مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
خداشناسی
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال دوم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
61 - 86
حوزههای تخصصی:
«نظر» در گفتمان جدید در مقابل «عمل» بکار می رود، در اثولوجیا و انئادها در مباحث جهان شناسانه و وجودی معنا می یابد. مسئله این نوشتار واکاوی کاربست «نظر» در اثولوجیا و انئادها با رویکردی وجودی است. پرسش این است آیا کاربست «نظر» در اثولوجیا و انئادها یکی و به یک معناست و یا متفاوت است؟ «نظر» در این دو کتاب چگونه تقریر می شود؟ پاسخ این است، از حیث معنایی باهم تفاوتی ندارند؛ اما از حیث کاربست و نحوه بررسی مبحث باهم متفاوت هستند. در الهیات اثولوجیا «نظر» را می توان هم بر خدا و هم بر عقل و نفس نیز نسبت داد. «نظر» در نظریه فیض و صدور مطرح می شود و با جهان شناسی و خداشناسی پیوند دارد. و در انئادها نیز «نظر» در تمامی مراحل زندگی از خدا، عقل، نفس و طبیعت وجود دارد و جنبه ایجادی دارد. تفاوت این دو اثر این است در تقریر انئادها، «نظر» چه در جنبه وجودی و چه جنبه معرفتی، در مقابل «عمل» قرار دارد و «نظر» در نسبت با عمل بررسی می شود؛ درحالی که چنین نگاهی در اثولوجیا وجود ندارد. براین اساس در این نوشتار بر آنیم اصطلاح «نظر» در اثولوجیا و انئادها را تبیین کرده و جایگاه آن در نظام جهان شناسی این دو اثر بررسی کنیم. روش این نوشتار توصیفی-تحلیلی است.
ارزیابی پیش فرض های خداشناسی از منظر برخی روشنفکران دینی در برداشت از قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۴
167 - 188
حوزههای تخصصی:
پیش فرض ها و باورهای ذهنی مفسر به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در تفسیر او از متون تأثیرگذار است. برخی از مفسران تأثیر پیش فرض ها در تفسیر متون را نمی پذیرند و برخی دیگر آن را ضروری می دانند. آقای مجتهدشبستری بر اساس هرمنوتیک فلسفی، وجود پیش فرض را در تفسیر قرآن ضروری می داند و معتقد است بدون آن، فهم هیچ متنی محقق نمی شود. از مهم ترین پیش فرض های مجتهدشبستری در برداشت از قرآن، پیش فرض های خداشناسی اوست. وی با سه پیش فرض اساسی درباره خداوند، به سراغ فهم قرآن رفته؛ خداوند اثبات ناپذیر است؛ انسان در مواجهه با خدای نامتشخص قرار دارد؛ به دلیل عدم وجود ساحت زبانی در خدا نمی توان اعتقاد به وحی زبانی داشت. این پژوهش با روش توصیفی، تحلیلی و انتقادی، نقدهای وارد بر سه پیش فرض خداشناسی مجتهدشبستری را بررسی می کند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که پیش فرض های وی به دلیل تناقض درونی و مخالفت با عقل قابل پذیرش و تعمیم به تفسیر صحیح قرآن کریم نیست.
من» حقیقیِ انسان: مقوله پیونددهنده خداشناسی و اخلاق در اندیشه شهید مطهری (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۰
143 - 162
حوزههای تخصصی:
استاد شهید مرتضی مطهری از جمله متفکران مسلمان است که کوشیده است نشان دهد وجود و حجیت اخلاق متکی بر خداوند است. مسأله ی محوری ما در این مقاله آن است که با نگاهی جامع به آثار شهید مطهری و بازسازی بخش های مختلف این آثار نشان دهیم که وی ابتنای وجود اخلاق بر خداشناسی را چگونه و با چه ایده ی وحدت بخشی توضیح می دهد. پاسخی که از متن آثار شهید مطهری به این پرسش می دهیم آن است که «من» انسان یک حقیقت ذومراتب است که مراتب پایین آن را می توان «من» پنداری نامید و مرتبه ی عالی را «من» حقیقی یا برتر.«من» حقیقی زاینده ی اخلاق است و خداوند «من» برتر انسان است. بنابراین، در واقع خداوند مبدأ، غایت و پشتوانه ی اخلاق است. بر این اساس، می توان گفت که من حقیقی انسان، مقوله ی پیونددهنده ای است که شهید مطهری از طریق آن ابتنای اخلاق بر خداشناسی را توجیه می کند.
