فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۰۱ تا ۶۲۰ مورد از کل ۱۷٬۹۴۹ مورد.
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۴
55 - 70
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش مدل یابی سرزندگی تحصیلی براساس تفکرانتقادی با میانجی خودکارآمدی تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش مدارس استعدادهای درخشان بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی با تکیه بر معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان تیزهوش دوره متوسطه اول (پایه هفتم و هشتم) مشغول به تحصیل در مدارس استعدادهای درخشان شهر اصفهان در نیمه دوم سال تحصیلی 1402- 1401 بود. نمونه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و در نهایت 340 نفراز دانش آموزان به عنوان نمونه به پرسشنامه های سرزندگی تحصیلی حسین-چاری و دهقانی زاده (1391)، پرسشنامه تفکرانتقادی Ricketts (2003) و پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی Morgan-Jinks (1999) پاسخ دادند. یافته ها: دادهها با استفاده از تحلیل معادلات ساختاری انجام شد. براساس نتایج این پژوهش، مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتایج نشان داد که تفکر انتقادی هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیر مستقیم از طریق خودکارآمدی تحصیلی بر سرزندگی تحصیلی اثر معناداری و مثبت دارد. نتیجه گیری: بنابراین می توان بیان کرد، به منظور افزایش سرزندگی تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش ضمن توجه به افزایش مهارت تفکرانتقادی برافزایش خودکارآمدی تحصیلی نیز در این گروه تمرکز شود.
خودکاوی روایتی تدریس کاربردی و عملی درس روش تحقیق، رساله و مقاله نویسی پیشرفته
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی و تحلیل تجارب تدریس درس روش تحقیق، رساله و مقاله نویسی پیشرفته در دوره دکتری مدیریت آموزشی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه است. این تحقیق با استفاده از روش خودکاوی روایتی انجام شده و به عنوان یک پژوهش کیفی و پدیدارشناسانه در زمره پژوهش های مردم نگاری قرار می گیرد. منبع داده های این تحقیق شامل تجارب زیسته، خاطرات، تلاش ها و سوابق تدریس نگارنده در زمینه روش تحقیق و مقاله نویسی است که به شیوه روایت نگاری تنظیم شده است. مشارکت کنندگان در بخش کیفی شامل اعضای هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه هستند که سال ها تجربه تدریس این درس را دارند. روش تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش شامل تحلیل محتوای کیفی از داده های جمع آوری شده به وسیله خود روایت نگار است. تجزیه و تحلیل داده ها به صورت مرحله ای انجام شده است، به طوری که ابتدا داده ها کدگذاری و سپس طبقه بندی شدند تا الگوهای مشترک و مضامین کلیدی شناسایی شوند. این فرآیند به پژوهشگر این امکان را داد که تجربیات عمیق و معنادار را استخراج کرده و به درک بهتری از تأثیر روش های تدریس بر یادگیری دانشجویان دست یابد. یافته های پژوهش نشان داد که تدریس به شیوه کاربردی و عملی درس های روش تحقیق، رساله و مقاله نویسی پیشرفته، مزایای قابل توجهی را به همراه دارد. این مزایا شامل بهبود دانش، بینش و مهارت های دانشجویان دکتری و همچنین، ایجاد تعامل مثبت و سازنده بین دانشجویان و استادان است. همچنین، یافته ها حاکی از آن بود که این شیوه تدریس می تواند به طور مؤثری محدودیت های موجود در آموزش را پوشش دهد و کیفیت تدریس را بهبود بخشد. این پژوهش به چالش هایی نظیر نیاز به زمان بیشتر برای تدریس و فعالیت های یادگیری اشاره می کند که می تواند حجم کاری استادان و دانشجویان را افزایش دهد. تقویت فرهنگ کار گروهی و پژوهشی در محیط های دانشگاهی ضروری است تا انگیزه و اشتیاق برای انجام پروژه های مشترک افزایش یابد. همچنین، توصیه می شود استادان و اعضای هیأت علمی در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری از شیوه های تدریس کاربردی بهره مند شده و کارگاه های آموزشی را برای بهبود کیفیت تدریس و یادگیری برگزار کنند.
