فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۴۱ تا ۶۶۰ مورد از کل ۲۸٬۰۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
انتخاب همیشگی تیسفون در ایالت آسورستان به عنوان پایتخت توسط شاهنشاهان ساسانی، نشان از اهمّیت این منطقه در نظام کشورداری آنها داشت. ساخت شهرهای جدید و توسعه ی زیرساخت های شهری، مانند سازه های آبی و گسترش کشاورزی توسط ساسانیان در این ایالت، گویای توجّه ویژه به نقش سیاسی اقتصادی شهرهای آسورستان است. بدین ترتیب بررسی وضعیت سیاسی اقتصادی این منطقه بویژه در نیم قرن پایانی سلطنت ساسانیان، که سرانجام به سقوط این سلسله انجامید، حایز اهمیت است. این پژوهش با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و روش توصیفی تحلیلی، به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش است که وضعیت سیاسی اقتصادی ایالت آسورستان با مرکزیت مدائن بر سقوط و فتح آنجا بدست اعراب مسلمان چه تأثیری داشته است؟ یافته های پژوهش نشان می دهند که در اثر جنگ های مختلف، بیماری هایی مثل طاعون و سیل، قسمت های حیاتی سیستم آبیاری ساسانیان ویران شد و در نتیجه ی کاهش درآمدهای دولت و همزمان با زوال اقتصادی، نیروی نظامی شاهنشاهی نیز رو به انحطاط گذاشت. از سوی دیگر، تغییر ترکیب جمعیتی ایالت با کوچاندن اقوام یا در اثر تغییر دین مردم، تأثیرات منفی در مقاومت ایرانیان داشت و بسیاری از اهالی شهرها و در رأس آنها دهقانان، برای بهبود وضع معیشت یا حفظ امتیازات خود، ناچار به مصالحه و همکاری با اعراب شدند.
ارزیابی عملکرد سازمان زنان ایران مطالعه موردی: اصفهان (1345- 1357ه.ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازمان زنان ایران به عنوان یک نهاد دولتی در سال 1345 تاسیس شد و فعالیت های آن علاوه بر مددکاری و خیریه بیشتر متمرکز در امورزنان و خانواده بود. با آگاهی زنان از وجود این نهاد به تدریج شُعباتی در سایر شهرها ایجاد شد که هرکدام از آنها با توجه به امکانات و توانایی های موجود، به جذب و عضویت زنان پرداختند. اصفهان از جمله شهرهایی بود که از همان بدو تاسیس سازمان زنان ایران فعالیت خود را به صورت گسترده در سایر شهرستان ها آغاز نمود. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر اسناد سازمان اسناد و کتابخانه ملی، روزنامه ها و نشریات درصدد پاسخ به این سوال است که سازمان زنان اصفهان و به طور اخص مراکز رفاه خانواده و کمسیون های مختلف متشکل از زنان داوطلب چه عملکردی داشتند؟ نتایج پژوهش نشان می دهد که چهار واحد مهدکودک، امورحقوقی، بهداشت و تنظیم خانواده و آموزش حرفه ای هرکدام بنا بر حیطه ی تخصصی فعالیت خود، اقدامات موثری در پیشبرد اهداف سازمان زنان داشتند که واحد آموزش حرفه ای نسبت به دیگر واحدها به دلیل ایجاد درآمد و اشتغال زایی عملکرد موفق تری داشت. افزون بر آن، فعالیت های زنان داوطلب سازمان زنان اصفهان در کمسیون های مختلف نظیر مبارزه با بیسوادی، مشاوره حقوقی در روابط خانوادگی، مساعدت و حمایت در حل مشکلات زنان سبب بهبود وضعیت آنان شد. در کنار فعالیت های فوق، همکاری زنان با شهرداری در رسیدگی به بهداشت محیط شهری و نظارت بر نرخ اجناس، سبب بهبود وضعیت شهری اصفهان گردید.
ظهور یک طریقت: بهاءالدین نقشبند و سنت خواجگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ تمدن اسلامی سال ۵۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
156 - 178
حوزههای تخصصی:
ظهور طریقت ها، مرحله جدیدی را در تاریخ تصوف رقم زد و تغییراتی قابل توجه را در حوزه عمل و نظر در پی داشت. بررسی پیشینه تاریخی پیدایش طریقت نقشبندیه، نمونه ای آشکار را از کم و کیف این تغییرات نمایان می سازد. اینکه چگونه بهاءالدین نقشبند به عنوان عضوی از سنت صوفیانه خواجگان، زمینه ساز پیدایی طریقتی جدید بر بستر این جریان صوفیانه شد، مساله پژوهش حاضر را به خود اختصاص داده است. بنا بر یافته های این پژوهش، بهاءالدین نقشبند با شناختی که از سنت منزوی خواجگان، شکاف های داخلی آن و نیز وضعیت متغیر سیاسی ماوراءالنهر قرن هشتم داشت، تلاشی را برای ارتباط فعال این جریان با بدنه جامعه صورت داد. نتیجه اقدامات نظری و عملی او شکل گیری طریقتی جدید با ویژگی های متفاوت از سنت خواجگان بود که ضمن حضور فعالانه در جامعه، خاصه در حوزه های سیاسی و اقتصادی، بعدها توسط اخلاف معنوی اشعنوان نقشبندیه گرفت و همچنان به عنوان طریقتی جهانی و عملگرا به حیات خود ادامه می دهد.
