محمد حسن پور

محمد حسن پور

مدرک تحصیلی: دانشجوی دکتری حقوق عمومی، دانشگاه تهران، پژوهشگر رسمی دانشگاه جامع امام حسین، تهران، ایران

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۳۹ مورد.
۱.

مفهوم ابسنس در عکس های خصوصی تخریب شده: تکمیل روایت های عکاسانه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عکس های خصوصی و خانوادگی عکس های تخریب شده ابسنس در عکاسی تاریخ شفاهی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۱۵
از پیوندهای عمیق عکاسی با مقوله ابسنس (غیاب)، در حوزه عکس های خصوصی و خانوادگی دیده می شود. ماهیت عکس های خصوصی مبتنی است بر خاطرات زندگی نامه ای افراد و مخاطبان خاص عکس ها و بنابراین، این دسته از آثار در هنگامه تفسیر و تأویل همواره با کنش ها و واکنش های خارج از قاب توسط مخاطب خود همراهند. بسیاری از عکس ها به دلایل مختلف دچار خرابی می شوند از شرایط نامطلوب نگهداری گرفته که موجب تخریب فیزیکیِ آن میشود، تا پارگی و حذف شدگی تعمدی، که با انگیزه های شخصی صورت می گیرد. کارکرد ابسنس در خوانش های مبتنی بر خاطرات و روایت های شخصی پیرامون عکس خواهد بود. از آن جا که این دسته از آثار عکاسانه بسیار بر تفسیرها و تحلیل های شفاهی وابسته اند، می توان از روش تاریخ شفاهی به تحلیل جایگاه ابسنس در تکمیل روایت های عکاسانه در برابر عکس های خصوصی پرداخت. سوال این جاست که یک عکس قدیمی مخدوش، پاره شده و یا حتی به کلی نابود شده چگونه می تواند در خلق روایت های امروزین خود شرکت کند؟ در روند تحقیق حاضر به این نتیجه می رسیم که ابسنس کلیدی ترین عنصر در روایت های شفاهیِ عکس های خصوصی است. چرا که عناصر غایب در متن عکس، آزادانه تر در ساخت روایت ذهنی در حافظه ی مخاطب شرکت کرده، آن را بازسازی نموده و حس همدلیِ عمیق تری را در مخاطب خود نسبت به مصداق برمی انگیزند.    
۲.

نقش و رنگ در هنر و معماری: نشانه های هویت قوم بلوچ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نقش رنگ هنر و معماری هویت قوم بلوچ

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۱۱
مقدمه: منطقه بلوچستان به دلیل تنوع معماری و صنایع دستی، با وجود تفاوت های مشهود، هویت خاصی برای قوم بلوچ شکل می دهد. هدف این مطالعه شناسایی معنا و مفهوم رنگ ها و نقوش به کاررفته و تحلیل نقش آن ها به عنوان نمادهای هویتی قوم بلوچ است و این موضوع به درک بهتر ارزش ها و فرهنگ غنی این منطقه کمک می کند. بدین ترتیب، سوالات پژوهش به این مهم می پردازد که معنا و مفهوم، خواستگاه و منبع الهام رنگ ها و نقوش در صنایع دستی و مسکن بومی بلوچستان چیست؟ همچنین، چگونه نقوش و رنگ های به کاررفته در صنایع دستی و مسکن این منطقه را به عنوان نمادهای هویتی قوم بلوچ معرفی می شوند؟روش پژوهش: پژوهش پیش رو به شیوه توصیفی- تحلیلی و یافته های آن از طریق منابع کتابخانه ایی، پایگاه های اطلاعاتی و بازدیدهای میدانی از انواع هنرها انجام شده است. جامعه آماری شامل مسکن بومی و هنرهای سنتی منطقه بلوچستان است و انتخاب نمونه ها با توجه به هدف پژوهش انتخابی بوده است. یافته های تحقیق به شکل کیفی تحلیل شده اند.یافته ها: بررسی ها نشان می دهد که نقوش رنگارنگ در هنر بلوچی، به ویژه سوزن دوزی، نمادهای فرهنگی منحصربه فرد این قوم هستند و ریشه های مشترکی با فرهنگ های همسایه، به ویژه هند، دارند. رنگ ها در معماری بلوچستان فضایی شاداب ایجاد کرده و نقوش هندسی پیوستگی قوم بلوچ را در مواجهه با ناملایمات نمایان می سازند، به طوری که این عناصر جنبه های تزئینی و همچنین اساس بیان فرهنگی و اجتماعی آنان را تشکیل می دهند.نتیجه گیری: علاقه و التزام قوم بلوچ به استفاده از نقوش هندسی ساده و رنگ های شاد در صنایع دستی و پوشاک محلی، همچنین در تزئینات داخلی و بیرونی مسکن بومی، هویت و منظر فرهنگی واحدی را در عین کثرت برای آن ها ایجاد کرده است. این امر نشان دهنده آن است که هنر و معماری بلوچستان با استفاده از این نقوش و رنگ های خاص، هویت فرهنگی قوم بلوچ را تبیین می کند.
۳.

اصول حاکم بر تفسیر قانون اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اصول حاکم بر تفسیر رویکردهای تفسیری شورای نگهبان قانون اساسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۹ تعداد دانلود : ۴۶
تفسیر قانون اساسی در هر نظام حقوقی جهت پاسخ گویی به مسائل مطرح شده و ابهامات پیش آمده در اجرای قانون امری ضروری است؛ اما همه نظام های حقوقی و صاحب نظران این علم و نهادهای مفسر، از رویکرد تفسیری واحدی پیروی نکرده اند. در هر رویکرد تفسیری، ابزارهای تفسیری مفسر و نتیجه حاصل از تفسیر متفاوت خواهد بود؛ امری که درباره قانون اساسی از ارزش بی بدیلی برخوردار است. آیا در تفسیر قانون اساسی به عنوان ام القوانین و سند تأسیسی یک جامعه، مفسر کاملاً مبسوط الید است تا هرآن گونه که اراده می کند به تفسیر قانون اساسی بپردازد یا اینکه در این راه در چهارچوبی کاملاً مشخص قرار دارد که مفسر را یارای آن نیست که این اصول و چهارچوب ها را کنار بگذارد؟ تضمین حقوق افراد در قانون اساسی بر این است که مفسر در تفسیر قانون از اصولی خاص پیروی کند و در چهارچوبی مشخص اقدام کند.
۴.

