فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۵۵٬۶۰۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: این مقاله به بررسی راهبردهای مقام معظم رهبری (مدظله العالی) در تقویت امنیت داخلی و مقابله با جنگ شناختی دشمنان جمهوری اسلامی ایران می پردازد. هدف اصلی پژوهش، شناسایی و تحلیل این راهبردها در راستای حفظ ثبات و انسجام ملی است.روش شناسی: پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل مضمون، بیانات مقام معظم رهبری (مدظله العالی) را در بازه زمانی شهریور ۱۴۰۱ تا مهر ۱۴۰۲ بررسی کرده است. داده ها از سخنرانی های منتشرشده در وب سایت رسمی ایشان گردآوری و با نرم افزار MAXQDA کدگذاری و تحلیل شده اند.یافته ها: تحلیل اغتشاشات ۱۴۰۱ و جنگ شناختی دشمنان نشان می دهد که راهبردهای مقام معظم رهبری (مدظله العالی) برای تقویت امنیت داخلی شامل ارتقای هوشیاری عمومی، تقویت هویت دینی و ملی، هم افزایی نهادهای امنیتی، و ایجاد امید و اعتماد عمومی است.نتیجه گیری: نتایج این پژوهش حاکی از آن است که راهبردهای مقام معظم رهبری (مدظله العالی) در مقابله با جنگ شناختی، از جمله تقویت هویت ملی، افزایش آگاهی عمومی، تأکید بر نقش زنان در جامعه، و برخورد قاطع با تهدیدات، توانسته اند نقشه های دشمن را خنثی کرده و امنیت داخلی را تقویت کنند.
شناسایی پیشران ها و بازدارنده های ارتقای یکپارچه سازی فرهنگ سازمانی پس از ادغام و اکتساب: مرور نظام مند پیشینه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فرهنگ سازمانی سال ۲۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۷۵)
29 - 45
حوزههای تخصصی:
یکپارچگی ترکیب دارایی ها و افراد و دارای سه سطح رویه ای، فیزیکی، و فرهنگی است. یکپارچگی فرهنگی یکی از الزامات رسیدن به ادغام موفقیت آمیز است. هدف از این مطالعه بررسی پیشران ها و بازدارنده های یکپارچگی فرهنگی است. این پژوهش کاربردی با رویکرد اکتشافی و توصیفی است که از روش مرور نظام مند پیشینه برای جمع آوری داده استفاده کرده است. برای این منظور مقالات و پایان نامه ها و کتب در پایگاه های داده معتبر منتخب مرتبط با این حوزه با معیار های شمول مد نظر پژوهش به عنوان منابع استفاده و با روش کدگذاری تحلیل شدند. یافته ها حاکی از آن اند که پیشران های یکپارچگی فرهنگی در سه بعد اصلی الزامات و بسترها، تسهیل کنندگان، و عوامل سبب ساز (علل) دسته بندی شده اند. همچنین بازدارنده ها در چهار دسته موانع ساختاری سازمانی، ارتباطی، فرهنگی اجتماعی، سیاسی محیطی قرار گرفته اند. توسعه و فراگیر شدن فرهنگ مشترک و یکپارچه در سازمان ادغامی مستلزم اجرا و مهیا کردن برخی شرایط برای اجرای آن است. آن شرایط شامل شناسایی پیشران ها و بازدارنده های یکپارچگی فرهنگ سازمانی برای اقدامات صحیح در برخورد با آن ها پس از ادغام است.
استفاده از رویکرد مدل سازی نرم در ساختاردهی و طراحی مدل زنجیره خدمات تأمین مالی مبتنی بر سرمایه
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این مقاله طراحی سیستمی کل نگر با هدف بررسی همه ابعاد مسأله تأمین مالی به ویژه خدمات تأمین مالی مبتنی بر سرمایه به منظور استفاده از قابلیت ها و مزایای آن در راستای یکپارچگی و افزایش کارایی فرایندهای خدمات تأمین مالی از طریق بورس اوراق بهادار تهران است.روش پژوهش: این پژوهش از منظر هدف، توسعه ای-کاربردی، ماهیت پژوهش کیفی و روش پژوهش از منظر جمع آوری و تحلیل داده ها توصیفی است. روش تحلیل داده ها نیز مبتنی بر روش شناسی سیستم های نرم (SSM) است. با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی و براساس شناخت حاصل از بازار سرمایه، تعداد 15 نفر از مدیران و کارشناسان بازار سرمایه و خبرگان مطرح دانشگاهی دارای زمینه علمی مرتبط به عنوان نمونه انتخاب و پژوهشگر در سه دور اقدام به هدایت مصاحبه با خبرگان و تحلیل متن آنها نموده است.یافته ها: پس از ترسیم تصویر غنی، تعریف عناصر کاتوو (CATWOE) و تعریف ریشه ای مسأله، شناسایی عوامل و مؤلفه های کلیدی در بخش های مختلف زنجیره خدمات و ترتیب و توالی آنها براساس نوع خدمت، مدل های مفهومی وضع موجود برای توصیف موقعیت مسأله و شناسایی حیطه و ساختار مسأله مورد مطالعه استخراج شدند.نتیجه گیری: در نهایت پس از بررسی ادبیات موضوع، مصاحبه با خبرگان و مقایسه مدل های مفهومی با دنیای واقعی، تغییرات مطلوب و امکان پذیر نظیر تأمین مالی ایده ها، تأمین مالی صنایع کوچک و متوسط، اصلاح نظارت های موازی، تفکیک حوزه نظارت و اجرا، تفکیک وظایف نهادهای مالی و تعیین جایگاه سرمایه گذاران خارجی شناسایی و بر این اساس، مدل نهایی زنجیره خدمات تأمین مالی مبتنی بر سرمایه تدوین شده است.
