فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۱۷٬۹۴۹ مورد.
منبع:
آموزش پژوهی دوره ۱۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
50 - 59
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف ساخت و اعتباریابی پرسشنامه نگرش به هوش مصنوعی دانش آموزان ایرانی انجام شد. این پژوهش توصیفی از نظر ماهیت کمی و به لحاظ هدف از نوع مطالعات کاربردی است. جامعه آماری تحقیق نوجوانان دختر و پسر دوره اول متوسطه شهرستان اردکان در سال 140۳-۱۴۰۲، با تعداد تقریبی ۹۹00 نفر بودند. نمونه گیری به روش دواطلبانه انجام شد. برای تعیین روایی ابزار از روش های روایی صوری، همسانی درونی و روایی سازه و برای سنجش پایایی پرسشنامه نیز از آلفای کرونباخ استفاده شد. داده ها با استفاده از نسخه 26 نرم افزار آماری spss و نسخه ۲۴ نرم افزار Amos مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد پرسشنامه خودگزارشی تک عاملی نگرش به هوش مصنوعی دانش آموزان ایرانی پس از حدف ۳ سوال از ۱۰ سوال اولیه، برای نگرش دانش آموزان ایرانی به هوش مصنوعی مناسب است. برای سنجش میزان اعتبار پرسشنامه از روایی صوری و روایی سازه استفاده شد. همسانی درونی پرسشنامه از طریق محاسبه ضریب همبستگی هر یک از سوالات با کل پرسشنامه محاسبه و در بازه 656/۰ و 805/۰ قرار گرفت. نتایج بارهای عاملی مطلوب بالای ۴/۰ را نشان داد. علاوه بر این، خطای تقریب (RMSEA) ۰۴۳/0، شاخص نیکویی برازش (GFI) برابر با ۹۸۷/۰، شاخص برازندگی تطبیقی (CFI) برابر با ۹۹۵/0 و مقدار df /χ2 نیز ۴۷۲/۱ بدست آمد که از روایی سازه پرسشنامه پشتیبانی می کنند. پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ ارزیابی شد که مقدار مطلوب 844/0 را برای کل پرسشنامه نشان داد.
کارکرد بن مایه های مواجهه با «مرگ» در کتاب فارسی یازدهم متوسطه
حوزههای تخصصی:
اگزیستانسیالیسم، مکتب فکری است که به دغدغه های بودن آدمی در جهان هستی می پردازد. از مؤلفه های اساسی که این افق اندیشگی سعی در تبیین آن دارد، مرگ است. اندیشمندان این رویکرد فکری، مواجهه آگاهانه انسان با مرگ را در جهان زیسته خویش از مهم ترین کارکرد آدمی در جهان بیرون و درون او می دانند. از آن جا که اساس تفکر آدمی در اندیشیدن به جهانِ خود استعاری است، استعاره های مفهومی یکی از مهم ترین محمل هایی است که می تواند مؤلفه اگزیستانسیالیستی مرگ را در خود جای دهد. پژوهش حاضر نظر به اهمیت نقش کتاب های درسی در اندیشه دانش آموزان نسبت به مقوله مرگ، بر اساس رویکرد اندیشگی اگزیستانسیالیسم با روشی توصیفی و تحلیلی تفسیری به بررسی استعاره های متن درسی می پردازد. هدف از این بررسی، تبیین چگونگی کارکرد بن مایه اگزیستانسیالیستی مرگ در استعاره های مفهومی کتاب فارسی یازدهم دوره دوم متوسطه است. بر این اساس، در متن های گوناگون فارسی یازدهم، چهار استعاره مفهومی بنیادین «مرگ، رهایی است»، «مرگ، جاودانگی است»، «مرگ، سفر است» و «مرگ، نابودی است» خود را از میان لایه های استعاره های مفهومی دیگر آشکار می کنند. نظر به یافته های یادشده، مؤلفان کتاب فارسی و آموزشگران در یاددهی متن های درسی این کتاب باید التفات ویژه ای به انتخاب درون مایه های متن ها و راهبردهای تدریس داشته باشند که سویه مرگ آگاهی، مواجهه و فهم درست آن را کم رنگ یا بر آن تأکید می کنند. رویکردهای آموزشی چون ساختن گرایی که باورهای مختلف را به میدان گفت وگو وارزیابی سوق می دهد؛ نیز آگاهی، نقد و گفت وگوی مؤلفان، آموزشگران و دانش آموزان بر این سویه ها، راهی است برای پرورش ذهنیت خلاق و در نتیجه زیستنی آگاهانه و شکوفا.
