فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۱۶۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی فنون تریز و بارش فکری بر خلاّقیت دانش آموزان انجام شد و از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر پایه اول دبیرستان شهر همدان بودند که 51 نفر از آن ها به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب و با جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار داده شدند. ابزار لازم برای اجرای این پژوهش پرسشنامه خلاّقیت عابدی بود. برای اجرای پژوهش نیز از دو طرح درس 6 جلسه ای برای آموزش تریز و بارش فکری استفاده شد. داده های حاصل با استفاده از تحلیل واریانس یک سویه و آزمون تعقیبی شفه توسط نرم افزار آماری SPSS تحلیل شد، نتایج نشان داد که هم تریز و هم بارش فکری بر خلاّقیت تأثیر معناداری گذاشته اند(05/0p)، اما اثربخشی تریز بر افزایش خلاّقیت بیش تر بوده است. پیشنهاد می شود در مدارس تدریس خلاّقیت محور مد نظر قرار گیرد و اثربخشی شاخه های دیگر تریز مانند یوسیت و آریز بر میزان خلاّقیت دانش آموزان بررسی شود.
علوم تجربی چطور باید تدریس شود
حوزههای تخصصی:
تجربه حرفه ای اساتید در ارتباط با پدیده تدریس اثربخش در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی مطالعه ی حاضر، تبیین پدیده ی تدریس اثربخش در آموزش عالی بر اساس تجربه ی حرفه ای اساتید دانشگاه به منظور ایجاد یک چهارچوب مفهومی و توسعه ی مبانی پداگوژیکی و نظری تدریس در مراکز آموزش عالی است. رویکرد پژوهشگر در این بخش از پژوهش، رویکرد کیفی با استفاده از راهبرد پدیدار نگاری است. مشارکت کنندگان شامل 12 عضو هیئت علمی از اساتید دانشگاه کردستان بودند که از طریق نمونه گیری نوعی تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه عمیق و نیمه سازمان یافته جمع آوری شدند. روش تحلیل داده ها تحلیل محتوای استقرایی با استفاده از کدگذاری در سه سطح باز، محور و منتخب بود. یافته های مربوطه نشان داد که مقوله های اساسی تدریس اثربخش ازنظر اساتید شامل 1) مهارت های ارتباطی؛ 2) خصوصیات آموزش دهنده و آموزش گیرنده؛ 3) مهارت های آموزشی و 4) عوامل زمینه ای است.
توسعه آموزش از دیدگاه اساتید و دانشجویان؛ مطالعه کیفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: آموزش مجموعه فعالیت ها و تدابیری است که توسط معلم و فراگیر اجرا می شود و هدف آن کمک به فراگیر برای یادگیری بهتر مطالب است. محور توسعه آموزش، صاحبان فرآیند آموزش هستند و تجربیات آنان می تواند در تببین مفهوم توسعه آموزش نقش اساسی داشته باشد. هدف این مطالعه، تبیین توسعه آموزش از دیدگاه اساتید و دانشجویان به روش کیفی بود.
روش ها: این مطالعه کیفی در یکی از دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران انجام شد و 11 نفر از اساتید و دانشجویان به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه انفرادی نیمه ساختاریافته استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوای کیفی با رویکرد قراردادی استفاده شد. از نرم افزار MAXQDA 2007 برای دسته بندی، کدگذاری و طبقه بندی متون حاصل از مصاحبه ها استفاده شد.
یافته ها: ابتدا حدود 650 کد اولیه استخراج شد. این کدهای اولیه در 9 طبقه آموزش کارآمد، استفاده از تکنولوژی های روز، تحقق اهداف، تعامل و تعادل عناصر آموزشی، تغییر در نگرش و عملکرد دانشجو، تلفیق شیوه های مختلف آموزشی، رشد کمی و کیفی، توسعه یادگیری، یاددهی فرآیند آموختن ، دسته بندی شدند.
نتیجه گیری: توسعه آموزش، رشد و پویایی متعادل، همه جانبه و پایدار است.
