مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
تعهد زناشویی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در شادترین روابط زناشویی، افراد گاهی با شرایط یا مشکلات استرس زا مواجه می شوند و با این حال، روابط آنها می تواند پایدار بماند. در این شرایط، تصور می شود که تعیین اینکه کدام منابع، تاب آوری رابطه ای را فراهم می کنند، می تواند راهنمایی برای تقویت یک رابطه زناشویی باشد؛ لذا پژوهش حاضر با هدف پیش بینی تاب آوری خانواده بر اساس تعهد زناشویی و سرمایه روانشناختی شکل گرفت. روش پژوهش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است؛ بدین منظور از جامعه آماری زنان و مردان متآهل شهرتکاب(از استان آذربایجان غربی) نمونه ای باروش نمونه گیری در دسترس به حجم 296 نفر انتخاب شدند. در این پژوهش به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه تاب آوری خانواده مک کوبین و همکاران ( 1986 )، و پرسشنامه تعهّد زناشویی استانلی و مارکمن (1992) و پرسشنامه سرمایه روانشناختی لوتانز(2007)، استفاده شد. داده های حاصل از پژوهش با نرم افزار SPSS-23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج رگرسیون چند متغیره نشان داد تعهد زناشویی با اطمینان 99 درصد و از بین مولفه های سرمایه روانشناختی، خودکارآمدی با اطمینان 95درصد قادر به پیش بینی تاب آوری خانواده می باشد. نتیجه گیری: در نتیجه برای رویارویی و مقابله با مشکلات و بحران ها بر حفظ کیان خانواده و تعهد زناشویی و سرمایه روانشناختی تاکید می شود.
مدل ساختاری پیش بینی تعهد زناشویی بر اساس جهت گیری مذهبی بیرونی با واسطه گری رضایت جنسی و خودکنترلی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تعهد زناشویی به عنوان یک فرآیند شناختی تعریف می شود که منعکس کننده تصمیماتی است که افراد در مورد شریک زندگی خود می گیرند. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی تعهد زناشویی بر اساس جهت گیری مذهبی بیرونی با واسطه گری رضایت جنسی و خودکنترلی انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش همبستگی و از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری کلیه زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خانه های سلامت شهر تهران در سال 1399-1400 می باشد و 380 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه تعهد زناشویی آدامز و جونز (1997)، پرسشنامه جهت گیری مذهبی آلپورت(1950)، پرسشنامه رضایت جنسی لارسون و همکاران (۱۹۹۸) و پرسشنامه خودکنترلی تانجی و همکاران (2004) بود. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز از الگویابی معادلات ساختاری با کاربرد نرم افزار AMOS 24 و SPSS 24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد اثر مستقیم جهت گیری مذهبی بیرونی بر رضایت جنسی (31/0=β)، خودکنترلی(40/0=β) و تعهد زناشویی (28/0=β) معنادار می باشد. اثر مستقیم رضایت جنسی بر تعهد زناشویی (17/0=β) و خودکنترلی بر تعهد زناشویی (64/0=β) نیز مثبت و معنادار است. در این میان خودکنترلی در ارتباط بین باورهای ارتباطی و تعهد زناشویی نقش میانجی را می تواند ایفای کند (001/0≥P). نتیجه گیری: ازدواج پایدار زمانی است که شریک زندگی از یک رابطه سالم برخوردار باشد. جایی که شریک زندگی منبع حمایت عاطفی، دوستی، رضایت جنسی و حمایت مالی برای یکدیگر است که می تواند تعهدات زوج ها را افزایش و حفظ کند.
