فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۲۸٬۰۲۲ مورد.
منبع:
مطالعات تاریخی جنگ سال ۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۸)
43 - 55
حوزههای تخصصی:
پدیده های جغرافیایی سهم بسزایی در راهبردها و در عین حال سرنوشت جنگ ها در طول تاریخ ایران داشته اند. لذا توجه به آن در جهت ارزیابی و تحلیل شیوه ها و رفتارهای نظامی حکومت ها امری ضروری خواهد بود. در این میان نقش حوادث جوی در انتخاب زمان وقوع حوادث، نوع سازماندهی قوا و حتی نتیجه برخی از پیروزی ها، پیشروی ها و یا در شق دیگر، عقب نشینی ها و حتی شکست ها خود از امتیاز و در عین حال ضرورت های توجه به آن پرده برمی دارد. لذا این پژوهش به روش تبیینی- تاریخی و با طرح این پرسش بنیادین که حوادث جوی چه نقشی بر تحولات نظامی ایران سده های سوم و چهارم هجری داشته است، دریافته است که حوادث جوی از جمله برف و سرما، سیل، باران، باد و گرما گاهی موازنه ی جنگی را کاملاً تغییر داده؛ و حتی مسیر و در نهایت نتیجه جنگ را برخلاف همه پیش بینی ها دگرگون کرده است. ضمن آن که علاوه بر تضعیف قوای جسمانی، به هم ریختگی سپاه و یا تأثیر نامطلوب بر تسلیحات، نمی بایست بار و فشار روانی- تبلیغاتی وقوع حوادث غیرمترقبه ی جوی و سعی بر القاء خرافه ی ارتباط با آسمان و جهان غیب که خود به تضعیف روحیه سپاهیان رقیب می انجامید، نادیده گرفته شود.
اجرای قانون کشف حجاب در شهر قم (بررسی اسنادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اسنادی انقلاب اسلامی سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹
186 - 210
حوزههای تخصصی:
حجاب در تاریخ معاصر ایران با ورود فرهنگ و اندیشه های غربی و دخالت سلبی حکومت ها ابعاد پیچیده ای پیدا کرده است. مسلماً هرگونه بررسی و چاره اندیشی در مورد آن نیازمند بررسی ریشه ای شکل مواجهه عمومی با رفع و کشف حجاب و البته مطالعه سیاست های حکومت ها در قبال آن مسئله می باشد. شهر قم به عنوان یک شهر مذهبی با تمرکز روحانیت در آن، می تواند مورد مطالعاتی مناسبی در این زمینه محسوب شود. در این تحقیق با روشی توصیفی تحلیلی، طی تحقیقی کتابخانه ای و با بهره مندی از اسناد و مدارک آرشیوی موجود در آنها به بررسی و البته تحلیل موضوع پرداخته و در کنار آن تلاش شده با استفاده از خاطرات افراد آگاهِ معاصرِ رویداد(تاریخ شفاهی) بر جنبه استنادی و اقناعی کار افزوده شود. نتایج و یافته های تحقیق را می توان این گونه بیان کرد که سیاست ها و روش های حکومت رضاشاه در زمینه اجرای قانون کشف حجاب در قم، به دو بُعد تبلیغاتی و اجرایی قابل تقسیم بندی است. ابعاد تبلیغاتی معمولاً در قالب مراسم و جشن های کشف حجاب، که بیشتر رویه ای فرمایشی و نمایشی داشت، دنبال می شد و جنبه اجرایی آن که به مرور نسبت به جنبه اول، پررنگ تر، جدی تر و خشن تر شد؛ شامل ممانعت از حضور و برخوردهای تند با بانوان محجّبه در مدارس، ادارات، معابر و اجتماعات عمومی بود. روش تقابل مردم و علما نیز در برابر قانون کشف حجاب عموماً، بیشتر روشی تدافعی بود نه تهاجمی.
Recognition, Chronology, and Analysis of Cultural Interactions of Sarab Tepe, Khorasan Razavi Province, Northeast Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Persica Antiqua, Volume ۴, Issue ۷, July ۲۰۲۴
5 - 18
حوزههای تخصصی:
Hezar Masjed and Shahneshin mountain ranges can be considered amongst the easternmost heights of Iran in Khorasan Razavi Province, which stretch in the northwest-southeast direction and have created a natural corridor leading to the Harirud River banks. This feature, along with favorable living conditions, has attracted human communities and habitats for a long time. The historical site of -Sarab Tepe- is one of these settlements, which is located 30km west of Saleh Abad County and at the northeast of a village of the same name. Abundant and diverse cultural materials on the surface of the site and archaeological reports show the importance of this site in terms of archaeological studies. Therefore, this research is carried out to understand the eras of settlement and its cultural interactions. The results show that this site was home to settlements in the prehistoric era (Early Bronze Age) and the Islamic era (9th to 11th century AD). Sarab Tepe’s findings from the prehistoric era indicate its cultural interactions and connections with other sites of the Early Bronze Age in northeastern Iran. The findings belonging to the Islamic era are also similar to the findings of Neyshabur. The results show the extensive connections of this site with the most important cultural centers of its time.
