فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱۱٬۲۱۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
اثبات وجود خدا، بنیادی ترین بحث از مباحث کلامی است که متکلمان و فلاسفه از دیرزمان در این راستا از هیچ کوششی دریغ نورزیده و دستاورد دیدگاه های خود را در میراث مکتوب درج کرده اند. در این میان ازجمله متکلمان متقدم شیعی که در این زمینه اقدام به ارائه نظر کرده اند می توان به شیخ صدوق، شیخ مفید و خواجه نصیر طوسی (ره) اشاره کرد. این جستار پس از گردآوری دیدگاه های سه متکلم شیعی نامبرده، اقدام به طبقه بندی و تدوین داده ها نموده و سپس به تجزیه وتحلیل دیدگاه ها و بیان نقاط اشتراک و افتراق آن ها پرداخته و در پایان به برخی نکات انتقادی اشاره کرده و به این نتیجه اساسی دست یافته است که اگرچه هر سه متکلم از استدلال های خود به برهان های متعدد، مانند: فطرت، دفع عقاب، نظم، حدوث، حرکت، امکان و وجوب، استناد کرده اند ولی به ترتیب، سهم خواجه نصیر در این زمینه و نیز قوت استدلال بیشتر از شیخ صدوق و شیخ مفید و بهره شیخ مفید بیشتر از شیخ صدوق است؛ اگرچه بیشتر استدلال های آنان توسط متکلمان و فیلسوفان متأخر شیعی، ارتقا یافته است.
مستند سازی مناظره امام رضا (ع) و جاثلیق در عهدین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
43 - 64
حوزههای تخصصی:
پس از حضرت عیسی(ع) انحرافاتی بین پیروان او به وجود آمد و هرچه زمان گذشت، بدعت ها مستحکم تر شد. یکی از این کج روی ها، اعتقاد به الوهیت مسیح بود. قرآن به صراحت این موضوع را رد کرده و سنت نیز هر کجا فرصت داشته، بر این عقیده فاسد نقدی زده؛ از جمله مناظره امام رضا(ع) با بزرگ مسیحیان که البته گزارش آن از نظر سندی و محتوایی خدشه دار بوده است. این تحقیق، شواهد استفاده شده در استدلال های امام رضا (ع) را در عهدین مستندسازی کرده تا ضمن تقویت آن مناظره، نمایش دهنده ظرفیت بالای اسلام در مقابل دگر اندیشان و باطل کننده الوهیتی باشد که تبشیری ها برای رواج آن کوشا بوده اند. اطلاعات این پژوهش به روش کتابخانه ای گردآوری و استدلالات مناظره در سه محور عبادت، معجزات و تناقضات تبیین و سپس مستندات آن ها در عهدین به تفکیک اشخاصی که نامشان به میان آمد، مشخص شده است.
تبیین نقش اندیشه مهدویت در جهت دادن به آرمان های نسل جوان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
65 - 84
حوزههای تخصصی:
آرمان خواهی یکی از برجسته ترین ویژگی های جوانان شمرده می شود. وجود موانع مختلف و فراهم نبودن شرایط کافی در عصر کنونی سبب شده است؛ جوانان با معیارهای آرمان های واقعی، آشنایی کافی نداشته باشند. از این رو جوان امروزی باید با معیار تشخیص آرمان های واقعی آشنا بوده و برای تحقق آنها، نقش آفرینی کند. در این نوشتار که با روش توصیفی _ تحلیلی نگاشته شده است، بر آنیم که نقش آموزه مهدویت را در جهت دهی آرمان های واقعی نسل جوان تبیین نمائیم. جوان آرمان خواه است؛ اما آرمان خواهی او باید با شکلی مناسب و جهتی درست، سرعت رسیدن جوان به قله های سعادت را تنظیم نماید. اندیشه مهدویت از بالاترین ظرفیت ها برای جهت دادن به آرمان خواهی نسل جوان برخوردار است. ظرفیتی که می تواند بذر بالاترین آرمان ها را دردل جوانان بیفشاند و این بذر را در مناسب ترین زمان ممکن و با بهترین شیوه ها رشد داده، ثمرهای بی نظیر و فراوان آن را به دیگران معرفی نماید. آرمان ها اگر در کارگاه مهدویت رنگ آمیزی شوند، در تمامی عرصه های زندگی یک جوان اثرگذار خواهند بود؛ در عرصه بینش ها، معرفت یک جوان را با جهشی بی نظیر مواجه خواهد کرد. چنان که در عرصه انگیزشی، انگیزه های لازم برای تلاش و تکاپو را به جوانان ارزانی خواهند کرد. تنها این اندیشه است که می تواند، تمامی اعمال یک جوان را در مسیر هدایت قرار داده و از هر جهت سعادت دنیا و آخرت او را تأمین و تضمین نماید. آرمان سازی مطلوب، جهت دهی مطلوب، شکل دهی صحیح، سرعت بخشی، امیدآفرینی، انگیزه سازی و رفتارآفرینی از جمله مواردی هستند که این آموزه به خوبی می تواند در آنها نقش آفرین باشد.
