فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۲۹٬۳۹۶ مورد.
منبع:
پیکره دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۹
36 - 55
حوزههای تخصصی:
مقدمه: از سده های اولیه اسلامی، محراب به تدریج جزء اصلی و از عناصر غیرقابل حذف مساجد گردید. محراب فرورفتگی جانب قبله است که با مصالح متنوعی ساخته شده و مورد توجه شاعران در توصیف درجات عالی عرفان بوده است. چوب یکی از نادرترین موادی است که در ساخت محراب مورد توجه معماران اسلامی بود. بررسی ها نشان می دهد تعداد ۱۲ محراب چوبی در گستره سرزمین های اسلامی شناخته شده است. این مقاله با قیاس و تحلیل فنی کیفیت ساخت محراب های چوبی، به دنبال پاسخ این سوال است که تمایزات و اشتراکات محراب های چوبی از نظر تزئین، شکل کلی و فنون یا روش های ساخت و تزئین چگونه بوده است؟روش پژوهش: پژوهش از نوع بنیادی و از نظر رویکرد کیفی بوده و با روش توصیفی- تطبیقی اطلاعات مورد بررسی قرار گرفته است. انتخاب نمونه ها به صورت هدف مند و بر مبنای متریال چوب بوده است. بازه زمانی پژوهش نیز از قرن ۴ تا ۱۰ هجری قمری است.یافته ها: نکته قابل تأمل درباره محراب های چوبی، تاریخ یا دوره ساخت آن هاست که صرفاً در فاصله قرون ۵ تا ۸ هجری قمری به صورت پیوسته ساخته شده است. از نظر تکنیکی دو رویکرد ساخت و ساز اصلی قابل تشخیص هستند. در نوع اول تزئینات و نقوش علاوه بر فضاهای میان چارچوب ها، بر روی خود چارچوب ها مستقیمأ حفر شده اند و چارچوب از چشم ببینده پنهان نیست. در نوع دوم، چارچوب اصلی در پشت قطعات و پانل های مجزای تزئیناتی پنهان شده است که ساختار تزئینی و بصری محراب را شکل می دادند. همچنین در تزئین آن ها، فراونی نقوش کتیبه ای و هندسی، غالب بر نقوش گیاهی است.نتیجه گیری: محراب ها هر چه از هسته جغرافیایی سرزمین های اسلامی دورتر می شود، بخش های بزرگتری از سطوح آن ها با کتیبه های قرآنی به عنوان ملموس ترین عنصر تجسم دین اسلام اشغال می شود. بدین ترتیب که در سرزمین مصر یا سوریه که از اولین سرزمین های فتح شده توسط مسلمانان بود، مضاف بر انتزاعی تر شدن نقوش، آیات قرآن در ترکیب بندی کلی سهم کمتری در تزئین سطح محراب نسبت به نقوش گیاهی و هندسی دارد. شاهد دیگر این مدعا، دیوارهای پوشیده از آیات قرآنی در مسجد جامع شیان چین و نیز اختصاصی بودن سوره فتح برای محراب های مساجد چین است.
بررسی تطبیقی بازشوهای سنتی معماری با توجه به مفاهیم پایه ای (مطالعه موردی: ارسی ایران و شوجی ژاپن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۷
62 - 77
حوزههای تخصصی:
جوامع براساس فرهنگ ها و اقلیم های خاص خود، شیوه های معماری مختلف را ارتقا داده اند. به هر روی شباهت ها و تفاوت هایی بین ویژگی های انواع معماری، منبعث از تفکر خلاق مشترک بشر و زمینه های متفاوت، در خصوصیات عناصر معماری ظهور می یابد. طراحی عناصر بازشو که در معماری واجد اهمیت هستند و رابطه بین فضاهای درون و بیرون را تنظیم می کنند، نیز طبعاً تحت تأثیر برخی مفاهیم مرجع که در فرهنگ جوامع ریشه دارد، قرار می گیرد و این امر در شکل گیری بازشوها و به نوعی در کل هویت معماری اثر می گذارد. از این نقطه نظر، «بازشو» واجد یک لایه ظاهری شامل بر وجوه ریخت شناسی و یک لایه باطنی حامل معانی و ایده ها است. «ارسی» نوعی بازشو در معماری سنتی ایرانی و «شوجی» نوعی بازشو در معماری سنتی ژاپنی است که هریک عنصری شاخص در معماری منطقه خود هستند. علی رغم تفاوت مشهود در چهره، هر دو بازشو تعاملی منعطف را بین فضای درون و بیرون تأمین می کنند. این مقاله شباهت ها و تفاوت های مهم این دو نوع بازشو را در قالب یک مطالعه تطبیقی در سه محور ریخت شناسی، فنی و باطنی بررسی می کند. شباهت های مهم یافت شده در عرصه های تأثیر فضایی، تنظیم رابطه درون و بیرون، فازی گرایی و انعطاف در محصوریت و ویژگی های فرهنگی-محیطی و تفاوت های مهم مربوط به پیچیدگی هندسی در مقابل سادگی هندسی، ترجیح کارکرد غالب به سمت اقلیم یا مرزبندی، مینیمال گرانبودن در مقابل مینیمال گرایی و طراحی مبتنی بر رنگ یا سایه روشن هستند.