پیش بینی تعهد زناشویی براساس سبک عشق ورزی و باورهای ارتباطی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۶ بهار ۱۳۹۵ شماره ۶۰
107-87
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در آستانه هزاره سوم، خانواده به عنوان مهم ترین رکن جامعه است که تعهد زناشویی در آن باعث حفظ پایداری و سلامت نظام آن می شود. بنابراین بررسی عواملی که در حفظ تعهد زناشویی نقش دارند از اهمیت بسیاری برخوردار می شود. هدف از پژوهش حاضر نیز بررسی نقش سبک عشق ورزی و باورهای ارتباطی در پیش بینی تعهد زناشویی است. روش: پژوهش حاضر یک پژوهش همبستگی است که در بین 108 نفر از کارکنان متأهل دانشگاه آزاد واحد اراک با نمونه گیری در دسترس اجرا شد. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه باورهای ارتباطی، پرسشنامه سبک عشق ورزی و پرسشنامه تعهد زناشویی استفاده شد. یافته ها: سبکهای عشق ورزی رمانتیک، جنون آمیز و فداکارانه پیش بینی کننده های تعهد زناشویی بودند و از بین باورهای ارتباطی غیرمنطقی نیز باور به تخریب کنندگی مخالفت پیش بینی کننده های تعهد زناشویی بود. بحث: از آنجا که تعهد به عنوان یک تصمیم برای ادامه زندگی زناشویی محسوب می شود لازم است به زوجها کمک شود تا بدانند ارتباط، مجموعه ای از مهارتهاست که می توان آن را یاد گرفت و از این طریق احساس تعهد زناشویی را در خود رشد و تقویت نمایند و در نتیجه به ثبات و پایداری خانواده کمک کنند.
مدل ساختاری تعهد زناشویی بر اساس باورهای غیر منطقی و عدالت زناشویی با میانجی گری تنظیم شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی مدل ساختاری تعهد زناشویی بر اساس باورهای غیر منطقی و عدالت زناشویی با میانجی گری تنظیم شناختی هیجان است. روش پژوهش: روش پژوهش همبستگی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه ی آماری در این پژوهش شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره تهران در سال 1400 بودند. برای انتخاب نمونه مورد پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد، به این صورت که از بین زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره 300 نفر براساس ملاک های ورود و خروج پژوهش به عنوان گروه نمونه انتخاب شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه باورهای غیرمنطقی جونز (1968)، پرسشنامه تعهد زناشویی آدامز و جونز (1997)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج (2006)، مقیاس عدالت زناشویی غفاری و رمضانی (1398) بودند. برای تحلیل داده ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج آزمون مدل مفهومی نشان داد شاخص های برازش مدل پژوهش در وضعیت مطلوبی قرار دارد. باورهای غیر منطقی بر تعهد زناشویی زوجین اثر غیرمستقیم (به واسطه تنظیم هیجان مثبت و تنظیم هیجان منفی) معنادار دارد (05/0>P). عدالت زناشویی و خودکارآمدی به واسطه ی تنظیم هیجان منفی بر تعهد زناشویی بیماران اثر می گذارند (05/0>P). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، در مراکز مشاوره، برای افزایش سطح تعهد زناشویی، توجه به پیشایندهای باورهای غیر منطقی و عدالت زناشویی ضروری است.
اثربخشی تنظیم هیجان بر کارکرد خانواده و تعهد زناشویی در زوجین با تاب آوری پایین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۸)
553 - 565
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی پروتکل تنظیم هیجانی بر کارکرد خانواده و تعهد زناشویی در زوجین با تاب آوری پایین صورت گرفت. روش پژوهش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری بود. جامعه آماری تحقیق را تمام زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره آموزش و پرورش شهر کرمانشاه در سال 1400 که از تاب آوری پایینی برخوردار بودند، تشکیل دادند. 30 زوج به عنوان نمونه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. جهت جمع آوری داده ها پرسشنامه های تاب آوری سیکبی (2005)، کارکرد خانواده اپشتاین و بالدوین بیشاب (1983) و تعهد زناشویی آدامز و جونز (1997) مورد استفاده قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت دوازده جلسه (هفته ای یک جلسه، هر جلسه 45 دقیقه) پروتکل تنظیم هیجانی مبتنی بر مدل گراس (2002) را دریافت کرد. جلسات به صورت گروهی برگزار شدند. در این مدت گروه کنترل مداخله ای را دریافت نکرد. نتایج با استفاده از واریانس اندازه های مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد مداخله تنظیم هیجان بر کارکردهای خانواده (10/525=F، 0010=P) و تعهد زناشویی (90/289=F، 001/0=P) کوثر بود و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار گزارش شد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، پیشنهاد می شود از پروتکل پژوهش حاضر جهت ارتقا تعهد زناشویی و کارکردهای خانواده در مراکز مشاوره خانواده استفاده شود.