بازخوانی انسان شناسی ملاصدرا بر اساس خداشناسی و جهان شناسی در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکمت متعالیه صدرایی یک نظام فلسفی واحد است که ارتباط معقول و منسجمی میان سه حیطه خداشناسی، انسان شناسی و جهان شناسی برقرار می کند به طوری که شناخت یکی بدون دیگری امکان پذیر نیست و همین پیوستگی میان این سه مفهوم این امکان را به ملاصدرا می دهد تا انسان شناسی متفاوتی از دیگر مکاتب فلسفی ارائه دهد. ملاصدرا از اصول هستی شناختی خود به نام اصالت وجود، تشکیک وجود، وحدت شخصی وجود و حرکت جوهری کمک می گیرد و مباحث اساسی علم النفس خود را همچون حقیقت نفس، رابطه نفس و بدن، رابطه نفس و قوا و... را شرح می دهد. و از طرف دیگر او نفس انسان را مثال خداوندی دانسته که در ذات، صفات و افعال شبیه باری تعالی است و از اصول خداشناسی خود همچون بساطت، جامعیت و سعه وجودی، فرای ماهیت، صفتی همچون علم باری تعالی و فاعلیت خداوند برای بیان شباهت نفس انسان به خداوند کمک می گیرد و انسان را وجودی بسیط، جامع و بدون ماهیت، دارای علمی نظیر علم الهی و توانایی خلاقیت معرفی می کند. ثمره معرفتی ارتباط خداشناسی، انسان شناسی و جهان شناسی، نظریه انسان کامل است که هم جامع تمامی اسماء و صفات الهی است و هم جامع تمامی حقایق هستی و به همین مناسبت می تواند خلیفه خداوند بر روی زمین باشد و واسطه فیض الهی در تمامی عوالم وجود باشد.
تبیین استعاره های مفهومی نهج البلاغه در حوزه خداشناسی(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
حدیث و اندیشه بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
255-278
حوزههای تخصصی:
در زبان شناسیِ شناختی، «استعاره» صرفاً یک آرایه ادبی برای زینت کلام نیست. بلکه به مفهوم سازی یک حوزه معنایی در قالب حوزه معنایی دیگر اطلاق می شود و بر این اساس در تبیین مفاهیم انتزاعی، به ویژه در حوزه متون دینی نقش بسزایی دارد. این پژوهش سعی دارد تا با اتخاذ رویکرد کیفی و روش توصیفی- تحلیلی، با جستجو در متن نهج البلاغه و از لابه لای خطبه های آن دریابد که صاحب سخن چگونه مبحث «خداشناسی» را برای مخاطب قابل درک ساخته است؟ یافته های این پژوهش نشان از آن دارد که امیرمؤمنان(ع) برای اینکه تصویر روشنی از موضوع مورد اشاره در ذهن مخاطب ایجاد کند، در بیشتر موارد با استفاده از استعاره های هستی شناختیِ تشخیصی، خداوند را به مثابه یک انسان تصوّر کرده و سپس صفات انسان گونه را از ساحت ربوبی نفی کرده است. به عبارتی در حوزه مبدأشناسی نهج البلاغه، انسان بیشترین بسامد را به خود اختصاص داده است. به عنوان مثال در خطبه ای، ابداع و نوآوری که از ویژگی های انسانی است را به خداوند نسبت می دهد و در جایی دیگر خداوند را دارای قوه بینایی فرض کرده است، گاهی نیز به ماده انگاری روی آورده و برای تبیین مفهوم انتزاعی خداوند از حوزه معنایی دریا استفاده کرده است.
