مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۰۱.
۴۰۲.
۴۰۳.
۴۰۴.
۴۰۵.
۴۰۶.
۴۰۷.
۴۰۸.
۴۰۹.
۴۱۰.
۴۱۱.
۴۱۲.
۴۱۳.
۴۱۴.
۴۱۵.
۴۱۶.
۴۱۷.
۴۱۸.
۴۱۹.
۴۲۰.
چین
منبع:
سیاست جهانی دوره دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۳۷)
115 - 154
انجام اصلاحات اقتصادی و پیرو آن ظهور مسالمت آمیز چین سرآغاز نگرانی قدرت های غربی و طرفداران ارزش های لیبرالی در ساختار نظم بین المللی بود. نتیجه این نگرانی تلاش برای برساختن تصور تهدید از چین در نظام بین المللی و متوقف کردن ظهور چین در سه دهه گذشته بوده است. این مقاله ضمن اذعان به نقش فزاینده چین در معادلات قدرت در عرصه بین المللی و با مفروضگیری تداوم برساخته شدن تصور تهدید از چین توسط غرب، بررسی و شناخت منابع شکل گیری این تصور تهدید و چگونگی تلاش چین برای استفاده از مؤسسات کنفوسیوس به عنوان مهم ترین رویکرد ژئوکالچر در مواجهه با این تصور را مهم ترین هدف خود می داند. این مقاله با طرح این پرسش که مهم ترین منابع تصور تهدید از چین چه محورهایی بوده و چگونه چین از نقش مؤسسات کنفوسیوسی به مثابه رویکردی ژئوکالچر در برابر این تصور بهره می گیرد؟ با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی بر این ادعا است که مؤسسه کنفوسیوس از طریق معرفی تاریخ، فرهنگ و تمدن کمتر شناخته شده چین در درون جوامع دیگر به مثابه ابزار سیاست خارجی در تلطیف فضای تهدید برساخته شده و اصلاح برداشت ها از نیات و عملکرد چین کمک می کند. یافته های این پژوهش نشان می دهند که منابع تصور تهدید چین در سه بخش ژئوپلتیک-نظامی، اقتصادی و سیاسی – ایدئولوژیک قابل طبقه بندی است.
ناسازگاری های هویتی چین و آمریکا و تشدید ناسیونالیسم چینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۳۸)
105 - 133
چارچوبهای نگرشی در هر جامعه ای متاثر از پیشینه تاریخی، بن مایه های ارزشی، مبانی هویتی و کیفیت مناسبات در تمامی ابعاد آن است. فرهنگ به طور اعم و فرهنگ استراتژیک بطور اخص نیز از جمله عوامل داخلی شکل دهنده به مبانی هویتی هر بازیگر در عرصه روابط بین الملل می باشد که می تواند کنش و واکنش یک کشور را در عرصه سیاست خارجی رقم بزند. مطالعه جوامع نیز نشان می دهد که بسیاری از تصمیمات دولتی تحت تأثیر سازگاری یا ناسازگاری فرهنگ کشور ها شکل می گیرند. با فروپاشی شوروی و پایان نظام دو قطبی، ایالات متحده آمریکا مدعی کسب جایگاه قدرت بلامنازع و قدرتمندترین دولت در نظام بین الملل گردید،قدرتی که توانایی جهت دهی به قواعد و رویه های بین المللی را به تنهایی دارا است. با این حال هم چنان قدرت های بزرگ تلاش خود را برای تغییر این وضعیت ادامه دادند. جمهوری خلق چین با عنصر ناسیونالیسم در حال رشد خویش،یکی از قدرت های بزرگی است که توانایی بالقوه اش فرصت اشغال جایگاه دولت پیشرو را به این کشور داده، به گونه ای که به دنبال به چالش کشیدن حاکمیت بین المللی تحت سلطه آمریکا است. این امر منجر به نگرانی استراتژیست ها و بسیاری از مسئولان حکومتی آمریکا شده است. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که ناسازگاری هویتی چین و ایالات متحده چه تأثیری بر تشدید ناسیونالیسم چین داشته است؟ در پاسخ استدلال خواهد شد که تفاوت ها و ناسازگاری های هویتی فرهنگی چین با ایالات متحده سبب گردیده است تا ناسیونالیسم چینی از دهه 1990 به بعد افزایش یابد. بنابراین ناسیونالیسم در حال افزایش، یک عنصر مهم از یک روایت تازه در خصوص چین است.
