فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۲٬۰۱۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
مطالعة حاضر را با هدف ساخت، رواسازی و پایاسازی پرسش نامة انگیزش و نگرش یادگیری زبان انگلیسی انجام دادیم. برای رسیدن به این هدف، از پرسشنامه فارسی مجموعه آزمون نگرش و انگیزش گاردنر در یادگیری زبان انگلیسی استفاده کردیم. با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، نمونة 245 نفری (135 پسر و 110 دختر) از دانشجویان کارشناسی در رشته های مختلف دانشگاه های تهران را برگزیدیم و پرسش نامه را روی آنان اجرا کردیم. این مطالعه دارای دو سؤال پژوهشی است: 1. آیا پرسش نامة انگیزش و نگرش یادگیری زبان خارجی، از روایی لازم برخوردار است؟ و 2. آیا پرسش نامة انگیزش و نگرش یادگیری زبان خارجی پایایی لازم را دارد؟ برای ارزیابی پایایی و روایی ابزار (پرسش نامه و عوامل)، از روش روایی سازه (تحلیل عامل تأییدی) و پایایی (محاسبة ضریب آلفای کرونباخ) استفاده کردیم. پایایی این پرسش نامه از طریق محاسبة آلفای کرونباخ 937/0 به دست آمد. در نتایج حاصل از محاسبة تحلیل عامل تأییدی، چهار عامل را شناسایی کردیم که نگرش دربارة اهمیت زبان، نگرش والدین نسبت به یادگیری زبان فرزندان، نگرش نسبت به سخنگویان بومی و انگیزة گرایشی نسبت به یادگیری زبان را اندازه گیری می کنند. با درنظر گرفتن نتایج این پژوهش، می توانیم بگوییم که این پرسش نامه از پایایی و روایی مناسبی برخوردار است و عوامل به دست آمده یک مدل مناسب مفهومی را دربارة نگرش و انگیزش یادگیری زبان انگلیسی زبان آموزان ایرانی ایجاد می کنند. تحقیق حاضر مانند تحقیقات قبلی نشان داد که این پرسش نامه از روایی و پایایی مناسبی برخوردار است و عوامل به دست آمده از تحلیل عاملی می توانند انگیزش و نگرش یادگیری زبان خارجی دانشجویان را به گونه ای مناسب اندازه گیری کنند.
بررسی روایی آزمون دکتری آموزش زبان انگلیسی بر اساس روایی استدلالی و نظریه کنش گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مطالعه حاضر تلاش شده است تا روایی آزمون دکتری آموزش زبان انگلیسی در چارچوبی نوین بررسی شود. این آزمون از طریق دو رویکرد استدلال- محور یعنی مدل استدلال- محور کین (1992) و مدل کنشگرای بنت (2010) بررسی شد. بدین منظور، برای رد یا اثبات فرضیه های پیشنهاد شده در مدل تلفیقی سعی شد تا مستندات تجربی و نظری لازم ارائه شوند. این مطالعه همچنین اثرات پیش بینی نشده آزمون را از طریق بررسی روایی مورد مطالعه قرار داده است. برای جمع آوری اطلاعات لازم در این مطالعه از سه نوع داده استفاده شد : (1) داده های مربوط به عملکرد تمامی شرکت کنندگان (999 نفر) آزمون دکتری رشته آموزش زبان سال 1393 (2) پرسشنامه هایی که توسط 103 دانشجوی دکتری و 20 استاد دانشگاه جواب داده شد و (3) مصاحبه تلفنی با 20 استاد دانشگاه و همچنین مصاحبه گروهی با 35 دانشجوی دکتری رشته آموزش زبان انگلیسی. نتایج حاکی از رد فرضیه های ارائه شده برای روایی آزمون مذکور بود. بدین معنی که به طور کلی آزمون از روایی خیلی ضعیفی برخوردار است. برای نمونه، تحلیل نمره های آزمون دکتری و بررسی برداشت دانشجویان از روایی آزمون نشان داد که نه تنها محتوای آزمون اشکال دارد بلکه تصمیم هایی که در مورد نتایج این آزمون گرفته شده نیز مناسب نبوده که این امر نهایتاً منجر به وجود آمدن نتایج غیرمطلوبی برای سهامداران شده است. یافته های این رساله همچنین پیشنهاداتی برای بهبود محتوا و نیز خط مشی کنونی آزمون در ایران ارائه می دهد.
