فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۲۸٬۰۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
تحلیل مضامین سوگواری در نگاره ها، که عنصری هنری و در خورِ تامل است، می تواند سبب درک عمیق تری از مفاهیم بنیادی سوگواری شود. همچنین لازمه شناخت نگارگری ایرانی، درک ارتباط نگاره ها با متن است که به آن هویت می بخشد. آداب و رسوم سوگواری در هردوره، جلوه گر عقاید و باور یک ملت است. هدف از نگارش پژوهش حاضر، شناخت نگاره هایی با مضمون سوگ در شاهنامه نگاری، که کمتر به آن توجه شده است، و یافتن تفاوت ها در آیین سوگواری بر اساس متن شاهنامه، منابع مکتوب و نگاره ها با رویکرد مطالعات کیفی است. این پژوهش، درپیِ پاسخ به این پرسش هاست که عناصر و شاخصه های نگاره های سوگ در نسخ خطی شاهنامه فردوسی کدام اند؟ و مهم ترین ویژگی های بصری سوگ در نگاره های منتخب چگونه تبیین می شوند؟ با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت که نگاره های سوگ در شاهنامه با توجه به آداب و رسوم که در متن و اشعار شاهنامه به آن اشاره شده، خودنمایی می کند. بیشترین نمود سوگواری در شاهنامه نگاری، شاملِ به سر و روی خود زدن، خاک بر سر ریختن، جامه چاک دادن است؛ اما بعضی از نمود های سوگواری که در متن شاهنامه وجود دارد، در نگاره ها مشاهده نمی شود؛ مانند مراحل کفن و دفن، انواع دخمه، مدت زمان سوگواری.
روش پژوهش حاضر، توصیفی-تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای است. از ۱۲ نگاره یافت شده، تعداد ۶ نگاره مرتبط با مضمون سوگ و سوگواری از مکاتب ایلخانی (مغول)، هرات تیموری و صفوی (تبریز دوم و اصفهان) که به نوعی سیر تحول آن است و شاخص ترین نمودها را دارند، انتخاب شده است.
بررسی جایگاه نهادِ وزرات و عملکرد وزراء همزمان با حاکمیت قراختاییان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ تمدن اسلامی سال ۵۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
275 - 296
حوزههای تخصصی:
حکومت قراختاییان کرمان حدود سال 619ه.ق و به همّت بُراقِ حاجب، بنیانگذاری شد؛ حکومتی که پس از وی نیز در میان جانشینان او باقی ماند و تا سال 704ه.ق تداوم یافت. مطالعه حکومتِ محلّی قراختاییانِ کرمان این نکته را آشکار ساخت که درباره چگونگیِ شکل گیریِ حکومتِ مذکور و وقایع سیاسی دوران حاکمیت آنها مطالبی بیان شده است، اما در برخی از حوزه ها، همچون وضعیت اداری و دیوانسالاری قراختاییان، به ویژه اقداماتِ وزرای آنها، فقرِ پژوهش احساس می شود. از همین رو، نوشتارِ حاضر با بهره گیری از روش پژوهش تاریخی با رویکرد تحلیلی بر آن است تا با ژرف اندیشی در دیوانسالاری این حکومت، وضعیت نهادِ وزارت آن را بررسی کند و ضمن معرفی وزرای نسبتاً گمنام حکومت قراختاییان کرمان، نقش و جایگاهشان را در ساختار سیاسی و شاکله قدرت این حکومت مشخص سازد. یافته های پژوهش نشان داد که اولاً همزمان با حکومت قراختاییان بر کرمان در بیشتر مواقع، از وزارتِ همزمانِ چند وزیر استفاده می شد و این موضوع از آن روی مهم است که پیشتر از قدرت گیریِ ایلخانانِ مغول در ایران، قراختاییان از این شیوه از وزارت بهره می بردند. ثانیاً وزیرانِ دوره قراختایی پس از حاکم، از بالاترین اقتدار برخوردار بودند و امور بسیار مهمی بر عهده آنان بود، اما چالش های میان آنان با حاکمان قراختایی از یک سو و نگرانی از قدرت فراوان آن ها و بحث مصادره اموالشان از سوی دیگر، موجبِ سستی و ناپایداری پایه های منصب آنان را فراهم می نمود.
