رابطه علم و دین و مسئله تولید علم دینی، یکی از پربحث ترین موضوعات حوزه معرفت شناسی است. عموم علم شناسان را می توان در دو دسته کلّیِ قائلان به علم دینی و منکران علم دینی قرار داد. کسانی که قائل به وجود علم دینی هستند، نظریات متفاوتی در این باره ابراز نموده اند که نظریه علم مقدّس سنّت گرایان و نظریه علم دینی فرهنگستان علوم اسلامی، جزو مهم ترین آنها به شمار می آیند. سنّت گرایان، علمِ مقدّس را علمی می دانند که از توجّه به حقایق بی زمان و بی مکان عالَم پدید آمده باشد؛ عالَم را سلسله مراتبی ببیند و معنا را بر مادّه مقدّم بدارد. فرهنگستان نیز علمِ دینی را علمی تعریف می کند که از اراده های متوجّه به خداگرایی و تحت ولایت حق ایجاد شده باشد. اگرچه این دو نظریه در باور به علم دینی و نفی علوم جدید مشترکند، امّا تعریف ایشان از دین و سنّت و قلمرو آنها، تقدّم یا عدم تقدّم اراده بر ادراک، خیر و شر دیدن جهان یا تشکیکی دیدن خیر در آن، و نهایتاً اعتقاد و باور به تمدن های گذشته و علوم باستانی و یا عدم باور به دینی بودن علوم سنّتی، چهار تفاوت جدّی میان این دو نظریه پدید آورده است.