تاثیر رهبری آموزشی مبتنی بر هوش هیجانی بر خودکنترلی و شیوه مدیریت کلاس در معلمان مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۹ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۴
201 - 222
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر رهبری آموزشی مبتنی بر هوش هیجانی بر خودکنترلی و شیوه مدیریت کلاس در معلمان مقطع ابتدایی بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه معلمان مقطع ابتدایی شهر تهران تشکیل دادند که در خود کنترلی و مدیریت کلاس درس دچار ضعف بودند و سابقه خشونت علیه دانش آموزان را داشتند و در 6 ماه نخست سال 1403 به مراکز مشاوره و اصلاح رفتار مراجعه کرده بودند. حجم نمونه بر اساس معیارهای ورود به تحقیق 14 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و بصورت تصادفی به دوگروه هفت نفره آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای برنامه رهبری آموزشی مبتنی بر هوش هیجانی بر اساس مدل مایر و سالووی(2004) را دریافت کردند و گروه کنترل در این مدت هیچ آموزشی دریافت نکرد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه خودکنترلی گراسمیک و همکاران(1993) و پرسشنامه شیوه مدیریت کلاس امین یزدی و عالی(1387) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل کواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها نشان داد که در گروه آزمایش تغییر معناداری(P=0/001 و E=0/37) در خودکنترلی نسبت به گروه کنترل به وجود آمده است اما در شیوه مدیریت کلاس تغییر معناداری ملاحظه نشد. بر اساس داده های حاصل از پژوهش میتوان نتیجه گرفت برنامه رهبری آموزشی مبتنی بر هوش هیجانی بر بهبود خودکنترلی در معلمان مقطع ابتدایی موثر بوده اما در شیوه مدیریت کلاس توسط ایشان تاثیر معنادار نداشته است.
تبیین سکوت سازمانی معلمان بر اساس بدبینی سازمانی با نقش میانجی فلات زدگی شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۹ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۴
247 - 276
حوزههای تخصصی:
سکوت سازمانی به عنوان یکی از مسائل مهم در محیط های آموزشی، می تواند مانعی بر سر راه تعاملات مؤثر و پیشرفت سازمان باشد. این پژوهش باهدف بررسی تأثیر بدبینی سازمانی بر سکوت سازمانی معلمان و نقش میانجی فلات شغلی دراین رابطه انجام شد. روش اجرای پژوهش توصیفی از نوع همبستگی به روش معادلات ساختاری (SEM) بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی معلمان مقطع متوسطه اول و دوم شهرستان ثلاث باباجانی بود که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان و به روش تصادفی طبقه ای تعداد 200 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه فلات زدگی شغلی آلن و همکاران (2004)، بدبینی سازمانی دین و همکاران (1998) و سکوت سازمانی دینه و همکاران (2003) استفاده شد. روایی محتوایی و صوری پرسش نامه ها توسط خبرگان تأیید شد و پایایی آن ها با استفاده از آلفای کرونباخ مورد سنجش قرار گرفت. نتایج تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که بدبینی سازمانی بر سکوت سازمانی اثر مستقیم دارد. همچنین، فلات زدگی شغلی بر سکوت سازمانی و بدبینی سازمانی بر فلات زدگی شغلی اثرگذار است. علاوه بر این، بدبینی سازمانی از طریق فلات-زدگی شغلی بر سکوت سازمانی اثر غیرمستقیم دارد. نتایج این مطالعه نشان می دهند که بدبینی سازمانی معلمان بر سکوت سازمانی تأثیر مستقیم دارد و از طریق فلات زدگی شغلی این اثر را تشدید می کند. بر اساس این یافته ها، پیشنهاد می شود مدیران با کاهش عوامل مرتبط با بدبینی سازمانی و فلات زدگی شغلی، به کاهش سکوت سازمانی در محیط های آموزشی کمک کنند.
