فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۴٬۴۱۴ مورد.
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
151 - 180
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تبیین دیدگاه معلمان ابتدایی و متخصصان تعلیم و تربیت از نقش آموزه های دینی در تربیت شهروندی دانش آموزان در سال تحصیلی 1401-1402، بود. رویکرد پژوهش کیفی به شیوه تحلیل مضمون بود. مشارکت کنندگان پژوهش معلمان دوره ابتدایی شهرستان مرودشت و متخصصان تعلیم وتربیت دانشگاه شیراز بودند که به صورت هدفمند (14 معلم ابتدایی و 6 متخصص تعلیم و تربیت)، با شیوه معیار اشباع نظری انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. روش تجزیه و تحلیل داده ها، تحلیل مضامین اتراید استرلینگ (2001) بود که منجر به شناسایی مضامین فراگیر، سازمان دهنده و پایه شد. اعتبار یافته ها از روش ساخت مسیر ممیزی و مطابقت دادن با اعضا به دست آمد. نتایج به دست آمده از مصاحبه ها شامل 124 مضمون پایه، از جمله ارتقا امیدواری، امانت داری، رازداری، پرهیز از قضاوت عجولانه، احترام و ادب، حفظ محیط زیست، رعایت قوانین کشور، امربه معروف و نهی از منکر، توجه به سلامت روح و جسم و شش مضمون سازمان دهنده بُعد اول شامل «اعتقادی اخلاقی»، «اجتماعی سیاسی»، «اقتصادی حرفه ای»، «زیبایی شناختی هنری»، «زیستی بدنی» و «علمی فناورانه» متناسب با ساحت های سند تحول بنیادین و 18 مضمون سازمان دهنده بُعد دوم برمبنای طبقه بندی هر ساحت در سه بُعد «شناختی»، «عاطفی» و «رفتاری» و درنهایت، یک مضمون فراگیر باعنوان دین و شهروندی بود. نتایج به دست آمده در خصوص نقش دین در تربیت شهروندی، حاکی از نگاه جامع و عمیق آموزه های دینی در چگونگی تربیت شهروندی در ابعاد فردی اجتماعی بود که باید موردِ توجه متخصصان، معلمان، برنامه ریزان و والدین قرار گیرد.
تحلیل محتوای کتاب های پیام های آسمانی و دین و زندگی دوره متوسطه، براساس چارچوب بینش ها، گرایش ها و کنش های حِکمی قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش، تحلیل محتوای کتب پیام های آسمانی و دین و زندگی دوره متوسطه، براساس بینش ها، گرایش ها و کنش های حکمی قرآن است. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع تحلیل محتوا و رویکرد آن کمّی بود. داده های گردآوری شده، با به کارگیری الگوی آنتروپی شانون و نمودار آماری تحلیل شد. جامعه آماری 6 کتاب پیام های آسمانی پایه های هفتم و هشتم و نهم و دین و زندگی دهم، یازدهم و دوازدهم چاپ 1403، به دلیل مشابهت ساختار متن و اهداف عملکردی یکسان در برنامه درسی، انتخاب شد و روش نمونه گیری سرشماری بود. ابزار پژوهش، فهرست وارسی مؤلفه های بینشی، گرایشی و کنشی حکمی در کتاب های مزبور بود. زیرعنوان های هر درس با توجه به مضمون متن، آیه، روایت و شعر، واحد ثبت انتخاب و در سه ساحت بینش، گرایش و کنش حکمی دسته بندی و فراوانی، درصد و ضریب اهمیت (wj) ساحت ها، محاسبه گردید. روایی پژوهش براساس دیدگاه دو نفر از اساتید معارف اسلامی و دو نفر از معلمین کتب مزبور و دوکارشناس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی که یکی از آن ها، از مؤلفین کتب مورد پژوهش است، تعین شد و پایایی آن از طریق ضریب پایایی پی اسکات 84/0 به دست آمد. یافته ها: از مجموع 298 واحد ثبت در شش کتاب مورد نظر، بینش ها با فراوانی 184، درصد 74/61 و ضریب اهمیت 347/0 رتبه اول، کنش ها با فراوانی 87 و 19/29 درصد و ضریب اهمیت 332/0 رتبه دوم و گرایش ها با فراوانی 27 و 06/9 درصد و ضریب اهمیت 320/0 رتبه سوم را دارند. نتیجه گیری: براساس نتایج پژوهش، در پیام های آسمانی و دین و زندگی دوره متوسطه، بین اهمیت دادن به ساحت بینش ها، گرایش ها و کنش ها، توزیع متناسبی صورت نگرفته که منطبق با اهداف برنامه درسی نیست.