بررسی اعتبار سندی دعای عهد(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۳
286 - 306
حوزههای تخصصی:
دعا در فرهنگ اسلامی، به ویژه در میان شیعه جایگاه برجسته ای دارد؛ دعاهایی که از معصومین(ع) صادر شده است بخش مهمی از میراث حدیثی شیعه را تشکیل می دهد و بخشی از این دعاها، مربوط به آموزه های دعایی برای عصر غیبت امام زمان(عج)، به جهت آمادگی معرفتی و عقیدتی برای ظهور آن حضرت می باشد. یکی از این دعاها، دعای عهد است که توصیه شده است در صبحگاهان بعد از نماز خوانده و بر خواندن آن مداومت شود. هر چند در مستحبات نیاز چندانی به اعتبارسنجی سندی به جهت عمل به آنها نیست، اما از آن جا که صحت سند بر اعتماد برای مداومت بر خواندن دعا می افزاید؛ در این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی و با مراجعه به کتب رجالی معتبر و برررسی احوال راویان سند دعای عهد، اعتبار سندی آن مورد بررسی قرار گرفته است. سند دعای عهد با وجود فقها و محدثان بزرگ و اصحاب و یاران ائمه؟عهم؟ در ابتدا و انتهای آن به دلیل وجود دو راوی مجهول الحال در میانه سند دچار ضعف شده است؛ که وجود این دعا در کتب معتبر بزرگان شیعه و این که پذیرش آنها مبتنی بر قرائن و شواهدی بوده که دلالت برصحت آن داشته است و این قرائن به دست ما نرسیده است؛ ضعف سند آن جبران می شود.
نقش امام عسکری و امام مهدی (ع) در انسام بخشی به تشیع امامی
منبع:
جامعه مهدوی سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
151 - 174
حوزههای تخصصی:
امام حسن عسکری(ع) در دوره ای به امامت رسیدند که اختناق سیاسی حاکمان وقت عباسی به اندازه ای بود که ایشان و پدر بزرگوارشان محبور شدند در پادگان شهر عسکر سکنی گزینند. از طرف دیگر توجه فراوان عباسیان به بیت ایشان برای دست یابی به فرزندشان سبب شد تا امام عسکری(ع) پنهان کاری زیادی در این باره داشته باشند. درنتیجه پس از شهادت ایشان و وفور مشکلات از جمله غیبت امام مهدی(عج)، شیعیان با تفرق فراوانی در ابتدای دوران غیبت صغری مواجهه شوند. اما نکته مهم آن بود که امام عسکری(ع)به نیکی می دانستند که حفظ فرزند ایشان تداوم امر امامت را در پی خواهد داشت و امام بعدی می تواند امت از هم گسیخته را به انسجام برساند. نکته ای که در پایان غیبت صغری چنین شد؛ بنابراین پژوهش کنونی به دنبال پاسخ به این سئوال است که با پنهان کاری فراوان امام عسکری(ع) در ولادت فرزند خود، چگونه امام یازدهم(ع) در دوران میان دو محظور حفظ امام مهدی(عج) و حفظ شیعیان توانستند هر دو را در ذیل امامت باقی و هدایت امت در پرتو امامت امام مهدی(عج) به سرانجام برسانند. ازاین رو پژوهش حاضر در پی این هدف است که نشان دهد امامیه در پرتو مفهوم امامت و در یک روند تاریخی و با کارکردهای مشخص امام مهدی(عج)، به انسجام دست یافت. این تحقیق به صورت کتابخانه ای و با روش توصیفی- تحلیلی به سرانجام رسیده است.