دانش قدرتمند جغرافیایی؛ نو اندیشی در کیفیت آموزش جغرافیا
حوزههای تخصصی:
در دهه اخیر مفهوم «دانش قدرتمند» مورد توجه بسیاری از متخصصان آموزش و پرورش قرار گرفته است. در چنین رویکردی هدف اصلی مدارس، ارائه دانشی است که دانش آموزان را قادر می سازد تا فراتر از محدودیت های تجربه خود، جهان و مسائل آن را درک کرده و فکر کنند، چنین دانشی به عنوان «قدرتمند» توصیف می شود. رشته جغرافیا با توجه به ظرفیت های آن برای تجهیز دانش آموزان به دانش قدرتمند در موقعیت مطلوبی قرار دارد. مفاهیم کلیدی که این رشته بر اساس آن ها استوار است به دانش آموزان کمک می کند تا دیدگاه های خود را برای تجسم و تفکر کل نگر توسعه داده و آنچه را که بررسی می شود را در تصویر بزرگتر آن، قرار دهند. این مقاله با استفاده از روش مروری سنتی و روش کیفی تحلیل مفهومی به بررسی، تحلیل و کاربرد دانش قدرتمند در آموزش جغرافیا، به ویژه در جغرافیای مدارس می پردازد. بر این اساس ابتدا با مرور ادبیات مربوطه، معرفت شناسی پشتیبان مفهوم دانش قدرتمند بررسی شد و سپس به ارتباط این مفهوم با جغرافیا و جغرافیای قدرتمند، نظام مدرسه ای و برنامه ریزی درسی در جغرافیای مدرسه پرداخته شد. یافته ها حاکی از این است که بکار گیری دانش قدرتمند جغرافیایی و ارائه درک تصویر بزرگتر به دانش آموزان، راه های جدیدی برای تفکر، تجزیه و تحلیل و توضیح، ارائه می دهد. افزون بر این، پژوهش حاضر تاکید می کند که نو اندیشی در آموزش جغرافیا و به کارگیری یک برنامه درسی مبتنی بر جغرافیای قدرتمند می تواند با آموزش توانایی ها و مهارت های کاربردی جغرافیا، به درک بهتر دانش آموزان و افزایش مهارت و توانایی مشاهده جهان با چنین دانش و قابلیت هایی و یافتن راه حل هایی برای مسائل و مشکلات با زمینه های مختلف، کمک قابل توجهی بکند.
فناوری نانو در مهندسی شیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش مهندس ایران سال ۲۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۰۳
93 - 128
حوزههای تخصصی:
نانومواد با خواص منحصربه فرد خود، انقلابی در زمینه های مختلف علم و فناوری ایجاد کرده اند زیرا استفاده از این مواد، عملکرد بسیاری از فرایندها را بهبود بخشیده است. این مقاله مروری در ابتدا به بررسی روش های ساخت و مشخصه یابی برای شناخت و استفاده از نانومواد می پردازد. برای ساخت نانومواد، روش های بالا به پایین و پایین به بالا، دو رویکرد اصلی مورد استفاده هستند. هر رویکرد، روش های متنوعی را با ملاحظاتی برای مقیاس پذیری ارائه می دهد. همچنین روش های مختلف میکروسکوپی و طیف سنجی را که برای تشخیص و شناسایی نانومواد، مشخص کردن اندازه، ریخت شناسی و ترکیب شیمیایی استفاده می شوند، در اینجا مورد بحث قرار می گیرند. در ادامه، تمرکز این مقاله بر اثر فناوری نانو در مهندسی شیمی است. به عنوان مثال می توان به توسعه کاتالیزورها و جاذب های بسیار کارآمد برای صنعت نفت و گاز، ایجاد سامانه های پیشرفته دارورسانی و پیشرفت های تصفیه آب اشاره کرد. در ادامه مسیر این فناوری باید توجه داشت که آینده نانومواد در نانومعماری نهفته است و بر پایه فناوری نانو برای ایجاد سامانه های مواد پیچیده و کاربردی با ادغام با سایر رشته ها بنا شده است.
روش های تدریس اثربخش جغرافیا در مدرسه های مقطع ابتدایی ایران
حوزههای تخصصی:
این پژوهش درباره تدریس اثربخش جغرافیا در مقطع ابتدایی کشور ایران است. امروزه در آموزش و پرورش، نقطه توجه خود را از تدریس به یادگیری برگشت داده است. این گونه نگرش، یادگیری را محور و پایه همه برنامه ها، سیاست ها و خط مشی های آموزشی قرار می دهد و بایسته ی آن نیز توجه به تدریس اثربخش و کارآمد است. برونداد اثربخشی روش تدریس معلمان جغرافیا به افزایش کیفیت آموزش و در پایان یادگیری بهتر می انجامد. هدف این پژوهش معرفی گونه های تدریس اثربخش جغرافیا می باشد. روش انجام آن کیفی از گونه ی پدیدارشناسی است. راهبرد چیره بر انجام پژوهش، استقرایی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که روش های گفتگوی جغرافیایی، چندرسانه ای و فناوری پایه، بازوی وارسازی، رفتار مهربانانه، نقشه محوری، پژوهش محوری، ارائه کلاسی، بارش اندیشه ای، مشاهده، تدریس عملکردی، روش آمیخته، پرسش و پاسخ، مشارکت گروهی، انگیزه داشتن معلم، کاوشگری، یادگیری وارونه در یادگیری اثربخش جغرافیا بسیار کارا است. در نتیجه می توان به این باور رسید که آموزش جغرافیا به عنوان دانشی نظری – کاربردی با نگاهی به تدریس متعارف دیگر کارایی خود را دست داده است و باید روش های یادگیری آن همسان با روح زمانه دگردیسی شود. در این مقطع، تدریس جغرافیا به شکل اثربخش، نقشی اساسی در درک دانش آموزان از جهان پیرامون، توسعه تفکر فضایی، و ارتباط با محیط زیست ایفا می کند.
