مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
خشونت علیه زنان
حوزههای تخصصی:
بررسی مقایسه ای آثار ادبی یا «ادبیات مقایسه ای»، روشی کارآمد در مطالعة آثار ادبی جهان است که به شباهت های دواثر از دو زبان و دو فرهنگ متفاوت می پردازد. «خشونت علیه زنان»، یکی از مفاهیم اصلی جنبش «فمینیسم» و پدیده ای جهانی است که نشان می دهد زنان از دیرباز در در دو حوزة «خصوصی» و «عمومی» به شکل «مستقیم» یا «غیرِ مستقیم» و «پنهان» یا «آشکار» از سوی مردان مورد ستم واقع شده اند. در این پژوهش، داستان های دختر غبار نوشتة «وندی وَلِس» و «کولی کنار آتش» نوشتة «منیرو روانی پور»، با توجه به مضامین مشترکشان در رابطه با خشونت جنسیتی برای بررسی انتخاب شده اند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که مصادیق خشونت علیه زنان در این دو داستان، بسته به موضع اعمال آسیب در چهار نوع «جسمی- روانی»، «جنسی- روانی»، «روانی» و «اقتصادی» اتفاق می افتند. مهم ترین دلیل استمرار خشونت علیه زنان در دو جامعة مورد نظر، سکوت و سازش، پذیرش خشونت و اعتراض نکردن زنان به آن است.
فراتحلیل عوامل موثر بر خشونت علیه زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از انتظارهای رو به تحول در مناسبات شخصی در عصر مدرن، خشونت علیه زنان در محیط خانواده و بدل شدن آن به مساله ای اساسی و فرافرهنگی است که از دهه1970 مطالعات بسیاری را برانگیخته است. از اینرو، انجام تحقیقات ترکیبی بسیار مهم است تا عصاره تحقیقات موجود را به روشی منظم فراهم آورد. هدف از پژوهش حاضر، بکارگیری فراتحلیل به منظور تحلیل و ترکیب نتایج مطالعات پیرامون جامعه پذیری جنسیتی و تجربه خشونت در دوران کودکی با خشونت علیه زنان است. با توجه به معیارهای فراتحلیل، 11 مقاله برای جامعه پذیری جنسیتی و 8 مقاله برای تجربه خشونت در دوران کودکی از میان 45 مقاله منتشر شده در پایگاه های اطلاعاتی در سال های 1395-1385 انتخاب و توسط نرم افزار فراتحلیل بررسی شدند. بررسی های اولیه حکایت از ناهمگنی اندازه اثر و عدم سو گیری انتشار مطالعات دارد. همچنین، اندازه اثر جامعه پذیری جنسیتی و تجربه خشونت در دوران کودکی با خشونت علیه زنان به ترتیب 439/0 و 517/0 است که برحسب نظام تفسیری کوهن در حد متوسط و بالا ارزیابی می شود. با در نظر گرفتن جنسیت به عنوان متغیر تعدیل کننده، ضریب در متغیر اول برای مردان (513/0) بالاتر از زنان (422/0) و در متغیر دوم برای زنان (521/0) بالاتر از مردان (490/0) ارزیابی شدند.
شناسایی و تبیین جامعه شناختی خشونت علیه زنان در فضای سایبر (مورد مطالعه: زنان 45-20 ساله شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین جامعه شناختی خشونت علیه زنان در فضای سایبر در میان زنان 20 تا 45 ساله شهر تهران، با استفاده از روش پیمایش انجام شده است. در بخش چارچوب نظری از نظریه های صاحب نظرانی هم چون هیرشی، مرتن، باندورا ، پیترسون و دنسلی استفاده شده است. بر اساس فرمول کوکران، حجم نمونه 386 نفر محاسبه که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و مطالعه شده اند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه ی ترکیبی محقق ساخته و گویه ها استاندارد بوده که پس از تایید اعتبار سازه ای و صوری آنها توسط صاحب نظران، پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ (0.79) محاسبه و استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان دهنده ی آن است که مشارکت اجتماعی زنان و دلبستگی خانوادگی خشونت علیه زنان در فضای سایبر را کاهش می دهد و با افزایش اعتیاد آنلاین، خشونت افزایش می یابد و همنوایی در گروه های سایبری در صورت اعتیاد آنلاین در خشونت علیه زنان تاثیرگذار است. نتایج تحلیل رگرسیون نیز بیانگر آن است متغیر مشارکت اجتماعی بیش از دیگر متغیرها بر خشونت علیه زنان تاثیر دارد.
