مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
شرم
منبع:
مطالعات روان شناسی ورزشی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۲
179 - 198
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف از این پژوهش بررسی ویژگی های روانسنجی نسخه فارسی پرسشنامه هیجان های خودآگاه مرتبط با آمادگی جسمانی و بدن بود. مواد وروش ها: جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان دانشگاه اراک تشکیل دادند. 473 شرکت کننده مرد از دانشگاه اراک به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و پرسشنامه هیجان های خودگاه مرتبط با آمادگی جسمانی و بدن را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی مبتنی بر مدل معادلات ساختاری، پایایی ترکیبی، میانگین واریانس استخراج شده، روایی همگرا و واگرا تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که سؤال یک به عنوان شاخصی از متغیر شرم به دلیل بار عاملی پایین حذف گردید. پس از حذف، شاخص های برازش کافی برای چهار عامل پیشنهادی اولیه وجود دارد. این یافته ها شواهدی برای روایی و پایایی 15 سؤال این ابزار فراهم کرد.
رابطه شرم، خود دلسوزی و عدم تحمل بلاتکلیفی با نگرش های خوردن دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یافته های پژوهشی نشان می دهد دختران نوجوان برای ابتلا به شکل های متنوع رفتارهای خوردن مستعدند زیرا آن ها به چالش های مربوط به اندازه، شکل و ظاهر فیزیکی حساس هستند. این پژوهش باهدف بررسی نقش شرم، خود دلسوزی و عدم تحمل بلاتکلیفی در آسیب شناسی نگرش های خوردن دانش آموزان دختر انجام شد. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری آن را کلیه دانش آموزان دختر سال سوم مقطع متوسطه شهر بیرجند در سال تحصیلی 96-1395 تشکیل داد. با توجه به حجم جامعه و بر مبنای استفاده از جدول کرجسی/مورگان حجم نمونه 259 برآورد شد. برای گردآوری داده ها از مقیاس شرم از تصویر بدنی دیورت و همکاران (2015)، مقیاس شرم از دیگران متیوس و همکاران (2015)، مقیاس خود دلسوزی رایس و همکاران (2011)، مقیاس تحمل ناپذیری بلاتکلیفی کارلتون و همکاران (2007) و پرسشنامه نگرش های خوردن گارنر و همکاران (1979) استفاده گردید. برای بررسی فرضیه های پژوهش تحلیل رگرسیون چندگانه بکار رفت. تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که شرم از تصویر بدنی، خوددلسوزی سازگارانه و شرم از دیگران در پیش بینی نگرش های خوردن نقش دارند و روی هم 32 درصد از واریانس این نگرش ها را تبیین کردند، اما خوددلسوزی ناسازگارانه و عدم تحمل بلاتکلیفی در تبیین این ارتباط نقشی نداشت. این یافته ها بر نقش تسهیل کننده توانایی های خود دلسوزی و اثرات بیماری زای شرم از تصویر بدنی و شرم از دیگران در نگرش های خوردن دانش آموزان تأکید دارد.
بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر خودسرزنش گری و شرم در معتادین تحت درمان نگهدارنده با متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ بهار (فروردین) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۱
۱۷۰-۱۵۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: یکی از ابعاد روانشناختی سومصرف مواد مخدر که در سال های اخیر مورد توجه قرار گرفته است، احساس شرم و خود سرزنش گری است. مطالعات نشان داده است، خود سرزنش گری و احساس شرم از همان ابتدا می تواند فرد را به سمت اعتیاد سوق داده و او را در چرخه اعتیاد نگه دارد. یکی از الگوهای مداخله ای روانشناختی در درمان سومصرف مواد، طرحواره درمانی است، اما در مورد بررسی اثربخشی آن بر احساس شرم و خودسرزنش گری در جامعه مورد پژوهش، شکاف پژوهشی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر احساس شرم و خودسرزنش گری بیماران تحت درمان نگهدارنده با متادون انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی کلینیک های ترک اعتیاد منطقه 5 شهر تهران در سال های 1401-1400 بود که مراجعان تحت درمان نگهدارنده با متادون قرار داشتند. از میان افراد جامعه آماری، 30 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه گمارده شدند. در جلسات مداخله طرحواره درمانی، از پروتکل یانگ (1999) و برای جمع آوری داده ها از مقیاس های خودسرزنش گری (گیلبرت و همکاران، 2004) و احساس شرم (کوهن و همکاران، 2011) استفاده شد. برای تحلیل داده ها نیز از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر، آزمون تعقیبی بنفرونی و نرم افزار SPSS26 استفاده شد. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که در گروه آزمایش (مداخله طرحواره درمانی)، نمرات پس آزمون و پیگیری خود سرزنش گری، احساس شرم و مؤلفه های آن ها در مقایسه با نمرات پیش آزمون به طور معناداری کاهش پیدا کرده است (0/001 P<). همچنین تفاوت معناداری در نمرات متغیرهای مذکور بین مراحل پس آزمون و پیگیری مشاهده نشد که نشان دهنده تداوم اثربخشی مداخله در مرحله پیگیری است (0/05 P>). نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده، این نتیجه حاصل می شود که طرحواره درمانی با بازسازی و بازنگری در طرحواره های ناساگار اولیه، باعث کاهش مشکلات احتمالی روانشناختی مانند خودسرزنش گری و احساس شرم در معتادین تحت درمان نگهدارنده با متادون می شود. بنابراین، تکرار آزمایش در گروه های دیگر و نمونه های بیشتر پیشنهاد می شود.