تحلیل بینانشانه ای عکاسی: مقدمه ای بر شاخص های درون متنی و برون متنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تحلیل عکس روش بینانشانه ای نشانه شناسی کتاب نگاهی به عکس ها جان سارکوفسکی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱ تعداد دانلود : ۹
عکس به عنوان زیرمجموعه ای از نشانه های تصویری و زبان نوشتاری نیز به عنوان بخشی از سیستم نشانه ای، در یک نظام مشترک قرار می گیرند که وجه اشتراکشان "نشانه" بودن آن هاست. ترجمه بینانشانه ای به عنوان گردش معنا بین نظام های مختلف روشی ارتباطی بین منابع نشانه شناختی، از جمله زبان و تصویر است. مقاله پیش رو نیز با استفاده از آموزه های بینانشانه ای، عکاسی را از منظر صورت و فرم، مضمون و ارتباط فرامتنی با تاریخ و فرهنگ، مورد تحلیل و بررسی قرار داده و روابط میان نشانه های نوشتاری و تصویری درون اثر را به صورت درون متنی و فرامتنی مورد کاوش قرار می دهد. هدف پژوهش حاضر، ارائه تحلیلی زبان شناسانه از دیدگاه بینانشانه ای در عکاسی، و تعمیم قواعد و ساختارهای حاکم در نشانه ی زبانی بر نشانه های تصویری، برای دست یافتن به تحلیلی جامع است. در این رویکرد جهت تحلیل بیانشانه ای عکاسی شاخصه هایی طرح می شود و در ادامه با به کارگیری این شاخصه ها یکی از عکسهای کتاب نگاهی به عکس ها اثر جان سارکوفسکی به روش توصیفی-تحلیلی، مورد مطالعه قرار می گیرد. در نهایت "روش بینانشانه ای" به عنوان یک روش بررسی قابل اتکا در زمینه ی تحلیل بین نظام های مختلف معرفی می شود که با بررسی همزمان تصویر، متون و سایر زمینه های جانبی، مخاطب را در فهم همه جانبه ی عکس ها یاری می دهد.
۵.

مقدمه ای بر تاریخ اجتماعی ماکسیمالیسم در گفتمان هنر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تاریخ اجتماعی ماکسیمالیسم ماکسیمالیسم مینیمالیسم تاریخ اجتماعی هنر گفتمان هنر گرایش های هنری ماکسیمالیستی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۱ تعداد دانلود : ۹۰
مقدمه: ماکسیمالیسم یا بیشینه گرایی سبکی به ظاهر نوین ولی دارای ریشه هایی عمیق در تاریخ اجتماعی هنر و نقطه مقابل مینیمالیسم یا کمینه گرایی و نگرشی در مقابل هنر مفهومی محسوب می شود. زمینه های اجتماعی هنر در طول تاریخ در ظهور و تکامل این سبک بسیار حائزاهمیت است. این زمینه ها را می توان از یک سو در دهه های گذار از تاریکی قرون وسطی، یعنی سال های طلایی رنسانس و از سوی دیگر در ابعادی کوچکتر در برهه های تاریخی مشابه در قرن های ۱۹ و ۲۰ میلادی جهان جست وجو کرد. وجه تشابه این دوره ها گذار از شرایط سخت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است. این دوره ها با شرایطی نسبتاً مشابه به صورت سلسله وار خط سیر تاریخی پیدایش و تکامل ماکسیمالیسم را شکل داده اند؛ اما ماکسیمالیسم تحت این عنوان قدمتی حدوداً ۴۰ ساله دارد. مسئله ای که در پژوهش حاضر مورد توجه است، این است که کدام زمینه های فرهنگی و اجتماعی در اواخر قرن ۲۰ و ۲۱میلادی بر تکامل این سبک اثرگذاشته اند؟ در  پژوهش حاضر قصد بر آن است که الگوهای ماکسیمالیستی در روند تکامل خود با تکیه بر ویژگی های محلی و جمعیتی، و مروری بر تاریخ اجتماعی ماکسیمالیسم و تعاریف آن، همچنین روند شکل گیری و تکامل آن در تاریخ اجتماعی هنر؛ جایگاه آن در گفتمان امروز هنر جهانی و تحلیل محتوای ماکسیمالیسم، به عنوان سبکی که زمینه های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در آن تأثیرگذار بوده اند تبین شود.روش پژوهش: در پژوهش حاضر براساس روش تاریخ اجتماعی و به شیوه توصیفی- تحلیلی و با استفاده از اسناد مکتوب تلاش می شود، تا ضمن معرفی اجمالی ماکسیمالیسم، بسترهای اجتماعی و تاریخی آن در حوزه های گوناگون هنری، کنکاش شود.یافته ها: نیم نگاهی بر تاریخ اجتماعی حیات بشر درمی یابیم که هرگاه انسان به اجبار قدرت یا شرایط تن به زندگی ساده و مینیمال داده و از خواسته ها و داشتن بیان شخصی در زندگی دست کشیده است، پس از گذار از آن شرایط تحمیلی به یکباره زندگی کاملاً متفاوت و به اصطلاح ماکسیمالی را در پیش گرفته است. بنابراین مهمترین عامل، شرایط اجتماعی و اقتصادی حاکم بر جهان، به ویژه در قرن حاضر، است که تحولات سبکی چون ماکسیمالیسم را روبه گسترش و تکامل قرار داده است.نتیجه گیری: تاریخ اجتماعی ماکسیمالیسم و سیر پیدایش و تکامل آن به شکل امروزین بیان گر آن است که بیشینه گرایی ماحصل عبور انسان از شرایط سخت فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و ریاضت های ناشی از این شرایط و در حقیقت واکنشی به زندگی مینیمال تحمیلی در ادوار مختلف قرن بیستم بوده است.
۶.