خوانشی نو از ماهیت نقش مایه شبه انسان شاخدار بر روی برخی آثار مفرغی لرستان با دیدگاه ساختار گرایانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۵
161 - 183
حوزههای تخصصی:
آثار مفرغی لرستان برای اولین بار از سال 1928 میلادی در بازارهای عتیقه به علاقه مندان و پژوهشگران معرفی گردید که از غرب ایران بدست آمده بودند. تاریخ گذاری های مختلفی در ارتباط با این اشیاء صورت گرفته؛ اما در مجموع محققان این اشیاء را به اواخر هزاره دوم تا اوائل هزاره اول قبل از میلاد نسبت داد ه اند. این اشیاء به دلیل شمایل نگاری های منحصربه فرد زینت بخش بسیاری از موزه های دنیا هستند. یکی از جالب ترین نقش مایه های اجرا شده بر روی این آثار نقش مایه «شبه انسان شاخدار» است. گروهی از پژوهشگران این نقش مایه را مربوط به خدای «سروش» دانسته و برخی دیگر از این موجود به عنوان «گیلگمش» یاد کرده اند و برخی نیز بر این باوراند که این نقش مایه روایت گر «ارباب حیوانات» است. تمامی این نظریات مبتنی بر تک یافته هایی، بدون ارتباط جامع با تمامی مفرغ هایی هستند که این نقش مایه بر روی آن ها اجرا شده است. لذا به منظور دست یابی به یک تعریف جامع از نقش مایه «شبه انسان شاخدار» یک مجموعه 21 عددی از مفرغ های لرستان انتخاب و با بهره گیری از رویکرد ساختارگرایانه توصیف و منجر به شناسایی یک شخصیت ماورائی با جنسیتی نامشخص گردید. به منظور خوانش ماهیت این نقش مایه نیز با استفاده از نگاه ساختاری به موقعیت و ترکیب این نقش با نقوش پیرامونی و بهره گیری از تحلیل این ترکیب در گروه خاصی از سنجاق ها به روش ساختارگرایی سوسور شواهدی را ارائه کرده ایم که این شخصیت را می توان به عنوان خدای مردگان معرفی کرد که نشانه هایی از ارواح انسان های مرده-با جنسیت های زنانه و مردانه- را در اختیار گرفته است.و در هیبت این نقش مایه تجلی پیدا کرده است.
استعاره مفهومی انسان کامل در دفتر اول مثنوی با تکیه بر دو عنصر دریا و خورشید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۵
205 - 225
حوزههای تخصصی:
استعاره مفهومی در چارچوب معناشناسی شناختی، بر نقش تجربیّات در ساختاربخشیدن به مقوله-های ذهن و ادراک مفاهیم، تأکید می ورزد. مولانا از پدیده های طبیعی برای تبیین جهان بینی عرفانی استفاده می کند. از آنجا که توجّه مولانا بیش از همه پدیده های طبیعت به خورشید و سپس دریا است؛ در این تحقیق بر آن بوده ایم تا استعاره مفهومی ولی در دفتر اول مثنوی را با تکیه بر دو عنصر دریا و خورشید بررسی کنیم تا از این رهگذر اوصاف و نقش ولی را تبیین نماییم. در روش شناسی پژوهش، جامعه آماری دفتر اول مثنوی مولانا است. روش تحلیل اطلاعات، توصیفی با رویکرد تحلیل محتوا است. پژوهش نشان می دهد، «خورشید» و «دریا» در دفتر اول مثنوی مولانا، به عنوان دو عنصر پر رنگ، با همه نمودهای خود درخدمت تبیین جهان بینی مولانا نسبت به ولی و روشن کننده مفاهیمی چون «بقا، «اتحاد»، «فنا» و« لزوم ملازمت با پیر»است. مولانا با بهره گیری ازجنبه های استعاره ساز خورشید و دریا و خوشه های تصویری مرتبط و متضادّ شبکه ای از استعاره ها را آفریده که همگی معرف کلان استعاره «ولی خورشید است» و «ولی دریا است» می باشند. این خرده استعارها عبارتند از: ماه، ستاره، چراغ، صدف، ماهی و مروارید که همه آن ها نیز روشنگر و تبیین کننده نقش ولی هستند.