نقش واسطه ای تصور از خدا در ارتباط با باورهای مذهبی با خوش بینی و اخلاق حرفه ای معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از مطالعه حاضر بررسی رابطه باورهای مذهبی با خوش بینی و اخلاق حرفه ای با میانجی گری تصوّر از خدا در معلّمان در قالب یک مدل علّی است. روش: این پژوهش از نظر ماهیت مسئله و نوع هدف، کاربردی و از نظرشیوه پژوهش توصیفی از نوع هم بستگی است. جامعه آماری شامل، کلیه معلمان مقطع متوسطه شهرستان بهشهر در سال تحصیلی 1403-1402 به تعداد 850 نفر است که به روش نمونه گیری طبقه ای به تفکیک جنسیت تعداد 265 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسش نامه های استاندارد اخلاق حرفه ای کادوزیر (۱۹۹۸)، خوش بینی شییر و کارور (1994)، باورهای مذهبی نجفی (1385)، تصور از خدا مظاهری و همکاران (1384) استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس 28 و پی ال اس 8 مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها نشان داد مقدار ضریب اثر کل تأثیر باورهای مذهبی بر اخلاق حرفه ای معلمان با نقش میانجی تصور از خدا برابر 507/0 است که نشان می دهد، نقش میانجی تصور از خدا در رابطه بین باورهای مذهبی و اخلاق حرفه ای معنی دار است. هم چنین مقدار ضریب اثر کل تأثیر باورهای مذهبی بر خوش بینی معلمان با نقش میانجی تصور از خدا برابر 706/0 است که نشان می دهد، نقش میانجی تصور از خدا در رابطه بین باورهای مذهبی و خوش بینی نیز معنی دار است. بنابراین می توان در سطح اطمینان 95 درصد تأثیر میانجی گری تصور از خدا در رابطه بین باورهای مذهبی و اخلاق حرفه ای و خوش بینی در معلمان را تأیید کرد. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت با تقویت باورهای مذهبی و ایجاد تصور مثبت از خداوند در معلمان، میزان خوش بینی و اخلاق حرفه ای آنان را بهبود بخشید.
الگوی مدرسه اسلامیِ حکمت از منظر دلالت های تربیتی عقل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در جهان بینی اسلامی، پرورش یافتن جنبه های عقلانی برای سامان دهی نظام فکری و ایدئولوژی انسان اهمیت فراوان دارد و بنابراین، یکی از مهم ترین ویژگی های تعلیم وتربیت اسلامی، تکیه بر عقل و تأکید بر پرورش بُعد عقلانی است. هدف از این پژوهش، بررسی عقل و دلالت های تربیتی آن در ابعاد مبانی، مبدأ، مربّی، متربی، مواعظ و اصول، محیط، منابع، موانع، مسیر، مرکب، میل، معرفت، مجاهدت، ممارست، مقاصد، منازل، مراحل، معیار، محاسبه و ارزیابی، معینان و مشوقان، متد (روش)، محتوا و محصول بود که 21 «میم» تعلیم وتربیت نامیده می شوند. پژوهش حاضر ازنوع کیفی و توصیفی- تحلیلی بود و جامعه آن، آیات مرتبط با موضوع و دیگر اسناد دارای ارتباط با این حوزه درقالب کتاب و مقاله را شامل می شد. براساس یافته های این پژوهش، در مدرسه اسلامی حکمت، تربیت متربیان باید با تمرکز بر پرورش تمام ابعاد عقل، شامل عقل پرسشگر، کنشگر و پرستشگر صورت گیرد تا در سایه این پرورش مطابق با آموزه های الهی، حرکت زندگی در مسیر حکیمانه تحقق یابد. ازطریق تعریف و تبیین عناصر 21گانه مذکور می توان الگوی مدرسه اسلامی حکمت را سامان دهی کرد؛ به گونه ای که رهیافتی عملی و اجرایی نیز درپی داشته باشد. بهره گیری از این الزامات، انسان را در مسیر تربیت یاری می دهد و هدایت می کند و بدین ترتیب، این الزامات می توانند راهگشای والدین، معلمان، مدیران، متخصصان و دیگر دست اندرکاران نظام تعلیم وتربیت باشند.
الگودهی در تربیت بر اساس شاخص های شخصیتی شهید سلیمانی با تأکید بر دیدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
135 - 154
حوزههای تخصصی:
بهره مندی از الگو یکی از عوامل مؤثر بر تربیت انسان به شمار می آید و الگوهای شایسته، اثری مطلوب و ماندگار بر ابعاد مختلف وجودی و شخصیت افراد برجای می گذارند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی شاخص های شخصیتیِ شهید قاسم سلیمانی با تأکید بر دیدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی، جهت الگودهی در تربیت بود. این پژوهش ازلحاظ رویکرد، درزمره تحقیق های کیفی قرار داشته و تحلیل داده ها در آن نیز تحلیل محتوای کیفی ازنوع استقرایی بود. برای انجام دادن تحقیق، بیانات مقام معظم رهبری درباره شاخص های شخصیتیِ سردار سلیمانی بررسی شد و درقالب مؤلفه های مختلف قرار گرفت. براساس یافته های تحقیق، شاخص های شخصیتیِ سردار سلیمانی را ذیل چهار ساحت کلی بدین شرح می توان طبقه بندی کرد: ساحت تربیت عقلانی (شامل مؤلفه های فکر، منطقی بودن، و بادرایت و هوشیاربودن)؛ ساحت تربیت اعتقادی و عبادی (شامل مؤلفه های اخلاص و صدق و دوری از تظاهر و ریا، پیروزیِ درونی، حفظ تقوا و معنویات دفاع مقدس در سال های بعد، شهادت طلبی و مجاهدت)؛ ساحت تربیت اجتماعی، سیاسی و انقلابی (شامل مؤلفه های دشمن شناسی و پروانداشتن از دشمن، وفاداری به اسلام و انقلاب، انقلابی گری، تربیت شده برجسته اسلام و مکتب امام خمینی (ره) بودن، برخورداری از روحیه تعاون، خنثی کننده نقشه های دشمنان بودن، تعلیم دهنده مقاومت بودن و جهادگریِ بزرگ)؛ ساحت تربیت اخلاقی و رفتاری (شامل مؤلفه های شجاعت، نماد امید و اعتمادبه نفس بودن، تلاش بی وقفه درطول سالیان خدمت، ایثار و فداکاری، مراقب حفظ جان انسان ها بودن و تعدی نکردن به آن ها). علاوه بر آنچه گفتیم، یک شاخصه کل نگر نیز وجود دارد که در آن، ساحت های مختلف تربیت، اعم از تربیت شناختی، عقلانی، اعتقادی- عبادی، اجتماعی، سیاسی، انقلابی و اخلاقی- رفتاری در یک نظام متحد، منسجم و یکپارچه قرار می گیرند؛ لذا شهید سلیمانی در ابعاد بینشی، گرایشی و کنشی، الگوی تربیتیِ شایسته ای برای همگان هستند.
