فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۳۶٬۳۳۵ مورد.
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۹۷)
125 - 154
برای ساخت ابزار سنجش توسعیه اجتماعی ضرورت روش شناسی ایجاب می کند، از چارچوب جامعی تبعیت شود تا با پاسخ گویی به انتظارات مفهومی و روشی، شاخص ها در چارچوبی مدون و معتبر منطبق شوند. مقالیه حاضر چالش های پیش روی ساخت این ابزار را شرح داده است. در این پژوهش از روش ناردو و همکاران برای ساخت شاخص ترکیبی استفاده شده که دارای ده مرحله است؛ 6 مرحلیه اول مربوط به ساخت شاخص ترکیبی، دو مرحلیه بعدی مرتبط با ارزیابی نحویه ساخت و دو مرحلیه آخر راه های ارائه و انتشار شاخص را بررسی می کنند. مطابق یافته ها در انتخاب معرف ها و شاخص ها رعایت تناسب با محتوای نظری، اهداف پژوهش و فاکتور غیرجایگزین بودن مدنظر بود. ساختاربندی داده ها با معیارهای قدرت تحلیل، عدم هم پوشانی، قابلیت دسترسی و اعتمادپذیربودن بررسی شد. داده های مخدوش، ناقص، پرت و داده هایی که با یکدیگر هم پوشانی داشتند، حذف و استحکام ابزار به دست آمده با تحلیل نااطمینانی آزمون شد. مشکل وزن های متفاوت معرف ها و شاخص ها با استفاده از تکنیک تحلیل مؤلفه های اصلی برطرف شد. برای حل مشکل عدم تقارن، ابتدا هر شاخص از ترکیب معرف های مرتبط و هر بُعد از ترکیب شاخص های آن به دست آمد؛ درنهایت ابعاد به صورت خطی با یکدیگر جمع شدند و امتیاز شاخص ترکیبی نهایی یا همان توسعیه اجتماعی به دست آمد. نتایج نشان می دهد مجموعه ای از 11 شاخص در سه گروه: بهره مندی از انواع امکانات و خدمات (سرماییه انسانی و بهره مندی)، سطح دسترسی به انواع امکانات و خدمات (سرماییه زیرساختی و دسترسی) و کم و کیف وضعیت انسجام اجتماعی (سرماییه اجتماعی و انسجام) ابعاد مختلف توسعیه اجتماعی در ایران را اندازه گیری می کنند.
نتنوگرافی تجربه انسان ها در مواجهه با فناوری بلاک چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با رشد و گسترش حیرت انگیز فناوری در روزگار کنونی، رابطیه انسان و فناوری هر روز پیچیده تر می شود و این مسئله حیات اجتماعی انسان ها را نیز تحت تأثیر قرار می دهد. مسئلیه اصلی پژوهش پیش رو بررسی مردم نگارانیه روایت انسان ها از برداشتشان از زندگی تحت تأثیر این فناوری های نوظهور در قالب تجربیه شخصی خودشان است. منظور از فناوری های نوظهور در این پژوهش به طور مشخص فناوری های مرتبط با اقتصاد بلاک چینی است. ارتباط انسان ها با این فناوری تا حدی نامأنوس بررسی می شود تا از این طریق به تحلیلی از جهان جدید دست بیابیم و الزامات هستی شناختی و معرفت شناختی آن را کنکاش کنیم.
در همین راستا به تحلیل نظرات کاربران فعال در حوزیه بلاک چین در اینستاگرام پرداختیم و با شناسایی 9 کاربر فعال و تأثیرگذار در این فضا، با روش نتنوگرافی صفحات مجازی آن ها را مورد تحلیل قرار دادیم.
نظرات کاربران در سه دستیه مفهومی قرار گرفتند: 1. دیدگاه های انقلابی؛ 2. دیدگاه های خنثی؛ و 3. دیدگاه های هیبریدی؛ هرچند بلاک چین از ابتدا ادعای ارائیه نظم اقتصادی غیرمتمرکز جدید و جایگزینی این نظام اقتصادی با سیستم فعلی اقتصاد جهانی را داشته است.
پس از تحلیل انسان شناختی این دسته های مفهومی، درنهایت به نظر می رسد پتانسیل انقلابی بلاک چین در حدی نیست که ساختارهای پهن دامنیه نظام سرمایه داری را به کلی تغییر دهد و نظام مالی جدیدی را مستقر کند، بلکه با جاگیری در همین ساختار کنونی می تواند سبب بهبود امور اجتماعی و حیات انسانی شود.
مطالعه پدیدارشناسانه تاثیر شبکه های اجتماعی بر احساس امنیت اجتماعی (مطالعه موردی: متولدین دهه 70)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال ۲۶ بهار ۱۴۰۴شماره ۶۹
147 - 176
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو دارای رویکرد تفسیری و روش کیفی است که با بهره گیری از روش پدیدارشناسی انجام شده است. این پژوهش درصدد است، ضمن مطالعه عمیق تأثیرات شبکه های اجتماعی بر عناصر و مؤلفه های امنیت اجتماعی، به ریشه یابی علل و عوامل شکل گیری تغییرات صورت گرفته در عناصر و مؤلفه های امنیت اجتماعی، در جامعه آماری پژوهش بپردازد. جامعه آماری پژوهش متولدین دهه 70 می باشد که با توجه به ماهیت پدیدارشناسی و پراکنده و ناشناس بودن جامعه آماری، جهت انتخاب حجم و نحوه توزیع نمونه ها از معیار اشباع نظری و نمونه گیری هدفمند گلوله برفی استفاده شد. در این پژوهش، اشباع پس از انجام 27 مصاحبه حاصل گردید. ابزار گردآوری اطلاعات نیز، مصاحبه عمیق فردی با سؤالات نیمه ساختاریافته بود. تجزیه وتحلیل داده ها نیز بر اساس الگوی هفت مرحله ای کلایزی و دیکلمن انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد؛ تأثیرات شبکه های اجتماعی مجازی بر عناصر و مؤلفه های امنیت اجتماعی کاملاً معنادار بوده است. به طوری که شبکه های اجتماعی، به رغم برخورداری از مزایا و محاسن فراوان در راستای تسهیل فرایندهای ارتباطی، آموزشی و اطلاع رسانی، در فضای اجتماعی مورد مطالعه به علت فراهم نبودن پیش نیازهای لازم، اغلب منجر به بروز آثار و پیامدهای منفی شده اند. با این وجود، شبکه های اجتماعی توانسته اند بسیاری از پیش نیازهای توسعه اجتماعی-سیاسی را به خوبی زمینه سازی نمایند که از مهم ترین آن می توان به عدالت اطلاعاتی، ترویج شفافیت در اطلاع رسانی و آشکار شدن پشت پرده سیاستگذاری های دولتی و حاکمیتی برای مردم را اشاره کرد.
