فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۵٬۹۴۷ مورد.
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
67 - 99
حوزههای تخصصی:
علم در تمدن اسلامی، علی رغم برخی پیشرفت هایی که داشت، نتوانست یک تغییر یا انقلاب جدی را در خود به وجود آورد و به گمان برخی از اندیشمندان آخرسر با رکود و افول مواجه شد. در این نوشتار، به بررسی و ارزیابی برخی از عواملی می پردازیم که از آن ها به عنوان موانع بروز تحول در علم ورزی تمدن اسلامی یاد می شود. در این راستا عواملی مانند حاکمیت تفکر اشعری و تضادش با پژوهش در علوم تجربی، نبود حمایت های اجتماعی و اقتصادی، و همچنین فلسفه ارسطویی را بررسی و تحلیل می کنیم. سعی می کنیم نشان دهیم که اشاعره آنگونه که عموما تصور می شود، مخالف علم ورزی نبودند و چه بسا اگر واقعا چهارچوب فکری آنان در علم ورزی حاکمیت پیدا می کرد، احتمالا شاهد تحولاتی چشم گیر در علم تمدن اسلامی می بودیم. بدین ترتیب، نقش تخریبی اشاعره را تعدیل می کنیم. در ادامه، ضمن پذیرش اهمیت حمایت های اجتماعی و اقتصادی در توسعه علم در دوران طلایی تمدن اسلامی، لزوم توجه به روش شناسی را مورد تاکید قرار می دهیم. با تکیه بر مثال هایی تاریخی از نورشناسی ابن هیثم و اسطرلاب زورقی، از یک طرف، نقش تخریبی روش شناسی مبتنی بر فلسفه ارسطو را مجددا تایید می کنیم و، از طرف دیگر، مساهمت مان در رابطه با تعدیل نقش تخریبی اشاعره را به شکل انضمامی تری توضیح می-دهیم.
بررسی تطبیقی حقیقت نفس در نظر فاضل مقداد و شیخ طوسی
منبع:
در مسیر اجتهاد سال اول پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱
74 - 49
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم و بنیادین فلسفه و کلام، بحث ماهیت نفس می باشد که از دیر باز مورد توجه اهل علم بوده است. اتخاذ مبنا در حقیقت نفس، در تفسیر و تبیین برخی از مسائل کلامی مانند کیفیت معاد، حیات برزخی، غایت سیر تکاملی انسان و... مؤثر می باشد. بنابراین در نوشته حاضر سعی شده است به روش توصیفی و تحلیلی بین دو دیدگاه فاضل مقداد و شیخ طوسی مقایسه تطبیقی صورت گیرد. در این میان فاضل مقداد حقیقت انسان را امر مادی و اجزاء اصلی معرفی می نماید و شیخ طوسی، گرچه در مادی بودن نفس با ایشان هم عقیده است، اما مادی بودن انسان را به هیکل محسوس می داند. هر یک از دو اندیشمند با استناد به مرجع و متعلق احکام و افعال و ادراک منسوب به انسان و نفی حالات و اقوال دیگر، سعی بر اثبات مدعای خود نموده اند، البته شیخ طوسی در تفسیر خود عبارات متعدد دارد؛ برخی عبارات دلالت بر هیکل محسوس دارد و برخی عبارات دلالت بر جسم رقیق دارد و به واسطه این اضطراب رأی نمی توان برای اثبات دیگاه هیکل محسوس یا دیدگاه جسم لطیف به تفسیر ایشان استناد نمود.
نقدی بر یک نقد؛ بازخوانی نظریه «قرب الهی» آیت الله مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۸۵)
97 - 114
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر بازخوانی دیدگاه «قرب گرایی» آیت الله مصباح یزدی را با روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد ارزیابی نقدهای جدید این نظریه وجهه همت قرار داده است. ازجمله نقدهایی که اخیراً بر این دیدگاه وارد شده عبارت است از: خروج بی جهت مفاهیم ماهوی از جملات اخلاقی و انحصار آنها به معقولات ثانیه فلسفی، عدم تفکیک میان الزام و لزوم و در نتیجه بروز مشکل نارسایی نظریه در الزام به غایت، که مرتبط با بعد منطقی نظریه است. در بعد معرفت شناسی، تحلیلی دانستن برخی گزاره های اخلاقی و در بعد هستی شناسی، عدم منشئیت حب ذات در گرایش های اخلاقی و نارسایی تعیین قرب الهی به مثابه مصداق کمال نهایی به سبب عدم امکان سنجش کمال حقیقی انسان در پرتو آن، ازجمله مهم ترین نقدهاست. بازخوانی دیدگاه آیت الله مصباح یزدی نشان می دهد برخلاف تصور ناقد، موارد به ظاهر نارسا و ناقص، ازجمله نقاط قوت نظریه محل بحث است، جز اینکه در برخی موارد به خاطر اجمال، برخی ابهامات و تناقضات ظاهری احساس می شود که در مقاله حاضر این موارد شرح و بسط یافته است.