اربعین، استمرار تجلّی نفس قدسی امام معصوم
حوزههای تخصصی:
نفس از منظر دین و حکمای اسلامی جوهری الهی و دارای مراتبی چون نفس نباتی، حیوانی و انسانی است؛ و نفس قدسی را می توان از بالاترین مراتب نفس انسانی دانست. صاحب این نفس به دلیل رهایی از تعلقات و نیز پیراستگی از هرگونه رجس و پلیدی، به تدریج به مراتب عالی تری دست می یابد و دارای تجلیاتی در عالم هستی است. در واقع، این تجلیات نشان دهنده وساطت فیض الهی و نیز ارشاد و دستگیری بندگان خدا هستند که از جمله مسئولیت های پیشوایان معصوم و اولیای خاصه الهی به شمار می آیند. نفس قدسی به موجب خصایصی که دارد، توانایی تأثیرگذاری عمیق و منحصربه فردی در زندگی انسان ها دارد و تجلیات آن در عرصه های مختلف وجود محسوس است. این تجلیات قدسی که زمان و مکان در آن تأثیری نخواهد داشت، امروزه در رویدادی مانند زیارت اربعین به وضوح دیده می شود. این مراسم نمادی از اکمال ایمان و بندگی، تجدید عهد و پیمان با ولایت، احیای فرهنگ آزادی خواهی و قیام برای خداست. همچنین، آن می تواند به عنوان پلی برای اتصال مکتب عاشورا و مکتب ظهور تلقی شود؛ که در آن مؤمنان گرد هم می آیند و با تجدید ارتباط با اهداف والای دین، مسیر خود را در تحقق آرمان های الهی هموار می سازند. این تجلیات، به ویژه در زیارت اربعین، نشان دهنده یک حرکت جمعی و الهی در سطحی وسیع هستند.
کارآمدی فقه سیاسی در کاربست دکترین حقوق بشری «آرتوپی» در اجرای حمایتگرایی بین المللی جمهوری اسلامی ایران
منبع:
دین پژوهی و کارآمدی دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
105 - 123
حوزههای تخصصی:
کنش حمایتگرایانه در سیاست خارجی، پیوسته نقطه کانونی چالش هایی قلمداد شده که جمهوری اسلامی ایران در حکمرانی بین المللی خود در مواجهه با هژمونیک گرایی اراده های مستبد نظام بین الملل با آن درگیر بوده است. فقدان چارچوب گفتمانی متناسب جهت تبیین و صورت بندی این راهبرد متعالی انسانی، به گونه ای که در ضمن تقارن و تناسب حداکثری با موازین اسلامی و قانون اساسی، از قدرت اِقناعی و اِعمالی لازم برخوردار باشد وضعیتی را در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران رقم زده که می توانیم از آن به «تاخر گفتمانی» تعبیر کنیم. بر اساس این ضرورت تحقیق پیش رو بر این فرضیه ابتنا دارد که «با تدقیق در اجزاء، ارکان و عناصر دکترین حقوق بشری «آرتوپی» و تطبیق آن با آموزه های فقه سیاسی -اعم از احکام فقه سیاسی و مفاد قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به عنوان امرِ معاصرِ متبلور از فقه سیاسی شیعه- می توان این مهم را تامین نمود». بنابراین تحقیق حاضر در مقام پاسخ به این پرسش است که «فقه سیاسی شیعه از چه ظرفیت هایی جهت کاربست دکترین نوظهور آرتوپی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران برخوردار است؟». پرسش مزبور با رویکردی تحلیلی و توصیفی و از رهگذر مطالعه کتابخانه ای در قلمرو آموزه های فقه سیاسی و اسناد بین المللی مرتبط دنبال شده و نگارنده کارآمدی گفتمانی فقه سیاسی در کاربست این مبنای حقوق بشری را در سه ساحت «مفهوم شناختی»، «مبناشناختی» و «راهبردشناختی» تبیین نموده است.
بررسی زیبا شناختیِ ساختار آوایی ترکیب بند محتشم در ستایش امام رضا (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
139 - 170
حوزههای تخصصی:
آنچه باعث زیباییِ شعر می شود هماهنگی و هم نواییِ عناصر آن است که در «ساختار آوایی» شکل می گیرد و تناسب و توازن صوری شعر را از طریق تکرار کلامی و همسو با الگوهای خاص زبانی نشان می هد. ساختار آوایی به باور ساخت گرایان، اساس شعر است؛ به همین خاطر در بررسی های ساختاری، روساخت اثر اهمیت بیشتری دارد. در این مقاله ضمن آشنایی بیشتر با ترکیب بند محتشم کاشانی در منقبت امام رضا (ع)، ساختِ آوایی آن در سه سطح توازن آوایی، توازن واژگانی و توازن نحوی به روش توصیفی تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای بررسی شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که توازن آوایی در بخش کمّی با انتخاب وزن مناسب و همسو با مضمون شعر (منقبت) و در بخش توازن کیفی به صورت انواع روش های تکرار واکه و همخوان همانند تکرار آوایی کامل پایانی و استفاده از ردیف های فعلی و اسمی مناسب، توازن واژگانی با انواع شیوه های تکرار یک صورت زبانی به شکل کامل یا ناقص، بهره گیری از قافیه های غنی و متناسب و استفاده از گونه های مختلف سجع و جناس و توازن نحوی با بهره گیری درست از همنشین سازی و جانشین سازی نقشی در بافت جمله، ایجاد شده است. همچنین شاعر با نگاهی ویژه به امکانات اجزای مختلف کلام، از واج تا جمله، جنبه جمال شناسی و هنری شعرش را برجسته کرده است.