گونه شناسی شناخت های اثرگذار در اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۱۷ پاییز ۱۳۹۱ شماره ۳ (پیاپی ۶۵)
88 - 106
حوزههای تخصصی:
هدف این بررسی آن است که روشن سازد در احادیث پیشوایان دین، برای اصلاح رذایل و تقویت فضایل اخلاقی، از چه نوع شناخت هایی استفاده شده است. روش بررسی کتابخانه ای و توصیفی است. بدین منظور، احادیث فضایل و رذایل اخلاقی مورد مطالعه قرار گرفته، روش های شناختی آنها شناسایی و سپس طبقه بندی شده اند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که شش دسته شناخت در اصلاح و مدیریت اخلاق مورد استفاده قرار گرفته اند که عبارت اند از: شناخت انسان، شناخت دنیا، شناخت مرگ، شناخت آخرت، شناخت خداوند و شناخت پیامد خلق ها و اعمال. هر کدام از این موضوعات شش گانه ابعاد مختلفی دارند و به تناسب صفات اخلاقی، هر کدام موجب اصلاح یا تقویت یک یا چند ویژگی اخلاقی می شوند. نتیجه این پژوهش، آن است که: یکم، مدل شناختی اسلام در اخلاق، یک مدل شش وجهی است؛ دوم، برای تغییر اخلاق در انسان، می توان از یک یا ترکیبی از چند عنصر از شناخت های شش گانه یاد شده استفاده نمود.
فطرت و فطریات از نگاه علامه طباطبائی و برایند آن در علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بازپژوهی چیستی و نشان دادن برایندهای فطرت در علوم انسانی، به عنوان یکی از پیش فرضهای انسان شناختی مهم در اندیشه اسلامی، از اهداف نوشتار حاضر بوده است. روش: پژوهش پیش رو در گردآوری اطلاعات، از روش کتابخانه ای و در استنتاج دیدگاه، از روش توصیفی تحلیلی و در کارکردها و برایندها، از روش اجتهادی بهره برده است. یافته ها: نوشتار حاضر ضمن تبیین جامع فطرت و امور فطری از نگاه علامه طباطبائی، برایند این مبنا را در سه حوزه معرفت شناختی، غایت شناختی و روش شناختی نشان داده است. نتیجه گیری: بر اساس دیدگاه علامه طباطبائی، انسان موجودی فطرتمند است؛ به این معنا که از ساختمان ویژه و جنبه ثابتی برخوردار است که دین الهی با آن هماهنگ و بر اساس آن نازل شده است. علامه اگرچه به بخشی از امور فطری تصریح نکرده است، اما می توان امور فطری را به گونه ای جامع در سه حوزه بینش، گرایش و توانش دسته بندی و دیدگاه وی را در این باره بررسی کرد. بر اساس چنین نگاهی، فطرت می تواند چونان منبعی برای معرفت و معیاری برای سنجش آن و تنها راه حل چالش نسبیت در علوم توصیفی و هنجاری به شمار آید(حیث معرفت شناختی)؛ تکامل فطرت تنها یا مهم ترین غایت علوم انسانی اسلامی معرفی شود (حیث غایت شناختی) و همراهی نقل در کنار عقل و تجربه را برای شناخت انسان، ایجاب کند(حیث روش شناختی).
تأثیر دعا در استخراج گزاره های معرفتی (بررسی موردی: هستی شناسی و خداشناسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف از انجام این پژوهش، استخراج گزاره های هستی شناسی و خداشناسی ادعیه و مقایسه آن با مبانی فلسفی، از جمله نظریه صدور بود. روش: پژوهش اسنادی کتابخانه ای حاضر، محتوای بیش از 20 دعا را تحلیل کیفی کرده است. یافته ها: گزاره های کلیدی مستخرج از ادعیه عبارتند از: 1. خدای مُبدئ و مُعید، 2. خدای مُبدِع، 3.خداوند ازلی، مخلوقات حادث زمان مند و مکان مند و 4. عدم سنخیت خالق و مخلوق. در مقام مقایسه، در دعا خداوند به عنوان مُبدئ (آغازدهنده)، ولی در نظریه صدور به عنوان مبدء (آغاز) و مصدر معرفی شده است. همچنین خداوند مُبدِع در ادعیه، بدون الگو و مایه و بر اساس اراده و فاعلیت امری(خلق لامن شئ) موجودات را ابداع کرده است؛ در حالی که در نظریه صدور، خداوند به عنوان مبدء و مفیض، بر اساس حتمیت و نه بالاراده، تنها افاضه فیض کرده است. در ادعیه، خداوند، ازلی و موجودات، حادث زمان مند و مکان مند معرفی شده اند؛ اما در نظریه فیض، بر اساس عین ربط بودن معلول به علت، ازلیت به عالم سریان داده شده است. همچنین، اساس نظریه صدور که بر سنخیت مبتنی شده، در ادعیه رد شده است. نتیجه گیری: مبانی هستی شناسی و خداشناسی مستخرج از ادعیه، در تقابل با مبانی فلسفی، به ویژه نظریه صدور واقع شده اند.
