ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶۱ تا ۵۸۰ مورد از کل ۵٬۴۲۱ مورد.
۵۶۱.

دیدگاه جاناتان ادواردز و فیض کاشانی درباب رابطه عقل و ایمان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عقل ایمان وحی قلب ادواردز علامه فیض کاشانی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
تعداد بازدید : ۹۶۴ تعداد دانلود : ۵۸۴
در این مقاله دیدگاه جاناتان ادواردز و فیض کاشانی درباب رابطه عقل و ایمان، به روش توصیفی-تحلیلی، مورد بررسی قرار گرفته است.نتایج بر آمده نشان می دهد که جاناتان ادواردز و فیض فیض کاشانی به عنوان دو الهیدان تأثیر گذار اسلام و مسیحیت در چهار چوب الهیاتی تأکید خویش را بر کارکرد قلب معطوف داشته اند، اما علی رغم موقوف دانستن عملکرد مومنین بر رؤیت قلبی، هیچ گاه منکر معرفت عقلانی نگشته و آنرا حذف و یا تقبیح ننموده اند.تعبیر این دو متأله در باب عقل در نظر ابتدایی یکسان به نظر می رسد اما نتایج این تحقیق نشان می دهد که ادواردز با وجود قبول معرفت عقلانی، این نوع معرفت را در ساختار عملی ایمان مومنین بی تأثیر می شمارد، در حالیکه فیض عقل را بسترساز معرفت عملی قلب و دارای نقش ایجابی می شمارد.در این راستا فیض نه تنها بر خلاف نظر ادواردز عقل را در جریان ایمان عملی خنثی نمی شمارد بلکه برعکس معتقد است که درجات ایمان بسته به درجات عملی و عقلی مومنین متغیر خواهد بود. گرچه از نظر فیض هم مانند ادواردز علم هیچ گاه به تنهایی تعیین کننده نیست و علم همراه با تصدیق قلبی که مورد افاضه ی الهی واقع می شود.
۵۶۲.

تبیین جایگاه «فطرت» در خداشناسی دکارت و نسبت آن با برهان فطرت در اندیشه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خدا فطرت دکارت اندیشه اسلامی کمال مطلق

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی براهین خداشناسی
  4. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
تعداد بازدید : ۱۷۸۶ تعداد دانلود : ۹۲۹
یکی از جریان های مهم عصر رنسانس، شکاکیت معرفتی حاصل از پیشرفت های علمی- تجربی و ظهور آرای متعارض در حوزه الهیات و به تبع آن، تزلزل خداشناسی بود. دکارت نخستین متفکری است که در پاسخ به این شکاکیت، با امید به کشف حقیقت، حوزه فلسفی نوی گشود و اهتمام خود را از میان انبوه مسائل فلسفی، به مسئله خدا و نفس معطوف داشته است. دراین حوزه، مسئله فطرت و خداشناسی فطری، به جهت اشتراک و انطباق با آموزه های دینی، از اهمیتی خاص برخوردار و درخور پژوهش است. برهان فطرت در آثار دکارت، با عنوان برهان «علامت تجاری» مطرح شده که بر مبنای وجود مفهوم فطری «کمال مطلق»- خدا- در ذهن انسان استوار است. مقاله حاضر سعی دارد ضمن بررسی معنای فطرت و تصورات فطری، به تبیین جایگاه فطرت در خداشناسی دکارت و بررسی نسبت استدلال فطری وی با برهان مشهور فطرت در اندیشه اسلامی بپردازد.
۵۶۳.

پایه بودن اعتقاد به خدا از دیدگاه علامه طباطبایی و آلوین پلانتینگا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خدا معرفت شناسی اصلاح شده علامه طباطبایی آلوین پلانتینگا گزاره پایه

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
  6. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
تعداد بازدید : ۲۸۸۱ تعداد دانلود : ۹۷۴
اعتقاد به وجود خدا، همواره در معرض حملات نظری بوده و یکی از این موارد، چالش در توجیه این باور است. در مقاله حاضر، نظرهای علامه سید محمدحسین طباطبایی و آلوین پلانتینگا در مواجهه با چالش فوق بررسی و با تحلیل دیدگاه آنها، مقایسه ای انجام خواهد گرفت. اگرچه هر دوی ایشان اعتقاد به خدا را از دلیل بی نیاز می دانند و برهان را تنها مؤید ایمان می پندارند، پلانتینگا که به سنت معرفت شناسی اصلاح شده تعلق دارد، با نقد بنیادی نظریه مبناگروی سنتی در توجیه، گزاره «خدا وجود دارد» را برای فرد دیندار از جرگه گزاره های واقعاً پایه معرفی می کند و البته آن را بدیهی نمی داند. این در حالی است که او نمی تواند معیار جامع و مانعی را برای گزاره های پایه ارائه دهد. اما علامه طباطبایی که به مکتب مبناگروی سنتی در توجیه وفادار است، برای اثبات وجود خدا از اصلی بهره می برد که مناقشه ای در پایه بودن آن وجود ندارد؛ یعنی اصل عدم اجتماع نقیضین. به این ترتیب علامه طباطبایی با تحلیل موضوع گزاره فوق، آن را به عنوان گزاره ای بدیهی اولی معرفی می کند.
۵۶۴.

