فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۲۱ تا ۱٬۲۴۰ مورد از کل ۱۰٬۴۱۰ مورد.
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۰
286 - 301
حوزههای تخصصی:
ظرفیت برد نقش مهمی در پایداری زیست محیطی شهرها دارد، بطوریکه به ایجاد تعادل بین جمعیت و منابع موجود در یک منطقه می پردازد. توجه به مقوله ظرفیت برد در برنامه ریزی برای شهرها از یک طرف به مدیریت بهتر تصمیمات شهری در زمینه ی هزینه ها و امکانات و از طرف دیگر به حفظ منابع با کیفیت مطلوب برای نسل های آینده منجر می شود. با عنایت به این امر در این پژوهش در جهت بررسی ظرفیت برد شهری منطقه 4 تبریز، ظرفیت سه شاخص زباله شهری، شبکه معابر و فضای سبز شهری در پاسخگویی به جمعیت ساکن در منطقه مورد بررسی قرار گرفته است. رویکرد حاکم بر پژوهش توسعه ای_کاربردی و روش تحقیق از نوع توصیفی _تحلیلی می باشد. داده های مورد نیاز به روش اسنادی، میدانی و کتابخانه ای و پیمایشی گردآوری شده است. برای تعیین ظرفیت برد ابتدا پتانسیل بهره وری هرکدام از منابع برآورد و سپس براساس جمعیت، میزان آستانه های مجاز بیان و با استانداردهای زیست محیطی مورد مقایسه و بررسی قرار گرفته است، پس از تلفیق و ترکیب داده ها به تهیه نقشه ها در محیط جی آی اس پرداخته شده است. .نتایج نشان می دهد که فضای سبز شهری با ظرفیت جمعیت پذیری حداقل659617 و حداکثر7420690 نفر در برابر جمعیت 325898 نفر منطقه چهار در وضعیت مطلوب قرار دارد. شاخص زباله با ظرفیت پذیری حداقل150000 نفروحداکثر 240000نفر باتوجه به جمعیت منطقه در وضعیت نامطلوبی بوده همچنین در زمینه شاخص شبکه معابر با ظرفیت جمعیت پذیری حداقل 96384 و حداکثر 112544 نفر در مقابل ظرفیت جمعیتی منطقه در بازه فشار بحرانی قرار دارد.
ارزیابی عوامل پیش ران برنامه ریزی محله ای در شهر اردبیل با رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی محله ای تمام ویژگی ها و ابعاد زندگی شهری را در بر می گیرد که با ارزیابی عوامل پیش ران آن می توان به بالاترین هدف برنامه شهری یعنی عدالت فضایی دست یافت و بستر مناسبی را برای توسعه پایدار شهری فراهم نمود. در همین راستا، هدف اصلی این تحقیق شناسایی عوامل کلیدی و نیروهای پیش ران برنامه ریزی محله ای در شهر اردبیل با رویکرد آینده پژوهی می باشد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق شامل پژوهشگران در حوزه برنامه ریزی محله ای در شهر اردبیل می باشد. حجم نمونه به روش نمونه گیری گلوله برفی 30 نفر بدست آمده است(با اشباع نظری) و برای تجزیه و تحلیل داده های این تحقیق از نرم افزار میک مک استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که متغیرهای قوانین و دستورالعمل-ها، بینش راهبردی، سیستم اداری، تفویض مسئولیت و قانونمندی، بالاترین رتبه های تأثیرگذاری و متغیرهای اعتماد اجتماعی، مشارکت ساکنین، توافق جمعی، امنیت و تفویض مسئولیت، بالاترین رتبه های تأثیر پذیری کلی را داشته اند. در حالت کلی از میان 23 متغیر بررسی شده این پژوهش، تعداد 12 متغیر قوانین و دستورالعمل ها، سیستم اداری، بینش راهبردی، مسئولیت پذیری، طرح های بالادستی، قانونمندی، عدالت محوری، شفافیت، بستر مشارکتی، تفویض مسئولیت، اثربخشی و پاسخ گویی به عنوان عوامل پیش ران برنامه-ریزی محله ای در شهر اردبیل انتخاب شده اند. نتیجه این که هرگونه برنامه ریزی محله ای در شهر اردبیل باید نقش کلیدی عوامل مذکور را مورد توجه قرار دهد. این متغیرها در بهبود برنامه ریزی محله ای در شهر اردبیل دارای قدرت نفوذ بالا و وابستگی پایینی هستند و اولویت اول در برنامه ریزی محله ای در شهر اردبیل به حساب می آیند
برنامه ریزی و طراحی کالبدی فضاهای شهری با تاکید بر مخاطرات طبیعی (مورد مطالعه: شهر زابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه به منظور کاهش آسیبپذیری فضاهای کالبدی شهری در مقابل مخاطرات طبیعی و لزوم اتخاذ صحیح تصمیمها و اجرای عملیات متناسب با آن و همچنین با توجه به پیشرفت دانش و تکنولوژی بشری، برای ارائه تصویری روشن از عواقب ناشی از مخاطرات، ارزیابی میزان طراحی کالبدی فضاهای شهری متناسب با مخاطرات طبیعی ضروری است. از این رو، هدف پژوهش حاضر، برنامهریزی و طراحی کالبدی فضاهای شهری زابل با تاکید بر مخاطرات طبیعی میباشد. روش تحقیق تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانهای، اسنادی و میدانی میباشد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS و مدل تصمیمگیری WASPAS استفاده شده است. جامعه آماری در پژوهش حاضر شامل دو بخش میباشد.بخش اول مربوط به ساکنین شهر زابل که اساس فرمول کوکران تعداد (385 نفر) به عنوان حجم نمونه تعیین شد،در بخش دوم نیز بر اساس نمونه گیری هدفمند تعداد ۲۰ نفر از افراد متخصص و خبرگان محلی و افراد مطلع و آگاه به عنوان حجم نمونه در این بخش انتخاب گردید. نتایج آزمون تی نشان داد، در تمامی گویهها، میانگینهای به دست آمده پایینتر از حد متوسط عدد ۳ میباشد، که گویای عدم رعایت طراحی کالبدی فضاهای شهر زابل بر اساس مخاطرات طبیعی میباشد. همچنین نتایج آزمون رگرسیون چندگانه خطی نشاندهنده این است که بین طراحی کالبدی فضاهای شهر زابل و مخاطرات طبیعی، در سطح اطمینان بالای ۹۹/۰، رابطه معناداری وجود ندارد. در نهایت نتایج مدل تصمیمگیری WASPAS نشان داد ناحیه دو با وزن به دست آمده ۹۲۳/۳، بیشترین میزان رعایت طراحی کالبدی را بر اساس مخاطرات طبیعی را دارد.