مطالعه تحلیلی تاریخ اجتماعی صدا براساس اسناد عکاسانه دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تاریخ اجتماعی حواس فرهنگ شنیداری تاریخ اجتماعی صدا مردم نگاری های دوره قاجار عکس های درباری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۱ تعداد دانلود : ۲۰۱
بیان مسئله: تاریخ اجتماعی حواس ازطریق مطالعه حواس و عواطف انسانی در بستر زندگی روزانه به تحلیل مسائل اجتماعی می پردازد. عکس های اجتماعی به واسطه تحلیل وتفسیر حواس غیردیداریِ مقولات جمعیتی که بازنمایی می کنند، نحوه مواجهه مردمان گذشته با زیست بوم خود را از طریق عواطف و احساس های انسانی عرضه می کنند. بدین ترتیب، تاریخ اجتماعی صدا به عنوان روش مطالعه عکس های اجتماعی، نحوه شکل گیریِ تلقی های گوناگون و باورها و عادات روزمره مردم را در ارتباط با مقولات صوتی حاضر در بطن زندگی روزانه براساس اسناد دیداری عکاسانه فراهم می سازد. اما پرسش آن است که با توجه به کیفیت استنادی عکس ها که همواره مرتبط با قوه باصره فرض شده اند، چگونه می توان در متن آن ها به مطالعه صداهای مرتبط با زندگی مقولات جمعیتی پرداخت؟ به ویژه در عکس های تاریخی مانند آثار عکاسانه دوره ناصری، تحلیل مبتنی بر تاریخ اجتماعی صدا چه اطلاعات افزوده ای در اختیار مورخ قرار می دهد؟هدف پژوهش: هدف پژوهش بررسی عکس های اجتماعی است که با توجه به ویژگی های بصری خود، حاوی داده های دیداری هستند که با اطلاعات فرامتنی تاریخی دوره موردنظر شامل اسناد مکتوب تاریخ اجتماعی، امکان مطالعه جنبه های اجتماعی اصوات را در متنی عکاسانه فراهم می سازند و ازاین طریق می توان اطلاعات دقیق تر و جامع تری از کیفیات زیسته مردم در زندگی روزانه به دست آورد.روش پژوهش: این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و با کاربست تاریخ اجتماعی حواس، به استخراج نمایه های مرتبط با مقولات صوتی در زندگی روزانه مردم عهد ناصری (براساس عکس های درون کاخ سلطنتی و مردم نگاری های دوره ناصری) و تطبیق آن ها با متون تاریخی هم دوره آن پرداخته است.نتیجه گیری: اغلب صداهای موجود در فضاهای شهری دوره ناصری در دست طبقه حاکم بوده و برای کنترل و اعمال قدرت به کار می رفته است. ظهور مدرنیته نیز در آن دوران با درهم شکستن سکوت پیشامدرن، تجربه های شنیداری جدیدی را در طبقات مختلف اجتماعی ایجاد کرد که طبعاً با فاصله گرفتن از پایتخت و مراکز قدرت این صداها بخش کمتری از فرهنگ شنیداری طبقه دهقان را شامل می شد.
۷.

نقد عکاسی به مثابه بازخوانی امر تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تاریخ عکاسانه عکس های تاریخی نقد عکاسانه عکاسیِ تاریخ

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۴ تعداد دانلود : ۱۱۲
ارتباط عکاسی و تاریخ به عنوان مهم ترین مسئلهٔ نوظهور میان رشته ای قرن نوزدهم، مستقیم اما چالش ساز بوده است. ثبت وضبط مقطعی و گزیده، تأکید بر شیءوارگی زمان (متن تاریخی، و ثبت عکاسانه)، و کیفیت ارجاع دهی به گذشته از ویژگی های هر دو رشته در عصر حاضر است. پس از اختراع عکاسی، عمل مرور تاریخی و بازآوری خاطرات گذشته کیفیتی کالامحور یافت و عکس ها، دسترسی به محتوای تاریخی را، چونان لمس یک شیء به ظاهر سادهٔ روزانه، آشکارساختند. از این رو، در مقالهٔ حاضر بر اساس شیوهٔ تحلیل تاریخی، به پیوند ایدئولوژیک عکاسی و تاریخ براساس آراء فیلسوفان و منتقدان قرن بیستم می پردازیم و به این پرسش پاسخ می دهیم که کدام یک از ویژگی های عکاسانه در تحول و پیشبرد علم تاریخ مؤثر بوده است؟ اهمیت توجه به چنین پیوندی از این جهت است که عکاسی در عین پیوند عمیق خود با تاریخ، دردسترس عموم بوده و از همین روست که رشته هایی چون تاریخ اجتماعی نوین و یا تاریخ شفاهی، بدون ظهور عکاسی، شاید امکان بروز و شیوع نمی یافتند. نتیجه آن که سندیت داده های تاریخی به واسطهٔ ظهور عکاسی به مثابه گواه و یا نمونه ای برای مقایسهٔ عینی، به این همانی های عکاسانه پیوند خورده و عملاً امروزه تاریخ به عنوان آن چه که در زمان و مکانی رخ داده، همواره آغشته به گوهر ارجاعِ عکاسانه است.
۸.

فهمِ عناصر غریب وش در متن اثر هنری؛ نمونه موردی: عنصر «صندلی» در عکس های درباریِ قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: هنر اگزوتیک عنصر غریب وش الفت و بیگانگی در فرایند فهم سنت تاریخی افق هرمنوتیکی عکس های اولیه دوران قاجار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۴ تعداد دانلود : ۱۶۳
خاستگاه نوآوری و بدعت در خلق اثر هنری، بهره بردن از عوامل ناشناخته و به وجودآوردنِ مفهومی بدیع است که تا آن زمان در بسترِ سنتی که اثر در آن پدیدار شده، «دیده» و «اندیشیده» شده نباشد. با ظهور مدرنیته در قرن هجدهم، عنصر اگزوتیک در هنر غرب، و نیز غریب وش در هنر غیرِ غربی، به تبعِ آشناییِ اولیه ی شرقیان و بومیانِ محلی با هنر مدرن، در برساختِ آثار هنری به مثابه خاستگاهی در جهتِ ظهورِ بدعت و خلاقیت، بسیار شرکت نمود. در فرایند رخدادِ فهمِ اثر هنری توسطِ مخاطب، طبق اصولِ فلسفه ی هستی شناختیِ فهم در هرمنوتیک مدرن، حضور دو عنصرِ آشنایی و بیگانگی، و به بیانِ هرمنوتیکی، «الفت و بیگانگی» در بستر سنت است که وقوعِ فرایند فهم را میسر می سازد. تدقیقِ در این دو مؤلفه ضروری است: الفت، که در آشناییِ پیشینیِ مخاطب با عناصر مقوم در بسترِ سنت حاضر است، و مؤلفه ی بیگانگی، که به دلیل عدم آشناییِ اولیه ی او و فاصله ی زمانی و تاریخی که با عناصر دارد، به وجود می آید؛ این بیگانگی، در بستر سنت هضم شده و به صورتِ عنصری غریب در متنِ اثر نمایان می گردد. چگونه اما می توان فرایند بدعت و نوآوری را در خلق اثر هنری به بهره گیری از عناصر اگزوتیک و غریب نسبت داد؟ از روش تحلیل هرمنوتیکی بهره می بریم تا جایگاه عنصر «الفت و بیگانگی» را در فرایند فهم روشن کنیم. نمونه ی پژوهشی عکس های اولیه دورانِ قاجار است که در آن نمونه های فراوانی از استفاده ی عناصر، ژست گیری ها و مفاهیمِ جدید و غریب قابل مشاهده است. نتیجه آن که در فرایند مواجهه ی مخاطب با اثر، هنرمند، هنرمند با بهره گیری از برخی الگوهای برخاسته از سنتِ تاریخیِ خود، مفهومِ غریب وش گونگی در متن را به عنوان عنصری بیگانه و ناآشنا در سنت، بدل به خلاقیت یا نوآوری می کند.
۹.

