مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
رستگاری
منبع:
حکمت و فلسفه سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۵)
143 - 159
حوزههای تخصصی:
زهد یکی از عناصر کلیدی در فلسفۀ آرتور شوپنهاور، به ویژه نظریۀ رستگاری اوست. رستگاری در نظر شوپنهاور رهایی از رنج است و این رهایی از طریق زهد امکان پذیر است. به نظر او زندگی سراسر رنج است و باید راهی برای رهایی از آن جستجو کرد. او علت و منشأ این رنج را اراده و خواست می داند. اراده ازنظر او شی فی نفسه است و عالم را تجلیات و پدیدارهای اراده می داند، بنابراین به نظر او رنج ذاتی بشر و پدیدار و تجلی شی فی نفسه یا اراده است. بدین ترتیب برای رهایی از رنج باید به دنبال انکار، سرکوب و اسکات اراده بود. ازآنجاکه انکار اراده با بی اعتنایی به خواست ها و خواهش ها ممکن می شود، شوپنهاور مفهوم زهد را مطرح می کند و آن را تنها راه رستگاری حقیقی اعلام می کند. نوشتار حاضر بر آن بوده است که مفاهیم زهد و رستگاری موردنظر شوپنهاور را شرح دهد و نشان دهد که چگونه از نظر او زهد می تواند آلام بشری را تسکین و به رستگاری رهنمون شود.
صور اسرافیل: از تمثیل تاریخ تا رستاخیز مردگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ و فرهنگ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰۹
113 - 136
حوزههای تخصصی:
روزنامه صوراسرافیل چه در عنوان و چه در محتوا، روزنامه عصرِ انقلاب بود. این روزنامه با زبانی تمثیلی و نزدیک به حکمتِ عامیانه، همان گونه که از ناماش پیداست، پیام آور عصرِ تازه ای شد. عصر مشروطه به تعبیرِ رسایِ «ناظم الاسلامِ کرمانی»، "عصر بیداری ایرانیان" از خواب غفلتِ چندین ساله بود. در انقلابِ مشروطه نگاه تمثیلی به زبان و زمان، دو عنصر اصلی این گسست بودند. در ساحتِ زمانی گویی فهمِ نظامِ عمودی سامانه جهانِ (نظمِ نمادین) گذشته به هم می ریخت و پادشاه در کانون و نقطه مرکزی آن مورد شک و تردید قرار می گرفت. در ساختِ زبانی هم خوانشِ تمثیلی از جهان در تقابل با فهم نمادینِ آن قرار داشت. نگاه تمثیلی بنیامین به تاریخ، نظریه زبانی و زمانی او در کنارِ استعاره بیداری و رویابینی اش، به کار تحلیل و تفسیرِ رخدادِ انقلابی مشروطه می آید. این مقاله بنا دارد با بهره از نظریه تمثیلیِ بنیامین درباره تاریخ و قصه و حکایت، برخی نوشته های روزنامه صوراسرافیل را از منظر خوانشِ تمثیلی رهایی بخش بررسی کند.
