مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
رویکرد
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
118 - 146
حوزههای تخصصی:
امام رضا (علیه السلام) در دوران امامت خود با فرقه ها و نحله های مختلفی مواجه بود. یکی از تاثیر گذارترین آن ها - در میان شیعه - فرقه انحرافی"واقفیه" است. گروهی از خواص که در واقع وکیل و نائبان امام موسی کاظم (علیه السلام) پدر بزرگوار امام هشتم بودند. آن ها به انگیزه های مختلف فتنه "وقف" بر امامت امام موسی کاظم (علیه السلام) را ایجاد نمودند. جایگاه اجتماعی آن ها باعث شد؛ جمع زیادی از خواص و عوام به سوی "واقفیه"متمایل شوند. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی – تحلیلی با الگو گیری از روش تحلیل گفتمان پدام و تکمیل آن، رویکرد شناسی ارتباطات امام رضا (علیه السلام) در مواجهه با این گروه انحرافی را بیان نموده است. تحلیل "فضای ساختاری و فضای معنایی" گفتمان امام رضا (علیه السلام) با سران واقفیه به روشنی حکایت از موضع قاطع امام هشتم در مواجهه با این جریان انحرافی دارد. امام در برخورد با سران وقف، بیشتر رویکر تهاجمی- دفعی را در پیش می گیرند. این رویکرد با 58 درصد بیشترین بسامد را به خود اختصاص می دهد.در مقابل، رویکرد تدافعی و جذبی با 9 و 10 درصد کمترین بسامد را دارا هستند. رویکرد ارتباطی امام در مواجهه با پیروان واقفیه - که با اهدافی سوء به این فرقه پیوسته بودند - عموما رویکرد جذبی- دفعی، تهاجمی و دفعی است.. اما این امام همام در برخورد با عامه ی گمراه یا دچار فتنه شدگان و شک کنندگان در امر وفات امام کاظم( علیه السلام)، با رویکرد جذبی و جذبی-تدافعی، برخورد کرده اند.
نظریه پردازی چندسطحی در پژوهش های کارآفرینی: ارائۀ رویکردی بهبودیافته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۱۶
81 - 102
حوزههای تخصصی:
رویکرد چندسطحی به نظریه پردازی با درک هم زمان پدیده ها در سطوح چندگانه تحلیل فرصت هایی برای توسعه نظریه های جدید با زمینه غنی و تفسیر مؤثرتر داده ها فراهم می آورد. رویکردهای تک سطحی به نظریه پردازی قادر به تبیین پیچیدگی پدیده ها نمی باشند؛ زیرا پدیده ها دارای پیشایندها، میانجی ها، تعدیل کننده ها و پیامدهایی هستند که در سطوح مختلف قرار دارند. در حوزه کارآفرینی شاهد غلبه نظریه های تک سطحی می باشیم. نظریه های موجود حوزه کارآفرینی سطوح خرد یا کلان را به طور مجزا بررسی نموده و با نادیده گرفتن سطح میانی و تعامل میان سطوح نتوانسته اند تصویری کل نگر از پدیده های کارآفرینانه ارائه دهند که منعکس کننده پیچیدگی های آنها باشد و درنتیجه، بینش های صحیح، غنی، جامع و ارزشمند از دل نظریه ها حاصل نشده است. در اندک نظریه های موجود چندسطحی نیز رویکرد مناسب و جامعی جهت نظریه پردازی اتخاذ نشده است. براساس این، این پژوهش ضمن تبیین ضرورت و چیستی نظریه پردازی چندسطحی و انواع رویکردهای آن، از طریق تحلیل و نقد انواع رویکردهای موجود به ارائه رویکردی بهبودیافته می پردازد. در رویکرد بهبودیافته گام هایی همچون ظهور پدیده های جمعی، شناسایی کارکرد و ساختار پدیده ها، قوانین تعامل میان سازه ها، انعطاف پذیری سطوح، اعتبار سازه ها، تأیید یا عملیاتی سازی نظریه، تفسیر نتایج و به علاوه تحولات و توسعه های نوین در این رویکرد مانند نقش افراد در شکل دهی زمینه سازمانی مطرح می شود. پیش بینی می شود که نتایج این پژوهش سبب تغییر دیدگاه پژوهشگران تک سطحی شده و راهنمای عمل مناسبی را برای نظریه پردازان میان رشته ای و علاقه مند به مطالعات چندسطحی ارائه دهد.
ارزیابی رویکرد رجالی آیت الله بروجردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه قرآن و حدیث دوره ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
109 - 131
حوزههای تخصصی:
آیت الله بروجردی فقیهی رجالی است که نگاهی ژرف اندیشانه به مسأله حدیث و اسناد دارد، ایشان آثاری در علم رجال دارند. علاوه بر تقریرات فقهی ایشان ک ه شمه ای از توانایی های عالمانه وی را در حدیث پژوهی بازگو کرده است، کتاب ارزشمند «الموسوعه الرجالیه» برخی از دیدگاه های رجالی ایشان را پیش روی ما قرار می دهد. با توجه به اینکه؛ بررسی سبک های مختلف رجالی و تحلیل و بررسی آن ها به عنوان یکی از ابزار استنباط احکام شرعی می تواند زمینه توسعه و گسترش علم رجال و رسیدن به معرفت ژرف کاوانه را فراهم آورد، لذا در این جستار با مراجعه به آثار بر جای مانده از آیت الله بروجردی و تقریرات فقهی و اصولی ایشان؛ با روش توصیفی تحلیلی و تکیه بر اسناد کتابخانه ای به بررسی و تحلیل رویکرد رجالی ایشان پرداخته ایم. اهم مبانی ایشان در شناخت راوی عبارت است از اعتقاد به ضرورت علم رجال در شناخت راویان، عدم اعتقاد به اصل انسداد در اثبات عدالت راوی، اعتقاد به اعتبار کتب رجالی متقدمان به عنوان اسناد معتبر علمی، اعتقاد به کافی نبودن کتب اربعه برای شناخت و معرفی راویان، میزان نقل روایت؛ قرینه ای در شناخت راوی، اعتبار اجماع متقدمین و مشایخ ثقات و... همچنین با پیجویی آثار این فقیه رجالی مشاهده می کنیم که روش ایشان در جرح و تعدیل روایات عبارت است از: نگاه تاریخی به اسناد، اولویت رجوع به کتب اربعه نسبت به سایر متون، جامع نگری در نقل اقوال علمای رجال، اعتماد به گزارش های رجالیان و اقوال و استنادات علمای اعلام و... .