تحلیل رابطه میان استفاده از اینستاگرام با تعاملات برند شخصی با نگاهی به نقش تعدیل گری هوش هیجانی کاربران جوان
منبع:
مطالعات فضای مجازی و رسانه های اجتماعی سال ۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
155 - 183
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل رابطه میان استفاده از اینستاگرام با تعاملات برند شخصی با نگاهی به نقش تعدیل گری هوش هیجانی کاربران جوان در شهر تهران طراحی و اجرا شده است. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی است. روش پژوهش حاضر همبستگی بوده که با تکنیک پیمایش و ابزار اندازه گیری پرسشنامه انجام شده است. جامعه آماری شامل کلیه جوانان شهر تهران است که کاربر اینستاگرام هستند. حجم نمونه بر اساس جدول مورگان، 384 نفر در نظر گرفته شد. برای سنجش میزان و نوع استفاده از اینستاگرام به منظور توسعه برند شخصی به تفکیک ابعاد پنج گانه شخصیت برند در میان جوانان کاربر مورد مطالعه، از پرسشنامه علیپور و تاجیک اسماعیلی(1399) استفاده شد. این پرسشنامه بر مبنای پرسشنامه شخصیت برند جنیفر آکر (1997) در پنج بُعد از شخصیت برند؛ صداقت، هیجان، شایستگی، کمال و سرسختی ساخته شده است. برای سنجش هوش هیجانی جوانان کاربر اینستاگرام در شهر تهران، از پرسشنامه هوش هیجانی 28 گویه ای برادبری و گریوز(2004) که بر مبنای دیدگاه و نظریه گلمن و همکاران (1999) در چهار بعد شامل؛ خودآگاهی، خودمدیریتی، آگاهی اجتماعی و مدیریت روابط ساخته شده، استفاده شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین بعد هیجان [در استفاده] ازاینستاگرام(یا استفاده از اینستاگرام به منظور توسعه بعد هیجان از شخصیت برند) با هیجان و کمال از برند شخصی ضمن «کنترل هوش هیجانی» رابطه مثبت و معنی دار مشاهده می شود. بین بعد شایستگی [در استفاده] ازاینستاگرام هم با هیجان و کمال از برند شخصی ضمن «کنترل هوش هیجانی» رابطه مثبت و معنی دار مشاهده می شود. بین بعد کمال [در استفاده] ازاینستاگرام هم با هیجان، کمال، سرسختی و وضعیت کلی برند شخصی، ضمن «کنترل هوش هیجانی» رابطه مثبت و معنی دار مشاهده می شود. بین وضعیت کلی [در استفاده] ازاینستاگرام با هیجان و کمال از برند شخصی ضمن «کنترل هوش هیجانی» رابطه مثبت و معنی دار مشاهده می شود.
دینداری و مصرف رسانه های جمعی (مورد مطالعه: افراد بالای هجده سال شهر گرگان)
منبع:
مطالعات دینی رسانه دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۵
7 - 31
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش بر آن بوده تا با تحقیق در مورد دین داری افراد بالای هجده سال گرگانی و نوع و میزان مصرف رسانه ای آنها، پرده از تعامل بین این دو مقوله بردارد.روش شناسی پژوهش: در این تحقیق، به روش پیمایش کمّی و نوع نمونه گیری سهمیه ای (متناسب با جمعیت ساکن در مناطق مختلف شهری)، 300 نفر مورد پرسش قرار گرفتند.یافته ها: نتایج آماری حاصل از همبستگی پیرسون، نشان داد که استفاده از رسانه صدا و سیمای جمهوری اسلامی با دین داری (سنجش شده در چارچوب مدل گلاک و استارک با ضریب آلفای کرونباخ بالاتر از 8/.) رابطه مثبت دارد، (به میزان 37/.) ولی با استفاده از ماهواره (به میزان 21/.-) و شبکه های اجتماعی خارجی (واتساپ، تلگرام و اینستاگرام) رابطه ای منفی نشان داد (تقریبا به میزان 24/.-). ارتباط معناداری بین دین داری و استفاده از رسانه های مکتوب (کتب غیر درسی، روزنامه ها و مجلات) مشاهده نشد. بنابراین، می توان ادعا کرد با توجه به وجه غالب محتواسازی و نظارت بر آن در انواع رسانه و فعّال و گزینشگر بودن مخاطبان، رسانه و مخاطب یکدیگر را پیدا و تقویت می نمایند.بحث و نتیجه گیری: مصرف کنندگان رسانه در گرگان را می توان مخاطبان فعّالی در نظر گرفت که بر اساس نیازها و با هدف رضامندی بیشینه خود، رسانه های مختلف را انتخاب می کنند.
تأثیر شبکه های اجتماعی مجازی بر حیات موسیقایی شمال خراسان از دهه 80 شمسی تا 1399(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
135 - 165
حوزههای تخصصی:
موسیقی شمال خراسان در دهیه 80 تا کنون تحت تأثیر شبکه های مجازی قرار گرفته است. این تأثیرات به حفظ شغل، انتشار، بازاریابی، ارتباط با مخاطب و ... برمی گردد؛ به گونه ای که این شبکه ها در نزدیکی آن به موسیقی مردم پسند تأثیر داشته اند. سؤال اصلی مقاله حاضر این است که شبکه های مجازی چه تأثیری بر حیات موسیقی شمال خراسان داشته اند؟ روش تحقیق کیفی و مبتنی بر تحلیل محتوا است. روش گردآوری منابع برگرفته از مصاحبه ها، بررسی فعالیت های موسیقی پردازان محل در شبکه های اجتماعی مجازی و جنبه های فرهنگی مرتبط با آن است. هدف از این تحقیق چگونگی شکل گیری روند مذکور است. بی شک تغییرات حاصله از تحولات رسانه ای در هر شهر یا منطقه ای متفاوت است، در این تحقیق موسیقی پرداز، موسیقی و مخاطب سه رکن اصلی محسوب می شوند. به طور کلی شبکه های مجازی در این موارد نقش ایفاء کرده اند: تعامل گستره تر با مخاطب، حفظ شغل در زمینیه انتشار و بازاریابی موسیقی، هزینیه کمتر برای موسیقی پرداز، ستاره سازی موسیقی پردازان شمال خراسان، فعالیت هایی از قبیل ضبط های استودیویی و تهییه موزیک ویدئوها، امکان بارگذاری اجراهای زنده و اشتراک گذاری هنرمندان مورد علاقیه مخاطبان. فرایند مذکور در نزدیکی رفتار اجرایی موسیقی پردازان به موسیقی مردم پسند، گزینش ترانه های رایج که مردم گرایش بیشتری به آن دارند و تمایلات مخاطبان به جنبه های صوتی و بصری این حوزه مشهود است. بنابراین شبکه های اجتماعی علاوه بر پیامدهای مثبت، تأثیرات منفی نیز به دنبال داشته اند. مهم ترین تأثیرات مذکور عبارتند از: تجاری سازی موسیقی و تبدیل ماهیت موسیقی مردمی به موسیقی مردم پسند است.