نقش واسطه ای شرم و خودانتقادگری در رابطه میان سبک های دلبستگی با شدت علائم افسردگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف افسردگی، چهارمین عامل عمده بار بیماری ها در جهان است ک ه به تنهایی بزرگترین سهم ب ار بیم اری ه ای غیرکش نده را ب ه خ ود اختصاص می دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای شرم و خودانتقادگری در رابطه میان سبک های دلبستگی با شدت علائم افسردگی انجام شد. مواد و روش ها طرح پژوهش حاضر، توصیفی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، کل افراد با دامنه سنی 18تا 47 سال شهر تهران در سال 1401 بودند. نمونه پژوهش شامل 212 نفر بود که با بهره گیری از روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شد. به منظور جمع آوری داده از پرسش نامه افسردگی بک، پرسش نامه سبک های دلبستگی هازن و شیور، پرسش نامه احساس شرم تانگنی و همکاران و پرسش نامه سطوح انتقادی تامپسون و زاروف استفاده شد. برای تحلیل آماری داده ها از مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده نرم افزار لیزرل 8/80 استفاده شد. یافته ها نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد بین سبک های دلبستگی مضطرب اجتنابی (62/r=0؛ 01/P<0) و مضطرب-دوسوگرا (0/51=r؛ 01/P<0) و شدت علائم افسردگی، بین احساس شرم و شدت علائم افسردگی (0/75=r؛ 01/P<0) و بین خودانتقادگری و شدت علائم افسردگی (45/r=0؛ 01/P<0) رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین مسیر دلبستگی ناایمن مضطرب-اجتنابی و مسیر دلبستگی ناایمن مضطرب-دوسوگرا به شدت علائم افسردگی با میانجی گری شرم به ترتیب با ضریب استاندارد 0/30 و 0/33 در سطح 05/P<0 معنادار است. علاوه براین مسیر دلبستگی ناایمن مضطرب-اجتنابی و مسیر دلبستگی ناایمن مضطرب-دوسوگرا به شدت علائم افسردگی با میانجی گری خودانتقادی به ترتیب با ضریب استاندارد 0/22 و 0/33 در سطح 05/P<0 معنادار است. نتیجه گیری باتوجه به نتایج پژوهش حاضر دلبستگی ناایمن مضطرب-اجتنابی و دوسوگرا، شرم و خودانتقادی عوامل زمینه ساز افسردگی می باشند و توجه به متغیرهای مطرح شده در پیشگیری و طراحی درمان های مناسب تر به پژوهشگران و درمانگران یاری می رساند.
جنبه های عارفانه حیا در غزلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶۰
60 - 77
حوزههای تخصصی:
حیا از صفات بسیار مهم و برجسته در فرهنگ و اخلاق دینی و نیز یکی از اوصاف درخور و پر اهمیت در مباحث عرفانی است که اطلاق آن هم بر حق - تعالی - و هم بر انسان جایز می باشد. به جهت جایگاه والایی که این صفت در تعالی روحی و معرفت الهی دارد، بسیار مورد توجه عارفان قرار گرفته است. در این پژوهش که با روشی توصیفی تحلیلی تدوین یافته، ضمن بررسی حیا و شرم در قرآن و سنّت و نگرش های مختلف عرفانی، به بررسی جنبه های عارفانه حیا از منظر مولوی با تکیه بر غزلیاتش پرداخته شده است. این بررسی نشان می دهد که با وجود تأکیدی که عارفان پیشین بر رعایت حیا درهمه مراحل سلوک دارند و برخی آن را ازاحوال مقربان می دانند؛ اما مفهوم و دریافت مولوی از این موضوع کاملا با دیگران متفاوت است. وی حیا را در ساحت عشق که از نظر او و سایر عارفان نهایت قرب الهی است؛ گاه لازم نمی شمارد.