جنبه های ژئواستراتژیک در بهره برداری از بندر حیفا در اسرائیل توسط چین
منبع:
پژوهش ملل تیر ۱۴۰۱ شماره ۷۷
59-78
اهمیت، نقش و جایگاه بنادر در اسرائیل، در زمینه صادرات و واردات، که بیش از 90 درصد از صادرات و واردات آن، از طریق دریا انجام می گیرد، قطعی است. اسرائیل برای ارتقاء جایگاه بنادر حیفا و اشدود و اجازه عبور و پهلوگیری کشتی های بزرگ با قابلیت حمل کانتینری، برنامه هایی در جهت ارتقاء این بنادر دارد. ارتقاء بنادر، علاوه بر داشتن منافع اقتصادی، فرصت ریسک گریزی را برای اسرائیل، در مواجه با دولت های بزرگ به دنبال دارد. هدف این پژوهش، بررسی بندر حیفا بطور مجزا، در کنار طرح راهبردی و ابتکاری چین موسوم به کمربند و جاده می باشد. باتوجه به موارد فوق، این مقاله با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی درصدد است به این پرسش بپردازد که چگونه بهره برداری از بندر حیفا توسط چین، می تواند برای اسرائیل خطرساز باشد؟ در پاسخ می توان فرض کرد که این رویداد، با نظر به آنچه در جاهای دیگر جهان بطور مشابه اتفاق افتاده و نیز باتوجه به قابلیت ادغام زیرساخت های نظامی و غیرنظامی، یک برنامه استراتژیک از طرف چین محسوب می شود که نگرانی نهادهای مرتبط در اسرائیل را به دنبال خواهد داشت. سیاست چین در راه اندازی بنادر، ظاهراً انگیزه اقتصادی دارد، اما می تواند قابلیت های سیاسی و نظامی به همراه داشته باشد. لذا چنین نتیجه گیری می گردد که در مناقصات و در هنگام اعطای امتیاز به شرکت های چینی از طرف اسرائیل، باتوجه به قابلیت ادغام زیرساخت های نظامی و غیرنظامی، این امر زمینه سازی خطرآفرین به حساب آید
تبیین چالش های چین در تبدیل به هژمونی از منظر اقتصاد سیاسی بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
با آغاز اصلاحات اقتصادی از سال 1978 میلادی در چین توسط دنگ شیائوپینگ، تاکنون این کشور رشد فزاینده ای را تجربه کرده است؛ به طوری که بسیاری از سازمانهای بین المللی مانند سازمان همکاری و توسعه اقتصادی و نظریه پردازانی همچون راچمن بر این باورند که مرکز ثقل اقتصادی جهان به سمت شرق و کشورهای جنوب به رهبری چین کشیده شده است و این کشور هژمونی ایالات متحده را با چالشی جدی مواجه ساخته است؛ اما مطابق یافته های پژوهش و دیدگاه برخی از اندیشمندان حوزه اقتصاد سیاسی همچون کِیلی، از آنجا که رشد چین مبتنی بر تولید انبوه و صادرات کالاهای مونتاژی می باشد، این کشور توسعه فناورانه که سایر کشورها را به خود وابسته سازد را تجربه نکرده و چین همچنان نقش یک دولت پیرامون را در تقسیم کار بین المللی ایفا می کند که به کشورهای صنعتی وابسته است و مفاهیم مرکز- پیرامون همچنان مهم و کاربردی هستند. حال سوال مطرح این است که چالش های اقتصادی چین در تبدیل به هژمونی چیست؟ در پاسخ به سوال فوق این فرضیه مطرح گردید که با توجه به مشکلات و وابستگی اقتصادی پکن به کشورهای صنعتی به ویژه اروپا و آمریکا، نیل به هژمونی توسط چین امکان ناپذیر است. در این مقاله از نظریه مکتب وابستگی برای نشان دادن عدم استقلال اقتصاد چین از کشورهای مرکز و صنعتی استفاده شده و از روش تبیینی جهت نشان دادن چالش های پیش روی چین استفاده خواهیم نمود. هدف این پژوهش نیز اشاره به نقش پیرامونی چین در تقسیم کار بین المللی با وجود رشد اقتصادی آن می باشد.
رقابت راهبردی آمریکا و چین در طرح های زیرساختی ساخت جهانی بهتر و کمربند-راه(مقاله علمی وزارت علوم)
چین با آغاز به کار شی جین پینگ به عنوان رئیس جمهور بیش از پیش به دنبال تعریف جایگاه برتری از خود در نظام بین الملل است. در همین راستا یکی از مهم ترین ابزار های پکن برای گسترش نفوذ اقتصادی-سیاسی در مناطق گوناگون جهان ابتکار «کمربند-راه» است که با حوزه های زیرساختی کلان و همه جانبه خود تعریفی نوین در زمین بازی بین قدرت های برتر نظام بین الملل یعنی جمهوری خلق چین و ایالات متحده آمریکا ایجاد کرده است. در همین راستا آمریکا در زمان ریاست جمهوری جو بایدن با همراهی متحدین بین المللی اش در «گروه ۷» طرح رقیب «ساخت جهانی بهتر» را برای رقابت با ابتکار چینی مطرح کرده است که از همان اهرم های زیرساختی ولی ماهیت متفاوت سیاسی، اقتصادی و ایدئولوژیک بهره مند است. پژوهش پیش رو قصد بررسی این سوال را دارد که آمریکا به همراهیِ متحدین اصلی خود در این ابتکار با چه راهبرد هایی به دنبال رقابت با طرح چینیِ «کمربند-راه» و مهار پکن است. فرضیه ای که در پاسخ مورد ارزیابی قرار می گیرد این است که دو «قدرتِ مستقر» و «قدرتِ چالشگر» عرصه بین الملل در قالب این طرح ها با توجه تفاوت ماهوی در ابعاد سیاسی، اقتصادی، ایدئولوژیک و ارزشی خود در رقابت راهبردی برای برتری در سطح بین المللی هستند. این پژوهش با استفاده از نظریه «مکتب واقع گرایی» به دنبال تبیین سبک رقابت راهبردی آمریکا و چین به عنوان قدرت های بزرگ نظام بین الملل است. پژوهش حاضر مبتنی بر تبیین توصیفی-تحلیلی است و جمع آوری داد ه ها نیز با استفاده از اسناد و مدارک معتبر در اندیشکده ها و موسسات تحقیقاتی راهبردی بین المللی صورت گرفته است.
