فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۷٬۰۱۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
شکاف بین نظریه و عمل همیشه مورد مناقشه نظریه پردازان و کاروران بوده است. کاروران توسعه منابع انسانی از زمان شکل گیری این رشته در رابطه با مشکل تئوری های غیرعملی در زمینه سازمانی شکایت داشته و از سویی، محققان حوزه توسعه منابع انسانی نیز از عمل غیرتئوریک در این حوزه ابراز نگرانی کرده اند. از این رو، دانش عملی موضوع است که به منظور حل این مساله مورد بررسی صاحب نظران قرار گرفته است. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی توسعه دانش عملی کاروران توسعه منابع انسانی انجام شد. برای انجام پژوهش از روش کیفی و برای جمع آوری اطلاعات از راهبرد مصاحبه استفاده گردید. میدان مطالعه، تمامی کاروران توسعه منابع انسانی در نظام اداری کشور بودند که با استفاده از روش نموه گیری هدفمند و راهبرد نظری با 24 نفر از آن ها مصاحبه نیمه ساخت یافته صورت گرفت. برای تحلیل اطلاعات از روش کدگذاری معنایی (باز و محوری) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که توسعه دانش عملی از یک الگوی چرخه ای تبعیّت می کند که دارای شش گام اصلی است. این شش گام در دو محور صلی "دانستن" و "انجام دادن" قرار گرفتند. در محور دانستن سه گام دریافت، انطباق سازی و جستجو و در محور انجام دادن سه گام مشروعیت بخشی، بازآرایی و برگردان قرار دارد. توجه به این چرخه می تواند باعث توسعه فردی و سازمانی شده و سیستم اجتماعی علم و سیستم اجتماعی عمل را به هم نزدیک تر سازد و برونداد نهایی آن شکل گیری و توسعه دانش عملی برای کاربرد کاروران توسعه منابع انسانی در مواجهه با مشکلات و مسائل روزمره است.
تأثیر رفتارهای رهبری هم افزا بر پنهان سازی دانش معلمان شهر کاشان: نقش میانجی اجتماع یادگیری حرفه ای و آوای سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت راهبردی دانش سازمانی سال ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۶
11 - 28
حوزههای تخصصی:
هدف: پنهان سازی دانش یک پدیده نسبتاً رایج در سازمان های آموزشی است که آثار مخربی دارد. معلمان ممکن است به دلایل مختلفی، دانش مربوط به شغلشان را با دیگر همکاران به اشتراک نگذارند و در بعضی از موارد، دانش را از آ نها پنهان کنند. ازاین رو ضرورت دارد سازه های مؤثر بر کاهش پنهان سازی دانش مورد بررسی قرار گیرد؛ لذا هدف پژوهش، بررسی نقش میانجی اجتماع یادگیری و آوای سازمانی در رابطه بین رفتارهای رهبری هم افزا با رفتارهای پنهان سازی دانش معلمان بود.روش پژوهش: نوع مطالعه، توصیفی - همبستگی و جامعه آماری، شامل معلمان شهر کاشان به تعداد 3244 نفر بود که حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، 358 نفر بدست آمد. ابزار پژوهش، چهار پرسشنامه رهبری هم افزا، پنهان سازی دانش، آوای سازمانی و اجتماع یادگیری بود. پایایی پرسشنامه ها از طریق آلفای کرونباخ برای رهبری هم افزا 75/0، پنهان سازی دانش 81/0، آوای سازمانی 89/0 و اجتماع یادگیری 72/0 برآورد شد.یافته ها: میانگین متغیر پنهان سازی دانش، پایین تر از نمره ملاک و میانگین متغیرهای رهبری هم افزا، آوای سازمانی و اجتماع یادگیری حرفه ای بالاتر از نمره ملاک بود. رفتارهای رهبری هم افزا، آوای سازمانی معلمان و اجتماع یادگیری حرفه ای معلمان روی رفتارهای پنهان سازی دانش، تأثیر منفی و معنادار و رفتارهای رهبری هم افزا روی آوای سازمانی و اجتماع یادگیری حرفه ای معلمان تأثیر مثبت و معنادار دارد.نتیجه گیری: نتایج حاصل از این فرضیه را می توان این گونه تبیین نمود هنگامی که مدیر مدرسه ای که به کاربست مؤلفه های رویکرد هم افزا در رهبری برای سازمان خود پایبند باشد، همکاری و هم افزایی حاصل از آن را در صدر اولویت های خود قرار می دهد، از مکانیزم های مختلف استفاده می نماید تا معلمان را برانگیخته کرده و تمایل به همکاری را در آنها بیدار نماید. رﻫﺒﺮان هم افزا می توانند از ﻃﺮیﻖ ﺑﺮﻗﺮاری ارﺗﺒﺎط دو ﺳﻮیﻪ ﺑﺎ معلمان و ایﺠﺎد انگیزه در آنان و قراردادن پاداش و امتیازاتی ﺑﺮای معلمان در اﻧﺠﺎم وﻇﺎیﻒ و فعالیت های ﺳﺎزﻣﺎﻧی، از ظرفیت ها و توانایی های ﺑﺎﻟﻘﻮه ﻣﻮﺟﻮد در آنﻫﺎ در ﺟﻬﺖ رﺳیﺪن ﺑﻪ اﻫﺪاف ﺳﺎزﻣﺎﻧی اﺳﺘﻔﺎده کﻨﻨﺪ و از ایﻦ ﻃﺮیﻖ ﻣﻮﺟﺐ کﺎرﺑﺮد داﻧﺶ و ﺗﺴﻬیﻢ آن در ﻣیﺎن اعضا شوند.اصالت/ارزش: ضروری است که مدیران آموزش و پرورش از طریق برنامه های آموزشی سازمانی، به مدیران مدارس القا کنند که آنها نباید صرفاً در نقش مدیریت باقی بمانند. در عوض، آنها باید به سمت نقش های رهبری مانند رهبری هم افزایی حرکت کنند و با افزایش جوامع یادگیری و گوش دادن به صدای سازمانی معلمان، سطح همکاری معلمان را افزایش داده و زمینه را برای اشتراک دانش فراهم کنند.