یادبود، محمدرضا ریاضی
حوزههای تخصصی:
محمدرضا ریاضی، در سال ۱۳۲۸ در روستای کشه دهستان طرق رود شهرستان نظنز استان اصفهان زاده شد. او دانش نامه کارشناسی و کارشناسی ارشد خود را در رشته جغرافیا دریافت کرد و سپس تر در دهه ۷۰ خورشیدی به آموختن رشته باستان شناسی در مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه تهران پرداخت. ریاضی در سال ۱۳۵۳ به استخدام رسمی وزارت فرهنگ و هنر در دوره پهلوی درآمد و در اداره مالی-اداری مرکز باستان شناسی به فعالیت پرداخت. او سپس از سال ۱۳۵۸ به کتابخانه موزه ملی ایران منتقل شد و سال ها رئیس این کتابخانه بود. قلب محمدرضا ریاضی سرانجام در ۲۶ خردادماه ۱۴۰۳ در تورنتو کانادا از تپش افتاد. یادش گرامی باد.
رسالت شناسی عالمان در انتقال و ارتقاء سرمایه فرهنگی از نظرگاه امیرمؤمنان (ع) با سنجش تاریخی کنش گری فرهنگی محقق کرکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهمیت ارزش ها و باورهای اعتقادی به عنوان سرمایه های فرهنگی جامعه ایجاب می کند تا در حفظ و ارتقاء آنها تلاش شود. پژوهش حاضر با هدف تبیین نقش عالمان در انتقال و ارتقاء سرمایه فرهنگی به بررسی شاخصه های این نقش در سیره امیرالمؤمنین× می پردازد و در رویکردی مقایسه ای عملکرد محقق کرکی را براساس شاخصه های بدست آمده، به سنجش می گذارد. حاصل آن که، از منظر امیرالمؤمنین× عالمان می بایست در انتقال و ارتقاء سرمایه فرهنگی جامعه از طریق دانش افزایی، الگوسازی فرهنگی، رشد معنوی و تأسیس، تقویت و اصلاح کانون های فرهنگی ایفای نقش کنند. محقق کرکی به عنوان یکی از عالمان تراز شیعه با بهره گیری از رویکرد مثبت حاکمان صفوی به تشیع و حمایت از عالمان شیعی در راستای این شاخص ها اقداماتی از قبیل تربیت شاگردان، تألیف کتاب، احیای نماز جمعه، الگوسازی از اهل بیت^ و علمای گذشته انجام داد. روش کار پژوهش، توصیفی تحلیلی مبتنی بر داده های تاریخی می باشد.
کوروش بزرگ در منابع دوره ساسانی و اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ایران باستان دوره ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۱
49 - 74
حوزههای تخصصی:
ساسانیان در آغاز کار خود نیاز به کسب مشروعیت داشتند و برخی شواهد نشان می دهند که آنان این مشروعیت را در قالب انتساب به هخامنشیان و کورش، بانی این دودمان به دست آوردند. بااین حال بررسی منابع بازمانده از دوره ساسانی و بازتاب آنها در منابع دوره اسلامی نشان می دهد که آنان شناخت چندانی از هخامنشیان نداشتند و نام برخی از شخصیت های هخامنشی و به ویژه کورش در منابع دوره ساسانی یافت نمی شود و به او در منابع اسلامی نیز به شکلی مبهم اشاره شده است. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که کورش بزرگ در تاریخ ملی ایران که در منابع دوره ساسانی و اسلامی بازتاب یافته است چه جایگاهی دارد؟ یافته های این پژوهش نشان خواهد داد که از سده 4 میلادی به بعد در پی دینی شدن حکومت ساسانی، آنان آگاهانه تلاش به دست کاری تاریخ مکتوب و شفاهی ایران کردند و در پی این تغییرات کورش بزرگ به یکی از سرداران سپاه کیانی بدل شد که برای سامان دهی به اوضاع غرب قلمرو کیانی اعزام شده بود. پس از این تغییرات کارهای بزرگ و برخی سخنان منتسب به کورش به کیخسرو، شاه محبوب اوستایی که اکنون در تاریخ نگاری دینی ساسانی برجسته تر شده بود نسبت داده شد. روش پژوهش حاضر تحلیلی و شیوه گردآوری منابع کتابخانه ای است.
