فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۱٬۳۵۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش یکی از دیدگاه های برنامه درسی اسلامی که توسط رورنانی هاشیم مطرح شده، توصیف، تحلیل و نقد شده است. در تحلیل اندیشه های او معلوم شد که وی برنامه درسی را مترادف با سند مکتوب و به مثابه نظام مدنظر داشته و در علم دینی تحت تأثیر اندیشه عطاس، علمی را دینی می داند که از عناصر غربی پاک و با ارزش های اسلامی جایگزین شود. او در برنامه درسی اسلامی بر مشحون کردن اهداف و محتوا از ارزش های اسلامی تأکید ویژه ای دارد. از مهمترین انتقادات به اندیشه های وی، نبود تبیین نظری مبانی فلسفی و روش شناختی، تلقی صورت گرایانه از اسلامی سازی، و غفلت از برنامه درسی به مثابه حوزه مطالعاتی و قبول بسترهای معرفتی موجود غربی برای آن می باشد. از اینرو، نیاز مهم امروز این حوزه، فراتر رفتن از مواجهه منفعلانه است که بنا را بر اقتباس، تهذیب و تکمیل صورت گرایانه دانش غربی موجود قرار می دهند و روی آوردن به دیدگاه های واکنشی و فراکنشی که در پی ارائه صورت بندی های نظری جدید و توسعه مرزهای دانش برنامه درسی از منظر اسلامی هستند، از ضرورت برخوردار است.
بازنمایی تجارب زیسته معلمان در زمینه ارتقای انگیزش تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی در محیط یادگیری الکترونیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با شیوع ویروس کرونا، تعطیلی مدارس و لزوم تداوم آموزش، معلمان ناگزیر به ارائه آموزش در بستر الکترونیک شدند. در این میان یکی از چالشهای اساسی معلمان، چگونگی حفظ و ارتقاء سطح انگیزش دانش آموزان می باشد. با توجه به اهمیت راهبردهای انگیزشی معلمان در این دوران، پژوهش حاضر درصدد شناسایی تجارب زیسته معلمان در زمینه ارتقاء انگیزش تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی در محیط یادگیری الکترونیکی است. مقاله حاضر با روش پدیدارنگاری (تفسیری) انجام شده است. مشارکت کنندگان از میان معلمان ابتدایی شاغل به تدریس در بستر الکترونیکی در سال تحصیلی1400-1399 بودند که 14 نفر از آنان با استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از مصاحبه غیرحضوری نیمه ساختاریافته استفاده شد. تجزیه و تحلیل مصاحبه ها با استفاده از راهبرد کلایزی انجام شد. در مجموع، تعداد 5 مقوله اصلی و 19 مقوله فرعی استخراج شد. یافته های پژوهش نشان داد که راهکارهای مؤثر معلمان برای ایجاد و تقویت انگیزه دانش آموزان در محیط یادگیری الکترونیکی شامل بهبود مؤلفه های آموزشی، توجه به ویژگی -های عاطفی - روانی دانش آموزان، رشد مهارت های اجتماعی، برجسته سازی تربیت علمی و نهایتاً تقویت ظرفیت های زیباشناختی است. نتایج بیانگر آن است که بهبود مؤلفه های آموزشی بیشترین سهم و توجه به ابعاد زیباشناسانه کمترین سهم را در مجموعه راهکارهای انگیزشی معلمان این پژوهش داشته است. لذا جهت دستیابی به نتایج موفق و بهبود یادگیری دانش آموزان کاربرد انگیزاننده های تمام ساحتی با مدنظر داشتن اقتضائات خاص زیست بوم جدید یادگیری و نیز ظرفیت هایی که می تواند پیشروی دانش آموزان قرار دهد، لازم و ضروری است.
واکاوی تجارب زیسته استادان دانشگاه فرهنگیان از کارورزی مجازی در دوران کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش واکاوی تجارب زیسته استادان دانشگاه فرهنگیان از کارورزی مجازی در دوران کرونا بود. این مطالعه کاربردی در پارادایم تفسیرگرایی، با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی تجربی انجام شد. مشارکت کنندگان بالقوه در این مطالعه، استادان راهنمای کارورزی دانشگاه فرهنگیان فارس در سال تحصیلی 1401-1400بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع معیار و تا حد اشباع داده ها17تن انتخاب شدند. معیارهای مورد نظر برای ورود به مطالعه، داشتن حد اقل دو نیمسال تجربه کارورزی در فضای مجازی و علاقمندی به مشارکت در پژوهش بود. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش هفت مرحله ای کلایزی(1978) که در مطالعات پدیدار شناسی رایج است انجام شد. به طور کلی یافته های پژوهش منجر به دست یابی به 135مضمون پایه، 35مضمون سازمان دهنده سطح اول و 5 مضمون سازمان دهنده سطح دوم تحت عنوان نقاط قوت و ضعف آموزشی، ارتباطی، اقتصادی، ادرای و اجرایی و نظارت و ارزشیابی گردید. بر این اساس پیشنهاد می شود برای بهره مندی دانشجو معلمان از نقاط قوت کارورزی مجازی و حضوری به صورت توامان و ارتقاء کیفیت و اثربخشی این برنامه مهم و راهبردی در تربیت معلم شایسته، برنامه درسی کارورزی در دانشگاه فرهنگیان به گونه ای بازنگری و اصلاح شود که در آینده بتوان این درس را به صورت ترکیبی یعنی هم به صورت حضوری و هم به صورت مجازی اجرا نمود.
