فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۱۸٬۶۷۸ مورد.
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۸ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۱
85 - 103
حوزههای تخصصی:
تبیین امکان واقع نمایی معقولات عقل بالملکه (معقولات نخستین) از مسائل مهم معرفت شناسی است. دو نگاه در تبیین این مسئله قابل ِذکر است: اول اینکه عقل نظری در مرتبه عقل بالملکه واجد معقولات نخستین (غیراکتسابی) است و این معقولات فی نفسه، مستقل از هر چیزِ خارج از عقل، معتبر اند؛ دوم اینکه احراز واقع نمایی معقولات نخستین بدون اتکا به درک حضوری حسی امکان پذیر نیست. در سنت فلسفه اسلامی بیشتر در مبحث «مراتب عقل نظری» بر این وابستگی تأکیدشده است؛ اما در بازخوانی معرفت شناسی ابن سینا، عموماً به عباراتی توجه شده است که استقلال عقل از حس یا هر امر خارج از عقل را نشان می دهد. در مقاله پیش رو پس از تقریر و نقد دیدگاه اول، نشان خواهیم داد که آراء ابن سینا مؤید دیدگاه دوم است و هر نوع بازخوانی دیدگاه معرفت شناختی ابن سینا در این زمینه، بدون توجه به آراء وی در مبحث «مراتب عقل نظری» و وابستگی عقل به درک حضوری حسی، منطبق بر دیدگاه وی نیست. به طور اجمال طبق دیدگاه برگزیده، «محسوس بالذات» اولین واقعیت نفسانی است که نفس به آن متصل می شود. این اتصال پیشینِ نفس به واقعیت نفسانیْ منشأ تحقق (معد) و مناط اعتبار معقولات نخستین است؛ لذا عقل نظری به وجهی متکی به درک حضوری حسی است؛ در عین اینکه به وجهی دیگر مستقلّ از حس است.
چیستی مفهوم فلسفه نزد ابن سینا در خوانش پی یر آدو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۸ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۱
179 - 203
حوزههای تخصصی:
بی شک ابن سینا مهم ترین فیلسوف در جهان اسلام است. فهم اندیشه او نیازمند خوانش های نوینی است که در پرتو آن بتوان فلسفه در جهان اسلام را دقیق تر فهم و تبیین کرد. به این منظور گام اول این پژوهش تحلیل مفهوم فلسفه توسط ابن سینا است. این تحلیل در خوانش ایده فلسفه به مثابه شیوه زندگی که معمار آن پی یر آدو، فیلسوف فرانسوی است تدقیق شده است. کار آدو بر فلسفه باستانْ فهم فیلسوفان امروزی از آن دوره را به چالش کشید. به نظر می رسد می توان چنین خوانشی را در فلسفه جهان اسلام نیز در پرتو نگرش فیلسوفان مسلمان به سعادتْ به خوبی دنبال کرد. به این منظور با ارائه نگاه کل گرایانه از اندیشه ابن سینا نشان داده ایم که نگرش وجودی ابن سینا مطابق با نظام فلسفی اوست. به نظر می رسد چنین تبیینی در ایده آدو خوانش مفیدتری از ابن سینا به دست می دهد؛ ازاین رو برای دستیابی به این مهم، در این پژوهش تلاش شده است مختصری از اهمیت پرسش چیستی فلسفه میان متفکران معاصر بیان شود و پس از آن تقریری از فلسفه به مثابه شیوه زندگی ارائه گردد. در ادامه تلاش شده تا با ایده مذکور و تحلیلی از لزوم پذیرش نظام کل گرایانه ابن سینا، مفهوم فلسفه در اندیشه ابن سینا بررسی گردد.