پیش بینی شرم براساس خواستگی یا ناخواستگی تولد؛ نقش واسطه ای سوءاستفاده عاطفی
حوزههای تخصصی:
پیش زمینه و هدف: هدف از انجام تحقیق حاضر بررسی نقش واسطه ای سوءاستفاده عاطفی در پیش بینی شرم براساس خواسته یا ناخواسته بودن تولد بوده است. مواد و روش کار: این پژوهش در حیطه طرح های توصیفی و همبستگی قرار می گیرد. جامعه مورد نظر، تمامی دانش آموزان پایه دوازدهم (بالای 17 سال) شهر قم در سال تحصیلی (1402-1401) را شامل می شد و نمونه ای که در مرحله اول با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای و بعد با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به دست آمد شامل 368 نفر بود. ابزارهای مورد استفاده در این مطالعه، پرسشنامه شرم ریزوی (RSI) و زیرمقیاس سوءاستفاده عاطفی پرسشنامه تروماهای کودکی (CTQ) بودند. تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 22 و نرم افزار AMOS نسخه 24، به روش تحلیل مسیر انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار است. همچنین مسیرهای مستقیم خواسته/ناخواسته بودن تولد به شرم، خواسته/ناخواسته بودن تولد به سوءاستفاده عاطفی و سوءاستفاده عاطفی به شرم و مسیر غیرمستقیم خواسته/ناخواسته بودن تولد به شرم با میانجی گری سوءاستفاده عاطفی معنادار هستند. بحث و نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که کودکان ناخواسته به احتمال بیشتری در معرض سوءاستفاده عاطفی قرار می گیرند و در نوجوانی هم میزان بالاتری از شرم را تجربه می کنند.
فهم دیدگاه دختران پیرامون مفهوم شرم: یک پژوهش کیفی پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۰
129 - 148
حوزههای تخصصی:
شرم یکی از انواع احساسات اجتماعی است که تعاریف مختلفی از آن شده اما تعریف روشنی از آن در بررسی های جامعه شناختی ارائه نشده است. هدف مقاله حاضر تبیین تئوریک نظرات دختران دانشجو از مفهوم شرم می باشد. این مطالعه با روش پدیدارشناسی هرمنوتیک انجام شده است. به این منظور مصاحبه های بدون ساختار با 13 دختر دانشجو در دامنه سنی 20 تا 26 سال از خانواده های طبقه متوسط شهر تهران صورت گرفته که طی آن پاسخگویان تجربیات خود را از این حس در زندگی خود بیان کرده اند. داده های به دست آمده از این مصاحبه ها با استفاده از روش پدیدار شناسی ون منن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در نتیجه چهار مضمون از یافته ها استخراج شد که می توانند تجربیات دختران دانشجو را از پدیده شرم به تصویر کشند. این مضامین عبارت اند از: «شرم از دست رفتن آبرو»، «شرم از شکست در دستیابی به ایده آل»، «شرم از خود» و «شرم اجتماعی». ویژگی های مشترک در انواع شرم، خودارزیابی منفی و ارتباط انواع شرم با هویت فردی و جمعی است. همچنین انواع احساس شرم استخراج شده، نسبت به نوع انحراف و خطا و نیز کارکردشان متفاوت بودند. شدت و ضعف تجربه انواع شرم نیز در موقعیت های مربوط به هرکدام از آنها متفاوت بوده است.
تجربه بلوغ دربین دختران تک والدِ پدر سرپرست؛ یک مطالعه کیفی در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
115 - 142
حوزههای تخصصی:
بلوغ، پدیده ای زیستی، پیچیده و یک برساخت اجتماعی است که به صورت متفاوتی در دختران درک و تجربه می شود. دختران نوجوانی که در خانواده های پدرسرپرست زندگی می کنند، ممکن است به دلیل فقدان مادر با چالش های خاصی در دوران قاعدگی مواجه شوند. هدف از پژوهش حاضر فهم تجربه قاعدگی و مسائل خاص دختران پدرسرپرست در دوران بلوغ است. پژوهش حاضر، مطالعه ای کیفی است که در سال 1401- 1402 در شهر یزد انجام شد. 10 دختر نوجوان پدرسرپرست 13تا 16 ساله که بیش از 6 ماه با پدر زندگی کرده اند، به صورت هدفمند وارد مطالعه شدند. داده ها با مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و با روش تحلیل مضمونی، تحلیل شد. نتایج تحقیق نشان داد که تجربه بلوغ نزد دختران پدرسرپرست، یک امر پدرانه و مردانه است که با شیوه رفتار پدر مرتبط است. برخلاف پدران بی اعتنا به موضوع، دخترانی که پدران آن ها سعی بر درک مسئله دارند، بهتر می توانند موضوع را مدیریت کنند. سه مضمون برساخت شده تحقیق عبارت اند از: پدرِ حامی، پدرِ بی اعتنا و بلوغ مسئله دار. نتیجه اینکه تجربه ی بلوغ دختران اگر چه با تغییرات زیستی آن ها مرتبط است، اما عمدتاً برساختی است متأثر از دیدگاه پدر، رفتار و نقش پدرانه ی وی در این زمینه. به واقع، در دختران پدرسرپرست، تجربه بلوغ، یک بازتولید اجتماعیِ مردانه و پدرانه می باشد که ارزش ها و هنجاری های فرهنگی و اجتماعی بر آن مترتب است. پیشنهاد می شود با توجه به گسترش خانواده های تک والدِ پدرسرپرست، مدارس، مراکز فرهنگی و رسانه ملی نقش آگاهی بخشی پررنگی درزمینه تغییرات بلوغ دختران داشته باشند.
