فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۴٬۴۱۴ مورد.
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
37 - 65
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر کشف مؤلفه های دین گریزی در بین نوجوانان پسر بود. این پژوهش کیفی از نوع نظریه زمینه ای ساخت گرایی اجتماعی چارمز (2005) بود. برای نمونه گیری از روش هدفمند از نوع متجانس استفاده شد. معیار تعداد شرکت کنندگان بر اساس اشباع نظری بود؛ به این منظور، پس از مراجعه به هفت مدرسه پسرانه مذهبی اصفهان، تعداد 10 دانش آموز با توجه به ملاک های ورودِ علاقه به همکاری، اجازه ضبط و پیاده سازی مصاحبه ها و بازه سنی 15 تا 18 سال و ملاک های خروجِ نداشتن مشکلات جسمانی و روان شناختی حاد و نداشتن تمایلات دین گریزی، انتخاب شد. به منظور گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار یافته از نوع کانونی استفاده شد. تحلیل نظریه زمینه ای به روش چارمز (2014) سه مؤلفه را آشکار کرد؛ الف) چیستی دین گریزی حاوی سه کد محوری بود که عبارت بودند از: 1) میل به تصمیم گیری بر اساس تشخیص فردی، 2) انتخاب دین در جایگاه یکی از انواع ارزش های زندگی، 3) رفتار کردن بر اساس تشخیص های فردی؛ ب) طبقه چرایی دین گریزی با کدهای محوری؛ 1) علل فردمدار (با کدهای بازِ بیدار شدن غرایز، کنجکاوی و نصیحت گریزی، ناتوانی از مدیریت غرایز) و 2) علل دیگرمدار (با کدهای بازِ دوستان و خانواده، نقش جامعه و رسانه و برخوردهای اجتماعی) و ج) طبقه چگونگی دین گریزی با کدهای محوری: 1) همرنگی با جماعت (با کدهای بازِ همرنگی با دوست و همرنگی با خانواده)، 2) پیداکردن شواهد خلاف برای دین داری (برداشت به نفع دین گریزی از رویدادهای اجتماعی، بیش تعمیم دهی به نفع دین گریزی) و 3) پیدا کردن شواهد موافق برای دین گریزی (خطایابی از دینداران و برداشت های خود مؤید از دین). با توجه به نتایج حاصل، می توان گفت برای اصلاح دین گریزی راهبردهایی باید طراحی شوند که هر چهار بُعد دین گریزی را پوشش دهند؛ در غیر این صورت، ممکن است، راهبردهای اصلاحی نتیجه لازم را نداشته باشند.
بررسی میزان توجه به مؤلفه های هویت ملی و دینی در کتاب های فارسی دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۷
91 - 117
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی میزان توجه به مؤلفه های هویت ملی و دینی در کتاب های فارسی دوره ابتدایی صورت گرفته است. روش: به همین منظور از روش تحلیل محتوای کمی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل محتوای تمامی کتاب های فارسی خوانداری دوره ابتدایی در سال تحصیلی 1402−1403 از پایه اول تا ششم بوده که تمامی حجم جامعه مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار پژوهش، سیاهه تحلیل محتوای مؤلفه های هویت ملی و دینی است که پیش ازاین پژوهش توسط صانعی مهر و رزم آزما تنظیم شده است و روایی آن از طریق روایی محتوایی و پایایی آن از طریق روش اسکات با 30/81 درصد مجدد محاسبه شد. تجزیه وتحلیل داده با آمار توصیفی و روش آنتروپی شانون انجام شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان می دهد، مؤلفه های هویت ملی بیشتر از هویت دینی دیده شده اند؛ از میان مؤلفه های فرعی هویت ملی، هویت اجتماعی و هویت فرهنگی بیشترین میزان توجه و هویت سیاسی کمترین میزان توجه را به خود اختصاص داده اند. از میان مؤلفه های فرعی هویت دینی نیز بیشترین میزان توجه به ارزش ها و هنجارهای مذهبی و کمترین میزان توجه به سیره زندگی مبتنی بر دین است. همچنین بیشترین کاربرد مؤلفه هویت ملی، در متن کتاب های فارسی و کمترین میزان استفاده در پرسش ها؛ و بیشترین کاربرد مؤلفه هویت دینی در متن و کمترین میزان استفاده در تصاویر بوده است. هویت دینی بنا بر دلایلی متعدد تاریخی و عناصری مانند مذهب، تدین، معنویت جز پایدار هویت ایرانیان محسوب می شود و نباید پرورش هویت ملی و دینی در دانش آموزان از یکدیگر جدا باشد. نتایج نشان می دهد هویت ملی بیشتر مورد توجه بوده است و در کتاب های درسی از پرداختن به هویت دینی دانش آموزان غفلت شده است.
معناسازی مدیران مدرسه در مسیر پیاده سازی سند تحول بنیادین آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۶
51 - 78
حوزههای تخصصی:
سند تحول بنیادین آموزش و پرورش یکی از موضوعات برجسته نظام تعلیم و تربیت کشور در دهه اخیر بوده است. تحقق اهداف این سند همانند تمام سیاست ها و اصلاحات آموزشی تحت تأثیر تعبیر و فرایندهای تعدیل و سازگاری مجریان آن قرار گرفته و لزوماً منطبق با مقصود آنان اجرا نمی شود. هدف این مطالعه، شناخت و تبیین معنای ساخته شده و تعابیر مدیران مدارس از نقش خود در طول پیاده سازی و اجرای سند تحول بود که با استفاده از روش پدیدارشناسی و برمبنای چارچوب شناختی معناسازی انجام شد. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته و عمیق با 8 مدیر دبیرستان دولتی دوره دوم در چهار منطقه 3، 6، 7 و 13 شهر تهران که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند، گردآوری شد. تحلیل اطلاعات بر مبنای روش تحلیل داده های کیفی مایلز و هوبرمن به شکل گیری سه دسته مضمون اصلی «ابهام»، «مستندساز» و «عوامل فردی و موقعیتی» منجر شد. یافته های پژوهش نشان دهنده ابهام مدیران مدارس در زمینه ادراک متن سند و چگونگی اجرای آن در مدارس بود. الزام به اقدام در چنین شرایطی، مدیران مدرسه را به سمت ساخت معنای دیگری از نقش خود سوق داده است؛ آن ها نقش خود را به عنوان «مستندسازان» اجرای سند تحول تعبیر می کنند. ساخت این معنا تحت تأثیر عوامل فردی شامل تصور تکرار مکررات و سعی بی فایده و همچنین عوامل موقعیتی شامل قابلیت اجرا، قوانین و مقررات و جایگاه ارزشی صورت گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد با وجود تلاش های انجام شده در راستای اجرای سند تحول در مدارس، از منظر مدیران مدرسه مقصود اصلی از اجرای سند چندان حاصل نشده است. توجه سیاستگذاران به عوامل شکل دهنده معناسازی می تواند در طراحی سیاست های آموزشی و اجرای مؤثرتر آن ها کمک کننده باشد.