تأمّلی بر مفهومِ منجی گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با طرحِ این پرسش که منجی گرایی چیست؟، کوشیدیم منجی گرایی را به مثابه چشم داشت به عاملیّتی برای برون رفت از وضعیت، موردِ تحلیل قرار دهیم. بر این اساس، ابتدا از اهمیّتِ وضعیت هایی گفتیم که منجی گرایی در نسبت با آن ها جهت گیری می شود. سپس در وضعیت های مختلف، جهت گیری هایِ مختلفِ منجی گرایی را نشان دادیم. و در ادامه هم با اذعان به تفاوتِ جهت گیری ها، بر پایه همیشگی بودنِ «میلِ برون رفت از وضعیت»، از تداومِ فرایندِ لحظاتِ منجی گرایانه گفتیم. اهمّیتِ پژوهش درباره مفهومِ منجی گرایی، در آن است که عموماً مفهومی تک بعدی و خودبسنده در نظر گرفته می شود. تک بعدی به این معنا که عموماً منجی گرایی فقط به انتظارِ موعودِ ادیان فروکاسته می شود، که آن هم خودبسنده است و پدیداریِ آن در نسبت با هیچ وضعیتی نیست. بدین سان هدفِ این پژوهش این بوده است که با وضعیت زدایی از منجی گرایی، سویه هایِ فراگیرتری از آن را هم نشان دهیم. کوشیدیم با رویکردی تحلیلی و توصیفی، و هم چنین با وام گیری از برخی منابعِ نظریِ حوزه علومِ انسانی در راستایِ چهارچوبِ نظریِ موردِ استفاده شده پژوهش، به هدفِ مدّنظرمان برسیم. و در نتیجه نشان دادیم که منجی گرایی نه فقط یک مفهومِ دینی و برپایه آرمان گرایی، بلکه در ضمنِ این، مفهومی است که در تمامِ سطوح و شئوناتِ زیستِ انسانی جریان دارد.
راهنمایی دانشجویان در تحصیلات تکمیلی؛ سبک ها، فرصت ها و موانع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رساله ها و پایان نامه ها بخش مهمی از فرایند تولید دانش در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی به شمار می آیند و ارتقای کیفیت و استانداردهای آنها تضمین کننده توسعه دانش و پیوند بیشتر آن با متن اجتماعی و فرهنگی است. با اتکا به تحلیل مضمون مصاحبه های نیمه ساخت یافته با بیست و دو عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، مقاله حاضر به دنبال شناسایی سبک های سرپرستی به کار گرفته شده اعضای علمی و ارزیابی آنها از فرصت ها و چالش هایی است که در مسیر ایفای این نقش با آن رو به رو می شوند. بر اساس سه پیوستار، سطح درگیری در نقش، شیوه نظارت و نیز توجه به خصوصیات رفتاری و شخصیتی دانشجویان، گونه های اصلی سبک های سرپرستی را می توان در پنج دسته واگذارکنندگان، مراقبین منضبط، حامیان عاطفی، مربیان فردی و مربیان مشارکت جو تفکیک کرد و در ذیل آنها گونه های فرعی را نیز شناسایی کرد. سبک های به کار گرفته شده بیش از آنکه حاصل قواعد و چهارچوب های مدون سازمانی باشند برآمده از تجارب، سلیقه ها و مناسبات قدرت در دانشگاه و خرده فرهنگ های شکل گرفته حول آن و نیز شرایط اقتضایی هستند و به تناسب، فرصت ها و محدودیت هایی را برای اساتید به همراه می آورند.
درآمدی بر مختصات تاریخی میدان دانشگاهی علوم اجتماعی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاکنون آثار گوناگونی به بررسی وضعیت علوم اجتماعی در ایران پرداخته اند. برخی مبانی نظری این علوم را کاویده اند و عواملی نظیر ضعف یا قوت سنت های فکری، چالش سنت و مدرنیته، چالش علوم «غربی» و بومی و... را محور بررسی خود قرار داد ه اند. و بعضی دیگر سازوکارهای اجتماعی تولیدِ علم را مبنا قرار داده اند و مسائل نهادی و سازمانی را بررسی کرده اند. گرچه این دو رویکرد با هم متعارض نیستند اما تاکید بیش ازحد بر هر یک از این شقوق موجب ایجاد شکاف میان تحلیل فرمالِ علوم اجتماعی و تحلیل محتوایی آن شده است. در این مقاله،که با روش نظریه مبنایی انجام شده است، تاکید بر وضعیت علوم اجتماعی در حوزه دانشگاهی، با تمرکز بیشتر بر رشته جامعه شناسی، است و در این مسیر می کوشیم با بررسی علوم اجتماعی دانشگاهی به مثابه یک «میدان» بر شکاف مزبور فائق شویم و محتوای دانشِ تولیدشده در میدان دانشگاهی علوم اجتماعی ایران را با سازوکارهای تولید آن پیوند دهیم. مسألیه اصلی ما ترسیم مختصات میدان دانشگاهی با تمرکز بر قواعد، استانداردها، جایگاه ها، سرمایه ها و سازوکارهای تولیدِ ارزش است. اگرچه بدین منظور مجبوریم علوم اجتماعی را در فراسوی میدان دانشگاهی نیز مورد بررسی قرار دهیم تا به درک درستی ازتمامیت میدان دست پیدا کنیم. مساله توزیع رانت در میان جایگاه ها و اشکال ویژه تمایزیابی در میدانی که در دل مناسبات نظم دسترسی محدود شکل گرفته است، محور تحلیل ما از وضعیت مزبور بوده اند.
