فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۸۱ تا ۶۰۰ مورد از کل ۱۷٬۹۴۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از اجرای پژوهش حاضر بررسی و شناسایی ابعاد و مولفه های الگوهای برنامه ریزی درسی راهبردی دانشگاهی است.روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و در زمره پژوهش های کیفی است که در آن از روش فراترکیب استفاده شده است، روش فراترکیب با استفاده از روش سندلوسکی و باروسو انجام شد، برای تحلیل داده ها نیز از روش تحلیل مضمون بهره گرفته شده است.یافته ها: یافته های پژوهش به شناسایی 17 مولفه و دسته بندی آن در قالب چهار بُعد، فرهنگی اجتماعی شامل: فرهنگ مشارکتی، کنشگری اعضای هیأت علمی، پذیرش و باور به تغییر برنامه های درسی و اصلاح؛ بعد ساختاری شامل :تفاهم، تدوین بیانیه رسالت، تحلیل ارزش های سازمانی، تدوین چشم انداز، تعیین اهداف کلی برنامه، الویت بندی، تدوین راهبردها؛ بعد محیطی شامل: محیط درونی، محیط داخلی، محیط زمینه ای، محیط تعاملی؛ و بعد مدیریتی اجرایی شامل: تصمیم گیری، تدوین برنامه اجرایی، ارزیابی/ اصلاح و پایش منجر گردید.نتیجه گیری: نتایج نشان داد توجه به ابعاد و مولفه های الگوهای برنامه ریزی درسی دانشگاهی که برگرفته از ارزش ها، مأموریت ها، چشم اندازها و پویایی های محیطی است، برنامه ریزی مناسب برای اجرای راهبردهای متناسب را محقق می سازد تا مبنایی برای پژوهشگران و دست اندرکاران در راستای بازنگری و اصلاح برنامه ریزی درسی نظام آموزش عالی باشد.
واکاوی تجربه زیسته معلمان دانش آموزان با اختلال طیف اُُتیسم از آموزش مجازی: یک مطالعه پدیدار شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف وا کاوی تجربه زیسته معلمان دانش آموزان با اختلال طیف اُُتیسم از آموزش مجازی دوران کرونا انجام شد. روش: این پژوهش در پارادایم )مدل( تفسیرگرایی و به شیوه کیفی و با رویکرد پدیدارشناسی صورت گرفت. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی معلمان منطقه 6 مدارس اُُتیسم شهر تهران در سال تحصیلی 1402 - 1401 بود که تجربه تدریس به دانش آموزان با اختلال طیف اُُتیسم در دوران کرونا را داشتند. برای انتخاب حجم نمونه از روش نمونه گیری هدفمند و معیاری استفاده شد. در راستای هدف پژوهش، در مرحله اول با 20 نفر از معلمان منطقه 6 مصاحبه انجام و اشباع نظری حاصل شد. در ادامه، داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته و با توجه به شرایط افراد در 3 قالب حضوری، تلفنی و برخط به صورت پرسش های بازپاسخ انجام شد. در این پژوهش برای شناسایی، تحلیل و گزارش نتایج داده های کیفی حاصل از مصاحبه، از روش تحلیل موضوعی استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد، از دیدگاه مشارکت کنندگان در پژوهش، تجربه زیسته آموزش مجازی دارای 4 زیرمقوله شامل تدریس، استرس شغلی، مشکلات فناورانه و سبک ارتباطی بود. همچنین فرصت های آموزش مجازی در دوران کرونا دارای 5 مقوله، شامل: گسترش مهارت فناورانه، توسعه مهارت تدریس برخط، فرا گیر شدن آموزش مجازی، تقویت زیرساخت آموزش مجازی و به صرفه بودن در هزینه های جانبی بود. همچنین چالش های آموزش مجازی در دوران کرونا شامل: 5 مقوله مشکلات ارتباطی، مشکلات آموزشی و تدریس، بی توجهی والدین، ضعف تجهیزات و امکانات و افت توجه دانش آموزان بود. نتیجه گیری: آموزش مجازی برای دانش آموزان با اختلال طیف اُُتیسم دارای فرصت های مناسبی بود. از آن جاییکه سبک یادگیری این افراد دیداری محور می باشد و راهبردهای آموزشی مبتنی بر تدریس مجازی می تواند از این نوع سبک پشتیبانی نماید، از این رو، پیشنهاد می شود زیرساخت های برگزاری آموزش مجازی برای این افراد تقویت شود و از ظرفیت های راهبردهای آموزشی مبتنی بر فناوری برای غنی سازی فرایند یادگیری دانش آموزان با اختلال طیف اُُتیسم استفاده شود.