ELT educational context, teacher intuition and learner hidden agenda (a study of conflicting maxims)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study، first، attempted to explore the conflict or tension between EFL teacher intuition or concepts and the conception with a composite view assembled from learner's accounts of the distinctive features of Communicative Language Teaching (CLT)، and second to investigate the latter's ""hidden agenda"" (Nunan، 1998) of what ELT should be. On the other hand، role of educational context as an independent variable in determining such conflicting conceptions was also investigated. The study was carried out in the Iranian educational context conventionally categorized into three settings including; authoritarian، semi-democratic and democratic، given their varying existing educational policies and planning. Both the learner and teacher-participants (N=150، 45، respectively) answered three triangulating and already validated questionnaires (Brindly، 1984 and BALLI of Horwitz، 1987) attempting both the nature of language learning activities and their beliefs on CLT. Findings revealed that the learners hold variety of self-efficacy beliefs different from those of their teachers about learning language، many of which supported to be attributed to the educational context type and language planning and the pertinent administration policies. While both sides agreed in general on the virtues of CLT to language teaching، there were interesting differences in their perceptions mainly as to lesson purposes، classroom activities، and learning outcomes. The implications of the study would revolve around the (I) dependency of reflective teaching and learning on teacher's awareness of learner's needs، capabilities، potentials and preferences or in Richard's (1996) term of learner's"" maxims""، (II) necessity of teacher-learner cooperation in syllabus design، (III) significance of narrowing the gap between their maxims of instruction and learning، and (IV) awareness of the possible imposition of negative impacts like tension، anxiety and dissatisfaction on the learner's side resulting from any cognitive and intuitive mismatch on the teacher's side.
اثربخشی معلمان کلاس های عادی بر فرایند آموزش دانش آموزان با نیازهای ویژه و عوامل مؤثر بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نیازهای ویژه به صورت اختلالات رفتاری- روانی، نارسایی های یادگیری و ناتوانی های جسمانی بر فرایند آموزش دانش آموزان اثر دارند. هدف از اجرای این پژوهش، تعیین اثربخشی معلمان کلاس های عادی بر فرایند آموزشی دانش آموزان با نیازهای ویژه و عوامل مؤثر بر آن می باشد. این پژوهش با رویکرد کیفی ، با استفاده از مصاحبه های بحث گروهی متمرکز با 10 معلم، 10 دانش آموز با نیازهای ویژه و 8 نفر از والدین کودکان با نیازهای ویژه انجام شده است. روش نمونه گیری مبتنی بر هدف تا رسیدن به اشباع داده ها بوده است. مصاحبه ها ضبط و نوشته شده و سپس تجزیه و تحلیل شده اند. تجزیه و تحلیل داده ها منجر به ظهور مفاهیمی از اوصاف اثربخشی معلم چون اثرگذار ابدی، امنیت دهنده، تغییر دهنده مسیر زندگی شد. به عنوان عوامل تأثیرگذار سه عامل: الف- شناخت کامل معلم از نقش های خود در رابطه با این دانش آموزان ب- شناخت معلم از نیازهای ویژه دانش آموزان ج- درک موقعیت مناسب، نیز در فرایند آموزش این دانش آموزان تعیین گردید. یکی از بهترین حمایت ها از آموزش همگانی و پاسخ دهی به نیازهای ویژه رو به گسترش دانش آموزان، حمایت از معلمان کلاس های عادی و تقویت آنان به عنوان یک عنصر مهم در فرایند آموزش دانش آموزان با نیازهای ویژه جهت مدیریت بر سه عامل تأثیرگذار ذکر شده بر آن می باشد.