طراحی و آزمون الگویی از برخی پیشایندهای اضطراب اجتماعی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
119 - 134
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی و آزمون الگویی از برخی پیشایندهای اضطراب اجتماعی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع الگویابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپوراهواز در سال 1399-1400 بود که تعداد 581 نفر از آنها به روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند. به منظور گرد آوری داده ها از مقیاس های سیاهه فوبیای اجتماعی، مقیاس کمرویی، مقیاس شرم، مقیاس بازداری رفتاری، مقیاس بیان خشم و مقیاس افسردگی استفاده گردید. داده ها با روش مدل معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج نشان داد مدل فرضی پژوهش با داده های مشاهده شده برازش مطلوب دارد. اثر ضریب مسیرهای استاندارد مستقیم بازداری رفتاری، کمرویی، افسردگی و شرم بر اضطراب اجتماعی معنادار بود، اما ضریب مستقیم برای خشم بر اضطراب اجتماعی معنادار نبود. همچنین یافته ها تائید کننده رابطه غیرمستقیم بازداری رفتاری و کمرویی با نقش میانجی افسردگی و شرم است. یافته های پژوهش بیانگر اهمیت بازداری رفتاری و کمرویی به عنوان عوامل اثر گذار بر اضطراب اجتماعی دانشجویان با میانجی گری افسردگی و شرم بود. با توجه به نقش عوامل مطرح در مدل پژوهش، می توان از آن در طراحی درمان اضطراب اجتماعی دانشجویان بهره گرفت.
نقش میانجی شرم در رابطه سبک های والدگری و علائم شخصیت خودشیفته در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ تیر ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۷)
21 - 30
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی شرم در رابطه سبک های والدگری و علائم شخصیت خودشیفته در دانشجویان بود. روش پژوهش حاضر توصیفی_همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری را دانشجویان دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 1401-1402 تشکیل دادند. تعداد 300 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه شخصیت خودشیفته_16 (NPI-16) آمز و همکاران (2006)، پرسشنامه اقتدار والدینی (PAQ) بوری (1991) و مقیاس شرم درونی شده (ISS) کوک (1993) بود. از تحلیل معادلات ساختاری برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج بیانگر برازش مطلوب مدل پژوهش بود. نتایج بیانگر برازش مطلوب مدل پژوهش بود. یافته ها نشان داد که والدگری سهل گیر (01/0=P)، والدگری مستبد (004/0=P) و شرم (004/0=P) اثر مستقیم معناداری بر شخصیت خودشیفته دارند و والدگری سهل گیر (01/0=p) و مقتدر (003/0=P) نیز اثر مستقیم معناداری بر شرم دارند و فقط اثر مستقیم والدگری مستبد بر شرم معنادار نبود (05/0<P). والدگری سهل گیر (005/0=P) و مقتدر (002/0=P) اثر غیر مستقیم معناداری بر شخصیت خودشیفته داشتند، اما والدگری مقتدر اثرغیرمستقیم معناداری را نشان نداد (05/0<P). این نتایج نشان می دهد که شرم نقش میانجی معناداری در رابطه والدگری سهل گیر و مقتدر با علائم اختلال شخصیت خودشیفته در دانشجویان دارد.
بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی پرسشنامه شرم و گناه
حوزههای تخصصی:
مقدمه: احساسات شرم و گناه در طیف وسیعی از اختلالات روان شناختی دیده می شود و این احساسات در اختلالات مرتبط با خوردن و چاقی، از اهمیت بالایی برخوردار هستند.
هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی پرسشنامه شرم و گناه، انجام شد.
روش: پژوهش فعلی ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش شناسی در زمره پژوهش های توصیفی-همبستگی از نوع روان سنجی بود. جامعه آماری شامل تمام مراجعه کنندگان به کلینیک های تغذیه وابسته به دانشگاه علوم پزشکی ایران در سال 1401 بود که دارای شاخص توده بدنی بالا (25BMI>) بودند و تعداد 573 نفر از آن ها به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های انعطاف پذیری تصویر ذهنی از بدن (2013)، شرم و گناه (2022) و شرم بیرونی (1994)، استفاده شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از روش همسانی درونی به شیوه آلفای کرونباخ و به منظور بررسی روایی سازه، به روش تحلیل عاملی تأییدی، از نرم افزار SPSS نسخه 25 و Lisrel نسخه 8/8 استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که این پرسشنامه از ویژگی های روان سنجی مطلوبی برخوردار است. بین پرسشنامه حاضر با مقیاس شرم بیرونی همبستگی مثبت معنادار (66/0=r) و با پرسشنامه انعطاف پذیری تصویر ذهنی از بدن همبستگی منفی معنادار (63/0-=r) وجود دارد. همچنین ضریب آلفای کرونباخ برای نمره کل مقیاس 87/0 به دست آمد.
نتیجه گیری: با توجه به ویژگی های مطلوب روان سنجی پرسشنامه شرم و گناه و کوتاه بودن فرم پرسشنامه (8 سؤال)، این پرسشنامه می تواند در افراد با شاخص توده بدنی بالا و افراد دارای اختلالات خوردن، مورداستفاده قرار گیرد
بازگشت مجرمان به جامعه در پرتو مکانیسم فقهی شرمساری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
جستارهای فقهی و اصولی سال ۱۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۴
205-236
حوزههای تخصصی:
شرم و حیا یکی از مهم ترین الگوهای دینی پیشگیری از گناه و جرم در آموزه های اسلامی است که بر آن تأکید فراوانی شده است. این الگوی دینی پیشگیری از جرم در اسلام مبتنی بر مبانی مستحکمی همچون تأکید بر کرامت انسانی افراد، رحمت الهی، نظارت الهی، دعوت به اتحاد جامعه اسلامی حول محور وحدانیت و توحید، تعاون و عصبیت و البته بعد معنوی شرم است. در حوزه جرم شناسی نیز توجه به شرم و به کارگیری آن به منظور بازپروری و بازاجتماعی شدن مجرمین، رویکرد اصلی نظریه شرمساری بازپذیرکننده است که در پی جایگزین ساختن شرمساری از ارتکاب فعل مجرمانه به جای شرمساری از بزهکار، به منظور اصلاح و بازپذیری اجتماعی مجرم در جامعه است. پرسش اصلی این پژوهش آن است که رویکرد فقه جزایی اسلام به شرمساری بازپذیرنده چیست؟ این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخا نه ای می کوشد تا مبانی فقهی و کاربست های این نظریه در فقه و حقوق اسلامی را موردبررسی قرار دهد. یافته های پژوهش نشان می دهد که علاوه بر مبانی ذکرشده، کاربست های عفو و صفح، توبه، بزه پوشی ، اصلاح ذات البین و عدالت ترمیمی و قاضی تحکیم همسو با سیاست های نظریه شرمساری بازپذیرکننده در فقه جزایی اسلام است.
تأملی در نظریه نوین «لکه اخلاقی»(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۵ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۵)
95-116
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر برای نخستین بار در زبان فارسی به استقبال مفهوم «لکه اخلاقی» رفته و به تشریح و مطالعه انتقادی آن می پردازد. لکه اخلاقی عبارت است از تحقّق حالت منفی در شخصیت اخلاقی فرد بی آنکه فرد در تحقّق منشا آن دخالتی داشته باشد. اصطلاح «لکه اخلاقی» اصطلاح نوینی است، با این حال، واقعیت این مباحث و مسمای لکه اخلاقی در نوشته های متقدم تر نیز دیده می شود. در مقاله حاضر - برای تبیینِ بیشتر این اصطلاح - مقایسه ای میان این اصطلاح، با بخت اخلاقی و گناه متافیزیکی برقرار و پیامدهای احتمالی لکه اخلاقی، یعنی شرم، تأسف عامل، مسئولیت اخلاقی و جبران نیز به گفت و گو نهاده شده است. دیدگاه مختار در بحث لکه اخلاقی آن است که این نظریه از انسجام لازم برخودار نیست و تقریر آن با ایرادهای متعددی مواجه است. تأمل در زوایای این مفهوم نشان می دهد که لکه اخلاقی، همان رسوایی و بدنامی است که بیش از آن که یک امر اخلاقی باشد، یک امر اجتماعی است. اگر چه انگیزه طراحان ایده لکه اخلاقی مبنی بر فراموش نکردن جنایت ها علیه بشریت و تلاش برای عبرت آموزی از آنها، انگیزه ای قابل دفاع بوده، اما انگیزه صحیح موجب تصحیح ایده نمی گردد.