دیپلماسی اقتصادی چین در جنوب آسیا: تبیینی از منظر فرصت ها و چالش های منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
خیزش جهانی چین در چند دهه گذشته موجب شده دیپلماسی اقتصادی به عنوان ابزاری برای کمک به رشد اقتصادی و پیگیری منافع ملی در محیط بین الملل مورد توجه سیاست خارجی این کشور قرار بگیرد. آنچه در این نوع دیپلماسی بیجینگ جلب توجه می کند، استفاده از همکاری های منطقه ای برای پیشبرد منافع اقتصادی در مناطق گوناگون از جمله جنوب آسیا است. هدف اصلی این مقاله بررسی ابعاد مختلف دیپلماسی اقتصادی چین در جنوب آسیا است. مقاله حاضر با اتکا به روش تحلیلی توصیفی و با استناد به منابع کتابخانه ای و آمارهای اقتصادی به دنبال ارائه پاسخ به این پرسش است که دیپلماسی اقتصادی چین در جنوب آسیا دارای چه شاخص هایی است؟ در همین راستا می توان گفت با وجود فرصت های اقتصادی چشمگیر در این منطقه برای دیپلماسی اقتصادی چین، چالش های مهمی در برابر این شکل از دیپلماسی وجود دارد. یافته های پژوهش نشان می دهند که دیپلماسی اقتصادی چین در جنوب آسیا از فرصت هایی همچون بازار مصرفی بزرگ منطقه، نیاز منطقه به جذب سرمایه خارجی، موقعیت ترانزیتی اقیانوس هند، ظرفیت های سازمان سارک برای توسعه همکاری ها و فرصت های ژئواکونومیک و ژئوپلیتیک بندر گوادر برخوردار است. چالش های این نوع دیپلماسی نیز شامل حضور قدرت های رقیب، شکنندکی ثبات و امنیت دولت های منطقه و رقابت ها و ضعف اقتصادی درون منطقه ای است.
شرکت های دولتی و کنش دیپلماتیک چین؛ بر هم کنش منافع تجاری و اهداف سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
الگوی ویژه توسعه چین در دهه های گذشته، ویژگی های خاصی داشته است که از جمله می توان به نقش برجسته شرکت های دولتی در این روند اشاره کرد. به اذعان کارشناسان مختلف، امروز به موازات گسترش تعامل های اقتصادی و تجاری چین، این شرکت ها نیز به عرصه تصمیم گیری سیاست خارجی وارد شده اند. با این همه، ابهام هایی جدی در زمینه چندوچون نقش آفرینی شرکت های دولتی در کنش دیپلماتیک چین وجود دارد. بر همین اساس، پرسش اصلی مقاله این است که به موازات گسترش تعامل های بین المللی چین به ویژه در دو دهه گذشته، شرکت های دولتی، چگونه روند تصمیم گیری سیاست خارجی این کشور را تحت تاثیر قرار داده اند؟ پاسخی که به عنوان فرضیه و با بهره گیری از روش توصیفی و تبیینی به این پرسش داده شده این است که در روند توسعه پرشتاب چین، اصلاحات ساختاری منتهی به چندپارگی، تمرکز زدایی و بین الملل گرایی در بدنه دولت، در عمل سبب ارتقای سطح بازیگری شرکت های دولتی شد به گونه ای که امروز این شرکت ها به عنوان شریکِ (هر چند کوچکتر) به عرصه تصمیم گیری سیاست خارجی وارد شده و سبب متکثرتر و مبهم تر شدن کنش دیپلماتیک این ابرقدرت در حال ظهور شده اند. یافته مقاله می تواند به شناخت بهتر ماهیت کنش دیپلماتیک چین و تنظیم دقیق تر و هوشمندانه تر مناسبات با این قدرت عمده بین المللی یاری برساند.