فرایند فرهنگ پذیری نومعلمان دوره ابتدایی: پژوهشی خودمردم نگارانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
206 - 173
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بازنمایی و روایت تجارب نومعلمان دوره ابتدایی به منظور واکاوی فرایند فرهنگ پذیری آن ها بود. برای دست یابی به این هدف، پژوهشگر از روش خودمردم نگاری استفاده کرده است. بر اساس منطق این روش، «خود پژوهشگر و پنج نومعلم دیگر» به عنوان نمونه موردمطالعه از نومعلمان دوره ابتدایی به صورت هدفمند و از نوع ملاک محور انتخاب شده اند. داده ها از طریق تأمل، یادداشت برداری و دفترچه خودشرح حال نویسی پژوهشگر و مصاحبه نیمه ساختاریافته با مشارکت کنندگان جمع آوری شده اند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش چهار مرحله ای پاینار و فرایند کدگذاری و مقوله بندی استفاده شد. برای تأمین اعتبار یافته ها، پژوهشگر سعی کرد با توصیفات غنی، دقیق، عمیق و اصیل و نیز محدود نشدن به زمان، مکان یا رویداد خاص، عمق و گستره تجارب خود را موردتوجه قرار دهد. همچنین چندین بار بین روایت های نگارش شده، مقولات و تجربیات خود و نومعلمان رفت وبرگشت کرد. نتایج تحقیق نشان داد که در فرایند فرهنگ پذیری، پیشینه فرهنگی نومعلمان و آموزش های دانشگاهی توسط مدرسه و نظام آموزشی نادیده گرفته می شود. در اکثر شرایط مدرسه و نظام آموزشی با بهره گیری از استراتژی «کوره ذوب» به دنبال آن هستند تا نومعلمان را با فرهنگ خود همسو و سازگار نمایند. در مقابل، نومعلمان در بیشتر مواقع از استراتژی «تلفیق» استفاده می کردند تا بین فرهنگ معلمی خود و فرهنگ حاکم بر دانشگاه فرهنگیان و آموزش وپرورش اتصال برقرار کنند.
تحلیل سیاست پوشش آموزشی نوآموزان پیش دبستانی در کلاس های چندپایه ویژه مناطق روستایی و دوزبانه: یک پژوهش کیفی توصیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
260 - 231
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تحلیل سیاست پوشش آموزشی نوآموزان پیش دبستانی در مدارس چندپایه ویژه مناطق روستایی دوزبانه بود. پژوهش با روش کیفی توصیفی انجام شد. جامعه پژوهش شامل کارشناسان ادارات آموزش وپرورش استان ها و معلمان مدارس چندپایه بودند. با روش نمونه گیری هدف مند تجربیات و دیدگاه های 22 کارشناس از ادارات آموزش وپرورش کل در استان های سیستان و بلوچستان، قزوین، فارس، آذربایجان غربی و شهرستان های تهران و 15 معلم مدارس چندپایه مناطق روستایی و دوزبانه با استفاده از مصاحبه گروه کانونی گردآوری گردید. تجریه و تحلیل داده های کیفی با استفاده از تحلیل شبکه مضامین منجر به شناسایی چهار مضمون سازمان دهنده مشتمل بر سرمایه اجتماعی پایین معلمان غیررسمی، و انگیزش ضعیف معلمان چندپایه برای کار با کودکان پیش از دبستان مدیریت ضعیف آموزش کودکان پیش دبستانی، محیط فاقد امکانات و تجهیزات مناسب، و سه مضمون سازماندهنده سیاست های مالی کارآمد، فرهنگ سازی درباره اهمیت دوره پیش دبستان و توانمندسازی معلمان چندپایه به ترتیب به عنوان موانع و راهکارهای بهبود کیفیت پوشش آموزشی نوآموزان پیش دبستانی گردید. یافته های این پژوهش می تواند برای سیاست گذاران نظام تعلیم وتربیت ایران در زمینه کیفیت بخشی به سیاست پوشش آموزشی نوآموزان پیش دبستانی در مناطق روستایی و دوزبانه مورد استفاده قرار گیرد.