مروری نظام مند بر ادبیات تأمین مالی خرد (رویکرد مبتنی بر چارچوب ADO-TCM)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به تأمین مالی خرد به عنوان یک رویکردی تحول آفرین در عرصه توسعه اقتصادی و اجتماعی به ویژه در جوامع کم درآمد و فقیر، به طور فزاینده ای توجه شده است. هدف اصلی پژوهش حاضر مرور نظام مند ادبیات تأمین مالی خرد با رویکرد مبتنی بر چارچوب ADO-TCM است که با استفاده از روش فراترکیب چارچوبی ارائه می دهد که این چارچوب، ساختار مقالات را ازجمله پیشینیان، تصمیمات، پیامدهای پژوهشی (ADO)، نظریه های استفاده شده، زمینه مطالعاتی و روش های پژوهشی (TCM) بررسی عمیق می کند؛ در این راستا، با جست وجوی گسترده در پایگاه های علمی معتبر، 50 مقاله پراستناد مرتبط با تأمین مالی خرد انتخاب و به طور عمیق تحلیل محتوایی شدند و سازه های مربوط با استفاده از استراتژی کدگذاری باز و محوری استخراج شد؛ بنابراین، هفت دسته پیشینیان، هشت نوع تصمیم پژوهشی و شش پیامد اصلی شناسایی شدند؛ علاوه براین، پژوهش حاضر ۱۴ نظریه، 7 زمینه مطالعاتی و 3 روش پژوهشی مرتبط با تأمین مالی خرد را شناسایی کرده است و درنتیجه مرور خلأهای موجود در پژوهش فعلی را برجسته کرده و زمینه های پژوهشی آینده را برای بهبود راهبردهای تأمین مالی خرد و افزایش تأثیر آن پیشنهاد می دهد.
طراحی مدل استفاده از هوش مصنوعی برای تغییر فرایندهای واحد روابط عمومی سازمان با تاکید بر مدیریت دانش سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دانش سازمانی سال ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
33 - 52
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به تغییرات سریع محیط کسب و کار و نیاز به پاسخگویی به انتظارات متنوع ذینفعان، استفاده از هوش مصنوعی می تواند به عنوان راهکاری اثربخش برای ارتقاء عملکرد واحد روابط عمومی مطرح شود. همچنین، مدیریت دانش به عنوان عنصری کلیدی در بهبود فرآیندها و تصمیم گیری ها در این واحد، نقش مهمی ایفا می کند. هدف این پژوهش طراحی مدل استفاده از هوش مصنوعی در واحد روابط عمومی سازمان ها با تأکید بر مدیریت دانش سازمانی است. روش پژوهش: پژوهش کاربردی حاضر مبتنی بر پارادایم تفسیری با رویکردی کیفی، از نوع نظریه داده بنیاد با استفاده از رهیافت نظام مند کوربین و اشتراوس است. جامعه آماری این پژوهش شامل متخصصین و دانشجویان فعال در حوزه روابط عمومی، مدیریت منابع انسانی، هوش مصنوعی و روانشناسی بود. نمونه پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی از میان جامعه آماری به تعداد 17 نفر تا رسیدن به اشباع نظری داده ها انتخاب شد. جهت گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. جهت تأمین روایی پژوهش از کنترل بیرونی استفاده شد. پایایی نیز با استفاده از روش کدگذار دوم با ضریب توافق 86% تأیید شد. یافته ها: بر اساس یافته ها، علل استفاده از هوش مصنوعی در واحد روابط عمومی سازمان ها در چهار مقوله کارایی و بهره وری، بهبود ارائه خدمات به مشتریان، تحقیقات و تحلیل بازار و جنبه های نوآورانه دسته بندی شد. عوامل زمینه ای در دو دسته شرایط تکنولوژیک و شرایط سازمانی، و عوامل مداخله گر به دو حیطه اصلی شرایط بازار و شرایط اجتماعی و قانونی تقسیم شد. راهبردها مشتمل بر پنج مقوله آموزش و توانمندسازی، فرهنگ سازی، ایجاد هماهنگی، راهبردهای عملیاتی و ایجاد آگاهی و انگیزه شناسایی شد. این راهبردها می تواند به بهبود ارتباطات، بهینه سازی فرآیندها، اعتبار و شفافیت، کاهش کیفیت ارتباطات و چالش های فنی و عملیاتی منجر شود و نقش چشم گیری در استفاده بهینه از هوش مصنوعی در واحد روابط عمومی سازمان ها ایفا کند. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که استفاده از هوش مصنوعی در واحد روابط عمومی سازمان ها می تواند به بهبود عملکرد و کارایی این واحد کمک کند. سازمان ها برای بهره برداری مؤثر از هوش مصنوعی در روابط عمومی، بایستی بر روی ایجاد زیرساخت های مناسب و فرهنگ سازمانی مناسب تمرکز کنند تا بتوانند از مزایای این فناوری بهره مند شوند. این مدل می تواند به عنوان راهنمای عملی برای سازمان ها در جهت استفاده مؤثر از هوش مصنوعی در روابط عمومی عمل کند و به بهبود ارتباطات و افزایش رضایت ذی نفعان منجر شود. اصالت/ارزش: با توجه به تحولات سریع فناوری و نیاز به بهبود کارایی در ارتباطات سازمانی، این پژوهش به طور قابل توجهی به درک مدیران از اینکه چگونه هوش مصنوعی می تواند شیوه های روابط عمومی در سازمان ها را تغییر دهد کمک می کند.