رویکرد معماری نهادی و سازمانی و کاربرد آن
منبع:
مطالعات راهبردی ناجا سال ۲ بهار ۱۳۹۶ شماره ۳
31 - 43
حوزههای تخصصی:
معماری سازمان ها و نهادها پدیده ای به منظور توسعه سازمانی و پویایی سازمان با ایده های گروهی است که هدف فراگیر آن اغلب مدیریت پیچیدگی سازمانی، چینش و پیاده سازی استراتژی های کسب و کار و تسهیل تغییرات سریع به منظور حفظ مزیت های کسب و کار و فنون است. معماری در صورتی نیاز است که یکی از شرایط بزرگ بودن، پیچیدگی، انعطاف پذیری، تولید سفارشی (مأموریت) یا طول عمر زیاد در سیستم های مرتبط مد نظر یک سازمان یا نهاد وجود داشته باشد. به کارگیری «معماری سازمان» در پاسخ به این تغییراتِ مسیر، جهت و رویکردی را پیش می گیرد که به آن «رویکرد معماری سازمانی» می گویند که دید مشترک همه ذی نفعان و توسعه دهندگان در توسعه و تولید سیستم را در نظر می گیرد و دنبال می کند. تعریف رویکرد معماری سازمانی در تمامی متون و منابع همواره با چالش مواجه بوده است و هیچ گاه تعریف منحصر به فرد و دقیقی که با سایر مبانی معماری سازمانی تداخل نداشته باشد، برای آن ارائه نشده است. در این مقاله با استفاده از تجربیات قبلی و مطالعه روی نظریات و مؤلفه های اصطکاک سازمان ها، تعریفی منحصر به فرد و دقیق برای «رویکرد معماری سازمانی» ارائه و سپس به رویکرد معماری آینده سازمان ناجا اشاره ای مختصر می شود.
تأملی بر پیوند نظری رویکردهای ارزشیابی آموزشی با الگوهای کیفیت آموزشی و تبیین پیامدهای آن بر حوزه عمل
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۴ بهار ۱۳۹۰ شماره ۱۳
47 - 73
حوزههای تخصصی:
ارزشیابی و کیفیت آموزش از مسائل مهم و مورد توجه نظریه پردازان از یکسو، و دست اندرکاران نظام های آموزشی از سویی دیگر است. هدف مقاله حاضر، بررسی رویکردهای مختلف ارزشیابی آموزشی و الگوهای کیفیت آموزشی می باشد. این تحقیق به روش بررسی اسنادی انجام شده است. جامعه آماری آن، منابع و اسناد موجود در مقوله ارزشیابی و الگوهای کیفیت آموزشی بود که نمونه به روش نمونه گیری هدفمند و در دسترس انتخاب شدند و بر اساس روش تحلیلی – تفسیری نقاط کانونی هریک از رویکردهای ارزشیابی و الگوهای کیفیت آموزشی مورد شناسایی و پیوندهای بین آنها تبیین شده است. یافته های تحقیق نشان داد که رویکرد ارزشیابی هدف محور با الگوی کیفیت هدف محور، رویکرد مدیریت محور با الگوی رضایت مندی و رویکرد ارزشیابی طبیعت گرایانه یا مشارکت کننده محور با الگوی یادگیری سازمانی ارتباط دارند. افزون بر این نتایج تحقیق، بیانگر آن است که رویکرد ارزشیابی متخصص محور از این حیث که متخصصان همواره درگیر ارزشیابی هستند، با تمامی الگوهای کیفیت آموزشی پیوند دارد. بر این اساس، برای تحقق و تضمین کیفیت نظام آموزشی باید به پیوندهای میان رویکردهای ارزشیابی و الگوهای کیفیت توجه کرد.
رویکرد میان رشتگی آموزش کارآفرینی در نظام آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۶ زمستان ۱۳۹۲ شماره ۲۴
11 - 34
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر، تبیین رویکرد میان رشتگی به عنوان رویکردی نوین و مکمل رویکردهای رفتارگرا و ساختارگرا در آموزش کارآفرینی است؛. بنابراین، سؤالات اساسی این است که آیا دامنه آموزش کارآفرینی را می توان به سطحی فرا رشته ای توسعه داد و اینکه چه رشته های علمی (میان رشته ای) در آموزش کارآفرینی دخیل می شوند؟ برای پاسخ به سؤالات مذکور از روش فراتحلیل نتایج حاصل از تحقیق های پیشین استفاده شده است. در مقاله حاضر سعی شده است تا با مرور منابع عمده و تحلیل نظرات، جمع بندی روشن و چارچوبی برای معرفی رویکرد میان رشتگی آموزش کارآفرینی ارائه شود. یافته ها نشان داد که آموزش کارآفرینی تاکنون بر مبنای دو رویکرد رفتارگرا (آموزش تئوریک) و ساخت گرا (آموزش تئوریک و تجربی) بوده است و هر کدام استراتژی و سبک های خاصی را پیشنهاد می کنند. رویکرد میان رشتگی که سعی در توسعه آموزش کارآفرینی به سطحی فرارشته ای و میان رشته ای دارد، مکمل دو رویکرد قبل است و دارای گونه شناسی فرارشته ای (علم و هنر)، میان رشته ای (جامعه شناسی، روان شناسی، مدیریت، اقتصاد و بازاریابی) و درون رشته ای (دانش و کاربرد) است.