کارکردهای تربیتی رنج در حکمت اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۶
115 - 145
حوزههای تخصصی:
رنج یا درد یا شر، پیشینه ای کهن برای انسان ها دارد و زندگی انسان ها در طول حیات بشری آکنده از دردها و رنج هاست. گرچه وجود رنج موضوعی روشن برای هر انسانی است؛ اما مسأله چرایی رنج و نحوه مواجهه با آن همواره نیاز به کاویدن داشته است. این پرسش ها ذهن انسان را به خود مشغول می کند که: چرا باید رنج بکشم؟ و چه رویکردی نسبت به رنج باید داشته باشم؟ و آیا رنج، کارکردهای مثبتی هم می تواند داشته باشد یا سراسر منفی و تاریک است؟ و در این میان اندیشمندان علوم مختلف تلاش کرده اند برای مواجهه با این پرسش ها و عبور از این چالش پاسخ هایی بیابند. حکمای مسلمان نیز در مواجهه با این موضوع، رویکردی جدید را مطرح کردند که بر مبنای آن رنج نه تنها جنبه منفی و سیاه و تاریک ندارد؛ بلکه کارکردهای تربیتی برای انسان غریب و سرگردان در دنیای مادی به همراه خواهد داشت و می تواند انسان ساز باشد. در این تحقیق که با شیوه کتابخانه ای تدوین شده است با نگاه مساله محورانه، کارکردهای تربیتی رنج را از نگاه حکمای مسلمان بررسی می کنیم.
نسبت عقل و وحی در احکام عملی دین از نگاه آیت الله جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
127 - 152
حوزههای تخصصی:
احکام عملی، در اکثر گزاره ها با بایدها و نبایدها تلازم دارند. همچنین مفاهیم دلالت کننده بر افعال ارادی انسان، از وجود مصداق خارجی آنها حکایت نمی کنند. بنابراین، احکام افعال ارادی انسان، اعتباری دانسته می شوند. بر این اساس، چنین می نماید که این احکام، از میل و خواست انسانها پیروی می کنند و از حقیقت و واقعیت خالی هستند. به نظر آیت الله جوادی آملی، این خصوصیات تنها در احکام عملی صادر شده توسط عامه انسانها جریان دارند. در حالی که احکام عملی می توانند دارای واقعیت و پشتوانه و آثار واقعی باشند و از روش برهانی و عقل حقیقت یاب می توان برای شناخت این اعمال بهره برد. در این صورت، وجود مفاهیم اعتباری یا مصادیق اعتباری در این احکام، مانعی از کشف آنها توسط عقل برهانی نیست. از سوی دیگر، احکام عملی در دین وحیانی بر اساس حقیقت وجود انسان صادر می شوند و تکامل و سعادت حقیقت انسان را در پی دارند. پس از دیدگاه علامه جوادی آملی با روش عقلی برهانی می توان به همان گزاره هایی رسید که در دین بیان شده اند و میان احکام دین وحیانی و احکام عقل برهانی در زمینه اعمال ارادی، تطابق و هماهنگی وجود دارد.