نقش فضای جمعی مکان محور در توسعه منظر روستایی (مورد پژوهی: روستاهای شهرستان کوهدشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۵
38 - 47
حوزههای تخصصی:
روستا به واسطه کنش های متقابل تاریخی، هویتی، معنایی نوع متفاوتی از حیات جمعی را تجربه می کند. این رابطه محلی و خویشاوندی، لزوم توجه به فضاهای جمعی در روستا را دو چندان می کند. ازآنجاکه فضای جمعی بستری ارزشمند برای تجربه مکان در روستاست بررسی این موضوع و تحلیل مصداق ها در برنامه توسعه اهمیت و ضرورت می یابد. هدف از این پژوهش بررسی نقش فضاهای جمعی مکان محور در طرح توسعه روستاهای شهرستان کوهدشت است و سؤال اصلی این است که جایگاه فضای جمعی مکان محور در برنامه توسعه روستایی چیست؟ این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی با ماهیت کیفی و بر پایه مطالعات کتابخانه ای و بخش قابل توجهی براساس مطالعات و مشاهدات میدانی به انجام رسیده است. طرح هادی، نسخه ایی کوچک از طرح جامع شهری است که با نادیده گرفتن مفهوم فضای جمعی و تقلیل آن در برنامه ریزی به ویژگی های کالبدی و کارکردی باعث شده تا بُعد مکان و معنا در این فضاها تضعیف شود. براساس یافته ها، فضای جمعی روستا بر مبنای معنا شکل می گیرد و بعد در مسیر عملکرد و کالبد پیش می رود؛ جریانی خلاف آنچه در شهر انتظار می رود. علاوه بر نادیده گرفتن شاخصه های منحصربه فرد روستا، حذف الگوهای بومی، نادیده گرفتن مشارکت مردمی از مشکلات دیگری است که انتظار می رود در طرح های آتی توسعه دیده شود. ضمن اینکه بازآفرینی فضاهای جمعی روستایی، ملزم به شناخت و در نظرگرفتن شاخصه های مکان محور است.
بازشناسی کارکرد محور آیینی به عنوان پیشران بازآفرینی شهری فرهنگ مبنا (نمونه موردی: محور زینبیه و حسینیه اعظم تا امامزاده سیدابراهیم(ع) شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ آبان ۱۴۰۳ شماره ۱۳۷
51 - 60
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در راهبردهای بازآفرینی فرهنگ مبنای فضاهای شهری، توجه به تأثیرات فرهنگی-اجتماعی و اقتصادی فعالیت ها و رویدادها و همچنین ویژگی های کالبدی-فضایی فضاهای میزبان، اهمیت زیادی دارد. فضاهای میزبان آیین ها، گستره ای از فضاهای مختلف را که بایستی دارای ویژگی های خاص کالبدی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و مدیریتی باشند، شامل می شود. بازآفرینی فضاهای شهری به واسطه کارکردهای آیینی می تواند شرایط فضا را به چالش کشیده و شکل گیری نوعی فضای اجتماعی، همبستگی و بهبود حس مکان و مشارکت شهروندان را تسهیل بخشد. شهر زنجان به مثابه کارکرد آیینی خود در مراسم های مذهبی و ملی به ویژه در ایام محرم معروفیت یافته است. از این رو انتظار می رود فضای تجلی مراسمات مذهبی متناسب با کارکرد آیینی بوده و فرسودگی، زوال و پژمردگی محور آیینی تأثیر چشمگیری بر کمیت و کیفیت همبستگی، احساس تعلق خاطر، هویت و... خواهد داشت.هدف پژوهش: این پژوهش درصدد بازشناسی کارکرد محورهای آیینی به عنوان پیشران بازآفرینی در محور زینبیه و حسینیه اعظم تا امامزاده سیدابراهیم (ع) شهر زنجان است.روش پژوهش: روش تحقیق براساس روش های جدید آینده پژوهی، تبیینی است. عوامل توسط 30 کارشناس و متخصص برنامه ریزی شهری با به کارگیری پویش محیطی، تحلیل اثرات متقابل/ ساختاری موردارزیابی قرار گرفت و از نرم افزار تخصصی آینده پژوهی MICMAC برای بازشناسی کارکرد محور آیینی به عنوان پیشران بازآفرینی شهری استفاده شده است. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که وضعیت پراکندگی متغیرهای مؤثر نشان از ناپایداری سیستم است. از میان 29 عامل بررسی شده 10 عامل اصلی به عنوان عوامل کلیدی مؤثر بر کارکردمحور آیینی انتخاب شده اند که همه عوامل در هر دو روش مستقیم و غیرمستقیم تکرار شده اند. هماهنگی با زمینه تاریخی، حس مکان، پویایی و ماندگاری، تداوم کالبدی، نقش انگیزی ذهنی، معنادهندگی به محیط، انتظام گیرنده از مذهب و فرهنگ، پیوستگی کالبدی- اجتماعی، سازگاری و پویایی فضا به عنوان عوامل کلیدی مؤثر در بازآفرینی محور زینبیه و حسینیه اعظم تا امامزاده سیدابراهیم (ع) شهر زنجان مطرح هستند. هم افزایی کیفیت عوامل کلیدی، تأثیر چشمگیری بر افزایش کیفیت تعامل و همبستگی افراد با محیط خواهد داشت.
واکاوی ساختار نگاره به بند کشیدن ضحاک در شاهنامه بایسنقری و طهماسبی با تکیه بر نظریه ولادمیر پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۰
93 - 107
حوزههای تخصصی:
از دوره ایلخانان نخستین نسخ مصور شاهنامه تولید شد و اشعار فردوسی زمینه ای مناسب برای تصویرسازی قرار گرفت. دو نسخه نگاره «به بند کشیدن ضحاک» در شاهنامه بایسنقری و طهماسبی که به داستان ضحاک می پردازند، به دلیل داشتن تغییرات در بیان بصری دارای اهمیت هستند. با توجه به مفهوم دگرگونی در دیدگاه ساختارگرایی به عنوان چارچوب نظری می توان دگرگونی ها را تحلیل و مقایسه کرده و سپس ژرف ساخت داستان را آشکار ساخت. پژوهش حاضر باهدف آشکار کردن ژرف ساخت داستان از طریق تحلیل و مقایسه دگرگونی های تصویرسازی دونگاره با تکیه بر نظریه ولادمیر پراپ به این پرسش می پردازد که نگارگران چگونه داستان به بند کشیدن ضحاک در شاهنامه فردوسی را به تصویر کشیده اند؟ این پژوهش توصیفی – تحلیلی است و گردآوری اطلاعات با استفاده از روش کتابخانه ای، ابزار فیش برداری و مشاهده صورت گرفته است. شیوه تحلیل در این پژوهش، کیفی و از رویکرد ساختارگرایی با تکیه بر نظریه ولادمیر پراپ استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد هر دونگاره در تطبیق با شاهنامه فردوسی دچار دگرگونی ساختاری هستند. در این امر، دلایلی همچون متأثر شدن از هنجارهای سیاسی، نظامی، اجتماعی و مذهبی همچون شرایط ایدئولوژیک حاکم بر زمانه و زمینه و اعتقادات شخصی پادشاهان به عنوان سفارش دهندگان و مکاتب حاکم بر نگارگری (مکتب هرات در شاهنامه بایسنقری و مکتب تبریز در شاهنامه طهماسبی) مؤثر بوده اند. همچنین سبک شخصی دو نگارگر در نمایش ویژگی های صوری و محتوایی، سبب برداشت متفاوت از اصل داستان فردوسی شده است. این موضوع بیانگر نوعی دگرگونی ساختاری در عوامل بیرونی و درونی همانند تغییر شخصیت منفور ضحاک به شخصیتی مظلوم و قابل ترحم در هر دونگاره و یا حتی جانشینی شخصیت بایسنقر میرزا به جای شخصیت فریدون در نگاره نسخه بایسنقری و شاه طهماسب به جای شخصیت فریدون و همچنین تبدیل فضای رزم داستان به فضای بزم و خاصیت چند زمانی در نگاره نسخه طهماسبی شده است.