بررسی تأثیر بازخورد در ارزشیابی تکوینی بر پیشرفت تحصیلی درس ریاضی دانش آموزان دختر پایه پنجم ابتدایی شهرستان میاندوآب در سال تحصیلی 90 – 89
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق تعیین تأثیر بازخورد ارزشیابی تکوینی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر پایه پنجم ابتدایی شهرستان میاندوآب بوده است. روش تحقیق در پژوهش حاضر شبه آزمایشی یا شبه تجربی بوده است و جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه پنجم ابتدایی مدارس شهر و روستاهای میاندوآب که به تعداد 220 کلاس می باشد. از بین این کلاس ها 8کلاس به روش خوشه ای و به طور تصادفی به عنوان نمونه آماری که 4 کلاس از شهر و 4 کلاس از روستا انتخاب شدند و جایگزینی کلاسها در دو گروه کنترل و آزمایش بصورت تصادفی انجام گرفت. سپس آزمون های پنجگانه از درس ریاضی پایه پنجم ابتدایی در طول نیمسال دوم 90-89 به منظور تعیین میزان تأثیر آزمون ها بر پیشرفت تحصیلی در درس ریاضی انجام شد. و برای سنجش پایایی آزمون ریاضی از آلفای کرونباخ استفاده شد و هم چنین ضریب پایایی آزمون فیلیپس و چک لیست از روش کودر ریچاردسون استفاده شد که پایایی آنها به ترتیب 84/0 و96/0 بدست آمد. به منظور توصیف داده های بدست آمده از فنون آمار توصیفی (مانند تشکیل جداول توزیع پراکندگی معدل – ترسیم نمودارها) استفاده شد و به منظور بررسی تأثیر بین متغیرها از آزمون t مستقل استفاده شد که کلیه فرایند تحلیل داده ها توسط نرم افزار SPSS17 انجام شد. نتایج نشان داد که: انجام ارزشیابی تکوینی در جریان نیمسال یا ترم در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در درس ریاضی پایه پنجم ابتدایی تأثیر بیش تری دارد و در بین گروه ها تفاوت معنی داری مشاهده شد. و هم چنین از نظر تسهیل آزمون پایانی (احساس راحتی در پاسخگویی به سؤالات) در درس ریاضی پایه پنجم ابتدایی بین دانش آموزانی که آزمون های تکوینی برای آنها اجرا می شود با دانش آموزانی که برای آنها ارزشیابی تکوینی اجرا نمی شود تفاوت معنی داری وجود دارد و از نظر میزان کاهش ترس و اضطراب از امتحان ریاضی پایه پنجم ابتدایی بین دانش آموزانی که آزمون های تکوینی برای آنها اجرا می شود با دانش آموزانی که برای آنها ارزشیابی تکوینی اجرا نمی شود تفاوت معنی داری وجود دارد.
کاستی های روش شناسی در پژوهش های مربوط به آموزش تلفیقی و فراگیرسازی
حوزههای تخصصی:
تبیین شیوه های مناسب و موثر تدریس
حوزههای تخصصی:
تبیین شیوه مناسب و مؤثر تدریس (متناسب با دروس عقیدتی با تاکید بر روش سخنرانی)
حوزههای تخصصی:
ویژگی های بایسته معلمان در بهبود فرآیند یاددهی-یادگیری مدارس هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی ویژگی ها، توانایی ها و وظایف معلمان در بهبود فرآیند یاددهی- یادگیری مدارس هوشمند استان سمنان انجام شد. روش انجام این پژوهش از نوع روش های تحقیق آمیخته اکتشافی بود که در آن نخست بخش کیفی و سپس بخش کمی انجام شد. در بخش کیفی پژوهش، با شش نفر از متخصصان فناوری اطلاعات و ارتباطات که به روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شده بودند، مصاحبه انجام شد. نتایج حاصل از تحلیل محتوای مصاحبه ها و مطالعه عمیق مبانی نظری، در قالب