فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۳۳٬۸۳۸ مورد.
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۳)
26 - 56
حوزههای تخصصی:
علایق ژئوپلیتیک جزء لاینفک منافع ملی هر دولت سرزمینی قلمداد می شود. با شناسایی مولفه های تاثیرگذار این مفهوم و میزان اثرگذاری آنها در روابط دوجانبه، می توان روابط خارجی بین کشورها را دقیق تر تجزیه و تحلیل نمود. روابط ایران و ترکیه در طول تاریخ متاثر از علایق ژئوپلیتیکی دو کشور در مقیاس های ملی، منطقه ای و بین المللی بوده است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی، و با استفاده از روش میدانی و کتابخانه ای به بررسی مولفه های علایق ژئوپلیتیک در روابط دو کشور پرداخته است. همچنین در بخش تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیات از آزمون T-Tet و در بخش رتبه بندی مولفه ها از آزمون فریدمن استفاده کرده است. نتایج پژوهش نشان داد که مولفه های علایق ژئوپلیتیک در روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران و ترکیه، در 8 بعد: سیاسی، جغرافیایی، ژئواکونومی، ژئوکالچری، ژئواستراتژی، فضای مجازی-رسانه ای، علمی-تکنولوژی و اکولوژی قابلیت طبقه بندی دارد. همچنین طبق رتبه بندی مولفه ها، مولفه جغرافیایی بیشترین و اکولوژیکی کمترین میزان اثرگذاری را در روابط دو کشور داشته است.
تحلیل و شناسایی ظرفیت های ژئوتوریستی و ژئوموفوسایت های شهرستان خوی
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
889 - 908
حوزههای تخصصی:
ژئوتوریسم شکلی از گردشگری است که موجب رشد و پایداری جغرافیایی منطقه، محیط زیست، فرهنگ، میراث تاریخی و زیبایی شناختی آن و همچنین بهبود زندگی ساکنین آن منطقه می گردد. هدف از این پژوهش واکاوی پتانسیل های ژئوتوریستی و مقاصد ژئومورفولوژیکی شهرستان خوی با استفاده از مدل پائوولوا و دینامیکی می باشد. مدل دینامیکی به وسیله شاخص های ارزش علمی و ارزش های مازاد آن مکان ژئوتوریستی برآورد می شود. در این مدل رقابت پذیری مقاصد و پتانسیل های ژئوتوریستی شناسایی و عوامل رقابت پذیری تعیین می گردد. براساس مدل پائوولوا نتایج حاصل نشان می دهد منطقه ژئوتوریستی خوی با بیشترین امتیازدهی در عوامل مثبت ارتقا دهنده رقابت پذیری مقاصد ژئوتوریستی شامل ثروت طبیعی با امتیاز (5/8) بوده و بیشترین مقدار درمیان گویه های منفی رقابت پذیری، کسری بودجه و عدم وجود متخصصان ماهر با امتیاز (5) بیشترین تاثیر منفی را در جذب گردشگران در منطقه ایجاد می کند همچنین طبق نتایج حاصله از مدل دینامیکی باتوجه به بررسی ارزش های علمی و مازاد طبق نظر کارشناس و گردشگر نتایج حاصل نشان داد، بیشترین امتیاز از نظر ارزش علمی تنوع در اشکال ژئومورفولوژی دارای امتیاز 23/4 در بین کارشناسان بوده و دربین ارزش مازاد بیشترین امتیاز بامجموع امتیاز 14/4 از بین کارشناسان شاخص امکان سازماندهی برای برخی از رویدادهای فرهنگی خاص محاسبه گردید. بنابراین نتیجه گیری می شود با ارزیابی و شناسایی پتانسیل های ژئوتوریستی و توسعه توانمندی ها منجر به توسعه منطقه ژئوتوریستی خوی و جذب گردشگر خواهد شد. در نهایت پیشنهاد می گردد در مطالعات آتی برای بررسی بهتر از نرم افزارهای جدیدتری هم چون هوش مصنوعی نیز استفاده گردد.
مدلسازی شناخت و تحلیل سازوکارهای سرمایه اجتماعی و اثرات آن بر پایداری اقتصاد سکونتگاه های روستایی (بخش مرکزی شهرستان جیرفت)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
450 - 469
حوزههای تخصصی:
شناخت سازوکارهای سرمایه اجتماعی در گستره برنامه ریزی و سیاست گذاری برای سکونتگاه های روستایی بسیار ارزشمند و حائز اهمیت است و در راستای برنامه های توسعه پایدار اقتصادی سکونتگاه های روستایی نقش بنیادین دارد. زیرا سرمایه اجتماعی به عنوان یکی از مؤلفه های مورد نیاز روستاییان شناخته می شود از این رو، به عنوان یک هنجار در برنامه های پایداری اقتصاد سکونتگاه های روستایی قلمداد شده است. براین اساس، پژوهش حاضر به روش کمی و توصیفی – تحلیلی در 400 خانوار نمونه تصادفی و 30 روستای نمونه از مجموع 187 روستای بخش مرکزی شهرستان جیرفت بررسی شد؛ برای ارایه چارچوب معناداری از روش مدلسازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار ایموس گرافیک رابطه میان ابعاد سرمایه اجتماعی و شاخص های پایداری اقتصاد سکونتگاه های روستایی در بخش مرکزی شهرستان جیرفت بهره گرفته شد. نتایج پژوهش آشکار ساخت، میان ابعاد سرمایه اجتماعی و شاخص های پایداری اقتصادی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین، برای بررسی رابطه بین متغیرهای پژوهش در سکونتگاه های روستایی در ناحیه مورد مطالعه از آزمون T تک نمونه ای استفاده شدکه نشان می دهد هر 6 متغیر سرمایه اجتماعی و 11 متغیر پایداری اقتصادی سکونتگاه های روستایی بررسی شده در سطح معناداری کمتر از 05/0 قرار دارند. براین بنیان، با توجه به سطح معناداری می توان گفت که رابطه معناداری بین متغیرهای سرمایه اجتماعی و پایداری اقتصادی سکونتگاه های روستایی وجود دارد. بنابراین؛ می توان گفت که سرمایه اجتماعی از ارکان بنیادین در کیفیت شاخص های پایداری اقتصادی تلقی می شود که از طریق بهبود و ارتقاء آگاهی، اعتماد، انسجام، تشکل، شبکه و روابط و مشارکت اجتماعی در افزایش میزان توسعه و پایداری روستاها کارساز است.
