فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۸٬۴۳۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بازنمایی و تحلیل ساختارهای خیالی فیلم ماهی بزرگ اثر تیم برتون، با بهره گیری از نظرات ژیلبر دوران می پردازد. کسی که توانست خوانشی تخیّلی از متون کلامی و تصویری، با استفاده از دو منظومه روزانه و شبانه ارائه دهد. تکرارها و حشوهای معنایی را پیدا کند و آنگاه شباهت آنها را به طور ضمنی مشخص کند. لذا مسئله بنیادی آن است که کارکرد اصلی طرح تخیل در فیلم ماهی بزرگ چیست و چگونه می توان تصاویر هنری این فیلم را، بر اساس نظریات ژیلبر دوران، طبقه بندی کرد. بر این بنیان، هدف پژوهش حاضر، شناسایی رابطه میان خیال (اِدوارد بلُوم) و امر واقع (ویلیام بلُوم) در بستر رویدادهای داستان با استفاده از دو منظومه روزانه و شبانه ارائه شده توسط ژیلبر دوران می باشد. پژوهش حاضر با رویکردی بنیادی و با روش توصیفی– تحلیلی بر موضوع تمرکز کرده و هم چنین داده ها بر مبنای مطالعه کتابخانه ای و الکترونیکی گردآوری شده است. یافته های این پژوهش بر این اذعان دارد که با بهرمندی از نظرات ژیلبر دوران، می توان دریافت که نگاه تخیل پرداز کارگردان، تا حدودی از ساختارهای منظومه روزانه و شبانه تخیل، اثر پذیرفته است. به نظر می رسد درمیان ساحت های سه گانه انسان ، قوه خیال واسطه ای میان ساحت انسانی و ساحت روحانی و به عبارتی، مرحله برزخی است.
وحدت نگاه به فرم موسیقی؛ کاربستِ نظریه آگاوو در صورت بندی رویکردها و تفاسیر متفاوت از فرم در کنسرتو ویولن مندلسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرم از مهم ترین مفاهیم در موسیقی و از پرچالش ترین آن ها است. از دیرباز موسیقی شناسان تفاسیر و تعاریف متفاوتی از فرم داشته اند. رویکردهای تحلیلی گوناگون، هرکدام وجوه خاصی از ساختار فرمال یک اثر موسیقایی را روشن می کنند و گاه وجوه دیگری را نادیده می گیرند. بنابراین، انجام تحلیل های متنوع جنبه های بیشتری از یک اثر موسیقایی را آشکار و فهم عمیق تری از آن را حاصل می کند؛ هرچند، این گوناگونی گاه می تواند موجبِ تکثر و ابهام در فهم ساختار موسیقی، به ویژه در دوره رومانتیک، شود. بدین دلیل، آگاوو مبنی بر کهن الگویِ سه جزئی آغاز، میانه و پایان نظریه ای در بابِ تحلیل فرم موسیقی رومانتیک طرح کرده است. پژوهش کیفی حاضر در تلاش است با روشی توصیفی-تحلیلی برپایه نظریه آگاوو، صورت بندی واحدی از دو رویکرد تحلیلی متفاوت به ساختارِ کنسرتو ویولنِ مندلسون ارائه دهد؛ اثری که بداعت های ساختاریش اندک مطالعه شده است. در این راستا، ابتدا ساختار موردِ مطالعاتی با دو رویکردِ فرم سونات و فرم قوسی شکل تحلیل و مشخص شد که این رویکردها چه وجوهی از ساختار را روشن می کنند. سپس، با کاربستِ نظریه آگاوو ساختار مورد مطالعاتی، برپایه دو معیار جایگاه و کارکرد، تحلیل و درنهایت یافته های حاصل از دو تحلیل ابتدایی، ذیل الگوی آگاوو صورت بندی شدند، تا فهم واحدی از رویکردهای تحلیلی متفاوت حاصل شود.
مفهوم اگزیستانسیالیستی ملال خلاقانه در نمایشنامه آرام سایشگاه، نوشته بهمن فرسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه پنجاه و سال های پیش از انقلاب، برخی نویسندگان دست به خلق آثاری زدند که فضایی معناباخته و متأثر از عاطفه ملال در آنها حاکم بود. علت و چرایی این مسأله نیازمند پژوهشی عمیق و متفاوت است اما به نظر می رسد نارضایتی از شرایط سیاسی و فرهنگی در میان برخی نویسندگان که امیدی به بهبود وضع موجود نداشتند، در آثارشان با عنصر ملال بازنمایی شده است. بهمن فرسی از جمله این نویسندگان است که برخی از آثار او با مؤلفه های معناباختگی، واجد عنصر ملال نیز هست. ملال در تعریف اگزیستانسیالیستی خود همواره حاوی عنصری انتقادی است و الزاماً نشان از عدم رضایت از موقعیت مشخص یا کل هستی ندارد. ملال در فلسفه اگزیستانسیالیسم، به وضعیتِ بنیادین بشر اشاره دارد که همواره در جستجوی معنای وجودی و هستی شناختی خویش است. از این رو در این پژوهش با تحلیل نمایشنامه آرامسایشگاه از بهمن فرسی، ریشه های ملال بر اساس تعریف اگزیستانسیالیستی آن تحلیل شده است. چرا که بهمن فرسی در این اثر، به وضعیت مردمانی پرداخته است که از نارضایتی وضع موجود (جهان ماشینی) به جنون گرفتار شده اند و ملال زندگی آن ها را احاطه کرده است. با بررسی کنش شخصیت های این نمایشنامه، ملال موجود از نوع خلاقانه ارزیابی می شود و افراد برای رهایی از وضعیت بی معنایی که در آن گرفتارند، به دنبال راه حل می گردند.