طراحی و ارزیابی کارایی روش های بازی درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر شرم و اضطراب در کودکان آزاردیده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
1 - 12
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر طراحی و ارزیابی کارایی روش های بازی درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر شرم و نشانگان اضطراب در کودکان آزاردیده 8 تا 12 ساله بود.روش: پژوهش حاضر با روش آمیخته اجرا شد.ابتدا با اتکا بر مفاهیم درمان پذیرش و تعهد، ذهن آگاهی و با استفاده از راهنمای آموزش ذهن استیون هیز طراحی شد.پس از تایید متخصصین اعتباریابی مداخله طی طرح تک آزمودنی با روش چندخط پایه انجام شد. 3 کودک از شهر اصفهان با روش هدفمند انتخاب شد. برای سنجش متغیر ها از پرسشنامه های 71 گویه غربال اختلال های هیجانی و آزمون هیجانی خودآگاه-فرم کودک استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از شاخص های درصد بهبودی، اندازه اثر(Dکوهن)، تغییر پایا و تحلیل دیداری انجام شد.یافته ها: روش بازی درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر دو متغیر شرم و اضطراب اثربخش بود. روایی صوری روش درمانی توسط متخصصان تایید شد. اعتبار پژوهش نیز با تحلیل داده های طرح تک آزمودنی بدین صورت سنجیده شد که درصد بهبودی در متغیر شرم در آزمودنی ها به ترتیب(91-76-108) و در متغیر اضطراب (42-43-20) بود. اندازه اثر (کم ،متوسط و زیاد) بود. شاخص تغییر پایا که لازمه معناداری بالینی و آماری است، نشان داد درمان در متغیر شرم در آزمودنی اول و دوم بی معنا و در آزمودنی سوم معنادار است. در متغیر اضطراب در هر سه آزمودنی معنادار بود. تحلیل دیداری نمودارها نیز نشان دهنده بهبود عملکرد آزمودنی ها بود.نتیجه گیری: درمان منجر به بهبود عملکرد شد اما در صورت آموزش والدین اثربخشی درمان چشم گیرتر می بود. نتایج حاصل از پژوهش حاضر راهگشای تحقیقات آزمایشی در راستای افزایش قدرت تعمیم یافته ها است.
رابطه احساس شرم با استفاده های آسیب زا از اینترنت؛ نقش میانجی تکانشگری و تنظیم هیجان ناسازگار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
113 - 125
حوزههای تخصصی:
مقدمه: گسترش روزافزون استفاده از اینترنت پیامدهای منفی بسیاری به دنبال داشته است. به همین منظور هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای تنظیم هیجان ناسازگار و تکانشگری در رابطه بین احساس شرم و استفاده های آسیب زا از اینترنت بود.
روش : مطالعه حاضر توصیفی-همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود که تحلیل داده های آماری با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه 26 و AMOS نسخه 24 صورت گرفت. جامعه آماری پژوهش، دانشجویان دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 1402-1403 بودند که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای تعداد 340 نفر از آن ها با بر اساس فرمول کلاین انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های احساس شرم کوهن و همکاران (2011) ، استفاده آسیب زا از اینترنت کاپلان (2010)، تنظیم هیجان گارنفسکی (2006) و پرسشنامه تکانشگری بارات (1995) جمع آوری شد.
