مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
برندسازی
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۶)
694 - 711
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین پتانسیل های بخش کشاورزی با توجه به شرایط آب و هوایی ایران، تولید محصولات گرمسیری در روستاهای جنوب شرق کشور است که می تواند نقش بسیار مهمی در تأمین امنیت غذایی، اشتغال و حفظ و پایداری محیط زیست منطقه داشته باشد. این امر اهمیت آینده پژوهی در حوزه محصولات گرمسیری را روزافزون می سازد. در این راستا هدف این پژوهش اولویت بندی پیشران های مهم توسعه محصولات گرمسیری در مناطق روستایی جنوب شرق کشور (استان های سیستان و بلوچستان و هرمزگان) بوده به گونه ای که ابتدا سناریوهای مختلف تعیین شده و سپس سعی شده با ارائه راهبردهای مؤثر به تثبیت و توسعه این محصولات در روستاهای منطقه کمک شود. روش پژوهش حاضر مبتنی بر آینده پژوهی است. در گام نخست شناسایی عوامل کلیدی، به وسیله مصاحبه های عمیق و هدفمند با 29 نفر از خبرگان بخش کشاورزی انجام گرفته و سپس به تجزیه وتحلیل اطلاعات به وسیله تشکیل ماتریس آثار متقابل و نرم افزار آینده پژوهی میک مک پرداخته شده و درنهایت سناریوها با استفاده از روش پنل خبرگان با حضور 29 نفر و با نرم افزار سناریوویزارد ایجاد شده است. یافته ها نشان می دهد که از بین پیشران ها، شش پیشران توسعه زیرساخت ها (حمل ونقل، سردخانه، جاده و راه آهن)، سیاست های بالادستی در حوزه محصولات گرمسیری، تقویت توان صادرات محصولات گرمسیری، استفاده از شیوه های نوین تولید، خرید تضمینی محصولات گرمسیری و برندسازی محصولات گرمسیری میزان تأثیرگذاری شان بیشتر از میزان تأثیرپذیری شان است. بر این اساس پیشنهاد می شود که به منظور توسعه این محصولات در روستاها حمایت های معنوی (سیاست های بالادستی) و مادی از تولید این محصولات در دستور کار قرار گرفته و با ایجاد زیرساخت ها و معرفی شیوه های نوین تولید، زمینه خودکفایی و تأمین نیاز داخلی به این محصولات فراهم شده و با برندسازی، زمینه صادرات این محصولات ایجاد شود.
ارزیابی نقش برند مکانی بر انتخاب و توسعه فضایی مقصد گردشگری؛ مطالعه موردی: روستای تاریخی-گردشگری پالنگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۸۷
۹۴-۸۳
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف برندسازی ایجاد رابطه ای بین آنچه شهر ارائه می دهد (هویت) و تصویر ذهنی ادراک شده افراد از شهر است. به طوری که جان لنگ تصویر ذهنی مثبت را لازمه ماندگاری شهرها در رقابت جهانی قلمداد می کند و راهبرد برندسازی مکانی را در این راستا مهم می داند. همچنین بین برندسازی و تصویر ذهنی رابطه ای مستقیم در نظر می گیرد. درواقع مفهوم برندسازی به عنوان مجموعه اقداماتی با ابزارهای مختلف در راستای به دست آوردن مزیت های رقابتی میان شهرها با هدف جذب سرمایه و گردشگر و تقویت هویت محلی و شناساندن شهر به شهروندانش و نهایتاً بهبود تصاویر داخلی و خارجی معرفی شده است. برند مکان به عنوان مجموعه اقداماتی تعریف می شود که با ابزارهای مختلف در راستای به دست آوردن مزیت های رقابتی میان مکان ها یا شهرها با هدف جذب سرمایه، گردشگر، تقویت هویت محلی و شناساندن شهرها و مکان ها به شهروندانش و نهایتاً بهبود تصاویر داخلی و خارجی معرفی شده است. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی نقش برند مکان بر توسعه گردشگری روستای تاریخی گردشگری پالنگان است که ازلحاظ هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت از نوع تحقیقات توصیفی-تحلیلی است. روش پژوهش: جهت گردآوری اطلاعات از روش اسنادی-کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. در شیوه اسنادی، شاخص های موردبررسی استخراج شده اند و این شاخص ها در قالب پرسش نامه تنظیم شده و درنهایت به صورت پیمایش، پرسش نامه 45 سؤالی بر اساس طیف پنج گزینه ای لیکرت در بین جامعه نمونه توزیع شد. یافته ها: جامعه آماری تحقیق را گردشگرانی که تابستان و پاییز سال 1402 روستای پالنگان را مقصد گردشگری خود قرار داده اند، تشکیل می دهد. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر برآورد گردید. نتیجه گیری: نتیجه پژوهش نشان داد که معیارهای کالبدی–زیست محیطی، اجتماعی–فرهنگی، اقتصادی و مدیریتی به ترتیب در رتبه اول تا چهارم درجه اهمیت ازنظر گردشگران قرار دارند.