طراحی الگوی نهادینه کردن عدالت اجتماعی در سازمان های دولتی ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
نابع انسانی تحول آفرین سال ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۲
121 - 143
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: عدالت اجتماعى از دغدغه هایی است که لازمه آن رفع نابرابری ها از طریق نهادینه سازی است. هدف این پژوهش، طراحی الگوی نهادینه کردن عدالت اجتماعی در سازمان های دولتی ایران می باشد.
نقش رهبری تنوع گرا در تاب آوری و چابکی سازمانی: با تأکیدبر نقش میانجی اشتراک گذاری دانش و اعتماد سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رفتار سازمانی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
131 - 169
حوزههای تخصصی:
این مطالعه سعی دارد بینشی درمورد سبک رهبری مرتبط با تنوع سازمانی ارائه دهد. به طورخاص، این مطالعه براساس نمونه ای متشکل از 130 نفر از مدیران، رؤسا، معاونین و کارشناسان شعب بانک سپه شرق تهران با اقلیت قومیتی، فرهنگی، قومیتی و مذهبی، بررسی می کند چگونه رهبری تنوع گرا بر تاب آوری و چابکی سازمانی تأثیرگذار است. این مطالعه همچنین اشتراک گذاری دانش و اعتماد سازمانی را در ارتباط بین سبک رهبری تنوع گرا و تاب آوری و چابکی سازمانی به عنوان نقش میانجی درنظر گرفته است. بدین ترتیب، با هدف بررسی ارتباط بین متغیرهای مذکور، پرسشنامه ای متشکل از 45 گویه میان 130 نفر از مدیران، رؤسا، معاونین و کارشناسان به عنوان نماینده کلیه کارکنان بانک سپه، به روش نمونه گیری تصادفی ساده توزیع شد و تعداد 92 پرسشنامه تکمیل شده برگشتی تحت پوشش SEM- PLS قرار گرفت.در بخش استنباطی، نتایج آزمون پایایی با استناد به نتایج دو شاخص آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی، روایی همگرا با استناد به نتایج بارهای عاملی و شاخص AVE و روایی واگرا با استناد به نتایج شاخص فورنل و لارکر و شاخص HTMT، قابل قبول و مورد تأیید است. نتایج به دست آمده درمورد آزمون فرضیه های تحقیق، حاکی از آن است رهبری تنوع گرا تأثیر مستقیم و مثبتی بر اعتماد سازمانی، اشتراک گذاری دانش، چابکی و تاب آوری سازمانی دارد. به طوری که قوی ترین تأثیر رهبری تنوع گرا بر اعتماد سازمانی بوده است. درخصوص تأثیر غیرمستقیم رهبری تنوع گرا نتایج مشخص کرد اشتراک گذاری دانش نتوانسته است رابطه بین رهبری تنوع گرا، چابکی و تاب آوری سازمانی را میانجی گری کند. ازطرفی، تأثیر غیرمستقیم رهبری تنوع گرا بر چابکی سازمانی ازطریق نقش میانجی اعتماد سازمانی نیز مورد تأیید قرار نگرفت. درحالی که تأثیر غیرمستقیم رهبری تنوع گرا بر اشتراک گذاری دانش و تاب آوری سازمانی ازطریق نقش میانجی اعتماد سازمانی مثبت و معنادار بوده است.
بررسی جایگاه آموزش تلفیقی به منظور توسعه نیروی انسانی در دانشگاه پیام نور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و توسعه منابع انسانی سال ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۰
184 - 207
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش، بررسی جایگاه آموزش تلفیقی به منظور توسعه نیروی انسانی در دانشگاه پیام نور بود. برای انجام پژوهش از روش توصیفی- پیمایشی استفاده شد. جامعه آماری تحقیق شامل3700 نفر از اعضای هیأت علمی دانشگاه پیام نور در سال تحصیلی1402-1401 بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 302 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار اصلی جمع آوری اطلاعات، دو پرسشنامه محقق ساخته بود که بعد از نظرسنجی به ترتیب برای آموزش تلفیقی پنج بعد مبانی پداگوژیکی، روش شناسی، فن آوری، سبک های یادگیری و استراتژی سازمانی با 40 شاخص و آلفای کرونباخ 903/0 و برای توسعه نیروی انسانی پنج بعد دانش و آگاهی، نگرش و بینش، مهارت ورزی، تفکر خلاقانه و رضایت شغلی با 39 شاخص و آلفای کرونباخ 893/0 بدست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از آزمون رگرسیون سلسله مراتبی و معادلات ساختاری مبتنی بر بسته نرم افزاری SPSS21استفاده شد. نتیجه اولیه پژوهش نشان داد که آموزش تلفیقی بر توسعه نیروی انسانی و ابعاد آن اثرگذار بوده است. به عبارتی، آموزش تلفیقی در سطح آلفای 05/0 به ترتیب بر ابعاد دانش و آگاهی(573/0) بینش(510/0)، رضایت شغلی(362/0)، تفکر نقادانه(351/0) و مهارت ورزی(241/0) اثرگذار بوده است. نتیجه نهایی پژوهش نیز نشان داد، از آنجا که مقدار خی دو نسبت به درجه آزادی(19/19.89 ) برابر با 05/1 کوچکتر از 3، شاخص نیکویی برازش برابر با 97/0و شاخص نیکویی برازش تعدیل شده برابر با93/0 بزرگتر از 90 درصد استاندارد، مقدار ریشه خطای میانگین مجذورات تقریبی برابر با 0029/0کوچکتر از سطح معناداری استاندارد01/0و مقدار ارزش بحرانی برابر با 38321/0 بزرگتر از سطح معناداری استاندارد 05/0 بوده که از یک سو، بیانگر برازش خوب مدل بوده و از سوی دیگر، بیان کننده رابطه علی بین آموزش تلفیقی و توسعه نیروی انسانی بوده است.