صورت بندی گفتمانی دانشگاه در سینمای ایران پساجنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۷۰)
187 - 240
حوزههای تخصصی:
دانشگاه در ایران پساجنگ، نه فقط سازمان تولید دانش، بلکه میدان نبرد گفتمان هایی بوده که هویت آن را در تلاطم قدرت و سیاست بازسازی کرده اند. این پژوهش، باهدف رمزگشایی از صورت بندی گفتمانی دانشگاه در سینمای ایران، سه پرسش را دنبال می کند: در فیلم های سینمایی پس از جنگ، مسائل مربوط به نهاد دانشگاه و دانش آکادمیک، چگونه بازنمایی گفتمانی شدند؟ صورت بندی های گفتمانی ایجاد شده از چه نظم های متفاوتی پیروی کردند و چگونه می توان پیدایش آنها را برحسب شرایط اجتماعی و سیاسی حاکم بر جامعه ایران پس از انقلاب تبیین کرد؟ باتکیه بر تحلیل گفتمانی فوکویی، هشت فیلم از چهار دوره سیاسی پساجنگ با روش نمونه گیری هدفمند برگزیده شدند: «دیگه چه خبر» و «پری» (سازندگی)؛ «شام آخر» و «به رنگ ارغوان» (اصلاحات)؛ «دل شکسته» و «دربند» (اصول گرایی)؛ «آااادت نمی کنیم» و «طعم شیرین خیال» (اعتدال). یافته ها از وجود نوعی سیاست حقیقت نانوشته در سینمای پساجنگ حکایت دارند که هدفش، نه بازنمایی معقول و درست دانشگاه و دانش آکادمیک، بلکه پرداختن به موضوعات فرعی و چه بسا تخریب گر نهاد دانشگاه بوده است. طی این دوره، دانشگاه به ندرت به عنوان مکانی برای تولید علم به تصویر درآمده است. فیلم ها یا دانشگاه را به صورت مکان سرگردانی روشنفکران یا تولید سوژه های انقلابی یا مولد آسیب های اجتماعی و روابط نامتعارف بازنمایی کرده اند. این بازنمایی ها، با به چالش کشیدن کارکرد علمی دانشگاه، سیاست گذاری را به سوی نظارت و گزینش سوق داده و نگاه جامعه را از شوق به سوءظن کشانده اند. این مطالعه، با نگاهی بومی و تیزبین، خلأ پژوهش های پیشین را پرکرده و دریچه ای به پیامدهای این گفتمان ها بر آینده آموزش می گشاید.
مطالعه پدیدارشناختی مهاجرت بین المللی دختران تحصیل کرده ایرانی (مورد مطالعه دختران مراجعه کننده به اداریه تعاون، کار و رفاه اجتماعی شهرستان اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۹۷)
23 - 48
مهاجرت بین المللی افراد پدیده ای کهن است. امروزه الگو، روند و میزان این نوع مهاجرت تغییر یافته است، تا جائی که زنان تحصیل کردیه جویای کار بیشتر از کشورهای توسعه نیافته به کشورهای توسعه یافته تر مهاجرت می کنند. الگویی که با نام زنانه شدن مهاجرت شناخته می شود؛ ویژگی های خاص خود را دارد و کمتر درباریه آن مطالعه و تحقیق شده است. متناسب با اهمیت موضوع و کمبود مطالعات کیفی مربوط، هدف این مقاله تحلیلِ پدیدارشناسانیه دلایل و زمینه های مرتبط با مهاجرتِ دختران تحصیل کردیه ایرانی با کمکِ رویکرد پدیدارشناسی تفسیری اسمیت بوده است. شیویه نمونه گیری هدفمند و غیرتصادفی بوده است و از روش مصاحبیه نیمه ساختاریافته برای گردآوری داده ها استفاده شد. تحلیل داده ها براساس مراحل و شاخص های پیشنهادی اسمیت صورت گرفت. تحلیل داده ها نشان داد نوعی «ناهم زمانی خواست با اقدام به مهاجرت» ویژگی تجربیه مشترک میل به مهاجرت مشارکت کنندگان بوده است و اینکه واحدهای جامع تجربیه این دختران از مهاجرت را می توان ذیل شبکیه درهم تنیدیه مجموعه مضامین توصیف و تفسیر کرد؛ ازجمله: 1- فرار از تنگناهای چندگانه و تحققِ آرزوها در آرمان شهر غرب؛ 2- خودشکوفایی در پرتوی قدرشناسی و کسب سرماییه اجتماعی؛ 3- احساس تبعیض و محرومیت چندگانه؛ 4- تحقق حداقل های اقتصادی برآورده نشده؛ 5- رهایی از احساس ناامنی چندجانبه و 6- مشوق های بی قیدوشرط شبکیه ارتباطی.
تبیین جامعه شناختی تأثیر ساختار قدرت در خانواده بر بدبینی اجتماعی با تأکید بر نقش تعدیلگری طبقه اجتماعی (مورد مطالعه شهروندان بالای 18 سال شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۹۷)
77 - 100
هدف از نگارش مقالیه حاضر تبیین نظری و تجربی مدل تحلیلی است که در آن تأثیر ساختار قدرت در خانواده به عنوان متغیر مستقل بر بدبینی اجتماعی به عنوان متغیری وابسته با در نظر گرفتن طبقیه اجتماعی به عنوان متغیر تعدیلگر بررسی شده است. چارچوب نظری این پژوهش با استفاده ازنظریه های دارندورف، ترنر، کالینز، کمپر و نظرییه منابع نگاشته شده است. جامعیه آماری در این پژوهش، شهروندان بالای 18 سال شهر اصفهان بودند و حجم نمونه با استفاده از نرم افزار Sample Power 410 نفر برآورد شد. روش تحقیق پیمایشی و شیویه نمونه گیری ترکیبی (خوشه ای دو مرحله ای-دردسترس) و ابزار سنجش پرسش نامیه دارای اعتبار و قابلیت اعتماد بوده است. بدبینی اجتماعی در 4 بُعد فردی، بین فردی، گروهی و نهادی و متغیر ساختار قدرت در خانواده در سه بُعد حوزیه قدرت، تصمیم گیری و شیویه اعمال قدرت و بُعد عینی طبقیه اجتماعی با استفاده ازنظرییه وبر سنجش شده است. اعتبار استفاده شده در این مطالعه اعتبار محتوایی و سازه بوده است. برای سنجش قابلیت اعتماد پرسش نامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است که مقدار آن برای بدبینی اجتماعی 0.86 و برای ساختار قدرت در خانواده 0.84 به دست آمده است. نتایج این تحقیق نشان داد که ساختار قدرت در خانواده و طبقیه اجتماعی در جامعیه مطالعه شده تأثیر معناداری بر بدبینی اجتماعی دارد و طبقیه اجتماعی نقش تعدیلگری معناداری در رابطیه ساختار قدرت در خانواده و بدبینی اجتماعی دارد.