تحلیل و نقد برداشت دکارت از خدا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: خدا حرکت دکارت جوهر نامتناهی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
  5. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
تعداد بازدید : ۶۸۴۱ تعداد دانلود : ۳۴۲۲
تصویر دکارت از «خدا»، جوهری نامتناهی، سرمد، تغییرناپذیر، قائم به ذات، عالم مطلق، قادر مطلق و آفریننده هر موجود دیگری است. تقریر وی از برهان وجودی برای اثبات خدا، چندان تازگی ندارد و جذابیت آن بیشتر از این جهت است که او دیدگاه مکانیستی و هندسی خویش از جهان را با توسل به اثبات وجود خدا توجیه می کند و ازاین رو خدا در فلسفه دکارت، شأن وجودی ندارد؛ بلکه شأن او معرفتی است که درنتیجه با خدای واقعی، فاصله عمیقی پیدا می کند. به باور دکارت، خدا عالَم را مانند دستگاه عظیمی از اجسام متحرک آفریده و آن را به حال خویش رها ساخته است تا به حرکتش ادامه دهد که این با انتقاد مخالفان مواجه شده است. پرسش درباره خدای موردنظر دکارت این است که آیا واقعاً او خدای وجودی و حقیقی است و دکارت به آن اعتقاد دینی دارد یا اینکه این خدا بیشتر برای تضمین معرفت یقینی و تبیین جهان موردنظر دکارت با روش مکانیکی و هندسی طراحی شده است؟ این مقاله درپی تحلیل و بررسی این پرسش و نقد دیدگاه دکارت از سوی برخی از متفکران غربی و فیلسوفان مسلمان است.
۵۶۵.

پژوهشی در بابِ پیروی از هَنجارِ باور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: صدق باور هنجار هنجارینگی هدایت گر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۱۲ تعداد دانلود : ۷۱۷
بنا بر تزِ هنجارینگیِ باور، رابطه ای هنجارین میان باور و محتوای آن وجود دارد. رابطه هنجارینِ مذکور را معمولاً توسط هنجاری که در ادبیات فلسفی «هنجار باور» می نامند صورتبندی می کنند؛ به این صورت که «شخص باید به p باور داشته باشد اگر و فقط اگر p صادق باشد» (Shah, 2003, 2009). تمرکز ما در این مقاله، ناظر به موضوعی خاص راجع به تزِ هنجارینگی باور به نامِ «استدلال هنجار غیر هدایتگر» بوده که توسط گلور ویکفورس (2009, 2010, 2013, 2015) صورتبندی شده است. گلور و ویکفورس با ارائه این استدلال ادعا کرده اند که هنجار باور فاقدِ نقش هدایت کنندگی برای فعل تولیدِ باور است، بر این اساس آنان نادرستیِ تز هنجارینگیِ باور را نتیجه گرفته اند. هدف کلیدی ما در مقاله پیش رو، نقد مدعای آن ها است. بدین منظور، پس از ارائه شرحی از تزِ هنجارینگی باور، دامنه افعالی را که بر اساسِ این تز توسط هنجار باور مقیّد می شود مشخص می نماییم. پس از نقد مدعای گلور و ویکفورس مقاله را با ارائه یک توضیح تحلیلی در مورد نحوه پیروی از هنجار باور مبتنی بر تز هنجارینگیِ باور به پایان خواهیم برد.
۵۶۶.