مطالعه نقش کیفیت های فضایی- اجتماعی بر تعاملات اجتماعی سالمندان در محلات: ارائه یک مدل مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
259 - 276
حوزههای تخصصی:
افراد سالمند برای حفظ سلامت و بهزیستی خود نیاز به برقراری روابط اجتماعی با همسالان و سایر نسل ها دارند. محلات شهری به عنوان یکی از واحدهای فضایی- اجتماعی شهرها، باید بستر مناسبی برای تعاملات اجتماعی سالمندان ساکن خود فراهم کنند. با این حال، بررسی ویژگی های محله ها که حامی تعاملات اجتماعی سالمندان هستند، یکی از خلأ های مطالعاتی طراحی شهری است. هدف این پژوهش، شناسایی و الویت بندی کیفیت های فضایی- اجتماعی مؤثر بر تعاملات اجتماعی سالمندان در محله است. در این راستا، داده ها از طریق پیمایش و مصاحبه نیمه ساختاریافته با 23 سالمند (11 مرد، 12 زن) 60 تا 75 ساله ساکن محله تاریخی دردشت اصفهان جمع آوری شدند. از طریق تحلیل کیفی، هشت مقوله اصلی و 15 مقوله فرعی طبق اولویت زیر اکتشاف شدند: 1. حفظ ریشه های اجتماعی و تاریخی محله مرتبط با اماکن تاریخی و همسایه های بومی؛ 2. تأمین آسایش فیزیکی؛ 3. تقویت مکان های سوم؛ 4. انجام فعالیت های فیزیکی به صورت راحت و ایمن در معابر و پارک ها؛ 5. پشت سرهم بودن فعالیت های مکمل؛ 6. امنیت ذهنی شامل افزایش حس امنیت، حذف رفتارهای ناهنجار دیگران و داشتن حریم شخصی؛ 7. اتمسفر روحانی مرتبط با حس و حال و مکان های مذهبی؛ 8. حضور زنان در فضای امن و آرام مختص به خودشان. عوامل هویتی - تاریخی، به عنوان مهم ترین مقوله، تأثیر بسزایی بر تعاملات اجتماعی سالمندان و به یادماندن آن در ذهن و خاطر این افراد داشتند. شاخص ترین عنصرهویتی، معماری تاریخی و همسایه های اصیل و قدیمی محله بودند. در مقابل، عدم تمایل سالمندان به حضور ساکنان غیربومی، می تواند بیانگر دلبستگی شان به یک دستی جمعیت و حفظ جامعه اصلی و قدیمی محله باشد. در نهایت این مقولات به عنوان مؤلفه های یک مدل مفهومی صورت بندی شده اند. این مدل می تواند درکی بهتر از کیفیت فضایی- اجتماعی محلات برای حضور سالمندان داشته باشد. همچنین، اجرای این مدل در محلات مختلف می تواند منجر به توسعه آن از خلال تغییر اولویت های فوق یا کشف مقولات جدید شود.
طراحی، شبیه سازی و بهینه سازی سیستم نورپردازی بلوار طاق بستان شهر کرمانشاه با استفاده از الگوریتم شبکه عصبی MLP(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
19 - 34
حوزههای تخصصی:
بلوار طاق بستان (شهید شیرودی) در شهر کرمانشاه، با توجه به تاریخ و فرهنگ بسیار غنی این شهر، به یکی از مهمترین مقاصد گردشگری و تفریحی تبدیل شده است. با این حال، شرایط نورپردازی در این بلوار، همچنان به نحوی ایده آل نیست که بتواند زیبایی و جذابیت بیشتری به فضای شهری ببخشد. در نتیجه، طراحی نورپردازی هوشمند بلوار طاق بستان با بهره گیری از الگوریتم های شبکه عصبی و ارائه الگوریتم مناسب، می تواند به بهبود شرایط روشنایی و بصری این بلوار، بهبودی محسوسی ببخشد و جذابیت بیشتری به فضای شهری شهر کرمانشاه اضافه کند. در این مقاله، ابتدا چالش های نورپردازی پیاده روها و نکات اجرایی در طراحی نورپردازی معابر شهری بررسی شده است. سپس با درنظر گرفتن دو عامل رضایتمندی شهروندان و زیبایی بصری به عنوان خروجی و هم چنین دمای رنگ، شدت روشنایی، نوع چراغ و درخشندگی به عنوان ورودی های مدل، برای بلوار طاق بستان شهر کرمانشاه از الگوریتم شبکه عصبی MLP استفاده شده است تا یک سیستم نورپردازی هوشمند و مناسب برای آن طراحی شود. طراحی پیشنهادی بهینه ترین شرایط را دارد زیرا خطاهای MRE و MAE بدست آمده از شبکه عصبی کمتر از 0.035 درصد است که بسیار ایده ال است. بنابراین سیستم نورپردازی طراحی شده آسایش روانی و امنیت شهروندان را به دنبال دارد.
بررسی موانع آموزش معماری اسلامی در شرایط پاندمی کرونا با محوریت سنجش آموزش سازنده گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
240 - 262
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق شناسایی چگونگی کاربست شاخص ها در چهار بخش برنامه، محیط، تدریس و ارزشیابی سازنده گرا در آموزش معماری دانشگاه های هاروارد، اِی.اِی، بیلکنت و شیراز است، به گونه ای که با اتخاذ تصمیمات متناسب با شرایط آموزش مجازی معماری، دانشجویان در امر ساخت دانش هدایت شوند. این تحقیق با رویکرد کیفی، به روش تطبیقی و زمان مقطعی در دو بازه زمانی پیش و پس از شیوع کرونا انجام گرفته است. در روند پژوهش ابتدا شاخص های سازنده گرایی از مبانی نظری استخراج و پس از اعتباریابی توسط خبرگان به کمک ضریب نسبی روایی محتوا با حداقل 49/0، در سیستم آموزشی چهار دانشگاه منتخب دنیا موردمطالعه و مقایسه تطبیقی با الگوی جرج بردی، قرارگرفته اند. پس از تحلیل تطبیقی نمونه ها، از راهکارهای اتخاذ شده جهت ارائه الگویی برای آموزش مجازی سازنده گرا معماری استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد به روزرسانی مستمر برنامه آموزشی، تدریس مبتنی بر گفت وگو و تحقیق، استفاده از اساتید مهمان و دستیاران آموزشی و بازنگری آیین نامه های مربوط به آن ها، ایجاد محیط های تعاملی مجازی، کارآموزی های حرفه ای در کارگاه ها و برگزاری جلسات داوری آنلاین، مهم ترین مواردی هستند که می توان در جهت سازنده گرایی آموزش معماری به کار بست.اهداف پژوهش:مطالعه تطبیقی جهت شناخت ساختار آموزش مجازی معماری دانشگاه های منتخب در دوران همه گیری کووید 19.ارائه مدلی جهت کاربست شاخص های سازنده گرا در آموزش مجازی دانشگاهی ایران.سؤالات پژوهش:آموزش سازنده گرا در بخش های برنامه، محیط، تدریس و ارزشیابی شامل چه شاخص هایی است؟چه تدابیر و راهکارهایی جهت سازنده سازی آموزش مجازی معماری در دانشگاه های مورد بررسی به کار گرفته شده است؟
فلسفه مرگ از دیدگاه فلاسفه اگزیستانسیالیست و بازتاب آن در نقاشی مدرن دوره معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
89 - 105
حوزههای تخصصی:
مضمون یکی از عناصر کلیدی هنر نقاشی است. در این میان، هنرمندان نقاش در طول تاریخی موضوعات مختلفی را به عنوان سوژه آثار خود برگزیده اند. در قرن های گذشته توجه انسان بیشتر به موضوعات معنوی و رمانتیک بود اما در دوران مدرن توجه به مشکلات اجتماعی انسان بیشتر شد. بدین ترتیب مکاتب و تابلوهایی پدید آمد که به دنبال یافتن معنا و آرامش در ماشین مرگ بودند که روزانه جان هزاران انسان را می گرفت. اما در قرون اخیر و از نگاه برخی فیلسوفان اگزیستانسیالیست، مرگ به معنای نویی به کار رفته است؛ به نحوی که دیگر به آن به منزله نقطه پایان زندگی نگاه نمی شود. از طرفی هنرمندان مدرن، مرگ را در آثار و هنر خود منعکس کرده اند. این پژوهش به روش تاریخی، تحلیلی و کتابخانه ای انجام پذیرفته است. پژوهش حاضر با هدف بررسی فلسفه مرگ از دیدگاه فیلسوفان اگزیستاسیالیست و بازتاب آن در نقاشی مدرن دوره معاصر و در پی یافتن پاسخی برای فلسفه مرگ از دیدگاه فیلسوفان اگزیستانسیالیست چیست و نحوه بازتاب آن در نقاشی مدرن دوره معاصر است.اهداف پژوهش:بررسی فلسفه مرگ و معناداری آن از دیدگاه فیلسوفان اگزیستانسیالیست.بررسی فلسفه مرگ بازتاب آن در نقاشی مدرن (با تأکید بر آثار پیکاسو).سؤالات پژوهش:فلاسفه اگزیستانسیالیسم چه دیدگاهی در ارتباط با فلسفه مرگ و معنا داری آن دارند؟تأثیر فلسفه اگزیستانسیالیسم در باب مرگ و معناداری زندگی در نقاشی مدرن چگونه است؟
تبیین ویژگی محیط های داخلی بر سلامت روان و رفتار شغلی پرسنل در فضای اداری (گستره واکاوی: مجموعه شهرداری کلان شهر تبریز)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در سطح جهانی، تأثیر ویژگی های محیط های داخلی بر سلامت روان و رفتار شغلی پرسنل، به عنوان یکی از موضوعات کلیدی در تحقیق های محیطی و روان شناختی مطرح است. به طورمشخص، پرسنل اداری بخش قابل توجهی از روز را در فضاهای کاری می گذرانند، به همین دلیل فراهم کردن محیطی سالم و دل پذیر از ابعاد جسمی و روانی، ضرورت قابل توجه است. هدف ازاین مطالعه وارسی تأثیر ویژگی های محیط های داخلی بر سلامت روان و رفتار شغلی پرسنل در فضاهای اداری مجموعه شهرداری تبریز و واکاوری اثرات آن بر بهبود شرایط کاری است. این پژوهش با رویکردی ترکیبی از روش های کمی و کیفی بوده و چارچوب اصلی آن برپایه روش توصیفی-تحلیلی است. در بخش کمی، جامعه آماری به مثابه پرسنل مجموعه شهرداری کلان شهر تبریز درنظر گرفته شد؛ 388نفر از پرسنل به صورت کاملاً تصادفی و برپایه فرمول-“COCHRAN”، انتخاب و پرسش نامه ای میان آن ها توزیع گردید. در بخش کیفی، چشم انداز حرفه ای از افراد متخصص با گستره بین رشته ای گردآوری شد. داده های گردآوری شده با نرم افزار-“SPSS”، و ضریب هم بستگی-“PEARSON”، واکاوی و در پایان با نرم افزار-“AMOS”، پردازش شدند. نتایج پژوهش حاکی ازآن است که میان ویژگی های کیفی محیط های داخلی و سلامت روان و رفتار پرسنل رابطه مثبت و مستقیمی وجود دارد و بی توجهی به نیازهای محیطی می تواند آثار نامطلوبی بر رفتار و انگیزه پرسنل بگذارد. درنتیجه، این مطالعه تلاشی برای دستیابی به درک عمیق تری از اهمیت محیط های داخلی در بهبود سلامت روان و احساس مطلوبیت شغلی پرسنل مجموعه شهرداری کلان شهر تبریز است. به کارگیری اصول صحیح در طراحی محیط های کار می تواند به ارتقای بهره وری، بهبود کیفیت زندگی شغلی و توانمندسازی منابع انسانی در فضاهای اداری بیانجامد و عملکرد کلی سازمانی را تحت تأثیر قرار دهد.