نقش تحولات فناوری بر بازنمایی خشونت در تاریخ سینما بر اساس پدیدارشناسی دن آیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دلیل از انجام این پژوهش درک چگونگی نقش تحولات فناوری بر بازنمایی خشونت و تغییر آن در تاریخ سینما براساس پدیدارشناسی دن آیدی می باشد. در این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی صورت پذیرفته است، می توان خشونت بازنمایی شده در تاریخ سینما را به چهار دوره تقسیم کرد که هرکدام با یک تحول اساسی فناوری در این حوزه از گذشته خود جدا می شود. سینمای صامت، ناطق شدن سینما، رنگی شدن فیلم های سینمایی و دیجیتالی شدن سینما ، که هرکدام تحولی اساسی را در بازنمایی خشونت به وجود آورده اند. برای درک اثر تحولات فناورانه سینما از آراء «دن آیدی» جهت تبیین رابطه کنش خشن، به عنوان یک کنش انسانی با فناوری استفاده شده است. آیدی با بیان اینکه فناوری واسطه ادراک انسان از جهان است، چهار نوع رابطه ای که انسان در حضور فناوری با جهان برقرار می کند را معرفی می کند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که فناوری ها ضمن دگرگونی بازنمایی خشونت ، خود نیز جزئی از کنش خشن بازنمایی شده می باشند. همچنین مقایسه بازنمایی خشونت در دوره های مختلف، مطابق آراء آیدی، نشان دهنده روند نزدیکی نسبی آنچه توسط فناوری سینما بازنمایی می شود با زمانی که کنش خشن در غیاب فناوری سینما رخ می دهد، می باشد.
پیدایش درام رمانتیک و نخستین جلوه خودآگاهی به آن در ادبیات نمایشی ایران: سرنوشت پرویز از علی محمدخان اویسی و شیدوش و ناهید از میرزا ابوالحسن خان فروغی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع این مقاله تبیین پیدایش درام رمانتیک در تاریخ ادبیات نمایشی ایران و شناخت نخستین مولفه های آن است که به لحاظ تاریخی، ابتدا در نمایشنامه سرنوشت پرویز علی محمد خان اویسی بروز و ظهور پیداکرد؛ اما با وجود مولفه هایی چون ادبیات غنایی، امر خیال انگیز، دوپارگی سوژه و میهن دوستی در نخستین نمایشنامه رمانتیک نام برده و همچنین در آثار نمایشنامه نویسان پس از اویسی، به کار رفتن لفظ رمانتیک برای این آثار مرسوم نبود و یا خودآگاهی نسبت به آن وجود نداشت تا اینکه نخستین بار ابوالحسن خان فروغی در دیباچه اثر خود با نام شیدوش و ناهید از لفظ «سبک رمانتیک» استفاده می کند و اثر خود را ذیل رمانتیسم به مثابه نمودی از تجدد ادبی صورت بندی می نماید. قابل ذکر است که ضرورت این پژوهش، در دستیابی به شناخت بنیاین های فکری در جهت شکل گیری ادبیات نمایشی در ایران نهفته است. زیرا مسئله این است که نشان دهیم مهمترین پدیده ادبی در جنبش های فکری دوران مدرن، در ایران چگونه آشکار گشت و سیردگرگونی خود را پیش برد. برای تبیین موارد یاد شده، از مبانی نظری رمانتیسم های اولیه که فردریک بیزر آن را صورت بندی کرده است، بهره خواهیم برد، تا بتوانیم از طریق آن حدود رمانتیسم در ایران را مشخص نماییم.
مؤلفه های تئاتر بی واسطه پیتر بروک در اجرای آثار شکسپیر بر اساس مفهوم اکنونیت در نظریات یان کات؛ مطالعه موردی: اجرای نمایش های طوفان و هملت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیتر بروک به عنوان کارگردان تئاتر، دایره ای از تجربیات وسیع و متنوع و گاه متضاد را داراست که همین تجربیات به معرفی تئاتر بی واسطه می انجامد. این پژوهش به بررسی آرای یان کات در باب کیفیتِ معاصرِ شکسپیر می پردازد که تأثیر به سزایی در تغییر نگاه کارگردانانی مانند بروک به شکسپیر در قرن بیستم داشت، نگاهی که معاصرسازی و یافتن اکنونیت معاصر در این آثار را گوشزد می کند. سپس به بررسی و تحلیل عناصر تئاتر بی واسطه و شیوه های بروک با توجه به اجراهایش از آثار شکسپیر پرداخته می شود. در این مقاله که به روش توصیفی - تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات اسنادی با مطالعات کتابخانه ای تدوین شده است، دو نمایش طوفان و تراژدی هملت، که هر دو در دوره تئاتر بی واسطه به صحنه رفته اند، به عنوانِ مطالعه موردی بررسی می شوند. فرضیه اصلی در این پژوهش آن است که پیتر بروک در کارگردانانیِ آثار شکسپیر تحت تأثیرِ دیدگاهِ یان کات پیرامونِ اکنونیت قرار داشته است. در نتیجه مقاله تأکید می شود که تمهیدات و شیوه های بروک در اجرایِ نمایش های طوفان و هملت، نشان می دهد که چگونه می توان فاصله تاریخی ایجاد شده میان مخاطب و متن کلاسیک را از میان برداشت.