JCPOA’s Online Discourse: A Meta-Analysis
منبع:
Cyberspace Studies,Volume ۹, Issue ۲, July ۲۰۲۵
447 - 464
حوزههای تخصصی:
Background: Joint Comprehensive Plan of Action (JCPOA) signed in 2015, limited Iran’s nuclear program in exchange for sanctions relief. The U.S. withdrew in 2018, but talks continue to revive the deal.Aim: This meta-analysis examines how academic research from 2017 to 2024 has analyzed the JCPOA through the lens of critical discourse studies, revealing the interplay of language, power, and identity in constructing meaning around the agreement.Methodology: This meta-analysis synthesizes 27 peer-reviewed studies (2017–2024) to examine the discursive construction of JCPOA through critical discourse analysis (CDA) frameworks.Discussion: The study reveals how competing narratives shaped the agreement’s trajectory, focusing on three key dimensions: (1) transatlantic policy divergences, where EU multilateralist discourses clashed with U.S. unilateralist "America First" rhetoric under Trump, exacerbating diplomatic rifts; (2) domestic Iranian narrative battles, where reformist and conservative factions framed the JCPOA as either pragmatic diplomacy or ideological betrayal, leveraging media and social media to delegitimize opponents; and (3) diplomatic communication strategies, where translational asymmetries and linguistic negotiation underscored the politicized nature of interstate dialogue.Conclusions: The study demonstrates how discourse not only reflected but actively produced geopolitical realities, generating new identities (e.g., Iran as "resistant"), policies (e.g., maximum pressure), and material outcomes (e.g., renewed uranium enrichment).
تحلیل جامعه شناختی تاثیر سرمایه اجتماعی بر اضطراب مرگ ناشی از کرونا در میان شهروندان سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
49 - 71
حوزههای تخصصی:
با شیوع ویروس کرونا، تأملات جامعه شناختی در باب زمینه ها، شرایط، علل، ابعاد، پیامدها و شیوه های مواجهه با این پدیده به مثابه مساله ای اجتماعی آغاز شد. پژوهش حاضر نیز از این منظر و با هدف بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی بر اضطرابِ مرگ ناشی از کرونا با میانجی گری متغیرهای حمایت اجتماعی ادراک شده و استرس ادراک شده صورت گرفته است. روش انجام کار، توصیفی-تبیینی و ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه بوده است. جامعه آماری تمامی شهروندان 18 سال به بالای شهر سنندج بوده و از طریق روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای تعداد 383 نفر به عنوان نمونه آماری در نظر گرفته شدند. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان می دهد که بین تمامی متغیرهای اصلی و میانجی پژوهش رابطه و همبستگی معنادار وجود داشته است. یافته های آزمون معادله ساختاری بیانگر آن است که اثرگذاری سرمایه اجتماعی و حمایت اجتماعی بر اضطراب مرگ ناشی از کرونا به صورت کاهنده و استرس دارای اثری افزاینده بوده است. نتایج آزمون برازش مدل، حکایت از مطلوب بودن برازش و حمایت داده های تجربی از مدل نظری پژوهش دارد. میزان اضطراب مرگ ناشی از کرونا در بین آن دسته از شهروندان سنندجی که از سرمایه اجتماعی بالاتری برخوردار بوده اند، کمتر بوده است. همچنین، علاوه بر تاثیر مستقیم، سرمایه اجتماعی به طور غیر مستقیم نیز بر میزان اضطراب مرگ شهروندان تاثیرگذار است؛ بدین معنی که این تاثیرگذاری سرمایه اجتماعی از مسیر استرس ادراک شده، به صورت تأثیر مستقیم (افزایشی) و از مسیر حمایت اجتماعی به صورت تأثیر معکوس (کاهشی) بوده است.
شناسایی مولفه های سواد قومی - نژادی در آموزش متوسطه اول: سنتز پژوهی بر اساس مدل روبرتس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
86 - 114
حوزههای تخصصی:
سواد قومی- نژادی یکی از اَشکال نوظهور سواد با هدف پوشش دادن موضوع مهم قومیت و نژاد در جهان می باشد. هدف پژوهش حاضر شناسایی مؤلفه های سواد قومی- نژادی در آموزش متوسطه اول است. رویکرد پژوهش، کیفی و روش آن سنتزپژوهی بر اساس مدل روبرتس است. جامعه پژوهش از ۲۸۹ مقاله داخلی و خارجی در خصوص سواد قومی- نژادی در بازه زمانی ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۳ میلادی و از مجلات معتبر، تشکیل شده است. نمونه پژوهش بر اساس نمونه گیری هدفمند شامل ۴۰ مقاله علمی پژوهشی است که از صافی معیار های خاصی عبور کرده اند. جهت روایی و پایایی داده ها از چندین پژوهشگر استفاده شد و میزان توافق پژوهشگران ۷۶ درصد محاسبه گردید. تجزیه تحلیل داده ها به صورت کدگذاری باز، محوری و منتخب بود. طبق یافته ها مؤلفه های سواد قومی- نژادی در ۶ بعد و ۲۱ عامل طبقه بندی شدند. مؤلفه های سواد قومی- نژادی عبارتند از ۱- مفهوم شناسی نژاد و قومیت ۲- آشنایی قومی- نژادی ۳- آگاهی از نژادپرستی و قوم گرایی ۴- برابری و عدالت ۵- هویت یابی ۶- اخلاق و احترام. نتایج نشان می دهد که نظام آموزشی می تواند با گنجاندن مؤلفه های سواد قومی- نژادی شناسایی شده در برنامه درسی متوسطه اول، دانش آموزانی آگاه از موضوع نژاد و نژادپرستی، دوستدار عدالت برای همه اقوام و نژادها، اهل تعامل و دوستی با همه اقوام ، آشنا به هویت قومی- نژادی خود و در عین حال پایبند به مولفه های هویت ملی تربیت نماید.
