes of “incompetence,” “worthlessness” and “inadequacy” were common in the lived experience of individuals of shame. The resulting themes were explored and discussed.
Conclusion: The findings of this study can be used to develop shame assessment scales considering the Iranian culture and to plan interventions that target these common themes.
رابطه استرس ادراک شده و نوموفوبیا با نقش میانجی حمایت اجتماعی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ دی ۱۴۰۳ شماره ۱۰ (پیاپی ۱۰۳)
۱۳۰-۱۲۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه استرس ادراک شده و نوموفوبیا با نقش میانجی حمایت اجتماعی در دانشجویان انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت در سال 1402 بودند. 220 نفر از دانشجویان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان در یک نظرسنجی آنلاین شرکت کردند و به مقیاس استرس ادراک شده (PSS؛ کوهن و همکاران، 1983)، پرسشنامه نوموفوبیا (NMP-Q؛ یلدریم و کوریا، 2015) و مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده (MSPSS؛ زیمت و همکاران، 1988) پاسخ دادند. تحلیل داده ها به روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. شاخص های برازش دلالت بر این داشت که مدل پیشنهادی از برازش مطلوب برخوردار بود. نتایج نشان داد که استرس ادارک شده به طور مثبت و حمایت اجتماعی به طور منفی بر نوموفوبیا اثر مستقیم داشت؛ همچنین استرس ادارک شده به طور منفی بر حمایت اجتماعی اثر مستقیم و معنادار داشت (05/0>P). نتایج آزمون بوت استرپ نشان داد که حمایت اجتماعی بین استرس ادارک شده و نوموفوبیا نقش میانجی داشت (05/0>P). نتایج این پژوهش دلالت بر این داشت که استرس ادراک شده به طور مستقیم و با نقش میانجی حمایت اجتماعی بر نوموفوبیا اثر می گذارد.
به کارگیری مدل سازمان شخصیت در تمایز سطوح فرسودگی شغلی کارکنان شهرداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۲)
365 - 374
حوزههای تخصصی:
فرسودگی شغلی یکی از چالش های اساسی در محیط های کاری است. هدف این پژوهش بررسی نقش ویژگی های شخصیتی در تشخیص و تمایز بین گروه ها با سطوح مختلف فرسودگی شغلی است. به این منظور، 329 کارمند شهرداری تهران در بهار و تابستان 1403 از طریق نمونه گیری سلسله مراتبی انتخاب و با استفاده از پرسش نامه فرسودگی شغلی مسلش (MBI) و آزمون سازمان شخصیت کرنبرگ (IPO) و با استفاده از روش تحلیل تشخیصی مقاوم مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که متغیرهای سازمان شخصیتِ آزمون واقعیت، پرخاشگری و ارزش های اخلاقی به طور معناداری قادر به ایجاد تشخیص و تمایز بین گروه های مقاوم به فرسودگی و با فرسودگی بالا هستند. یافته ها نشان می دهند که کارکنانی که نقص بیشتری در آزمون واقعیت، پرخاشگری و ارزش های اخلاقی داشتند، بیشتر در معرض فرسودگی شغلی قرار گرفته اند. نتایج این پژوهش بر اهمیت توجه به ویژگی های شخصیتی مدل سازمان شخصیت کرنبرگ در اتخاذ دیدگاهی جامع تر در محیط های کاری تاکید داشته و نقش آنها را در بروز و تشدید فرسودگی شغلی معنادار یافته است.