مرزهای همجواری فلسفه و عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
31 - 50
حوزههای تخصصی:
این مقاله به امکان تعامل میان دو دانش عقلی فلسفه و عرفان می پردازد و به تعاون این دو با یکدیگر می رسد. فلسفه ملاصدرا پیوند و ترکیب این دو دانش را نمایان ساخته است و استدلال را در کنار مشاهده نشانده است. این ترکیب جز به طرد عوامل ناسازگار یا ناسازگارنما ممکن نمی شود. همانطور که طرد جدل از دانش استدلالی کلام، آن را با دانش استدلالی فلسفه همجوار ساخت، سیطره قواعد و پایه های مشترک یا سازگار میان توانایی استدلال و توانایی شهود در نیروی عقل، دو دانش عرفان و فلسفه را به یکدیگر نزدیک ساخت. عقل در مقام استدلال، هرچند به طور تأسیسی نتواند به بخشی از واقع گذر کند، اما عبور شهود به بخش اکتشاف شده را معقول و فهم پذیر می کند و آن را با قیاس برهانی در دسترس همگانی قرار می دهد. بدین ترتیب، علم آلی منطق در خدمت تنظیم یافته های شهود به کار گرفته شد و دو دانش عرفان و فلسفه با دو دسته از مفاهیم و قوانین در ترکیبی کنار یکدیگر قرار گرفتند.
بازخوانی تحلیلی جایگاه «نظر» در خداشناسی کتاب «الیاقوت» ابن نوبخت و شارحان آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۰
237 - 260
حوزههای تخصصی:
درباره شناخت پذیری خدا و نیز نحوه شناخت او در کلام متقدم بحث از «تقلید» و «نظر» مطرح شده است. «تقلید» نگاه درون دینی به شناخت خداست و «نظر» نگاهی برون دینی به معارف عقلی است. «نظر» در گفتمان جدید در مقابل عمل قرار می گیرد و در کلام اسلامی متقدم در حوزه خداشناسی اهمیت می یابد. این نوشتار که با روش توصیفی، تحلیلی نگارش یافته است، در پی آن است مسئله جایگاه نظر در خداشناسی کتاب «الیاقوت» و شارحان آن را بررسی و تحلیل کند. پرسش این است «نظر» به چه معناست و کاربست«نظر» در خداشناسی کتاب الیاقوت و شارحان او چگونه است؟ روش شناخت خدا نزد آن ها چگونه است؟ مؤلف الیاقوت با طرح دوگانه «تقلید» و «نظر»، «نظر» را در مقابل «تقلید» قرار داده و راه نظر را انتخاب کرده است. یافته های این پژوهش این است که «نظر» در «الیاقوت» و شارحان آن به معنای «تعقل و تفکر» است. جایگاه «نظر» نزد آن ها «معرفت شناسانه» است و آ ن ها نه تنها بر وجوب شناخت خدا، بلکه به وجوب عقلی نظر نیز دلیل ارائه می کنند براین اساس رهیافت آنها «برون دینی» است. طرح این مسئله اهمیت روش شناخت خدا را روشن می کند.