کنش افتراقی سوال های آزمون ریاضیات پایه چهارم مطالعه تیمز 2019 برحسب جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی کنش افتراقی سوالات آزمون ریاضیات مطالعه تیمز 2019پایه چهارم، برحسب جنسیت انجام شد.
روش پژوهش: باتوجه به اینکه تحلیل برمبنای داده های گردآوری شده از کشور ایران در مطالعه مذکور صورت گرفت؛ این پژوهش توصیفی و از نوع تحلیل ثانویه به شمار می آید.
یافته ها: برای بررسی کنش افتراقی، ابتدا از میان 14 دفترچه سوال، دو دفترچه یک و هفت به صورت تصادفی انتخاب و نمونه پژوهش، شامل 861 نفر بودند. برای تحلیل از دو روش سنتی و نوین به ترتیب "روش رگرسیون لجستیک" و "روش خی دو لرد مبتنی بر مدل راش" استفاده شد. یافته ها نشان داد نتایج کنش افتراقی با هر دو روش یکسان بود و از 32 سوال دفترچه یک، چهار سؤال دارای کنش افتراقی بود که دو سؤال به نفع دختران و دو سؤال به نفع پسران بود. همچنین از 30 سؤال دفترچه هفت، سه سؤال کنش افتراقی داشت که دو سؤال به نفع پسران و یک سؤال به نفع دختران بود
نتیجه گیری: در بررسی ساختار سوال های دارای کنش افتراقی، مشخص شد در حیطه های محتوایی، پسران احتمالا در اعداد و دختران در هندسه تمایل به عملکرد بهتری داشتند. همچنین باتوجه به سطوح شناختی، احتمالا پسران تمایل به عملکرد بالاتری در به کاربستن و استدلال داشته و در زمینه سوال های مرتبط با زندگی تمایل به پاسخگویی صحیح برای پسران نسبت به دختران احتمالا بیشتر باشد. بنابراین، پیشنهاد می شود، سوالات دارای کنش افتراقی از طریق مصاحیه مبتنی بر تکلیف بررسی عمیق تری شوند.
نقش ایدئولوژی های برنامه درسی در جهت دهی به ارزش ها، اهداف و روش های تعلیم و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۳
129 - 150
حوزههای تخصصی:
این مقاله با هدف تعیین موضع گیری هر یک از ایدئولوژی های برنامه درسی (جزمیت گرایی مذهبی، انسان گرایی منطق گرا، پیشرفت گرایی، نظریه انتقادی، نومفهوم گرایی و کثرت گرایی شناختی) نسبت به ارزش ها، اهداف، و روش های تربیتی انجام شد. در مرحله نخست، با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی، فصل مرتبط با ایدئولوژی های برنامه درسی از کتاب تصورات تربیتی (آیزنر، 1994) تحلیل شد تا جهت گیری هر یک از ایدئولوژی ها در مورد منطق، اهداف، و محتوای برنامه درسی تعیین گردد. سپس در مرحله دوم، یازده متخصص نظریه برنامه درسی از طریق یک پیمایش کیفی دعوت به مشارکت شدند تا نتایج به دست آمده را ارزیابی و بهبود بخشند. به این ترتیب، یک چارچوب مفهومی تدوین شد که سیاست گذاران تربیتی، برنامه ریزان درسی، معلمان، و والدین می توانند با استفاده از آن، شناخت جامعی از جهت گیری هر یک از ایدئولوژی های برنامه درسی درباره هفت عنصر اساسی برنامه درسی (منطق حاکم، آرمان تعلیم و تربیت، دانش دارای ارزش تدریس، تدریس اثربخش، نقش معلم، نقش دانش آموز، و کارکرد ارزشیابی آموزش) به دست آورند و بر اساس این شناخت، درباره ایدئولوژی برنامه درسی مورد ترجیح خود تأمل نمایند.
آموزش مهارت محور و کارایی محیط های شبیه ساز آموزشی: مورد مطالعه مرکزآموزش یکی از صنایع H-TECطراحی و تولیدی هوایی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
80 - 98
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: آموزش و توسعه منابع انسانی یکی از عوامل کلیدی موفقیت سازمان ها به ویژه در محیط های صنعتی است. برای آموزش موثر مهارت ها، علاوه بر محتوا و روش تدریس، محیط و ابزارهای آموزشی نیز نقش تعیین کننده ای دارند. شبیه سازها فناوری هایی هستند که با ایجاد محیطی مشابه با دنیای واقعی، امکان تمرین و تکرار مهارت ها را فراهم می کنند.
