فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۷٬۵۷۷ مورد.
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
175 - 190
حوزههای تخصصی:
همگام با ظهور انقلاب صنعتی در قرن هجدهم و رشد سریع شهرنشینی، چالش های بسیاری برای سیاستگذاران و برنامه ریزان در تدوین استراتژی های ﺣوزه مدیریت شهری مطرح گشت. از جمله این چالش ها، برنامه ریزی یکپارچه و ﻫﻤﺎﻫﻨﮓ توسعه ﺷﻬﺮی همراه ﺑﺎ توسعه ﺣﻤﻞ و ﻧﻘﻞ ﻫﻤﮕﺎﻧی در شهرها می باشد. در این زمینه آنچه که برای پاسخگویی به مشکل به وجود آمده بر آن تأکید می شود، توسعه مبتنی بر حمل و نقل عمومی (TOD) است. پژوهش پیش رو درصدد است تا با کاربست روش SAW و TOPSIS به بررسی میزان انطباق توسعه های پیرامونی پایانه های اتوبوسرانی منتخب شهر شیراز با اصول TOD بپردازد و راهکارهایی مؤثر برای ارتقاء و بهبود وضعیت محدوده های پیرامونی پایانه های اتوبوسرانی منتخب شهر شیراز بیان دارد. نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد محدوده پایانه های شهید دستغیب، ولی عصر و نمازی به ترتیب دارای بیشترین میزان انطباق با اصول توسعه مبتنی بر حمل و نقل عمومی (TOD) هستند. با این وجود نیاز به تقویت هر چه بیشتر آن ها و از بین بردن نقاط ضعف موجود احساس می شود. همچنین از میان شاخص های مختلف؛ سه شاخص اختلاط کاربری، تراکم ایستگاه های مترو و اتوبوس موجود در محدوده و متوسط قیمت اراضی و ساختمان ها، به ترتیب بیشترین اهمیت را در میان عوامل تاثیرگذار بر پیاده سازی رویکرد توسعه مبتنی بر حمل و نقل همگانی به خود اختصاص داده اند. از میان ابعاد مختلف توسعه مبتنی بر حمل و نقل همگانی نیز دو بعد تنوع و طراحی به ترتیب دارای بیشترین میزان اهمیت هستند. در نهایت نتایج این پژوهش حاکی از این موضوع است که به علت مورد توجه قرار دادن اکثر مطالعات انجام شده در زمینه TOD بر ایستگاه های مترو و مغفول ماندن پایانه های اتوبوسرانی علی رغم جایگاه مهم آن ها در سیستم حمل و نقل شهری، نقاط ضعف زیادی در رابطه با این موضوع یافت شد که نیازمند توجه و پژوهش های بیشتری است.
فراتحلیل: ارتباط برنامه ریزی مسکن و طرح های توسعه شهری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال ۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
107 - 144
حوزههای تخصصی:
بستر قانونی مداخله در فرآیند تأمین مسکن مناسب در شهرهای کشور، طرح های توسعه است که در مقیاس های مختلف ( از سطح ملی تا محلی) باید به طور سیستماتیک و یکپارچه سیاست های تأمین مسکن مناسب را در خود جای دهند و از طریق حاکمیت قانون ، ضمانت اجرایی آن را تضمین نمایند. در این پژوهش سعی شده تا با استفاده از مرور روایی، چیستی و چگونگی ارتباط میان برنامه ریزی و سیاست گذاری مسکن و طرح های توسعه در پژوهش های انجام شده در شهرهای ایران، مورد نقد و بررسی قرار گیرد. نتایج پس از بررسی 27 مقاله علمی- پژوهشی منتخب بیانگر آن است که در پژوهش های انجام شده به ندرت درک درستی از مفهوم مسکن مناسب لحاظ شده است؛ روش شناسی و شیوه سنجش صرفاً کمی و مبتنی بر نگاه تکنوکرات است و نمی تواند بیانگر وضعیت واقعی مسکن باشد؛ توجه به حیطه فضایی کلانشهرها به خصوص شهر تهران است و صرف توجه به ارتباط مسکن و طرح های توسعه در یک دهه اخیر نشان از بی توجهی به سایر ابعاد فضایی و زمانی کشور است؛ و در نهایت عدم توجه به ساختارهای کلان تأثیرگذار بر امر مسکن از نگاه اقتصاد- سیاسی فضا در پژوهش ها مشهود است.
تحلیل کتاب سنجی و مرور ادبیات شهر اسفنجی به عنوان مفهومی نوظهور در مدیریت پایدار آب شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
17 - 36
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: شهر اسفنجی رویکردی جامع از مدیریت پایدار آب شهری است که در چند سال اخیر به منزله راهبردی اساسی در راستای حل چالش های آبی و زیست محیطی مورد توجه پژوهشگران سراسر جهان قرار گرفته است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی روند پیشرفت تحقیقات مرتبط با شهر اسفنجی به روش کتاب سنجی انجام شد.
روش: جامعه آماری کلیه اسناد مرتبط با شهر اسفنجی است که در پایگاه استنادی WOS نمایه شده اند. در این راستا به منظور دستیابی به تعداد پژوهش های انجام شده، جستجوی اصطلاح "Sponge City" بدون محدودیت زمانی و یا نوع سند صورت گرفت و در نهایت اسناد گردآوری شده با استفاده از نرم افزار Vosviewer تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش، 614 سند در سال های 2005 تا 2023 در حوزه شهر اسفنجی منتشر شده که پژوهش ها به طور مستمر افزایش داشته است. 8/99 درصد اسناد به زبان انگلیسی است. از طرفی با افزایش تعداد اسناد، تعداد استنادهایی هم که توسط مقالات کسب شده، افزایش یافته که پراستنادترین مقاله با 260 استناد در سال 2018 منتشر شده است. همچنین مجله Water با انتشار 88 سند، پژوهشگری با نام Jia, H. F. با انتشار 17 سند و کشور چین با انتشار 388 سند بیش ترین تولیدات علمی مرتبط با شهر اسفنجی را داشته اند. بر اساس نقشه هم رخدادی کلمات کلیدی؛ شهر اسفنجی، مدیریت، توسعه کم اثر، کارایی و عملکرد و مدیریت رواناب رگبارها، پرتکرارترین کلمات کلیدی شدند.