بررسی دیدگاه های اعضای هیئت علمی در خصوص رویکرد بین المللی سازی برنامه های درسی آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۱ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۴
7 - 32
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی از اجرای این پژوهش، بررسی دیدگاه اعضای هیئت علمی درباره رویکرد بین المللی سازی برنامه های درسی در دانشگاه بود. روش پژوهش حاضر توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل اعضای هیئت علمی دانشگاه بین المللی امام خمینی، دانشگاه تهران و دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بود و 320 نفر به عنوان نمونه در این پژوهش شرکت کردند. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته بود. جنبه های اصلی در این ابزار عبارت بودند از: الزام های بین المللی سازی، پیامدهای آموزشی بین المللی سازی، پیامدهای پژوهشی بین المللی سازی و نقاط قوت بین المللی سازی برنامه درسی. ضریب آلفای کرونباخ 81/0 محاسبه شد. یافته های به دست آمده از بررسی نظرات اعضای هیئت علمی نشان داد که آنان موافق الزامات بین المللی سازی هستند و از دیدگاه آنها بین المللی سازی برنامه های درسی در وضع مطلوب، موجب هماهنگی با استانداردهای آموزشی بین المللی، ارتقاء کیفیت آموزش، به روز شدن دانش تخصصی استادان و گسترش رشته های تحصیلی مطرح در سطح بین الملل می شود. اما آنان گویه های مربوط به الزام های بین المللی سازی برنامه های درسی در وضعیت موجود آموزش عالی کشور را پایین تر از حد متوسط ارزیابی کرده اند.
بررسی میزان تأثیرگذاری و رضایتمندی تغییر روش تدریس استادمحور به رویکرد نیازمحور در گروه معارف اسلامی از دیدگاه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش، بررسی تحول در تدریس دروس معارف با استفاده از مقایسه دو روش استادمحور و نیازمحور بود. روش: روش پژوهش حاضر، استفاده از گروههای دست نخورده نیمه تجربی و از نوع دو گروهی(آزمایشی و گواه) بود. جامعه آماری پژوهش، 270 نفر دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه است. ابزار پژوهش، پرسشنامه پژوهشگرساخته ای است که توسط اساتید صاحب نظر تأیید شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار اس.پی.اس.اس16 و آزمون تی، فریدمن، میانگین رتبه ای و همبستگی پیرسون و اسپیرمن استفاده شد. یافته ها: در این مطالعه، میزان رضایتمندی و تأثیرگذاری در روش نیازمحور نسبت به استادمحور به طور معناداری بیشتر بود. نتایج نشان داد دانشجویانی که با رویکرد نیازمحور درس را فرا گرفته اند، میانگین نمره بالاتری دارند و اختلاف معنادار است. نتیجه گیری: نتایج مطالعه، میزان بالای تأثیر و رضایت دانشجویان در فراگیری به روش نیازمحور را نشان می دهد. ایجاد نگرش مثبت در دانشجویان و افزایش روحیه تفکر نقّادانه در آنان، بر لزوم توجه به این روش و به کارگیری آن در فرایند آموزشی تأکید می کند.
منشأ پیدایش هویت ملی؛ پارادایم ها و رویکردها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: نوشتار حاضر به دنبال پاسخ به این پرسش بود که نظریه های منشأ پیدایش هویت ملی بر اساس چه پارادایم ها و رویکردهایی قابل طرح و توضیح است. روش: برای پاسخ به سؤال مقاله، از روش توصیفی- تحلیلی و تکنیک مطالعات کتابخانه ای بهره گرفته شده است. یافته ها: یافته های تحقیق نشان دادند که منشأ پیدایش هویت ملی بر اساس شش پارادایم نظریِ ازلی انگاری، جاویدانگاری، مدرنیسم، نمادگرایی قومی، ابزارانگاری و پُست مدرنیسم، و چهار رویکرد نظریِ ذات گرایی، سازه انگاری، گفتمانی و زیست جهانی، قابل توضیح و تفسیر و تبیین است که در این مقاله به همه این نظریه ها پرداخته شده است. نتیجه گیری: چیستیِ هویت و پاسخ به پرسش «من کیستم؟» همواره یکی از سؤالهای معرفتی و مسائل اساسی بشریت از ابتدا تا کنون بوده که هیچ گاه رنگ کهنگی به خود نگرفته و از جدیدترین مباحث عصر مدرن و پسامدرن به حساب آمده است. از نتایج این مطالعه؛ تقسیم بندی مناسب نظریات پراکنده منشأ پیدایش هویت ملی، در قالب پارادایم ها و رویکردهای مختلف است که در کسب شناخت و معرفت درست در تحلیل موضوعات و پدیده های هویتی در عرصه های مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، تاریخی، هنری، ادبی و غیره ... بسیار تأثیرگذار است.