بررسی تأثیر حکمت علوی بر اندیشه ملاصدرا
منبع:
آموزه های نوین کلامی دوره ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵
81 - 110
حوزههای تخصصی:
امیرالمؤمنین علی علیه السلام، باب مدینه علم نبوی، تأثیری ژرف بر متفکران و اندیشمندان اسلامی پس ازخود گذاشته است. صدرالدین محمد شیرازی معروف به ملاصدرا ازجمله متفکران اسلامی متأثر از ایشان می باشد که به نحوی عصاره تمام نحله های فلسفی، عرفانی و کلامی اسلام را در قالب متکبی با نام «حکمت متعالیه» جمع کرده است. وی در مواضع متعددی مدعی است که با یاری جستن از حضرت علی علیه السلام مبانی فلسفی خود را تحکیم بخشیده است. در این زمینه تاکنون تحقیقی جامع انجام نشده است؛ ازاین رو نگارنده در این پژوهش می کوشد مواضع بهره گیری ملاصدرا از امیرالمؤمنین علی علیه السلام را که دامنه آن از بیانات ایشان تا عباراتی درباره ایشان متغیر است، در آثار مختلف وی کاویده و در قالب دسته بندی ای موضوعی آشکار سازد. از این جهت هدف اصلی این مقاله «بررسی تأثیر حکمت علوی بر اندیشه ملاصدرا» به روش توصیفی و کتابخانه ای می باشد.
تحلیل رابطه توحید عملی و تاب آوری اجتماعی با تأکید بر اندیشه های علامه مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۸)
84 - 101
حوزههای تخصصی:
افزایش سازگاری و تاب آوری در برابر حوادث طبیعی یا انسانی و بررسی عوامل دخیل در آن یکی از دغدغه های دیرین بشر است. از آنجا که باور توحیدی انسان نقش مستقیم در انعطاف و تاب آوری او در مواجهه با رویدادهای زندگی دارد، این مقاله درصدد بررسی رابطه توحید در عمل و میزان تاب آوری انسان با تکیه بر نظرات آیت الله مصباح برآمد. شیوه داده پردازی این پژوهش، کتابخانه ای و بر اساس روش توصیفی و تحلیلی است. بر اساس اندیشه های علامه مصباح یزدی، مظاهر توحید در عمل در جهت افزایش تاب آوری یک اجتماع، در سه محور کلی «تعامل سازنده با افراد جامعه» و «تواصی به مکارم اخلاقی و ارزش های انسانی» و «توجه به معناداری و هدفمندی زندگی» طرح می شود. تعامل، ناظر بر مشارکت های عملی اجتماعی بر مدار توحید است که از طریق «حفظ وحدت جامعه»، «رعایت حقوق و مصالح اجتماعی خود و دیگران» و «تأمین کرامت و عزت نفس نیازمندان» منجر به افزایش تاب آوری اجتماعی می گردد و تواصی نیز ناظر به مشارکت های کلامی بر مدار توحید است که با نظارت رهبران دینی از طریق توجه دادن مردم به امیدواری به الطاف الهی و تواصی افراد جامعه به حق، صبر و ترحم موجب تاب آوری بیشتر می شود و در نهایت توجه به معناداری و هدفمندی زندگی که بر مبنای توحیدی با توجه به قضا و قدر و حکمت های الهی جهت تدبیر عالم و موقتی دانستن دنیا و اصالت آخرت همراه خواهد بود، عوامل افزایش تاب آوری یک اجتماع را فراهم می آورد.
حمل حقیقت و رقیقت از دیدگاه ملاصدرا و برخی از معاصران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۵)
93 - 106
حوزههای تخصصی:
بحث حمل از مسائل مهم در فلسفه و منطق است. حمل بمعنای اتحاد میان موضوع و محمول است. از نظر ملاصدرا، ملاک اتحاد منحصر در وجود است؛ از همینرو، تلقی وی از دو حمل اولی ذاتی و شایع صناعی، با دیگران متفاوت است. این دو حمل در نظام حکمی ملاصدرا، برای بیان برخی مباحث وجودشناسی کارساز نبود و در تبیین رابطه بسیط حقیقی با ممکنات، باید از حملی استفاده نمود که سازگاری تامّ با مبانی حکمت متعالیه داشته باشد. بنابرین، صدرالمتألهین نوع سومی از حمل، موسوم به حمل «حقیقت و رقیقت» را مطرح نمود. در این نوع حمل، «حقیقت»، اصل و منشأ پیدایش و ظهور همه اشیاء و مظاهر است و اشیاء، «رقیقه» های آن «حقیقت» بشمار میروند. در این مقاله به ویژگیهای حمل حقیقت و رقیقت که آن را از دیگر اقسام حمل متمایز میسازد، خواهیم پرداخت. در ضمن، درصدد پاسخگویی به برخی پرسشها هستیم: آیا میتوان حمل حقیقت و رقیقت را قسم سومی از حمل دانست یا خیر؟ چنانکه برخی آن را زیر مجموعه حمل شایع صناعی دانسته اند. آیا بنا بر وحدت شخصی وجود، این حمل در صفات فعلی خداوند جریان دارد یا خیر؟ چنانکه عده یی این حمل را در صفات فعلی حق نامعتبر دانسته اند و به قسمی چهارم از حمل، با عنوان حمل ظاهر بر مظهر، قائل شده اند. سرانجام، در این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی، با تبیین ویژگیهای حمل حقیقت و رقیقت، مشخص خواهیم کرد که این حمل، قسمی سوم از حمل است و در صفات فعلی حق تعالی نیز بنا بر وحدت شخصی وجود، جریان دارد.