پیش بینی تعهد زناشویی بر اساس الگوهای ارتباطی و جو عاطفی خانواده مبدأ با میانجی گری بلوغ عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی تعهد زناشویی بر اساس الگوهای ارتباطی و جو عاطفی خانواده مبدأ با میانجی گری بلوغ عاطفی بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را زنان و مردان متأهل شهر تهران در سال 1401 تشکیل دادند. تعداد افراد نمونه 339 نفر بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورداستفاده، پرسشنامه های تعهد زناشویی (DCI) آدامز و جونز (1997)، بلوغ عاطفی (EMS) سینگ و بهارگاوا (1990)، الگوهای ارتباطی خانواده (RFCP) کوئرنر و فیتزپاتریک (2004) و جو عاطفی خانواده (FEAQ) هیل برن (1964) بود. تجزیه وتحلیل داده ها به روش معادلات ساختاری انجام گرفت. یافته ها نشان داد که مدل آزمون شده از برازش مطلوبی برخوردار است. اثر مستقیم الگوی ارتباطی گفت وشنود، همنوایی (05/0>P) و جو عاطفی خانواده مبدأ (001/0>P) بر تعهد زناشویی معنی دار بود. همچنین در رابطه ی بین الگوی ارتباطی همنوایی و جو عاطفی خانواده مبدأ با تعهد زناشویی، بلوغ عاطفی نقش میانجی را به ترتیب در سطوح معنادری 001/0 داشت. بنابراین، با توجه به رابطه معنی دار الگوهای ارتباطی و جو عاطفی خانواده با تعهد زناشویی و همین طور نقش میانجی و اثرگذار بلوغ عاطفی، درمانگران و مشاوران خانواده می توانند در مسیر بهبود الگوهای ارتباطی خانواده ها و همین طور اصلاح جو عاطفی خانواده های مبدأ در راستای افزایش سطح بلوغ عاطفی مناسب فرزندان حرکت کنند.
پیش بینی تعهد زناشویی براساس سبک های حل تعارض زوجین، شفقت خود و ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۰
1 - 36
حوزههای تخصصی:
ازدواج های موفق اثرات مثبتی بر بهزیستی افراد دارند و تعهد زناشویی یکی از مؤلفه های ازدواج موفق است. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی تعهد زناشویی براساس سبک های حل تعارض زوجین، شفقت خود و ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی انجام شد. روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه کارمندان متأهل دانشگاه شیراز در سال تحصیلی 1399-1398 بود که 211 نفر از آنان (117 زن و 94 مرد) با روش نمونه گیری خوشه ای تک مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه ی تعهد زناشویی (آدامز و جونز، 1997)، پرسشنامه ی سبک های حل تعارض رحیم (رحیم، 1983)، پرسشنامه ی شفقت خود (نف، 2003 ب)، مقیاس ارضای نیازهای بنیادین عمومی (گنیه، 2003) و مقیاس ارضای نیازهای بنیادین در روابط (لاگاردیا، رایان، کوچمن و دسی، 2000) بود. داده های به دست آمده از طریق آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که از میان متغیرهای پژوهش به ترتیب، ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی در سطح عمومی، سبک های حل تعارض غیرسازنده، شفقت خود، سبک های حل تعارض سازنده و ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی در ارتباط با همسر بیشترین سهم را در پیش بینی تعهد زناشویی دارند و به طور مشترک 40 درصد از واریانس تعهد زناشویی را پیش بینی می کنند. این یافته ها حاکی از آن اند که با افزایش ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی در سطح عمومی و در ارتباط با همسر، سبک های حل تعارض سازنده و شفقت خود و کاهش سبک های حل تعارض غیرسازنده، تعهد زناشویی افزایش می یابد. از نتایج پژوهش حاضر می توان در تدوین برنامه های آموزشی پیش از ازدواج، توانمندسازی زوجین و مداخلات زوج درمانی استفاده کرد.