تأثیر هنجارها بر روند ترجمه (موردپژوهی: ترجمه های معاصر قرآن مجید)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به اعتقاد گیدئون توری، ترجمه رفتاری مبتنی بر هنجار است: مترجم در جریان آموزش های مستقیم و غیرمستقیم خود، هنجارهای زبانی، فرهنگی و اجتماعی متداول میان مترجمان عصر خود را می آموزد و آن ها را آگاهانه یا ناآگاهانه در شیوه ترجمه خویش بکار می برد؛ به عبارت دیگر، ترجمه تحت تأثیر محدودیت های زبانی، اجتماعی و فرهنگی که فرهنگ مقصد بر ترجمه اعمال می کند صورت می گیرد. بااین حال، به اعتقاد توری، مترجمان در پذیرش یا رد هنجارها آزادی دارند هرچند که عموماً تمایل دارند از هنجارها تبعیت کنند؛ چون تبعیت از هنجارها پاداش به دنبال دارد و نقض هنجارها ممکن است با طرد و مخالفت روبرو شود. این تحقیق بر اساس این فرضیه است که در دوره معاصر، عمدتاً بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، سبکی جدید در ترجمه قرآن پدید آمده که ریشه های اجتماعی و فرهنگی دارد. این سبک جدید بر خلاف سبک تحت اللفظی پیش از خود و در تقابل با آن مشخصاً سبکی ادبی است. تا قبل از انتشار ترجمه مرحوم قمشه ای ترجمه ها تحت اللفظی بودند و هنجارهای ترجمه و انتظارات خوانندگان قرآن بر یکدیگر منطبق بود. پس از انتشار ترجمه مرحوم قمشه ای، حرکتی متفاوت به سوی سبکی جدید آغاز شد؛ سبکی ادبی که رد پای آن به وضوح در تمامی ترجمه های معاصر قرآن دیده می شود. بنا بر فرضیه تحقیق، ترجمه های متعددی که در این دوره به چاپ رسیده اند مثالی از تأثیر هنجارها بر ترجمه است. اگرچه انتظار می رود که هر ترجمه قرآن تجربه ای زبانی و سبکی متفاوتی باشد، ولی تحقیق نشان می دهد که همه ترجمه ها در سبک اشتراک دارند و در تفسیر معنی قرآن است که با یکدیگر متفاوت اند و با توجه به اینکه کسانی که به ترجمه قرآن پرداخته اند غالباً ادیب به حساب می آیند می توان ترجمه های معاصر قرآن را طبع آزمایی ادبی مترجمان ادیب در حوزه ترجمه قرآن نامید.
Negative Labeling as a Crucial Psychological Variable in Teaching EFL Learners(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
One of the psychological variables which may have a long-lasting effect on our life is labeling, and students’ accomplishments might be severely undermined through the teacher’s labeling. In spite of this issue, few studies have been carried out on the ramifications of labeling in the educational contexts, in general, and EFL classrooms, in particular. The current study is an attempt to investigate the occurrence possibility of negative labeling and how such labels eventually influence students’ psychological/academic potentials. Since it was not possible to expose the students to the experience of negative labels in their real situations, the 100 high-school female participants of the study were asked to make predictions on social/academic success of a fictitious student who was labeled as dyslexic (Hunt, 2006). Besides, they were given a modified 11-item questionnaire (Mwania & Muola, 2013) about their experiences of being labeled. The participants were also asked to fill in the Coopersmith Self-esteem Inventory (SEI) (1967) to determine if there is a relationship between their labeling experiences, their self-esteem and their reported academic achievements. The collected data was then processed using SPSS. The findings of the study indicate that teacher’s negative labeling was significantly related with students’ self-esteem, their academic potentials, and their future life/success/expectations.The study bears some significant implications for teachers’ education since the findings show that the negative ramifications of labeling in EFL contexts should be taken into more serious consideration in teaching.