شناسایی مؤلفه های شکل دهنده شادکامی در جوانان
حوزههای تخصصی:
شادکامی به عنوان یک ویژگی نسبتاً پایدار و مثبت با تأکید بر بهزیستی ذهنی و رضایت عمومی از زندگی مفهوم سازی می شود. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف شناسایی مؤلفه های شکل دهنده شادکامی جوانان انجام شد. این پژوهش به روش کیفی با استفاده از رویکرد تحلیل مضمون صورت گرفت. جمعیت مورد مطالعه جوانانی بودند که در پرسش نامه شادکامی آکسفورد و سلامت عمومی گلدبرگ نمره متوسط به بالایی کسب کرده و به صورت شفاهی نیز به شادکامی خود اذعان داشتند. هم چنین، این مشارکت کنندگان تمام ملاک های ورود به پژوهش را دارا بودند. شرکت کنندگان پژوهش بر مبنای منطق نمونه گیری هدفمند و به روش در دسترس از داوطلبان واجد شرایط انتخاب شدند. فرآیند نمونه گیری تا حصول اشباع نظری ادامه یافت و در نهایت ۲۳ مشارکت کننده از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته مورد مطالعه قرار گرفتند. در تحلیل مصاحبه ها ۱۳۴ کد باز، ۶۰ مضمون فرعی، ۴ مضمون اصلی و یک مضمون هسته ای شناسایی شد. تحلیل مضمون اطلاعات نشان داد که تسهیل گرهای فردی، خانوادگی، اجتماعی و کنش های مؤثر چهار دلیل عمده شادکامی جوانان محسوب می شوند. بر این اساس، نتایج این پژوهش حاکی از آن است که جوانان با بهره مندی از چهار دلیل عمده سطح شادکامی مطلوبی تجربه می کنند. از این رو، توجه به مؤلفه های شکل دهنده شادکامی نیازمند دقت و ارزیابی بیشتر است.
Classroom management: Strategies and challenges of Iranian teachers(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۵, Issue ۱ , ۲۰۲۴
1 - 13
حوزههای تخصصی:
The present study aimed to explore the strategies and challenges faced by Iranian teachers in classroom management. The importance of this study lied in its potential contribution to effective approaches in classroom management, professional growth of teachers, and research knowledge. To serve that end, it utilized a qualitative research design, employing semi-structured interview and open-ended questionnaire to gather data from a sample of Iranian teachers. The findings revealed that Iranian teachers were required to use different strategies to put their knowledge resources and practices of classroom management into the real context of classroom with high effectiveness. The study also indicated several challenges faced by Iranian teachers, such as students’ misbehavior, class communication, fulfillment of learner expectations, time management, care for and attention to learners, giving and receiving feedback, interactions with students’ families, flexibility, accountability and commitment, lesson planning, group work planning, and professional ethics. It can be concluded that teachers’ classroom management literacy is fed by different knowledge resources. Moreover, classroom management literacy is not formed overnight, but it is the product of various knowledge domains. More importantly, classroom management is not an easy task for Iranian teachers. These findings have significant implications for Iranian teachers, teacher educators and curriculum planners.
Modeling teacher emotionality and identity through structural equation modeling (SEM): English as a Foreign Language (EFL) teachers in focus(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۵, Issue ۳ , ۲۰۲۴
54 - 73
حوزههای تخصصی:
The term ‘teacher emotions’ is defined as feelings and affections teachers experience in their professional practice. Teacher identity, as the beliefs, values, and perceptions that teachers hold about themselves and their roles, holds paramount importance in the realm of education as it profoundly shapes the teaching and learning process. This study sought to delve into modeling EFL teachers’ emotionality and identity. In so doing, a quantitative correlational design was used. The participants employed included 200 Iranian male and female EFL teachers who were selected from different language institutes of Iran through convenient sampling. To collect the data, the Teacher Emotionality Questionnaire and the Revised Identity Style Inventory (ISI-5) were used. To analyze the data, Structural Equation Modeling (SEM) was run. As unveiled by the results, positive emotionality (i.e., enjoyment, responsiveness, emotional support and flexibility) was a direct and significant predictor of informational identity. Positive emotionality was a negative and significant predictor of diffuse-avoidant identity. Negative emotionality (i.e., anxiety and burnout) was a significant and negative predictor of informational and normative identity. Negative emotionality was a significant and positive predictor of diffuse-avoidant identity. Congruent with the findings, it is concluded that Iranian EFL teachers are exposed to different kinds of positive and negative emotions. The results also lead to the conclusion that diffuse-avoidant identity aspect is weak in teachers who experience positive emotions. In sum, it is concluded that emotionality and identity aspects are interrelated in EFL teachers. EFL teachers should make attempts to experience more positive emotions than negative ones so that their identity is developed in a positive and authentic direction.