تحلیل فلسفی دیدگاه نیوبرگ در الهیات اعصاب(الگویی برای رابطه علم و دین)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: دین پدیدارشناسی تجربه عرفانی عصب شناسی نیوبرگ الهیات اعصاب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۸۴ تعداد دانلود : ۶۶۷
الهیات اعصاب به عنوان برنامه ای تحقیقاتی، امکان جدیدی برای پیوند علم و دین مطرح می سازد، به گونه ای که با حفظ اصالت و استقلال نسبی علم و دین، هیچ یک به دیگری تقلیل نیابد. نیوبرگ که از شاخص ترین چهره های این حوزه است، درصدد تعیین تأثیرات مثبت باورها و مناسک دینی بر سلامت جسم و روان است. او تجربه عرفانی را منشاء تمان ادیان می داند و با تلفیق پدیدارشناسی تجربه عرفانی و عصب شناسی، می خواهد رابطه هر مؤلفه از تجربه عرفانی را با مکانیسم های مغز تعیین کند. نیوبرگ ادعا می کند که الهیات اعصاب می تواند از طریق عصب شناسی نشان دهد که چگونه مفاهیم الهیاتی و متافیزیکی شکل گرفته اند. با تحلیل فلسفی دیدگاه نیوبرگ متوجه می شویم که او برخلاف ادعای خود، دین را به علم تقلیل می دهد و این امر موجب نقض غرض در الهیات اعصاب می شود. از سوی دیگر مشخص می شود که وی با مفروض گرفتن تقابل سوژه- ابژه در گفتمان متافیزیکی قرار دارد.
۵۶۷.

رابطه طبیعت با خدا در دست گاه فکری اسپینوزا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خداباوری طبیعت همه خداانگاری خداناباوری همه در خدایی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
تعداد بازدید : ۷۰۲۵ تعداد دانلود : ۱۷۳۶
رابطة خدا با طبیعت از مسائل دشواری است که در همة ادوار تاریخ فلسفه بدان پرداخته اند. در دوران نوزایی و اوائل دورة جدید، این بحث دیگربار و به گونه ای چالش انگیز مورد توجه قرار گرفت و از جمله کسانی که به تفصیل به تبیین ارتباط خدا با طبیعت پرداخت و دست گاه فکری اش را بر این محور بنیان نهاد، باروخ اسپینوزا می باشد. در مقالة پیشِ رو، رابطة خدا با طبیعت را در دست گاه فکری اسپینوزا بررسی می کنیم. در این باره در تاریخ فلسفه دو دیدگاه مطرح است: الف) خداناباوری یا الحاد، ب) همه خداانگاری یا وحدت وجود. دیدگاه نخست را اهل کنیسه به اسپینوزا نسبت دادند و از فیلسوفان، هیوم او را قائل بدان می دانست. اما دیدگاه غالب تر در میان اسپینوزاشناسان، قول به وحدت وجود است که از این حیث، او را گاه با وحدت وجودیان در سنت های عرفانی مسیحیت و اسلام نیز می سنجند. البته دیدگاه سومی نیز در کار است به نام «همه در خدایی» که گرچه در ظاهر به دیدگاه دوم نزدیک است، با خداباوری سازگارتر است و در این مقاله می کوشیم با استناد به متون اسپینوزا و واکاوی دو دیدگاه رایج، به ویژه وحدت وجود، نشان دهیم که این دیدگاه سوم در تفسیر اندیشه اسپینوزایی از دو دیدگاه نخست، سازگارتر و مقرون تر به صواب است.
۵۶۸.

اخلاقِ مبتنی بر طبیعت؛ بررسیِ رهیافت هستی شناختیِ علامه طباطبایی و فینیس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ارزش اخلاقی طباطبایی هستی شناسی طبیعت انسان قانون طبیعی فینیس

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه اندیشه های فلسفی در ایران معاصر
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
تعداد بازدید : ۲۲۹۷ تعداد دانلود : ۹۲۳
اخلاقِ مبتنی بر طبیعت، روش فهم سعادت بر اساس ظرفیت ها و قوای طبیعی انسان است که در سنت یونانی و به ویژه در ارسطو وجود داشته و بعدها در نگرش آکوییناس و سنّت آکویینی دنبال شده است. جان فینیس، که از جمله اندیشمندان معاصر و از پیروان این سنّت اخلاقی بوده، کوشیده است به پیروی از آکوییناس مسیر فهم و تحقق سعادت آدمی را بر اخلاقِ مبتنی بر طبیعت ترسیم کند. علامه طباطبایی نیز دیدگاه های اخلاقیِ خود را بر سرشت طبیعی انسان و ظرفیت های طبیعی او مبتنی کرده و تقریری از نظریهٔ اخلاقیِ قانون طبیعی را در سنّت اسلامی به تصویر کشیده است. بررسی دیدگاه این دو اندیشمند در بُعد هستی شناسیِ ارزش ها، نشان می دهد که علی رغم وجود شباهت های چشمگیر، این دو دیدگاه، در نوع رهیافت واقع گرایانه و وجودشناسانه و نیز در تعداد، نحوهٔ هستی، و نوع رابطهٔ بین خیرات پایه با یکدیگر متفاوت اند. با تحلیل این تفاوت ها، به نظر می رسد رهیافت علّامه در بُعد وجودشناختیِ نظریهٔ اخلاقیِ قانون طبیعی، از توجیه معقول تر و قابل دفاع تری نسبت به فینیس برخوردار است. این مقاله می کوشد در بُعد وجودشناختیِ مسائل مربوط به نظریهٔ قانون طبیعی، دیدگاه این دو اندیشمند را درباره اخلاقِ مبتنی بر طبیعت تحلیل و بررسی کند.
۵۶۹.