تحلیلی بر علایق ژئوپلیتیکی -ژئواکونومیکی موثر بر روابط ایران و چین با محوریت انرژی
منبع:
پژوهش و مطالعات علوم اسلامی سال سوم اسفند ۱۴۰۰ شماره ۳۲
94 - 77
صاحب نظران حوزه اقتصاد سیاسی و معرفت روابط بین الملل با استناد به روند های جاریِ قرن حاضر، اعتقادشان بر این امر استوار است که صفحه ی شطرنج اقتصاد جهانی با تمام پیچیدگی هایِ خاص خود شاهد اهمیت روزافزون رشد اقتصادی و تغییر نگرشِ بیشینه سازیِ قدرت از حوزه ی نظامی به حوزه ی اقتصاد به عنوان مهم ترین پارادایم اقتصاد سیاسی در عصر حاضر خواهد بود. متأثر از تغییر نگرش مزبور، پایه های اقتصاد جهانیِ امروز بیش از هر عامل دیگری بر محور انرژی استوار شده است که این امر به نوبه خود نه تنها مقوله امنیت انرژی و رقابت های بین المللی بر سر دستیابی به این منبع راهبردی را برای همه کشورهای جهان در بالاترین اولویت قرار داده، بلکه تعاملات و رقابت قدرت های بین المللی را وارد فصل نوینی کرده است. در این بین جمهوری خلق چین از جمله قدرت های بین المللیِ نوظهوری است که در فرآیند گذار از حاشیه به متنِ نظام بین المللِ پساشوروی، با توجه به رشد رو به تزایدِ اقتصادی و نیاز روزافزون به مصرف انرژی، در استراتژی کلان بلندمدت خود برقراری رابطه و سرمایه گذاری در بخش های مختلف صنعت تولید انرژی در کانون های مهم تولید انرژی در مناطق مستعدی چون آسیای غربی به عنوان بخش مهمی از بیضی استراتژیک انرژی را در راستای کاهش آسیب پذیری و متنوع سازی منابع انرژی وارداتیِ خود بیش ازپیش در دستورکار قرار داده است. حال باتوجه به موارد فوق الذکر سوالی که نگارنده پژوهش حاضر با روشی آینده پژوهانه و با بکارگیری مولفه های تئوری مجموعه امنیت منطقه ای درصدد پاسخ به چرایی آن برآمده این است که قدرت نوظهور چین در راستای تأمین امنیت انرژی خود از کانون های مهم انرژی چون آسیای غربی با چه چالش ها و فرصت هایی روبرو است؟ طبق نتایج پژوهش حاضر، متأثر از شرایط ژئوپلیتیک، ژئواستراتژیک و ژئواکونومیکِ منطقه ی مزبور، قدرت نوظهور چین به عنوان یکی از مصرف کنندگان بزرگ عرصه ی انرژی در راستای بهره گیری از منابع انرژی منطقه ی مذکور با چالش های ژرفی از جنس حضور پررنگ و گسترده ایالات متحده به عنوان مهمترین مانع سیاسی استراتژیک، گرایش دارندگان منابع انرژی به سمت غرب (به غیر ایران)، بحران های سیاسی اقتصادی و اجتماعیِ داخلیِ حکام عربِ منطقه مواجه است؛ که هریک به نوبه خود می توانند امنیت عرضه انرژی پکن را با اختلال روبرو است. اما در نقطه ی مقابل پکن می تواند از اقتصاد انرژی منطقه ی مزبور در راستای تداوم رشد رو به تزاید خود که طی سالیان اخیر تجربه کرده بهره گیری نماید.
مطالعه مقایسه ای دیپلماسی عمومی هند و چین در کشورهای عرب حوزه خلیج فارس (2021- 2001)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال دهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۳ (پیاپی ۷۳)
107 - 135
هند و چین بعنوان دو قدرت نوظهور اسیایی همواره کوشش نموده اند تا از رهگذر دیپلماسی عمومی، مراودات خود را با کشورهای عرب حوزه خلیج فارس بسط دهند که این مهم می تواند بسترساز تحقق اهداف سیاست خارجی این دوکشور باشد. از این روی این پژوهش می کوشد به این پرسش اساسی بپردازد که وجوه افتراق و اشتراک دیپلماسی عمومی هند و چین در کشورهای عرب حوزه خلیج فارس بین سال های 2001-2021 کدامند؟ فرضیه این است که اهمیت مفهوم و جایگاه دیپلماسی عمومی به منظور پیشبرد اهداف سیاست خارجی و نفوذ بیشتر در منطقه و همچنین کاربرد زبان، ادبیات و فرهنگ از وجوه اشتراک دو کشور محسوب می شود، در حالیکه وجوه افتراق در روش های اعمال دیپلماسی عمومی مشتمل بر صنعت فیلم سازی، موسسه کنفوسیوس، فعالیت دیاسپوریک، ابتکار کمربند– راه می باشد. این پژوهش از روش مقایسه ای استفاده نموده تا وجوه افتراق و اشتراک دیپلماسی عمومی هند و چین در حوزه کشورهای عرب خلیج فارس احصا و تحلیل شود. یافته های پژوهش حاکی از آن است که دیپلماسی عمومی بعنوان ابزاری در راستای منافع ملی، همواره مورد توجه دو کشور چین و هند بوده است که شناخت این مسئله بنا بر اصل سیاست همسایگی برای جمهوری اسلامی ایران حائز اهمیت می باشد.