مطالعه آزمایشگاهی پتروگرافی سفال های محوطه گوریه استانِ ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ایران باستان دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰
89 - 107
حوزههای تخصصی:
جغرافیایی استان ایلام و قرارگیری آن در مسیر راه های ارتباطی به سایر مناطق، سبب شکل گیری استقرارهای متعددی از دوران پیش از تاریخ تا دوره اسلامی شده است. تاکنون مطالعات آزمایشگاهی براساس پتروگرافی برای تحلیل سفال های دوره ساسانی و اوایل اسلامی در منطقه غرب ایران انجام نگرفته و پژوهش پیش رو منجر به اطلاعات بیشتر محققان نسبت به فرآیند تولید سفالینه ها در دوره های پیش گفته در حوزه مورد مطالعاتی می شود. باتوجه به این که سفال فراوان ترین داده فرهنگی در این مجموعه باستانی بوده است، تعداد 20 قطعه سفال از محوطه گوریه که از لایه فرهنگی کاوش به دست آمده، برای انجام آزمایش پتروگرافی برای پی بردن به فناوری ساختار آنها انتخاب شده است. پرسش های این پژوهش درباره بررسی ترکیبات و ساختار سفال ها (؟)، میزان درجه پخت در کوره (؟) و آگاهی از وضعیت بومی یا وارداتی بودن آنها (؟) است. این آزمایش ها در پژوهشکده حفاظت و مرمت پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری انجام گرفته است که بر پایه مطالعات زمین شناسی شهرستان ایوان، می توان نتیجه گرفت که سه ترکیب کوارتز، اکسید آهن و کلسیت در اکثر نمونه های محوطه مشاهده می شوند اگرچه براساس مطالعات صورت گرفته در برخی از سفال ها استثنائاتی وجود دارد. به عنوان مثال در نمونه 5 محوطه گوریه میکا به کار رفته است. همچنین به جزء نمونه 12 گوریه، تمامی سفالینه ها تولید داخل و به عبارتی محلی بوده و مربوط به خود منطقه هستند. بافت سفال در نمونه ها، سیلیتی، پورفیری و سیلیتی ناهمگن است. به جز نمونه های 10، 11 و 12 از سفالینه های محوطه گوریه، کانی کلسیت در خمیره تمامی سفال مشاهده می شوند که نشان دهنده دمای پخت سفال کمتر از 800 درجه سیلسیوس بوده است.
تأمین آبِ شهر ساسانی-اسلامی گُندی شاپور از قنات های رودخانه ای شهر دزفول؛ طرح یک فرضیه
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
171 - 195
حوزههای تخصصی:
کشاورزی نقش مهمی در رونق اقتصادی و آبادانی در دوره ساسانی داشته است، ساسانیان با ساخت سازه های آبی متناسب با چشم انداز محیطی منطقه و وضع قوانین جهت بهره برداری آب، بستر لازم برای توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی فراهم آوردند. وجود رودخانه های دائمی هم چون دز و کرخه در خوزستان، شرایط را مهیا کرد تا افزون بر تأمین آب موردنیاز استقرار گاه های منطقه، با ساخت سازه هایی هم چون پُل بند، کانال، قنات و دیگر سازه های آبی بتوانند کمبود آب آشامیدنی، صنعتی و کشاورزی دیگر مناطق دور از رودها را که خاک حاصل خیز داشتند، فراهم کنند. در این زمینه تأمین آب شهر و زمین های کشاورزی گُندی شاپور با فاصله 15کیلومتری از رود دز، ازطریق اندام های آبی متعددی انجام شد؛ در این میان، قنات های رودخانه ای، نقش اساسی در انتقال آب مطمئن رودخانه دز به این شهر و زمین های کشاورزی آن داشته است. بررسی های میدانی باستان شناختی نگارندگان، موجب شناسایی سازه های آبی جدیدی ازجمله: پل بند، قنات ها و کانال های وابسته به آن گردید که پیش از این، تنها بخش کوچکی از این آثار شناسایی شده بودند. قرارگرفتن بخش قابل توجهی از این آثار در ضلع شرقی رودخانه دز و امتداد شماری از آن ها تا نزدیکی گُندی شاپور، این فرضیه را که منبع اصلی تأمین آب این شهر، قنات های رودخانه ای بوده، مطرح می کند؛ مسئله ای که در نوشته های تاریخی نیز قابل ردیابی است. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که، آب دائمی موردنیاز شهر گُندی شاپور چگونه تأمین می شده و در این بین قنات های رودخانه ای چه جایگاهی داشته و ارتباط فیزیکی قنات ها با شهر چگونه بوده است؟ روش این پژوهش به صورت تاریخی-تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات مبتنی بر داده های میدانی و منابع تاریخی است. بررسی تصاویر ماهواره ای نشان از نقش پُررنگ بهره برداری از قنات برای انتقال آب به گندی شاپور از رودخانه دز در دوره ساسانی داشته؛ هرچند بخشی از قنات های دزفول، به دوره ای متأخرتر از دوره ساسانی و حتی به عصر صفوی قابل انتساب است.
