مطالب مرتبط با کلیدواژه

الزام به حجاب


۱.

مطالعه علل گرایش ایرانیان به فرهنگ حجاب فراتحلیل در بازه زمانی 1399-1391(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رفتار متظاهرانه الزام به حجاب اعتماد اجتماعی طبقه اجتماعی تأیید اجتماعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۴ تعداد دانلود : ۱۱۷
هدف : هدف اصلی از انجام این تحقیق، مطالعه علل گرایش ایرانیان به فرهنگ حجاب به روش فراتحلیل بود. روش: روش پژوهش از نوع کملی فراتحلیل( cma2 ) و ابزار آن، پرسشنامه معکوس(نتایج تحقیقات گذشته و غیر مزاحم) بود. حجم جامعه پژوهش، 28 مورد بود که به روش تعمدی- غیر احتمالی، 23 سند(به دلیل پیمایشی بودن) در بازه زمانی 1391-1399 انتخاب شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بیشتر تحقیقات(26 درصد) در بازه زمانی سال 1391 انجام شده اند. بیشترین مطالعه(13 درصد) در شهر همدان انجام شده است. دانشجویان دختر، بالاترین(30.4) و کاربران و جوانان کمترین درصد(4.3) را در جامعه پژوهش تشکیل می دهند. 60.8 درصد تحقیقات به روش تصادفی انجام شده اند. بیشتر تحقیقات(47.8 درصد) به مناطق در حال توسعه اختصاص دارند. بالاترین حجم نمونه(60.8 درصد) بین 200 تا 500 نفر است. 56 درصد از ایرانیان، گرایش بالاتری به رعایت حجاب، 32 درصد متوسط و 22 درصد گرایش کمتری نسبت به این مسئله دارند. در نهایت، اندازه اثر r نشان می دهد که عوامل اجتماعی(0.157)، فرهنگی(0.200)، روانی(0.140) و اقتصادی(0.380)، در تبیین گرایش به حجاب مؤثر بوده و در کل، 24 درصد از تغییرات فرهنگ حجاب را تبیین کرده اند. نتیجه گیری: حجاب به مثابه یک الگوی فرهنگی در ایران، با وجود نوسازی اجتماعی در بازه زمانی 1399-1391، مقبول شهروندان بوده است و در این تمایل و پذیرش، 1. عوامل فرهنگی(باورهای دینی، میزان باور به الزام حجاب، سرمایه فرهنگی، ارزشی شدن حجاب، آموزش اجتماعی، سطح تحصیلات، فرهنگ ازدواج آسان، الگوی پوشش خانوادگی، سبک فراغتی، سبک زندگی)، 2. عوامل روانی(عزّت نفس اجتماعی، میزان آگاهی از حجاب، سلامت معنوی، تصور از بدن)، 3. عوامل اقتصادی(رفتار متظاهرانه، کسب پایگاه اجتماعی- اقتصادی و طبقه اجتماعی) و 4. عوامل اجتماعی(جامعه پذیری حجاب، تأیید اجتماعی، الگوپذیری از دوستان، رسانه های خارجی، استفاده از اینترنت، اعتماد رسانه ای، اعتماد اجتماعی، استفاده از ماهواره)، تأثیرگذار بوده اند.
۲.