تحلیل ابعاد کلیدی فرایند پیاده سازی هم آفرینی درهتلدری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۲۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۹
239 - 304
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد کلیدی فرایند پیاده سازی هم آفرینی در هتل داری و با استفاده از روش کیفی فراترکیب و گروه کانونی انجام شده است. در بخش اول برای انجام روش فراترکیب، 1500 مقاله از پایگاه داده های معتبر امرالد، ساینس دایرکت، پروکوئست و ... در بازه زمانی 2004 تا 2022 دانلود و در نهایت 87 مقاله به تحلیل نهایی راه یافتند. در بخش دوم برای بومی سازی فعالیت های اجرایی لازم برای هم آفرینی در صنعت هتل داری با کارشناسان و خبرگان این حوزه گروه کانونی تشکیل شد. در نهایت فعالیت های پیاده سازی هم آفرینی در قالب مقوله های فعالیت های استراتژیک شامل تحلیل استراتژیک و تدوین استراتژی هم آفرینی، فعالیت های عملیاتی شامل عملیات پشتیبانی هم آفرینی و عملیات اصلی و فعالیت های ارزیابی و توسعه شامل کنترل و بهبود مستمر در یک چارچوب نشان داده شد که به صورت گام به گام و مرحله ای است.
طراحی دوره تربیت و آماده سازی کادر مدیریتی تراز دولت اسلامی (متد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۳
7 - 45
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های نظام اداری و نظام اداره کشور، کمبود مدیرانی است که در راستای گفتمان دولت اسلامی فکر و عمل کنند. بر همین اساس، موضوعی که در این مقاله به آن پرداخته شد این است که با چه سازوکار تربیتی می توان کادر مدیریتی تراز دولت اسلامی را تربیت کرد. در این راستا، در این پژوهش ضمن بهره مندی از روش تحلیل محتوای کیفی، تجربه زیسته نویسندگان در حوزه طراحی دوره های تربیتی، مبنای کار قرار گرفت. داده های بخش تحلیل محتوا، از طریق روش گروه کانونی گردآوری شد. افراد شرکت کننده در گروه کانونی مدیران دخیل در امر ضابطه گذاری برای تأمین و تربیت مدیران دستگاه های اجرایی کشور بودند. تحلیل داده ها نشان داد که سازوکار تربیتی مدنظر را می توان در سه قالب آماده سازی، رشد و توانمندسازی و ثبت تجربه طراحی کرد. همچنین خروجی کار نشان داد که برای اجرای هر یک از این سازوکار تربیتی ما به تعیین مواردی همچون مخاطبین، شایستگی های مدیر تراز، سازه و نظام محتوایی، مجریان و استاندارد برگزاری نیاز داریم.
تبیین کیفی عوامل مؤثر بر توسعه پوشش بیمه ای با رویکردی درمان محور در سازمان تأمین اجتماعی
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
330 - 370
حوزههای تخصصی:
با توجه به چالش های موجود در حوزه پوشش بیمه ای و کیفیت خدمات درمانی سازمان تأمین اجتماعی، به ویژه در استان مازندران، این پژوهش با هدف طراحی الگوی مفهومی بهینه برای توسعه پوشش بیمه ای و ارتقاء خدمات درمانی انجام شد. کمبود دسترسی عادلانه به خدمات درمانی، ناکارآمدی در پوشش گروه های آسیب پذیر، و تمرکز ناکافی بر نیازهای مناطق محروم از جمله مسائلی هستند که ضرورت انجام این مطالعه را آشکار ساختند. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام گرفته و داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 14 نفر از خبرگان حوزه بیمه، سلامت و سیاست گذاری سلامت گردآوری شد. تحلیل داده ها منجر به استخراج مفاهیم کلیدی و مقوله های اصلی شد که بر اساس آن، چهار محور اساسی برای بهبود وضعیت فعلی شناسایی گردید: توسعه زیرساخت های درمانی، تدوین سیاست های هدفمند و کارآمد، استقرار سامانه های نظارت و ارزیابی دیجیتال، و طراحی راهکارهای نوآورانه برای تأمین مالی پایدار. همچنین، پیشنهاداتی نظیر به کارگیری فناوری های نوین، تقویت خدمات درمانی سیار و افزایش مشارکت بخش خصوصی به عنوان بخشی از راهبردهای اجرایی مطرح شدند. نتایج این پژوهش می تواند مبنایی علمی برای تصمیم گیری سیاست گذاران و مدیران سازمان تأمین اجتماعی جهت بهبود عدالت در دسترسی، کیفیت خدمات و کارایی سیستم بیمه درمانی در سطح استانی و ملی فراهم آورد.
واکاوی علل شکست ارزشیابی اجرای خط مشی های زیربنایی در ایران (حیطه پژوهش: خط مشی های توسعۀ صنعتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
13 - 43
حوزههای تخصصی:
هدف: مطابق شواهد تجربی و مطالعات مختلف، ارزشیابی اجرای خط مشی های زیربنایی در ایران، در چند دهه اخیر نتوانسته است به اهداف ارزشیابی منتهی شود که همانا ارائه بازخورد مناسب به مسئولان امر، افزایش انباشته تجربه و یادگیری، ارائه پیشنهادهای اصلاحی در خط مشی ها یا فرایند اجرای آن ها، ترمیم و تکمیل این خط مشی ها یا رفع موانع محیطی در ارتباط با اجرای این خط مشی ها است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی چالش هایی اجرا شده که به چنین اشکالاتی منجر شده است و در پی پاسخ به چرایی مؤثر نبودن ارزشیابی های مزبور (شکست ارزشیابی) با تمرکز بر خط مشی های توسعه صنعتی است.