عکس های ورناکولار: تاریخ اجتماعیِ بصری(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: عکاسی ورناکولار تاریخ عکاسانه تاریخ اجتماعی عکس زندگی روزانه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۹ تعداد دانلود : ۱۴۲
عکس های ورناکولار که عموماً عکس های روزمره و ببین وبنداز، عکس های اداره جات تشخیص هویت و پلیس و غیره را شامل می شوند، به خاطر ثبت انواع کیفیات حاضر در زندگی روزانه و پیوند اساسی با کنش ها، باورها، عادات و روش های زندگی مردم، عملاً دارای کیفیات استنادی چونان متن دیداریِ تاریخ اجتماعی هستند. از این منظر، در مطالعه و تحلیل عکس های ورناکولار، نه کیفیات هنری و زیبایی شناسانه شان، که روش های روزمره ی ثبت عکاسانه توسط مردم از منظر تاریخ اجتماعی است که دارای اهمیت است.  برهمین اساس، می توان با روش مورخان اجتماعی که سعی در تحلیل و واکاوی جزیی ترین مسائل زیست روزانه در بستر فرهنگی خاص دارند، به چیستی، تعاریف، و محتوای عکس های ورناکولار پرداخت. سوال اصلی اما این هست که براساس تاریخ زندگی روزانه، کدام ویژگی های عکس های ورناکولار آن را درپیوندی هستی شناسانه با تاریخ اجتماعی نوین قرار می دهد؟ می توان گفت که این دسته آثار عکاسانه، به دلیل خارج بودن از عرف و تعاریف نهادهای هنری، از الزامات و ضروریات دستوری هنر خارج بوده و همین امر موجبات ظهور کیفیت استنادیِ یکتا از متن زندگی روزانه را برای مورخان فراهم می سازد. در نتیجه ی این امر، عکاسی ورناکولار در معنای کلی خود می تواند بازوی توانمند تحقیق و پژوهش در حوزه ی مطالعات تاریخ اجتماعی باشد و چه بسا دور از قاعده نباشد اگر بگوییم بدون ثبت اسناد ورناکولار، اصولاً مطالعات زیست روزانه ی بسترهای اجتماعی در علم تاریخ با مسئله ی اساسی نقصان در ارجاع دهی و استنادسازی همراه می گردد.
۱۰.

نقض حق بر آموزش مردم غزه در نتیجه اقدامات خصمانه رژیم صهیونیستی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حق بر آموزش فلسطین غزه حملات رژیم صهیونیستی میثاق بین المللی حقوق اقتصادی اجتماعی و فرهنگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۴ تعداد دانلود : ۱۹۴
حق بر آموزش ازجمله حقوق اساسی افراد است که نه تنها حقی مستقل شمرده می شود، بلکه زمینه بهره مندی افراد از برخی حقوق بنیادین دیگر را نیز فراهم می کند یا افراد را در شرایط بهتری برای استفاده از سایر حقوق قرار می دهد. با توجه به اهمیت این حق، بسیاری از اسناد بین المللی اعم از اسناد عام و خاص (موضوعی و قلمرویی) ضمن شناسایی این حق، دولت ها را مکلف کرده اند تا امکانات لازم را برای تحقق این حق در خصوص همه افراد جامعه فراهم کنند و موانع پیش روی استفاده افراد از این حق را نیز برطرف سازند. این مقاله به بررسی ابعاد نقض حق یادشده در حملات رژیم صهیونیستی به غزه پرداخته است. بررسی حملات خصمانه این رژیم به فلسطین (غزه) مبین این نکته است که این حملات به صراحت، حق بر آموزش مردم غزه را برخلاف همه اسناد بین المللی نقض کرده است. نقض این حق در حملات رژیم صهیونیستی واجد ابعاد متعدد و گسترده ای اعم از آسیب به آموزش گیرندگان، آسیب به دولت و والدین (ارکان پشتیبان حق) و آسیب به ساختارها و مراجع آموزش دهنده (مدارس، دانشگاه ها، معلمان، اساتید و...) است. نظر به نقض نظام مند و گسترده حق مزبور در غزه، نهادهای بین المللی باید در این زمینه اقدامات متناسبی را به انجام رسانند. یادآوری می شود، نقض حق بر آموزش برخلاف نقض برخی دیگر از حقوق، می تواند آینده و سرنوشت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی یک کشور را به جد تحت الشعاع قرار دهد و از این منظر نیز شایسته توجه ویژه نهادها و مراجع ذی صلاح بین المللی است.
۱۱.