بررسی تطبیقی اسطوره جمشید در ادب فارسی با اسطوره های اُزیریس و ایندرا، با رویکرد اسطوره شناسی طبیعت شناختی
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۵
۳۶۰-۳۳۹
حوزههای تخصصی:
ادب فارسی سرشار از اسطوره های نابی است که از کنهِ ذات انسانی سرچشمه می گیرد، لذا برای شناخت دقیق تر تمدن بشری نیاز است تا اسطوره های ایرانی درکنار اسطوره های دیگری شناخته شوند که امروزه صبغه جهانی یافته اند. به همین دلیل اسطوره جمشید (که تا زمان پادشاهی فریدون را دربر می گیرد) به عنوان اسطوره الگوی ایرانی در گستره ادبیات فارسی مورد بررسی قرار گرفته، و با معادل های مصری و هندی آن مقایسه شده است. شیوه روایی اسطوره جمشید از جهات بسیاری با روایت اسطوره اُزیریس به گونه ای کم نظیر مشابه است. هم چنین معادل روایی آن را در اسطوره های هندی به صورت پراکنده در ستیز «ایندرا» با «وریتره» و «تریته آپتیه» با «ویشورپه» می توان یافت، اما از آنجایی که می توان معادل هندی را تا حدی هم ریشه با معادل ایرانی اش دانست، در بحث حاضر بیشتر برای تکمیل اسطور ه ایرانی آورده و سعی شده است تا به جای تطبیق روایتی صرف، به وجوه شکل گیری این اساطیر با محوریت اسطوره ایرانی، از منظر رویکرد اسطوره شناسی طبیعت شناختی نگاهی افکنده شود. مهم ترین پرسش هایی که این پژوهش سعی دارد بدان ها پاسخ دهد بدین قرار است: 1. چگونه سه اسطوره با بن مایه های مشابه در سه تمدن بزرگ و دور از هم یعنی هند و ایران و مصر پدید می آیند؟ 2. منشأ بیرونی و درونی آن ها کجاست؟ 3. نقش طبیعت در ساخت این اسطوره ها چیست؟ بر این اساس با درنظر گرفتن عناصر طبیعت و خاصه پدیده های کیهانی، این اساطیر در سه بخش آب، خورشید، و آب و روشنایی مورد بررسی قرار گرفته اند تا وجوه اشتراک شکل گیری آن ها به خوبی آشکار شود. و اما نتایج این پژوهش را می توان در دو مورد خلاصه کرد؛ نخست، منشأ خارجی تمام این اسطوره ها را می توان تا حد زیادی مربوط به چرخه های موجود در طبیعت دانست و دیگر، قائل به شباهت بین ذهن اسطوره ساز انسان های گذشته و ذهن شاعرانه به عنوان عامل درونی ایجاد اسطوره ها شد.
شناسایی الگوهای معماری خانه های تاریخی و ارزیابی پایداری آن ها با استفاده از فرآیند تحلیل شبکه ای: نمونه موردی روستای یاسه چای چهارمحال وبختیاری
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۵
۴۱۶-۳۸۹
حوزههای تخصصی:
خطر فرسودگی و تخریب مسکن ارزشمند سنتی در بافت های تاریخی روستاها را تهدید می نماید. شناسایی الگوهای معماری خانه های تاریخی و تحلیل پایداری آن ها برای حفاظت از ارزش های معماری سنتی و بهره گیری از آن ها در طرح های مسکن معاصر ضرورت دارد. این درحالی است که با وجود مطالعات متعدد در زمینه گونه شناسی خانه های سنتی و پایداری مسکن روستایی، تحلیل الگوهای معماری خانه ها کمتر دیده شده است. هم چنین تاکنون الگوهای معماری خانه های ارزشمند بافت تاریخی روستای یاسه چای استخراج و تحلیل نگردیده اند؛ لذا پرسش های اصلی پژوهش این است که، الگوهای معماری خانه های تاریخی روستای یاسه چای کدام اند؟ و اولویت الگوهای معماری به دست آمده ازلحاظ پایداری به چه صورت است؟ هدف این مطالعه نیز، شناسایی الگوهای معماری مسکن در بافت تاریخی روستای یاسه چای چهارمحال وبختیاری و اولویت بندی آن ها برمبنای پایداری است. برای نیل به هدف پژوهش، ابتدا با مرور تحقیقات و با روش تحلیل محتوای کیفی، مؤلفه ها، معیارها و شاخص های پایداری مسکن روستایی استخراج گردید؛ سپس، مشابهت ها و تفاوت های خانه های بافت تاریخی روستای یاسه چای از جنبه خصوصیات معماری کلان، میانی و خُرد بررسی شد و برمبنای آن ها شش الگو برای خانه ها شناسایی شد. در مرحله بعد، الگوهای شناسایی شده برمبنای پایداری با روش فرآیند تحلیل شبکه ای (ANP) مقایسه و رتبه بندی گردیدند. الگوی معماری غالب بافت تاریخی روستا با بیشترین فراوانی، رتبه سوم پایداری را کسب نمود. با توجه به نتایج پژوهش، فراوانی بیشتر یک الگوی معماری به معنای ارجحیت آن الگو برای کاربرد در طراحی خانه های معاصر نیست؛ هم چنین آفتاب گیری، فرم و نحوه استقرار فضاهای زیستی و ایوان هایشان در طبقه اول و تعداد و کشیدگی حیاط مهم ترین خصوصیات معماری بودند که موجب تمایز الگوها از یک دیگر می شدند. برای بهبود پایداری الگوها و به کارگیری آن ها در طرح های مسکن معاصر پیشنهادهایی مانند اعطای تسهیلات مالی برای ایجاد فضاهای اقامتی در خانه های تاریخی و بررسی سازگاری ضوابط طرح هادی روستا با الگوهای معماری مسکن ارائه شده است.