روش: پژوهش حاضر با استفاده از روش تحقیق کیفی و تحلیل مضمون انجام شده است. در این پژوهش با ۴۸ نفر از خبرگانی مصاحبه شد که با حوزه ارزشیابی خط مشی آشنا بودند و در سازمان های نظارتی (ارزشیاب)، دانشگاه ها و پژوهشکده ها، دستگاه های اجرایی و سازمان های خط مشی گذار در حوزه ارزشیابی فعالیت می کردند. این افراد به روش هدفمند و نمونه برداری گلوله برفی انتخاب شدند. داده های حاصل از مصاحبه با خبرگان، به کمک روش تحلیل تم، تجزیه وتحلیل و به استخراج ۵۶۴ کد از این مصاحبه ها منتهی شد.
یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل مضمون داده های پژوهش نشان داد که به طورکلی، پنج ابرچالش کلان (مضمون فراگیر اصلی) در نظام ارزشیابی ایران وجود دارد که به شکست ارزشیابی اجرایی خط مشی های زیربنایی منجر شده است. از این پنج ابرچالش، دو چالش «ایجاد بستر نهادی لازم برای ارزشیابی مؤثر» و «حکمرانی ضعیف سامان دهی نظام ارزشیابی»، در سطح ملی و کلان کشور نمود دارد که رفع آن ها، به اقدام های اصلاحی در سطح کلان نیاز دارد. سه ابرچالش دیگر، یعنی «چالش مربوط به روش ها و فرایندهای ارزشیابی»، چالش اختصاصی مرتبط با «ویژگی های سازمانی» و چالش مربوط به «ارائه نتایج ارزشیابی»، در سطح سازمانی نمود یافته و در آن سطح نیز رفع می شود. همچنین، از مجموع ۱۳۶ عامل (مضمون پایه) ۱۷ چالش کلان فرعی (مضمون فراگیر فرعی) و ۴۸ چالش جزئی تر (مضمون سازمان دهنده) نیز در زیرمجموعه هر یک از این ابرچالش ها به دست آمد که هر یک عاملی بسیار مهم برای شکست اجرای ارزشیابی خط مشی های زیربنایی در ایران به حساب می آید.
نتیجه گیری: مطابق یافته های پژوهش، برای ارزشیابی اجرای خط مشی های زیربنایی در ایران چالش های متعددی وجود دارد که به شکست ارزشیابی اجرای خط مشی های زیربنایی کشور منجر شده است؛ به نحوی که ارزشیابی های انجام شده به لحاظ کمّی، محدود است و برخی از آن ها، متناقض، مبهم، کلی، بی استفاده و دور از دسترس خط مشی گذاران قرار دارد. تنها با رفع چالش های موجود می توان به موفقیت ارزشیابی اجرای خط مشی ها در تحقق اهداف اصلی خود در درس آموزی، عبرت گیری، درک درست از اصلاحات لازم در اجرا و محتوای خط مشی های مصوب امیدوار بود. مطابق نتایج پژوهش، پیشنهاد می شود که برای رفع این چالش ها، ضمن بازبینی و اصلاح قوانین و مقررات حوزه ارزشیابی، بهبود فرهنگ ارزشیابی و پرورش نیروهای متخصص ارزشیابی در کشور و امکان پذیر کردن ایجاد مؤسسه های خصوصی و مردم نهاد ارزشیابی و بازمهندسی ساختار و بافتار سازمان های ارزشیاب متناسب با ویژگی های لازم، روی روش ها و فرایندهای بومی ارزشیابی، نظام های آماری مناسب برای ارزشیابی و انتشار به موقع و آزادی در نشر نتایج ارزشیابی تأکید و اقدام شود.
Digital Transformation through Artificial Intelligence in Organizations: A Systematic Literature Review(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The current paper reviews the present literature in the most known scientific databases in the management and business fields about artificial intelligence (AI) and digital transformation within organizations. The main objective is to extract related research axes and uncover gaps in this emergent topic. The methodology used is a systematic literature review with RStudio software based on 36 selected papers from the Scopus and Web of Science (WOS) databases in the period of 2019-2024. The main axes identified are AI potential for organizations’ performance, innovation and AI potentials, and AI adoption determinants. Regarding the discussion and analysis of the results, future directions are projected to cover all sides of digital transformation through AI tools. The main contribution of this paper is to provide researchers and practitioners with current advancements and changes in Al tools utilized to facilitate digital transformation within evolving economic and social landscapes for companies.