نتیجه گیری: پژوهش حاضر توانسته است با شناسایی روندهای نوظهور و در حال رشد حوزه شهر اسفنجی راه گشای سایر پژوهشگران برای انجام پژوهش های کاربردی بیش تر و موفقیت مدیران و متخصصین شهری در به کارگیری مفهوم شهر اسفنجی به عنوان زیربنای اندیشه فراگیر مدیریت پایدار آب شهری باشد.
تبیین ارزش های سیاسی – اجتماعی کاروانسراهای برون شهری فلات مرکزی ایران در عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مواریث گرانقدر معماری ایران کاروانسرا است که پیدایش آن در سرزمین ایران، از سال های بسیار دور به دلیل قرارگیری بر مسیر شاهراه بازرگانی شرقی- غربی و رونق تجاری آغاز شده و عوامل دیگری مانند سیاسی، اقتصادی، نظامی، مذهبی و اجتماعی در تکامل آن ایفای نقش کرده است. امروزه حاشیه جاده های این سرزمین مملو از این گونه بناهای ارزشمند است که با پیدایش مدرنیسم، تغییر سیستم های حمل و نقل و تجارت نقش پیشین خود را از دست داده و به دلیل عدم مراقبت کافی در معرض فرسایش و نابودی هستند. بنابراین شناخت این بخش از معماری ایرانی، امکان پیوند انسان کنونی با میراث تکرارناپذیر گذشته و آموزش دوباره از تجربه های گرانبهای پیشینیان را فراهم می آورد. در تحقیقاتی که در خصوص ارزش های کاروانسراها انجام شده است، به شناخت جنبه های کالبدی بیش تر از جنبه های فراکالبدی که باورهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی این مرزوبوم را در برمی گیرد، توجه گردیده است. از این رو پژوهش حاضر با هدف تبیین ارزش های سیاسی- اجتماعی به عنوان بخشی مهم از ارزش های غیرکالبدی کاروانسراها در راستای شناخت و محافظت از این بناها و با طرح پرسش چه ارزش های سیاسی- اجتماعی ای در کاروانسراهای برون شهری فلات مرکزی ایران به ویژه در عصر صفوی قابل بازخوانی است؟ انجام گرفته است. این پژوهش از نظر ماهیت، کیفی- تاریخی و از نظر روش مطالعه، توصیفی- تحلیلی است و از مطالعات کتابخانه ای و مشاهدات میدانی جهت گردآوری اطلاعات استفاده شده است. در نهایت بر اساس این بررسی ها ارزش های سیاسی کاروانسراهای برون شهری فلات مرکزی ایران در تطابق با نظریه آلموند و همکاران در سه سطح سیستمی، فرآیند و سیاست گذاری و ارزش های اجتماعی این بناها بر طبق نظریه شوارتز بر اساس پنج مفهوم امنیت، سنت، همنوایی، نوع پرستی و رستگارباوری تبیین گردیده اند.
بازاندیشی تحلیلی کارکرد و گاه شناسی نسبی سازه پلکانی ربع رشیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ دی ۱۴۰۳ شماره ۱۳۹
49 - 58
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در تپه شرقی کاوشگاه ربع رشیدی، سازه ای پلکانی خاک برداری شده است که نخست بازمانده ای از یک مسجد ایلخانی پنداشته و سپس فرضیه زیرزمین سازه یا مجموعه ای بزرگ در روضه رشیدی سده هشتم هجری برای آن پیشنهاد شد؛ اما ویژگی های توپوگرافیک، پلان، فضاسازی و مصالح معماری این سازه پلکانی نمی تواند بازمانده کالبد یا زیرزمین سازه ای بزرگ باشد؛ بنابراین درباره این سازه پلکانی دو پرسش بنیادین طرح می شود: کارکرد آن چه بوده است؟ و گاه شناسی نسبی آن به کدام سده تاریخی بازمی گردد؟هدف پژوهش: بازشناسی قدمت و کارکرد سازه پلکانی تپه شرقی با روش های باستان شناختی و معماری، زمینه و مقدمه مرمت درست و روشمند این بخش از میراث معماری ربع رشیدی را فراهم می کند.روش پژوهش: این پژوهش از روش باستان شناسی بناهای تاریخی بهره گرفته است که از یافته های باستان شناختی و روایت های تاریخی و تحلیل های فنی معماری برای گاه شناسی، گونه شناسی، سبک شناسی و شناسایی کارکرد بناهای باستانی و تاریخی بهره می گیرد؛ در گام نخست، با روش های میدانی باستان شناختی و برداشت و ترسیم پلان ساختار پلکانی به ویژه عکس برداری هوایی با پهپاد، ویژگی های فنی و ساخت مایه معماری این سازه پلکانی بررسی و در گام دوم نیز، گزارش های تاریخی درباره سازه های ربع رشیدی سده های هشتم تا یازدهم هجری (وقف نامه ربع رشیدی و تاریخ اولجایتو و عالم آرای عباسی) مطالعه شدند؛ تا با تطبیق اطلاعات حاصل از آن ها با داده ها و یافته های باستان شناسی و معماری، فرضیات پژوهش گران آزموده شود.نتیجه گیری: شواهد و اسناد باستان شناختی، تاریخی و معماری بر مبنای منطق قیاس محتمل، فرضیه آب انبار رشیدی را بیشتر قریب به صدق می داند؛ آنگاه، با توجه به متن الوقفیّه الرشیدیّه، گاه شناسی نسبی این سازه پلکانی، چونان آب انبار رشیدی، به دوره ایلخانی می رسد که البته در دوره پسا ایلخانی تعمیر و بازسازی شده بود.
