فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۲٬۰۴۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
The aim of the current research was to design and validate an electronic learning environment model based on educational neuroscience (knowledge of the mind, brain and education). The method of this mixed research was an exploratory design. First, various sources were examined and the components of the cognitive educational model were determined using the content analysis method. Then, using the Delphi method and the opinions of the judges, the components were finally approved. The statistical population in the content analysis section consisted of experts in the field of educational neuroscience, written and electronic documents and resources from domestic and foreign databases, and in the Delphi section, experts in the field of educational technology and distance learning. To search for and find all the articles related to e-learning based on neuroscience, a systematic review method was used to identify, review, evaluate and analyze the articles. This systematic review was carried out using the prism method.The selection of samples in both sections was purposeful and in the content analysis section there were 22 specialists and experts for interviews and in the Delphi section there were 15 specialists from different universities and institutions in Iran, the Netherlands and AmericThe analysis of the data obtained from the qualitative interview was also done using the inductive content analysis method and in the Delphi section using descriptive and inferential statistical methods. According to the content analysis, six categories of attention, Generation and communication, Emotion, Spacing learning, Individual-environmental factors and social factors were obtained. Also, 17 sub-components were extracted for the main classes. After analyzing the content and extracting the codes, the components and sub-components were presented in the form of a template. The results of internal validation based on experts' opinion have shown that the provided educational model has high internal validity and has the necessary effectiveness for teaching fifth grade students
تاثیر منتورینگ الکترونیکی بر بهبود عملکرد کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۸
32 - 65
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال طراحی دوره ای بر پایه منتورینگ الکترونیکی به منظور بهبود عملکرد کارکنان شرکت پالایش نفت تهران بوده است. در این تحقیق از روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون دو گروهی استفاده شد.جامعه پژوهشی کلیه کارکنان بخش آتشنشانی پالایشگاه نفت تهران به تعداد ۸۰ نفر بودند ونمونه مورد مطالعه با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد و تعداد 64نفر به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند.برای سنجش عملکرد کارکنان، از پرسشنامه با مقیاس لیکرت و همچنین آزمون عملی استفاده شد. با مطالعه اسناد، مدارک و همچنین مصاحبه های تخصصی برگزار شده، یک پرسشنامه 31سوالی در خصوص تاثیر منتورینگ الکترونیکی بر روی عملکرد کارکنان تهیه شد.پروتکل اجرایی پژوهش به این صورت بودکه ابتدا دوره آموزشی بر مبنای مؤلفه های منتورینگ الکترونیکی طراحی شد.پیش آزمون در قالب پرسشنامه وهمچنین آزمون عملی برای هر دو گروه آزمایش و کنترل اجرا شد. دوره آموزشی طراحی شده برای گروه آزمایش اجرا شد و برای گروه کنترل نیز دوره آموزشی به شیوه حضوری و به سبک همیشگی اجرا گردید. سپس پس آزمون از هر دو گروه گرفته شد. در آخر از آمار توصیفی (فراوانی،درصدفراوانی،میانگین،انحراف معیار،حداقل،حداکثر،کجی وکشیدگی) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس) برای اعتباریابی بیرونی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که گروه منتورینگ الکترونیکی در ابعاد توانایی، ابتکار، محیط و پیشرفت به طور معنی داری از نمرات منتورینگ حضوری بالاتر بود ولی در مولفه های مشوق و ارزشیابی و بازخورد، نمرات گروه منتورینگ حضوری به طور معنی داری بالاتر بود و در بعد کمک هم تفاوت چندانی بین دو گروه دیده نشد
عوامل مؤثر در طراحی مدل آموزش مجازی مدیران مدارس فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزش های الکترونیکی می تواند نقشی اساسی در آینده نزدیک برای رشد و توسعه کشور داشته باش د. هدف از تحقیق حاضر، نگاهی به عوامل موثر در طراحی مدل آموزش مجازی مدیران مدارس استان فارس است. جهت تحقق اهداف پژوهش از روش کیفی استفاده شده است از این رو با 23 نفر از اساتید دانشگاهی و نخبگان استان فارس در نیمه اول سال 1400 مصاحبه نیمه ساختاریافته عمیق به همراه سوالات باز صورت پذیرفته است. تحلیل داده ها براساس نظریه داده بنیاد پس از انجام کدگذاری در سه مرحله باز، محوری و انتخابی، مبین 93 (کد گذاری باز) عامل مؤثر در طراحی مدل آموزش مجازی مدیران مدارس فارس بود. مفاهیم به دست آمده در مرحله کدگذاری محوری به 17 مفهوم و در مرحله کدگذاری انتخابی در 6 مفهوم: بینش، مدیریت، بافت و محیط، فضای مجازی، محتوا و اطلاعات و فناوری که در یافته ها به صورت الگوی توصیفی ارائه شده است، طبقه بندی شدند. برای سنجش پایایی در این پژوهش از روش «پایایی بازآزمون » استفاده شد که به میزان سازگاری طبقه بندی داده ها در طول زمان اشاره دارد. اهتمام به یافته های نهایی این پژوهش، راهبردهای اجرایی موفقیت آمیزی در آموزش مجازی مدیران مدارس ارائه می نماید که راه گشای وضعیت امروز مدیران است و تأثیر مثبت بر نقش علمی آنان دارد.
امکان سنجی اجرای برنامه درسی توسعه حرفه ای موثر معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر با هدف امکان سنجی اجرای برنامه درسی توسعه حرفه ای موثر معلمان در نظام آموزشی ایران صورت گرفته است.
روش شناسی پژوهش: این پژوهش از نظر نوع کاربردی و به لحاظ روش پژوهش کیفی (نظریه داده بنیاد کلاسیک یا گلیزری) بود و در سال 1400 انجام شد. جامعه آماری شامل صاحبنظران و مربیان در زمینه توسعه حرفه ای معلمان و شیوه انتخاب آن ها هدفمند و از نوع گلوله برفی بود. برای انتخاب شرکت کنندگان در تحقیق دو ملاک تخصص علمی و تجربه عملی در حیطه آموزش معلمان تعیین شد. گرداوری اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند و بازپاسخ صورت گرفت و پس از انجام 21 مصاحبه، مقوله ها تکراری و اشباع نظری حاصل گردید. داده های پژوهش نیز از طریق فرایند رمزگذاری مبتنی بر طرح گلیزری نظریه داده بنیاد تحلیل و مقوله سازی شد. برای تأمین روایی و پایایی نیز از رویکرد لینکلن و گوبا شامل: قابل قبول بودن، انتقال پذیری، اطمینان پذیری و تأییدپذیری استفاده شد.
یافته ها: نتایج در قالب الگوی مفهومی بدین صورت شکل گرفت: ضرورتها (تحقق اهداف نظام آموزشی، به روزرسانی قابلیت های معلم، پیچیده و منعطف بودن نقش معلم، اصلاح گری، بالندگی معلمان و بهبود یادگیری دانش آموزان)، عوامل موثر (شخصی و محیطی)، موانع (اهمیت و اولویت، کمیت و کیفیت و زمان) و نتایج (معلمان، برنامه ها و دانش آموزان).
بحث و نتیجه گیری: در صورتی که برنامه درسی توسعه حرفه ای معلمان به شکل موثری طراحی و اجرا شود موجب به روزرسانی قابلیت های معلمان و بالندگی فردی و جمعی آنان خواهد شد که این امر بهبود یادگیری دانش آموزان و در نهایت تحقق اهداف نظام آموزشی را در پی خواهد داشت.
شناسایی ابعاد و مؤلفه های مدل تدریس اثربخش در مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر شناسایی ابعاد و مؤلفه های مدل تدریس اثربخش در مقطع ابتدایی است.این پژوهش به صورت کیفی و به روش تحلیل مضمون انجام شده. مشارکت کنندگان در این پژوهش، معلمین شاغل در آموزش وپرورش استان فارس با سابقه حداقل 15 سال و دارای مدرک کارشناسی ارشد و بالاتر می باشد. انتخاب افراد به روش نمونه گیری هدفمند با ملاک سابقه تدریس در دوره تحصیلی ابتدایی انجام گرفت. نمونه گیری با مشارکت 18 نفر از صاحب نظران و خبرگان صورت گرفت. ابزار جمع آوری داده ها، شامل دو بخش، بررسی و کنکاش اسناد بالادستی در بخش کتابخانه ای و مصاحبه نیمه ساختاریافته در بخش میدانی می باشد. تجزیه وتحلیل داده ها بر اساس تحلیل مضمون انجام گردید . به منظور حصول اطمینان از روایی، سوالات مصاحبه مورد تائید 3 نفر از معلمین باتجربه آموزش و پروش قرار گرفت.و به منظور سنجش پایایی از ضریب آلفای کرون باخ استفاده گردید که ضریب کلی آن 84% بود.یافته ها نشان داد که مدل تدریس اثربخش شامل 3 مؤلفه اصلی (فردی، تدریس و ارزشیابی، علمی- آموزشی) و 10 شاخص (شخصیتی، ارتباطی، اخلاق حرفه ای، مدیریت کلاس درس، مهارتهای تدریس، ارزیابی و ارزشیابی، فنی و حرفه ای، آموزشی و پژوهشی، آماده سازی و گسترش، حمایت علمی) می باشد.بحث و نتیجه گیری: موضوع تدریس اثربخش در مقطع ابتدایی باید به طور ویژه ای موردتوجه قرار گیرد، همچنین معلمین به عنوان بخش مهمی از جامعه علمی هر کشور، نقش مهمی در تولید علم و دانش دارند، این نقش ایجاب می کند آموزش وپرورش در ابتدا با گزینش و جذب نیروی کارآمد و دادن آموزش ها و مهارت های موردنیاز به معلمین و همچنین درک واقعی نیازهای معلمین خود و با شناخت و آگاهی لازم، منابع موردنیاز آنان را تأمین و راه دسترسی به آن را فراهم سازند و زمینه رشد و تعالی معلمین را فراهم نماید، زیرا اگر معلمین از تدریس مطلوبی برخوردار باشند، آنگاه می توان به ارتقای کیفیت فعالیت ها و مأموریت های آموزش وپرورش امید داشت.