روش شناسی پژوهش: این پژوهش از جهت هدف از نوع تحقیقات کاربردی است. در ابتدا هزینه فایده محیط های شبیه ساز آموزشی محاسبه شد و ضرورت بکارگیری مورد تایید قرار گرفت سپس با استفاده از طرح تحقیق و تحلیل از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده یا عدم استفاده از محیط شبیه ساز آموزشی تعداد 38 نفر به صورت تصادفی طبقه ای در دو گروه آزمایش و کنترل مورد مطالعه قرار گرفت. جمع آوری داده های جهت ارزیابی و اثربخشی آموزش پودمانها از پرسشنامه 18 سوالی کرک پاتریک با سه خرده معیار(سازماندهی، کاربردی بودن و استاد) استفاده شد که از لحاظ روایی و پایایی این ابزار مورد تایید قرار گرفت. روایی آن توسط متخصصان این حوزه و راهنمایی اساتید راهنما و مشاور و پایایی آن با استفاده از آلفای کرانباخ 87% بدست آمد. در مرحله تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS 26, Excel استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد وجود سطوح محیط های شبیه سازی از لحاظ به صرفه بودن و ارزیابی هزینه ای در مقایسه با استفاده از دستگاه اصلی نیز بطور محسوسی متفاوت است. همچنین نتایج یافته ها نشان داد آموزش با محیط شبیه ساز در مقایسه باگروهی که از این محیط ها استفاده نکرده بودند میزان اثربخشی پودمانهای آموزشی اثربخش تر بوده است. میانگین نمرات اثربخشی آموزش گروه آزمایش که برنامه آموزش با محیط شبیه ساز دریافت کرده بودند(0001/0=p) بطور معناداری بیشتر از گروه کنترل است. به عبارت دیگر آموزش با محیط شبیه ساز در بهبود اثربخشی آموزشی دانش پژوهان موثر می باشد. بنابراین فرضیه آموزش با محیط شبیه ساز در بهبود اثربخشی دوره های آموزشی در سطح 05/0p< تایید می شود.
بحث و نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان می دهد که ایجاد مدلی ترکیبی مبتنی بر محیط های شبیه ساز می تواند هم مزایای اقتصادی داشته باشد و هم در ارائه آموزش ها اثربخش باشد. در مجموع، می توان نتیجه گرفت که استفاده از محیط های شبیه ساز در آموزش مهارت های شغلی در صنایع هوایی، رویکردی اثربخش است. فراگیران می توانند تجارب مهارتی متنوعی در شرایط ایمن و بدون محدودیت زمانی کسب کنند. طراحی مدلی جامع آموزشی مهارت محور مبتنی بر محیط های شبیه ساز، گامی در راستای ارتقای اثربخشی آموزش های صنعتی است.
در جستجوی تدوین الگوی تضمین کیفیت برای آموزش عالی افغانستان با تمرکز بر نقش فناوری های نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تدوین الگوی تضمین کیفیت برای آموزش عالی افغانستان با تمرکز بر نقش فناوری های نوین بود. در این پژوهش از روش کیفی و رویکرد نظریه داده بنیاد استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختار یافته بوده و تا رسیدن به اشباع نظری با 16 تن از اعضای کمیته های تضمین کیفیت دانشگاه های دولتی شهر کابل مصاحبه عمیق انجام شد. روش نمونه گیری هدفمند بود و افراد به روش گلوله برفی انتخاب شد. بر اساس تحلیل یافته ها 487 کد اولیه، 187 مفهوم و 31 مقوله فرعی در مرحله کد گذاری باز شناسایی گردید، سپس در مرحله کد گذاری محوری ، مقوله های فرعی و مفاهیم باهم ارتباط داده شد و درنهایت کد گذاری گزینشی در قالب الگوی پارادایمی اشتراوس و کوربین انجام شد. مؤلفه های مسئولیت پذیری، رقابت پذیری، تحول علوم انسانی، بومی سازی، عوامل اقتصادی و تضمین کیفیت فرایند ارزشیابی به عنوان عوامل علّی ؛ ساختار اهداف و برنامه آموزشی، ظرفیت اعضای هیئت علمی، توانایی دانشجویان، فضای حاکم دانشگاه و تجهیزات ذیل شرایط زمینه ای ؛ کمبود منابع مالی، منابع مطالعاتی، بروکراسی اداری، وضعیت استاد/دانشجو، فناوری اطلاعات و الگوی بومی تضمین کیفیت به حیث عوامل مداخله گر ؛ ارزشیابی مستمر، برنامه ریزی درسی، توانمند سازی اعضای هیئت علمی، ارتباطات مؤثر، تحکیم روابط دانشگاه با جامعه و صنعت به مثابه راهبردها و پیامد های فردی، سازمانی و فراسازمانی به عنوان پیامد ها طبقه بندی شدند. درنهایت نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که موضوع تضمین کیفیت در آموزش عالی افغانستان بستگی به موجودیت افراد متخصص، تخصیص منابع موردنیاز، حمایت هیئت رهبری و میزان استقلال دانشگاه ها دارد.