تاثیر آموزش خودراهبری به شیوه بر خط بر بهبود عملکرد تحصیلی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
302 - 283
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارزیابی تاثیر آموزش خودراهبری به شیوه برخط بر بهبود عملکرد تحصیلی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان بود. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان دختر پایه دوم دوره دوم متوسطه شهر ساری در سال تحصیلی 1400 – 1401 بود. حجم نمونه پژوهش شامل 34 نفر (هر گروه 17 نفر) از دانش آموزان بود که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شد. ابزار پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه عملکرد تحصیلی و پرسشنامه سرزندگی تحصیلی. از تحلیل کوواریانس یک متغیره و چند متغیره برای تحلیل داده ها استفاده شد. زمان سپری شده بین پیش آزمون و پس آزمون 2/5 ماه شد. نتایج نشان داد که آموزش خودراهبری بر سه خرده مقیاس عملکرد تحصیلی به نام های خودکارآمدی، تاثیرات هیجانی و انگیزش اثربخشی معناداری دارد و بر خرده مقیاس های برنامه ریزی و فقدان کنترل پیامد اثربخشی معناداری نداشت. همچنین نتایج نشان داد که آموزش خودراهبری برسرزندگی تحصیلی اثربخشی معناداری دارد. با توجه به شیوع بیماری کووید – 19 استفاده از شیوه برخط آموزش خودراهبری می تواند منجر به بهبود عملکرد تحصیلی و سرزندگی تحصیلی گردد.
بررسی جایگاه تجارب زیسته قومیتی در برنامه درسی پنهان دوره متوسطه اول ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هجدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۰
131 - 156
حوزههای تخصصی:
با توجه به چندفرهنگی بودن جامعه ایران و تکثر تجارب زیسته قومیتی، نقش تاثیر گذار آموزش و پرورش در ایجاد وفاق و همبستگی ملی در دانش آموزان فرهنگ های مختلف غیر قابل انکار است.هدف این پژوهش بررسی جایگاه تجارب زیسته قومیتی در برنامه درسی پنهان دوره متوسطه اول ایران بود.روش نمونه گیری هدفمند بوده و روش کیفی از نوع پدیدارشناسی میباشد. مشارکت کنندگان در پژوهش شامل 20 دبیر و30 دانش آموز از اقوام فارس، آذری، کُرد، لُر و گیلک در دبیرستانی از تهران بودند.در تحلیل داده ها مطابق روش اسمیت، مضامین اصلی شامل(یکسان سازی فرهنگی و توجه به فرهنگ مسلط، تفکرات سطحی نسبت به فرهنگ اقوام، نابرابری آموزشی، بیگانگی با تنوع فرهنگی، غفلت در همزیستی مسالمت آمیز) ظاهر شد. برای اطمینان از صحت یافته ها از سه سوسازی و ارجاع مجدد داده ها به مشارکت کنندگان استفاده شد.براساس یافته های این پژوهش می توان اذعان داشت که جایگاه تجارب زیسته قومیتی در برنامه درسی پنهان دوره متوسطه اول نامطلوب بود.
تأثیر برنامه درسی اجراشده بر خودکارامدی حرفه ای دانشجومعلمان مورد مطالعه: دانشجومعلمان رشته های علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان شهرستان اصفهان
حوزههای تخصصی:
زمینه و اهداف: پژوهش حاضر به منظور تعیین تأثیر برنامه درسی بر خودکارامدی حرفه ای دانشجومعلمان رشته های علوم تربیتی (آموزش ابتدایی، آموزش کودکان استثنائی و راهنمایی و مشاوره تربیتی) دانشگاه فرهنگیان اصفهان و با روش پژوهش توصیفی انجام شده است.روش ها: در این پژوهش 241 نفر از دانشجومعلمان که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی انتخاب شده اند مشارکت نموده اند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه محقق ساخته دارای روایی صوری و محتوایی و پایایی با ضریب آلفای کرونباخ 977/0 بوده است.یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که خودکارامدی حرفه ای دانشجومعلمان (001/0p=، 55/6 X=) و ابعاد آن یعنی بعد شناختی (001/0p=، 08/6 X=)، بعد عاطفی (001/0p=، 40/7 X=) و بعد رفتاری (001/0p=، 18/6 X=) بالاتر از حد متوسط (5/5) محقق شده است. میزان خودکارامدی حرفه ای طی سال های تحصیل در دانشگاه فرهنگیان افزایش معنی داری در سطح (001/0p=) داشته است. اما؛ بین میانگین نمرات خودکارامدی از نظر رشته تحصیلی و از نظر جنسیت تفاوت معنی داری وجود ندارد.نتیجه گیری: در نهایت نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد، برنامه های درسی اجرا شده ی دانشگاه فرهنگیان توانسته در حد مقبولی خودکارامدی حرفه ای دانشجومعلمان را در طی چهار سال تحصیل آن ها رشد دهد.