Knowledge of Grammar, Oral Communication Strategies, and oral Fluency: A Study of Iranian EFL Learners(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study tested the impact of implicit and explicit knowledge of grammar on learners’ use of oral communication strategies (OCSs) and the interface of OCSs and oral fluency. The study was performed on 24 male and 36 female Iranian university students of English Translation studying at Payame Nour Universities of Lar, Khonj, and Evaz chosen based on availability and ease of access. The data were gathered using Timed Grammaticality Judgement Test (Dekeyser, 2000) as a measure of implicit knowledge of grammar, a structure section of TOEFL Paper-based Test (version 2004) as a measure of explicit knowledge of grammar, Oral Communication Strategies Inventory (Nakatani, 2006), and two oral production tasks for measuring learners' oral fluency. Analysis of the data using Multivariate Analysis of Variance (MANOVA) and Pearson’s Correlation showed that both implicit and explicit knowledge of grammar affect learners’ use of oral communication strategies; however, no relationship was found between overall use of OCSs and oral fluency which can be suggestive of greater or possibly overriding impacts of some other variables on oral fluency compared to OCSs. The findings of the study are supposed to provide guidelines for learners, teachers and syllabus designers concerning the use of OCSs, especially with regard to other variables considered in this study.
Proceduralization and Transfer of Linguistics Knowledge as a Result of Form-focused Output and Input Practice(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study compared the effects of two types of form-focused tasks on proceduralization and transfer of linguistics knowledge in case of English modals. All participants of the study attended pretests, posttests and delayed posttests. The procedural comprehension and production knowledge were measured through the groups’ performance on a timed dual task test that resembled the context of practice. The transfer of knowledge was measured by evaluating the performance of participants on a timed dual task test in a context dissimilar from or reverse to the practice context. Three intact classes of intermediate EFL learners were randomly assigned to experimental and control groups. The output group (n= 27) received explicit grammar instruction and a combination of three output practice, while the input group (n=25) received explicit instruction and a combination of three input practice. Identical texts were exposed to the control group (n=25) through listening and reading tasks. The texts were followed by some questions irrelevant to English modals. On the procedural knowledge posttests, the experimental groups outperformed the control group. The participants were able to transfer the knowledge to dissimilar contexts. The results may help language teachers design more effective activities for the learners considering the institutional constraints
جایگاه دستور زبان در آموزش از دیدگاه فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دستور زبان عبارت است از مجموعة قواعد مربوط به کاربرد عناصر و اجزای تشکیل دهندة گفتار، یعنی قواعد مربوط به ساخت کلمه،گروه واژه و جمله. هدف اصلی این مقاله، پی بردن به نقش و جایگاه دستور زبان درآموزش زبان از دیدگاه فرهنگی و یافتن پاسخ برای این پرسش ها است کهچه رابطه ای بین فراگیری زبان، دستور و فرهنگ وجود دارد و آیا اساساً یادگیری دستور زبان شرط اصلی برای فراگیری زبان می باشد یا نه. برای پاسخ به این پرسش ها، فرضیه هایی مطرح گردیده است.یکی از اهداف و بخش های مهم آموزش زبان، شناختن و شناساندن دستگاه زبان و درک توانایی ها و قابلیت های نظام صرفی و نحوی آن است. در یادگیری زبان های خارجی، لازم است در مرحله یا مراحل خاصی از دوران زبان آموزی با ساخت های دستوری زبان مورد نظر آشنا شویم. هم چنین، یکی از اهداف آموزش زبان دوم را باید یادگیری دقیق، معنی دار وکاربردی دستور زبان تعریف کرد.