تاثیر تغییرات پوشش گیاهی بر شدت جزیره گرمایی در شهر؛ نمونه موردی: کلانشهر کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۲
3 - 16
حوزههای تخصصی:
با توجه به تغییرات اقلیمی و همچنین توسعه های شهری بدون توجه به کیفیت زیست محیطی، شکل گیری جزیره گرمای شهری به یکی از چالش های جدی عصر حاضر تبدیل شده است. هدف عمده این پژوهش، تحلیل وضعیت پوشش گیاهی و دمای سطح زمین برای بررسی شکل گیری جزایر حرارتی شهری در شهر کرج است. به این منظور و در راستای آشکارسازی تأثیر فضاهای سبز در محیط های حرارتی شهر کرج، از داده های سنجش از دور برای استخراج فضاهای سبز، دمای سطح زمین و پوشش زمین استفاده شده است. دمای سطح زمین با استفاده از تصاویر مودیس محاسبه شد. تغییرات پوشش گیاهی با استفاده از اطلاعات برداشت شده توسط سنجنده های مربوطه ماهواره لندست 7 و 8 مربوط به سال های 2001 و 2021 استخراج شده و بعد از اعمال تصحیحات لازم و بررسی تصاویر، اقدام به شناسایی تغییرات کاربری اراضی و نوع تغییرات آن گردید. نتایج بررسی ها نشان داد که اراضی بایر پیرامون شهر به صورت پیوسته دارای بالاترین دما و لکه های گرم هستند و محدوده های دمایی بسیار گرم را تشکیل می دهند. در محدوده مسکونی شهر نیز جزایر حرارتی بر بافت فرسوده و محدوده های متراکم منطبق است. همچنین تحلیل و بررسی نقشه های دمای سطح زمین نشان دهنده افزایش دمای سطح در شهر کرج است. درعین حال، واکاوی نقشه ها حکایت از رابطه قوی بین پوشش گیاهی و دمای سطح زمین در کلانشهر کرج دارد. نقشه های کاربری اراضی نیز نشان از کاهش مساحت پوشش گیاهی و افزایش کاربری انسان ساخت دارد. این موضوع به طور واضح نشان دهنده این است که مهم ترین عامل در گسترش جزایر گرمایی و افزایش دما در بازه زمانی مورد بررسی، کمبود پوشش گیاهی بوده است. در نتیجه فضاهای سبز و پوشش گیاهی در شهرها به طور چشمگیری سبب تعدیل جزایر حرارتی شهری هستند. به این صورت که نواحی همچون اراضی بایر و نواحی دارای پوشش گیاهی کمتر، دارای دمای بیشتری نیز هستند. بنابراین گسترش بام سبز و استفاده از پوشش گیاهی سازگار با اقلیم هر منطقه به عنوان راه حلی برای کاهش جزیره گرمایی پیشنهاد می شود.
واکاوی تحولات ساختار شهر کرمان از سده پنجم تا دهم قمری با تکیه بر روابط سیاسی و نقش عناصر شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶
47 - 64
حوزههای تخصصی:
پیدایش شهرها عموماً مبتنی بر عوامل سیاسی، اقتصادی و ویژگی های طبیعی و جغرافیایی بوده، اما تداوم حیات شهر و عوامل مؤثر بر تحولات سازمان فضایی آن ها، مبحثی قابل بحث و کاوش است که در هر دوره تاریخی بنا بر وضعیت موجود، سیاست های حاکمیت و روابط ناشی از آن، ساختار شهر و مناسبات جاری در آن را به شیوه ای نو تعریف می کند. در پژوهش های گذشته، عموماً شهر به مثابه موجودی منفک از نظام پیرامونیِ خود خوانش شده و به تأثیر روابط سیاسی خارج از شهر بر روند توسعه آن کمتر توجه شده است، درحالی که شکل گیری و حیات شهر کرمان در منطقه ای با شرایط اقلیمی نامساعد، همواره وابسته به روابط تجاری با شهرهای اطراف بوده و توسعه سیاسی شهر، توسعه عمرانی و توسعه کالبدی آن را رقم زده است. هدف پژوهش حاضر، شناخت این روابط و تأثیر آن ها بر تحولات شهری و سازمان فضایی شهر کرمان در طی ۵ سده، یعنی از قرن ۵ تا ۱۰ق است. فهم ساختار گذشته شهر، مستلزم بررسی تواریخ محلی و منابع دست اول، تحلیل و تبیین آن ها و تطبیق اسناد تاریخی با آثار معماری باقی مانده از هر دوره به عنوان عناصر شهری آن دوره است؛ بنابراین روش پژوهش پیش رو از نوع تاریخی تحلیلی و استدلال منطقی است. براساس یافته های این پژوهش شهر کرمان از قرن ۵ق به طور ویژه مورد توجه قرار گرفت و رونق اقتصادی شهر، موجب توسعه سیاسی و کالبدی آن در قرون بعد شد و به تدریج، سازمان فضایی شهر سلجوقی را متحول کرد. در طی ۵ قرن بعدی در هر دوره زمانی، هسته های شهری جدیدی متأثر از وضعیت اراضی درون حصار و چگونگی روابط سیاسی با شهرهای اطراف، بر بستر شهر شکل گرفتند. هسته هایی که متشکل از عناصر شهریِ مهمی مثل مسجدجامع، دارالسیاده، گرمابه و تأسیسات مورد نیاز آن ها مثل قنات ها بودند . درنتیجه در این دوره ها توسعه این عناصر، زمینه ساز تحول استخوان بندی، موجب شکل گیری محلات جدید در پیرامون هسته اولیه و تعیین کننده جهت اصلی گسترش شهر در هر دوره بودند.