پیش بینی تعهد زناشویی بر اساس باورهای ارتباطی با واسطه گری رضایت جنسی و خودکنترلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵ (پیاپی ۱۹)
115 - 129
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی تعهد زناشویی بر اساس باورهای ارتباطی با واسطه گری رضایت جنسی و خودکنترلی انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش همبستگی و از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری کلیه زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خانه های سلامت شهر تهران در سال 1399-1400 می باشد و 380 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه پرسشنامه تعهد زناشویی آدامز و جونز (1997)، باورهای ارتباطی در زندگی زناشویی ایدلسون و اپشتاین (1982)، پرسشنامه رضایت جنسی لارسون و همکاران (۱۹۹۸) و پرسشنامه خودکنترلی تانجی و همکاران (2004) بود. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز از الگویابی معادلات ساختاری با کاربرد نرم افزار AMOS 14 و SPSS 24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد اثر مستقیم باورهای ارتباطی بر رضایت جنسی (13/0-=β)، خودکنترلی (47/0-=β) و تعهد زناشویی (46/0-=β) معنادار می باشد. اثر مستقیم رضایت جنسی بر تعهد زناشویی (22/0=β) و خودکنترلی بر تعهد زناشویی (54/0=β) نیز مثبت و معنادار است. در این میان خودکنترلی در ارتباط بین باورهای ارتباطی و تعهد زناشویی نقش میانجی را می تواند ایفای کند (001/0≥P). نتیجه گیری: باورهای ارتباطی، الگوهای ارتباطی، رضایت جنسی و خودکنترلی در صورت شکل گیری در ابعاد مثبت و کارآمد، می تواند تعهدات زوج ها را افزایش و حفظ کند.
رابطه بین خشونت خانگی و ناپایداری ازدواج با میانجی گری نگرش ناکارآمد بر تعهد زنان شهر کرج طی همه گیری کووید- 19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کووید-19 منجر به تاثیرات فراوانی بر سلامت روان و مسائل مربوط به خانواده شده است. این پژوهش با هدف تعیین رابطه بین خشونت خانگی و ناپایداری ازدواج با میانجی گری نگرش ناکارآمد بر تعهد زنان شهر کرج طی همه گیریکووید-19 انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی و مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی زنان متأهل ساکن شهر کرج در سال 1401-1400 بود. تعداد 200 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه تعهد زناشویی، پرسشنامه خشونت خانگی، پرسشنامه استاندارد بی ثباتی ازدواج، پرسشنامه نگرش ناکارآمد پاسخ دادند. مدل پیشنهادی با روش مدل معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه 26 و آموس تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد مسیرهای مستقیم شامل تأثیر خشونت خانگی بر تعهد زنان، ناپایداری ازدواج بر تعهد زنان، نگرش ناکارآمد بر تعهد زنان و خشونت خانگی بر ناپایداری ازدواج در افراد نمونه در سطح 05/0 دارای همبستگی و رابطه معنادار است. همچنین اثرات غیرمستقیم ناپایداری ازدواج و خشونت خانگی از طریق نگرش ناکارآمد بر تعهد زناشویی دارای همبستگی و رابطه بین آنها معنادار است. مدل ساختاری اصلاح شده پژوهش برازش مطلوب و خوبی با داده های پژوهش داشت. نتایج نشان داد که داده های جمع آوری شده روی مدل ساختاری موردنظر همخوانی دارند بنابراین مدل خوبی بوده و روایی آن تایید شد. بنابراین رابطه بین خشونت خانگی و ناپایداری ازدواج با میانجی گری نگرش ناکارآمد بر تعهد زنان شهر کرج طی همه گیری کووید-19 تایید می شود. یافته های پژوهش با نظریه اقتدار جانسون، نظریه تعهد استانلی و مارکمن نیز مورد بحث قرار گرفت.
افزایش رضایت و تعهد زناشویی همسران با مداخله وفاداری جنسی مبتنی بر الگوی اسلامی تنظیم رفتار جنسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اسلام و روانشناسی سال ۱۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
151 - 193
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی کارآمدی مداخله وفاداری جنسی همسران در افزایش رضایت و تعهد زناشوئی مبتنی بر الگوی اسلامی تنظیم رفتار جنسی انجام شده است. بدین منظور، از یک طرح آزمایشی تک آزمودنی با خط پایه چندگانه و نمونه ای شامل سه زوج استفاده شد. یافته ها نشان داد هر سه زوج با شروع مداخله، روند افزایشی و روبه بهبودی را در مقیاس رضایت زناشویی (71 درصد) و در مقیاس تعهد زناشویی (5/61) نشان دادند. میزان 100٪ درصد داده غیرهمپوش (PND) برای زوج دوم (خانم و آقا) در مقیاس رضایت زناشویی، نشان از اثربخشی بالای مداخله در این متغیر داشت و این شاخص برای زوج اول و سوم 80٪ بود که درباره آنها نشان از اعتبار نسبی مداخله دارد. همچنین، (میزان 100٪ داده غیرهمپوش (PND) در مقیاس تعهد زناشویی برای خانم در زوج سوم نشان از اثربخشی بالای مداخله در این متغیر دارد و این شاخص برای زوج اول، دوم و آقا در زوج سوم، 80٪ بود که نشان از اعتبار نسبی مداخله در این متغیر دارد. این یافته ها نشان می دهد مداخله وفاداری جنسی مبتنی بر الگوی اسلامی تنظیم رفتار جنسی در افزایش رضایت و تعهد زناشوئی کارآمداست.