گاهنگاری نسبی محوطه شمس تبریزی خوی بر اساس مجموعه سفالی به دست آمده از کاوش باستان شناسی
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
259 - 288
حوزههای تخصصی:
شهرستان خوی به عنوان یکی از حوزه های باستان شناسی ایران، از مهم ترین کانون های حضور جوامع انسانی بوده است که فرآیند شکل گیری جوامع باستانی از ادوار پیش ازتاریخی تا دوران تاریخی و اسلامی در آن کاملاً مشهود و قابل کنکاش است. یکی از محوطه های شاخص این شهرستان، محوطه شمس تبریزی است که در شمال غربی شهر خوی درمیان محله ربط و محله امامزاده قرار دارد و در جبهه جنوبی آن، بنای یادبودی موسوم به «مناره شمس تبریزی» قرار گرفته است. این محوطه در سال 13۹۷ه .ش. با هدف بررسی لایه ها و نهشته های باستان شناختی و آگاهی از وجود دوره های فرهنگی با ایجاد سه گمانه در قسمت های شمالی و شرقی مورد کاوش باستان شناختی قرار گرفت. این پژوهش نتیجه مطالعه داده های سفالین محوطه مذکور است. بر این اساس، پرسش اصلی این پژوهش بدین صورت مطرح می شود؛ با توجه به تنوع گونه های سفالی و تطبیق آن ها با محوطه های دیگر، گاهنگاری محوطه دربر گیرنده چه دوره های فرهنگی است؟ یافته های این پژوهش، سفال های این محوطه را در دو گروه عمده سفال های لعاب دار (سفال های تک رنگ، چند رنگ، نقاشی روی لعاب، نقاشی زیرلعاب، اسگرافیاتو) و بی لعاب (سفال های قالب زده و معمولی) دسته بندی می کند که براساس گونه شناسی سفالینه ها و تطبیق آن ها با محوطه های دیگر باید گفت محوطه شمس تبریزی خوی استقرارگاهی متعلق به قرون میانی تا متأخر اسلامی است. اوج شکوفایی این محوطه مربوط به سد ه های میانه اسلامی بوده است و هم چنین باید خاطرنشان نمود که گونه های شاخص سفالی، هم سانی های نزدیکی را با دیگر مراکز در شمال غرب و غرب نشان می دهد که این موضوع، نشان از وجود شبکه ارتباطی و فرهنگی گسترده در منطقه بوده است و متون تاریخی و سفرنامه ها این نتیجه گیری را تقویت می کند.
بررسی عملکرد نظارتی دولت پهلوی بر بازار بندر بوشهر (1320- 1304 ه .ش )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازار بوشهر یکی از قدیمی ترین بازارها در کرانه های شمالی خلیج فارس به شمار می رود. قدمت این بازار هم زمان با تأسیس بندر بوشهر در دوران افشاریه است که پس از آن در دوران زندیه و قاجاریه رو به تکامل گذاشت و در دوران پهلوی تحت تأثیر گفتمان سیاسی و اقتصادی حاکم قرار گرفت. بازار بوشهر در دوران پهلوی اول فرازوفرود فراوانی را پشت سر گذاشت. اگرچه این بازار در دوران پهلوی رونق سالیان گذشته خود را نداشت؛ اما به شدت تحت تأثیر گفتمان رخ داده در مرکز با عنوان ایران نوین قرار گرفته و نهادهای حاکمیتی در بوشهر متأثر از این گفتمان عمل می کردند. این پژوهش در پی آن است که به نقش دولت پهلوی در بازار بوشهر بپردازد. پژوهش حاضر به روش توصیفی _ تحلیلی و با تکیه بر اسناد آرشیوی انجام شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که بازار بوشهر در دوران پهلوی اول به شدت متأثر از نهادهای دولتی به مانند بلدیه، فرمانداری و مالیه بوده بطوریکه این نهادها اقدامات لازم را در زمینه نرخ گذاری، مقابله با گران فروشی و کم فروشی و همچنین مبارزه با قاچاق کالا در بازار به عمل می آوردند و در مواقع بحرانی به مانند تحولات ناشی از سقوط دولت و شهریور 1320 هم اقدامات لازم را در زمینه خدمات رسانی بازار و عدم تعطیلی آن به عنوان مرکز اقتصادی و قلب تپنده شهر به عمل آوردند.
The Role of the Ambassadors of Iran and the Netherlands in the Formation and Consistency of Political-Economic Relations between the Two Countries in the Safavid Era(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۳, Issue ۳ - Serial Number ۱۱, December ۲۰۲۴
15 - 27
حوزههای تخصصی:
The Safavid era in Iran coincides with the growth of international trade relations and interaction with European East India companies. The Safavid kings wanted to establish relations with the East India Company, especially the Dutch East India Company, for various reasons. The Dutch were able to surpass their European counterparts in their dealings with the Safavid government by using economic, commercial and sometimes political initiatives, and what kept the Dutch ahead of their other European rivals was the commercial approach of the Dutch ambassadors and political representatives in their dealings with Iranian representatives and officials, the Dutch ambassadors and political representatives tried to spend on commercial activities and the opening of trade House in the ports of the Persian Gulf, so that they could monopolize the trade of the East. Accordingly, the purpose of this study is to study the role of the ambassadors of Iran and the Netherlands in the formation and consistency of political-economic relations between the two countries. The research method in this article is descriptive-analytical. The findings of the research show that the expansion of Iran's foreign relations with the Dutch government during the reign of Shah Abbas and the gradual access of the political representatives of this government to Iran, led to the prosperity of Iran's foreign trade. Iran's geographical position, was a suitable arena in which ambassadors and businessmen of different countries could pursue their trade goals in the shortest time and at the lowest cost.