سنجش تأثیر حس مکان بر میزان تاب آوری اجتماعی در شهرهای جدید (مطالعه موردی: شهر جدید مهستان)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
764 - 775
حوزههای تخصصی:
حس مکان از فعالیت ها و تعاملات بین افراد و مکان ها و همچنین بین خود افراد در یک مکان خاص ناشی می شود. سطح بالای دلبستگی در میان ساکنان یک مکان، محله یا شهر بر اهمیت آن مکان برای افراد تاکید می کند، که منجر به افزایش مشارکت در فعالیت های مدنی و سیاسی و افزایش تعاملات اجتماعی شهروندان می شود. این ارتباطات عاطفی با مکان همچنین بر ظرفیت افراد برای پاسخ به تغییرات، درک خطرات و آماده شدن برای چالش های تاب آوری اجتماعی تأثیر می گذارد. این پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال است که تاثیر حس مکان بر تاب آوری اجتماعی در شهرستان مهستان چیست. روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و توسعه ای و از نظر رویکرد توصیفی- تحلیلی است. داده ها از طریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی جمع آوری شده است. تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی (شامل توزیع فراوانی، میانگین، انحراف معیار و ضریب پراکندگی) و نیز آمار استنباطی مانند مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از SPSS و AMOS استفاده شده است. جامعه آماری شامل کلیه شهروندان شهر جدید به تعداد 95746 نفر می باشد. نمونه ای متشکل از 380 نفر به صورت تصادفی مورد بررسی قرار گرفتند. یافته های تحقیق نشان می دهد که وضعیت متغیر حس فضایی در محدوده متوسط 2.51 تا 3.5 قرار می گیرد. به طور مشابه، وضعیت متغیر تاب آوری اجتماعی نیز در محدوده متوسط 2.51 تا 3.5 قرار می گیرد. تحلیل فرضیه ها با استفاده از نرم افزار AMOS نشان می دهد که تأثیر حس مکان بر تاب آوری اجتماعی در شهرستان مهستان در سطح خطای 05/0 معنادار است. همچنین ضریب مسیر مثبت (/276) بیانگر رابطه مستقیم و مثبت است.
ارائه استراتژی مناسب جهت تعیین عوامل اثربخشی اشتغال به سوزن دوزی زنان روستایی(مطالعه موردی بخش ایرندگان شهرستان خاش)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
776 - 793
حوزههای تخصصی:
امروزه با وجود خشکسالی های فراوان و مشکلات زیاد در بخش کشاورزی اکثر روستاییان به سوی شهرها در حال مهاجرت هستند. با وجود بیکاری فراوان در روستاها از صنایع دستی می توان به عنوان جایگزینی مناسب در روستاهای کشور و ایجاد اشتغال پایدار استفاده کرد. هدف این پژوهش ارائه استراتژی مناسب جهت تعیین عوامل اثربخشی اشتغال به سوزن دوزی زنان روستایی در بخش ایرندگان شهرستان خاش است. جامعه آماری تحقیق را زنان سوزن دوز بخش ایرندگان و کارشناسان(متخصصان و اساتید دانشگاه) تشکیل می دهد. که براساس آمار تعداد 911 نفر زن به عنوان عضو در تعاونی فعالیت دارند و به سوزن دوزی مشغول هستند. از میان گروه اول(سوزن دوزان) با استفاده از فرمول کوکران تعداد 270 نفر زن به عنوان حجم نمونه به صورت تصادفی طبقه بندی شده انتخاب شده است. همچنین تعداد 30 نفر به صورت تخمین شخصی به عنوان حجم نمونه در بخش کارشناسان انتخاب شده است. برای تجزیه و تحلیل یافته ها از مدل سوات استفاده شده است. همچنین برای بدست آوردن وزن گویه در سوات از ANP استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که بیشترین وزن را استراتژی WO یا همان استراتژی بازنگری یا انطباقی با وزن 170/8 دارد و الویت اول می باشد. درصد وزنی این استراتژی برابر با 26/0درصد می باشد که نسبت به سایر استراتژی ها از درصد وزنی بالاتری برخوردار است. بنابراین استراتژی پیشنهادی حاصل از تکنیک سوآت راهبرد بازنگری یا انطباقی (WO) می باشد.