نقد و بررسی دانش های ادبی در کتب فارسی متوسطه اول
حوزههای تخصصی:
کتاب های فارسی دوره متوسطه اول یکی از مهمترین منابع این دوره است؛ به نحوی که می توان این کتب را پیشاهنگ و مقدمه فهم برخی از دروس دیگر نیز به حساب آورد. در کتاب های فارسی بخشی تحت عنوان دانش های ادبی گنجانده شده است که هدف اصلی آن کمک به دانش آموزان در جهت فهم نکات ادبی و ظرافت های زیباشناختی است. پژوهش حاضر این بخش از کتاب های فارسی را با روش تحلیل محتوایی، بر پایه منابع کتابخانه ای بررسی کرده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که این بخش به دلیل پاره ای از کاستی ها و نقایص نتوانسته است زمینه را برای تحقق اهداف مورد نظر برنامه ریزان برای درس فارسی دوره متوسطه اول فراهم آورد. عمده این نقایص عبارتند از عدم توجه کافی به بخش دانش های ادبی در پایان دروس و ایجاز و فقدان توضیحات لازم و همچنین پیروی نکردن از یک شکل پیوستار در ترتیب قرار گرفتن این دانش ها و نیز ارتباط نسبتاً ضعیف محتوای درس با دانش ادبی مطرح شده. مرتفع ساختن این تقص ها در راستای حرکت از وضع موجود و نیل به وضعیت مطلوب خواهد بود.
جستاری بر مؤلفه های سازنده دانش محتوایی تربیتی(PCK) در آموزش جغرافیا
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف هدف مطالعه حاضر تأملی بر دانش محتوایی تربیتی در آموزش جغرافیا بوده است تا نظر به نوپا بودن این نوع دانش در ادبیات تعلیم و تربیت، مؤلفه های سازنده آن دانش را با مروری بر ادبیات علمی مربوطه شناسایی و تبیین نماید. روش ها این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی بوده و روش پژوهشی مورد استفاده در این مطالعه جستار نظرورزانه است. در مطالعه جستار نظرورزانه پژوهشگر جمع بندی شخصی خود از دانش و تجربیات در یک حوزه را به دیگران منتقل می نماید؛ از این رو در این مطالعه نیز پژوهشگر پس از مطالعهٔ کتابخانه ای، جستار نظرورزانه ای در خصوص دانش محتوایی تربیتی داشته و مؤلفه های سازندهٔ آن را شناسایی و آن ها را در حوزه آموزش جغرافیا تبیین و تشریح نموده است. تأییدپذیری یافته ها از طریق مرور همکاران انجام پذیرفته است. یافته ها: نتایج این مطالعه برشماری مؤلفه های سازنده دانش محتوایی تربیتی در چهار بخش دانش مخاطب، دانش تخصصی، دانش برنامه ریزی درسی و دانش شخصی است. نتیجه گیری: برای دانش تخصصی 5 پرسش، دانش مخاطب 7 پرسش، دانش برنامه ریزی درسی 5 پرسش و برای دانش شخصی 3 پرسش و مسأله شناسایی شده است تا با معرفی مسائل و سؤالات پژوهشی بالقوه مؤلفه های سازنده دانش محتوایی تربیتی آموزش جغرافیا، زمینه پژوهش های بیشتری در این حوزه فراهم گردد.
The role of text type on the use of metacognitive reading strategies: Iranian EFL learners' perceptions in focus(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۵, Issue ۱ , ۲۰۲۴
99 - 120
حوزههای تخصصی:
The current study used a qualitative methodology to examine how Iranian EFL learners practically applied Metacognitive Reading Strategies (MRs) when reading narrative and expository English texts. The study also investigated the participants' perceptions of the impact of text type on using MRs while reading narrative and expository English passages. The researchers selected 40 intermediate EFL learners studying TEFL at Islamic Azad University and Farhangyan University using purposive sampling as focused participants. The instruments employed included the Oxford Placement Test, semi-structured interviews, and think-aloud protocols. The data analysis involved theme-based analysis. The think-aloud protocol analysis indicated that participants employed multiple strategies when engaging with the expository text compared to the narrative text. The finding suggested that text types affected readers` overall performance. The semi-structured interviews revealed that learner's perceptions of text type played a vital role in reading different text types. The practical implications of the study were also discussed.
تبیین ارتباط سواد دیداری با گسترش دامنه ی واژگان در دانش آموزان اول ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۲
171 - 194
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش مقایسه تأثیر تصویر بر پیشرفت نوآموزان در گسترش واژگان در مدارس غیرانتفاعی شهر کرمان در چارچوب نظریه رمزگذاری دوگانه پاویو (1986) است و با روش های آماری توصیفی تک متغیره، پیشرفت نوآموزان در گسترش واژگان مقایسه می شود. دو مدرسه با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب و سپس شصت آزمودنی انتخابی پیش آزمون و پس آزمون واژگان می دهند. پس از انتخاب دو کتاب داستان و مطالعه برای سه گروه در شرایط مختلف و انجام آزمون، داده های به دست آمده نشان می دهد گسترش واژگان در گروه اول (دیدن تصویر و تأکید بر آن) نسبت به گروه دوم (دیدن تصویر در زمان روایت) و سوم (گروه کنترل (ندیدن تصویر)) در مدرسه «الف» 03/4 با سطح معناداری 002/0 و در مدرسه «ب» 52/2 با سطح معناداری 02/0 بالاتر بوده و دیدن تصویرو تأکید بر آن اثربخشی قابل توجهی در گسترش واژگان نوآموزان خواهد داشت.