حمایت های کیفری از زنان در برابر خشونت
حوزههای تخصصی:
حقوق زنان یکی از مهم ترین رشته های حقوق بشر و موقعیت حقوقی زنان در هر اجتماعی بهترین شاخص و تراز برای سنجش جایگاه حقوقی بشر در آن اجتماع است و به عبارت دقیق تر اگر زنان در کشوری وضعیت مطلوبی داشته باشند ؛ این امر نشانه پای بندی حکومت به موازین حقوق بشر بوده و مسلماً موارد نقض حقوق بشر در آنجا اندک و قابل اغماض است. امروزه وسعت و دامنه ی انواع خشونت آنقدر گسترش یافته که نگرانی اکثر جوامع بشری را فراهم آورده است. سابقه طولانی خشونت علیه زنان در جوامع انسانی، اعم از جوامع پیشرفته یا در حال توسعه، به تدریج اتخاذ تدابیری برای توقف یا به حداقل رساندن خشونت های مبتنی بر جنسیت را، به عنوان حرکتی نهادینه، وحدت بخش و پویا فراهم ساخته است. از این رو، امروزه هدف فعالان احقاق حقوق زن، شناساندن زنان به عنوان یکی از مهم ترین گروه های بزه دیدگان آسیب پذیر و در نتیجه، شناسایی راهکارهایی است که با پیش گیری از وقوع یا تکرار خشونت، به بهترین شکل ممکن، از زنان بزه دیده حمایت کنند. این مقاله با رویکرد خاص به حمایت از زنان بزه دیده، ضرورت پویایی و نقش فعال نهادهای نظام عدالت کیفری و جامعه مدنی را، در قالب جلوه های تقنینی، قضائی، اجرایی و مشارکتی سیاست جنائی مطالعه می کند.
خشونت علیه زنان در خانواده (مطالعه موردی شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۴۲
149-163
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی میزان و انواع خشونت اِعمال شده علیه زنان در خانواده ها و تأثیر عوامل اجتماعی مؤثر بر خشونت انجام یافته است. این پژوهش به روش پیمایش و با کمک پرسش نامه بر روی 384 نفر از زنان متأهل شهر اردبیل که حداقل یک سال از ازدواج آن ها می گذرد، انجام گرفته است. با توجه به ناهمگنی اقتصادی و اجتماعی شهر اردبیل، از شیوه چند مرحله ای برای نمونه گیری استفاده شده است. بر اساس یافته های این پژوهش، متغیرهای تصور فرمانبردارانه زن از نقش خود در خانواده، تصور سلطه گرایانه مرد از نقش خود در خانواده و تفکیک نقش های جنسیتی زن و مرد، تأثیر مستقیم و معناداری بر خشونت علیه زنان دارند و سطح زندگی خانواده، مذهبی بودن زن و تحصیلات زن و مرد بر خشونت علیه زنان تأثیر معکوس و معنی داری داشته است. بر اساس نتایج رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان، کل متغیرهای مستقل 45/6 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین می کنند. جامعه پذیریِ نقش های جنسیتی (سه متغیر تصور فرمانبردارانه، تصور سلطه گرایانه و تفکیک نقش های جنسیتی) بیش ترین تأثیر را در خشونت علیه زنان در جامعه ایفا می کنند.
مبانی فقهی - حقوقی جرم انگاری تجاوز زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۵۱
389-405
حوزههای تخصصی:
زنان از یک سو، به دلیل خصوصیات خاص جسمی، روانشناختی و اجتماعی، بیشتر از سایرین در معرض بزه دیدگی قرار دارند و افراد آسیب پذیرتری در برابر بزهکاران هستند. از سوی دیگر هم، ممکن است در محیط های خاصی مانند خانه و در بستر زناشویی توسط همسر مورد تعرض قرارگیرند و یا مجبور به نزدیکی غیر طبیعی و نامتعارف شوند. زوجین در رابطه جنسی خود آزادند امّا این آزادی نباید موجب آسیب رساندن به دیگری شود. حمایت کیفری افتراقی از زنان از طریق جرم انگاری های ویژه برخی رفتارها، یکی از راه کارهایی است که قانون گذاران کیفری برای حمایت و کاهش احتمال بزه دیدگی آنان اتخاذ نموده اند. در نظام حقوق کیفری ایران، این عمل جرم انگاری نشده است؛ در حالی که به نظر می رسد مبانی جرم انگاری آن در فقه و حقوق کیفری ایران موجود است. این عمل علاوه بر اینکه مخالف ارزش های اخلاقی و هنجارهای اجتماعی می باشد، موجب ایذاء و آزار و اذیت زوجه نیز می شود و از آنجا که در اسلام ارتکاب فعل حرام ممنوع بوده و مرتکب آن را می توان تعزیر کرد، در نتیجه ضرورت ایجاب می نماید تا این رفتار ضد اخلاقی و ناهنجار مجرمانه قلمداد گردد.