ارزشیابی کیفیت عنصر فضا و خدمات آموزشی برنامه درسی فراگیر در آموزش و پرورش استثنایی کشور بر اساس استانداردهای مدرسه الگو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
75 - 101
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارزشیابی کیفیت عنصر فضا و خدمات آموزشی برنامه های درسی فراگیر در آموزش و پرورش استثنایی کشور بر اساس استانداردهای مدرسه الگو انجام شد. از حیث روش، پژوهش ارزیابانه با رویکرد آمیخته کمی- کیفی و جامعه آماری مشتمل بر کلیه مدارس پذیرا، مدیران پشتیبان، مدیران پذیرا و والدین فراگیر در سه دوره ابتدایی، متوسطه اول و متوسطه دوم کل کشور بود. با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای پنج استان خوزستان، کرمان، تهران، آذربایجان شرقی و خراسان رضوی و از هر استان مرکز استان و چهار شهرستان انتخاب شدند. سپس در هر استان با پیشنهاد مدیران استانی سه مدرسه پشتیبان و برای هر مدرسه پشتیبان پنج مدرسه پذیرای تحت پوشش از هر سه دوره آموزشی به عنوان خوشه انتخاب گردید. حجم نمونه با مقیاس مدرسه ای در مجموع پنج استان معرف، 75 مدرسه پذیرا بود. ابزار اندازه گیری نیز شامل مصاحبه نیمه ساختاریافته و سیاهه مشاهده بر اساس استانداردهای سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور شامل 170 گویه با 17 مؤلفه بود. نتایج نشان داد به طورکلی، وضعیت درون داد فیزیکی مدارس در کلیه استان های مورد بررسی از درجه مطلوبیت دور است. همچنین، به جز موارد «نور» و «تجهیزات ایمنی» که در تمام مقاطع مورد تایید قرار گرفت، وضعیت در سایر مؤلفه ها نامطلوب بود. درحالی که تحلیل داده های حاصل از مصاحبه حاکی از آن بود که کیفیت ایمن سازی فضا و مناسب سازی محیط فیزیکی و تسهیل دسترسی های مدارس فراگیر از وضعیت مطلوبی برخوردار است که این نتیجه می تواند از یک سو حاکی از آرمانی بودن استانداردهای مدرسه الگو آموزشی از طرفی ناظر بر نیاز به حمایت های مالی از سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور در فرایند مناسب سازی فضاهای آموزشی در فراگیر سازی باشد.
An investigation into three different techniques to raise critical cultural awareness(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۴, Issue ۴ , ۲۰۲۳
14 - 29
حوزههای تخصصی:
This study attempted to explore to what extent each of the three techniques of culture narratives, culture capsules and culture training activities significantly affect the critical cultural awareness of Iranian EFL learners by comparing their means from pretest to post-test questionnaire after ten-session treatment. Furthermore, it investigated whether there are any differences in the effectiveness of these techniques. Regarding the participants, the testing group was 154 undergraduate English language translation students, including both male and female students, forming three experimental groups. This investigation used the quasi-experimental pretest-posttest design. The sampling method was convenience sampling. The homogeneity test and a pre-post critical cultural awareness questionnaire were used to collect data. The collected data were analyzed through Repeated Measures ANOVA and Simple Effect Analysis. Based on the obtained results, there were significant differences between the pretest and the post-test, which means that by applying the techniques mentioned above, the critical cultural awareness of learners increased. Also, there were significant differences between the three groups’ overall means on pre-post critical cultural awareness questionnaires. Considering the three groups, culture narratives, culture capsule and culture training activities, the former outperforms the others. Furthermore, between culture training activities and culture capsule groups, the culture training activities group performed better than the culture capsule group.