بررسی و مطالعه سفال های یافت شده از فصل اول کاوش های باستان شناختی غار زل هستیجان، دلیجان ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ایران باستان دوره ۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۲
83 - 115
حوزههای تخصصی:
غار زل هستیجان در شهرستان دلیجان، ازجمله مکان های مهم در مطالعات باستان شناسی بین فلات مرکزی و غرب کشور محسوب می شود که در سال 1402 کاوش باستان شناختی در آن انجام شد. طی یک فصل کاوش در این غار باستانی، آثار فرهنگی همچون چرم نوشته، گل مهر، پارچه، چرم، ابزارهای چوبی، سفال و غیره به دست آمد و باتوجه به اهمیت سفال و نقش آن در مطالعات باستان شناختی سبب شد تا این ماده فرهنگی در این مقاله مورد مطالعه قرار گیرد. ازهمین رو، برای این پژوهش تعداد 78 قطعه سفال شاخص از دوران ساسانی، از میان 1389 قطعه سفال به دست آمده از کاوش، برای مطالعه انتخاب شد. در ابتدا این سفال ها برمبنای مشخصات فنی و شکل مورد طبقه بندی و گونه شناسی قرار گرفتند. این پژوهش دارای ماهیت بنیادی با رویکردی توصیفی-تحلیلی است و روش گردآوری این پژوهش دارای دو بخش مطالعات کتابخانه ای و میدانی (سفال) است. هدف اصلی مقاله، مطالعه کمی و کیفی سفال های غار زل هستیجان، طبقه بندی، گونه شناسی و گاهنگاری نسبی آنهاست؛ مقایسه به شکل تطبیقی با نواحی مجاور صورت گرفته است. نتایج پژوهش نشان داد که این سفال ها مربوط به اواخر دوره ساسانی و اوایل دوره اسلامی و ازجمله شکل های شناسایی شده در میان سفال های غار زل هستیجان به ترتیب فراوانی شامل کوزه، خمره، کاسه، دیگچه، بشقاب و تغار و متداول ترین نقش های تزیینی سفالینه ها، نقش کنده است. سفالینه ها بیشتر پخت مناسب دارند (اگرچه برخی از آنها دارای پخت نامناسب اند) و این موضوع نشان از کنترل حرارت کوره برای پخت سفال است. به طورکلی نتایج حاصل از مقایسه های گونه شناختی و گاهنگاری مقایسه ای نمونه های سفالین تپه غار زل هستیجان آشکارا نشان از همسانی و مشابهت این نمونه ها با سفالینه های مناطق همجوار و فرامنطقه ای آن دارد؛ به گونه ای که بیشترین شباهت فرهنگی با مناطق غرب ایران و شمال غرب ایران و به ترتیب بیشترین شباهت در میان سفال های محوطه باستانی هگمتانه (استان همدان)، محوطه ماهور سیاه (استان مرکزی)، قلعه یزدگرد (استان کرمانشاه)، جهانگیر (استان ایلام) دارند.
تأملی نظری بر قشربندی اجتماعی جامعه صفوی؛ با رویکرد به موقعیت گروه های فاقد طبقه شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۹
125 - 152
حوزههای تخصصی:
گروه های فرادست با تسلط بر سیستم ارتباطات و اطلاعات جامعه، سعی در ارتقاء، تقویت و بازتاب دیدگاه های خود به عنوان الگوی معیار در جامعه دارند. این فرایند خلق و تقویت سیستم ارتباطی عمومی، باعث می شود صدا و تصویر افراد بیرون از گروه های غالب، حذف، دستکاری و یا بدرستی منتقل نگردد. اندک اطلاعات موجود در منابع درباره گروه های فاقد طبقه، خاموش و یا فرودست در دوره صفوی، بازتاب تجارب زیسته و موقعیت واقعی ایشان نمی باشد. چراکه صدا و تصویرآنها در منابع رسمی و تاریخی، به درستی انعکاس نمی یابدو به دیگر سخن به دلخواه گروه های اجتماعی دیگر همچون فرادستان بازنمایی می شود. منظور از گروه های فاقد طبقه در این نوشتار، به گروه های اجتماعی اشاره دارد که در دسته بندی های اجتماعی مرسوم دوره صفویه، مورد اشاره نیستند. در واقع به رسمیت شناخته نمی شوند و به تعبیر نوشتار حاضر «فاقد طبقه» به حساب می آیند. بر این اساس نوشتار حاضر بدنبال پاسخ این پرسش است که این گروه های فاقد طبقه در نظام قشربندی اجتماعی دوره صفوی در چه موقعیت و جایگاهی قرار دارند؟ رویکرد پژوهش حاضر اکتشافی و روش آن کیفی است و تلاش دارد با تاسی از روش تاریخ خُرد که یکی از محورهای مطالعاتی در تاریخ فرهنگی جدید است به ردیابی گروه های فاقد طبقه به عنوان رهیافتی برای شناخت اقشار فرودست اجتماعی جامعه صفوی پردازد. در واقع دال مرکزی مطالعات و بررسی های تاریخ خُرد را اقشاری تشکیل می دهند که در روایت تاریخ سنتی مورد توجه قرار نگرفته اند.