مقاومت در برابر سیاست رفع حجاب دولت رضاشاه؛ مطالعه موردی: عدم همراهی قشر متوسط جدید آذربایجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر مقاومت های شکل گرفته در برابر سیاست منع حجاب را در دوره رضاشاه بررسی و به صورت موردی نارضایتی و عدم همراهی قشر متوسط جدید شاغل در ایالت آذربایجان دوره رضاشاه پهلوی را مطالعه می کند. ضرورت مطالعات این چنینی، ناظر بر اهمیت طراحی نوع سیاست های دولت و نظام سیاسی در عرصه های فرهنگی جامعه و به ویژه مناطق قومی کشور و اتخاذ استراتژی های پیشبرد آنهاست. رویکرد این پژوهش، توصیفی- تحلیلی است و از شواهد برگرفته از مطالعه اسناد تاریخی بر جای مانده از آن دوره، برای تحلیل دلایل مقاومت یکی از عاملان اجتماعی مؤثر در فرایند منع حجاب استفاده شده است. هدف از این مطالعه، یافتن پاسخ این پرسش است که چه عواملی زمینه را برای همراهی نکردن کارکنان و مأموران دولتی آذربایجان در اجرای سیاست منع حجاب در این منطقه قومی فراهم کرد؟ نتایج به دست آمده نشانگر آن است که عوامل و مؤلفه های مختلفی به شکل گیری مقاومت مردم و اقشار مختلف منطقه آذربایجان ازجمله قشر متوسط جدید آن در برابر تغییر یاد شده انجامید که ازجمله آنها به تلقی تضاد آن طرح با فرهنگ جاری، فقدان باور نیاز به اجرای آن، کوتاهی در ایجاد همخوانی بین رفع حجاب زنان آذربایجان با هنجارها، ارزش ها و عناصر فرهنگ بومی و محلی مردم، بی اعتنایی کارگزاران دولتی به هنجارها و عناصر فرهنگ بومی و محلی مردم، بهره گیری از شیوه های تبلیغی و ترویجی مختلف برای اشاعه منع حجاب در بین اقشار مردم آذربایجان بدون فراهم کردن زیرساخت های فرهنگی-اجتماعی لازم، اصرار دولت برای پیشبرد سیاست منع حجاب با توسل به الزام و اجبار و...، اشاره می شود.
نیاپرستی اشکانیان؛ خاستگاه و ماهیت دینی و سیاسی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی دوره جدید سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
103 - 115
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائلی که درباره اثرپذیری پادشاهی اشکانی از فرهنگ یونانی مآبی مطرح می شود، رسم پرستش پادشاه است. بیشتر محققان این فرض را مسلم دانسته اند که اشکانیان در این زمینه از رسوم پادشاهی سلوکی پیروی کرده و به پیروی از آنان بنیان گذار این سلسله را به مقام الوهیت رسانده اند. اطلاعات موجود در این باره علاوه بر چند گزارش تاریخی، برخی مدارک باستان شناسی و سکه شناختی را هم شامل می شود. آیا اشکانیان به تقلید از فرهنگ یونانی مآبی، نیاکان خود را پرستش کردند؟ مقاله پیش رو با تأکید بر سنت های ایرانی، فرض موجود را بازنگری می کند. بی شک اشکانیان برای تحکیم فرمانروایی خود و برای کسب مشروعیت در روزگاری که پادشاهی، نهادی الهی تلقی می شد، از القاب پرطمطراق پادشاهان یونانی مآب بر سکه ها تقلید کرده اند. آنها مسلماً در این راستا از سنن هنری هلنیستی نیز بهره گرفته اند؛ اما برخلاف پادشاهان سلوکی و بطلمیوسی، هیچ مدرکی وجود ندارد که مشخصاً کیش پرستش پادشاهان زنده را در این دوره تأیید کند. نتایج حاصل از این پژوهش نیز که با شیوه توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر اسناد و مدارک ایرانی، یعنی متون زردشتی و سفال نبشته های نسا انجام شده است، نشان می دهد گزاره الوهیت ارشَک در منابع و بناهای یادمانی نسای کهنه، به وجود رسم تقدیس و بزرگداشت نیاکان شاهی اشاره دارد که خاستگاه اصلی آن نه یونانی مآبی، بلکه باورهای کهن و اصیل ایرانی/زردشتی در پرستش فروهرها بوده است.