الگوی جاری آموزش روخوانی و روان خوانی قرآن کریم در دوره ابتدایی (ارائه الگو با رویکرد نظریه داده بنیاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هجدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۰
41 - 70
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی وضع موجود آموزش قرآن کریم در دوره ابتدایی است. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش داده بنیاد انجام گرفت. مشارکت کنندگان در پژوهش شامل کلیه کارگزاران دخیل در برنامه درسی آموزش قرآن کریم در مقطع ابتدایی بودند که از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع ملاک محور انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه ی نیمه ساختار یافته با دوازده نفر از معلمان مقطع ابتدایی، هشت نفر از دانش آموزان، پنج نفر از والدین دانش آموزان، شهر زاهدان جمع آوری شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش کدگذاری استفاده شد. برای بررسی اصالت و اطمینان پذیری از معیارهای لینکن و کوبا استفاده شد. نتایج در قالب مدل پارادیمی شامل گسست آموزشی در برنامه آموزش قرآن کریم به عنوان مقوله ی محوری و شرایط علی (نگاه غیر کارشناسی به برنامه درسی قرآن کریم)، عوامل زمینه ای (عوامل محیطی – زمینه ای)، شرایط تسهیل گر(حمایت بُعد رفتاری)، شرایط محدودکننده (چالش های درون سازمانی و برون سازمانی)، راهبردها (بهسازی سازمانی و فرآیند آموزشی) و پیامد (بی انگیزگی و عدم یادگیری مهارت قرآنی) سازمان یافت.
تبیین و تحلیل محتوای مولفه های سواد حقوقی در کتب دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف کلی این پژوهش، تحلیل محتوای کتاب های درسی فارسی(3)، جامعه شناسی(3) و هویت اجتماعی دوره دوم متوسطه از حیث انعکاس سواد حقوقی می باشد. پژوهش حاضر، با توجه به هدف کلی تحقیق کاربردی، از نوع مطالعات توصیفی-کیفی است. واحد تحلیل کلمه و جمله در کتاب های دوره دوم متوسطه بودند. جامعه آماری پژوهش، کتاب های درسی دوره دوم متوسطه بودند که وزارت آموزش و پرورش در سال تحصیلی 1402-1401 چاپ کرده است. نمونه آماری نیز شامل کتاب های درسی فارسی(3)، جامعه شناسی(3) و هویت اجتماعی دوره دوم متوسطه بودند و روش نمونه گیری به شیوه هدفمند(کتاب های مذکور) بود. ابزار گردآوری اطلاعات تهیه چک لیست در کتاب های فارسی(3)، جامعه شناسی(3) و هویت اجتماعی دوره متوسطه دوم بوده است. به منظور تهیه روایی، پس از تهیه چک لیست نهایی، مجددا در اختیاز چند تن از کارشناسان آموزش و پرورش استان، معلمین مدرس کتاب های مذکور و همچنین اساتید علوم تربیتی و برنامه ریزی درسی دانشگاه آزاد اسلامی مرند قرار گرفت و نظرات آنان اعمال شد. جهت تأمین پایایی چک لیست، از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که 83/0 به دست آمده و از پایایی مطلوبی برخودار بود. نتایج نشان داد که در کل سه کتاب تحلیل شده، به میزان 10/0 درصد به آشنایی با قانون اساسی، 14/0 به مقدمه علم حقوق، 098/0 درصد به حقوق جرائم و مجازات ها، 0 درصد به حقوق خانواده، 0 درصد به حقوق بیمه، 02/0 درصد به حقوق راهنمایی و رانندگی، 20/0 درصد به حقوق دادسراها و دادگاه ها،01 /0 درصد به مسئولیت ناشی از تلف کردن مال دیگری و 007/0 درصد به حقوق قراردادها و معاملات پرداخته شده است.
تحلیل محتوای موضوعی و روش شناختی پایان نامه ها و رساله های تحصیلات تکمیلی رشته ی علوم تربیتی دانشگاه تبریز در فاصله سال های 1376 - 1395(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی این پژوهش آگاهی از وضعیت محتوایی پایان نامه های تحصیلات تکمیلی رشته علوم تربیتی دانشگاه تبریز در گرایش های روانشناسی تربیتی، برنامه ریزی درسی، آموزش و بهسازی منابع انسانی به منظور تعیین سیر موضوعی در هر مقوله از سال 1376 تا 1395 می باشد.روش: پژوهش حاضر از نوع کاربردی و روش پژوهش، تحلیل محتوا با استفاده از سیاهه وارسی است. به منظور تحلیل محتوای پایان نامه ها، از میان 405 پایان نامه رشته علوم تربیتی که در زمان انجام پژوهش در کتابخانه دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی موجود بودند، 195 پایان نامه به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از سیاهه وارسی محقق ساخته استفاده شده است.یافته ها: یافته های مطالعه نشان داد، در رشته آموزش و بهسازی پایان نامه ها در 9 حوزه ی موضوعی با بیشترین فراوانی در حوزه ی موضوع ارزیابی عملکرد (4 مورد)؛ در رشته برنامه ریزی درسی پایان نامه ها در 11 حوزه ی موضوعی با بیشترین فراوانی در حوزه ی موضوعی نظریه های یادگیری و تدریس (20 مورد)؛ در رشته روانشناسی تربیتی پایان نامه ها در 14 گرایش موضوعی با بیشترین فراوانی در حوزه ی موضوعی راهبردهای مطالعه و یادگیری (14 مورد)؛ در رشته دکترای روانشناسی تربیتی پایان نامه ها با در 6 حوزه ی موضوعی با بیشترین فراوانی در حوزه های موضوعی شیوه های اصلاح و تغییر رفتار و شیوه های نوین یاددهی و یادگیری (5 مورد) انجام گرفته است. همچنین بیشترین روش پژوهش مورد استفاده در پایان های علوم تربیتی، روش همبستگی بود. نتایج نشان داد جنسیت تاثیری در گرایش موضوعی پایان نامه ها ندارد، ولی مقطع تحصیلی بر نوع روش پژوهش مورد استفاده تاثیر مستقیم دارد.نتیجه گیری: تعیین اولویت های پژوهشی در هر یک از گرایش های رشته علوم تربیتی در دو مقطع ارشد و دکترا و نیز آموزش روش های متنوع پژوهش در راستای غنا بخشیدن به پایان نامه های این رشته ضروری می باشد.