تأثیر آموزش واژه از طریق گروه واژه های متضاد و فاقد ارتباط معنایی بر یادگیری فراگیران زبان انگلیسی با لحاظ کردن سطح مهارت زبانی و جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متخصصان درامر یادگیری زبان تکنیک های مختلفی را جهت آموزش واژه، به عنوان یکی از پایه های مهم فرآیند آموزش زبان معرفی کرده اند؛ یکی از آن ها ارائة واژه ها در گروه واژه های دارای ارتباط معنایی و یا فاقد ارتباط معنایی می باشد. این تحقیق بر آن است تا بررسی کند آیا در یادگیری واژه از طریق دو تکنیک گروه واژه های متضاد و گروه واژه های فاقد ارتباط معنایی، تفاوت معناداری بین فراگیران ایرانی زبان انگلیسی با سطوح مهارت زبانی متفاوت (سطح مهارت زبانی بالا و پایین) و با جنسیت های متفاوت (مؤنث و مذکر) وجود دارد؟ بدین منظور 120 دانش آموز(60 مذکر و 60 مؤنث) در دو آزمون اطلاعات واژه ای و معنی واژه ها شرکت کردند. جهت تجزیه وتحلیل داده های مرتبط با این تحقیق، «تجزیة واریانس دوسویه» به کار گرفته شد. نتایج نشان داد که شرکت کنندگان در گروه واژه های فاقد ارتباط معنایی، عملکرد بهتری نسبت به همتا یان خود در گروه واژه های متضاد داشتند و همچنین در هر گروه، شرکت کنندگان با سطح مهارت زبانی بالا، نمرة بهتری نسبت به همتایان خود در سطح مهارت زبانی پایین کسب کردند. نتایج این تحقیق بیانگر این امربود که شرکت کنندگان مؤنث در تمامی گروه ها، عملکرد بهتری نسبت به همتایان مذکرشان نشان دادند.
هدف از انجام این پژوهش یافتن این امر است که از میان دو تکنیک ذکرشده برای آموزش واژه، کدام یک می تواند روش مناسب تری برای آموزش واژه به فراگیران ایرانی زبان انگلیسی با دو سطح مهارت زبانی متفاوت و دو جنسیت مختلف می باشد.
بررسی میزان کارآمدی آموزش زبان عربی عمومی در مقطع متوسطه، ازنظر دبیران و دانش آموزان شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر را با هدف بررسی میزان کارآمدی آموزش زبان عربی عمومی در مقطع متوسطه، ازنظر دبیران و دانش آموزان شهر کرمان، انجام داده ایم. این پژوهش از نوع پژوهش های کاربردی، پیمایشی و کمی است و برای اندازه گیری نظر دبیران و دانش آموزان، از دو پرسش نامة محقق ساخته استفاده کرده ایم. جامعة این پژوهش شامل همة معلمان زن و مرد عربی و دانش آموزان دختر و پسر سال سوم متوسطة رشته های ریاضی و تجربی دبیرستان های دولتی شهر کرمان، در سال تحصیلی 90- 91 است. نمونة مورد بررسی را به شیوة تصادفی طبقه ای و با انتساب متناسب انتخاب کردیم که شامل 30 دبیر زن، 30 دبیر مرد و 236 دانش آموز است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که میزان هماهنگی هدف آموزش زبان عربی (فهم متون دینی) با معیارهای انتخاب هدف در برنامه ریزی درسی، میزان تطابق محتوای کتاب های درسی عربی با معیارهای انتخاب محتوا در برنامه ریزی درسی، میزان آمادگی دبیران عربی برای تدریس درس زبان عربی، میزان تحقق اهداف برنامة درسی عربی، میزان تسلط دانش آموزان به مهارت های زبانی، میزان انگیزه و علاقة دانش آموزان به یادگیری زبان عربی و میزان آشنایی دانش آموزان با مهارت ها و راهبردهای یادگیری زبان عربی پایین تر از حد مطلوب است. با توجه به این یافته ها نتیجه می گیریم که به آموزش زبان عربی به عنوان زبان دوم/ خارجی، به طور علمی توجه نشده است و تا حد مطلوب فاصلة زیادی دارد و برای رسیدن به نتایج مطلوب، تحولات جدی و همکاری بخش های مختلف لازم است. از مهم ترین راهکارها برای بهبود این وضعیت، ارتقای سطح آموزش پیش و ضمن خدمت معلمان زبان عربی است.