بررسی و تحلیل تصاویر کتاب های «عربی، زبان قرآن» متوسطه دوم بر اساس نظریه دستور خوانش تصاویر کرس و ون لیوون (2006)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
138 - 109
حوزههای تخصصی:
نظریه دستور خوانش تصاویر در حوزه نشانه شناسی اجتماعی قرار می گیرد.Kress & Van Leeuwen (2006)با الهام از فرا نقش های معنایی Holiday (1996) ساختار مشابهی را برای تحلیل تصاویر ابداع نموده و قائل به فرانقش های بازنمودی، تعاملی و ترکیبی در تصاویر شدند. در نوشتار حاضر با استفاده از این نظریه، به بررسی تصاویر اصلی کتاب های عربی متوسطه دوم پرداخته می شود. تصاویر از منظر فرانقش های بازنمودی و تعاملی به صورت مجزا و از منظر فرانقش ترکیبی به صورت پیوسته و رابطه ای مورد بررسی قرار گرفتند. یافته های پژوهش بیانگر این است که در فرانقش بازنمودی، تصاویر مفهومی زیاد است؛ اما تصاویر روایتی بسیار کم است و رخداد و اعمالی به تصویر کشیده نمی شوند. بنابراین توازن بین الگوی روایتی و مفهومی برقرار نشد که از نقاط ضعف تصاویر کتاب های مورد پژوهش در این فرانقش است. بر اساس الگوهای فرانش تعاملی، بیشترتصاویر از لحاظ الگوی تماس، در حالت ارائه دهنده و نمایشی قرار دارند که با توجه به آموزش بودن کتاب ها منطقی به نظر می رسد؛ اما بین الگوهای فاصله و زاویه دید تناقض در معادل معنایی تصاویر ایجاد شده است. از منظر فرانقش ترکیبی، حدود نیمی از تصاویر دارای الگوی رایج ترکیب بندی نیستند که این امر موجب می شود فراگیران نتواند به صورت کامل به موضوع و هدف تصویر پی ببرند. همچنین در اکثر تصاویر تناسب میان متن و تصویر در حد ایده آل برقرار نشد که از نقاط ضعف دیگر تصاویر در این فرانقش می باشد. بنابراین بایسته است تغییراتی در الگوهای بصری و متنی تصاویر این کتاب ها صورت بگیرد تا موجب کارایی بیشتر تصاویر برای فراگیران شود.
واکاوی موانع فرهنگی نظریه پردازی در حوزه علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مبانی تعلیم و تربیت سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
149 - 172
حوزههای تخصصی:
امروزه مرجعیت علمی به عنوان منبع اصلی مشروعیت و بقا در بستر رقابتی حاکمیت آموزش در جهان عمل می کند. در این میان، یکی از بایسته های مرجعیت علمی، نظریه پردازی علمی است. نظریه پردازی در همه ی حوزه های دانش بشری، اغلب با چالش ها و موانعی روبه رو می باشد، اما این موانع در حوزه علوم انسانی بسیار چشمگیر هستند. ازجمله مهم ترین موانع فرایند خلق و بسط مفاهیم انسانی و اجتماعی نوظهور در حوزه علوم انسانی که می توانند به طور قابل توجهی بر فرآیند نظریه پردازی در این حوزه تأثیر گذاشته و از سرعت آن بکاهند، موانع فرهنگی است. از همین رو پژوهش حاضر باهدف واکاوی و تبیین موانع فرهنگی نظریه پردازی در علوم انسانی با رویکرد تحلیل مضمون انجام شده است. در این پژوهش از طریق مصاحبه با متخصصان و صاحب نظران حوزه ی علوم انسانی،13 مضمون به عنوان موانع فرهنگی نظریه پردازی در حوزه علوم انسانی شناسایی و مورد تبیین قرار گرفتند.
طراحی و اعتباریابی مدل آموزش سواد رسانه ای در آموزش و پرورش با رویکرد آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
246 - 225
حوزههای تخصصی:
این پژوهش یک راهبرد ترکیبی از نوع اکتشافی متوالی بود. روش در بخش کیفی مطالعه موردی و در بخش کمی توصیفی پیمایشی بود جامعه آماری شامل تمام معلمان مدارس متوسطه شیراز به تعداد ۲۸۵۹ نفر بود انتخاب نمونه در بخش کیفی به روش نمونه گیری هدفمند و با تکنیک ملاک محور صورت گرفت حجم نمونه تا مرحله پدیدآیی نظم و عدم گسترش بیش ازحد ۲۰ نفر شد نمونه گیری کمی به صورت تصادفی ساده انجام و حجم نمونه طبق فرمول کوکران ۳۳۸ نفر شد ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی شامل دو بخش مصاحبه نیمه ساختاریافته در بخش میدانی و بررسی و کنکاش اسناد بالادستی و اسناد آموزش و پرورش در بخش کتابخانه ای بود. در بخش کمی از ابزار پرسشنامه محقق ساخته برای گردآوری داده ها استفاده شد تجزیه وتحلیل داده ها در بخش کیفی بر اساس تحلیل مضمون انجام شد همچنین در بخش کمی برای تأیید روایی پرسشنامه از تحلیل عاملی تأییدی و برای تعیین برازش مدل از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد در بخش کمی نرم افزار spss 23 و pls به کار رفت نتایج به دست آمده به شناسایی ۴۹ مؤلفه و ۶ بعد منجر شد و درنهایت مدل پژوهش ارائه شد نتایج نشان داد که هر یک از ابعاد به ترتیب: معلم سواد رسانه ای (961/0) آموزش و پرورش (931/0) برنامه درسی (۸۸/۰) مدرسه (86/0) دولت (715/0) وزارت آموزش و پرورش (۶۳۹/0) بر آموزش سواد رسانه ای در آموزش و پرورش تأثیر داشتند و شاخص های برازش هنجار شده بنتلربونت، برازش نسبی، برازش افزایشی، شاخص های تطبیقی مدل نشان داد که مدل ساختاری طراحی شده از برازش مطلوبی برخوردار بود.