داعیه رستگاری و مساله مندی شادی در برهه صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
129 - 151
حوزههای تخصصی:
در برهه صفویه شاهد تولد گفتمان جدیدی هستیم که طی آن شادی با مساله رستگاری اخروی پیوند یافت. گزاره های آغازیناین گفتمان در گفتارهای مختلف و رساله های متعدد ردیه و تحلیلیه بروز یافت و در اشکال مختلف رویت پذیر گردید. در پژوهش حاضر بر آنیم تا با نشان دادن سطوح ظهور و تکوین موضوع به این پرسش پاسخ دهیم که شادی از طریق چه مواضعی در بزنگاه صفویه مساله مند و از امری حاشیه ای به کانون توجه مبدل گردید؟ شیوه انجام پژوهش مبتنی بر رویکرد تحلیل گفتمان فوکویی است که دارای ابعاد دیرینه شناسانه و تبارشناسانه است. لذا، به شیوه فوکویی، با حفاری تاریخ صفویه به «انباشت گزاره ها» در زمینه شادی در فرامین، قوانین، احکام شاهانه، توبه نامه ها، رسالات ردیه و تحلیلیه، وقف نامه ها و سفرنامه ها پرداختیم که در آن ها امور مرتبط باشادی به محل بحث، قانون، حکم فقهی یا فرامین حکومتی درآمد یا در شیوه های حل وفصل قضایی یا ساختار اداره امور، متجلی گردید. بدین ترتیب با نشان دادن دگردیسی عقلانیت موجود درسه سطح مفاهیم، نگرش ها، و معرفت، جایگاه های مساله مند شدن شادی را توضیح دادیم. این تحولات عمدتا در سه محورتصوف، طرب و فقه و در پیوند با مساله رستگاری منجر به انباشت گزاره ها درباره شادی شدند.
مطالعه تطبیقی مدخلیّتِ «شریعت» در «رستگاری» از منظر مسیحیت و اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این نوشتار، بررسی تطبیقیِ مدخلیّتِ «شریعت» در «رستگاری» از منظر مسیحیت و اسلام و واکاوی ضرورتِ عمل به احکام و پایبندی به مناسک در نیل به رستگاری در این ادیان بود. روش: در این پژوهش از روش کتابخانه ای و فیش برداری استفاده شده و داده ها مبتنی بر منابع علمیِ معتبر، ارزیابی و تحلیل شده است. یافته ها: بر خلاف باورِ عده ای که از روی جهل یا از سر عمد، قائل به رفع تکلیف شرعی در آیین مسیحیت و حتی اسلام اند، شریعت ضرورتی گزیزناپذیر در نیل به رستگاری است. در دین مسیحیت، حضرت مسیح(ع) هرگز شریعت را طرد نکرد، اما مؤلفه های دین را نیز منحصر در احکام تشریعی ندانست؛ گویی مسیح یک شخص طریقت مدارِ متشرّع است. در دین اسلام نیز همه مراتب دین(شریعت، طریقت و حقیقت) در یک سطح بوده و شریعت تنها یک طریق لحاظ شده است و نه تمام دین؛ که اگر مورد صیانت قرار نگیرد یا در حفظ آن تسامح و تساهلی رخ دهد، سایر مراتب در معرض فساد و نابودی قرار می گیرند و رستگاری محقق نخواهد شد. نتیجه گیری: تأکید بر شریعت در کتب مقدس هر یک از ادیانِ مورد مطالعه، در یک سطح قرار ندارد؛ اما تحقّقِ رستگاری و نجات، به طور حتم منوط به فهمِ حقیقت دین و عمل به شریعتِ آنهاست.
تأثیر عوامل برون - درون دینی بر تکوین اقتدار هنجاری و حقوقی کلیسای کاتولیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوقی دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
323 - 360
حوزههای تخصصی:
کلیسای کاتولیک از قرن چهارم تا پانزدهم میلادی، اقتداری عمیق در زندگی مسیحیان اروپای غربی داشت. این اقتدار چگونه شکل گرفت؟ آیا در این فرایند عوامل برون دینی (همانند شرایط عینی سیاسی و نهادی) نقش بیشتر داشته است یا محتوای درونی این مذهب؟ بر این اساس مقاله پیش رو، روند تکوین اقتدار کلیسای کاتولیک را در دو سطح برون و درون دینی بررسی می کند. یافته های این مقاله نشان می دهد عوامل برون دینی ازجمله پیوند با امپراتوری روم و سپس بی دولتی پس از سقوط روم به دست بربرها، نقش بنیادین در تکوین اقتدار کلیسای کاتولیک داشته است. این اقتدار خود باعث غلبه روایت کلیسای کاتولیک از آموزه های مسیحی ازجمله رستگاری و مناسک هفت گانه همراه آن شده است. این فرایند نهایتاً به اقتدار بیشتر این کلیسا در قرون وسطی منجر شده است. بر این اساس می توان نتیجه گرفت عوامل برون دینی نه تنها نقش بنیادی تر در اقتدار کلیسای کاتولیک داشته است؛ بلکه بر عوامل درون دینی هم بسیار تأثیرگذار بوده است و سبب اعتبار بیشتر روایت کلیسای کاتولیک و به حاشیه رفتن روایت های دیگر شده است.