تحلیل محتوای کتاب های درسی دوره متوسطه اول از نظر میزان توجه به مفهوم نیکوکاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۶
101 - 121
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف ارزیابی کتاب های درسی دوره متوسطه اول از نظر توجه به مفهوم نیکوکاری انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع تحلیل محتوای کمی و جامعه آماری پژوهش شامل کتاب های درسی دوره متوسطه اول بود که با روش نمونه گیری هدفمند 5 عنوان کتاب (هدیه های آسمانی، تفکر و سبک زندگی، آموزش قرآن، فارسی و مطالعات اجتماعی) با 14 جلد کتاب در نمونه قرار گرفت. ابزار اندازه گیری، چک لیست تحلیل محتوای محقق ساخته بود که روایی آن مورد تأیید کارشناسان و صاحبنظران بوده و پایایی آن با روش ویلیام اسکات 96 درصد محاسبه شد. شیوه پردازش داده ها بر اساس روش آنتروپی شانون بوده و به منظور بررسی میزان تفاوت مؤلفه های نیکوکاری در کتاب های درسی سه پایه از آزمون خی دو استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که در دوره متوسطه اول به مؤلفه های «کمک نیازمندان»، «احترام به دیگران، «همدلی با دیگران» توجه بیشتر و به مؤلفه های «مهار خشم، «احترام به حقوق حیوانات و گیاهان»، «فعالیت داوطلبانه»، «وقف» و «عفو و بخشش» توجه کمتری مبذول شده است. همچنین مؤلفه های «عفو و بخشش»، «فعالیت داوطلبانه»، «مهار خشم» و «احترام به حقوق حیوانات و گیاهان» ضریب اهمیت پایینی داشته و پراکندگی مناسبی در کتاب های درسی سه پایه نداشته اند. علاوه بر این، فراوانی مؤلفه های نیکوکاری در کتاب های پایه نهم به مراتب کمتر از پایه های هفتم و هشتم بود.
مدل معادلات ساختاری بین هویت ایرانی - اسلامی با سلامت روان: با آزمون نقش میانجی سرمایه روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی سرمایه روان شناختی در رابطه بین هویت ایرانی – اسلامی با سلامت روانی دانش آموزان شهرستان پلدختر بود. روش پژوهش توصیفی – هم بستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. روش: جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان متوسطه دوم شهرستان پلدختر در سال تحصیلی 1403-1402 بود که با روش نمونه گیری در دسترس بر اساس دیدگاه کلاین 300 دانش آموز به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسش نامه هویت ایرانی – اسلامی راشدی (1400)، پرسش نامه سرمایه روان شناختی لوتانز (2007) و پرسش نامه سلامت روان که یس و همکاران (2008) بود. به منظور تحلیل داده ها از روش مدل یابی با استفاده از نرم افزارهای اس پی اس اس 26و ایموس 24 استفاده شد یافته ها: یافته ها نشان داد که هویت ایرانی – اسلامی اثر مستقیم و معناداری بر سلامت روان دارد (01/0>P). هویت ایرانی – اسلامی با سرمایه روان شناختی رابطه مثبت و معناداری دارد (01/0>P). سرمایه روان شناختی و سلامت روان رابطه مثبت و معناداری دارد (01/0>P). رابطه غیر مستقیم بین هویت ایرانی – اسلامی و سلامت روان از طریق سرمایه روان شناختی مثبت و معنادار بود (01/0>P). نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت که مدل طراحی شده بر اساس داده های پژوهش، برازش مناسب داشته و سرمایه روان شناختی به عنوان یک عامل میانجی، رابطه بین هویت ایرانی – اسلامی و سلامت روان را تحت تأثیر قرار می دهد. یعنی هویت ایرانی-اسلامی می تواند با افزایش امید، خوش بینی، خودکارآمدی و تاب آوری دانش آموزان، موجب افزایش سلامت روان آن ها شوند. بنابراین پیشنهاد می شود که آموزش هایی در خصوص هویت ایرانی-اسلامی و نهادینه کردن آن در دانش آموزان انجام گیرد.
دانشگاه ضد استعماری اقتدارآفرین و تمدن ساز: ارکان نظریه پایه دانشگاه مبتنی بر فراتحلیل کیفی پژوهش های مرتبط با دیدگاه رهبران انقلاب اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دانشگاه در اندیشه رهبران انقلاب اسلامی اهمیت اساسی و جایگاه والایی در تحول و تکامل جامعه دارد. لیکن هنوز ایده انقلاب اسلامی برای دانشگاه و متقابلاً نقش این نهاد در پیشرفت انقلاب اسلامی و نزدیک نمودن آن به چشم انداز تمدن نوین اسلامی روشن نشده است. ازاین رو پژوهش حاضر درصدد است نظریه پایه دانشگاه را مبتنی بر اندیشه رهبران انقلاب اسلامی استخراج و تبیین نماید. این پژوهش یک پژوهش کیفی بود که به کمک راهبرد فراتحلیل کیفی (فراترکیب) انجام شد. داده های پژوهش از طریق ابزار فیش کیفی گردآوری شد. برای این منظور از 20 پژوهش مرتبط دیدگاه رهبران انقلاب اسلامی درخصوص دانشگاه از سال 1368 تا 1402 فیش برداری شد. برای تحلیل داده های گردآوری شده از پژوهش های پیشین از روش فراتحلیل کیفی (فراترکیب) استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان می دهد ارکان نظریه پایه دانشگاه مبتنی بر نظرات رهبران انقلاب اسلامی شامل چشم انداز (دانشگاه ضداستعماری، اقتدارآفرین و تمدن ساز)، ماموریت ها (تعلیم و تربیت، اندیشه ورزی، پژوهش و نوآوری، روشنگری و مشارکت اجتماعی)، ارزش های بنیادین (استقلال فکری، معنویت گرایی ، اعتقاد به اسلام، علم جویی، تکریم عالم و علم نافع)، راهبردها، سرمایه ها و موانع است. یافته های این پژوهش با کلیشه زدایی از تلقی معمول از دانشگاه تراز انقلاب اسلامی، دیدگاه های تحولی متعددی را در چارچوب اندیشه ای انقلاب اسلامی مطرح می نماید.