تبیین اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان بر مبنای سبک های دلبستگی: تعیین نقش میانجی بهزیستی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲
7 - 19
حوزههای تخصصی:
اهمال کاری تحصیلی یکی از رفتارهای مرتبط با بافت یادگیری است که پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را با چالش مواجه می سازد. هدف از این پژوهش، بررسی اثر ساختاری سبک های دلبستگی بر اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان با میانجی گری بهزیستی روان شناختی بود. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی_ همبستگی انجام شد. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چندمرحله ای از بین تمامی دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهر شهرکرد در سال تحصیلی 1401-1400، تعداد 329 نفر نمونه (227 دختر و 102 پسر) انتخاب و به پرسشنامه سبک دلبستگی کولینز و رید، پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف و پرسشنامه اهمال کاری تحصیلی سولومون و راث بلوم، پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS و SPSS-23 تجزیه وتحلیل شدند. نتایج بیانگر اثر مستقیم سبک های دلبستگی ایمن (05/0>P , 14/0- =β) و اضطرابی (03/0>P , 17/0=β) بر اهمال کاری تحصیلی بود. همچنین بهزیستی روان شناختی اثر سبک های دلبستگی بر اهمال کاری تحصیلی را میانجی گری می کند. دلبستگی ایمن (02/0>P , 13/0- =β) با افزایش بهزیستی به کاهش اهمال کاری تحصیلی می انجامند و در مقابل دلبستگی ناایمن اجتنابی (05/0>P , 11/0 =β) و اضطرابی (03/0>P , 15/0 =β) با کاهش بهزیستی به افزایش اهمال کاری تحصیلی می انجامند. این نتایج بیانگر نقش تعیین کننده روابط عاطفی در سلامت روانی و نظم دهی به رفتارهای دانش آموزان نوجوان است. از این رو به والدین و روان شناسان توصیه می شود که در راستای بهبود مشکلات تحصیلی دانش آموزان، بهبود روابط و پیوندهای عاطفی مهم با آنان را مورد توجه قرار دهند.
رابطه ادراک از محیط سازنده گرا و عملکرد تحصیلی: نقش میانجی یادگیری خودراهبر و درگیری تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه ادراک محیط سازنده گرا و عملکرد تحصیلی با نقش واسطه ای یادگیری خودراهبر و درگیری تحصیلی در دانش آموزان پایه دوزادهم بود. روش پژوهش، توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مدارس دوره دوم متوسطه شهر قم به تعداد 91 مدرسه در سال تحصیلی 1402-1401 بود که تعداد 6542 دانش آموز را دربرمی گرفتند. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای استفاده شد. به این صورت که از هریک از مناطق چهارگانه آموزشی شهر قم 2 مدرسه و از هر مدرسه هم 3 کلاس و در مجموع 24 کلاس با 427 دانش آموز (209 پسر و 218 دختر) انتخاب شدند و به ابزار های عملکرد تحصیلی، محیط یادگیری سازنده گرا ، آمادگی یادگیری خودراهبر و درگیری تحصیلی پاسخ دادند. نتایج حاصل از تحلیل داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که مسیر مستقیم ادراک از محیط یادگیری سازنده گرا، یادگیری خودراهبر و درگیری تحصیلی به عملکرد تحصیلی دانش آموزان ازنظر آماری مثبت و معنی دار بود. همچنین، رابطه ادراک محیط سازنده گرا با عملکرد تحصیلی از طریق نقش میانجی یادگیری خودراهبر و درگیری تحصیلی مثبت و معنی دار بود. بنابراین، با توجه به یافته های پژوهش مبنی بر اثرگذاری ادراک محیط سازنده گرا بر عملکرد تحصیلی از طریق نقش میانجی یادگیری خودراهبر و درگیری تحصیلی می توان پیشنهاد کرد معلمان و برنامه ریزان آموزشی از این رویکرد در جهت افزایش بهره وری آموزشی و ارتقای سطح عملکرد دانش آموزان استفاده کنند.
نمود حیات طیّبه در هر یک از ساحت های شش گانه محتوای آموزشی دوره ابتدایی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نمود حیات طیبه در هر یک از ساحت های شش گانه محتوای آموزشی دوره ابتدایی بود. این پژوهش از نوع تحلیل محتوا بوده و از مراحل سه گانه آنتروپی شانون استفاده کرده است. جامعه آماری پژوهش شامل محتوای برنامه درسی مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی آموزش و پرورش ایران در سال تحصیلی 1402-1403 بود که مجموعه این محتواها چهار جلد کتاب درسی را شامل می شد که به صورت سرشماری، همه آن ها به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار پژوهش چک لیستی بود که براساس نظر 13 متخصص در هر یک از ساحت های شش گانه تعلیم و تربیت طراحی شد، و پایایی آن با روش هولستی (89/0) و روایی آن با استفاده از نظر صاحب نظران و درگیری طولانی مدت با پژوهش، احراز شد. نتایج نشان داد که از میان 1069 مورد یافت شده در ارتباط با حیات طیبه، ساحت سیاسی و اجتماعی با 378 مورد (35%) بیشترین فراوانی، و ساحت هنری و زیبایی شناختی با 60 مورد (06%) دارای کمترین فراوانی در میان زیرمولفه های حیات طیبه است. نتایج تحلیل آنتروپی شانون نیز مؤید این واقعیت بود که توازن و تناسبی میان زیرمؤلفه های حیات طیبه در هر یک از ساحت های شش گانه وجود ندارد. همچنین تعداد فراوانی مولفه های حیات طیبه در کتب تعلیمات اجتماعی تقریباً یکسان است، ولی میزان ضریب اهمیت آنان با هم برابر نیست. موضوع حیات طیبه در زندگی دنیوی و اخروی در فرهنگ اسلامی از چنان اهمیتی برخوردار است که باید همه شئون زندگی براساس آن تنظیم شود. بنابراین، محتوای کتب درسی ابتدایی در این حیطه باید مورد بازبینی و اصلاح جدی قرار بگیرد. اما این تعداد به صورت یکسان و یکدست در میان ساحت های شش گانه تعلیم و تربیت تقسیم نشده اند.