نسبت سنجی تریلوژی آیسخولوس وآپولوژی سقراط از رهگذر تراژدی (جستاری فلسفی- سیاسی)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: آپولوژی تریلوژی آیسخولوس سقراط تاریخی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم پیش سقراطیان وسوفسطاییان (6 ق.م- 4 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو سقراط (470-399ق.م)
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه سیاسی
تعداد بازدید : ۱۱۰۵ تعداد دانلود : ۹۱۲
آفرینش تریلوژی به مثابه قالبی نمایشنامه ای و موضوع خلق تراژدی در چارچوب نخستین اجرای آن، ارتباطی تنگاتنگ با یکدیگر داشته و همچنانکه به آیسخولوس نسبت داده می شوند به طور منطقی می توان از تقارن زمانی آنها سخن گفت. از سوی دیگر آپولوژی به عنوان رویدادی تاریخی یا زیسته ای عینی و واقعی که توسط افلاطون و از قضا در قالب همپرسه و نمایشنامه روایت شده است، عنصر بدیع و فن آورانه تریلوژی یعنی تراژدی را بازآفرینی می کند. در تلاش برای بازتفسیر و رمزگشایی از آپولوژی براساس بستر و زمینه متنی و فکری (متدلوژی زمینه گرا)، تریلوژی رابطه ویژه و ممتازی با آن برقرار می سازد. متن حاضر در ادامه «کلان تز» تاثیرپذیری سقراط از تراژدی به تبیین رابطه تریلوژی آیسخولوس و آپولوژی سقراط می پردازد و بر آن است تراژدی به مثابه درونمایه اصلی تریلوژی در شکل بخشی به آپولوژی و جهت دهی به آن نقشی بنیادین و بی بدیل ایفا می کند. تلاش این متن ارائه تصویری روشن از چنین رابطه ای است. نسبت سنجی آپولوژی و نمایشنامه های آیسخولوس به قاعده رویکرد هرمنوتیک زمینه گرا منجر به رمزگشایی از آپولوژی و آشکارگی معنای فوق الذکر می گردد که به عنوان فرضیه این متن بیان می شود. این همان معنایی است که بخش عمده ای از رویکردهای سیاسی و مدنی سقراط را تبیین می کند
۵۷۰.

مدرنیسم هنری و نقش تربیتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هنر مدرن تفکر مدرن مدرنیسم هنری نفسانیت تربیت هنری در اسلام

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه‌ اخلاق
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه‌ تعلیم و تربیت
تعداد بازدید : ۱۴۵۴ تعداد دانلود : ۸۵۱
امروزه یکی از عمده ترین گرایش های هنری در ایران و جهان، گرایش به هنر مدرن یا مدرنیسم هنری است. لذا نظر به گسترده بودن حضور هنر مدرن در فضای فرهنگی امروز ایران نیاز است که نقش تربیتی هنر مدرن از منظری اسلامی مورد ارزیابی قرار گیرد. در این پژوهش برای تبیین نقش تربیتی هنر مدرن و مدرنیسم هنری، با روشی توصیفی تحلیلی، پیش از هر چیز به بررسی نسبت مدرنیسم هنری با تفکر مدرن و مدرنیته در معنای فلسفی آن پرداخته شده است. با انجام این مهم، روشن می شود که به رغم ادعای متمایلین به مدرنیسم، هنر مدرن تقابل بنیادینی با تفکر مدرن ندارد و تنها شورش و عصیانی بوده است در برابر عقلانیت جزئی نگر مدرن. بنابراین سوبژکتیویتة نفسانی و انانیت استعلاطلب، که در مدرنیته محور اساسی تفکر و عمل است، مبنای اصلی ایجاد اثر در هنر مدرن نیز گشته است. با نگرش به آثار هنر مدرن و افکار هنرمندان و ناقدین مدرنیست، چهار ویژگی : ""نفسانی بودن و استعلاطلبی""، ""بی قاعده بودن""، ""پوچ گرایی و نیستی-انگاری"" و ""عدم برقراری ارتباط با تودة مردم"" را از وجوه بارز هنر مدرن دانسته ایم. در بخش دیگر این مقاله با مراجعه به منابع اسلامی همچون نهج البلاغه اجمالاْ نشان داده ایم که هدف غایی تربیت هنری در اسلام همانا ""درک جمال الهی و رسیدن به کمال"" است. و نهایتاْ نتیجه گرفته ایم که همة چهار ویژگی یادشده با هدف غایی تربیت هنری اسلام در تضاد هستند.
۵۷۱.