طراحی الگوی شایستگی مدیران دوره دوم آموزش متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۲
139 - 168
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، طراحی الگوی شایستگی مدیران دوره دوم آموزش متوسطه بود. این پژوهش با استفاده از روش کیفی و از نوع اکتشافی انجام شد. جامعه ی آماری، 22 نفر شامل خبرگان علمی (4 نفر)، مدیران مناطق آموزش وپرورش (6 نفر)، مدیران دوره دوم آموزش متوسطه (6 نفر) و دبیران دوره دوم آموزش متوسطه شهر تهران (6 نفر) بود. نمونه آماری به شیوه هدفمند انتخاب شد که به علت محدود بودن آن ها برابر با جامعه آماری، 24 نفر انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها از روش تئوری داده بنیاد استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها، فیش برداری و مصاحبه عمیق بود. یافته های پژوهش نشان داد که الگوی شایستگی مدیران دوره دوم آموزش متوسطه، دارای 71 مؤلفه در قالب هشت بُعد به ترتیب اهمیت شامل ویژگی های اخلاقی (16 مؤلفه)، دانش (2 مؤلفه)، مهارت (6 مؤلفه)، بینش (3 مؤلفه)، ویژگی های شخصیتی (9 مؤلفه)، توانایی (8 مؤلفه)، اعتبار (5 مؤلفه) و نگرش (22 مؤلفه) است. نتایج، نشان از اهمیت بُعد اخلاقی به منظور جذب و به کارگیری مدیران مدارس دارد. در این زمینه، باید ابزارهایی برای سنجش مؤلفه های موجود در بُعد اخلاقی طراحی شود تا جذب هدفمند صورت گیرد. مدیران مدارس، آینده سازان کشور را تربیت می کنند؛ لذا در خصوص انتخاب مدیر شایسته، باید نهایت دقت و سخت گیری در قرابت مدیر با این مؤلفه ها را به عمل آورد تا تعلیم و تربیت، به هدف تعیین شده دست یابد.
پولی سازی و تجاری سازی آموزش از دیدگاه فقه تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۹
21 - 35
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: از جمله مسائلی که نظام آموزشی با آن مواجه است بحث پولی شدن آموزش و پرورش است. از این موضوع دو مفهوم استنباط می شود: معنای اول پولی شدن به معنای پرداخت هزینه خدمت (آموزش) است که از این نظر صرف هزینه برای کسب علم امری رایج و منطبق بر سیره عقلا و مشروع تلقی می شود و به طور معمول خانواده ها برای تحصیل فرزندان خود پول خرج می کنند که این معنا، پولی شدن به معنای اسلامی آن است. معنای دوم، پولی شدن آموزش به عنوان یک سیاست حاکمیتی است که نتیجه آن تجاری سازی است. این معنا ریشه در بنیادهای لیبرالی دارد که به دنبال تحمیل الگوهای بازار آزاد بر نظام آموزشی است. بر اساس منطق بازار آزاد در اقتصاد لیبرال، پول معیار بهره مندی از امکانات و زندگی بهتر است و بی پولی مساوی است با عدم لیاقت برای بهره مندی از زندگی بهتر؛ تفوق این منطق بر نظام آموزشی به معنای برخورداری از تحصیلات مبتنی بر توانایی مالی خانواده ها و سلب حق تحصیل و آموزش عمومی از اقشار ضعیف تر است. این معنای پولی شدن آموزش و پرورش با عدالت آموزشی در تعارض است و موجب محرومیت دانش آموزان در خانواده های با حقوق کمتر آموزشی و تضعیف نظام آموزش همگانی می شود و در درازمدت موجب بروز شکاف طبقاتی در جامعه در سطوح اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی می شود. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر ارائه این موضوع به فقه و استنباط حکم فقهی اصل صرف هزینه برای تحصیل و نیز حکم پولی شدن آموزش به معنای لیبرالی آن است.روش: روش تحقیق در این مقاله، روش تحقیق کیفی است که با استفاده از روش مرسوم در تحقیقات اسلامی یعنی روش اجتهادی انجام شده و ابزار گردآوری اطلاعات کتابخانه ای است. در این روش پس از تبیین مفهومی موضوع و روشن شدن ابعاد آن، موضوع به آیات قرآن، روایات، عقل و برخی قواعد فقهی ارائه می شود و دلالت های هر یک مورد تحلیل و ارزیابی قرار می گیرد و در پایان از مجموع مفاهیم، حکم فقهی موضوع مورد پژوهش استخراج می شود. برای استنباط حکم صرف مال برای تحصیل، از اطلاق عموم ادله استفاده شده و در مجموع، حکم جواز استنباط شده است. برای به دست آوردن حکم پولی شدن آموزش و پرورش به معنای لیبرال، علاوه بر ادله فوق، به برخی از اصول قانون اساسی و ادله ولایتی و حکومتی و نیز پیامدها و آثار سیاسی و اجتماعی آن (محرومیت طبقات متوسط و ضعیف و استعدادهای ناب از آموزش عمومی رایگان، فاصله طبقاتی) مورد توجه قرار گرفت و از مجموع آنها، مرجوح بودن به دست آمد، هر چند حکم به حرمت آن نیز بعید به نظر نمی رسد.یافته ها: نتایج به دست آمده حاکی از جواز دادن پول برای تحصیل است (کسب درآمد به معنای اسلامی)؛ همچنین مغایرت تجاری سازی آموزش به معنای لیبرالی با عدالت آموزشی، کرامت انسانی و نیز تضییع حق آموزش رایگان دانش آموزان به اثبات رسید. همچنین بر اساس عناوین ثانویه و با توجه به آثار و پیامدهای منفی پولی شدن آموزش و پرورش به معنای آزادانه آن مرجوح بودن یا حتی حرمت آن اثبات شد. دولت در قبال آموزش و پرورش موظف است؛ زیرا آموزش مقدمه لازم برای حفظ نظام و تامین عدالت اجتماعی است؛ از آنجایی که ترک آموزش و آموزش لازم و کافی برای همه اقشار جامعه موجب هرج و مرج و اخلال در نظام می شود، به حرمت آن حکم می شود.نتیجه گیری: در خاتمه از مجموع مطالب مطرح شده در این مقاله می توان به موارد زیر اشاره کرد:گرفتن اجرت و مزد برای تدریس از نظر عقلی و شرعی جایز و منطبق با سیره عقلی و شرعی است. از حکم مذکور به ملازمه، جواز شرعی اعطای اجرت و مزد از سوی عامل تربیتی استنباط می شود که در مواردی این جواز به حد ضرورت می رسد آنجا که ترک تربیت فرزند، موجب گمراهی او شود.آنچه از دلالت مجموع قواعد فقهی، استفاده می شود این است که حکومت اسلامی نسبت به تعلیم و تربیت عمومی به نحو وجوب کفایی وظیفه دارد که این حکم، الزام به سروسامان دادن به نظام آموزشی، بسط مراکز آموزشی، تأمین زیرساخت ها و مراکز آموزشی، منابع انسانی و حمایت های مادی از معلمان و مانند آن را به دنبال دارد.توجه به آموزش همگانی وظیفه همه کارگزاران آموزش و پرورش است، اما با توجه به ویژگی های خاص حکومت، بر عهده حکومت اسلامی است که با توجه به توان و ظرفیت خود در این امر هزینه کند. اگر سهل انگاری یا کوتاهی دولت موجب آسیب به روند تحقق آموزش عمومی شود؛ الزام حکومت به پرداخت هزینه برای آموزش دانش آموزان مورد تاکید قرار می گیرد.4. خصوصی سازی آموزش و پرورش منجر به پولی شدن آموزش و پرورش به مفهوم لیبرال آن برخلاف عدالت آموزشی است و با توجه به پیامدهای منفی و نیز آثار سوء درازمدت آن بر سرنوشت کشور و نظام از نظر فقه تربیتی می توان به ممنوعیت آن حکم کرد.