مبانی عقلی- کلامی خلود در عذاب: بررسی دیدگاه های ملاصدرا و علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۶
91 - 114
حوزههای تخصصی:
مسئله جاودانگی نفس انسانی و خلود کافران درعذاب از موضوعات مهم کلامی دراندیشه اسلامی است که به بررسی آن پرداخته شده است. این مقاله به تحلیل دیدگاه های ملاصدرا وعلامه طباطبایی د این زمینه می پردازد ومبانی کلامی آنان را موردبررسی قرار می دهد. ملاصدرا درابتدا به تأثیرپذیری ازابن عربی، قائل به عدم خلود درعذاب بود و براین باور بود که عذاب الهی به دلیل حکمت الهی نمی تواند ابدی باشد. او معتقد است که هر موجودی غایت ذاتی دارد و عذاب نمی تواند مانع رسیدن به کمال باشد. بااین حال، ملاصدرا درمراحل بعدی نظر خودرا تغییر داده و به جاودانگی عذاب اعتقاد پیدا کرد،به این دلیل که اعمال انسان به صورت ملکه درمی آید و درنتیجه، جاودانگی درعذاب ممکن می شود. ازسوی دیگر، علامه طباطبایی براین باور است که جزئیات معاد را نمی توان بامقدمات عقلی اثبات کرد وتنها راه شناخت آن، تکیه بر وحی است. او خلود درعذاب را براساس آیات و روایات اسلامی تأیید می کند و به عدم تعارض میان آیات و روایات دراین زمینه اشاره می کند. علامه براین باور است که عذاب جهنم به دلیل تغییر فطرت انسان و تبدیل گناهان به ملکه نفسی، دائمی خواهد بود. نتایج این تحقیق نشان می دهد که هر دو اندیشمند بر مبانی کلامی خاصی تأکید دارند که شامل پذیرش وجود نفس و جوهر مجرد آن است. همچنین، درحالی که ملاصدرا در تحلیل های اولیه خود به تأویل آیات پرداخته، علامه طباطبایی بر وحی و عدم تعارض آیات تأکید دارد. این پژوهش به بررسی این مبانی و تحلیل های کلامی می پردازد و به تفاوت های دیدگاه های این دو اندیشمند در مسئله خلود در عذاب می پردازد.
تحلیل دیدگاه آیت الله جوادی آملی درباره تبیین وحی از منظر انگاره های گوناگون از خداوند(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
101 - 126
حوزههای تخصصی:
انگاره های گوناگون از خدا را می توان در سه دسته کلی تشبیه (مادی و معنوی)، تلقی شخص وار از خدا و الهیات سلبی (در سه روایت گوناگون آن) دسته بندی کرد. هر یک از این سه انگاره در چگونگی تبیین ما از وحی اثر می گذارد. از سوی دیگر، تبیین وحی باید واجد دو شرط اساسی باشد: معقولیت و تناسب با متون دینی. یافتن مسیری میانه که بتواند هر دو شرط مذکور را برآورده سازد کار دشواری است که به نظر می رسد در تاریخ فرهنگ اسلامی کمتر به آن پرداخته شده است. آیت الله جوادی آملی از معدود عالمانی است که به هر دو نکته توجه داشته و در تبیین خود از وحی کوشیده است به هر دو نکته توجه کند و تبیینی از وحی به دست بدهد که هم معقول باشد و هم با شواهد مبتنی بر متون دینی تناسب داشته باشد.
انسان شناسی خوف از خدا مبتنی بر دیدگاه علامه طباطبایی: رویکرد روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تفاوت نگرش محققان به ماهیت انسان، نه تنها زمینه و زیربنای توصیف و تبیین ویژگی های شخصیتی است، بستری برای شناسایی و معرفی حالات نفسانی نو در انسان است. با توجه به تفاوت دیدگاه علامه طباطبایی با برخی از روان شناسان و اندیشمندان غربی درخصوص خاستگاه هیجان ترس، هدف این مقاله، شناسایی ویژگی های انسان شناسی در پدیدآیی هیجان خوف از خدا است. روش پژوهش، کیفی و از روش تحلیل کیفی محتوای متون دینی با تمرکز بر توصیف، تبیین و تحلیل استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان دادند خوف از خدا بهنجار و از انواع خوف حزم است که به هرگونه ترس، بیم و دلواپسی به خاطر خدا که برآمده از احتیاط باشد، اشاره دارد. همچنین، خوف از خدا دارای دو قسم، خوف در توازن با رجا و خوف از مقام الهی است. علاوه بر این، پدیدآیی خوف از خدا مبتنی بر چهار ویژگی در انسان است. یک: هدفمندی، دو: خصوصیات وجودی انسان (وابستگی و پیوستگی)، سه: انسان موجودی با انگیزه دفع ضرر و چهار: مراتب معرفت انسان از توحید که علامه طباطبایی به هر کدام از آنها تأکید داشته است. نتایج نشان دادند خاستگاه ترس از خدا نه تنها عوامل طبیعی بیرونی (همچون رعد و برق) نیست، وابسته به برخی از ویژگی های ماهیت معلولی انسان، اصل جهت مندی و عدم استقلال فرد نسبت به هستی قلب و درونمایه های آن است.