آینده پژوهی پایداری منابع انسانی در صنعت فولاد: تحلیلی بر تسهیل توسعه پایداری از طریق راهبرد یادگیری دوجانبه گرایانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه، آینده پژوهی پایداری منابع انسانی در صنعت فولاد براساس تحلیل راهبرد یادگیری دوجانبه گرایانه می باشد. این مطالعه به لحاظ نوع نتیجه، کاربردی تلقی می شود و از منظر هدف، در دسته مطالعه های اکتشافی جایگذاری می گردد که با استفاده از مدل های کمی و کیفی اجراء شده است. مطالعه حاضر از یک نوع روش تحقیق تبعیت نمی کند، بلکه به فراخور هر بخش، روش مجزایی را در مسیر پاسخ به سوال های تدوین شده بکار می برد. لذا می توان براساس ماهیت جمع آوری، این مطالعه را در دسته پژوهش های آمیخته قرار داد. جامعه آماری در بخش کیفی 12 نفر از خبرگان در عرصه ی مدیریت دولتی بودند و در بخش کمی 25 نفر از مدیران منابع انسانی شرکت های فعال در صنعت فولاد در این مطالعه مشارکت داشتند. نتیجه ی این مطالعه در بخش کیفی از وجود 3 مقوله؛ 13 مولفه و 47 مضمون جهت توسعه پایداری منابع انسانی حکایت داشت که براساس تحلیل دلفی مورد تأیید قرار گرفت. سپس با انتخاب 2 عامل از مجموع مولفه شناسایی شده به عنوان مبنای سناریوپرداری، 7 مضمون شناسایی شده به عنوان زیر عوامل سناریوسازی مورد بررسی قرار گرفتند. نتیجه کسب در بخش کمی از وجود 4 سناریو با وضعیت مطلوب حکایت دارد که مهمترین آن، ماتریس سیسنوسی توابع یاضی تحت عبارت توضیحی، ماتریس دانش محور می باشد که براساس بعد فرهنگ در یادگیری دوجانبه می تواند به تقویت پایداری منابع انسانی در صنعت فولاد کمک نماید.
هوش مصنوعی درمقابل روش های هدایت انسانی در ارزیابی استخدام منابع انسانی: فراترکیب مزایا و معایب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت منابع انسانی پایدار سال ۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱
214 - 191
حوزههای تخصصی:
انتخاب بهترین ها برای استخدام منابع انسانی در سازمان ها همواره یک چالش اساسی بوده است. امروزه با افزایش دانش ما از پیچیدگی های عملکرد انسان ها، ارزیابی آن ها دشوارتر از گذشته شده است. در این میان با پیشرفت و فراگیرشدن هوش مصنوعی، ارزیابی مبتنی بر هوش مصنوعی افزایش روزافزون دارد؛ اما مانند هر فرآیند نوظهوری، مزایا و معایب آن واضح نیست. تحقیقات مختلف، با نگاه های مختلف این موضوع را دنبال کرده اند؛ اما هدف این پژوهش فراترکیبی بر مزایا و معایب استفاده از هوش مصنوعی درمقایسه با دیگر روش های هدایت انسانی در ارزیابی برای استخدام منابع انسانی در سازمان ها است. با روش فراترکیب به تحلیل نظام مند یافته های پژوهشی پیشین پرداخته شد. پرکاربردترین روش های ارزیابی به ترتیب قضاوت مدیریت، استخدام سنتی، فناوری های آنلاین، تصویر کارفرما و اطلاعات جمعیت شناختی شناسایی شد. مهمترین معایب این روش ها به ترتیب، عدم طراحی درست، نابرابری و تبعیض و مزایای آن کاهش حجم کار، فرصت های شغلی و جذب بهترین ها شناسایی شد. درمقابل، بکارگیری هوش مصنوعی در ارزیابی منابع انسانی دارای چالش های عدم پذیرش، تصمیم گیری فناوری محور و امنیت اطلاعات و مزایای بهبود تصمیم گیری، بهبود در فرایند استخدام و کاهش زمان و هزینه است.
ارائه مدل رهبری تعالی گرا در دانشگاه های علوم پزشکی کشور (با استفاده از تکنیک کیفی تحلیل مضمون)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات توسعه و مدیریت منابع دوره ۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
13 - 26
حوزههای تخصصی:
در جهان کنونی مدیران جهت اداره ی سازمان ها به پارادایم جدیدی در حوزه ی مدیریت نیازمندند. روش های کنونی مدیریت سازمان ها اثربخشی خود را از دست داده اند. رهبری تعالی گرا پارادایم جدیدی در حوزه ی مدیریت می باشد که به عنوان یک اکسیر شفابخش به مدیران سازمان ها گوشزد می کند که جهت رشد و توسعه باید به سوی ایجاد یک سازمان متعالی گام بردارند؛ سبک رهبری تعالی گرا، گونه ای منحصر به فرد از رهبری استراتژیک می باشدکه به رهبری بر خود ، رهبری بر دیگران و رهبری بر سازمان می پردازد. رهبری بر خود یک حوزه به تازگی ظهور یافته در ادبیات رهبری است، درحالی که رهبری بر دیگران، تمرکز غالب پژوهش های رهبری بوده است. رهبری بر سازمان نیز پدیده ای نو می باشد و به رهبری عناصر غیرانسانی اشاره دارد. لذا هدف پژوهش حاضر طراحی مدل رهبری تعالی گرا در دانشگاه های علوم پزشکی کشور بود؛ مشارکت کنندگان پژوهش جهت مصاحبه 14 تن از خبرگان بودند؛ روش نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله ی برفی و مبنای تعیین حجم نمونه اشباع نظری بود. روش تحقیق حاضر نیز از نظر هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت توصیفی و از نوع اکتشافی بود. بر اساس فلسفه ی روش تحقیق ، پژوهش حاضر در زمره ی پارادایم تفسیری قرار می گیرد. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه های نیمه ساختاریافته با خبرگان بود؛ به منظور یافتن عبارات و جمله های معنی دار از متن مصاحبه از تکنیک کیفی تحلیل مضمون استفاده شد؛ در مرحله ی اول از طریق ترکیب مفاهیم به دست آمده 72 مضمون کلیدی شناسایی شد، سپس در مرحله ی دوم از طریق شناسایی شباهت در ساختار زیربنایی مضامین کلیدی، 21 مضمون یکپارچه کننده استخراج گردید و نهایتا با ادغام ساختارهای مشابه ی مضامین یکپارچه کننده، این مضامین در 3 مضمون فراگیر الف - رهبری در خود، ب- رهبری بر دیگران و پ- رهبری بر سازمان قرار گرفتند. در نهایت نیز پیشنهادهایی به دانشگاه های علوم پزشکی کشور جهت بهبود رهبری تعالی گرا ارائه گردید.