ایده بیناسوبژکتیو: حل معضل تعامل ابژه و سوبژه در مرمت آثار نقاشی
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۹
۴۳۳-۴۱۱
حوزههای تخصصی:
رویکردهای سوبژکتیو و ابژکتیو در بازه های زمانی مختلف در تاریخ سعی داشته اند تا مبتنی بر ادعای خود برای فهم آثار هنری و هم چنین تغییر طبع مرمتگران و مخاطبان هنر، حقانیت خود را به اثبات برسانند؛ اما هر یک در بستر خود دارای نقصان هایی هستند که وجوهی از اثر هنری را در روند مرمت، تحت تأثیر قرار می دهد. بر این اساس، پژوهش حاضر سعی دارد به روش تحقیق بنیادی نظری و با تکیه بر داده های کتابخانه ای و نمونه آثار مرمتی به بررسی سه دوره فکری مختلف در مرمت آثار نقاشی بپردازد. برای نیل به این هدف، در سه خوانشی متفاوت: آرای نگره کلاسیک نگاه داشت، نگره نگاه داشت علمی در نیمه اول سده 20م.، و درنهایت نگره معاصر نگاه داشت در اواخر سده 20 و آغار سده 21م. پرداخته می شود؛ لذا مهم ترین پرسش های موجود بدین شرح خواهد بود: معضل تقابل رویکردهای سوبژکتیو و ابژکتیو در نگره کلاسیک نگاه داشت، نگره علمی نگاه داشت و معاصر در چیست و چگونه می توان به تفاهمی مشترک میان آن ها دست یافت؟ چگونه می توان با خوانش آرای هابرماس براساس ایده بیناسوبژکتیو به حل معضل نقصان های دو رویکرد سوبژکتیو و ابژکتیو دست پیدا کرد؟ بر این اساس رهیافت معضل تقابل رویکردهای سوبژکتیو و ابژکتیو و تلاش برای نیل به تفاهمی مشترک میان سوبژه ها در ایده بیناسوبژکتیو جستجو می شود. هدف اصلی پژوهش بررسی و ارائه ایده بیناسوبژکتیو در مرمت برای حل معضل نقصان های دو رویکرد مذکور است. در پایان این پژوهش با خوانش آرای «هابرماس»، سعی دارد تا ایده بیناسوبژکتیو را تبیین و نیاز جهان اجتماعی پیرامون و جهان مشترک سوبژه ها را در قالبی مشخص پیشنهاد دهد. نتیجه اصلی حاصله نشان دهنده آن است که، ایده بیناسوبژکتیو که در این پژوهش به آن اشاره شد، درواقع رهیافتی است که تلاش دارد به حل معضل تقابل سوبژه و ابژه و تعامل سازنده سوبژه های شناسا در مرمت دست یافت. این ایده با مطرح ساختن ایده مثلث بندی هابرماس به این نکته اشاره دارد که می توان براساس جهان مشترک سوبژه ها، جهانی اجتماعی بر پایه «نگاه داشت معانی» مشترک انسان ها یافت.
Middle Persian Inscriptions of the Era of Khosrow Anushirvan in Darband, Caucasus (Dagestan)
منبع:
Caspian, Volume ۱, Issue ۱, January ۲۰۲۴
53 - 56
حوزههای تخصصی:
Historically, the Caucasus region during the Sasanian period was among the important parts of Iran. Many studies have been conducted by archeologists, historians, and linguists on this region. The book entitled Middle Persian Inscriptions of the Era of Khosrow Anushirvan in Darband, Caucasus (Dagestan) by Cyrus Nasrollahzadeh is one of the attempts to investigate this region through available inscriptions.
روابط مَعنیان با شیعیان: واکاوی سیاست های فخرالدین دوم مَعنی (حک: 993- 1043ق) در رویارویی با خاندان های شیعیِ جَبَل عامِل، جَبَلِ لُبنان، بَعلبَک و بِقاع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دوره عثمانی سیاست ها و اقدامات حکومت های محلی دست نشانده آنان بر ضدّ جوامع محلی شیعی در شام اوج گرفت. معنیان(آل معنی) از جمله این حکومت های محلی بوده اند که تحت حمایت عثمانیان سیاست ها و راهبردهای ضد شیعی گسترده ای را در پیش گرفتند. بیش از همه امیران معنی، فخرالدین دوم به واسطه یورش های مستمر به مناطق شیعیِ جبل عامل، جبل لبنان، بعلبک و بقاع نامبردار گشته است. این مقاله پس از بررسیِ علل و پیامدهایِ حملات فخرالدینِ دوم معنی به مناطق شیعی نشینِ مذکور و نقش عثمانیان در آن، بدین نتیجه دست یافته که او با هدف دستیابی به خودمختاری در لبنان، ناگزیر به سرنگونی دولت عثمانیان می اندیشید و از این رو، برای نیل به مقصود در مواجهه با شیعیان سیاستی دوسویه اتّخاذ کرد؛ وی از یک سو با تفرقه افکنی میان خاندان های شیعی و کشتار بزرگان آنان، کوچاندن مارونیان به سکونت گاه های شیعیان، استقرار پادگان های نظامی و اسکان طوایف سنی در مناطق مذکور جهت پایشِ تحرّکات شیعیان، رضایت عثمانیان را تامین می کرد و از سوی دیگر می کوشید با قبضه امارت های صَفَد، بیروت، صِیدا و کَسرُوان و هم پیمانی با دول اروپایی لبنان را از زیر سلطه عثمانیان به درآورد. در فرجام، به رغم سرکوب های گسترده شیعیان توسّط فخرالدین به همدستی پاشاهایِ شام، وی پس از افشای انعقاد قرارداد تجاری- نظامیِ محرمانه اش با ایتالیا و توسکانی بر ضدّ عثمانیان نه تنها به اهداف خود نرسیده، بلکه خاندان های شیعی از سرنگونی اش برای بازیابی قدرت از دست رفته بهره بردند.