مطالعه توصیفی نظام سامان دهی مطالب در انشاهای انگلیسی دانشجویان ایرانی: میزان گرایش به انسجام بارز و نگارش ِنویسنده- مسئول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی مقابله ای نحوه سامان دهی مطالب در قالب پاراگراف و متن رویکردِ نسبتاً جدیدی در مطالعه نگارش می باشد. نقطه عطف این رویکردِ مطالعاتی به نظریات کاپلان (1966) برمی گردد. تحقیق حاضر در این چارچوب به بررسی مقابله ای تفاوت های بینافرهنگی در نحوه سامان دهی مطالب در انشاهای انگلیسی نوشته شده توسط فارسی زبانان پرداخته و دو متغیر «انسجام بارز» و«توجه به مخاطب» را در انشاهای پنج پاراگرافی انگلیسی دانشجویان مقطع کارشناسی ارزیابی نموده است. با بررسی توصیفی 110 انشای جمع آوری شده از 6 دانشگاه در ایران، در تحقیق حاضر مشخص شده است که در انشاهای انگلیسی فارسی زبانان گذار واژگان به صراحت بیان نمی گردند. هم چنین مشخص شد که این انشاها دارای ویژگی های الگوی «خواننده-مسئول» هستند که حاکی از انعکاس فرهنگ نگارشی زبان فارسی در این نوشته ها می باشد.
تأثیر بازخورد تصحیح کننده بر پیشرفت جنبه های کلامی و فراکلامیِ نگارش: مقایسة بازخورد تصحیح کنندة کتبی و شفاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مطالعات فراگیری زبان دوم/ خارجی، همواره بر نقش مثبت بازخورد تصحیح کننده، چه از نوع کتبی و چه شفاهی، بر پیشرفت جنبه های مختلف زبانی تأکید شده است. یکی از حوزه هایی که بازخورد تصحیح کننده در آن مطالعه شده است، مهارت نگارش است. اما بیشتر این مطالعات به بررسی نقش بازخورد تصحیح کننده در پیشرفت ابعاد دستوری، واژگانی و نشانه گذاری متن پرداخته اند. بنابراین، هدف پژوهش حاضر مقایسة دو روش ارائة بازخورد تصحیح کنندة کتبی و شفاهی از نوع فرازبانی و بررسی تأثیر هر یک از آن ها بر پیشرفت جنبة کلامی و فراکلامی مهارت نگارش در زبان آموزان ایرانی می باشد. بدین منظور، زبان آموزانی در سطح متوسط انتخاب شده و به دو گروه تقسیم شدند. زبان آموزان سپس در پیش آزمون نگارش شرکت کرده و بازخورد تصحیح کنندة فرازبانی کتبی و شفاهی دریافت نمودند. به گروه اول، بازخورد فرازبانی کتبی و به گروه دوم، بازخورد فرازبانی شفاهی ارائه شد. در انتهای تحقیق، هر دو گروه از طریق پس آزمون با هم مقایسه شدند. نتایج نشان داد گروهی که بازخورد تصحیح کنندة شفاهی دریافت کرده بود، از لحاظ جنبة کلامی و نیز استفاده از نشانه های فراکلامی در نگارش، از گروه دیگر (دریافت کنندة بازخورد تصحیح کنندة کتبی) برتر بود. همچنین مشخص شد که نشانه های گذر و الزام آور به ترتیب بیشترین و کمترین استفاده را در هر دو گروه، پس از دریافت بازخورد تصحیح کننده داشته اند. می توان نتیجه گرفت در پیشرفت ابعاد کلامی و فراکلامی نگارش، بازخورد شفاهی بر بازخورد کتبی برتری دارد. این یافته ها محققان، مدرسان زبان و طراحان برنامه های درسی را یاری می نماید.
تجزیه و تحلیل فرهنگی تصاویر کتاب «زبان انگلیسی پایه هفتم» از منظردانش آموزان ترک،فارس و کرد(کرمانج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتاب زبان انگلیسی (پایه هفتم) کتابی است که به تازگی برای فراگیران زبان انگلیسی طراحی و منتشر شده است. هدف نویسندگان بومی کردن محتوا، شکل و تصاویر این کتاب بر اساس فرهنگ ایرانی است. هدف این تحقیق، تجزیه و تحلیل تصاویر کتاب از منظر دانش آموزان ترک، فارس و کرد (کرمانج) می باشد. ابزار استفاده شده در این تحقیق یک پرسشنامه که توسط محققین طراحی و اعتبار بخشی شده و [1]یک مصاحبه نیمه آزاد (semi-structured) می باشد. 182 دانش آموز (77 دانش آموز ترک، 57 دانش آموز فارس و 48 دانش آموز کرد) به عنوان شرکت کنندگان این تحقیق انتخاب شدند. با استفاده از آزمون خی دو، تجزیه و تحلیل نتایج نشان داده شد که بعضی از تصاویر به درستی انتخاب نشده اند و تفاوت هایی در فهم ، تفسیر معنا و هدف آن تصاویر در دانش آموزان دیده شد. می توان اینگونه نتیجه گیری کرد که به هنگام انتخاب تصاویر بهتراست خرده فرهنگ های ایرانی هم مورد توجه قرار گیرد.