تدوین چهارچوب بازی وارسازیِ تربیت دینی با رویکرد تکلیف گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
69 - 103
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین چهارچوب بازی وارسازی تربیت دینی با رویکرد تکلیف گرا انجام شد. این تحقیق درزمره مطالعات کیفی قرار داشته و با استناد به رهیافت نظام مند (اشتراوس- کوربین) انجام شد. داده های تحقیق ازطریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با یازده نفر از خبرگان دانشگاهی و مدیران برنامه ریزی درسی با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند جمع آوری و پس از تجزیه وتحلیل داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی، الگوی پارادایمی پژوهش تدوین شد. یافته ها نشان داد در این الگو عوامل علّی، مشتمل بر ناکارآمدی آموزش سنتی، بی توجهی به دین، الزامات حکومتی، بهبود اثربخشی آموزش و بی توجهی به تفاوت های فردی بود و عوامل زمینه ای، شامل به روزرسانی آموزش، افزایش گرایش به بازی های رایانه ای، الزامات آموزش وپرورش، تمایل معلمان به استفاده از روش های نوین، وجود الگوهای مشابه، پدیده محوری و بازی وارسازی تربیت دینی با رویکرد تکلیف گرا بود. راهبردهای مستخرج از پژوهش، شامل کاربرد منابع دینی در داستان پردازی، کاربرد هنر اسلامی و نمادهای دینی در طراحی، تعیین منابع مالی، تعیین محتوای تربیت دینی، مشاوره با کارشناسان، آموزش دادن به معلمان و اصلاح نگرش خانواده ها بوده، عوامل مداخله گر، مشتمل بر هزینه زیاد، هماهنگی پیچیده، ضعف زیرساخت ها و شفاف نبودن رویکرد بوده و پیامدها شامل سرگرمی اخلاقی، تکلیف مداری، توحید اعتقادی و عملی، خلوص نیت، آگاهی و معرفت دینی، خودسازی، تقویت مختاربودن، تقویت انگیزه، و تعامل مسئولانه با جامعه بوده است؛ همچنین روایی و پایایی یافته های پژوهش با استناد به نظرات خبرگان و نیز محاسبه شاخص های مرتبط تأیید شد. نتایج این پژوهش ضمن تأکید بر لزوم استفاده از روش های جدید آموزشی، بر بازی وارسازی با رویکرد تکلیف گرا به عنوان راهبرد مناسب به منظور دستیابی به تربیت دینی دانش آموزان صحه می گذارد.
تأملی در غایت تربیت اسلامی در هم افزایی دین و تکنولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
105 - 134
حوزههای تخصصی:
دین و تکنولوژی از پدیده های فراگیر در حیات انسانی بوده و تعامل آن ها صورت های مختلفی دارد. هدف از انجام این پژوهش، صورت بندی انواع هم افزایی های دین و تکنولوژی (سطحی، نادرست و ناقص) و به دست دادن رویکرد مطلوب و مسئولانه به این رابطه ازمنظر انسان تکنولوژیک و انسان دین دار بود. با توجه به اینکه هدف دین، تربیت آدمی و عالی ترین هدف تربیت دینی، وصول به قرب به مثابه واقعیتی تکوینی است، در این پژوهش، تأثیر انواع هم افزایی دین و تکنولوژی بر میزان وصول به این هدف تبیین و تحلیل شد. به منظور انجام تحقیق حاضر از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شد. یافته های پژوهش حاضر نشان داد اگرچه انتفاع دین و تکنولوژی از یکدیگر، از جهات متکثری ممکن است، اشتراک در تعالی طلبی منجر به شکل گیری وجوهی تازه از هم افزایی آن ها شده است. در این پژوهش، نوع مواجهه انسان دین دار با تکنولوژی و انسان تکنولوژیک با دین ترسیم و واکاوی شد و با توجه به موقعیت کانونیِ مفهوم قرب در تربیت اسلامی، تأملات روبنایی و زیربنایی رابطه دین و تکنولوژی برای متولیان تربیتی که توأمان به رشد دینی و هوشمندسازی مراکز و محتوای تربیتی اهتمام می ورزند، برجسته شد. نتایج پژوهش نشان داد چهره فی نفسه تکنولوژی و وجوهی از آن که درخدمت نیازهای اصیل بشرند، آگاهانه یا ناآگاهانه به قرب می انجامد؛ اما آنجا که تکنولوژی درخدمت سیاست ها و رویه های منفعت طلبانه بشری قرار می گیرد، وجهه مخرب و نامطلوب پیدا می کند.
اهداف تربیت عقلانی در اندیشه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در اندیشه اسلامی، به پرورش جنبه های عقلانی در سازماندهی به نظام فکری و ایدئولوژی انسان اهمیت بسیاری داده شده است. این تحول نیازمند آگاهی از هدف یا اهدافی است که مسیر این تحول را مشخص می کند. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی در پی تبیین اهداف تربیت عقلانی بر اساس اندیشه های ابن سینا و تبیین راهکارهای تربیتی در چالشهای پیش رو در نظام تعلیم و تربیت در جهت تحقق اهداف وی است. نتایج مبیین آن است که اهداف تربیت عقلانی از منظر ابن سینا شامل دو بخش هدف غایی و اهداف واسطه ای می باشند. هدف غایی از نظر ابن سینا رسیدن به قرب حق معرفی شد و اهداف واسطه ای شامل تعمیق شناخت، تعامل نفس با عقل فعال ، تحول شناختی، تدبیر در عمل، کسب مهارت اجتماعی و کسب مهارت حرفه ای و شغلی مطرح شدند. همچنین مؤلفه های حافظه محوری شامل ضعف توانمندی های تعقل ، سطحی اندیشی ، کاهش سطح ثبات و معناداربودن یادگیری ، ضعف رشد اخلاقی، ضعف مسئولیت پذیری و وابستگی اقتصادی تببین شدند و به ارائه راهکارهای تربیتی هر یک تا نیل به اهداف تربیت عقلانی از نظرابن سینا پرداخته شد.
طراحی مداخله ای مبتنی بر نظامات قانونی برای تربیت مدنی و قانونی پذیری زنان مجرم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۵
153 - 174
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش طراحی مداخله ای برای تربیت مدنی شهروند قانون پذیر در زنان مجرم و تعیین اثربخشی آن بر ارتقای قانون پذیری آنها بود. طرح پژوهشی استفاده شده در این پژوهش یک طرح تک آزمودنی است. مداخله طراحی شده بر اساس نظامات قانونی بوده که برای این پژوهش شامل 6 جلسه درمانی بود ومفاهیم اصلی آن شامل فعال سازی کارکردهای فطری عقل، عزیمت از تشخیص عقلانی به همدلی با دیگران، فعال سازی همدلی اجتماعی، عزیمت از همدلی با دیگران به فعال سازی وجدان گرایی، تسهیل وجدان گرایی با تقویت کرامت نفس (تحلیل و کنترل شرم) و اقدام به قانون پذیری بود.به منظور اجرای پژوهش، سه نفر از مجرمانی که بر اساس نامه دادگستری و معاونت کیفری شهرستان قم به کلینیک آمین ارجا داده شده بودند انتخاب شدند. سپس هر سه نفر تحت 6 جلسه مداخله قانون پذیری قرار گرفتندو قالب یک پژوهش با طرح ABA،پرسشنامه قانون پذیری را به عنوان آزمون های خط پایه ، حین اجرا و پیگیری تکمیل کردند. داده ها به روش توصیفی و بر اساس تحلیلی بصری (سطح،روند،تغییرپذیری)تحلیل شد. نتایج نشان داد که مداخله قانون پذیری بر قانون پذیری زنان مجرم اثر مثبت دارد. بر اساس این یافته پیشنهاد شد که جهت تربیت مدنی شهروند قانون پذیر از مداخله طراحی شده برای قانون پذیری استفاده شود.
مراحل تربیت اخلاقی کودک با تاکید بر منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی مراحل تربیت اخلاقی کودک با تأکید بر منابع اسلامی است. مراحل تربیت اخلاقی کودک براساس روایات، به سه مرحله تقسیم می شود. برای این منظور، به روش توصیفی تحلیلی، ارزش های اخلاقی قابل آموزش در هر مرحله از آیات، روایات و سیره عملی معصومان استخراج و تبیین شد. یافته ها نشان از آن دارند که در هر مرحله از مراحل تربیت، با تأکید بر منابع دینی و با در نظر گرفتن سطح رشد ذهنی کودکان، امکان و ضرورت آموزش برخی ارزش های اخلاقی به آنان وجود دارد. در مرحله زمینه ساز، عواملی مانند انتخاب همسر شایسته، نوع و کیفیت تغذیه و ارتباط سالم به صورت غیرمستقیم در تربیت اخلاقی کودک اثرگذارند و زمینه ساز شکل گیری صفات نیک در کودک خواهند شد. در مراحل دیگر، براساس منابع دینی به اقتضای ویژگی ها و نیازهای کودک، در هر مرحله صفات اخلاقی پسندیده ای مانند پرورش روحیه ظلم ستیزی، وفا به وعده، پرورش روحیه انفاق، پرورش راست گویی، رازداری، آموزش حیا و عفت ورزی، پرورش روحیه شکرگذاری و... آموزش داده می شود.
اثر بخشی آموزش مفاهیم دینی به شیوه قصه گویی بر کنترل خشم و رشد اخلاقی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر اثر بخشی آموزش مفاهیم دینی به شیوه قصه گویی بر کنترل خشم و رشد اخلاقی دانش آموزان بود. روش: این مطالعه نیمه آزمایشی با گروه آزمایش و کنترل بود. در ابتدا بسته آموزشی استخراج شده و توسط متخصصین از لحاظ اعتبار محتوایی با روش شاخص نس بت روایی محتوایی و شاخص روایی محتوایی مورد بررسی و تائید قرار گرفت. جامعه آماری دانش آموزان پسر پایه ششم مدرسه خلیج فارس ارومیه بودند که در سال ۱۴۰۲-۰۳ تحصیل می کردند و ۳۰ نفر از دانش آموزان به صورت در دسترس انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفته و به مدت ۱۳ جلسه توسط نویسنده سوم در تاق سمعی بصری مدرسه خلیج فارس آموزش مفاهیم دینی به صورت قصه را دریافت نمودند. لازم به ذکر است قبل از اجرای جلسات آموزشی، از هر دو گروه پیش آزمون و در انتها پس آزمون به عمل آمد. در این مطالعه دانش آموزان پرسش نامه های رشد اخلاقی لطف آبادی (۱۳۸۸) و والدین پرسشنامه خشم محمدکریمی (۱۳۹۱) را در مرحله پیش و پس آزمون تکمیل نمودند و داده های مطالعه به روش تحلیل کواریانس چند متغیره با نرم افزار اس پی اس اس 21 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد آموزش مفاهیم دینی به روش قصه منجر به افزایش رشد اخلاقی (۰۵/۰>p) و کاهش خشم (۰۰۱/۰>P) دانش آموزان پایه ششم شد. نتیجه گیری: از نتایح مطالعه استنباط می شود استفاده از روش های آموزشی مانند قصه مبتنی بر فرهنگ ایرانی اسلامی بر بهبود رفتار و شناخت دانش آموزان مؤثر است.
مراحل تربیت از نگاه اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از عناصر مهم در نظام تربیت اسلامی مراحل تربیت است. مراحل تربیت زمینه ای است برای ارائه برنامه تربیتی به صورت تدریجی و بر اساس سیر رشد متربی و یا سیر دشواری محتوا و یا هر دو که به صورت منطقی ترسیم می شود تا هم مربی بتواند به راحتی محتوای تربیتی را برای متربیان ارائه کند و به سهولت به اهداف تربیتی خود دست یابد و هم متربیان بتوانند به سهولت محتوای تربیتی را دریافت کرده، به درجات عالی تربیتی دست یابند. مراحل تربیتی بر اساس مکاتب گوناگون تربیتی ممکن است متفاوت باشد. این مقاله مراحل تربیت اسلامی را با روش «توصیفی و تحلیلی» از متون اسلامی، به ویژه قرآن کریم و روایات معصومان بررسی کرده و آن را در چهار دوره مهم و هشت مرحله ارائه کرده است. این دوره های چهارگانه عبارتند است: تمهید، تربیت، تقویت و حفاظت و مراحل هشت گانه آن عبارتند از: 1. زمینه سازی، 2. پرورش یا تربیت جسم، 3. آموزش، 4. پیشه وری، 5. پرورش تفکر یا تعقل، 6. تجربه، 7. حمایت و تثبیت، 8. حفاظت.
ارائه الگو کادرسازی دانشگاه تمدن ساز مبتنی بر منظومه فکری امام خامنه ای مد ظله العالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انقلاب اسلامی ایران، در دوّمین مرحله ی خودسازی، جامعه پردازی و تمدّن سازی در چارچوب «نظریه ی نظام انقلابی» و با «مجاهدت جوانان» به سوی تحقق آرمانِ «ایجاد تمدّن نوین اسلامی» در حرکت است. برای تحقق این آرمان، دانشگاه ها نقش کلیدی در کادرسازی مدیران و کارشناسان مورد نیاز را دارند. از همین رو پژوهش حاضر باهدف دستیابی به الگوی کادرسازی دانشگاه تمدن ساز مبتنی بر منظومه فکری امام خامنه ای مدظله العالی به عنوان یکی از زیرساخت های اصلی در جریان علمی کشور، صورت گرفته است. این پژوهش از نظر فلسفه و پارادایم فلسفی در قلمرو پژوهش های تفسیری و مبتنی بر تفسیر داده های کیفی شکل گرفته و از روش شناسی تحلیل مضمون و نرم افزار اطلس تی (23) برای تجزیه وتحلیل داده های کیفی استفاده شده است. برای دستیابی به واحدهای تحلیل، پس از جستجوی کلیدواژه های کادرسازی، تربیت دانشجو، انسان سازی و مشتقات آنها در بیان و بنان انتشاریافته از امام خامنه ای مدظله العالی، در مجموع 263 واحد معنا شناسایی گردید. بر اساس یافته های پژوهش، 186 مضمون پایه، 14 مضمون سازمان دهنده ارائه شده که عبارتند از: جذب هدفمند دانشجو، نیازهای دانشی و فناورانه، اساتید، رشته دوره، متن و محتوا، مدیران و مسئولان، فضا و محیط در زیست بوم تربیتی، نظامات و شیوه های اسلامی و انقلابی، کادر تراز انقلاب اسلامی، دانش و فناوری پاسداری انقلاب اسلامی، توانایی کامل برای حراست از انقلاب اسلامی، تقویت بنیه های معنوی، انقلابی، تقویت ارزش های انقلابی، شناسایی و حل دانش بنیان نظام مسائل انقلاب اسلامی. در پایان مقاله نیز شبکه مضامین ترسیم و مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر در قلمرو کادرسازی دانشگاه تمدن ساز ارائه گردید.
شناسایی و تحلیل عوامل کلیدی موفقیت در تدریس با جهت گیری الهی و فرهنگ اسلامی در دانشگاه های کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۷
67 - 90
حوزههای تخصصی:
هدف: باتوجه به فرهنگ حاکم بر جامعه که فرهنگ ایرانی اسلامی است، تدریس با جهت گیری الهی و فرهنگ اسلامی به عنوان یک رویکرد مبتنی بر اصول دینی_اسلامی، در دانشگاه ها می تواند یک راهکار قابل توجه برای ارتقاء فرهنگ اسلامی و ترویج ارزش های دینی باشد. لذا پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تحلیل عوامل کلیدی موفقیت در تدریس با جهت گیری الهی و فرهنگ اسلامی در دانشگاه های کشور انجام پذیرفت. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و در زمره پژوهش های توصیفی-پیمایشی قرار می گیرد. است. جامعه آماری پژوهش، خبرگان مشتمل بر مدیران آموزش عالی و اساتید دانشگاه می باشند که 25 نفر از آنان به روش نمونه گیری هدفمند و تا حد اشباع نظری داده ها به عنوان اعضای نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده در بخش کیفی پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه است. روایی و پایایی ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی با استفاده از روش روایی محتوایی و نظری و پایایی درون کدگذار میان کدگذار و در بخش کمی با روش روایی اعتبار محتوا و پایایی بازآزمون سنجیده شد. برای تحلیل داده ها در بخش کیفی از رویکرد تحلیل محتوا و روش کدگذاری با بهره گیری از نرم افزار اطلس تی و در بخش کمی از روش نقشه شناختی فازی استفاده شد. یافته ها: پژوهش نشان داد که سیاست گذاری معاونت آموزشی وزارتین بر مبنای تدریس با جهت گیری الهی و فرهنگ اسلامی با درجه مرکزیت 89/18، مهمترین عامل کلیدی موفقیت در تدریس با جهت گیری الهی و فرهنگ اسلامی در دانشگاه های کشور می تواند باشد. همچنین برنامه ریزی مدون و دقیق دانشگاه برای پیاده سازی برنامه تدریس با جهت گیری الهی و فرهنگ اسلامی با درجه مرکزیت 59/18، قراردادن آیتم تدریس با جهت گیری الهی و فرهنگ اسلامی در آیین نامه ارتقاء با درجه مرکزیت 38/18، تولید محتوای اسلامی روزآمد و جذاب مرتبط با هر رشته با درجه مرکزیت 78/17 و اعطای پایه تشویقی فرهنگی به اساتید با محوریت جهت گیری الهی و فرهنگ اسلامی با درجه مرکزیت 77/17 به ترتیب از مهمترین ترین عوامل کلیدی موفقیت در تدریس با جهت گیری الهی و فرهنگ اسلامی می باشند.
الگوی تربیت اخلاق فردی و اجتماعی زمینه ساز ظهور (الگوی تعالی انسان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، ارائه الگوی تربیت اخلاق فردی و اجتماعی زمینه ساز ظهور مبتنی بر شناسایی ابعاد و مؤلفه های تربیت اخلاق فردی و اجتماعی زمینه ساز ظهور بود. روش: پژوهش حاضر از منظر ماهیت و روش جمع آوری داده ها، توصیفی- پیمایشی و راهبرد پژوهش ترکیبی (کیفی و کمّی) است. جامعه مورد مطالعه، خبرگان سازمان های مذهبی و فرهنگی بودند و نمونه گیری به شکل هدف مند انجام و در مجموع 25 نفر انتخاب شدند. پس از تعریف موضوع و انجام مطالعات اکتشافی، کتابخانه ای و تحلیلی متون اسلامی مرتبط با تربیت اخلاقی، ابعاد و مؤلفه های متغیرها از طریق روش دلفی و پرسش نامه پژوهش گرساخته گردآوری شد و براساس روش های آماری کیفی توسط نرم افزار اس پی اس اس نسخه 22 تحلیل و نهایتاً تناسب الگو به اجماع خبرگان رسید. در ادامه تحلیل عاملی تأییدی هر یک از متغیرهای پژوهش توسط نرم افزار اسمارت پی ال اس3 انجام شد. یافته ها: براساس یافته ها، الگوی تعالی انسان دارای ۵ بُعد (اخلاق فردی، اخلاق اجتماعی، رفتار اجتماعی، شناخت اجتماعی و احساس اجتماعی) با 18 مؤلفه (تقوای فردی، هدایت یافتگی فردی، عمل به واجبات و مستحبات، تواضع و فروتنی، استقامت، ارتقای سطح تربیت و تهذیب، محبت در میان مردم، احترام و اعتماد میان مردم، رشد علمی و عقلی مردم، وحدت و عدم تفرقه، عدالت خواهی فراگیر، مبارزه با امتیازات طبقاتی، مقابله با تبعیض نژادی، حذف تجمل گرایی و امنیت همه جانبه، ویژگی های رفتاری، ویژگی های شناختی و ویژگی های احساس اخلاق اجتماعی) می باشد. نتیجه گیری: از آن جایی که ساخت روایی مشترک متقاطع، میزان پایایی مرکب و میانگین واریانس های استخراج شده در الگوی پژوهش در سطح قابل قبول بود، الگوی مناسبی تشخیص داده شد.
نقش سرمایه روانشناختی و عمل به باورهای مذهبی در پیش بینی استرس ادراک شده در دانشجویان دانشگاه آزاد کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی نقش سرمایه روان شناختی و عمل به باورهای مذهبی در پیش بینی استرس ادراک شده در دانشجویان دانشگاه آزاد کاشان است. روش: روش پژوهش ازنوع هم بستگی با طرح رگرسیون است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان شاغل به تحصیل درسه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد ودکتری دانشگاه آزاد اسلامی واحد کاشان (۴۱۰۰ نفر) درسال تحصیلی ۱۴۰۲- ۱۴۰۱ است. برای نمونه گیری از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای استفاده شد. تعداد افراد گروه نمونه ۳۰۰ نفر در نظر گرفته شد. جهت انجام پژوهش از پرسش نامه های، مقیاس تنیدگی ادراک شده کوهن وهمکاران (1983)، سرمایه روان شناختی لوتانز (۲۰۰۷)، پرسش نامه عمل به باورهای دینی (معبد) گلزاری (13۷۹)، استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده های پژوهش از روش های آماری ضریب هم بستگی و رگرسیون در نرم افزار اس پی اس اس 26 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان دادکه استرس ادراک شده را می توان ازطریق سرمایه روان شناختی، عمل به باورهای مذهبی را پیش بینی کرد. سرمایه روان شناختی عمل به باورهای مذهبی توانستند 58/0 استرس ادراک شده را پیش بینی کنند (05/0 P<). نتایج حاکی از آن است که استرس ادراک شده را می توان براساس سرمایه روان شناختی به طور معناداری پیش بینی کرد. هم چنین استرس ادراک شده را براساس عمل به باورهای مذهبی می توان به طور معناداری پیش بینی کرد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج می توان گفت سرمایه روان شناختی وعمل به باورهای مذهبی نقش به سزایی در استرس ادراک شده در دانشجویان دارد. سرمایه روان شناختی بالا وتقویت باورهای مذهبی موجب کاهش استرس می شود. از این رو، بادرنظرگرفتن این یافته اجرای برنامه ها و طرح های آموزشی جهت مدیریت بر استرس در دانشجویان توصیه می شود.
طراحی و اعتباریابی مقیاس مدارا بر اساس آموزه های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ساخت مقیاس مدارا بر اساس آموزه های اسلامی و بررسی ساختار عاملی، روایی و پایایی آن بود. روش پژوهش کیفی کمی (اکتشافی متوالی) بود. 320 آزمودنی که در سال تحصیلی 1399-1400 در دانشگاه های مشهد، مشغول به تحصیل بودند، به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، انتخاب شدند. ابزار این مطالعه شامل مقیاس مدارا، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-21) و مقیاس تاب آوری (CD-RISC) بود. ضریب نسبی روایی محتوا (CVR) و شاخص روایی محتوا (CVI)، به ترتیب، 84/0 و 82/0 بود. ضریب پایایی گاتمن با 84/0 نیز حاکی از پایایی مناسب برای این مقیاس است. آلفای کرونباخ 76/0 به دست آمد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی سه عامل را برای مقیاس مدارا نشان داد: برخورد بردبارانه، گذشت نرم خویانه و هدایت خردمندانه. تحلیل عاملی تأییدی نیز برازش ساختار سه عاملی مدل را مورد تأیید قرار داد. به علاوه، بین همه خرده مقیاس ها و نمره کلِّ مدارا با همه خرده مقیاس ها و نمره کلِّDASS همبستگی معنادار منفی و همچنین بین نمره کلِّ مدارا و مقیاس تاب آوری (CD-RISC) همبستگی معنادار و مثبت وجود داشت؛ بنابراین، مدارا می تواند یک مهارت بین فردی در برنامه های آموزش مهارت های زندگی مد نظر قرار گیرد و سطح سلامت اجتماعی را در جامعه افزایش دهد.
الگوی توانمندسازی معلم تراز انقلاب اسلامی: یک مطالعه فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی توانمندسازی معلم تراز انقلاب اسلامی مطالعه و انجام شد. روش مورد استفاده در این پژوهش از نظر رویکرد فراترکیب و از نظر استراتژی پژوهش، داده بنیاد بود. جامعه پژوهش مجموعه مقالات مرتبط با معلم بودند که با رویکرد اسلامی، منویات مقام معظم رهبری و سایر اندیشمندانِ و سند تحول بنیادین آموزش و پرورش از سال 90 تاکنون انجام شده بودند. روش نمونه گیری نظری و به صورت تمام شمار انجام شد و 38 پژوهش پیرامون این مفهوم گردآوری شدند که اعتبار مجلات نیز به واسطه نمایه شدن در پایگاه (WOS) و دارا بودن ضریب تأثیر بالا مورد ارزیابی قرار گرفت و با فن کدگذاری اشتراس و کوربین تحلیل شدند. در یافته های پژوهش مقوله محوری «توانمندسازی معلم تراز انقلاب» با 3 مؤلفه تعهد، تخصص و تعلق شناسایی شدند. با در نظر گرفتن شرایط علی، زمینه ای، مداخله گر و راهبردهای توانمندسازی، در نهایت پیامد توانمندسازی به معرفی معلمی حکیم پرداخت که از طریق عقلانیت وحیانی، انجام امور از روی اتقان و استحکام و با رویکرد پیشگیرانه و رشدمدار به دنبال طراحی برنامه هایی است تا علاوه بر استحکام تا حدی از انعطاف برخوردار بوده و زمینه تعالی وجودی بیشتر متربیان را فراهم آورند.
هدف گذاری تربیت جنسی برای مدارس دوره ابتدایی با نظر به آموزه های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۲
221 - 246
حوزههای تخصصی:
«هدف گذاری تربیت جنسی برای مدارس دوره ابتدایی با نظر به آموزه های اسلامی» و به عبارت دیگر، تعیین هدف نهایی، اهداف میانی و اهداف جزئی تربیت جنسی برای این دوره تحصیلی، هدف اصلی این پژوهش است. اهداف تربیت جنسی، ویژگی هایی در ساحت جنسی متربی اند که فرایند تربیت در پی تحقق آنها است. تعیین این اهداف در محیط ها و دوره های سنی مختلف، نقشه راه تربیت را تا حد زیادی ترسیم می کند. روش پژوهش، ترکیبی از روش قیاس عملی و روش اجتهادی است. جامعه تحقیق همه آیات و روایات مرتبط با امر جنسی، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و اهداف تحصیلی مصوب سال 1397 است. نمونه گیری صورت نگرفته و نمونه با جامعه یکسان است. بر اساس یافته های این پژوهش، هدف نهایی تربیت جنسی در دوره ابتدایی، بر اساس آموزه های اسلامی «صیانت کودک از بلوغ جنسی زودرس و انحراف جنسی و ایجاد آمادگی برای زندگی عفیفانه در آینده» است. اهداف میانی در این دوره عبارتند از: احساس خودارزشمندی، خویشتن داری، حیا و صیانت از سوء استفاده جنسی. اهداف جزئی در سه دسته اهداف شناختی مانند آشنایی با الگوهای عینی حیا و عفاف، اهداف گرایشی مانند علاقه به حیا، عفاف و پوشش مناسب و اهداف رفتاری_مهارتی مانند خویشتن داری در امور روزمره، صورت بندی شده اند.
نظام تربیتی غزالی؛ مبانی، اصول، ارکان و ساختار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
99 - 137
حوزههای تخصصی:
به جهت اهمیت «نوع جهت گیری نظام تربیتی» و نیز «مؤلفه های مورداستفاده در طرح ریزی الگو های تربیتی آن» از حیث انطباق با معیارهای اصیل دینی و تأمین غایات این نظام فکری، پژوهش حاضر با مبنا قرار دادن هدف فوق و به روش «تحلیلی تفسیری»، به احصاء و ارائه نظام تربیتی «محمد غزالی»، به عنوان یک منظومه کاملاً دینی پرداخته است. براین اساس نتایج حاصله حاکی از آن است که در بخش مبانی تعلیم وتربیت، تأکید بر کرامت ذاتی و الهی و نیز جنبه نفسانی و روحانی وجود انسان، محور و فَعّالِ مایشاء بودن خداوند در جهان، برخورداری عالم هستی از دو بُعد ماده و ملکوت، توجه بر احوالات ایجادکننده رفتار به جای خود رفتار، مخالفت با ریشه کنی غرایز از وجود آدمی و نیز تبیین امکان و نحوه کسب معرفت، غایت اخلاق ورزی، چگونگی قضاوت و انگیزش اخلاقی، روش های کسب فضائل اخلاقی، نقش عقل و اراده در شکل دهی رفتار آدمی و ملاک و هدف اعتدال قوا براساس امر دینی، مهم ترین معتقدات غزالی در این زمینه را تشکیل می دهند. در زمینه اصول تعلیم وتربیت، اصول تشریحی غزالی از یک ساختار 5وجهی برخوردار است که شامل «امکان تربیت»، «پایه های تربیت»، «الزامات و بایسته های تربیت»، «تمهیدات حین تربیت» و «محتوا و فحوای تربیت» است که به واسطه 18 اصل تربیتی، معتقدات او در این زمینه را تشریح می کنند. غزالی همچنین نظام تربیتی خویش را بر 3 رکن «نفْس»، «اخلاق» و «علم» استوار کرده و براساس آن ها به سازمان دهی روابط فی مابین مربیان و متربیان و والدین، برنامه درسی، مراحل تربیت و شیوه های تعلیم وتربیت می پردازد.