پرسشنامه ای محقق ساخته در دو بخش وضعیت مطلوب و وضعیت موجود تنظیم گردید. روایی محتوایی طبق نظر متخصصان و پایایی آن نیز از طریق آلفای کرونباخ در بخش وضعیت مطلوب 84/0 و در بخش وضعیت موجود 94/0 بررسی و مناسب گزارش شدند. در بخش کمی پژوهش نیز، پرسشنامه توسط310نفر از معلمان و مدیران که به روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شده بودند، تکمیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که راهکارهای «ارتباط مستمر و پایدار الکترونیکی با دانش آموزان برای رفع اشکالو هدایت و استمرار فرآیند یاددهی-یادگیری به صورت مجازی» در رتبه اول، «تقویت مهارت های ICDL و اینترنت از طریق شرکت در کلاس های ضمن خدمت، استفاده از خودآموز ها و تمرین های شخصی» در رتبه دوم، «جستجو و شناسایی محتوای چندرسانه ای و الکترونیکی مناسب بر روی شبکه اینترنت و منطبق با طرح و برنامه درسی و بهره گیری از آنها در فرآیند یاددهی-یادگیری» در رتبه سوم، «توانایی طراحی انواع آزمون های پیشرفت تحصیلی آنلاین و درج آنها در سایت یا ارسال به ایمیل دانش آموزان جهت پیشرفت تحصیلی آنان» در رتبه چهارم و «حضور فعال بر روی پورتال مدرسه و سیستم مدیریت یادگیری برای مدیریت فرآیند یادگیری دانش آموزانبه صورت غیرحضوری بر روی وب» در رتبه پنجم در بهبود فرآیند یاددهی-یادگیری مدارس هوشمند توسط معلمان قرار دارند
مقایسه پایبندی به فنون تعلیم و تربیت در آموزش مجازی و حضوری در نظام آموزش عالی ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: توسعه نظام آموزشی در عصر فنّاوری اطلاعات و ارتباطات یکی از چالش های اصلی سیاستگذاران آموزشی است. یکی از مهم ترین مسایل پیش روی آموزش عالی در ایران، عدم پاسخگویی موثر و کارآمد این سیستم به نیازهای واقعی جامعه در حوزه تولید علم و آموزش است. هدف این پژوهش، ارزیابی میزان پایبندی آموزش حضوری و الکترونیک به اصول تعلیم و تربیت ( تحلیل، طراحی، تدوین، اجرا و ارزیابی) از منظر دانشجویان تحصیلات تکمیلی بود.
روش ها: این مطالعه پیمایشی در دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه ارومیه در سال 1392 انجام شد. 164 نفر به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسش نامه محقق ساخته دارای 5 شاخص و 66 گویه بود. داده ها به نرم افزار SPSS 18 وارد و با آزمون T تک نمونه ای مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: در میزان عدم رعایت شاخص تحلیل و خرده مقیاس های آن (محتوی، یادگیرنده، اهداف و رسانه) از نظر دانشجویان تحصیلات تکمیلی بین آموزش الکترونیکی و آموزش حضوری اختلاف معنی دار وجود داشت و به غیر از خرده مقیاس رسانه، در بقیه موارد میانگین امتیاز عدم پایبندی در آموزش الکترونیک بیشتر بود. همچنین در میزان عدم رعایت شاخص های طراحی، تدوین، اجرا و ارزیابی بین آموزش الکترونیکی و آموزش حضوری اختلاف معنی دار وجود داشت و در همه موارد میانگین امتیاز عدم پایبندی در آموزش الکترونیک بیشتر بود.
نتیجه گیری: از نظر دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه ارومیه ، اصول پنجگانه برنامه های تعلیم و تربیت (تحلیل، طراحی، تدوین، اجرا و ارزیابی) در آموزش الکترونیک نسبت به آموزش حضوری کمتر رعایت می شود .