ارزیابی و مطالعه تطبیقی بازآفرینی شهری در ایجاد فضاهای همگانی در کلانشهرهای تهران و پاریس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۴
135 - 154
حوزههای تخصصی:
فضاهای همگانی شهرها از مهمترین مکان ها برای شکل گیری تعاملات اجتماعی و خاطرات جمعی هستند و بازآفرینی شهری نیز یکی از مهم ترین روش های تجدید حیات این فضاها در بافت های شهری به شمار می آید. این تحقیق با مقایسه تطبیقی فضاهای همگانی حاصل از بازآفرینی شهری در تهران و پاریس، نقش عوامل مختلف مؤثر در بازآفرینی فضاهای همگانی را مورد مطالعه قرار داده است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی- تحلیلی می باشد. جمع آوری اطلاعات با روش مطالعه کتابخانه ای و اسنادی صورت گرفته و پرسشنامه بر مبنای روش دلفی تدوین گردیده -است. جهت تحلیل داده ها نیز از تکنیک TOPSIS استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که از مجموع عوامل مؤثر در بازآفرینی فضاهای همگانی، نقش عوامل کالبدی و فعالیتی (با وزن 0.186) بیشتر از عوامل دیگر می باشد. بر اساس یافته های پژوهش و امتیازهای محدوده های مورد مطالعه، می توان گفت که فضاهای همگانی حاصل از بازآفرینی در پاریس کیفیت بالاتری نسبت به فضاهای مشابه در تهران دارند و پاریس دارای برنامه مشخصی برای بازآفرینی فضاهای همگانی می-باشد، درحالی که در تهران بیشتر بازآفرینی های فضاهای همگانی به صورت موردی انجام می شود و داشتن یک برنامه مشخص برای تهران در این زمینه، ضروری به نظر می رسد.
تحلیل پایداری اجتماعی محلات و مسکن شهری به مثابه توسعه کالبدی پایدار در کلان شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظر بر اینکه مقوله مسکن از اثرگذار ترین مباحث بر فرهنگ، هویت و به طور کلی بر زندگی انسان ها است، هدف پژوهش پیش رو دستیابی به راهکارهای پایداری در مسکن حائز اهمیت است. با رشد فراوان جمعیت و به تبع آن افزایش چشمگیر نیاز به مسکن و در نتیجه روند رو به رشد صنعت ساخت وساز مسکن، بخصوص در کلان شهرها، مقوله مسکن بیشتر از بعد پایداری اقتصادی و افزایش کمی ساخت و ساز بدون توجه به کیفیت سکونت موردتوجه قرار گرفته است. پژوهش حاضر برای شناسایی مؤلفه ها و معیارهای اثرگذار بر پایداری اجتماعی مسکن شهر تبریز در دو مقیاس «محلات مسکونی» و «محیط داخلی مسکن» و با هدف ارائه راهکار هایی برای دستیابی به پایداری اجتماعی در محلات مسکونی قدیم و جدید شهر تبریز صورت پذیرفته است. در این پژوهش، ابتدا با تکنیک تحلیل محتوا به بررسی مطالعات پیشین مرتبط با مسئله پرداخته شد. پس از طبقه بندی نتایج پژوهش های پیشین، با استفاده از تکنیک دلفی از نظرات متخصصان و استادان این حوزه بهره گرفته شد. در نهایت با استفاده از روش پیمایشی-مقطعی، به تدوین پرسشنامه و سنجش میزان اهمیت مؤلفه ها و معیارهای نهایی از دیدگاه ساکنان محلات قدیم و جدیدالاحداث شهر تبریز پرداخته شد. بر اساس یافته ها، مؤلفه های «مطلوبیت کالبدی محله»، «خصوصیات فرهنگی-اجتماعی» و «کاربری و زیرساخت های اجتماعی محله» به ترتیب مهم ترین مؤلفه های اثرگذار بر پایداری اجتماعی محلات و مجموعه های مسکونی است. همچنین مؤلفه های «ارتباط مسکن با فضای باز و طبیعت زنده»، رعایت «محرمیت و حریم خصوصی» و «تنظیم شرایط محیطی مسکن» به ترتیب ازجمله تأثیرگذارترین مؤلفه ها بر پایداری اجتماعی در محیط داخلی مسکن می باشند.
نقش پیشران های کلیدیِ مؤثر بر بازآفرینی بافت های فرسوده شهر بهبهان با رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بافت های فرسوده شهری بخشی از شهرهای امروزی هستند که با مشکلات عدیده ای در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، کالبدی، محیطی و مدیریتی مواجه اند. افت منزلت اجتماعی و اقتصادی و نابسامانی های کارکردی و کالبدی این بافت ها به همراه افت شدید کیفی محیط شهری از جمله دلایلی است که سیاست گذاران و برنامه ریزان شهری را مجاب به ارائه راهبردهای نوینی در مواجهه با مسائل و مشکلات این بافت ها کرده است. در این چارچوب، متأخرین و پذیرفته ترین رویکرد مداخله در ساماندهی بافت های فرسوده، بازآفرینی معرفی شده است. هدف اصلی این پژوهش شناسایی پیشران های کلیدی مؤثر بر بازآفرینی بافت های ناکارآمد، شهر بهبهان است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و با توجه به مؤلفه های مورد بررسی، رویکرد حاکم بر آن روش توصیفی – تحلیلی و داده ها و اطلاعات پژوهش با استفاده از مطالعات اسنادی و میدانی گردآوری شده است. جامعه آماری پژوهش متشکل از 18 نفر از خبرگان و متخصصان شهری به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. سپس 28 متغییر مؤثر بر بازآفرینی بافت های فرسوده شهر، شناسایی و با نرم افزار MICMAC مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داده است که از میان 28 نیروی پیشران، توانمندسازی ساکنین، تخصیص اعتبارات مالی در قالب وام مسکن، ترویج و بسط تاب آوری شهری، مشارکت دادن مردم و گروه های ذینفع در تصمیمات، رعایت اصول و ضوابط شهرسازی، ایجاد ظرفیت جهت افزایش درآمد ساکنین بافت، توجه به بناهای باارزش قدیمی، بسترسازی جهت ورود بخش خصوصی جزو پیشران های کلیدی تأثیرگذار بر آینده بازآفرینی بافت فرسوده شهر بهبهان هستند.