تأثیر عوامل کیفیت محیط داخلی بر سلامت رفتار کارکنان در فضاهای اداری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
نابع انسانی تحول آفرین سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۱
92 - 115
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: کارکنان اداری بیش از نیمی از روز را در فضاهای اداری به سر می برند و داشتن محیطی سالم از دو جنبه فیزیکی و روانی از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر عوامل کیفیت محیط داخلی بر سلامت رفتار کارکنان در فضاهای اداری می باشد. روش تحقیق: این پژوهش با رویکرد آمیخته انجام شد. جامعه آماری بخش کیفی متخصصان حوزه مهندسی معماری و مهندسی بهداشت حرفه ای بودند و در بخش کمی، جامعه آماری شامل کلیه کارمندان اداری شاغل در مناطق 7 و 8 شهرداری شهرستان کرج بودند که براساس فرمول کوکران تعداد 244 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و پرسشنامه بین آنها توزیع شد. اطلاعات گردآوری شده از طریق نرم افزار spss با استفاده از ضریب همبستگی اسپیرمن و مدل نهایی به وسیله نرم افزار Amos مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که بین مشخصه های محیطی و سلامت کارکنان رابطه مستقیم وجود دارد و نادیده گرفتن عوامل آسایش محیطی در محیط کار سبب تأثیر منفی بر سلامت رفتار کارکنان می گردد. نتیجه گیری: این مطالعه به ارزش هایی در زندگی کاری کارکنان دست یافت، به گونه ای که توجه به کیفیت محیط کاری برسلامت رفتار، شکوفایی و نیک زیستی کارکنان اثر گذار بوده و توانمندسازی منابع انسانی و بهبود عملکرد را در محیط های اداری را به دنبال خواهد داشت.
ارائه الگوی پیشایندها و پیامدهای قابلیت های بازاریابی مؤثر بر توسعه محصولات جدید در صنعت نفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر از حیث هدف، کاربردی و روش آن ترکیبی است. ابتدا با ابزار مصاحبه نیمه ساختارمند با خبرگان به تعداد 20 نفر نسبت به شناسایی پیشایندها و پیامدهای قابلیت های بازاریابی توسعه محصولات جدید در شرکت پالایش نفت آبادان اقدام شد و در بخش کمی با ابزار پرسشنامه نسبت به اعتبارسنجی مدل اقدام شد. جامعه آماری در بخش کیفی، خبرگان دانشگاهی و مدیران ارشد و در بخش کمی، کلیه متخصصان و مدیران بودند. یافته ها در فاز کیفی پیشایندها (تحقیق در بازار، نوآورانگی، طرح ریزی، عوامل ساختاری و مدیریت منابع انسانی) و پیامدها (حضور در بازار، محصولات جدید، مشتریان پایدارتر، توسعه پایدار) هستند. در نتیجه گیری می توان گفت صنایعی مانند نفت باید عملکرد محصول بالاتری داشته و نسبت به تقویت انواع مختلف قابلیت های بازاریابی توجه نمایند تا استراتژی های توسعه را برای محصولات جدیدی که مطابق با اهداف محکم و ارزیابی محیط بیرونی و داخلی به همراه منابع است به ثمر رسانند.
طراحی مدل رهبری فروتنانه برای مدیران مدارس ابتدایی (نظریه داده بنیاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رفتار سازمانی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
171 - 208
حوزههای تخصصی:
بهبود روابط بین رهبر و پیرو، می تواند تأثیر مستقیمی بر بهتر انجام شدن امور داشته باشد که این طراحی و بازنگری مجدد بدون به کارگیری رهبری فروتنانه، ممکن نخواهد بود. هدف از انجام این پژوهش، دستیابی به الگوی رهبری فروتنانه برای مدیران مدارس ابتدایی بود. بنابراین، این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این سؤال بوده است که: « مؤلفه های رهبری فروتنانه برای مدیران مدارس ابتدایی کدام است؟». برای این منظور از روش تحقیق کیفی، به شیوه نظریه برخاسته از داده ها استفاده شده است. مصاحبه های عمقی با متخصصین مدیریت آموزشی و آموزش ابتدایی که در زمینه فرایند موردمطالعه، صاحب اثر و تجربه بودند، انجام شد که با روش نمونه گیری هدف مند انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون استراس و کوربین و با کاربرد نرم افزار MAXQDA استفاده شد. تحلیل مصاحبه ها و همچنین اسناد و مطالعات مرتبط، به شکل گیری نظریه منجر شد. الگوی به دست آمده از این پژوهش نشان می دهد، عوامل علی موجد رهبری فروتنانه؛ تعهد دینی، عاطفه مثبت، هوش اخلاقی، هوش هیجانی، تعهدسازمانی و تشویق به مشارکت است و ویژگی شخصیتی رهبر، حمایت مدیریت ارشد، ویژگی شخصیتی پیروان، ویژگی فردی، فرهنگ سازمانی و ارزش های فرهنگی به عنوان عامل های محیطی بر مطلوبیت ایجاد رهبری فروتنانه مؤثر است که چنانچه امور فوق مسیر تحقق را امکان پذیر نماید، راهبردهای غنی سازی مسیرهای ارتباطی، آگاه سازی درراستای ادراک فروتنی، بازطراحی چشم انداز سازمان مبتنی بر رویکرد فروتنانه، توانمندسازی ساختاری، توانمندسازی شناختی، توانمندسازی روان شناختی، امنیت روانی و پویایی گروهی را پیش می گیرد که در نتیجه آنها، مدل رهبری فروتنانه ایجاد می شود.