مطالعة کیفی پدیده خشونت خانگی علیه زنان ( مورد مطالعه: زنان مراجعه کننده به مرکز خدمات اورژانس اجتماعی شهر ایلام )(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی ایران سال یازدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳ «دومین ویژه نامه جامعه شناسی خانواده»
5-32
حوزههای تخصصی:
پدیده خشونت خانگی علیه زنان ریشه بسیاری از آسیب های فردی و اجتماعی تلقی می شود و در تمامی کشورهای توسع یافته و در حال توسعه، و در همه طبقات اجتماعی و اقتصادی، گروه های سنی و شغلی متفاوت رخ می دهد. در مطالعه حاضر، با اتخاذ رویکرد کیفی و با استفاده از نظریه مبنایی، به مطالعه پدیده خشونت شوهران، از نظر زنان خشونت دیده پرداخته شده است. به منظور گردآوری اطلاعات با 35 نفر از زنان قربانی خشونت مراجعه کننده به مرکز اورژانس اجتماعی شهر ایلام، مصاحبه شده است. یافته های تحقیق در 29 مفهوم اولیه در کدگذاری باز دسته بندی شده، سپس از طریق کدگذاری محوری در 8 مقوله محوری و یک مقوله هسته ای «بازتاب ساختار فرهنگی، اجتماعی جامعه» دسته بندی شدند. نتایج حاکی از آن است که بیشترین میزان خشونت در بین زنان سنین30 تا40 سال تجربه شده است. در بین انواع خشونت، خشونت روانی- عاطفی و فیزیکی بیش از سایر اشکال آن در زنان تجربه می شود. بر اساس یافته های این مطالعه کیفی، علاوه بر عناصر عمومی پدیده خشونت شوهران علیه زنان از قبیل کم سوادی، بیکاری و فقر، وضعیت نامطلوب اقتصادی و نظایر آن، مقوله های خاصی نیز به دست داد این مقوله ها عبارتند از: وجود تفکر مردسالاری در خانواده، ازدواج اجباری، کاهش اعتماد بین شخصی، کاهش حمایت اجتماعی، تجربه و مشاهده خشونت در خانواده خاستگاه، کاهش قدرت زن در ساختار خانواده و کاهش همیاری و همکاری در خانواده.
مطالعه ی جرم شناختی خشونت علیه زنان در شهر زاهدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زنان در طول تاریخ به دلایل گوناگون در تمام جوامع بشری، مورد خشونت های گوناگون واقع شده اند. نظر به نقش سازنده ی زنان، خشونت علیه آنان پیامدهای غیرقابل جبرانی برای هر جامعه خواهد داشت. هدف کلی این پژوهش، شناسایی عوامل اجتماعی مؤثر بر خشونت مردان علیه زنان از منظر جرم شناسی، در شهر زاهدان است. مطالعه ی حاضر از نوع پیمایشی است که بر روی 160 نفر از زنان 65-19 ساله در مناطق مختلف شهر و با نمونه گیری غیر احتمالی و سهمیه ای انجام شده است. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه بوده و روایی مفاهیم موجود در پرسشنامه پس از آزمون مقدماتی بر اساس ضریب آلفای کرونباخ ارزیابی شده است. در این پژوهش خشونت علیه زنان به صورت پنج بُعد فیزیکی، روانی، اجتماعی، اقتصادی و جنسی تعریف شده است که میانگین کل خشونت در دامنه 4-1، 49/2 می باشد به طوری که میانگین خشونت روانی بیشترین مقدار و میانگین خشونت جنسی دارای کم ترین مقدار بوده است. همچنین یافته های تحلیلی نشان می دهند مردانی که به مواد مخدر اعتیاد داشته اند نسبت به مردان غیر معتاد بیش تر به خشونت علیه زنان اقدام می کنند. همچنین افزایش پذیرش کلیشه ها و قالب های جنسیتی که به نفع مردان است از سوی زنان، خشونت علیه آنان را افزایش می دهد و نیز به هر میزان که پایگاه اقتصادی- اجتماعی مردان کاهش یابد، خشونت علیه زنان نیز افزایش می یابد.