مقایسه غایتمندی آفرینش نزد متکلمین و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸
361 - 396
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات اساسی در تفکر اسلامی، مسئله غایتمندی آفرینش است. سوال اصلی پژوهش حاضر این است که آیا خداوند در آفرینش موجودات غایتی را در نظر داشته و یا اینکه خداوند منزه و بی نیاز از غرض و غایت است؟ موضع اتخاذی هر یک از متفکران براساس مبانی خود، متفاوت است. نگارندگان درصد هستند تا به تبیین غایتمندی آفرینش از دیدگاه متکلمان و ابن سینا بپردازند. معتزله معتقد به غایتمندی آفرینش الهی و اشاعره قائل به عدم غایتمندی آفرینش خداوند جهت نفی هرگونه فقر ذاتی خداوند هستند. ابن سینا براساس دستگاه فلسفی خود، نگاهی متفاوت به این مسئله دارد. او همانند معتزله عدم غایتمندی آفرینش را عبث می داند و در عین حال همچون اشاعره وجود غایت در آفرینش را مخالف توحید می داند. ابن سینا با بیان طرحی نو، معتقد است به وجود آمدن این جهان، براساس غایت صورت نگرفته است. او قائل است علت تحقق موجودات، علم عنایی خداوند می باشد. روش این پژوهش از سنخِ توصیفی-تحلیلی است.
بررسی و حل تعارض نمای معرفت فطری در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی فلاسفه غربی معتقدند حقایقی در نفس انسان وجود دارد که گویی انسان آن را از جهان دیگری با خود به همراه آورده و پیش از تولد دنیوی واجد آنها بوده یا به نحو دیگری در سرشت انسان نهاده شده اند. طبعاً این حقایق، از جهت هستی شناختی، از تجربه نشئت نگرفته اند. معرفت به چنین حقایقی «معرفت فطری» نام دارد. اما عمده فلاسفه اسلامی، ضمن پذیرش اصل «فطرت» در انسان، فطری بودن معرفت را رد کرده اند. در قرآن نیز، صریح برخی آیات دال بر عدم فعلیت معرفت فطری است، لیکن ظاهر آیات دیگر به نحوه ای از فعلیت معرفت فطری اشارت دارد. مدعای نوشتار حاضر این است که تعارض نمای فوق را به دو شیوه می توان برطرف کرد: (1) اخذ ظاهر آیات دسته نخست و تأویل آیات دسته دوم به نفع آیات دسته نخست (شیوه تفسیری)؛ (2) تفکیک علم حصولی و علم حضوری، به این معنا که آیات دسته نخست در مقام تبیین علم حصولی است و آیات دسته دوم در مقام تبیین علم حضوری (شیوه فلسفی). نتیجه این که از منظر تفسیری، معرفت فطری در بدو خلقت به نحو بالفعل حاصل نیست، و در منظر فلسفی، معرفت فطری صرفاً ناظر به علم حصولی (که عمده علوم بشری را در بر می گیرد) به نحو بالفعل حاصل نیست، ولی ناظر به علم حضوری به نحو بالفعل حاصل است.
چگونگی اطلاق اصل آسان باوری بر تجربه دینی، با تکیه بر نقش اصل سادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ریچارد سوئینبرن، با تأسی از سی. دی. براد، اصل آسان باوری را بر تجربه دینی قابل اطلاق می داند. او ادعا می کند که طبق این اصل، تجربه دینی تجربه ای واقعی است، و در نتیجه می تواند به مثابه قرینه ای برای فرضیه خداباوری تلقی گردد و احتمال وجود خداوند را افزایش دهد. من در این مقاله استدلال خواهم کرد، بر خلاف ادعای ریچارد سوئینبرن، اصل آسان باوری نمی تواند بر تجربه دینی قابل اطلاق باشد. بدین منظور، ابتدا به تبیین دیدگاه سوئینبرن درباره اصل آسان باوری خواهیم پرداخت، سپس به بررسی نقد مطرح شده از جانب ویلیام رو خواهم پرداخت، که ادعا می کند به دلیل عدم تمایز میان تجربه دینی اصیل و موهوم، اصل آسان باوری بر تجربه دینی قابل اطلاق نیست. در ادامه به پاسخ های ارائه شده به رو خواهم پرداخت که ادعا می کنند تجربه دینی، همانند تجربه حسی، قابل ارزیابی است و در نتیجه اصل آسان باوری بر تجربه دینی قابل اطلاق است. در آخر نشان خواهم داد اطلاق این اصل بر تجربه دینی با مشکل جدی تری روبرو است، و با ارجاع به ابتنای اصل سادگی بر اصل آسان باوری استدلال خواهم کرد که به دلیل پیچیدگی متعلَق تجربه دینی (خداوند به مثابه امری نامتناهی)، اصل آسان باوری نمی تواند بر تجربه دینی اطلاق شود. از این رو برای حفظ ارزش معرفت شناسانه تجربه دینی، باید به توجیه دیگری توسل جست.