مدیریت در لحن افشا و میزان استفاده از اطلاعات محرمانه در معاملات سهام: پیامدهای تداوم انتخاب حسابرس و حق الزحمه های غیر عادی حسابرسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
نوع لحن افشا می تواند علامت های متفاوتی برای تفسیر اطلاعات با در نظر گرفتن ناهمگونی بین سرمایه گذاران ایجاد نماید. تأثیر افشای داوطلبانه در بازار سرمایه، همچنین انگیزه هایی برای مدیریت لحن افشا توسط شرکت های با محیط اطلاعاتی ضعیف تر ایجاد می کند. از این رو، این پژوهش درصدد است اثر تعدیلی پیامد های تداوم در انتخاب حسابرس و حق الزحمه های غیرعادی حسابرسی بر رابطه ی بین لحن غیرعادی افشا و میزان استفاده از اطلاعات محرمانه در معاملات سهام بررسی نماید. برای دستیابی به این هدف، تعداد 91 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 1394 الی 1401 به عنوان نمونه انتخاب گردید. برای آزمون فرضیه ها مدل پژوهش از روش رگرسیون حداقل مربعات معمولی استفاده گردید. نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها نشان می دهد که سطح لحن غیرعادی افشا تاثیر مثبت و معناداری بر میزان استفاده از اطلاعات محرمانه در معاملات سهام دارد. علاوه بر این، پیامدهای تداوم در انتخاب حسابرس رابطه بین لحن غیرعادی و معامله بر مبنا اطلاعات محرمانه اثر تعدیل کننده ندارد اما میزان حق الزحمه غیرعادی حسابرسی بر رابطه ی بین لحن غیرعادی و معامله بر مبنا اطلاعات محرمانه اثر تعدیل کننده دارد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که لحن غیرعادی افشا از طریق ایجاد اختلاف نظر بین سرمایه گذاران و گمراهی بیشتر سرمایه گذاران خرد، موقعیت های استفاده از اطلاعات محرمانه را افزایش می دهد و حق الزحمه غیرعادی حسابرسی رابطه بین مدیریت لحن افشا و استفاده از اطلاعات محرمانه را تشدید می کند.
رابطه محیط تأمین، ادغام زنجیره تأمین و عملکرد با درنظرگرفتن رفتارهای فرصت طلبانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بهره وری سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۲
181 - 209
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه محیط تأمین، ادغام زنجیره تأمین و عملکرد با درنظرگرفتن رفتارهای فرصت طلبانه انجام شده است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی می باشد و از نظر روش گردآوری داده ها از نوع توصیفی – همبستگی است. در این پژوهش داده های مورد نیاز بوسیله پرسشنامه جمع آوری گردید. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه مهندسین و مدیران فعال در شرکتهای تولیدی واقع در شهرک صنعتی شماره یک اراک بودند که با توجه به جامعه آماری 230 نفره، با استفاده از روش نمونه گیری کوکران، نمونه ای برابر با 140 نفر به دست آمد که این افراد به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تکنیک حداقل مربعات جزئی به کمک نرم افزار SmartPLS استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان داد که بین محیط تأمین، ادغام زنجیره تأمین و عملکرد رابطه معناداری وجود دارد ولی نقش میانجی رفتارهای فرصت طلبانه رابطه معنی داری ندارد و فرضیه رد می شود.
طراحی یک الگوی مفهومی برای مدیریت کسب و کار هوشمند سبز در بنادر کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۱
129 - 172
حوزههای تخصصی:
صنایع کشتیرانی در بنادر به عنوان یکی از صنایع مادرو راهبردی همواره در طول تاریخ ﻧقشﻣﻬﻤﯽ را در مدیریت یهینه کسب و کار ﺣﻤﻞ و ﻧﻘﻞ کشور دارا و همچنین براﻗﺘﺼﺎد ﮐﺸﻮر نیز ﺗﺎﺛﯿﺮﮔﺬار میباشند. وﺿﻌﯿﺖ آﯾﻨﺪه مدیریت کسب و کار ﺑﻨﺎدر ﻣﯽ ﺗﻮاند در ﺗﻮﻟﯿﺪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﯾﺰی ﺷﺪه، دﺳﺘﺮﺳﯽ ﺑﻪ ﻓﻨﺎوری نوین برای هوشمندسازی، اﻓﺰاﯾﺶ ﻣﻨﺎﺑﻊ اﻧﺴﺎﻧﯽ ﻣﺘﺨﺼﺺ، ﺗﺄﺛﯿﺮ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺳﺎزی ﺑﺮ ﺑﻨﺎدررا ﻣﺸﺎﻫﺪه ﮐرد. بنابراین بنادر باید ﺑﺮای ﭘﺎﺳﺨﮕﻮﯾﯽ ﺑﻪ ﺗﻘﺎﺿﺎﻫﺎی ﻣﻮﺟﻮد و برای ﺗﻮﺳﻌﻪ کسب و کار ﺧﻮد، با توجه به ﺳﻄﺢ ﺗﮑﻨﻮﻟﻮژی و دﯾﮕﺮ ﻋﻮاﻣﻞ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﯾﺰی ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ. در ﺣﻮزه ﺣﻤﻞ و ﻧﻘﻞ درﯾﺎﯾﯽ ﻧﯿﺰ ﺗﻐﯿﯿﺮات ﻋﻤﺪه ای در ﻓﻨﺎوری ﮐﺸﺘﯿﺮاﻧﯽ رخ داده اﺳﺖ و روﻧﺪ اﯾﻦ ﺗﻐﯿﯿﺮات در آﯾﻨﺪه بیشتر ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد، ﮐﻪ ﺑﻪ ﻃﻮر ﻃﺒﯿﻌﯽ ﺑﺮ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﻓﻨﺎوری و ﺗﺴﻬﯿﻼت ﺑﻨﺪر اﺛﺮ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ دارد. به همین منظور، برای ارتقا صنعت بنادر و کشتیرانی، در این مقاله ابتدا شاخصهای اصلی ارزیابی بنادر سبز و هوشمند از طریق مطالعه کتابخانه ای شناسایی و سپس با استفاده از رویکرد تحلیل تماتیک مصاحبه انجام گرفت و الگوی مفهومی پژوهش ترسیم شد. سپس،الگوی نهایی بدست امده و همینطور تمامی شاخصها در الگوی ترسیمی پژوهش جداگانه با استفاده از استنتاج فازی (FIS) در نرم افزار متلب مورد ارزیابی قرار میگیرد که از آن می توان برای ارزیابی شاخصهای هوشمندی و زیست محیطی در بنادر کشور جهت بررسی مدیریت کسب کار هوشمند برای اولین بار استفاده نمود. در همین راستا بر روی بندر انزلی یکی از بنادر مهم کشور به عنوان یک نمونه واقعی پیاده سازی و نتیجه گیری خواهد شد.