آموزش و یادگیری زبان: مقاطعی از زندگی شش معلم زبان انگلیسی در ایران(Language Learning and Language Teaching:Episodes of the Lives of Six EFL Teachers in Iran)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باورهای معلمان در طول زندگیشان تحت تأثیرعوامل مختلف شکل می گیرد. بنابراین،آگاهی از افکار و عقاید معلمان در خصوص زندگی وشرایط کاریشان کمک شایانی به درک صحیح ما از تعریف واقعی معلمان در یک محیط فرهنگی و اجتماعی بخصوص می کند. هدف این مطالعه موردی، بررسی زندگی شخصی و کاری شش معلم زبان انگلیسی در مدارس دولتی و مؤسسات خصوصی زبان به منظورارائه تصویر صحیحی از باورها و تجربیات معلمان بر فرآیند یادگیری زبان دومشان، تجربیات تدریس، انتظارات و شرایط کنونی آنها، و تلاشهایشان برای ایجاد نوآوری در روش هایتدریس شانمی باشد. بدین منظور هدف، مصاحبه ها و مشاهدات مکرر به مدت یک سال برای جمع آوری اطلاعات لازم انجام شده و سپس توسط شیوه مقوله بندی معنایی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج حاکی از آن بود که بیشتر معلمان چه در مدارس دولتی ویا مؤسسات خصوصی زبان از شرایط کاری و زندگی خود راضی نبودند. همچنین آنها با عوامل ناامید و دلسردکننده بسیاری، همچون نداشتن امنیت شغلی، شغل دائمی، تعادل میان کار و زندگی، بیمه و در عین حال، داشتن حجم کاری بالا، حقوق کم، محیط کاری پر استرس، شغل یکنواختو راکد، محیط کاری خسته کننده، محدودیت در نوآوری، مشکلات در ادامه تحصیل،و دوره های آموزشی غیرعلمی، ناشی شده از سیاست های داخلی و خارجی مسئولان، روبرو بودند. امید است با بها دادن به صحبت های معلمان زبان انگلیسی، موقعیت و وضعیت حقیقی آنها در جامعه کنونی آشکار گشته و به دنبال آن شاهد برطرف شدن برخی از نیازها و انتظاراتشان باشیم.
A comparison of Iranian EFL vs. non-EFL teachers’ “knowing” of learner autonomy(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Investigating the “knowing”, a module of the KARDS model proposed by Kumaravadivelu (2012) for teacher education, of Iranian teachers of learner autonomy, this study is an attempt to illuminate some of the yet unexplored areas of teachers’ various types of knowledge of learner autonomy. Furthermore, it attempts to illustrate how Iranian Non-EFL teachers’ knowing affects their practices with regard to learner autonomy and how this could differ from that of Iranian EFL teachers. To that end 112 EFL and Non-EFL teachers were purposefully cluster-sampled. Based on convenient sampling but only after data saturation was reached were 12 teachers interviewed. Based on the result of the interviews and the data gleaned from the literature a questionnaire was developed. The sample were asked to complete the questionnaire and then through negative case analysis some were interviewed. The questionnaire tapped into the social, political, psychological and personal aspects of learner autonomy. The results indicated the informants, be it EFL or non-EFL, found learner autonomy to be a psychological construct, which can be traced back to their personal knowledge. Finally, with regard to the feasibility and desirability of learner autonomy implementation in the education system, the informants see learner autonomy as more of a desirable concept than feasible. It is hoped that teachers and teacher educators find the results as well as the suggestions-for-action made at the end of the study helpful and that the results have tangible implications for the Iranian education system when fed into professional development activities and strategic planning.