بررسی مسئله تنهایی انسان از منظر حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۷)
113 - 128
حوزههای تخصصی:
هرچند تنهایی خود یک بیماری مستقل تلقی نمیشود، اما منشأ بسیاری از امراض جسمی و روانی است. ما در این مقاله انواع تنهایی را معرفی نموده و به بررسی آثار جسمی و روحی آن خواهیم پرداخت. در بخش دوم، نظریه ملاصدرا درباب رابطه انسان و خدا را بیان میکنیم. بر اساس مبانی حکمت متعالیه، انسان عین ربط و فقر به خداوند است و هیچگونه انفصال و جدایی برای او متصور نیست. در چنین فضایی، اساساً مسئله تنهایی منحل خواهد شد. بعبارت دیگر، احساس تنهایی بواسطه جهل به ساختار هستی است، پس با رفع این غفلت، میتوان احساس تنهایی و تبعات منفی آن را برطرف نمود. چنین رویکردی با روان درمانی شناختی قرابت دارد. بر اساس این نوع از روان درمانی، احساسات و عواطف ما، صرفاً حاصل مواجهه مستقیم ما با جهان بیرون از ذهن نیست، بلکه تفسیر و نگرش ما در شکلگیری احساسات و عواطفمان مهم است. روشن است که با تغییر تفسیرها و نگرشهای فردی، میتوان احساسات و افکار را تغییر داد. تغییر در جهانبینی انسان منجر به تغییر تحلیل او از شرایط زندگی و جایگاه وی در هستی میشود. انسانی که جهانبینی خود را بر اساس حکمت متعالیه تنظیم میکند، احساس جدایی از جهان هستی ندارد، بنابرین مسئله تنهایی برای او مطرح نیست.
تحلیل انتقادی ماهیت و عوامل مؤثر بر خُلق در مکتب اخلاقی ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۸ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۱
137 - 157
حوزههای تخصصی:
بررسی خُلقیات با نگاه وجودشناختی امری حائز اهمیت است. براساس این نگاهْ جایگاه خُلقیات در نفس و تأثیر آن در ساحات نظر و عمل ازمنظر فلسفی تبیین می شود. این مقاله درنظردارد ازنظر ابن سینا به این بحث بپردازد. ازنظر وی حقیقت خُلقیات در رابطه ای که نفس با بدن ازطریق قوا دارد، شکل می گیرد. اگر عقل عملی نسبت به قوای حیوانی واجد هیئت استعلائی باشد، نفس واجد ملکه توسّط می شود و اگر هیئت استعلائی متعلق به قوای حیوانی باشد، ملکه افراط یا تفریط بر نفس عارض می شود. این عروض به واسطه عقل فعال و با سه علت مُعدّه اعتیاد، مزاج و اجتماع انجام می گیرد و در ساحت های نظری و عملی نفس اثرگذار است. در حیطه نظر اگر تزکیه نفس صورت گرفته باشد، نفس آمادگی بیشتری برای دریافت معقولات پیدامی کند و در حیطه عمل، شکل گیری خُلقیات منجر به استمرار فعل و شکل گیری عادات می شود که این عادات می تواند تعیین کننده خُلقیات بعدی باشد. ابن سینا علی رغم بیان دقیق تری که نسبت به حکمای گذشته از این بحث دارد، ازآنجاکه نفس را مجرد محض و تحولات نفس را از نوع تحولات عرضی می داند، نمی تواند تبیین مناسبی از نحوه استکمال انسان ازطریق خُلقیات ارائه دهد.