رویکرد قرآن و روایات درالگو پذیر شدن اسلامی اشتغال زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سفینه سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۳ «ویژه پژوهش های حدیثی»
128 - 143
حوزههای تخصصی:
زنان در جوامع به طور گسترده و روز افزون مشتاق به اشتغال بیرون از خانه هستند و همین اشتیاق هجوم آنها به کار، در عرصه های عمومی جوامع، می تواند حامل یک سری پیامدهائی باشد بنا به استنباط آیات در قرآن و روایات های واصله با حضور مؤثر زنان در اجتماع و اشتغال آنان در صحنه های مختلف اقتصادی مخالفتی نشده است، اگر چه مسئولیت های زنان در دوره اسلامی با جامعه معاصر از لحاظ توانمندی جسمی و بدنی شباهتی ندارد ولی اهداف گنجانده شده اشتغال اسلامی در آن وجود دارد. دراین خصوص بسیاری از اندیشوران اسلامی با اشتغال زن وحصوردر اجتماع موافق می باشند عده ای از بزرگان دین مخالف اشتغال زن در بیرون خانه هستند و روایت هائی درخانه ماندن زن را شایسته تر می داند، چراکه که زن مادر و همسربودن خود را برای شوهر و فرزندان نشان دهد. اما باید پذیرا باشیم که زنان در سایر نقش های اجتماعی صلاحیت دارند، و آنها می توانند. در اکثر مدیریت ها علی رغم محدویت ها خود را نشان دهند. ملاک این مقاله رویکرد روایات و پیامدهای مثبت و منفی زنان در جهت الگوپذیری اشتغال اسلامی می باشد، که به صورت کتابخانه ای جمع آوری وتدوین و استنباط شده است.
بررسی شاخصه های رویکرد سیاسی اجتماعی محمد جواد مغنیه در الکاشف با نگاهی به جریان های سیاسی اجتماعی معاصر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
یکی ازویژگی های تفاسیر معاصر ،اتخاذ رویکرد سیاسی- اجتماعی است که به همه آیات قرآن از زاویه طرح و حل مسائل و مشکلات اجتماعی جوامع بشری می نگرد و هدفش عرضه مسائل اجتماعى بر قرآن و یافتن راه حل ها و درمان آن ها و سوق دادن جوامع به سمت تحول و پیشرفت است. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی از منابع کتابخانه ای، شاخصه های رویکرد سیاسی اجتماعی محمد جواد مغنیه در تفسیر الکاشف، مورد واکاوی قرار داده است. نتایج بررسی نشان می دهد که دغدغه اصلی مغنیه در تفسیر قرآن کریم، متجلی ساختن کلام الهی در متن زندگی بشر بود و راه حل های نظام مند و کارآمدی را برای مسائل و پرسش های نو پدید حیات انسانی، منطبق با واقعیت های عینی زندگی اجتماعی از قرآن جستجو می کرد. داشتن اندیشه تقریبی، مقابله سیاست های استعماری آمریکا، تشویق بر مبارزه، پشتیبانی از آزادی خواهان، غرب ستیزی، مبارزه با صهیونیسم وتوجه به نظارت همگانی، از جمله شاخصه های رویکرد سیاسی اجتماعی او محسوب می شود که در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است.
واکاوی مسائل و چالش های پیرامون زبان عربی در ایران با رویکردی آینده نگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
445 - 461
حوزههای تخصصی:
داشتن رویکرد راهبردی به مسائل یکی از ضروریات مدیریت کلان نهادها و سازمان ها است. فهم مسئله اولین گام در هر نوع سیاست گذاری محسوب می شود. نخستین گام سیاست گذاری عمومی، شناخت مسئله و صورت بندی آن برای قرار دادن در دستور کار سیاست گذاری است که فرایندی مجزا در سیاست گذاری عمومی به شمار می آید. هدف از انجام «مطالعات نظام مسائل» به عنوان مطالعه راهبردی، تعیین خطوط کلی بینش و تجربه موجود درباره موضوعات اصلی و کلیدی در حوزه ای مشخص است. به منظور شناسایی، اولویت بندی و گزینش مسائل اولویت دار زبان عربی تحقیقی جامع، کل نگر و راهبردی نیاز است. پژوهش حاضر به واکاوی «نظام مسائل زبان عربی با رویکردی آینده نگرانه» پرداخته، این پژوهش در زمره پژوهش های کاربردی محسوب می شود، زیرا با واکاوی نظام مسائل زبان عربی به دنبال ایجاد مبنایی برای سیاست گذاری حل مسائل زبان عربی است. روش گردآوری اطلاعات احصای مسائل زبان عربی با رویکرد توصیفی اکتشافی برپایه تلفیقِ روش های کمّی و کیفی بوده و روش تحلیل اطلاعات، مبتنی بر تحلیل مضمون (به عنوان راهبرد پژوهش) است. گردآوری داده ها از طریق مطالعات اسنادی، انجام مصاحبه، اجرای پرسش نامه و برگزاری نشست تخصصی صورت گرفت. نتایج نشان می دهد ابرچالش زبان عربی در ایران «خلاء گفتمان غالب در حوزه زبان عربی در ایران» است. خلاء گفتمانی که از«رهاشدگی زبان عربی در ایران» حکایت می کند؛ سه چالش کلیدی به عنوان اولویت دارترمسائل شامل ورود هوش مصنوعی به آموزش زبان عربی، عدم ارتباط بین آموزش زبان عربی و مهارت های مورد نیاز بازارکار و دوگانگی آموزش زبان عربی با هدف فهم متون دینی و یا اهداف عمومی است. رویکرد آینده نگر به مسائل پیش روی زبان عربی و توجه به تغییرات جدید در سپهر فناوری و تأثیر آن بر بروز چالش های نوظهور و جدید از جمله ورود هوش مصنوعی به آموزش زبان عربی، از نوآوری های این مقاله است و وجه تمایز این مقاله با پژوهش های پیشین است.