دو راهبرد ارتش جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با عراق (59- 1357 ش.)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با عنوان دو راهبرد ارتش جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با عراق (59- 1357 ش.) درصدد پاسخ به این پرسش است که با وجود ایجاد مشکلات فراوانِ دشمنان داخلی و خارجی برای ارتش پس از پیروزی انقلاب اسلامی، این نهاد به مثابه مهم ترین نیروی نظامی کشور، چه راهبردهایی برای مقابله با خطر تهاجم عراق در پیش گرفت؟ این پرسش، به ویژه از این حیث در خورِ توجه است که در بسیاری از پژوهش ها درباره دفاع مقدس از غافل گیری و متعاقب آنْ، نبود برنامه در ارتش برای مقابله با عراق در دو سال منتهی به جنگ تحمیلی سخن رفته است؛ به سخنی دیگر، کلان گزاره نادرست مذکور بر بیشتر پژوهش ها سایه انداخته است. در پاسخ به پرسش یادشده، با بهره مندی از اسناد تازه یاب بایگانی های راکد ارتش و در قالب روش توصیف تاریخی، به این نتیجه دست یافتیم که ارتش جمهوری اسلامی ایران ضمن ادامه رصد دقیق تحرکات نیروهای مسلح عراق، از یک سو تلاش برای اقناع مقامات مسئول کشور به شروع مذاکرات سیاسی با عراق با هدف حل و فصل اختلافات بر محور دغدغه های مشترک امنیتی را در دستور کار قرار داد؛ اما در همان حال، راهبرد دوم خود را نیز به تدریج پیش می برد که عبارت بود از تقویت توان رزمی به منظور دفع تجاوزات نیروهای مسلح رژیم بعث حاکم بر عراق به خاک ایران و پاسخ نظامی. این راهبرد، پس از غائله پاوه در مردادماه 1358 ش. به برنامه اصلی ارتش تبدیل و تا شهریورماه 1359 ش. و آغاز حمله سراسری عراق با جدیت دنبال شد.
راهبرد تجارت طریقت مرشدیه در کازرون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طریقت مرشدیه در سده چهارم هجری در کازرون توسط شیخ ابو اسحاق (د. 426 ه .ق) بنیان گذاشته شد. این طریقه حسب آموزه ها، نگرش حاکم بر مراکز خانقاهی و موقعیت راهبردی و جغرافیایی زیست-بوم خویش، به تجارت اهتمام ویژه ای داشتند. نوشتار حاضر با هدف تبیین ماهیت و راهبرد فعالیت های تجاری مرشدیه در دوره تیموریان، زمینه ها و پیامدهای حیات تجاری پیروان این طریقه را با در نظر داشتن مناسبات ایشان با دستگاه سیاسی حاکم، بررسی می کند و تلاش می کند تا به این پرسش پاسخ دهد که شبکه خانقاهی و خدمات بخشی مریدان، موقعیت راهبردی و رونق تجاری در مناطق زیست مرشدیه به علاوه تقویت باورهای تجاری در میان پیروان این طریقت، در اهتمام به تجارت و رونق فعالیت های تجاری چه تأثیری داشت؟ دستاورد تحقیق که با رویکرد توصیفی- تحلیلی انجام شده است نشان می دهد که به سبب موقعیت تجاری کازرون، تلاقی راه های تجاری و دسترسی منطقه به خلیج فارس، قداست شیخ ابو اسحاق، وجود آموزه های تجاری در تعالیم مرشدیه، دادن خدمات بین راهی به بازرگانان و مسافران و نیازمندان و همین طور توجه حاکمیت به طریقت ها در این عصر، از عوامل مهم رونق تجارت در میان پیروان این فرقه و به تبع آن عصر تیموریان بوده است.