پیش بینی اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی براساس الکسی تایمیا و سبک های دلبستگی در دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: با توجه به علاقه گسترده دانش آموزان به شبکه های اجتماعی و پیامدهای مثبت و منفی آن، بررسی عوامل روانشناختی مرتبط با اعتیاد به شبکه های اجتماعی اهمیت ویژه ای دارد. این پژوهش با هدف پیش بینی اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی براساس الکسی تایمیا و سبک های دلبستگی در دانش آموزان انجام شد.روش شناسی پژوهش: پژوهش توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهر تهران در سال 1403 بود، که با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 150 نفر انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از ابزارهای خودگزارش دهی شامل پرسشنامه اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی (خواجه احمدی و همکاران، 1395)، ناگویی هیجانی تورنتو (بگبی و همکاران، 1994) و پرسشنامه سبک های دلبستگی (هازن و شاور، 1987) استفاده شد. تحلیل داده ها با روش های آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با SPSS نسخه 26 انجام شد.یافته ها: نتایج نشان داد که بین اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی با الکسی تایمیا و مؤلفه های آن رابطه مثبت و معنادار بوده است الکسی تایمیا (682/0=R و 009/0=P). همچنین بین اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی با هر یک از سبک های دلبستگی به ترتیب دلبستگی ایمن منفی و معنادار (601/0-=R و 007/0=P)، و دلبستگی ناایمن اجتنابی (524/0=R و 008/0=P) و دوسوگرا نیز مثبت و معنادار بود (472/0=R و 015/0=P). تحلیل رگرسیون به شیوه همزمان نیز نشان داد که 31 درصد واریانس اعتیاد به فضای مجازی براساس متغیرهای پیش بین قابل تبیین بوده است.نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش می توان به منظور کاهش اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی، با شناسایی عوامل مرتبط با این نوع از آسیب، الگویی مناسب برای تدوین و طراحی برنامه های پیشگیری طراحی و تدوین نمود.
ارائه مولفه های معلم تحول آفرین بر پایه اسناد بالادستی نظام آموزش و پرورش و اندیشه های تربیتی آیت الله خامنه ای
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه مولفه های معلم تحول آفرین بر پایه اسناد بالادستی نظام آموزش و پرورش و اندیشه های تربیتی آیت الله خامنه ای است. روش پژوهش اکتشافی و استنباطی بوده، و جامعه آماری پژوهش نیز مشتمل بر اسناد بالادستی نظام آموزش و پرورش و بیانات مقام معظم رهبری است. نتایج حاکی از آن است که مربی و معلم در اندیشه های تربیتی رهبر انقلاب و سند تحول بنیادین، رکن اصلی تحول در نظام آموزشی به شمار می آیند. همچنین تحول آفرینی نیازمند کسب شایستگی ها و صلاحیت های علمی، اخلاقی و عملی- مهارتی و حرفه ای است. تحول آفرینی نیازمند برخورداری معلم از شادابی و سرزندگی درونی و باطنی است که رابطه مستقیمی در آفرینش تحول دارد. در نتیجه می توان گفت، برای اینکه نظام آموزشی و تربیتی در جامعه اسلامی کشور ایران شاهد تحولات آموزشی و تربیتی در مقام عمل باشد، نیازمند دو امر مهم است، امر اول این است که رویکرد حاکم در آموزش، رویکرد تلفیق علم و دین در بستر هم آوایی آموزش و تربیت در سایه یکدیگر است. امر دوم این است که تربیت متربی به صورت تربیت تمام ساحتی در ساحت های شش گانه تربیتی باشد، تا تربیت تعالی و تکاملی فرد محقق گردد.