تقریری نوین از گستره قدرت الهی با رویکرود هستی شناختی در آموزه های صحیفه سجادیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحث درباره خداوند و صفات او نزد فیلسوفان و متکلمین، همواره از دغدغه های محوری محسوب می شود. مباحث پیرامون صفات الهی، به معنای صفات و اثبات آن برای خداوند و نیز بیان برخی شبهات مرتبط، به ویژه درباره گستره قدرت الهی، ناظر است. هدف پژوهش حاضر پرداختن به صفت قدرت الهی است. پرسش اصلی عبارت است از این که آیا می توان از تقریر کران ناپذیری قدرت الهی مطابق مستندات صحیفه سجادیه دفاع نمود؟ در این پژوهش، تلاش شد تصویری از قدرت الهی و به دنبال آن تصویری که از نظام هستی از گفتمان مناجات گونه امام سجاد(ع) در صحیفه سجادیه می توان استنباط کرد، بیان شود. در این رابطه استدلال این پژوهش بر دو تحلیل زبانی و تحلیل فلسفی مبتنی است. حاصل تحلیل زبانی و فلسفی برخی از مستندات ارائه شده از فقرات صحیفه سجادیه، تصویری کران ناپذیر از قدرت الهی است. از این رو، نتیجه پژوهش حاضر بیان کننده بازخوانی معنایی از گستره قدت الهی است که در این بازخوانی، گستره قدرت الهی به عنوان کران ناپذیری خداوند در فعل تعیین می شود. روش پژوهش در مقاله حاضر توصیفی- تحلیلی است و محققان با مراجعه به صحیفه سجادیه، مسئله مورد پژوهش در این تحقیق را مورد بررسی و ارزیابی قرار داده اند.
تحلیل مبانی انسان شناختی صدرایی؛ بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با بررسی چارچوب فکری آیت الله خامنه ای در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، در پرتو مبانی انسان شناسانه صدرالمتالهین؛ اصول حاکم انسان شناختی صدرایی بر بیانیه مزبور را تبیین نموده و از این رهگذر در تلاش است به شناختی دستگاه مند از آن دست یابد. در جهت نیل به این هدف، ابتدا حقیقت وجودی انسان از دیدگاه ملاصدرا، سپس ریشه های انسان شناختی بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی و مبانی دیدگاه های آیت الله خامنه ای در منشور مذکور، با روش توصیفی – تحلیلی، تبیین شده و نهایتاً با رویکردی تطبیقی، مبانی انسان شناختی گام دوم انقلاب در پرتو فلسفه ملاصدرا، تحلیل محتوا شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد، ملاصدرا با تحلیلی که از هستی و به تبع آن از انسان ارائه داده، توانسته است حداقل در مقام نظر، زمینه طراحی یک نظام تربیتی را پایه گذاری کند. سپس حکمای پیرو ایشان، از جمله امام خمینی و آیت الله خامنه ای، با الهام از آن، در قالب انقلاب اسلامی و بیانیه گام دوم، تلاش کرده اند مراحل شکل گیری دولت اسلامی، جامعه اخلاقی و مقدمات گسترش تمدن نوین اسلامی را با زبانی نو، امروزی و کاربردی ارائه دهند و نهایتاً در جهت تحقق تئوری ملاصدرا درباره انسان خلیفه اللهی مورد اشاره در قرآن کریم، گام به گام قدم بردارند.