کاربرد نوروشهرسازی در طراحی شهری: ارزیابی تأثیرات پیچیدگی بصری بر پاسخ های عصب شناختی عابران پیاده
منبع:
مطالعات طراحی شهری ایران دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
243 - 268
حوزههای تخصصی:
رشد شتابان شهرها در غیاب ضوابط کنترلی مؤثر، پاسخگویی شهرها به نیازهای شناختی و فیزیولوژیکی شهروندان را با بحران مواجه نموده است. نوروشهرسازی به عنوان رویکردی نوظهور، با ادغام شهرسازی، روان شناسی محیطی و عصب شناسی، به تحلیل بازخوردهای عصبی مغز نسبت به محیط های شهری می پردازد تا تعامل مثبت انسان و محیط بازسازی شود. در این میان پیچیدگی بصری بعنوان عاملی که عدم تعادل در آن مستقیما با فیزیولوژی انسان در ارتباط است، در چارچوب این رویکرد می تواند از منظری جدید مورد مطالعه قرارگیرد. پژوهش حاضر پس از بررسی مفهوم پیچیدگی بصری در طراحی شهری، به طیف بهینه پیچیدگی بصری پرداخته و به معرفی امکانات نوروشهرسازی در بررسی این فاکتور محیطی می پردازد. مطالعات اخیر در حوزه نوروشهرسازی نشان داده اند که رابطه میان وحدت و تنوع در محیط های شهری را می توان از طریق تحلیل سرعت پردازش عصبی داده های بصری بررسی کرد. شواهد تجربی حاکی از آن است که امواج بتا با میزان پیچیدگی فرم های فراکتال ارتباط مستقیم دارند؛ داده های حاصل از الکتروانسفالوگرافی (EEG) نشان می دهند که این ابزار می تواند به عنوان راهکاری مؤثر برای بررسی تجربیات شناختی مرتبط با وحدت و تنوع و همچنین سرعت پردازش عصبی به کار رود. علاوه بر این، نوسانات فرکانس تتا در نواحی پیشانی و بالای پیشانی با عملکردهای شناختی نظیر حافظه کاری، حافظه اپیزودیک و جهتیابی ارتباط معناداری دارند. افزایش دامنه فعالیت سیگنال های EEG اغلب بیانگر کاهش نمایانی عناصر محیطی است، در حالی که کاهش دامنه این سیگنال ها به افزایش نمایانی این عناصر اشاره دارد. در نهایت، محدودیت های فنی ابزارهای نقشه برداری عصبی در محیط های واقعی، از جمله حساسیت به نویزهای محیطی و حرکت، به عنوان چالش های اصلی شناسایی شده اند. به همین دلیل، استفاده از محیط های واقعیت مجازی (VR) به عنوان ابزاری نوین برای کنترل متغیرهای محیطی و کاهش اثر محدودیت های فنی پیشنهاد می شود. این رویکرد امکان دستکاری سیستماتیک متغیرهای مرتبط با پیچیدگی بصری و بهبود دقت در ثبت داده های عصبی را فراهم می آورد.
نسبت هوشمندی و مکان؛ از هوشمندسازی معماری تا "مکان هوشمند"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
۴۶-۲۵
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف پژوهش حاضر را می توان در ابتدا شناخت بن مایه های هوش و مفاهیم مرتبط با "هوشمندی"بوده و در ادامه فهم نسبت "هوشمندی" با معماری و تبیین شاخصه های معماری هوشمند برشمرد؛ همچنین می توان به صورت ویژه ارائه ی راهبردهایی برای همگرایی سطوح شکل دهنده مفهوم مکان و معماری هوشمند در راستای حصول به "مکان هوشمند"دانست. ابزار و روش ها: پژوهش حاضر، ترکیبی از شیوه های تحلیلی و توصیفی بوده که با تکیه بر بنیان های شکل دهنده مفهوم "هوشمندی" و ویژگی های تأثیرگذار آن در معماری است، که پس از بررسی متون تخصصی، مفاهیم آن استخراج و رویکردهای مختلف بررسی شده و ترکیبی جامع در جهت دستیابی به "مکان هوشمند" تبیین می کنند. یافته ها: مفهوم "هوشمندی" ویژگی اساسی و از مهم ترین عوامل در شکل گیری کیفیت فضایی در عصر حاضر است. سه ویژگی اساسی این مفهوم را می توان "هوشمندی فرمی-کالبدی"، "هوشمندی عملکردی-رفتاری" و "هوشمندی معنایی-مفهومی" بیان کرد که در صورت بروز هر سه ویژگی "هوشمندی جامع" محقق شده و می توان در ترکیب با ویژگی های شکل دهنده مفهوم مکان به پدیده "مکان هوشمند" دست یافت. نتیجه گیری: مفهوم مکان با توجه به تعامل ویژگی ها و سطوح شکل دهنده آن که نشأت گرفته از پایگاه مفهومی و بنیادی ثابت در معماری از یک سو است و شناخت مفاهیم هوش و عوامل تأثیرگذار در شکل گیری هوشمندی به عنوان اندیشه ای متغیر در فرم و ساخت وندها، که ساختارهای هوشمند پویا هستند، از طریق ثبات بنیان معماری هوشمند به عنوان دستاورد از سوی دیگر، مورد واکاوی قرار گرفته و می توان مهمترین نتیجهی مفاهیم تبیین شده را دست یابی به "هوشمندی جامع فضایی" با عنوان "مکان هوشمند" دانست.
رهیافتی فراروش از مفهوم عدالت اجتماعی در ساختار فضایی شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۹
143-158
حوزههای تخصصی:
امروزه افزایش جمعیت شهرها مسائل مختلفی را با خود به دنبال داشته است. از جمله مهترین آنها عدم پاسخگویی به نیازهای انسانی است. در شهرهای امروزی توجه به ساختار فضایی یکی از مهمترین مباحثی است که رابطه بسیار وسیعی با عدالت اجتماعی و نیازهای انسانی دارد. در همین راستا استفاده از تحلیل فرا روش به منظور کسب بینشی عمیق نسبت به موضوع و ابعاد متفاوت آن، و همچنین شناسایی انواع روشها و کاربست آنها بسیار حائز اهمیت است. هدف این مقاله تحلیل فراروشی مطالعات مرتبط با موضوع عدالت اجتماعی درساختار فضایی شهر است تا بتواند به نقد و تحلیل توانمندیها و نارساییهای پژوهشهای پیشین بپردازد. در راستای دستیابی به این هدف، به بررسی پیاز پژوهش ساندرز و روش تحلیل و ابزار تحلیل در خصوص پژوهشهای انجام شده مرتبط با عدالت اجتماعی در ساختار شهر که به زبان انگلیسی چاپ شدهاند پرداخته شده است. جامعه مورد مطالعه 276 مقاله و رساله در پایگاههای Google Scholar،Science Direct ، Proquest، Openthesis ،در بازه زمانی سالهای 2000 تا 2022 است. در این پژوهش جهت تجزیه و تحلیل مقالات و رساله ها از نرم افزارMAXQDA استفاده گردیده است. بدین ترتیب بعد از کدگذاری پژوهشها، شبکه ارتباطی بین بخشهای متفاوت و خلاء روششناسی مورد مطالعه قرار گرفت. طبق یافته های پژوهش، توجه به روش کیفی در مطالعات با حوزه عدالت اجتماعی در ساختار شهر بیش از سایر روشها مورد استفاده قرار گرفته است. بر همین اساس فلسفه پژوهش غالب در مطالعات مورد بررسی تفسیرگرایانه و روش تحلیل آن براساس تحلیل محتوای کیفی میباشد.