رابطه خستگی عاطفی با نگرش به خیانت دانشجویان متاهل دانشگاه پیام نور نوشهر: نقش واسطه ای تعهد زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ اسفند ۱۴۰۲ شماره ۱۲ (پیاپی ۹۳)
189 - 198
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه خستگی عاطفی با نگرش به خیانت دانشجویان متاهل با نقش واسطه ای تعهد زناشویی بود. پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی به روش تحلیل مسیر بود. جامعه پژوهش را کلیه دانشجویان متاهل دانشگاه پیام نور نوشهر در سال تحصیلی 02-1401 تشکیل دادند که از بین آنها به صورت نمونه گیری در دسترس 300 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل مقیاس نگرش به خیانت زناشویی وایتلی (1995، ATIS)، پرسشنامه خستگی عاطفی جانگ (2006، JEEQ) و پرسشنامه تعهد زناشویی آدامز و جونز (1997، CPQ) بود. داده ها با استفاده از تحلیل مسیر بررسی شدند. تحلیل داده ها نشان دادند که رابطه مثبت و معناداری بین خستگی عاطفی و نگرش به خیانت زناشویی و رابطه منفی معنادار بین خستگی عاطفی و تعهد زناشویی در سطح 01/0 وجود دارد. به علاوه، میان تعهد زناشویی با نگرش به خیانت زناشویی رابطه معکوس معناداری به دست آمد (۰۱/۰>P). همچنین خستگی عاطفی از طریق تعهد زناشویی بر نگرش به خیانت زناشویی دانشجویان دارای اثر غیرمستقیم بوده و این اثر به میزان (071/0) است. بر مبنای نتایج فوق، مدل تعهد عاطفی در رابطه بین خستگی عاطفی و نگرش به خیانت زناشویی از برازندگی مطلوبی برخوردار بود. در نتیجه می توان گفت خستگی عاطفی در دانشجویان متاهل می تواند باعث نگرش به خیانت زناشویی و کاهش تعهد زناشویی آنها شود.
اثر بخشی درمان هیجان مدار بر تعهد زناشویی و فرسودگی زناشویی زوجین دارای تعارض زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در سلامت روانشناختی دوره ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
91 - 105
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی اثر بخشی زوج درمانی هیجان مدار بر مدار بر تعهد زناشویی و فرسودگی زناشویی زوجین دارای تعارض زناشویی است . طرح پژوهشی این مطالعه شبه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون و گزوه کنترل می باشد.ن بدین منظور تعداد (30 ) نفر از زوجین دارای تعارض زناشویی ، شناخته شدند و با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند . از این تعداد 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل بطور تصادفی قرار گرفتند . جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه تعهد زناشویی آدامر و جونز و پرسشنامه فرسودگی زناشویی پاینز استفاده شد . همچنین پکیج آموزشی زوج درمانی هیجان مدار ، طی جلسات درمانی به مدت 8 جلسه دو ساعته ، برای گرو ه آزمایش اعمال شد .نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که بین زوجین گروه آزمایش و گروه تفاوت معنا داری وجود دارد. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که مداخلات زوج درمانی هیجان مدار باعث افزایش تعهد زناشویی و کاهش فرسودگی زناشویی زوجین شده است. در واقع ارتباط صحیح و مبتنی بر عشق و علاقه بین زوجین سبب افزایش تعهد زناشویی شده و زوجین واکنش متفاوتی نسبت به تعارضات زناشویی از خود نشان دادند.