طراحی الگوی شکل گیری پدیده اسکیزوفرنی سازمانی با روش TISMفازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بهره وری سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۱
99 - 137
حوزههای تخصصی:
اسکیزوفرنی سازمانی یک پدیده مخرب در سازمان ها است که به دلیل عدم پایش محیط، موجب پدیدآیی حالت سایکوتیک سازمانی شده و باعث قطع ارتباط سازمان با واقعیات محیطی می شود. درچنین حالتی ناپیوستگی و تناقض در اهداف و استراتژی های سازمان امری محتمل است که می تواند پیامدهای زیان باری برای سازمان داشته باشد. لذا پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی شکل گیری پدیده اسکیزوفرنی سازمانی با روش TISM فازی انجام پذیرفت. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از حیث ماهیت و روش، توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش حاضر خبرگان هستند که متشکل از استادان دانشگاه در حوزه مدیریت رفتار سازمانی و مدیریت منابع انسانی و همچنین مدیران سازمان های دانش بنیان می باشند که با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی و براساس اصل کفایت نظری 20 نفر از آن ها به عنوان نمونه پژوهش درنظر گرفته شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی، مصاحبه و در بخش کمی، پرسشنامه است. روایی و پایایی مصاحبه با استفاده از روش محتوایی و روایی نظری و پایایی درون کدگذار و میان کدگذار تأیید شد. همچنین روایی و پایایی پرسشنامه با روش روایی صوری و پایایی باز آزمون مورد تأیید قرار گرفت. در این پژوهش برای تحلیل داده ها در بخش کیفی، از روش تحلیل محتوا و کدگذاری با نرم افزار Atlas.ti استفاده شد. همچنین برای تحلیل کمی، از روش TISM فازی بهره گرفته شده است. نتایج پژوهش مشتمل بر شناسایی ابعاد و مؤلفه های اثرگذار بر شکل گیری پدیده اسکیزوفرنی سازمانی در چهار محور زمینه های شکل گیری پدیده اسکیزوفرنی سازمانی، عوامل تشدیدکننده اسکیزوفرنی سازمانی، ابعاد پدیده اسکیزوفرنی سازمانی و پیامدهای آن می باشد، که عدم وجود هوش استراتژیک و نبود داشبوردهای مدیریتی، فرهنگ اسکیزوئید، عدم وجود واحدهای مرز گستر و پایشگر محیط و نبود سیستم های اطلاعاتی دقیق مدیریتی و سازمانی از زمینه های شکل گیری اسکیزوفرنی سازمانی شناخته شد..
اثر سبک های دلبستگی سازمانی ایمن، اضطرابی و اجتنابی بر تلاش شغلی با میانجیگری کامروایی نیازهای روان شناختی بنیادین سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تدوین و آزمون الگویی از اثر سبک ها ی دلبستگی سازمانی ایمن، اضطرابی و اجتنابی بر تلاش شغلی با میانجیگری کامروایی نیازهای روان شناختی بنیادین سازمانی انجام شد. طرح پژوهش حاضر از نوع کاربردی و روش آن توصیفی بود. جامعه آماری تحقیق کارکنان سازمان آب و فاضلاب اهواز بودند. نمونه پژوهش شامل 200 نفر از این کارکنان بود که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه ها ی دلبستگی سازمانی (اسکریما، 2020)، کامروایی نیازهای روان شناختی بنیادین سازمانی (وان دن بروک و همکاران، 2010) و تلاش شغلی (براون و لیگه، 1996) استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار Spss-24 و الگویابی معادلات ساختاری در نرم افزار Amos-24 و روش بوت استراپ استفاده شده است. نتایج نشان دادند که الگوی طراحی شده از برازش مناسبی برخوردار است. همچنین یافته ها نشان دادند که مسیرهای دلبستگی سازمانی ایمن، اضطرابی و اجتنابی به کامروایی نیازهای روان شناختی بنیادین سازمانی و تلاش شغلی و نیز مسیر کامروایی نیازهای روان شناختی بنیادین سازمانی به تلاش شغلی معنادار بودند. همچنین نتایج تحلیل مسیرهای غیرمستقیم نشان دادند که کامروایی نیازهای روان شناختی بنیادین سازمانی اثرات دلبستگی سازمانی سازمانی ایمن، اضطرابی و اجتنابی بر تلاش شغلی را میانجیگری نمود.
شناسایی عوامل بازدارنده رفتارهای غیر اخلاقی در سازمان (مورد مطالعه: صنعت پتروشیمی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین چالش هایی که سازمان های امروزی با آن مواجه هستند، وقوع رفتارهای غیراخلاقی است و در سازمان مورد پژوهش در مقاله حاضر نیز یکی از دغدغه های مدیران جلوگیری از بروز اینگونه رفتارها می باشد. به همین منظور هدف از پژوهش حاضر، شناسایی عوامل بازدارنده رفتارهای غیراخلاقی در یکی از شرکت های ایرانی صنعت پتروشیمی بوده است. برای دستیابی به این هدف از روش تحقیق کیفی تحلیل مضمونی با رویکرد کینگ و هاروکز استفاده شده که دارای سه مرحله کدگذاری توصیفی، کدگذاری تفسیری و تشکیل مضامین فراگیر می باشد. همچنین به منظور گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساخت یافته با مدیران و کارکنان ارشد سازمان مورد مطالعه که با روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند، بهره برده شده است. حاصل انجام 14 مصاحبه، شناسایی 94 کد توصیفی، 14 کد تفسیری و 4 مضمون فراگیر می باشد. نتایج تحقیق نشان داد که عوامل بازدارنده رفتارهای غیراخلاقی از عوامل فردی و روان شناختی، عوامل بین فردی و گروهی، عوامل زمینه ای-سازمانی و عوامل نهادی و محیطی تشکیل شده و مولفه های آن باورها و ارزش های فردی؛ نگرش ها و انگیزه های مبتنی بر اخلاق؛ رفتارهای فردی اخلاق محور؛ رفتارها و تعاملات جمعی اخلاق مدار؛ الگوها و مربیان رفتاری؛ نگرش و رفتارهای مثبت درون گروهی؛ عدم وجود رفتارهای مخرب سیاسی؛ مدیریت اثربخش و توانمند؛ نظام حمایت، تنبیه و کنترل کارآمد؛ توسعه نظام شفافیت؛ اقدامات و فرآیندهای مؤثر مدیریت منابع انسانی؛ فرهنگ سازمانی اخلاق مدار؛ بستر خانواده، جامعه پذیری و انگیزاننده های اقتصادی-اجتماعی و فرهنگی می باشند.