زیست پذیری اقتصادی سکونتگاه های روستایی پیرامون کلانشهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم زیست پذیری پیچیده و شامل جنبه های مختلف زندگی است که در مکان های مختلف تعاریف نسبتاً مشابه ای دارد. به طور کلی می توان گفت تمامی مولفه هایی که زمینه ساز ایجاد سکونتگاهی با کیفیت هستند میزان زیست پذیری و سطح رضایت ساکنان روستایی را افزایش می دهند. این مولفه ها در ابعاد مختلف محیطی- اکولوژیکی، اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، نهادی- مدیریتی و کالبدی ظاهر می شوند. از میان این ابعاد، علی رغم این واقعیت که بعد اقتصادی تنها عامل موثر بر زیست پذیری نیست به طرز قابل توجهی در درک این مفهوم برای ساکنان موثر است. به همین دلیل در پژوهش حاضر به شناسایی و تحلیل زیست پذیری اقتصادی در سکونتگاه های روستایی پیرامون کلانشهر رشت (37 روستا) با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی پرداخته شده است. پس از مطالعات اسنادی، به کمک روستاییان و مدیران روستایی چهار شاخص اقتصادی شامل اشتغال و درآمد، هزینه های خانوار، ارزش زمین و مسکن و گردشگری در محدوده مورد مطالعه شناسایی و به کمک شاخص ها نمرات زیست پذیری محاسبه شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد روستای پیرکلاچای بالاترین و روستای ورازگاه پایین ترین نمره زیست پذیری اقتصادی و شاخص ارزش زمین و مسکن (00/9) موثرترین و شاخص گردشگری (2/1) کم اثرترین شاخص ها بر زیست پذیری اقتصادی هستند. همچنین از آزمون T تک نمونه برای اثبات معناداری و قابلیت تعمیم نتایج پژوهش و تحلیل رگرسیون جهت نشان دادن تاثیر بعد اقتصادی بر زیست پذیری استفاده شده که نتایج حاکی از تاثیر اندک بعد اقتصادی بر زیست پذیری در محدوده مورد مطالعه است که البته با فراهم نمودن زمینه ای در جهت افزایش اشتغال و همچنین تمرکز بر جذب گردشگر با توجه به پتانسیل های موجود می توان امید داشت با تقویت زیست پذیری اقتصادی، سطح زیست پذیری روستاهای مورد مطالعه افزایش یابد.
تحلیل اثر اندازه بهینه دولت بر اشتغال بخش کشاورزی در اقتصاد ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعیین میزان رشد بهینه مخارج و اندازه دولت و اثر آن برمتغیرهای کلان اقتصادی یکی از موضوعات مهم در حوزه اقتصاد بخش عمومی می باشد . افزایش مخارج دولت برمتغیر های اقتصادی تاثیر گذار بوده و می تواند منجر به افزایش تولید و اشتغال گرددد.هدف این نحقیق بررسی عوامل موثر بر اندازه بهینه دولت در اقتصاد ایران و اثر ان براشتغال بخش کشاورزی می باشد. در این تحقیق ابتدا با استفاده از روش کنترل بهینه پویا نرخ رشد بهینه برای اندازه دولت براورد گردید. در ادامه اثر اندازه بهینه دولت بر اشتغال بخش کشاورزی با روشARDL و استفاده از نرم افزار Eviews مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از براورد معادله نشان می دهد در وضعیت موجود روند مخارج دولت ، متغیر اندازه دولت هم درکوتاه مدت و هم در بلند مدت اثر منفی و معنادار براشتغال بخش کشاورزی داشته است . اما اثر اندازه دولت در حالت بهینه ، اثر مثبت بر اشتغال بخش کشاورزی می باشد .به عبارتی حرکت به سمت اندازه بهینه دولت دراقتصاد ایران اثر گذاری بیشتری بر اشتغال بخش کشاورزی خواهد داشت . بنا براین باید دراعمال سیاست مالی موضوع بهبنگی در سیاستگذاری مورد توجه قرار گیرد.