پیکربندی معماری ساختمان های بلند با استفاده از اصول بیومیمیکری (گیاهان سَمپادیال، درخت ناروَن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طراحیِ ساختمانهای بلند با توجه به خوانایی این بناها در زمینهی شهری، توجه به پیکربندی معماری آن از اهمیتِ بالایی برخوردار است. رعایت ملاحظاتِ سازهای مطابق با ضوابط و آییننامههای ملاک عمل، در حال حاضر باعثِ ایجاد بناهایی با بازدهی سازهای بالا و جذابیت معماری پایین گردیدهاست. هدفِ این پژوهش ارائهی رویکردی مبتنی بر اصولِ بیومیمیکری بود که با الگوبرداری از خصوصیات یک سازواره (گیاهان سمپادیال، درخت نارون) شاهد افزایش کارائی در حین جذابیتِ بصری در پیکربندی ساختمانهای بلند باشیم. این پژوهش از بعدِ هدف، پژوهشی کاربردی توسعهای و از بعدِ ماهیت پژوهشی توصیفی- تحلیلی- شبیهسازی بوده، روش گردآوری اطلاعات به سه روش کتابخانهای (فیشبرداری)، میدانی (برگه مشاهده) و استفاده از سایتهای اینترنتی صورت گرفته بود. در این پژوهش، پیکربندی گیاهانی که از نظرِ ساختاری با ساختمانهای بلند دارای شباهت بودند مورد بررسی قرار گرفته و یکی از نزدیکترین پیکربندیها به ساختمانهای بلند انتخاب و اصول اصلی پیکربندی آن استخراج شد. سپس اصول استخراج شده به یک ساختمانِ بلندِ مشابه تعمیم داده شد و ساختمان موجود در کنارِ دو نمونهی شاهد که از سیستم سازههای متعارف بهره میبرد در فضای نرم افزار ترسیمی به مدل سه بعدی تبدیل و پس از آن در نرم افزار محاسباتیEtabs و Sap مدلسازی، مقاطع سازهای مشخص و با نمونهی شاهد مقایسه شد. در این فرآیند مشخص شد، مقادیر مصالح مصرفی به صورت میانگین، (34 درصد فولاد و 24 درصد بتن) کمتر از نمونههای شاهد بود. با مقایسه پیکربندی حاصل شده از مدل بایونیکی در کنار سیستم سازه ای شاهد مشخص گردید، علاوه بر پیکربندی سازهای متفاوت و قابل توجه، عملکرد سازهای در مدل بایونیکی مطلوب تر بوده به نحوی که علاوه بر داشتن یک فرم پویا مصرف متریال باربر در آن به اندازهی قابل توجهی کاهش پیدا کرده است.
شاخص های موثر در بازتعریف معماری ایرانی به عنوان معماری زیست سازگار و دوستدار طبیعت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
1 - 20
حوزههای تخصصی:
اهداف: معماری بومی سرشار از آموزه هایی است که رابطه نزدیک معماری و طبیعت را نشان می دهد. هدف اصلی این پژوهش بازتعریف معماری ایرانی به عنوان معماری زیست سازگار و دوستدار طبیعت؛ و استخراج شاخص های موثر بر آن است.
روش ها: راهبرد پژوهش استدلال منطقی و روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی است. با مرور نظریه معماری سرآمد، چارچوب نظری پژوهش تشکیل می شود؛ و سپس با روش دلفی و تکنیک شانون شاخص های مهم و موثر استخراج می شوند. به عنوان گروه بحث، به نظرات حلقه بیست نفره ای از متخصصان حوزه محیط زیست و معماری مراجعه می شود. ابزار جمع آوری نظرات، مصاحبه عمیق و پرسشنامه است.
یافته ها: یافته های کمی پژوهش نشان می دهد که یک هماهنگی معنادار میان اصول به کار رفته در معماری سنتی ایرانی و معماری زیست سازگار و دوستدار طبیعت وجود دارد. این بررسی ها نشان می دهد که در ابعاد اجتماعی و فرهنگی، توجه به فرهنگ مصرف کننده، سازگاری با محیط و چرخه عمر ساختمان؛ در ابعاد اقتصادی، فرهنگ قناعت، انعطاف پذیری و بهینه سازی نیارش؛ و در ابعاد زیست محیطی توجه به اقلیم و مصالح بوم آورد در اولویت قرار دارند.
نتیجه گیری: معماری بومی ایران را می توان نمونه ای از یک معماری زیست سازگار و دوستدار طبیعت در چارچوب نظریه معماری سرآمد شاخت. معماری ایرانی بیش از محصول به «فرآیند»، بیش از ارزان بودن به «بهینه بودن»، و بیش از رویکرد سوداگرانه و سود موقت به «چرخه عمر ساختمان» با نگاهی جامع و یکپارچه می نگرد.