چالش ها و فرصت های استفاده از رویکرد علم شهروندی در برنامه ریزی آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
216 - 236
حوزههای تخصصی:
هدف: علم شهروندی (Citizen Science) به پژوهش های علمی اطلاق می شود که در آن شهروندان غیرحرفه ای یا دانشمندان آماتور در جمع آوری و تحلیل داده ها مشارکت می کنند. این رویکرد به ترویج مشارکت عمومی در فرآیندهای علمی و ارتقای آگاهی اجتماعی کمک می کند. با پیشرفت فناوری و دسترسی به داده های بزرگ، علم شهروندی به عنوان ابزاری نوین در آموزش و یادگیری مورد توجه قرار گرفته است. هدف این پژوهش بررسی فرصت ها و چالش های علم شهروندی در حوزه آموزش و یادگیری است. این پژوهش سعی دارد تا با مرور سیستماتیک ادبیات موجود، به شناسایی پتانسیل های این رویکرد و چالش های موجود در اجرای آن بپردازد.روش شناسی: این پژوهش به لحاظ هدف، بنیادی و از نظر گردآوری داده ها، توصیفی – کتابخانه ای است. از روش مرور سیستماتیک ادبیات برای جمع آوری و تحلیل داده ها استفاده شده است. جستجو در پایگاه های معتبر علمی، شامل مقالات علمی و منابع مرتبط، برای شناسایی شواهد معتبر انجام شد. از مدل SALSA (جستجو، ارزیابی، ترکیب و تحلیل) برای تحلیل داده ها استفاده شده است.یافته ها: یافته ها نشان می دهند که علم شهروندی می تواند به ارتقای سواد علمی، تقویت تفکر انتقادی و افزایش مشارکت اجتماعی کمک کند. همچنین، چالش هایی نظیر کمبود منابع آموزشی، ناآگاهی معلمان و دانش آموزان، و موانع فرهنگی و اجتماعی در اجرای این رویکرد وجود دارد.نتیجه گیری: علم شهروندی به عنوان یک رویکرد آموزشی نوآورانه، پتانسیل های زیادی برای بهبود کیفیت آموزش و یادگیری دارد. با این حال، برای تحقق این پتانسیل ها، نیاز به برنامه ریزی مناسب و آموزش های هدفمند وجود دارد. این پژوهش می تواند به عنوان نقطه شروعی برای تحقیقات میدانی و توسعه علم شهروندی در نظام های آموزشی مورد استفاده قرار گیرد. پیشنهاد می شود پژوهشگران در آینده به طراحی و اجرای پروژه های جامع تری بپردازند که بتوانند به تحقق اهداف آموزشی و علمی کمک کنند.اصالت و نوآوری پژوهش: نوآوری این تحقیق در ارائه راهکارهای دقیق برای ادغام علم شهروندی در برنامه های آموزشی است که به خلأهای موجود در تحقیقات قبلی پاسخ می دهد و تحولاتی در نگرش ها و شیوه های آموزشی ایجاد می کند.
اثربخشی آموزش استعاره های زبان فارسی با روش بسته آموزشی الکترونیکی بر مهارت خودآ گاهی در دانش آموزان با آسیب شنوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ناشنوایی نوعی اختلال حسی عصبی است که با اختلالات مختلف در زمینه تکامل احساسی، اجتماعی و شناختی در ارتباط است. لذا هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش استعاره های زبان فارسی با کاربست روش بسته آموزشی الکترونیکی بر مهارت خود آ گاهی در دانش آموزان با آسیب شنوایی بود. روش: روش پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان با آسیب شنوایی پایه نهم دوره اول متوسطه شهر تهران بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، تعداد 30 نفر از آنان انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایشی و گواه )هر گروه 15 نفر ( جایگزین شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه مهارت های خودآ گاهی کوپر، استفاده شد. گروه آزمایشی تحت آموزش استعاره های زبان فارسی با روش الکترونیکی ) 8 جلسه( قرار گرفت، گروه گواه، مداخله ای به جز آموزش های رسمی مدرسه دریافت نکرد. داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که آموزش استعاره های زبان فارسی با کاربست روش الکترونیکی بر مهارت خودآ گاهی دانش آموزان با آسیب شنوایی اثربخش بود. با توجه به اهمیت آموزش زبان فارسی به دانش آموزان با آسیب شنوایی برای آموزش استعاره های زبان فارسی لازم است از روش های متنوعی استفاده شود و چنین روش هایی به عنوان آموزش مکمل در مدارس توصیه می شود.
بررسی تأثیر سواد مالی بر جامعه پذیری و خودکارآمدی مالی (مورد مطالعه: دانش اموزان دوره متوسط در افغانستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
96 - 129
حوزههای تخصصی:
سواد مالی برای افراد مختلف معنی متفاوتی دارد برای برخی یک مفهوم گسترده شامل درک اقتصادی و چگونگی تأثیر تصمیمات خانواده در شرایط اقتصادی و برای برخی دیگر مفهوم تمرکز روی مدیریت پول از جمله بودجه بندی، پس انداز، سرمایه گذاری و بیمه را دارد، یکی از دغدغه های بشر رفاه و آسایش در زندگی است این مهم در دوره حیات زمانی ممکن می شود که سواد مالی گسترش یابد، هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر سواد مالی والدین بر سواد مالی دانش آموزان و ارتباط سواد مالی با جامعه پذیری مالی و خودکارآمدی مالی دانش آموزان دوره متوسطه درافغانستان (شهر مزار شریف) بوده و لذا این پژوهش با روش توصیفی همبستگی انجام داده شده، جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان دوره متوسطه شهر مزارشریف در سال1400 و جامعه آماری مدِنظر 3180 دانش آموز با والدینشان با تفکیک (1505 دختر1675 پسر) بودند که با استفاده از جدول مورگان به تعداد 282 دانش آموز (134پسر 148دختر)برای نمونه انتخاب گردید و دانش آموزان و والدین به پرسشنامه سواد مالی پاسخ دادند، داده ها از طریق همبستگی و مدل ساختاری با استفاده از نرم افزار Spss22و Amos22 تحلیل گردید و نتایج نشان داد که سواد مالی والدین بر سواد مالی دانش آموزان تأثیر دارد و سواد مالی با جامعه پذیری مالی و خودکارآمدی مالی نیز ارتباط دارد. لذا می توان به گسترش سواد مالی در جامعه از طریق والدین مبادرت ورزید و پیشنهاد می شود مدارس ضمن آموزش و تقویت سواد مالی دانش آموزان ابتکار به خرج داده و کارگاه های آموزش سواد مالی برای اولیاء نیز برگزار نمایند.