ارائه مدل گردش نخبگان در بخش عمومی جمهوری اسلامی ایران با استفاده از نظریه داده بنیاد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی منابع انسانی سال ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
61 - 79
حوزههای تخصصی:
گردش نخبگان به معنای حرکت از نقطه ای به نقطه دیگر در حوزه مدیریتی است ؛ هدف این پژوهش مدل یابی گردش نخبگان در بخش عمومی ایران است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر رویکرد، پژوهشی کیفی با استفاده از روش داده بنیاد است .به این منظور ضمن انجام مصاحبه عمیق با 25 نفر از اساتید و خبرگان، مجموعه ای از مضامین اولیه (302 مضمون) طی فرآیند کدگذاری باز گردآوری شدند و از دل آن ها مقوله هایی (16 مقوله) استخراج گردید.اجزای پارادایم کدگذاری محوری ذیل عناوین شرایط علّی؛ راهبردها؛ شرایط زمینه ای شامل: ویژگی های شخصی: ماکیاولیسم، حسادت، بخل و رفتارهای منافقانه و ویژگی های رفتاری: قانون گریزی، مدیریت فرسایشی ، شرایط مداخله گر( مدیریت فرسایشی، ساختار اداری و ساختار سیاسی، سیاست زدگی جامعه)، مقوله اصلی (گرایش به گردش نخبگان) و پیامدهای گردش نخبگان در بخش عمومی(تزریق ایده های نو، بهره گیری از توانمندی جوانان تحصیل کرده، حفظ و نگهداشت نخبگان، آموزش و بالندگی نخبگان، توزیع قدرت در جامعه، تقویت مردم سالاری، افزایش تعهد نخبگان به نظام اداری، کاهش سیاست زدگی) تعیین شدند. نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان داد عدم استفاده از نخبگان در مدل گردش نخبگان نقاط قوت بخش عمومی را به ضعف و فرصت ها را به تهدید بدل خواهد کرد.
نقش واسطه ای خلاقیت کارکنان بین اشتراک دانش و عملکرد نوآورانه در شرکت های تولیدی
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای خلاقیت کارکنان بین اشتراک دانش و عملکرد نوآورانه در شرکت های تولیدی بود. روش این تحقیق بر اساس نحوه گردآوری اطلاعات، توصیفی – همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش مدیران تولید شرکت های صنعتی سطح شهر یاسوج بود. به منظور تعیین حجم نمونه از رابطه کوکران بهره گرفته شد که تعداد 120 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد و پرسشنامه های اشتراک دانش اَندراوینا وگووینداراجو (2009)، خلاقیت کارکنان لی و همکاران (2014) و عملکرد نوآورانه پراجوگو و سوهال (2003) به روش غیر تصادفی در دسترس بین افراد توزیع گشت. تجزیه و تحلیل پرسشنامه ها از روش های آمار توصیفی میانگین و انحراف استاندارد و در سطح آمار استنباطی از آزمون آلفای کرونباخ و تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار SMART PLS3 انجام گرفت. یافته ها حاکی از آن بود که ضریب مسیر بین اشتراک دانش و عملکرد نوآورانه از طریق خلاقیت کارکنان برابر 135/0 بود و مقادیر آماره t برابر 646/4 بود که نشان دهنده معنادار بودن ضرایب برآورد شده بودند. اشتراک دانش بر عملکرد نوآورانه تاثیر مثبت و معناداری داشت؛ اشتراک دانش بر خلاقیت کارکنان تاثیر مثبت و معناداری داشت. همچنین خلاقیت کارکنان بر عملکرد نوآورانه تاثیر مثبت و معناداری داشت.