سنجش حس مکان و شناسایی مولفه های موثر بر آن در توسعه سواحل شهری (مورد پژوهی: ساحل بوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۴
۱۶۷-۱۴۸
حوزههای تخصصی:
حس مکان و حس تعلق به مکان ازجمله مفاهیمی هستند که در ارتقا کیفیت زیست شهروندان تاثیرگذار بوده و رشد روحی و معنوی آن ها را فراهم می کند. از سویی دیگر، در شهرهای ساحلی، سواحل شهرها از عناصر واجد ارزش و از بسترهای شکل دهی به حس تعلق به مکان بوده اند. بر این اساس بررسی ارتباط و سنجش حس مکان و عوامل موثر آن بر توسعه سواحل شهرها، هدف و ضرورت پژوهش حاضر بوده است. روش تحقیق در مرحله ادبیات نظری، روش «توصیفی- تحلیلی» و روش «فراتحلیل» بوده که از ابزار گردآوری داده مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی نیز بهره برده است. همچنین از روش «پیمایشی» و «تکنیک پرسشنامه» در سطح آمار استنباطی و آزمون کوورایانس و اسمیرنوف برای اعتبار و روایی تحقق استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که توجه به حس مکان به عنوان یک ساختار چندبعدی که بیانگر اعتقادات، احساسات و تعهدات رفتاری در محیط خاص و بترتیب بعد شناختی، بعد عاطفی و بعد رفتاری می باشد درنظرگرفته شده است؛ لذا حس تعلق به مکان استفاده کنندگان در بعد شناختی (هویتی) و عاطفی (دلبستگی) در سطح بالایی قرار دارد. بعد رفتاری (وابستگی) نسبت به بعد شناختی و عاطفی در سطح پایینتر قرار دارد و نشان می دهد ساحل در برآورده کردن نیازهای آن ها موفق عمل نکرده که عدم تجهیز خط ساحلی برای شکل گیری فعالیت های تفریحی و مرتبط با آب، عدم وجود بسترهای مناسب جهت استقرار خانواده، تداخل حرکت سواره و پیاده، تهدیدات ناشی از فرسودگی و تخریب بافت تاریخی بوشهر در این امر موثر می باشند.
تبیین و تحلیل الگوی مدیریت رشد در توسعه فضایی پایدار شهری (مورد پژوهی؛ شهر آمل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۶
۲۲-۷
حوزههای تخصصی:
به دلیل ناکارآمدی مدیریت شهری در مدیریت رشد فیزیکی شهرها، نرخ رشد مساحت شهرهای ایران عمدتاً بیشتر از نرخ رشد جمعیت آنها است. بنابراین، این مقاله ضمن تحلیل نحوه مدیریت رشد توسعه فضایی در شهر آمل به تبیین الگوی مطلوب مدیریت رشد جهت توسعه پایدار شهر و تأثیر آن بر شاخص های توسعه فضایی درونی پرداخته است و در نهایت الگوی مطلوب مدیریت رشد جهت توسعه فضایی در شهر آمل ارائه گردیده است. به طوری که در این الگو ابتدا مسئولیت مدیریت رشد شهر به عنوان یک وظیفه محلی مدیریت شهری تعیین گردیده است و شورای شهر به عنوان سیاست گذار امور محلی مسئولیت مدیریت رشد و نظارت بر کنشگران را برعهده دارد و پس از آن نقش و نحوه ارتباط بین کنشگران موثر در رشد شهر مشخص گردیده است. داده های مقاله با استفاده از روش کیفی- کمی گردآوری و تجزیه و تحلیل شده است. داده ها از طریق مصاحبه عمیق و مشاهدات میدانی گردآوری شده اند. نمونه مورد بررسی در این مقاله کلیه سازمان های مؤثر در رشد شهر از جمله شهرداری، شورای شهر، سازمان نظام مهندسی، انجمن انبوه سازان مسکن، راه و شهرسازی و سازمان های ارائه دهنده تأسیسات شهری می باشند. در تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز از روش تحلیل سلسله مراتبی استفاده شده است. نتایج حاصل از الگوی مدیریت رشد در شهر آمل نشان می دهد که ساز و کارهای مدیریتی تاثیر بیشتری بر افزایش تراکم ساختمانی با ضریب وزنی 49/0 داشته است و از سایر ظرفیت های توسعه فضایی درونی از جمله اراضی بایر و خالی با ضریب وزنی 32/0 و فضاهای ناسازگار شهری با ضریب وزنی 19/0 استفاده کمتری شده که یکی از دلایل این امر را می توان در وابستگی درآمدهای شهری به ساخت و ساز و افزایش تراکم ساختمانی و هزینه های مالی و زمانی مالکیت اراضی بلااستفاده جهت توسعه شهری جستجو نمود.
اجتماع پذیری فضاهای عمومی در مناطق کم برخوردار روستایی و ارتقای سلامت اجتماعی؛ ارائه راهکارهای طراحانه (میدان دَرِ قلعه ، روستای ایزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۶
۷۲-۵۷
حوزههای تخصصی:
فضاهای اجتماع پذیر با تقویت انسجام اجتماعی، ارتقای احساس ایمنی و امنیت ادراک شده، زمینه سازی دریافت حمایت های محلی، اعتماد اجتماعی، و افزایش مشارکت ها نقش ویژه ای در ارتقای سلامت اجتماعی تلطیف مسائل بافت ها خصوصاً در نواحی محروم و کمتر برخوردار دارند. میدان دَرِ قلعه در روستای ایزی به عنوان تنها فضای باز عمومی این روستا محل شکل گیری رویدادها و فعالیت های مختلف اجتماعی، پذیرای گروه های مختلف افراد در طول سال است و نقش مهمّی در زندگی اجتماعی ساکنین روستا دارد. این میدان که در بافت قدیمی روستا قرار دارد، همزمان با تغییر و تحولات کالبدی در طول زمان دچار برخی فرسودگی های کالبدی و کارکردی شده است که در این مطالعه تلاش شده است ضمن شناسایی ویژگی های فضاهای اجتماع پذیر، در جهت تسهیل شکل گیری فعالیت های اجتماعی با شناسایی مشکلات آن در این خصوص، ارائه راهکارهای طراحی لازم صورت پذیرد. در این راستا، ضمن مطالعه اسنادی، گردآوری داده های تحقیق از 350 پرسشنامه محقق ساخته بر اساس مقیاس های مشارکت اجتماعی و نظرسنجی مشارکت مذهبی در بین ساکنین روستا صورت پذیرفت. بر طبق یافته ها، ابعاد سه گانه معنایی، کارکردی، و فضایی-کالبدی مؤلفه های سازنده فضاهای اجتماع پذیر را شکل می دهند و مهم ترین فعالیت های جمعی در حال وقوع در میدان به ترتیب شامل شرکت در مراسم ها و رویدادها، حضور در مسجد، گفت وگو با دوستان، و بازی کردن می باشند. همچنین، کمبود فضای مناسب برای نشستن، کمبود فضای سبز، و فرسودگی بناهای پیرامون میدان، به ترتیب سه مسئله اصلی میدان دَرِ قلعه جهت شکل گیری و تسهیل اجتماع پذیری آن می باشند. در پایان مقاله نیز به منظور ارتقای کیفیت اجتماع پذیری میدان، راهکارهای طراحی در این خصوص ارائه شده است.