تحلیلی بر ارائه راهکارها و سیاست های تأمین منابع درآمد پایدار در کلانشهر تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال دوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۵)
103 - 114
حوزههای تخصصی:
کسب درآمد در شهرداری ها از اموری است که تأثیر عمده ای در ارائه خدمات شهری به شهروندان دارد. اگر شهرداری ها نتوانند درآمد کافی و پایدار به دست آورند، نخواهند توانست تاسیسات ضروری در شهر را ایجاد و اداره کنند. نکته حائز اهمیت در بحث تامین و اصلاح منابع مالی شهرداری ها، پایداری منابع درآمدی است؛ به طوری که این درآمدها باید علاوه بر داشتن قابلیت اتکاء و استمرار پذیری، تهدیدی برای توسعه پایدار شهری نیز نباشند. این پژوهش، یک تحقیق کاربردی و روش آن توصیفی تحلیلی است. علت انتخاب تحقیق، دستیابی به اصول و معیارهای تاثیرگذار «تأمین منابع درآمدی پایدار برای شهرداری شهر تهران» است. برای دستیابی به اهدف پژوهش، پس از بررسی ادبیات نظری و مصاحبه های اکتشافی 11مؤلفه اصلی شاخص های تامین مالی پایدار شناسایی شد و پس از مطالعات تطبیقی، جهت بررسی میدانی و اعتباربخشی به وضعیت پایداری درآمدهای مورد مطالعه، پرسشنامه ای تهیه شد و توسط 150 نفر از اساتید و کارشناسان شهرسازی، اعضای شورای شهر، مدیران و معاونان ارشد مالی، مشاوران، کارشناسان و صاحب نظران مالی، اساتید صاحب نظر، مدیران در آمد و کارشناسان تشخیص درآمد شهرداری های 22 گانه مناطق تهران تکمیل شد. نتایج تحقیق نشان داد پایدارترین نوع درآمد برای شهر تهران که قابلیت اجرایی نیز دارد دریافت سهم مناسبی از مالیاتهای دولت چه در قالب مالیات بر ارزش افزوده و چه به صورت انتقال درصدی از مالیات های ملی به عنوان سهم شهرداری می باشد.
کاربست اصول و ملاحظات توسعه مجدد اراضی قهوه ای شهری: پهنه صنعتی متروک در محله حکیمیه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همجواری اراضی قهوه ای با بافت شهر و خصوصا محلات مسکونی، در پی توسعه شهری، تهدیدی جدی و در عین حال، فرصتی حیاتی ناظر بر تنزل و یا ارتقا کیفیت های زیست نظیر سرزندگی، پویایی و امنیت محیطی است. علیرغم تلاش های انجام شده در سال های اخیر، در جهان و نیز کشور، به منظور احیاء و توسعه مجدد این اراضی، تدوین اصول و ملاحظات مدون به منظور کاربست در فرآیند توسعه مجدد آن ها، هم چنان مغفول مانده است. از این رو، پژوهش حاضر به دنبال کاربست اصول و ملاحظات در چارچوب توسعه مجدد اراضی قهوه ای شهری است. رویکرد پژوهش، کیفی و روش شناسی در سطح نظری، فراترکیب است تا اصول و ملاحظات ابتدا از میان ادبیات، استخراج و تدوین و سپس در سطح تجربی و مبتنی بر روش مطالعه موردی، در ارتباط با نمونه ای عینی، به صورت مصداقی واکاوی شوند. این چنین، اصول «درک اهمیت و روایت مکان»، «تعیین علل فرسودگی و متروک شدن سایت»، «پاکسازی یا مهار آلودگی ها»، «سازگاری استفاده ثانویه متناسب با شرایط سایت و بافت پیرامونی»، «انعطاف پذیری به منظور استفاده مجدد»، «حفظ، نمایش و به کارگیری عناصر هویتمند و واجد ارزش» و «حفظ و ارتقاء کیفیت دید» و ملاحظات اختصاصی هر یک، در پهنه صنعتی متروک متعلق به کارخانه روغن نباتی ناب واقع در محله حکیمیه شهر تهران، به عنوان نمونه مطالعاتی، مورد کاربست قرار گرفته اند. پیاده سازی و تطبیق اصول هفت گانه مذکور متناسب با شرایط خاص هر سایت، گامی اساسی و رهیافتی کلیدی در پاسخ به چالش توسعه مجدد اراضی قهوه ای شهری و متعاقبا مراحل برنامه ریزی و طراحی آن ها است.
بازخوانی جایگاه حکمت در کالبد معماری ایران با بهره گیری از جمع جمال تشبیهی-جلال تنزیهی در دوره صفویه (مطالعه موردی: مسجد-مدرسه چهارباغ اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در اندیشه اسلامی میان هنر و حکمت پیوندی ضروری وجود دارد البته این حکمت بر پایه معرفتی است که سرشتی معنوی و روحانی دارد به همین دلیل برای معمار اسلامی و بطور کلی هنر اسلامی مهمترین مسئله توحید و وحدت است وحدتی که از مراتب ذات احدی در مرتبه اسما و صفات الهی در عالم تجلی کرده است. یکی از راه هایی که می توان به جایگاه حکمت در هنر و معماری در اسلام پی برد مسئله تشبیه و تنزیه است. این تجلی در عرفان ابن عربی بر اساس جمع میان تشبیه و تنزیه است بطوریکه در حوزه هنر اسلامی، هنر تشبیهی- تنزیهی را به دنبال داشته است. ایران، در طول تاریخ اسلام همواره یکی از مراکز هنر اسلامی و معماری ایرانی از جمله غنی ترین زمینه های تجلی آن بوده است خصوصاً در دوره صفویه که روزگار تلاقی حکمت با مفاهیم پایدار عرفانی در دوره اسلامی است. بناهای مذهبی این دوره، مهمترین تجلی گاه هنر عرفانی در عصر صفویه بوده است؛ زیرا مدارس در جایگاه مهمترین مراکز ایدئولوژی عصر صفویه توام با مساجد به گونه ای شکل گرفته اند که از طریق رمز و تمثیل، با روشنی خیره کننده ای اسماء و صفات الهی را جلوه گر نمایند لذا هدف از پژوهش تبیین جایگاه حکمت در کالبد معماری ایران با بهره گیری از جمع جمال تشبیهی- جلال تنزیهی در دوره صفویه با تاکید بر نگرش عرفانی محی الدین ابن عربی است. مسجد مدرسه چهارباغ اصفهان که یکی از شاهکارهای معماری مذهبی دوره صفویه است بعنوان نمونه موردی انتخاب شد. نوع تحقیق کیفی است که با رویکرد تفسیری تاریخی انجام شده است گردآوری داده ها از طریق مطالعات اسنادی و کتابخانه ای صورت گرفته است که ابتدا بعد از استخراج محمل های کیمیایی معنا، در بخش تحلیلی مقاله با بهره گیری از صور تشبیهی و صور تنزیهی مولفه های معنایی، به بازخوانی جمع جمال تشبیهی- جلال تنزیهی در کالبد مسجد مدرسه چهارباغ اصفهان پرداخته شده است. در خاتمه، نتایج پژوهش نشان می دهد که در کلیه اندام کالبدی معماری مسجد مدرسه چهارباغ اعم از نظام ورودی، حیاط بهمراه بدنه های آن و همچنین گنبدخانه جمع میان جمال تشبیهی- جلال تنزیهی وجود دارد که نور و هندسه بعنوان محمل های معنایی در حوزه جمال تشبیهی مولفه های شفافیت و نورانیت، جلوه رنگین، سیالیت (تداوم) و پیچیدگی را نشان می دهد و در حوزه جلال تنزیهی حضور الهویت را با رفعت، ایستا بودن، تقارن، سادگی و فضای تهی مرکز گرا جلوه می نماید تا نشان دهد حضور حقیقت در مسجد مدرسه چهارباغ اصفهان (در بینش عرفانی) بصورت جمع میان جمال تشبیهی-جلال تنزیهی است.