بررسی وضعیت و سیر تحول صنعت فرش کرمان در دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
229 - 251
حوزههای تخصصی:
کرمان از مراکز اصلی تولید و تجارت فرش در دوره قاجار بود. تا ربع آخر قرن نوزدهم، متأثر از رونق صنعت شال بافی، صنعت فرش کرمان از اعتبار چندانی برخوردار نبود، اما با کسادی و رکود تدریجی شال بافی از اواخر این قرن، تولید و تجارت فرش رونق بسیاری گرفت. در این دوره، ظرفیت های منطقه کرمان در تولید فرش و افزایش تقاضا در بازارهای جهانی سبب شد سرمایه داخلی و خارجی در صنعت مزبور به کار افتد و نه تنها تولید، بلکه تجارت این محصول نیز پیشرفت و گسترش قابل ملاحظه ای یابد. این پژوهش در نظر دارد، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر اسناد آرشیوی و منابع کتابخانه ای، به بررسی وضعیت و سیر تحول تولید و تجارت فرش کرمان در دوره قاجار بپردازد. براساس یافته های پژوهش، در نیمه اول قرن نوزدهم بافندگان شهری، روستایی و عشایری در کارگاه های خانگی و از طریق اعضای خانواده به صورت محدود قالی بافی می کردند و فرش به عنوان یک کالای تجاری داخلی عمدتاً در بازارهای داخل کشور مبادله می شد. اما از دهه های پایانی این قرن، با سرمایه گذاری تجار تبریز و شرکت های خارجی در صنعت فرش منطقه و به راه افتادن کارگا ه های قالی بافی و سازماندهی نسبی تولید و تجارت، نه تنها میزان تولید فرش افزایش قابل ملاحظه ای یافت، بلکه صادرات و تجارت آن بسیار رونق گرفت، تا جایی که در اواخر دوره قاجار فرش کرمان سهم عمده ای از بازار فرش امریکا را به خود اختصاص داده بود.
A Review of Zoroastrianism: An Introduction(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ایران باستان دوره ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶
85 - 89
حوزههای تخصصی:
For years, various researchers, including theologians, cultural anthropologists, linguists, and archaeologists, have been studying the Zoroastrian religion. These studies provide valuable insights into this religion and those who believe in it. However, there are still researchers who are trying to shed light on the sometimes-unclear aspects of this religion. In the past, researchers focused solely on historical and religious texts to express their views on this subject. Today, archaeological excavations and previous researches assist in shedding new light on this religion. One of the most important books in this regard that uses historical and religious texts and archaeological findings is Zoroastrianism: An Introduction by Jenny Rose. This book was published in 2011 by I. B. Tauris Publisher.
Chalcolithic and Bronze Ages of Ahven in Bashkard County, Hormozgan, Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ایران باستان دوره ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷
3 - 31
حوزههای تخصصی:
Bashkard is a mountainous hinterland in south-eastern Iran where the two cultural regions -HalīlRūd and Jāzmūriyān-, make it outstanding. In addition to their location, surface finds around the village of Ahven in this county -in particular, the site numbered 044- indicate a chronicle of human settlements and the existence of cultural-trade interactions with HalīlRūd and Jāzmūriyān. The sampled surface potsherds and a few other cultural materials (decorative beads and shells and bronze objects -especially, round and quadrangle stamp seals) there belong to Chalcolithic and Bronze Ages. In terms of the paste colors, the potsherds represent two main groups: orange and gray. The other colors (buff, brown, and reddish gray) are less common. They are decorated with geometrical, plant, and animal motives as well as bold horizontal wavy and straight bands, and incised/scratched lines (perhaps with a sharp item such as a comb); often, one of these techniques and in some cases, both are applied on the potsherds. In terms of form (rim, neck, shoulder, handle, spout, wall/body, pedestal, and bottom) they are classified into commonly used vessels such as bowls, small jugs and jars, tumblers/beakers, and small pots. Exceptionally, a shallow tray and gray pottery of rectangular shape (probably a mold) have been recovered from the surface. Their comparison with well-known southeastern sites shows that Ahven could have predominantly acted as the trade-cultural route of between southeastern establishments and the northern and southern coasts of the Persian Gulf. The author’s archaeological survey of the region is the first attempt to ascertain Chalcolithic and the Bronze Age cultural materials as presented in this article.