اهمیت درگزین در حملات عثمانی به غرب ایران (1143-907 ﻫ.ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ نامه ایران بعد از اسلام سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۹
83 - 105
حوزههای تخصصی:
حملات عثمانی به مرزهای اسلامی در شرق برخلاف غرب این امپراتوری، نیاز به توجیه مناسب و اقناع افکار عمومی داخلی و مسلمانان سایر بلاد داشت. در همین راستا حاکمان عثمانی اهداف خود از یورش به شرق را احیای خلافت اسلامی، مقابله با صفویان به عنوان مروجان تشیع و کمک به هم کیشان سنّی خود در شرق به خصوص در داخل ایران عنوان می داشتند. در همین رابطه، حضور چندین باره قوای عثمانی در منطقه سنی نشین درگزین، فرضیه همراهی اهالی این شهر با عثمانی را قوت بخشیده است. این فرضیه از آنجا مطرح شده که درگزین در مرکز ایران از معدود مناطق سنّی نشینی بوده که همچنان اهالی آن با روی کار آمدن صفویه در نارضایتی از حکومت جدید به سر می برده اند. همچنین حملات سلطان سلیمان عثمانی در سال های 9۴0 و 9۴1 قمری و پس از آن، حضور برخی سفرا و درنهایت حملات چندین باره نیروهای عثمانی به درگزین در اواخر حکومت صفوی، بر اهمیت این موضوع افزوده تا جایی که این حملات به منظور حمایت از اهالی سنّی مذهب این محل قلمداد شده است. بنابراین، پژوهش حاضر در تلاش است تا در یک رویکرد توصیفی تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای، به تحلیل و بررسی اهمیت درگزین و اهالی سنّی مذهب آن در حملات عثمانی به غرب ایران در بازه زمانی تأسیس حکومت صفوی تا حملات نادر شاه به درگزین در سال 11۴3قمری بپردازد. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که همراهی اهالی این منطقه با عثمانی در مقاطع محدود و آن نیز در مخالفت با صفویه بوده است. گزارش منابع از قتل و غارت اهالی درگزین از سوی نیروهای عثمانی و نیز گرایش درگزینی ها به آق قویونلوها و افغان ها در اواخر حکومت صفوی، می تواند دلیلی بر عدم همراهی مستمر اهالی این محل با عثمانی باشد.
بررسی جایگاه اجتماعی و اقتصادی زنان کارگر در مجله رستاخیز کارگران (1354-1355ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه های توسعه دوره محمدرضاشاه پهلوی، رشد و گسترش مراکز تولیدی و کارخانه ها و به تبع آن فزونی کارگران ماهر و غیرماهر را به دنبال داشت. در این بین در اثر سیاست های مدرن سازی پهلوی دوم، زنان بیش از گذشته در فعالیت های اقتصادی شریک شدند. زنان کارگر به عنوان نیروی های کمکی در پیشبرد برنامه های اصلاحی به خدمت گرفته شدند. در مطبوعات این دوره، شرایط اجتماعی و اقتصادی زنان کارگر چندان منعکس نشد. تنها مجله ای که در فاصله سال های ۱۳۵۴-۱۳۵۵ ش به مسائل کارگری زنان پرداخت، رستاخیز کارگران بود که در مقالات و ستون های خبری مختلف به موضوعات مربوط به آن ها پرداخته است. از این رو این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که مسائل اجتماعی و اقتصادی زنان کارگر در این مجله چگونه بازتاب داده شده است؟ مدعای مطروحه این است که این مجله ضمن بازتاب گفتمان مدرن سازی دولت وقت به تغییر نگرش سنتی جامعه و زنان نسبت به مشاغل کارگری به خصوص مشاغلی که در گذشته مردانه قلمداد می شدند پرداخته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که این مجله در کنار قبح زدایی از فعالیت اقتصادی زنان در کنار مردان، در زمینه آگاه سازی زنان نسبت به مسائل چون قانون کار، بهداشت محیط کار و سلامتی جسم آنان نیز تلاش هایی انجام می داده است و با ترسیم توانایی زنان، آنان را تشویق به مهارت آموزی در مراکز کارآموزی شبانه روزی می کرد. این مقاله با بهره گیری از شمارگان متعدد مجله حاضر از روش کتابخانه ای و تحلیل محتوا برای بررسی داده ها بهره برده است.
بازنمایی هژمونی در سیاست مذهبی کریم خان زند، بر مبنای آرای گرامشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۴
177 - 203
حوزههای تخصصی:
مذهب تشیع که با تشکیل دولت صفویه به عنوان عامل و مولفه اساسی در نحوه ارتباط گیری حاکمان با پیروان دیگر مذاهب اسلامی و اقلیت های دینی نقش مهمی ایفاء می نمود، در دوره زندیه و حکومت کریم خانی نیز از این مهم مستثنی نبود. هدف مقاله حاضر، بررسی سیاست مذهبی کریم خان زند، بر مبنای آرای «آنتونیو گرامشی»، مفهوم پرداز نظریه «هژمونی» است؛ طرحی که بر سلطه فرهنگی و ایدئولوژیک تکیه داشته و بر قدرت اندیشه و اراده آدمی در دگرگونی سلطه اجتماعی پای می فشارد و استراتژی خود را بر ایجاد تغییر در نظام استیلا به سوی رضایت عمومی مبتنی می داند. این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی و با تکیه بر روش کتابخانه ای و اسنادی به بررسی وجوه بازنمایی هژمونی کریم خان زند در زمینه ی سیاست مذهبی می پردازد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که، کریم خان کوشید تا با تکیه بر هژمونی، به تولید و باز تولید رضایت عمومی بپردازد. وی در تعامل با اقلیت های دینی و مذهبی و علمای شیعه، به عنوان مهم ترین کنش گران سیاسی و مدنی کشور، به بازنمایی هژمونی خود پرداخت و در بیشتر موارد به جای اعمال خشونت، از قدرت هژمونیک برای متقاعد نمودن افراد وگروه های اجتماعی برای پذیرش باورها، اعتقادات و ارزش های مورد نظر حکومت خود بهره گرفت.