مواجهه آیسخولوس با حکایت اساطیری کهن در نمایشنامه «آگاممنون»؛ بررسی تطبیقی حکایت بازگشت از تروا تا قتل آگاممنون و کاساندرا در منابع پیشینی و نمایشنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۸)
41 - 58
حوزههای تخصصی:
حکایت بازگشت آگاممنون به همراه کاساندرا بعد از ده سال جنگ در سرزمین تروا به آرگوس و سپس قربانی شدن آنها به دست کلوتمنسترا و با یاری آیگیستوس دستمایه آیسخولوس در تراژدی آگاممنون است. بازگفت های دیگری از این حکایت اساطیری که قدمت آنها از نمایشنامه آیسخولوس هم بیشتر است، امروزه در دست است. در این مقاله کوشیده ایم ابتدا بازگفت های کهن را بررسی کنیم و سپس در یک مطالعه تطبیقی ببینیم آیسخولوس در روایت خود از حکایت اساطیری چه نوآوری هایی داشته، بر کدام عناصر تأکید کرده و چه برداشتی ارائه داده است و به این ترتیب راهبرد او در اقتباس دراماتیک برای به صحنه آوردن یکی از مهم ترین مقاطع در سرگذشت خاندان شاهی آرگوس را روشن کنیم. منابع پیشینی این حکایت که آنها را بررسی کرده ایم عبارت اند از کتاب ادیسه، بازگشت یونانیان، اشعار غنایی و تصاویر کهن. سپس در بررسی رویکرد اقتباسی آیسخولوس بر چهار وجه ویژه در نمایشنامه انگشت گذاشته ایم: اول دلالت معنایی کاخ شاهی با تکیه بر کاربست واژه daimon (روح اهریمنی)؛ دوم غیاب آیگیستوس در بخش اعظم نمایشنامه؛ سوم تصویر یگانه ای که آیسخولوس از کلوتمنسترا در هیأت زنی قدرتمند و قدرت طلب، کینه جو، عاشق و حسود به دست داده؛ و چهارم امکانی که آیسخولوس فراهم کرده است تا مخاطب بتواند رخدادهای نمایشنامه را در چارچوب کلی تر حکایت های اساطیری بازگشت سرداران یونان از تروا بعد از پیروزی بزرگ درک کند. به این ترتیب درخواهیم یافت چگونه آیسخولوس داستانی کهن را دستمایه خلق نمایشنامه ای چندوجهی کرده که در پیوند با بافت فرهنگ اساطیری و مذهبی یونان باستان معناهای تازه ای پیش می کشد که در بازگفت های پیشین از آنها اثری نیست و این گونه از روایت ساده پی رنگ خود فراتر می رود، در عین آن که معناهای سیاسی و اجتماعی تولید می کند، اثرگذار است و نیز یکی از به یادماندنی ترین شخصیت ها در تراژدی های برجامانده از یونان باستان را به صحنه می آورد.
دادوستد تئاتر با کشورهای مشترک المنافع با استفاده از قابلیت فضای مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۶)
9 - 33
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، توسعه آگاهانه تئاتر به کشورهای همسایه و همسود با بهره گیری از محیط مجازی بر اساس پیدایی نیازهای نو و دگرگونی در روابط کسب وکار در موقعیتی به نام بازار با عنوان «دادوستد تئاتر با کشورهای مشترک المنافع با استفاده از قابلیت فضای مجازی» است. روش این تحقیق توصیفی وبه منظور بررسی محیط داخلی و محیط بیرونی نیز از تکنیک راهبردی، خبره گی یا سوات (SWOT)، به شیوه نمونه گیری هدفمند با حجم نمونه 40 نفر از افراد متخصص استفاده گردیده است. همچنین اعتبارسنجی ابزار تحقیق (پرسشنامه) از طریق آلفای کرونباخ در محیط نرم افزار (SPSS) انجام و میزان اهمیت و شدت (الویت) گویه ها به ترتیب بر اساس پیوستار 5 سطحی لیکرت و طیف 4 سطحی تعیین شده است. یافته ها نشان می دهد میانگین های حاصل از عوامل داخلی: شامل؛ اثربخشی ابداع و نوآوری در جذب، ضعف بهره گیری از تجارب مدل های بازاریابی موفق، دولتی ماندن حوزه تئاتر، ضعف مخاطب پروری برای تئاتر و عوامل بیرونی: شامل؛ اثر سواد رسانه ای برای تئاتر، ضرورت طراحی های جذاب تبلیغی در شبکه های اجتماعی همراه، ناآشنایی مدیران و مجموعه های تئاتری با بازارهای آنلاین و شبکه ای، از چالش های مورد توجه است. نتایج حاصل از خروجی ماتریس ها نیز بر اساس توصیف و تحلیل یافته ها شامل؛ تمرکز بر قوت ها و فرصت ها به عنوان یک استراتژی مطلوب و کاهش ضعف و تهدیدات با رویکرد توسعه بازارهای مشترک تئاتر از طریق فضای مجازی (علاوه بر شیوه های کنونی ارائه تئاتر) است.