مطالعه تطبیقی آموزش ارزش ها در کشورهای منتخب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۱
75 - 103
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از بخش های مهم و اصلی فرهنگ هر جامعه ارزش های آن است. ارزش ها، جزء اصلی سازنده فرهنگ هر جامعه و زیربنای رفتارها و کنش ها هستند و ثبات و تغییر آن ها، موجب ثبات و تغییر فرهنگ ها در جوامع در طول زمان می شود. یکی از مباحث مهم نظام تعلیم و تربیت در حال حاضر، مسئله ارزش ها و آموزش آن است به این دلیل که کاربرد ارزش ها، در همه دانش ها و امور، بدیهی است. عصر حاضر عصر بحران ها و چالش ها است و تجربه انسان، نشان می دهد که انسان در هیچ دوره ای، بی نیاز از ارزش ها و آموزش آن نبوده است. وجود مشکلات و مسائل مختلف غیر ارزشی و ناهنجاری های اخلاقی و انسانی اعم از فساد و اختلاس و بی بندوباری های جنسی، افزایش فقر و بی عدالتی و تبهکاری، شرایط را به گونه ای رقم زده اند که در عصر حاضر پرداختن به ارزش ها و توسعه آن یک نیاز اساسی محسوب می شود. علیرغم تلاش های بسیار صورت گرفته در زمینه آموزش اخلاق و ارزش ها، خلأهای بسیاری در زمینه بزهکاری ها و انحرافات و ناهنجاری های ارزشی در نوجوانان و جوانان دیده می شود که نشان می دهد آموزش ارزش ها به درستی انجام نشده است، بنابراین با توجه به اینکه آموزش ارزش ها، فطریات نهان علمی و عملی اخلاقی در درون انسان را آشکار می سازد، سعادت دنیوی و اخروی برای فرد به ارمغان می آورد، به منظور بهره گیری از تجارب مختلف، مطالعه تطبیقی رویکردهای کشورها و بیان تشابهات و تفاوت های هرکدام در زمینه آموزش ارزش ها ضروری به نظر می رسد، بنابراین هدف از تحقیق حاضر بررسی رویکردهای آموزش ارزش ها در کشورهای منتخب و عناصر برنامه درسی آموزش ارزش ها در این کشورها است.روش: روش پژوهش حاضر یک پیمایش تطبیقی است و داده های مورد نیاز آن برای پاسخگویی به پرسش ها از طریق اسناد و مدارک کتابخانه ای و گزارش های تحقیقی و جستجو در پژوهش از پایگاه های اطلاعاتی داخلی ازجمله مرکز پایگاه اطلاعات علمی، پرتال جامع علوم انسانی، بانک اطلاعات نشریات و مجلات ایرانی، پایگاه مجلات تخصصی نور و پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران، جویشگر فارسی علم نت و همچنین پایگاه های اطلاعاتی در خارج ازجمله؛ Google؛ Scopus،Scientific Information Database، Science Direct، ProQuest، Springlink، Taylor & Francis، Google Scholar Eric، گردآوری شدند. الگوی مورد استفاده در این زمینه الگوی بردی است که چهار مرحله توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسه را در مطالعات تطبیقی مشخص می کند. بر اساس این الگو، ابتدا اطلاعات مورد نیاز درباره آموزش ارزش ها از منابع معتبر گردآوری و تفسیر شدند، در مرحله بعدی طبقه بندی اطلاعات صورت گرفت و در مرحله آخر تفاوت ها و تشابهات مورد بررسی و مقایسه قرار گرفتند و در نهایت پیشنهاد هایی ارائه گردید. نمونه مورد مطالعه این تحقیق شش کشور انگلیس، فیلیپین، استرالیا، آمریکا، چین و ایران انتخاب شده است. این کشورها، منتخب کشورهای غربی و کشورهای شرقی محسوب می شوند که در زمینه فعالیت های مربوط به آموزش ارزش ها پیشرو بوده اند. جهت تعیین روایی در این بخش از پژوهش، از معیارهای روایی رویا و پرتی (2003) فرایندهای ساخت یافته جهت ثبت، نوشتن و تفسیر داده ها استفاده گردید. جهت محاسبه ضریب پایایی، از روش اسکات (2012) استفاده شده است و سیاهه وارسی محتوا در اختیار پنج نفر از متخصصان قرار گرفت و ضریب توافق بر اساس فرمول اسکات 80 محاسبه شد.نتایج: وجه اشتراک کشورهای موردمطالعه در رویکرد آموزش ارزش ها ارتباط آن با ادیان و مذاهب آنان است. در ایران که دستیابی به کمال یا قرب الهی هدف غایی است، دین اسلام تعیین کننده ارزش ها است و آموزش ارزش ها با محور قرار دادن خداوند در تمامی ارتباطات (ارتباط انسان باخدا، با خود، با خلق، طبیعت) موردتوجه است. در سایر کشورها، دین مسیح تعیین کننده ارزش ها است. در کشور آمریکا و انگلیس، لیبرال ها اعتقادی به دخالت نظام آموزشی در آموزش ارزش ها ندارند درنتیجه به تحقق سکولاریسم و ارزش هایی چون آزادی افراد، خودشکوفایی فردی تأکیددارند. در چین آموزش ارزش ها برگرفته از آیین کنفوسیوس و کمونیست است، ارزش