کاوشی در رابطه بین قلدری سازمانی و فرسودگی شغلی معلمان از طریق سکوت سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
81 - 97
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: قلدری سازمانی و سکوت سازمانی به عنوان پدیده های سازمانی، می توانند منجر به فرسودگی شغلی و استرس روانی در افراد شوند. بر این اساس، هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر قلدری سازمانی بر فرسودگی شغلی معلمان از طریق سکوت سازمانی بود. روش شناسی پژوهش: در راستای دستیابی به این هدف، از روش توصیفی- همبستگی با تکیه بر مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. جامعه پژوهش حاضر شامل تمامی معلمان زن مدارس ابتدایی شهرستان کرمانشاه بود که از این تعداد، 275 نفر با استفاده جدول کرجسی و مورگان و با تکیه بر روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل سه پرسشنامه قلدری سازمانی، سکوت سازمانی و فرسودگی شغلی بود که پایایی آن ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 876/0، 865/0 و 898/0 گزارش شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها پژوهش از روش های آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین) و استنباطی (ضریب همبستگی، آزمون سوبل) استفاده شد.یافته ها: یافته های به دست آمده از تحلیل داده ها حاکی از آن بود که قلدری سازمان بر سکوت سازمانی و فرسودگی شغلی معلمان تأثیر مثبت و معنادار دارد، همچنین سکوت سازمانی بر فرسودگی شغلی معلمان تأثیر مثبت و معنادار دارد. علاوه بر این، قلدری سازمانی از طریق سکوت سازمانی بر فرسودگی شغلی معلمان تأثیر مثبت و معنادار دارد.بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از پژوهش، می توان نتیجه گرفت که برقراری جوی عاری از تهدید و قلدری در مدارس نه تنها می تواند به شکل گیری فضایی برای تعامل و مشارکت بیشتر معلمان در امور مدرسه منجر شود، بلکه می تواند به کاهش فرسودگی شغلی در بین آن ها نیز کمک کند.
اثر رهبری ستمگرانه بر پنهان سازی دانش سازمانی با نقش میانجی بی تفاوتی سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
213 - 229
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: برای پنهان سازی دانش سازمانی علل مختلفی وجود دارد. هدف پژوهش بررسی اثر رهبری ستمگرانه بر پنهان سازی دانش سازمانی با نقش میانجی بی تفاوتی سازمانی بود.
روش شناسی پژوهش: روش پژوهش توصیفی–همبستگی مبتنی بر مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش اعضای هیئت علمی دانشگاه سیستان و بلوچستان در سال تحصیلی 1402-1401 بودند. به روش نمونه گیری تصادفی-طبقه ای تعداد 212 عضو هیئت علمی از طریق پرسشنامه های رهبری ستمگرانه (لو و همکاران، 2012)، پنهان سازی دانش سازمانی (کانلی و همکاران، 2012) و بی تفاوتی سازمانی (دانایی فرد و همکاران، 1389) مورد مطالعه قرار گرفتند. برای بررسی روایی پرسشنامه ها از شاخص های تحلیل عاملی تأییدی و روایی واگرایی و برای تعیین پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که مقدار آن برای رهبری ستمگرانه 878/0، پنهان سازی دانش سازمانی 701/0 و بی تفاوتی سازمانی 829/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری با کمک نرم افزار آماریSPSS21 و اسمارت پی ال اس نسخه 3 استفاده شد.
یافته ها: رهبری ستمگرانه بر پنهان سازی دانش سازمانی اثر مثبت و معنادری داشت؛ رهبری ستمگرانه بر بی تفاوتی سازمانی اثر مثبت و معنادری داشت؛ بی تفاوتی سازمانی بر پنهان سازی دانش سازمانی اثر مثبت و معنادری داشت؛ رهبری ستمگرانه بر پنهان سازی دانش سازمانی با نقش میانجی بی تفاوتی سازمانی اثر مثبت و معنادری داشت.
بحث و نتیجه گیری: وقتی کارکنان شاهد رفتارهای رهبری ستمگرانه در محیط کار باشند به تدریج نسبت به سازمان، مدیریت، همکاران، زیردستان و ذینفعان سازمان بی تفاوت می شوند. بدیهی است که بی تفاوتی سازمانی هم سبب می شود که کارکنان با تعویق انداختن پاسخ ها و اطلاعات، ارائه اطلاعات ناقص، وانمود کردن به بی اطلاعی از موضوع، ارائه اطلاعات غیردقیق به سمت رفتارهای پنهان سازی دانش حرکت کنند.
