فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۲٬۰۴۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: نوآوری سازمانی به عنوان یک ابزار مهم برای سازمان ها برای رقابت در محیط رقابتی شناخته شده است. و سازمان ها در تمام جنبه های کسب و کار تلاش می کنند جهت توسعه نوآوری سازمانی، فرآیندهای مدیریت دانش و بهره وری منابع انسانی را به عنوان دارایی های ارزشمند و استراتژیک مورد توجه قرار دهند. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر فرآیندهای مدیریت دانش بر نوآوری سازمانی با نقش میانجی بهره وری منابع انسانی بوده است. روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی- پیمایشی بوده است. جامعه آماری کارکنان شرکت سرمایه گذاری تدبیر و شرکت های زیرمجموعه به تعداد 270 نفر بوده است که از طریق فرمول کوکران 158 نفر نمونه به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه استاندارد فرآیند های مدیریت دانش، نوآوری سازمانی و بهره وری منابع انسانی از شجیتا و همکاران (Shujahata et al, 2019) استفاده شده است که روایی آن از طریق محتوایی و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ به ترتیب 785/0، 768/0 و 805/0 مورد تایید قرار گرفته است. یافته ها: داده های به دست آمده با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری نرم افزار اسمارت پی. ال اس مورد تحلیل قرار گرفت . نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که فرآیندهای مدیریت دانش بر نوآوری سازمانی و بهره وری منابع انسانی تاثیر مثبت و معنادار دارد، همچنین نقش میانجی بهره وری منابع انسانی بین فرآیندهای مدیریت دانش و نوآوری سازمانی تایید شد.
شناسایی ابعاد، مولفه ها و عوامل تاثیرگذار بهسازی منابع انسانی با توجه به رویکرد رهبری تحول گرا در سازمان آموزش و پرورش استان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : هدف از اجرای این پژوهش شناسایی ابعاد و مولفه ها و عوامل بهسازی منابع انسانی با رویکرد رهبری تحول گرا درسازمان آموزش و پرورش استان تهران بود. روش شناسی: روش پژوهش کیفی بود. جامعه آماری این پژوهش را خبرگان و متخصصان حوزه منابع انسانی تشکیل دادند و با توجه به نظر اشتراوس و کوربین(25-10)، پس از مصاحبه با نفر شانزدهم اشباع نظری صورت گرفت. جمع آوری داده ها با استفاده از نظریه داده بنیاد و پس از انجام مصاحبه نیمه ساختار با خبرگان، از طریق کدگذاری های باز شناسایی شده و کدگذاری محوری و انتخابی و با استفاده از تکنیک آنتروپی شانون صورت گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک نرم افزار MAXQDA صورت پذیرفت. یافته ها: در نهایت در 2 بعد فردی و سازمانی 11 مولفه (به شرح زیر) و 28 شاخص شناسایی شدند: فرهنگ تعهدآفرینی(0403/)، عدالت محوری(0436/)، رهبری اخلاقی تحول گرا(0451/)، مسوولیت پذیری(0432/)، نگرش فردی(0413/) ، ارتباطات فردی(0472/) ، سازگاری شغلی(0521/) ،یادگیری حرفه ای (0419/) ، ارزیابی عملکرد(0462/) ، سیاست های حمایتی(0461/) ، جو اخلاقی (0438/) . نتیجه گیری: نتایج نشان داد که دو بعد فردی و سازمانی و 11 مولفه ذکر شده ،عواملی هستند که می توانند در بهسازی منابع انسانی سازمان آموزش و پرورش تهران موثر باشند.
سیاست گذاری در حوزه فناوری و نوآوری و نقش نظام آموزشی در آن
حوزههای تخصصی:
فناوری، علم و نوآوری عرصه های جدیدی هستند که در توسعه و پیشرفت جوامع نقش حیاتی را ایفا می کنند. سیاست گذاری فناوری و نوآوری سیاست گذاری است که غالباً هدفمند بوده و در راستای به کارگیری و توسعه فناوری، دانش و نوآوری در سازمان ها، صنایع و کشوراست، که عمده هدف آن توسعه اقتصادی و بهره روری است. این سیاست گذاری شامل مفاهیم بهم پیوسته فناوری، علم و نوآوری است. این سیاست گذاری علاوه بر ابزارها و رویکردهایی که مانند نظام نوآوری و هوشمندی راهبردی دارد، عناصر تعیین کننده ی دیگری مانند خرده نظام ها دارد که بازیگران اصلی یا به عبارتی نقش آفرینان آن هستند. یکی از مهمترین این بازیگران کلیدی نظام آموزشی است که می تواند در توسعه فناوری و نوآوری و سیاست گذاری مربوط به آن نقش کلیدی بازی کند. بنابراین در این پژوهش به شناخت و مرور سیاست گذاری فناوری و نوآوری، ابزارها و رویکرد های آن و نقش نظام آموزشی در سیاستگذاری فناوری و نوآوری و راهکارهایی برای تسریع این فرآیند پرداخته می شود
واکاوی مفهوم برنامه درسی
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی ابعاد چندگانه مفهوم برنامه درسی، تعریف ویژگی های و کارکردهای آن و درنهایت ارائه یک تعریف مفهومی از برنامه ریزی می باشد. برای مشخص کردن ویژگی های تعریفی مفهوم برنامه درسی از روش هشت مرحله ای تحلیل مفهوم واکر و آوانت (2011) استفاده شد. حاصل جستجوی پایگاه داده های انگلیسی ERIC با کلید واژه curriculum و پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران (IranDOC) و بانک اطلاعات نشریات کشور (Magiran) وپایگاه دیجیتال اداره کتابخانه سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی با کلید واژه برنامه درسی بدون محدودیت زمانی بود.بر اساس یافته ها برنامه، برنامه ریزی و برنامه درسی تعریف شد و ابعاد آن در یک مدل با سه سطح ماکرو ، مزو و میکرو مشخص شد.