طراحی مدل ارزیابی موفقیت مسیر شغلی کارکنان دولتی: با رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
141 - 167
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: موفقیت مسیر شغلی، طی سال های اخیر، یکی از مفاهیم پُرتوجه در مطالعات منابع انسانی بوده است. سازمان ها برای اینکه بتوانند نیروهای انسانی خود را حفظ کنند و ضریب ترک مشاغل را در کمترین سطح نگاه دارند، ناگزیرند تا بسترهای لازم را برای توسعه و پیشرفت منابع انسانی، به ویژه برای نیروهای کارآمد و متخصص فراهم آورند؛ از این رو درصدد برآمدند تا درک و بینش خود را در زمینه موفقیت مسیر شغلی توسعه دهند و مدل پویا و منعطفی را برای آن طراحی کنند. هدف این پژوهش، طراحی مدل ارزیابی موفقیت مسیر شغلی کارکنان دولتی است.
روش: این مطالعه به لحاظ هدف کاربردی، از نظر گردآوری اطلاعات توصیفی و مبتنی بر روش شناسی کیفی است که با استفاده از روش فراترکیب به اجرا درآمده است. بدین منظور، مقاله های منتشرشده در زمینه موفقیت مسیر شغلی در پایگاه های نشریه های جهانی، در بازه زمانی تعیین شده بررسی شد. برمبنای اصول روش فراترکیب و معیارهای مطرح شده در آن، مقاله ها وارد فرایند تحلیل فراترکیب شدند. برای تحلیل مقاله های منتخب نیز از روش تحلیل محتوای کیفی بهره گرفته شد.
یافته ها: این پژوهش با تکیه بر روش فراترکیب و بررسی ۷۱ مقاله منتخب، یک الگوی پارادایمی در زمینه موفقیت مسیر شغلی ارائه داده است. نتیجه این بررسی، شامل ۵۳ مقوله فرعی، ۱۷ مقوله اصلی و ۴ مقوله کلی بود که در قالب یک الگوی نظری ارائه شد. مقوله های کلی به دست آمده عبارت اند از: بهبود مستمر موقعیت های عینی؛ نهادینه سازی موفقیت پذیری ذهنی؛ سیاست گذاری یکپارچه در ساخت مسیر شغلی؛ ارزیابی موفقیت مسیر شغلی. یافته ها بیانگر این جهت گیری مدیریتی است که می بایست موفقیت مسیر شغلی گام به گام باشد و همچنین لازم است که ارزیابی موفقیت مسیر شغلی، از دو جنبه کارکنان و مدیران به طورمشترک و ارزیابی موفقیت مسیر شغلی عینی و ذهنی، از سوی کارکنان و ارزیابی عوامل مؤثر بر موفقیت مسیر شغلی از سوی مدیران صورت گیرد.
نتیجه گیری: می توان گفت که در طراحی مدل های موفقیت مسیر شغلی، بایستی به هم سویی درونی و اجرایی با واقعیت های شغلی سازمان و خواست نیروها توجه کرد. سازمان های دولتی می بایست در تدوین برنامه های مسیر شغلی کارکنان از رویکرد کارمندمحوری بهره جویند.
طراحی الگوی مدیریت منابع انسانی پایدار (مطالعه ای در وزارت اقتصاد و دارایی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه بسیاری از سازمان بزرگ و کشور های توسعه یافته با پیروی از الگوها و مدل های مدیریت منابع انسانی به موفقیت های چشم گیری دست یافته اند. هدف تحقیق حاضر شناسایی و ارائه ابعاد طراحی الگوی مدیریت منابع انسانی پایدار در وزارت اقتصاد و دارایی ایران است. این پژوهش در بخش کیفی با استفاده از روش تحلیل محتوا تماتیک تعداد 955 کد را با به کارگیری مصاحبه با خبرگان و 122عکس منتخب در نرم افزار مکس کیو دا شناسایی نمود، که با در نظر گرفتن فراوانی در مجموع 743 کد با فراوانی استخراج گردید. در میان کدهای شناسایی شده مقوله سرمایه انسانی (266 ارجاع)، عملکرد مالی (103 ارجاع)، مدیریت سبز (143 ارجاع)، در زمره مهم ترین کدهای شناسایی شده قرار گرفتند، سپس در فاز کمی با به کارگیری پرسش نامه مستخرج شده از فاز کیفی با استفاده از معادلات ساختاری در ابتدا به پیش پردازش داده ها و تحلیل استنباطی پرداخته شد. در تحقیق حاضر با توجه به بررسی پیشینه پژوهشی و تحلیل نهایی در حوزه مدیریت منابع انسانی پایدار در بین سه بعد پایداری به ترتیب اجتماعی(472 ارجاع)، اقتصادی(183 ارجاع) و زیست محیطی(269 ارجاع) بیشترین اهمیت و ارجاع را به خود اختصاص دادند.
شناسایی چالش های انتخاب و انتصاب مدیران در نظام اداری ایران (مورد پژوهی: سازمان اداری- استخدامی کشور)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
64 - 84
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در نظام اداری ایران، وظیفه انتخاب و انتصاب مدیران دولتی اهمیت زیادی دارد. افرادی که این مناصب محوری به آن ها سپرده می شود، قدرت شکل دادن و تأثیرگذاری بر جهت گیری مدیریت عمومی، اجرای سیاست ها را برعهده دارند. انتخاب مدیران دولتی مناسب، فقط یک رویه معمولی نیست و تصمیمی است که می تواند پیامدهای گسترده ای برای اثربخشی و موفقیت دستگاه اداری داشته باشد. تیمی که از مدیران توانا و شایسته تشکیل شده است، تحول و دگرگونی های مثبتی را در سیستم اداری به وجود می آورد و حکمرانی کارآمد را تقویت می کند. با انتخاب مدیران توانمند، سیستم اداری ایران می تواند به طور فعال به چالش ها رسیدگی و سیاست های مؤثری را پیاده سازی کند.