فراتحلیل کیفی مطالعات محله در ایران با تأکید بر پژوهش های جغرافیای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محله به عنوان اصلی ترین جزء حیاتی شهر و کوچک ترین سازمان سیاسی-مدیریتی و خُردترین قلمرو اجتماعی، به دلیل برخورداری از ابعاد متنوع، توسط رشته های علمی-هنری گوناگونی مطالعه می شود. موضوع و هدف مقاله حاضر، ارزیابی علمی مقالاتی است که در حوزه جغرافیای شهری ایران درباره محله، ابعاد و مسائل آن انتشار یافته است. جامعه آماری 102 مقاله علمی- پژوهشی است که در رشته جغرافیای شهری نوشته شده و در اختیار همگان است که با توجه به چک لیست استاندارد PRISMA و 27 شاخص برای تجزیه وتحلیل مقالات در چارچوب روش فراتحلیل کیفی استفاده شده است. در این ارزیابی به مضمون ها و مفاهیمی همچون: موضوع، الگو، ماهیت و هدف، شیوه استفاده از نظریه، سبک و روش تحقیق، روش گردآوری داده ها و قلمرو جغرافیایی، رویکرد هریک از مقالات و درنهایت دسته بندی و ارائه نتایج آنان پرداخته شده است. نتایج مقاله نشان داد که بیشترین توجه مقالات جغرافیایی در مرتبه اول به توسعه محله ای (44 درصد مقالات) و در مرتبه دوم به ابعاد اجتماعی (35 درصد مقالات) و سایر مباحث دیگر در بررسی محلات شهری است. پراکندگی و ازهم گسیختگی مضامین مطالعه شده؛ تکیه بر روش های کمّی، تأکید بیش ازحد بر تکنیک پرسشنامه و تکیه صرف بر توصیف یا تحلیل اطلاعات مستخرج از آن (44 درصد مقالات)، تعدد آثار تقلیدی در بحث پایداری محلات، توسعه پایدار محله و... (38 درصد مقالات)، مخدوش بودن پایگاه روش شناسی (78 درصد مقالات)، عدم تولید نظریه به عنوان ویژگی غالب تحقیقات محله ای است. اغلب مقالات مطالعه شده فاقد بنیان های نظری صحیح بوده و به مفاهیم، پیشینه و معرفی چند مفهوم و نظریه به طور ناقص در بخش مبانی نظری اکتفا شده است (71 درصد مقالات). بیشتر مضامین مطالعه شده را نمی توان محله شناسی قلمداد کرد، بلکه بیشتر توصیفی از یک متغیر در محله، آن هم به گونه ای منزوی و گسیخته است.
پتانسیل سنجی توسعه ژئوتوریسم در مناطق پیرامونی شهرهای مناطق خشک (مطالعه موردی: شهر جدید ایوانکی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژئوتوریسم یکی از ارکان گردشگری است که بر چشم اندازها، فرم ها، و فرایندهای به وجودآورنده آن ها تأکید دارد. بدیهی است هر منطقه ای با توجه به محیط جغرافیایی خود از استعدادها و جذابیت های متفاوتی برخوردار است. شهر جدید ایوانکی در غرب استان سمنان جزو مناطقی است که از یک سو در حاشیه منطقه خشک ایران و از سوی دیگر در پای کوه های البرز قرار گرفته و به نظر می رسد پتانسیل زیادی برای توسعه صنعت ژئوتوریسم داشته باشد. با توجه به اهمیت موضوع، هدف از انجام این پژوهش پتانسیل سنجی ژئوسایت های پیرامون شهر جدید ایوانکی است. برای دستیابی به این هدف، داده های اصلی پژوهش را اطلاعات اسنادی، مصاحبه، و مشاهدات میدانی تشکیل داده اند. همچنین، برای تحلیل داده ها نرم افزار های ARCGIS و SPSS ابزارهای اصلی پژوهش را تشکیل داده اند. در این راستا، ضمن انجام بررسی های کتابخانه ای و مصاحبه، ژئوسایت های منطقه شناسایی شده است. سپس، با به کارگیری روش های کامنسکو، کوبالیکوا، و روش بومی به عنوان ابزارهای مفهومی، به ارزیابی ژئوسایت های مورد اشاره در پیرامون منطقه مورد بررسی پرداخته شده است. هدف از به کارگیری سه روش یادشده آزمون سنجی و ارزیابی این مدل ها و انتخاب بهترین مدل سازگار با شرایط منطقه بوده است. بنابراین، به منظور تعیین ارزش نهایی ژئوسایت ها، امتیاز نهایی هر ژئوسایت در هر روش به صورت درصد از مجموع به دست آمده است و درنهایت با به دست آوردن میانگین درصد هر سه روش، ارزش نهایی هر ژئوسایت محاسبه شده است. بر اساس نتایج به دست آمده، در بین ژئوسایت های منطقه، ژئوسایت تنگه واشی با میانگین ۶ / ۷۹ امتیاز دارای بالاترین امتیاز است و بعد از این ژئوسایت نیز ژئوسایت های تونل نمکی و معادن نمکی به ترتیب با ۱ / ۷۸ و ۶ / ۷۲ امتیاز دارای بالاترین میانگین امتیازند. مجموع نتایج به دست آمده بیانگر این است که قرارگیری شهر جدید ایوانکی در حدفاصل ژئوسایت های مناطق کوهستانی و کویری سبب شده است تا این شهر پتانسیل بالایی به عنوان یکی از مراکز گردشگری داشته باشد.