نقش واسطه ای بخشش در رابطه بین استادهای رابطه ای و کیفیت زناشویی زنان مواجه با پیمان شکنی همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۲)
385 - 393
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر نقش واسطه ای بخشش در رابطه بین استادهای رابطه ای و کیفیت زناشویی زنان مواجه با پیمان شکنی همسر بود. روش پژوهش از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل شامل کلیه زنان مواجه با پیمان شکنی همسر در شهر تهران که در سال 1402 در این شهر مشغول به زندگی با همسر خود بوده اند و طلاق نگرفته اند و به اینترنت دسترسی داشتند، از این میان تعداد 300 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس کیفیت زناشیی برادبور و همکاران، پرسشنامه بخشش ری و همکاران و مقیاس اسنادهای رابطه ای فینچام و برادبری استفاده شد. برای بررسی روایی مقیاس ها از تحلیل عامل تاییدی و برای پایایی نیز از ضریب آلفای کرانباخ استفاده گردید که نتایج حاکی از مطلوب بودن روایی و پایایی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از آمار توصیفی و ضریب همبستگی پیرسون و آزمون معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان داد، اسناد رابطه ای تأثیر معناداری بر بخشش دارد. بخشش نیز دارای تأثیر معنادار بر کیفیت زناشویی است. اسناد رابطه ای نیز تأثیر معناداری بر کیفیت زناشویی دارد. بررسی روابط غیرمستقیم نیز نشان داد که بخشش در رابطه بین اسناد رابطه ای و کیفیت زناشوئی زنان مواجه با پیمان شکنی همسر نقش واسطه ای دارد. نتیجه گیری: به طور کلی می توان نتیجه گرفت که اسنادا رابطه ای و بخشش دو مورد از عوامل اصلی برای پیشایندهای کیفیت زناشویی می باشند.
ارائه مدل هدایت مشارکتی بر اساس مفاهیم روانشناختی در نظام آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (آبان) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۰
۲۵۲-۲۳۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: با بررسی های انجام شده در زمینه آموزش و پرورش و مطالعات منتشر شده در این زمینه، نشان داده شد که مدل هدایت مشارکتی بر اساس مفاهیم روانشناختی در نظام آموزش و پرورش وجود ندارد. هدف: هدف از پژوهش حاضر ارائه مدل رهبری توزیعی در نظام آموزش و پرورش شهر مشهد بود. روش: تحقیق حاضر به روش کیفی از نوع اکتشافی و از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شد. همچنین این پژوهش از نوع توصیفی استبود که به صورت کاربردی انجام شد. جامعه آماری پژوهش، معاونان و مدیران مدارس خراسان رضوی بودند که به روش نمونه گیری هدفمند از آن ها نمونه گیری شد. ب ا استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته اطلاعات مورد نیاز در جهت شناسایی ابعاد و مؤلفه های رهبری توزیعی تا حد اشباع از بین جامعه مورد بررسی تعداد 27 نمونه انتخاب شد و به گردآوری اطلاعات گردآوری شده و سپس با استفاده از نرم افزار اطلس تی.آی و روش کدگذاری، اطلاعات تحلیل خواهد شد. برای گردآوری داده ها از هر دو روش کتابخانه ای، میدانی و مصاحبه استفاده شده است. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه عمیق بود. یافته ها: نتایج نشان داد که پنج دسته عامل به عنوان عوامل مهم در رهبری توزیعی در نظام آموزش و پرورش شهر مشهد دخیلی هستند. باتوجه به شناسایی عوامل پیشنهادی ارائه شد که امید است با انجام آن ها نظام آموزش و پرورش شهر مشهد و به تقلید از آن سایر استان ها پویایی خود را گسترده تر کنند و به اهداف و چشم انداز خود در راستای اهداف سازمان آموزش پرورش دست پیدا کنند. نتیجه گیری: دسته اول از عوامل با عنوان چشم انداز و مأموریت نام گذاری شدند که شامل دو مقوله فرعی با عنوان اهداف روش و پذیرش اهداف بود. منظور از اهداف روش؛ تعیین و تنظیم اهداف روشن و شفاف؛ تعیین اهداف متناسب با شرایط؛ تعیین اهداف چالش برانگیز؛ تعیین اهداف قابل دستیابی؛ تقسیم اهداف کلان به اهداف جزیی و قابل حصول؛ اولویت بندی کردن اهداف بود. منظور از پذیرش اهداف مواردی همچون؛ ارائه بازخورد در مسیر دستیابی به اهداف، ایجاد تعهد و انگیزه در کارکنان برای رسیدن به اهداف، ایجاد درک و فهم اعضای در مورد اهداف، ایجاد رضایت درونی و بیرونی برای رسیدن به اهداف، همسوسازی هدف های کارکنان با اهداف سازمان، راستایی اهداف آموزش و پرورش با اهداف جامعه، همسویی ارزش های سازمانی و فردی و وجود طرح و برنامه واقع بینانه و اصولی بود. معجونی و همکاران (1401)؛ جانبو و هاندی (2020) به اهمیت داشتن اهداف و چشم انداز در پژوهش های خود اشاره داشته اند. اولین گام در موفقیت یک سازمان پیدا کردن اهداف مناسب سازمانی است.