بررسی رابطه ی سرمایه اجتماعی و رضایت از زندگی زناشویی در شهر بیرجند(مقاله علمی وزارت علوم)
رضایت زناشویی، مقوله ای بسیار مهم و اساسی در پایداری خانواده است. افزایش نرخ بی سابقه طلاق چندساله اخیر در شهر بیرجند، نشان دهنده نقاط ضعف درون خانواده ها و تغییرات در سبک زندگی زناشویی است. هدف این مطالعه پیمایشی، بررسی رابطه ی سرمایه اجتماعی و رضایت از زندگی زناشویی زوجین ساکن شهر بیرجند در سال 1397 است و این سؤال در ذهن محقق به وجود می آید که سرمایه های اجتماعی درون گروهی و برون گروهی چه رابطه ای با رضایت از زندگی زناشویی در شهر بیرجند دارند؟ و متغیرهای زمینه ای هرکدام به چه میزان با رضایت از زندگی زناشویی رابطه دارند؟ روش تحقیق، پیمایشی، جامعه آماری، خانوارهای ساکن شهر بیرجند، و نمونه تحقیق با استفاده از فرمول کوکران 386 نفر انتخاب شدند. در راستای پیشبرد تحقیق از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده، و برای تحلیل داده ها از آزمون های همبستگی مناسب، تحلیل رگرسیون چند متغیره و... در نرم افزارSPSS 22 استفاده شده است. یافته ها حاکی از آن است، که در ازای هر واحد تغییر در سرمایه اجتماعی درون گروهی شناختی، رضایت زناشویی، به میزان 47/0 افزایش می یابد و در ازای هر واحد تغییر در سرمایه اجتماعی درون گروهی ساختاری، رضایت زناشویی به میزان 34/0 افزایش می یابد. در مجموع، 59% تغییرات رضایت زناشویی توسط متغیرهای اصلی سرمایه اجتماعی درون گروهی ساختاری، درون گروهی شناختی و برون گروهی ساختاری تعیین می شوند. آزمون های برازش مدل نیز، نشان از نیکویی مدل و قابل تعمیم بودن از نمونه آماری به جامعه آماری را دارند. در نهایت مقدار 95/0 Kmo و مقدار مناسب آزمون بارتلت در سطح معناداری 000/0 نشان دهنده برازش مدل تحقیق و قابلیت تعمیم نمونه آماری به جمعیت عاملی تحقیق است.
مقایسه اثربخشی آموزش جنسی و آموزش ارتباط زناشویی بر تعهد زناشویی در زنان متاهل مهاجر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش جنسی و آموزش ارتباط زناشویی بر تعهد زناشویی در زنان متاهل مهاجر بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی ﺑﺎ ﻃﺮح ﭘیﺶآزﻣﻮن_ﭘﺲآزﻣﻮن و ﮔ ﺮوه کﻨﺘﺮل با دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان متاهل ایرانی در سال 1402-1401 بودند که طی 5 سال اخیر به کشور امارات مهاجرت کرده بودند. تعداد 45 نفر به صورت دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تجدید نظر شده تعارضات زناشویی (MCQ-R) ثنایی (1387) و پرسشنامه تعهد زناشویی (DCI) آدامز و جونز (1997) بود. یکی از گروه های آزمایش آموزش جنسی را در 10 جلسه 2 ساعته و گروه آزمایشی دیگر نیز آموزش ارتباط زناشویی را در قالب 10 جلسه 2 ساعته به صورت هفته ای یکبار دریافت کردند. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس آمیخته استفاده شد. نتایج نشان داد که گروه آموزش جنسی به غیر از مولفه شخصی (05/0>P) بر مولفه های اخلاقی و ساختاری تعهد زناشویی اثربخشی معنادار نداشته است (05/0<P). گروه آموزش ارتباط زناشویی بر هر سه مولفه تعهد زناشویی اثربخشی معنادار و پایداری داشته است (01/0>P). در نهایت، گروه آموزش ارتباط زناشویی در مقایسه با آموزش جنسی بر هر سه مولفه تعهد زناشویی اثربخشی معنادار و پایداری داشته است (01/0>P). نتایج نشان می داد که آموزش ارتباط زناشویی، احتمالا مداخله کارآمدتری در مقایسه با آموزش جنسی برای بهبود تعهد زناشویی زناشویی زنان متاهل مهاجر بوده است.