دیدگاه رئالیستی هابرماس پس از چرخش زبانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: رئالیسم چرخش زبانی هابرماس رئالیسم درونی ناتورالیسم رقیق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۵۳ تعداد دانلود : ۷۰۷
رورتی، کسی که چرخش زبانی هابرماس از وی متأثر است، دعوای رئالیسم و ضدرئالیسم را به سنت فلسفی متعلق می داند که از آن رخت بربسته ایم. در واقع، بر اساس دیدگاه او، چرخش زبانی اصل این تمایزها را دشوار می سازد. در مقابل، هابرماس تصمیم گیری درباره موضع رئالیستی یا نومینالیستی را انتخاب بنیادینی می داند که در معرفت شناسی، هستی شناسی و مفاهیم متناظر صدق و ارجاع نقش اساسی ایفاء می کند. دغدغه هابرماس، وارث سنت های متفاوت فلسفی، نشان دادن حضور هم زمان عناصر ایده آلیستی و ناتورالیستی در تبیین شناخت است. برای این منظور او به شرحی پراگماتیستی از شناخت متمسک می شود. هابرماس آنچه را به نحو پراگماتیستی به دست می آورد، با عنوان رئالیسم درونی، جایگزین ایده آلیسم استعلایی می کند. رئالیسم درونی، باید دو کار ویژه اساسی را برای هابرماس انجام دهد؛ از طرفی، مقابل نسبی گرایی به عنوان شکل نوین شک گرایی بایستد. و از طرف دیگر، با رئالیسم متافیزیکی در شکل جزم گرایی آن مخالفت کند. آنچه کار هابرماس را در تبیین رویکرد رئالیستی اش دشوار می سازد برقراری سازش میان دو نوع تقدم است؛ تقدم هستی شناختی جهان عینی با تقدم معرفتی شناختی زیست جهان زبانی. این مقاله ضمن تبیین مسیری که هابرماس در بسط نظریه خود طی می کند به نقد و بررسی آن می پردازد.
۵۷۲.

بررسی تطبیقی مسألة رابطة وجودی دو سویة خدا و جهان از دیدگاه هارتشورن و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ملاصدرا الهیات پویشی صفات خداوند تعالی و حلول چارلز هارتشورن

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
  6. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
تعداد بازدید : ۱۶۹۱ تعداد دانلود : ۹۵۹
هارتشون در تبیین رابطة فعال و دو سویه خدا با جهان از ایده تعالی و تنزه خداوند دست می کشد و با ایجاد تحولاتی در باب اوصاف الهی از جمله علم مطلق می کوشد تا مبانی الهیاتی جدیدی را برای ارتباط خداوند با جهان فراهم آورد. ملاصدرا نیز تفسیر خاصی از رابطة دو سویة خدا و جهان به دست می دهد؛ تفسیری که در آن تعالی خدا به همراه حضور وجودی در جهان حفظ شده است و حلول از هر دو سوی (= حلول خدا در جهان و حلول جهان در خدا) انکار می شود. پرسش پایة این جستار آن است که رابطة وجودی خدا و جهان از دیدگاه هارتشورن و ملاصدرا چگونه است. دستاوردهای این جستار عبارتند از: برخلاف دیدگاه هارتشورن، در فلسفة صدرایی قطب انتزاعی خدا انکار می گردد و خدا یکسره خارجیت و واجب و قائم به ذات معرفی می شود. همچنین، در الهیات هارتشورن، قطب عینی خدا در پویش و خدا متأثر از مخلوقات است، اما در فلسفة ملاصدرا این پویش انکار می شود و حرکت منحصر در طبیعت و وجود انسان می شود و نه خدا که مفارقاتِ تجدد پذیر، یعنی نفوس، متأثر از دعای بندگان هستند. افزون برآن، در فلسفة ملاصدرا برخلاف الهیات هارتشورن، هیچ گونه از حلول برای خدا متصور نیست.
۵۷۳.