ارائه مدلی از کلیت کنش های طراحان در فرایند طراحی معماری (با هدف اجماع در مدل های پیشین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ شهریور ۱۴۰۳ شماره ۱۳۵
11 - 20
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: این نوشتار مؤید آن بوده که فرایند طراحی به مثابه یکی از موضوعات مشترک در حوزه های طراحی پژوهی، مطالعات طراحی، تفکر طراحی و ... با مدل های متعددی ازسوی صاحب نظران تبیین شده و همین امر نیازمند واکاوی نظرات درجهت رسیدن به اجماع است. هدف پژوهش: این نوشتار به دنبال ارائه کلیتی از کنش های طراحان در فرایند طراحی بوده است؛ یعنی به دنبال آن بوده که طراحان در تبدیل وضعیت فعلی به وضعیت مطلوب چه می کنند. اما ازآنجاکه، در مدل های پیشین غالباً، این وجه از فرایند با استفاده از فعالیت ها یا مراحل طراحی معرفی شده، مقاله پیش رو نیز در بازشناسی کلیت کنش های طراحان، از همین اجزاء کمک گرفته است. روش پژوهش: این مقاله که ماهیتی مروری دارد، براساس راهبرد استدلال منطقی و برپایه مقایسه مدل های مختلف از فرایند طراحی شکل گرفته است. نتیجه گیری: نتایج مؤید آن بوده که کلیت کنش های طراحان را می توان در مدلی متشکل از مراحل ذهنی (در دو مقطع خودآگاه و ناخودآگاه) و مراحل عینی ( اعم از برنامه ریزی، طراحی، ساخت، راه اندازی، مستندسازی/تحویل) که براساس دو طیف فعالیت های تحلیلی (ارزیابی، قیاس، تجزیه وتحلیل، آزمون و ...) و ترکیبی (آفرینش، حدس، تصور، ترکیب، بیان، استقراء، تولید و ...) وضعیت فعلی را به وضعیت مطلوب تبدیل می کند، تبیین کرد. در این مدل، کلیت کنش های طراحان، علاوه بر ویژگی های اجزای فوق به روابط میان آنها نیز وابسته است. به عبارت دیگر، کلیت کنش های طراحان در فرایند طراحی، چیزی فراتر از تقلیل انجام شده در مدل های پیشین به دو جزء فعالیت ها و مراحل است.
تأملی در جلوه های بصری محرم از منظر ادراک هاپتیکی (مطالعه موردی: شهر اصفهان- محرم 1402)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ شهریور ۱۴۰۳ شماره ۱۳۵
41 - 50
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تأثیر کیفیت های بصری شهر بر مخاطبان، از موضوعات مهم برنامه ریزی شهری است. این موضوع در برپایی تصاویر مناسبتی بیش تر مشهود است. به مناسبت ماه محرم، همه ساله در شهرهای مختلف ایران تصاویری متناسب با این ایام نصب می گردد. کاربرد عناصر و مؤلفه های مرتبط با مذهب به قصد تأثیرگذاری بیش تر بر حاضران در فضاهای شهری، از موضوعات مهم در این زمینه است که برکیفیت حضور و ادراک مخاطبان تأثیرات مستقیم می گذارد. تحلیل و واکاوی زیست روزمره شهروندان در چنین بستری، اهمیت زیادی در مطالعات تاریخ اجتماعی دارد. در شهر اصفهان به مناسبت محرم 1402، تبلیغات گسترده ای توسط شهرداری صورت گرفت. در تصاویر نصب شده، یک عنصر بصری مشترک یعنی اشک، به نحو شاخصی برجسته نمایی شده بود. این پژوهش در پی پاسخگویی به این پرسش است که، آثار مناسبتی به نمایش درآمده چه ویژگی هایی داشته و چه معنی هایی به مخاطبان القا می کنند؟هدف پژوهش: هدف از پژوهش تبیین معنای جلوه های بصری ماه محرم در فضای اجتماعی معاصر است. روش پژوهش: این پژوهش از نوع بنیادی و براساس ماهیت توصیفی- تحلیلی است. شیوه تجزیه و تحلیل اطلاعات به روش کیفی با در نظر گرفتن مضمون، بر اساس قوه بصری و ادراک هاپتیکی انجام شده است.نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان گر آن است که نمایش آثار مناسبتی با مفهوم محوری سوگ، علاوه بر حس بصری، سایر حواس مخاطبان را نیز درگیر می کند. در نتیجه ادراک هاپتیکی حاصل شده، رابطه ای حسانی میان بیننده و فضای شهر شکل می گیرد. با افزوده شدن بر شمار حاضران در صحنه، نوعی حسانیت گروهی بروز می کند که نقش مؤثری در ایجاد مشارکت جمعی دارد.