بررسی آموزه نجات در الاهیات اوریگن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۰)
229 - 241
حوزههای تخصصی:
مبحث نجات در مسیحیت از جمله آموزه های اساسی است که هم کتاب مقدس و هم سنت رسولان و هم آثار برجای مانده از آباء کلیسا به آن پرداخته اند. اصل بنیادین در آموزه نجات در میان آباءِ یونانی زبان به طور عام و اوریگن اسکندرانی به طور خاص، شخص مسیح است. از نظر اوریگن نقشه نجات توسط پدر آسمانی طرح ریزی شده و توسط یگانه پسرش به اجرا درآمده است. مومن مسیحی با توبه و تعمید، در مسیر رشدِ معنوی قرار گرفته و با تأمل در کتابِ مقدس که همان حقیقت لوگوس یا پسر است و استقامت در کسب علم روحانی با کمک روح القدس به فیضِ نجات نائل می شود. آخرین مرتبه روحانی در مسیر نجات یکی شدن و فنایِ در لوگوس بوده که جانِ جهان است. یکی شدن با لوگوس و زندگی به شیوه مسیح و کسب فضائل اخلاقی همان خداگونگی است که در اندیشه اوریگن عبارت اُخرایِ نجات است. اوریگن دامنه رحمت و محبتِ پدر آسمانی را چنان وسیع و همه گیر می بیند که به موجب آن تمامی مخلوقات در غایتِ امر طعم رستگاری را خواهند چشید. شاید بتوان مهمترین نظریه اوریگن در بابِ نجات را نظریه شمول گرایی برشمرد که به موجب آن حتی گنهکاران و بالاتر از آن شیاطین نیز در نهایت به نجات خواهند رسید. نظریه ای که به کام کلیسا خوش نیامد و یکی از دلایل تکفیر اوریگن شد.
نشاط، اخلاق و انتظار منجی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۳
270 - 285
حوزههای تخصصی:
عنصر نشاط با توجه به آثار مطلوبی که در زیست انسان دارد، همواره مورد توجه بوده است. نشاط را می توان به عنوان ابزاری برای زیست اخلاقی بکارگرفت. زندگی اخلاقی توام با معیارهای انسانی و الاهی از آرمان های بشر است. در منابع دینی وعده ی تحقق کامل زیست اخلاقی با دوران ظهور منجی گره خورده و از سویی تحقق وضعیت بسامان ظهور علاوه بر خواست و اراده خداوند به بسترسازی از سوی انسان مشروط است. اکنون مسئله ای که مطرح می شود، چگونگی استفاده از نشاط در زیست اخلاقی انسان و بسترسازی برای انتظار منجی است. سوال اصلی پژوهش حاضر این است که چگونه می توان از ابزار نشاط در اخلاقی زیستن و سپس زمینه سازی ظهور منجی بهره برد؟ فرضیه نگارنده این است که می توان از ابزار نشاط در جهت زیست اخلاقی و زمینه سازی ظهور منجی استفاده کافی را برد. پژونده در این نوشتار از روش جمع آوری داده ها، توصیف و تحلیل آنها، جهت دستیابی به جواب مسئله بهره برده است. دستاورد های پژوهش حکایت از وجود سه مدل نشاط در حوزه مهدویت دارد که سبب زیست اخلاقی هدفمند، امیدوارنه و ... خواهد شد. نشاط معطوف به اخلاقی زیستن با ایجاد آرامش، رضامندی، امید به گذر از وضعیت نامطلوب، گذار غیر منعطفانه از محنت ها، سازگاری همگرایانه و حسِّ موفقیت و پیشرفت و ... انتظار منجی را سامان داده و موجب زمینه سازی ظهور خواهد شد.
شاخص های ادب غنایی در شعر رضوی ملک الشعراء بهار و علی موسوی گرمارودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
87 - 116
حوزههای تخصصی:
شعر رضوی بخشی از شعر آیینی است و اشعاری را شامل می شود که درباره امام رضا (ع) سروده شده است. این نوع شعر، جزو ادب غنایی است و در آن عواطف و احساسات دینی و مذهبی شاعر با زبانی هنری، شاعرانه و غنایی بیان می شود. این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی و با هدف تبیین شاخص های غناییِ اشعار رضوی ملک الشعراء بهار و علی موسوی گرمارودی انجام شده و در پیِ پاسخگویی به چگونگی بازتاب شاخص های ادب غنایی در این اشعار است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که شاخص های محتوایی و عاطفی به صورت سوگ سرودها، اشعار مولودی، توصیف سیما و حالات و مصائب امام بازتاب یافته است. شاخص های صوری و زبانی هم به صورت استفاده از جمله های پرسشی، اظهاری و تعجبی با اغراض خاص، بهره گیری از اوزان جویباری و سنگین، تشبیه، استعاره، واج آرایی و موسیقی کلمات برای القای حسی خاص و نیز واژگان و تعبیرات غنایی، برجسته شده است.
نقد و بررسی فرایند واژه گزینی و اشکال آن در نیایش های امام رضا (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
165 - 185
حوزههای تخصصی:
آثاری که از خاندان اهل بیت پیامبر(ص) در میان ما به ودیعه نهاده شده، از برجسته ترین و زیباترین متون در هر عصر و زمانی به شمار می رود؛ بنابراین می طلبد هر یک از پژهشگران به فراخور توان علمی خود به کشف زیبایی ها و بیان جنبه های متعدد این میراث بزرگ اسلامی بپردازند. از آنجا که واژگان سهم بسیاری در شناخت سبک نویسنده، ارزیابی صناعت و فصاحت متن ادبی و شناخت اندیشه ها و مضامین درونی و پنهانی متن دارند، واکاوی آن ها به عنوان مؤلفه یک متن ادبی کمک شایانی به پژوهشگر می کند تا جهات مختلفی از اثر تنها با بررسی در یک مقوله کاوش شود. در میان انواع مختلف عناصر زبانی، شناخت واژه ها راهی برای تشخیص دقیق هنرنمایی ها و فصاحت و بلاغت نوشته های معصومین (ع) و تمایز آن با سبک غیر معصومین است. از آنجا که نیایش ها و ادعیه معصومین(ع) به عنوان یکی از مهم ترین انواع ادبی و دینی به شمار می رود که از جهت زبانی و گفتاری از اهمیت ادبی بالایی برخوردار است؛ این مقاله به روش توصیفی تحلیلی مقوله واژه گزینی و اشکال مختلف آن در نیایش های امام رضا (ع) بررسی کرده است. هدف پژوهش پاسخ به پرسش هایی همچون چگونگی نحوه کاربست واژگان و انواع و کارکردهای مختلف آن در نیایش های امام رضا (ع) و میزان بسامد آن ها در تنوع سبک ها و تناوب مضامین است. ایشان در دعاهایشان از واژگان انتزاعی، نشاندار، صریح و خاص بیشتر بهره گرفته و به اصل سازگاری واژگان با موضوع نیایش و موقعیت ها و مضامین به کار رفته در آن ها توجه کرده است.
مبانی متمایز عرفان شیعه در نسبت با مدرنیته از دیدگاه امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۰
191 - 217
حوزههای تخصصی:
عرفان شیعه بین فشار دو نحله فکری، عالمان فقهی سنتی اسلامی و مبانی پیشرفت گرا و تقدس گریز مدرنیته، قصد دارد اصول متمایز خود را تعیّن ببخشد. مسئله اصلی که قصد پژوهش آن را داریم این است که اصول عرفان شیعه در رابطه با مبانی مدرنیته چه حرفی برای گفتن دارد و مبانی عرفان شیعه در این مورد چه تمایزی با سایر عرفان ها دارد. این پژوهش با استفاده از روش تحلیل متن، مبانی متمایز عرفان شیعه را از کلام و تعالیم امام خمینی استخراج و با روش مقایسه تحلیلی، تعارض و توافق های عرفان شیعه با مبانی مدرنیته را تشریح کرده است. نتایجی که از این پژوهش حاصل شده است عبارت اند از اینکه عرفان شیعه مبانی اصیل و متمایزی از سایر عرفان ها دارد و در این زمینه کاملا مبتنی بر اصول حقه اسلامی است؛ مبانی شهودگرایی، باطنی گرایی و ضرورت تزکیه نفس در عرفان ها با مبانی عقل گرایی، علم گرایی، تقدس زدایی و رفاه اقتصادی مدرنیته تعارض دارد و امام خمینی با ارائه مبانی عرفان شیعه، علم گرایی، عقل گرایی و توسعه اقتصادی مدرنیته را با تقدس و معنویت گرایی عرفانی توافق بخشید و ابعاد مادی، اجتماعی و سیاسی انسان را در دل بُعد روحانی و حقیقت وحدانی هستی بازتعریف می کند. به این ترتیب عرفان شیعه در قالب نظام سیاسی جمهوری اسلامی قادر به پاسخگویی به نیازها و معضلات انسان مؤمن در جامعه مدرن خواهد بود.
خداباوری فطری و روش های اثبات آن در قرآن کریم با رویکرد پاسخ به شبهات آتئیست ها در فضای مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۱
209 - 230
حوزههای تخصصی:
از مباحث مهم در حوزه دین پژوهی و علم کلام، مسئله فطرت است. این موضوع از زوایای متفاوتی مورد توجه اندیشمندان دین قرار گرفته است؛ از جمله فطرت و دین، فطرت و گرایش به خدا، و همچنین پاسخ به این سؤال که آیا گرایش به خدا در ضمیر انسان نهاده شده است یا خیر؟ در نحوه نگرش به هستی، دو دیدگاه مهم وجود دارد: یکی با نگرش مادی، آفرینش را از ماده و به طور کاملاً تصادفی عنوان می کند که بر اساس آن نیازی به آفریننده نیست. آتئیست ها طرفدار این دیدگاه هستند. دیدگاه دوم آفرینش را مجموعه ای از پدیده ها می بیند که نیازمند آفریننده است. خداباوران طرفدار این دیدگاه هستند. بر پایه نگرش آن ها، گرایش به خدا مقوله ای صرفاً اکتسابی نیست؛ بلکه با سرشت آدمی هماهنگ بوده و بر پایه برهان و استدلال عقلی استوار است. آن ها برای اثبات جهان بینی خود استدلال هایی آورده اند که به دو دسته کلی قابل تقسیم است: برخی مبتنی بر برهان عقلی و برخی ریشه در فطرت انسان دارد. نوشتار حاضر که به روش کتابخانه ای و شیوه توصیفی-تحلیلی سامان یافته است، تلاش می کند با مقوله خداباوری فطری یا گرایش فطری به خدا و روش های اثبات آن از منظر قرآن کریم، مثل روش استدلال شهودی، روش تذکر، روش مقایسه، و روش تفکر، به شبهاتی چند از آتئیست ها مانند «همه کودکان آتئیست هستند و خداناباور به دنیا می آیند» و «با رشد علم و تکنولوژی شاید در آینده دینداری و اعتقاد، نوعی اختلال روانی قلمداد شود» در فضای مجازی پاسخ دهد.
تحلیل و نقد سلوک عرفانی و رهایی انسان منهای خدا در آیین جَیْنه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
147 - 163
حوزههای تخصصی:
یکی از آموزه های مشترک آیین جَیْنه با دیگر ادیان هندی، باور به رنج بار (دوکْهه) بودن زندگی دنیوی و قاعده عمل و عکس العمل (کَرْمَه) و همچنین گردونه زاد و مرگ های پیاپی (سَمْساره) است؛ ولی آیین جَیْنه برخلاف بیشتر ادیان هندی، انسان را در این گردونه رنج بار، تنها و محروم از یاور و مددکاری آسمانی می داند که بتواند با استمداد از او به مقام رهایی نائل آید. این انسان برای رسیدن به مقام رهایی (مُکشه)، کاملاً تنهاست و باید به توانایی های خود متکی باشد. براساس آموزه های این آیین، فرد سالک تنها با کمک دو اصل «ریاضت های سخت جسمانی» (تَپَس) و «رعایت اصل عدم خشونت» (اهیمْسا) می تواند اثرات کَرْمَه بر روح (جی وَه) خود را نابود کند و کمالات ذاتی روح را که از ازل در آن نهفته بوده است، آشکار سازد. اکنون چگونگی این سلوک به شیوه توصیف و تحلیل در راستای دانش افزایی دین پژوهان در این عرصه ارائه خواهد شد و به اجمال براساس سلوک عرفانی مطرح در آیین جَینه می توان گفت که سالک در تلاش است تا روح خود را با طی چهارده مرحله رشد معنوی از تأثیرات منفی آثار کردار گذشته رهایی بخشد و به جایگاه رهایی نهایی (کِولین) دست یابد.