Zoroastrian Dakhma of Turkabad in Ardakan, Yazd, Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ایران باستان دوره ۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۸
57 - 83
حوزههای تخصصی:
A dakhma, also known as Tower of Silence is a place where Zoroastrian people used to put the dead bodies of their loved ones. A similar structure from the Sasanian period was discovered in Bandian Dargaz, along with excavations conducted at Gelālak of Shushtar, Saleh Davood of Shush, and Shoghab of Bushehr, as well as other researches and excavations across various regions of Iran. It provides evidence that Zoroastrians practiced a burial ritual involving the removal of flesh from the body of the deceased and subsequent collection of bones, which were then placed in a container known as an ossuary. This intriguing method served as a motivation for the author to undertake more extensive studies on Zoroastrian burial rituals. This article focuses on the archaeological excavations conducted in the Torkabad’s Dakhma of Ardakan, Yazd, shedding light on this particular aspect.
مطالعه تطبیقی دیدگاه حافظ ابرو با نخبگان مسلمان عصر میانه در باره حکمرانی سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۲
181 - 202
حوزههای تخصصی:
یکی از شاخص های تاریخ نگاری دوره میانه ایران اسلامی طرح مباحث نظری «آداب ملکداری و اخلاق فرمانروائی» در خلال بیان تحولات تاریخی و با اتکا بر«آیات و روایات» است. این شیوه تاریخ نگاری متاثر از شرایط تاریخی و اوضاع سیاسی ایران و جهان و لزوم آشنایی فرمانروایان با شیوه های ملکداری مورخان مسلمان در دوره میانه ایران بوده است.مورخان مسلمان خود را ملزم نمودند تا با طرح مباحث نظری در خلال بیان وقایع تاریخی متکی بر آموزه های اسلامی ، همراه با آیات قرآنی و نیز فرهنگ ایرانی به شرح وظایف حاکمیتی حکمرانان بپردازند. درمیان مورخان این دوره ، «حافظ ابرو» درمقدمه کتاب جغرافیایش موضوع «سیاست مدن»را به صورت علمی و نظامند بحث نمود ه است. گرچه حافظ ابرو در پرداختن بدین موضوع نوآورر نبوده است و دیگر مورخان هم عصر او نیز بدین مهم پرداخته اند. از این رو نظر به اهمیت حکمرانی سیاسی و ابعاد فرهنگی و اجتماعی آن بررسی تطبیقی دیدگاه«حافظ ابرو» با دیگر مورخان و اندیشمندان هم عصرش در حوزه حکمرانی سیاسی ضروری به نظر می رسد. براین اساس خواست پژوهش حاضر یافت پاسخ این پرسش اصلی است که: مفاهیم حکمرانی، وظایف و ویژگی های شخصیتی حاکمان از نگاه حافظ ابرو و نخبگان مسلمان ایران دوره میانه چیست؟ روش تحقیق در این پژوهش تاریخی متکی بر منابع کتابخانه ای بوده و با بهره گیری از مطالعات میان رشته ای سعی خواهد شد تا براساس داده های متون اصلی به شیوه توصیفی، تحلیلی به پرسش تحقیق پاسخ داده شود.
ظهور و افول حکمرانی ملوک هرموز در خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۲
203 - 224
حوزههای تخصصی:
جغرافیای تاریخی سرزمین های شمالی قلمرو ملوک هرموز حوزه مطالعاتی این مقاله است. دسترسی به دریا به خصوص قرار گرفتن در گلوگاه ورودی خلیج فارس، وجود خورهای متعدد که امکان پهلو گرفتن لنج های باری و صیادی را فراهم می کرد و نیز دسترسی به دیگر سرزمین های کرانه ای و پس کرانه ای حاصلخیز مانند جلگه میناب و دشت حاصلخیز رودان، وجود منابع آب شرب به خصوص رودخانه رودان و میناب و مهمتر از همه قرار گرفتن در مسیر خشکی و دریایی راه ادویه از مهم ترین مزیت های هرموز کهنه بود که زمینه استقرار، استقلال و بسط قدرت ملوک هرموز را فراهم می ساخت. این مقاله قصد دارد به این پرسش اساسی پاسخ دهد که: جغرافیای هرموز چه نقشی در شکل گیری و بسط قدرت فرمانروایان هرموز داشته است؟ یافت پاسخ این سوال با روش توصیفی– تحلیلی و رویکرد تاریخی متکی بر جغرافیای تاریخی هرمز کهنه و جایگاه آن در شکل گیری فرمانروایی ملوک هرموز در اواسط سده پنجم هجری قمری خواهد بود.