هرمنوتیک عکس و تحلیل جایگاه عناصرِ هرمنوتیکی در آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تأویل هرمنوتیک عکس عناصر هرمنوتیکی در تحلیل عکس هانس گئورگ گادامر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۲ تعداد دانلود : ۲۵۲
بیان مسئله: برای مشاهده موقعیت ها و شرایط اجتماعی در زندگی روزمره، عکاسی به صورتی فعال و کارآمد جایگزین دیدن غیرفعال شده و نگاه آگاهانه به رخدادهای روزانه و مطالعات تحلیلی زندگی روزانه را از طریق عکس امکان پذیرساخته  است. تفسیروتحلیل عکس هایی که با زیست روزمره انسانی سروکار دارند، نیازمند روش هایی است که بتواند براساس بافتاروساختار تاریخی-اجتماعی مقولات جمعیتی، به فهم بهتری از تعاملات و باورهای روزمره مردمان بینجامد. هرمنوتیک، علم تأویل است و بنابراین، روش هرمنوتیکی تحلیل عکس این ویژگی مهم  را در مطالعه عکس هایی با مقولات اجتماعی فراهم می آورد که تفسیر معانیِ ضمنیِ عکس ها را براساس شاخصه هایی چون زبان مندی، کنش های عاملان جمعیتی، قصدونیات، و قواعد اجتماعیِ مبتنی بر خلق عکس ها امکان پذیر می سازد. هرمنوتیک عکس یعنی تفسیروتأویل عکس توسط مفسری که درجهان فرهنگی-اجتماعی عکس زیسته، و آگاهی پیشینی از آن دارد، آن هم به واسطه بهره گرفتن از عوامل مؤثر تفسیرِ هرمنوتیکی. هدف پژوهش: اساساً درهرمنوتیک، چگونگی فهمیدن مورد پرسش است و بنابراین در مقولات عکاسانه، هرمنوتیک به «چگونگی فرایند فهم تحلیلی عکس» می پردازد. ازاین رو هدف تحلیل هرمنوتیکی این است که عوامل مؤثر در فرایند فهم عکس را مشخص کند؛ شرایط زمینه ایِ فهم عکس را تبیین و ویژگی ها و شاخصه های بستر تحلیل وتأویلِ درست عکس را پی ریزی کند؛ تأویل گرِ هرمنوتیکیِ عکس را تعریف کند و این که چه کسی اصولاً می تواند شرایط صادق تری را در هرمنوتیک عکس دارا باشد؟ روش پژوهش: در مقاله حاضر، روش تحلیل هرمنوتیکیِ عکس مبتنی بر آراء هرمنوتیک فلسفی هانس گئورگ گادامر و تدقیق عناصر هرمنوتیکی در خلق تأویل صحیح عکس خواهد بود. به عبارتی، جایگاه هر یک از عناصر هرمنوتیکیِ گادامری در تحلیل متن را (مفهوم سنت، پیش داوری، آگاهی مؤثر تاریخی، منطق مکالمه، افق معنایی، قصد مؤلف، و نقد هرمنوتیکی) در تأویل عکس مورد توجه قرار داده و جایگاه آن را براساس متنی تجسمی طرح می کنیم. نتیجه گیری: روش هرمنوتیک در تحلیل عکس، می تواند همه انواع تحلیل وتفسیرونقد عکس را شامل شود. به شرط آن که از ابزاروعناصر هرمنوتیکی مؤثر درتحلیل به درستی بهره ببرد. توجه به جایگاه تفسیریِ هریک از عناصر هرمنوتیکی، هرمنوتیک عکس  را به سوی تحلیلی جامع تر و درست تر پیش خواهد برد.
۱۲.

تاریخ اجتماعی چشایی در دوره قاجار بر اساس عکس های طبقات مختلف اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حس چشایی در عکس عکس های دوره قاجار طبقات اجتماعی تاریخ اجتماعی حواس عکس های اجتماعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۶ تعداد دانلود : ۲۱۰
عکس های تاریخی ابزار مهمی در مطالعه و تحلیل تاریخ اجتماعی دوره ها هستند که علاوه بر ارایه اطلاعات بصری، دارای مفاهیم ضمنی درخصوص سایر حواس ازجمله حس چشایی اند، به گونه ای که با استخراج عناصر مربوط به ذائقه چشایی از عکس ها و تطبیق آ ن ها با منابع مکتوب، می توان بر چگونگی سلایق مقولات اجتماعی از طریق قوه چشایی، شیوه ی طبخ غذا، مواد مورد استفاده و سرو غذا در طبقات مختلف اجتماعی دست یافت. چه بسیاری از عکس های دوران قاجار، به همراه رفتارهای مرتبط با انواع خوراک های این دوره ثبت شده اند. بدین منظور در پژوهش حاضر، با به کارگیری تاریخ اجتماعی حواس به عنوان روش تحلیل عکس ها، به بررسی حس چشایی در عکس های طبقات مختلف اجتماعی دوره قاجار می پردازیم. پرسش مهم تحقیق آن است که ذائقه ی چشاییِ لایه های مختلف اجتماعی دوره قاجار چه تفاوت هایی داشته و چگونه در عکس های اجتماعی آن دوره نمود یافته است؟ نتیجه این که در عکس های این دوره ، غذا و عناصر مربوط به آن درطبقات بالای جامعه نه تنها برای رفع گرسنگی، که جنبه زیبایی شناسانه و تجملاتی دارد، به صورتی که عاملی مهم جهت نمایش اشرافیت در ضیافت هایی چون مهمانی آش خوران شاه می شود. در این طبقات حجم بالای غذای مرغوب به طور هم زمان در یک وعده غذایی استفاده می شود. درحالی که در طبقات پایین تر، غذاها ساده تر و بدون توجه به زیبایی، صرفا از جهت الزام و اضطرار مصرف می شده اند.
۱۳.