تصویرسازی شخصیت اصلی مؤنث در موقعیت آستانه: انیمیشن های منتخب دیزنی (2012- 2021 م.)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر شخصیت های مؤنث در نقش شخصیت اصلی انیمیشن ها توانسته اند با تصمیمات سرنوشت ساز در بحران ها و موقعیت های خاص، حس باورپذیری و همذات پنداری مخاطبین را تقویت نمایند. بنابراین و با در نظر گرفتن گروه سنی مخاطب، بررسی عناصر جذابیت و باورپذیری شخصیت های اصلی در انیمیشن های مطرح به ویژه تولیدات اخیر شرکت والت دیزنی اهمیت می یابد. مسئله ی مهم نحوه یا چگونگی تصویرسازی این شخصیت ها با توجه به وقایع و نقاط عطف داستان است. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی_تحلیلی، به شیوه ی اسنادی و بر اساس هدف پژوهش که شناخت تصویرسازی شخصیت اصلی مؤنث برمبنای نظریه موقعیت آستانه ای باختین است؛ به بررسی شش شخصیت اصلی در انیمیشن های شجاع، یخ زده، زوتوپیا، موآنا و افسون پرداخته است. با مشخص نمودن مراتب موقعیت آستانه ای باختین و یافته های حاصل از ویژگی های رفتاری، بصری و تصویرسازی شخصیت، چنین نتیجه می شود که؛ تصویرسازی و کنش های شخصیت اصلی در جهت تقویت پیام داستان و روشن نمودن تلاش او در رسیدن به اهداف و آرزوهایش در هماهنگی با لحظه ی بحرانی و تصمیم نهایی تعریف می شود. به طوری که شخصیت با قرار گرفتن در موقعیت آستانه ای بتواند پیام داستان را به مخاطب انتقال دهد و بیش ترین تأثیر را در باورپذیری او داشته باشد.
مفهوم «بیگانگی» در سینمای پُل تامِس اَندِرسِن با تأکید بر آرای ژاک لکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیگانگی از مفاهیم کلیدی تاریخ اندیشه است که به انحاء مختلف در آراء برخی فلاسفه از دوران باستان تا کنون تجلی یافته و به جداافتادگی انسان از چیزی متعلق به سرشت او اشاره دارد. در نظریه روان کاویِ لکان نیز یادگیری زبان سبب می شود تا دیگری میل انسان را در محدوده ی دال محصور ساخته و بدین تقدیر او را از خود بیگانه سازد. پژوهش حاضر از طریق مطالعه ا ی میان رشته ای در حوزه های سینما، فلسفه و روان کاوی با اتخاذ روش توصیفی-تحلیلی، تجلی مفهوم بیگانگی را با تأکید بر آراء لکان در فیلم های کارگردان معاصر آمریکایی، پل تامس اندرسن مورد واکاوی قرار داده و این فرضیه را مطرح می کند که در تمام فیلم های اندرسن، قهرمان داستان همچون سوژه ای لکانی ست که برای یافتن معنا مجبور به پذیرش زبان دیگری بزرگ می شود. در سینمای اندرسن نظام سرمایه داری را می توان به مثابه استعاره ای از دیگری بزرگ دانست که منویات اش را از طریق فرهنگ ها و خرده فرهنگ های آمریکایی در فیگور یک «پدر یا خانواده جانشین» عرضه می کند، چنان که هدف نمایشی قهرمان های اندرسن با دال تعیین شده در این روابط جانشینی گره می خورد. در پایان این نتیجه حاصل می شود که اصلی ترین دغدغه ی اندرسن در خلق آثارش هویت انسانی ست که میل ورزی اش در چارچوب قانون دیگری محدود گشته است.
واکاوی «بدن ذهن» در متد تربیت بازیگر تاداشی سوزوکی و شیوه بازیگری سایکوفیزیکال فلیپ زرلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۶)
97 - 119
حوزههای تخصصی:
مفهوم «بدن ذهن» در نزد افرادی که در پی آن اند تا دوگانه انگاری دکارتی ذهن- بدن را به معارضه بطلبند، بر یکپارچگی ذهن و بدن تأکید دارد. بر این مبنا، بدن از ذهن جدا نیست و بالعکس. فرض های مرتبط با بدن ذهن در قرن گذشته در سیستم ها و شیوه های گوناگون آموزش بازیگری به جد مورد بحث بوده است. در بسیاری از شیوه ها و رویکردها به بازیگری و آموزش بازیگر مجزا قلمداد کردن بدن و ذهن و تأکید بر یکی از این دو و تقدم بخشیدن به آن و نادیده انگاشتن دیگری مشکلات و بدفهمی های بسیاری را به همراه داشته که پیامدهای آن در عمل و اجرا نیز به خوبی قابل مشاهده است.متد تربیت بازیگر تاداشی سوزوکی فرایندی دشوار و دقیق دارد که درعین حال به رهایی اجراگر منتهی می شود. با بررسی تمرین های متد سوزوکی پی می بریم که تمرکز آن ها عمدتاً بر این است که چگونه می توان بدن ذهن تک تک اجراگران را پرورش داد و قدرت جسمانی و آوایی، انرژی و کنترل، و تمرکز آن ها را تقویت کرد. فلیپ زرلی نیز با الهام از هنرهای رزمی آسیایی نظیر تای چی چوان و کالاریپایاتو و تکنیک های مدیتیشن سعی در فعال کردن بدن ذهن در اجراگرانش دارد به نحوی که در شیوه او بدن و ذهن در لحظه در قالب یک واحد یکپارچه عمل می کنند. در پژوهش حاضر تلاش بر این است که توازن بدن ذهن در فعالیت های سوزوکی و زرلی در تربیت بازیگر واکاوی شده و بررسی شود که چگونه هریک از آن ها با بهره گیری از هنرهای بدنی و رزمی و نیز فلسفه های آسیایی در تلاش اند برای این مسئله بنیادین راه حلی بیابند و پرسش اصلی پژوهش این است که بدن ذهن در متد سوزوکی و شیوه تربیت بازیگر سایکوفیزیکال چگونه پرورش می یابد؟ یافته های پژوهش نشان می دهند که در تمرین های متد سوزوکی همسو با هنرهای رزمی سنتی ژاپنی بدن ذهن بازیگران به خوبی پرورش می یابد. از سوی دیگر در بازیگری سایکوفیزیکال زرلی نیز که متأثر از یوگا و هنرهای رزمی آسیایی است، پرورش بدن ذهن نقش محوری دارد و اجراگر با بدن ذهن پرورش یافته قادر می شود حضور صحنه ای قدرتمندی را به نمایش بگذارد.