واکاوی و نگاشت عوامل موثر در برندسازی کسب و کار خانوادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال شناسایی و سطح بندی شاخص های موثر بر برندسازی کسب وکارهای خانوادگی بوده است. این پژوهش از منظر هدف، کاربردی و از منظر روش، به صورت آمیخته می باشد. جامعه پژوهش در بخش اول (کیفی) صاحب نظران، اساتید دانشگاه مرتبط با حوزه پژوهش و مدیران کسب وکارهای خانوادگی بودند و در بخش دوم (کمی) مدیران و کارمندهای باسابقه به عنوان پاسخ دهندگان به سوالات پرسشنامه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش اول مبتنی بر مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش دوم پرسشنامه بوده است. روش تجزیه وتحلیل داده ها در مرحله اول مبتنی بر مرور نظام مند ادبیات نظری و تحلیل مضمون (رویکرد انعکاسی) بوده و در مرحله دوم برای سنجش تأثیرگذارترین و تأثیرپذیرترین متغیرها از مدل سازی تفسیری - ساختاری (ISM) استفاده شده است بعد از جمع آوری کلیه مقالات انجام شده در این حوزه و همچنین تعداد 8 مصاحبه نیمه ساختاریافته با جامعه هدف، نهایتاً 16 عامل از ادبیات نظری و 4 عامل از بخش کیفی به عنوان مبانی اصلی برندسازی کسب وکارهای خانوادگی انتخاب شدند که در بخش نهایی نتایج حاصل از این فعالیت نشان داد که حمایت دولت، نقش رهبر توانمند، سرمایه اولیه بالا تأثیرگذارترین عوامل و سیستم قیمت گذاری، کیفیت، بسته بندی مناسب تأثیرپذیری عوامل پژوهش حاضر هستند. نتایج پژوهش حاضر می تواند مبانی جدیدی در جهت تشکیل و ثبات برندسازی کسب وکارهای خانوادگی در کشور باشد.
مقایسه پدیدارشناسانه رفتارهای برندساز منابع انسانی در فروشگاه های زنجیره ای ایران و افغانستان؛ یک تحقیق بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۹
20 - 46
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری اطلاعات، توصیفی-اکتشافی و از نوع تحقیقات کیفی است که با استفاده از روش پدیدار شناسی انجام شده است. از آنجا که پژوهش حاضر کیفی است روش جمع آوری اطلاعات در آن، مصاحبه های عمیق با مشارکت کنندگان است. براساس هدف پژوهش، که مقایسه پدیدارشناسانه رفتارهای برندساز منابع انسانی در فروشگاه های زنجیره ای ایران و افغانستان است، لذا جامعه در دو بخش تعریف شده است. به این صورت که جامعه آماری پژوهش در افغانستان، اساتید دانشگاه های کابل و هرات در رشته های مدیریت و بازاریابی و همچنین مدیران و کارکنان فروشگاه زنجیره ای الکوزی می باشند که 21 نفر از آنان باروش نمونه گیری هدفمند و براساس اصل اشباع نظری انتخاب شدند و در ایران، اساتید دانشگاه و مدیران و کارکنان فروشگاه های زنجیره ای می باشند که 25 نفر از آن ها نیز، به روش نمونه گیری هدفمند و براساس اصل اشباع نظری به عنوان اعضای نمونه انتخاب شدند. در این پژوهش به منظور بررسی و تحلیل داده های حاصل از مصاحبه، از از روش تحلیل مضمون و نرم افزار مکس کیو دا استفاده شده است. نتایج پژوهش علاوه بر شناخت و فهم پدیده مذکور ابعاد رفتارهای برندساز منابع انسانی را که شامل 10 مضمون فراگیر بود را شناسایی نمود که شامل: توجه به ارزش، ارتباطات، خلق خودانگاره مطلوب برند، توجه به امنیت، نوع مشارکت، نوع تبلیغات مورد تأکید، رفتارهای درون نقش برندساز، مهمترین مهارت مورد تأکید، نوع موضع سازی و راهبردهای آموزشی توسعه رفتارهای برندساز، می باشند که درنهایت به تفکیک برای ایران و افغانستان ارائه شده اند.