نقش زلزله در پراکنش محوطه های استقراری عصر مفرغ و آهن در شرق زاگرس مرکزی - ایران
حوزههای تخصصی:
زمین لرزه های باستانی همواره تهدیدی بالقوه برای سکونتگاه های نه چندان مقاوم در مناطق لرزه خیز محسوب شده اند؛ طبق نتایج مطالعات باستان شناسی یکی از الگوهای رفتاری بشر در مقابل این پدیده غیرقابل پیش بینی، تغییر دائمی محل سکونت خود بوده است. نظر به واقع شدن بخش عمده فلات ایران در یکی از پهنه های لرزه خیز کره زمین موجب می شود تا تحقیق و بررسی راجع به تأثیر این رخداد های طبیعی بر شیوه زیست انسان خصوصاً در دوران پیش ازتاریخ مورد مطالعه بیشتر قرار گیرد. در این راستا و با هدف میزان تأثیر این پدیده طبیعی در زاگرس مرکزی و به منظور آگاهی از نحوه واکنش انسان ها به این پدیده پرداخته شده است؛ پرسش اصلی در این پژوهش حول این محور است که، اساساً زمین لرزه های کهن در بافتارهای باستان شناسی چگونه و براساس چه شواهدی قابل شناسایی است ؟ و تأثیرات این پدیده مخرب بر تغییر الگوهای زیستی مردم در دوران پس از رخداد چگونه بوده است؟ برای گردآوری اطلاعات در این زمینه به یافته های مستند باستان شناسی حاصله از دو کاوش گودین تپه، کنگاور و تپه باباکمال تویسرکان از دوران مفرغ و تا پایان عصر آهن III پ.م. استناد شده است. در ادامه برمبنای شواهد ناشی از شدت تخریب ناشی از زمین لرزه سعی شده است تا نسبت به بازسازی مقیاس شدت زمین لرزه ها براساس مقیاس مرکالی اقدام گردد و در نتیجه نهایی مشخص گردید که وقوع زمین لرزه های مخرب با شدت بیش از 6 درجه در مقیاس ریشتر در منطقه مورد بررسی خصوصاً در عصر مفرغ و آهن بی ارتباط با تأثیر تغییرات اقلیمی ناشی از شدت ذوب یخچال ها و تغییر شرایط هیدرولوژی کره زمین نبوده است، ولی نهایتاً پس از دوره مفرغ متأخر عملا حوداث ناشی از این رخداد موجب فروپاشی نسبی بسیاری از استقرارها تا دوره آهن III گردیده است و عملاً در این برهه زمانی میزان جمعیت منطقه به حداقل ممکن کاهش یافته بود.
عوامل مؤثر بر کاهش جمعیت ایران در قرن دوازدهم هجری قمری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ نامه ایران بعد از اسلام سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۸
89 - 114
حوزههای تخصصی:
سقوط صفویه در سال 1135 ه.ق، بحران های جدیدی در داخل و خارج کشور به وجود آورد. در این دوره، جامعه شهری و روستایی، متأثر از اوضاع نابسامان سیاسی اجتماعی، در معرض خطر قرار گرفت و تخریب منابع مادی و عوامل انسانی آسیب های زیادی به بافت جمعیتی وارد کرد. سؤال اصلی نوشتار حاضر این است که عوامل مؤثر بر کاهش جمعیت ایران در قرن دوازدهم هجری قمری چگونه صورت پذیرفته است؟ در این مقاله، با تکیه بر رویکرد توصیفی تبیینی، تأثیر اوضاع سیاسی اجتماعی بر کاهش جمعیت ایران بررسی می شود. یافته های پژوهش نشان می دهد جامعه شهری و روستایی در این قرن متأثر از عواملی چون عدم ثبات و امنیت سیاسی، کشتارهای مکرر، قحطی، بیماری و مهاجرت به کاهش جمعیت دچار شده است.