مدل سازی فرونشست زمین در دشت سلماس (آذربایجان غربی) با استفاده از ANFIS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
48 - 73
حوزههای تخصصی:
دشت سلماس از محدوده های مهم کشاورزی شمال غرب کشور و استان آذربایجان غربی، محسوب می شود. این دشت در دهه های اخیر، به لحاظ برداشت بیش ازحد از آب های زیرزمینی دچار بحران شدید فرونشست زمین شده است. شناسایی مناطق مستعد فرونشست در محدوده دشت سلماس، از دیدگاه شناخت علت وقوع، مدیریت و کنترل پدیده فرونشست و همچنین جلوگیری از فرسایش خاک، از اهمیت زیادی برخوردار است. در این تحقیق، با هدف بررسی علل و ابعاد فرونشست زمین و همچنین پیش بینی مناطق مستعد به فرونشست، از مدل سیستم استنتاج عصبی فازی و برای رسیدن به هدف، از هفت عامل تأثیرگذار در پدیده فرونشست دشت (شامل: شیب زمین، ارتفاع، پوشش گیاهی، آب های زیرزمینی، فاصله از جاده، فاصله از رودخانه و فاصله از چاه های پیزومتری) استفاده شد. در روند تحقیق، اطلاعات جمع آوری شده به محیط ArcGis وارد و برای پیاده سازی مدل به نرم افزار متلب منتقل گردیدند و با استفاده از روشC-flodCV داده ها با دقت آموزش و اعتبار سنجی شدند. داده ها در چند تابع عضویت مختلف، شامل توابع عضویت ذوزنقه ای، مثلثی، گوسی، گوسی دو طرفه و تابع زنگوله ای مدل سازی شدند. نتایج بررسی ها نشان داد تابع عضویت ذوزنقه ای با ضریب همبستگی رگرسیون 0.86 و تابع عضویت گوسی با ضریب همبستگی رگرسیون 0.81 بهترین عملکرد را در شناسایی مناطق مستعد فرونشست دارند. با توجه به نتایج مطالعات در دشت سلماس، می توان گفت در طی سال های موردبررسی، مناطق شرقی و خروجی دشت با افت زیاد آب های زیرزمینی و متعاقب آن با پدیده فرونشست مواجه شده اند. همچنین بررسی های آماری نشان داد در بازه زمانی موردبررسی، آب های زیرزمینی در کل بیش از 18 متر افت سطح ایستابی داشته اند و این افت به طور متوسط در هر سال 1.23 متر گزارش شده است. در دو دهه گذشته، با محاسبه ضریب ذخیره یا تغذیه 0.03 درصدی و شرایط خشکی اقلیمی و افزایش سطح زیر کشت، این بحران در سال های اخیر به شدت تشدید شده است.
رساخوانی انگ مکانی و حقوق شهروندی از منظر جرم توزیع مواد مخدر در فضاهای بی دفاع شهری (مورد مطالعه: پارک شهید رجائی شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه جغرافیای انتظامی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
65 - 92
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: برای اندیشیدن متفاوت در مورد مصرف و خرید و فروش مواد مخدر و در نظر گرفتن مصرف کنندگان و فروشندگان مواد با همه تنوع آن ها، باید از دیدگاه کاریکاتوری، کلیشه ای و انگ انگیز مواد مخدر پرهیز کرد. مصرف مواد مخدر به افراد فقیر و بزه کار محدود نمی شود، بلکه در کل جامعه گسترده است. با این رویکرد هدف پژوهش حاضر بررسی و تحلیل عوامل و ویژگی های مکانی مؤثر بر استیگمای توزیع و گرایش به مواد مخدر در پارک شهید رجائی شهر زنجان است.
روش: ازنظر روش می توان این پژوهش را در زمره پژوهش های توصیفی-تحلیلی به شمار آورده و ازنظر کاربست نتایج نیز کاربردی محسوب نمود. نحوه گردآوری داده ها و اطلاعات از طریق مطالعات کتابخانه و روش های میدانی بوده و نمونه آماری مورد مطالعه شامل 50 نفر از شهروندان مراجعه کننده به پارک شهید رجائی شهر زنجان در یک روز عادی می گردند. تجزیه وتحلیل داده های به دست آمده نیز از طریق آزمون تی تک نمونه ای انجام یافته است.
یافته ها: یافته های پژوهش حاکی از آن است که از دیدگاه استفاده کنندگان از فضای پارک شهید رجائی شهر زنجان، مؤلفه های موقعیت مکانی و قلمرو دارای بیش ترین میزان اثرگذاری بر استیگمای توزیع و گرایش به مواد مخدر در پارک مذکور می باشد مؤلفه های حفاظت و نگهداری، فعالیت های جاری و نظارت به ترتیب در مراحل بعدی اهمیت قرار می گیرند. مؤلفه های دید و منظر، نورپردازی و دسترسی نیز بدون اثرگذاری معناداری می باشند.