نقش پیکره بندی فضایی شهری و تصاویر ذهنی ارزیابانه در رفتار فضایی: خیابان های مرکز شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۴
۱۲۷-۱۰۸
حوزههای تخصصی:
رفتار انسان در فضا به شدت تحت تأثیر عوامل کمی و کیفی قرار دارند. علاوه بر تأثیر پیکره بندی فضایی، در مطالعه حاضر فرض می شود که رفتار عابران پیاده در خیابان ها تحت تأثیر واکنش های ارزیابانه نیز قرار دارد. در مرحله اول از رویکرد نسر، البته به روشی متفاوت، استفاده شد. کاربران مکان را براساس نوع ادراک و همچنین وجود یا عدم وجود ویژگی های مکان های امن تر ارزیابی کرده اند. روش ما با استفاده از پرسشنامه آن لاین که با نرم افزار تحت وب ایجاد گردید، اجرا شد. نتیجه این پروژه تصویر ذهنی ارزیابانه جمعی بود که ترجیحات و ارزیابی های مکانی کاربران را در مورد امنیت هنگام استفاده از خیابان های مرکز شهز نشان می دهد. مرحله اول با روش تحلیل نحو فضا ترکیب شد تا ویژگی های نحوی الگوی خیابان مورد توجه قرار داده شوند. تحلیل نحو فضا با استفاده از نقشه محوری و درنظرگرفتن برخی از ارزش های نحوی مانند هم پیوندی، انتخاب، اتصال و وضوح انجام شد. سپس، مشاهده کامل رفتار فضایی آشکار برای به دست آوردن اطلاعات در مورد الگوهای استفاده از فضا با استفاده از روش دروازه انجام شد. یافته ها حاکی از آن است که استفاده عابران پیاده از خیابان صرفاً براساس مسائل مربوط به نحو فضا نیست بلکه بیش تر متضمن مؤلفه های معنایی و ارزیابانه منظر است. می توان نتیجه گرفت که استفاده از فضاهای باز شهری به پیکره بندی شبکه شهری و مؤلفه های معنایی و ارزیابانه منظر بستگی دارد.
تصویرپردازی سناریو مبنا از آینده های جایگزین: تفکر درباره آینده حکمرانی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
110 - 129
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تفکر و تصمیم گیری در مورد آینده شهر، به منزله ترکیبی از سیستم های پیچیده و غیر قطعی، بسیار دشوار است؛ این پیچیدگی، عدم قطعیت و دشواری، زمانی افزایش می یابد که تفکرات و تصمیم های ما، آینده های بلندمدت شهر را مورد توجه قرار دهند. توجه به این موضوعات، ضرورت آینده اندیشی و بدیل اندیشی در فراگرد مدیریت و برنامه ریزی شهری را بیش از پیش نمایان می سازد.هدف: هدف این مقاله شناسایی و تبیین آینده های جایگزین برای شهر تهران با تاکید بر مفهوم حکمرانی شهری است. بدین منظور کوشش شده است با بهره گیری از روش "چهار آینده جایگزین عمومی دیتور" ، تصاویر آینده شهر تهران، در قالب کهن الگوهای "رشد ، فروپاشی ، جامعه نظم یافته و جامعه تحول یافته "، ترسیم شوند.روش: این مطالعه با هدف شناسایی و تبیین آینده های جایگزین شهر تهران، از روش "چهار آینده جایگزین" استفاده می کند که شامل ساخت سناریوهایی بر اساس شناسایی روندها و محرک های کلیدی تأثیرگذار بر تهران است. سناریوهای توسعه یافته شامل "مرکز تجاری پایتخت"، "عبور از فرجام ری"، "خانواده تهران" و "رصدگرهای تهران" می شوند. هر سناریو دارای روایت خاصی است که چشم اندازی متمایز برای آینده شهر را ترسیم می کند.یافته ها: از میان 87 روند و عامل شناسایی شده در فرآیند پژوهش، 14 عامل با مراجعه به خبرگان به عنوان متغیرهای کلیدی سناریوهای آینده شهر تهران انتخاب شد. در این میان اعتماد شهروندان به نهادهای حاکمیتی بیشترین تاثیر را بر آینده حکمرانی شهر تهران خواهد داشت.نتیجه گیری: این پژوهش بر اهمیت درک پویایی های جهان معاصر و پیچیدگی های مضاعف مناطق کلان شهری تأکید می کند. با در نظر گرفتن سناریوهای متفاوت و اتخاذ رویکردی کل نگر، می توان به حکمرانی بهتر و موثرتر و عبور از پیچیدگی های توسعه امیدوار بود. بهره گیری مدیران و برنامه ریزان شهری از رویکردهای سناریومبنا در کلانشهرهایی نظیر تهران، مواجهه با پیچیدگی ها را تسهیل و تحقق حکمرانی خوب را امکان پذیرتر می کند. دستیابی به تصاویر آینده شهر تهران، ضمن شناسایی مهم ترین چالش ها و فرصت های نهفته در آینده های جایگزین، مبنایی برای خط مشی گذاری در حوزه حکمرانی شهری و اداره مطلوب شهر تهران فراهم می آورد. این رویکرد پیش نگر برای رسیدگی به مسائل چندوجهی که شهرها با چشم اندازهای در حال تغییر با آن مواجه هستند، ضروری است.