بررسی رابطه بین تفکر آینده نگر با توانایی های قضاوت اخلاقی و خودکنترلی در کودکان دوره اول مدارس ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توانایی تصویرسازی ذهنی از حوادث و رویدادهای احتمالی آینده و پیش بینی موقعیت ها و نیازهای آن که به عنوان تفکر آینده نگر شناخته می شود نقش حیاتی برای فعالیت های شناختی پیچیده همچون؛ برنامه ریزی، تنظیم هیجانات، خودکنترلی و قضاوت اخلاقی دارد. این پژوهش با هدف تعیین ارتباط مهارت های تفکر آینده نگر با قضاوت اخلاقی و خودکنترلی در کودکان انجام شد. در این مطالعه توصیفی، جامعه آماری، کودکان دوره اول ابتدایی مدارس ناحیه 4 آموزش و پرورش اصفهان در سال 1400-1401 بودند که 230 نفر به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب و به پرسشنامه های تفکر آینده نگر، خودکنترلی ادراک شده و پرسشنامه قضاوت اخلاقی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون خطی چندگانه و آزمون t مستقل تحلیل شدند. نتایج بدست آمده نشان داد مولفه قضاوت اخلاقی و همچنین خودکنترلی با پرسشنامه تفکر آینده نگر در سطح معناداری P ˂. /01 به ترتیب با ضریب همبستگی 55/. و 63/. دارای ارتباط معنادار و مثبت م است همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که قضاوت اخلاقی 17 درصد و خودکنترلی 21 درصد تغییرات تفکر آینده نگر را پیش بینی می کند. همچنین آزمون t حاکی از تفاوت معنادار در مولفه خودکنترلی در دو جنس دختر و پسر می باشد.
سازماندهی محتوای برنامه درسی بر اساس واکاوی مفهوم علم در نگاه جان دیویی و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۶
79 - 100
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، تببین و تحلیل سازماندهی محتوای برنامه درسی از منظر جان دیویی و علامه طباطبایی بود. این تحلیل بر اساس نگاه هر یک از دو به معنا و مفهوم علم به دست آمده است. هر دو دیدگاه، فرایندی از شکل گیری علم را بیان کرده که شروع آن با مسئله است. پژوهش حاضر با استفاده از روش استتناجی ضرورت عقلی و با تحلیل منطقی داده های کتابخانه ای مورد مطالعه انجام شد. در این نوشته پس از تحلیل تفصیلی فرایند شکل گیری علم از نگاه هر دو اندیشمند این نتیجه حاصل شد که فرایند مذکور می تواند در سازماندهی محتوای برنامه درسی تأثیر به سزایی داشته باشد. به همین جهت رویکرد حاکم بر سازماندهی محتوای هر دو دیدگاه، مسئله محوری بود؛ لکن در این نوشتار استدلال هایی بیان شده است که نشان می دهد مسئله محوری از نگاه علامه طباطبایی و جان دیویی با یکدیگر تفاوت های بنیادی دارند. علت این امر هم به فهم هر یک از ایشان از معنای علم برمی گردد. از آنجایی که جان دیویی معنای علم را منحصر در علم تجربی کرده است مسائل او هم در همان سطح باقی می مانند؛ لکن علامه طباطبایی علم را در سطحی فراگیرتر معنا می کند و مسئله از نگاه او معنای گسترده تری پیدا می کند. دیویی ناظر به رویکرد خود، به نقد رویکرد موضوع محوری پرداخته و صرفاً سازماندهی تلفیقی را مورد تأکید قرار می دهد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که نظام فکری علامه طباطبایی با تقریری که از معنا و سطوح مسئله ارائه می دهد، می تواند سازماندهی موضوع محور و تلفیقی را جمع کرده و ناظر به مسائل مختلف دانش آموزان، پیشنهادات جامع تری ارائه نماید.
بایسته ها ی روش ها ی آموزشی در تعلیم و تربیت اسلامی
حوزههای تخصصی:
روش های آموزشی ناظر به انواعی از فعالیت ها ی اختیاری یا کیفیتی از شیوه انجام آن فعالیت ها در حوزه تعلیم و تربیت است که می تواند به اهداف مطلوب در این حوزه منتهی شوند. این روش ها با همه مؤلفه ها ی آموزشی (استاد، محتوا، دانشجو و...) ارتباط دارند و از تأثیر این فعالیت ها بر تعلیم و تربیت انتزاع می شوند. هدف پژوهش حاضر بیان بایسته های روش در تعلیم و تربیت است که با رویکرد فقهی و روش اجتهادی بااستفاده از تعالیم دینی بررسی می شود. نتایج تحقیق حاکی از آن است که توجه به میزان اثربخشی روش و قابلیت رساندن پیام به متعلم از بایسته های روش است. همچنین رعایت تفاوت های فردی در انتقال مفاهیم بسیار مهم است. بلاغت و زیبایی کلام ازنظر شارع مهم بوده و وجود آن در کلام معلم و یا مربی برای اثرگذاری کلام راجح است. استفاده از عنصر زیبایی می تواند موفقیت های زیادی را برای اساتید به ارمغان آورد و بی توجهی به آن نیز یکی از عوامل کاهش نفوذ کلام استاد در مخاطبان خواهد بود.