An Activity Theory Analysis of ELT Reform in Iranian Public Schools(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present study takes Engeström human activity system model (1987, 1999) as a theoretical framework to investigate the CLT-based English curriculum reform in Iran which was initiated in 2013 by the Ministry of Education in public schools. With the premise that human activity is artifact-mediated and goal-directed, activity theory makes it possible to demonstrate the complex and dynamic relationship between various institutional, social, and individual factors by revealing different contradictions that language teachers would experience as they attempt to implement CLT in their classroom contexts. In addition to 23 language teachers who consisted the main participants of this study, three other groups including 17 teacher directors, 23 students, and 20 parents took part. Document analysis, semi-structured interview, and classroom observation comprised the data collection instruments. The results indicated that despite their optimism about and keen interest in CLT-based reform, Iranian language teachers could not successfully implement CLT due to their inability to successfully resolve the contradictions that emerged in their activity system. These contradictions in turn stemmed from a number of difficulties that emanate from various sources including teachers themselves, students, their parents, school staff, educational system, and the new package. Based on the findings, a number of implications and suggestions are provided for the Iranian curriculum developers, language teachers, parents, and teacher directors
دستاوردهای رویکرد ارتباطی در بهره وری بیشتر واحد مکالمه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واحد دانشگاهی مکالمه با توجه به زمان بسیار محدود و تعداد زیاد دانشجو در یک کلاس، برای حصول نتیجه، برنامه ای بسیار دقیق و حساب شده می طلبد. در واقع، این واحد درسی بر خلاف آنچه گاهی تصور می شود تنها زمانی برای تمرین صحبت به زبان خارجه نیست بلکه فرصت ایجاد و تقویت یک سری عادت های زبانی و آموزشی در میان دانشجویان و ارائه راهکارهایی است که باید در سایر واحدهای درسی تمرین و دنبال شود. با الهام از رویکرد ارتباطی، اتخاذ برنامه ای دقیق بر اساس اولویت های آموزشی این واحد، با به کارگیری فنونی مانند کار گروهی و انجام «کار» و فعالیت های معنادار به عنوان تمرین که غالباً به صورت گروهی انجام می شود و گسترش فعالیت ها به خارج از محیط کلاس و عوامل آن، می توان بازدهی این واحد را چندین برابر کرد و از نتایج مطلوب آن در دیگر کلاس ها استفاده نمود.
بررسی جامعه شناختی کارکردهای سکوت در متون دینی، ادبی و ضرب المثل های فرهنگ ایرانی با رویکردی میان رشته ای در آموزش زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زیرساخت های فرهنگی در اتخاذ روش های مناسب برای آموزش و یادگیری اهمیت دارند. در راستای جایگاه ویژه سکوت در فرهنگ ایرانی و نقش آن در تعاملات اجتماعی با معانی گوناگونش، مقاله حاضر در چارچوب نظریه های هافستد (۱۹۹۱)، هال (۱۹۷۶) و ارتباط اسپربر و ویلسون (۱۹۸۶) به بررسی کارکردهای سکوتِ برگرفته از متون ادبی، دینی و ضرب المثل پرداخته است. این پژوهش با رویکرد کیفی پس از گردآوری و طبقه بندی کل پیکره زبانی (متون ادبی، متون دینی و ضرب المثل ها) به تجزیه و تحلیل آن ها پرداخت است. بررسی آماری، در کارکردهای مختلف سکوت، تفاوت معناداری را نشان داد. نتایج حاکی از آن است که در متون ادبی کارکردهای متنوع تری از سکوت مورد توجه بوده است. در متون ادبی و ضرب المثل ها اولویت با کارکرد عقلانی سکوت و سپس کارکرد اخلاقی آن است. همچنین در متون دینی تأکید بر کارکرد عقلانی و اخلاقی است، با این تفاوت که کارکرد اخلاقی بر کارکرد عقلانی برتری دارد. یافته های این پژوهش می تواند در ریشه یابی عدم گرایش به برقراری ارتباط، افزایش تعامل کلاسی و بهبود مهارت صحبت کردن به زبان دوم مؤثر باشد.