یافته ها: نتایج نشان داد، بین احساس شرم و استفاده های آسیب زا از اینترنت به صورت مستقیم و غیرمستقیم به واسطه ی تکانشگری رابطه وجود دارد. همچنین شاخص های برازش نشان داد، مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار است. رابطه تجربه احساس شرم با استفاده های آسیب زا از اینترنت با میانجی گری تکانشگری (01/0 >p) معنادار بود. اما اثر شرم به واسطه ی تنظیم هیجان ناسازگار (05/0 <p) بر استفاده های آسیب زا از اینترنت معنادار نبود.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش شناخت تازه ای از عوامل مؤثر بر استفاده های آسیب زا از اینترنت ارائه می دهد. با توجه به یافته های مطالعه حاضر، تجربه احساس شرم به واسطه ی تکانشگری در استفاده های آسیب زا از اینترنت نقش مهمی دارد
مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان شفقت به خود بر عزت نفس و تجربه شرم در زنان مبتلا به پرخوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ مهر ۱۴۰۳ شماره ۷ (پیاپی ۱۰۰)
۱۶۰-۱۵۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان شفقت به خود بر عزت نفس و تجربه شرم در زنان مبتلا به پرخوری بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری۲ ماهه بود. جامعه آماری کلیه زنان مبتلا به اختلال پرخوری شهر تهران در سال 1400 بودند. ابتدا 45 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به شیوه تصادفی در 2 گروه آزمایش و 1 گروه کنترل جایگزین شدند. ابزارهای این پژوهش شامل شدت پرخوری گومالی و همکاران(1982BES,)، عزت نفس روزنبرگ (1989RSEs,)، شرم درونی کوک (1998Cook,) و شرم بیرونی گاس (1994Goss,) بود. از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد بین میانگین عزت نفس و تجربه شرم در هر دو گروه هیجان مدار و شفقت به خود در مرحله پس آزمون و کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0>P)، یعنی این دو مداخله به شکل معناداری نسبت به گروه کنترل باعث افزایش عزت نفس و کاهش تجربه شرم شده اند. همچنین نتایج آزمون بنفرونی برای مقایسه اثربخشی دو مداخله هیجان مدار و شفقت به خود نشان داد تفاوت معنی داری بین این دو مداخله در افزایش عزت نفس و کاهش تجربه شرم نمونه مورد مطالعه مشاهده نشد(05/0<P). بنابراین می توان گفت باوجود اثربخشی هر دو مداخله بر افزایش عزت نفس و کاهش شرم زنان مبتلا به پرخوری؛ ارجحیت یک مداخله بر دیگری از نظر آماری معنی دار نمی باشد.
بررسی مقدماتی اثر کوتاه مدت آموزش گروهی درمان متمرکز بر شفقت بر شرم و تحمل پریشانی مادران کودکان مبتلابه اختلال طیف اتیسم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف کودکان مبتلابه اختلال طیف اتیسم چالش عمده ای برای والدین به ویژه برای مادران به عنوان مراقب اصلی ایجاد می کنند. مادران شرم و پریشانی روانی زیادی را درارتباط با کودکان اتیسم تجربه می کنند. پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر آموزش گروهی درمان متمرکز بر شفقت بر شرم و تحمل پریشانی مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم انجام شد. مواد و روش ها پژوهش حاضر، با روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام مادران دارای کودک اختلال طیق اتیسم شهر تهران تحت پوشش انجمن اتیسم ایران می باشد. نحوه انتخاب نمونه ها به صورت دردسترس و گلوله برفی است. 30 نفر از افراد به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل قرار گرفتند و پرسش نامه های شرم درونی شده کوک (1993)، دیگران به عنوان شرمگین کننده گاس (1994) و تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) در هر دو گروه اجرا شد و سپس گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 1 ساعته تحت آموزش گروهی درمان متمرکز بر شفقت قرار گرفتند. پس از پایان دوره آموزشی به منظور بررسی تأثیر آموزش، پس آزمون در هر دو گروه اجرا شد و آزمون پیگیری 1 ماه پس از آن انجام شد. به منظور آزمون فرضیه های پژوهش از روش تحلیل اندازه گیری مکرر استفاده شد و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 28 استفاده شده است یافته ها یافته های پژوهش نشان داد آموزش گروهی درمان متمرکز بر شفقت بر کاهش شرم درونی، کاهش شرم بیرونی و افزایش تحمل پریشانی تأثیر دارد (P<0/01). نتایج نشان داد مداخله بیشترین تأثیر را به ترتیب بر تحمل پریشانی با ضریب 0/571، شرم درونی با ضریب 0/419 و شرم بیرونی با ضریب 0/417 دارد. نتیجه گیری با استفاده از آموزش گروهی درمان متمرکز بر شفقت می توان در راستای ارتقای سلامت روان مادران دارای کودک اتیسم گام برداشت. ۸۲۰,۱