بررسی نقش میانجی رضایت زناشویی در رابطه میان طرحواره های ناسازگار اولیه و تعهد زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش میانجی رضایت زناشویی در رابطه میان طرحواره های ناسازگار اولیه و تعهد زناشویی در زنان متاهل بود. روش پژوهشی توصیفی - همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره تحت نظارت بهزیستی شیراز در سال های 1398-1400 بود که از بین آنها 300 نفر به عنوان نمونه و با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان، پرسشنامه های طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ، فرم کوتاه (YSQ-SF، یانگ، 1998)، مقیاس رضایت زناشویی انریچ (EMS، فاورز و السون، 1993)، پرسشنامه تعهد زناشویی (DCI، آدامز و جونز، 1997) را تکمیل نمودند. نتایج نشان داد که مدل پژوهش از برازش خوبی برخوردار است. یافته ها حاکی از آن بود که اثر مستقیم حوزه های بریدگی و طرد (05/0>p) و دیگر جهت مندی (01/0>p) بر تعهد زناشویی، و اثر مستقیم رضایت زناشویی (001/0>p) بر تعهد زناشویی معنادار است. همچنین رضایت زناشویی، رابطه میان حوزه های بریدگی و طرد (05/0>p) و دیگر جهت مندی (01/0>p) با تعهد زناشویی را میانجی گری می کند. از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که طرحواره های ناسازگار اولیه با توجه به نقش میانجی رضایت زناشویی می توانند تبیین کننده تعهد زناشویی در زنان متاهل باشند.
تعاملات زوجین و خروج زنان از تعهد زناشویی: پژوهشی در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسائل اجتماعی ایران سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
۲۳۰-۱۹۵
حوزههای تخصصی:
بی مبالاتی و عدم تعهد در روابط زناشویی، از زمینه های مهم ایجاد اختلال و آسیب در کانون خانواده است. این پژوهش با رویکردی تفسیرگرایانه به تحلیل زمینه ها و فرآیندهایی می پردازد که منجر به بحران در مناسبات زناشویی و خروج زنان متأهل از تعهد جنسی می شود. تحلیل مضمون مصاحبه های انجام شده با ۱۱ زن ساکن تهران که تجربه عدم وفاداری در رابطه زناشویی را داشته اند، نشان داد که عواملی مانند سلب انتخاب (کودک همسری)، خشونت خانگی (کلامی، فیزیکی و جنسی، محرومیت از ضروریات زندگی)، کیفیت پایین رابطه جنسی (گرایش جنسی متفاوت، محرومیت از رابطه جنسی، اعتیاد شوهر به خودارضایی)، عدم ایفای نقش های مردانه (اعتیاد به مواد مخدر، بحران های مالی طولانی مدت) و واکنش به رفتار شوهر (بازیابی احساس ارزشمندی، پاسخ متقابل به خیانت شوهر) در سه مضمون فراگیر (مالکیت بر زندگی و بدن زن، فرهنگ مردسالارانه و تلاش زنان برای عاملیت مؤثرتر)، از مهم ترین زمینه های هدایت کننده زنان به خروج از وفاداری زناشویی است. خروج زنان از این تعهد عمدتاً وابسته به شرایط ناپایدار خانواده و انواع مختلف خشونت از جانب شوهر است.
نقش تعدیل کننده جهت گیری مذهبی در رابطه بین سبک های دلبستگی و تعهد زناشویی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیل کننده جهت گیری مذهبی در رابطه بین سبک های دلبستگی و تعهد زناشویی انجام شد. طرح پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. بدین منظور 286 نفر از جامعه دانشجویان و طلاب متاهل شهر قم در سال تحصیلی 1397-1396 به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسش نامه های تعهد زناشویی آدامز و جونز، سبک های دلبستگی کولینز و رید و جهت گیری مذهبی آلپورت پاسخ دادند. برای آزمون فرضیه ها و تجزیه و تحلیل داده ها از همبستگی و تحلیل رگرسیون تعدیلی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین سبک دلبستگی ایمن و جهت گیری مذهبی درونی با تعهد زناشویی رابطه مثبت و معنادار و بین سبک دلبستگی اضطرابی و جهت گیری مذهبی بیرونی با تعهد زناشویی همبستگی منفی معنادار وجود دارد. همچنین نتایج حاکی از آن بود که جهت گیری مذهبی درونی و بیرونی در رابطه بین دو سبک دلبستگی ایمن و اجتنابی با تعهد زناشویی زوجین اثر تعدیل گر دارد. یافته های پژوهش نشان از اهمیت کیفیت دینداری و سبک های دلبستگی در فرایند غنی سازی روابط عاطفی همسران و ثبات زناشویی است.