تحلیل زمان های درهم رونده در عکس های یادمانی از منظر آراء برگسون و فروید(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هانری برگسون دیرند یادمانده نمود زیگموند فروید عکس های یادمانی فتو آبجکت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۱ تعداد دانلود : ۲۴۷
تعامل مخاطبین با عکس های یادمانی همواره با مفهوم یادمان سازی سوژه ی از دست رفته همراه است که عملاً درهم رفتن زمان های گذشته و حضور در زمان حاضر را با فقدان و سوگواری در برابر این عکس ها پر رنگ می سازد. عکس های یادمانی انواعی از عکس های مرتبط با متوفیان و ازدست رفتگان است که در انواع گوناگون خلق شده و با تداعی تجربیات زیست شده ی افراد در کنار بازماندگان، یاد آن ها را در اذهان زنده نگاه می دارد. دربرخی از انواع عکس های یادمانی مانند عکس شیء ها، تجربه ی ادراکی منحصربه فردی میان تصویرِ شخص غائب ( از زمان گذشته) و شئ یادمانده (در زمان حال) ایجاد می شود. بدین معنی که برای مخاطب خاص در برابر این عکس ها، زمان گذشته با زمان حال در تداوم و پیوستگی است و موجب فهمِ معنایی متفاوت ازحضور در لحظه ی اکنون گردیده و انگاره ای ذهن آشنای زمان خطی معمول را متحول می سازد. هانری برگسون فیلسوف فرانسوی قرن بیستم زمان را به عنوان امری متحول شونده و پیوسته تفسیر می کند و برای این ویژگی اصطلاحی به کار می برد: «دیرند». پرسش اصلی اما آن است که آیا عکس های یادمانی می تواند با چنین مفهومی از زمان از منظر برگسون، و نیز مفهوم سوگواری که زیگموند فروید در برابر فقدان عزیز از دست رفته مطرح ساخته، هم جهت باشند؟ در این تحقیق به روشی تحلیلی و براساس آراء هانری برگسون (در مسئله ی تعریف زمان های درهم شونده) و زیگموند فروید (در فرایند سوگ)، برخی از انواع عکس های یادمانی را مورد مطالعه قرار داده است. نتیجه آن که عکس های یادمانی، علاوه بر عملکردی بت واره گون در فرآیند سوگواری، نوعی زمان بندی تحول پذیر و مفهومی را نیز دارا هستند که سبب تحول در ادراکِ تجربه ی زیست شده ی فرد به واسطه ی تفسیر دیرند در مفهوم زمان می شود.
۱۴.

تحلیلی تاریخی بر عکاسی و انسان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: انسان شناسی عکاسی انسان شناسانه عکاسی انسان گرا عکاسی قوم نگاری عکاسی مستند اجتماعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۳ تعداد دانلود : ۱۷۸
عکاسی از زمان پیدایش اش در اواسط قرن نوزدهم، بسیار مورد توجه شاخه های نوین دانش قرار گرفت و بازویی توانمند شد در توسعه و پیشبرد اهداف گوناگون علمی. انسان شناسان و قوم نگاران از عکس ها برای کشف، ضبط و مطالعه ی جوامع گوناگون بهره بردند و عملاً عکاسی جزئی تفکیک ناپذیر در مسیر مطالعات و پژوهش ها شد و بسیار بعدتر در حدود دهه سوم قرن بیستم، انواع شاخه های عکاسی اجتماعی (همچون عکاسی مستند اجتماعی) از دلِ این عکس های مساحی، زمین نگاری، قوم شناختی و انسان شناسانه به وجود آمد. سوال اما این جاست که انسان شناسی، تا چه میزان بر ویژگی های ذاتی رسانه ی عکاسی (ضبط و ثبت عینی ومستقیم) پایبند ماند؟ پاسخ به این پرسش از آن رو پر اهمیت به نظر می رسد که به برخی از نتایج استفاده ی هدفمند از چنین عکس هایی در حوزه های شرق شناسی و استعماریِ جوامع غربی نظری افکنیم. بدین منظور و برای رسیدن به پاسخ دقیق تر، در تحقیق حاضر به روش تحلیل تاریخی، به تعریف و مطالعه ی انواع عکس های انسان شناسانه، انسان گرایانه و قوم نگارانه خواهیم پرداخت و به شکلی انتقادی آن را در بستر مطالعات اجتماعی تاریخی تحلیل می کنیم. به این نتیجه می رسیم که برداشت های مختلف از عکس ها عموماً و بیشتر حاصل منافع مشخص و معلومی است که انسان شناسان غربی در پی آن بوده اند؛ درحالی که در عکس های قوم نگارانه که مستلزم تعامل و روابط با افراد بر اساس اعتماد متقابل و تجربه ی احساسی و عقلانی محیط است، آشنایی با هویت فرهنگی، تعاملات عمیق انسانی و حضور و تشخیص حواس در ثبت عکس، به لحاظ ثبت استنادی انسانی، فرهنگی و تاریخی، ویژگی های نمایه ای عکاسی را عمیق تر و دقیق تر عرضه می کنند.
۱۵.

ادراک لامسه ای در تحلیل عکس های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ادراک لامسه ای عکس های اجتماعی عکس های خانوادگی لمس دیداری عکس تاریخ اجتماعی حواس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۰ تعداد دانلود : ۲۴۳
بیان مسئله: حس لامسه، کلید درک حضور در جهان است؛ چرا که بدون آن انسان در ارتباط با پیرامون خود بیشتر شبیه به یک ناظر است. لامسه حسی است که با تمام جسم قابل دریافت است و درک آن آمیخته است با انواع حس های دیگر انسانی. از همین رو پژوهش گران حوزه هنرهای بصری از اصلاحی باعنوان لمس دیداری (haptic visuality) در فهم اثر هنری نام می برند. روش پژوهش: برهمین اساس، با تکیه بر تاریخ اجتماعی لمس که در آن چگونگی ادراک لمسی مردمان گذشته در برابر جهان درتیررسِ توجه مورخان قراردارد، به تحلیل جایگاه ادراک لامسه ای (haptic perception) و لمسِ دیداری در فهم عکس های اجتماعی به عنوان اسنادی تاریخی می پردازیم؛ به این پرسش اساسی پاسخ می دهیم که چگونه می توان بجز قوه ی دیداری، کارکرد تمامیت بدن را در درک ملموس عکس ها و روند تأثیرگذاری چنین درکی را در تفسیر و تأویل آن ها مورد مطالعه ی تحلیلی قرار داد؟ این موضوع به ویژه آن جا اهمیت به سزای خودرا عرضه می دارد که در تحلیل آثار عکاسانه ی خصوصی و خانوادگی، کارکرد عاطفی و بازیابی خاطرات را در روند تأویل عکس ها مدّنظر قراردهیم؛ دراین جا، انگاره های لمسی به دوصورت "استعاری" و "جسمانی" ازطریق احساسات فهم عکس را میسر می سازند. نتیجه: در تحلیل عکس های اجتماعی، ادراک لامسه ای و حواس غیردیداری غالباً نقش مهمی را نه تنها در تحریک خاطرات گذشته، که در فعال سازی و شکل دادن به آن ها بازی کرده و اَعمال بدنیِ مبتنی بر علاقه را به واسطه ی حس لامسه به -و از- بستر عکس منتقل می سازند.
۱۶.

