فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۰۱ تا ۶۲۰ مورد از کل ۶٬۵۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
در روابط بین نسلی خانواده ایرانی، مادری یکی از ستون اصلی خانواده شمرده می شود و پاسداشت نقش مادر در فرهنگ ایرانی- اسلامی جامعه ایران همواره مورد تأکید و توجه بوده است. با این وجود، انجام پژوهش های اجتماعی و فرهنگی در ایران با تمرکز خاص بر موضوع مادری، از جمله خلأهای پژوهشی است که نیازمند کنکاش های علمی بیشتری است. از این رو، بررسی دغدغه های اجتماعی و فرهنگی مادر هدف اصلی این مقاله است که با روش کیفی انتقادی کارسپیکین انجام شده است. داده های تحقیق بر مبنای مصاحبه عمیق با 15 مادر دارای فرزند زیر دو سال گردآوری شد. یافته ها شامل مقولاتی مانند فرسایش جسمانی/ روانی مادر، دغدغه مندی های رشد کودک، تعدّد نیاز با افزایش سن فرزند، حساسیت مادر به واسطه کنترل ناپذیری فرزند، آشفتگی در تدبیر امور منزل، تکلیف محوری فرزندپروری بر مادر، قدرت مرز های جنسیتی در عمل، ترجیح جنسیتی، موقعیت اجتماعی متزلزل مادر و ... به دست آمد. نتایج نشان دهنده رنجیدگی و تشویش فکری مادران نسبت به برخی ساختار های اجتماعی و فرهنگی است که از طریق قواعد و هنجار ها، در منزلت اجتماعی و فرهنگی مادران نقش داشته و همین امر موجب فشار نقش بر آن ها می شود. برپایه نتایج تحقیق ضرورت دارد قوانینی در جهت تسهیل و بهبود بستر های حمایتی و عاطفی از مادران تصویب شود. همچنین، بسترهای اجتماعی و فرهنگی موجود جامعه، به نحو مؤثرتری درجهت ابقاء و ارتقاء منزلت مادر، به عنوان یک نقش پرافتخار در فرهنگ ایرانی- اسلامی به خدمت گرفته شود.
روان شناسی زبان و نقش های جنسیتی زنانه در حسب حال های شاعران زن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۷
45 - 61
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی روان شناسی زبان و نقش جنسیتی زنانه در حسب حال های شاعران زن می باشد. جامعه پژوهش، حسب حال های منظوم شاعران زن بود. نمونه پژوهش، اشعار مرتبط با حسب حال اشعار سیمین بهبهانی، فروغ فرخزاد، سپیده کاشانی و طاهره صفارزاده بود. روش پژوهش ترکیبی (توصیفی، تحلیل قیاسی،آماری) بود. برای گردآوری داده ها از روش کتابخانه ای استفاده شد. داده های به دست آمده نشان داد، تحلیل و تفسیر نقش های جنسیتی انعکاس یافته در متن حسب حال های شاعران زن، بر اساس نظریه عینک جنسیتی ساندرا بم بوده است وی با شرح اوصاف 20 گانه قوی برای زنان در نقش های جنسیتی، الگویی را برای تعیین میزان باورداشت زنان به هویت وبرچسب های جنسیتی که فرهنگ و قدرت برای آنان پسندیده و طراحی نموده است در اختیار قرار می دهد. نشانه های معنی داری از تصویر ذهنی راوی از "من" او، در بافت زبانی حسب حال تجلی می یابد که می تواند طرح واره هویتی-جنسیتی مؤلف را برای تحقیقات روان شناختی ترسیم و تکمیل نماید. هم چنین نتایج نشان داد که واژگان در حسب حال های زنان، نشانه های حسی-عاطفی عمیق زنان و تعهد آنان در مقابل جهان (دیگری،طبیعت، جامعه) را نشان می دهد. زنان در برابر نیازهای "دیگری" خونگرم و حساس هستند. غم و اندوه، پذیرش سرنوشت، فرودستی، توسل به باورهای مذهبی و بعضا اعتقادات خرافی برای نجات از گرفتاری های شخصی و جمعی، تعهد در انجام رسومات اجتماعی-فرهنگی و مطیع بودن، به عنوان ویژگی های اصلی هویتی-جنسیتی زنان نمود دارد. جملات ساده و کوتاه در شعر زنان، بیان گر ویژگی هایی چون عدم صراحت، کوتاه آمدن، پذیرش و عدم انتقاد یا مطالبه حق از سوی زنان است.
مطالعۀ تطبیقی نقوش لباس بانوان در شهرستان میناب و سفال کلپورگان بلوچستان مبتنی بر رویکرد پیش متنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
301 - 325
حوزههای تخصصی:
همجواری سیاسی و جغرافیایی دو استان سیستان و بلوچستان و هرمزگان در ایجاد اشتراکات فرهنگی آنها موثر می باشد، از جمله این اشتراکات، شباهت های موجود بین نقوش سفالینه های کلپورگان با نقوش لباس بانوان میناب است که خود مستلزم بررسی و پژوهشی مستقل است، لذا محور اصلی این پژوهش، بررسی پیش متن ها و نیز وجوه اشتراک و افتراق نقوش به کار رفته در دو صنعت هنری مذکور می باشد. پرسش های این مقاله عبارت است از اینکه پیش متن نقوش لباس بانوان میناب و سفال کلپورگان چیست و نقاط تشابه و تمایز بین آن ها چه می باشد؟ این تحقیق از نوع کیفی، به روش توصیفی - تحلیلی و دارای مبانی نظری مبتنی بر رویکرد بینامتنیت است. اطلاعات آن بر پایه مطالعات کتابخانه ای و مشاهدات میدانی گردآوری شده است. نتیجه پژوهش بیانگر آن است که کاربرد پیش متن های مشترک چون طبیعت، باورهای قومی و ذوق بانوان در ایجاد اشتراکاتی بین نقوش سفال کلپورگان و نقوش لباس بانوان میناب، نقشی کلیدی بر عهده داشته، این وجوه مشترک هم در کاربرد فنون بصری چون تکرار، تقارن و تعادل مشهود است و هم در ساختار طراحی نقوش که مشتمل بر سه نوع گیاهی، حیوانی و هندسی است، به ویژه کاربرد وسیع نقوش هندسی که در سفالینه ها عمدتاً در قالب اشکال دایره و لوزی جلوه گر شده و در نقوش لباس بانوان در شکل مثلث دیده می شود. وجود این مشترکات در کنار اندک تمایزها منجر به پیدایش وجوه مشترک در فرهنگ و هنرهای دیگر مناطق مذکور شده و بالطبع در تقویت ارزش های فرهنگی آن ها موثر بوده است.
درک پدیدارشناسانه از زیست جهان دختران مرزنشین در مواجهه با وضعیت فارغ التحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
381 - 406
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، درک پدیدارشناسانه از زیست جهان دختران مرزنشین از مواجهه با وضعیت فارغ التحصیلی است. برای این منظور، تجربیات دختران فارغ التحصیل مناطق مرزی مطالعه شد تا تعین چندگانه موقعیت فرودست مرزنشینی، جنسیتی و آموزشی آن ها تحلیل شود. برای تحقق این امر، به تجربه زیسته دختران فارغ التحصیل دانشگاه های دولتی در چهار بعد بدن زیسته، زمان زیسته، فضای زیسته و روابط انسانی زیسته پرداخته شد. از رویکرد هرمنوتیک و روش شناسی ماکس وان مانن برای تفسیر و تحلیل تجربیات سی نفر در رشته های مختلف دانشگاه های دولتی مناطق روستایی و شهری مرزی شهرستان های مریوان، سروآباد و بانه استفاده شد. نتایج نشان داد درک مصاحبه شوندگان از بدنشان، حکایت از بدن فرسوده درحال تحلیل دارد که ورود به آموزش عالی و موقعیت مرزنشینی را مسبب آن می دانند. دختران زمان را به صورت استرس و همراه با رنج اجتماعی زیست می کنند و فضای مرز برای آن ها بعد از فارغ التحصیلی، به صورت فضای ناامن و بی ثباتی درک می شود که نشان از تجربه وضعیت استثنایی موقعیت آن ها در مرز است. آن ها همچنین روابط انسانی را متناقض تفسیر می کنند که حاکی از گسست از روابط قبل و بعد از فارغ التحصیلی شان دارد؛ روابطی که ناپایدار و به صورت انقطاعی تجربه می شود؛ بنابراین آن ها اگرچه نتوانسته اند با فارغ التحصیلی، موقعیت خود را تغییر دهند، درک عمیقی از آن را پیدا کرده اند که بیانگر نقد جدی به نقش آموزش عالی در تغییر زنان در مناطق مرزی است.
ارائه الگوی جایگاه زن در حکمرانی جمهوری اسلامی ایران
حوزههای تخصصی:
انقلاب اسلامی، باعث برهم خوردن نظام دوقطبی جهان و ظهور ایده جدید حاکمیت جدیدی گردید که حاکمیت را از آن خداوند می داند. این نظام اصول و چارچوب های خود را بر اساس ایدئولوژی اسلامی بنا نموده که آرمان ها، اهداف، برنامه ها و سیاست گذاری ها بر مبنای آن ها طراحی و اجرا می گردد. حکمرانی مطلوب و عالی، یکی از اهداف عالیه نظام اسلامی است. جامعه اسلامی برای رسیدن به حکمرانی عالی و تمدن جهانی نیازمند آن است که برای تمامی عاملین و کنشگران جامعه طرح و برنامه ارائه دهد. لذا ازآنجایی که بیش از نیمی از جامعه را «زنان» تشکیل می دهند بر حکومت اسلامی لازم است تا الگویی در حکمرانی خود برای آنان داشته باشد. در این پژوهش از روش تحقیق توصیفی تحلیلی برای توضیح حاکمیت اسلامی و الزامات مطرح شده استفاده شده است. حاصل این تحقیق الگوی حکمرانی اسلامی در حوزه زنان با تشریح شاخص های مرتبط است. یافته های تحقیق را باید در مجموعه ای منظم و مرتبط در سه نظام معرفتی-فلسفی، ارزشی و انگیزشی و ساختاری دنبال کرد. درواقع برای رسیدن به الگوی حکمرانی زنان باید سه نظام مذکور همانند یک هندسه مشخص عمل کنند که نتیجه آن نمونه «الگوی سوم زنان» است.
مطالعه نقش زنان در ادبیات نمایشی دوران تکوین در ایران براساس تحلیل و گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
119 - 139
حوزههای تخصصی:
حضور شخصیت های زن در نمایشنامه های دوران تکوین ادبیات نمایشی ایران، یعنی قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم، حالات و جلوه های متفاوتی یافته و به شکلی متناقض نما [1] طرح شده است. دگرگونی های جامعه شناختی در سده سیزدهم خورشیدی که حاصل رویارویی با جهان غرب بود، رشد موقعیت زنان را ضروری می کرد و به ترس و اضطرابی دامن می زد که با برجسته شدن این جایگاه همراه بود. این دوران هم زمان با شکل گیری ادبیات نمایشی و تئاتر در ایران به مثابه پدیده ای جدید است که نویسندگان و کنش گران این عرصه آن را بستر مناسبی برای طرح مسائل اجتماعی و سیاسی تلقی می کردند. در پژوهش حاضر با ابتنا به رویکرد بازتاب در جامعه شناسی هنر که آثار هنری را آینه ای در برابر اجتماع تلقی می کند، تحلیل گفتمان انتقادی نمایشنامه های شاخص این دوران از نویسندگانی مانند آخوندزاده، میرزاآقا تبریزی، کمال الوزاره محمودی، عبدالحسین نوشین، حسن مقدم و رفیع حالتی صورت گرفته است. نمایشنامه های منتخب به روش توصیفی- تحلیلی و به شیوه ای که نورمن فرکلاف پیشنهاد می دهد، در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین بررسی شده اند. در سطح توصیف به پلات نمایشنامه به منزله یکی از مهم ترین جنبه های درام و کارکرد شخصیت های زن در آن پرداخته شده است. در سطح تفسیر با نگاهی به وقایع اجتماعی مربوط به زنان در این دوره، مقایسه ای میان کنشگری زنان در نمایشنامه و میزان و نقش آنان در جامعه انجام شده است. درنهایت در مرحله تبیین، علت فاصله تغییر الگوهای اجتماعی و نقش زنان در نمایشنامه ها بررسی شده است. نتیجه تحلیل نمایشنامه ها در بستر گفتمانی دوران نشان می دهد با اینکه در این زمان همواره بر نقش کلیدی زنان در اجتماع و ارتقای آنان تا حد سوژه سخنگو به عنوان یکی از نمودهای پیشرفت تأکید می شود، همچنان حاکمیت گفتمان مردسالارانه و هراس از برکشیدن زنان، با اقتدار بر نمایشنامه های این دوران صدساله سایه افکنده است؛ به طوری که نقش زنان یا با مفاهیمی مانند مکر، فریبکاری و توطئه همراه است یا شخصیت های نمایشی زن در حد ابژه نظربازی مردان و اغواگری باقی می مانند.
شبکه های مجازی و گسست زندگی زناشویی: مطالعه کیفی تجربه زیسته زنان مطلقه ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
445 - 479
حوزههای تخصصی:
طلاق از جمله عوامل گسیختگی و ازهم پاشیدگی کانون خانواده است که عواقب بسیاری برای افراد جامعه دارد. امروزه در بسیاری از طلاق ها و نابسامانی ها در روابط زوجین، شبکه های اجتماعی مجازی به عنوان یکی از مهم ترین عوامل نقش آفرینی می کنند. هدف از پژوهش حاضر، مطالعه چگونگی تحول و گسست زندگی زناشویی از طریق شبکه های اجتماعی مجازی از دید زنان مطلقه شهر ایلام است. پارادایم پژوهش برساختی و تفسیری است. رویکرد پژوهش کیفی است و راهبرد پژوهش از نوع پدیدارشناسی است. از تحلیل تماتیک و همچنین چارچوب براون و کلارک برای تحلیل داده ها استفاده شده است. جامعه مورد مطالعه شامل تمامی زنان 22 تا 37 ساله مطلقه شهر ایلام است که از مدت طلاقشان 5 تا 7 سال گذشته است و تجربه استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی را در طول شبانه روز بین 5 تا 10 ساعت داشته اند. سوژه های مورد مطالعه برمبنای نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. تعداد نمونه تا مرحله اشباع نظری 15 نفر برآورد شد. گردآوری داده ها با مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. نتایج نشان داد تحول و گسست زندگی زناشویی از دید زنان مطلقه در قالب مضمون های اصلی شامل «ایجاد پیله های تنهایی»، «انفصال از شبکه های خویشاوندی»، «آسیب های فردی»، «ساختارشکنی»، «ابزار ناکارآمدی خانواده»، «نمایش مصرف» و «شبکه های مجازی به مثابه استحاله نظام ارزشی» قابل تحلیل و بررسی است.
طراحی و اعتباریابی الگوی والدگری دوره نوجوانی بر اساس منابع اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتباریابی الگوی والدگری دوره نوجوانی بر اساس منابع اسلامی به روش آمیخته(کیفی و کمّی) از نوع اکتشافی متوالی در سال 1399 انجام گرفت. در بخش کیفی پژوهش، ابتدا با استفاده از روش داده بنیاد و بر اساس تحلیل معنایی، منابع اسلامی بررسی و از میان بیش از 500 گزاره اسلامی، با توجه به اصل اشباع 166 گزاره انتخاب شد که با تحلیل گزاره ها، 194 کد باز، 88 کد محوری و 18 کد انتخابی به دست آمد. در بخش کمّی، با استفاده از روش دلفی، میزان مطابقت کدهای محوری با کدهای باز و گزاره ها، همچنین میزان مطابقت کدهای انتخابی با کدهای محوری و گزاره ها توسط متخصصان (77/84CVI >و96/0CVR >) تأیید شد. نتایج پژوهش نشان داد الگوی والدگری اسلامی برای دوره نوجوانی از 5 مقوله مبنایی(شرایط علّی، شرایط واسطه ای، مقوله محوری، راهبردها و پیامدها) و هر مقوله از یک یا چندین مؤلفه تشکیل شده است. در نتیجه ی تقسیم بندی کدها در مقوله های پنج گانه روشن شد که یک کد به عنوان شرط علّی، هشت کد به عنوان شرایط واسطه ای و هفت کد به عنوان راهبردها اختصاص یافت و دو کد نیز با هم ترکیب و مقوله هسته ای را شکل دادند. روایی الگوی والدگری اسلامی نیز توسط متخصصان مطلوب (99/0 CVI >و92/0CVR >) ارزیابی شد. نتیجه این که منابع اسلامی، از غنا و ظرفیت بالایی برای استخراج الگوی والدگری برخوردار است که برای دوره نوجوانی از 18 مؤلفه تشکیل و با اعتبار است.
ارزیابی انسجام دیدگاه علامه طباطبایی با مبانی فلسفی ایشان درباره برتری عقلی مرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
105 - 127
حوزههای تخصصی:
دیدگاه علامه طباطبایی درباره زن و خانواده به ویژه نظریات ایشان درباره برتری عقلی مردان نسبت به زنان و حیات احساسی زنان در مقابل حیات عقلانی مردان، برای پژوهشگران حوزه مطالعه جنسیت مهم و تأثیرگذار است. پژوهش حاضر باهدف بررسی انسجام دیدگاه علامه طباطبایی با مبانی فلسفی ایشان درباره برتری عقلی مردان نسبت به زنان به روش تحلیلی- اسنادی ازنوع اجتهادی انجام شد. بدین منظور پس از بررسی کلیه آثار علامه طباطبایی، نخست دیدگاه جنسیتی ایشان از این آثار به ویژه از کتاب تفسیر المیزان استخراج و اصول محوری آن استخراج شد. سپس، مبانی فلسفی مورد پذیرش علامه طباطبایی به شکل قواعدی فلسفی بیان و انسجام دیدگاه جنسیتی ایشان با آن اصول و قواعد ارزیابی شد. نتایج نشان داد که لازمه منطقی پذیرش مبانی فلسفه صدرایی، پذیرش درجات متفاوت عقلی انسان هاست، اما اینکه صنفی از نظر عقلی بر صنف دیگر رجحان داشته باشد، از این مبانی فلسفی استخراج نشد. ازسوی دیگر، باتوجه به مبانی ارزش شناختی علامه طباطبایی و تطابق نظام ارزشی و نظام وجودی در سنت فلسفی صدرایی، نوعی ناسازگاری و تناقض میان قول به برتری عقلانی مرد و تساوی ارزشی زن و مرد مشاهده می شود.
تبیین تأثیر طرد اجتماعی بر گرایش به مصرف مواد مخدر در بین زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طرد اجتماعی پیامدهای جبران ناپذیری بر روح و روان مطرودین دارد و آنان را با مشکلات عدیده ای مواجه می سازد یکی از آسیب های طرد اجتماعی افزایش گرایش به مصرف مواد مخدر است. پژوهش حاضر با هدف تبیین جامعه شناختی تاثیر طرد اجتماعی بر گرایش به مصرف مواد مخدر در بین زنان مراجعه کننده به مراکز ترک و بازتوانی معتادان در شهر تهران انجام شده است. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بود، جامعه آماری پژوهش زنان مراجعه کننده به مراکز فوق شهر تهران بود که تعداد 385 نفر از آنان بعنوان نمونه آماری بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. نتایج تحقیق نشان دادند؛ متغیرهای مستقل تحقیق در مجموع حدود 37 درصد از تغییرات متغیر وابسته یعنی گرایش به مصرف مواد مخدر را تبیین نموده و توضیح داده اند و حدود 60 درصد از تغییرات متغیر وابسته تحقیق خارج از مدل مغهومی محقق ارزیابی شده است، همچنین بر اساس نتایج تحقیق متغیرهای هفتگانه؛ روابط اجتماعی غیرحضوری، روابط اجتماعی حضوری، مشارکت انجمنی، حمایت های بین گروهی، حمایت های درون گروهی و مشارکت های غیر انجمنی به ترتیب بیشترین تأثیر منفی را در گرایش به مصرف مواد مخدر بر عهده داشتند، در مقابل متغیر مستقل طرد از بازار کار در گرایش افراد مورد مطالعه به مصرف مواد مخدر تأثیر مثبت داشت. بعبارت بهتر متغیرهای؛ روابط اجتماعی حضوری، روابط اجتماعی غیرحضوری، مشارکت انجمنی و حمایت های بین گروهی و حمایت های درون گروهی و مشارکت های غیرانجمنی اثر کاهنده بر گرایش به مصرف مواد مخدر داشته اند اما طرد از بازار کار اثر افزاینده داشته است، آزمون تحلیل مسیر نیز نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیره را مورد تأیید قرار داد.
مطالعه ی پدیدارشناختی تجربه ی زیسته ی زنان در خانواده های چند همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در پی مطالعه ی پدیدارشناختی تجربه ی زیسته زنان خانواده های چندهمسر و توصیف تجارب زیسته آن ها است. از آنجا که کمتر به روایت ها و تجارب این زنان و چالش های مواجه با آن، پرداخته شده ، مطالعه در این خصوص می تواند صدای این گروه در حاشیه باشد. روش پژوهش، پدیدارشناسی از نوع توصیفی و میدان مطالعه، خانواده های چند همسر شهرستان میناب در استان هرمزگان است. روش نمونه گیری، هدفمند و شیوه ی دسترسی به صورت گلوله برفی بوده و با 33 نفر از زنانی که در چنین خانواده هایی سالها زندگی کرده اند، مصاحبه ی نیمه ساختمند انجام گرفته و در نهایت روایت های ایشان با استفاده از تکنیک کدگذاری کلایزی تحلیل شده است. تحلیل داده ها منجر به کشف 5 مفهوم کلیدی زندگی تباه شده، واکنش های عاطفی ناسازگارانه، آشفتگی های روحی و روانی، زن دوم؛ سوگلی، آرامش در زندگی و مواجهه با هوو: از نزاع تا ترحم، همچنین 17 مفهوم ثانویه و 105 مفهوم اولیه شد. نتایج نشان داد که امروزه دیگر پدیده چندزنی برخلاف تصور که به عنوان امری فرهنگی و نسبی گرایانه نگریسته می شد، هنجاری قابل قبول برای زنان میدان مطالعه نیست. این پدیده برای زنان با شرایط، مذهب و فرهنگ یکسان همانقدر دردناک و رنج آور تلقی شده است که برای زنان دیگر با مذهب و شرایط متفاوت نیز دردناک و رنج آور درک شده است و این کاملا یک امر درونی در همه زنان می باشد.
جایگاه زن به مثابه شر در سینمای کیمیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۵)
133 - 146
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی جایگاه زن در سینمای کیمیایی باتوجه به اهمیت جایگاه مسعود کیمیایی در سینمای ایران و نظر به اهمیت نقش مردانگی و رفاقت در آن، به بررسی و ریشه یابی دلایل رویکرد زن ستیزانه در سینمای مردسالار کیمیایی و تبدیل زنان به شخصیت های درجه دو در سینمای موردنظر، هدف این تحقیق می باشد.
روش :در این پژوهش از روش تحلیل محتوای کیفی و روش نمونه گیری هدفمند استفاده شده است و با توجه به رویکرد کیمیایی به زنان با استفاده از تحلیل و دسته بندی ویژگی های کاراکتر زن فیلم در 20 فیلم کیمیایی و بررسی 29 کاراکتر زن به بررسی تأثیر منفی زنان آثار مذکور بر زندگی قهرمان مرد پرداخته شده است. سؤال اصلی این است که چرا زنان در سینمای کیمیایی دارای نقش حاشیه ای اند و به عنوان نماد شر تصویر می شوند؟ فرضیه اصلی این پژوهش این است که کیمیایی با ارائه سه تصویر از زنان یعنی هوس باز و فتنه انگیز، معشوقه بی وفا و ناموس تجاوز پذیر، ایشان را عامل اصلی تباهی و مرگ همچون شری گریزناپذیر برای قهرمانان مرد فیلم هایش تصویر کرده است.
یافته ها: طی بررسی سینمای کیمیایی می بینیم در آن سوژه زنانه همگی به مانند زنان اسطوره ای هستند که مردان را به سوی شر و نیستی و مرگ هدایت می کنند؛ همچنین قهرمانان فیلم های کیمیایی، مردانی نیستند که زندگی پرارزش خود را فدای عشق به یک زن کنند؛ بلکه در راه آرمان ها و ارزش هایی که قهرمانان فیلم بالاتر می دانند که همانا مردانگی است جان فشانی می کنند؛ چراکه حضور زنان در زندگی آنان بدون اصالت بوده و حتی تجربه رهاشدن از یک عشق زنانه، گاهی آنان را پخته تر و ستایش برانگیز تر کرده است؛ بنابراین در این تحقیق تلاش داریم به واکاوی هرچه بیشتر نقش زنان در فیلم های مهمی همچون قیصر ، سرب ، اعتراض. و .. بپردازیم.
رابطه بین تاب آوری و مهارت های زندگی زنان سرپرست خانواده شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
125 - 136
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف شناخت رابطه بین تاب آوری و مهارت های زندگی زنان سرپرست خانواده شهر اصفهان صورت پذیرفته است. جامعه آماری این پژوهش شامل زنان سرپرست خانواده شهر اصفهان (کمیته امداد امام و سازمان بهزیستی) می باشدروش : پژوهش ازنوع کمی و به روش پیمایشی می باشد ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش 2 پرسشنامه (پرسشنامه تاب آوری و پرسشنامه مهارت های زندگی زنان) می باشد . روایی ابزار این پژوهش پس از تدوین نهایی و تأیید استاد راهنما با استفاده از نظرت اساتید محترم در گروه جامعه شناسی دانشگاه، اعتبار صوری انجام شده و اعتبار محتوا هم به قضاوت متخصصان مورد تأیید قرارگرفته است. پایایی ابزار پژوهش نیز بر اساس آزمون آلفای کرونباخ برای پرسشنامه تاب آوری 78/0 و برای مهارت های زندگی 75/0 به تأیید رسیده است.حجم نمونه با استفاده از نرم افزار SAMPLE POWER spssبرابر با 270 نفر و شیوه نمونه گیری ، سهمیه ای می باشد. ابزار تجزیه وتحلیل نرم افزار آماری (1968محصول شرکت IBM)SPSS & AMOS بوده است.یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد؛ 37 درصد از عامل تغییرات مهارتهای زندگی مربوط به متغیر تاب آوری و مؤلفه های آن (ظرفیت و توانایی تطبیق، بازتوانی و احیاء، ظرفیت تحمل و جذب فشار، سرعت بازگشت به شرایط عادی) می باشد ومقدار سطح معناداری نیز در خروجی نرم افزار و در کادر وزن های رگرسیونی نیز برابر با 0001/0 گزارش شده است. بنابراین می توان مهارتهای زندگی را بر اساس تاب آوری در جامعه آماری پیش بینی نمود. همچنین با توجه به اینکه تاب آوری مفه ومی چندبعدی اس ت ، فرهن گ کل ی جامع ه، خرده فرهنگها، خانواده ها، مدارس، مراکز آموزش عالی و حمایته ای اجتم اعی مناس ب می تواند در توانایی تاب آوری افراد م ؤثر باشد. بنابراین پیشنهاد می شود از آن جا که تاب آوری به عنوان متغیری کارآمد وموثر برای افزایش سلامت روان، خوش بینی و رضایت از زندگی زنان سرپرست خانوار محسوب می شود، لذا ارگانهای دخیل در این بخش ، آموزش تاب آوری را در دستور کار خود قرار دهند.
مطالعه تاثیر روان درمانی گروهی با رویکرد یکپارچه توحیدی بر افسردگی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افسردگی یک بیماری شایع روانی است و در زنان بیش از مردان شیوع دارد. هدف پژوهش حاضر، تعیین میزان اثربخشی الگوی روان درمانی یکپارچه توحیدی بر افسردگی زنان بود. طرح پژوهش از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. از میان زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر کرمان در سال 1400، سی نفر انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. اعضای گروه آزمایش، طی12جلسه تحت گروه درمانی با رویکرد یکپارچه توحیدی قرارگرفتند. ابزار گردآوری، پرسشنامه افسردگی بک بود که پیش از شروع گروه درمانی و یک هفته پس از پایان جلسات گروه درمانی بر روی هر دو گروه اجرا شد. نتایج تحلیل کواریانس تک متغیری داده ها نشان داد میزان افسردگی گروه آزمایشی پس از انجام مداخله درمانی به طور معناداری کمتر از گروه کنترل بود (5/8=F و 006/0=p). همچنین شاخص اثر (مجذور اتا) حاکی از آن است که 19درصد واریانس افسردگی در گروه آزمایش به وسیله متغیر مستقل یعنی گروه درمانی یکپارچه توحیدی تبیین می شود. بنابراین، مراکز مشاوره و روان درمانی می توانند از این روش برای درمان افسردگی زنان استفاده نمایند.
Investigating the relationship between virtual education activity of women teachers and family function, marital conflict and boredom in corona quarantine(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Research in the field of psychological issues of women teachers is one of the basic activities that has a multifaceted effect on the condition of women, families, and students.The purpose of this study was investigating the relationship between virtual education activity of woman teachers and family function, marital conflict and boredom in COVID-19 quarantine.MethodThe research method was descriptive-correlational and the statistical population included all woman teachers in Mashhad, Tabadakan district which 390 people were selected by available and voluntary sampling method. The required information was collected through the Epstein et al, Family Functioning Scale( 1983), the Sanai and Barati Marital Conflict Scale (2003) and the Pinnes Marital Boredom Scale (1996). Pearson correlation test and regression analysis were used to analyze the data using SPSS software version 21ResultsFindings showed that there is a significant relationship virtual education activity of woman teachers and family function, conflict and Marital Boredom in corona quarantine virtual education (p <0.05) and the variable of virtual education activity is able to measure family function, marital conflict and boredom.ConclusionConsidering that, in the future, virtual education is a part of educational programs, it is suggested to pay attention to the empowerment of women teachers in virtual education and to formulate methods of virtual education that are compatible with the functions of the family in order to improve the quality of family functioning and reduce marital conflict and burnout among woman teachers
نقدی درون داستانی بر فمینیسم رادیکال: رویکرد انتقادی مهسا محب علی بر فمینیسم رادیکال در قالب رمان نفرین خاکستری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
629 - 649
حوزههای تخصصی:
بازتاب ایده و طرح های فمینیستی در متون ادبیات داستانی موجب شد تا در برهه های مختلف، زنان تمایل زیادی به خلق متون زن محورانه پیدا کنند. اکنون با نگاهی گذرا بر پژوهش های پیشین در نقد رمان نفرین خاکستری (1381) اثر مهسا محب علی، کاملاً مشخص می شود اکثر این پژوهش ها در قالب مقاله و پایان نامه، این اثر را صرفاً متنی فمینیستی در نظر گرفته اند و به تحلیل عناصر این رویکرد اکتفا کرده اند، درحالی که نویسندگان در جستار پیش رو سعی کرده اند موضوع مغفول مانده پژوهش های دیگر منتقدان در خصوص نقد فمینیستی رمان نفرین خاکستری را با پرسشی جدی روبه رو سازند. می توان مهم ترین پیش فرض این جستار را برطرف ساختن ابهام رویکردی نویسنده با توجه به تلاش آرمان گرایانه اش در نظر گرفت. بدین منظور نویسندگان این مقاله درصدد نقد و بررسی رویکرد انتقادی و اعتراضی مهسا محب علی نسبت به فمینیسم رادیکال در قالب رمان نفرین خاکستری هستند. این مقاله پژوهشی است به روش تحلیل محتوای کیفی، که با استفاده از منابع اسنادی، کتابخانه ای، مصاحبه و سایت های معتبر بر مبنای استنباط نویسندگان از تحلیل داده های تحقیق فراهم آمده است. مهم ترین دستاورد این پژوهش استخراج و تحلیل درون متنی مؤلفه هایی در حیطه فمینیسم رادیکالی همچون: بکرزایی- خودباروری، مردستیزی و تحقق فردیت زن است که محب علی با استفاده از این موارد در میانه داستان با تغییر عقیده بر این حقیقت تأکید می کند که آموزه های شالوده شکنانه فمینیسم رادیکال در کاهش نابرابری ها و ظلم های جنسیتی به توفیق های قابل اعتنایی دست نیافته است و این گونه مبانی نظری فمینیست های رادیکال را زیر سؤال برده است.
ارزیابی کیفی کارآمدی مشاوره های پیش از طلاق موضوع فصل دوم قانون حمایت خانواده بر اساس نگرش مراجعان به مراکز مشاوره استان البرز
حوزههای تخصصی:
قانون گذار با وضع نهاد مشاوره پیش از طلاق، موضوع فصل دوم قانون حمایت خانواده در سال 1391 پیشگیری از طلاق های غیرضروری را هدف گذاری نموده است. نویسندگان تلاش نموده اند بر اساس نگرش زوج هایی که مراحل مشاوره پیش از طلاق را کاملاً از سر گذرانده اند، یک ارزیابی کیفی از کارآمدی این مشاوره صورت دهند. راهبرد روشی پژوهش، پدیدارشناسی است برای تحلیل مصاحبه ها از شیوه تحلیل مضمون استفاده شده است. مصاحبه شوندگان ۱۵ نفر از افراد ساکن استان البرز بودند. این نمونه به روش هدفمند انتخاب شد. تحلیل مصاحبه ها به شش مضمون اصلی زیر دست یافت: ارائه راهکارهای مورد نیاز از سوی مشاور؛ ایجاد سازش و تداوم زندگی؛ گرفتن راهنمایی حقوقی و اجتماعی از مشاور؛ تأثیرگذار بودن مشاوره به هنگام؛ مؤثر نبودن جلسات مشاوره در ایجاد سازش؛ معایب روند فعلی مشاوره پیش از طلاق. مصاحبه شوندگان در توقع از مشاوره تقریباً اجماع دارند که مشاور می تواند میان زوجین سازش ایجاد نماید ولی نگرش اغلب آن ها به کارآمدی مشاوره های فعلی، چندان حاکی از رضایت نیست. این عدم رضایت ابعاد مختلفی دارد ازجمله: هزینه های سنگین حق المشاوره و عدم پوشش دولتی هزینه ها، زمان بندی نامناسب جلسات مشاوره سبک شمردن تحکیم بنیان خانواده از سوی برخی مشاوران و بالتیع عدم تلاش در ترمیم رابطه زوجین و سبک انگاشتن تحکیم خانواده، عدم برخورداری مشاوران از تخصص کافیِ همراه با تجربه و سوگیری های جنسیتی برخی از مشاوران. این پژوهش به منظور تحقق هدف قانون گذار و رفع معایب وضعیت فعلی در جهت ارتقای کارآمدی الزام زوجین به مشاوره پیش از طلاق توافقی، بازنگری فصل دوم قانون حمایت خانواده را لازم می داند.
تجارب زیسته تغییرات سبک زندگی مادران شاغل در دوران همه گیری ویروس کووید--19 به روش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تجربه زیسته مادران شاغل از تغییرات سبک زندگی خود در مواجهه با همه گیری ویروس کووید-19 انجام شد. روش: این مطالعه از نوع کیفی و با استفاده از روش پدیدار شناسی انجام شد. جامعه آماری مادران شاغل در حوزه های گوناگون آموزشی(هنری، فرهنگی، علمی) در سال 1401-1400 شهر تهران بودند. نمونه گیری به روش هدفمند انجام شد و پس از تعداد 20 نفر به نقطه اشباع رسید. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و با روش پدیدارشناسی اسمیت تحلیل شدند. یافته ها: در این پژوهش 8 مضمون اصلی و 19 مضمون فرعی بدست آمد که مضامین اصلی عبارتند از: عادات جسمانی، آسیب پذیری روانی، مشکلات شغلی، تغییر الگوی هزینه-درآمد، تعارضات زوجین، تعارضات مادر-فرزندی ، حضور اجباری در خانه و دشواری مسئولیت های مراقبتی. نتیجه گیری: نتایج بدست آمده از این پژوهش نشان دهنده ضرورت توجه همه جانبه به مسائل و چالش های مادران شاغل در مواجهه با پدیده چندبعدی و پیچیده همه گیری ویروس کووید-19 و پیامدهای متعدد مثبت و منفی آن در عرصه سبک زندگی آنان است. نتایج این پژوهش برای برنامه ریزان فرهنگی وعرصه سلامت روان حائز اهمیت است.
آزار جنسی دختران زیر ۱۰ سال و آسیب پذیری آنان در دوره همه گیری کووید ۱۹ یک مطالعه مروری روایتی
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی آزار جنسی دختران و آسیب های واردشده بر آنان در دوره ی قرنطینه ی بیماری کرونا ویروس انجام شد. مطالعه ی مروری و روایتی حاضر، با جستجوی جامع در بانک های اطلاعاتی: PubMed ,Science Direct ,Civilica ,Noormags ,SID ,Springer Google Scholar,، مروری بر مقالات منتشرشده در مورد آسیب های جنسی دختران در مدت زمان شیوع کووید ۱۹ ، در سال های اخیر داشته است. مقالات حاوی نتایج متناقض و دوگانه ای بودند. در مراحل اولیه کووید ۱۹ نشانه هایی از انعطاف پذیری در جمعیت عمومی با توانایی شگفت انگیزی برای بازگشت به عقب و سازگاری نشان داده است. در زمان همه گیری بیماری کرونا ویروس و شرایط قرنطینه، بستر وقوع خشونت و بدرفتاری در خانه و آزار جنسی و آسیب جنسی علیه دختران فراهم شده است. لذا آموزش و آگاهی دادن به والدین و همچنین آموزش و آگاهی دادن به دختران، در این زمینه می تواند بسیار مؤثر واقع شود. به همین دلیل، یکی از راهکارهای بهبود این وضعیت، افزایش آگاهی و دانش والدین و دختران، از راه های گوناگون، در طول همه گیری کرونا است.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت خواب و سلامت روان شناختی زنان یائسه
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت خواب و سلامت روان شناختی زنان یائسه صورت گرفت. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان یائسه مراجعه کننده به خانه های سلامت شهر تبریز در سال 1402 بود. 30 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه (هر کدام 15 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش درمان مختص گروه خود را در 8 جلسه 5/1 ساعته دریافت کردند؛ گروه کنترل هیچ درمانی را دریافت نکردند. هر دو گروه، پیش، پس و 3 ماه پس از مداخله به پرسشنامه های 19 سؤالی کیفیت خواب پیتزبورگ و 28 سؤالی سلامت عمومی گلدبرگ پاسخ دادند. داده ها توسط آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در مقایسه با گروه کنترل، در پس-آزمون، کیفیت خواب و سلامت روان شناختی را بهبود بخشید. در مرحله پیگیری، اثر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت خواب و سلامت روان شناختی ماندگار بود. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد احتمالاً می تواند سبب بهبود کیفیت خواب و سلامت روان شناختی زنان یائسه شود.