شناسایی راهکارهای توسعه آینده پژوهی در نظام آموزش عالی کشور با رویکرد کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: امروزه آینده پژوهی در آموزش عالی به عنوان یکی از پیش نیازهای اصلی سیاست گذاری و برنامه ریزی بلندمدت نظام دانشگاهی ضروری شده است. لذا هدف پژوهش حاضر شناسایی راهکارهای توسعه رشته آینده پژوهی از دیدگاه صاحب نظران بود.
روش شناسی پژوهش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و با رویکرد کیفی انجام شده است. گروه هدف پژوهش حاضر نیز صاحب نظران و متخصّصان حوزه آینده پژوهی در کشور بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی 12 نفر از صاحب نظران این حوزه به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند و مصاحبه، نیمه ساختاریافته انجام گرفت و اشباع نظری حاصل گردید. جهت تحلیل داده ها نیز از روش تحلیل مضمون استفاده شد.
یافته ها: پس از تجزیه و تحلیل دادههای حاصل از مصاحبه، مجموع کدهای آزاد استخراج شده از محتوای مصاحبهها 76 کد بود که در 12 مفهوم مشابه، طبقهبندی و در نهایت 12 راهکار بر اساس دیدگاه صاحبنظران برای توسعه رشته آیندهپژوهی در دانشگاههای کشور شناسایی شد که عبارتند از: گفتمانسازی ضرورت آیندهپژوهی در کشور؛ تهیه بستههای آموزشی آیندهپژوهی؛ حمایت از پژوهشهای نظری در حوزه آیندهپژوهی؛ تقویت فعالیتهای بینرشتهای در دانشگاهها؛ سیاستگذاری در سطح وزارتخانه؛ عملیاتی کردن آیندهپژوهی در دانشگاهها؛ درک ضرورت آیندهپژوهی در نهادهای حاکمیتی؛ اصلاح و بازنگری سرفصلهای درسی رشته؛ تثبت جایگاه آیندهپژوهی در سازمآن ها و پروژهها؛ بهرهگیری از تجارب موفق دانشگاههای برتر جهان؛ فراهمسازی فرصتهای اشتغال؛ نهادینهکردن فرهنگ و تفکر آیندهپژوهی در دانشگاه.
بحث و نتیجه گیری: یافتههای این پژوهش میتواند در سیاستگذاریهای کلان آموزش عالی در راستای توسعه رشته آیندهپژوهی مورد استفاده قرار گیرد.
تاثیر انجام خطاهای عمدی یادگیری بر حافظه کاری و عملکردی تحصیلی دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ بهار ۱۴۰۳شماره ۱
111 - 122
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین تاثیر انجام خطاهای عمدی یادگیری بر حافظه کاری و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم بود. روش پژوهش: . روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمام دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهرستان چگنی در سال تحصیلی 1402- 1401 بود. از جامعه آماری مذکور تعداد 30 نفر که شرایط ورود به پژوهش را داشتند به روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) به صورت تصادفی گمارش شدند. ابزار پژوهش مقیاس حافظه کاری دانیمن و کارپنتر (1980) و آزمون مداد کاغذی محقق ساخته جهت سنجش عملکرد تحصیلی دانش آموزان بود. روش های آماری مورد استفاده در این پژوهش شامل آمار توصیفی(میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی (تحلیل کواریانس چند متغیره) بود. داده ها در قالب نرم افزار SPSS نسخه 26 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه برای متغیر عملکرد تحصیلی تفاوت معناداری وجود داشت (01/0P<، 317/69F=) اما برای متغیر حافظه کاری تفاوت معناداری وجود نداشت (647/0P=، 214/0F=). نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاضر می توان نتیجه گرفت که انجام خطاهای عمدی یادگیری موجب افزایش عملکرد تحصیلی می شود ولی تأثیری بر حافظه کاری ندارد.
تأثیر راهبردهای یادگیری بر نگرش نسبت به درس ریاضی با نقش میانجی راهبردهای خودتنظیمی دانش آموزان متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر راهبردهای یادگیری بر نگرش نسبت به درس ریاضی با نقش میانجی راهبردهای خودتنظیمی دانش آموزان متوسطه دوم شهر زاغه انجام شد. روش پژوهش توصیفی-علی با رویکرد معادلات ساختاری و ازنظر هدف یک پژوهش کاربردی است. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر زاغه در سال تحصیلی 1401-1400 به تعداد 570 نفر بود که از طریق فرمول حجم نمونه کوکران، تعداد 230 نفر به روش نمونه گیری تصادفی به عنوان نمونه آماری انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه راهبردهای یادگیری (سلیمانی، 1394)، پرسشنامه نگرش به ریاضی آیکن (1975) و پرسشنامه راهبردهای خودتنظیمی انگیزشی (پینتریچ و دی گروت،1990) بود. پایایی پرسشنامه ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه های فوق به ترتیب 76/0، 79/0و 77/0 محاسبه شد. تجزیه وتحلیل فرضیه ها با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری با نرم افزار SmartPls انجام شد. یافته ها نشان داد راهبردهای یادگیری بر نگرش نسبت به درس ریاضی با نقش میانجی خودتنظیمی دانش آموزان متوسطه دوم شهر زاغه تأثیرغیرمستقیم دارد. همچنین راهبردهای یادگیری و راهبردهای خودتنظیمی بر نگرش نسبت به درس ریاضی دانش آموزان متوسطه دوم شهر زاغه تأثیرمستقیم دارند.