طراحی مدل فرایندی موفقیت برندها در سطوح کلان و بنگاه (مورد مطالعه: استان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۹
111 - 156
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل فرایندی موفقیت برندهای استان کرمانشاه در دو سطح کلان و بنگاه انجام شد. رویکرد پژوهش، کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد بود و جهت تجزیه وتحلیل داده ها از روش استراوس و کوربین استفاده گردید. گردآوری داده ها از طریق انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته با خبرگان و متخصصان موضوع (31 نفر) به کمک روش های نمونه گیری هدفمند قضاوتی و گلوله برفی صورت گرفت و تا دستیابی به اشباع نظری داده ها ادامه پیدا کرد. اعتبار مصاحبه ها از روش مثلث سازی، مطرح کردن پرسش ها به چند روش و استفاده از چند مصاحبه کننده تائید شد. برای آگاهی از میزان پایایی نیز از روش کدگذاری مجدد و درصد توافق درون موضوعی (90.73 درصد) بهره گیری شد. به منظور طراحی مدل فرایندی، نخست مدل پارادایمی عوامل مؤثر بر موفقیت برندهای استان کرمانشاه طراحی گردید. سپس چارچوب این مدل با تکیه بر تجزیه وتحلیل دقیق، بازطراحی شد. در نهایت مدل فرایندی موفقیت برندهای استان کرمانشاه به تفکیک دو سطح کلان و بنگاه ارائه گردید که بر اساس آن، فرایند برندسازی موفق پیشنهاد شد.
آسیب شناسی برندسازی در آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۹
157 - 228
حوزههای تخصصی:
امروزه بحث برند و برندسازی برخلاف خاستگاه آن، به همه حوزه های اجتماعی از جمله آموزش عالی نفوذ کرده است. این پژوهش با هدف بررسی و تعیین مؤلفه های آسیب ساز برندسازی در آموزش عالی ایران و آسیب هایی که برندهای دانشگاه ها و مؤسسات آموزشی و پژوهشی را تحت الشعاع قرار می دهند، انجام شد. به منظور تحقق این هدف، با 12 نفر از اساتید و صاحب نظران علمی و خبرگان دانشگاهی که با روش نمونه گیری غیر احتمالی قضاوتی و به صورت ارجاع زنجیره ای انتخاب شدند، مصاحبه های عمیق و نیمه ساخت یافته صورت گرفت. با تحلیل مصاحبه های ترانویسی شده از طریق روش تحلیل تم، 106 کد و 23 تم فرعی استخراج و در قالب هفت تم اصلی دسته بندی شدند. نتایج پژوهش نشان داد، آسیب های برندسازی در آموزش عالی در هفت دسته قابل تفکیک اند. فقر تفکر استراتژیک برندمحور، دولت سالاری، پیوند ناپایدار با ذی نفعان، کمّیت گرایی، طنین بین المللی محدود، فُرمالیسم علمی و درک مناسک گرایانه از مفهوم برند، قالب های اصلی آسیب زای برند دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی کشور هستند. یافته های این پژوهش به سیاست گذاران و مدیران اجرایی آموزش عالی در راستای خلق، تقویت و توسعه برندهای دانشگاهی کمک شایان توجهی می کند.