مدیریت اقلیمی فضاهای باز محلات شهری از طریق کنترل تناسبات پوسته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عدم توجه معماری و شهرسازی معاصر به محیط زیست و سازگاری با اقلیم منطقه، مشکلات زیست محیطی فراوانی به همراه داشته است. هدف این پژوهش در راستای حل بخشی از مسئله، دستیابی به تناسبات حاکم بر پوسته های فضای باز محلات شهری است که ویژگی های منحصر به فردی در راستای همسازی با اقلیم منطقه خود دارند. بافت قدیم شهر یزد از بهترین الگوهای معماری همساز با اقلیم گرم و خشک ایران است که آموزه های آن می تواند دستورالعمل های مناسبی جهت معماری و شهرسازی معاصر به طراحان دهد. لذا سه محله از بافت تاریخی شهر یزد به عنوان نمونه های پژوهش انتخاب شدند. این پژوهش از نوع کاربردی و روش شناسی آن توصیفی-تحلیلی است که به روش کتابخانه ای و برداشت میدانی انجام گرفته است. شیوه تحقیق و تجزیه و تحلیل داده ها ترکیبی از دو روش کیفی و کمی بوده، که ابتدا ویژگی های هندسی پوسته های 143 پلاک از گذرها، ورودی ها و میدان های اصلی محلات برداشت شده و مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفتند و با مقایسه و تحلیل نتایج آن، تناسبات پوسته ها در این اقلیم، بدست آمدند. نتایج نشان می دهد که متوسط ارتفاع و متوسط عرض پوسته میدان ها بیشتر از گذرها و ورودی ها، نسبت ارتفاع به عرض پوسته میدان ها 1 به 7/5 و در گذرها 1 به 39 ، عرض پوسته میدان ها حدود 6 برابر و در گذر 39 برابر ارتفاع می باشد. یافته ها حاکی از وجود نسبت ها و روابطی در پوسته ها است که تحت تأثیر ویژگی های اقلیمی منطقه گرم و خشک ایران قرار دارند و می توان آنها را در فضاهای باز محلات شهری مدیریت کرد.
تحلیل نقشه دانش تاب آوری اقتصاد روستایی در برابر مخاطرات محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی و تحلیل زیست بوم مطالعات جهانی در حوزه تاب آوری اقتصاد روستایی، به دلیل تکثر و پراکندگی زیاد روستاهای کشور، آسیب پذیری سگونتگاه های روستایی در مواجهه با انواع مخاطرات طبیعی و انسانی و پیامدهای مختلف ناشی از آن ها ضرورتی مضاعف دارد، لذا واکاوی انبوه اسناد علمی معتبر و دانش فربه تولید شده جهانی، در این زمینه می تواند راهگشای بسیاری از مطالعات و اقدامات توانمندسازی اقتصادی جوامع محلی در سطح کشور باشد. در این راستا هدف کلی مطالعه حاضر، تحلیل نظامند شبکه دانش و ترسیم نقشه تاب آوری اقتصاد روستایی با بررسی شبکه هم نویسندگی و هم رخدادی واژگان این حوزه است تا منبع ها و روندهای دانش و کمبودهای آن را مشخص گردد. برای انجام این تحقیق درآغاز، داده ها از پایگاه اطلاع رسانی اسکوپوس احصاء شدند. آن گاه، مرحله های داده آمایی انجام و بر پایه ی هدف های تحقیق، داده های نهایی با استفاده از الگوریتم های مبتنی بر تحلیل شبکه ی اجتماعی در نرم افزار VOSviewer ارزیابی و تحلیل گردید. یافته ها نشان دادند که از میان بیش از 1105 سند علمی و 3493 نویسنده، کشورهای آمریکا، انگلستان و استرالیا، چین و ایتالیا بیشترین انتشارها و نویسندگانی چون سالویا، کورانتا، شاو و کاستیلو بالاترین ارجاع ها را داشته اند. خوشه ی فکری لی جینگ از چین، بیشترین تراکم شبکه را دارا بود. تحلیل هم رخدادی واژگان، چهار خوشه ی پژوهشی در مطالعات تاب آوری اقتصاد روستایی مرتبط با پیوندهای حکمروایی، تغییرات اقلیمی، توسعه پایدار و فقر را آشکار ساخت. یافته های تحلیل شبکه دانش و ترسیم نقشه آن در این مطالعه می تواند دستاوردهای ارزشمندی برای پژوهشگران جغرافیا و برنامه ریزی روستایی داشته باشد و افق های نوین مطالعاتی را به روی آنان بگشاید.