زمینه ها و پیامدهای قیام علیمرادخان مَمیوند بختیاری(1149-1148ق.) در زمان نادرشاه افشار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایل بختیاری و خوانین آن در دوره های افشاریه و زندیه برای دستیابی به قدرت سیاسی، تحرکات سیاسی- نظامی فراوانی انجام دادند. یکی از نخستین تحرکات، قیام علیمرادخان مَمیوند بختیاری است. این نخستین قیامی است که بعد از تاجگذاری نادرشاه افشار در ایران به وقوع پیوست. علیمرادخان در سال 1148ق. قیام بزرگی را در منطقه زاگرس میانی با هدف خلع نادرشاه از پادشاهی و بازگرداندن سلطنت به خاندان صفوی شکل داد. اگرچه این قیام به سرعت درهم شکسته شد، اما پیامدهای مهمی در منطقه بختیاری درپی داشت. این پژوهش با رویکردی تحلیلی، درپی پاسخ به این سؤال اساسی است که قیام علیمرادخان دارای چه زمینه هایی بوده و چه پیامدهایی به دنبال داشته است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که علیمرادخان با بهره گیری از نارضایتی بختیاری های حاضر در سپاه نادرشاه، گرایش مردم به خاندان صفوی، منطقه کوهستانی بختیاری و در نهایت نارضایتی مردم از فشارهای اقتصادی دولت نوتأسیس افشاریه، قیام بزرگی را در منطقه زاگرس میانی برپا نمود. خسارت های جانی و مالی فراوان به مردمان منطقه زاگرس میانی، تبعید بیش از 10 هزار نفر عشایر بختیاری به خراسان و زمینه سازی برای حضور گسترده بختیاری ها در فتوحات بعدی نادرشاه، به ویژه فتح قندهار از مهمترین پیامدهای این قیام ناکام و کم دوام بود.
جایگاه ازدواج در مسئله تابعیت ایرانیان در عثمانی در دوره قاجار (با تکیه بر اسناد آرشیوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله تابعیت از دوره قاجار به بعد به دلیل گسترش ارتباطات بین ممالک و کشورها مورد توجه قرار گرفت. در همین راستا یکی از موضوعاتی که موجبات تابعیت افراد را فراهم می کرد ازدواج اتباع کشورها با یکدیگر بود. هدف این پژوهش روشن نمودن این بعد از روابط ایران و عثمانی در دوره قاجاریه است. این پژوهش با تکیه بر منابع کتابخانه ای و اسناد آرشیوی ایران ضمن روشن نمودن موضوع تابعیت و نقش آن در روابط ایران و عثمانی به دنبال پاسخ به این سؤال است که نقش وصلت های زناشویی در تابعیت اتباع ایرانی در عثمانی به چه صورت بوده است و این نوع وصلت ها چه اختلافاتی بین ایران و عثمانی به وجود آورد و واکنش دولت های ایران و عثمانی در این مورد چگونه بوده است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد در این دوره، به دلیل همسایگی ایران و عثمانی، مراودات بسیار زیادی بین دو دولت وجود داشت و وصلت های فراوانی بین افراد شکل می گرفت و همین ازدواج ها موجبات تابعیت ایرانیان در عثمانی را فراهم می کرد. تابعیت از طریق ازدواج باعث ایجاد اختلافاتی مابین ایران و عثمانی شد که همواره ایران سعی در برطرف کردن این مشکلات داشت اما عثمانی چون دارای منافع زیادی بود در این مورد کوتاهی می نمود و قوانینی را که در مورد ازدواج از طریق تابعیت تصویب می شد اجرا نمی کرد.
بررسی پیامدهای مهاجرت ساکنان مرزی زورآباد به افغانستان در دورۀ پهلوی اول (بررسی موردی چگونگی ادارۀ املاک و زمین های زراعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهاجرت یکی از پدیده های جمعیتی دارای اهمیت از دیدگاه اقتصادی و اجتماعی است که چه در درون مرزهای یک کشور صورت پذیرد و چه برون مرزی باشد، پیامدهای مثبت و منفی کوتاه مدت و بلندمدت بر ابعاد گوناگون ساختاری جامعه مهاجر فرست و مهاجرپذیر دارد. جامعه ایران در دوره پهلوی اول نیز به شکل گسترده ای با انواع مهاجرت روبرو بود و سیاست های دولت در روند مهاجرت ها و پیامدهای آن تاثیر شایان توجهی داشت. مرزهای شرقی ایران به سبب موقعیت ویژه جغرافیایی (به عنوان منطقه ای مرزی) و جایگاه اقتصادی (مسیر تجاری ابریشم)، نقش مهمی در نظام مهاجرت برون مرزی ایران داشته و پذیرای اقوام ساکن در کشورهای همسایه (هزاره افغانستان، سیک ها و پشتوها از هند و پاکستان) بود. افزون بر مهاجرپذیری مرزهای شرقی در این دوره، مهاجرت گروهی از ساکنان مرزی ایران در این منطقه به آن سوی مرزها نیز شایان توجه است. اسناد موجود بیانگر مهاجرت (اجباری و اختیاری) گسترده مردمان ساکن در منطقه مرزی زورآباد در دوره پهلوی اول است. این مقاله با استفاده از روش توصیفی-تحلیل و ضمن بررسی منابع اسنادی و کتابخانه ای موجود درصد است تا ضمن پرداختن به شرایط مزارع و املاک منطقه بعد از مهاجرت ساکنان بومی، اقدامات دولت برای اداره املاک و زمین های زراعی را تحلیل و بررسی کند. داده های موجود بیانگر آن است که مهاجرت (اجباری و اختیاری) ساکنان بومی منطقه در پی حادثه زورآباد سبب تخلیه روستاها و مزارع از نیروی انسانی شد. با توجه به موقعیت جغرافیایی آن، به عنوان منطقه ای مرزی که از سالیان قبل با کشور همسایه بر سر خط مرزی اختلاف وجود داشت، حفظ جمعیت انسانی و همچنین کشاورزی منطقه جهت تثبیت حاکمیت سیاسی ایران بر منطقه ضروری بود. از اینرو دولت سعی کرد با اقدامات حمایتی از جمله جایگزینی عشایر خاوری (افغان های بربری)، اجاره املاک ضبط شده و.. این مساله را حل کند؛ اما بی انگیزیگی نیروی کار و در نتیجه سکونت کوتاه مدت در املاک این منطقه و مهاجرت به سایر مناطق سبب بی نتیجه ماندن اقدامات دولت شد. سرانجام دولت سعی کرد با اجاره دادن املاک به شرکت های فلاحتی و همچنین رفع مشکلات حقوقی مالکیت املاک، شرایط منطقه را سامان دهد.