اصول بایسته برای بازتولید امت معیار در اندیشه سید جمال الدین اسدآبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه های اجتماعی متفکران مسلمان سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
97 - 117
حوزههای تخصصی:
سید جمال الدین اسدآبادی، از اندیشه وران سدیه معاصر، در روزگاری می زیست که بیگانگان بر کشورهای اسلامی تسلط یافته بودند و شرایط اجتماعی مسلمانان آشفته بود. اندیشه های او در باب فهم و تفسیر قرآن، هم سرآغاز رویکرد و گرایش اجتماعی است که از آن با نام گرایش عصری، هدایتی و تربیتی نیز یاد می شود و هم جریان ساز بوده و تأثیری شگرف بر مفسران پس از خود دارد. مسئلیه اصلی این پژوهش، بازیابی و تحلیل مستندات و داده های قرآنی در آثار سید جمال است تا اندیشیه قرآنی او را درباریه اصول تعالی امت ها و مصادیق امت تکامل یافته بازسازی کند. یافته های پژوهش که به روش تحلیلی-توصیفی انجام گرفت، نشان می دهد سید جمال امت نخستین اسلام را امتی باشکوه و تعالی یافته می داند و درصدد است با بازخوانی آیات قرآن و دستیابی به اسباب تعالی امت ها، امت نخستین را بازسازی کند. دستاورد این پژوهش بازسازی پانزده اصل دستیابی به امت معیار در دو حیطیه نظری و رفتاری است. از اصول مهم در اندیشیه سید جمال، جایگاه عالمان و مفسران قرآن است که بایستی افزون بر حکمت، خبرگی و احاطیه علمی در مسائل نظری، در حیطیه اجرا نیز وارد شوند. عالمان نخست باید از چالش های اجتماعی آگاهی یابند و درصدد رفع آن در ساحت های گوناگون سیاسی، تربیتی و اجتماعی برآیند.
مسئله اجتماعی افزایش سن ازدواج در ایران: عوامل و زمینه ها (مورد مطالعه: شهرستان بروجرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نهاد خانواده در ایران متأثر از ورود فرایند نوسازی و روندهای کلان جمعیتی تغییر و تحولات عمیقی را در چند دهه اخیر تجربه کرده است. یکی از حوزه های این تغییرات، افزایش میانگین سن ازدواج است. به طوری که روند تأخیر در ازدواج به یکی از چالش های مهم جمعیتی و اجتماعی تبدیل شده است. مقاله پیش رو با هدف بررسی عوامل مؤثر بر افزایش سن ازدواج در شهرستان بروجرد انجام گرفته است. روش تحقیق، پیمایش و ابزار مورداستفاده پرسشنامه می باشد. با بررسی متون و ادبیات تحقیق در حوزه ی خانواده و ازدواج، 9 عامل اجتماعی اقتصادی و متغیرهای جمعیت شناختی که به نظر می رسید تعیین کننده وضعیت تأخیر در ازدواج باشند، انتخاب و در قالب فرضیههای تحقیق تدوین شدند. جامعه ی آماری تحقیق شامل دختران و پسران هرگز ازدواج نکرده در بازه سنی 20 تا 45 سال می باشند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 537 نفر از بخش های مختلف شهر انتخاب و مورد بررسی قرار گرفته اند. نتایج نشان داد که دشوارسازی شرایط ازدواج، برخورداری از تمکن اقتصادی و پذیرش برابری جنسیتی از عوامل مؤثر بر افزایش میانگین سن در اولین ازدواج در شهرستان بروجرد هستند. بیشترین درصد تغییرات افزایش سن مجردی توسط عوامل دشوارسازی شرایط ازدواج صورت گرفته که نشان دهنده اهمیت و مهم بودن این عامل نسبت به سایر عوامل دیگر اثرگذار بر افزایش سن ازدواج است. این نتایج نشان دهنده ی اهمیت متغیرهای اجتماعی اقتصادی در تغییرات الگوهای ازدواج و تشکیل خانواده در ایران طی سال های اخیر می باشد که لازم است در برنامه ریزی ها و سیاست گذاری کلان جمعیتی به آن توجه جدی شود.
تحلیل کنش های زنان بلاگر پلاس سایز ایرانی (با تأکید بر جنبش مثبت اندیشی بدن در اینستاگرام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
1 - 18
حوزههای تخصصی:
جنبش مثبت بودن بدن که در قرن بیست و یکم رونق یافته است، سعی دارد در برابر فشار اجتماعی و رسانه ای برای تثبیت معیارهای زیبایی ایستادگی کند. این جنبش بر هویت فردی و پذیرش بدن با تمام نقصهایش استوار است. یکی از گرایشهای اصلی در این جنبش پذیرفتن بدن چاق به عنوان یک واقعیت و دوست داشتن خود در عین چاق بودن است. خطر طرد افراد چاق یا نادیده انگاشتن آنها بخشی از زنان چاق را بر آن داشته که با استفاده از امکانات اینستاگرام از نادیده انگاری خود ممانعت به عمل آورند. تلاش بلاگرهای پلاس سایز نمونه ای است از تلاش اقلیت برای بلند کردن صدای خود. در این تحقیق از نظریه های، گافمن، هویت و نظریه نفوذ اقلیت استفاده شده است. برای انجام تحقیق از روش تحقیق نشانه شناسی استفاده شد و عکسهای انتخابی از صفحات اینستاگرامی ده بلاگر زن پلاس سایز ایرانی با روش کرس و لیوون تحلیل نشانه شدند. یافته های تحقیق نشان داد که اکثر بلاگرها سعی کرده اند با استفاده از تکنیک های مختلف در عکسها عادی بودن و عدم تمایل به فرار از بدن چاق را به نمایش بگذارند. الگوهای بازنمایی بدن اجتماعی و زیبایی شناختی بیش از الگوی نمایشی مورد استفاده بلاگرها قرار گرفته بود. هر چند این اقدام مثبت بلاگرها به پذیرش افراد چاق در جامعه کمک می کند اما ممکن است به نادیده گرفتن خطرات چاقی یا استفاده تجاری از نمایش بدن پلاس سایز منجر شود.