خشونت علیه زنان در دادگاه رواندا
حوزههای تخصصی:
خشونت علیه زنان به هر فعالیتی که منجر به آسیب فیزیکی (جسمی)، جنسی، یا روانی به زنان و دختران شود، چه در مکان های عمومی و چه در مکان های خصوصی رخ دهد، اشاره می گردد. در کشور رواندا در سال 1994 توسط اکثریت هوتوها جنایات زیادی علیه اقلیت توتسی انجام گرفت در این جنایات ارتکاب یافته آمار قربانیان بین 800هزار نفر گزارش شده و قربانیان اصلی این جنایات افراد بی دفاع مخصوصاً زنان و کودکان بوده اند در کشور رواندا قربانیان اصلی این جنایات که به عنوان نسل زدایی تحقق یافت را می توان زنان توتسی نامید چون بر اساس گزارش اداره اطلاعات و آمار سازمان ملل متحد از 500هزار زن متعلق به قبیله توتسی کسی زنده نمانده است مگر اینکه در معرض رفتار خشونت آمیز جنسی قرار گرفته است . ضمناً در دادگاه رواندا برای اولین بار یک زن یعنی وزیر امور خانواده کشور رواندا به عنوان جنایت کار بین المللی قرار گرفت. آنچه در این نوشتار ارائه شده جنایات ارتکابی علیه زنان رواندا که اکثراً قربانیان توتسی بوده اند و بردگی جنسی زنان و رسیدگی قضایی دادگاه بین المللی کیفری رواندا به این موضوع به عنوان جنایت بین المللی در کنار رسیدگی جنایت اصلی یعنی نسل زدایی و ژنوسایه که طی 100 روز که فقط در این کشور 800 هزار نفر در معرض نسل زدایی می باشند اما دادگاه بین المللی رواندا که فعالیت آن از سال 1994 آغاز شد و سال 2015 خاتمه پیدا کرد فقط توانست کمتر از 70 نفر را مورد محاکمه و مجازات قرار دهد و این دادگاه نتوانست به رنج های مردم و خصوصاً خشونت علیه زنان در رواندا خاتمه دهد.
شناسایی عوامل مؤثر در خشونت علیه زنان شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال نهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
133 - 152
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثر در خشونت علیه زنان شهر اهواز صورت گرفته است. داده های این تحقیق با روش پیمایش و با استفاده از پرسش نامه ی خودسنجی از نمونه ای با حجم 200 نفر از زنان متأهل مراجعه کننده به دستگاه قضایی به علت واقع شدن خشونت علیه آن ها توسط همسر خویش به روش نمونه گیری در دسترس جمع آوری شد. فرضیات از طریق ضریب همبستگی پیرسون، آزمون تی گروه های مستقل و رگرسیون چند متغیره آزمون گردیدند. روایی پرسش نامه از طریق روایی صوری مورد سنجش قرار گرفت و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد. ضرایب به دست آمده برای متغیرها 65/0 به دست آمد که براین اساس می توان نتیجه گرفت که ابزار پژوهش ابزاری پایا و اعتمادپذیر بود. نتایج پژوهش نشان داد که بین پذیرش اقتدار مرد در خانواده، جامعه پذیری جنسیتی، داشتن اقتدار و سلطه ی مرد، اعتیاد شوهر، دخالت خانواده ی مرد، نبود حمایت اجتماعی در خشونت علیه زنان رابطه ی معنی داری مشاهده شد. بنابراین هر چه پذیرش اقتدار مرد در خانواده<strong>، </strong>جامعه پذیری جنسیتیزنان، اقتدار و سلطه ی مرد در خانواده، دخالت اطرافیان زن و مرد و نبود حمایت اجتماعی زنان افزایش یابد، خشونت علیه آن ها نیز افزایش می یابد. هم چنین خشونت علیه زنان در بین زنان دارای شوهر معتاد بیشتر از زنان دارای شوهر غیرمعتاد بوده است. از بین متغیرهای مستقل، به ترتیب بیشترین سهم را در میزان خشونت علیه زنان، پذیرش اقتدار مرد با (387/0= β)، دخالت خانواده مرد با (373/0=β)، اقتدار و سلطه ی مردانه با (241/0 = β)، نبود حمایت اجتماعی با (224/0 = β) و جامعه پذیری جنسیتی با (223/0 = β) دارند.