پیاده نظام اسب تروآ: نفوذ آرام اندیشه های لیبرال و سکولاریسم در دل جامعه دینی مدارس ایران با تأکید بر عفاف و حجاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مطالعه ادراکات معلمان دوره ابتدایی از چالش ها و زمینه های ترویج فرهنگ اسلامی با تأکید بر عفاف و حجاب در آموزش وپرورش در سال تحصیلی 1403-1402 بود. روش: پژوهش با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی انجام شد. شرکت کنندگان در پژوهش، شامل تمامی معلمان دوره ابتدایی شهر یزد بود. روش نمونه گیری هدف مند ملاک محور بود و تا مرحله اشباع داده ها نمونه گیری ادامه یافت. در نهایت 15 نفر از معلمان در پژوهش حاضر مشارکت داشتند. ملاک ورود، داشتن حداقل سه سال سابقه تدریس در مدارس ابتدایی و نیروی موظف و رسمی بودن آنان در آموزش وپرورش شهر یزد بود. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. با روش کیفی تحلیل مضمون براون و کلارک، شبکه مضامین واکاوی و تجزیه وتحلیل شد. برای رسیدن به قابلیت اعتبارپذیری مطابق با «سه سویه سازی داده ها»، از تکنیک های بررسی همکار، تطبیق توسط اعضاء و خود بازبینی پژوهش گر استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش در دو حوزه احصاء و طبقه بندی شدند: چالش های موجود با مضامین اصلی: 1- آثار مثبت و منفی نوع مواجهه و برخورد، 2- تناقض در افعال و اقوال معلمان و مبلغان. زمینه های بی توجهی به فرهنگ حجاب و عفاف با مضامین اصلی: 1- جامعه، 2- بی مدیریتی و عدم حکمرانی فضای مجازی، 3- زمینه های جنسی و روان شناسانه، 4- تعامل محدود آموزش وپرورش با سایر نهادها و سازمان ها، 5- شناخت و آگاهی، 6- خانواده های بی اعتنا، 7- زمینه های سیاسی و اقتصادی، 8- نفوذ اندیشه های لیبرال و سکولار در متن جامعه دینی مدارس. نتیجه گیری: در نتیجه ترویج فرهنگ عفاف و حجاب و تبیین ابعاد مختلف آن می تواند جامعه را از این آسیب های شوم مصون داشته و حفظ کند. جهاد تبیین مسئله حجاب و هم چنین فرهنگ سازی آن نیازمند همکاری و هم افزایی همه ارگان ها و نهادها مخصوصاً آموزش وپرورش و در رأس آن مدارس و معلمان است.
شناسایی مولفه ها و خرده مولفه های برنامه درسی آینده پژوهانه و تحلیل جایگاه آن در اسناد بالا دستی آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۵
119 - 151
حوزههای تخصصی:
هدف:پژوهش حاضر با هدف شناسایی مؤلفه ها و خرده مولفه های برنامه درسی آینده پژوهانه و تحلیل جایگاه آن در اسناد بالا دستی آموزش و پرورش انجام شد.روش: روش پژوهش توصیفی شامل؛تحلیل اسنادی و تحلیل محتوا و رویکرد ان کاربردی بود. جامعه پژوهش در بخش تحلیل اسنادی کلیه متون مرتبط با برنامه درسی آینده پژوهانه و در بخش تحلیل محتوا چهار سند بالادستی نظام آموزش و پرورش می باشد؛ با توجه به ماهیت موضوع از نمونه گیری صرف نظر و کل جامعه بررسی شد. ابزارهای اندازه گیری فرم، فیش برداری و سیاهه تحلیل محتوای محقق ساخته است.داده های اسنادی به شیوه کیفی و داده های تحلیل محتوا با استفاده از شاخص های توصیفی در فرایند تحلیلی آنتروپی شانون مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد:1. چارچوب مفهومی برنامه درسی آینده پژوهانه را می توان در پنج مولفه تربیت چند فرهنگی، تربیت شهروندی، تربیت فناوری اطلاعات و ارتباطات، تربیت هنری و زیبا شناسانه و تربیت جنسی نشان داد .2. میزان توجه به مؤلفه های برنامه درسی آینده پژوهانه در اسناد بالادستی متفاوت است به طوری که بیشترین تأکید بر مؤلفه «هنر و زیبایی شناسی» و کمترین تأکید بر مؤلفه «فناوری اطلاعات و ارتباطات» و «تربیت جنسی» است.3- در بین اسناد مورد بررسی بیشترین ضریب اهمیت مربوط به سند چشم انداز بیست ساله(439/ ) و کمترین مربوط به سند نقشه جامع علمی کشور (232/ ) بوده است.نتیجه گیری:لازم است مولفان و تدوین کنندگان اسنادبالادستی در ویراست های اتی اسناد، به مولفه ها و خرده مولفه های کمتر مورد تاکید قرار گرفته اند توجه بیشتری داشته باشند.
تبیین روان شناختی سیادت کودک در هفت سال اول
حوزههای تخصصی:
دوران کودکی که در آموزه ها ی اسلامی دوره سیادت و سروری نامیده شده است مرحله ای طلایی در زندگی فرزندان خردسال محسوب می شود. در این سال ها خانواده می تواند سیستمی از ارزش ها و اخلاقیات اسلامی را در نهاد و وجود فرزندان خود بکارد. باتوجه به اهمیت این دوره مهم نوشتار حاضر تبیین روان شناختی سیادت کودک در هفت سال اول را از دیدگاه پیامبر (ص)، ائمه (ع)، علمای مسلمان و روان شناسان به روش توصیفی-تحلیلی بررسی می کند. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که دوره سیادت ویژگی های خاص و دقیقی دارد که باید به آن بسیار توجه کرد و کودک در این دوره سنی، نیازهای اساسی و حساس بسیاری دارد که باید برطرف و تأمین شود تا ازنظر روانی سالم بماند و تربیت و پرورش وى از مسیر صحیح و مستقیم خود منحرف نشود. نیاز به آزادی، بازی، محبت، احترام و تکریم، استقلال، امنیت، تجارب جدید و ارضای حس کنجکاوی و تشویق از نیازهای مهم و حساس این مرحله است.