هویت فرهنگی پیروان یارسان (تحلیلی از وضعیت موجود و بازتولید این آیین در شهر کرمانشاه)
منبع:
زیست سیاست و توسعه دوره اول بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
1 - 20
حوزههای تخصصی:
هدف: مقاله حاضر بر آن است که تحلیلی کیفی از هویت فرهنگی پیروان یارسان، ساکن استان کرمانشاه به دست دهد. یارسان (اهلِ حق) اقلیتی آیینی در کشور ایران، عراق و ترکیه هستند که مرکز اصلی آنان استان کرمانشاه است و از لحاظ قومیت، بیشتر آنان کُرد هستد، اما در میان اقوام ترک و لک نیز پیروانی دارد. مطالعه جامعه شناسانه یارسان و نقش آیین اهل حق در شکل گیری هویت فرهنگی آنان و اینکه چگونه یک فرد یارسان خود را متعلق به یک اجتماع مذهبی خاص با فرهنگی کم و بیش متفاوت می داند، می تواند اهمیت و کارکرد تنوع فرهنگی و زبانی و دینی را در روندهای هویتی نمایان کند و نشان دهد که فرهنگ های کمتر دیده شده و کمتر شناخته شده و عناصر فرهنگی به ظاهر کمرنگ و کم اهمیت، به چه صورت در کنار سایر منابع فرهنگی کلان به مانند فرهنگ کلان و میانی، در شکل گیری هویت های جمعی و فرهنگی نقش دارند. بنابراین از نظریات مانوئل کاستلز، پیتر برگر، استوارت هال و ریچارد جنکینز در باب مسئله هویت، استفاد شده است. به نظر آنها هویت مدرن پدیده ای ایستا و ثابت نیست، بلکه پویا و سیال است و فرآیندی است تا چیزی از پیش داده شده. بیشتر از آنکه فردی باشد، اجتماعی و فرهنگی است. مدام در حال تغییر و دگرگونی است و از منابع متعددی سرچشمه می گیرد.روش :برای رسیدن به این منظور و به جهت نیل به فهمی درون نگر از این امر اجتماعی روش شناسی کیفی به عنوان روش اصلی انتخاب شده است. فن جمع آوری داده ها در این پژوهش مصاحبه ژرف و نیمه ساخت یافته بوده و از مشاهده نیز داده هایی به دست آمده است. تحلیل محتوای کیفی نیز برای تحلیل داده ها به کار رفته است. روش نمونه گیری هدفمند و میدان تحقیق شهر کرمانشاه بوده است. برای انجام این تحقیق و در بخش مصاحبه، از میان جوانان یارسان ساکن شهر کرمانشاه و بر اساس معیارهای جنسیت، سن، شغل، تحصیلات و تبار ایلی انتخاب صورت گرفت. این افراد شامل 17 نفر، 10 مرد و 7 زن، و در محدوده سنی 18 تا 38 و از دو گروه زبانی کُرد و لک هستند.یافته ها: این مطالعه با پرسش از وضعیت کنونی هویت فرهنگیِ پیروان این آیین و وجوه مختلف آن آغاز شده و با بررسی امکان بازتولید آن در چهارچوب زیست_ سیاست موجودِ گفتمان اجتماعی_ سیاسی مسلط به پایان رسیده است. در وجه توصیفی، یافته ها از هویت فرهنگی چندگانه و ترکیبی پیروان یارسان حکایت دارد و به رغم تأکید آنان بر اهمیت این آیین در برساخت هویت فرهنگی، نقش و حضور آن در ذهن و عمل نسل جوانتر کمرنگ تر شده است. فرهنگ دینی یارسان و پایبندی اهلِ حق ها به آن در مواردی مانند شرکت در مراسم و مناسک از قبیل اعیاد، شرکت جمع های یاری، ادای نذر و روزه گرفتن و موسیقی آیینی و توانایی نواختن ساز تنبور، رفتن به اماکن مقدس، خو اندن دفاتر و کتب مذهبی، اعتقاد به دونادون، کوتاه نکردن سبیل (برای مردها) و همچنین اشاعه و انتقال آن به فرزندان خود و تأکید بر ازدواج با فردی از پیروان اهلِ حق، جلوه پیدا کرده است. طبق اطلاعات به دست آمده از مصاحبه ها می توان چنین نتیجه گیری کرد که، پیروان اهلِ حق به این مناسک و اصول دینی پایبند هستند، هر چند که میزان آن نسبی و در میان این پیروان به یک میزان نیست و چنان که اشاره شد با توجه به عامل های جنس، سن و سبک زندگی افراد متغیر است. از نظر نسلی که مسئله این نوشتار بوده است، کمرنگ شدن باورهای مذهبی در بین جوانان یارسان و نسل های جدید موضوع مهمی است. بر اساس داده های تحقیق مهمترین وسایل انتقال بین نسلی این فرهنگ دینی و جامعه پذیری فرهنگی یارسان ها، خانواده ها و پیران هستند. خانواده همواره از مهمترین ابزارهای انتقال عناصر فرهنگی بوده اند. پیران اهلِ حق همچنین نقشی حمایت گر از مریدان را دارند که وظیفه برگزاری مراسم و مناسک و همچنین آموزش پیروان را ایفا می کنند. شرکت در مراسم و برگزاری مناسک مختلف دینی در میان اهلِ حق ها کارکردهای متعددی شامل تقویت باورمندی و پایبندی و همچنین ایجاد حس همبستگی و تقویت روحیه گروهی در میان آنان را دارد. بنابراین می توان گفت که نیروی پیشبرنده آیین یارسان و هویت فرهنگی متعاقب آن، اساساً نیرویی درون شبکه ای است و منبع بیرونی یا ندارد یا بسیار کم است. در اقلیت بودن و احساس محرومیت نسبی، باعث ایجاد رویکردی دوگانه در میان پیروان یارسان شده است به طوری که برخی از آنان هویت یارسانی خود را انکار کرده و باورمند به این آیین نیستند، در مقابل بسیاری از اهلِ حق ها با وجود پذیرش مشکلات، نوعی «هویت مقاومت» را اتخاذ کرده و همچنان بر اهلِ حق بودن خود تأکید دارند. در نهایت امکان بازتولید این هویت فرهنگی در هاله ابهام است. از مسیر چنین تحلیل هایی است که دلالت های فوکویی در باب زندگی، سیاست و تحولات توسعه ای سر بر می آورند. همچنان که کاستلز گفته است که هویت فرهنگی از بطن روابط قدرت برساخته می شود.نتیجه: این آیین و هویت فرهنگی همزاد آن در تلاش برای حفظ خود، فقط به نیروی پیشبرنده درون گروهی خود متکی است و این نیرو با توجه به ساختار اجتماعی، سیاست های فرهنگی و زیست جهان کرمانشاه که عمدتاً وجهی تمرکزگرایانه دارند، آینده ای مبهم پیش رو دارد.