جایگاه امر حسی در پدیدارشناسی هنر دوفرن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: پدیدارشناسی اجرا اثر هنری امر حسی تجربه زیبایی شناسانه ابژه زیبایی شناسانه

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای پدیدارشناسی
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه هنر
تعداد بازدید : ۱۷۳۴ تعداد دانلود : ۱۷۴۷
میکل دوفرن، فیلسوف پدیدارشناس فرانسوی، در رشته ای از آثار خویش، به ویژه مهم ترین اثرش به نام پدیدارشناسی تجربه زیبایی شناسانه، توصیفی منظومه وار از تجربه زیبایی شناسانه به دست داده است. این مقاله جهت گیری ای را بررسی می کند که به نظر می رسد مبنای پدیدارشناسی هنر او را تشکیل می دهد، و آن بر صدر نشاندن معنای اصیل و آغازین واژه استتیک/ زیبایی شناسی، یعنی ادراک حسی (aisthesis) به عنوان اصل لاینفک و جانشین ناپذیر تجربه زیبایی شناسانه است. دوفرن این کار را عمدتا با تفکیک میان اثر هنری و ابژه زیبایی شناسانه انجام می دهد. در این مقاله نشان داده شده است که این تفکیک نزد دوفرن چگونه به اصالت امر حسی در تجربه زیبایی شناسانه راه می برد. در عین حال، این نکته نیز شرح داده شده است که تاکید دوفرن بر حسیت و امر حسی در تجربه زیبایی شناسانه به معنای نفی یا دست کم گرفتن معنا یا عناصر شناختی در این تجربه نیست. با این حال، نزد دوفرن معنا یا عناصر شناختی تجربه زیبایی شناسانه در امر حسی درون ماندگارند و تنها در همین محمل آنی هستند که هستند. به عبارت دیگر، آنچه را ""در"" اثر هنری گفته می شود تنها ""با"" اثر هنری می توان گفت.
۵۷۴.

دو مفهوم « مایا» در مکتب ودانته و «امر» درکلام اسماعیلیه؛ مقایسه و نقد دیدگاه زینر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اسماعیلیه مایا ودانته امر

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
تعداد بازدید : ۱۳۳۵ تعداد دانلود : ۸۶۲
آفرینش از نگاه اسلام و هندوئیزم، نوعی ایجاد یا پدیدار شدن کثرت از وحدت است. قرآن این عمل را نتیجه امر الهی و سنت ودانته (اوپانیشادها)، آن را محصول نیروی مایای برهمن دانسته است. مفهوم امر الهی در قرآن و تفاسیر تشیع و تسنن بیان شده است. برخی محققان، با استناد به آثار اسماعیلیان، مفهوم قرآنی «امر الهی» را معادل مایا در سنت هندو دانسته اند. این پژوهش، با هدف ارزیابی این دیدگاه به مقایسه دو مفهوم «امر» و «مایا» پرداخته است. بدین منظور، شماری از اوپانیشادها و نیز آثار برجسته فرق اسلامی، از جمله اسماعیلیان مورد بررسی قرار گرفته است. حاصل یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که وجوه تمایز و افتراق امر و مایا بیش از آن است که بتوان بر این همانی دو مفهوم حکم کرد.
۵۷۵.

ذات خدا و تمایز صفات او در فلسفه اسپینوزا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ذات فکر صفت جوهر مجموعه بُعد کلیت

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
تعداد بازدید : ۳۱۹۰ تعداد دانلود : ۱۷۴۸
اسپینوزا خدا را تنها جوهری می داند که وجود دارد و همه چیز تجلی اوست. از نظر او خدا به واسطه صفاتش که از حیث ذات و عدد نامتناهی و با ذات او متحدند، در عوالم نامتناهی تجلی می کند و البته در این عالم با دو صفت فکر و بعد تجلی کرده است. تصور اسپینوزا از خدا چندان شفاف نیست و شارحان فلسفه او را به چالش انداخته است؛ چنانکه پاره ای او را دئیست، پاره ای ملحد و پاره ای همه خدا انگار دانسته اند. این تفاسیر متعارض، تحلیل تلقی او از خدا را ضرورت می بخشد. در خصوص نسبت میان ذات و صفات خدا و در تفسیر تعریف 2 از بخش 2 اخلاق «2d2»، دو نظریه مهم وجود دارد: یکی نظریه مجموعه که بر طبق آن ذات خداوند مجموعه ای از صفات متمایز است و دیگری نظریه کلیت که بر اساس آن، ذات خداوند عین کلیت صفات غیرمنفصل خواهد بود. در این مقاله تفاسیر متفاوت در باب تصور اسپینوزا از خدا و تمایز میان ذات و صفات او بررسی شده است.
۵۷۶.