طراحی مدل پیشایندی و پسایندی رویکرد جمع سپاری شبکه های اجتماعی در حوزه برندسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۹
277 - 308
حوزههای تخصصی:
رشد و توسعه اینترنت و دیگر رسانه های اجتماعی فرصت هایی را برای استفاده از منابع جدید در اختیار کسب وکارها قرار می دهد. اگرچه رویکرد جمع سپاری یک رویکرد بازاریابی جدید برای برخی کسب وکارها و بازاریابان محسوب می شود اما هنوز به درستی شناخته نشده است. لذا کسب وکارهای مختلف از این رویکرد برای ارتقای عملکرد کسب وکار و خلق مزیت رقابتی بهره می گیرند. این پژوهش باهدف شناسایی عوامل پیشایندی و پسایندی رویکرد جمع سپاری شبکه های اجتماعی در حوزه برندسازی و تحلیل این عناصر با استفاده از روش نقشه نگاشت فازی انجام پذیرفت. از لحاظ هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات توصیفی و از نوع پیمایشی محسوب می شود. پژوهش حاضر، از لحاظ روش شناسی در باب گردآوری اطلاعات جزء پژوهش های پیمایشی محسوب می شود. جامعه آماری پژوهش حاضر در بخش کیفی، خبرگان بازاریابی و اساتید دانشگاه لرستان که سابقه تدریس و یا تألیف مقالات پژوهشی در حوزه بازاریابی الکترونیک دارند، می باشند و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و بر پایه اصل اشباع نظری 10 نفر از آنان به عنوان اعضای نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی، پرسشنامه می باشد. به منظور سنجش روایی و پایایی ابزار گردآوری اطلاعات در بخش از روش محتوایی و روایی نظری و پایایی درون کدگذار و میان کدگذار استفاده شد و همچنین روایی و پایایی پرسشنامه با استفاده از روایی محتوایی و پایایی بازآزمون سنجیده شد. در این پژوهش به منظور تحلیل داده ها در بخش کیفی از رویکرد تحلیل محتوا و روش کدگذاری با بهره گیری از نرم افزار اطلس تی و در بخش کمی از روش نقشه نگاشت فازی بهره گرفته شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که مهم ترین عوامل پیشایندی رویکرد جمع سپاری شبکه های اجتماعی در برندسازی، عدم پیچیدگی طراحی وب سایت، اشتراک گذاری محتوا، وجود یک سیستم پشتیبانی برای کمک به مشارکت کنندگان، تعهد مشارکت کنندگان و حس اعتماد می باشند. همچنین مهم ترین پیامدهای رویکرد جمع سپاری شبکه های اجتماعی در برندسازی، اعتماد سازی، نوآوری در ایجاد سرویس های خدماتی جدید شرکت، وجهه مثبت شرکت، شهرت و اعتبار برند می باشند. یافته های پژوهش حاضر به کسب وکارها کمک می کند که بر اساس رویکرد جمع سپاری، از صرفه جویی در هزینه های اجرایی و زمان محدودتر برای دستیابی به تکنولوژی های به روز بهره گیرند. همچنین به عملیاتی و اجرایی کردن دانش جمعی دلالت دارد و سازوکاری برای استفاده از دانش جمعی کاربران مجازی برای کسب نتایج مفید است. به گونه ای که می توان جمع سپاری را نوعی نوآوری باز و ابزاری برای گردآوری ایده ها و دانش، برای اهداف خاص که با اثربخشی برای کسب وکارها همراه است، در نظر گرفت
الگوی برندسازی شرکت های مادر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
13 - 66
حوزههای تخصصی:
علی رغم سرمایه گذاری های فراوانی که در حوزه مدیریت برند در هلدینگ ها انجام می شود، این تلاش ها از اثربخشی چندانی برخوردار نبوده است. یکی از دلایل این موضوع، نبود یک تفکر و الگوی جامع برای برندسازی در هلدینگ ها است. از اینرو، با توجه به نیاز هلدینگ ها به یک الگوی مناسب برندسازی برای کسب موقعیت رقابتی مناسب در بازارهای هدف هر یک از کسب و کارهای تابعه و نیز شکاف پژوهشی موجود در ادبیات مربوطه، در پژوهش حاضر با بهره گیری از رویکردی چند سطحی نسبت به تدوین چنین الگویی مبادرت شده است. روش پژوهش در پژوهش حاضر، کیفی-اکتشافی و از نوع فراترکیب است. بدین منظور، با استفاده از کلیدواژه های منتخب از بین پایگاه های اطلاعاتی اسکوپوس و وب آف ساینس، تعداد 78 مقاله طی چندین مرحله پایش انتخاب شد و مورد تحلیل محتوای کیفی قرار گرفت. پایایی نتایج کدگذاری با استفاده از پایایی بازآزمون ارزیابی گردید و برابر 73 درصد بود که رضایت بخش است. الگوی برندسازی شناسایی شده شامل سه سطح الف) خرد یا اهداف (بلندمدت و کوتاه مدت)، ب) میانه یا استراتژی ها و تاکتیک ها، و ج) کلان یا عوامل درون سازمانی موثر بر برندسازی در هلدینگ ها بود. در سطح خرد، اهداف شامل ایجاد تمایز، بهبود جایگاه برند، و خلق ارزش اقتصادی است. در سطح میانه، استراتژی ها شامل معماری برند، تعامل برند، و نبوغ برند بود. سرانجام، در سطح کلان نیز عوامل درون سازمانی مشتمل بر مدیریت توانمندی های سازمانی، رفتارها و تعاملات درون سازمانی، رشد و توسعه سازمانی، و مدیریت پورتفوی برندهای سازمان بود.