ها نسبی بوده و به فرهنگ و اقوام وابسته است. در انگلیس، پرورش ویژگی هایی مانند انعطاف پذیری شخصیت، صداقت، سخت کوشی، خودکنترلی، کار تیمی، رهبری را ارزش ذکر می کنند. استرالیا ارزش ها را در نه دسته اصلی مراقبت و شفقت، انجام بهترین کار، انصاف، آزادی، صداقت، درستکاری قرارداده است. فیلیپین نیز سیستم پیچیده ای از آموزش ارزش ها دارد. وجه تفاوت کشورهای منتخب در آموزش ارزش ها را می توان در 6 بعد اصلی بیان نمود: بعد اول ارتباط انسان با عالم طبیعت؛ بعد دوم رابطه فرد با مردم؛ بعد سوم اهمیت درک انجام فعالیت های مختلف توسط انسان ؛ بعد چهارم، اساس معیار ارزشی؛ بعد پنجم، اولویت در طول زمان و بعد ششم ارزش ها به مقصد ایدئال انسان ها مربوط می شود.بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که آموزش ارزش ها در هر کشوری متفاوت است و این امر می تواند متأثر از عوامل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی کشورها باشد. این عوامل عبارتند از 1- زمینه های تاریخی 2- سیستم سیاسی 3- فرهنگ و دین 4- ساختار اجتماعی 5- جهانی شدن. مقایسه تطبیقی آموزش ارزش ها در کشورهای ایران، فیلیپین، استرالیا، چین، انگلیس و آمریکا نشان می دهد که ابتدا کشور چین و سپس کشور استرالیا در برنامه درسی آموزش ارزش ها وضعیت مطلوبی دارند و عملکرد بهتری در این زمینه دارند. کشور چین به طور سیستماتیک و جامع به آموزش ارزش ها پرداخته است و آن را در تمام سطوح آموزشی گنجانده است.کشور استرالیا نیز دارای برنامه های آموزشی مشخص و منسجمی است که به آموزش ارزش ها به عنوان بخش ویژه ای توجه دارد و با رویکردی منسجم و حمایت قوی از برنامه های آموزشی در حوزه برنامه درسی آموزش ارزش ها موفق تر از سایز کشورها ازجمله فیلیپین عمل کرده است. اگرچه در کشور فیلیپین اقدامات زیادی در زمینه آموزش ارزش ها صورت گرفته است و برنامه ویژه ای برای آموزش ارزش ها طراحی گردیده است لکن در عمل این برنامه با چالش هایی مواجه شده است از جلمه کمبود منابع، عدم تخصص کافی و عدم حمایت کافی از سوی نهادهای آموزشی. در کشور آمریکا با همه تلاش های صورت گرفته در این کشور و مدارسی که ارزش ها را در دانش آموزان ترویج می کنند یک رویکرد سیستماتیکی در این زمینه دیده نمی شود و آموزش ارزش ها در مدارس به صورت یکپارچه انجام نمی شود در ایران اگرچه به نظر می رسد اسناد بالادستی مانند سند تحول بنیادین آموزش وپرورش و سند برنامه درسی ملی به خوبی تدوین شده باشند اما در عمل چالش هایی مانند عدم تطابق بین اهداف و واقعیت های آموزشی وجود دارد به عنوان مثال، عدم عدالت آموزشی و نابرابری های موجود در سیستم آموزش ایران مانع از تحقق اهداف این سند می شوند.
بررسی رویکر رحمانی به زن در قرآن کریم با تأکید بر تفسیر المیزان
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تبیین رحمانی جایگاه و شخصیت زن در قرآن کریم است، موضوعی که باعث اتهامات ناروایی علی الخصوص در جوامع غربی به دین مبین اسلام شده است.اگرچه در نوشتار تمام مضامین و اوصاف قرآن نسبت به زنان را نمی توان تصویر کشید؛ اما با تأمل در آیات قرآن کریم اثبات می شود که خداوند بر اساس رحمت خویش، برای زنان اوصاف و ویژگی هایی همانند مردان در نظر گرفته است و در اکثر آیات به عظمت و شخصیت زن جایگاه رفیعی داده است و زن را عضو مؤثری در جامعه انسانی معرفی نموده است. لذا زنان در «کرامت»،«خلقت» «ارزش عمل» و «الگو بودن» و.. ، همسان مردان معرفی شده که نشانگر نگاه رحمانی قرآن کریم به زنان است.
تأملی بر پژوهش پساکیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۳۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۲۰
21 - 40
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: در دنیای پیچیده و در حال تغییر امروز، بازنگری در روش های پژوهش و تولید دانش بیش از هر زمان دیگری احساس می شود. بنابراین، به بازنگری و نوآوری در رویکردهای پژوهش کیفی نیاز است تا بتواند به چالش های جدید پاسخ دهد و دانش جدیدی تولید کند که به نتایج متفاوت منجر شود. پژوهش پساکیفی نشان دهنده ضرورت تغییر و اصلاح روش هاست که به طور مداوم در حال تکامل است و در برابر طبقه بندی های ثابت مقاومت می کند. بنابراین چشم انداز پژوهش کیفی را دوباره تعریف می کند.