شناسایی راهبردهای به اشتراک گذاری تجارب مدیریتی در مدارس ابتدایی به شیوه پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: با توجه به اینکه الگویی بومی برای به اشتراک گذاری تجارب مدیریتی برای مدیران مدارس دوره ابتدایی در دسترس نیست و این در حالی است که این دسته از مدیران بطور جدی برای ارتقای سطح تجارب مدیریتی خود به چنین الگویی نیازمندند. از این رو، هدف تحقیق حاضر شناسایی راهبردهای به اشتراک گذاری تجارب مدیریت در مدارس ابتدایی بوده است.روش شناسی پژوهش: روش تحقیق کیفی-پدیدارشناسی بوده است. محیط پژوهش شامل کلیه مدیران مدارس ابتدایی بالای 25 سال سابقه بود که به شیوه نمونه گیری هدفمند تا حد اشباع نمونه گیری تا 29 نفر ادامه یافت. برای حمع آوری داده های مورد نیاز از مصاحبه عمیق استفاده شد. تحلیل داده ها به شیوه کُدگذاری، باز، محوری و انتخابی صورت پذیرفته است.یافته ها: بطور کلی یافته های تحقیق نشان داد،253 کُد باز،10 کُد انتخابی(امنیت شغلی، اعتماد سازمانی، انگیزه شغلی، مدیریت دانش، بازنگری در ارزشیابی، تعهد سازمانی، درگیری شغلی، جوّ سازمانی باز، همکاری های گروهی، یادگیری سازمانی) و 29 کُد محوری(یادگیری مدلهای مدیریتی، یادگیری فرانیدها، یادگیری روشهای نوین، همکاری برای بهبود، همکاری برای جستجوی منابع، همکاری برای یکپارچه سازی، انگیزه رشد و پیشرفت مدرسه، انگیزه فردی، انگیزه اجتماعی، ارزشیابی مشارکت مدیران، ارزشیابی رهبری یادگیری، ارزشیابی فرایند مدرسه داری، ذخیره سازی دانش، سازماندهی دانش، تسهیم دانش، اعتماد به سازمان، اعتماد به همکاران، اعتماد به شغل، تعهد هنجاری، تعهد عاطفی، تعهد مستمر، ارتباط آزادانه با یکدیگر، غیر رسمی بودن، تفویض اختیار، کمال طلبی، الهام گرفتن از محیط، ایجاد ثبات شغلی، اعتبار سازی شغلی، آرامش شغلی) در رابطه با راهبردهای به اشتراک گذاری تجربیات مدیران مدارس استخراج گردید.بحث و نتیجه گیری: مدیریت مدارس ابتدایی مهمترین دوره آموزشی برای کودکان است و لذا نیازمند برطرف سازی نقاط ضعف آنها از سویی و و رشد، پیشرفت و ارتقای آنها از سویی دیگر است.اشتراک گذاری تجربیات مدیران مدارس ابتدایی از راهبردهای مهمی است که موجب بهبود کیفیت مدارس ابتدایی از جوانب محتلف می شود.
راه حل های بهبود ارزشیابی تکوینی در محیط های یادگیری الکترونیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: ارزشیابی و بخصوص ارزشیابی تکوینی در یادگیری الکترونیکی دارای نقاط ضعف و آسیب هایی است که نیازمند ارائه راه حل هایی جهت بهبود آن است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف ارائه راه حل هایی جهت بهبود ارزشیابی تکوینی در محیط های یادگیری الکترونیکی انجام گرفت.روش شناسی پژوهش: روش این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ نحوه گردآوری اطلاعات از نوع کیفی بود. شرکت کنندگان در پژوهش نیز شامل اساتید مراکز یادگیری الکترونیکی دانشگاه های سطح شهر تهران بود که 13 نفر از آن ها با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها نیز مصاحبه نیمه ساختارمند بود. همچنین جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش کدگذاری تحلیل مضمون استفاده گردید.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که اساتید مراکز یادگیری الکترونیکی جهت بهبود ارزشیابی تکوینی در نظام یادگیری الکترونیکی 10 راه حل اصلی ارائه کردند که عبارتند از: «بکارگیری ابزارهای مختلف ارزشیابی تکوینی»، «بازخورددهی مناسب»، «احراز هویت دانشجویان»، «استفاده اثربخش از ارائه های کلاسی»، «مدیریت تکالیف و فعالیت ها»، «اجرای مؤثر آزمون های آنلاین»، «مدیریت بحث های کلاسی»، «تهیه برنامه ارزشیابی دانشجویان»، «مدیریت تمرین ها و پروژه ها»، و «گزارش گیری تحلیلی و مقایسه ای». بحث و نتیجه گیری: بهبود ارزشیابی تکوینی در نظام یادگیری الکترونیکی مستلزم توجه و بررسی مستمر آن است و شناسایی چنین راه حل هایی ضمن شناسایی نقاط ضعف و قوت، فرصت اصلاح و بهبود یادگیری که هدف اصلی ارزشیابی تکوینی است را فراهم می آورد.
Pedagogically Centered Leadership in Primary Schools: An Application of Descriptive Phenomenology(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۱۱, Issue ۴, Winter ۲۰۲۳
76 - 108
حوزههای تخصصی:
This research mainly aimed to identify the indicators of pedagogically-centered leadership in Sanandaj primary schools, which was conducted using a qualitative research approach and a descriptive phenomenology strategy. The two main questions raised in the research were as follows. According to the mentalities and experiences of the participants, what are the meanings and indicators of pedagogically-centered leadership in Iranian elementary schools? What characteristics can make pedagogically-centered leaders separate and unique leader from other educational leaders? The current research is developmental-applied in terms of purpose and qualitative in terms of approach, which was conducted using a descriptive phenomenology strategy. To collect data, 18 primary school principals were selected by purposive sampling and interviewed through three-stage phenomenological interview protocols. Their perspectives and experiences were investigated during the interviews. After conducting the interviews, the data were first manually analyzed, and then by MAXqda 2020 software, based on three-stage thematic analysis (basic, organizing, and global) of Attride-Stirling, analyzed. As the result of data analysis, 90 initial codes, 42 basic themes, 18 organizing themes, and finally, 8 global themes were specified. Also, four distinctive characteristics were identified as unique features of a pedagogically-centered leader: participation-seeker, activist of social justice and equal opportunities, valuing subcultures, and leader of leaders. Findings implicitly indicated that the implementation of this style of leadership in schools requires major changes in the mental paradigms of school community members. These changes include changing the paradigm of playing fixed roles to flexible ones, changing the paradigm of management to leadership, changing the paradigm of bureaucracy to specialization, changing the paradigm of teaching-centered to learning-centered, changing the paradigm of parental participation to parental involvement, and changing the paradigm of knowledge transfer to knowledge creation in students
تدوین الگو مدیریت ارزیابی درونی در دانشگاه آزاد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف:. دانشگاه ها برای پاسخگویی به انتظارات و نیازهای جامعه با روشی کارآمد، تحت فشار روز افزون قرار گرفته اند، این امر با توجه به هزینه هایی که دانشگاه ها به جامعه و دولت تحمیل می کنند و نیز با توجه به ارتباط کیفیت دانشگاه ها با کیفیت کلی جامعه، از پیچیدگی ویژه ای برخوردار است .این مطالعه با هدف تدوین مدل مدیریت ارزیابی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت انجام گرفت.
روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات کیفی با استفاده از روش پدیدارشناسی بوده است حوزه پژوهش، در برگیرنده استادان، صاحب نظران، متخصصان و خبرگانی بود که در ارتباط با مدیریت ارزیابی درونی در دانشگاه آزاد اسلامی تجربه داشته اند و دارای تألیفات و سوابق پژوهشی مرتبط در این زمینه هستند. برای تعیین حجم نمونه، از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. به منظور گردآوری داده ها از مصاحبه نیم ساختار یافته ( تا رسیدن به مرحله اشباع نظری) و جهت تحلیل داده ها از نرم افزار N-Vivo (نرم افزاری برای تحلیل داده های کیفی ) با روش تحلیل مضمون استفاده گردید.
یافته ها: بر اساس یافته های تحقیق تعداد 7 مضمون اصلی اهداف-رسالت ها، ساختار سازمانی و مدیریت، عامل هیات علمی، عامل دانشجویان، برنامه های آموزشی-درسی، امکانات و منابع آموزشی-پژوهشی برای مدل تحقیق شناسایی گردید.
نتیجه گیری: توجه به اهمیت ارزیابی درونی در ارتقای بهبود کیفیت و توسعه نظام دانشگاهی، استقرار و استمرار نظام ارزیابی درونی در دانشگاه امر مهمی است و ناگزیر انجام این مهم، همکاری همه جانبه اعضای هیئت علمی دانشگاه را می طلبد.
بررسی نقش رهبری تحولی و تبادلی در ارتقاء اعتماد سازمانی اعضای هیأت علمی به منظور ارایه مدل مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی نقش رهبری تحولی و تبادلی در ارتقاء اعتماد سازمانی اعضای هیأت علمی واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی استان مازندارن جهت ارایه مدل انجام شده است. روش پژوهش توصیفی- پیمایشی و از نظر هدف کاربردی بوده است. جامعه آماری پژوهش را اعضای هیأت علمی واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی استان مازندارن به تعداد آنها 850 نفر تشکیل دادند. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 265 نفر برآورد و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای تعیین گردید. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه استاندارد سبک های رهبری تحولی و تبادلی باس و آولیو (1996) و پرسشنامه استاندارد اعتماد سازمانی مارتینز (2002) با طیف پنج درجه ای لیکرت بوده است. پایایی ابزار پس از اجرای مقدماتی در نمونه ای 30 نفری ارزیابی شد که ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه رهبری تحولی و تبادلی و اعتماد سازمانی به ترتیب 84/0 ، 78/0 به دست آمد. داده های گردآوری شده از طریق نرم افزار آماری SPSS و AMOS در دو بخش آمار توصیفی شامل (میانگین، انحراف معیار، جداول، نمودارها) و آمار استنباطی شامل (مدل سازی معادلات ساختاری مبتنی بر تحلیل رگرسیونی،کای دو (χ²) ، تی(t)، آنتروپی) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان داد که در میان چهار مؤلفه رهبری تحولی که در تعامل با اعتماد سازمانی بودند، ملاحظات فردی بیشترین نقش و انگیزش الهام-بخش کمترین نقش را دارا بوده است و در میان چهار مؤلفه رهبری تبادلی که در تعامل با اعتماد سازمانی بودند، مدیریت بر مبنای استثناء غیرفعال بیشترین نقش و مدیریت بر مبنای استثناء فعال کمترین نقش را دارا بوده است. بر اساس مؤلفه های رهبری تحولی و تبادلی که جهت ارتقای اعتماد سازمانی شکل گرفته اند، پژوهشگر به ارایه یک مدل مناسب پرداخت.
طراحی و اعتباریابی پرسشنامۀ رهبری توزیع شده مدارس متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رهبری توزیع شده یکی از نظریه های رایج و پرطرفدار امروزی در محیط های آموزشگاهی است. این نظریه تأثیر زیادی بر بهبود و عملکرد مدارس، اثربخشی معلمان و در نتیجه بازده های دانش آموزان دارد؛ بنابراین، هدف اصلی این پژوهش ساخت و اعتباریابی مقیاسی برای مطالعه در زمینه رهبری توزیع شده در مدارس متوسطه بود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و بر اساس روش گرداوری داده ها توصیفی – همبستگی از نوع تحلیل ماتریس واریانس- کوواریانس است. جامعه آماری شامل کلیه دبیران متوسطه در استان کردستان بود که در مرحله اول تعداد 377 نفر و 6 ماه بعد تعداد 321 نفر به روش نمونه گیری تصادفی از مناطق متفاوت مورد مطالعه قرار گرفتند. داده ها در مرحله اول با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی، با روش تحلیل مؤلفه های اصلی از نوع چرخش ابلیمین مستقیم با نرم افزار spss 23 انجام شد. در مرحله دوم داده ها با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی و از طریق نرم افزار AMOS 23 مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که پرسشنامه مورد نظر برای مطالعه رهبری توزیع شده دارای یک ساختار چهار عاملی شامل: بهبود مدرسه و توسعه حرفه ای معلمان، تعامل مبتنی بر اعتماد، دموکراسی، حمایت همه جانبه است که با استفاده از 25 گزاره مورد سنجش قرار می گیرند. این پرسشنامه تحت عنوان «مقیاس رهبری توزیع شده مدارس متوسطه» نام گزاری شد.
نقش سرمایه اجتماعی و قابلیت یادگیری سازمانی در دانش آفرینی به منظور ارائه الگوی متناسب با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف نقش سرمایه اجتماعی و قابلیت یادگیری سازمانی در دانش آفرینی به منظورارائه الگوی متناسب با آن صورت پذیرفت. این پژوهش بر مبنای هدف، کاربردی و از جنبه روش، آمیخته بود. روش پژوهش در بخش کیفی براساس نظریه داده بنیاد و در بخش کمی از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر در بخش کیفی شامل اساتید و صاحبنظران دانشگاهی در سطح استان کرمانشاه بودند که به روش نمونه گیری هدفمند تعداد 16 نفر انتخاب و مورد مصاحبه قرار گرفتند و در بخش کمی جامعه آماری شامل 4076 نفر از کارکنان دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی استان کرمانشاه بودند که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 343 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. یافته ها نشان داد 4 عامل، شاخص های ساختاری (سیاست گذاری، اصلاح قوانین و مقررات، اصلاح فرایندها، طراحی ساختار، حاکمیت قانون، استقلال دانشگاه، حمایت های سازمانی و ارتباط دانشگاه با محیط)؛ شاخص های مدیریتی (توانمندی مدیران، مدیریت مشارکتی، ایجاد محیط کاری سالم، خلق فرصت های برابر، شایسته سالاری، پرهیز از ظاهرسازی و پاداش و ارتقای شغلی)؛ شاخص های گروهی (مشارکت اجتماعی، کار گروهی، تعامل سازنده اعضاء با یکدگیر، ارتقای کیفیت آموزش، خلق دانش، تشکل ها و انجمن های دانشگاهی و مشارکت در تصمیم گیری) و شاخص های فردی (مسوولیت پذیری، انگیزش، تخصص نیروی انسانی، اعتماد و توانمندی های مثبت شخصیتی) بر سرمایه اجتماعی در دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی تأثیرگذار می باشند. نتایج بخش کمی نشان داد که سرمایه اجتماعی بر دانش آفرینی (146/0 = β 017/3 = t) و قابلیت یادگیری سازمانی(706/0 = β و 572/22 = t) تأثیر دارد و قابلیت یادگیری سازمانی نیز در رابطه بین سرمایه اجتماعی با دانش آفرینی نقش میانجی دارد. با توجه به این یافته های می توان گفت در صورتی که دانشگاه ها به عوامل اصلی سرمایه اجتماعی و تقویت آن در میان کارکنان بپردازند می توان انتظار داشت قابلیت یادگیری سازمانی و دانش آفرینی در دانشگاه ها رشد محسوسی داشته باشد.
ارائه مدل پارادایمی دو سوتوانی سازمانی در نظام آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل پارادایمی دوسوتوانی سازمانی در نظام آموزش وپرورش دولتی ایران به روش کیفی انجام شد . مشارکت کنندگان پژوهش متخصصان و کارشناسان نظام آموزشی ومدیریت آموزشی در کشور بوده است . بر مبنای روش نمونه گیری هدفمند ونمونه گیری نظری (به منظور رسیدن به اشباع نظری ) و با تکنیک مصاحبه ی نیمه ساخت یافته با 17 نفر از متخصصان حوزه آموزش وپرورش و مدیریت آموزشی در کشور مصاحبه انجام شد . یافته های پژوهش بیانگر این بود که توسعه محیط رقابتی و تطور مفهوم بالندگی به عنوان عوامل علی مطرح هستند که بر دوسوتوانی سازمانی در نظام آموزش وپرورش دولتی ایران تأثیر گذاشته و به عبارت دیگر ضرورت دوسوتوانی را توجیه می کنند . وجود رهبران به عنوان استراتژیست تغییر ، فقدان انگیزش در حوزه ی نوآوری ، فقدان دسترسی مستقل به منابع و ساختار غیرقابل انعطاف جزء عوامل زمینه ای شناخته شد . همچنین عواملی مانند جهانی شدن و بینش سازمانی بر راهبردهای تحقق دوسوتوانی که شامل افزایش پهنای باند فردی وسازمانی ، توسعه فراموشی سازمانی و توسعه بازاریابی وجذب مخاطب بوده ، تأثیرگذارند . در صورت تحقق دوسوتوانی سازمانی در نظام آموزشی می توان شاهد پیامدهایی چون بقای سازمانی ، ارتقای سطح رضایت و توسعه ی پایدار بود .
بررسی رابطه ی رهبری سطح پنج و رهبری توزیعی با تعالی سازمانی مدارس بواسطه توانمندسازی ساختاری و روان شناختی معلّمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ی رهبری سطح پنج و رهبری توزیعی با تعالی سازمانی مدارس بواسطه توانمندسازی ساختاری و روان-شناختی معلّمان بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی با تأکید بر معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیّه معلّمان مدارس ابتدایی استان فارس در سال تحصیلی 1400-1399 به تعداد 16264 نفر بودند، با توجّه به طبقات جامعه پژوهش مانند نوع منطقه(برخوردار، نیمه برخوردار و محروم)، تعداد شهرستان/ناحیه(39) و جنسیّت(مرد و زن) به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی و بر مبنای فرمول کوکران نمونه ای به حجم 375 نفر انتخاب شد. جمع آوری داده ها بر اساس پنج پرسشنامه رهبری سطح پنج چم آسمانی، رهبری توزیعی المور، توانمندسازی روان شناختی اسپریتزر، توانمندسازی ساختاری کردنائیج، بخشی زاده و فتح الهی و تعالی سازمانی عمارلو صورت گرفت که ضریب آلفای کرانباخ آن ها به ترتیب: 96/0، 92/0، 94/0، 93/0 و 91/0 به دست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها با به کارگیری دو نرم افزار SPSS و LISREL صورت پذیرفت. نتایج نشان داد که: رهبری سطح پنج رابطه مستقیم، مثبت و معنادار با توانمندسازی روان شناختی و تعالی سازمانی مدارس دارد؛ رهبری سطح پنج بواسطه توانمندسازی روان شناختی رابطه غیرمستقیم، مثبت و معنادار با تعالی سازمانی مدارس دارد؛ رهبری توزیعی رابطه مستقیم، مثبت و معنادار با توانمندسازی ساختاری و تعالی سازمانی مدارس دارد؛ رهبری توزیعی بواسطه توانمندسازی ساختاری رابطه غیرمستقیم، مثبت و معنادار با تعالی سازمانی مدارس دارد. در واقع رهبران سطح پنج و رهبران توزیعی به همراه نقش میانجی توانمندسازی روان شناختی و توانمندسازی ساختاری معلّمان دارای نقش مؤثّری در سرآمدی و تعالی سازمانی مدارس می باشند. بنابراین چنانچه مدیران و رهبران مدارس از راهکارهای رهبری سطح پنج و رهبری توزیعی استفاده نموده و در این فرایند از راهبردهایی مانند توانمندسازی روان شناختی و ساختاری بهره گیرند، می توانند شرایط مساعدی جهت همکاری و مشارکت هر چه بیشتر معلّمان جهت رشد و ارتقاء سطح مدرسه در تمامی ابعاد و تعالی سازمانی مدرسه فراهم کنند.
ارائه مدل مفهومی ارتقاء تعهد سازمانی کارکنان سازمان مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارائه مدل ارتقاء تعهد سازمانی کارکنان سازمان مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی بود. روش پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر روش گردآوری داده ها توصیفی است که با رویکرد پیمایشی مقطعی انجام گرفت و از نظر نوع داده آمیخته اکتشافی (کیفی – کمی) بود. جامعه آماری بخش کمی کلیه کارکنان سازمان مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی (1715 نفر) تشکیل می دادند. روش نمونه گیری در بخش کمی روش تصادفی طبقه ای نسبی بود که برای تعیین حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 314 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. در این پژوهش به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد که ضریب آلفای کرونباخ آن 960/0 به دست آمد. با توجه به سؤال های پژوهش از روش های آمار توصیفی و استنباطی (مدل سازی معادلات ساختاری، تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل عامل تاییدی، تحلیل مسیر، همبستگی پیرسون و t تک نمونه ای) و با استفاده از نرم افزارهای Spss-v21 و Lisrel-V8.8 استفاده شد. نتایج نشان داد که ابعاد ارتقای تعهد سازمانی (فردی، سازمانی و محیطی) و مولفه های آن (احساس مثبت به شغل، تجربیات کاری، انعطاف پذیری، اعتماد، خودمختاری، جو سازمانی، فرهنگ سازمانی، عدالت سازمانی، انگیزه شغلی، امنیت شغلی، پشتیبانی مدیریت، ارتباطات کاری، مهارتهای رهبری، فرصت های شغلی جایگزین، محیط اجتماعی و محیط اقتصادی) بود که با توجه به ابعاد و مولفه ها مدلی ارایه شد که برازش مطلوبی داشت. همه مسیرهای احتمالی مستقیم و غیر مستقیم بین متغیرهای پژوهش مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که اثرات مستقیم متغیرهای شناسایی شده بر ارتقاء تعهد سازمانی در سازمان مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی مورد تأئید قرار گرفته است.