مقایسه نظریات ابن سینا و ملاصدرا درباره نفس و تطبیق آن با آزمایش راجر اسپری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسان و ویژگی های خاص وی در طول تاریخ نظر فلاسفه را به خود جلب کرده و خواهد کرد. فلاسفه اسلامی هم که ضمن سیراب شدن از منابع قدسی، از اصول فلسفی نیز سود جسته اند، از این مهم مستثناء نیستند. دو فیلسوف شهیر مسلمان یعنی ابن سینا به عنوان نماینده مکتب مشاء و ملاصدرا به عنوان بنیان گذار حکمت متعالیه در این باب آراء بدیعی دارند. به طور کلی در فلسفه اسلامی سبب صراحت منابع اسلامی، در خصوص خلود نفس مجرد بعد از جسد اختلاف نظر نیست. بیشتر تضارب آراء مربوط به کیفیات نفس در طول حیات آدمی است. یکی از دقیق ترین نظریات راجع به نفس نظر جسمانیت الحدوث و روحانیت البقاء صدرالمتألهین می باشد که به کمال گام به گام نفس قائل است. امروزه با پیشرفت دانش اطلاعاتی به دست آمده که موید نظر ایشان است. از جمله مسئله رشد تا آخرین لحظه زندگی در روانشناسی تحولی و آزمایش راجر اسپری که مبتنی بر روانشناسی فیزیولوژیک است. لیکن با تخصصی شدن دانش بشری شاهد پدیده ای هستیم که جامعه شناس مشهور امیل دورکیم آن را آنومی خواند، یعنی گسست رابطه ارگانیک بین شاخه های متعدد دانش، که چاره ای جز پژوهش میان رشته ای ندارد. حالتی که سبب شده پژوهش تجربی متفاوت و مفارق با روش فلسفی فرض شود. پژوهش پیش رو به روش میان رشته ای، با بهره گیری از اصول فلسفی و روانشناسی فیزیولوژیک سعی بر اثبات جسمانیت الحدوث و روحانیت البقاء ملاصدرا را دارد آن هم به روش معهود علوم تجربی یعنی تجربه آزمایشی که همان آزمایش راجر اسپری می باشد. نظر به برخی شباهت های آراء شیخ الرئیس با این اصل، پژوهش به نظریات ایشان هم معطوف است البته به روش تطبیقی و مقایسه ای.
نقش تغذیه بر رابطه مزاج و معرفت در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
151 - 162
حوزههای تخصصی:
نقش غذا و کیفیت آن بر جسم و روح انسان در منابع دینی و علمی مورد تاکید بوده است. با توجه به نظریه اتحادی ملاصدرا در باب رابطه نفس و بدن بر اساس حرکت جوهری و نظریه اتحاد علم و عالم و معلوم ، بررسی ارتباط تغذیه و معرفت در انسان نیازمند پژوهشی میان رشته ای است. این مقاله با روش توصیفی و تحلیلی و تطبیقی به بررسی دیدگاه حکمت متعالیه درباره قوای نفس و ارتباط آن با قوای بدنی و کارکرد دستگاه ادراکی و شکل گیری معرفت و به تبع آن تاثیر معرفت بر رفتار و شخصیت فرد مورد مطالعه قرار گرفته است. برای این منظور به برخی یافته های طب قدیم و جدید در مورد رابطه کمیت و کیفیت غذا بر مزاج و نفس و خلقیات انسان پرداخته و نتیجه گرفته ایم که در آراء انسان شناسی صدرایی به دلیل نحوه ارتباط نفس و بدن و یگانگی آنها، تغذیه و نوع آن از نظر ناسوتی و ملکوتی بر حافظه و هوش تاثیر مستقیم و موثری دارد و بطور غیر مستقیم بر کسب معرفت و مراتب آن و نیز سلامت روانی و اخلاق و برعکس ناسلامتی روانی انسان دارد.