جایگاه ابتکار عمل «کمربند و راه» در دگرگونی های راهبرد و سیاست های کلان چین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
580 - 557
پیدایش چین به عنوان قدرت بزرگ اقتصادی، گمانه زنی های سیاسی و آکادمیک بسیاری را در حوزه هژمون شدن این کشور در آینده به وجود آورده است. در این زمینه تلاش شد تا به سه پرسش زیر پاسخ داده شود: 1. با روی کار آمدن شی جین پینگ چه دگرگونی هایی در راهبردهای کلان چین نمودار شده است؟ 2. چه عواملی به بروز این دگرگونی ها منجر شده اند؟ 3. چگونه این تأثیرگذاری پدید آمده است؟ با استفاده از تحلیل مفهومی کیفی اسناد راهبردی دولتی و بیانیه های مقامات بلندپایه چین، افزون بر بررسی دیدگاه های نظریه پردازان و کارشناسان، تغییر راهبردی در رویکردهای بین المللی چین در چارچوب نظری واقع گرایی نوکلاسیک مبتنی بر ترکیبی از تأثیر عوامل سطوح داخلی و بین المللی بر سیاستگذاری های این کشور تبیین خواهد شد. در فرضیه پژوهش بیان می شود که رویکرد متفاوت شی جین پینگ در تصمیم سازی های کلان سیاسی، به تغییر راهبردی مبتنی بر پیگیری اهداف سیاسی- امنیتی توأم با منافع اقتصادی در سطح بین المللی برای چین منجر شده است، و ابتکار عمل «کمربند و راه» مهم ترین نشانه این تغییر راهبردی به شمار می آید. دستیابی به موقعیت هژمونیک از راه صلح آمیزی در کنار دستاوردهای گسترده اقتصادی و امنیتی برای چین، از مهم ترین نتایج اجرایی شدن این ابتکار است. براساس یافته های پژوهش، رویکرد متفاوت شی جین پینگ در تصمیم سازی های کلان سیاسی چین، ناشی از شرایط کنونی حاکم بر ساختار نظام بین الملل با رهبری ایالات متحده امریکا بوده و این مسئله به تغییری راهبردی مبتنی بر پیگیری اهداف سیاسی- امنیتی توأم با منافع اقتصادی در سطح بین المللی برای چین منجر شده است. ابتکار عمل «کمربند و راه» مهم ترین نشانه این دگرگونی راهبردی است.
ایران و چین: به سوی مشارکت راهبردی در آینده با تأکید بر فرصت ها و پیچیدگی های توافقنامه 25 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
868 - 839
روابط با چین از مهم ترین تحولات در سیاست خارجی ایران بوده است. این کشور در زمان کوتاهی به شریک نخست اقتصادی و شریک کلیدی سیاسی ایران بدل شده است. سند راهبردی همکاری 25 ساله ایران و چین را می توان تحولی مهم در سیاست راهبردی ایران و روابط آن با قدرت های بزرگ به شمار آورد. این سند همکاری ایران می تواند ساختار نظم منطقه ای خاورمیانه را تغییر دهد؛ و توافق های بین دو کشور که در ابتکار یک کمربند-یک راه و همچنین پیش نویس سند 25 ساله همکاری های مشترک ایران و چین منعکس شده است، راه را برای همکاری راهبردی بلندمدت در حوزه های ژئوپلیتیک، اقتصاد و دیپلماسی دو کشور هموار خواهد کرد. این نوشتار برای پاسخگویی به این پرسش اصلی سازماندهی شده است که چگونه مشارکت راهبردی ایران و چین در آینده با توجه به ساختار نظم بین المللی موجود شکل می گیرد؟ با هدف تبیین روند تاریخی و فرایندهای تحول در تقابل با امریکا و واکاوی الگوی تأثیرگذاری متغیرهای دخیل با بهره گیری از رویکردی تبیینی- تحلیلی و با کاربست رهیافت دولت های تجدیدنظرطلب برای سنجش روابط راهبردی ایران-چین در فضای پساسپتامبر، فرضیه زیر آزمون می شود که بیان می کند عوامل اقتصادی-سیاسی به همان اندازه که زمینه ساز شکل گیری الگوی مشارکت راهبردی در روابط ایران و چین هستند، به همان اندازه نقشی تعیین کننده در تحدید و پیچیدگی همکاری های راهبردی دو طرف در آینده دارند. مهم ترین دستاورد این پژوهش مشخص می کند که همگرایی فزاینده بین ایران و چین در پاسخ به فشار فزاینده ایالات متحده در سطح بین المللی است. این توافقنامه، بیانگر تمایل دو طرف برای هماهنگی بیشتر است.