مطالعه بیش متنی اشعار خیام در قالب خوشنویسی (مطالعه موردی: رباعی 103)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۴
54 - 67
حوزههای تخصصی:
در میان اقلام مختلف خوشنویسی، خط نستعلیق پیوند ناگسستنی بافرهنگ و ادبیات ایران دارد، به طوری که گفته می شود این خط نماد فرهنگ و هنر ایرانی است. همخوانی صورت نستعلیق با روحیه اشعار فارسی زمینه را جهت تعامل بیشتر این خط با ادبیات فراهم کرد تا بر اشعار وزین، صورتی موزون بخشد. این خط قالب های مختلفی دارد که درزمینه شعر، کتابت و چلیپا بیشترین کاربرد را دارد. رباعی 103 خیام که بارها توسط خوشنویسان در قالب چلیپای نستعلیق تکرار شده، مورد مطالعه در این پژوهش قرار گرفته است. شناخت هرچه بهتر و رمزگشایی این آثار هنری نیازمند بررسی روابط متنی حاکم بر آن ها و مستلزم رجوع به مطالعات ترامتنی است. رویکرد ترامتنیت ژنت تمامی روابط موجود میان متن ها را بررسی می کند که در این میان بیش متنیت با تحلیل متون هنری تناسب بیشتری دارد. در بیش متنیت تأثیر یک متن بر متن دیگر بررسی می شود که شامل برگرفتگی متن دوم از متن اول است. لذا هدف این پژوهش، مطالعه ای نظام مند در چلیپاهای رباعی 103 خیام است که منجر به شناخت روابط متنی میان آنها شود. سؤال اصلی براین مبناست که گونه های بیش متنی ژنتی چگونه و به چه میزانی در آثار ذکرشده قابل شناسایی است؟ روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و اطلاعات از طریق منابع اسنادی و مشاهده انجام شده و به صورت کیفی تجزیه و تحلیل شده است. بر طبق یافته ها صراحت ارجاع به پیش متن در این آثار زیاد و کارکرد بیش متن ها غالباً جدی است لذا سرعت تغییرات بسیار کند است.
بررسی و طبقه بندی دوره های نقاشی خط محمد احصایی با رویکرد خوشنویسی سنتی و مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۷
1 - 19
حوزههای تخصصی:
مقدمه: جایگاه هنرمندان، خوشنویسان و حرفه مداران باتبحر و کاردان که محمد احصایی یکی از اینهاست همواره مورد تقدیر و تحسین بوده است. وی، خوشنویسی چیره دست و دارای تجاربی ارزشمند در عرصه خط و نقاشی خط است که سابقه روشنی در خط و خوشنویسی دارد و مسیر حرکت از خط سنتی به نوگرا و نقاشی خط را اندیشه ورزانه و آرام و با حوصله طی کرده است. او شیوه ای در نقاشی خط خود دارد که بنابه سیر تحول آثارش در پهنه هنر ایران منحصر به خود او و برخاسته از اعتقاد به مفاهیم عرفانی، آیات قرآن و احادیث است. برای احصایی رعایت اصول و قواعد خوشنویسی و محتوای واژه ها اهمیت داشته و آثارش در فضایی مسحورکننده با توازن سیال در فضاهای سواد و بیاض شکل گرفته است. در سیر رو به رشد او مراحلی طی شده از هنر سنتی تا سکولار دیده می شود که در پژوهش حاضر به واکاوی آثار وی که گستره ای از سنت تا مدرن را دربر می گیرد، پرداخته می شود. پرسش اصلی این است که آثار وی چگونه طبقه بندی می شود و چه ویژگی های منحصر به فردی دارند؟ هدف پژوهش حاضر شناخت و طبقه بندی آثار سنتی و مدرن محمد احصایی و نیز بازشناسی عناصر سنتی خوشنویسی به عنوان آرایه ای از سنت با کاربست مناسبات هنر مدرن است.روش پژوهش: شیوه پژوهش حاضر کیفی بوده و از منابع مکتوب و متون کتابخانه ای همراه با مطالعه بصری آثار تجسمی هنرمند بهره برده است.یافته ها: دست آورد پژوهش حاضر چنین است که شکل گیری زیست جهانِ احصایی در دوره معاصر در دو ساحت سنتی و مدرن به فراسبک بودن این هنرمند دلالت دارد و شگفت این است که همزمان که هنرمند اثر سنتی خود را در قالب سیاه مشق یا «الفبای ازلی» می نگاشته به آفرینش هنر سکولار پسامدرن هم اقدام کرده و بدون ایجاد تناقض در دو ساحت کنشگری فعال بوده است.نتیجه گیری: فضای شکل گیری خط و خوشنویسی احصایی تحت تاثیر مکتب هنرمندان نوگرا و همزمان با شکل گیری مراکز دانشگاهی مدرن ایران و نیز در پی ارتباط آسان آن زمان هنرمندان ایرانی با دیگر هنرمندان جهان شکل گرفته و این زیست جهان جدید در کنار تدریس در دانشگاه و آموزه های گرافیک مدرن و پیوند آن با خطوط سنتی احصایی را به مسیری متمایز از هموندان خود برد، مسیری که تا حدودی از پیلارام و زنده رودی و دیگران متفاوت بود.
مطالعه ترامتنی فرهاد در مجسمه های مسی پرویز تناولی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
49 - 62
حوزههای تخصصی:
فرهاد در خمسه نظامی، سنگ تراش عصر خسروپرویز ساسانی است؛ از نظر تناولى او نخستین پیکرتراش تاریخ ایران است. در مجسمه های تناولی، فرهادکوهکن با شخصیتی متفاوت از متن کلامی در قالب مکتب سقاخانه پا به عرصه آثار هنری نهاد. هدف از این پژوهش: کشف وجوه افتراق و اشتراک شخصیت فرهاد در خمسه نظامی و واکاوی معانی در لایه های پنهان فرهاد در مجسمه های مسی تناولی است. این پژوهش با رویکرد ترامتنیت ژرار ژنت و به روش توصیفی-تحلیلی با رویکردی تطبیقی به شناسایی فرهاد در پیش متن و تفسیر فرهاد در بیش متن پرداخته است. این پژوهش با گردآوری داده ها به شیوه اسنادی و مطالعات کتابخانه ای با روش تطبیق و تحلیل بینانشانه ای و با رویکرد ترامتنیت ژنت صورت گرفته است. سؤالات پژوهش شامل: الف: فرهاد در خمسه نظامی به عنوان پیش متن و فرهاد در آثار تناولی به عنوان بیش متن چگونه قابل تفسیر بوده و چه نقاط اشتراک و افتراقی میان آن ها وجود دارد؟ ب: تناولی در آثار خود تا چه حد به شخصیت فرهاد در پیش متن وفادار بوده و افزوده های هنرمند در بیش متن با چه معانی و مفاهیمی توأم گشته است؟ از نتایج پژوهش اینکه در بینامتنیت، ارجاع لفظی و صریح وجود دارد. در رابطه پیرامتنیت با عناوین انتخاب شده، دریافت مخاطبین از متن تصویری جهت دهی شده و در بیش متنیت هنرمند در خلق شخصیت فرهاد به تراگونگی در گونه تراوستیسمان پرداخته است.
شناسایی عوامل موثر بر افزایش تاب آوری اقلیمی در طراحی شهری (مطالعه موردی : شهر رشت)
حوزههای تخصصی:
با توجه به تغییرات اقلیمی و افزایش بحران های طبیعی در سال های اخیر، تاب آوری شهری به یکی از نیازهای ضروری در طراحی شهرهای پایدار تبدیل شده است. این پژوهش با هدف شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر در افزایش تاب آوری اقلیمی در طراحی شهری پایدار، با تمرکز بر شهر رشت، انجام شده است. برای دستیابی به اهداف پژوهش و در راستای اعتبار قابل استناد از تحلیل های چندمعیاره استفاده شده است؛ داده های کیفی از طریق برداشت های میدانی ، مصاحبه و پرسشنامه بوسیله SPSS تحلیل و طبقه بندی شده و معیارهای استخراج شده و داده های کیفی از روش تاپسیس امتیاز دهی و رتبه بندی شده اند و چهاچوب از برآیند آن استخراج و رائه شده است. این فرآیند شامل توزیع پرسشنامه برای جمع آوری داده ها و تحلیل آماری با استفاده از نرم افزار SPSS بهره برداری شده است. نتایج نشان می دهند که بهبود زیرساخت های شهری، توسعه فضاهای سبز، مدیریت منابع آب، کاهش گازهای گلخانه ای و افزایش آگاهی عمومی از جمله عوامل کلیدی مؤثر بر تاب آوری اقلیمی در رشت هستند. این پژوهش تأکید می کند که طراحی شهری با رویکرد تاب آوری اقلیمی می تواند آسیب پذیری شهرها را در برابر تغییرات اقلیمی و بلایای طبیعی کاهش دهد. در این راستا، برنامه ریزی شهری باید به گونه ای صورت گیرد که وضعیت کالبدی، زیست محیطی و اجتماعی شهرها را بهبود بخشد و شرایط لازم برای کاهش اثرات تغییرات اقلیمی و افزایش ظرفیت مقابله با بلایا فراهم شود. به ویژه در شهر رشت، اقدامات هماهنگ در بهبود زیرساخت ها، مشارکت عمومی و مدیریت منابع طبیعی می تواند این شهر را به الگویی برای تاب آوری اقلیمی تبدیل کند.
نماد خورشید در باورهای باستانی و انعکاس مفاهیم آن در شعر سهراب سپهری و نقش چلیپا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
331 - 348
حوزههای تخصصی:
خورشید ارزش و احترام و تقدسی زیادی نزد مردمان باستان داشت و عنوان خدایی به آن اطلاق می کردند. این ارزشمندی سبب شده است تا به کرات در آثار ادبی و هنری ایرانیان نماد خورشید کاربرد داشته باشد. هدف از نگارش این سطور دریافت اندیشه ها و باورهای آن مردمان در زمینه این پدیده عظیم آسمانی و بررسی تطبیقی آن اعتقادات در شعر سهراب می باشد؛ از این رو نگارنده ابتدا دریچه ای به فراسوی اندیشه های باستانی گشوده و آنگاه به مانایی برخی از آن افکار در شعر سهراب سپهری و نقش چلیپا پرداخته است. سهراب به عنوان شاعری طبیعت گرا که جلوه الهی را در پدیده های آفرینش می بیند، خورشید را به اعتبار رستنگاهش با ادیان مشرق زمین پیوند می زند. توجه خاصی به خورشید و آفتاب دارد و در این توجه به آیین های میترائیسم و بودیسم چشم عنایتی داشته است؛ خصوصاً مهر و نیلوفر. اطلاق نام گردونه، کاشف معدن صبح و مرغ آفتاب نشانه ای از توجه او به آیین های مهر و مزدیسنا می باشد. در این جستار، جایگاه خورشید در ادیان ایران باستان و بازتاب آن اعتقادات در شعر سهراب سپهری و نقش چلیپا به روش تطبیقی تحلیلی مورد واکاوی قرار گرفته است.اهداف پژوهش:آشنایی با باورهای ادیان باستان در زمینه خورشید و واکاوی آن در شعر سهراب سپهری.بررسی نقش چلیپا در هنر ایرانی و اسلامی.سؤالات پژوهش:علت تقدس و ارزشمندی و اعتبار خورشید، در میان آریاییان و شعر سهراب چیست؟نقوش چلیپا در هنر ایرانی و اسلامی چه بازتابی یافته است؟
بهبود حیات اجتماعی شبانه محورهای تاریخی-فرهنگی از طریق ارتقاء تصویر ذهنی شهروندان در شب نمونه موردی:خیابان انقلاب(میدان انقلاب تا چهارراه ولیعصر)
منبع:
مطالعات طراحی شهری ایران دوره ۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
141 - 160
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث اساسی که در طراحی شهری باید مورد توجه قرار گیرد، آفرینش حیات اجتماعی شبانه در محورهای فرهنگی-تاریخی شهری است که به طور مستقیم تحت تاثیر ذهنیات و دیدگاه های شهروندان و گروه های مخاطب فضا می باشد. در حال حاضر آنچه از شهر و فضای شهری در ذهن شهروندان نقش می بندد و تبلور اجتماعی آن به صورت حیات شهری رخ می نماید، اغلب مربوط به تصویری است که آنها هنگام روز از محور دریافت می کنند. با وجود مطرح شدن حیات اجتماعی شبانه در چند دهه اخیر، هنوز اغلب طراحی ها برای روز انجام می شود. این پژوهش بر آن است تا با مقایسه تصویر ذهنی شهروندان در شب و روز و بهره گیری از معیارهای عمده شکل گیری تصویر ذهنی در شب در طراحی فضای شهر، مولفه کلیدی حیات اجتماعی شبانه ی شهر یعنی میزان خوانایی تصویر ذهنی در شب را در محورهای تاریخی-فرهنگی مورد کنکاش قرار دهد. روند انجام این پژوهش مبتنی بر روش تحلیلی- مشاهده مشارکتی، است. بدین ترتیب که پس از بررسی خصوصیات کالبدی، عملکردی- اجتماعی و ذهنی- معنایی عناصر تصویر ذهنی(راه، گره، لبه، نشانه و محله) میزان اهمیت هر یک از آنها در تشکیل تصویر ذهنی در شب و روز از طریق برداشت های میدانی( پرسشنامه و مصاحبه) در نمونه مطالعاتی مورد ارزیابی قرار می گیرد.در نهایت چنین نتیجه گیری می شود که هر چه قدر یک مکان دارای بستر مناسب برای فعالیت های مختلف و پیشینه فرهنگی-تاریخی بیشتری باشد به ضخامت حافظه ی جمعی آن جامعه افزوده می شود و خاطره هایی در ذهن استفاده کنندگان آن فضا نقش می بندد که باعث ارتقاء تصویر ذهنی آنها از مکان می شود.
بازتولید و کاربرد الگوی هندسی گره در یادمان هایی معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
79 - 95
حوزههای تخصصی:
هندسه یک ابزار ارزشمند به منظور خلق فرم در گذشته و حال بوده است؛ امروزه ابزارهای بسیار بیشتری برای بهره برداری از هندسه در معماری در اختیار داریم. در حال حاضر به منظور درک و استفاده از کالبد های معماری گذشته و درک نظم پنهانی آن باید روشی برای آنالیز به کار برده شود که علاوه بر کشف نظم موجود، امکان بازتولید آن نیز فراهم شود. پژوهش حاضر به کارگیری الگوی هندسی گره را در فرم یادمان هایی معاصر بررسی می کند و با استفاده از رویکرد هندسی، چگونگی کاربرد الگوهای سنتی گره را در فرم های معاصر بر اساس نظریه ی الگوی سالینگاروس تحلیل و بیان می کند، اینکه چطور هندسه ی گره های ایرانی در یادمان هایی معاصر به کار گرفته شدند و از چه تکنیک های هندسی برای تغییر هندسه ی گره استفاده شده است؛ که در عین استفاده از الگوی سنتی گره (هندسه پنهان)، در هندسه ی پیدا (فرم بنا) شکل جدیدی به خود گرفته است. همچنین بررسی تأثیر الگوی هندسی گره بر ساختار و آرایش فرم یادمان هایی معاصر از اهداف پژوهش می باشد. این مقاله هندسه ی گره های ایرانی را به عنوان عامل اتصال معماری معاصر و معماری گذشته تحلیل می کند . روشی که در این فرایند به کار برده می شود استدلال منطقی در ترکیب با گونه پژوهش موردی است. با استفاده از نتایج این تحقیق می توان بر روی معاصرسازی الگوی گره های هندسی کار کرد؛ در واقع این پژوهش نشان می دهد چطور هندسه پنهان الگوهای سنتی، عامل ارتباط گذشته و حال در معماری می شود. این تحقیق، راهکارهای طراحی در رابطه با خلق مجدد بر اساس ساختار تشکیل دهنده الگوی گره به وسیله ی دگردیسی هندسی، ارائه می دهد.
موسیقی های ممنوعه درایران: عرصه تنش بین کمونیسم و امپریالیسم
حوزههای تخصصی:
پس از اولین واردات صفحه های گرامافون، دولت ایران برای نخستین بار در سال 1931 برخی از سبک های موسیقی را ممنوع کرد. دولت در دهه 1930، متن ترانه ها را از نظر عدم ارتباط با ایدئولوژی کمونیستی بررسی می کرد. در مقابل، دولت ایران در دهه های 1980 و 1990برخی از ژانرهای موسیقی مانند راک و در ادامه هیپ هاپ را غیرمجاز اعلام کرد، زیرا از زمان انقلاب اسلامی، آمریکا و محصولات فرهنگی وابسته به آن به عنوان قدرتی امپریالیستی تلقی می شد. از آن زمان سیاست فرهنگی به دنبال کاهش نفوذ فرهنگ آمریکا بر جامعه ایران بوده است. در این شرایط، سیاست فرهنگی از دهه 2000 استراتژی جدیدی را اجرا کرد. خود دولت از ژانرهای به اصطلاح ممنوعه موسیقی، برای تبلیغ دیدگاه های سیاسی و ایدئولوژیک خود استفاده می کند. این امر به برخی از نوازندگان این امکان را می دهد که به طور رسمی در زمینه هیپ هاپ و راک فعالیت کنند. در نتیجه جهانی شدن جامعه ایران، تضاد مستمری بین جامعه و دولت وجود دارد. موسیقی کانتری به عنوان یک فضای جدید تنش بین نوازندگان و دولت ظاهر شده است. سیاست فرهنگی همچنان به تلاش برای کنترل علاقه فزاینده نوازندگان به موسیقی کانتری ادامه می دهد. در این شرایط، هنرمندان از اینترنت یا شبکه های اجتماعی برای دست یابی به مخاطبان خود استفاده می کنند. زیرا آنها برای انتشار موسیقی خود در این پلتفرم ها لزوماً نیازی به مجوز دولت ندارند. موسیقی دانان ژانر کانتری قصد دارند نوعی موسیقی کانتری ایرانی خلق کنند. در بررسی قطعات آلبوم مهرشاد وفایی که به صورت مجازی منتشر شده و از اولین آلبوم ها در ژانر کانتری پس از انقلاب است، مشخص شد که فرآیند بومی سازی موسیقی کانتری بیشتر در سطح متنی صورت گرفته است و هنوز لایه ملودیک را شامل نمی شود.