تحلیل اجتماعی - فرهنگیِ عکس های شهری مبتنی بر ادراکِ شنیداری(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ادراک شنیداری در عکس تاریخ اجتماعی فرهنگی صدا ثبت حسیِ عکاسانه عکس های اجتماعی عکس های شهری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۰ تعداد دانلود : ۱۷۸
ادراک شنیداری از مهم ترین حواس انسانی است که با احساس حضور او در زندگی زیسته هم آمیخته است. ویژگی های تحلیلی صدا نه فقط در فیزیک صوت که به انگار ه های مجازیِ آن نیز گسترش می یابد. عکس ها به عنوان سندتاریخی، این این منظر که محل اجماع ادراک دیداری و حواس دیگرِ انسانی هستند، می توانند نمایه های صوتی و انگاره های نمادین مجازیِ صدا را در بستر خود ارائه دهند. بنابراین، در متن پیش رو، از تاریخ اجتماعی و فرهنگیِ حواس به عنوان روش تحقیقِ ادراکِ شنیداری در متن عکس استفاده شده تا لایه های ضمنیِ صوتی در آن مورد تفسیر و تحلیل قرار گیرد. اهمیت کار آن جا خودرا نشان می دهد که عکس های شهری را به عنوان اسنادی درنظر داشته باشیم که توانایی «ثبتِ حسی» موضوعات انسانی در اجتماعات شهری را دارند و بنابراین بیننده -مفسر- می تواند در هنگامه تأویل و تفسیر، از قوه شنیداری به عنوان یکی از حواس پنج گانه در فهم عکس بهره گیرد. سؤال اما این جاست که ادراک شنیداری در تحلیل عکس که رابطه ای لازم و ملزوم با ادراک دیداری دارد، چگونه می تواند اطلاعات تاریخی درباره متن خود ارایه دهد؟ فرضیه ما آن است که عکس های شهری به دلیل ثبتِ زندگی روزانه مردم، اطلاعاتی را به جز در فرم و ساختار بصری خود، به صورت داده های ضمنی ثبت می کند که می توان از طریق درک شنیداری-تاریخیِ سند عکاسانه، آن را تحلیل و فهم نمود. نتیجه آن که ادراک شنوایی آن جا که در اسناد عکاسانه با قوه دیداری تداخل پیدا کند، انبوهی از اطلاعات فرهنگیِ مبتنی بر آگاهی همچون نوستالژیا، خاطرات، و یادها را در بیننده خاص خود ایجاد می کنند؛ به علاوه، از طریق ردّ نمایه های صوتیِ ثبت شده در سطح عکس، می توان بافت تاریخی اجتماعی انسانی، کیفیت زیست و تعاملات زندگیِ روزمره یک مقوله جمعتی را در متن آن مورد مطالعه قرار داد.
۱۷.

مفهوم رفتار شهروندی در فرآیند جهانی شدن(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۵۴ تعداد دانلود : ۲۲۱
جهانی شدن بر کلیه مفاهیم موجود در جوامع تأثیر گذار بوده است، به گونه ای که همه آنها در تقابل با جهانی شدن، به جرح و تعدیل ارزش ها و معانی و مفاهیم موجود در خود پرداخته و در جهت بسط یا بازتعریف آن اقدام نموده اند. نیازهای بشری به گونه ای است که امروزه بدون داشتن ارتباطات بین المللی و توسعه روابط در بستر رفتارها و اخلاقیات پذیرفته شده در کل جهان امکان پذیر نمی باشد. یکی از این مفاهیم، مفهوم رفتار شهروندی می باشد که امروزه با عنوان رفتار شهروندی جهانی تکامل یافته است. بر این اساس و بنا بر اهمیت موضوع، هدف پژوهش حاضر، تبیین تأثیرات مفهوم رفتار شهروندی جهانی از دیدگاه مدیریتی است. در این پژوهش با تکیه بر مفاهیم و تعاریف موجود در باب رفتار شهروندی و تأثیراتی که در ابعاد اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دارد، به بررسی وجوه اشتراک این مفهوم در بحث مدیریتی می پردازیم و در ادامه پیشنهاداتی را ارائه خواهیم داد.
۱۸.

تحلیل اجتماعی ابسنس (غیاب) در روایت های تاریخی عکاسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ابسنس در عکاسی روایت تاریخی تاریخ اجتماعی غیاب و حضور عکس های اجتماعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۰ تعداد دانلود : ۳۱۹
بیان مسئله: کیفیتِ زیست و معنای زندگی همواره با حضور عناصر، اشیاء، چیزها، افراد و مفاهیم پیوند خورده است و غیاب به معنای نفی و سلبِ حضور، این معنا را قوام داده و از همین رو در فلسفه و هنر بسیار وارد شده است. مفهوم ابسنس به مثابه یک استراتژی هنری در بطن بسیاری از آثار هنری به ویژه در قرن حاضر تلقی می شود. در عکس ها، متونی که ردّ حضور چیزها را در گذشته عرضه می کنند، ابسنس کارکردی استنادی پیدا می کند. اما پرسشِ اساسی این است که چگونه در متون عکاسانه، از غیاب عناصر و چیزها، پی به وجود روایت های تاریخی نهفته در متن آن ها می بریم؟هدف پژوهش: عکس ها به عنوان متونی همه جا حاضر چه در آلبوم های خصوصی یا نهادهای هنری یاخبری، و چه در فضاهای اجتماعی مجازی و مبتنی بر وب، غیبت های گوناگونی را که خاستگاه های متفاوتی دارند، ارایه می کنند و تحلیل تاریخی غیاب در این آثار، به فهم بهتر بستر اجتماع انسانی منجر می شود. فرضیه این است که عکس به عنوان یک متن تاریخی وقتی با روایت های پیرامون و بیرونیِ خود پیوند خورده و تحلیل شود، غیاب را به مثابه نفیِ حضورِ نیروهای سرخورده ای در متن اجتماعی ارایه می دهد که هریک، به صورت بالقوه قدرت مشارکت و تغییر در رفتارها و کنش های زندگی روزمره را دارند. روش پژوهش: براساس تحلیل مبتنی بر تاریخ اجتماعی در متون عکاسانه خواهد بود، چرا که در این رویکرد، رفتارها، رخدادها و باورها در بافت زندگی روزانه، در روند تحقیق تاریخی دارای اهمیت است. نتیجه گیری: ابسنس در قاب عکس، می تواند اشکالی متنوع از قدرت های پنهانی لایه های مختلف اجتماعی را عرضه دارد؛ نیز به جایگاهِ عناصر غایب در سطح عکس ها پرداخته و توضیح داده شده است که چگونه عکاسی از ابسنس به عنوان مفهومی پست مدرنیستی بهره می برد تا به واسطه غیاب عناصر تاریخی، محتوای متفاوت و قرائت دیگرگونی را از رخداد شکل دهد.
۱۹.