نتیجه گیری: استیگمای محیطی توسط عوامل مختلفی در ذهن شهروندان ایجاد شده و سبب بروز رفتارهای متعاقب و مورد انتظار می گردد. سازوکارهای به وجود آورنده انگ به سادگی قابل مقابله نیست. زیرا پدیده استیگما تحت تأثیر عوامل متعددی قرار دارد و همین مهم سبب می گردد تا تنها برخی از مناطق شهری ازجمله فضاهای بی دفاع، مستعد پذیرش استیگما گردند. محمدی، شهرام،
ارزیابی خدمات توسعه گردشگری در روستاهای پیراشهری ایذه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیستم اطلاعات جغرافیایی با تلفیق مدل های تصمیم گیری، در حوزه های توسعه مکانی ازجمله ظرفیت های گردشگری مؤثر است. روستاهای گردشگری پیراشهری به دلیل خصوصیات و تفاوت های فضایی، در بخش خدمات متفاوت از دیگر نقاط روستایی عمل می نمایند. به واسطه همین شرایط، خدمات موردنیاز گردشگری این روستاها نیز متفاوت است. هدف این پژوهش ارزیابی خدمات موردنیاز توسعه گردشگری در روستاهای پیراشهری از طریق تلفیق مدل ویکور و تحلیل آن ها در محیط GIS است. این مطالعه در 5 روستای پیراشهری دارای قابلیت گردشگری انجام شد. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر داده های پیمایشی و مکانی است. ابتدا از طریق مدل ویکور، خدمات مورد نیاز گردشگری در روستاها شناخته و رتبه بندی شدند. سپس با استفاده از الگوریتم های موجود در GIS، تحلیل های فضایی ارائه شد. نتیجه مدل AHP تائید نمود که خدمات اقامتی با ضریب اهمیت 389/0 و سپس خدمات حمل ونقل با ضریب 186/0 به عنوان مهم ترین خدمات موردنیاز شناخته شده اند. همچنین بر اساس مدل ویکور، روستای نورآباد با وزن 857/0 در رتبه اول جهت توسعه خدمات گردشگری شناخته شده و بر اساس الگوریتم مکان مرکزی در GIS، روستای کولفرح به عنوان روستای مرکزی در زمینه خدمات گردشگری مشخص شد. علاوه بر این، الگوریتم های فضایی محیط GIS تائید نمود که روستاهای پیراشهری ازلحاظ خدمات موردنیاز گردشگری، دارای الگوی تصادفی بوده اند و خودهمبستگی فضایی میان آن ها مشاهده نشده است. درنتیجه باید بر اساس اولویت بندی ارائه شده، توسعه خدمات برای آن ها برنامه ریزی و اجرایی شود.
نقش حمل ونقل هوشمند در توسعه اقتصادی و اجتماعی شهر، مطالعه موردی: شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۸۳
67 - 89
حوزههای تخصصی:
نظریه توسعه پایدار شهری یکی از شاخصه های رسیدن به توسعه پایدار را گسترش حمل و نقل عمومی کارآمد در شهرها می داند؛ چراکه سامانه های حمل ونقل نقش بسزایی در پیشبرد نظام توسعه شهری در چارچوب توسعه پایدار دارند، امّا مشکلات مربوط به حمل ونقل باعث شده تا تأمین حمل ونقل ایمن و کارا یکی از مهم ترین مسائل پیش روی اغلب کشورها باشد؛ لذا لازم است به توسعه زیرساخت های حمل ونقل و گونه های مختلف آن توجه بیش تری شود. براین پایه، پژوهش حاضر قصد دارد نقش حمل ونقل هوشمند به خصوص تاکسی های اینترنتی را در توسعه اقتصادی- اجتماعی -پایدار شهری مورد مطالعه قرار دهد که براساس هدف جزء تحقیقات کاربردی و برمبنای ماهیت و روش جزء تحقیقات توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش، شهر تهران می باشد که اعضای آن از میان نمونه های دردسترس جهت مطالعه و بررسی انتخاب شده اند. داده ها به دو صورت میدانی و کتابخانه ای جمع آوری و با استفاده از نرم افزار ، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین شاخص توسعه اقتصادی و امکانات حمل و نقل هوشمند و همچنین شاخص توسعه اجتماعی- فرهنگی با خدمات حمل و نقل هوشمند، هیچ همبستگی معناداری وجود ندارد. در بررسی تفکیکی شاخص ها، بیش ترین تاثیر تاکسی های اینترنتی در بعد اقتصادی بر ایجاد فرصت شغل جانبی است و در بخش تاثیرات اجتماعی- فرهنگی نیز بیش ترین تاثیرات بر کیفیت زندگی مردم شهر، صرفه جویی در زمان شهروندان و مسافران و عدالت فضایی شهر؛ یعنی دسترسی به خدمات و امکانات تاکسی اینترنتی در هر زمان و مکان و برای همه بوده است.
تحلیل اثرات خشکسالی بر تغییرات سطح آب دریاچه های بختگان، طشک و مهارلو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اطلاعات جغرافیایی سپهر دوره ۳۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۳۰
139 - 159
حوزههای تخصصی:
خشکسالی یکی از مهم ترین مخاطرات اقلیمی است که تأثیرات زیادی بر بخش های مختلف طبیعی و فعالیت های انسانی دارد. از مهم ترین اثرات خشکسالی تأثیر آن بر کاهش آب های سطحی در حوضه های آبریز است که نهایتاً با کاهش ورودی رودخانه ها به دریاچه ها، سبب خشک شدن تدریجی آنها می شود. بر این اساس در پژوهش حاضر سعی بر آن شده است تا اثر خشکسالی بر روی دریاچه های بختگان، طشک و مهارلو استان فارس در طی دوره 2021-2000 مورد بررسی قرار گیرد. برای این منظور از تصاویرماهواره لندست 5 تا 8 استفاده شده است. هم چنین به منظور پایش خشکسالی از شاخص پالمر استفاده شده و بر اساس این شاخص فراوانی و شدت وقوع خشکسالی در ایستگاه های منتخب برای هر سه دریاچه استخراج شده است. به منظور برآورد مساحت دریاچه ها، از شاخص استخراج خودکار آب (AWEI) بهره گرفته شده است. نتایج حاصل از ارزیابی خشکسالی نشان می دهد که در 22 سال مورد مطالعه، در دو ایستگاه منتخب طشک و بختگان 15 سال و در ایستگاه منتخب مهارلو 14 سال خشکسالی با شدت های مختلف اتفاق افتاده است. طولانی ترین خشکسالی با تداوم شش ساله بین سال های 2008 تا 2013 به وقوع پیوسته که در این دوره سطح آب دریاچه ها به شدت کم شده است. تحلیل تغییرات سطح آب در این دریاچه ها نیز نشان داد که بیشترین مساحت دریاچه ها را رودخانه های فصلی به خود اختصاص داده اند. این موضوع نشان می دهد سطح آب این دریاچه ها به شدت از بارش های فصلی تبعیت می کند. در بررسی تصاویر ماهانه نیز مشخص شد در هر سه دریاچه سطح آب فصلی در بین ماه های آبان تا اردیبهشت افزایش پیدا می کند. میزان ماندگاری آب فصلی نسبت به سال های مختلف در دریاچه ها متفاوت بوده ولی میزان آن به طور کلی بین 3 تا 7 ماه است.