تأثیر ارائة محتوای الکترونیکی با سبک های آموزشی زبانی، دیداری-فضایی و حرکتی-جسمانی گاردنر بر یادگیری، درآموزش ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزش و پرورش می کوشد تا به وسیلة آموزش الکترونیک از جدیدترین فناوری ها در یادگیری برای توسعه، بهبود کارآیی، و فراهم سازی عدالت آموزشی بهره گیرد. این پژوهش، با هدف بررسی تأثیر سبک های آموزش مبتنی بر هوش های زبانی، فضایی و حرکتی-جسمانی گاردنر، بر پیشرفت تحصیلی در آموزش ترکیبی انجام گرفت. در این پژوهش 60 نفر از دانش آموزان دختر سال سوم رشتة کامپیوتر هنرستان های کاردانش شهر اصفهان شرکت داشتند، که به طور تصادفی در دو گروه 30 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. قبل از پژوهش، دو گروه از نظر نیمرخ هوش های چندگانه و مشخصات زمینه ای مقایسه شدند و تفاوت معنی داری (در سطح05/0p< ) در دو گروه مشاهده نشد. همچنین، از یک پرسشنامة پیشرفت تحصیلی معلم ساخته به عنوان پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. آموزش در هر دو گروه به صورت آموزش ترکیبی انجام شد. در گروه آزمایشی، علاوه بر روش مرسوم، از محتوای الکترونیکی محقق ساخته مبتنی بر هوش های چندگانه استفاده شد. جهت تحلیل داده های آماری از تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج پژوهش، به طور معنی داری(در سطح05/0p< ) پیشرفت تحصیلی بالاتر دانش آموزانی را که همراه با محتوای الکترونیک با سبک آموزشی فضایی آموزش دیده اند، نسبت به دانش آموزان گروه کنترل نشان می دهد.
بررسی وضعیت موجود و مطلوب برنامه درسی آموزش علوم مبتنی بر مؤلفه های ماهیت علم از دیدگاه دانشجویان (مورد: دانشگاه های اصفهان و صنعتی اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی مقاله ی حاضر بررسی دیدگاه دانشجویان رشته های علوم پایه دانشگاه های اصفهان و صنعتی اصفهان در مورد برنامه درسی آموزش علوم، مبتنی بر ویژگی های اساسی ماهیت علم بوده است. بدین منظور از جامعه آماری که شامل همه دانشجویان رشته های فیزیک، شیمی، زیست شناسی و زمین شناسی وگرایش های مرتبط در دو دانشگاه می شد، 277 نفر به عنوان نمونه ی آماری در این پژوهش انتخاب شدند. روش پژوهش از نوع توصیفی - پیمایشی و ابزار پژوهش، پرسش نامه محقق ساخته ی سنجش دیدگاه دانشجویان بوده است. جنبه های اصلی مورد سنجش ماهیت علم در این ابزار عبارت بوده اند از موقتی بودن علم، مبنای تجربی علم، خلاقیت در علم، نقش ذهنیت در علم، تأثیر مسائل اجتماعی و فرهنگی بر علم، نقش مشاهده و استنتاج و نقش نظریه و قانون علمی. این مؤلفه ها در چهار عنصر اساسی برنامه درسی یعنی هدف ها، محتوا، اجرا و ارزشیابی و در دو وضعیت موجود و مطلوب بررسی شده اند. ضریب آلفای کرونباخ برای این مقیاس سنجش برابر 81/0 محاسبه گردیده است. نتایج نشان داده اند که از نظر دانشجویان، در وضعیت موجود، هیچ یک از عناصر برنامه درسی یعنی هدف ها، محتوا، اجرا و ارزشیابی، مبتنی بر مؤلفه های ماهیت علم نیستند. با این حال از نظر آنان هدف های برنامه درسی از حیث برخورداری از مؤلفه های ماهیت علم به وضعیت مطلوب نزدیک ترند. در این میان ارزشیابی برنامه درسی از نظر رعایت مؤلفه های ماهیت علم، بیشترین اختلاف را با وضعیت مطلوب خود دارد. از نظر دانشجویان، در وضعیت مطلوبْ هدف های برنامه درسی آموزش علوم باید بیشتر از سایر عناصر مبتنی بر مؤلفه های ماهیت علم باشد. پس از عنصر هدف ها، برنامه های درسی جهت هم سویی با مولفه های هفت گانه ماهیت علم، باید بیش ترین توجه خود را به دو عنصر اجرا و ارزشیابی برنامه درسی معطوف دارند.