استراتژی های تنوع بخشی فعالیت های اقتصادی نواحی روستایی در معرض خشکسالی(مطالعه موردی: شهرستان چناران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ایران خشکسالی عامل اصلی شکل گیری بحران آب است. از سوی دیگر بررسی ساختار اقتصادی نواحی روستایی کشور نشان می دهد کشاورزی محور اساسی تأمین معیشت و تنها رکن اقتصاد روستا محسوب می شود هرچند چنین ساختاری در گذشته با توجه به اقتصاد بسته و ویژگی های روستا و روستائیان قابلیّت دوام داشت ولی با بروز ناپایداری در زمینه های مختلف ازجمله بروز خشکسالی مشکل بتواند آسیب پذیری خانوارهای کشاورز روستایی را در برابر تکانه های بیرونی کاهش دهد. بر این اساس مطالعه حاضر به شناسایی استراتژی های تنوع بخشی فعالیت های اقتصادی در نواحی روستایی در معرض خشکسالی می پردازد. روش تحقیق از نظر ساختار، توصیفی- تحلیلی و از نظر ماهیت، کاربردی است. جامعه آماری 133 آبادی دارای بیش از 20 خانوار بوده است که بر اساس فرمول تعیین حجم نمونه 15 آبادی به عنوان نمونه انتخاب و ابزار پژوهش به کمک 46 خبره محلی تکمیل گردید. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک دو ابزار مدیریت استراتژیک SWOT-QSPM انجام شد. بر اساس مطالعات اکتشافی، 19 نقطه قوت و فرصت به عنوان مزیت و 27 نقطه ضعف و تهدید به عنوان محدودیت پیش روی تنوع بخشی فعالیت های اقتصادی نواحی روستایی در معرض خشکسالی، شناسایی گردید. نتایج نشان داد؛ با توجه به امتیازات بدست آمده از ماتریس IFE=2.99 و EFE= 3.24 به منظور تنوع بخشی فعالیت های اقتصادی نواحی روستایی در معرض خشکسالی، راهبردهای تهاجمی(حداکثر/حداکثر) بهینه است. بر اساس ماتریس QSPM راهبرد «تلاش جهت توسعه و گسترش فعالیت های بخش صنعت (صنایع کوچک تبدیلی و تکمیلی) با تکیه بر مواد خام کشاورزی و دامی در روستا» در اولویت قرار دارد. با توجه به اینکه تنوع فعالیت های اقتصادی پایداری معیشت را در نواحی روستایی درپی دارد، سیاستمداران و برنامه ریزان حوزه روستایی می توانند با اتخاذ راهبردهای مناسب با هر منطقه «تنوع بخشی فعالیت ها» خصوصاً در بخش غیرزراعی را تسریع بخشند.
تبیین نگرش زیست محیطی زنان روستایی در حوزه جنگل های زاگرس استان لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
162 - 181
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف کلی تبیین نگرش زیست محیطی زنان روستایی در حوزه جنگل های زاگرس انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان روستایی بالای 15سال حاشیه نشین جنگل های زاگرس در استان لرستان بودند که معیشت آن ها به طور مستقیم و غیرمستقیم وابسته به جنگل های زاگرس بود (231000= N). حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان 415 نفر تعیین شد. روش نمونه گیری، خوشه ای چندمرحله ای با انتساب متناسب (بر اساس مساحت جنگل در هر شهرستان) بود. ابزار اصلی پژوهش پرسش نامه ای بود که روایی آن توسط پانل متخصصان و پایایی آن توسط ضریب آلفای کرونباخ (698/0 تا 880/0) تأیید و تجزیه وتحلیل داده ها توسط نرم افزار SPSS انجام شد. نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که سطح تحصیلات، میزان وابستگی به جنگل، هنجارهای اجتماعی، احساس تعلق، مسئولیت پذیری اجتماعی، مشارکت اجتماعی، محیط زیست گرایی اجتماعی، خودکارآمدی و دانش و اطلاعات محیط زیستی با نگرش زنان روستایی نسبت به حفاظت از جنگل رابطه مثبت و معنی داری دارد. علاوه بر این، نتایج رگرسیون نشان داد که چهار عامل خودکارآمدی، مسئولیت پذیری اجتماعی، محیط زیست گرایی اجتماعی و میزان وابستگی به جنگل اثر مثبت و معنی داری بر نگرش زنان روستایی دارند و این عامل ها قادر هستند 3/60 درصد از واریانس متغیر وابسته تحقیق را تبیین نمایند. با توجه به اهمیت بالای متغیر خودکارآمدی در تبیین نگرش حفاظتی زنان روستایی نیاز است با آموزش صحیح روش های حفاظت از جنگل در میان زنان روستایی، مهارت های حرفه ای آنان تقویت شود. همچنین می توان با تصویر کشیدن آثار تخریب جنگل در بلندمدت بر معیشت خانوارهای روستایی و محیط زیست به تقویت نگرش آنان در راستای انجام رفتارهای دوستدارانه در محیط زیست اثر گذاشت.
بررسی بازشناسی اصول بازآفرینی پایدار در کیفیت بخشی فضاهای شهری، مطالعه موردی: بافت تاریخی تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۵ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
117 - 132
حوزههای تخصصی:
با مطرح شدن بازآفرینی پایدار و لزوم توجّه به همه ابعاد وجودی شهر، شامل زیست محیطی، اقتصادی، فرهنگی و کالبدی، به عنوان اساس توسعه پایدار شهری، مشکل بافت های تاریخی و قدیمی نیز وارد مرحله مطالعاتی جدیدی شده است. که سعی در حفاظت از ارزش ها، احیاء و ارتقای انسجام اجتماعی ساکنان محله در بافت های ارزشمند شهری را دارد. در این راستا و در جهت ارتقای کیفی فضاهای شهری و ارزش های کالبدی - اجتماعی بافت های قدیمی و تاریخی شهرها هدف از این پژوهش بازشناسی اصول بازآفرینی پایدار و بررسی تأثیر آن اصول در کیفیت بخشی فضاهای شهری تبریز می باشد. در جهت تحقق اهداف تحقیق، پژوهش حاضر از نظر روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و از منظر هدف کاربردی است. در این پژوهش از شیوه های مرور متون، منابع و اسناد تصویری در بستر مطالعات کتابخانه ای و تحلیل نظریات اندیشمندان و از ابزار پرسشنامه، و تحلیل آن به شیوه مدل سازی معادلات ساختاری در محیط نرم افزارهای SPSS و lisrel استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که ابعاد و مؤلفه های بازآفرینی پایدار را می توان در 6 بعد کالبدی – بصری، معنایی – ادراکی، عملکردی – فعالیتی، اجتماعی – فرهنگی، زیست محیطی و اقتصادی و 36 شاخص طبقه بندی و تقسیم نمود. بر اساس یافته های پژوهش بین بازآفرینی پایدار و کیفیت بخشی فضاهای شهری رابطه مستقیم و معنادار وجود دارد، مقدار ضریب مسیر به دست آمده برای این رابطه برابر با 76/0 بود. همچنین با استفاده از مدل تحلیل عاملی تائیدی و تعیین میزان ضریب و تأثیر شاخص های بازآفرینی پایدار در کیفیت بخشی فضاهای شهری تبریز، بعد کالبدی – بصری بیشترین تأثیر را در کیفیت بخشی به فضاهای شهری داراست.