روش: پژوهش حاضر از نوع کیفی است و با استفاده از روش تحلیل مضمون، اجرا شده است. جامعه آماری پژوهش را خبرگان دو بخش دانشگاهی و اجرایی تشکیل داده اند. با استفاده از نمونه گیری هدفمند، از نوع گلوله برفی با ۱۷ نفر از خبرگان مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. داده های مصاحبه با استفاده از نرم افزار مکس کیودا کدگذاری و تجزیه وتحلیل شد. با کمک ضریب توافق بین دو کدگذار، اعتبار یافته ها تأیید شد.
یافته ها: در این بخش به آسیب ها و چالش های انتخاب ها و انتصاب های مدیران در نظام اداری ایران پرداخته شد. ۵۳ مضمون پایه استخراج شد که در قالب پنج مضمون فراگیر نفوذ و پویایی سیاسی، ارزیابی و سنجش، پاسخ گویی و شفافیت، مدیریت منابع و مسائل رویه ای و فرایندی طبقه بندی شدند. مضمون فراگیر «نفوذ و پویایی های سیاسی»، مهم ترین عامل تأثیرگذار بر انتصاب های مدیریتی شناخته شد.
نتیجه گیری: این پژوهش چالش های حیاتی مرتبط با انتخاب و انتصاب مدیران در نظام اداری و چشم انداز پیچیده آن را نشان می دهد. مهم ترین این چالش ها، موضوع کلی «نفوذ و پویایی سیاسی» است که بر نیاز به بهبود فرایندها برای به حداقل رساندن فشارهای خارجی بر انتصاب های مدیریتی تأکید می کند. در این راستا، مطالعه حاضر با هدف ارتقای شفافیت، کاهش مداخلات سیاسی، به کارگیری روش های ارزیابی پیشرفته، استفاده از ابزارهای اندازه گیری اصلاح شده، توجه به دانش و تجربه، بهینه سازی مدل های شایستگی و رفع کمبودهای سازمانی، توصیه هایی را برای انتخاب مدیران ارائه می دهد. با پرداختن به این چالش ها و اجرای اصلاحات سازمانی هدفمند، می توان ساختار گزینش مدیران در نظام اداری ایران را به سمت انتخاب هایی مسئولانه تر و کارآمدتر سوق داد. این امر در نهایت به ارتقای سطح پاسخ گویی، کارایی و اثربخشی کلی نظام اداری در مسیر توسعه و پیشرفت کشور کمک خواهد کرد.
روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع کیفی است و با استفاده از روش تحلیل مضمون، اجرا شده است. جامعه آماری پژوهش را خبرگان دو بخش دانشگاهی و اجرایی تشکیل دادند و با استفاده از نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی با 17 نفر از خبرگان مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. داده های مصاحبه با استفاده از نرم افزار MAXQDA کدگذاری و سپس تجزیه و تحلیل شد. با کمک ضریب توافق بین دو کدگذار اعتبار یافته ها مورد تائید قرار گرفت. یافته ها: در این بخش به آسیب ها و چالش های انتخاب ها و انتصاب های مدیران در نظام اداری ایران پرداخته شد و 53 مضمون پایه استخراج گردید که در قالب پنج مضمون فراگیر نفوذ و پویایی سیاسی، ارزیابی و سنجش، پاسخگویی و شفافیت، مدیریت منابع و مسائل رویه ای و فرآیندی طبقه بندی و مضمون فراگیر «نفوذ و پویایی های سیاسی» به عنوان مهم ترین عامل تأثیرگذار بر انتصاب های مدیریتی شناخته شدند. نتیجه گیری: این پژوهش چالش های حیاتی مرتبط با انتخاب و انتصاب مدیران در نظام اداری ایران را روشن می کند و چشم انداز پیچیده ای را آشکار می کند که با نفوذ سیاسی، روش های ارزیابی، پاسخگویی، شفافیت، مدیریت منابع و مسائل رویه ای مشخص شده است. شناسایی 53 مضمون پایه بر مسائل فراگیر در این فرآیند تاکید می کند. مهمترین این چالش ها موضوع کلی «نفوذ و پویایی سیاسی» است که بر نیاز به بهبودهای قابل توجه برای به حداقل رساندن فشارهای خارجی بر انتصاب های مدیریتی تأکید می کند. این مطالعه از اصلاحات سازمانی حمایت می کند، به ویژه هدف قرار دادن شفافیت، کاهش مداخلات سیاسی، روش های ارزیابی پیشرفته، ابزارهای اندازه گیری اصلاح شده، در نظر گرفتن دانش و تجربه، بهینه سازی مدل های شایستگی، و اصلاح کمبودهای سازمانی برای تقویت پاسخگویی بیشتر در سیستم. با پرداختن مستقیم به این چالش ها، ساختار اداری می تواند به سمت انتخاب های مدیریتی مؤثرتر و مسئولانه تر تلاش کند و به بهبود کلی نظام اداری ایران کمک کند.
هوش مصنوعی و فرایندهای منابع انسانی دیجیتال: کاربردها و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
116 - 140
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هوش مصنوعی (AI) در مدیریت منابع انسانی تحول دیجیتالی را ایجاد کرده و توجه متخصصان و مدیران منابع انسانی را به خود جلب کرده است. با وجود این، در اغلب تحقیقات مربوط به برنامه های هوش مصنوعی و چالش های مدیریت منابع انسانی در سازمان ها، شکافی وجود دارد. هدف این مطالعه، شناسایی کاربردها و چالش های هوش مصنوعی در دیجیتالی کردن فرایندهای منابع انسانی در شرکت هاست.