پدیده اجتماعی - سیاسی تغییر تابعیت در گیلان عصر قاجاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با گسترش روابط خارجی ایران در عصر قاجاریه، گیلان به واسطه شرایط خاص جغرافیایی به منطقه ای مرزی تبدیل شد و با توجه به برخورداری از خاک حاصلخیز و آب کافی برای کشاورزی، دول بیگانه از نظر سیاسی و تجاری به آن توجه کردند. در نتیجه افزایش اهمیت ولایت گیلان از نظر سیاسی، تجاری و اجتماعی در این دوره و در پی تأسیس کنسولگری های مختلف دول بیگانه در رشت، مردم گیلان با ورودگسترده اتباع بیگانه به این منطقه مواجه شدند. این تحول و حمایت همه جانبه دولت های بیگانه از اتباع خود و منافع آنها در گیلان، تبعات متعددی را در بر داشت که از جمله مهم ترین آنها، پذیرش تابعیت دولت های خارجی از سوی برخی از اهالی گیلان بود. این پدیده اجتماعی سیاسی در جامعه گیلان عصر قاجاری، به مسئله ای تبدیل شد که گروهی از آزادی خواهان و روشنفکران گیلانی نیز به آن اعتراض کردند. این مهم، دولت قاجاریه را بر آن داشت تا برای ممانعت از استمرار این پدیده در گیلان، اقداماتی را در دستور کار قرار دهد. در این پژوهش با رویکرد تاریخی و با روش توصیفی-تحلیلی، پذیرش تابعیت خارجی اهالی گیلان در ولایت گیلان، پدیده نوظهور دوره قاجاریه است که از سال 1300 1339ق/1882 1921م بررسی و تلاش های دولت های بیگانه برای افزایش اتباع خود از بین مردم گیلان و نیز اقدامات دولت قاجار برای جلوگیری از این پدیده اجتماعی تبیین شده است. بنابر یافته های این پژوهش، علاوه بر ورود اتباع بیگانه به گیلان، حمایت همه جانبه دولت های بیگانه از جمله روسیه و عثمانی از اتباع خود، ضعف و کم کاری دولت قاجاری در حمایت از اهالی و رفتار نامناسب حکام و مالکان با مردم، از دلایلی اصلی تغییر تابعیت در این ولایت بود.
میرزا کوچک خان جنگلی میان حافظه و تاریخ؛ مزارهای میرزا به مثابه «مکان های حافظه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۹
91 - 123
حوزههای تخصصی:
ایده محوری پژوهش حاضر، مسئله مندکردن نسبت میرزا کوچک خان جنگلی با «تاریخ» و «حافظه» است؛ بدین منظور، از رویکرد ساختارشکنانه پی یر نورا، در مورد رابطه «تاریخ و حافظه» و جایگاه «مکان های حافظه» در آن استفاده شد تا «حافظه زنده» از میرزا، در تقابل با «تاریخ سیاست» و «حافظه رسمی» از او مورد تأکید قرارگیرد. در همین راستا، ساکنان منطقه سلیمان داراب رشت (با محوریت مزار فعلی میرزا) و روستای خانقاه گیلوان (با محوریت مزار پیشین میرزا) مورد مطالعه قرار گرفتند؛ حجم نمونه با تکیه بر قاعده اشباع به 28 نفر در دو مکان محدود شد که به شیوه نمونه گیری نظری انتخاب شدند. شیوه گردآوری اطلاعات، مصاحبه غیرساخت یافته و عمیق بود. نتایج نشان داد روایت سلیمان دارابی ها از میرزا و مرگ او با گذشت زمان وارد پیوستار تاریخی شده و به شکل کاملاً رسمی، غایت شناسانه و متأثّر از سیاست های زمان حالِ حاکمیت بازنمایی می شود؛ درحالی که در گیلوان یادگری از میرزا و مرگ او دقیقاً آن چیزی است که واقعاً توسط محلی ها و ساکنان این روستا تجربه و زیسته شد. درواقع، یادگری از میرزا در گیلوان در تقابل با روایت ها در سلیمان داراب در پیوستار تاریخی قرار نگرفته و از هیچ خطی بهره نبرده است؛ به عبارتی حافظه گیلوانی ها درباره میرزا از نوع «حافظه زنده» است که مشخصه آن، یادآوری به شیوه زیست شده، پراکندگی روایت ها و غیر خطی بودن روایت ها است.