تأملی بر الگوهای برنامه درسی مونته سوری، والدورف و بانک استریت در سه محور؛ عاملیت کودک، ارزشیابی و محیط یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر، بررسی الگوهای مونته سوری، والدورف، و بانک استریت در سه محور؛ نگاه به کودک و عاملیت او، ارزشیابی کودکان، و کیفیت محیط آموزشی، با استفاده از روش توصیفی و تحلیل محتوای کیفی است. یافته های این تحقیق در محور نخست در هر سه الگو بیانگر منحصربه فردبودن، توانمندی، عاملیت، و شایستگی کودک در ساخت و انتقال معانی، تأکید بر شنیدن صدای کودک و تعقیب آن توسط مربیان و بزرگسالان، توجه نسبی به صلاحیت کودکان جهت تصمیم گیری و اقدام در امور مربوط به خودشان است. در محور دوم نیز تا حد قابل توجهی به رفاه کودک و نیز مشارکت فعال وی در نظارت بر یادگیری خود و دستاوردهایش تأکید می شود و از این حیث، فرایند ارزشیابی در راستای توسعه حس عاملیت کودکان قراردارد. طبق محورم سوم نیز محیط عنصری کلیدی در کیفیت رشد و یادگیری کودکان، و تا حدودی در راستای توسعه حس عاملیت کودکان قراردارد.
چیستی، چرایی و چگونگی تربیت بدنی در مدارس ابتدایی از منظر دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان (پژوهشی پدیدارشناسانه)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی چیستی، چرایی و چگونگی تربیت بدنی در مدارس ابتدایی از منظر دانشجو معلمان بود. به منظور تحقق هدف فوق از روش پدیدارشناسی توصیفی استفاده گردید. میدان پژوهش شامل دانشجویان دختر و پسر (1000 نفر)، ترم های آخر دانشگاه فرهنگیان کرمان در سال 1402 بودند. مشارکت کنندگان پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و با استفاده از قاعده رایج "اشباع نظری" در روش های کیفی انتخاب شدند. حجم مشارکت کنندگان پژوهش، شامل 21 نفر از اعضای میدان پژوهش بوده است. شیوه گردآوری اطلاعات استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته است. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از الگوی چندمرحله ای کلایزی استفاده شد. جهت بررسی روایی داده های حاصل از مصاحبه ها نیز از دو معیار اعتبار پذیری و تأیید پذیری استفاده شد. نتایج در دو مضمون اصلی و دوازده مضمون فرعی خلاصه شده اند. بر اساس نتایج این پژوهش تربیت بدنی یعنی رشته ای علمی با روابط میان رشته ای هستی شناختی. چرایی شامل مضامین فرعی میان رشته ای و چگونگی شامل مضامین فرعی رشته محوری هستند.