اثربخشی آموزش راهبردهای سبک اسناددهی مثبت بر حرمت خود و خودپنداشت خواندن کودکان نارساخوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴
131 - 146
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش سبک اسناددهی مثبت بر حرمت خود و خودپنداشت خواندن در دانش آموزان نارساخوان بود. پژوهش با روش آزمایشی و طرح پیش آزمون و پس آزمون انجام شد و شامل یک گروه آزمایشی و یک گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمام دانش آموزان نارساخوان شهر رشت در سال تحصیلی ۱۳۹۹-۱۳۹۸ بود. نمونه گیری به صورت تصادفی انجام شد و ۳۰ دانش آموز نارساخوان به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. داده ها با استفاده از آزمون خواندن و نارساخوانی (کرمی نوری و مرادی، 1387)، برای تشخیص نارساخوانی در دانش آموزان و با استفاده از مقیاس حرمت خود (پپ و همکاران، 1989) و مقیاس خودپنداشت خواندن (چپمن و تانمر، 1995)، در مرحله پیش آزمون پس آزمون در گروه آزمایش و کنترل گرد آوری شد. گروه آزمایش برنامه مداخله ای بازآموزی اسنادی مثبت را در 11 جلسه 45 دقیقه ای که 2 بار در هفته برگزار شد و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. در نهایت داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 26 و با استفاده از روش های آماری تحلیل کواریانس تک متغیری و آزمون t مستقل تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش سبک اسناددهی مثبت منجر به افزایش معنادار حرمت خود و خودپنداشتِ خواندن در دانش آموزان نارساخوان گروه آزمایش شد. با توجه به نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت که سبک های اسناددهی مثبت با تغییر در باورها و عادت های فکری ناسازگارانه افراد به هنگام شکست، باعث بهبود حرمت خود و خودپنداشتِ خواندن شده است.
الگوی برساخت آزادی علمی در جامعه دانشگاهی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴
163 - 178
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به دنبال شناخت فرایند برساخته شدن آزادی علمی در جامعه دانشگاهی ایران بوده و با استفاده از رویکرد کیفی و راهبرد نظریه مبنایی انجام شده است. مشارکت کنندگان 17 نفر از اعضای هیئت علمی با مرتبه دانشیاری به بالا از دانشگاه ها و پژوهشگاه های تابعه وزارت عتف بودند. نمونه گیری هدفمند (و نظری) و با بیشینه تنوع انجام شد. برای جمع آوری داده ها از پروتکل مصاحبه عمیق استفاده شد و مصاحبه ها تا زمان رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. در تحلیل داده ها از رویکرد نظام مند اشتراوس و کوربین استفاده شد .برای اعتباربخشی یافته ها از ملاک های چهارگانه گوبا و لینکلن استفاده شد. یافته های پژوهش مبتنی بر 38 مقوله محوری و 13 مقوله گزینشی بود که بر اساس رویکرد نظام مند اشتراوس و کوربین در الگوی نهایی جایگذاری شدند. پدیده محوری به صورت دو هسته ای با عنوان «عرف دانشگاهی و سوژه دانشگاهی ناگزیر» نام گذاری شد. عاملان دانشگاهی راهبردهایی مانند «هویت دانشگاهی بازاندیشانه، پیله عافیت و سرمایه گذاری در خود» را برای مواجهه با پدیده محوری برگزیده اند. برونداد این سازوکار، راهبردها و تعاملات درنهایت به کنش ورزی احتیاطی در ساحت دانشگاهی انجامیده است که آن را «آزادی دانشگاهی اضطرابی» نام نهاده ایم.
واکاوی خشونت نمادین در برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴
179 - 193
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی خشونت نمادین و مصداق های آن در برنامه درسی به روش کیفی (تحلیل مضمون یا تماتیک) انجام شده است. حوزه پژوهش برنامه درسی مدارس ایران و جامعه آماری آن با توجه به میان رشته ای بودن موضوع پژوهش، شامل اعضای هیئت علمی، متخصصان و صاحب نظران حوزه های برنامه درسی، روان شناسی تربیتی و جامعه شناسی آموزش و پرورش بوده است. نمونه پژوهش بر اساس اشباع نظری 15 نفر به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته بود که به منظور حفظ فاصله اجتماعی با استفاده از شبکه های اجتماعی و به شکل نیمه حضوری انجام شد. بسندگی پژوهش و اطمینان از کیفیت داده ها و تفسیرهای صورت گرفته، با ترکیبی از راهبردهای اعتبارپذیری، انتقال پذیری، اتکاپذیری و تأییدپذیری مورد سنجش قرار گرفت. پایایی کدگذاری مصاحبه ها، با استفاده از ضریب درون موضوعی کاپا تعیین گردید. داده های گردآوری شده با استفاده از الگوی سه مرحله ای براون و کلارک تحلیل شد. نتایج نشان داد که خشونت نمادین می تواند در تمامی عناصر برنامه درسی (اهداف، محتوا، محیط اجرا، راهبردهای یاددهی-یادگیری و روش های ارزشیابی) اعمال شود. مدارس به عنوان ابزار نظام آموزشی از طریق برنامه درسی و به طور غیرعمدی به بازتولید نابرابری های فردی و اجتماعی اقدام می کنند.