بررسی روند پیوستن نیروی هوایی ارتش شاهنشاهی به انقلاب اسلامی؛ با تکیه بر اسناد و روزنامه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اسنادی انقلاب اسلامی سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰
336 - 366
حوزههای تخصصی:
با قدرت گیری رضاشاه، توجه حکومت به نیروهای نظامی کشور افزایش پیدا کرد و ساختار نظامی ارتش ایران بنیان گذاشته شد. تشکیل نیروی هوایی در دوره رضاشاه و تقویت همه جانبه آن در دوره محمدرضا شاه از مهم ترین تحولات نظامی ایجادشده در ساختار ارتش ایران در دوره پهلوی بود. هرچند که با وجود تمامی توجهات معطوف شده به نیروی هوایی و بودجه و امکانات بالایی که در اختیار این نیروی نظامی قرار داشت، به دلایل گوناگون شکاف و انشقاق درونی در این سازمان به صورت روزافزون گسترش پیدا کرد و در آستانه انقلاب اسلامی به اوج خود رسید. در این مقاله تلاش شده است تا با روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر روزنامه ها، اسناد و منابع موجود، وضعیت نیروی هوایی ارتش ایران در عصر پهلوی و نقش آن در پیروزی انقلاب اسلامی موردبررسی قرار گیرد. یافته های پژوهش حاضر حاکی از آن است که رسته های مختلف نیروی هوایی، به ویژه همافران، با آگاهی از تبعیضات درون سازمانی و ساختار معیوب ارتش ایران به تدریج از بدنه اصلی ارتش فاصله گرفتند و در جریان پیروزی انقلاب اسلامی در کنار مردم به مبارزه با نظام شاهنشاهی پرداختند که این همراهی از دلایل تسریع در روند پیروزی انقلاب بود.
علت ها و گونه های خرافه گرایی و خرافه پذیری زنان در دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دوره قاجاریه به علت وجود مشکلات و معضلات عدیده، زمینه و موجبات رواج خرافه در جامعه بسیار فراهم بود. خرافه پذیری و گرایش به آن، به ِویژه در جامعه زنان، فراگیر و مستمر بود و عملی عموماً زنانه تعریف می شد. این مسئله پیامدها و آثاری برای جامعه به دنبال داشت. بر این اساس، پژوهش حاضر درپی بررسی چرایی و چگونگی باور و گرایش زنان به خرافه در این دوره است. برای این منظور، از روش دیرینه شناسی در توصیف و تشریح فضای گفتمانی که زنان را به اعمال و باورهای خلاف عقل وا می داشت، استفاده شد و تبیین هایی صورت گرفت که مبتنی بر پارادایم خرافات است و از این زاویه به این مسئله توجه می کند. یافته های پژوهش نشان می دهد که زنان در مناسبات نظام سنتی جامعه، مسیر تعیین شده ای را می پیمودند که خروج یا عدم موفقیت در آن، مشکلات و مصائب بی شماری را برای آن ها به دنبال داشت. زنان در این چارچوب تنها می توانستند در جایگاه همسر و مادر نقش ایفا کنند. نظام خانواده، هنجارهای اجتماعی و نظام حقوقی برآمده از این فضای گفتمانی، زنان را با چالش های بسیاری مواجه می ساخت. ترس، احساس ناامنی از موقعیت خود، عدم استقلال مالی و عاطفی، عدم هویت فردی، بی سوادی و ناآگاهی، از جمله مواردی بودند که زنان پیوسته با آن درگیر بودند. از این رو، گرایش به خرافات، جبران ناتوانی عملی و اجتماعی زنان بود.