تعیین اثربخشی بازی های زبانی-کلامی بر کارکردهای اجرایی، حافظه کاری، بازداری و دقت تمرکز بر عملکرد خواندن دانش آموزان دیرآموز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: عملکرد خواندن از موضوع های مهم یادگیری در دانش آموزان است که می تواند در سایر جنبه ها و موضوع ها یادگیری و آموزشی تأثیرگذار باشد. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی بازی های زبانی _کلامی بر کارکرد های اجرایی حافظه کاری ، بازداری و دقت و تمرکز در عملکرد خواندن در دانش آموزان دیرآموز بود. روش: پژوهش حاضر به روش نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون _ پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان دیرآموز پسر و دختر پایه اول مقطع ابتدایی آموزش وپرورش شهر یزد بودند که در سال تحصیلی ١٤٠٢ در مدارس دولتی به تحصیل اشتغال داشتند. تعداد ٣٠ دانش آموز دیرآموز واجد شرایط به صورت هدفمند با تأئید متخصصان مرکز اختلال یادگیری و روش نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شدند و در 2 گروه ١۵ نفری آزمایشی و گواه قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها شامل سیاهه ی تشخیص نا رساخوانی نما ) کرمی_نوری و مرادی ، 1384 (، آزمون کارکرد اجرایی بریف )جیویا، 2000 ( و آزمون هوش وکسلر 4 ) ۲۰۰۳( بود. آموزش بازی های زبانی _کلامی بر کارکرد های اجرایی، حافظه کاری، بازداری و دقت، تمرکز طی ١6 جلسه 60 دقیقه ای به صورت هفته ای 3 بار برای شرکت کنندگان گروه آزمایشی قبل و بعد مداخله پیش و پس آزمون اجرا شد، برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از نرم افزار spss ٢٣ و از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیر برای تحلیل داده ها استفاده شد. مقادیر احتمال کمتر از ) ٠۵ / ٠( از نظر آماری معنادار در نظر گرفته شد. یافته ها: نتایج نشان داد، پس از حذف اثر پیش آزمون، تفاوت بین میانگین نمرات گروه آزمایشی و گروه گواه در پس آزمون در متغیر حافظه کاری ) 001 / p>0 ( ، دقت و تمرکز ) 001 / p=0 ( و بازداری ) 001 / p>0 ( معنادار بود همچنین تفاوت بین میانگین نمرات پس آزمون گروه آزمایشی و گروه گواه در مؤلفه های عملکرد خواندن معنادار بود ) 001 / .)p>0 * Email: [email protected] ● تاریخ دریافت: 25 / 11 / ● 1402 تاریخ انتشار: مهر و آبان ● 1403 نوع مقاله: پژوهشی ● صفحات 88 - 101 تعیین اثربخشی بازی های زبانی _کلامی بر کارکر دهای اجرایی، حافظه کاری، بازداری و دقت تمرکز بر عملکرد خواندن دانش آموزان دیرآموز 89 سال بیس ت و چهارم، شماره 4 پیاپی 182 مهر و آبان 1403 نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان داد، علائم نگارشی بازی های زبانی _کلامی مؤثر بر کارکرد های اجرایی و موجب بهبود در عملکرد خواندن دانش آموزان دیر آموز می شود و می توان از این علائم نگارشی به عنوان روش مداخله ای مؤثر سود جست.