طراحی الگوی پویایی مدرسه برای مدارس ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پویایی مدارس ابتدایی به عنوان یک ابزار مهم برای بالا بردن سطح توانمندی و ارتقای آموزشی از اهمیت بسزایی برخوردار است. بنابراین آموزش و پرورش باید نقش سازشی موجود را به نقش زایشی تغییر داده و برای هریک از دانش آموزان شرایط و موقعیت های پویا فراهم کند و محیط آموزشی را به نحوی مطلوب کنترل کرده تا به سهولت دسترسی به اطلاعات تازه، تسریع در کارها، تغییرات و بهبود مستمر داشته و درنهایت به برآورده شدن انتظارات جدید دانش آموزان بیانجامد..پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها، توصیفی- پیمایشی مبتنی بر رویکرد ترکیبی از نوع اکتشافی متوالی (مدل توسعه تاکسونومی یا طبقه بندی) است. در مرحله اول از روش کیفی مبتنی بر داده ها (داده بنیاد) و تکنیک مصاحبه برای ساخت مدل استفاده شده است. منابع گردآوری داده ها در این بخش شامل مصاحبه نیمه ساختار یافته تاحد اشباع نظری (با 15 نفر) بوده که به داده های متنی تبدیل شده و پس از آن کدگذاری متن با استفاده از این داده ها صورت گرفت و به شناسایی مؤلفه های مدرسه پویا در مدارس ابتدایی و ارائه الگو پرداخته شد. نتایج بخش کیفی، بر اساس ابزار اندازه گیری طبق مؤلفه های شناسایی شده در قالب پرسشنامه 52 سؤالی طراحی گردیده و روایی صوری و محتوایی آن با استفاده از نظر متخصصان تأیید گردید و در نهایت به ضریب پایایی 96% رسید. برای برآورد اعتبار الگوی ارائه شده از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. جامعه ی آماری در بخش کمی اساتید مدیریت آموزشی دانشگاه فرهنگیان و مدیران و معلمان فعال در آموزش ابتدایی و مدارس ابتدایی که مجری طرح مدرسه پویا در مدارس شهر تهران به تعداد 600 نفر بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای بر اساس جدول کرجسی و مورگان 230 نفر تعیین شدند و برای تحلیل داده های کمی از نرم افزار Amos استفاده شد. در بخش کیفی تعداد 15 نفر از صاحب نظران و مطلعین در دو حوزه پویایی مدرسه و مدارس ابتدایی به صورت هدفمند و با استفاده از روش گلوله برفی انتخاب شدند و برای تحلیل داده های کیفی از نرم افزار Atlas.Ti استفاده شد.
توسعه و اعتباریابی الگوی مهارت های مدیریت زمان دوره متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش توسعه و اعتباریابی الگوی مدیریت زمان در دوره متوسطه اول بود. روش تحقیق از لحاظ هدف، کاربردی و توسعه ای، از لحاظ نوع کیفی–کمی می باشد در بخش کیفی به شیوه تحلیل مضمون، گویه های سازنده مهارت های مدیریت زمان از طریق بررسی متون علمی شناسایی شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش متن کاوی بود.برای روایی و پایایی بخش کیفی از تکنیک های قابلیت اعتبار و قایلیت اعتماد و برای بخش کمی از روایی محتوایی و آلفای کرونباخ استفاده شد. داده های پژوهش در بخش کمی با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته مبتنی بر یافته های بخش کیفی از تعداد 325 که به روش نمونه گیری تصادفی از بین معلمان و مدیران مدارس دارای سوابق تحصیلی و تجربی در رشته های روان شناسی ، مشاوره ، مدیریت و برنامه ریزی درسی انتخاب شده بودند گرد آوری و از طریق روش تحلیل عامل تاییدی تحلیل گردید. بر اساس نتایج در بخش کیفی،الگوی مهارت های مدیریت زمان دارای 54 مقوله و 14 مولفه ی آگاهی در مورد نظام شناختی خود، آگاهی در مورد مدیریت زمان،آگاهی در مورد راهبردهای مدیریت زمان،دانش زمینه ای نسبت به مدیریت زمان، نگرش مثبت نسبت به زمان، احساس مسئولیت پذیری، اعتماد به نفس، مقاومت و پشتکار، خودتنظیمی، تفکر سیستمی، تفکر خلاق، تفکر نقاد، انعطاف پذیری، برنامه ریزی، اجرا، ارزشیابی، نظارت و بازنگری و 3 مضمون سازمان دهنده مشتمل بر بعد شناختی، نگرشی و مهارتی مدیریت زمان می باشد که در اعتباریابی کمی نیز توسط معلمان و مدیران دوره متوسطه اول مورد تایید قرار گرفت.