مدل مطلوب سیاست های فرهنگی ایران در چین با آینده نگری نظام سیاسی جمهوری خلق چین
منبع:
پژوهش ملل اسفند ۱۴۰۱ شماره ۸۵
75-94
بنابر فرضی جدی در سیاست بین الملل، چین در سال هایی نه چندان دور بر کرسی ابرقدرتی جهان تکیه خواهد زد. جمهوری اسلامی ایران نیز تلاش دارد تا قدرت خود را در منطقه خاورمیانه تثبیت کند، که برای این مهم لازم است تا با یک قدرت جهانی متحد شود. به نظر چین با یک راهبرد درست و منطقی در قالب چارچوب های سیاست خارجی ایران، که قطعا پیشانی این راهبرد نیز دیپلماسی و روابط فرهنگی خواهد بود، می تواند هدف، شریک و هم پیمان بین الملل خوب و قابل اعتمادی باشد. به خصوص در حوزه فرهنگی نیز تحت هر شرایطی، چین به دلیل جمعیت قابل توجه خود پروژه ای موفق برای دیپلماسی فرهنگی ایران محسوب می شود و ایران نیز بنا به سنت های تاریخی، تمدنی و هنری خود فرصت های بسیاری در این حوزه پیش رو دارد. فرض ما در پژوهش حاضر به این ترتیب است که ایران و چین براساس روابط تمدنی مشترک خود با یکدیگر در طول تاریخ، در حال حاضر می توانند در مناسبات بین المللی بعنوان یک قدرت جهانی و منطقه ای با یکدیگر اقدامات مثبت و تعاملات سازنده ای را به نمایش بگذارند. لذا در این مقاله تلاش شده است تا ضمن بررسی شناخت آینده سیاسی چین، بوسیله روش تحقیق کیفی و کاربردی، با رویکردهای فرهنگی، علمی، رسانه ای، سیاسی و گردشگری مدلی مطلوب برای دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در جمهوری خلق چین ارائه کند
سنجه گونه های روابط ایران و چین در دوره صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۳)
43 - 63
حوزههای تخصصی:
روابط ریشه دار و طولانی ایران و چین در دوران حاکمیت مغولان و تیموریان در ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و هنری بسیار رونق گرفت. اما در اوایل سده 10ق/ 16م، به دلیل اوضاع سیاسی و اقتصادی ایران و چین، تغییر جغرافیای سیاسی آسیا و پیدایی قدرت های جدید در حد فاصل دو سرزمین، تغییر توازن قوای سیاسی و اقتصادی در جهان و نفوذ روزافزون اروپاییان در اطراف ایران و چین، بسیاری از زمینه ها و بایسته های تداوم ارتباطات متنوع ایران و چین از میان رفته بود. در ایام حکومت صفویه (907-1135ق) نیز روابط ایران و چین در کانون توجه زمامداران و نخبگان دو سرزمین نبود و تنها به دلایلی چون تأثیرپذیری از میراث روابط دو سرزمین و نیز برخی ضرورت های اقتصادی، بعضی از گونه های روابط ایران و چین به صورت محدود برقرار بود. این مقاله بر آن است با رویکردی توصیفی تحلیلی و مبتنی بر اطلاعات پراکنده و اندک منابع تاریخی، ادبی، علمی و هنری پاسخگوی این پرسش باشد که روابط ایران و چین طی دوره صفویه در چه عرصه ها و با چه کیفیتی در جریان بوده است. نتایج پژوهش نشان می دهد این روابط عمدتاً در زمینه های اقتصادی، علمی و هنری بوده است. به واسطه حفظ این گونه های روابط و نیز تداوم پرتوافکنی میراث دیرینه و غنی روابط گذشته دو سرزمین، چین و دستاوردهای تمدنی و فرهنگی آن کمابیش در آیینه ذهن و اندیشه حکام و نخبگان ایران عهد صفوی حضور داشت.
دولت بایدن و سیاست مهار خیزش قدرت چین در حوزه اقیانوس هند- آرام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۴۱)
27 - 54
حوزههای تخصصی:
در دهه اخیر، منطقه اقیانوس هند-آرام به مهم ترین بستر رقابت چین و آمریکا تبدیل شده است. در همین راستا، دولت اوباما سیاست «آسیا محوری» را سنگ بنای سیاست خارجی خود اعلام کرد و دولت ترامپ نیز همین مسیر را البته با روشی متفاوت برای مهار قدرت چین ادامه داد. روی کارآمدن دولت بایدن در امریکا، تنش های میان این دو قدرت عمده جهانی را کاهش نداد و به نظر می رسد دور جدیدی از رقابت راهبردی میان این دو قدرت برای دوره ای طولانی، در حال شکل گیری است. دراین حال، پرسشی که مقاله حاضر به روش تبیینی در جستجوی پاسخ آن است این است که چه گونه دولت بایدن در چارچوب سیاست رقابت راهبردی با چین، در تلاش است از گسترش قدرت رقیب خود در حوزه اقیانوس هند-آرام، جلوگیری نماید؟ فرضیه مقاله این است که دولت بایدن از طریق پیشبرد و شکل دادن به ابتکارهای چندجانبه و بازسازی ائتلاف های دوجانبه، درصدد ایجاد یک شبکه ائتلافی امنیتی و اقتصادی برای مهار قدرت چین در حوزه اقیانوس هند-آرام به عنوان مهم ترین حوزه تقابل دو کشور در عرصه جهانی است. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که دولت بایدن در چهار منطقه جنوب شرق آسیا، شمال شرق آسیا، اقیانوسیه و اقیانوس آرام، ایجاد یا بازسازی اتحادها و ائتلاف هایی مانند «ابتکار کواد»، «ابتکار بازدارندگی پاسیفیک»، «ابتکار اوکاس» و ائتلاف دوجانبه با ژاپن و کره جنوبی را مدنظر قرار داده است. اسناد اصلی و فرعی سیاسی و امنیتی بالادستی امریکا این راهبرد را تأیید می کند.