Identifying Behaviors and Dimensions of Teaching-Learning Leadership of Elementary School Principals: A Qualitative Research(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۹, Issue ۴, Winter ۲۰۲۲
147 - 133
حوزههای تخصصی:
یک جماع کلی در مورد نیاز به حضور مراکزی است که کیفیت یاددهی را بهبود می بخشد. رهبری آموزشی یک فعالیت جامع است که فرصت های را برای پیشرفت حرفه ای معلم و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان می کند. در یادداشت چگونه معلمان می روند دهی-یادگیری را بهبود بخشید، مدیریت آموزشی را از سایر مدل های رهبری در سازمان ها متمایز می کند. برنامه درسی و محیط آموزشی برای مدرسه مدرسه، برنامه درسی و محیط زیست می کنند. این پژوهش از نوع کیفی از نوع توصیفی اکتشافی بود. برای شناسایی رفتارها و رهبری آموزشی از تحلیل موضوعی و شبکه مضامین استفاده شد. به منظور جمع آوری و شناسایی موضوعات، مبانی نظری و نظرات متخصصان این حوزه با تحلیل منابع متون در سال های 1990 تا 2018 منتشر شده است که در پایگاه های اطلاعاتی منتشر شده است، و کدگذاری شده است. با توجه به تعداد منابع، از آنها بر اساس معیارهای نمونه انتخاب شدند. برای تحلیل موضوعی از تحقیق کیفی از نرم افزار MAXqda استفاده شد. یافته ها از آن است که رهبری آموزشی دارای، 25 مؤلفه و 177 رفتار است که در آن تعریف هشتم مدرسه، نظارت بر مدرسه، اقدام، رشد حرفه ای معلم، مراقبت، نظارت بر روند بعد یادی-یادگیری، رهبری توزیعی است. و مدیریت برنامه درسی برای تحلیل موضوعی از تحقیق کیفی از نرم افزار MAXqda استفاده شد. یافته ها از آن است که رهبری آموزشی دارای، 25 مؤلفه و 177 رفتار است که در آن تعریف هشتم مدرسه، نظارت بر مدرسه، اقدام، رشد حرفه ای معلم، مراقبت، نظارت بر روند بعد یادی-یادگیری، رهبری توزیعی است. و مدیریت برنامه درسی برای تحلیل موضوعی از تحقیق کیفی از نرم افزار MAXqda استفاده شد. یافته ها از آن است که رهبری آموزشی دارای، 25 مؤلفه و 177 رفتار است که در آن تعبیر مدرسه، نظارت بر مدرسه هشت، اقدام، رشد حرفه ای معلم، مراقبت، نظارت بر روند بعد یادی-یادگیری، رهبری مدیریتی است. و مدیریت برنامه درسی
شناسایی عوامل موثر در تصمیم گیری های غیرمتمرکز مدیران آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف :در نظام های آموزشی نا متمرکز، تصمیم گیری از طریق نهادهای قانونگذار، شوراهای منتخب مردمی و هیئتهای امنا عملی می شود. هدف اصلی این تحقیق شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر بر تصمیم گیری های غیر متمرکز مدیران آموزش و پرورش است.
روش شناسی :این پژوهش از نوع کاربردی و به صورت کیفی انجام شده است. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه های نیمه ساختاریافته و پرسشنامه بود که روایی آن توسط اساتید و کارشناسان به صورت محتوایی مورد تائید قرار گرفت و پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 87/0 محاسبه شد.تجزیه و تحلیل به صورت کیفی که به شناسایی عوامل موثر بر تصمیم گیری غیرمتمرکز مدیران با استفاده از روش تحلیل مضمون و اولویت بندی آن ها از طریق آزمون فریدمن انجام شد برای بررسی اعتبار شبکه مضامین به دست آمده، از معیارهای اعتبارسنجی کیفی "قابل قبول بودن" و "قابل اعتماد بودن " و همچنین "ممیزی بیرونی" استفاده شد
یافته ها: . نتایج حاصل از یافته های تحلیل مضمون، به شناسایی 4 مضمون سازمان دهنده، 17 مضمون پایه اصلی و 81 مضمون پایه فرعی منجر شد و در نهایت اولویت بندی نتایج با آزمون فریدمن نشان داد که از دیدگاه خبرگان، نبود قوانین و مقررات جامع در ارتباط با تمرکززدایی(عامل محیطی) در اولویت اول و دارای بیشترین تاثیر گذاری بر تصمیم گیری های غیرمتمرکز مدیران آموزش و پرورش و مهارت فنی(عامل مدیریتی) در اولویت آخر و کمترین تاثیرگذاری بر تصمیم گیری های غیرمتمرکز مدیران آموزش و پرورش می باشد.