روابط فرازناشویی در زنان: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
روابط فرا زناشویی از مهم ترین تهدیدات برای ثبات روابط زناشویی و عملکرد خانواده و از عمده ترین دلایل طلاق و از بحرانی ترین مسائلی است که خانواده ها و سلامت اجتماعی را تهدید می کند. هدف پژوهش دستیابی به علل روابط فرازناشویی در زنان است. این پژوهش به شیوه کیفی و با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی انجام شده است. بر اساس روش نمونه گیری هدفمند و معیار اشباع نظری، 34 نفر از زنان در پژوهش، مشارکت کردند. جهت جمع آوری اطلاعات ، مصاحبه های نیمه ساختاریافته مورد استفاده قرار گرفت. تحلیل محتوای اطلاعات به دست آمده از مصاحبه ها، 3 درون مایه اصلی شامل عوامل فردی، عوامل بین فردی و عوامل اجتماعی را آشکار ساخت. عوامل درون فردی با شناسایی عواملی مانند ویژگی های شخصیتی، اختلالات روانی، نگرش های ناکارامد، عوامل بین فردی با شناسایی مضامینی مانند خلل در عشق و احساس تعلق خاطر به همسر، عدم همسویی و عدم همراهی یکدیگر، کیفیت پایین رابطه جنسی و روابط ناکارآمد، عوامل اجتماعی با شناسایی مجموعه ای از شرایط اجتماعی مانند تحولات کلان مانند فرد گرایی، تغییر ارزش ها و ترویج ارزش های جایگزین، فقدان رابطه ناب، تسهیل گری تکنولوژی و رسانه های مجازی، تغییر نوع نگاه زنان نسبت به زن بودن و مسئولیتهای آن ، کمرنگ شدن اصول اعتقادی، به عنوان درون مایه های اصلی این پژوهش شناخته و دسته بندی شدند. یافته های پژوهش حاضر می تواند تصویری روشن از تجربه افرادی که روابط فرازناشویی داشته اند، ارائه دهد تا در مقابل بتواند جهت راهکارهای مقابله ای مفید واقع شود.
مقایسه ی تعهد زناشویی در زوجین نابارور، بارور شده با لقاح مصنوعی و بارور طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه انجمن جمعیت شناسی ایران سال ۱۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۸
179 - 221
حوزههای تخصصی:
فرزندآوری یکی از نیازهای بشری و از دلایل گرایش جوانان به زندگی مشترک است. در مواردی زوجین توانایی فرزندآوری به صورت طبیعی را ندارند و نیازمند کمک های پزشکی هستند. گروهی به کمک علم پزشکی با لقاح مصنوعی بارور و گروهی دیگر از این موهبت بی بهره می مانند که ممکن است مشکلات روانشناختی و خانوادگی خاصی را ایجاد کند. هدف از این پژوهش، مقایسه ی تعهد زناشویی در زوج های نابارور، بارورشده با لقاح مصنوعی و بارور طبیعی بود. روش پژوهش، علی-مقایسه ای و جامعه ی آماری شامل کلیه ی زوجین مراجعه کننده به بیمارستان ها و درمانگاه های باروری و ناباروری شهر تهران بودند که نمونه ای با حجم 50 زوج نابارور، 50 زوج بارورشده با لقاح مصنوعی و 50 زوج بارور طبیعی که در بازه ی زمانی اردیبهشت و خرداد 1401 به بیمارستان بانوان آرش تهران مراجعه کرده بودند به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس تعهد زناشویی DCI استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که بین زوجین نابارور، بارور شده با لقاح مصنوعی و بارور طبیعی از نظر متغیر تعهد زناشویی و مؤلفه های آن تفاوت معنی داری وجود دارد؛ به این صورت که در زوجین نابارور و بارور با لقاح مصنوعی، تعهد زناشویی پایین تر از زوجین بارور طبیعی داشتند. بر پایه این پژوهش، ناباروری و عدم توانایی در باروری طبیعی، روابط زناشویی را تحت تاثیر قرار داده و زوجین را مستعد اختلافات زناشویی می کند و درنتیجه موجب کاهش تعهد زناشویی می شود.