آسیا- پاسیفیک در قرن 21: فرصتها و چالشها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۴۲)
75 - 108
حوزههای تخصصی:
این نوشتار به دنبال آن است که با نگاهی به وضعیت منطقه جنوب شرق آسیا؛ ابتکار کمربند- راه چین و استراتژی هند و آرام آمریکا، فرصت ها و چالش های پیش روی منطقه آسیا- پاسیفیک در قرن 21 را به روش توصیفی- تحلیلی مورد بررسی قرار دهد. سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که باتوجه به اقتصادمحور بودن این حوزه، آینده روند اقتصادی منطقه به چه سمت در حال حرکت است و ابتکارات آمریکا تا چه اندازه در برابر ابتکارات چین دوام خواهند آورد؟ فرضیه مقاله این است که چین و آمریکا در منطقه آسیا- پاسیفیک به ویژه حوزه آ.سه.آن، درگیر یک رقابت فزاینده و البته نرم هستند. این رقابت اساسا سخت و مبتنی بر حاصل جمع صفر نیست. هر دو کشور به دنبال پیشبرد منافع خود در منطقه بدون درگیری با دیگری می باشند. یافته ها حاکی از آن است ازآنجاکه رقابت چین و آمریکا در منطقه هنوز تبدیل به یک رقابت جنگ سردی نشده است، می توان آن را هم زیستی مسالمت آمیز مبتنی بر رقابت بین دو قدرت تعریف کرد. در این میان،کشورهای جنوب شرق آسیا نیز در پی تعامل با هر دو قدرت هستند.
رویکرد جدید آمریکا در آ سه آن؛ تقویت مشارکت استراتژیک جهت مقابله با چین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۴۲)
153 - 177
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تبیینی و جمع آوری مطالب از طریق منابع کتابخانه ای، اینترنتی و گفت وگو با صاحب نظران اندیشکده های مطالعاتی، به دنبال پاسخ این سؤال است که چرا ایالات متحده در حال احیای مشارکت استراتژیک و روابط سنتی با مجموعه آ. سه .آن است؟ فرضیه نوشتار حاضر این است که ایالات متحده برای اجرای سیاست مهار چین، تقویت راهبرد نگاه به شرق و باهدف حفظ سازوکارهای مهم سیاسی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی در منطقه و نیز به منظور استفاده از جایگاه نهادهایی مانند آ.سه.آن جهت تضعیف چرخ دنده های قدرت چین، می خواهد راهبردهای کهنه و قدیمی را مورد تجدیدنظر قرار دهد و روابط خود با اعضای آ. سه. آن را منطبق با تحولات کنونی در منطقه بازتعریف کند؛ بنابراین آمریکا برای نیل به چنین هدفی اقدام به تقویت همکاری های بیش تر با کشورهای ده گانه بر پایه سیاست مشارکت استراتژیک خواهد کرد.
وابستگی متقابل پیچیده: چارچوبی برای تحلیل روابط هند و ایالات متحده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۶ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۴۳)
203 - 229
حوزههای تخصصی:
در روابط بین الملل، وجود منافع مشترک در حوزه های مختلف، زمینه همکاری بین کشورها را فراهم می کند و رشد این همکاری ها در طول زمان منجر به وابستگی متقابل می شود. بسط همکاری ها به حوزه های مختلف و کنار رفتن سلسله مراتب در موضوعات همکاری، می تواند سبب گذار به وابستگی متقابل پیچیده شود. هدف این مقاله بررسی روابط هند و ایالات متحده در چارچوب وابستگی متقابل پیچیده است. بعد از جنگ سرد، هند و ایالات متحده روابط رو به رشدی را به سمت وابستگی متقابل تجربه نموده و به طور خاص بعد از توافق اتمی سال ۲۰۰۵ ، دو کشور به سوی نوعی وابستگی متقابل پیچیده حرکت کرده اند. پژوهش حاضر به دنبال پاسخ گویی به این پرسش است که آیا می توان از نظریه وابستگی متقابل پیچیده برای تبیین روابط هند و ایالات متحده پس از جنگ سرد بویژه از زمان توافق هسته ای غیر نظامی(۲۰۰۵) با هند، استفاده کرد؟ فرضیه مقاله این است که با توجه به وجود سه ویژگی کانال های ارتباطی متعدد بین دو کشور، کاهش نقش نیروی نظامی و عدم وجود سلسله مراتب مشخص در روابط دو کشور، نظریه وابستگی متقابل پیچیده از قابلیت بیشتری برای توضیح روابط هند و آمریکا بعد از توافق اتمی سال ۲۰۰۵ ، برخوردار است». یافته مقاله این است که با توجه به تعمیق و تنوع روابط هند و ایالات متحده، روابط آن ها از مرحله وابستگی متقابل عبور کرده و وارد مرحله وابستگی متقابل پیچیده شده است. این مقاله با روش توصیفی و تببینی نگاشته شده و شیوه گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای، استفاده از مجلات تخصصی و سایت های معتبر اینترنتی بوده است.