عوامل خطر و محافظت کننده خشونت خانگی فیزیکی علیه زنان در کشورهای حوزه مدیترانه شرقی: مرور نظام مند و فراتحلیل(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر شناسایی و طبقه بندی عوامل تأثیرگذار بر بروز خشونت خانگی فیزیکی علیه زنان در کشورهای حوزه مدیترانه شرقی در قالب یک مرور نظام مند بود. روش : جست وجوی الکترونیک در پایگاه های اطلاعاتی و مجموعه مجله های PubMed ، EMBASE ، Web of Knowledge (ISI) ، PsycInfo ، Index Medicus for the Eastern Mediterranean Region (IMEMR) ، Ovid ، Global Health ، IranMedex ، SID و IranDoc و کتابخانه Cochrane و تمامی پایگاه های Science Direct ، Elsevier ، Proquest و Magiran از تاریخ 1949 میلادی تا تاریخ 30 دسامبر 2011، بدون اعمال محدودیت زبان و جست وجوی دستی با استفاده از فهرست منابع پژوهش های انتخاب شده و مستندات طرح «تدوین سند ملی مقابله با خشونت خانگی» انجام شد. معیارهای ورود بررسی ها به پژوهش حاضر عبارت بود از: 1- پژوهش کمّی باشد؛ 2- جامعه پژوهش زنان غیرباردار با دست کم یک بار تجربه زندگی مشترک باشد؛ 3- پژوهش در کشورهای حوزه مدیترانه شرقی انجام شده باشد؛ 4- به عوامل خطر/ تعیین کننده/ پیش بینی کننده/ تأثیرگذار در بروز خشونت خانگی فیزیکی علیه زنان در یکی از سه حوزه افراد خشونت دیده (زنان)، افراد خشونت گر و جامعه پرداخته باشد؛ 5- هر سه معیار 3-1 و دست کم دو مورد از معیار های 10- 4 از معیارهای فهرست ارزیابی نقادانه ( CACL ) را دارا باشد. ارزیابی نقادانه با استفاده از فرم از پیش طراحی شده، به وسیله دو نفر به صورت جداگانه انجام شد. با استفاده از نرم افزار استاتا، ناهمگونی میان پژوهش ها با آزمون Q کوکران بررسی شد و با توجه به نتیجه آن از مدل تصادفی برای استخراج نسبت شانس مشترک استفاده شد. وجود سوگیری انتشار با آزمون همبستگی رتبه بگ و روش رگرسیون اِگر ارزیابی شد. برای نمایش گرافیکی داده ها نیز از نمودارهای انباشت و قیفی استفاده شد. یافته ها : بر پایه فراتحلیل، برخورداری زنان از تحصیلات دانشگاهی، عامل محافظت کننده و اشتغال نداشتن زنان به کار درآمدزا، عامل خطر برای قرارگرفتن در معرض خشونت فیزیکی بود. نتیجه گیری : عوامل بسیاری در سه سطح فرد خشونت دیده، عامل خشونت گر و ویژگی های خانوادگی/ اجتماعی در بروز خشونت خانگی فیزیکی علیه زنان کشورهای حوزه مدیترانه شرقی نقش دارند که شباهت های قابل توجهی با عوامل شناخته شده در سایر کشورها دارند.
تبیین جامعه شناختی خشونت علیه زنان: مطالعه تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی علل و عوامل مؤثر بر خشونت علیه زنان پرداخته و به روش پیمایشی اجرا شده است. جامعه آماری این پژوهش زنان متأهل شهرستان قائم شهر هستند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه است و اطلاعات از میان 320 نفر از زنان متأهل این شهرستان جمع آوری شد. پس از جمع آوری اطلاعات و ورود داده ها به نرم افزار SPSS ، داده ها به دو روش توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شدند. چارچوب نظری پژوهش ترکیبی از سه نظریه یادگیری اجتماعی، نظریه اقتدار و سلطه و نظریه تضاد است. براساس این چارچوب، 11 فرضیه در این پژوهش آزموده شده است. در تحلیل دومتغیره میان 10 متغیر (سن، محل سکونت، وضعیت شغلی زنان، وضعیت شغلی مردان، سطح تحصیلات زن و تحصیلات مرد، تجربه خشونت، خودرأیی مردان، باورهای منفی نسبت به زنان و تضاد علائق) و متغیر وابسته رابطه ای معنادار وجود دارد و تنها یک متغیر (وضعیت اقتصادی) با متغیر وابسته ارتباطی معنادار ندارد. در تحلیل چندمتغیره تنها سه متغیر وارد معادله رگرسیونی شد که به ترتیب اهمیت عبارت اند از:باورهای منفی به زنان، تضاد علایق میان زوجین و سن که این متغیرها با هم 46/0 درصد از تغییرات متغیر وابسته (خشونت علیه زنان) را تبیین می کنند.