تحلیل اثرات تنوع معیشتی بر روی تاب آوری خانوارهای روستایی در مواجه با تغییرات آب و هوایی مطالعه موردی: روستاهای پیرا شهری شهر دهدشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف تحقیق حاضر بررسی وضعیت تنوع معیشتی و اثرات آن برافزایش تاب آوری روستاهای موردمطالعه است. روش پژوهش: نوع تحقیق کاربردی و ازنظر ماهیت توصیفی، تحلیلی می باشد. روش گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه و صورت گرفته و برای تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون، T تک نمونه ای و تحلیل مسیر) استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق خانوارهای روستاهای پیرا شهر شهر دهدشت می باشد. برای تعیین حجم نمونه روستاها به صورت تصادفی از فرمول کوکران 21 روستا تعیین گردیده است، روستاهای انتخاب شده دارای 3538 خانوار می باشد. برای محاسبه حجم نمونه در بین خانوارها با استفاده از فرمول کوکران تعداد 358 نمونه انتخاب و نمونه گیری به صورت تصادفی انجام شده است. یافته ها: نتایج تحقیق نشان می دهد، بین تنوع معیشتی و تاب آوری خانوارهای روستایی رابطه مستقیم و معنادار وجود دارد، بر اساس ضریب همبستگی به دست آمده (799/0) و سطح معناداری آزمون (000/0) می توان گفت با افزایش تنوع معیشتی، تاب آوری خانوارهای روستایی در برابر خشکسالی افزایش پیدا می کند. همچنین نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان می دهد، ریسک پذیری با اثرات کلی 200/0 کمترین تأثیر و دارایی و پس انداز با اثرات کلی 479/0 بیشترین تأثیر را بر تاب آوری خانوارهای روستایی در منطقه مطالعه داشته است. نتیجه گیری: افزایش تنوع معیشتی منجر به افزایش توانایی خانوارها در امر مقابله با تحولات ناشی از تغییرات آب و هوایی می شود.از این رو، اقداماتی که به تقویت تنوع معیشتی و در نتیجه تاب آوری خانوارهای روستایی منجر می شوند، باید از اولویت های برنامه های توسعه روستایی باشند. فعالیت هایی چون ترویج فنون کشاورزی متنوع، افزایش دسترسی به امکانات بیمه، تقویت سرمایه اجتماعی، ارتقاء فن آوری های کشاورزی و ترویج استفاده بهینه از منابع طبیعی، می توانند از جمله اقدامات مؤثر برای افزایش تنوع معیشتی و بهبود تاب آوری خانوارهای روستایی باشند.
سازوکارهای انتقال رطوبت دریای عرب در خشکسالی ها و ترسالی های فراگیر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر بر اساس یک آستانه فضایی، خشکسالی ها یا ترسالی هایی که حدود 75 درصد و بیشتر ایستگاه های مطالعه شده (63 ایستگاه همدید) را در دوره سرد سال (اکتبر-آوریل) و در بازه زمانی 31 ساله (2016-1986) درگیر خود کرده بودند به عنوان خشکسالی ها یا ترسالی های فراگیر تعریف شدند. در این پژوهش از متغیرهای شبکه بندی جوّی همچون ارتفاع ژئوپتانسیل، چرخندگی نسبی، پوشش ابر پایین، پوشش ابر میانی و پوشش ابر بالا (اخذ شده از تارنمای مرکز اروپایی پیش بینی های میان مدت جوّی ECMWF) استفاده و سازوکار های مختلف انتقال رطوبت دریای عرب در زمان وقوع خشکسالی ها و ترسالی های فراگیر ایران نیز بررسی شده است. نتایج نشان داد که در هر فصل الگوهای خاصی در انتقال رطوبت این دریا نقش دارد. در فصل پاییز تأخیر در جابه جایی جنوب سوی کم ارتفاع مونسونی جنوب آسیا باعث می شود که انتقال رطوبت این دریا به داخل ایران مختل و درنهایت، منجر به خشکسالی های فراگیر ایران شود. در فصل زمستان زمانی که پرارتفاع حرارتی آسیایی در قوی ترین حالت خود قرار می گیرد، زبانه غربی آن گسترش و با پرارتفاع دینامیکی اقیانوس اطلس، کل آسیای مرکزی، خاورمیانه و شمال آفریقا را فرا می گیرند. در این شرایط پرارتفاع مستقر بر روی شبه جزیره عربستان، موقعیت غربی تری به خود می گیرد که این موقعیت جدید ازطرفی، باعث اختلال انتقال رطوبت دریای عرب به داخل ایران می شود و از طرف دیگر، زمستان های خشک فراگیر را برای ایران به وجود می آورد. در فصل بهار کم ارتفاع تبت و پرارتفاع اقیانوس اطلس مهم ترین بازیگران اقلیم جنوب غرب آسیا هستند. تقویت زبانه غربی کم ارتفاع فلات تبت و گسترش آن بر روی نیمه شرقی دریای عرب باعث جابه جایی غرب سوی پرارتفاع مستقر بر روی عربستان می شود که نتیجه آن خشکسالی های فراگیر برای ایران خواهد بود.