تحلیل پارادایم فکری و ترسیم نگاشت علمی تحقیقات بین المللی در حوزه تصویر برند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه تصویری جامع از وضعیت فعالیت های انجام شده در زمینه تصویر برند و ارائه یک نگاشت علمی بر پایه مقالات بین المللی موجود در پایگاه اطلاعاتی Web of Science) WOS) انجام شده است. این تحقیق به عنوان یک مطالعه علم سنجی، با استفاده از شاخص های علم سنجی و روش تحلیل شبکه صورت گرفته است. محقق با استفاده از نرم افزار VOS Viewer نسخه 1.6.20 به مطالعه نظام مند مقالات پژوهشی منتشر شده بین سال های 1977 تا 2023 پرداخته است. پس از جست وجو، غربال گری و ارزیابی کیفی، تحلیل نهایی بر روی 521 مقاله انجام شده است. نتایج نشان داد که بیش ترین تحقیقات در سال 2021 با 55 مقاله (۱۳.۸٪) بوده و آمریکا با ۸۰ مقاله (۲۰٪) فعال ترین کشور در این زمینه است. تمرکز کلمات کلیدی ابتدا بر تصویر تجاری برند و رفتار مصرف کننده بوده و سپس به نگرش و رفتار خرید مصرف کننده تغییر یافته است. این پژوهش با هدف تحلیل پارادایم فکری و ارائه نگاشت علمی در زمینه تصویر برند، بر پایه مرور نظام مند مقالات و با استفاده از نرم افزار VOS Viewer انجام شده است. تحلیل داده ها نشان داد که بیش ترین تحقیقات در این حوزه در سال2021 انجام شده است. همچنین، نویسندگان با بیشترین پژوهش ها شناسایی و معرفی شدند و مشخص شد که تصویر برند، قصد خرید و مسئولیت اجتماعی شرکت مهم ترین واژگان کلیدی هستند. این عوامل به عنوان مهم ترین عوامل مربوط به بازاریابی و رفتار مصرف کننده شناخته شدند. محققین می توانند از این ابزارها برای افزایش بازدید مقالات خود استفاده کنند.
اعتباریابی عوامل موثر بر برندسازی باشگاه های لیگ برتر فوتبال با تکیه بر ارزشیابی مشتریان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر اعتباریابی عوامل موثر بر برندسازی باشگاه های لیگ برتر فوتبال با تکیه بر ارزشیابی مشتریان بود. پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی، از نوع تحقیقات پیمایشی و از جمله پژوهش های کاربردی می باشد که به صورت میدانی انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر مشتریان باشگاه های لیگ برتر که همان هواداران و تماشاگران هستند، می باشد. برای تعیین حجم نمونه در مرحله کمی از نرم افزار SPSS Sample Power استفاده شد. با استفاده از این روش حجم نمونه برابر با 370 نفر برآورد گردید، که 370 پرسشنامه در بین جامعه آماری پخش و جمع آوری گردید برای گردآوری داه ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. سؤالات این بخش براساس الگوی برآمده از مرحله کیفی پژوهش بدست آمد. نوع امتیاز دهی به این پرسشنامه براساس طیف 5 ارزشی لیکرت بود. همچنین پرسشنامه از 4 مولفه اصلی قابلیت های باشگاه، عوامل تسهیل کننده، عوامل توسعه دهنده و ضعف های مدیریتی تشکیل شده بود. ادامه جهت اعتباریابی الگوی مطلوب مدل مورد نظر از مدل سازی معادلات ساختاری رویکرد تحلیل عاملی تأییدی استفاده می شود. به این منظور از نرم افزار AMOS بهره گرفته شد. نتایج آزمون تحلیل عاملی تاییدی مرتبه اول و دوم نشان داد 85 مفهوم اولیه، 17 مقوله اصلی (دارایی های باشگاه، نتایج مناسب باشگاه، تمایز با سایر باشگاه ها، با ثبات بودن باشگاه، ارتباط با هواداران، عوامل فرهنگی، میزان محبوبیت و اعتبار باشگاه، عملکرد روابط عمومی باشگاه، راهبردهای اجرایی باشگاه، اقدامات برندسازی، درآمدزایی باشگاه، عملکرد مناسب مدیران، عوامل قانونی و حقوقی، فشار سازمان های بالادستی، تصمیمات سلیقه ای، حواشی تیم، ضعف های کارکردی بالاتر از 4/0 بودند، که نشان دهنده این مورد بود که عوامل شناسایی شده دارای اعتبار مناسب و استانداردی می باشند.