بررسی توصیفی تحلیلی باور به وجود خدا و توحید او در عهد عتیق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۲ بهمن ۱۴۰۲ شماره ۳۱۴
39 - 47
حوزههای تخصصی:
ضرورت بررسی وجود خدا و یکتایی او امری است که هر انسان خواهانِ حقیقت و سعادت به آن اذعان دارد. پیگیری این موضوع از آن نظر که انسان به مقتضای فطرت خویش دارای گرایش به خداوند است، اهمیت بیشتری نیز می یابد. با این همه، گاهی این مسئله را نه از جنبه دلائل عقلانی و به صورت «پیشینی»، بلکه صرفاً به لحاظ توصیفی و «پسینی» می توان در متون دینی ادیان مختلف جست وجو کرد، و از قِبل آن دست کم بدین نتیجه رهنمون شد که آموزه وجود خدا و توحید او، نه ضروری یک دین، بلکه ضروری ادیان مختلف به شمار می آید. در جای خود پوشیده نیست که چنین نتیجه ای تا چه میزان می تواند برای عالمان دینی مغتنم باشد. پژوهش حاضر کوشیده است، با روش کتابخانه ای و شیوه توصیفی تحلیلی، مسئله وجود خدا به ویژه یکتایی او را در عهد عتیق واکاوی کند. براساس تحقیق پیش رو شواهد متعددی از عهد عتیق، گویای این مطلب است که در این متن، خداوند به عنوان سرسلسله هستی معرفی می شود و همچنین عبارات متعددی از آن بر یگانگی خداوند نیز دلالت دارد. البته برخی برآنند که عهد عتیق قائل به بداهت این دو اصل اعتقادی نیز هست، اما به نظر می رسد، کلیت این ادعا پذیرفتنی نیست؛ که در مقاله به تفصیل بدان پرداخته شده است.
اندیشه های قرآنی در داستان های تعلیمی حوزه ادبیّات کودک و نوجوان با رویکرد به داستان های غلامرضا حیدری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاعران و نویسندگان حوزه ادبیّات کودک و نوجوان در آفرینش آثار ادبی خود، اسلوب قرآن و شیوه های بیانی آن را الگوی کار خود قرار دادند و از الفاظ و اندیشه های قرآنی در لابه لای آثار خود بهره جستند به گونه ای که موضوع اقتباس از قرآن به بابی گسترده تبدیل شد. با تحلیل و بررسی آثار این حوزه، می توان به شواهدی از تأثیر لفظی و معنوی قرآن بر زبان، اندیشه و عقاید صاحبان این آثار پی برد و به این نتیجه رسید که قرآن به عنوان مهم ترین منبع فرهنگ اسلامی، الهام بخش بسیاری از شاعران و نویسندگان ادبیّات کودک و نوجوان بوده است. این جستار درصدد آن است تا به شیوه توصیفی- تحلیلی به بررسی تأثیرپذیری غلامرضا حیدری از مضامین قرآنی در داستان های حوزه ادبیّات کودک بپردازد. حیدری یکی از نویسندگان برجسته حوزه ادبیّات کودک و نوجوان در دهه هشتاد است که آثار بی شماری در این حوزه با مضامین قرآنی و دینی دارد. به همین منظور با تبیین مضامین قرآنی متجلی در داستان های حیدری و بررسی کارکرد آن ها، نویسنده در پی پاسخ دادن به این دو پرسش است که هدف از کاربرد مضامین قرآن در داستان های حوزه کودک چیست؟ و کدام مضامین بیش ترین کاربرد را دارد؟ با بررسی انجام شده می توان گفت که مضامین قرآنی، بخشی از محتوای داستان های وی را تشکیل می دهد که با هدف آشنایی با دین، القای آموزه های اسلامی، شناساندن معارف قرانی و آماده سازی قشر نوجوان برای انجام وظایف دینی استفاده می شود.