نگاهی بر برگزاری سی و سومین کنگره بین المللی جغرافیا در کشور چین(مقاله علمی وزارت علوم)
سی و سومین کنگره بین المللی جغرافیا از 31 مرداد تا 4 شهریور ماه سال جاری (1395 ه .ش.) در مرکز همایش های ملی چین، شهر پکن با حضور جغرافیدانان جهان برگزار گردید. این کنگره به همت اتحادیه بین المللی جغرافیا ( IGU ) و انجمن جغرافیایی چین و حضور فعال تعداد قابل توجهی از جغرافیدانان در 41 کمیسیون تخصصی و جلسات افتتاحیه و اختتامیه به کار خود پایان داد. سی و چهارمین کنگره بین المللی در سال 2020 م. (1399 ه . ش.) در شهر استانبول کشور ترکیه برگزار خواهد شد. در این کنگره جغرافیدانان ایران با ارایه تعداد 46 مقاله با 1.8 درصد از کل مقالات در بین کشورهای مختلف جهان رتبه هشتم را از آن خود کرده است.
پژوهشی در نگارگری بودایی رایج در سرزمین های هند و چین، با مطالعه موردی نگاره های موجود در غارهای آجانتا و دون هوانگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
111 - 126
حوزههای تخصصی:
میراث فرهنگی سرزمین های کهن هند و چین، بخش مهمی از فرهنگ بودایی را تشکیل می دهد. آیین بودا یکی از مهم ترین جریان های اعتقادی رایج در این سرزمین هاست که تأثیر عمیقی بر هنر سرزمین های هند و چین برجای نهاده است. درهم آمیختن مبانی هنری رایج در این دو تمدن با عقاید بودایی که در غار-معابد آجانتا و دون هوانگ تجلی یافته است، این پرسش را مطرح می کند که مبانی هنری رایج در سرزمین های هند و چین چه تأثیری بر ساختار و مضامین رایج در نقاشی این غارها بر جای نهاده است؛ بنابراین در این پژوهش که به شیوه توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای تدوین شده، این موضوع مورد بررسی قرار گرفته است. نتیجه این پژوهش حکایت از آن دارد که هرچند بین مضامین رایج در نگاره های بودایی موجود در این مکان ها، شباهت بسیار زیادی وجود دارد، هنرمندان چینی با تکیه بر فرهنگ و مبانی فکری کهن سرزمین خود، ضمن ایجاد تحول در شیوه های هنری، بر غنای هرچه بیشتر فرهنگ و آیین بودایی نیز افزوده اند.
دیپلماسی انرژی چین در حوزه ی دریای خزر و تاثیر آن بر امنیت انرژی اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۴۵)
57 - 92
حوزههای تخصصی:
درنظام اقتدارگریز بین الملل هیچ قدرت برتری وجود ندارد که بتواند قانون و نظم را در سیاست بین الملل اجرا کند. از این رو، دولت ها برای تأمین امنیت خود باید بر توان مندی های داخلی خود تکیه کنند. چین برای رشد پایدار اقتصاد خود نیاز به تأمین بی وقفه انرژی دارد. این کشور تلاش می کند تا مسیرهای واردات انرژی خود را از طریق خطوط لوله تنوع بخشد. هم چنین پس از حمله روسیه به اوکراین در سال 2022، اروپا سعی کرده است تا مسیرهای واردات انرژی خود را از روسیه متنوع کند. منابع حوزه ی خزر جایگزینی برای هر دو طرف است. سؤال اصلی مقاله این است که آیا روندهای همکاری در حوزه دریای خزر در بخش انرژی از نظر وابستگی متقابل به سمت چین است یا اروپا؟ در پاسخ، این فرضیه مطرح می شود که رشد پایدار مصرف انرژی چین و درگیری های کمتر در شرق دریای خزر باعث شده است تا همکاری های کشورهای حوزه ی خزر در بخش انرژی با چین نسبت به اروپا بیشتر باشد. نتایج نشان می دهد که چین رشد تولید ناخالص داخلی و شاخص توسعه انسانی پایداری را پس از اصلاحات اقتصادی خود تجربه کرده است. هم چنین، دیپلماسی انرژی چین در حوزه ی خزر با سه مفهوم ابتکار کمربند و جاده، سازمان همکاری شانگهای، و همکاری متقابل با کشورهای حوزه ی خزر تعریف می شود. به علاوه، درگیری های پیرامون حوزه ی خزر در غرب ماهیتی ژئوپلیتیکی دارد اما در شرق ماهیتی داخلی دارد. بنابراین روندهای موجود در حوزه ی خزر باعث شده است که گرایش کشورهای حوزه خزر به سمت چین باشد.