درآمدی بر پارادایم انتقادی در مدیریت آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
180 - 208
حوزههای تخصصی:
مدیریت آموزشی همانند سایر حوزه های دانشگاهی به لحاظ مبانی هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی متأثر از سیر تحول پارادایم های کلان علمی است. اولین مطالعات مدیریت آموزشی بر پایه اندیشه های مکتب تحصل گرایی (اثبات گرایی) در اوایل قرن بیستم شکل گرفت و به دنبال آن پارادایم های تفسیری، انتقادی و پست مدرن به پژوهش های این حوزه راه یافتند. در هر یک از پارادایم های مذکور، پژوهشگران مدیریت آموزشی به پژوهش و تولید متون علمی مبادرت ورزیده-اند. مقاله حاضر با هدف ترویج و کاربست مفاهیم مستخرج از پارادایم انتقادی در حوزه مدیریت آموزشی تنظیم شده و شامل دو بخش است. در بخش نخست، پیشینه و سیر تحول رویکردهای نظری مدیریت آموزشی ذکرشده و در انتها به پارادایم انتقادی در حوزه مدیریت آموزشی اشاره شده است. بخش دوم مقاله به معرفی کتاب «رویکردهای نوین به مدیریت آموزشی؛ الگوها و نویدها»-که توسط ویلیام فاستر در سال 1986 نگارش شده و دکتر علی علاقه بند در سال 1402 آن را ترجمه کرده، اختصاص یافته است. مقاله با طرح برخی از کاربست های پارادایم انتقادی در حوزه مدیریت آموزشی خاتمه می یابد.
The Relationship Between School Principals’ Ethical Leadership Style And Self-Efficacy And Job Involvement of High School Teachers In Sanandaj City(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۱۱, Issue ۲, Summer ۲۰۲۳
46 - 75
حوزههای تخصصی:
Method: This study is practical in terms of purpose, and descriptive correlational in terms of method. The statistical population includes all teachers from second normal secondary schools in the first and second districts of Sanandaj city during the academic year of 2021-2, totalling 686 individuals. A sample size of 343 was selected using a simple random sampling method. Data was collected through three questionnaires: The 10-Item Ethical Leadership Scale by Brown and Trevino (2005), The 12-Item Collective Efficacy Questionnaire by Goddard (2001), and The 9-Item Questionnaire by Schaufeli et al. (2002) utilizing a five-point Likert scale. The face validity of the questionnaires was confirmed through expert opinions, while their construct validity was established by Confirmatory Factor Analysis (CFA). To ensure questionnaire reliability, the Cronbach’s alpha coefficient was utilized. The resulting reliability coefficients for the ethical leadership, self-efficacy, and job involvement questionnaires were 0.91, 0.72, and 0.93, respectively. After verifying that the parametric assumptions were met, the data was analysed using Pearson’s correlation test and structural equation modelling via SPSS software. The results revealed a favourable fit for the research’s structural model, indicating a direct relationship between the ethical leadership style of school managers and teachers’ collective efficacy and job involvement. Furthermore, the ethical leadership status of school managers emerged as a significant predictor for teachers’ levels of collective efficacy and job involvement. These findings suggest that demonstrating ethical leadership behaviours can enhance teachers’ self-efficacy, thereby fostering greater passion and job involvement among them
نقش رهبری آموزشی مدیران در پیش بینی یادگیری حرفه ای معلمان مدارس ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف اصلی این پژوهش، بررسی نقش رهبری آموزشی مدیران مدارس در یادگیری حرفه ای معلمان در مدارس ابتدایی شهر مشهد می باشد.
روش شناسی پژوهش: برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش آمیخته، طرح کمی-کیفی استفاده شد. ابتدا در مرحله کمی، 50 مدرسه ابتدایی (50 مدیر و 236 معلم) در نواحی چهار، پنج و شش شهر مشهد به شیوه نمونه گیری طبقه ای متناسب، نمونه مورد مطالعه را تشکیل دادند. سپس انتخاب نمونه در مرحله کیفی براساس نتایج به دست آمده از مرحله کمی صورت گرفت و شش مدرسه(6 مدیر و 12 معلم) به عنوان نمونه های مورد مطالعه انتخاب شدند. جهت تحلیل داده های کمی از روش تحلیل آماری معادلات ساختاری و تحلیل داده های کیفی از روش تحلیل تفسیری (کدگذاری باز و محوری) استفاده شد.
یافته ها: نتایج تحلیل داده های کمی نشان داد الگوی رهبری آموزشی با یادگیری حرفه ای معلمان رابطه مستقیم و معناداری دارد. نتایج حاصل از تحلیل داده های کیفی نیز حاکی از شناسایی ویژگی های نظر به تعریف مأموریت مدرسه، مدیریت برنامه آموزشی، ارتقای جو یادگیری در مدرسه، دغدغه ارتقا یادگیری دانش آموزان،دغدغه رشد و پرورش همه جانبه و تأمین رفاه و امنیت دانش آموزان، انگیزش معلمان، زمینه یادگیری حرفه ای معلمان، جو همکاری در مدرسه، تغییر در روش تدریس معلمان و الگو بودن مدیر در مدارس مورد مطالعه می باشد.