چالش های حقوقی جایگاه اقلیت های دینی درادوار پنج گانه مجلس شورای ملی؛ ازانکارتا به رسمیت شناخته شدن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
75 - 106
حوزههای تخصصی:
جنبش مشروطیت ایران منشأ تغییراتی بود که مهم ترین آن ها تولد مجلس شورای ملی بود. طبق اصل هشتم متمم قانون اساسی تمامی ایرانیان ازجمله اقلیت های دینی رسمی کشور (زرتشتیان، مسیحیان، کلیمیان) دربرابر قانون برابر شمرده می شدند و با تعیین نماینده مجلس امکان بیان خواست ها و دستیابی به حقوق خود را یافتند. پژوهش حاضر بر آن است با روش تاریخی–تحلیلی و تکیه بر مذاکرات مجلس و اسناد موجود به این پرسش اساسی پاسخ بدهد که با استقرار نظام مشروطه و نهاد مجلس، اقلیت های دینی برای دستیابی به حقوق برابر چه روندی را طی و با چه چالش هایی مواجه شدند؟ یافته های پژوهش نشان می دهد دستیابی اقلیت های دینی به این حقوق یکسان نبود و آنان مسیری پرفرازونشیب را طی کردند. ارامنه گرچه تا مطالبه حقوق برابر با مسلمانان در انتخابات و حق رأی زنان مسیحی پیش رفتند، اما در مجلس اقبال عمومی نیافتند. زرتشتیان مجال بهتری داشتند و با عضویت در کمیسیون ها به تثبیت موقعیت شان در مجلس پرداختند. آن ها ضمن تأکید بر برابری درمقابل قانون حق عضویت در انجمن های ایالتی-ولایتی را کسب کردند. نمایندگان زرتشتی گاه خود را نه نماینده اقلیت بلکه نماینده ملت ایران می دانستند. یهودیان مشکلات بیشتری داشتند که عمدتاً به اختلافات درونی شان برمی گشت. با این حال آنان توانستند با پیشنهاداتی ازجمله آزادی کسب وکار و مستثنی کردن زنان کلیمی از اصل محرومیت حق رأی زنان و با طرح تضییقات یهودیان در مجلس مجال اعاده برخی حقوق یهودیان را بیابند. نهایتاً اصل برابری درمقابل قانون درعمل با چالش های عدیده ای مواجه شد و اقلیت ها نه در زمره ملت ایران بلکه به عنوان ملل متنوعه به رسمیت شناخته شدند.
Who were the Rus During the Samanid Period? A Reexamination of 9th-10th Persian and Arabic Textual Accounts in Light of Recent Archaeological, Genealogical, and Genetic Studies
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
۲۳۸-۲۲۱
حوزههای تخصصی:
This paper utilizes an approach that combines studies of Samanid period artifacts and textual accounts with modern genetic studies to explore the identity of the people who were involved in long distance trade from the far eastern regions of the Central Asia into Northern Europe. Although this study does not analyze the Samanid works, it reiterates and illustrates how important Iran/Persia was in the history of Europe as well as Central Asia. The information contained in the artifacts and texts gives us the evidence needed to understand the vast trade network and the people who were responsible for the movement of these goods, people and ideas. This study reconfirmed recent genetic studies that the people, collectively termed Rus or Vikings, were a mixture primarily of Scandinavians, Slavs, and Turks, with additional admixing with local populations. The importance of the Persian and Arabic sources addressing contact between the Rus and Eastern people has been thoroughly discussed by Thorir Jonsson Hraundal. In these texts, the Rus were referred to by different names including Majus, Northmanni, Urduman, Warank as well as by other names. One of his many observations is the unmistakable influence of Turkic culture on that of the Rus. This complex ancestry is supported by recent genetic studies and will be discussed in more detail below in light of archaeological evidence. Thus, the term Rus refers to a way of life rather than a homogenous ethnic or cultural group. However, this study refined the identity of the people responsible by observing a correlation between the distribution of the genetic haplogroup R1a sub-clade and the long-distance trade routes across Central Asia to Northern Europe, with the central focus in Eastern Europe. Despite the vast distance, the evidence indicates that there were cultural contacts between people with linked ancestry. The study is important because it begins to reveal the unexpected influence of Eastern cultures on those of Northern Europe.
Turban Helmets, from the Il-khanid Period to the Safavid Era
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
۳۱۰-۲۸۷
حوزههای تخصصی:
The Turban helmet is a type of war helmet during the 14th to 16th centuries AD in Middle East countries. This type of helmet has become known by Western scholars by this name because of the special decorations that made it look like a turban as well as the visibility of the helmet from under the warriors’ turban. Based on the numerous documents remaining, one can say that the use of Turban helmets was popular in Middle East territories’ armies during the Middle Ages. Despite being widely used and in style for more than two centuries and among many west Asian countries, among all the remaining samples of this type of middle eastern helmet, only two distinct styles, the Turkoman and the Ottoman styles, have been examined and introduced. This can be due to a large number of remaining samples of these two being kept for years in the armouries of the Ottoman Empire. Apart from these two known styles, few studies have been done so far on investigating other possible types of turban helmets. The purpose of this research is to study the turban helmets that were popular among the armies of the Il-khanid, Jalayirid, Muzaffarid, Timurid, Turkoman, and Safavid that ruled respectively in the cultural Iran region, by relying on the remaining documents from the 14th to the 16th centuries, such as the collection of helmets and illustrated manuscripts. The results of this research reveal that the changes that occurred in the making of turban helmets during the 14th to the 16th centuries have led to the representation of four different types of helmets: Mongolian style, Timurid style, Turkoman style, and Qizilbash style.