بررسى آموزه «گناه ذاتى» از منظر کتاب مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کتاب مقدس پولس گناه ذاتى رساله به رومیان آدم علیه السلام

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی
تعداد بازدید : ۶۰۸ تعداد دانلود : ۴۶۷
آموزه «گناه ذاتى» یکى از مهم ترین باورهاى مسیحیان است و نقش آن در مسیحیت کنونى، اساسى و بنیادى است. متن کتاب مقدس به عنوان یکى از دلایل و مستنداتِ مهم این آموزه محسوب شده است. بنابراین، بررسى این آموزه از منظر کتاب مقدس، امرى ضرورى و مهم تلقى مى شود. در میان متن هاى کتاب مقدس، که در تأیید آموزه «گناه ذاتى» استفاده شده، عبارت 5:12 «رساله به رومیان» جایگاه مهمى دارد و مطمح نظر بسیارى از متألهان مسیحى قرار گرفته است. در بررسى انجام گرفته، مشخص شد علاوه بر پاسخ هایى که به این متون داده شده، تفاسیر دیگرى نیز از این متن هاى کتاب مقدس وجود دارد که بر آموزه «گناه ذاتى» منطبق نمى گردد. از سوى دیگر، مى توان به عباراتى از کتاب مقدس اشاره کرد که با این آموزه همنوا نیستند. در این نوشتار، تلاش شده است تا هر دو دسته از متون (متونى که در حمایت این آموزه وجود دارد و متونى که با آن ناسازگار است) بررسى شود.
۵۷۷.

نقد برداشت گایر از رد انگاره نگری کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: بازنمایی استعلایی ظهور شی‏ء فی نفسه وحدت آگاهی انگاره نگری شیء پدیداری

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای متافیزیک باوری معاصر
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
تعداد بازدید : ۱۱۹۳ تعداد دانلود : ۸۴۳
این نوشته تلاشی است برای نشان دادن این نکته که نگاه گایر در کتاب رد انگاره نگری کانت با طرح اینکه مکان به شیء فی نفسه قابل اطلاق است تا چه اندازه بر فهمی غیرکانتی و غیر منطبق با نگاه فلسفی کانتی بنا شده و چگونه با همین برداشتِ غیرکانتی انگاره نگری کانتی را واقعگرایانه[1] فهمیده، درحالی که همه ویژگی بروز اندیشه فلسفی کانت به اینست که شیء فی نفسه یا وجود بیرون از سوژه هست ولی هیچ شناخت پدیدارانه ای از آن ممکن نیست و از همین رو مکان بدان قابل اطلاق نیست. تلاش خواهد شد با رجوع به متن کانت روح اندیشه وی آشکار و از آن طریق فهم تجربه نگرانه[2] گایر را با تردیدی فلسفی مواجه کرد. برای دفع مطول شدن، مقاله پیش رو تنها به فهم گایر از ویراست دوم نقد نخست کانت نظر داشته، به بخش دیگری از کتاب وی که به آثار متاخر کانت Nachlass استناد کرده نظر نداشته، زیرا روح استدلال وی در آن بخش نیز بر همان فهم تحلیل شده در این مقاله استوار است.
۵۷۸.

بررسی رابطه تجربه گرایی و الهیات مسیحی در قرون وسطای متأخر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الهیات مسیحی تجربه گرایی کلیات قرون وسطای متأخر مابعدالطبیعه ارسطویی قضیه تحلیلی و ترکیبی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت تجربه باوری انگلیسی (قرن 17)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی
  4. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
تعداد بازدید : ۱۰۹۴ تعداد دانلود : ۷۱۲
باور رایج این است که آنچه علم جدید را از سایر حوزه های معرفت بشری متمایز می سازد، همان روش تجربی است. این باور به خودی خود، این گونه به اذهان تداعی می شود که تجربه گرایی، به مثابه یک روش همزاد علم جدید است و در دورة انقلاب علمی پدیدار گشته است. اما بررسی های تاریخی نشان می دهد که تجربه گرایی، نه در بحبوحه ظهور علم جدید در انقلاب علمی، بلکه در منازعات الهیاتی قرون وسطای متأخر متولد شد. این نکته، برای روشن کردن رابطة علم و دین حائز اهمیت است. شواهد حاکی از این است که متألهان مسیحی، با انگیزه های الهیاتی، مسائلی را مطرح کردند که بستر مناسبی را برای پیدایش تجربه گرایی به وجود آورد. این مقاله، با روش توصیفی- تحلیلی، عوامل پیدایش تجربه گرایی را در قرون وسطای متأخر و در میان متألهان مسیحی مورد بررسی قرار می دهد. یافته ها حاکی از این است که در این عصر، سه عامل مهم، که با انگیزه های الهیاتی همراه بودند، در به وجود آمدن تجربه گرایی مؤثر واقع شدند: نقد کلیات، نقد مابعدالطبیعه ارسطویی و تفکیک میان قضایای تحلیلی و ترکیبی. همچنین این تحلیل، رابطه تجربه گرایی و الهیات مسیحی در قرون وسطای متأخر را روشن می کند.
۵۷۹.