پژوهش پساکیفی به طورخاص به چالش های موجود در روش های کیفی سنتی پاسخ می دهد و فضایی برای تفکر انتقادی و خلاقانه فراهم می آورد. این رویکرد نه تنها به بررسی عمیق تر پدیده های اجتماعی و فرهنگی می پردازد، بلکه سعی دارد تا مرزهای موجود در روش های پژوهشی را بشکند و به سمت فهمی چندبعدی و پویا از واقعیت ها حرکت کند. با اینکه پژوهش پساکیفی مسیرهای نوآورانه ای برای پژوهش ارائه می دهد، همچنین، با انتقاداتی در رابطه با کاربرد عملی و پتانسیل هرج ومرج روش شناختی مواجه می شود و سؤالاتی را در مورد تعادل بین خلاقیت و دقت در اقدامات پژوهشی مطرح می کند. بنابراین، پژوهش پساکیفی نه تنها ابزاری برای تحلیل پدیده هاست، بلکه فرصتی برای بازنگری در نحوه تولید دانش نیز محسوب می شود. در این پژوهش سعی شده است تا افق و دیدگاهی درخصوص پژوهش در غالب پساکیفی ارائه شود. برای این منظور، در چند مرحله طراحی شده و هدف آن ارائه درک عمیق تری از این رویکرد نوین و تحلیل و تشریح آن در پژوهش بود؛ زیرا در حوزه مطالعات سازمانی، پژوهش پساکیفی هنوز هم ناشناخته باقی مانده است؛ ازاین رو در پژوهش حاضر بررسی این روش پرداخته شد.
روش پژوهش: این پژوهش به طورجامع و منسجم به تحلیل روش شناسی پساکیفی می پردازد و بینش های جدیدی را در این حوزه ارائه می دهد. روش این پژوهش، روش توصیفی و تحلیلی بود که با هدف ارائه درک عمیق تری از این رویکرد نوین در چند مرحله طراحی شد. در ابتدا مفاهیم و تعاریف کلیدی مرتبط با پژوهش پساکیفی به طور جامع بررسی شد. بدین منظور، از منابع معتبر، مقالات علمی و کتب دست اول موجود در زمینه پساکیفی استفاده و مفاهیم و تعاریف کلیدی مرتبط با این روش به طور جامع بررسی شد. همچنین، تاریخچه و خاستگاه فلسفی پژوهش پساکیفی
به دقت تحلیل شد تا زمینه های نظری و عملی آن به خوبی روشن شود. این بررسی شامل تأثیرات نظریه های مختلف بر شکل گیری این روش و نقاط عطف تاریخی آن بود. در ادامه به بررسی دقیق تر اصول کلیدی و جوانب مختلف پژوهش پساکیفی پرداخته شد. این بخش شامل تحلیل روش های جمع آوری داده ها، تحلیل داده ها و چالش ها و محدودیت هایی است که ممکن است پژوهشگران در استفاده از این روش با آن مواجه شوند. در این راستا، مقایسه ای از پارادایم، هستی شناسی و موضوع پژوهش های کیفی و پساکیفی ارائه شد تا تفاوت های این دو روش روشن شود. درنهایت، جمع بندی مطالب و نقد و بررسی روش از منظر پژوهشگران در قسمت بحث و نتیجه گیری ارائه شد.
یافته ها: باوجود توجه به روش پساکیفی، هنوز تعریف روشن، دقیق و واحدی برای پژوهش پساکیفی وجود ندارد. پژوهشگران به ندرت تعاریف صریحی از پسا کیفی ارائه می کنند: زیرا سؤال از «چیستی» پساکیفی حضور و ماندگاری را متبادر می کند؛ درحالی که این واژه ذاتاً ناپایدار و بی نهایت است. دوم، اصلاً نباید پسا کیفی را تعریف کرد؛ زیرا نام گذاری، عملی محدودکننده، ثابت و بسته است. پژوهش های پساکیفی نمایانگر رویکردهایی بدون ساختارهای هنجاری و مرزهای مشخص هستند. این پژوهش ها متنوع بوده و می توانند در هر زمان و مکانی آغاز شوند؛ اما به دلیل عدم قطعیت و نامشخص بودنشان ممکن است احساس سردرگمی و عدم اطمینان ایجاد کنند. به طورکلی، پژوهش پساکیفی نشان دهنده تغییر قابل توجهی از پژوهش های کیفی سنتی است که بر خلاقیت، آزمایش و انحراف از روش های انسان محور تأکید دارد و مبتنی بر پساساختارگرایی و پساانسان گرایی است و نیز بر سیالیت تولید دانش به جای روش شناسی ثابت تمرکز دارد.
باید توجه داشت که رویکرد پساکیفی به معنای رد کامل روش کیفی نیست؛ بلکه بر روی پیوستاری قرار دارد که بینش های ارزشمندی از این رویکرد به دست می آورد و تمرکز آن را تغییر می دهد تا شامل عوامل انسانی و غیرانسانی شود. برخی از ویژگی های روش تحقیق پساکیفی در زیر مشخص شده اند:
پارادایم پساانسان گرایی: در نظریه های پسا، همه مفاهیم عمده معرفت شناختی و روش شناختی ساختارشکنی می شوند؛
هستی شناسی مسطح: در هستی شناسی مسطح (پساکیفی) سوژه، ابژه و زبان همیشه درهم تنیدهاند و انسان وجود جداگانه ای ندارد، بلکه همه با هم به وجود می آیند؛
هدف: هدف پژوهش پساکیفی کاهش خشونت معرفتی با اتخاذ معرفت شناسی هایی است که در برابر تصورات ازپیش ساخته شده فرهنگ مقاومت می کند؛
موضوع: پژوهش های پساکیفی بر شناسایی ساختارها و گفتمان هایی تمرکز می کند که به افراد اجازه می دهد چیزهای خاصی را بیان کنند؛ زیرا سوژه های انسانی در ساختارها تولید می شوند و صدای آنها اغلب تنها بازتولید و پژواک ساختار است؛
شروع: برخلاف پژوهش های کیفی مرسوم که با روش شناسی هدایت می شود، پژوهش های پساکیفی براساس نظریه هدایت می شود. بدین معنا که هیچ مشکل متمایز و ازپیش موجود یا نقطه شروع بیرونی وجود ندارد؛
جمع آوری داده ها: در پژوهش های پساکیفی، محقق قبل از انجام تحقیق وجود ندارد. محقق با آنچه مطالعه می کند درگیر می شود؛
تجزیه وتحلیل: در پژوهش های پساکیفی، تفسیر و تحلیل داده ها از طریق کدگذاری، کاهش داده ها به مضامین، و نوشتن روایت های شفاف انجام نمی شود و این رویکردها را بسیار ساده تلقی می کنند؛ بنابراین از برخورد متراکم و چندلایه داده ها جلوگیری می کنند؛
ادبیات: در تحقیقات پساکیفی ادبیات سهم و جایگاهی ندارد؛
محدودیت ها: ازآنجایی که پژوهش های پساکیفی حاصل تفکر است، محدودیت تفکر غیرقابل تصور است. به محض اینکه محقق به محدودیت خاصی فکر می کند، بخشی از تحقیق می شود و بنابراین، دیگر محدودیت نیست.