بررسی مؤلفه شهید و شهادت در اشعار سروده شده برای کودکان و نوجوانان بین سال های 1357-1395(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
7 - 27
حوزههای تخصصی:
هدف: شهید و شهادت از موضوع های اساسی انقلاب اسلامی است که در راستای تحقق آن و به ویژه در دوران دفاع مقدس، جوانان بی شماری به خیل شهیدان پیوستند. از دست دادن این تعداد عزیز ادبیات انقلاب اسلامی را تحت تأثیر قرار داد و این موضوع در اشعار بسیاری از شاعران ظاهر شد. هدف این پژوهش، مطالعه میزان و نحوه انعکاس مفاهیم شهید و شهادت در اشعار سروده شده بین سال های ۱۳۵۷ تا ۱۳۹۵ می باشد.روش تحقیق: برای این بررسی از روش تحلیل محتوا استفاده شد. برای اجرا، ۱۸۱ عنوان شعر شناسایی شده در خصوص مورد بررسی، سطر به سطر مورد مطالعه قرار گرفتند.یافته ها: پس از تجزیه و تحلیل داده ها مشخص شد که بیشترین انتشار منابع (25 اثر)، در سال 1388 سروده شدند. ۱۰۸ شاعر در سرودن این اشعار نقش داشتند که 9/62 درصد آن را مردان و بقیه را زنان تشکیل می دهند. استان های تهران با 33 اثر، قم با 24 و مشهد با 24 اثر، شاخص ترین استان ها، در انتشار این منابع هستند. اشعار سروده شده در 9 مضمون دسته بندی شدند که توصیف شهید و شهادت، یادگاری از شهدا، منزلت و جایگاه شهدا سه موضوعی هستند که بیشترین اشعار سروده شده را به خود اختصاص داده است. به رسمیت نشناختن کودک و نوجوان و نادیده گرفتن ویژگی های خاص آنان، از بارزترین مشکلات اشعار سروده شده در این حیطه هست.
مقایسه منطق فکری حضرت آیت الله خامنه ای در مواجهه با پژوهش های قائل به شکاف نسلی نسبت به تحلیل نسل جدید ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۵
175 - 223
حوزههای تخصصی:
انقلاب های دنیا غالباً در پی مطالبه ارزش ها و آرمان های خاصی توسط مردم شکل می گیرند. تعلق یا عدم تعلق نسل های آتی به این ارزش ها، نقش اساسی در پیشرفت یا اضمحلال انقلاب ها ایفا می کند. در این میان، تحلیل تعلق خاطر نسل جدید در کشور ایران به آرمان های انقلاب اسلامی، راهنمای سیاستمداران و نخبگان در برنامه ریزی برای این نسل خواهد بود. این پژوهش به دنبال مقایسه منطق فکری دو دیدگاه متعارض پیرامون تعلق نسل جدید ایران به ارزش های انقلاب اسلامی و بیان شباهت ها و تفاوت های آن دو است: 1. دیدگاه رایج پژوهش های قائل به شکاف نسلی و رویگردانی نسل جدید ایرانی از ارزش ها و آرمان های انقلاب اسلامی ایران و 2. دیدگاه حضرت آیت الله خامنه ای که قائل به پایبندی نسل جدید نسبت به این ارزش ها و آرمان ها و بلکه جلوتر بودن نسل جدید نسبت به نسل قدیم انقلاب اسلامی است. روش پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی و از طریق مطالعه تطبیقی است که جهت تحقق این روش از مدل مقایسه ای بردی استفاده شده است. نتیجه این پژوهش نشان داد که شباهت ها و تفاوت هایی میان این دو دیدگاه وجود دارد که با بررسی دقیق آن مشخص شد شباهت ها صرفاً ظاهری بوده است و اما تفاوت ها ریشه در مواردی چون «سطحی نگری یا عمق نگری در رفتارهای دفعی نسل جدید»، «توجه یا عدم توجه به مؤیدات انقلابی»، «توجه یا عدم توجه به نگرش کلان تطبیقی در مقایسه نسل جدید با زمان قبل از انقلاب و نیز سایر کشورها»، «توجه یا عدم توجه به فطرت الهی نسل جدید از حیث انسان شناسی»، «فلسفه سازی جهت تحلیل نسل جدید» و «توجه یا عدم توجه به شگرد و آرایش جنگی دشمن برای حمله به انقلاب اسلامی از طریق راهبرد شکاف نسلی» داشته است.
طراحی و اعتبارسنجی الگوی توسعه رهبری معنوی در مدارس ابتدایی شهرستان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش طراحی و اعتبارسنجی الگوی توسعه رهبری معنوی در مدارس ابتدایی شهرستان اردبیل بود. روش: روش پژوهش از لحاظ هدف کاربردی، از نظر ماهیت داده ها آمیخته (ابتدا کیفی بعد کمّی) و از نظر شیوه اجرا متوالی اکتشافی بود. در بخش کیفی روش پژوهش داده بنیاد بود. جامعه آماری بخش کیفی شامل صاحب نظران و اساتید دانشگاهی حوزه علوم تربیتی استان اردبیل بودند. نمونه گیری به روش نظری هدف مند انجام شد و بر اساس اصل اشباع نظری، ۱۲ نفر انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود و روایی آن از نوع روایی محتوایی و پایایی آن از طریق روش توافق بین کدگذاران تأیید شد. داده های کیفی با استفاده از روش کدگذاری سه مرحله ای (باز، محوری و انتخابی) تحلیل شدند. روش بخش کمّی نیز توصیفی از نوع هم بستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه آموزگاران دوره ابتدایی شهر اردبیل به تعداد 2600 نفر بود که بر اساس فرمول کوکران، ۳۳۵ نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه پژوهش گر ساخته بر مبنای یافته های بخش کیفی بود. برای تحلیل داده های کمی از مدل سازی معادلات ساختاری و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. یافته : یافته های پژوهش نشان می دهد الگوی توسعه رهبری معنوی در مدارس دوره ابتدایی شهرستان اردبیل تحت مقولات تعاملات انسانی، مشارکت خانواده و جامعه، توانمندسازی و رشد حرفه ای کارکنان، توسعه مهارت های مدیریتی، تقویت ارزش ها و اخلاقیات، مدیریت بحران و چالش ها، ایجاد فرهنگ سازمانی حمایتی و ترویج یادگیری معنوی در مدرسه دسته بندی و از نظر اعتبارسنجی برازش شدند (05/0p<). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که رهبری معنوی در مدارس ابتدایی مفهومی چندبُعدی است که بر عوامل انسانی، اخلاقی و مدیریتی استوار است. الگوی ارائه شده می تواند درک بهتری از این مفهوم فراهم کند و به عنوان مبنایی برای اقدامات مدیریتی در این حوزه مورد توجه قرار گیرد.