شناسایی و ارزیابی عوامل کلیدی مؤثر بر میزان تاب آوری بافت فرسوده شهر بهبهان با رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶
133 - 152
حوزههای تخصصی:
طی سال های اخیر برنامه ها و اقدامات بعضاَ مناسب برای تقویت زیر ساخت ها، مقاوم سازی و نوسازی بافت های فرسود و آسیب پذیر شهری و اصلاح سیستم های مدیریت بحران عملیاتی شده است. ولی در عین حال در مدیریت شهری، رویکرد تاب آوری و حفظ تعادل در مواقع بحرانی طراحی نشده است و صرفا اکثر برنامه ها و اقدامات متمرکز بر ایمنی کالبدی شهر بوده و پرداختن به زیرساخت ها و ابعاد اجتماعی، اقتصادی و مدیریت بین نهادی که ابعاد تاب آوری شهری هستند، مغفول مانده است. هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل کلیدی موثر بر میزان تاب آوری بافت فرسوده شهر بهبهان می باشد. مطالعه حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش شناسی توصیفی - تحلیلی است. در این تحقیق برای جمع آوری داده ها از روش کتابخانه ای و اسنادی و تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار MICMAC استفاده می شود. در نهایت 17 متغیر موثر بر تاب آوری در ابعاد اجتماعی، اقتصادی، سازمانی- نهادی وکالبدی-محیطی مشخص و در فالب نرم افزار میگ مگ تحلیل و رتبه بندی می شوند. جامعه آماری تحقیق، 20 نفر از کارشناسان و متخصصان در زمینه های برنامه ریزی شهری، مدیریت بحران و آینده پژوهی می باشد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که الگوی کلی پراکندگی پیشران های بافت فرسوده شهر بهبهان از نظر تحلیل اثرات متقابل، در مجموع بیانگر وضعیت یک سیستم محیطی ناپایدار است. بنابراین از میان 17 نیروی پیشران، 7 پیشران در تاثیرگذار بر وضعیت آینده تاب آوری بافت فرسوده شهر بهبهان اثر کلیدی دارد.
تأثیر تغییر مسیرهای تجاری دوره صفویه بر دگرگونی ساختار کاروان سراهای مرکز و جنوب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ آذر ۱۴۰۳ شماره ۱۳۸
29 - 40
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله:کاروان سراهای دوره صفویه از ابتدا تا اواخر این سلسله، دست خوش تغییرات چشم گیری در گونه شناسی و ساختار معماری خود شده اند. این تغییرات گونه شناختی، تحت تأثیر عوامل مختلفی بوده است که شناسایی و بررسی این عوامل تأثیرگذار مهم است. هدف پژوهش: هدف این پژوهش بررسی تغییرات اجزای مختلف گونه معماری کاروان سرا در دوره صفویه با توجه به تغییر مسافت و حجم تجارت در مسیرهای تجاری منتهی به مقاصد زمینی به دریایی است. حال سؤال پژوهش این است که تغییر مسیرهای تجاری در دوره صفویه، منجربه چه تغییراتی در گونه شناسی و ساختار کاروان سراهای این دوره شده است؟روش پژوهش: این پژوهش با تکیه بر نظریه گونه شناسی تکاملی و به شیوه توصیفی- تحلیلی و با کمک مجموعه داده های کمی و کیفی، تأثیر تغییر مکان مسیرهای تجاری کاروانی در دوره صفویه را بر تغییر مشخصات کالبدی 15 کاروان سرای مهم احداث شده در مسیرهای مزبور که با توجه به امکان بررسی متغیرهای گوناگون هدفمند انتخاب شده اند را بررسی کرده است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از آن است که تغییر حجم تردد و تجارت از مسیرهای زمینی پیشین جاده ابریشم به مسیرهای منتهی به بنادر به عنوان پایانه های تجارت دریایی، بر ساختار و گونه کاروان سراهای احداث شده در این مسیرها تأثیر گذاشته است. برخلاف ساختار متداول کاروان سراهای مسیر تجارت زمینی جاده ابریشم که ساختار و حجم آ ن ها متناسب با اقامت طولانی مدت کاروان های بزرگ بوده است، کاروان سراهای مسیرهای دریایی، دارای پلان ساده تر و متناسب با اقامت های کوتاه مدت و حجم مال التجاره بالاتر ساخته شده اند.
مدیریت هوشمند شهری در بازآفرینی بافت های تاریخی با رویکرد مشارکت اجتماعی (مطالعه موردی: منطقه 12 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مشارکت همیشه از دغدغه های مهم برنامه ریزان و مدیران شهری بوده است. با پیشرفت تکنولوژی ارتباطات و اطلاعات و ظهور مدیریت هوشمند شهری، مشارکت معنی و مفهوم تازه ای پیدا کرده است. هدف: هدف این پژوهش، تحلیل نقش مدیریت هوشمند در ارتقای مشارکت اجتماعی شهروندان به منظور بازآفرینی بافت تاریخی منطقه 12 تهران است. روش شناسی تحقیق: این پژوهش از نوع کاربردی و روش آن به صورت توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری، کارشناسان فعال در حوزه بازآفرینی شهری محدوده مورد مطالعه و واحدهای تابعه آن بوده اند. حجم نمونه با استفاده از روش اشباع نظری تعیین گردیده است. در این روش 31 نفر کارشناس به عنوان نمونه مورد مطالعه تعیین گردیده است. روش نمونه گیری به صورت تکنیک گلوله برفی بوده است. روش جمع آوری داده و اطلاعات به صورت مرور اسنادی، پرسشنامه، مصاحبه نیمه ساختاریافته با برخی از افراد نمونه بوده است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از جداول فراوانی، تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی بوده است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: محدوده جغرافیایی پژوهش، منطقه 12 کلان شهر تهران بوده است. یافته ها: یافته های پژوهش گویای آن است که مدیریت هوشمند با مؤلفه های اشتراک گذاری اطلاعات، فراهم ساختن بسترهای مشارکت و همکاری، هماهنگی داخلی، حکمرانی مبتنی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات و راهبردهای پشتیبان تصمیم گیری می تواند راه حل های نوآورانه در ارتقاء مشارکت و بازآفرینی شهری در اختیار مدیران شهری قرار دهد. ضرایب عامل های پنجگانه که بیشتر از 05/0 به دست آمد، گویای آن است که سازه ی حکمرانی هوشمند منجر به مدل سازی خط مشی حاکمیت شهری به منظور بازآفرینی شهری شده و فرآیندهای سازمانی و روابط بین شهروندان با مدیران شهری را تسهیل می کند. بیش از 85 درصد افراد مطالعه شده با سازه مورد نظر موافق هستند. نتایج: نتایج حاصل حاکی از آن است که حکمرانی هوشمند باعث مدل سازی خط مشی حاکمیت شهری شده و در نتیجه به همکاری و مشارکت اعضای گروه های درگیر در بازآفرینی شهری کمک می کند و در نتیجه تعامل بین مدیریت شهری با مردم به صورت آنلاین افزایش پیدا می کند.