The Effect of Collaborative Prewriting Discussions on L2 Writing Development and Learners’ Identity Construction(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The current study investigated the effect of collaborative prewriting activities on learners’ identity construction and L2 writing development. To this end, 43 sophomore upper-intermediate university students majoring in Teaching English as a Foreign Language at an Iranian university who had enrolled in a course called Advanced Writing were randomly divided into two experimental groups (groups A and B) and one control group (group C). While the students in group A were involved in group activities, the students in group B were engaged in pair activities. The students in control group (group C) worked individually. As a pre-test, a pen-and-paper writing task was given to all the students at the beginning of the semester. During the semester, all the participants were exposed to the same materials and were taught by the same teacher for one semester. The only difference was the type of activities in which the participants were engaged. At the end of one semester, a pen-and-paper writing task was given to all the three groups. The findings of the post-test revealed that all the students could significantly improve their writing skills. Nevertheless, the students in group B significantly outperformed their counterparts. Most importantly, the results of identity analysis showed that the students in group A used authorial plural pronouns along with adjectives more frequently. The findings of this study confirmed two issues: first, the significant efficacy of prewriting activities were confirmed at the end of the semester. Second, each type of prewriting activity could affect the learners’ identity construction
مقاله به زبان فرانسه: نقش فعالیت گروهی در فرایند یاددهی/ یادگیری زبان فرانسه (Le rôle de l’activité en groupe dans le processus d’enseignement /apprentissage du FLE)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Pratiquer un enseignement utile et durable et maîtriser efficacement une langue étrangère est le désir de tous les enseignants et apprenants de langue étrangère. Cet article vise à examiner l’efficacité de l’activité en groupe dans le processus de l’enseignement/apprentissage du FLE chez les apprenants iraniens.
Notre hypothèse principal repose sur le fait que, grâce à l’activité en groupe, les apprenants iraniens peuvent mieux parvenir aux capacités telles que l’autonomie actionnelle, la pensée de l’auto-évaluation, l’autocorrection, l’autocritique, l’évaluation des critiques des autres par rapport à eux-mêmes; de même ils peuvent profiter des critiques des autres sur la base de l’interaction avec leurs coéquipiers. Ainsi, Ce travail de recherche mettra l’accent sur les avantages et les inconvénients de l’activité en groupe.
Les résultats acquis par l’étude du terrain nous amène à constater que le recours à des activités interactives maximisait la participation des apprenants, renforçait la motivation, développait la pensée critique. Ainsi, l’activité en groupe intégrait les situations du monde réel et immédiat au contenu et encourageait les apprenants à approfondir les connaissances enseignées.
آرایه های ادبی در اشعار مانویان ایرانی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخش زیادی از اشعار دوره میانه ایران را مانویان پارسی، پارتی و سغدی زبان سروده اند. این اشعار یا ستایشی و آیینی اند؛ یا سرودهایی عرفانی که سرگذشت غریبانه نور را در زندان ماده روایت می کنند. سرودهای اخیر چون با انسان پیوند بیشتری دارند، عنصر عاطفه و خیال در آنها آشکارتر است و هنر سخنوری شاعران مانوی را در آنها بهتر می توان دید. در این اشعار از صنایع ادبی در هر دو حوزه بدیع لفظی و معنایی استفاده چشمگیر شده است، که گذشته از آرایه هایی که وجودشان از هر شعری انتظار می رود و در ذات شعر است، نمونه هایی می توان یافت که حتی با تعریفات کتب بلاغی دوره اسلامی، که گاه در تقسیمات هر مقوله بدیعی راه افراط پیموده اند سازگار است. آرایه های ادبی در سرودهای مانوی ایرانی به دو گروه موسیقی اصوات (بدیع لفظی) و موسیقی معنوی (بدیع معنوی) قابل تقسیم است؛ در زمینه بدیع لفظی آرایه تکرار (تکرار واژه، جمله و واج)، و در زمینه بدیع معنوی از آرایه هایی چون تضاد، ایهام و التفات استفاده شده است. در این مقاله چگونگی استفاده شاعران مانوی از آرایه های ادبی در سرودهای بازمانده به زبان های فارسی میانه، پارتی و سغدی با ذکر نمونه نشان داده شده است.