رابطه سعادت و فضیلت از دیدگاه ارسطو و فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سعادت خیر اخلاق ارسطو فضیلت فارابی سیاست کمال

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
  4. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  6. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
  7. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
  8. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه‌ اخلاق
تعداد بازدید : ۱۹۴۸ تعداد دانلود : ۱۵۲۸
تبیین مسئله سعادت و فضیلت در نظام فکری ارسطو به عنوان معلم اول و فارابی به عنوان معلم ثانی گره-گشای مهم ترین مسائل حکمت عملی یعنی اخلاق و سیاست بوده است. مسئله ی اساسی این نوشتار بیان رابطه ی فضیلت و سعادت است. اطلاق عنوان کمال اول به فضیلت و کمال ثانی به سعادت و حصول سعادت از طریق فضیلت بر مبنای رعایت حدوسط، در نگرش این دو فیلسوف مشایی بهترین رابطه لحاظ شده این دو مسئله است. از طرفی به کارگیری طرح مدینه ی فاضله توسط فارابی و تأکید بر آن به این دلیل بوده که تحقق سعادت فردی منوط به سعادت اجتماع است و این مسئله را بیان می کند که فارابی سعادت را در نظام اجتماعی هم به صورت کامل به کاربرده است. هردو فضیلت را برحسب جنس ملکه و برحسب نوع حدوسط می دانستند. باوجوداین اشتراکات اختلافاتی در دیدگاه این دو فیلسوف وجود دارد که مهم ترین آن ها تفاوت در نگرش این دو متفکر بوده است؛ ارسطو سعادت را مسئله ای اخلاقی و نه دینی دانسته، ولی فارابی سعادت را مسئله دینی و اخلاقی قلمداد کرده و اساس هستی شناسی خود را بر مبنای توحید بنانهاده است. نقطه افتراق دیگر این دو فیلسوف در تحقق سعادت است که ارسطو سعادت را به این دنیا محدود می داند ولی فارابی علاوه بر سعادت دنیوی به سعادت قصوی معتقد است که همان قرب به کمال خداوند است و در این دنیا محقق و حاصل نمی شود. فارابی با این تفکر به سعادت جنبه و حیثیتی عرفانی بخشیده است. علاوه بر این در مشهورترین تقسیم فضیلت که مشترک بین ارسطو و فارابی است، ارسطو بر نقش فضایل عقلانی در تحصیل سعادت اعتقاد داشته اما فارابی هرچند سعادت را درگرو کسب فضایل دانسته، درعین حال مهم ترین نقش را به فضایل اخلاقی داده است و به سعادت اجتماعی در قالب مدینه ی فاضله توجه بیش تری نموده است.
۵۸۰.

تحلیلی بر پارادایم لوتر در باب انسان شناسی؛ در تعارض با پارادایم رسمی کلیسا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فیض انسان شناسی انسان شناسی دینی پارادایم دینی مارتین لوتر آمرزیدگی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
تعداد بازدید : ۱۱۳۹ تعداد دانلود : ۶۸۴
با ظهور اومانیسم و نهضت اصلاح دینی، آگاهی جدیدی درباره فردیت انسان به وجود آمد و نحوه ارتباط انسان با خدا و آمرزیدگی، کانون توجه الهیات لوتر قرار گرفت. لوتر با درک اوضاع جدید، پارادایمی نو در باب انسان، آزادی اراده، و نوع رابطه او با خدا و ایمان وضع کرد. پیش تر خدا در تلقی کلیسای قرون وسطایی، موجودی دور از دسترس بشر و هستی بود، اما وی با رد واسطگی کلیسا در همة شئون، به خدایی در دسترس انسان اشاره کرد که مجال گفت وگوی مستقیم دارد. تحول مفهومی لوتر در باب آمرزیدگی بر این اصل مبتنی بود که خداوند، انسان را گویی آمرزیده است و جایگاه آمرزیدگی خدا در خارج از وجود شخص گناهکار قرار دارد. بنابراین، آمرزیدگی، اکتسابی و نه اعطایی است. این پارادایم جدید، مخالف دیدگاه رایج آگوستینی در قرون وسطا مبنی بر جایگاه عدالت در درون انسان بود که راه ورود کلیسا برای هدایت انسان را باز می کرد. اما جوهره پارادایم لوتر در باب انسان ، آزادی او در برابر انسانِ اسیر کلیسا و شریعت بود. لذا بندگی آزادمنشانه انسان فقط در سایه اراده ای آزاد میسور است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان