فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۸۱ تا ۱٬۰۰۰ مورد از کل ۳۱٬۳۸۷ مورد.
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۴۹)
145 - 170
حوزههای تخصصی:
با پایان جنگ سرد و افزایش اهمیت عامل اقتصادی در روابط بین الملل و اهمیت جایگاه قدرت ژئواکونومیک، کشورها به سوی همکاری با شرکای تازه ای گام برداشتند. یکی از نمودهای همکاری ها در فضای جدید، شکل گیری روابط دیپلماتیک، اقتصادی و نظامی میان چین و رژیم اسرائیل بود. این روابط البته حساسیت هایی را در واشنگتن برانگیخت و با کارشکنی های آمریکا، همکاری های دوجانبه چین و رژیم اسرائیل با رکود نسبی چند ساله روبرو شد. با این حال، طرفین در سال های آغازین دهه 2010 تصمیم گرفتند با درک محدودیت های موجود و توجه به حساسیت های واشنگتن، روابط خود را بازسازی کنند. این پژوهش در پی پاسخ گویی به این پرسش است که عوامل تأثیرگذار بر روابط چین و رژیم اسرائیل در بازه زمانی 2020-2013 چه بوده است؟ فرضیه این پژوهش آن است که اولویت بخشی به عوامل و نیازهای اقتصادی، بازرگانی و فن آوری در هر دو سوی این روابط، موجب گسترش همکاری ها در بازه ی مورد اشاره با وجود چالش ها و محدودیت هایی موجود در این راه بوده است. در این راستا، یافته های پژوهش نشان می دهد که برخی عوامل چون طرح «یک کمربند - یک راه»، افزایش نقش و ارتقای جایگاه چین در اقتصاد جهانی، مکمل بودن اقتصادی دو طرف و نیاز رژیم اسرائیل به تنوع بخشی شرکای بازرگانی موجب پیشبرد روابط دو جانبه در بازه مورد اشاره بوده است. این پژوهش از نوع مقالات توصیفی-تحلیلی است و از روش پژوهش کیفی مبتنی بر پردازش داده های اسنادی و کتابخانه ای بهره برداری شده است.
بررسی تطبیقی الگوی شکل گیری روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران در دوره دوم و سوم (حاکمیت آرمانگرایان ایدئولوژی محور و عملگرایان)
منبع:
غرب آسیا سال ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴)
88 - 118
حوزههای تخصصی:
بعد از وقوع انقلاب اسلامی، روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران با یک تغیر جهت اساسی مواجه شد که این تغییرات را می توان در شکل گیری مرزهای جدید در روابط خارجی که متفاوت از روابط خارجی ایران در دوره پهلوی بود مشاهده کرد. اما آنچه که قابل توجه است، نوع روابط خارجی متفاوت در دوره های مختلف حیات نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران و از جمله دوره دوم یعنی حاکمیت آرمانگرایان ایدئولوژی محور با دوره سوم یعنی حاکمیت عمل گرایان است. حال این سوال اساسی قابل طرح است که چه متغیرهایی در شکل گیری روابط خارجی متفاوت جمهوری اسلامی ایران در این دو دوره موثر بوده است؟ یافته های این پژوهش بر این مبنا است که عوامل تأثیرگذار در شکل گیری روابط خارجی متفاوت دوره دوم با دوره سوم تاثیرگذاری و وزن متفاوت چهار متغییر ساختار نظام بین الملل، نیازهای داخلی، نگرش نخبگان تصمیم گیرنده و ژئوپلیتیک در تعریف نقش ها و اهداف ملی است. در واقع، تأثیرگذاری و وزن متفاوت این چهار متغیر اساسی منجر به تعریف متفاوت نقش ها و اهداف ملی در دوره دوم و دوره سوم و در نتجیه سمت گیری و در نهایت روابط خارجی متفاوت این دو دوره شده است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری داده منابع کتابخانه ای، اسنادی و اینترنتی است.
تیرگی ناشی از تنش دیورند در روابط افغانستان و پاکستان و پی آمدهای منطقه ای آن
منبع:
غرب آسیا سال ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴)
147 - 176
حوزههای تخصصی:
پاکستان کشوری است که در اوت 1947استقلال خویش را به دست آورده است. اما ازبدو شکل گیری تا اکنون، روابط این کشور با افغانستان فوق العاده پر فراز و فرود بوده است. ممکن متغیرهای متعدد دراین رابطه ای پرتنش تاثیرگذاربوده باشد؛ اماپرواضح است که مسئله خط مرزی دیورند برتیرگی این مناسبات به شدت تاثیرمنفی گذاشته است. این مرز باعث گردیده، که هردوکشورهمسایه به رغم بسترهای فراوان همگرایی، مسیرواگرایی و تخاصم را تجربه نمایند. هدف پژوهش این است که به بررسی منازعه مرزی دیورند بر تیرگی روابط میان افغانستان و پاکستان پرداخته شود. دراین راستا این پرسش قابل طرح است، که ادعای مرزی افغانستان بر مبنای معاهده دیورند چی تاثیری بر روابط افغانستان وپاکستان گذاشته، وچی پیامدهای منطقه ای به همراه داشته است؟ داوم ادعاهای مرزی دولت افغانستان درارتباط به خط مرزی دیورند منجر به افزایش تیرگی روابط با پاکستان گردیده است. و دراین جهت رشد افراط گرایی، گسترش ناامنی و افزایش مهاجرت ازپیامدهای منطقه ای دانسته می شود. دراین پژوهش از روش کیفی از نوع توصیفی – تحلیلی استفاده صورت گرفته است. یافته های تحقیق نشان میدهد که تنش مرزی دیورند میان افغانستان و پاکستان بر روابط هردوکشور درابعاد سیاسی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی بگونه ی جدی تاثیر منفی گذاشته ، وهزینه های سنگینی را نیز متوجه هردوکشور ساخته است. افزون برآن، رشد افراطیت، گسترش ناامنی و افزایش مهاجرت را به عنوان پیامدهای متعددی منطقه ای به همراه داشته است.
هوش مصنوعی و تاثیر آن بر سیاست بین الملل
منبع:
راهبرد سیاسی سال ۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۹
237 - 256
حوزههای تخصصی:
هوش مصنوعی به عنوان یک فناوری پیشرفته، تاثیرات گسترده ای بر سیاست بین الملل دارد. با توجه به پیچیدگی موجود در فناوری هوش مصنوعی، ممکن است ناپایداری در تصمیم گیری ها و رفتارهای کشورها افزایش یابد. این مسئله می تواند منجر به بروز بحران ها و تنش های بین المللی شود. همچنین استفاده نامتوازن از فناوری هوش مصنوعی می تواند منجر به افزایش نابرابری در سطح جهانی شود. در این پژوهش با تحلیل دقیق تأثیرات هوش مصنوعی بر سیاست بین الملل چالش های ناشی از آن را شناسایی کرده و راهکارهای مختلف برای رفع چالش های ناشی از تأثیر هوش مصنوعی بر سیاست بین الملل ارائه خواهیم کرد. هدف اصلی از این پژوهش فهم عمیق تر از روندهای جدید درسیاست گذاری بین الملل، تحلیل تأثیرات این فناوری بر روابط بین الملل و تبیین راهکارهای مناسب برای رفع خلأ های ناشی از هوش مصنوعی بر سیاست بین الملل می باشد در این پژوهش در می یابیم هوش مصنوعی می تواند بهبود روابط بین المللی را تسریع بخشد و با استفاده از این تکنولوژی ، کشورها می توانند به طور مؤثر تر از منابع و داده های خود استفاده کنند و تصمیم گیری های بهتری انجام دهند و به دستیابی به راه حل های مشترک برای چالش های بین المللی کمک کنند، همچنین می توانند همکاری و تعامل را در حوزه های اقتصادی، امنیتی، اجتماعی و سیاسی بهبود بخشند
بررسی رویکرد اصلاح گرایانه دینی عبدالحمید بن بادیس در رویارویی با استعمار فرهنگی فرانسه در الجزایر
منبع:
روابط آفریقا آسیا دوره اول بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
204 - 228
حوزههای تخصصی:
عبدالحمید بن بادیس (1940-1889 م)، از بزرگ ترین شخصیت های دینی اصلاح گرای معاصر در الجزایر و در عرصه جهان عرب و اسلام به شمار می رود. دیدگاه های وی درباره احیا و اصلاح اندیشه دینی و چگونگی سامان بخشیدن به اوضاع نابسامان مسلمانان در دوران معاصر، بر اندیشمندان هم دوره اش در شمال افریقا و به ویژه شاگردان و عالمان دینی دهه های اخیر پس از سیدجمال الدین اسدآبادی تأثیر فراوانی گذاشته است. الجزایر یکی از مستعمرات مهم فرانسه بود، که بزرگترین نمونه های استعمار در تاریخ استعمارمدرن اروپا به شمار می رود. فرانسه در الجزایر پیش و بیش از موضوع نظامی به سیاست های فرهنگی آگاهانه و منظم توجه کرد. استراتژی استعمار فرانسه در زمینه فرهنگی در الجزایر مبتنی بر کاربست همه ابزارهای موجود در راستای از بین بردن ساختارهای فرهنگی و معنوی آنجا بود، تا ساختارهای فرانسوی–غربی و دیگر اهداف خود را جایگزین سازد. در زمانی که استعمار فرانسه کوشید مردم الجزایر را از هویت اسلامی و ملی تهی کند و حتی در نهایت تصمیم گرفت که الجزایر را ضمیمه خاک فرانسه سازد، عبدالحمید بن بادیس با تأسیس «جمعیت العلماء المسلمین»، تلاش کرد با احیای اسلام و زبان و فرهنگ عربی و تکیه بر روح ملی، توطئه های استعمار را خنثی نماید. وی با در پیش گرفتن خط مشی فرهنگی آموزشی، تأثیر زیادی بر عرصه سیاسی الجزایر گذاشت و ضربات سختی به استعمار فرانسه وارد کرد.
پژوهش حاضر رویکردی توصیفی-تحلیلی دارد و هدف اصلی آن، بررسی رویکرد اصلاح گرایانه دینی عبدالحمید بن بادیس در رویارویی با استعمار فرهنگی فرانسه در الجزایر است. پرسش های اصلی این پژوهش عبارتند از: ویژگی های گفتمان عبدالحمید بن بادیس چیست؟ اقدامات راهبردی جنبش عبدالحمید بن بادیس در رویارویی با استعمار فرهنگی فرانسه در الجزایر چیست؟ عبدالحمید بن بادیس به عنوان ادامه دهنده راه محمد عبده و رشید رضا، فعالیت های خود را بر سه محور عمده متمرکز کرده بود: تلاش برای احیای ریشه های دین اسلام، تلاش برای احیای زبان عربی و مبارزه با خرافات و بدعت ها. ماهیت جنبش بادیسیه، دینی، سیاسی، اجتماعی و ملی گرایانه بود. با توجه به شرایط دوران عبدالحمید بن بادیس، او معتقد بود که پیش از استقلال سیاسی، ضروری است با یک حرکت اجتماعی و فرهنگی، آثار و پیامدهای منفی استعمار فرانسه را از بین برد.
بررسی عوامل موثر بر نقش و جایگاه آفریقای جنوبی به عنوان قدرت منطقه ای و در حال ظهور
منبع:
روابط آفریقا آسیا دوره اول پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
۲۵۲-۲۱۳
حوزههای تخصصی:
پایان نظام دوقطبی و رقابت ابرقدرت ها، حوزه مانور قدرت های منطقه ای را افزایش داده و با ابتناء به خلاء قدرت در مناطق مهم جهانی، زمینه را برای نقش آفرینی بازیگران منطقه ای در شکل دهی به آرایش سیاسی و باز توزیع نقش ها و باز تعریف جایگاه ها فراهم آورد. با فروپاشی جنگ سرد، پایان سیستم آپارتاید و تغییر نوع ایدئولوژی سیاسی، هویت سیاسی کشور آفریقای جنوبی و نوع سیاست اعلامی و اعمالی آن نیزدگرگون شد. این شرایط، فرصتی برای هم افزایی منابع داخلی و خارجی این کشور فراهم نمود و توانست قدرت بالقوه خود را با تغییر تصور ادراکی، کنشگری فعال، عامل شناسا، پویایی داخلی، مدیریت امنیت و توسعه منطقه ای به منصه ظهور رساند. این تحقیق به دنبال پاسخ به این سئوال است که چه عواملی باعث گردید تا آفریقای جنوبی به عنوان یک قدرت منطقه ای و در حال ظهور مطرح گردد؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که شرایط بین المللی، موقعیت جغرافیایی، نقش کارگزاران سیاسی، تغییر تصور اداراکی به دلیل تغییر سیتم سیاسی و رویکرد، علامل شناسا، تمایل، پذیرش، فرصت های دستیابی به جایگاه و تمایل به توسعه و امنیت و کنشگری در سطح بین الملل و منطقه ای ، فعال سازی و همچنین بنیانگذاری سازه های منطقه ای به همراه عضویت درسازمان های منطقه ای و بین المللی و همچنین عضویت دربریکس به نمود آفریقای جنوبی به قدرت منطقه ای و در حال ظهور کمک کرده است.
چالش های تحریم ایران در عصر وابستگی متقابل اقتصاد سیاسی انرژی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال ۲۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰۶
210 - 240
حوزههای تخصصی:
اقتصاد سیاسی بین المللی بر اساس نشانه هایی از همکاری های متقابل و چندجانبه بازیگران شکل گرفته است. منطق اصلی کنش بازیگران را «وابستگی متقابل اقتصادی» شکل می دهد. هر بازیگری در اقتصاد سیاسی نقش خاصی در تقسیم کار بین المللی ایفا خواهد کرد. نظریه های وابستگی متقابل نحله ای از اندیشه نئولیبرالی هستند. یک ویژگی کلیدی رویکردهای وابستگی متقابل اذعان به کثرت کنشگران و موضوع ها است. بر اساس رهیافت های وابستگی متقابلِ درهم تنیده و چندجانبه، هر بازیگری اهداف راهبردی خود را بر اساس ضرورت های اقتصاد جهانی تعریف خواهد کرد. مسئله اصلی پژوهش حاضر منازعه جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده در فضای وابستگی متقابل اقتصادی است. بر این اساس پرسش پژوهش حاضر چنین طراحی شده است که در عصر وابستگی متقابل اقتصادی به ویژه در حوزه اقتصاد سیاسی ایالات متحده از چه سازوکارهایی برای محدود ساختن ایران استفاده می کند؟ به نظر می رسد (فرضیه) از آنجاییکه ایالات متحده در اقتصاد و سیاست جهانی «نقش موازنه دهنده» بازیگران در حال ظهور را ایفا می کند، بدون توجه به ضرورت های اقتصاد سیاسی بین المللی از سازوکارهای تحریف اقتصادی ایران در حوزه انرژی بهره گرفته و این امر چالش هایی را برای اقتصاد جهانی و سیاست منطقه ای ایران به جا می گذارد. در اختیار داشتن قابلیت لازم برای اثربخشی در سیاست جهانی، موجب می شود که محدودیت هایی را برای مبادله پولی، مالی، بانکی و کالایی ایران به وجود آورد. دستاورد پژوهش حاضر این است که تحریم اقتصادی ایران نقش کاتالیزوری جمهوری اسلامی برای نقش یابی در اقتصاد و سیاست جهانی را با چالش هایی روبرو نموده و این امر منجر به افزایش ضریب تهدیدات اقتصادی ایران در شرایط تحریم اقتصادی و محدودیت های راهبردی گردیده است.ایران در عصر وابستگی متقابل و سازوکارهای مربوط به اقتصاد سیاسی بین المللی با نشانه هایی از محدودیت تاکتیکی و کارکردی در قالب «تحریم اقتصادی» روبرو شده است.در چنین شرایطی، جمهوری اسلامی از سازوکارهای کنش ارتباطی برای به حداقل رساندن تحریم ها و ارتقای نقش منطقه ای در سیاست بین الملل بهره گرفته است
دستاوردها و بایسته های کنش گری صنفی - سیاسی معلم ها (دهه 1390)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مبسوطمقدمه و اهداف: کنش گری صنفی-سیاسی معلم ها در دهه 90 شمسی نه تنها آغازگر فصل نوینی در تاریخ کنش گریِ صنفی-سیاسی آنان به حساب می آید بلکه دارای ویژگی ها و وجوه مختلفی همچون خشونت پرهیزی، مشارکت بالا، فراگیری و تداوم بوده که آن را تا حد زیادی از کنش گری صنفی-سیاسیِ گذشته ی آنان و حتی دیگر اقشار متمایز کرده است؛ در این راستا، هدف اصلی از انجام این پژوهش، احصاء دستاوردهای کنش گری صنفی-سیاسی معلم ها در دهه 90 شمسی و ارائه بایسته های کنش گری آنان است. دستاوردها و بایسته هایی که اگرچه دو بخش متفاوت از کنش گری آنان هستند اما باهم مرتبط و یکی (بایسته ها) موجب ارتقاء دیگری (دستاوردها) بوده و خواهد بود. روش ها: ازآنجاکه پژوهش حاضر به دو سؤال مجزا اما مرتبط باهم (یعنی بایسته ها را زمینه دستاوردها فرض می کند) می پردازد و دستاوردها را با روش کمّی و بایسته ها را با روش کیفی به بوته آزمون قرار می دهد درنتیجه، روش تحلیل داده ها از نوع ترکیبی و از نوع چندمرحله است. گردآوری داده های دستاوردها از طریق مصاحبه نیمه باز (8 سؤال بسته و 8 سؤال باز) با 30 نفر از کنش-گران سیاسی-صنفی معلمان صورت گرفته و سپس، میانگینِ تمام پاسخ های مصاحبه شوندگان (بر اساس طیف لیکرت) در هریک از گویه های هشت گانه ی دستاورد ها به عنوان معیار تحلیل و مقایسه قرار گرفته است؛ همچنین گردآوری داده های بایسته ها از روش کتابخانه ای-اسنادی و به صورت کیفی انجام گرفته و با قرارگرفتن همه داده ها در کنار همدیگر به یک تحلیل نهایی یا نتیجه گیری رسیده است.یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که درمیان 8 دستاوردِ مهم صنفی-سیاسی معلمان (درون صنفی و برون صنفی) به ترتیب، تصویب طرح رتبه بندی معلمان، همبستگی-تقویت اراده و انسجام، اهمیت وجود صنف و ساختارهای مرتبط با آن، الگودهی به سایر تشکل ها مهم ترین دستاوردهای آنان بوده است. مهم ترین بایسته ها نیز به ترتیب، اتخاذ وحدت راهبردی، تقویت آموزش های مدنی و حقوقیِ کنش گری، بازبینی و استمرار فرایند عضوگیری تشکل ها، پاسخگوکردن نظام آموزشی در برابر مردم و کارآمدسازی سیاست گذاری ها بوده است. همچنین در بین گویه های هشت گانه ی دستاوردها، تصویب طرح رتبه بندی با 16/4 درصد، بیشترین میانگین و بهبود وضعیت معیشتی با 1/3 درصد، کمترین میانگین را به خود اختصاص داده است؛ درمجموع، دستاوردهای درون صنفی با 70/3 درصد فراوانی نسبت به دستاوردهای برون صنفی با 47/3 درصد از اهمیت و جایگاه بیشتری برخوردارست. بایسته های کنش گری معلمان که زمینه ارتقاء و بهبود دستاوردها را شکل می دهند نیز بدین قرار بوده است: اتخاذ وحدت راهبری، تقویت آموزش های مدنی-حقوقی کنش گری، بازبینی و استمرار فرآیند تشکل یابی، پاسخ گوکردن نظام آموزشی در برابر مردم، کارآمدسازی سیاست گذاری ها (شایسته سالاری، کم کردن نگاه تصدی گری، ارتقاء منزلت اجتماعی معلمان از رهگذر گفتمان سازی حاکمیتی، توجه به سیاست گذاری های معیشتی آنان، توجه به مطالبات آموزشی، بازتعریف هویت حرفه ای معلمان) و به رسمیت شناختن تشکل ها.نتیجه گیری: دستاوردها یا موفقیت های کنش گری معلمان چه در گذشته و چه در آینده معطوف و منوط به بایسته هایی همچون کارآمدسازی سیاست گذاری های آموزشی از رهگذر ارتقاء مؤلفه هایی همچون شایسته سالاری، کاهش نگاه حاکمیتی تصدی گرایانه، ارتقاء منزلت اجتماعی آنان، توجه به سیاست گذاری های معیشتی، توجه به مطالبات آموزشی و غیره، از یک سو، و به رسمیت شناختن تشکل ها از سوی نظام سیاسی، ازسوی دیگر، است. این پژوهش اگرچه دارای خلأها و کمبودهایی است اما می تواند گامی برای تحقیقات آینده در زمینه ابعادِ دیگرِ کنش گری معلمان، مسائل آموزشی و ارتباط آن با مسائل توسعه فرهنگی-اجتماعی و آینده پژوهیِ جنبش های مختلف اجتماعی ازجمله دیگر جنبش های اصناف باشد تا از رهگذر بررسیِ موضوعی و روشی به نتایج علمی و عملی مطلوبِ سیاست گذاری ها منجر شود.
نسبت فلسفه تاریخ و سیاست در اندیشه ایرانشهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: سیاست از منابع مختلفی تغذیه می کند که در این میان فلسفه تاریخ همواره یکی از مهمترین این منابع به شمار رفته است. پژوهش حاضر قصد دارد به این سؤال بپردازد که فلسفه تاریخ ایران باستان چگونه به سیاست در اندیشه ایرانشهری تعیّن می بخشد. در واقع فهم چیستی و چگونگی تأثیرات فلسفه تاریخ ایران باستان بر اندیشه سیاسی ایرانشهری مسئله اصلی پژوهش حاضر است.روش ها: پژوهش حاضر برای پاسخ به پرسش اصلی خود نیامند بررسی متونی است که بنیان های نظری ایران باستان در آن انعکاس یافته است. چنین متونی یا از سنخ متون اولیه ایران باستان هستند یا از سنخ تحلیل های ثانویه صورت پذیرفته از آنها. در این مقتضا مسئله اصلی فهم یا ارزیابی فهم های صورت پذیرفته از چنین متونی است. به همین دلیل از روش تفسیری متن محور که در گستره روش های هرمنوتیکی جای دارد استفاده می شود.یافته ها: فلسفه تاریخ ایرانشهری را می توان به چهار بخش سرآغاز هستی، موتور محرکه تاریخ، سیر تاریخ و پایان تاریخ تقسیم کرده و مورد تحلیل قرار داد. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد نزاع در ازل از جدال هورمزد و اهریمن آغاز گشته و در سطوح مختلف تاریخ تجلی می یابد که در سیاست زمینی نیز در همین چارچوب شکل می گیرد. زمان به عنوان مکر زروان برای بازستاندن پادشاهی جهان از اهریمن عامل محرکه تاریخ ایرانشهری تلقی می گردد که سیر تاریخ و گذر زمان بر قدرت هورمزد و نیروهایش افزوده و سلطنت اهریمن را مضمحل می کند. در پایان تاریخ با ظهور سوشیانس جدال آغازین با پیروزی اهورائیان به پایان می رسد و دنیای مادی نیز در زروان بی کرانه محو می گردد. سیاست در گیتی بر مبنای جدال نخستین بنا گشته و به وسیله زمان که تحت تاثیر پیمان اولیه زروان است، کنترل می شود. هر کنشی موعدی دارد که تخطی از آن ممکن نیست. از اینرو زمان خصلتی کاملاً سیاسی می یابد. زمان از بستر و ظرف منفعل رخدادها فراتر رفته و خود تبدیل به کنشگری تعیّن بخش می شود که مراحل تاریخ را می سازد.نتیجه گیری: در اندیشه ایرانشهری فلسفه تاریخ مبنای حاکم بر سایر اصول اندیشگانی است و سامان تمامی حوزه های حیات سیاسی و اجتماعی متأثر از آن است. اساساً با جبرگرایی تاریخی که در سرشت این اندیشه وجود دارد، حیات سیاسی و اجتماعی با تکیه بر آن تعیّن می یابد. در این ساحت «زمان» عاملی اجبارگر و حامل اصلی رخدادها در طول تاریخ است و انسان تنها بازیگریست که از نقش آفرینی آن در چارچوب نمایشنامه ای ازلی استفاده شده است. این زمان است که خصلتی سیاسی داشته و نقش اصلی را در پیشبرد نبرد اهورائیان و اهریمنان دارد. دوگانه اهورایی/ اهریمنی بودن است که بر همه چیز سایه افکنده، هیچ تساهلی را در میان باقی نگذاشته و حیات انسانی را تنها مسیری برای پیکارگری قرار داده است. نبرد دائمی خیر و شر چنین است که تبدیل به عامل اصلی محرک تاریخ می شود. امر سیاسی ایرانشهری نیز در چارچوب این دوگان گرفتار آمده و ناچار وضعیتی سازش ناپذیر برای جهان ایرانشهری خلق کرده و بر این اساس در اندیشه ایرانشهری انسان در «وضعیت سیاسی» زیست می کند؛ وضعیتی که همواره انسان ها در یک سوی این دوگان قرار دادشته و همواره در مواجهه با غیریتی قرار دارند. فلسفه تاریخ نقاط عطف و هنگامه های اساسی تغییر در جهان را نیز تعیین کرده است. در اینجا سیاست نه حاصل اراده کامل شهریاران و عاملان بلکه حاصل اراده زمان است که محقق می گردد.
معناکاوی مفهوم امنیت در شاهنامه با رویکرد نشانه شناسی پیرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در شاهنامه فردوسی، به عنوان یکی از برجسته ترین متون حماسی ایرانیان، مفهوم امنیت به صورت رمزگان های مختلفی بیان شده است که با بررسی و تحلیل آن ها می توان به نظام اندیشگانی ایرانیان در باب مفهوم امنیت و اشکال مختلف آن، نمادهای آن و عوامل مؤثر در آن پی برد. چارلز سندرس پیرس، یکی از بنیانگذاران نشانه شناسی، نشانه ها را به سه نوع نمادین (رابطه میان دال و مدلول قراردادی)، شمایلی (رابطه دال و مدلول بر اساس شباهت) و نمایه ای (رابطه دال و مدلول علت و معلولی) تقسیم می کند. مقاله حاضر، می کوشد مفهوم امنیت را در شاهنامه فردوسی بر مبنای رویکرد نشانه شناسی پیرس واکاوی نماید تا بدین پرسش پاسخ دهد که در شاهنامه چگونه از نشانه های زبانی برای بیان مفهوم امنیت، مرجع امنیت و عوامل ضدامنیتی استفاده شده است. نتیجه این بررسی نشان می دهد که در شاهنامه هر سه صورت نشانه برای تعریف امنیت کاربرد داشته است. در این اثر اگرچه واژه «امنیت» به کار نرفته است است لیکن از واژه هایی چون «ایمن»، «آرام»، «خوبی»، «خرد»، «آبادانی» و «صلح» به معنای «امنیت» استفاده فراوانی شده است که از نوع نشانه های نمادین است. همچنین، در نشانه های زبانی چون قدرت، شهرت، داد و دهش، راستی، هنر، ساز و برگ جنگی، لشکر نیرومند و جان برکف، فرمانبرداری تام، تقدس مرز و سرزمین و غیره از نشانه های نمایه ای به شمار می رود که در بسیاری از داستان های شاهنامه علت امنیت سیاسی و ملی محسوب می شود. کلماتی چون ستم، بیدادگری، بی خردی، آز، بدی و اهریمنی، منیت و غرور، جادوگری از نشانه های نمایه ای هستند و رابطه دال و مدلول بر پایه علت و معلولی است. این نوع نشانه ها بر ضدامنیت روانی، اجتماعی و اقتصادی جامعه دلالت دارند. پهلوانانی چون زال، رستم، سهراب و شاهزادگانی چون اسفندیار، سیاوش، کی خسرو نشانه های شمایلی هستند که گفتار و رفتار و کردار آنان دال هایی هستند که مدلول امنیت را ترسیم می کنند. موجوداتی چون اژدها، دیو و اهریمن از نشانه های شمایلی ضدامنیت دینی و اجتماعی در نظم نمادین شاهنامه به شمار می آیند.
طراحی چارچوب یکپارچه سازی ره نگاشت فناوری و راهبرد با رویکرد آینده پژوهی، مطالعه موردی فناوری BIM(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه در سازمان ها با توجه به شرایط محیطی پیچیده VUCA، نقشه راه یه عنوان یک ابزار مهم برای مدیریت این شرایط در آینده و دستیابی به موفقیت شناخته شده است. هدف این تحقیق ارائه چهارچوب یکپارچه سازی نقشه راه های فناوری و راهبردی با رویکرد آینده پژوهانه می باشد.روش: برای این منظور با ترکیب و رویکرد آمیخته از تفکر انتقادی و تفسیر گرایی در قالب نگاه عمکلگرایی اقدام گردیده و از روش های تحلیل محتوا، فراترکیب، روش ساختاری-تفسیریISM با استفاده از مصاحبه با خبرگان، تشکیل گروه کانونی و پرسشنامه های چندگانه بهره گیری شده است.یافته ها: بر اساس تحلیل محتواهای صورت گرفته ویژگی های هر یک از موضوعات موثر بر تحقیق شامل نقشه راه راهبردی، نقشه راه فناوری، نقشه راه یکپارچه، نقشه راه های BIM مورد مطالعه و شناسایی و مضمون بندی قرار گرفته و با ترکیب این مفاهیم، چهارچوب یکپارچه تولید الگوی مفهوم استخراج گردیده و بر اساس آن الگوی مفهومی پیشنهاد گردیده و با نظر خبرگان اصلاح و تأیید گردیده است، در الگوی نهایی شده ابعاد اصلی شامل شش لایه نگاشت پیشران های موثر بر صنعت ساختمان، آینده نگاری صنعت ساختمان، نقشه راه راهبردی اکو سیستم صنعت ساختمان، آینده نگاری سازمانی مهندسی در حوزه BIM، نقشه راه راهبردی سازمانی مهندسی در حوزه BIM (ساخت درون)، نقشه راه عملیاتی BIM مدیریت محیطی و شایستگی ها به صورت یکپارچه طرح گردیده است که مولفه های 27 گانه در لایه ها تعریف گردیده است.
The Position of the Vilayat-e Faqih and Moving Beyond Monarchical Thought in the Political-Social Thoughts of Jurists in the Qom Seminary over the Last Century(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
One of the most important concerns in the realm of political thought among Jurists has been to explain their views on the establishment of an Islamic government and the Vilayat-e Faqih. Regarding the unfavorable political climate in previous eras, some Jurists could not explicitly articulate these views. Therefore, the present study aims to answer the question of ‘How the position of the Vilayat-e Faqih and the movement beyond monarchical thought has been presented in the political-social thoughts of Jurists from the Qom seminary over the last century?’ Using the theoretical framework of historical realism based on Strauss, content analysis, and library research methods, the political thoughts of three prominent Jurists in recent centuries are examined: Shaykh Abdul Karim Haeri, as the founder of the Qom seminary; Ayatollah Boroujerdi, as the stabilizer of Qom's seminary in the social sphere; and finally, Imam Khomeini (RA), who guided Qom's seminary from the social arena to the political one. Ultimately, in response to the above question, the findings of the research suggest that "Undoubtedly, the activities of these three great Jurists in the last century have been one of the most significant events in the re, liberating the Shia community from centuries of monarchical oppression and emphasizing the establishment of an Islamic government based on the Vilayat-e Faqih. Imam Khomeini continued the path of great jurists such as Shaykh Abdul Karim Haeri and Ayatollah Boroujerdi and other Jurists since the time of occultation." alm of political and social thought within the Shia community. Their structured and uniform activities, despite differing methods, have brought about a tremendous transformation in the political and social landscape of Islamic Iran
تبیین ژئوپلیتیکی حضور ایالات متحده آمریکا در منطقه شاخ آفریقا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
179 - 201
منطقه شاخ آفریقا با برخورداری از موقعیت برجسته جغرافیایی، ژئوپلیتیک، ژئواکونومیک و ژئوکالچر، یکی از مناطق مهم و تاثیرگذار در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، نظامی، امنیتی و... نه تنها در آفریقا بلکه در سطح جهان است. این منطقه دو موقعیت دریایی و ساحلی را به صورت توأمان دارا است و همین مسئله به انضمام برخی ویژگی های مهم دیگر، نگاه بازیگران جهان را به این منطقه جلب کرده است. بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای مختلفی در شاخ آفریقا فعال هستند. ایالات متحده آمریکا یکی از بازیگران فرامنطقه ای حاضر در این منطقه است که به تبع نفوذ و حضور در سایر نقاط جهان، در شاخ آفریقا نیز در ابعاد مختلف سیاسی، نظامی، امنیتی، اقتصادی و... فعال و نقش آفرین است. فعالیت ها، ابعاد و علل حضور این کشور در منطقه شاخ آفریقا به واسطه برخورداری ماهیت آن ها از مولفه های جغرافیا، سیاست و قدرت قابل بحث و تبیین در چارچوب ژئوپلیتیک است. پژوهش حاضر که مبتنی بر رویکرد تبیینی بوده و روش مورد استفاده در آن نیز مطالعه اسنادی با بهره گیری از منابع کتابخانه ای است در صدد پاسخ به این سوال است که در چارچوب مفاهیم ژئوپلیتیک، مهم ترین علل حضور و فعالیت ایالات متحده آمریکا در شاخ آفریقا کدام اند؟ و تحلیل ژئوپلیتیکی این علل چیست؟ نتایج پژوهش نشان می دهد که مهم ترین دلایل حضور ایالات متحده آمریکا در منطقه شاخ آفریقا در ابعاد نظامی و امنیتی، تلاش برای افزایش حوزه نفوذ و قلمرو گستری، رقابت و مقابله با بازیگران رقیب و... است که هر یک از آن ها از ماهیتی ژئوپلیتیکی برخوردار هستند.
ایدئولوژی های مدرن و تفکر انقلابی علی شریعتی
منبع:
انقلاب پژوهی سال ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳
51 - 65
حوزههای تخصصی:
شریعتی یکی از نظریه پردازان اصلی انقلاب اسلامی است و کار اصلی او طرح مکتب اسلام به مثابه یک ایدئولوژی انقلابی بوده است. برای درک ابعاد این ایدئولوژی، بررسی میزان تأثیرپذیری شریعتی از ایدئولوژی های رقیب سودمند است. در همین چهارچوب، هدف این مقاله بررسی چگونگی تأثیرات ایدئولوژی های ناسیونالیسم، سوسیالیسم و مارکسیسم بر اندیشه ورزی علی شریعتی است. روش کار استناد به داده های تاریخی و تحلیل محتوای کیفی است. نتایج تحقیق حاکی از تأثیر الهام بخش این ایدئولوژی ها بر ساختار تفکر علی شریعتی در تدوین ایدئولوژی انقلاب اسلامی است.
واکاوی کیفی مختصات ایدئولوژی در دستگاه فکری دکتر علی شریعتی بر اساس چشم انداز هانا آرنت
منبع:
انقلاب پژوهی سال ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳
199 - 222
حوزههای تخصصی:
هانا آرنت فیلسوف سیاسی تاثیرگذار تعریفی نوآورانه و بدیع از عناصر توتالیترِ تشکیل دهنده ی «ایدئولوژی» و کاربُرد آن ها توسط جنبش های سلطه گر و به طور ویژه توتالیتر ارائه می دهد. به گمان بعضی از روشنفکران توانایی ساخت دستگاهی ایدئولوژیک از دین اسلام و به خصوص مذهب شیعه موتور حرکت جنبش مردمی در انقلاب اسلامی 57 بوده است. در این میان دکتر علی شریعتی در ایدئولوژیک کردن دین و ساخت دستگاه ایدئولوژیک از مذهب شیعه نقشی تعیین کننده داشته است. مسئله اصلی پژهش حاضر این است که با بررسی عناصر ایدئولوژی و جنبش توتالیتر در کتاب سیستم توتالیتر هانا آرنت ، میزان انطباق و عدم انطباق آن را با مسئله ی ایدئولوژک کردن دین در دستگاه فکری شریعتی بررسی کنیم؟ در این پژوهش از روش تطبیقی-تحلیلی جهت کشف نکات اشتراک و افتراق دو محقق مورد استفاده شده است .نتایج پژوهش نشان میدهد پروژه فکری شریعتی هرچند در لحظه تاسیس مطابقت ساختاری با جنبش های مدرن تمامیت خواه آرنتی دارد، اما در لحظه پراتیک سیاسی ،متون شریعتی جایگاهی دوگانه و متنقاضی را از نقطه نظر اجتماعی تالیف و نقطه نظر کاربست سیاسی فرا می خواند .
نقش الهام بخشی انقلاب اسلامی ایران در پیدایش جنبش انصار الله براساس تحلیل سیستمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انقلاب اسلامی ایران در اهمیت یافتن تشیع به عنوان کانونی ژئوپلیتیک در جهان، ارتقای سطح فکری و بینش سیاسی شیعیان کشورهای منطقه نقش به سزایی داشته است. ایدئولوژی این انقلاب و حضور رهبری امام خمینی ره منجر شد تا شیعیان، از جمله شیعیان یمن شیفته ی این انقلاب شوند. در مقاله حاضر در پاسخ به سوال اصلی که انقلاب اسلامی ایران چه نقشی در شکل گیری و فعالیت های جنبش انصارالله یمن داشته است؟ مشخص گردیدکه انقلاب اسلامی ایران از طریق آموزه هایی مانند استبداد ستیزی، استکبار ستیزی ،مشارکت مردمی، استقلال خواهی و کسب هویت ، نقش الهام بخشی درپیدایش جنبش انصارالله یمن و نقش انسجام بخشی و ایجاد راهبرد مقاومت مردمی در مبارزه با نظام استبدادی و مداخله خارجی داشته است. بدین منظور با استفاده از ادبیات مفهومی نظریه ی سیستمی که جنبه ی جدید این موضوع را نشان می دهد،و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و ابزار کتابخانه ای به تحلیل نحوه تاثیرپذیری جنبش انصارالله از انقلاب اسلامی ایران پرداخته شد. در نتیجه تأثیرپذیری جنبش انصارالله از مفاهیم، هویت،دارزش ها و هنجارهای انقلابی و اسلامی ایران نقش مهمی در شکل دهی به اهداف و رفتار این جنبش داشته است
جهانی سازی مقاومت در اندیشه امام خمینی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات انقلاب اسلامی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۶
۳۴-۱۵
حوزههای تخصصی:
التفات به افق جهانی انقلاب اسلامی در اندیشه امام خمینی (ره)، از جایگاهی راهبردی برخوردار است که در سیر تکوین و تحقق، و نیز در تداوم و تعالی آن حائز اهمیت است؛ ولی ماهیت دینی انقلاب اسلامی و برآمدن اصل جهانی سازی انقلاب از مبانی دینی جایگاه ویژه ای به «ادله درون دینی» در تبیین ضرورت جهانی سازی انقلاب اسلامی می بخشد که در بسیاری از منابع مورد غفلت بوده یا نفی مطلق واقع شده یا با تقریرهای تحریف آمیز، بدان پرداخته شده است.در این تحقیق با مراجعه به آثار و اندیشه های امام خمینی(ره) و با تحلیل این متون به استنطاق و بررسی دلالت های منطقی برخی ادله درون دینی جهانی سازی مقاومت مانند «فطری بودن پیام انقلاب اسلامی»، «اصل مسئولیت متقابل انسانی»، «الزامات تکلیفی فرازمانی و فرامکانی بودن اندیشه توحیدی»، «تقابل دائمی حق و باطل»، «اصل جهاد» و «مهدویت» پرداخته شده است.
نظریه الفت؛ صورت بندی سرمایه اجتماعی بر اساس آموزه های نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال ۲۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۹)
147 - 170
حوزههای تخصصی:
سرمایه اجتماعی ازجمله مفاهیمی است که برای بهبود و کارآمدی نظام سیاسی بسیار مؤثر است. وجود سرمایه اجتماعی باعث تسهیل برنامه های نظام سیاسی می شود. در این نوشتار تلاش شده است سرمایه اجتماعی در نهج البلاغه بررسی شود. سؤال اصلی مقاله این است که چه محتواهایی در نهج البلاغه وجود دارد که به بهبود و ارتقای سرمایه اجتماعی دلالت دارد؟». برای پاسخ به این سؤال ابتدا مفهوم مرکزی سرمایه اجتماعی بررسی شده و سپس با مراجعه به نهج البلاغه، مفاهیم و گزاره هایی که به این مفهوم مرکزی (همدلی) اشاره دارند، استخراج می شوند. هدف این نوشتار این است که ضمن بررسی مفهوم سرمایه اجتماعی، صورت بندی ای از محتواهای مرتبط با سرمایه اجتماعی در اندیشه امام علی (علیه السلام) ارائه کند. در این مقاله از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. یافته های مقاله نشان می دهد که محتواهای مرتبط با سرمایه اجتماعی که به مفهوم همدلی میان مردم و حکومت اشاره دارد، در چهار دسته محتواهای مرتبط با همنشینی، سازگاری، پیوند دادن و ایجاد محبت قابل صورت بندی است.
تأثیر رسانه های اجتماعی بر فرهنگ مردم سالار فرامادی گرا در جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال ۲۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۹)
197 - 220
حوزههای تخصصی:
با عنایت به طرح گسترده موضوع مردم سالاری و توجه به جایگاه این پدیده در اداره بهتر جوامع، شاهد پرداختن محققان به عوامل مهم تأثیرگذار بر مردم سالاری طی سال های اخیر بوده ایم. ازآن جمله می توان به فناوری های ارتباطی نوین اشاره داشت که تقریباً همه حوزه های حیات انسان را تحت تأثیر قرار داده اند. مسئله پژوهش حاضر ناظر بر تأثیرهای ناشی از رواج فناوری های نوین بر فرهنگ سیاسی مردم سالار در ایران می باشد. در این پژوهش، به منظور آزمون فرضیه ها، از موج هفتم دادههای پیمایش ارزشهای جهانی درباره ایران که از ۱۴۹۹ نفر از شهروندان جمعآوری شده، استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان میدهد که رسانههای اجتماعی به طور مستقیم تأثیر معناداری بر فرهنگ مردم سالار فرامادیگرایانه نداشته اند؛ اما این نوع از رسانهها میتوانند به طور غیرمستقیم و از طریق متغیر میانجی ارزشهای رهایی، باعث افزایش گرایش شهروندان به فرهنگ مردم سالار فرامادیگرایانه گردند. از سوی دیگر، نتایج نشان میدهد که رسانههای اجتماعی از طریق متغیر میانجی ارزشهای سکولار، به طور معناداری باعث کاهش گرایش به فرهنگ مردم سالار فرامادیگرایانه در ایران شده اند و متغیر میانجی ارزشهای سکولار، نقشی منفی دررابطه با رسانههای اجتماعی و فرهنگ مردم سالار فرامادیگرایانه بازی کرده است.
سناریوهای آیندۀ جنگ اوکراین و پیامدهای آن بر نظم بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای سیاسی معاصر سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۱)
107-139
حوزههای تخصصی:
اگرچه می توان از زوایای مختلف و از سطوح تحلیل متفاوتی آینده نظم بین الملل و مختصات آنرا تحلیل نمود، اما پیچیدگی ناشی از تحولات سریع، روابط شبکه ای، رویدادهای بزرگ و تغییرات مکرر در رویکردها و سیاست های دولت های بزرگ در دوران گذار، وضعیتی از عدم قطعیت عمیق را بر آینده نظم چیره می سازد که امکان برآورد و پیش بینی قابل اتکا از چگونگی آنرا ناممکن و با تناقضات درونی مواجه می سازد. در این مقاله با محوریت جنگ اوکراین به عنوان یک رویداد کلیدی در وضعیت آینده نظم بین الملل، به این سوال پرداخته می شود که سناریو های آینده جنگ اوکراین و دلالت های آن بر نظم بین الملل کدامند؟برای پاسخ به این پرسش تلاش شده است از رویکرد آینده نگری و روش عدم قطعیت کلیدی که از رویکردهای متناظر با روش شناسی پیچیدگی در فلسفه علم است استفاده شود. یافته های حاصله موید آن است که از مجموع 5 پیشران اصلی شکل دهنده به آینده جنگ اوکراین، دو پیشران شامل: الف)سطح ریسک پذیری ناتو برای برای تداوم یا تسری جنگ، و ب)سطح انسجام،تاب آوری و امکان پذیری تداوم تبادلات تجاری روسیه برای ادامه جنگ؛ از عدم قطعیت و اهمیت بالاتری برخوردار بوده و با توجه به حالات عدم قطعیت در مجموع چهار سناریو شامل: «جنگ هسته ای»، «بن بست استراتژیک»،«مهار روسیه» ، و «روس پیروز» را به عنوان سناریوهای دارای احتمال وقوع بالا تا دو سال آینده قابل تصور می سازد.