تبیین اثر ارزش ویژه برند، تصویر برند و تعهد هوادار بر برندسازی بین المللی باشگاه های برتر فوتبال کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر تبیین اثر ارزش ویژه برند، تصویر برند و تعهد هوادار بر برندسازی بین المللی باشگاه های برتر فوتبال کشور است. این پژوهش از نظر نتیجه و هدف از نوع تحقیقات کاربردی و از نظر راهبرد پژوهشی، از نوع تحقیقات توصیفی-همبستگی است که به صورت میدانی اجرا شد. هواداران چهار باشگاه (استقلال، پرسپولیس، سپاهان و ذوب آهن) در سال 96-1395 به عنوان جامعه آماری پژوهش انتخاب شدند؛ بر اساس حجم منطقی نمونه مورد نیاز در روش مدل یابی معادلات ساختاری، حجم نمونه 810 نفر تعیین شد. ابزار اندازه گیری پژوهش پرسشنامه محقق ساخته با 41 گویه در مقیاس 5 مرتبه ای لیکرت بود. روایی محتوای کل پرسشنامه توسط 15 نفر از استادان تأیید شد و برای اندازه گیری روایی همگرا از ضریب AVE و پایایی از ضریب آلفای کرونباخ و ضریب CR استفاده شد که دارای روایی و پایایی بالایی بود. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و AMOS استفاده شد. داده های تحقیق براساس مدل معادلات ساختاری بررسی شد. (GFI) برابر 0/94 نشان دهنده برازش مطلوب و تأیید مدل پژوهش است. براساس نتایج می توان گفت متغیر ارزش ویژه برند و زیر معیارهایش بر روی تصویر برند، تصویر برند بر روی تعهد هواداران و تعهد هواداران بر برندسازی باشگاه های فوتبال کشورمان تأثیر مثبت و معناداری دارند.
تعیین ویژگی های روان سنجی مقیاس ارزش ویژه برند مشتری محور تیم های ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به افزایش روزافزون رقابت در صنایع مختلف ارزش ویژه برند از عوامل حیاتی ایجاد مزیت رقابتی برای سازمان هاست. در حوزه ورزش ایجاد و ارتقای یک برند قدرتمند، در اولویت اقدامات باشگاه های بزرگ دنیا قرار گرفته است. آنها از این طریق می توانند به مزیت های بی نظیری دست یابند. هدف از این تحقیق تعیین اعتبار و پایایی مقیاس ارزش ویژه برند مشتری محور، با استفاده از چارچوب مفهومی ارزش ویژه برند تماشاگر محور راس (2008) بود. جامعه آماری پژوهش شامل تماشاگران حاضر در استادیوم آزادی و نمونه آماری ۳۷۵ نفر از تماشاگران حاضر در استادیوم بودند که با استفاده از فرمول کوکران و براساس تعداد نمونه کافی در تحلیل عاملی به روش تصادفی انتخاب شدند. پرسشنامه مذکور پس از اخذ مجوز از صاحب پرسشنامه، به شیوه سه مرحله ای ترجمه و روایی محتوایی و صوری آن با استفاده از گروه صاحب نظران تأیید شد. پایایی پرسشنامه براساس آلفای کرونباخ معادل۷۳/۰ به دست آمد (۰۱/۰P<). از تکنیک تحلیل عاملی تأییدی با استفاده از نرم افزار لیزرل برای آزمون روایی سازه استفاده شد. این پرسشنامه شامل دو بعد تداعی برند با ۴۶ گویه و آگاهی برند با ۸ گویه بود. شاخص ها و خروجی های نرم افزار لیزرل نشان داد معرف های انتخاب شده برای سنجش مؤلفه های ارزش ویژه برند از اعتبار لازم برخوردارند و به خوبی می توانند ارزش ویژه برند تیم ملی والیبال را بسنجند (08/0≥RMSEAو AGF,GFI,NFI,CFI≥90/.). همچنین تمامی بارهای عاملی مؤلفه های ارزش ویژه برند تماشاگرمحور مورد قبول قرار گرفت. با توجه به این نتایج می توان گفت که مقیاس های انطباق یافته ارزش ویژه برند تماشاگر محور می تواند به عنوان مقیاسی معتبر در مورد تماشاگران ورزشی ایران به کار رود.