بررسی اثربخشی روشهای حسی چندگانه و مداخله شناختی رفتاری بر خودانضباطی و خودسنجی دانش آموزان دختر نارساخوان 9 تا 10 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه و عمل در تربیت معلمان سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۷
205 - 190
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: این پژوهش با هدف بررسی روش های حسی چندگانه و مداخله شناختی رفتاری بر خودانضباطی و خودسنجی دانش آموزان دختر نارساخوان 9 تا 10 سال انجام گرفته است. روش ها: روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی است و طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. برای این منظور، دانش آموزان نارساخوان 9 و ۱۰ساله شهر رزن در سال تحصیلی 1402-1401، به عنوان جامعه آماری انتخاب شدند که از طریق غربالگری با چک لیست نارساخوانی و آزمون هوش، تعداد 45 نفر به شکل هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش، 10 جلسه یک و نیم ساعته مورد آموزش قرار گرفت و در این مدت گروه کنترل هیچ آموزشی را دریافت نکرد. ابزار مورداستفاده این پژوهش، آزمون اختلال خواندن سلیمی تیموری (1386)، آزمون هوش ریون (1390)، پرسش نامه خودانضباطی زندکریمی (1390) و پرسش نامه خودسنجی زندکریمی (1390)، بود. یافته ها: برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج پژوهش در تحلیل داده ها نشان داد، روش های حسی چندگانه بر خودانضباطی و خودسنجی تأثیر معنی دار داشته است. همچنین مداخله شناختی رفتاری بر خودانضباطی و خودسنجی تأثیر معنی دار داشت. نتیجه گیری: در همین راستا به نظر می رسد که مربیان و والدین باید در کلاس های معمول خود بر کودکان نارساخوان توجه داشته و برای اثربخشی بهتر از روش های حسی چندگانه و مداخلات شناختی رفتاری در آموزش خود استفاده نمایند.
تحول نظارت آموزشی به سوی مدرن سازی: مطالعه ای کیفی بر روی تلفیق روش های حضوری و مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با شیوع همه گیری کرونا و اجباری شدن آموزش مجازی، روش های نظارت آموزشی نیز به ناچار به سمت فضای مجازی سوق یافت. ناظران آموزشی در این دوره، تجربه ای نوین از نظارت را کسب نمودند. پس از بازگشایی مدارس، ضرورت بهره گیری از تجارب این نوع نظارت و تلفیق مؤثر آن با نظارت چهره به چهره بیش از پیش احساس می شد. هدف این پژوهش طراحی فرآیند انجام نظارت آموزشی ترکیبی یعنی ترکیب نظارت حضوری و مجازی است. پژوهش از نوع کیفی و با استفاده از راهبرد نظریه داده بنیاد سیستماتیک اشتراوس و کوربین می باشد. میدان تحقیق این پژوهش کیفی ناظران آموزشی استان کردستان اعم از سرگروه، راهبر، معاون آموزشی و مدیران مدارسی بودند که نقش های نظارتی را در سالهای 1398 تا 1402 به صورت حضوری و مجازی تجربه کردند. نمونه گیری هدفمند و از نوع نظری بود. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته جمع آوری شدند. فرآیند نمونه گیری و انجام مصاحبه تا اشباع نظری ادامه یافت که در نهایت با شانزده ناظر آموزشی مصاحبه گردید. در جریان تحلیل داده ها و طی فرآیند کدگذاری، پدیده مرکزی "توسعه مبتنی بر مدرن سازی نظارت آموزشی" استخراج شد. این رویکرد نوین نظارتی، با بهره گیری از فناوری های نوین، علاوه بر توانمندسازی ناظران و معلمان، باعث انعطاف پذیری بیشتر فرآیندهای نظارتی، افزایش شناخت ناظران از فرآیندهای کلاس و تعمیق ارتباط بین معلمان و ناظران شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که ترکیب روش های حضوری و مجازی، با کاهش تصنع کاری های آموزشب در حین نظارت، به ناظران کمک می کند تا درک عمیق تری از واقعیت های کلاس درس پیدا کرده و برنامه ریزی دقیق تری برای توسعه حرفه ای معلمان داشته باشند.
تأملی در دستاورد های تربیتی خلق محتوای الکترونیکی با مشارکت دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۵۹
۱۰۶-۸۵
حوزههای تخصصی:
با توسعه محیطهای یادگیری الکترونیکی و ترکیب آنها در محیطهای یادگیری حضوری، برخی از معلمان برای طراحی فعالیتهای یادگیری از این محیطها استفاده می کنند. استفاده از ظرفیتهای این محیطها می تواند به بهبود کیفیت آموزش و افزایش بازده های یادگیری کمک کند. هدف این پژوهش، شناسایی دستاوردهای تربیتی تولید محتوای الکترونیکی با مشارکت دانش آموزان دوره ابتدایی بود. این پژوهش با رویکرد کیفی و به روش پدیدارشناسی توصیفی انجام گرفته است. مشارکت کنندگان در آن 20 تن از معلمان فعال در زمینه خلق محتوای الکترونیکی ناحیه یک و دو همدان بودند که با شیوه ملاک- محور انتخاب شدند. مصاحبه ها تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته گردآوری و پس از پیاده سازی به روش تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که خلق محتوا به منزله فعالیت یادگیری در برنامه درسی دوره ابتدایی، دستاوردهای شناختی، فنی، فراشناختی و انگیزشی مهمی به همراه دارد. از لحاظ فنی، تولید محتوای الکترونیکی، مهارت تولید، ویرایش صدا و تصویر، کار با سخت افزارها و نرم افزارهای گوناگون، ویدئوکلیپ سازی و مهارت جستجوگری در اینترنت را در دانش آموزان تقویت و از منظر شناختی، به فراهم ساختن شرایط یادگیری عمیق و پایدار، پرورش تفکر نقادانه، خلاقانه و تقویت یادگیری کمک می کند. همچنین از منظر فراشناختی، تولید محتوای الکترونیکی به دانش آموزان کمک می کند تا تواناییهای خود، ماهیت تکالیف و نحوه ارزیابی کیفیت آنها را بهتر درک کنند و از بعد انگیزشی نیز درگیری در تولید محتوای الکترونیکی انگیزه درونی دانش آموزان را تقویت و آنها را نسبت به یادگیری موضوع درسی و یادگیری علاقه مندتر می سازد. با توجه به یافته های این پژوهش، پیشنهادهایی پژوهشی و کاربردی برای کنشگران و پژوهشگران ارائه شده است.
مقایسه اثربخشی آموزش تنظیم هیجان و آموزش ذهن آگاهی بر پرخاشگری دانش آموزان دختر دارای عملکرد تحصیلی پایین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ بهار ۱۴۰۳شماره ۱
109 - 118
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق، مقایسه اثربخشی آموزش تنظیم هیجان و آموزش ذهن آگاهی بر پرخاشگری دانش آموزان دختر دارای عملکرد تحصیلی پایین در دوره اول متوسطه شهر تبریز بود. طرح تحقیق از نوع شبه آزمایشی با دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل بود. جامعه آماری را تمامی دانش آموزان دختر دارای عملکرد تحصیلی پایین در دوره اول متوسطه شهر تبریز تشکیل می داد و از میان آنها 75 نفر به روش هدفمند به عنوان نمونه پژوهشی انتخاب شدند و به طور تصادفی در سه گروه (دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل) جایگزین شدند. ابزارهای گرد آوری داده ها عبارت بودند از: پرسشنامه پرخاشگری باس و پری. بسته آموزش تنظیم هیجان در یک گروه آزمایشی و بسته آموزش ذهن آگاهی در گروه آزمایشی دیگر اجرا شد. گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. فرضیه های پژوهش با استفاده از تحلیل کواریانس یکراهه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها حاکی از آن بود که روش آموزش تنظیم هیجان در مقایسه با آموزش ذهن آگاهی در کاهش پرخاشگری اثربخشی بیشتری داشت و در گروه کنترل تغییر چندانی مشاهده نشد. نتایج نشان داد استفاده از روش های آموزش تنظیم هیجان و ذهن آگاهی در کاهش پرخاشگری دانش آموزان دارای عملکرد تحصیلی پایین مؤثر است.
تبیین مدل مفهومی توسعه دانش موضوعی-تربیتی (PCK) برای نومعلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۳
93 - 128
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه تبیین مدل مفهومی توسعه دانش موضوعی-تربیتی در میان نومعلمان است. روش تحقیق، سنتزپژوهی موضوعی مطالعات علمی- پژوهشی مرتبط با موضوع پژوهش حاضر است که از ۶ پایگاه داده اصلی دانشگاهی در بازه زمانی ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۱ گرفته شده است. بر اساس معیارهای ورود، ۴۲ مطالعه تأیید و وارد پروسه سنتزپژوهی شدند. برای افزایش اعتبار تحقیق مواردی از جمله: ارزیابی کننده برای کدگذاری مجدد داده ها، توصیف دقیق مراحل تحقیق و شاخص هایی مشخص و قابل دفاع برای انتخاب مطالعات ورودی مورد استفاده قرار گرفت. براساس یافته ها، دو وجه از PCK آشکار شد: وجه آکادمیک که یک سازه بیرونی است و وجه PCK کلاس درس که یک سازه درونی است؛ هر دو وجه، از ضرورت های آموزش نومعلمان جهت توسعه حرفه ای شناخته شد، که مانند دو روی یک سکه باید به آنها اهمیت داده شود؛ در نهایت مدل مفهومی توسعه PCK نومعلمان ارائه و مؤلفه ها و وجوه آن تبیین شد.