رویکرد طراحی تولید هالیوود به جهان عرب بر اساس الگوی همجوشی JDL مطالعه موردی فیلم دزد بغداد (1940)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هالیوود در بسیاری از موارد تلاش کرده است، در کنار فیلم های به ظاهر سرگرم کننده اش، از رویکردهای سیاسی و اجتماعی متعددی بهره برداری کند. رویکردهایی که غالبا با تحولات سیاسی و اجتماعی روز همراه بوده و غالبا تضمین کننده اهداف کلان سیاسی آمریکا یا متحدانش بوده است[i].هالیوود به منظور دستیابی به اهداف یاد شده، معمولا از ترکیب سبک ها، ایده ها و رویکردها استفاده می کند. بدین ترتیب راه را بر برداشت های صریح و مستقیم بسته و بر تاثیر بر ناخودآگاه مخاطب تکیه می کند. در ارزیابی و تحلیل این گونه آثار بعضا نمی توان از روش های معمول تحلیل بهره برد. بلکه می توان از همان روش ساخت اثر – یعنی هم جوشی – استفاده کرد. هم جوشی یکی از شیوه های نوظهور تحلیل داده ها است که ابتدا در علوم نظامی شکل گرفت و امروزه علاوه بر ورود به سایر عرصه های علمی، وارد علوم انسانی و هنر نیز شده است.در پژوهش حاضر، تلاش شده است تا ضمن معرفی الگوی هم جوشی JDL، طراحی تولید فیلم دزد بغداد به واسطه همین الگو مورد ارزیابی قرار گرفته و رویکرد هالیوود نسبت به جهان عربی اسلامی تبیین و تشریح شود. نتیجه پژوهش موجود موید این ادعاست که دزد بغداد با استفاده از الگوی JDL، در تصویرسازی معماری و عناصر بصری جهان عرب، به شکلی کاملا سیاسی عمل کرده است. در نگارش این مقاله علمی کاربردی از منابع کتابخانه ای، عکاسی از صحنه های فیلم و تحلیل آن استفاده شده است. در تایید این ادعا نگارنده یک مجموعه مستند تلویزیونی تحت عنوان تاریخ و تصویر (1380) را تولید کرد که از سیمای جمهوری اسلامی پخش شد و در آن به فیلم های هالیوودی ای پرداخته می شد که از همین رویکرد تبعیت می کردند.
دامِ نامرئی (1357)؛ بازنمودی اُتوپیایی از جامع نظارتی در حکومت پهلوی دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم نظارت سراسربینانه در اندیشه ی میشل فوکو جایگاه ویژه ای داشته و در مطالعات اجتماعی به مثابه یکی از مولفه های اساسی برسازنده ی جوامع مدرن همواره مورد بررسی بوده است. فوکو معتقد بود قدرت های مدرن به منظور برقرار نظم در جامعه از سازوکارهای نظارتی سود می جویند. از طرفی این مفهوم اخیرا به حوزه مطالعات سینمایی نیز ورود کرده است و توجه قسمی از نظریه پردازان این حوزه را به نحوه بهره گیری از این مضمون در آثار سینمایی جلب کرده است. این مقاله می کوشد با تمرکز بر فیلم دام نامرئی نحوه ی بازنمایی نظارت را در این فیلم مورد مطالعه قرار دهد. دام نامرئی فیلم کمترشناخته شده ای در میان آثار سینمایی پیش از انقلاب است که به دستور نهاد امنیتی وقت در سال 1357 ساخته می شود. فیلم روایت گر ماجرای شناسایی و نظارت یکی از تیمساران ارتش شاه مخلوع به نام احمد مقربی است که سال ها با افسران ک.گ.ب همکاری محرمانه داشته است. پژوهش حاضر که به روش توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای انجام گرفته است این بحث را مطرح می سازد که درحالیکه ساواک می کوشد با انتفاع از مکانیسم های مراقبتیِ الگوی نظارت سراسربینانه، بازنمودی بی نقص از جامعه نظارتی به دست دهد، روایت مقربی از چگونگی پیشبرد فعالیت های جاسوسانه اش، تصویر ایده ال حکومت پهلوی را مخدوش می سازد.