تبیین مفهوم تکلیف و استخراج استلزامات تربیتی رویکرد تکلیف محور بر مبنای آموزه های قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارهای پژوهشی فراوانی پیرامون چیستی و چگونگی تربیت اسلامی انجام شده است. یکی از مفاهیم کلیدی مورد توجه در دین، مفهوم «تکلیف» است. انسان مسلمان همواره در برابر خداوند دارای تکلیفی است و به تبع آن در برابر خود، مردم و دیگر آفریدگان تکالیفی دارد. پژوهش حاضر ابتدا به بررسی مفهوم تکلیف و واژگانی که دارای نزدیکی معنایی با آن هستند در قرآن کریم پرداخته است. سپس بر اساس آیات قرآن کریم، استلزامات تربیتی رویکرد تکلیف مدار را نتیجه گرفته است. این استلزامات شامل این موارد است: انسان باید برای شناخت تکالیف الهی خود تلاش کند؛ انسان باید به عمل به تکالیف الهی خود پای بند باشد؛ داشتن توان تحمل سختی لازمه پای بندی به تکالیف الهی است؛ در شناخت و تعیین تکلیف باید به تناسب تکلیف با وسع مکلَّف توجه داشت؛ انسان نباید در انجام تکالیف الهی دچار ایده آل گرایی شود؛ مکلَّف باید هم ظاهر و هم باطن عمل خود را بر تکلیف الهی منطبق سازد. این پژوهش از نظر هدف در دسته پژوهش های کاربردی و از نظر رویکرد در دسته پژوهش های کیفی قرار می گیرد. روش پژوهش تحلیلی و استنباطی می باشد.
طراحی الگوی فرایند تصمیم گیری مدیران آموزشی با استراتژی ثبات قدم در رویکرد اسلامی.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر، با هدف طراحی الگوی فرایند تصمیم گیری مدیران آموزشی مبتنی بر راهبرد ثبات قدم است. روش: در بخش اول، به روش تحلیل مضمون مفهوم ثبات قدم مبتنی بر آیات قرآن کریم مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری پژوهش 389 آیه قرآن کریم با واژگان مرتبط با ثبات قدم بود. با روش نمونه گیری هدف مند، 34 آیه نمونه پژوهش را تشکیل دادند. روش تحلیلی استفاده شده در این بخش، تحلیل شبکه مضامین بود. در بخش دوم، برای احصای دلالت های مضامین ثبات قدم برای فرایندهای تصمیم گیری مدیران آموزشی از روش دلالت پژوهی نظام مند استفاده شد. جامعه پژوهش متخصصین در حیطه تصمیم گیری و بودند که به کمک روش نمونه گیری نظری، در دسترس و گوله برفی با 13 نفر مصاحبه شد. اعتبارسنجی یافته ها از بررسی نظرات خبرگان به دست آمد. یافته ها: در این پژوهش، در گام نخست، شش مضمون برای ثبات قدم شامل ایمان و امید به عوامل غیبی، شجاعت و خطرپذیری، تمرکز برداشته ها، قوت اراده، بزرگی و اهمیت هدف، فضای انگیزشی و وحدت بخش به دست آمد. براساس هر کدام از مضامین برای فرایند تصمیم گیری دلالت هایی به دست آمد از جمله شناخت ظرفیت ها در کنار خلاءها، توجه به متقاعدسازی به جهت همراهی منابع انسانی، توجه به جانشین پروری و توانمندسازی منابع انسانی، قدرشناسی و حفظ امید، ایجاد فضای گفت وگو، هم افزایی صبرمحور و محبت محور. نتیجه گیری: بنابر یافته های پژوهش، توجه به مضامین ثبات قدم کمک می کند مدیران آموزشی در فرایند تصمیم گیری، از اتخاذ تصمیم تا اجرای تصمیم، عملکرد بهتری داشته باشند.
تحلیل نقش سبک فرزند پروری اسلامی در مصونیتِ نوجوانان از آسیب های شبکه های اجتماعی و گوشی های هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
71 - 86
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: یکی از عناصر مهم در تحقق بخشی به تحول بهنجار در نوجوانان، سبک فرزندپروری والدین است. پژوهش های انجام شده نشان می دهد که مهمترین عناصر در تحول رفتارهای برونی سازی شده فرزندان متاثر از سبک فرزند پروری و والدگری والدین است. توصیه دانش روان شناسی این است که اگر چنانچه والدین تلاش عالمانه ای در گستره فرزندپروری مبذول دارند و روش های تربیتی و ارتباطی مناسب و همتراز با سیر تحوّلی(زیستی، شناختی، عاطفی و اجتماعی) نوجوانان را اتخاذ کنند، نرخ تحقق کُنشوری های شناختی و رفتاری بهنجار در آنان افزایش خواهد یافت. یکی از آسیب های مهم که در عصر کنونی، نوجوانان را تهدید می کند، استفاده بی ضابطه و گسترده از فضای مجازی و فناوری دیجیتال است. به دلیل فواید فراوانی که توسعه اینترنت در دنیا دارد، کاربران این فناوری جدید، هرروز رو به افزایش است.نوجوانان، یکی از مهمترین قربانیان فضای مجازی بی ضابطه هستند. سبک والدگری والدین و سبک فرزندپروری آنان از عناصری است که در تحول بهنجار نوجوان و در مصونیت بخشی آنان، تاثیر سازنده دارد.در آموزه های اسلامی مصونیت بخشی از ابتلا به ناهنجاری های روانی، اخلاقی، شخصیتی و اجتماعی فرزندان و نسل های بعدی آنان را، با عملکرد آموزشی و سبک پرورشی والدین، مرتبط شده است و از تتبع در آموزه های دینی می توان ادعا نمود که سبک فرزندپروری اسلامی می تواند باعث افزایش مصونیت نوجوانان از آسیب ها باشد. هدف پژوهش پیش رو تحلیل نقش سبک فرزندپروری اسلامی در مصونیت نوجوانان از آسیب های مرتبط با فضای مجازی و فناوری دیجیتال است.