آپوریا؛ پرسش های فلسفی و صعوبت آن ها(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۴
7-12
حوزههای تخصصی:
مبانی انسان شناختی شکل گیری و حجیّت سیره عقلاء(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۴
99 - 130
حوزههای تخصصی:
موضوع اصل تحقیق حاضر بررسی تاثیر مبانی مختلف انسان شناسی در تحلیل چگونگی شکل گیری و حجیت سیره عقلاء است. روش به کار رفته در پژوهش حاضر رویکرد تحلیلی غیرانتقادی است. ضرورت تحقیق از آن جهت است پژوهش های پیشین به تحلیل مبانی انسان شناختی سیره عقلاء نپرداخته اند . نتایج برآمده از تحقیق حاضر عبارت است از: حجیت سیره عقلاء از منظر رویکرد تطورگرایی به گونه ای است که نه نیازمند به تایید از سوی شارع است و نه اتصالش به زمان معصوم علیه السلام در آن شرط است بلکه سیره مستحده نیز حجت است برخلاف سیره عقلاء از منظر اشاعه گرایی که حجیت سیره منوط به تایید و امضای شارع است. کما اینکه در ساختارگرایی با هر دو نتیجه مخالفت صورت گرفته و سیره حجت فطری قلمداد می شود و نیازی به تایید شارع ندارد. انسان شناسی دینی با تکیه بر ساحت عقلی انسان به ویژه تمسک به دو اصل اصاله تعمیم الفهم و العمل و اصاله التعلیم (رابطه عقل با نبوت) و با بهره گیری از ساحت فطرت انسان و همچنین چندساحتی دانستن انسان و تاکید بر کرامت اکتسابی اجتماعی انسان در تحلیل نحوه شکل گیری سیره عقلاء یاری رسان است. همچین با توجه به ساحت عقلی انسان به ویژه تکیه بر دو اصل وصول به واقع و اصل انسجام فکری و عملی و با بهره گیری از مسئولیت اجتماعی انسان بر حجیت سیره در صورت عدم مخالفت پافشاری می کند همانطور که از اصل هدایت پذیری (نیازمندی به هدایت) در اثبات حجیت استفاده می کند.
نسبت روایت قذف علم در قلب و حقیقت علم نزد ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۴)
141 - 153
حوزههای تخصصی:
بدون شک معارف شریعت علاوه بر عهده داری هدایت، کاشف از واقعیت نیز بوده و گاه نهایی ترین دست آوردهای علم بشری در لطیف ترین عبارات شرعی منعکس شده است؛ اما در این میان، برخی از دیدگاه های درون دینی در تقابل با یگدیگر، هر یک مدعی انطباق معارف خود بر مضامین شریعت اند، از جمله حدیث شریف ««العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء»» که مصداق برداشت های مختلف قرار گرفته است؛ که داوری این دیدگاه ها و ارزیابی میزان اعتبار آنها مجال وسیعتری می طلبد، لکن در این مقاله که پژوهشی میان رشته ای و تطبیقی است در پی آن هستیم که دیدگاه نهایی حکمت اسلامی که در حکمت متعالیه تجلی یافته، نسبت به دیگر دیدگاه ها، تفسیر معقول تر و هماهنگی قابل قبول تری از این روایت ارائه نموده است؛ لذا به روش تحلیلی- تطبیقی نشان داده ایم که بر خلاف دیدگاه هایی که گاه نفس را مادی و ظلمانی و حقیقت علم را خارج از ذات نفس تلقی کرده و گاه علوم را ذاتی نفس به حساب آورده اند، حکمت اسلامی میان حدوث مادی و تجرد نفس از یک سو و اکتساب و اتحاد علوم از سوی دیگر جمع نموده و تفسیر بهتری از تعبیر قذف علم در این روایت ارائه کرده است، در حکمت متعالیه نفس انسانی در ابتدا مادی است و با حدوث بدن حادث شده، اما به تدریج و با حرکت جوهری به مقام تجرد برزخی و تام رسیده، از مرتبه ادارک حسی به وهمی و مثالی و سپس درک کلیات عقلی و بالاتر از آن؛ به مرتبه عین الیقین و مشاهده اسماء و صفات الهی دست می یابد؛ چنان که در این مقاله نشان داده شده، این تبیین حکمی هماهنگی بیشتری با شریعت مقبول دارد.