بررسی اسنادی عملکرد آستان قدس رضوی در هشت سال جنگ تحمیلی؛ پشتیبانی، تبلیغات، اعزام نیرو، ایثارگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اسنادی انقلاب اسلامی سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹
274 - 295
حوزههای تخصصی:
از جنگ جهانی نخست به این سو دیگر تقریباً هر جنگی را می توان با عبارت «جنگ تام» توصیف کرد چرا که جنگ به میدان نبرد محدود نمانده و تمام ظرفیت های نظامی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و جمعیتی یک کشور را به خود مشغول می دارد. جنگ هشت ساله ایران و عراق نیز به خصوص برای طرف ایرانی یک «جنگ تام» به شمار می آمد. آستان قدس رضوی یکی از نهادهای مذهبی- اجتماعی- اقتصادی ریشه دار در کشور بود که به سهم خود در جنگ تحمیلی هشت ساله نقش آفرینی کرد. مسئله اصلی این مقاله بررسی زوایا و ابعاد مختلف نقش آفرینی سازمانی این نهاد در طول هشت سال جنگ تحمیلی از خلال اسناد می باشد. بر این مبنا مقاله حاضر با اتکا بر رهیافتی توصیفی- تشریحی و با اتکا بر اسناد آرشیوی و مصاحبه های تاریخی شفاهی منتشرنشده درپی پاسخ گویی به مسئله اصلی خود برآمده است. با اتکا بر داده های اسنادی، نقش آفرینی آستان قدس رضوی در جنگ تحمیلی الگویی متشکل از پنج مقوله اصلی «پشتیبانی جنگ»، «تبلیغات و سازمان دهی و اعزام نیرو»، «امور مهاجرین جنگی و بازسازی»، «تشکیل دفتر جبهه و جنگ» و نهایتاً «ایثارگری» است که باز این مجموعه به نوبه خود مشتمل بر نُه زیرمقوله می باشد.
جامعه شکننده و شکنندگی پیوندها: آسیمیلاسیون و گروه های منفصلِ اجتماعی در آذربایجان
منبع:
مطالعات تاریخ آذربایجان و ترک سال ۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴
12 - 51
حوزههای تخصصی:
آذربایجان در دو سده اخیر، عرصه ای برای تحولات اجتماعی و فرهنگی عمیق بوده است که نه تنها بر هویت تاریخی این منطقه تأثیر گذاشته، بلکه سؤالات بنیادینی را درباره جامعه و فرهنگ آن مطرح کرده است. در این راستا، تلاش های نظام های مرکزی برای تجزیه جغرافیایی و تضعیف هویت اجتماعی، به ویژه از طریق نادیده گرفتن زبان ترکی، به عنوان یکی از ارکان هویت آذربایجانی، به چالش های جدی در این زمینه دامن زده است.این سیاست ها، که به وضوح بر ماهیت اجتماعی و فرهنگی منطقه تأثیرگذار بوده، موجب آسیمیلاسیون و جدایی گروه هایی از مردم آذربایجان شده است. از منظر فلسفی و جامعه شناسی تاریخی، این تحولات ما را به تأمل در مفهوم هویت و جامعه وادار می کند. آیا هویت به چیزی ثابت و غیرقابل تغییر است یا اینکه در پیوند با تحولات اجتماعی، دستخوش تغییر می شود؟ این سؤالات، ضرورت پژوهش های عمیق تر را در زمینه هویت آذربایجانی و بررسی عوامل مؤثر بر آن ایجاب می کند. هدف این مقاله، بررسی پاره ای از دلایل و عوامل مؤثر بر فرایند آسیمیلاسیون در جامعه آذربایجان است. از این رو، با تکیه بر تجربیات شخصی و داده های موجود، تلاش می شود تا زنگ خطری برای جامعه به صدا درآید و توجه ها را به چالش های جدی ای جلب کند که آذربایجان امروزی بیش از حد با آنن آشناست .بدیهی است که برای عبور از این بحران، نیاز به رویکردی جامع و عمل گرا از سوی تمامی اقشار جامعه وجود دارد. این رویکرد می تواند به حفظ و تقویت هویت فرهنگی و اجتماعی آذربایجان کمک کند و فضایی برای گفت وگوی سازنده و بازسازی پیوندهای اجتماعی فراهم آورد.
Recognizing the Sassanid era of Varamin, Archaeological Evidence and Historical Geography(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۲, Issue ۴ - Serial Number ۸, March۲۰۲۴
1 - 17
حوزههای تخصصی:
In the east of Pahanvar Ray plain, we come to a fertile area (Pishwa/Varamin plain) which has provided suitable conditions for human habitation since the formation of human settlements until today. Due to the location of this plain in the north of the central desert and the border between the two cultural domains of the northeast and the center, the environmental condition and suitable altitude, which are the main factors for the formation of permanent settlements, and the possible existence of extra-regional connections of this area with the neighboring areas, a wide survey was conducted in this area of the plain. It was concluded that during this archaeological investigation, 61 ancient sites from the Sassanid era were found in the east of Varamin and south of Peshwa. It is most likely that Varamin is considered a part of Ray State and based on the available evidence, it is possible that it is the main center of Ray State as well. According to historical texts and archeological data, the state of Ray was one of the important areas of human settlement during the Sassanid period in Iran. Historical texts mention Ray in the Sassanid period, and the number of sites attributed to the Sassanid period in the geographical area of Varamin has not been found until today. Despite this, based on the prominent geographical location of the Varamin region and the references of the historical texts to the Ray state, this region was probably one of the important regions of the historical period in Iran. In the present article, an attempt has been made to describe the historical geography of Ray State in the Sassanid period, while using the archaeological data of the Sassanid period of Varamin, to draw a part of the archeology and historical geography of Varamin in the Sassanid period.