بررسی عوامل اجتماعی مؤثّر بر خشونت علیه زنان در خانواده های شهر خوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
خشونت علیه زنان از ابعاد مختلف جسمی، روانی، اجتماعی، اقتصادی و جنسی قابل بررسی است و از مشخصات عمومی خشونت علیه زنان پنهان بودن آن از انظار عمومی است. در این تحقیق سعی شده است به این پرسش اساسی پاسخ داده شود که عوامل اجتماعی مرتبط با رفتارهای خشونت بار زوجین کدامند؟ مقاله حاضر نتیجه مطالعه ای توصیفی تحلیلی با روش پیمایشی است. جامعه آماری مورد مطالعه پژوهش زنان متأهل ساکن در شهر خوی (در حدود 13468 نفر) بوده و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران به تعداد 315 نفر برآورد شده است. نتایج به دست آمده از مطالعه نشان می دهد که متغیرهای مستقل وارده بر مدل قادر است 56 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین کند. به لحاظ مقایسه بین ابعاد خشونت، خشونت جنسی بالاترین میانگین و خشونت فیزیکی کمترین میانگین را دارا بود. نتیجه اینکه میانگین خشونت کل در بین خانواده های شهر خوی در حد مطلوبی نمی باشد.
جرم انگاری بازدارنده در حمایت از زنان در سایه فقه و قانون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خشونت به ویژه در بعد پنهان آن، هنوز از پیچیده ترین معضلات زندگی خصوصی و اجتماعی زنان است که علی رغم بالا رفتن سطح تعلیمات دانشگاهی، افزایش افراد تحصیل کرده و پیشرفت تمدّن و تکنولوژی نه تنها از میزان آن کاسته نشده است، بلکه با اشکال نوین بروز می کند. سؤال این است که آیا تساهل در مواجهه با این پدیده، ریشه درتأییدات فقهی و دینی داشته و یا برداشت های عرفی که ارتباطی با اصل دین ندارند، قرن ها بر تعالیم اصلی دینی سایه گسترده اند؟ زنان چه در حوزه های خصوصی و چه در اجتماع، در معرض انواع خشونت هستند و شاید همین احساس ترس و عدم امنیّت، نه تنها یک فشار روانی، بلکه زمینه ساز عدم پیشرفت واقعی زنان در فعالیّت های اجتماعی آنان است. در سطوح مختلف اجتماعی با رویکرد توجیهی نسبت به برخی از انواع خشونت روبرو می شویم که ناشی از نفوذ فرهنگی بوده، و با تمسّک به فقه به تضییع حقوق زنان می پردازد و در نتیجه، در قوانین نیز به تبعیّت از فقه، اقدام مؤثّر پیشگیرانه صورت نگرفته است؛ حال آن که با فقه پویا و اجتهاد متناسب در زمان می توان از چنین برداشت هایی برحذر ماند.
حمایت از زنان در برابر خشونت در پرتو کنوانسیون 2011 استانبول در خصوص پیشگیری و مبارزه با خشونت علیه زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق عمومی دوره ۵۰ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
737 - 755
حوزههای تخصصی:
کنوانسیون پیشگیری و مبارزه با خشونت علیه زنان و خشونت خانگی 2011 شورای اروپا (کنوانسیون استانبول)، جدیدترین معاهده ای است که مستقیماً به مقوله خشونت علیه زنان می پردازد. این کنوانسیون، به ایجاد چارچوب جامعِ حقوقی و از جمله اتخاذ رهیافتی میان رشته ای در پیشگیری و مبارزه با خشونت علیه زنان دست زده و تعریفی فراگیر و تفسیری موسع از تبعیض علیه زنان و مصادیق آن ارائه داده است. همچنین اتخاذ رویکردی جامع در قبال اشکال گوناگون خشونت علیه زنان و جرم انگاری آنها و تعمیم و توسعه دامنه تعهدات دولت ها به وضعیت های پناهندگی، مهاجرت و مخاصمات مسلحانه برای حمایت از زنان در برابر کلیه صوَر خشونت، از دیگر ویژگی های این کنوانسیون است. بر این اساس، کنوانسیون استانبول با ویژگی های پیش گفته در پی پیشگیری، پیگرد و حذف خشونت علیه زنان و دختران و خشونت خانگی است. این سند، نه تنها رژیم حقوقیِ خشونت مبتنی بر جنسیت را توسعه می بخشد و تقویت می کند، بلکه حتی می تواند در دسترس و مورد الحاق کشورهای ثالثی که عضو شورای اروپا نیستند نیز، قرار بگیرد. مقاله فرارو بر آن است تا از چشم انداز حقوق بین الملل، به بررسی نوآوری ها و توانمندی های بالقوه کنوانسیون استانبول در کاهش و حذف خشونت علیه زنان مبادرت ورزد.