رابطه شیوه های والدگری ادراک شده و انعطاف پذیری شناختی در دانشجویان؛ نقش میانجی سبک های هویت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۱)
302 - 311
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی سبک های هویت در رابطه شیوه های والدگری و انعطاف پذیری شناختی بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه پژوهش دانشجویان دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 1402 بودند که از بین آنها 206 نفر به روش نمونه گیری دردسترس با استفاده از فرمول کلاین به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه اقتدار والدینی بوری (1991)، سیاهه انعطاف پذیری شناختی دنیس و واندروال (2010) و سیاهه سبک های هویت برزونسکی (1992) بود. داده ها به روش تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزارهای AMOS24 و SPSS26 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که بین شیوه های والدگری ادراک شده و انعطاف پذیری شناختی هم به صورت مستقیم (01/0>p) و هم به صورت غیرمستقیم به واسطه سبک های هویت رابطه وجود دارد. همچنین مدل پژوهش از برازش قابل قبولی برخوردار بود. والدگری ادراک شده به واسطه میانجی گری سبک هویت اطلاعاتی با سطوح انعطاف پذیری شناختی رابطه داشت (01/0 >p). همچنین والدگری ادراک شده به واسطه میانجی گری سبک هویت سردرگم- اجتنابی با سطوح انعطاف پذیری شناختی رابطه داشت (05/0>p)؛ اما رابطه ای به شکل میانجی برای سبک هویت هنجاری دیده نشد (05/0 <p). بر این اساس می توان نتیجه گرفت که سبک والدگری در انعطاف پذیری شناختی دانشجویان نقش مهمی دارد.
ویژگی های روان سنجی فرم فارسی مقیاس ادراک موانع تحصیلی و مسیر شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲ (پیاپی ۷۰)
197 - 225
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش به منظور تدوین فرم فارسی مقیاس ادراک موانع تحصیلی و مسیر شغلی، ویژگی های روانسنجی این ابزار شامل ساختار عاملی، روایی و اعتبار را در دانشجویان بررسی نمود.
روش: نمونه ای متشکل از 453 دانشجوی کارشناسی دانشگاه اصفهان (287 دختر، 166 پسر)، به صورت تصادفی به دو گروه جداگانه (n1=227،n2=226 ) تقسیم شد و ساختار عاملی از طریق تحلیل عاملی اکتشافی و سپس تحلیل عاملی تأییدی بررسی گردید. برای برآورد روایی واگرای این ابزار، از پرسشنامه شایستگی های مسیر شغلی استفاده شد. همچنین، اعتبار این مقیاس بر اساس همسانی درونی و ثبات سنجیده شد.
یافته ها: نتایج تحلیل عاملی اکتشافی حاکی از استخراج سه عامل موانع مسیر شغلی، تحصیلی و محیطی بود. همچنین نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که ساختار تک عاملی مرتبه دوم نسبت به سه عاملی مرتبط مرتبه اول در نمونه دانشجویان ایرانی از برازش بهتری برخوردار است. بر اساس تحلیل تغییرناپذیری، بین دانشجویان دختر و پسر از نظر بارهای عاملی، کوواریانس ها و خطاهای باقیمانده تفاوت معناداری وجود نداشت. نتایج همبستگی این مقیاس با شایستگی های مسیر شغلی از روایی واگرا حمایت کرد. ضریب آلفای کرونباخ برای کل مقیاس 93/0 و برای زیرمقیاس های موانع مسیر شغلی 90/0، تحصیلی 90/0و محیطی 88/0 برآورد شد.
نتیجه گیری: مقیاس ادراک موانع تحصیلی و مسیر شغلی ابزاری مناسب و کارآمد برای اهداف تحقیقاتی در زمینه راهنمایی و مشاوره مسیر شغلی است و ویژگی های روان سنجی قابل قبولی دارد.