روش پژوهش: بر اساس تقسیم بندی تحقیقات علمی بر اساس هدف، پژوهش حاضر در ردیف تحقیقات نظری و کاربردی قرار می گیرد. همچنین از روش توصیفی - تحلیلی نیز بهره گرفته می شود. یعنی پس از جمع آوری و دسته بندی مباحث و توصیف آنها، به تحلیل و جمع بندی و نتیجه گیری از هر کدام پرداخته می شود. در تحقیقات توصیفی محقق به دنبال چگونه بودن موضوع است و می خواهد بداند پدیده متغیّر یا مطلب چگونه است. به عبارت دیگر، این تحقیق وضع موجود را بررسی می کند و به توصیف منظم و نظام دار وضعیت فعلی می پردازد. تحقیقات نظری نیز تحقیقاتی هستند که اطلاعات و مواد اولیه تحقیق در روش کتابخانه ای گردآوری می شود و سپس با روش های مختلف استدلال، مورد تجزیه و تحلیل کیفی قرار گرفته و نتیجه گیری می شود. در پژوهش پیش رو تلاش شده به تحلیل نقش بهره گیری از سبک فرزندپروری اسلامی در مصونیت بخشی نوجوانان از اعتیاد به گوشی های هوشمند و شبکه های اجتماعی، پرداخته شود. در تحقیق پیش رو همچنین تلاش شده از آموزه های اسلامی و روان شناختی و تربیتی و پژوهش های تجربی، بهره کافی برده شود. در تحقیق پیش رو به تحلیل محتوایی آموزه های دینی پرداخته شده و همچنین از روش توصیفی و تحلیلی بهره گرفته شده است.جمع بندی: از تتبع و تامل در آموزه های اسلامی، دانش روان شناسی و تحقیقات میدانی مرتبط می توان نتیجه گرفت که:اعتیاد به اینترنت و گوشی های هوشمند در بین نوجوانان، از فراوانی زیادی برخوردار است؛اعتیاد به شبکه های مجازی و گوشی های هوشمند، آسیب های مختلف اجتماعی و اخلاقی وخانوادگی در پی دارد؛شیوه فرزندپروری مناسبِ والدین در شایستگی ها و مهارت های اجتماعی فرزندان تاثیر محسوسی دارد و باعث مصونیت بخشی نوجوان می شود؛سبک فرزندپروری اسلامی به دلیل ابتاء بر آموزه های وحیانی از اتقان و جامعیت بیشتری برخوردار است و متناسب با نیازهای روان شناختی و اجتماعی و فطری نوجوانان است؛در سبک فرزندپروری اسلامی به تأمین همه نیازهای عاطفی و روان شناختی نوجوان توجه شده و ابتنای روابط والد - فرزندی بر حفظ کرامت و استقلال نوجوانان است؛در سبک فرزندپروری اسلامی به تفاوت های فردی و جنسیتی و نیازهای آنان در دوره ای که زیست می کنند، شده است؛به دلیل تأمین نیازهای عاطفی و روان شناختی نوجوان در سبک فرزندپروری اسلامی، انگیزه و رغبت به فضای دیجیتال خطرناک و غیراخلاقی، کاهش خواهد داشت؛شکل گیری دلبستگی ایمن در فرزندان از عوامل مصونیت بخش به نوجوانان از اعتیاد به شبکه های اجتماعی و گوشی های هوشمند است؛عدم تامین نیازهای روان شناختی فرزندان در محیط خانواده و در روابط والد - فرزندی، زمینه ساز گرایش و نیاز نوجوان به گوشی هوشمند و شبکه های اجتماعی است؛تعامل صمیمانه و مهرورزانه و مبتنی بر رعایت کرامت انسانی، باعث افزایش مصونیت در نوجوانان است.بحث و نتیجه گیری: نتایج پژوهش پیش رو با بسیاری از پژوهش های انجام شده در رابطه با نقش سبک فرزندپروری با تحول بهنجار کودکان و نوجوانان و مصونیت بخشی آنان از آسیب های مختلف، سازگاری دارد. پژوهش های مختلف نشان می دهد که سبک ارتباط والد - فرزندی، نقش سازنده در تحول بهنجار فرزندان دارد و ارتباطی که مبتنی بر مهرورزی و صمیمیت و تکریم باشد، باعث افزایش اعتمادبه نفس و عزت نفس و باعث شکل گیری دلبستگی ایمن در فرزندان می شود. فرزندانی که در یک خانواده عاطفی و در خانواده ای که بین اعضای آن تعامل منطقی، محبت آمیز و مبتنی بر معنویت خداسو، وجود دارد، از سلامت روان و شخصیت بهنجار برخوردار می شوند. اگر نیازهای زیستی، روان شناختی و معنوی فرزندان به گونه ای مطلوب در محیط خانواده تامین گردد، زمینه گرایش فرزندان به دوستی های خطرناک و پناه بردن به فناوری دیجیتال خطرآفرین، کاهش می یابد. پژوهش های مختلف نشان داده است که یکی از علل اصلی گرایش فرزندان و به ویژه نوجوانان به فناوری دیجیبتال و فضای مجازی خطرناک و غیراخلاقی، عدم تأمین نیازهای عاطفی و روان شناختی آنان در فضای خانواده است. اعتیاد به فضای مجازی و فناوری دیجیتال، آسیب های مختلف به دنبال دارد. افت تحصیلی، افسردگی، انزواگزینی، اضطراب، آسیب معنوی، آسیب اخلاقی و جنسی، از مهمترین آسیب هایی است که ممکن است در اعتیاد به فناوری دیجیتال، دامن گیر نوجوانان گردد. والدین بایستی تلاش کنند تا تعاملی صمیمانه با نوجوانان داشته باشند و به آنان اعتماد کرده و مسئولیت برخی کارها را به آنان واگذار کنند. والدین بایستی نظارت غیرمستقیم بر فعالیت های فرزندان داشته باشند و سعی کنند آنان را در محیط اجتماعی سالم و مدارس آموزشی سالم، تربیت کنند. التزام والدین به هنجارهای اسلامی و ارزش های دینی و دعوت نوجوانان نیز به این فضای اخلاقی و معنوی، از عناصر مهم در مصونیت بخشی از ناهنجارهای اجتماعی و اخلاقی است. در پایان از همه افرادی که در ترویج دانش و ارزش های اسلامی و دینی تلاش می کنند قدردانی نموده و از خوانندگان گرامی تقاضا داریم با انتقادات سازنده خویش، ما را در پیشبرد اهداف تربیتی و علمی، یاری نمایند.