تأملی بر کارآمدی کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان و کنوانسیون 2011 استانبول از نظر پیش گیری و مبارزه با خشونت علیه زنان
حوزههای تخصصی:
«کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان»، یک معاهده حقوق بشری جنسیت محور است که به مثابه یک سند حقوقی بین المللی الزام آور، قصد دارد معیارهایی را برای پیش گیری و مبارزه با تبعیض و زدودن تمامی اشکال آن علیه زنان ارائه دهد. از سوی دیگر، «کنوانسیون پیش گیری و مبارزه با خشونت علیه زنان و خشونت خانگی 2011 (کنوانسیون 2011 استانبول)»، نخستین سند الزام آور حقوقی در اروپا است که استانداردهایی را برای پیش گیری و مبارزه با خشونت علیه زنان فراهم آورده است، اما متأسفانه هر دو کنوانسیون به عنوان ابزاری در راستای منافع سیاسی دول معرفی شده و نواقصی دارند. پرسشی که پژوهش فرارو، از رهگذر شیوه توصیفی- تحلیلی و با گردآوری منابع به صورت کتابخانه ای، برای پاسخ به آن به نگارش در آمده، این است که کدام یک از دو کنوانسیون یادشده، یعنی «کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان» و «کنوانسیون 2011 استانبول»، از نظر پیش گیری و مبارزه با خشونت علیه بانوان، کارآمدی بیشتری دارند؟ که به نظر می رسد کنوانسیون تبعیض علیه زنان و نیز کنوانسیون 2011 استانبول و دامنه جهانی آن، بایستگی انعقاد یک کنوانسیون اختصاصی الزام آور در زمینه پیش گیری، کاهش و مبارزه با خشونت علیه زنان در چارچوب نظام سازمان ملل متحد را ندارد. خشونت علیه زنان، مسئله ای فراگیر و جهانی است و پیش گیری و مبارزه با آن نیز ابزاری متناسب و متناظر با خود را می طلبد. بنابراین راه حل کامل در مبارزه با خشونت، دیدگاه اسلام است که نویسنده در پایان با ذکر معایب این دو کنوانسیون، به نظریه اسلام اشاره می کند.
حمایت حقوق بین الملل از کودکان متولد از زنان قربانی خشونت جنسی در مخاصمات مسلحانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حقوقی بین المللی سال ۳۷ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۲
147 - 174
حوزههای تخصصی:
تجاوز به عنف و خشونت جنسی در اشکال مختلف، از شنیع ترین پیامدهای مخاصمات مسلحانه و از معضلات عمده در حقوق بشردوستانه به شمار می رود. با وجود مطالعات فراوان و قواعد نسبتاً جامعی که در حمایت از زنان در چنین شرایطی از سوی واضعین قواعد بین المللی وضع شده است، استمرار وقوع گسترده و شدید این جرم علیه بشریت، هرچند با شدتی کمتر از گذشته، غیرقابل انکار است. اما آنچه اهمیت این موضوع را بیشتر نمایان می سازد، یکی از اسف بارترین نتایج این اعمال، یعنی تولد کودکانی در نتیجه چنین تجاوزاتی است که در پژوهش حاضر، «کودکان جنگ» نامیده شده اند. برآورد شده است که تنها در دهه گذشته، ده ها هزار کودک در نتیجه تجاوزات دسته جمعی یا بهره کشی های جنسی علیه زنان در خلال جنگ ها متولد شده اند. این کودکان در تمام طول عمر خود، عمیقاً از تحولات اجتماعی جامعه تأثیر پذیرفته و به دلیل ریشه های زیست شناختی خود، آسیب های فراوانی متحمل می شوند. نگاهی هرچند گذرا به این موضوع، خلأ بسیار جدی و شکاف عمیق در نظام حقوقی بین المللی را در خصوص حمایت از این قشر آسیب پذیر آشکار خواهد نمود؛ امری که نه تنها به اقدامات در عرصه وضع قواعد داخلی و بین المللی، بلکه به اعمال نظارتی ویژه نیازمند است و این مهم، دخالت دیگر اعضای جامعه بین المللی، یعنی سازمان های بین المللی را ایجاب می کند.