عکاسی، دستگاه تداوم ساز شمایل نگاری مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شمایل عکس های شمایلی شمایل نگاری عکاسانه شمایل شکنی دیجیتال

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱۹ تعداد دانلود : ۶۸۹
می توان ساخت شمایل را برخاسته از نگاه و فهم عمیق انسان از جهان بینی او دانست که از دیوارنگاره های کهن تا شمایل های مذهبی مسیحی و سرانجام نمودهای عصر مدرن را شامل می شده و عموماً با کتمانِ نوعی ترس، خواست تسلط بر آنچه که می تواند چندپاره در آینده رخ دهد، به منظور دورکردن بلایا و مرگ و نیز دستیابی به مغفرت، بهروزی و سعادت همراه بوده است. در این صورت این پرسش به ذهن خطور می کند که چگونه است که پس از اختراع عکاسی، با قرارگرفتن عکس ها در کنار شمایل ها که گاه خود برخاسته از متن مذهبی نیز هستند، شمایل نگاری با ایجاد واقع گرایی عکاسانه، وارد ساحتی مدرنیستی می شود؟ به عبارتی سؤال اساسی این است که عکاسی، به ویژه در عکس هایی با موضوع اجتماعی و در میان آنها عکس های خصوصی و خانوادگی، چگونه به عنوان رسانه ای مدرن، خاستگاهی شمایلی داشته و می تواند در بستر زندگی امروز، با ویژگی های ذاتی خود همچون وضوح، دقت در جزئیات، اشارتگری به «آن -جا -بودگی» مصداق و در نتیجه، واقع گرایی عکاسانه، کارکردی غیرواقع گرایانه و متافیزیکی بیابد؟ فرض بر این است که جوهره ناب عکاسی که همانا «ارجاع» به مصداق است، با تکیه بر کیفیات و فرم عکاسانه، می تواند در ساخت کیفیت شمایل وار و مدرن عکس ها در بطن زندگی امروز مطرح شود. هدف اصلی بررسی کیفیات خاص عکاسی به ویژه در دوران گذار از مدرنیزم با نگاهی به چند نمونه عکس مطرح و نیز مرور متون نظری مرتبط و مؤخر در ارتباط با نشانگان عکاسی است تا صورت و محتوای عکاسی به مثابه «دستگاه تداوم ساز شمایل سازی مدرن» (با وجود تأکید بر اصالت نمایه ای آثار عکاسی براساس روش های نشانه شناسانه) روشن شود. روش (تحقیق) براساس نشانه شناسی عکاسی «رولان بارت»<sup>1</sup> و نیز «کریستین متز»<sup>2 </sup>است که به نحوه مطالعه نشانگان متن عکس در نشانه شناسی جایگاهی ویژه بخشیده اند. به این نتیجه خواهیم رسید که عکاسی در فلسفه و جایگاه وجودی خود، خصلت های شمایل نگاری در گذشته را تداوم داده و بر اصالت و هویت متنی آن در عصر دیجیتال به نحوی گسترده تر تأکید داشته که اصالتی عکاسانه نیز به شمایل نگاری مدرن بخشیده است.
۲۰.

نقدِ اجتماعی عکس های اجتماعی بر اساس سلیقه های چشایی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ذائقه ی چشایی در عکس های اجتماعی تاریخ اجتماعی حواس طبقه ی اجتماعی عکس های اجتماعی ایران روح غذا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۷ تعداد دانلود : ۴۸۴
حواس پنج گانه ی انسانی یکی از مهم ترین داده های مطالعاتی در تاریخ اجتماعی حواس است. و درمیان آن، ذائقه ی چشایی به دلیل درهم تنیدگیِ عمیق آن با فرهنگ های متنوع جوامع گوناگون، به اشکال متنوعی ظهوریافته و خوراک و دست پخت را در طبقات مختلف اجتماعی وابسته به آداب و سنت های متنوعی می سازد. عکس های اجتماعی این قابلیت را دارند که همچون گواهی بر این مدعا عمل کرده و سلیقه های چشایی را مبتنی بر ساختارها و بافتارهای اجتماعی، ایدئولوژی، و روابط اجتماعی عیان سازند. روش: انسان شناسان و پژوهش گران تاریخ فرهنگی و اجتماعی، مجموعه ی ویژگی های منسجم در سلیقه ی چشایی را "روح غذا" می-نامند که بر کلیت سلیقه های چشایی یک جمعیت انسانی حاکم است. براساس کارکرد تاریخ اجتماعی حواس در مطالعه ی اسناد تاریخی زندگیِ روزانه، می توان حسّ چشایی را در صورت بندیِ طبقات اجتماعی به واسطه ی عکس های اجتماعی مورد تحلیل قرار داد.سؤال اصلی اما این است که چگونه به واسطه ی بازخوانی حسّ چشایی در عکس های روزمره، می توان به ویژگیِ "روح غذا" در یک-طبقه ی اجتماعی دست یافت؟ فرض براین است که عکس های اجتماعی، به ویژه آن ها که به صورت دم دستی گرفته می شوند، دارای اطلاعات دیداری قوی راجع به انواع سلیقه های چشایی در فرهنگ ها و طبقات مختلف اجتماعی هستند. با مطالعه ی آن ها براساس تاریخ اجتماعی حواس، می توان به الگویی در تحلیل عکس براساس سلیقه های چشایی دست یافت. نتیجه آن که عکس های اجتماعی کیفیات متنوعی از "روح غذا" را در طبقات مختلف اجتماعی به دست می دهند. در پایینِ هرم طبقاتی، افراد به سفره ی غذا و پر بودن آن توجه بیشتری دارند؛ در طبقه ی متوسط شهری، توجه به سلامت، لذت بردن از دورهمی ها، و مطلوبیت اجتماعی است و در طبقات مرفه ایران، خوراک همچون یک ابژه ی زیباشناختیِ عینی در عکس ها ارایه می شود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان