فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۰۱ تا ۷۲۰ مورد از کل ۷۲۱ مورد.
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۵
255 - 282
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر بررسی مسئله حباب قیمتی بر اساس گزارشگری مالی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره قبل و بعد از تصاحب بوده است. یکی از استراتژی ها که در بازار سرمایه ایران، در طول دوره های اخیر به جهت برنامه خصوصی سازی صنایع دولتی و به تبع آن بزرگ شدن شرکت های سرمایه گذاری رو به افزایش است، استراتژی تصاحب است. این استراتژی، ازجمله استراتژی های شرکت ها جهت افزایش موقعیت رقابتی خود در راستای حداکثرکردن ثروت سهامداران است. خرید و تصاحب شرکت ها می تواند به عنوان فرصت معاملاتی تلقی گردد و خریدار به وسیله آن ازکاهش سهم بازار جلوگیری کرده و مانع ورود رقیب جدید می گردد. در این مطالعه از اطلاعات مربوط به شرکت های واگذار شده برای دوره زمانی 1401-1392 استفاده شده است. نتایج بدست آمده بیانگر این بوده است که رابطه مثبت بین افزایش در قیمت سهام و تصاحب وجود داشته است و در مدل رگرسیون لاجیت برآورد شده مشاهده شد که افزایش یک درصدی در تصاحب می تواند منجر به افزایش 6.5 درصدی در افزایش در قیمت و حباب قیمتی و واکنش متفاوت شرکت ها به اخبار مثبت و منفی شود. بر این اساس نتایج آزمون حاکی از این است که بین تصاحب و بروز حباب قیمتی ارتباط وجود دارد و در شرکت هایی که تصاحب و تغییر در مالکیت دارند احتمال بروز حباب قیمتی بیشتر است.
بررسی ویژگی های فردی بر تمایلات افشاگری حسابرسان مستقل با نقش حمایت سازمانی ادراک شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۴
553 - 584
حوزههای تخصصی:
براساس تئوری مبادله اجتماعی هرچه میزان حمایت سازمانی بیشتر باشد احتمال بیشتری وجود دارد که کارمندان خود را مسئول بدانند. بنابراین در افشاگری و گزارش اعمال غیراخلاقی، راحت تر عمل می نمایند. هدف اصلی این پژوهش بررسی ویژگی های فردی بر تمایلات افشاگری حسابرسان مستقل با نقش حمایت سازمانی ادراک شده است. پژوهش از نظر روش، کاربردی و تلفیقی از بُعد روش، پیمایشی مقطعی و همبستگی است. جامعه آماری شامل حسابرسان مستقل شاغل در موسسات حسابرسی معتمد بورس اوراق بهادار تهران از جمله سازمان حسابرسی در سال1401 می باشد. ابزار پژوهش پرسشنامه الین (2010) بوده و توزیع از طریق نمونه گیری دردسترس، دردسترس 236 نفر قرار گرفت و در نهایت 150 پرسشنامه دریافت شد. با استفاده از تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی فرضیه ها مورد آزمون و از طریق نرم افزازspss23 داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. براساس یافته های پژوهش با این که درصورت وجود حمایت سازمانی رابطه متغیرهای مستقل و وابسته تعدیل می شود اما عامل موثر در تصمیم به افشاگری، ویژگی های فردی خود حسابرسان می باشد. بنابراین می توان گفت میزان حمایت سازمان ها از افراد در فرایند افشاگری برون سازمانی امری مهم و ضروری است. نتایج پژوهش نشان می دهد نگرش فرد نسبت به افشاگری، ادراک فرد نسبت به کنترل رفتاری، مسئولیت فردی برای افشاگری با تمایلات افشاگری درون سازمانی باتوجه به ویژگی های فردی رابطه مستقیم و معنی دار دارد و هزینه های افشاگری برای فرد با تمایلات افشاگری درون سازمانی نیز رابطه معکوس و معنی دار دارند. در پایان از دیدگاه حسابرسان مستقل، افشاگری درون سازمانی به برون سازمانی ارجحیت دارد.
ارزیابی ارزش افزوده حسابرسی داخلی با بهره گیری از ابعاد کیفیت خدمات و مراحل مدیریت دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۵
283 - 315
حوزههای تخصصی:
هدف حسابرسی داخلی، افزودن ارزش و بهبود عملکرد سازمان با حمایت از مدیریت و هیئت مدیره برای اجرای وظایفشان است. با توجه به اهمیت حسابرسی داخلی و مدیریت دانش، هدف این پژوهش بررسی رابطه بهره گیری از ابعاد کیفیت خدمات و مراحل مدیریت دانش با ارزش افزوده حسابرسی داخلی می باشد. ابزار جامعه پژوهش کاربرانی هستند که قبلا با تیم های حسابرسی داخلی تعامل داشته اند (مانند اعضای کمیته حسابرسی، اعضای هیئت مدیره، مدیرعامل، حسابرسان مستقل و ..). تعداد نمونه با توجه به بکارگیری روش معادلات ساختاری و تعداد مولفه های متغیرهای پژوهش، 200 نفر تعیین شد و نمونه با روش غیرتصادفی در دسترس انتخاب شدند. یافته ها موید آن است که ویژگی های ملموس و قابلیت اطمینان از ابعاد کیفیت خدمات ادراکی حسابرسی داخلی، با خلق دانش به طور مثبت مرتبط هستند. و ارتباط مثبت معناداری برای خلق دانش و انتقال دانش با ارزش افزوده حسابرسی داخلی وجود دارد. بر این پایه نتیجه گیری می شود که مستندسازی نتایج حسابرسی داخلی و بررسی آن ها و ارتقای توانمندی عملکردی به نوعی که خروجی حسابرسی داخلی از منظر کارکنان سازمان، قابلیت بهره برداری داشته باشد، منجر به خلق دانش در سازمان شده که همگام با اشتراک گذاری دانش خلق شده با سایر کارکنان، ارزش افزوده حسابرسی داخلی نتیجه خواهد شد.
سنجش و اولویت بندی ابعاد و مولفه های مدل حسابرسی دیوان محاسبات کشور در فرایند تسهیلات اعطایی به شرکت های دانش بنیان با رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۴
1 - 46
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به تدوین مدل مفهومی عوامل موثربر نگرانی حسابرس از تداوم فعالیت صاحبکار پرداخته است. روش تحقیق کیفی و مبتنی بر نظریهپردازی داده بنیاد میباشد برای گردآوری اطلاعات از مصاحبههای نیمه ساختار یافته استفاده شد و تجزیه و تحلیل اطلاعات به روش استراوس و کوربین و مدل پارادایمیانجام گرفته است. نمونهگیری به روش نظری و با بهره مندی از تکنیکهای هدفمند (قضاوتی) و گلوله برفی (زنجیره ای) صورت پذیرفته که بر مبنای آن 15 مصاحبه با حسابرسان شرکتهای حسابرسی به عمل آمد. نتایج تحلیل دادههای به دست آمده از مصاحبهها طی فرآیند کدگذاری باز، محوری و انتخابی و با استفاده از نرم افزار Maxqda2018 به ایجاد مدل تدوین مدل مفهومی عوامل موثربر نگرانی حسابرس از تداوم فعالیت صاحبکاربر مبنای نظریهپردازی داده بنیاد شامل 6 بعد و طی این فرآیند تعداد 110 کدباز، 26 مفهوم و 12 مقوله استخراج گردید. مدیران و دستاندرکاران امر زمینهسازی را برای کاربردی کردن این الگو فراهم نمایند. همچنین محققان آتی میتوانند دامنه آزمون مدل عوامل موثربر نگرانی حسابرس از تداوم فعالیت صاحبکاررا در دیگر سازمانها گسترش دهند.
بررسی تاثیر ظرفیت جذب دانش بر حسابرسی داخلی و عملکرد شرکتی مبتنی بر ارزیابی متوازن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۵
100 - 129
حوزههای تخصصی:
محیط رو به تغییر و مبتنی بر فناوری اطلاعات، اهمیت ظرفیت جذب دانش را برای سیستم های کنترل داخلی و حسابرسان داخلی برجسته می نماید. ظرفیت جذب دانش مجموعه ای از اقدامات و فرآیندهای کسب، ترکیب، شبیه سازی، تبدیل و بهره برداری از دانش است که سبب توانمندسازی پویا در سازمان می شود و با ارتقاء جریان اطلاعات مرتبط با تولید و فناوری، می تواند سبب افزایش مزیت رقابتی و بهبود عملکرد شرکتی شود. هدف این پژوهش بررسی تاثیر ظرفیت جذب دانش بر حسابرسی داخلی و عملکرد شرکتی مبتنی بر ارزیابی متوازن است. در این پژوهش پس از بررسی روایی محتوا، روایی پرسشنامه ها توسط تکنیک اعتبار سازه تحلیل عاملی تائیدی و پایایی آن ها به وسیله آلفای کرونباخ تائید شد. اطلاعات مورد نیاز پژوهش به وسیله پرسشنامه از 295 مدیر مالی یا مدیران ارشد حسابداری و حسابرسی در ایران جمع آوری شده است تا نظر خبرگان مالی مورد ارزیابی قرار گیرد و جهت تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از آمار استنباطی و روش معادلات ساختاری و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS 26 و Smart PLS 3 استفاده شد. نتایج حاصل از تبیین روابط بین متغیرها و آزمون فرضیه های پژوهش نشان داد که، ویژگی های حسابرسان داخلی بر روی ظرفیت جذب بالقوه (کسب و ترکیب دانش) تاثیر مثبت و معنی داری دارند و ظرفیت جذب دانش بالقوه (مراحل کسب و ترکیب دانش) نیز بر روی سیستم کنترل داخلی تاثیر مثبت و معنی داری دارند. همچنین، سیستم کنترل داخلی به عنوان متغیر میانجی بر رابطه ظرفیت جذب بالقوه و واقعی تاثیر می گذارد. افزون بر این، فرآیندهای حسابرسی داخلی به عنوان متغیر میانجی بر رابطه میان ظرفیت جذب دانش واقعی و عملکرد شرکتی تاثیر معنی داری دارند. نتایج این پژوهش نه تنها برای حسابرسان داخلی بلکه برای هیات های نظارت بر حسابرسی و تدوین کنندگان استانداردهای حسابرسی داخلی نیز ارزشمند است. همچنین، به سازمان ها پیشنهاد می شود، برنامه های آموزشی را توسعه دهند که به بهبود خلاقیت و توانایی های اکتساب دانش کارکنان کمک می کنند و در عین حال ارزیابی نیازمندی های نرم افزاری هر فعالیت و عملکرد حسابرسی می تواند به شناسایی گلوگاه های نیازمند بهبود بیشتر کمک کند.
ارائه الگوی ساختاری تفسیری عملکرد مالی مبتنی بر مسئولیت اجتماعی در بانک ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۵
347 - 383
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تعیین شاخص های عملکرد مالی در بانک ها با رویکرد مسئولیت اجتماعی است. پژوهش حاضر دارای رویکرد پدیدارشناسانه و از نوع کاربردی توسعه ای می باشد که از طریق مصاحبه عمیق با 5 نفر از مدیران بانکی انجام شده است که سؤالات مبتنی بر استانداردهای حسابرسی منتشره نهادهای بین المللی حسابرسی پاسخ داده شدند. پاسخ ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی مشخص و در نهایت با روش دلفی فازی میزان آستانه پذیرش هر مؤلفه مشخص شد. در این مرحله نیز از نظرات 20 نفر از خبرگان حوزه بانکی استفاده شد. در مرحله پدیدارشناسی شش محور اصلی معیارهای مالی، حاکمیت شرکتی، اقتصادی، اجتماعی، مرتبط با کارکنان و محیط زیست با تعداد 43 زیر مؤلفه شناسایی شدند. در نهایت با نظرخواهی از 15 خبره دیگر با تحلیل مدل بندی ساختاری تفسیری و استفاده از نرم افزار متلب، قدرت نفوذ و میزان وابستگی شاخص های عملکرد بانک ها مشخص شد که بررسی و تحلیل نیروی نفوذ و نیروی وابستگی مؤلفه ها نشان داد که متغیرهای حاکمیت شرکتی و مالی به عنوان متغیرهای وابسته؛ متغیرهای اقتصادی، اجتماعی و محیط زیست متغیرهای مستقل و کارکنان به عنوان متغیر خودمختار در نظر گرفته شدند، از لحاظ تأثیرگذاری، تحلیل میک مک نشان داد که به ترتیب ابتدا محیط زیست، (اجتماعی و اقتصادی) سپس کارکنان و در نهایت حاکمیت شرکتی و مالی تأثیر بیشتری بر سایر متغیرها دارند که نشان دهنده اهمیت بالای مسئولیت اجتماعی در بانک ها می باشد.
ارائه الگوی سلامت مالی در مؤسسات کوچک و متوسط با تأکید بر رویکرد ساختاری- تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۴
188 - 222
حوزههای تخصصی:
امروزه کسب وکارهای کوچک و متوسط نقش عمده ای در اقتصاد کشور ایفا می کنند. هدف از انجام این پژوهش طراحی الگوی شاخص های سلامت مالی در موسسات کوچک و متوسط می باشد. مسئله اصلی پژوهش این است که کدام عوامل می توانند سلامت مالی (توان سودآوری و تداوم فعالیت واحد اقتصادی) واحدهای انتفاعی کوچک و متوسط را تحت تأثیر قرار دهند. برای این منظور در ابتدا مؤلفه های پژوهش در سلامت مالی SME ها از طریق ادبیات و مصاحبه نیمه ساختاریافته با 17 نفر از از خبرگان و کارشناسان دادگستری انجام شد که این کارشناسان در زمینه امور ورشکستگی شرکت های SME حداقل دارای ده سال سابقه اجرایی بودند و به شیوه گلوله برفی انتخاب شدند. مصاحبه ها با سه روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی کدگذاری شدند و درنهایت هجده مؤلفه شناسایی شد. در بخش کمی نیز یک مدل ساختاری- تفسیری با استفاده از نرم افزار متلب برای ارائه الگوی سلامت مالی در مؤسسات کوچک و متوسط ایجاد گردید. نتایج نشان می دهد مدل تفسیری ساختاری مطالعه در هشت سطح قابل ارائه است که اصلی ترین آن منابع انسانی و چالش SME ها در زمینه تامین منابع مالی است. پس ازآن موقعیت مؤلفه های شناسایی شده با استفاده از نرم افزار میک مک مبتنی بر قدرت نفوذ و وابستگی مشخص شد و پنج گروه شامل متغیرهای تأثیرگذار، ریسک، هدف، تنظیمی و متغیرهای مستقل شناسایی گردید. تحلیل میک مک نشان داد الگوی سلامت مالی در SME ها وابسته به متغیرهای متنوعی است
ارائه و اعتبار سنجی الگوی ارزیابی خط مشی های دیوان محاسبات کشور مبتنی بر ابعاد شفافیت مالی با روش آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۴
284 - 314
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق " ارائه الگوی ارزیابی خط مشی های عمومی مبتنی بر ابعاد شفافیت مالی " می باشد. در این راستا ضمن مروری بر مفاهیم خط مشی های دیوان محاسبات و شفافیت مالی با استفاده از روش آمیخته (کیفی-کمی) به ارائه و اعتبار سنجی الگوی ارزیابی خط مشی های عمومی مبتنی بر ابعاد شفافیت مالی پرداخته شد. جامعه مورد مطالعه در بخش کیفی شامل خبرگان، اساتید و صاحبنظران حوزه مالی و حسابداری است و در بخش کمی کارشناسان این حوزه می باشد. حجم نمونه مورد مطالعه در بخش کیفی با روش گلوله برفی و اشباع نظری انتخاب شده و در بخش کمی نمونه آماری 30 نفر جهت تحلیل دیمتل تعیین گردید. جهت جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار یافته در بخش کیفی و در بخش کمی از پرسشنامه استفاده شده که روایی آن به صورت روایی محتوا توسط خبرگان مورد بررسی قرار گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها در فاز کیفی با استفاده از کد گذاری باز و محوری و گزینشی در نرم افزار مکس کیودا و در فاز کمی توسط دیمتل جهت تأیید مؤلفه ها و مدل استفاده شد. نتایج نشان داد که در مرحله کد گذاری 10 مؤلفه و 51 شاخص به وسیله نرم افزار مکس کیودا شناسایی شدند. این مؤلفه ها شامل 1-عوامل مدیریتی؛ 2-تخصص و مهارت؛ 3-قوانین و مقررات؛ 4-محیط سازمانی؛-سلامت اداری؛6-بودجه دولتی؛7-منابع سازمانی؛8-راهبردهای اصلاحی؛9-پیامدهای سازمانی و 10- پیامدهای عمومی می باشند. نتایج همچنان نشان داد عوامل مدیریتی، تخصص و مهارت، قوانین و مقررات، محیط سازمانی و سلامت اداری بر یکدیگر اثر می گذارند. بر این اساس متغیرهای عوامل مدیریتی و قوانین و مقررات متغیرهایی علی؛ و متغیرهای تخصص و مهارت، محیط سازمانی و سلامت اداری متغیرهای معلول می باشند. از میان کلیه معیارهای مورد بررسی، معیار عوامل مدیریتی دارای بیشترین اثرگذاری در میان سایر معیارها و معیار سلامت اداری دارای بیشترین اثرپذیری می باشند.
مسیر شکل گیری اکوسیستم حسابرسی پایدار از طریق قابلیت های دیجیتالی سازی با تاکید بر نقش هوش دیجیتالی حسابداران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۴
223 - 244
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی مسیر شکل گیری اکوسیستم حسابرسی پایدار از طریق قابلیت های دیجیتالی سازی با تاکید بر نقش هوش دیجیتالی حسابداران اجرایی شد. جامعه آماری شامل حسابرسان عضو جامعه حسابداران رسمی که در موسسات حسابرسی شاغل بودن در نظر گرفته شد. پرسشنامه پژوهش در میان 242 نفر از اعضای جامعه آماری به عنوان نمونه توزیع و جمع آوری شد. اطلاعات گردآوری شده توسط پرسشنامه ها به وسیله نرم افزار SPSS24 و AMOS24 با استفاده از مدل یابی مع ادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد قابلیت های دیجیتالی سازی تأثیر مثبت و معناداری بر اکوسیستم حسابرسی پایدار دارد، لذا با افزایش قابلیت های دیجیتالی سازی، اکوسیستم حسابرسی پایدار توسعه خواهد یافت. همچنین نتایج نشان داد هوش دیجیتالی حسابداران در رابطه میان قابلیت های دیجیتالی سازی و اکوسیستم حسابرسی پایدار تأثیر مثبت و معناداری دارد، لذا هوش دیجیتالی حسابداران با تاثیر بر قابلیت های دیجیتالی سازی می تواند منجر به توسعه اکوسیستم حسابرسی پایدار شود.
ارائه مدل عوامل مؤثر بر انگیزه افشاگری حسابرسان داخلی: نقش مثلث افشاء، تئوری رفتار برنامه ریزی شده و عوامل سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۵
54 - 85
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش ارائه مدل انگیزه افشاگری حسابرسان داخلی با در نظر گرفتن نقش مثلث افشاء، تئوری رفتار برنامه ریزی شده و عوامل سازمانی می باشد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر داده ها پیمایشی و از نظر تحلیل ها توصیفی-همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل حسابرسان داخلی ایران بوده و روش نمونه گیری در جهت توزیع پرسشنامه این پژوهش روش تصادفی بود که تعداد 384 نفر از حسابرسان داخلی با استفاده از فرمول کوکران با جامعه نامحدود به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. اطلاعات مورد نیاز این پژوهش با کمک پرسشنامه محقق ساخته به دست آمده است که روایی آن با استفاده از روایی واگرا و همگرا و پایایی ترکیبی آن با استفاده از آلفا کرونباخ تأیید شده است. نتایج حاصل از بررسی آلفا کرونباخ حاکی از پایایی بالای پرسشنامه است، زیرا ضرایب آلفای کرونباخ برای همه متغیرها و کل پرسشنامه ها بالاتر از 7/0 می باشد. تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش با استفاده از نرم افزار پی ال اس انجام شد و در بخش آمار استنباطی از آزمون های معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج فرضیه اصلی اول نشان داد که عوامل مثلث افشا تاثیر مثبتی بر انگیزه افشاگری حسابرسان داخلی دارد (نتایج فرضیه فرعی نشان داد فشار و فرصت تاثیر مثبتی بر انگیزه افشاگری حسابرسان داخلی دارد اما منطقی سازی (توجیه) بر انگیزه افشاگری حسابرسان داخلی تاثیر معناداری ندارد). همچنین، نتایج فرضیه اصلی دوم نشان داد که عوامل تئوری رفتار برنامه ریزی شده تاثیر مثبتی بر انگیزه افشاگری حسابرسان داخلی دارد (نتایج فرضیه فرعی نشان داد هنجارهای ذهنی تاثیر مثبتی بر انگیزه افشاگری حسابرسان داخلی دارد اما رویکرد نسبت به رفتار (نگرش) و کنترل رفتار ادراکی بر انگیزه افشاگری حسابرسان داخلی تاثیر معناداری ندارند). علاوه براین، نتایج فرضیه اصلی سوم نشان داد عوامل سازمانی نقش تعدیل کننده بر ارتباط بین مثلث افشا و انگیزه افشاگری حسابرسان داخلی ندارد (نتایج فرضیه فرعی نشان داد عوامل سازمانی بر ارتباط بین فشار و منطقی سازی (توجیه) با انگیزه افشاگری حسابرسان داخلی تاثیر دارد اما عوامل سازمانی بر ارتباط بین فرصت با انگیزه افشاگری حسابرسان داخلی تاثیر ندارد). نتایج فرضیه اصلی چهارم نشان داد که عوامل سازمانی نقش تعدیل کننده بر ارتباط بین تئوری رفتار برنامه ریزی شده و انگیزه افشاگری حسابرسان داخلی دارد (نتایج فرضیه فرعی نشان داد عوامل سازمانی بر ارتباط بین هنجارهای ذهنی با انگیزه افشاگری حسابرسان داخلی تاثیر دارد اما عوامل سازمانی بر ارتباط بین رویکرد نسبت به رفتار (نگرش) و کنترل رفتار ادراکی با انگیزه افشاگری حسابرسان داخلی تاثیر ندارد).
تأثیر سرمایه اجتماعی ، سرمایه انسانی حسابرس بر پاداش حسابرس، دوره تصدی و چرخش حسابرس در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۹۲
5 - 42
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش به پژوهش حاضر بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی حسابرس و سرمایه انسانی حسابرس بر پاداش حسابرس، دوره تصدی و چرخش حسابرس در شرکت های پذیرفته شده در سازمان بورس اوراق بهادار تهران می باشد. برای آزمون فرضیه ها، از مدل رگرسیون چند متغیره استفاده شده است. وسپس با استفاده از نرم افزارهای EViewsو Stata تحلیل شدند. جامعه آماری این پژوهش به روش حذف سیستماتیک از میان 120 شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، طی دوره زمانی 1392 تا 1399 می باشد. نتایج فرضیه اول تا ششم نشان داد میزان پاداش حسابرس در نتیجه موقعیت حسابرس در شبکه های کاری و حرفه ای با توجه به مفهوم در جه مرکزیت و مبتنی بر کیفیت ارتباطات آن ها، موقعیت کارگزاری و روابط قوی (یعنی روابط سه گانه در یک شبکه) رابطه تنگاتنگی دارد و به هر میزان که این دامنه گسترده تر شود، انتظار برای پاداش دهی آنان نیز افزایش خواهد یافت. سرمایه انسانی حسابرس در صنعت حسابرسی (صنعتی با سرمایه انسانی قوی و زیاد) اهمیت اساسی دارد. با توجه به محیط حرفه ای و شغلی حسابرسان در ایران و به منظور افزایش و بهینه سازیِ سطح تحصیلات حسابرسان و همچنین در راستای کاهش ریسک تحریف مالی و افزایش کیفیت حسابرسی، مدیران نیازمندِ برنامه ریزی ویژه هستند تا با توجه به سطح شایستگی های فردی و حرفه ای حسابرسان، حق الزحمه های اضافی و پاداش برای آن ها در نظر گرفته شود. بر مبنای نظریه سرمایه اجتماعی بنیادین و نیز مفهوم «مرکزیت درجه»؛ حسابرسان خبره به اطلاعات و منابع فراوانی دسترسی دارند که دیگر افراد فاقد آنها هستند.
بحران سلامت و کیفیت حسابرسی: آیا سودآوری صنایع دارویی ریسک پذیر تغییر کرد؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۵
186 - 210
حوزههای تخصصی:
در شرایط بحران، نقش نظارت و حسابرسی پر رنگ تر می شود. پژوهش های مالی نشان داده که بین میزان ریسک پذیری و سود رابطه مستقیمی وجود دارد و هر چقدر میزان سودآوری در صنعتی بیشتر باشد، میزان ریسک آن نیز بالاتر است. بحران سلامت در سال 2019 همه صنایع و به خصوص صنعت دارو را با نوساناتی رو به رو کرد. در این بین حسابرسان نیز نظارت خود را افزایش دادند. هدف از این پژوهش بررسی رابطه ریسک پذیری مالی و سودآوری در شرکت های بورسی موجود در صنعت دارو با توجه به بحران سلامت و کیفیت حسابرسی است. برای تحلیل داده ها از روش رگرسیون چند متغیره استفاده شد. یافته ها نشان داد که ریسک پذیری مالی با سودآوری در سطح اطمینان 95 درصد رابطه معناداری دارد. شرایط کرونا ویروس گرچه بر سودآوری در سطح اطمینان 95 درصد تاثیر گذار بود، اما بر رابطه ریسک پذیری مالی با سودآوری تاثیر معناداری نداشت. کیفیت حسابرسی بر رابطه ریسک پذیری مالی و سودآوری تأثیرگذار بود. در همه شرایط باید علاوه بر در نظر گرفتن ریسک پذیری مالی، بحران های موجود، کیفیت حسابرسی و سایر عوامل اثرگذار در جهت بهبود سودآوری شرکت ها مورد توجه قرار گیرند.
تاثیر توانایی مدیریت و پاداش مدیران بر ارزش سهام شرکت های کوچک و متوسط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹۳
476 - 495
حوزههای تخصصی:
مدیران اجرایی با توانایی بالا، سطح شفافیت اطلاعاتی شرکت را بهبود میدهند؛ به عبارت دیگر، مدیران اجرایی، همراه با گروهی از مدیران با تجربه، تصمیمگیریهای شرکتها را رهبری میکنند که بدونشک شامل تصمیمگیری درباره سطح شفافیت سازمانی نیز میشود لذا بر پایه این استدلال، پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد حداقل مربعات تعمیمیافته به بررسی تاثیر توانایی مدیریت و پاداش مدیران بر ارزش سهام شرکتهای کوچک و متوسط میپردازد. بدین منظور، برای سنجش توانایی مدیریت از مدل دمرجیان و همکاران (2013) استفاده شده است. یافتههای فرضیه اول حاکی از آن است که توانایی مدیریت بر ارزش سهام شرکتهای کوچک و متوسط تاثیرگذار است. همچنین یافتههای فرضیه دوم بیانگر آن مطلب است که پاداش مدیریت به عنوان عاملی برای افزایش ارزش سهام شرکتهای کوچک و متوسط است.
طراحی مدل دو بعدی نظارت بر بخش عمومی توسط دیوان محاسبات کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۴
443 - 471
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش طراحی مدلی برای انجام وظایف نظارتی دیوان محاسبات در راستای پیشگیری، ردیابی و مقابله با فساد است. برای طراحی این مدل از بررسی محتوای قوانین و مقررات مربوطه و بهره مندی از نتایج پژوهش های ارزشمند استفاده شده است. مدل نهایی ماحصل بهره مندی از نظرات 12 نفر از خبرگان دیوان محاسبات کشور بود. روش مورد استفاده برای احصاء نظرات خبرگان در این پژوهش گروه کانونی است. پس از برگزاری 4 جلسه گروه کانونی، نتایج نشان داد مدل مربوطه را در دو بعد (به انضمام شش زیر مجموعه) می توان تبیین نمود؛ (1) سازوکارهای دیوان محاسبات کشور در زمینه مبارزه با فساد که شامل فعالیت ها و وظایفی ذاتی است که حسابرسان، خود باید عملیاتی را در راستای با مقابله با فساد دستگاه اجرایی انجام دهند. این وظایف از طریق حسابرسی، رسیدگی و تفریغ بودجه صورت می گیرد و (2) نظارت دیوان محاسبات کشور بر تکالیف مقرر برای دستگاههای اجرایی در زمینه مبارزه با فساد که این وظایف به نظارت دیوان بر تکالیف مقرر برای دستگاههای اجرایی در زمینه پیشگیری از وقوع فساد، ردیابی و کشف فساد و همچنین برخورد با جرم فساد توسط دستگاه ها اشاره دارد. جزئیات مربوط به هر بخش نیز به استناد محتوای جلسات گروه کانونی تشریح گردیده است. این مدل با توجه به اینکه تفکیک و تبیین مناسبی از ابزارهای در اختیار دیوان و قدرت قانونی دیوان انجام داده است، می تواند کمک شایانی در راستای تحقق وظایف نظارتی و حسابرسی دیوان نماید.
ارائه الگوی راهبری شرکت در عصر فناوری اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۵
1 - 23
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش شناخت و درک تجارب خبرگان در زمینه ارائه الگوی راهبری شرکت در عصر فناوری اطلاعات می باشد. این مطالعه دارای یک طرح کیفی است. در این پژوهش به کمک ابزار مصاحبه ساختاریافته با 20 نفر از خبرگان که به موضوع حاکمیت شرکتی و فناوری اطلاعات آشنایی دارند، انجام شد و با کدگذاری سه مرحله ای باز، محوری و انتخابی بر اساس نظریه داده بنیاد، اطلاعات به دست آمده مورد تحلیل قرار گرفت. کدهای انتخابی در چهار گروه اصلی عوامل مؤثر در پیاده سازی فناوری، کنترل های درونی، کنترل های بیرونی و حاکمیت شرکتی کارآمد دسته بندی شد. افزایش تخصص و به روزرسانی، یکپارچه سازی اطلاعات و بهره وری ، حسابرسی مستقل و داخلی، کنترل های داخلی، کنترل مدیریت عملکرد، نظام جبران خدمات، نظام انگیزشی، نظام پاداش، سازمان های شبکه ای مجازی و بدون مرز، کنترل رسانه ای، کنترل سیستم قانونی، نیاز ذی نفعان، کنترل بازار از مولفه های حاکمیت شرکتی در عصر فناوری اطلاعات هستند که توجه به آن موجب افزایش اثربخشی و کارایی نظام راهبری شرکتی می شود. پیشرفت چشمگیر فناوری باعث تغییرات زیاد در محیط کسب و کار شده است و برای دستیابی به اهداف شرکت و رعایت حقوق ذی نفعان لازم است نظام راهبری شرکتی متناسب با تحولات فناوری بروز شود. در اینصورت کارایی و اثربخشی حاکمیت شرکتی افزایش می یابد.
آیا حسابرسان ریسک های مربوط به سرمایه سازمانی صاحبکار را در قیمت گذاری خدمات حسابرسی لحاظ می کنند؟ شواهد تجربی از برآورد ریسک کسب و کار و ریسک نمایندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۴
531 - 552
حوزههای تخصصی:
ادبیات حسابرسی نشان می دهد که حسابرسان برای صاحبکاران پرمخاطره تر نرخ های حق الزحمه حسابرسی بالاتری را مطالبه می کنند. یکی از دلایل این امر آن است که حسابرسان برای انجام عملیات حسابرسی مشتریان پر ریسک تلاش بیشتری را صرف می کنند. با این حال، مشخص نیست که آیا آنها ریسک های مربوط به شرکت هایی که از سرمایه سازمانی بالایی برخوردارند را در قیمت گذاری خدمات حسابرسی در نظر می گیرند یا خیر. در همین راستا مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط بین سرمایه سازمانی و حق الزحمه حسابرسی شرکت ها صورت پذیرفت. برای این منظور با بهره گیری از داده های مربوط به 112 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در فاصله زمانی سال های 1396 تا 1400 و همچنین تجزیه وتحلیل رگرسیون خطی چندمتغیره به آزمون فرضیه پژوهش پرداخته شد. نتایج حاصل از آزمون فرضیه پژوهش نشان داد که حسابرسان به دلیل برآورد ریسک کسب و کار و ریسک نمایندگی بیشتر در شرکت های با سرمایه سازمانی بالا، حق الزحمه حسابرسی بیشتری را از این شرکت ها مطالبه می نمایند.
ارزشیابی کیفیت بیرونی سرفصل برنامه درسی مقطع کارشناسی ارشد حسابرسی در ایران: از دیدگاه دانش آموختگان و کارفرمایان
منبع:
پژوهش های حسابرسی حرفه ای سال ۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۵
126 - 162
حوزههای تخصصی:
برنامه درسی، محصول فرآیند برنامه ریزی درسی است. ارزشیابی برنامه ها از جمله برنامه درسی، موجب بهبود آموزش می شود. از اینرو هدف پژوهش حاضر، ارزیابی کیفیت بیرونی برنامه درسی مقطع کارشناسی ارشد حسابرسی با استفاده از الگوی دانش، مهارت و نگرش بنجامین بلوم، می باشد. برای این منظور، با مرور تحقیقات پیشین، 80 شاخص سنجش دانش، مهارت و نگرش لازم یک فارغ التحصیل ارشد حسابرسی استخراج شد که با نظرخواهی از 10خبره حسابرسی به روش دلفی فازی مثلثی، 62 شاخص مورد اجماع خبرگان قرار گرفت. سپس با توزیع پرسشنامه حاوی این 62 شاخص در سال 1402 بین دو دسته نمونه آماری بخش کمّی این تحقیق که به روش هدفمند انتخاب شده اند ، نظر 61 نفر دانش آموخته کارشناسی ارشد حسابرسی از دانشگاه های دولتی کشور که شاغل در همین حرفه اند، ونیز 120 نفراز کارفرمایان ایشان(شرکای موسسات حسابرسی که فارغ التحصیلان ارشد رشته حسابرسی در موسسه آنها مشغول به کار هستند)، میزان مطلوبیت بیرونی برنامه درسی ارشد حسابرسی مورد ارزشیابی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که مطابق نظر دو گروه فوق الذکرکه از لحاظ آماری تفاوت معنی داری ببین نظراتشان نیست، مطلوبیت کیفیت بیرونی برنامه درسی ارشدحسابرسی برای انتقال دانش، مهارت و نیز نگرش لازم به دانش آموختگان این رشته جهت انجام وظایف محوله حسابرسی، نامطلوب است.
آنالیز اثر عدم قطعیت محیطی و پویایی بر سیستم ارزیابی عملکرد (PMS) با استفاده از تحلیل چند گروهی، شواهدی از صنعت پتروشیمی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۴
398 - 442
حوزههای تخصصی:
ضرورت به کارگیری نظام جامع ارزیابی عملکرد در تصمیم گیری مدیران به دلایلی چون فقدان جامعیت نظام سنتی ارزیابی و تمرکز بیش از حد آن بر عملکرد کوتاه مدت بر کسی پوشیده نیست. از منظر آکادمیک و در پاسخ به ضرورت درک شده، نحوه کارکرد سیستم ارزیابی عملکرد (PMS)، اثر سطوح پیچیدگی آن بر مزایای آن و اثر متغیرهای زمینه ای همچون عدم قطعیت محیطی و پویایی بر سازوکار مذکور، موردتوجه و واکاوی قرار می گیرد. در همین راستا در مقاله حاضر، دو کارکرد از PMS (کارکرد تعاملی و تشخیصی)، در 46 شرکت فعال در صنعت پتروشیمی طی سال 1401 مورد ارزیابی قرار می گیرد و نتایج با استفاده از معادلات ساختاری با حداقل مربعات جزئی و تحلیل چند گروهی (MGA ) آنالیز می گردد. یافته ها بیانگر رابطه مثبت معنادار کارکرد تعاملی و عدم وجود رابطه معنادار کارکرد تشخیصی PMS با مزایای آن است. همچنین سطوح پیچیدگی PMS، عدم قطعیت محیطی و پویایی بر رابطه بین کارکرد تعاملی و تشخیصی PMS با مزایای آن، اثر معناداری ندارد. این در حالی است که رابطه بین کارکرد تشخیصی و سطح پیچیدگی در حالت عدم قطعیت محیطی متصور بالا (پویایی بالا)، قوی تر از حالت عدم قطعیت محیطی متصور پایین (پویایی پایین) است. بعلاوه، رابطه بین مزایای PMS و عملکرد سازمانی در حالت پویایی پایین قوی تر از حالت پویایی بالا است؛ نتایج حاصل از تحلیل حساسیت مدل بیانگر پایداری نتایج بر اساس برآوردهای مختلف است.