حجاب زنان به مثابه مؤلفه قدرت نرم امنیت افزای حاکمیت دینی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: حجاب عفاف قدرت نرم فرهنگ اسلامی الزام به حجاب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳ تعداد دانلود : ۲۸
پوشش بانوان همواره با عنوان یکی از مسائل بسیار مهمِ مرتبط با مسائل سیاسی، فرهنگی و اقتصادی جامعه اسلامی مطرح شده است. مباحث حجاب در گستره جامعه شناسی، بیشتر به حیطه ارتباطات اجتماعی خرد معطوف بوده و کمتر به عنوان یک امر کلی و کلان در جامعه و در قلمرو قدرت نرم به آن نگریسته شده است. پرسش اصلی تحقیق آن است که آیا حجاب و پوشش در جوامع اسلامی به عنوان مؤلفه ای تأثیرگذار در فرهنگ آن جوامع، می تواند به عنوان اهرم قدرت نرم به کار گرفته شود؟ این نوشتار به مسئله حجاب با در نظر گرفتن انگاره نهادینه شده از قدرت نرم در فرهنگ سیاسی اسلامی و با روش توصیفی-تحلیلی به بازخوانی مؤلفه ها و مبانی الزام به حجاب و بررسی تأثیر آن بر قدرت نرم در فرهنگ اسلامی پرداخته است. یافته های تحقیق عبارت است از: 1. حجاب در سیر تاریخی خود در بین ادیان و تمدن های گذشته همواره نمادی از هویت ملی و اسلامی زنان در جوامع اسلامی بوده است؛ 2. حجاب هماره درکالبد پرچمی در راستای نمایش استقلال فکری و فرهنگی زنان جوامع اسلامی نقش داشته است؛ 3. در تاریخ گذشته استعمار غرب برای تسلط بر جوامع اسلامی، حجاب را چون دژ مستحکمی دیده که برای چیرگی بر این جوامع باید با آن مبارزه می کرده است؛ 4. کارکردهای روانی– اجتماعی حجاب در جامعه همچون، حفظ و افزایش آرامش و سلامت روان جامعه و حفظ بنیان خانواده؛ پیوسته توانسته است نقش بسزایی را در حفظ امنیت اجتماعی و ملی جامعه داشته باشد.  
۳.

بررسی تأثیر فردگرایی بر گفتمان عدم مداخله حاکمیت در الزام به حجاب(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: فردگرایی دولت حاکمیت الزام به حجاب اجرای قانون امر به معروف و نهی از منکر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱ تعداد دانلود : ۳۱
یکی از ویژگی مهم جامعه مدرن در عصر کنونی، تشدید فردگرایی است که در فضای فرهنگی جامعه ایران تأثیر گذاشته است. تصور برخی از افراد جامعه ایران نسبت به رعایت پوشش اسلامی، از «تعهد اجتماعی داشتن» به سمت «فردی و شخصی انگاشتن» آن سوق پیدا کرده است و در نتیجه، دخالت حکومت و دولت را در الزام به رعایت آن غیر مجاز تلقی می کنند. هدف مقاله حاضر، واکاوی میزان تأثیر فردگرایی با انگاره عدم مداخله دولت در الزام به حجاب و اجرای امر به معروف و نهی از منکر است. این پژوهش، به روش پیمایشی با توجه به دریافت دانشجویان دانشگاه تهران – پردیس فارابی در سال تحصیلی 1395-1396 بوده است که از بین آنان 370 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شده اند. همچنین از روش کیفی و مصاحبه با نخبگان حوزوی و دانشگاهی و دریافت دیدگاه های ایشان بهره برده شده است. یافته های تجزیه و تحلیل داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS نشان می دهد که شاخص های مؤثر فردگرایی (مصالح فردی، استقلال گرایی، خودمحوری، لذت گرایی فعلی، آزادی در تدبیر بدن) بر انگاره عدم مداخله دولت در الزام به حجاب به میزان قابل توجهی اثرگذار است و به تبع آن، تأثیر مستقیم بر اجرایی شدن قانون امر به معروف و نهی از منکر دارد. جهت اجرای قانون امر به معروف و نهی از منکر و نهادینه سازی فرهنگ عفاف و حجاب باید به زیرساخت های ذهنی و فرهنگی در جامعه فردگرا توجه بسیاری شود و با تقویت فرهنگ قانون گرایی در جامعه و پرورش انسان های منضبط و قانون گرا به مقوله حجاب به عنوان قانون اجتماعی لازم الرعایه تأکید شود.