رابطه تشکیکی بیداری، خواب و مرگ در حکمت صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۲
125 - 146
حوزههای تخصصی:
اصل تشکیک از مهم ترین اصولِ فلسفی در حکمت متعالیه صدرایی است که با آن سؤال از چیستیِ رابطه بین سه پدیده بیداری، خواب و مرگ پاسخ داده می شود. این نوشتار، رابطه مورد بحث را طولی و تشکیکی می داند. براین اساس، اختلاف این حالت ها به اشتراک آن ها باز می گردد که عبارت است از: شدت و ضعف در معطوف شدنِ نیرو های انسان به ظاهر یا باطن نفس و عوالم متناسب با آن ها. بیداری، حاصل توجه حداکثری قوای نفس به عالم مادی و حواس ظاهری است. با ضعیف شدن این توجه و التفاتِ بیشتر نفس به عالم مثال، خواب اتفاق می افتد. درنهایت، با قطع ارتباط کامل نفس از جهان مادی، مرگ اصطلاحی فرا می رسد. البته در معنایی دیگر، به واسطه حرکت جوهری نفس، آنچه اصطلاحاً مرگ خوانده می شود، همراه همیشگی انسان و محیط بر سایر حالات اوست. در نگاهی عمیق تر و بر مبنای وحدت شخصیه نفس، بیداری و خواب و مرگ از ظهورات نفس است و ضمن حفظ رابطه تشکیکی، با نفس و با یکدیگر عینیت دارند.
تبیین «تصور» در جایگاه مقسم، قسم و قسیم از منظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۶)
21 - 34
حوزههای تخصصی:
در تقسیم علم حصولی به تصور و تصدیق، علاوه بر اینکه یکی از اقسام، «تصور» است، مقسم نیز «تصور» است. قواعد تقسیم اقتضا میکند مقسم و قسم از لحاظ مفهومی، عین یکدیگر نباشند، از اینرو، برای دفع اشکال «اتحاد قسم و مقسم» یا «انقسام شیء به خود و غیر خود»، باید «تصور»ی که در مقسم است با «تصور»ی که در قسم است، تفاوت داشته باشد. این مقاله مهمترین تبیینهای منطقدانان مسلمان از این مطلب را بررسی کرده و مواجهه ملاصدرا با دیدگاه آنها را تحلیل نموده است. همچنین بر اساس عبارات ملاصدرا و نیز مبانی حکمت متعالیه، تصور در سه جایگاه قسم، قسیم و مقسم در دو مقام تبیین شده است: یکی مقام تقرر ماهوی که مقتضای تقسیم تصور (مطلق علم حصولی) به دو قسم بسیط «تصور» و «تصدیق» است و چیستی آن دو را مشخص میکند و دیگری مقام تحقق و وجود، که ابتنای تصدیق بر تصورِ قسمی را نشان میدهد و مستفاد از عبارات ابن سیناست.
نظریه قیام صدوری ملاصدرا: از تحلیل تا نقد مؤلفه های بنیادین آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۷)
19 - 38
حوزههای تخصصی:
مسئله ادراک بعنوان مبنای معرفت، جایگاهی ویژه در فلسفه اسلامی دارد. ملاصدرا با بکارگیری اصول و مبانی فلسفی خویش، تبیین فلسفی متفاوتی از ادراک ارائه داده که میتوان آن را نظریه صدور در مقابل نظریه حلول نامید. بر اساس نظریه صدور، نفس با قدرت خالقیت خود و امداد مبادی عالیه و اِعداد معدات خارجی، صور ادراکی را انشاء میکند. نظریه صدور اگرچه نسبت به سایر نظریه های رایج، توانِ تبیینی بالاتری دارد، اما با ابهاماتی همراه است که به توضیح و بررسی بیشتر نیاز دارد. در راستای تبیین فرایند صدور و با محوریت مؤلفه های تأثیرگذار در این فرایند (اِعداد شی خارجی، امداد مبادی عالیه، مماثلت و مطابقت)، اگرچه ملاصدرا به چگونگی تحقق اعداد اشاره نکرده، اما بنظر میرسد میتوان بر اساس یافته های علوم شناختی جدید، در اینباره تبیین و توجیهی قابل قبول ارائه داد؛ گویی ملاصدرا آگاهانه و عامدانه، وجود اشیاء خارجی را صرفاً «معدّ» ادراک دانسته است، نه بیشتر. در مورد چگونگی تأثیر مبادی عالیه در امر ادراک نیز باید گفت انتساب صدور صور به مبادی عالیه بعنوان فاعل بعید، با نسبت دادن انشاء این صور به نفس بعنوان فاعل قریب، منافاتی ندارد. ملاصدرا در مورد نحوه ارتباط صور انشائی با صور خارجی، از «مماثلت» آن دو سخن گفته است. اما بنظر میرسد نظریه وی در تبیین و توجیه تطابق حقیقی و عین به عین این صور، توفیق چندانی نداشته و صرفاً میتواند حاکی از تطابقٌ مّائی بین آن دو باشد.