مدل ارتقای جایگاه استراتژیک برند باشگاه سپاهان ازطریق روشMAXQ DA(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر،ارائه یک مدل کاربردی درباره ارتقاء جایگاه استراتژیک برند باشگاه سپاهان ازطریق روشMAXQDA است که از طریق طرح نظریه داده بنیاد صورت گرفت. شرکت کنندگان شامل 14نفر از متخصصین بازاریابی و اساتید دانشگاه در مدیریت ورزشی و مدیران حال حاضر و سابق باشگاه سپاهان که به صورت ترکیبی از روش نمونه گیری نظری وگلوله برفی جهت مصاحبه عمیق نیمه ساختارمند انتخاب و مصاحبه ها تا زمان رسیدن به اشباع نظری ادامه پیدا کرد. تجزیه و تحلیل داده ها از کدگذاری باز، محوری و انتخابی توسط نرم افزار11 MAXQDA استفاده گردید.این نرم افزارجهت تجزیه وتحلیل داده های کیفی در تحقیقات کیفی استفاده می شود.نتایج نشان می دهدکه تعداد 481 کد مفهومی با تعداد127مولفه درقالب ابعاد6 گانه شامل: عوامل علی (3)، عوامل زمینه ای (2)، مقوله محوری (5)، راهبردها (6)، شرایط مداخله گر (2)، پیامدها (3) استخراج گردید. یکپارچه سازی مقوله ها بر مبنای روابط موجود بین آنها حول محور ارتقاء جایگاه استراتژیک برند باشگاه سپاهان، شکل دهنده مدل پارادایمی است که الگوی افزایش ارزش ویژه برند را منجر می شود. راهبردهایی نظیر نهادینه سازی مدیریت استراتژیک باشگاه سپاهان، برنامه های استراتژیک مجتمع فولاد و وزارت صنایع به عنوان اسناد بالادستی، جذب منابع مالی، پیامدهایی همچون درآمد پایدار و ایجاد ارزش ویژه برند باشگاه سپاهان را در پی دارد.
عوامل مؤثر بر برندسازی برنامه های تلویزیونی ورزش محور در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تلویزیون از عناصر مهم صنعت ارتباطاتِ جهانی محسوب می شود، به گونه ای که سبک زندگی بیشتر افراد به شدت تحت الشعاع ظهورِ این ابررسانه که خود متشکل از شبکه ها و برنامه های مختلف است، قرار گرفته است. هدف از این تحقیق، شناسایی عوامل مؤثر بر برندسازی برنامه های تلویزیونی ورزش محور در ایران بوده است. در این تحقیق همبستگی که به صورت کاربردی و با رویکرد تحلیل عاملی اکتشافی انجام گرفت، 164 نفر مشتمل بر کارشناسان رسانه و نیز مدیریت ورزشی که دانش کافی در مورد رسانه های دیداری و شنیداری داشتند، به عنوان نمونه تحقیق به پرسشنامه محقق ساخته 39 سؤالی مرتبط با موضوع که با مطالعه کتاب ها و مقالات مرتبط حاصل شده و روایی صوری و محتوایی و نیز پایایی آن به تأیید رسیده بود، به صورت داوطلبانه پاسخ دادند. یافته های حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که چهار عامل به عنوان عوامل مؤثر بر برندسازی برنامه های تلویزیونی ورزش محور در ایران شناسایی شده اند که عبارت اند از: رویکرد برنامه، عوامل زمینه ای، کیفیت اجرا و محتوای برنامه. این چهار عامل در کنار هم بیش از 70 درصد واریانس را در برندسازی برنامه های ورزشی تلویزیونی در کشور تبیین می کنند. نتیجه کلی تحقیق نشان داد که عمده متغیرهای مؤثر در برندسازی برنامه های ورزشی تلویزیونی تحت کنترل مدیران سیما قرار دارند که می توان با برنامه ریزی استراتژیک در این زمینه، بستر لازم برای توسعه و بهره وری از برنامه های تلویزیونی برندشده را هموار ساخت.