تفاهم یا تقابل ابن سینا و ملاصدرا در مساله حدوث نفس انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو درباره حدوث نفس انسانی است؛ آیا نفس انسانی قدیم است یا حادث؟ آیا حادث روحانی است یا جسمانی؟ آراء پیرامون آن، متفاوت و گهگاه متضاد است و دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا از سوی طرفداران دو مکتب سینوی و صدرائی مجادلات دراز دامنی را برانگیخته است. ابن سینا که تحقیقات گسترده او در علم النفس و بویژه نفس انسانی تاکنون بدون رقیب است مدّعی حدوث روحانی نفس و ملاصدرا که بعد از ابن سینا در بین فیلسوفان مسلمان، بیشترین اهتمام را به مسأله نفس دارد، حدوث نفس را جسمانی می داند؛ سزاوار توجه است که باور به جاودانگی و مفاهیم الهیاتی مرتبط با آن، پیش از تعیین تکلیف در خصوص جسمانیت یا روحانیت نفس انسانی، تلاشی همراه با کاستی است، چراکه تأثیرپذیری نتایج از مبادی، امری گریزناپذیر است؛ عدم رهیافت به پاسخی قطعی در موضوع حاضر، پژوهشگر را در ترسیم چگونگی ارتباط نفس با بدن، فساد یا خلود نفس و در نهایت تصور درست معنای زندگی دچار پرسشهای فراوان و بن بست های فلسفی خواهد نمود؛ پژوهش کوشیده است با ارائه دلائل دو دیدگاه و نقد و بررسی، بیان نماید کدامیک از دو نظریه همخوانی بیشتری با مبانی عقلی دارد و آنچه این پژوهش را متفاوت از تحقیقات پیشین می سازد این است که بر اساس ارزیابی و تحلیل و به روش عقلی در پی یافتن پاسخ این پرسش اساسی است که آیا چنان که در نگاه نخست برداشت میشود این دو نظریه، تقابل جدّی با هم دارند یا اینکه نگره صدرائی را می توان در راستای دیدگاه ابن سینا ارزیابی نمود.
بررسی تأثیر اندیشه های میرسیدشریف گرگانی درباره توحید وجودی بر عرفا و حکمای متأخر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میرسیدشریف گرگانی بسبب تمایلات صوفیانه اش، به مسئله توحید عرفانی توجه ویژه داشته است. او نظریه «وحدت وجود و کثرت موجود» را بر اساس اصالت وجود، در مورد حق تعالی تبیین میکند، اما نظریه «وحدت وجود و موجود» را از یکسو در تعارض با بداهت عقلی میبیند و از سوی دیگر، درک آن را متوقف بر تحقق طوری ورای طور عقل میداند. از نظر او، اگر تحقق «طوری ورای طور عقل» انکار گردد، و آنچه عقل علیه آن شهادت میدهد، امری مردود دانسته شود، چاره یی نیست جز آنکه مکاشفات و مشاهدات عارفان با فرض صحتشان به آنچه مورد پذیرش عقل است، تأویل شوند. او خود، وحدت شهود را بعنوان راه حل پیشنهاد کرده است. تأمل در میراث کلامی، فلسفی و عرفانی قرن نهم تا یازدهم، گویای تأثیر بسیار اندیشه های میرسیدشریف گرگانی درباره توحید وجودی، بر اندیشمندان این برهه است. مقاله حاضر در تلاش است این تأثیر و تأثر را تبیین نماید.
عرفان شیعی یا قرائت شیعی از سنت عرفانی؟ براساس تعلیقات امام خمینی بر فصوص الحکم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عارف و حکیم و فقیهی شیعی مانند امام خمینی صرفاً قرائتی یا خوانشی شیعی از مکتب ابن عربی دارد، نه عرفانی مستقل و با صفتی شیعی. به عبارت دیگر، امام، مبانی و اصول عرفانی مکتب ابن عربی را پذیرفته، و تنها در برخی از مسائل فرعی و جزئی از منظری شیعی به تبیین یا نقد نظرات ابن عربی پرداخته است. استشهاد امام به ادعیه و احادیثی که شیعیان از طریق اهل بیت(ع) روایت می کنند، و تمسّک او به کلام شیعی برای اثبات عصمت علمیِ انبیاء، و توسّل او به نظریه امامت در شیعه برای تبیین مصادیق خلافت ظاهری پس از رسول خدا(ص)، عرفانِ مورد نظر امام خمینی و عارفانی چون او را به صفت شیعی مزیّن نمی کند، بلکه تنها می تواند قرائت و خوانشی از یکی از مهم ترین مکاتب عرفانی در عالم اسلام باشد. بدین سان راقم این سطور در پژوهش حاضر که با روش توصیفی تحلیلی انجام شده است؛ تمسّک به ادعیه و احادیث شیعی، پای بندی کامل به شریعت در ردای فقاهت، حصر مصادیق انسان کامل در معصومین(ع) و ایراد منازعات کلامی، را از شاخصه هایی می داند که در باب معنای قرائت شیعیِ امام خمینی از سنّت عرفانی ابن عربی احصا کرده است. امام معتقد است که طریقت و حقیقت جز از راه شریعت حاصل نخواهند شد، زیرا ظاهر راه باطن است بلکه ظاهر از باطن انفکاک ناپذیر است. اساساً عارفان شیعی مانند امام خمینی مصادیق اتمّ و اکمل مفهوم انسان کامل را رسول خدا(ص) و به تبع او معصومین(ع) قلمداد می کنند. امام خمینی در دفاع از مکتب تشیع و آموزه های کلیدی آن خصوصاً امامت همچون دیگر متکلّمان نیز از علم کلام البته به اندازه ضرورت بهره می برد، و در اثنای مباحث عرفانی، استدلالاتی کلامی طرح کرده و به نقد عارفانی چون ابن عربی می پردازد.