دیدگاه نوجوانان پسر تیزهوش درباره انگیزش یادگیری: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش پژوهشگران کوشیدند با تأسی به فرض های فلسفی و تفکر معرفت شناسانه سازاگرایی، اهمّ شناساننده های انگیزش یادگیری را در نوجوانان تیزهوش کشف کنند. در این پژوهش، برای تحلیل داده های کیفی حاصل از مصاحبه با 30 نوجوان پسر تیزهوش، از روش تحلیل مضمون استفاده شد. نتایج رویه تحلیل مضمون دو طبقه مفهومی کلان و توضیح دهنده نشانگرهای انگیزشی را از یکدیگر بازشناساند: انگیزاننده های مستخرج از فلسفه تربیتی مشوق کمّی نگری و انگیزاننده های مستخرج از فلسفه تربیتی مشوق کیفی نگری. در این بخش، نتایج نشان داد که تجمیع ویژگی هایی مانند غیرفرایندی نگری، بازده اندیشی، شکست هراسی، غیرخودراهبری و اغلب، تک وجهی اندیشی، در زمره توصیف گرهای اساسی سازه های انگیزشی معطوف بر کمّی نگری انگیزشی و در مقابل، بلوک هایی مانند فرایندی نگری (غیربازده اندیشی)، چندوجهی اندیشی، یادگیری مداری، تعهدمندی (اراده مندی) بیش ارزش گذاری ذاتی برای تلاش باوری، پایستگی انگیزشی و نظم بخشی هیجانی، بر تعیین کننده ترین بسترهای آفریننده تحولی نگری انگیزشی، دلالت داشتند. درمجموع، تاکید بر رویارویی یا مصاف بین این دو روی آوردِ انتزاعیِ معطوف بر سازنده های حیات انگیزش یادگیری در تیزهوشان، به طرزی ضمنی، از نقش تعیین کننده بافت اجتماعی تغذیه گر نیازهای روانی بنیادین در یادگیرندگان تیزهوش، حمایت می کند. به بیان دیگر، اصرار بر مصاف بین دو فلسفه رقیب، در بطنِ فهم و کشف نشانگرهای انگیزش یادگیری سرآمدان، به طرز واقع نگرانه ای بر تمایز در نقش آفرینی های محیط های اجتماعیِ مشوقِ دغدغه های کمّی و کیفی، دلالت دارد.
سبک های دلبستگی و همدلی: نقش واسطه ای حل مسئله اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه سبک های دلبستگی و همدلی با نقش واسطه حل مسئله اجتماعی بود. این پژوهش از نوع توصیفی بوده و براساس همبستگی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمام دانشجویان دانشگاه الزهرا تشکیل می دادند؛ که از این جامعه تعداد 373 دانشجو با استفاده از نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسش نامه سبک های دلبستگی بزرگسالان (کولینز و رید، 1990)، پرسش نامه همدلی (دیویس، 1983) و پرسش نامه حل مسئله کسیدی و لانگ (1996) استفاده گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر مبتنی بر معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای Amos-24 و Spss-17 تحلیل شدند. یافته های این پژوهش حاکی از آن بود که رابطه بین سبک های دلبستگی و همدلی معنادار است. همچنین مدل نقش میانجی حل مسئله اجتماعی در رابطه بین سبک های دلبستگی و همدلی از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتایج بوت استرپ نیز حاکی از تاثیر سبک های دلبستگی بر همدلی از طریق حل مسئله اجتماعی بود. در نتیجه می توان گفت که متغیر حل مسئله اجتماعی نقش واسطه ای معناداری در رابطه بین سبک های دلبستگی و همدلی دارد
تعیین کننده های خستگی عاطفی معلمان: فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۰)
213 - 232
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی تعیین کننده های خستگی عاطفی معلمان در شواهد تجربی 2020 الی 2023 انجام شد. نوع مطالعه کاربردی و کیفی بود و از روش فراترکیب استفاده شد. حوزه بررسی مقالات پژوهشی بین سال های 2020 الی 2023 بود. با استفاده از رویکرد هدفمند و تا رسیدن به اشباع و بهره گیری از نگرش یکپارچه سازی و مدل سندلوسکی و باروسو (۲۰۰۷) 140مقاله گزینش و پس از معیار های ارزیابی 44 مقاله نهایی انتخاب شد. داده های کیفی در قالب مقولات، مفاهیم و کد ها تحلیل و پیاده سازی شدند. نتایج نشان داد تعیین کننده های روانشناختی (ابعاد شناختی، هیجانی، رفتاری و شخصیتی)، تعیین کننده های شغلی (ابعاد مرتبط با کار، محیط کار، دانش آموز و جوروانشناختی)، تعیین کننده های خانوادگی (همسر، جوخانواده، وظایف خانوادگی)، تعیین کننده های بافت آموزشی (جومدرسه، دانش آموز، همکاران، درس) تعیین کننده های اجتماعی (ابعاد جامعه، وابسته به دیگران) تعیین کننده های محافظتی (مراقبت کننده های اجتماعی، روانشناختی، شغلی و شخصیتی) تعیین کننده های خستگی عاطفی معلمان در شواهد تجربی بود. همسو با یافته های تحقیق می توان نتیجه گرفت مجموعه عوامل روانشناختی، شغلی، خانوادگی، آموزشی، اجتماعی و محافظتی به عنوان تعیین کننده های خستگی عاطفی معلمان در شواهد تجربی شناسایی شده اند. که لزوم برنامه ریزی های موثر جهت کاهش عوامل افزایش دهنده خستگی عاطفی و تقویت عوامل کاهنده خستگی عاطفی معلمان واقع بینانه به نظر می رسد.