موضوع شناسی ورع برای فقه المعرفه و العقیده، فقه الاخلاق و فقه العمل بر اساس روایات
منبع:
دین پژوهی و کارآمدی دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
61 - 84
حوزههای تخصصی:
موضوع فقه، رفتار مکلفان است که علی رغم اختلاف های میان فقیهان در شمولیت این موضوع، می تواند بر اساس نظر برخی، شامل سه حوزه فقه المعرفه و العقیده، فقه الاخلاق و فقه العمل باشد. فارغ از اختلافات در اصل مسئله، ورع نیز از واژگانی است که به تناسب کاربردهای مختلف در فقه به عنوان خصلت قاضی، مجتهد و مفتی و همچنین، گستردگی معنایی در روایات می تواند در هر سه حوزه فوق مطرح شود و موضوع حکم فقهی باشد. این پژوهش با روش تحلیل محتوای کیفی درصدد پاسخ به این سؤال است که باتوجه به ارتباط واژه «ورع» با سایر واژگان در روایات، ورع موضوع کدام یک از سه حوزه فقه المعرفه و العقیده، فقه الاخلاق و فقه العمل خواهد بود؟ جامعه آماری این پژوهش شامل 346 حدیث است که با استفاده از نرم افزار MAXQDA2020 کدگذاری شدند. محدود دانستن ورع به محدوده فقه الاخلاق و فقه المعرفه و العقیده به دلیل وجود روایات متعدد که ورع را در زمره عمل یا مساوی با آن می دانند، صحیح نیست، بلکه ورع در محدوده فقه العمل نیز داخل است و محدود دانستن آن به باب های قضاوت، اجتهاد و تقلید و نماز در فقه العمل نیز کفایت نمی کند، بلکه ورع باید در باب عبادات فراتر از اوصاف امام جماعت نیز مطرح شود و چه بسا بتوان ورع را از اوصاف واجب همه بندگان و مکلفان اعم از مجتهد و مقلد دانست. در نهایت، ورع و واژگان مثبت همراه آن در روایات در صورتی موضوع فقه المعرفه و العقیده خواهد بود که دارای وصف معرفت شناختی باشد و اگر از مرحله شناختی خارج شد و به ظهور و بروز ظاهری در اعمال و رفتار انسان نرسید، در حوزه فقه الاخلاق وارد خواهد شد و اگر در قالب رفتار و فعل انسان عرضه شد، باید در وادی فقه العمل به دنبال حکم فقهی آن گشت.
واکاوی خروج تخصصی ساخت تسلیحات کشتار جمعی از ذیل آیه 60 سوره انفال با توجه به روایت « اِذَا جَارَ السُّلْطَانُ هانَتِ الدَّوْلَة» از امام رضا(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۵
1 - 23
حوزههای تخصصی:
تولید، انباشت و بکارگیری تسلیحات کشتار جمعی، از مباحث بسیار بحث برانگیز عصر کنونی است که مشروعیت دینی و اخلاقی آن عمیقاً مورد توجه دانشمندان حوزه ادیان و اندیشمندان حوزه اخلاق قرار گرفته است. بسیاری از دانشمندان اسلامی، آیه اِعداد یعنی آیه 60 سوره انفال را دالّ بر جواز بلکه وجوب ساخت و نگهداری عموم تسلیحاتی می دانند که موجب هراس افکندن در دل دشمن و بازدارندگی نسبت به تهاجم او می شود. بنابراین ساخت و نگهداری تسلیحات کشتار جمعی نیز به حکم آیه مذکور، واجب خواهد بود. البته فقهاء، ادله ای را بر تخصیص آیه مذکور نسبت به تسلیحات کشتار جمعی ذکر می کنند که به موجب این ادله، تسلیحات کشتار جمعی، از شمول وجوب مستفاد از آیه مذکور خارج خواهند شد و به حکم این ادله خاصه، ساخت و نگهداری تسلیحات مذکور حرام است. نظر به اهمیت ملی بلکه فراملی مسأله مذکور، تحقیق پیرامون مقتضای ادله در این باره ضرورت دارد. بر پایه یافته های این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی به نگارش در آمده است با تأمل در حدیث رضوی « اِذَا جَارَ السُّلْطَانُ هانَتِ الدَّوْلَه» می توان آیه مذکور را به شکلی تفسیر نمود که اساساً شمولیت آن نسبت به تسلیحات کشتار جمعی مخدوش گردد نه اینکه اصل شمول، محرز و خروج آن نیازمند به ادله مخصِّص باشد. به دیگر بیان، تسلیحات مذکور، تخصصاً از شمول آیه مذکور خارج هستند بی آنکه نیاز به تخصیص باشد.