بررسی چالش های آموزش زبان انگلیسی در مقاطع کاردانی و کارشناسی رشته های فنی و حرفه ای شهر اراک بر اساس مدل وین شتین و فانتینی
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: در خصوص یادگیری زبان انگلیسی و شیوه های آموزش آن پژوهش های بسیاری انجام شده است لیکن تا آنجا که نگارنده این پژوهش بررسی کرده است، در خصوص آسیب های زبان انگلیسی در رشته های فنی و حرفه ای پژوهش تخصصی صورت نگرفته است. هدف اصلی پژوهش حاضر نیز بررسی چالش های درس زبان انگلیسی مقطع کاردانی و کارشناسی رشته های فنی وحرفه ای شهر اراک بر اساس مدل وین شتین و فانتینی از دیدگاه اساتید گروه زبان انگلیسی شهر اراک است. روش ها : جامعه مورد بررسی در این پژوهش شامل کلیه اساتید زبان انگلیسی زن و مرد شهر اراک است که سابقه تدریس در دانشگاه های فنی وحرفه ای اراک را داشته اند. راهبرد اصلی تحقیق در این پژوهش، کیفی است و جهت گردآوری داده ها از روش مصاحبه ساختار نیافته استفاده شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه آسیب شناسی برنامه درس زبان انگلیسی بوده و روایی و پایایی ابزار مورد تائید قرارگرفته است. یافته ها: یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که عدم کفایت پیش زمینه آموزشی و مواجهه بی مقدمه دانشجویان با زبان انگلیسی، تألیف کتب زبان انگلیسی نامتواوزن با نیاز دانشجویان رشته های فنی وحرفه ای، به روز نبودن محتوای کتاب زبان خارجه، عدم تمرکز سرفصل های آموزشی بر آموزش تخصصی زبان انگلیسی، بی انگیزگی دانشجویان در یادگیری زبان انگلیسی از عمده ترین آسیب ها هستند. نتیجه گیری: در مجموع نتیجه گیری کلی از آسیب شناسی درس زبان انگلیسی در دانشگاه های فنی و حرفه ای اراک نشان داد که سرفصل های آموزشی، تا حدود زیادی با هفت مورد عنوان شده در مدل وین شتین و فانتی نی در مغایرت هستند و همین مهم نیاز مداوم به بروزرسانی اساسی در سرفصل ها و محتوای برنامه های درسی را الزامی می سازد. فلذا پژوهش در زمینه ارزیابی هماهنگی و هم راستایی درونی برنامه های درسی و محتواهای آموزشی زیرنظام های مختلف آموزش فنی و حرفه ای پیشنهاد می شود.
تحلیل محتوای کتب متوسطه اول و دوم بر اساس توجه به مشارکت سیاسی و دینی (مطالعه موردی: کتب مطالعات اجتماعی و جامعه شناسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تحلیل محتوای کتب متوسطه اول و دوم بر اساس توجه به مشارکت سیاسی و دینی (مطالعه موردی: کتب مطالعات اجتماعی و جامعه شناسی) می باشد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، از نظر ماهیت از نوع کیفی و از لحاظ روش جمع آوری داده ها، توصیفی از نوع تحلیل محتوا است. جامعه آماری پژوهش حاضر، کتاب های درسی دوره اول و دوم متوسطه بود. کتاب های مطالعات اجتماعی و جامعه شناسی به عنوان نمونه در نظر گرفته شد. ابزار پژوهش چک لیست تحلیل محتوا است که روایی آن توسط متخصصین مورد تایید قرار گرفت و پایایی آن با استفاده از ضریب پایایی مرکب 78/0 برآورد شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از آمار توصیفی و همچینی آزمون خی دو، آزمون فریدمن استفاده شد. نتایج نشان داد که در مولفه مشارکت سیاسی، بیشترین فراوانی مربوط به شرکت در راهپیمایی ها با 6 مورد و کمترین فراوانی مربوط به گرامیداشت مناسبت های انقلابی و مذهبی و عضویت در نهادهای سیاسی با 0 مورد است. در مولفه مشارکت دینی، بیشترین فراوانی مربوط به هزینه کردن در مراسمات مذهبی با 6 مورد و کمترین فراوانی مربوط به نماز جمعه، مراسم شب های احیا، اعیاد مذهبی، مراسم اعتکاف، برگزاری مراسم دینی در منزل، امر به معروف و نهی از منکر، پرداخت خمس و زکات و جهاد با 0 مورد می باشد. همچنین نتایج آزمون خی دو نشان داد که تفاوت معناداری بین میزان توجه به مولفه های مشارکت سیاسی و دینی در کتب مورد مطالعه وجود ندارد
کشف و اعتباریابی کاربست مؤلفه های دیدگاه تربیتی رودلف اشتاینر در برنامه درسی دوره ابتدایی: یک مطالعه ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هجدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۰
71 - 104
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله کشف و اعتباریابی کاربست مؤلفه های دیدگاه تربیتی رودلف اشتاینر در برنامه درسی دوره ابتدایی بود که با طرح ترکیبی اکتشافی متوالی با استفاده از ابزار پرسشنامه انجام شد. جامعه پژوهشِ بخش کیفی، تمام تألیفاتِ در دسترس اشتاینر با زمینه ی تعلیم وتربیت و در بخش کمی، متخصصان برنامه ریزی درسی بودند که به صورت هدفمند انتخاب شدند. تجزیه وتحلیل در بخش کیفی، شیوه ی تحلیل مضمون و در بخش کمی، تحلیل عاملی تأییدی است. نتایج در بخش کیفی حاکی از شناسایی 30مضمون پایه، 6مضمون سازمان دهنده و یک مضمون فراگیر بود. مضامین سازمان دهنده شامل معرفت شناسی، «من» سه بعدی، نگاه کل گرایانه و تکاملی به انسان، تناظر ابعاد وجودی انسان و هستی، هستی معنوی انسان و سیر تکاملی آگاهی است. بخش کمی نیز اعتبار بالای الگوی پیش گفته را نشان داد. بر پایه ی رهیافت های پژوهش، لزوم اتخاذ نگاه انسان شناسانه در تعلیم وتربیت، بهره گیری از ابعاد و ظرفیت های هنر و توجه به جنبه های معنوی تربیت انسان در ایجاد هماهنگی با هستی در برنامه درسی دوره ابتدایی مورد تأیید و حائز اعتبار است.