نتیجه گیری : برای اثربخش نمودن نظام آموزش و پرورش حرکت بسوی کاستن تمرکز ضروری است.در این خصوص شناسایی موانع کم شایان توجهی به مسئولین و سیاستگذاران آموزش و پرورش می کند که در این مقاله بیان شده اند.
فراتحلیل پیشایندهای پنهان سازی دانش در سازمان ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و چشم انداز آموزش دوره سوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۰)
103 - 118
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدفی فراتحلیل به پیشایندهای پنهان سازی دانش پرداخت. این پژوهش، از نظر هدف، توصیفی و از نوع استفاده کاربردی و از نظر نوع دادهها، پژوهشی کمی است. جامعه آماری این پژوهش شامل داخلی و خارجی مرتبط طی سالهای 2016 تا 2022 بود که 25 مورد با استفاده از روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند به عنوان نمونه وارد فرآیند تحلیل شدند. پژوهشهای منتخب با استفاده از نرم افزارهای MAXQDA 20 (برای یافتن عوامل موثر) و نرم افزار CMA2 (نرم افزار جامع فراتحلیل) مورد تحلیل قرار گرفتند. از بین پیشایندهای پنهانسازی دانش، تعداد 7 اندازه اثر زیاد (بیشتر از 5/0)، 2 اندازه اثر متوسط (بین 3/0 تا 5/0) است. به عبارت دیگر رهبری، ساختار سازمانی، مالکیت دانش، دانش فنی، دیدگاه اشتراک دانش، ویژگیهای روانشناختی کارکنان، مدیریت منابع انسانی دارای بیشترین اندازه اثر بودند. همچنین از بین پیشایندهای رابطه پنهان سازی دانش و محیط کار رقابتی، تعداد 5 اندازه اثر زیاد، 2 اندازه اثر متوسط بود که این عوامل شامل فناوری، ساختار سازمانی، عوامل خرد، عوامل کلان و عوامل فردی دارای بیشترین اثر بودند. همچنین از بین پیشایندهای رابطه پنهان سازی دانش و عدالت سازمانی، تعداد 6 اندازه اثر زیاد، 3 اندازه اثر متوسط بودند که این عوامل شامل عدالت رویهای، عدالت تعاملی، عدالت توزیعی، تعهد سازمانی، چالش ها و تنوع، سیستم های باز سازمانی دارای بیشترین اثر بودند. در پایان پیشنهاد میشود که مدیران سازمانها امکان برگزاری فعالیتهایی مانند گردهماییهای دوستانه و خارج از محیط کاری که به افزایش روابط دوستانه و کاهش عدم اعتماد بین فردی میانجامد، فراهم نمایند.
ارائه مدل ارزیابی آمادگی الکترونیکی جهت استقرار آموزش مجازی در ادارات ورزش و جوانان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : این پژوهش با هدف ارائه مدل ارزیابی آمادگی الکترونیکی جهت استقرار آموزش مجازی در ادارات ورزش و جوانان فارس انجام شد. روش شناسی پژوهش : جامعه آماری در بخش کیفی شامل افراد خبره در حوزه آموزش مجازی و در بخش کمی شامل مدیران و کارکنان ادارات ورزش و جوانان استان فارس به تعداد 320 نفر بود. حجم نمونه در بخش کیفی با توجه به اصل اشباع (30 نفر) و در بخش کمی با استفاده از فرمول کوکران ، 175 نفر برآورد شد. برای انتخاب نمونه در بخش کیفی از نمونه گیری هدفمند و دربخش کمی از نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده شد. ابزار گرد آوری داده ها دربخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختمند و در بخش کمی، پرسش نامه محقق ساخته برمبنای مقیاس پنج گزینه ای لیکرت بود. روایی صوری پرسش نامه از طریق اجرای آزمایشی و روایی محتوایی از طریق قضاوت خبرگان به تایید رسید. پایایی پرسش نامه از طریق ضریب آلفای کرونباخ 84/0 به دست آمد. یافته ها : برای تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی از کد گذاری باز ، کد گذاری محوری و کدگذاری انتخابی و در بخش کمی از تحلیل عاملی اکتشافی ، تحلیل عاملی تاییدی و t تک نمونه ای استفاده شد. نتایج به دست آمده به شناسایی 6 بعد و13 مولفه و57 شاخص منجر شد. مدلی شش بعدی درجهت ارزیابی آمادگی الکترونیکی جهت استقرار آموزش مجازی ارائه شد و درجه تناسب آن با اطمینان 95 درصد از نظر متخصصان مورد تایید قرار گرفت.
نقش میانجی پیوند با مدرسه در رابطه میان سرسختی روان شناختی با پرخاشگری دانش آموزان دختر متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی پیوند با مدرسه در رابطه میان سرسختی روان شناختی با پرخاشگری انجام شد. روش این مطالعه از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهر رامسر بودند. تعداد 217 نفر به عنوان حجم نمونه آماری و به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه های پیوند با مدرسه رضایی شریف و حاجیلو (2016)، سرسختی روان شناختی لانگ و گولت (2003) و پرخاشگری آیزنگ و گلین ویلسون (1975) بود که روایی آن ها توسط صاحب نظران دانشگاهی و پایایی آن ها نیز از طریق آزمون ضریب آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. به منظور تحلیل داده ها از تکنیک معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار آماری Lisrel و نیز نرم افزار آماری Spss استفاده شد. یافته های کمّی حاصل از آزمون فرضیه های پژوهش نشان داد که میان سرسختی روان شناختی با پیوند با مدرسه رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. میان پیوند با مدرسه با پرخاشگری دانش آموزان رابطه منفی و معناداری وجود دارد. میان سرسختی روان شناختی با پرخاشگری دانش آموزان رابطه منفی و معناداری وجود دارد و نهایتاً پیوند با مدرسه در رابطه میان سرسختی روان شناختی با پرخاشگری دانش آموزان نقش میانجی داشته است.
رابطه سواد اطلاعاتی و کیفیت تدریس معلمان با بهزیستی تحصیلی با نقش تعدیلگر راهبردهای مطالعه دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، سنجش رابطه سواد اطلاعاتی و کیفیت تدریس معلمان با بهزیستی تحصیلی با نقش تعدیلگر راهبردهای مطالعه دانش آموزان مدارس دخترانه مقطع متوسطه اول تنکابن است. روش پژوهش به لحاظ ماهیت، توصیفی-همبستگی و از حیث هدف کاربردی بود. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول شهرستان تنکابن به تعداد 2571 نفر و معلمان مدارس دخترانه مقطع متوسطه اول شهرستان تنکابن به تعداد 322 نفر تشکیل دادند. حجم نمونه پژوهش برای دانش آموزان به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای 193 نفر و برای معلمان به روش نمونه گیری تصادفی ساده 175 نفر بدست آمد. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد کیفیت تدریس کریاکدز و همکاران (2000)، بهزسیتی تحصیلی پیترنین و همکاران (2014)، سواد اطلاعاتی یزدانی (1391) و راهبردهای مطالعه و هاراکویچ و همکاران (2000) استفاده گردید. به منظور تحلیل داده ها از تکنیک معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار آماری Lisrel و نیز نرم افزار آماری Spss استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد بین سواد اطلاعاتی معلمان با بهزیستی تحصیلی دانش آموزان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بین کیفیت تدریس معلمان با بهزیستی تحصیلی دانش آموزان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بین سواد اطلاعاتی معلمان با بهزیستی تحصیلی دانش آموزان با نقش تعدیلگر راهبردهای مطالعه رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بین کیفیت تدریس معلمان با بهزیستی تحصیلی دانش آموزان با نقش تعدیلگر راهبردهای مطالعه رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج تحقیق حاکی از این امر است که راهبردهای مطالعه در رابطه بین سواد اطلاعاتی و کیفیت تدریس معلمان با بهزیستی تحصیلی دانش آموزان نقش تعدیلگر داشته است.
بررسی تأثیر آموزش الکترونیکی بر ایجاد انگیزه دانش آموزان ابتدایی
حوزههای تخصصی:
مطالعات نشان می دهد که در میان عوامل متعدد و گوناگون تأثیرگذار بر یادگیری و پیشرفت تحصیلی یاد گیرندگان، انگیزش نقش برجسته و بلکه، مهم تری را ایفا می نماید. لذا، شناخت و تحلیل مناسب انگیزش فراگیران برای کارآیی و اثربخشی فعالیت های یاددهی و یادگیری اهمیت زیادی دارد و ورود فن آوری اطلاعات و ارتباطات به عرصه آموزش و پرورش یکی از مهمترین ارمغانهای دنیای اطلاعاتی است. در این پژوهش به بررسی تاثیر آموزش الکترونیکی بر ایجاد انگیزه دانش آموزان ابتدایی پرداخته شد. روش پژوهش حاضر مروری و ابزار گردآوری اطلاعات منابع دست اول، پژوهش های معتبر و مقاله های علمی-پژوهشی بود. نتایج تحقیق نشان داد که آموزش الکترونیکی به عنوان یک شیوه آموزشی یادگیرنده محور، باعث ایجاد انگیزه در دانش آموزان ابتدایی شده است.