طراحی و تدوین مدل پایش قیمت تمام شده در بخش عمومی با محوریت دیوان محاسبات کشور (مطالعه ای کیفی با روش فراترکیب و گروه کانونی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۹۲
422 - 440
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر شناسایی بازیگران اصلی بخش عمومی در خصوص بهای تمام شده با محوریت دیوان محاسبات و کارکردهای بهای تمام شده برای هر بازیگر و در نهایت ارائه مدلی به منظور پایش قیمت تمام شده در بخش عمومی است. این موضوع از یک طرف زمینهساز شفافیت بیشتر و فراهم نمودن بستر مناسب پاسخگویی برای کلیه دستگاههای بخش عمومی خواهد بود و از طرف دیگر به دلیل تبیین و تفکیک نقش هر بازیگر، انضباط مالی را در پی خواهد داشت. جمع آوری و تحلیل دادهها در دو بخش کیـفی گروه کانونی (Focus Group) و فراترکیب (Meta-Synthesis) صورت گرفت. نتایج گروه کانونی نشان داد شخصیتهای نقشآفرین در حوزه بهای تمام شده عبارتند از: دستگاه اجرایی، دیوان محاسبات کشور و ذینفعان. به منظور شناسایی کارکردهای بهای تمام شده برای هر یک از شخصیتهای مزبور از روش کیفی فراترکیب استفاده شد. نتایج این روش نشان داد؛ (1) پنج کارکرد اصلی برای دیوان محاسبات در خصوص بهای تمام شده وجود دارد که عبارتند از: حسابرسی عملکرد، اطمینان بخشی در زمینه منصفانه بودن قیمت تمام شده، چگونگی ایفای مسئولیت پاسخگویی، ارزیابی عملکرد سیستمهای هزینهیابی و خدمات مشاورهای، (2) هفت کارکرد اصلی برای دستگاههای اجرایی میتوان در نظر گرفت که عبارتند از: سازوکارهای گزارشگری، قیمت گذاری صحیح خدمات و محصولات، ارتقای عملکرد دستگاه، سامانههای هزینهیابی، دستیابی به اهداف و تکالیف مد نظر قانونگذار، تدوین برنامه های تحقق پذیر و تعیین تعرفهها و مالیاتها و (3) شش کارکرد اصلی برای ذینفعان در خصوص بهای تمام شده وجود دارد که عبارتند از: اصلاح قوانین و مقررات، قیمتگذاری محصولات و خدمات، بودجه ریزی، وضع تعرفهها و مالیاتها، ارزیابی عملکرد و حمایت ازصنایع. در نهایت و بر اساس جمع بندی نظرات خبرگان مدل نهایی در دو بخش مرتبط به هم با عنوان هرم اشخاص و هرم قیمت تمام شده طراحی گردید.
آیا سازوکارهای برندسازی داخلی می تواند سبب ارتقاء رضایت شغلی و درگیرسازی کارکنان شود؟ مورد مطالعه: دیوان محاسبات کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۵
211 - 254
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، گسترش مفاهیم مرتبط با برندسازی داخلی، شامل (1) معرفی سه سازوکار اصلی برندسازی داخلی شامل دانش برند، انتشار دانش برند و تعهد عاطفی به برند، (2) ارائه ی پیامدهای آن از جمله رضایت شغلی و درگیرسازی کارکنان، و (3) بررسی نقش میانجی تعهدعاطفی به برند در رابطه ی دانش برند و رضایت شغلی در سازمان دیوان محاسبات کشور، است که برای غنای نظری از دو نظریه هویت اجتماعی و تبادل اجتماعی به منزله دریچه های نظری پایه استفاده شد. روش شناسی: روش شناسی این پژوهش بر مبنای مدل پیاز پژوهش از نظر فلسفه پژوهش، اثبات گرایی؛ هدف، توصیفی؛ جهت گیری پژوهش، کاربردی؛ استراتژی آن، پیمایش؛ شیوه پژوهش، کمّی؛ قلمرو زمانی پژوهش، تک مقطعی و روش جمع آوری داده ها، پرسش نامه است. یافته ها: پنج فرضیه از شش فرضیه مورد آزمون، در این پژوهش تائید شدند. با این وجود فرضیه ششم که نقش میانجی تعهد عاطفی به برند را در رابطه ی میان دانش برند و رضایت شغلی مورد بررسی قرار داده بود، تائید نشد. نتایج: نتایج نشان داد که ادراک کارکنان از انتشار دانش برند منجر به ارتقای سطح دانش آن ها از برند، سپس افزایش تعهد عاطفی ایشان به برند و در نهایت ارتقای سطح رضایت شغلی و درگیرسازی بیشتر کارکنان می شود. نتایج حاصل شده می تواند منجر به ارائه راهکارهایی برای ارزیابی مدیران دیوان محاسبات از سطح ادراک کارکنان در ارتباط با مفهوم برندسازی داخلی و ارتقای این مفهوم در یکی از مهم ترین نهادهای نظارتی کشور شود.