مراتب ایمان در حکمت متعالیه ملاصدرا و مراحل رشد ایمان از دیدگاه فاولر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا بر اساس مبانی حکمت متعالیه، بویژه حرکت جوهری، تشکیک در مراتب وجود، انسان و شناخت، به بیان مراتب ایمان پرداخته است. او گاه ایمان را به تقلیدی، برهانی و عیانی و گاهی به ظاهری و حقیقی و همچنین به لفظی، معنایی، حقیقی (برهانی یا کشفی) و استغراق در نور احدیت تقسیم کرده است. از نظر او، اوج ایمان از آنِ کاملان در عقل نظری و عملی است که اندک افرادی از آنان به خلافت الهی و انسان کامل میرسند. جیمز فاولر، الهیدان و روانشناس معاصر، با تأثیرپذیری از برخی الهی دان ان ج دید مسیح ی مانن د تیلی خ و روان شناسانی مانند پیاژه، کولبرگ و اریکسون، رشد ایمان را در شش مرحله تبیین کرده اس ت: 1) شه ودی تصویری، 2) اسطوره ی ی واقعی، 3) ت رکیب ی ع رف ی، 4) ان ف رادی انتق ادی، 5) پیونددهنده، 6) دین جهانی. وسعت نظر شناختی و اخلاقی خویش، نمونه یی از مرحله ششم ایمان هستند. در این نوشتار ابتدا با روش توصیفی تحلیلی به تبیین دیدگاه ملاصدرا درباب مراتب ایمان و دیدگاه فاولر درباره مراحل رشد ایمان پرداخته و سپس به مقایسه نقاط اشتراک و تفاوت و ارزیابی این دو دیدگاه پرداخته شده است.
اثبات پذیری اتحاد عاقل و معقول با صدق مشتق بر مبدأ و بازکاوی ایرادها(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۶
97 - 110
حوزههای تخصصی:
حکیم سبزواری با احاطه خاص خود بر مبانی و مواضع اصیل حکمت متعالیه چندین برهان مبتکرانه بر اتحاد عقل و عاقل و معقول اقامه نموده است که برهان صدق مشتق بر مبدأ از جمله آنها می باشد. این برهان که ماده و محتوای آن برگرفته از عناصر وثیق حکمت صدرایی است، در دلالت بر مقصود، تام می باشد و استحکام خود را نیز از مبانی و رهیافت های صدرایی در مواضع هستی شناسانه و معرفت نفس به دست آورده است. در واقع، برهان یادشده استنتاجی از استلزامات عناصر متقن و مستدل در حکمت متعالیه است. از مهم ترین اصول بنیادی این برهان، توجه به سیر تکاملی و تحولی نفس از مبدأ جسمانیت تا مقصد عقلیت و اتحاد با معقولات و وصول به تجرد و روحانیت است. همچنین اعتباری بودن تفاوت مبدأ و مشتق به نوبه خود، نقشی بزرگ در توجیه این برهان برعهده دارد و روایی آن را تسهیل نموده است. عدم توجه به این نکات، برخی را به توهم خدشه بر این برهان کشانده است که در نتیجه، برای تمامیت و بازسازی آن به راه های انحرافی همانند استفاده از قیاس مساوات توسل جسته اند که به معنای نابودی این برهان خواهد بود. توجه به کاربست منطق استوار حکیم سبزواری در تقریر این برهان، کافی است تا این گونه پیرایه های زائد را دفع کند و راه برهان را به سوی اثبات نتیجه یعنی اثبات اتحاد عاقل و معقول بگشاید.