ارزیابی راهبردهای توسعه منابع انسانی در فضای معماری تغییرات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور ارزیابی بسترها و فضای راهبردهای توسعه منابع انسانی برای تغییرات احتمالی در آموزش وپرورش اجرا شد. رویکرد پژوهش کمّی و راهبرد بکار رفته توصیفی– ارزیابی بود. جامعه آماری کارکنان آموزش وپرورش خرم آباد بودند که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم تعداد 215 نفر از کارکنان انتخاب شدند. ابزار مورداستفاده دو پرسشنامه «ارزیابی فضای توسعه منابع انسانی» و «ارزیابی راهبردهای توسعه منابع انسانی» بود. روایی سازه ابزار با روش تحلیل عاملی تأییدی مورد آزمون قرار گرفت. پایایی نیز با ضریب آلفای کرونباخ مورد تأیید واقع شد. نتایج نشان داد که کارکنان آموزش وپرورش فضای توسعه منابع انسانی را در محیط کار خود ازلحاظ مطلوبیت در سطح متوسط ارزیابی کرده اند. یافته ها حاکی از آن بود که کارکنان میزان رضایت خود را از مطلوبیت راهبردهای توسعه منابع انسانی در سطح پایین تر از سطح متوسط ارزیابی نموده اند. تحلیل واریانس یک راهه نیز نشان داد که بین دیدگاه کارکنان آموزش و پروش در متغیرهای فضای توسعه منابع انسانی و راهبردهای توسعه منابع انسانی برحسب مدرک تحصیلی و سابقه خدمت تفاوت معناداری وجود نداشت. به نظر می رسد فضا برای ایجاد تغییرات راهبردی در حوزه منابع انسانی در سازمان آموزش و پرورش چندان مطللوب نیست. برای ایجاد یک تغییر کلی در سازمان لازم است تا فرایند آن از طریق راهبردهای منابع انسانی به کار گرفته شود. سازمان دهی فرایند تغییرات نیازمند ایجاد توازن ظریف میان ذی نفعان سازمان است. تحول در راهبرد منابع انسانی منجر به ایجاد تغییر در تمامی جنبه های مربوط به منابع انسانی، نظام ها، باورها، ساختارها و هم چنین انتظارات تجاری سازی می شود این تحول مشابه معماری ایجاد تغییرات است.
طراحی مدل عِلّی عوامل موثر بر انتقال یادگیری الکترونیک ادراک شده در بین کارکنان شرکت های توزیع نیروی برق جنوب و جنوب غرب کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : در سال های اخیر انتقال یادگیری به محیط کار به عنوان معیار مهم موفقیت در دوره های آموزشی مطرح شده است. هدف پژوهش حاضر، طراحی مدل عِلّی عوامل موثر بر انتقال یادگیری الکترونیک ادراک شده در بین کارکنان شرکت های توزیع نیروی برق جنوب و جنوب غرب کشور بوده است. روش شناسی پژوهش : این پژوهش از لحاظ هدف تحقیق کاربردی و از لحاظ روش تحقیق از نوع توصیفی-پیمایشی و از نوع همبستگی با تاکید بر معادلات ساختاری بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل همه کارکنان شرکت های توزیع نیروی برق جنوب و جنوب غرب کشور 1400 نفر بوده است که از این تعداد با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای 384 نفر به عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد. جمع آوری داده ها بر اساس پرسشنامه های فرهنگ یادگیری سازمانی(مارسیک و واتکینز،2003)، سیستم انتقال یادگیری(هالتون و بیتس،2000)، سهولت انتقال ادراک شده(هسوولو،2004)، هنجارذهنی آژان و هارتشورن(2008)، قصد انتقال (سامی نتو،2009)، جذب شناختی(اگاروال و کاراهانا،2000)، لذت انتقال ادراک شده(ناسورا و وسلو، 2012) و سودمندی انتقال ادراک شده(کیم و دیگران،2007) انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک نرم افزارهای SPSS ،LISREL صورت پذیرفت. یافته ها : نتایج پژوهش نشان داد: که مدل ارائه شده برازش مناسبی برخودار بوده و قابلیت تعمیم به جامعه پژوهش را دارد و همه مولفه های مدل ارائه شده از نظر آماری معنادار هستند. هم چنین همه ی فرضیات تحقیق مورد تائید قرار گرفتند و در مدل ارائه شده، ۴۹/0 درصد از واریانس انتقال یادگیری ادراک شده توسط متغیرهای پژوهش تبیین می شود. بیشترین میزان واریانس تبیین شده در این مدل مربوط به انتقال یادگیری ادراک شده (۵۰ درصد) و کمترین میزان واریانس تبیین شده در مدل کلی مربوط به انگیزه انتقال( 13 درصد) است. بحث و نتیجه گیری: ارائه مدلی از انتقال یادگیری الکترونیک می تواند فراگیران را با فضای مشارکت و تعامل در محل کار آشتی دهد و راهگشای بسیاری از مسائل و مشکلات ناشی از آموزش الکترونیک کارکنان صنعت برق باشد.
تأثیر آموزش های پژوهش محور بر خودراهبری دانش آموزان دختر پایه نهم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش پژوهش محور بر خودراهبری دانش آموزان دختر پایه نهم شهرستان تنکابن انجام شد. پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این مطالعه دانش آموزان دختر پایه نهم شهرستان تنکابن بود. حجم نمونه شامل 40 دانش آموز بود که به شیوه تصادفی خوشه ای چندمرحله ای، انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه خودراهبری در یادگیری فیشر و همکاران (2001) بود. دانش آموزانی که یک نمره انحراف استاندارد پایین تر از میانگین داشتند به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. برنامه آموزش پژوهش محور با گروه آزمایش، به مدت هفت جلسه و هر جلسه یک ساعت کار شد اما در گروه کنترل هیچ گونه آموزشی صورت نگرفت. در پایان از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد آموزش پژوهش محور بر رغبت به یادگیری، خودکنترلی و خودمدیریتی دانش آموزان دختر پایه نهم شهرستان تنکابن مؤثر است (05/0>P). درنتیجه، به منظور افزایش خودراهبری دانش آموزان پیشنهاد می شود از روش آموزش پژوهش محور و سایر شیوه های فعال استفاده شود.
بررسی اثربخشی روش های تدریس بر سلامت روان و فرسودگی تحصیلی در دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی شهر کرمان
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف بررسی اثربخشی روش های تدریس بر سلامت روان و فرسودگی تحصیلی در دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی شهر کرمان در سال 1399 انجام شد. روش تحقیق نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بوده است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان پسر ابتدایی شهر کرمان در سال 1399 می باشد که تعداد آنها 5353 نفر است. نمونه پژوهش حاضر حدود200 نفر از دانش آموزان که براساس ملاک های ورودی به مداخله به صورت تصادفی به چهار گروه آزمایش(سه گروه آزمایش) و (یک گروه)کنترل تقسیم شدند(هر گروه 50 نفر). گروه آزمایش تحت مداخله روش های تدریس(بارش مغزی، نقش مفهومی و مشارکتی) در 10 جلسه 90 دقیقه ای (هفته ای دوبار) قرار گرفتند و گروه کنترل مداخله را دریافت نکردند. ابزار پژوهش پرسش نامه سلامت روان گلدنبرگ و میلر (1979) ، پرسشنامه فرسودگی تحصیلی برسو و سالانووا و اسچفلی (1997) بودند. یافته ها با استفاده از تحلیل کوواریانس نشان داد که در هر سه گروه آزمایش شاهد افزایش میانگین نمرات سلامت روانی و کاهش میانگین نمرات فرسودگی تحصیلی در مقایسه با گروه کنترل پس از اجرای هر یک از روش های آموزشی هستیم و با توجه به اینکه در متغیر سلامت روانی نمرات بالاتر نشان دهنده سطح بهتر سلامت روانی افراد است؛ بنابراین می توان گفت روش های تدریس بر سلامت روان و کاهش فرسودگی تحصیلی دانش آموزان ابتدایی اثرات مثبتی داشته است. با توجه به میزان افزایش رخ داده در هر روش تدریس می توان گفت در روش تدریس نقشه مفهومی نسبت به سایر روش های مورد تدریس، پیشرفت بیشتری در دانش آموزان ابتدایی بود.
The mediating role of scientific optimism in the relationship between authentic leadership and job engagement of English language teachers(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In order to increase the efficiency and productivity of employees and organizations industrial and organizational psychologists have identified and examined the important psychological structures affecting the effectiveness of organizations and to achieve this goal the variables of job enthusiasm, authentic leadership and scientific optimism have always been considered.The purpose of this study is to investigate the mediator role of the scientific optimism in relationship between authentic leadership andteachers' job engagement. The study is an applied descriptive correlational one in which he statistical population consisted of all English language teachers in the city of Sanandaj from among which 190 individuals were selected as samples based on Morgan Table and using a random stratified method. They responded to three questionnaires of authentic leadership, academic optimism, and job engagement. The results were analyzed using structural equation modeling method. Findings indicated that that authentic leadership has a direct effect on scientific optimism, scientific optimism has a direct effect on job enthusiasm, and authentic leadership has a direct effect on scientific optimism. furthermore, authenticleadership through scientific optimism has an indirect effect on job engagement and the hypothetical model of the research showed a good fit. Therefore, it can be said that authentic leadership and academic optimism are important variables that are closely related to job engagement in teachers.
Dimensions and Dynamics Components of Primary Schools by Research Synthesis Method(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۹, Issue ۴, Winter ۲۰۲۲
182 - 162
حوزههای تخصصی:
لزوم تدوین و اجرای برنامه های سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و درگیر شدن در روند مستمر پدیده تغییر و پویایی. وجود مدارس پویا است. امکان کشف فرصت های جدید و نیاز پویایی، تغییر و توسعه برای تداوم حیات ملی کشور وجود دارد. مقاله حاضر با هدف ارائه مدل مدرسه پویا برای مدارس ابتدایی تدوین شده است. تحقیق کیفی و روش آن تحقیق ترکیبی با تحلیل کیفی کیفی است. در تحقیق ترکیبی، تحقیقات به طور مداوم به طور سیستماتیک انتخاب می شوند، تجزیه و تحلیل و تحلیل و طبقه بندی و تحلیل بخش کیفی، از مصاحبه نیمه ساختاریافته با صاحب نظران حوزه مدیریت و برنامه ریزی آموزشی استفاده می شود. شناسایی مؤلفه ها و توسعه مدل مدرسه پویا است. جامعه مورد مطالعه پژوهشگران خارجی (2000 تا 2020) و داخلی (2000 تا 1399) بودند. در مجموع 62 مورد نظر موضوعی، کلیدواژه های مشابه و ارتباطی با ارتباط و مؤلفه های پویایی دوره ابتدایی به عنوان نمونه و به صورت هدف انتخاب و تحلیل و تحلیل قرار گرفت. تحلیل ها ابتدا کدگذاری و طبقه بندی شدند و سپس بدنه اصلی در قالب 25 مؤلفه و 52 شاخص مربوط به 5 بعد از تحول و تحول، دانش محوری، مشارکت محوری، پژوهشی و اندیشه محوری شناسایی شد. محرک
پیامدهای راهبرد هم آفرینی ارزش در خدمات آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف :. هدف اساسی این پژوهش، بررسی پیامدهای راهبرد هم آفرینی ارزش در صنعت خدمات آموزشی (به طور خاص برای دانشجویان و مؤسسات آموزشی) است. بنابراین، اولین سهم علمی این پژوهش، ارائه مطالعه دقیقی است برای بررسی هم آفرینی ارزش در زمینه مؤسسات آموزشی. سهم دوم این پژوهش، شناسایی پیامدهای دوجانبه استفاده از این راهبرد برای مشتریان (دانشجویان) و مؤسسات آموزشی است. روش شناسی پژوهش : این پژوهش از نوع کاربردی و توصیفی و در چارچوب رویکرد کیفی انجام شده است. با تعیین معیارهایی همچون تخصص و سابقه اجرایی یا مشاوره حوزه خدمات آموزشی، تعداد 10 خبره اجرایی و دانشگاهی به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و با روش نیم ساختمند مورد مصاحبه قرار گرفتند. مصاحبه ها به روش تحلیل مضمون، بررسی شدند و به منظور اعتباربخشی نتایج از رویکرد بازبینی توسط اعضا، خودبازبینی محقق و پایایی بین دو کدگذار (79/0) استفاده شد. یافته ها : در این پژوهش از 25 مضمون اولیه، 6 مضمون نهایی به دست آمدکه در دو دسته مزایا برای مؤسسات آموزشی و مزایا برای دانشجویان دسته بندی شدند. بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که 1) توسعه روابط (درک متقابل، احترام به یکدیگر، توسعه روابط غیررسمی و دوستانه و شبکه سازی)، 2) توانمندی شغلی (مهارت حل مسئله، شهود و خلاقیت، داشتن تفکر استراتژیک و تفکر سیستمی و توسعه نگاه ترکیبی) و 3) تکیه بر هویت دانشگاهی (استفاده همه جانبه از برند آموزشگاهی در موقعیت های شغلی، معرفی به بازار کار توسط استادان و موسسه و فعالیت در موسسه به عنوان مدرس یا کارمند) از پیامدهای مورد انتظار برای دانشجویان در راهبرد هم آفرینی ارزش است. همچنین 1) بازاریابی و تبلیغات (کاهش هزینه های تبلیغاتی، شناسایی و برآورده سازی نیازهای پنهان و فصلی، تحقیقات بازاریابی، بازاریابی رابطه ای و توسعه بازار)، 2) ارتقاء تصویر برند موسسه (افزایش جذابیت و شهرت موسسه، بهبود جایگاه برند، نقش آفرینی برند کارفرما، بازاریابی داخلی کارآمد) و 3) تضمین آینده مالی (جذب دانشجویان فعلی و آتی برای تمامی دروس ارائه شده فعلی و آتی، مزیت مالی رهبری در برگزاری رشته های جنبی و جدید، معرفی دانشجویان آتی توسط فارغ التحصیلان و اطمینان خاطر از حفظ سود و بازگشت سرمایه) از مزایا و پیامدها مورد انتظار برای مؤسسات آموزشی در راهبرد هم آفرینی ارزش است.
طراحی الگوی بلوغ قابلیت منابع انسانی در میان اعضای هیأت علمی بر مبنای نظریه داده بنیاد (مورد مطالعه: دانشگاه آزاد اسلامی استان فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : الگوی بلوغ قابلیت منابع انسانی، چارچوبی برای کمک به توسعه سطح بلوغ و ارتقای حوزه منابع انسانی سازمان ها می باشد. پژوهش حاضر به صورت کیفی با هدف طراحی الگوی بومی بلوغ قابلیت منابع انسانی[1] در میان اعضای هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی استان فارس مبتنی بر نظریه داده بنیاد اجرا شده است. روش شناسی پژوهش : ابتدا شاخص های اولیه با مرور ادبیات پژوهش استخراج گردیده، سوالات مصاحبه طراحی وتوسط 3 نفر از خبرگان تاییدگردید. سپس مصاحبه نیمه ساختار یافته با 17 نفر از خبرگان اعضای هیأت علمی که علاوه بر داشتن سوابق اجرایی مدیریتی بالای5 سال دارای رتبه علمی استادیاری و بالاتر نیز بودند، صورت گرفته و داده ها گردآوری شدند. روش نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی بوده است. تجزیه و تحلیل اطلاعات بر اساس مدل داده بنیاد استراوس و کوربین[1]، در 6 پارادایم شرایط علی، مداخله گر، زمینه ای و راهبردها ، پیامدها نیز پدیده اصلی انجام گرفته است. اعتبار مدل بومی به دست آمده از طریق دوروش؛ تحلیل عاملی با استفاده از نرم افزار پی.ال.اس.[1] و روایی محتوایی یعنی ارزیابی توسط 4 نفر از خبرگان سنجیده شده است. یافته ها : نتایج تحلیل داده ها طی 3 فرایند کد گذاری باز، محوری و انتخابی، منجر به استخراج 26 شاخصه و92 مؤلفه گردیدکه درنهایت به طراحی الگوی بومی قابلیت منابع انسانی خاتمه یافت. عوامل محیطی، سازمانی، شغلی و فردی به شرایط علی بلوغ قابلیت اعضای هیات علمی؛ و سبک مدیریتی، عوامل مخل ارتباطات، رهبری اخلاقی، و مشارکت گروه های کاری اشاره به شرایط مداخله گردارند. تخصیص منابع و امکانات، مدیریت اطلاعات، زمان و نظم، شرایط زمینه ای بلوغ اعضا؛ و هم چنین برنامه ریزی، سازماندهی، هماهنگی و ارتباطات، ارزیابی، مدیریت عملکرد، ومدیریت منابع انسانی، راهبردها راشامل می شوند. پیامد های این تحقیق حاکی از ایجاد انگیزه و بهبود نوآوری در جهت توسعه، ارتقا و بهبود مستمر توانایی اعضای هیأت علمی دارد. بحث و نتیجه گیری: با توجه به اینکه نتایج حاصل از اعتبار سنجی نشان داده است که مؤلفه ها و شاخصه های مدل از اعتبار بالایی برخوردارند می توان گفت استفاده از این مدل بومی در میان مدیران دانشگاه آزاد جهت اعضای هیأت علمی مفید می باشد.
رابطه سبک های تفکر و احساس کارآمدی با پذیرش تغییر سازمانی در مدیران مدارس ابتدایی آموزش و پرورش ناحیه 2 کرمان
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر بررسی رابطه سبک های تفکر و احساس کارآمدی با پذیرش تغییر سازمانی در مدیران مدارس ابتدایی آموزش و پرورش ناحیه 2 کرمان بود. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری آن شامل کلیه مدیران مدارس ابتدایی ناحیه 2 شهر کرمان به تعداد 192 نفر بود، با روش نمونه گیری تصادفی 124 نفر آن ها انتخاب شدند.ابزار گردآوری داده، سه پرسشنامه ی سبک های تفکر استرنبرگ- واگنر( 1991)، تعیین میزان کارآیی مدیران بنی هاشمی( 1377) و پذیرش تغییر سازمانی ساعتچی، کامکاری و عسکریان( 1389) بود. سنجش میزان پایایی با ضریب آلفای کرونباخ به تربیت 78/0، 92/0 و 87/0 برآورد گردید. داده های تحقیق پس از جمع آوری با نرم افزار SPSS و با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، ضرایب چولگی و کشیدگی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون تحلیل شد. بر اساس یافته های تحقیق ضریب همبستگی پیرسون بین سبک های تفکر و پذیرش تغییر سازمانی در مدیران مدارس ابتدایی برابر با مقدار 132/0 حاصل شد که با توجه به سطح معناداری 144/0 میتوان نتیجه گرفت که همبستگی معنی دار وجود ندارد همچنین ضریب همبستگی پیرسون بین احساس کارآمدی و پذیرش تغییر سازمانی در مدیران مدارس ابتدایی برابر با مقدار 157/0 شد که با توجه به سطح معناداری 082/0 می توان نتیجه گرفت که همبستگی معنی دار وجود ندارد.