طراحی مدل مفهومی صنعت کالاهای ورزشی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و توسعه ورزش سال ۹ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۲۳)
184 - 197
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این تحقیق طراحی مدل مفهومی صنعت کالاهای ورزشی ایرانی بود.روش شناسی: روش تحقیق، نظریه داده بنیاد و رهیافت نظام مند بود. ابزار گردآوری داده ها بررسی متون و اسناد مربوطه و مصاحبه بود. روش نمونه گیری نظری بود. روش تحلیل داده ها: پرسش و مقایسه مستمر در سه مرحله اصلی کدگذاری باز، محوری و انتخابی بود. بعد از بررسی متون و اسناد مربوطه همزمان با انجام پانزده مصاحبه عمیق با تولیدکنندگان و فروشندگان کالاهای ورزشی ایرانی؛ اشباع نظری حاصل شد.یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد نیروی انسانی، سرمایه، فن آوری و مواد اولیه روی تولید و بازاریابی و برندسازی، رسانه ملی، مسئول خرید و اجناس خارجی روی فروش کالاهای ورزشی ایرانی تاثیر می گذارند و نهادهای حاکمیتی ایران به طور مستقیم و غیرمستقیم روی همه این مقولات تاثیرات مهمی دارند. نتیجه گیری: تولید و فروش؛ مقولات اساسی صنعت کالاهای ورزشی هستند که بر یکدیگر تاثیر متقابل می گذارند و هر کدام تحت تاثیر مقولات دیگری هستند. از آنجا که نهادهای حاکمیتی تاثیر بزرگی در همه این مقولات دارند یا می توانند داشته باشند؛ پیش نیاز توسعه این صنعت نیز اقدامات استراتژیک نهادهای حاکمیتی در جهت بهبود شرایط در هر کدام از این مقولات می باشد.
راهبردها و پیامدهای برندسازی موفقیت های بین المللی ورزشکاران نخبه در رویدادهای ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و توسعه ورزش سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
51 - 76
حوزههای تخصصی:
هدف: برندسازی ملی ارائه تصویر مثبت از یک کشور در ابعاد مختلف در سطح بین المللی است که در تقلیل تصورات نادرست که نسبت به یک کشور وجود دارد، تأثیر فراوانی دارد. بنابراین، هدف پژوهش راهبردها و پیامدهای موفقیت های بین المللی ورزشکاران نخبه بود.روش شناسی: پژوهش حاضر با رویکرد کیفی مبتنی بر روش نظریه داده بنیاد و تحلیل تماتیک انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل خبرگان علمی و اجرایی در زمینه مدیریت ورزشی با تجربه حضور در رویدادهای بین المللی ورزشی بودند که 15 نفر به روش نمونه گیری نظری هدفمند انتخاب و با آن ها مصاحبه تا اشباع نظری ادامه یافت. روایی ابزار پژوهش (مصاحبه)، توسط مصاحبه شوندگان و اساتید خبره تأیید و برای سنجش پایایی از روش توافق درون موضوعی (74 درصد) استفاده شد.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که حمایت سیاسی-اجتماعی، توسعه ورزش بانوان، سیاست های مدیریتی، فرهنگ سازی و آموزش راهبردها و پرستیژ بین المللی، ارتباطات بین المللی، برجسته شدن مربیان و ورزشکاران و توسعه اقتصادی پیامدهای برندسازی از طریق موفقیت های ورزشی می باشند.نتیجه گیری: پیشنهاد می شود از طریق حمایت سیاسی-اجتماعی دولت، حمایت از بانوان نخبه ورزشکار و تقویت ارتباطات بین المللی ورزشی، برندسازی ورزش کشور مورد توجه قرار گیرد.