بررسی سیاستگذاری مؤلفه های معماری با رویکرد بالا بردن کیفیت فضای آموزشی
حوزههای تخصصی:
خلق فضا، همواره مقصود معماری بوده است. فضای آموزشی نیز، بی شک یکی از راهبردهای رسیدن به این مقصود میباشد و دو هدف تربیت و تعلیم دانش آموختگان را دنبال میکند . نوع و ماهیت فضا در آموزش رشته هایی چون معماری و هنر که احساس و تجسم از ارکان اصلی و ابزار مهم پیشرفته محسوب میشوند نقش مضاعفی داشته است. امروزه اصل مهم در فضاهای آموزشی خصوصاً در دانشکده ها که در برگیرنده مجموعه ای از مفاهیم و ارزش ها است، به ندرت احساس می شود و همین امر سبب کاهش احساس تعلق خاطر به فضا می گردد. این در حالی است که برقراری ارتباط با فضا های آموزشی هنری و نیز ارتباطات بین افراد در آن، نقش عمده ای در ارتقاء سطح آموزش دارد. بررسی ها نشان می دهد که ملاک اصلی سنجش کیفیت فضایی در مدارس و دانشکده ها، به میزان رضایتمندی کاربران آن می باشد که این امر نیز وابسته به تطابق محیط کالبدی با مجموعه نیازها و توقعات انسانی می باشد. این اصل مهم از طریق طراحی فضاهای انعطاف پذیر با قابلیت های تطبیق پذیری، تغییر پذیری و تنوع پذیری، تامین شده و امکان گرد همایی و تعاملات دانش آموختگان را قوت می بخشند. هدف از این پژوهش بررسی عوامل مؤثر کیفی بر ارتقاء کیفیت فضا در مدارس و دانشکده های معماری از طریق بسط مفهوم کیفیت فضایی است. این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی اصول طراحی دانشکده های معماری را بر اساس ارتقاء کیفی فضا و افزایش تمرکز، آرامش و آسایش تبیین می نماید.
تبیین الگوی ساختاری نظم اجتماعی در شهر کاشان بر مبنای مشارکت شهروندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۲
129 - 146
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تبیین الگوی ساختاری نظم اجتماعی در شهر کاشان بر مبنای مشارکت شهروندان است. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی از نوع «پیمایشی» و از شاخه «میدانی» است. جامعه آماری شامل کلیه شهروندان شهر کاشان برطبق سرشماری سال 1395 به تعداد 304487 نفر است. حجم نمونه براساس فرمول کوکران و به شیوه تصافی در دسترس به تعداد 384 نفر انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل دو پرسشنامه نظم اجتماعی با 4 سؤال و مشارکت شهروندان (با پنج زیرمتغیر اهداف، حمایت، مدیریت، ساختار و ارزیابی) با 20 سؤال و پرسشنامه نظم اجتماعی با 15 گویه است. داده های گردآوری شده براساس تحلیل معادلات ساختاری براساس نرم افزار AMOS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج بیانگر آن بود که به طور کلی مشارکت شهروندان بر نظم اجتماعی در شهر کاشان با یک مدل ساختاری و الگوی متناسب 5 عاملی مشارکت اثرگذار بوده است و این الگو به گونه ای است که مدیریت مشارکت بر نظم اجتماعی با ضریب تأثیر 73/0 بیشترین تأثیر و ساختار مشارکت بر نظم اجتماعی با ضریب تأثیر 41/0 کمترین تأثیر را داشته است.