مطالعه تطبیقی دو روایت موسیقایی از ابن خردادبه و مسعودی (نشانه هایی از وجود یک متن پهلوی درباره موسیقی دوره ساسانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از میان تمام روایت های موجود درباره الحان ساسانی دو روایت در رساله اللهو و الملاهی نوشته ابن خردادبه و مروج الذهب و معادن الجوهر نوشته علی بن حسین مسعودی وجود دارد که علاوه بر ذکر نام الحان درباره چیستی آن ها نیز گزارش کوتاهی آمده است. بین متن مسعودی و ابن خردادبه همسانی و ناهمسانی های مهمی وجود دارد. با توجه به رأی پژوهشگرانی که متن مسعودی را رونوشت متن ابن خردادبه می دانند و با در نظر گرفتن هم روزگار بودن دو نویسنده وجود این ناهمسانی ها پذیرفتنی نیست. مطالعه نسخه های متعدد از متن مسعودی نیز احتمال خطای رونویسان و مصححان را از بین می برد. چرایی وجود این همسانی و ناهمسانی های پرسش اصلی این پژوهش است. تجزیه و تحلیل موارد هم سان و ناهمسان در این دو روایت با استفاده از روش تحلیل روایت های تاریخی نشان داد احتمالا نویسندگان روایات خود را از مقابله و مقایسه متن دیگری نقل کرده اند. متن مرجع مشترکی به دو خط پهلوی و عربی در دست نویسندگان بوده است. شواهد نشان می دهد این دو متن مخدوش و نسخه عربی احتمالا برگردان متن پهلوی و به شیوه نگارشی اوایل اسلام بدون نقطه بوده است. بر اساس دانسته های پیشین از وجود آئین نامه های ساسانی در موضوعات مختلف می توان متن پهلوی مرجع نویسندگان را بخشی از یک آئین نامه موسیقی به شمار آورد.
بدن بازیگر در کار اسکار شلمر با تمرکز بر مفهوم بدنمندی مرلوپونتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۷)
91 - 109
حوزههای تخصصی:
می توان مطالعات درباره بدن را با دوگانه انگاران شروع کرد، دیدگاهی که با مهم ترین شارحان آن، یعنی افلاطون و دکارت شناخته شده است. آنها به جدایی جسم و ذهن اعتقاد داشتند. اما در اواخر دهه 1960 موریس مرلوپونتی، پدیدارشناس فرانسوی، از دیدگاه پیشین فراتر رفته و انسان را بدن مند معرفی می کند. مطالعات بدن گستره بی نهایتی از حوزه بدن را در بر می گیرد و برای نمونه تفاوت بدن زنانه و مردانه، بدن های شهری و روستایی و بدن های فردی و اجتماعی را شامل می شود. بدن، ماده ای است که در جهان زندگی می کند و آداب، ایده و تجربه دارد. هر انسان بدن های متفاوتی دارد که می شود از آن با عنوان تجربه کثرت بدن یاد کرد. او می داند در لحظه ضرورت، کدام یک از این بدن ها را احضار و بقیه را فراموش کند. روشن است که بازیگر با بدن خود روی صحنه حاضر می شود و شکل حضور این بدن همواره موضوعی مهم در مطالعات متأخر تئاتر بوده است. اسکار شلمر در دهه های آغازین سده بیستم به عنوان یکی از چهره های مؤثری که پیشنهاد های تازه ای در حوزه اجرا و نیز فیگور و بدن بازیگر ارائه می کند حائز اهمیت است. در میان نظریه پردازان پدیدارشناسی اگزیستانسیالیستی موریس مرلوپونتی اندیشمندی است که یکی از ایده ها ی مرکزی او مسئله بدن مندی است. به زعم او هر فرد به واسطه جهان از بدن خود آگاه است، همان طورکه به واسطه بدن خود از جهان آگاهی دارد. در این عنوان پژوهشی با تکیه بر آرا مرلوپونتی، بدن پیشنهادی اسکار شلمر با تمرکز بر اجرای باله سه تایی و چند اثر تجسمی او بررسی شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهند که بدن پیشنهادی اسکار شلمر برای بازیگران با توجه به تجربه زیسته او بدنی است شبیه عروسک های کوکی، بدنی مکانیکی و متأثر از احجام هندسی. ایده های شلمر محصول هم زمان چند جریان و مکتب هنری است که در دهه دوم از سده بیست ظهور کردند. او با فاصله گرفتن از ارائه تقلیدی یک بدن واقع گرا به طرح و توسعه بدنی تازه می پردازد. این بدن ها با بازخوانی ایده مکاتبی چون کوبیسم، فوتوریسم و کانستراکتیویسم قابل تشخیص و شناسایی هستند. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده و روش جمع آوری داده ها کتابخانه ای است.