نابرابری نشاط و ارتباط آن با میزان توسعه یافتگی در مناطق شهر تهران (مقایسه موردی مناطق 3، 13 و 17 شهر تهران)
منبع:
زیست سیاست و توسعه دوره اول بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
41 - 60
حوزههای تخصصی:
هدف: شاخص نابرابری تعدیل شده نشاط (IAH) شاخص جدید و مناسبی برای نشان دادن وضعیت نشاط در کشورها یا مناطق مختلف است که از ترکیب آماره های میانگین و انحراف استاندارد به دست می آید و علاوه بر میزان نشاط، نابرابری آن را نیز نشان می دهد. مقاله حاضر درصدد است با ترکیب رویکرد مساوات گرایان و مطلوبیت گرایان تصویری از "نشاط" و "نابرابری تعدیل شده نشاط"در شهر تهران براساس میزان توسعه یافتگی مناطق ارائه و تفاوت آن ها را براساس سطوح توسعه یافتگی این مناطق تبیین کند. بدین منظور مناطق شهر تهران به سه خوشه با سطح توسعه یافتگی بالا، متوسط و پایین تقسیم و از هر خوشه یک منطقه برای مطالعه انتخاب شده است. آنچه در این مقاله از آن به عنوان نشاط یاد می شود ارزیابی سراسری افراد از زندگی خویش است. همین ارزیابی فردی وقتی به شکل جمعی تحلیل شود می تواند ایده بسیار خوبی برای تحلیل وضعیت توسعه و دستیابی به توسعه پایدار در یک محدوده را به دست دهد.روش: مقاله حاضر متکی بر داده های تحقیقی است که دو شاخص اصلی آن میزان و نابرابری نشاط در میان مناطق انتخاب شده با روش کمی از نوع پیمایش به صورت پهنانگر و مقطعی به انجام رسیده است. جامعه آماری پژوهش را جمعیت 18 سال و بالاتر در شهر تهران تشکیل می دهد که حجم نمونه با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران 600 نفر برآورد شده است. جمعیت نمونه براساس نسبت جمیعت بین مناطق مختلف بدین صورت تقسیم شد که منطقه 3 برابر با 230 نفر، منطقه 13 برابر با 177 و منطقه 17 نیز 193 نفر تعیین شد. برای جمع آوری داده ها از ابزار پرسشنامه در حجم نمونه 600 نفری از سه منطقه شهر تهران با سطوح توسعه یافتگی متفاوت و روش نمونه گیری خوشه ای و تصادفی سیستماتیک استفاده شده است. دو نوع مقیاس پرکاربرد برای اندازه گیری نشاط به روش گذشته نگر در پژوهش حاضر مورد استفاده قرار گرفته است. اول پرسشنامه آکسفورد است و فرم نهایی آن با 29 پرسش 4 گزینه ای آماده شده که در هر پرسش فرد درباره خود از احساس ناشادی تا احساس شادی بسیار زیاد، قضاوت می کند. برای تحلیل داده ها از نرم افزار spssو برای محاسبه شاخص IAH از فایل اکسل محاسبات این شاخص استفاده شده است. یافته ها: یافته ها نشان می دهد، همان طور که در سطح کلان و در بین کشورها میزان نشاط و نابرابری نشاط بر حسب میزان توسعه یافتگی متفاوت است، در سطح مناطق شهری نیز این امر صادق است؛ بدین معنا که در مناطقی که توسعه یافتگی بالاتری دارند، وضعیت نشاط بهتری دارند. وضعیت بهتر هم بر حسب میزان و پراکندگی نشاط سنجش می شود؛ یعنی جایی که میزان نشاط بالاتر و نابرابری پایین تری دارد، وضعیت آن بهتر از مناطق دیگر است. برای نشان دادن سطح و میزان نابرابری نشاط از شاخص نابرابری تعدیل شده نشاط استفاده شد. مناطقی که نمره IAH آن ها بالاتر است وضعیت نشاط آن ها بهتر است و این براساس سطح توسعه یافتگی متفاوت خواهد بود. در میان مناطق مورد مطالعه منطقه 3 با میانگین 6.85 بالاتر از دیگر مناطق است و منطقه 13 و 17 نیز به ترتیب دارای میانگین 6.33 و 5.59 هستند. نکته قابل توجه این است که در هر سه منطقه میانگین نشاط بالاتر از حد متوسط (یعنی 5) است. از طرف دیگر بررسی انحراف استاندارد نشان می دهد که میزان نابرابری نشاط (یا ارزیابی کلی افراد از وضعیت زندگی خویش) در منطقه 17 بالاتر از دیگر مناطق است و منطقه 3 نیز از منطقه 13 و 17 نابرابری کمتری دارد. بدین ترتیب، منطقه 3 با بالاترین میانگین و کمترین میزان نابرابری نشاط نسبت به دیگر مناطق از وضعیت نشاط بهتری برخوردار است. نمره نابرابری نشاط، که در یک طیف 0 تا 100 نمره ای محاسبه شده، در منطقه 3 برابر با 57.52، منطقه 13 برابر با 52.55 و منطقه 17 برابر با 42.45 و در شهر تهران، به طور کلی، معادل 50.32 است. مقایسه همین اعداد با یکدیگر کاملاً ارتباط بین نابرابری نشاط و سطح توسعه یافتگی مناطق را تایید می کند. همان گونه که در پژوهش های متعدد انجام شده بین کشورها، کشورهایی که از رتبه بالاتری از لحاظ سطح توسعه یافتگی برخوردار هستند از نظر نابرابری نشاط دارای شرایط بهتری هستند.نتیجه: نتایج پژوهش نشان داد که در سطح مناطق شهری "نشاط" و "نابرابری تعدیل شده نشاط" با سطح توسعه یافتگی رابطه دارد؛ بدین معنا که در مناطق با توسعه یافتگی بالاتر میانگین نشاط بالاتر و نابرابری نشاط کمتر است. در مناطقی که توسعه یافتگی بالاتری دارند به دلیل بهبود در شرایط زندگی اعم از برطرف شدن نیازها و خواسته ها افراد قضاوت بهتری نسبت به شرایط زندگی خود دارند. از آنجا که نشاط در اینجا به عنوان ارزیابی کلی فرد از شرایط زندگی سنجش شده، یافته ها نشان می دهد که بهبود شرایط زندگی اثر مستقیمی بر نشاط دارد.