طراحی مدل بخش بندی بازار هدف برای گردشگران خارجی، مطالعه موردی: استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۹ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
119 - 134
حوزههای تخصصی:
بازار گردشگری، متشکل از افرادی با نیازها وخواسته هایی متفاوت از یکدیگر است و مدیران فعال در صنعت گردشگری برای موفقیت در جذب افراد باید از نیازها و خواسته های آنان آگاه باشند از آنجاکه بررسی نیاز و خواسته های تک تک افراد در بازار گسترده ای چون بازار گردشگری ممکن نیست، باید افراد را بر پایه تشابه و تفاوت با یکدیگر در قالب بخش های بازار بررسی کرد؛ از این رو پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل بخش بندی بازار هدف برای گردشگران خارجی، بر اساس گام های پیشنهادی گلیزر و استراوس به اجرا در آمده است. جامعه آماری شامل مدیران ارشد سازمان های میراث فرهنگی، شهرداری، استانداری و فرمانداری استان گیلان و خبرگان رشته های مدیریت بازرگانی و گردشگری است که در این میان 15 نفر از آنان به روش گلوله برفی در قالب نمونه آماری جهت مصاحبه از طریق پرسشنامه نیمه ساختاریافته بهره گرفته شده است. ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ﺗﺠﺰیﻪ و ﺗﺤﻠیﻞ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪﻫﺎ از نرم افزار مکس کیو دی ای و سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری انتخابی و کدگذاری محوری استفاده شده است. یافته های تحقیق منجر به ارائه 7 مقوله اصلی جاذبه های تاریخی، جاذبه های فرهنگی، جاذبه های اقتصادی، عوامل مربوط به حمایت و پشتیبان، شرایط محیطی کشور، توسعه اقتصادی و توسعه فرهنگی شده است. همچنین نتایج مربوط به کارکرد دوم مرحله کدگذاری که در آن 15 مقوله ظهور یافته که در در ﺟﺮیﺎن ﺗﺤﻘیﻖ در ﻗﺎﻟﺐ دﺳﺘﻪﻫﺎ یﺎ ﻃﺒﻘﻪﻫﺎی ﺗﻌﺮیﻒ ﺷﺪه با روش دادهﺑﻨیﺎد، ﺣﻮل یک »ﻣﻘﻮﻟﻪ ﻣﺤﻮری« یﺎ ﻫﻤ ﺎن »بخش بندی بازار هدف برای گردشگران خارجی« ﺳ ﺎﻣﺎن ﻣﻰیﺎﺑﻨ ﺪ. در این راستا بخش بندی روانشناختی در دسته شرایط علی، بخش بندی جغرافیایی در دسته شرایط زمینه حاکم، بخش بندی رفتاری جزو دسته شرایط محوری، بخش بندی جمعیت شناختی جزو دسته شرایط مداخله گر قرار گرفته اند. توسعه فرهنگی و اقتصادی گیلان از پیامدهای بازاریابی قابلیتهای فرهنگی-تاریخی،گردشگری گیلان می باشد.
تحلیل ابعاد اقتصادی – اجتماعی توسعه پایدار مبتنی بر گردشگری خلاق (موردمطالعه: شهر زابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار شهری سال سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶
85 - 105
حوزههای تخصصی:
امروزه شهرهایی که شرایط لازم را برای پرورش خلاقیت و جذب عناصر خلاق ایجاد نموده اند، می توانند در دستیابی به ابعاد توسعه پایدار موفق باشند، لذا استعداد خلاق مبنایی برای مزیت رقابتی شهرها است و ترکیب مفاهیم خلاقیت و گردشگری برای رشد این چنین استعدادهایی ضروری است. در این راستا هدف پژوهش حاضر تحلیل ابعاد اقتصادی – اجتماعی توسعه پایدار مبتنی بر گردشگری خلاق در شهر زابل می باشد. این تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و ازنظر ماهیت و روش تحقیق روش کمی و پیمایشی است. داده های موردنیاز تحقیق با روش اسنادی-پرسشنامه ای گردآوری شد، به منظور تجزیه وتحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS و مدل های ترکیبی (F-SORA and F-KOPRAS) و F-ARAS استفاده شد. نتایج آزمون تی تک نمونه ای نشان داد که وضعیت شاخص های گردشگری خلاق در شهر زابل، متوسط رو به مطلوب می باشد. همچنین نتایج آزمون همبستگی گویای ارتباط معنادار و مثبت بین توسعه پایدار شهر زابل و گردشگری خلاق، می باشد. نتایج مدل های ترکیبی (سورا فازی و کوپراس فازی)، جهت اولویت بندی شاخص های گردشگری خلاق نشان داد که شاخص طبقه خلاق در اولویت قرار دارد، درنهایت نتایج مدل آراس فازی نشان داد، در بین مؤلفه های اقتصادی متأثر از گردشگری خلاق، اشتغال و در بین مؤلفه های اجتماعی، مشارکت، بیشترین امتیاز را به خود اختصاص داده اند.
تدوین مدل ارزیابی فرم شهری با رویکرد تاب آوری فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاب آوری شهری در یک دهه اخیر به ویژه با شیوع کوید 19، به عنوان یک مسیر و راهبرد نوین برای توسعه شهری محسوب می شود. تاب آوری فرم شهری از زیرمجموعه های گفتمان تاب آوری شهری است و با اینکه در یک دهه گذشته پژوهش ها و مقالاتی در مورد تاب آوری فرم شهری و چگونگی ارزیابی آن نگارش شده است، این موضوع هنوز در مرحله مفهومی و اکتشافی است. این مقاله سعی دارد با تبیین ابعاد مختلف جعبه ابزار ارزیابی مکان تاب آور که برآمده از چارچوب تاب آوری فضایی است، یک مقایسه تطبیقی بین ابزارهای ارزیابی تاب آوری فرم شهر انجام دهد. در این چارچوب، مورفولوژی شهری به عنوان نمود فضایی و کالبدی فعالیت های انسانی حاصل تعاملات پیچیده عوامل مختلف اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی تعریف می شود که بر واکنش شهر در برابر مخاطرات طبیعی و انسان ساخت تاثیر می گذارد. بافت های شهری فاقد ظرفیت مکان تاب آور (به عنوان جوهره تاب آوری مورفولوژی شهری) با خطر فرسودگی و افول کیفیت های محیطی در فرایند توسعه شهری و تغییرات گسترده روبرو هستند و کیفیت زیست پذیری و سرزندگی این بافت ها در طولانی مدت رو به افول می گذارد. در این راستا، ابعاد سه گانه کالبد و ساختار، مکان و تصویر (شناختی و ادراکی)، محیطی و رفتاری به عنوان محورهای اصلی، از طریق مقایسه با سایر چارچوب ها و جعبه ابزارهای ارزیابی تاب آوری فرم شهری، توجیه می گردد. این ابزار می تواند با سنجش میزان تاب آوری فرم های شهری و تاب آوری مکان به خصوص در بافت های در معرض توسعه، امکان مداخلات موثرتر در برابر تغییرات و مخاطرات را برای برنامه ریزان، طراحان و سیاست گذاران شهری فراهم کند.