رابطه بین تماشای تئاتر با نشاط اجتماعی در بین شهروندان یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۹)
71 - 87
حوزههای تخصصی:
تئاتر فرآیندی است که به شرکت کنندگان در روند برقراری ارتباطی هدفمند کمک می کند مسائل اجتماعی و روان شناختی را در بافتی واقعی بازآفرینی کرده، نه فقط در مورد آن صحبت کند. از سوی دیگر، نشاط در بر گیرنده حالات مختلف جسمی و روحی انسان است که منجر به احساس رضایت و تولید انرژی بیشتر در مخاطب می شود. تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه بین تماشای تئاتر با نشاط اجتماعی در بین شهروندان شهر یزد به روش توصیفی از نوع همبستگی انجام شد. برای تعیین حجم نمونه از جدول کرجسی و مورگان با رویکرد نامحدود استفاده شد و مطابق با آمار مطرح در این جدول برای جامعه نامحدود تعداد نمونه 384 نفر در نظر گرفته می شود. روش نمونه گیری در این تحقیق از نوع نمونه گیری خوشه ای بود. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه 29 سؤالی نشاط آکسفورد (2002) و پرسشنامه تماشای تئاتر 14 سؤالی کریم وند و احمدی (1394) استفاده شد. روایی محتوایی پرسشنامه ها توسط استاد راهنما و 10 نفر از صاحب نظران موضوعی و روایی صوری پرسشنامه توسط چند تن از افراد جامعه آماری مورد تأیید قرار گرفت. پایایی پرسشنامه ها با استفاده از الفای کرونباخ برای پرسشنامه نشاط 899/0 و پرسشنامه تماشای تئاتر 838/0 محاسبه شد. نتایج تحقیق نشان داد بین تماشای تئاتر با نشاط اجتماعی در بین شهروندان شهر یزد (r=742/0)، بین زنده بودن تئاتر با نشاط اجتماعی (r=693/0)، بین صداقت و عدم سانسور در تئاتر با نشاط اجتماعی (r=656/0)، بین ویژگی های منحصربه فرد تئاتر با نشاط اجتماعی (r=709/0)، بین خاص بودن مخاطب تئاتر با نشاط اجتماعی (r=472/0) و بین انگیزه و نیاز به تئاتر با نشاط اجتماعی (r=368/0)، ژانر و محتوای تئاتر (r=556/0)، عناصر دیداری (r=467/0) و غیردیداری (r=682/0) در سطح معناداری 05/0 معنادار می باشد. نتایج تحقیق نشان داد ضریب همبستگی بین تماشای تئاتر با (مؤلفه های زنده بودن تئاتر، صداقت و عدم سانسور در تئاتر، ویژگی های منحصربه فرد تئاتر، خاص بودن مخاطب، انگیزه و نیاز به تئاتر، ژانر و محتوا، عناصر دیداری و غیردیداری) با نشاط اجتماعی مبتنی بر (مؤلفه های رضایت از زندگی، رضایت خاطر، حرمت خود، خلق مثبت، انرژی) رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد.
نقش نمایش تعزیه در تعدیل روابط شاه و مردم در دوره ناصرالدین شاه قاجار (1264-1313ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۹)
111 - 126
حوزههای تخصصی:
رابطه حاکمیت با مردم، در طول تاریخ و در همه سرزمین ها، با همه تفاوت هایی که ویژگی های تاریخی و سرزمینی می تواند در آن ایجاد کند حاصل شبکه هایی پیچیده در ساختار جوامع بشری است که خصوصیتی عام و فراگیر دارد. این شبکه های پیچیده که حاصل روابطِ قدرتِ بین انسان هاست به گونه ای تاریخی در سطوح مختلفِ روان فردی و اجتماعی انسان درونی شده است و کنش های روزمره بین حاکم و مردم را مدیریت می کند؛ کنش هایی که در نقش میانجی هایی تعدیل کننده این روابط را پایا و تحمل پذیر می کند. تعزیه، مهم ترین و منسجم ترین گونه نمایشی در ایران، ورای نقش های تثبیت شده برای یک فعالیت هنری مذهبی، چون بروز اعتقادات مذهبی و بازنمایی زندگی اولیاء دین و بزرگداشت آنان، نقشی تعدیل کننده در روابط شاه و مردم داشته است. در این مقاله تلاش شده تا با بهره گیری از نظریه شخصیت فروید در حکم ساختار نظری، نشان دهد که چگونه تعزیه نقشی تعدیلی در روابط شاه و مردم داشته است. بازه زمانی این تحقیق دوره حکمرانی ناصرالدین شاه قاجار است که دوران اوج نمایش تعزیه در ایران به شمار می آید. به نظر می رسد که نمایش مذهبی تعزیه نقشی قابل توجّه در تعدیل روابط شاه و مردم در این دوره داشته است؛ نقشی که در مورد هر یک از دو طرف رابطه برخاسته از انگیزه های متفاوت بوده است. در این پژوهش سعی شده است، تا با گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای و با تکیه بر ساختار نظری پیش گفته، دلالت متون تاریخی درباره تعزیه، در بستر روابط شاه و مردم، توصیف و سپس تحلیل و تبیین شود.