بحث و نتیجه گیری: تأمل بر پژوهش پساکیفی نشان می دهد که این رویکرد به تحلیل دقیق تر و چندبعدی از واقعیت ها و ایجاد دانش جدید و معنادار منجر می شود. با توجه به پیچیدگی های روزافزون جوامع و نیاز به فهم عمیق تر از پدیده های اجتماعی، روش شناسی پساکیفی به عنوان ابزاری کارآمد برای بازنگری در مفاهیم و روش های سنتی پژوهش کیفی مطرح شده است. این رویکرد نه تنها به تحلیل دقیق تر و چندبعدی از واقعیت ها کمک می کند، بلکه امکان ایجاد دانش جدید و معنادار را نیز فراهم می آورد. یکی از ویژگی های بارز روش شناسی پساکیفی، تأکید بر عدم قطعیت و ابهام در فرآیندهای پژوهشی است. این رویکرد به پژوهشگران اجازه می دهد تا از چارچوب های هنجاری و مرزهای مشخص فراتر رفته و به بررسی پدیده ها از زوایای مختلف بپردازند. روش شناسی پساکیفی به پژوهشگران یادآوری می کند که دانش یک فرآیند جمعی است که تحت تأثیر عوامل مختلف اجتماعی، فرهنگی و تاریخی شکل می گیرد. این رویکرد به ویژه درزمینه مطالعات سازمانی و اجتماعی اهمیت دارد؛ زیرا می تواند به تحلیل بهتر روابط میان انسان ها و محیط کمک کند. باوجوداین، چالش هایی نیز در مسیر پذیرش و اجرای روش شناسی پساکیفی وجود دارد. یکی از این چالش ها، احساس عدم اطمینان و سردرگمی ناشی از نبود ساختارهای هنجاری مشخص است. پژوهشگران باید با این چالش ها روبه رو شوند و راهکارهایی برای مدیریت ابهام ها پیدا کنند تا بتوانند از مزایای این رویکرد بهره برداری کنند. با توجه به تنوع روش ها و رویکردهای موجود در این زمینه، انتظار می رود که پژوهشگران با استفاده از این رویکرد بتوانند به تحلیل عمیق تر و جامع تری از پدیده های انسانی دست یابند. ازاین رو، تأمل در روش شناسی پساکیفی نه تنها ضروری است، بلکه می تواند به شکل گیری گفتمانی نوین منجر شود که به فهم بهتر واقعیت های پیچیده انسانی کمک کند.
خوانشی انتقادی بر رویکردهای اهل سنت به مسأله جانشینی پیامبر(ص)
حوزههای تخصصی:
جانشینی پیامبر اکرم(ص) به عنوان موضوع شکل گیری مهمترین باور اختصاصی شیعه، پرسش کلیدی در اسلام شیعی و اصل اساسی تفاوت اندیشه شیعه با اهل سنت است. شیعیان و اهل سنّت رویکردهای مختلفی در بررسی این مساله به کار گرفته اند که شناخت و ارزیابی دقیق هر یک، از اهمیتی ویژه برخوردار است. در نوشتار پیش رو، با تکیه بر منابع کتابخانه ای و به روش توصیفی-تحلیلی به گردآوری و معرفی این رویکردها پرداخته و سپس رویکردهای مورد استفاده ی اهل سنت در این مسأله تبیین و مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد، از آن جا که اهل سنت امامت را بحثی فرعی و از اعمال مکلفین دانسته اند، رویکرد کلامی و فلسفی به آن نداشته و طرح این موضوع در برخی از کتب کلامی ایشان، از باب ردّ نظریه تنصیصی بودن امامت و اثبات مشروعیت خلافت خلفای ایشان بوده است. رویکرد تاریخی و نصّ گرایانه نیز به ویژه در پاسخ به عقیده شیعه، در تنصیصی بودن امامت، مورد توجه آنان است. البته برخی از ایشان که قائل به نصّ جلی یا خفی بر خلافت ابوبکر بوده اند، به آیات و روایات نبوی(ص) و سنّت صحابه استناد کرده اند. گاهی نیز استناد به این موارد برای اثبات مشروعیت خلافت وی بوده است و نه تنصیصی بودن آن. در دهه های اخیر رویکرد نصّ گرایانه تهاجمی نیز در دستور کار برخی از سلفیه قرار گرفته است که با مراجعه انتقادی به منابع شیعی سعی در به چالش کشیدن مبانی تشیع داشته اند. نقد هر یک از این رویکردها و مبانی نهفته در آن نیز در ذیل هر یک صورت پذیرفته است.