بازخوانی نظام مدیریت و حفاظت از میراث معماری با ابزار طبقه بندی در کشورهای شرق و آسیای مرکزی
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۵
۳۸۸-۳۶۱
حوزههای تخصصی:
مدیریت میراث معماری امروزه با توجه به گستردگی آثار، محدودیت منابع مالی، تهدیدهای ناشی از توسعه و تغییر در مفاهیم و ارزش های اجتماعی، همواره با چالش های فراوانی روبه روست؛ بر این اساس وجود اصولی جامع برای مدیریت یکپارچه و اولویت بندی حفاظت ضروری است. اغلب کشورهای توسعه یافته یا درحال توسعه منطقه در زمینه طبقه بندی آثار میراث فرهنگی غیرمنقول به عنوان ابزاری برای مدیریت و حفاظت به چارچوبی منطقی دست یافته اند، ولی در ایران تاکنون سیاست و رویکردی مستقل در این زمینه ارائه نشده است. این پژوهش سعی دارد ازطریق بازخوانی قوانین اساسی، دستورالعمل های ملی و تجربیات کشورهای حوزه مشترک فرهنگی ایران در شرق و آسیای مرکزی، مفاهیم نظری در زمینه نظام طبقه بندی را توسعه دهد. پرسش اساسی، انواع رویکردها، مراتب طبقه بندی و چگونگی ارزیابی آثار در فرآیند تصمیم گیری کشورهای منطقه است. با توجه به ماهیت موضوع، رویکرد پژوهش کیفی است و با روش مطالعه اسنادی و سندپژوهی، ابتدا سیاست ها و اقدامات، بررسی و نظم دهی شده اند و سپس تحلیل محتوا به صورت توصیفی- تفسیری و تطبیقی انجام گرفته است. براساس یافته های پژوهش، دستیابی به سازوکاری مناسب در زمینه اولویت بندی سطح حفاظت برای اجرای سیاست های یکپارچه به منظور آگاهی بخشی جوامع محلی و مشارکت اقتصادی، احترام به حقوق مالکین خصوصی و تسهیل در تصمیم گیری های آینده از اساسی ترین اهداف طبقه بندی بوده است. طبقه بندی میراث معماری در نمونه های موردی با رویکردی مدیریتی-حفاظتی در یک سامانه مشخص صورت می گیرد. در این فرآیند پس از شناسایی جامع و لیست برداری آثار، براساس معیارهای اهمیت فرهنگی، تاریخی، معماری، ارزش های برجسته و منحصربه فرد بودن، اصالت و یکپارچگی، ویژگی های زیبایی شناختی و درمعرض خطر بودن، توسط شورای مشورتی با حضور مسئولین، متولیان، متخصصان، مالکین و جوامع ذی نفع، ارزیابی و سطح آن ها تعیین می شود. در این کشورها، طبقه بندی، به عنوان ابزاری برای تبیین شیوه مدیریت و سطح حفاظتی آثار درنظر گرفته شده است.
محوطه های عصرآهن دامنه های غربی کوه ساوالان براساس بررسی مسیر ایل راه های ایلات شاهسون
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۳
۱۵۹-۱۳۱
حوزههای تخصصی:
از حدود اواخر عصرمفرغ جدید و شروع عصرآهن، نواحی شرقی شمال غرب ایران درگیر یکسری مهاجرت های قومی گسترده ای می شود که پیش تر از آن، دامنه این مهاجرت ها به نواحی قفقاز رسیده بود. گذرگاه های موجود در رشته کوه های قفقاز، این مهاجرت ها را به سمت دشت مشگین شهر و اردبیل و نواحی مرتفع و سرسبز ساوالان هدایت نمودند. بدون شک، مهاجران کوچ رو در طول چندین سده مهاجرت در طول مسیرها، یکسری ایل راه های کم خطر و سهل الوصولی را پیدا کرده بودند که دائم در طول آن ها به تردد می پرداختند. این مسیرها علاوه بر این که از منابع آبی همیشگی گذر می کردند، امکان استفاده از اتراق گاه های موقتی در طول مسیر را نیز مهیا می نمودند. تردد دائمی در طول این مسیر باعث شده تا محوطه های گورستانی بی شماری در طول آن برجای بماند. امروزه، ایلات شاهسون استان اردبیل، بخشی از این ایل راه های باستانی را به ارث برده و دائم از آن استفاده می کنند. انطباق مسیر ایلات شاهسون با پراکنش خطی محوطه های عصرآهن بر روی آن ها، چنین فرضیه ای را به اثبات می رساند. در پژوهش حاضر که به واسطه بررسی های میدانی با رویکرد قوم باستان شناسی در نواحی غربی دشت مشگین شهر و دامنه های غربی و شمال غربی ساوالان انجام گرفته است، چرایی و چگونگی انطباق مسیرهای باستانی اقوام کوچروی عصرآهن با ایل راه های کنونی ایلات شاهسون، بحث و بررسی شده است. وسعت محوطه های عصرآهن قرارگرفته در مسیر ایل راه های ایلات شاهسون، چگونگی پراکنش محوطه ها در محل ییلاق های دامنه های غربی ساوالان و تعیین مهم ترین و اصلی ترین ایل راه های باستانی براساس پراکنش محوطه ها و وسعت آن ها از دیگر موضوعاتی است که در این پژوهش بدان پرداخته شده است. نتایج بررسی و تحلیل داده های موجود، نشانگر انطباق کامل نحوه پراکنش محوطه های عصرآهن با خط طولی مسیر ایل های عشایر شاهسون است. اکثر محوطه های شناسایی شده در طول ایل راه ها از نوع گورستان است که وسعت آن ها در محل ییلاق ها نسبت به نقاط دیگر بسیار بیشتر است.