دیانوئیا: وجه تمایز تعزیه از تراژدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله می کوشد به شیوه کیفی - تبیینی و با ابزار کتابخانه ای در دسترس، مؤلفه دیانوئیا/اندیشه را که مبتنی بر تقابل خیر و شر است، در تعزیه و تراژدی بررسی تطبیقی کند. در واقعه کربلا، حسین (ع) با انتخاب آگاهانه خود برای مبارزه با شر، خویشکاری خود را انجام می دهد، اما برخلاف سیاوش یا تراژدی یونانی، «بخت» و «تقدیر»، نقشی کم رنگ دارند. در بینش اساطیری و اسلامی، مرگ سرچشمه فنا نیست. ازاین رو، سیاوش الهی به حسین، و سوگ سیاوش به تعزیه بدل می شود. بااین حال، نه شخص حسین به قهرمان اسطوره ای و ارسطویی؛ و نه بنیان اندیشگانی این واقعه، به دیانوئیای پیشنهادی ارسطو شباهت دارد. برخی یافته ها عبارت اند از: تعزیه و تراژدی هر دو تیره و تبار مشابه، اما اهدافی کاملاً متمایز دارند. در تعزیه، دیانوئیا بر اساس تقابل همیشگی میان خیر و شر مطلق است؛ در تراژدی، دیانوئیا معطوف به تقابل خیر و شر میان افراد است. در تعزیه، قهرمان از سرنوشت محتوم خود خبر دارد؛ در تعزیه، قهرمان راه گریزی از مرگ ندارد. در تعزیه، قهرمان، نقص تراژیک ندارد؛ در تراژدی، قهرمان خطاکار است. درعین حال، در تعزیه، اشقیا، نه خطاکار، بلکه گناهکارند! کاثارسیس در تعزیه و تراژدی به شیوه خاص خود مشترک است.
نقش روح القدس در نظام رستگاری در اندیشه آگوستین قدیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۹
178 - 192
حوزههای تخصصی:
ساختار نظام الهیاتی آگوستین در پی حل مسئله رستگاری انسان است. آگوستین از حیث هستی شناختی و معرفت شناختی عناصری را در تحقق رستگاری انسان دخیل می داند که از جمله مهم ترین آن عناصر، روح القدس است. به نظر می رسد بر اساس نظام الهیاتیِ آگوستین، روح القدس در سه ساحت به نقش آفرینی در رستگاری انسان می پردازد: الف) شناساندن مسیح به دیگران؛ ب) زایش ایمان در قلوب مؤمنان؛ ج) تحقق بخشیِ زمینه های شکل گیری فضائل اخلاقی در مؤمنان. روح القدس در این سه ساحت، به ویژه در تحقق فضائل اخلاقی نقشی کلیدی برای رستگاری انسان ایفا می کند. با وجود آنکه آگوستین در مورد روح القدس و کارکرد های او در نظام هستی بسیار سخن گفته و تأمل ورزیده است، اما در طراحیِ نظام خود نسبت به این جایگاه اعتنایی نداشته و آن را در صورت بندیِ رستگاری انسان منعکس نساخته است که این خود، باعث نقص در تحقق رستگاری انسان می شود. از این روی پژوهش حاضر سعی دارد با مراجعه مستقیم به آثار آگوستین و با رویکرد تحلیلی- توصیفی، جایگاه روح القدس را در نظام رستگاری تحلیل و بررسی کند.