چالش های دانش آموزان در ساخت اثبات های هندسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هندسه از دیرباز به عنوان یکی از جایگاه های اصلی برای یادگیری اثبات مطرح بوده است؛ در حالی که دانش آموزان مشکلات فراوانی در یادگیری اثبات های هندسی دارند. حتی بسیار اتفاق می افتد که دانش آموزان با ترسیم یک شکل هندسی، دیگر نیازی نمی ببینند که ویژگی های مربوط به آن رده از اشیاء هندسی را اثبات کنند. پژوهش حاضر به هدف توصیف عملکرد و برداشت های دانش آموزانِ متوسطه اول، در حین درک و ساختِ اثبات های هندسی انجام شده است تا شناخت عمیق تری از فرایندهای تدریجی و پیچیدگی هایِ یادگیری اثبات های هندسی به دست آید. این پژوهش به شیوه پدیدارنگاری و با تحلیل مصاحبه های فعالیت محور از 53 دانش آموز متوسطه اول انجام شد. گزارش حاضر تصویر روشن تری از عملکرد دانش آموزان و چالش های آنها را در حین ساخت یک اثبات هندسی ارائه می دهد.
اصول طرح پژوهش در برنامه درسی: دقت، مرتبط بودن و مشارکت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حوزه مطالعات برنامه درسی در ایران، از طرفی به بلوغ رسیده و در آموزش عالی، منزلت یافته است و ازطرف دیگر، جای این نگرانی است که به بحران هویتی دچارشود و تبدیل به ظرفی گردد که بیش از آن که دغدغه حل مسائل واقعی جامعه ایران را داشته باشد، پذیرای انواع ابداع های نظریِ جهانی در این حوزه و البته با انتخاب معادل هایی به غایت سلیقه ای برای آنها شود. این نگرانی محدود به ایران نیست و درجهان نیز نگرانی های جدی بر سر تأثیر یافته های پژوهشی در علوم تربیتی و به ویژه برنامه درسی، بر بهبود وضعیت آموزشی و تدریس و یادگیری، در حال شدت گرفتن است. یکی از علت های اصلی این نگرانی، ناکامیِ یافته های پژوهشی در رویارویی با چالش های واقعی آموزش عمومی و عالی در جهان است. برای نمونه، دانشجویان تحصیلات تکمیلی به تولید پایان نامه و رساله در ارتباط با تدوین نظری برنامه های درسیِ مناسب برای آموزش صلح و شهروندی و تفکر انتقادی و خشونت پرهیزی و عدالت و نپذیرفتن آنچه که به آن باور ندارند و تبعیض جنسیتی و نظایر آن هستند. مجله های علمی پژوهشی هم به انتشار مقاله هایی می پردازند که مبتنی بر این یافته ها هستند. درحالی که جهان ناظر است که این مفاهیم عالی و متعالی، بیشتر و بیشتر از صحنه آموزش عمومی و عالی رنگ باخته اند و دنیایِ عمل، ناتوان از به کارگیری این نتایج نظری است. انتظار می رود که درچنین شرایطی، جامعه علمی به ارزیابی تولیدهای نظری خود و میزان اثرگذاری آنها بر واقعیت عمل همت گمارد و بپرسد که مشکل در کجاست؟ تا کجا و تا کِی، قراراست که این مسیر، بدون نقد و بازبینی پیموده شود و درحقیقت، هرکس کار خود را بکند؟ مگر می شود که «سواره نظر» از خود نپرسد که «به کجا چنین شتابان» و «پیاده عمل»، ناامید از این همه تبیین و طراحی و چارچوب و مدل و الگوی نظری، در تلاش برای رویاروییِ بهینه با چالش های روزانه باشد و تنها و خسته، اگر راه حل بهینه نیافت، به این بسنده کند که هزینه مشکلات را کاهش دهد و تنها امیدوار باشد که بتواند مسئله امروز را حل یا کنترل کند و خود را قانع کند که «چو فردا شود، فکر فردا کنیم»!