گفتمان سکولاریسم و لاییسیته نزد جبهه ملی چهارم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۶)
149 - 174
حوزههای تخصصی:
سکولاریسم و لاییسیته دو مفهوم در علوم سیاسی هستند که معمولاً به جای یکدیگر به کار می روند. اما این دو مفهوم به رغم شباهت هایشان، دارای وجوه افتراق بسیاری هستند. سکولاریسم نوعی جهان بینی فلسفی ناظر بر مادی نگریستن و تبیین این جهانی امور و پدیده های طبیعی، سیاسی و اجتماعی است که البته خود به شاخه هایی تقسیم می گردد، ولی لاییسیته یک نوع حکومت است که در آن نهاد دین و دولت از یکدیگر تفکیک می شوند و دولت در مسائل مربوط به مذهب و امور اعتقادی بی طرف است. با توجه به این امر، مقاله حاضر به منظور فهم نسبت جبهه ملی چهارم با این دو گفتمان، به تحلیل و تفسیر مواضع این جریان سیاسی می پردازد تا بدین طریق، راهی به تبیین چگونگی همراهی آن با جریان روحانی مذهبی در آستانه انقلاب اسلامی بیاید و به این سؤال پاسخ دهد که چرا جبهه ملی به رغم مشی سکولار و لاییسیته اش، به برخی از مؤلفه های دین گرایانه جمهوری اسلامی تن داد. نتایج مقاله نشان می دهند جبهه ملی چهارم همانند اسلاف خود، یعنی جبهه های موسوم به اول تا سوم، قرابتی با گفتمان سکولاریسم نداشت و به رغم استثناهایی، در مجموع به لاییسیته پایبندی کلی داشت. این جریان چه پیش و چه پس از انقلاب، به رغم اتکا به مذهب در تحلیل مسائل سیاسی و اجتماعی، با پیوند مستقیم نهاد دین و دولت یا همان حکومت روحانیون مخالف بود. با این حال، همین نزدیکی حداقلی به مذهب از یک سو و عدم پافشاری رهبر مذهبی جنبش بر حکومت روحانیون در مقطع انقلاب از سوی دیگر، زمینه همکاری دو جریان را در آن عصر فراهم کرد.
بررسی نقش سنت های جاهلی در جنگ های دوران امام علی (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زمان حکومت امام علی(ع)، نگاه و رویکرد اکثریت مردم نسبت به دین و دنیا با دوران رسول الله(ص) متفاوت شده بود. امام علی(ع) تلاش می کرد با اقدامات و اصلاحات حکومتی خود جامعه را به سنت های عصر رسول الله (ص) بازگرداند اما ریشه های عمیق جاهلیت در باورهای مردم، او را از دستیابی به اهداف اسلامی و انسانی منع کرد. در تحقیق پیش رو با استفاده از روش توصیفی– تحلیلی تلاش شده است به این سوال پاسخ داده شود که چگونه جامعه اسلامی پس از پیامبر به سنت های جاهلی بازگشت و این موضوع چه تأثیراتی بر جنگ های دوران حکومت امام علی(ع) گذاشت. در پاسخ باید گفت سنت های جاهلی، که در جامعه اسلامی پس از دوران پیامبر باقی مانده بودند، باعث شدند که جامعه به دوران جاهلیت بازگردد. این بازگشت، به ویژه در دوران حکومت خلفای سه گانه، با احیای برخی از معیارهای رجعتی، به صورت چشمگیری افزایش یافت. در زمان حکومت امام علی(ع)، این سنت ها باعث شدند که نگاه و رویکرد اکثریت مردم نسبت به دین و دنیا، با فلسفه و انگیزه های ایشان هماهنگ نباشد. این اختلاف نگاه، باعث شد که امام علی(ع) در دستیابی به اهداف اسلامی و انسانی خود موفق نگردد.
ادوات و ساختار ارتش ایران از ابتدای حکومت ساسانیان تا پایان حکومت علویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخی جنگ سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۲۷)
15 - 32
حوزههای تخصصی:
وجود دستگاه نظام و نظامی گری در همه دولت ها و حکومت ها از اهمیت فراوانی برخوردار است. ازاین رو، بیشتر حکومت ها، وجود نیروهای نظامی را برای بقای ملی خود ضروری می دانند. داشتن آمادگی نظامی هر حکومتی که در سایه وجود یک نظام قدرتمند به وجود می آید، از عناصر اصلی استحکام ملی و استواری و تداوم آن نظام است. حکومت های ایرانی از ساسانیان تا پایان علویان به جهت شرایط جغرافیایی و سیاسی، نیاز به یک دستگاه نظامی قوی داشتند. تاریخ ارتش ایران در این دوران شاخصه هایی از تحولات فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و نظامی را نشان می دهد که در مواجهه با چالش های مختلف، نیروهای نظامی ایران تطور یافته اند. این نوشتار به دنبال پاسخ به این سؤال است که وضعیت ساختار و ادوات ارتش ایران از ساسانیان تا پایان علویان چگونه بوده است؟ یافته ها نشان می دهد باتوجه به تداوم و استمرار روش نظامی از ساسانیان به دوره اسلامی ارتش ایران در طول این دوره به یک نهاد مؤثر و تطابق یافته تبدیل شده و نقش بارزی در امور نظامی و حفظ امنیت داشته است. باتوجه به ماهیت بنیادی موضوع این پژوهش در مطالعات تاریخی و نیز تحلیلی – توصیفی بودن نوع پژوهش حاضر و با استفاده از منابع کتابخانه ای صورت گرفته است.