اثربخشی روش آموزش مبتنی بر اثرات بارشناختی بر پیشرفت درسی، بارشناختی ادراک شده و انگیزش دانش آموزان به یادگیری درس علوم تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی روش آموزشی مبتنی بر اثرات بارشناختی بر پیشرفت درسی، بارشناختی ادراک شده و انگیزش دانش آموزان به یادگیری درس علوم تجربی انجام گرفت. در این مطالعه از روش پژوهش شبه آزمایشی طرح دو گروهی با پیش آزمون - پس آزمون استفاده شد. 58 دانش آموز از دو کلاس در این پژوهش مشارکت داشتند که از طریق روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند (30 نفر گروه آزمایش و 28 نفر گروه کنترل). گروه آزمایش از طریق طراحی برنامه درس علوم تجربی براساس اثرات بارشناختی (اثر مثال حل شده، اثر تکمیل مسئله، اثر تقسیم توجه، اثر عرضیت، اثر افزونگی) و گروه کنترل از طریق روش تدریس سنتی و مرسوم به مدت شش هفته آموزش دیدند. برای جمع آوری داده ها از آزمون معلم ساخته پیشرفت تحصیلی درس علوم شامل 20 سؤال چهار گزینه ای و پرسشنامه انگیزش به یادگیری علوم که قبل و بعد آموزش اجرا شدند و همچنین آزمون خودگزارش دهی بارشناختی که در پایان هر جلسه درس در دو گروه اجرا می شد، استفاده شد. جهت تحلیل داده های آماری از تحلیل کوواریانس یکراهه(ANCOVA) استفاده شد. نتایج نشان داد دانش آموزانی که از طریق روش آموزشی مبتنی بر اثرات بارشناختی آموزش دیده بودند نمره پیشرفت درسی و انگیزش بالاتری در مقایسه با دانش آموزان آموزش دیده با روش تدریس سنتی داشتند. همچنین،دانش آموزان گروه آزمایش بار شناختی کمتری از دانش آموزان گروه کنترل ادراک کردند.
جانبداری از پرورش و تربیت جدید: پرورش و تربیت فعال چگونه انجام می شود
منبع:
مکتب مام ۱۳۵۵ شماره ۸۲
حوزههای تخصصی:
اثربخشی روش های نقشه ی مفهومی در مقایسه با روش سخنرانی بر بازده های شناختی دانش آموزان در درس علوم تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی روش نقشه های مفهومی در مقایسه با روش سخنرانی بر بازده های شناختی دانش آموزان در درس علوم تجربی انجام شد. بازده های شناختی شامل یادداری و درک و کاربست مطالب آموخته شده در نظر گرفته شد. برای این منظور از یک طرح شبه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. 4 کلاس درسی به روش نمونه گیری هدفمند (2 کلاس آزمایش و 2 کلاس کنترل) انتخاب شدند که در گروه های کنترل با روش سخنرانی و در گروه های آزمایش با نقشه های مفهومی، مطالب درسی ارائه شد. برای اندازه گیری تأثیر استفاده از نقشه های مفهومی و سخنرانی بر بازده های شناختی از آزمون های پیشرفت تحصیلی (که این آزمون ها سه سطح یادداری، درک و کاربست مفاهیم را مورد سنجش قرار می دادند) با شاخص های روایی و پایایی مقبول استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چند متغیره (MANCOVA) و تحلیل کوواریانس یک متغیره (ANCOVA) استفاده شده است. یافته های این پژوهش نشان داد که ارائه آموزش مبتنی بر نقشه مفهومی در مقایسه با روش سخنرانی بر نمره های دانش آموزان در درک و کاربست تأثیر مثبتی دارد، ولی در سطح یادداری تأثیری ندارد. در کل استفاده از نقشه مفهومی بر بازده های شناختی دانش آموزان در درس علوم تجربی نتیجه مثبت داشت.