روش: برای دستیابی به این هدف با مرور ادبیات نظری، بینش هایی از ده مصاحبه نیمه ساختاریافته با کارشناسان متخصص در فرایندهای منابع انسانی دیجیتال و فناوری هوش مصنوعی جمع آوری شد. داده های کیفی با استفاده از تکنیک تحلیل مضمون مفهوم سازی شدند.
یافته ها: با استفاده از تحلیل مضمون، کاربردهای هوش مصنوعی در دو بُعد «نقش های بنیادی و پشتیبانی» و نُه مؤلفه طراحی شغل، کارمندیابی و استخدام، ارزیابی عملکرد، آموزش، نگهداشت، حقوق و دستمزد، بهبود عملیات، تصمیم گیری و اقدامات انضباطی شناسایی شد. علاوه براین، چالش های مرتبط با کارکنان، ارتباط، فناوری و داده، سازمانی و فرایندی و کیفیت اطلاعات شناسایی و در دو دسته «چالش های انسان مبنا و سیستم مبنا» دسته بندی شد.
نتیجه گیری: ادغام هوش مصنوعی در فرایندهای منابع انسانی، به افزایش دقت، تجزیه وتحلیل داده ها، ساده سازی، خودکارسازی و شخصی سازی فرایندها و در نهایت، صرفه جویی در زمان و بهبود کیفیت عملیات منابع انسانی منجر می شود؛ اما اجرای این فناوری با چالش ها و محدودیت هایی همراه است.
شناسایی عوامل تاکتیک های اعمال قدرت و مشارکت سازمانی، ماندگاری و بهره وری نیروی انسانی در سازمان های دولتی استان کرمان و ارائه الگوی آن با رویکرد تحلیل مضمون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت سازمان های دولتی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
119 - 136
حوزههای تخصصی:
در سازمان های دولتی، بهره وری نیروی انسانی و ماندگاری آن ها از اهمیت بسیاری برخوردار است. از آنجا که این سازمان ها مسئولیت ارائه خدمات عمومی و تأمین نیازهای شهروندان را بر عهده دارند، استفاده از تاکتیک های اعمال قدرت و مشارکت سازمانی برای بهبود عملکرد و ماندگاری نیروی انسانی بسیار حیاتی است. ازاین رو هدف پژوهش شناسایی عوامل تاکتیک های اعمال قدرت و مشارکت سازمانی، ماندگاری و بهره وری نیروی انسانی در سازمان های دولتی استان کرمان و ارائه الگوی آن است. این پژوهش، با انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته با 15 نفر از خبرگان شامل مدیران ارشد و اساتید هیئت علمی از طریق نمونه گیری هدفمند برای جمع آوری داده ها اقدام شد. سپس با استفاده از روش تحلیل مضمون تجزیه وتحلیل شدند. پایایی با استفاده از روش دو کدگذار و پایایی باز آزمون مورد بررسی و تأیید قرار گرفت. به منظور محاسبه میزان توافق از ضریب کاپا استفاده شد. نتایج نشان داد که این الگو شامل مشارکت سازمانی، ماندگاری نیروی انسانی، تاکتیک های اعمال قدرت و بهره وری نیروی انسانی باشد. در نهایت، این نتایج به 49 مضمون پایه، 18 مضمون سازمان یافته و 4 مضمون فراگیر طبقه بندی شدند. تاکتیک های اعمال قدرت و مشارکت سازمانی در سازمان های دولتی، نقش بسیار مهمی در ماندگاری و بهره وری نیروی انسانی دارند. ایجاد فضایی از همکاری و تعامل، تشویق به شرکت در تصمیم گیری های سازمانی و ارائه فرصت های آموزشی، بهبود روحیه کاری و ارتقاء اعتماد به سازمان، ازجمله تاکتیک هایی است که می توانند به بهره وری و ماندگاری نیروی انسانی کمک کنند. ازاین رو، استفاده هوشمندانه از این تاکتیک ها می تواند منجر به بهبود عملکرد و کیفیت خدمات ارائه شده توسط سازمان های دولتی گردد.
مفهوم پردازی مدیریت منابع انسانی دیپلماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف غایی این پژوهش مفهوم پردازی چهره جدیدی از مدیریت منابع انسانی، با عنوان مدیریت منابع انسانی دیپلماتیک است که به نظر می رسد با ویژگی های محیط کنونی سازمان ها تناسب بیشتری داشته باشد. مسائلی مانند تنوع نیروی کار، تعارض های بین فردی و گروهی، نزاع بر سر منافع، ارزش های نسلی متفاوت نیروی کار، حضور افراد بدقلق در سازمان ها و مواردی از این قبیل، در کنار این واقعیت که محیط سازمان ها بیش از آن که یک محیط عقلایی باشد نوعی محیط سیاسی و آکنده از رفتارهای سیاسی است، لزوم مفهوم پردازی مدیریت منابع انسانی را به عنوان نوعی کارویژهِ دیپلماتیک دوچندان کرده است. پژوهش حاضر از نظر رویکرد کیفی و از نظر هدف بنیادی است. مشارکت کنندگان پژوهش تعداد 25 نفر از مدیران و متخصصان منابع انسانی است که تجربه زیسته ای پیرامون مسئله پژوهش داشتند. آن ها به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام شده به روش تحلیل مضمون کدگذاری شدند. روایی و پایایی مصاحبه ها به کمک معیارهای گوبا و ولینکن و شیوه بازآزمون مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان داد که «نفوذ بین کارکنان با برقراری روابط مثبت» و «رصد کارکنان در کنار حفظ کرامت انسانی آن ها» در قلب و جوهره مفهوم مدیریت منابع انسانی دیپلماتیک قرار دارد و راهبردهایی برای تزریق دیپلماسی در تمامی ابعاد و کارویژه های مدیریت منابع انسانی قابل تصور است. مدیریت منابع انسانی دیپلماتیک رویکردی از مدیریت کارکنان سازمان است که با پیش فرض قراردادن سازمان ها به مثابه سیستم های اجتماعی-سیاسی و آمیخته با ذی نفعان مختلف، جاری سازی کارویژه های منابع انسانی و ایفای نقش های آن را با کاربست و توسعه مهارت های دیپلماتیک انجام می دهد.