ارزیابی و بهینه سازی اتصال هیدرولوژیکی با هدف مدیریت منابع آب در حوزه آبخیز سامیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی فضایی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۴)
115 - 138
حوزههای تخصصی:
کمبود منابع آب در برخی از استان ها به یک بحران تبدیل شده است. بر همین اساس، به تازگی توجه ویژه ای به اتصال ساختاری و عملکردی شبکه های رودخانه و منبع اصلی تأمین آب (به عنوان یکی از راه حل های مدیریتی در مقیاس حوزه آبخیز) شده است. با وجود این، به اتصال هیدرولوژیکی در ایران هنوز به طور کافی توجه نشده است؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف ارزیابی و بهینه سازی اتصال هیدرولوژیکی در شبکه رودخانه حوزه آبخیز سامیان برای حفاظت و مدیریت بهتر منابع آب و بهبود عملکرد هیدرولوژیکی انجام شد. نتایج نشان داد که شبکه هیدرولوژیکی رودخانه با طول کلی 73/1254 کیلومتر 173 یال و 176 گره دارد. همچنین، نسبت یال به گره (β)، اتصال گره به یال (γ)، شاخص یکپارچگی اتصال (IIC) و سنجه احتمال پیوستگی (PC) به ترتیب برابر با 983/0، 331/0، 66/5 و 151/1 به دست آمد. علاوه بر این، ساختار هیدرولوژیکی در مناطق دشتی به صورت ضعیف ارزیابی شد. در این میان، مهاجرت مرکز ثقل گردش آب پس از بهینه سازی برای سطح های مختلف اتصال هیدرولوژیکی به جنوب حوزه آبخیز انتقال پیدا کرده است. نتایج حاصل از محاسبه نسبت یال به گره (β) و اتصال گره لبه (γ) نشان داد که پیچیدگی داخلی شبکه مسیر با افزایش سطح بهینه سازی افزایش می یابد. همچنین، افزایش سطح بهینه سازی از 1 تا 4 باعث افزایش تعداد مسیرهای اتصال آب در حوزه آبخیز، پیچیدگی شبکه رودخانه و شاخص پیوستگی هیدرولوژیکی (IIC) شده است بنابراین پیشنهاد می شود اتصال هیدرولوژیکی در حوزه آبخیز سامیان تا سطح 4 بهینه سازی شود.
مدل سازی نامانایی فضایی اثرگذاری متغیرهای کلیدی مؤثر بر توزیع فضایی مدارس با استفاده از رگرسیون وزنی جغرافیایی (نمونه موردی: شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۲
195 - 216
حوزههای تخصصی:
امروزه عدم توجه به پراکنش صحیح مراکز آموزشی در شهرها، مشکلات عدیده ای را برای شهروندان و دانش آموزان به وجود آورده است. به همین دلیل، شناسایی الگوی توزیع فضایی مدارس و عوامل کلیدی مؤثر برآن، اهمیت زیادی دارد. این پژوهش از لحاظ روش از نوع توصیفی-تحلیلی بوده و هدف آن تبیین تأثیر نامانایی متغیرهای کلیدی مؤثر، بر توزیع مدارس در محلات شهر اردبیل می باشد. برای رسیدن به این هدف، از تحلیل رگرسیون حداقل مربعات معمولی و رگرسیون وزنی جغرافیایی در نرم افزار « ArcGIS» استفاده شده است. رابطه بین توزیع فضایی مدارس و توزیع فضایی جمعیت در شهر اردبیل، با رگرسیون حداقل مربعات معمولی انجام شده و با توجه به نتایج، متغیرهای کلیدی مؤثر در توزیع فضایی مدارس شناسایی شده اند. ضریب تأثیر هر کدام از متغیرهای کلیدی در توزیع مدارس، با هر دو نوع رگرسیون محاسبه شده و نقشه های به دست آمده از ضرایب مذکور، با توابع تحلیلی«GIS» مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج به دست آمده از پژوهش نشان می دهد که توزیع مدارس در شهر اردبیل از توزیع جمعیت پیروی نکرده بلکه عوامل فرهنگی، مذهبی و ورزشی دارای اثرات بیشتری در این توزیع بوده اند. به طوری که متغیر کاربری های فرهنگی و مذهبی در نواحی قدیم ساخت و سکونتگاههای غیر رسمی آن مانند سلمان آباد، میراشرف و کریم آباد، بیشترین تأثیر و در نواحی و شهرک های جدیدالاحداث، کمترین تأثیر را بر توزیع فضایی مدارس داشته است. توزیع فضایی مدارس براساس متغیر ورزشی نیز نشان می دهد که محلات بعثت، ابوطالب و شهرک سبلان فاز 2 بیشترین تأثیرپذیری را داشته اند. همچنین بیشترین عدم تناسب بین تراکم جمعیت و توزیع مدارس، در محلات مرکزی شهر دیده می شود که عمدتا در قلمرو جغرافیایی منطقه یک شهرداری قرار دارند.