تأثیر امکانات و شیوه های بازنماییِ واقعیت بر تولیدِ حقیقت در تئاتر مستندِ آنا دیویر اسمیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با بررسی آثار نمایشیِ تئاتر مستند، به تحلیل چگونگیِ ارتباط میان شیوه های بازنماییِ واقعیت در تئاتر مستند، و تأثیر اجتماعیِ آن می پردازد. مسأله اصلی تحقیق به این شکل طرح می شود که اولاً چگونه روش ها و تکنیک های تئاتر مستندِ معاصر و به طور خاص آثار آنا دیور اسمیت، به تولید حقیقت می پردازد و ثانیاً چگونه می توان الگو و معیاری برای ارزیابی و تولیدِ آثارِ نمایشیِ مستند، مدوّن ساخت. هدف تحقیق، مطالعه ی چگونگی بازنماییِ واقعیتِ اجتماعی در آثار مستند و بر این راستا ترسیم الگویی برای ارزیابیِ این آثار است. برای این منظور، مقالات و نظریات مختلف در زمینه ی تئاتر مستند بررسی و آثار نمایشیِ آنا دیویر اسمیت، مؤلّفِ مطرحِ تئاترِ مستند، به عنوان نمونه ی موردی، بر اساس شیوه های بازنماییِ واقعیت در آن ها انتخاب شده است. تحلیل ها بر اساس رویکرد نظریِ آلن بدیو، نظریه پرداز معاصر حوزه فلسفه صورت گرفته است. روش تحقیق، توصیفی، تحلیلی و تفسیری و با رویکرد کیفی است. نتایج تحقیق نشان می دهد روندِ تولیدِ فرمِ نمایشی در آثارِ اسمیت، با روندِ تولیدِ حقیقت از دیدگاه بدیو بسیار هم خوانی دارد. همچنین نتایج تحلیل ها بر روی نمودار و جدول، نشان می دهد که می توان از طریق تقابل های موجود در عناصر فرم و محتوا، الگو و مسیر خلق یک نمایشِ مستندِ خوب را تعیین ساخت.
قابلیت های نمایشی اختلال حس آمیزی با نگاهی به انیمیشن راتاتویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان زیبایی شناسی سینما به گونه ای طراحی شده است که تکنیک های سمعی و بصری آن نیاز به اطلاعات حسی دیگر، از جمله لامسه، چشایی یا بویایی را نفی می کند. مسئله اصلی این پژوهش، مفهوم طراحی به صورت حس آمیزی است . از این جهت به بررسی اختلال حس آمیزی، انواع آن و در نهایت به کاربرد آن در انیمیشن پرداخته شده است. این پدیده نوعی اختلال عصب شناختی می باشد که فعال شدن یک مسیر حسی موجب فعال شدن مسیر حسی دیگر به صورت غیر ارادی می شود. چیزی که در این پژوهش خواهید یافت نتیجه ی مطالعه ای از ترکیب حواس پنجگانه در انیمیشن به عنوان یک رسانه چند وجهی خواهد بود. طراحان به عنوان ترکیب کننده عناصر، می توانند پیام های چندگانه محصولات را در بیش از دو شبکه حسی توزیع کنند. این نوع طرح ها اغلب دارای ارتباطاتی هستند که شامل اطلاعات لامسه، بینایی، چشایی، بویایی و شنوایی می شوند. از جمله اهداف این تحقیق در حوضه مشترک میان انیمیشن و اختلال حس آمیزی، غوطه وری بیشتر در انیمیشن، انتقال مفاهیم و احساسات انتزاعی و استفاده طراحان از تجربیات افراد سینستیت، که منجر به ساخت سکانس های زیبا و بدیعی می شود، است . در این مطالعه روش تحقیق کیفی و روش اجرا توصیفی تحلیلی می باشد. گردآوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای، شبکه اینترنت و پایگاه های علمی معتبر می باشد.
لینچینگ و بازنمایی آن در درام سیاه پوستان آمریکا: حافظه تروماتیک در اتاق بی خوابی و ریچل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از لینچینگ یا مثله کردن به عنوان مجازاتی شبه-آئینی و فراقانونی، که در بستر تاریخ بعنوان روشی برای القای خشونت نفرت جمعی علیه اقلیت های قومی و مذهبی به کار گرفته شده است، یاد می شود که اشکال بروزرسانی شده آن مانند خشونت پلیس ها علیه سیاه پوستان به بهانه قانون شکنی در آثار بسیاری از نمایشنامه نویسان آمریکایی آفریقایی تبار به تصویر کشیده شده است. ترومای گروهی و حافظه کهن الگویی مملو از رازهای مگو، تجربیات زیسته فیزیکی دردناک و تبعیض نژادی اثرات بلند مدت روانی بر روی نسل های سیاه پوستان آمریکا گذاشته که در آثار دراماتیک منعکس شده است. این مقاله تلاش می کند تا اثرات بلند مدت روانی و خشونت نژادپرستانه را با خوانشی توصیفی تحلیلی از نمایشنامه های اتاق بی خوابی نوشته آدام و آدرین کندی و ریچل نوشته آنجلینا ولد گریم که بررسی کنند. برای این هدف، پژوهشگران از نظریات کریستینا والد بهره برده اند که کوشیده است با تمرکز بر مفهوم و نظریه تئاتر تروما ردپای پیدا و پنهان خشونت نژادی را بر روان قربانیان و اثرات آن بر کیفیت زندگی و تصمیمات سرنوشت ساز واکاوی کند. در این پژوهش تلاش شده است عوارض روانی قربانیان نژادپرستی و چگونگی مواجه شخصیت های نمایشنامه های مذکور با نژاد پرستی و تکاپویشان برای بیان تجربیات زیسته ، به امید تسهیل تسکین، مورد تحلیل قرار گیرند و راه حلی تسهیل گر برای مواجهه و مبارزه با این نوع برخوردها باشند.