مطالعه تطبیقی خشونت علیه زنان در مناطق کردنشین ایران و عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خشونت علیه زنان از ریشه های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی متعددی نشأت می گیرد که در بسترهای خانوادگی خاصی تشدید می شود، در پژوهش حاضر عوامل اجتماعی موثر بر خشونت علیه زنان در مناطق کرد نشین ایران و عراق به صورت تطبیقی بررسی گردیده است به این منظور تعداد 400 نفر از زنان46-18 ساله شهرهای کرمانشاه و اربیل( هر کدام 200 نفر) انتخاب گردید. نظریات: یادگیری اجتماعی،شبکه ، کارکردگرایی و هماهنگی فرهنگی به منظور ارائه مدل مفهومی با استفاده از متغیرهای: تجربه خشونت، دخالت بستگان،تضادهای خانوادگی و اعتقادات دینی استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد؛ متغیر تضادهای خانوادگی در هر دو شهر بر خشونت علیه زنان تاثیر مثبت داشتند و متغیرهای؛ تجربه خشونت در نسل قبلی،دخالت بستگان و اعتقادات دینی در اربیل بر متغیر وابسته تاثیر نداشت اما این متغیرها بر خشونت علیه زنان در کرمانشاه تاثیر داشتند. متغیرهای مستقل تحقیق توانستند 43 درصد از تغییرات خشونت علیه زنان در اربیل و 48 درصد از تغییرات متغیر تابع در کرمانشاه را تبیین نمایند. میزان کلی خشونت علیه زنان در اربیل50 درصد و در کرمانشاه 35.8 درصد برآورد شد، بنابراین می توان نتیجه گرفت که خشونت علیه زنان در مناطق کرد نشین ایران کمتر از مناطق کرد نشین عراق می باشد.
اسلام و نقش آن در کاهش خشونت خانگی علیه زنان
حوزههای تخصصی:
خشونت در دنیای امروزی به پدیدهای شایع و پردامنه تبدیل شده است. در این میان خشونت خانگی علیه زنان بهدلیل نقش محوری زن در آرامشبخشی به اعضای خانواده و تأثیرات این نوع خشونت بر نظام خانواده و تحت تأثیر قرارگرفتن اعضای خانواده از این پدیده اهمیت دارد. اسلام از حقوق زنان بسیار دفاع کرده است و آیات قرآن و روایات معصومین (ع) سرشار از دستوراتی است که به مردان امر میکند دربرابر همسران خود نهایت مهر و عاطفه و لطافت را داشته باشند. پژوهش با مروری کوتاه بر خشونت خانگی علیه زنان، علل و عوامل پدیدآورنده خشونت و پیامدهای نامطلوب خشونت، دیدگاه اسلام درمورد خشونت علیه زنان و راهکارهای مبارزه با آن را بیان کند. گسترش بهداشت روانی و معنوی افراد، آموزشهای دینی و اخلاقی و آموزش شیوههای مقابله با استرس در زندگی از روشهای پیشگیرانه اسلام در این مورد است. همچنین اصلاح نگرش به زنان، اصلاح نگرش نسبت به کتکزدن زن، اصلاح نگرش درباره مسؤلیتهای خانگی زن، اصلاح رفتار و برخورد در مقابل همسر از راهکارهای درمانی اسلام برای مقابله با خشونت خانگی علیه زنان است.
سیمای خشونت علیه زنان در شعر شاعران معاصر عراق و بررسی علل آن (مطالعه موردی: رصافی، زهاوی، سیاب و ملائکه)
منبع:
زن و فرهنگ سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۷
7-23
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی سیمای خشونت علیه زن در اشعار چهار شاعر معاصر عراق: رصافی، زهاوی، سیاب و ملائکه و دیدگاهشان نسبت به پدیده خشونت علیه زن با استناد به دیوان اشعار آنان و تکیه بر نقد فرهنگی و به کارگیری روش توصیفی تحلیلی است. خشونت علیه زن پدیده ای تلخ با سابقه ای طولانی و با ابعاد فیزیکی، روانی، جنسی، اجتماعی و اقتصادی است که هنوز هم در جوامع انسانی وجود دارد. نتایج پژوهش بیانگر این است که شاعران مزبور در اشعار خود انواع خشونت علیه زن ازجمله محرومیت از حضور در اجتماع و بهره مندی از رشد علمی و فرهنگی، استفاده به عنوان کالایی جنسی، تحقیر، تهدید به طلاق و سرگردانی، بدرفتاری، تنبیه بدنی و سلب حق انتخاب همسر منعکس کرده اند. همچنین آنان از ابتذال زنان در اثر فشار فقر، نداشتن حامی، نبود نهادهای حمایتی و اجتماعی و ذبح ناجوانمردانه زنان و دختران به حکم سنت قبیله ای ننگ زدایی سخت متأثر شده اند و تربیت نسلی شریف، آزاده و شجاع را برای جامعه، مرهون بهره مندی زن از زندگی شرافتمندانه دانسته اند.