نقش واسطه ای شرم ناسالم در رابطه بین خودپنداره و تعارضات زناشویی در افراد متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نارضایتی زناشویی با اختلال در سلامت جسمی و روانی یک عامل خطر برای طلاق محسوب می شود لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای شرم در رابطه بین خودپنداره و تعارضات زناشویی در افراد متأهل صورت گرفت. روش پژوهش، توصیفی - همبستگی و جامعه آماری شامل زنان و مردان متأهل شهر اصفهان بود. 320 نفر (204 زن و 116 مرد) با روش تصادفی خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های عاطفه خودآگاه (TOSCA-2) (تگنی، درینگ، واگنر و همکاران، 2000)، پرسشنامه تصور از خود بک (BSCT) (بک و استیر، 1978) و پرسشنامه تعارضات زناشویی (MCQ) (سنائی ذاکر و براتی، 2000) پاسخ دادند.داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری، همبستگی و رگرسیون تحلیل شد. یافته ها نشان داد بین احساس شرم و تعارضات زناشویی و همچنین بین احساس شرم و ابعاد خودپنداره رابطه معناداری وجود دارد و ابعاد خودپنداره، پیش بینی کننده معنادار تعارضات زناشویی هستند. همچنین احساس شرم در رابطه بین خودپنداره و تعارضات زناشویی، نقش واسطه ای دارد. نتایج این پژوهش، بیانگر رابطه بعد شناختی (خودپنداره) و بعد هیجانی (شرم) شخصیت زنان و مردان با میزان تعارضات زناشویی درآنان است که می تواند مورد توجه پژوهشگران و درمانگران حوزه خانواده قرار گیرد.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر مولفه های شرم و انگ درونی در افراد وابسته به مواد تحت درمان نگهدارنده با متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۳
۲۵۸-۲۴۱
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر مولفه های شرم و انگ درونی در افراد وابسته به مواد تحت درمان نگهدارنده با متادون بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران وابسته به مواد تحت درمان با متادون مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر شاهرود در سال 1403 بود. از این بین، 32 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (16 نفر) و کنترل (16 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه پرسشنامه های شرم بیرونی و انگ درونی را در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در 8 جلسه 90 دقیقه ای با فراوانی یک جلسه در هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود داشت و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی باعث کاهش مولفه های شرم و بهبود انگ درونی در افراد وابسته به مواد تحت درمان نگهدارنده با متادون شد. نتیجه گیری: باتوجه به نتایج به دست آمده، متخصصین حوزه ی اعتیاد می توانند با استفاده از شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود مولفه های شرم و انگ درونی تأکید کنند.
نمایشگاه یا گرداب: تصویر جامعه مدرن در اندیشه های نوربرت الیاس و میشل فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
543 - 562
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: این مقاله کنکاشی است در رابطه با برخی از شباهت ها و تفاوت هایی که در مباحث دو تن از بزرگ ترین نظریه پردازان اجتماعی قرن بیستم یعنی میشل فوکو و نوربرت الیاس، در مورد جامعه مدرن و تغییرات حادث در آن وجود دارد. روش و داده ها: روش این پژوهش تحلیلی و از نوع اسنادی است که به بررسی آثار این دو متفکر و همچنین کتاب ها و مقالات نویسندگان دیگری که در مورد آنان نگاشته شده، پرداخته است. یافته ها: هسته مرکزی استدلال هر دو برای توصیف جامعه معاصر و تغییرات حادث در آن بر قسمتی از تبارشناسی اخلاق نیچه استوار است که جامعه دارای قدرت بیشتر را جامعه ای با خشونت فیزیکی کمتر و مدارای بیشتر می داند. برای فوکو مهم این است که سوژه خود را از این زندان نمایشگاهی و انقیاد گفتمان ها نجات دهد؛ وی به تبعیت از نیچه به رها کردن سوابق و رانه ها و فرو غلتیدن در مستی این لذت ها می اندیشد. اما در مقابل الیاس زنده ماندن سوژه را در جامعه مدرن همانند زنده ماندن ماهیگیر در گرداب، منوط به این می داند که سوژه غرایز و خشم خود را کنترل نماید. بحث و نتیجه گیری: الیاس سعی در بلع و هضم جهان و فوکو سعی در تف کردن آن دارد. هر دو رهیافتی آرشیوی دارند. فوکو قدرت و دانش و گفتمان را می جوید و الیاس تمدن را. الیاس به وجود یک علم بی طرف و عاری از ارزش اعتقاد دارد، فوکو به جای مفهوم ایدئولوژی، مفهوم گفتمان را اتخاذ می کند. هر دو تصویری از ریشه های شرم مدرن ارائه می دهند، الیاس با شرح خدمات و نتایج شرم، نقش مثبتی برای شرم قائل است اما فوکو دید منفی نسبت به شرم دارد. پیام اصلی: هرچند موضوعات جامعه مدرن، سوژه، قدرت، دانش، علم و ایدئولوژی، تاریخی نگری، شرم، دغدغه ذهنی هردو اندیشمند بوده است و همپوشانی هایی در نگرش شان وجود داشته است اما هر یک از دیدگاه خاص خود به این موضوعات نگریسته اند.