زمینه ها و بنیان های کلاسیکِ تاریخ فرهنگی جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
41 - 69
حوزههای تخصصی:
تاریخ فرهنگی یکی از انواع و شاخه های دانش تاریخ است که در طول سده بیستم میلادی به تدریج شکل گرفت و گسترش یافت. تاریخ فرهنگی به طور مشخص به موضوع شدنِ «فرهنگ» در تاریخ یا داشتن رویکردی فرهنگ گرا به تاریخ اشاره دارد. پیدایش و تکامل تاریخ فرهنگی طی مراحل مختلفی صورت گرفت. امروزه شکل مسلط این گونه از دانش تاریخ، «تاریخ فرهنگی جدید» (NCH) است که در طول دهه 80 میلادی پدید آمد و خیلی زود به یکی از پررونق ترین حوزه های پژوهشی تاریخ بدل شد، اما با وجود داشتن صفت «جدید»، این گونه از دانش تاریخ بر زمینه ها و بنیان های کلاسیکی مبتنی بود که بدون آگاهی از آن، شناخت تاریخ فرهنگی جدید نیز میسر نخواهد بود؛ با این وصف در این مقاله بدون واردشدن به مجادلات مربوط به تشریح و توضیح مفهوم تاریخ فرهنگی جدید، به دنبال پاسخ به این پرسش اصلی هستیم که مهم ترین زمینه ها و بنیان های کلاسیک تاریخ فرهنگی جدید کدام اند؟ بر پایه یافته های پژوهش، بنیان های کلاسیک تاریخ فرهنگی جدید هم از جنبه معرفت شناسی و هم از جنبه روش شناسی قابل شناسایی اند؛ از جنبه معرفت شناسی، تاریخ فرهنگی جدید بر تمایز اساسی استوار است که در قرن نوزدهم میان علوم طبیعی و علوم روحی/ فرهنگی نهاده شد. از منظر روش شناسی نیز تاریخ فرهنگی جدید مبتنی بر روش های تفسیری هرمنوتیکی است که از اواخر سده هجدهم و سراسر سده نوزدهم از سوی نظریه پردازان علوم فرهنگی تئوریزه شد؛ همچنین مورخان بزرگ فرهنگی در سده نوزده و ابتدای سده بیستم نظیر بورکهارت، هویزینگا، وِبر و دیگران آثار کلاسیکی در تاریخ فرهنگی پدید آوردند که همگی زمینه ای تاریخی برای ظهور تاریخ فرهنگی جدید فراهم کردند.
الگوی اسکان اعراب مسلمان در ایران و بازتاب آن در زمین داری و مناسبات ملکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با ورود اعراب مسلمان به ایران در پی فتوح اسلامی، اسکان آنها از نظر مکان یابی، ارتباط و تعامل آنها با بومیان ایرانی اهمیت به سزائی یافت. مهاجرت اعراب به ایران در سده نخست اسلامی، در مسئله مالکیت زمین و نحوه بهره برداری و اداره آن تحولات عمیقی به وجود آورد که در برخی موارد با با سنت های ملکی ایران و یا موازین فقهی اسلام مطابق بود، امّا در بسیاری موارد در تضّاد با این اصول شمرده می شد. پرسش اصلی مقاله این است که اسکان اعراب فاتح در ایران چه تحولاتی در مناسبات زمینداری و حقوق مالکیت زمین به وجود آورد؟ برای پاسخ به این پرسش به شیوه تبیین داده های تاریخی پرداخته شده و دستاورد این پژوهش نشان می دهد که اعراب در سه قرن نخست اسلامی، برای جاری کردن قواعد شرع اسلام در سنت ها و قوانین ملکی ایران تلاش زیادی به کار بستند، اما چالش های بسیاری نیز پیش روی خود داشتند و این چالش ها تا قرن های بعد ادامه یافت.