ویژگی های روان سنجی نسخه بسط یافته مقیاس سنتی بی صداقتی تحصیلی: معرفی یک مقیاس در دانشجویان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه بسط یافته مقیاس سنتی بی صداقتی تحصیلی بود. پاسخ دهندگان پژوهش 874 دانشجو (265 مرد، 598 زن و 11 نفر از شرکت کنندگان جنسیت شان را اعلام نکردند) دوره کارشناسی دانشگاه شیراز در سال تحصیلی402-1401 بودند. این پژوهش به لحاظ هدف از نوع کاربردی، از دسته پژوهش های روانسنجی و در زمره تحقیقات توصیفی بود که در قالب روان سنجی برای ابزار استاندارد بی صداقتی تحصیلی انجام شد. مقیاس های پژوهش عبارت از هنجار ذهنی برای بی صداقتی تحصیلی، کنترل رفتاری ادراک شده برای بی صداقتی تحصیلی، نگرشِ بی صداقتی تحصیلی، قصدِ بی صداقتی تحصیلی، توجیهِ بی صداقتی تحصیلی، تعهد اخلاقی به صداقت تحصیلی و رفتارهای بی صداقتی تحصیلی بودند. داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS-25و Smart PLS-3 تحلیل شدند. برای تعیین روایی از روایی همگرا و روایی واگرا استفاده شد. در این خصوص، بررسی معیار بارهای عاملی، معیار فورنل-لارکر و نسبت خصیصه متفاوت به مشابه نشان داد این ابزار روایی همگرا و واگرای مطلوبی دارد. برای تعیین پایایی از روش های آلفای کرونباخ، پایایی مرکب و شاخص rho_A استفاده شد. نتایج هر سه شاخص مذکور نشان داد عامل های این ابزار (تقلب در تکلیف و تقلب در امتحان) پایایی مطلوبی دارند. در مجموع، نتایج نشان داد که این مقیاس از روایی و پایایی بسیار خوبی در همه شاخص های مورد نظر برخوردار بود و کارایی لازم را برای اندازه گیری این رفتار داشت. بررسی مادّه های این مقیاس نشان می دهد برنامه درسی نقش مهمی در بی صداقتی تحصیلی دارد. نتایج بر مبنای شواهد پژوهشی و نظری مورد بحث قرار گرفته است.
طراحی الگوی مفهومی فعالیت های فوق برنامه با تأکید بر ساحت های تربیت زیباشناختی و هنری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزش وپرورش به عنوان محور و قلب توسعه فرهنگی در راستای ساحت های سند تحول بنیادین، موظف به ارتقا، پرورش و رشد حوزه های ادراکی، شناختی، ارزشی و گرایشی دانش آموزان می باشد. برای رسیدن به این مقصود، فعالیت های فوق برنامه از قابلیت های قابل توجهی برخوردار است. این پژوهش با هدف طراحی الگوی مفهومی فعالیت های فوق برنامه با تأکید بر ساحت های تربیت زیباشناختی و هنری دانش آموزان انجام گرفته است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر نوع داده ها، کیفی بوده است. بر این اساس، از رویکرد گراندد تئوری، با مراجعه به اندیشمندان و خبرگان موضوع و پیگیری مراحل سه گانه کدگذاری، الگوی مفهومی ارائه شده است. یافته های پژوهش نشان دادند عوامل تأکید بر پرورش حواس، فراهم سازی زمینه های مناسب پرورش تخیل و قوه خیال، تأکی د ب ر ف راهم س ازی زمین ه ه ای کس ب شایس تگی رمزگ ذاری و رمزگش ایی برای متربیان، تأکید بر فراهم سازی زمینه ها و شرایط آفرینشگری و خلاقیت برای متربیان، تأکید بر انعطاف پذیری تربیت زیبایی شناختی و هنری، و تأکید بر فراهم آوردن زمینه گرایش و تخصص هنری در متربیان، ممکن است شرایط علّی مشارکت فعال دانش آموزان در فعالیت های فوق برنامه در مدارس باشند که باعث توسعه تربیت زیباشناختی و هنری از لحاظ علمی، فرهنگی، معنوی، اجتماعی و هنری شود و مجموعاً اجرای ساحت تربیت زیباشناختی و هنری سند تحول بنیادین آموزش وپرورش را نشانه می روند. عوامل و شرایط علّی زمینه ای زیرساختی و محیطی و عوامل محتوایی و رفتاری، ممکن است میانجی گر و یا تعدیل کننده این رابطه باشند. درنتیجه تمامی عوامل و شرایط بیان شده ممکن است منجر به توسعه پایدار تربیت زیباشناختی و هنری در جامعه شود.
تأثیر برنامه آموزش ریاضی بر اساس راهبردهای تلفیقی روبین فوگرتی بر یادگیری ریاضی دانش آموزان پایه چهارم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
106 - 87
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش ریاضی بر اساس راهبردهای تلفیقی "روبین فوگرتی" بر یادگیری درس ریاضی دانش آموزان پایه ی چهارم انجام گرفته است. جامعه ی آماری این پژوهش کلیه ی دانش آموزان پسر پایه ی چهارم منطقه ی 5 شهر تهران در سال تحصیلی 1402-1401 بود؛ که با روش نمونه گیری غیرتصادفی و در دسترس، یک مدرسه انتخاب و از آن مدرسه دو کلاس پایه ی چهارم به صورت تصادفی به عنوان گروه کنترل و آزمایش انتخاب شدند. دانش آموزان گروه آزمایش و کنترل هر کدام 31 نفر بودند که بر اساس وضعیت تحصیلی و خانوادگی این دو گروه نیز همتا شدند. طرح پژوهش با رویکرد کمّی از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل و با ابزار آزمون ریاضی محقق انجام گرفت. محاسبه ی نتایج حاصل داده های این پژوهش با تحلیل کوواریانس، مبیّن این نکته بود که تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش و کنترل در یادگیری ریاضی وجود دارد. علاوه بر آن استفاده از این نوع برنامه ی آموزش ریاضی در ثبات یادگیری ریاضی در دانش آموزان در طول زمان نیز مؤثر بوده است؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت آموزش ریاضی بر اساس راهبردهای تلفیقی روبین فوگرتی بر یادگیری و ثبات آن در درس ریاضی دانش آموزان پسر پایه ی چهارم اثربخش بوده است.
واکاوی تربیت اخلاقی در پرتو هرمنوتیک روایی پل ریکور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
126 - 107
حوزههای تخصصی:
پژوهش هایی که در زمینه تربیت اخلاقی انجام شده به گونه ای بوده است که به دلیل روشن نبودن زمینه فلسفی رویکردها و روش های آن، باعث شده که چالش ها و مناقشات زیادی به وجود آورد و تردیدها و ابهام ها هم چنان برقرار بماند. بنابراین هدف مقاله حاضر، آن است که با تأمل در آرای هرمنوتیکی اخلاقی پل ریکور و با مبنا قرار دادن آن به صورت یک مدل در قالب هویت اخلاقی و هویت روایی، به دلالت های آن در تربیت اخلاقی پرداخته شود. روش پژوهش در این تحقیق، کیفی و از نوع هرمنوتیکی است. به این معنی که برای به دست آوردن مقوله ها (اهداف، اصول و روش) از دور هرمنوتیکی جزء (برداشت مفسر) به کل (متن)، و کل به جزء تا پختگی مفهوم مورد نظر استفاده شده است. شایان ذکر است که این جریان حلقوی فهم، متعلق به گادامر است و با قوس هرمنوتیکی ریکور متفاوت. برای ریکور، فرآیند فهم، مسیری غیرحلقوی و از سطح به عمق و سرانجام پذیر است و دوری بی پایان نیست. یافته ها نشان می دهد که پرورش عزت نفس اخلاقی، یادگیری مفهوم خیر و غایات اخلاقی (حدوسط ها)، تقویت خودآیینی مقید (پرورش دلسوزی انتقادی) را می توان به عنوان اهداف تربیت اخلاقی رویکرد روایی پل ریکور برگزید. هم-چنین با قرار دادن اصل هایی هم چون آزادی در تخیل، همدلی، اقتدار، همکاری و کار گروهی، دانش آموزان را در جهت وصول به آن اهداف سوق داد. روش های تربیتی ای نظیر روش گفتگویی (دیالکتیک) و روش یادگیری از طریق نمایش هم، شیوه هایی برای آموزش اخلاقی مورد نظر هستند که به تحقق این رویکرد در هماهنگی با اصول یاد شده یاری می رسانند.
جایگاه سواد رسانه ای در کتاب های درسی دوره متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲
117 - 131
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی جایگاه سواد رسانه ای در کتاب های درسی دوره متوسطه اول انجام شد. رویکرد پژوهش، کمّی و روش پژوهش، تحلیل محتوا بود. جامعه پژوهش، همه کتاب های درسی دوره متوسطه اول در سال تحصیلی 1402-1401 بود که از میان آنها 15 کتاب شامل کتاب های تفکر و سبک زندگی، مطالعات اجتماعی، آمادگی دفاعی، پیام های آسمان، فارسی و کار و فناوری پایه های هفتم، هشتم و نهم به دلیل تناسب با موضوع به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات چک لیست محقق ساخته شامل 5 مؤلفه و29 زیرمؤلفه سواد رسانه ای بود. برای بررسی روایی، چک لیست تهیه شده به تأیید پنج نفر از صاحب نظران رسید و برای تعیین پایایی از روش توافق ارزیابان استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها با روش آنتروپی شانون و آمار توصیفی انجام شد. نتایج به دست آمده نشان داد در کتب درسی پایه هشتم بیش از دیگر پایه ها به مؤلفه های سواد رسانه ای توجه شده است. همچنین از میان ابعاد سواد رسانه ای، بعد نظری سواد رسانه ای دارای بیشترین فراوانی (41 درصد) و رژیم مصرف رسانه ای دارای کمترین فراوانی (5/1 درصد) بود و بر اساس نتایج حاصل از آنتروپی شانون، زیرمؤلفه آسیب های رسانه، بیشترین ضریب اهمیت را در کتاب های دوره اول متوسطه داشت. نتایج پژوهش حاکی از توجه نامتوازن به ابعاد سواد رسانه ای در کتب دوره متوسطه اول است؛ از این رو چگونگی توزیع مؤلفه های سواد رسانه ای در این دوره نیازمند بازنگری می باشد.
مدل ساختاری میزان اثر آموزش بدون خشونت بر پیشرفت تحصیلی، خودکارآمدی و خوش بینی تحصیلی دانش آموزان دیرآموز با نقش واسطه ای روش شناسی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴
69 - 80
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین میزان اثر آموزش بدون خشونت بر پیشرفت تحصیلی، خودکارآمدی و خوش بینی دانش آموزان دیرآموز با نقش واسطه ای روش شناسی معلمان صورت گرفته است. روش پژوهش توصیفی-همبستگی بوده و جامعه پژوهش را دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان لنده تشکیل می دهند، که طبق جدول مورگان تعداد242 نفر به صورت نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. به منظور گرد آوری داده ها از پرسشنامه های آموزش بدون خشونت مارشال، پیشرفت تحصیلی فام و تیلور، خودکارآمدی جینکز و مورگان، خوش بینی اسچنن موران و همکاران و سبک های تدریس رجبی بهره گرفته شد. داده ها با آزمون رگرسیون خطی ساده و معادلات ساختاری در spss22 وAmos2020 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که آموزش بدون خشونت هم به طورمستقیم و هم غیرمستقیم و با نقش واسطه ای روش شناسی معلمان بر پیشرفت تحصیلی، خودکارآمدی و خوش بینی تحصیلی دانش آموزان دیرآموز شهرستان لنده اثر معناداری دارد. مقادیر برازش مدل و Rmsea برابر با 21/0 مطلوبیت بالای مدل را نشان می دهد. از یافته ها می توان نتیجه گرفت که آموزش بدون خشونت بر توسعه کیفیت فرایند یادگیری دانش آموزان دیرآموز اثرگذار بوده وسبب کاهش بسیاری از معضلات رفتاری، عاطفی، روانی و اجتماعی این دانش آموزان خواهد شد. البته در این میان از نقش مؤلفه های میانجی مانند روش شناسی معلمان نباید چشم پوشی کرد؛ زیرا اثربخشی آموزش بدون خشونت را افزایش بخشیده و مسیر پیشرفت آنها را هموار خواهد ساخت.
اثربخشی آموزش تاب آوری بر بی توجهی و تکانشگری در کودکان دارای ADHD(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴
119 - 129
حوزههای تخصصی:
یکی از مشکلات کودکان ADHD کمبود تاب آوری است. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش تاب آوری بر بی توجهی و تکانشگری در کودکان ADHD بود. این پژوهش از نوع شبه آزمایشی بود که در آن از طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه علائم مرضی کودک (اسپرافکین-گادو)، مقیاس تاب آوری کانر- دیویدسون و همچنین از بسته آموزش تاب آوری هندرسون- میلستین استفاده شد. جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر مدارس ابتدایی شهر تبریز بود. حجم نمونه 30 نفر بودند که به دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش 12 جلسه برنامه آموزش تاب آوری را دریافت کردند، اما به گروه کنترل هیچ گونه آموزشی ارائه نشد. هر دو گروه پرسشنامه تاب آوری را قبل و بعد از مداخله تکمیل کردند و داده های به دست آمده از تحقیق با روش های آمار توصیفی، آمار استنباطی و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-25 مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. به منظور کنترل اثر پیش آزمون، از تحلیل کوواریانس (ANCOVA) استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که آموزش تاب آوری، میزان بی توجهی و تکانشگری را در کودکان ADHD کاهش داد. بنا بر این پیشنهاد می شود از آموزش تاب آوری به عنوان یک روش آموزشی _ درمانی، برای کودکان ADHD استفاده شود.
اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی بر سرمایه روان شناختی بر مؤلفه های سرمایه روان شناختی و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان نوجوان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲
21 - 34
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین میزان اثربخشی سرمایه روان شناختی به شیوه مشاوره گروهی بر سرمایه روان شناختی و اشتیاق تحصیلی و مؤلفه های این دو متغیر در دانش آموزان دختر نوجوان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی و طرح پژوهش از نوع پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر نوجوان در رنج سنّی 13 تا 18 سال شهر سمنان در سال تحصیلی 1399-1398 بود. از میان آنها 24 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب گردید و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (12 نفر) و کنترل (12 نفر) قرار گرفتند. هر دو گروه در شرایط یکسان و با استفاده از پرسشنامه سرمایه روان شناختی لوتانز (2007) و اشتیاق تحصیلی پینتریچ و همکاران (1991) ارزیابی شدند و گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش سرمایه روان شناختی قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری و تحلیل کوواریانس تک متغیری استفاده گردید. یافته ها نشان داد که آموزش سرمایه روان شناختی باعث افزایش نمره کل سرمایه روان شناختی (58/0 η2= , 77/29 F=) و اشتیاق تحصیلی (44/0η2= , 64/16F=) با سطح معناداری 01/0 می شود. نتایج نشان داد آموزش سرمایه روان شناختی نه تنها مؤلفه های این متغیر، بلکه اشتیاق تحصیلی را افزایش می دهد.
اثربخشی خواندن داستان های محلی آذربایجان بر عملکرد خواندن دانش آموزان تُرک زبان نارساخوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲
93 - 103
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی داستان های محلی آذربایجان بر بهبود عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان انجام گرفت. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون بود. بدین منظور 16 نفر (5دختر و 11پسر) دانش آموز نارساخوان پایه ابتدایی که در سال تحصیلی 1400-1401 به مرکز اختلالات یادگیری آموزش پرورش شهر نقده مراجعه کرده و تشخیص نارساخوانی دریافت کرده بودند با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند (هر گروه 8 نفر). دو گروه در ابتدا و انتهای پژوهش به آزمون خواندن و نارساخوانی (نما) پاسخ دادند. گروه آزمایش طی 8 جلسه، هر هفته یک مرتبه، در جلسات خوانش داستان محلی شرکت کردند. درنهایت تحلیل کوواریانس چندمتغیره (MANCOVA) و آزمون فرضیه پژوهش نشان داد که میانگین عملکرد خواندن ( خواندن کلمات، زنجیره کلمات، آزمون قافیه، نامیدن تصاویر، درک متن، درک کلمات، حذف آواها، خواندن ناکلمات، نشانه های حرف، نشانه های مقوله)، در گروه آزمایش به طور معناداری افزایش یافته است (05/0 > p ). با توجه به نتایج این تحقیق یکی از روش های مؤثر جهت بهبود عملکرد خواندن در دانش آموزان نارساخوان، خوانش داستان های محلی است.