پارادایم نوین توسعه درون زای جدید روستایی: یک تحلیل موضوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
208 - 225
حوزههای تخصصی:
پارادایم توسعه درون زای روستایی یکی از جدیدترین ایده های فلسفی است که توانسته بخش مهمی از مطالعات روستایی را به خود اختصاص دهد. بااین حال، هنوز درک عمیقی از جنبه های مختلف این پارادایم جدید وجود ندارد. هدف از این مطالعه بررسی جنبه های مختلف پارادایمی توسعه روستایی درون زا جدید است. به نحوی که این مقاله به تکمیل روایت های موجود پیرامون پارادایم نوظهور می پردازد. این مطالعه به مرور نظام مند و تحلیل موضوعی 47 متن با استفاده از دستورالعمل PRISMA پرداخته است. بررسی این متون منجر به شناسایی 4 موضوع اصلی و 18 موضوع فرعی شد. نتایج نشان می دهد که بخش قابل توجهی از ادبیات توسعه درون زای جدید روستایی در اروپا تولید شده است. محوریت اصلی مطالعات، موضوعات هستی شناسی برساختی و معرفت شناسی ترکیبی را پوشش می دهند و مطالعات کمتر به اخلاقیات و اقدامات فرایندی - ارتباطی پرداخته اند. نتایج موضوعی نشان می دهد که پارادایم توسعه درون زای جدید روستایی ازلحاظ مشخصات پارادایمیک از دو پارادایم قبلی توسعه برون زا و توسعه درون زا عبور کرده است. مهم ترین درس آموزه این پارادایم را می توان گفت که در نظر گرفتن تأثیر متقابل بین بازیگران محلی، نهادها و نیروهای خارجی درون شبکه ها در شکل گیری سیاست های توسعه روستایی است که می تواند درک عمیق تری از فرایند توسعه روستایی برای ما به ارمغان بیاورد. بااین حال، به کارگیری این پارادایم جدید مستلزم بررسی دقیق ویژگی ها و پویایی های منحصربه فرد هر منطقه روستایی است.
اقلیم شناسی مناطق خشک و نیمه خشک ایران مرکزی
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
498 - 517
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، اقلیم شناسی مناطق خشک و نیمه خشک در ایران مرکزی با استفاده از روش های آماری تحلیل-عاملی و تحلیل خوشه ای است. بدین منظور، از داده های 13 متغیراقلیمی در 14 ایستگاه سینوپتیک در بازه زمانی 44 ساله از سال 1355 تا 1398شمسی استفاده شد و ماتریسی به ابعاد 14×13 که سطرها؛ عناصر اقلیمی و ستون ها؛ تعداد ایستگاه ها هستند، ایجاد گردید. جهت تعمیم داده های ایستگاهی به پهنه ای نیز، شبکه ای با یاخته های km 15×15 در ایران مرکزی تشکیل شد و ماتریسی با ابعاد 14×446 که سطرها؛ یاخته های رقومی و ستون ها؛ تعداد ایستگاه ها را نشان می دهد، به دست آمد که مبنای محاسبات در تحلیل عاملی با چرخش واریماکس و تحلیل خوشه ای با ادغام وارد، بوده است. نتایج حاصل از ارتباط سنجی ارتفاع با متغیرهای اقلیمی حاکی از این است که در ایران مرکزی، رابطه مستقیم و معنی داری بین این دو عامل برقرار است اما به علت تأثیر عوامل محلی و کلان مقیاس اقلیمی، این ارتباط در سرتاسر پهنه یکسان نیست و گاهاً لانه گزینی اقلیمی را به وجود می آورد. همچنین نتایج نشان داد که 4 عامل اصلی و اثرگذار که اقلیم ایران مرکزی را می سازند به ترتیب عبارتند از: بارش، دما، رطوبت و توفان گردوخاک. این عوامل، 2/86% از رفتاراقلیمی این پهنه را تبیین می کنند. بارش با 35%، مهمترین عنصراقلیمی اثرگذار در این پهنه است که غالباً در مناطق سردکوهستانی و ارتفاعات حاکمیت دارد. دما با 3/27% در بیابان های مرکزی و کناره های کویرلوت در کاشان، خوروبیابانک، بم و لار نقش آفرین است. رطوبت با 3/15% در بخش هایی از مناطق گرم ومرطوب جنوبی در بافت، آباده و داران اصفهان موثر است. توفان های گردوخاک با 8/8%، کم ترین عامل اثرگذار در اقلیم ایران مرکزی است که به صورت پراکنده در خوروبیابانک، بافق، یزد و کاشان رخنمون بیشتری دارد. همچنین با انجام تحلیل خوشه ای، 4 ناحیه اقلیمی متمایز در ایران مرکزی تحت عنوان ناحیه بارشی؛ ناحیه سردکوهستانی؛ ناحیه گرم وخشک؛ احیه بسیارگرم وخشک بادی شناسایی گردید.
شناسایی عوامل موثر بر فرآیند مدیریت دانش در سازمان جهاد کشاورزی استان همدان (دیدگاه کارشناسان بخش ترویج کشاورزی)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
518 - 533
حوزههای تخصصی:
در طی قرن اخیر که در آن تمامی تلاش ها بر پایه اقتصاد دانش محور است، توجه به سرمایه های فکری و بحث مدیریت دانش در تمامی سازمان ها به خصوص سازمان های دانش محور از جمله سازمان جهاد کشاورزی مطرح است و پرداختن به آن حائز اهمیت است، بطوری که در سراسر جهان مطالعات و پژوهش های کثیری در این زمینه انجام گرفته شده است، زیرا مدیریت دانش همانند اهرمی است برای کسب مزیت رقابتی در بین سازمان ها، همچنین شیوه ای است برای بهره وری، بهبود عملکرد و کاهش هزینه ها و نهایتاً بهینه سازی دانش سازمان برای افزایش عملکرد. در این مقاله تلاش شده است تا عوامل موثر بر فرآیند مدیریت دانش در سازمان جهاد کشاورزی استان همدان، از دیدگاه کارشناسان بخش ترویج مورد بررسی قرار گیرد. بر اساس نتایج، بین دیدگاه مروجان در زمینه برخی متغیرهای موثر بر فرآیند مدیریت دانش بر حسب سن و سطح تحصیلات تفاوت آماری معنی داری وجود داشت، اما بر حسب وضعیت استخدامی، تفاوت آماری معنی داری مشاهده نشد. همچنین بر اساس نتایج تحلیل عاملی، متغیرهای موثر بر فرآیند مدیریت دانش به پنج عامل: توانمندسازی منابع انسانی، سیاست گذاری، زیرساخت فنی، برنامه ریزی و اجرایی( تخصصی- مهارتی) تقسیم شده اند.