رابط خودشناسی با دیگرشناسی از منظر علامه طباطبایی (ره) و امام خمینی (ره) و انعکاس آن در آثار هنری معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
314 - 327
حوزههای تخصصی:
«خودشناسی» به عنوان یکی از مهم ترین دغدغه های بشر به معنای، شناخت خود و معرفت یافتن نسبت به استعدادها و جنبه های بالقوه درون خویشتن و ایجاد زمینه های رشد برای به فعلیت رساندن آن ها است. جهت دستیابی به خودشناسی در این پژوهش با دو پرسش اساسی مواجه هستیم اول اینکه آیا معرفت به خویشتن در گرو دیگرشناسی اعم از خداوند و یا جهان آفرینش است؟ و دومین مسئله اینکه دستیابی به خودشناسی چه تأثیری در آثار هنری شخص هنرمند دارد؟ علامه طباطبایی (ره) و امام خمینی (ره) به عنوان دو حکیم و عارف برجسته دوران معاصر معتقدند که انسان یگانه موجودی است که توانسته با سعه وجودی خویش، تمام عوالم هستی را دربرگیرد؛ ایشان وی را از جنبه مظهریت حق تعالی، عالم کبیر و از جنبه مادی اش، عالم اصغر نامیده اند. بر این اساس، انسان می تواند با شناخت خویشتن به شناخت عوالم و موجودات دیگر دست یابد و به همان میزان که هنرمند به این مهم (خودشناسی) دست می یابد، اثر هنری وی شرافت و تأثیرگذاری بیشتری بر مخاطب خویش خواهد داشت.اهداف پژوهش:بررسی رابطه خودشناسی با دیگرشناسی از منظر علامه طباطبایی و امام خمینی (ره).بررسی خودشناسی در آثار هنری معاصر.سؤالات پژوهش:رابطه خودشناسی با دیگرشناسی از منظر علامه طباطبایی و امام خمینی (ره) چگونه است؟خودشناسی در آثار هنری معاصر چگونه بازتاب یافته است؟
بازشناسی مفهوم و تبیین تاب آوری با بهره گیری از دعای عرفه امام حسین (ع)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بازشناسی مفهوم و تبیین تاب آوری با بهره گیری از دعای عرفه امام حسین (ع) است. تاب آوری عبارت است از ظرفیت و سرمایه و پاسخ شخصی به رویدادهای استرس زایی که تحت تاثیر روش هایی فرد، موقعیت خود را درک کرده و با شناخت نسبی که از خود و شرایط خویش و رویدادهای استرس زایی که در زندگی با آن مواجهه می شود؛ پیدا کرده است، فرد تلاش می نماید با نیروی تفکر و استدلال خود و طلب مغفرت و بازگشت از خطا و گناهی که خود و زندگیش را به مخاطره انداخته است و با سیر و اندیشه در پدیده های هستی سعی در شناخت خود، توانایی ها و ویژگی های خویش بتواند به شرایط ناملایم و دشواری هایی که او در طی مسیر با آنها مواجه می شود غلبه کرده و سپس با استفاده از نیروی تفکر و اندیشه ی خویش راهی جهت برطرف کردن ناملایمات زندگی و ارتباط با دیگران از طریق شناخت خود با استفاده از سیر و اندیشه در آفاق هستی و طلب مغفرت و بازگشت که مقدمه ای برای شناخت خالق هستی می باشد، پیدا کند. روش کار: روش این تحقیق کیفی و با روش کتابخانه ای و تحلیل محتوا صورت پذیرفت. نتایج: بر اساس نتایج این تحقیق عوامل ایجاد کننده تاب آوری شامل خداشناسی، خودشناسی، هستی شناسی، ارتباط انسان با خداوند و طلب مغفرت و بازگشت است که همگی اینها در سنت الهی و آیات و روایات دارای مفاهیم متناظر هستند و بر آنها تاکید شده است. نتیجه گیری: نتیجه گیری کلی پژوهش نشان داد که بر اساس یافته های به دست آمده، تأمل در توصیه های دعای عرفه امام حسین (ع) و به کارگیری آن ها، در بهبود مهارت های تاب آوری و به فعلیت رساندن این ظرفیت درونی جهت رویارویی با موانع و سختی ها تأثیر گذار است.