اثربخشی کاربست رویکرد رجیو امیلیا بر یادگیری درس علوم تجربی دانش آموزان پایه سوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر کاربست رویکرد رجیو امیلیا بر یادگیری درس علوم تجربی پایه سوم ابتدایی است. این پژوهش به روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل نابرابر انجام شد. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان پایه سوم ابتدایی شهر اندیمشک در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ تشکیل دادند که از میان آن ها دبستان پسرانه مدرس با 100 دانش آموز پایه سوم به عنوان نمونه انتخاب شد و به طور تصادفی، ۵۰ نفر از آن ها در دو گروه آزمایش (۲۵ نفر) و کنترل (۲۵ نفر) دسته بندی شدند. گروه آزمایش با الهام از رویکرد رجیو امیلیا و گروه کنترل با روش متداول به مدت 15 جلسه آموزش دیدند. جمع آوری داده ها با آزمون پژوهشگرساخته درس علوم انجام شد. روایی ابزار توسط معلمان و اساتید تأیید شد و پایایی آن از طریق آزمون آلفای کرونباخ 865/0 به دست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS انجام شد. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد رویکرد رجیو امیلیا میزان یادگیری دانش آموزان پایه سوم ابتدایی در درس علوم را در هر سه سطح واقعیت ها (81/309F=؛ 001/0P=)، مفاهیم و مهارت های اساسی (67/150F=؛ 001/0P=)، به کارگیری آموخته های موقعیت های جدید (26/144F=؛ 001/0P=) و کل (98/279F=؛ 001/0P=) به طرزی معنادار افزایش داده است. همچنین، ضریب اندازه اثر نشان داد در مجموع، 85 درصد تفاوت دو گروه آزمایش و کنترل به مداخله آزمایشی، یعنی کاربست رویکرد رجیو امیلیا (001/0P<)، مربوط می شود. این مطالعه نشان داد با به کارگیری رویکرد رجیو امیلیا به عنوان رویکردی اکتشافی، تکوینی و سازنده گرا، یادگیری دانش آموزان ممکن است در هر سه سطح (واقعیت ها، مفاهیم و مهارت های اساسی و به کارگیری آموخته ها در موقعیت های جدید) افزایش یابد؛ از این رو، به کارگیری و استفاده از این رویکرد برای آموزش اثربخش علوم تجربی به دانش آموزان دوره ابتدایی پیشنهاد می شود.
رابطه سبک تربیتی و پایگاه اجتماعی– اقتصادی خانواده با رفتار جامعه یار دانش آموزان با میانجیگری درگیری والدین در آموزش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۵۷
103 - 124
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سبک تربیتی و پایگاه اجتماعی-اقتصادی خانواده با رفتار جامعه یار دانش آموزان با میانجیگری درگیری والدین در آموزش و بر پایه نظریات "شناخت اجتماعی" بندورا و"خودتعیی ن گری" رایان و دسی و به روش همبستگی انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهر ارومیه بود که براساس فرمول کوکران و با روش تصادفی تصادفی خوشه ای چند مرحله ای تعداد 492 دانش آموز به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای سنجش شامل پرسشنامه های استاندارد بود که روایی آنها تأیید شد و پایایی پرسشنامه ها بر اساس آلفای کرونباخ برای مقیاس رفتار جامعه یار 0/90 ، مقیاس پایگاه اجتماعی-اقتصادی 0/87 ، مقیاس درگیری والدین در آموزش 0/87 و مقیاس سبک تربیتی 0/87 به دست آمد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها با به کارگیری نرم افزارهای SPSS و Smart PLS نشان داد که سبک تربیتی و پایگاه اجتماعی-اقتصادی خانواده و درگیری والدین در امر آموزش با رفتار جامعه یار دانش آموزان ارتباطی معنادار دارند. همچنین نقش میانجی درگیری والدین در رابطه سبک تربیتی و پایگاه اجتماعی – اقتصادی با رفتار جامعه یار تأیید شد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که عوامل خانوادگی مانند شغل، تحصیلات و درآمد والدین و اتخاذ سبک تربیتی مناسب می تواند بر مشارکت و درگیر شدن آنها در امر آموزش فرزندان و ارتقای رفتارهای جامعه یار دانش آموزان تأثیرگذار باشد.
اثربخشی مداخله بازشناسی هیجانی بر خود تنظیمی هیجانی و همدلی دانش آموزان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
43 - 75
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف اثربخشی مداخله بازشناسی هیجانی بر خود تنظیمی هیجانی و همدلی دانش آموزان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای انجام پذیرفت. طرح پژوهشی نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل نابرابر و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دوره دوم ابتدایی مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روانشناسی شهر مشهد در سال تحصیلی 1401-1400 بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. از بین این کودکان نمونه ای شامل 30 نفر بر اساس ملاک های ورود انتخاب و سپس در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از سیاهه رفتاری کودک آخنباخ (CBCL، 1991)، پرسشنامه خود تنظیمی هیجانی (تحصیلی زیمرمن و پونز، 1986) و پرسشنامه همدلی کودکان و نوجوانان (اورگاوو و همکاران، 2017) استفاده شد. جهت تجزیه وتحلیل آماری از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که مداخله ای بازشناسی هیجانی بر بهبود خودتنظیمی و همدلی در مراحل پس آزمون و پیگیری تأثیر معنی دار داشته است. (01/0P<). شواهد به دست آمده نشان می دهد که مداخله بازشناسی هیجانی در افزایش خود تنظیمی هیجانی و همدلی دانش آموزان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای مؤثر است.