تحلیل فقهی همکاری با ظلم از منظر مدیریت اسلامی
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
399 - 428
حوزههای تخصصی:
همانگونه که اصل ظلم از گناهان کبیره است و ظالم مستحق کیفر شدید است، همکاری و کمک به ظالم نیز ظلم محسوب شده و همکار و موید ظلم نیز به منزله مرتکب اصل ظلم میباشد و سزاور کیفر مباشر ظلم است. فقها همکاری در ظلم را سه گونه تصور نموده اند که دو صورت آن قطعا حرام و از کبائر است یکی همکاری در ظلم ظالم و دیگری از اعوان ظالم محسوب شدن است اما در صورت سوم که کمک به ظالم در امور مباح است نه ظلم وی آن هم نه در حدی که مرتکب آن از اعوان ظلمه محسوب شود دیدگاه غالب فقها بر عدم حرمت است اگرچه در این مورد هم احتیاط را بر ترک کمک ظالم می دانند. این پژوهش بر آن است که با روش توصیفی و تحلیلی از منظر مدیریت اسلامی موضوع همکاری با ظالم را بررسی نماید.مصادیق همکاری در ظلم به حسب زمان قابل انقسام به پیش و پس و هم زمان با تحقق ظلم است و همراهی با ظلم محدود به همراهی جوارحی نیست بلکه همراهی جوانحی را نیز شامل میگردد و بر حرمت همکاری در ظلم ادله اربعه دلالت دارد و از مصادیق بارز همراهی در ظلم، پذیرفتن ولایت از جانب حاکم جائر است و پذیرش ولایت از جانب جائر تنها در موارد استثناء مجاز دانسته شده است. برخی فقها موارد مباح پذیرش ولایت جائر را بر سه قسم مکروه و مستحب و واجب تقسیم نموده است و صورت غیر واجب را درجایی میداند که شخص از پذیرش ولایت جائر قصد احسان به مومنین را دارد و صورت واجب را درجایی میداند که امر به معروف و نهی از منکر بر آن متوقف باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد صور مباح غیرواجب از روایات قابل استفاده نیست و موارد استثناء پذیرش ولایت جائر، شرایط اکراه و اضطرار و تقیه است و قدر متیقن مصلحت پذیرش ولایت جائر نیز حفظ مذهب حقه و پیروان آن است و نمی توان آن را به سایر مصالح مانند امر به معروف و نهی از منکر سرایت داد الا در خصوص اصل معروف و منکر یعنی امر به ولایت اهل بیت و نهی از ولایت غیر ایشان.
بررسی مربوط بودن ارزش اطلاعات حسابداری با استفاده از روش CART: یک مطالعه در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
اعتبار گزارش های مالی به مربوط بودن ارزش اطلاعات حسابداری بستگی دارد. برای این که اطلاعات مالی مربوط باشند، باید بین اقلام حسابداری و ارزش شرکت رابطه معنی دار وجود داشته باشد.هدف از این پژوهش تعیین اهمیت مربوط بودن ارزش متغیر های حسابداری در پیش بینی قیمت سهام در بورس اوراق بهادار تهران است. برای این منظور تعداد 93 شرکت برای دوره زمانی 1379 تا 1398 مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش برای برآورد مربوط بودن ارزش از یک روش ناپارامتریک به نام درخت رگرسیون و طبقه بندی (CART) که به طور خود کار روابط غیر خطی و تعاملات بین متغیر ها را در بر می گیرد، استفاده شده است . نتایج نشان می دهد که متغیرهای سود خالص، سود قابل تقسیم، ارزش دفتری و وجوه نقد عملیاتی به ترتیب دارای بیشترین درصد مربوط بودن ارزش در تعیین قیمت سهام می باشند. همچنین یافته ها نشان می دهد که متغیرهای درآمد، جمع کل دارایی ها، نوع صنعت، وجوه نقد و سرمایه گذاری های کوتاه مدت از نظر مربوط بودن، در الویت بعدی قرار دارند. همچنین نتایج حاکی از آن است که درصد مربوط بودن ارزش متغیرهای هزینه تحقیق و توسعه و سایر سود جامع برابر صفر می باشد. یافته های این پژوهش دیدگاه هایی را در زمینه اطلاعات حسابداری که ممکن است برای منعکس کردن بهتر اطلاعات برای سرمایه گذاران در هنگام ارزیابی شرکت و ارائه بینش بالقوه در رابطه با ارزش گذاری سهام مفید باشد ارائه می دهد .
بررسی اثر توسعه گردشگری بر توزیع درآمد در استان های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۲۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۹
305 - 342
حوزههای تخصصی:
از راهکارهای بهبود توزیع درآمد، توسعه ی گردشگری است. توسعه گردشگری برای کشورهای در حال توسعه که با معضلاتی چون درآمد سرانه پایین و توزیع نامناسب درآمد مواجه اند، از اهمیت فراوانی برخوردار است. لذا هدف اصلی این مطالعه بررسی اثر توسعه گردشگری بر توزیع درآمد در استان های منتخب ایران است. به منظور بررسی اثر توسعه گردشگری بر توزیع درآمد در استان های منتخب ایران برای دوره 1400-1390 از روش تابلویی استفاده گردید. نتیجه به دست آمده از شاخص گردشگری نشان داد که گردشگری باعث افزایش ضریب جینی و نابرابری در استان ها می گردد. اثر صادرات، نرخ بیکاری، سرمایه ی خارجی جذب شده ی استان، نرخ تورم و درآمد سرانه بر ضریب جینی نیز مثبت برآورده شده است. نسبت فاصله سرانه در استان های ایران اثری منفی بر توزیع درآمد داشته است که نشان می دهد هر چقدر از پایتخت فاصله گرفته شده است ضریب جینی کاهش یافته و توزیع درآمد عادلانه تر شده است.