تحلیل عرفانی حدیث «ما عرفناک حق معرفتک»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۸۳
145 - 162
حوزههای تخصصی:
حدیث نبوی «ما عرفناک حق معرفتک» از چنان عمقی برخوردار است که از دیدگاه های متفاوتی قابل مطالعه است. یکی از آن ها جنبه معرفت شناسی است که بر اندیشه و رفتارهای انسان تاثیر فراوان دارد و در فلسفه و عرفان، مبنای هر مکتبی را تشکیل می دهد. در این مقاله با مطالعه اسناد این روایت، رابطه معرفت شناسی و خداشناسی بررسی می شود و نگاه خاص عرفانی به معرفت شناسی و توحیدمحوری تحلیل می شود. تفسیر این روایت از دیدگاه ابن عربی، سعدی و شیخ بهایی ارائه-می شود و با استفاده از روش کتابخانه ای با استناد به منابع دست اول، تفسیری خاص از این حدیث دنبال می شود. با تحلیل منطقی روشن می گردد که یک جنبه این حدیث اعتراف به مراتب و درجات معرفت است که معیار اصلی برای عبادت و پرستش است و اینکه هر حق جویی مشتاق است به مراتب بالاتری از معرفت حق دست یابد اگرچه شناخت ذات حق امری محال باشد، اما با سیر و سلوک معنوی می توان به او نزدیک شد.
تحلیل شبکه مضامین دعای عهد به منظور کشف الگوی زیست منتظرانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دعاپژوهی سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶
167 - 189
حوزههای تخصصی:
از جمله مهم ترین متون حدیثی به جای مانده از امامان معصوم، ادعیه ایشان است که غالباً رویکرد آن ها برآورده کردن نیازهای انسانی است. در این میان، در حوزه مهدویت، دعای عهد منقول از امام صادق(ع) ، نقش تعیین کننده ای در ترسیم سبک زندگی مهدوی دارد. اگرچه بسیاری از محققان نسبت به دعای مذکور، اهتمام ورزیده اند، اما آنچه تاکنون مطرح شده، بیش تر ناظر به شرح و تفسیر آن بوده است. در این پژوهش، تلاش شده است، با استفاده از روش تحلیل محتوایی، با استخراج کمیّ داده ها، فراوانی واژگان کلیدی، مضامین اصلی و مضامین فرعی یا نقاط تمرکز دعای عهد، الگوی زیست منتظرانه معرّفی شود. در این راستا از مجم وع 15 فراز دعای عهد، 12 عنوان کلی دی و کل ی و 50 موضوع فرعی اس تخراج شده است. با «طبقه بندی» جهت گیری ها برای دست یابی به «مقوله»های تحقیق روشن شد که از 12 موضوع اصلی استخراج شده، 30 مجموعه (60 درصد) به موضوع سبک زندگی مهدوی، 12مجموعه (24درصد) به موضوع امام شناسی و 8 مجموعه (16 درصد) نیز به مسئله خداشناسی اشاره دارند. بر این اساس با توجه به این که زیست منتظرانه در مت ن دعا از کمّیّ ت بیش تری برخ وردار است، م ی ت وان آن را مح وری تری ن موضوع دعای عهد قلم داد کرد و این نشان دهنده برجسته بودن بُعد شناختی این دعای ارزشمند است.
بررسی اندیشه های علم النفسی افضل الدین کاشانی
منبع:
معارف حکمی جامعه سال ۴ پاییز وز مستان ۱۴۰۲ شماره ۷
45 - 62
حوزههای تخصصی:
افضل الدین مرقی کاشانی، فیلسوف و شاعر ایرانی قرن هفتم و هشتم هجری است، اما به جهت آنکه بیشتر به واسطه اشعارش شهرت یافته ، تفکر فلسفی اش مغفول مانده است. در زمانی که بر سر حقانیت یا عدم حقانیت فلسفه نزاع بود، وی بر آن بوده است که فلسفه را به حوزه اصلی آن، یعنی شناخت نفس برگرداند. افضل الدین ویژگی شاخص انسان را تفکر و تعقل می داند و یکی از راه های خود شناسی را اندیشه دانسته است. وی بر این قائل است که وقتی انسان به خود می اندیشد، می فهمد حقیقتش جسم نیست؛ بلکه چیز دیگری ست و این نفس است که فاعل و تدبیرکننده جسم است. افضل الدین، شناخت حقیقی را شهودی و درونی می داند. در این نوشتار، به امکان شناخت ازنظر افضل الدین و سپس مسائل مربوط به نفس و بدن، دلیل وجود نفس، ویژگی های نفس و درنهایت، بحث علم النفس و دیدگاه وی در این زمینه بیان می شود. در مقاله حاضر، از منابع کتابخانه ای موجود در این رابطه استفاده شده است.