رابطه ایمان و اختیار از نگاه علامه طباطبایی و پل تیلیخ(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
رابطه ایمان و اختیار انسان، همواره در جوامع غربی و شرقی مورد بحث بوده است. در این پژوهش، به رابطه ایمان و اختیار و مقایسه دیدگاه های علامه طباطبایی و پل تیلیخ پرداخته شده است. علامه طباطبایی، در عین قائل شدن اختیار در کسب ایمان، آن را مرتبه ای قلبی و رتبه بعد از شناخت اولیه دین و مقدمه عمل و اطاعت می دانند در حالیکه پل تیلیخ ایمان را غایت قصوا یا دلبستگی نهایی تعریف کرده و آن را حاصل عمل همه وجود آدمی همچون عقل و اراده و احساس، دانسته و مرحله اول ایمان که یافتن متعلق ایمان است را امری اختیاری و مرحله تسلیم و دلبستگی به آن را امری غیر ارادی دانسته است.علامه طباطبایی در مباحث مفصل پیرامون ایمان و نقش اختیار انسان در نیل به ایمان را تبیین نموده اند. در تفکر اسلامی، علامه طباطبایی، حقیقت ایمان را تصدیقی قلبی می داند که شدت و ضعف پذیر است و مومن امنیت و اطمینانی کسب می کند که هرگز در اعتقاد خودش دچار تردید نمی گردد و ایمان را امری اختیاری می دانند.پل تیلیخ فیلسوف و الهی دان پروتستان نیز، در کتاب های خود از جمله، پویائی ایمان و الهیات سیستماتیک، به بحث پیرامون عقل و ایمان و اختیار با آن پرداخته است. ایمان از دیدگاه تیلیخ نه علم به حقیقتی است، نه علم به گزاره ای است و نه اختیار عقیده ای است.
نقش علم النفس صدرایی در تبیین وحدت عالم در حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۷
147-165
حوزههای تخصصی:
تناظر انسان کبیر و انسان صغیر، مطلبی پایه ای در حکمت متعالیه است که کمک قابل توجهی به تبیین مباحث مختلف فلسفه صدرایی می کند. یکی از مباحثی که نیازمند تبیین در فلسفه صدراست، مسئله وحدت عالم با ابعاد مختلف آن است؛ مسئله ای عرفانی که نیازمند تبیینی عقلانی است. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و بر پایه علم النفس صدرایی، به تبیین وحدت عالم در دو حوزه درونی و بیرونی پرداخته و با توجه به ابداعات ملاصدرا در علم النفس، به تطبیق مباحث نفس شناسی بر عالم به عنوان انسان کبیر همت گمارده است؛ تطبیقی که در کلمات خود صدرا نیز مشهود است. نتیجه این پژوهش، تبیین وحدت عالم در حوزه بیرونی به نحو بیان انحاء سه گانه وحدت جمعی، وحدت حقه ظلی و وحدت شخصی عالم بوده و در حوزه درونی نیز بساطت عالم را به معنای بساطت عقل اول توضیح داده و توجه به مراتب عالم را موجب ترکیب عالم از ماده و صورت دانسته بدون اینکه تعدد وجودی در آن حاصل آید.
تحلیل علمی چگونگی خلقت حضرت عیسی (ع) در قرآن از منظر علم ژنتیک
منبع:
موعودپژوهی سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰
57 - 67
حوزههای تخصصی:
شبهه طول عمر حضرت مهدی (عج) و همراهی حضرت عیسی (ع) مسیح (ع) با ایشان از شبهات پرتکراری است که بررسی علمی در راستای پاسخ گویی به این نوع شبهات ضروری به نظر می رسد. مقاله پیش رو اولین اقدامات مبنایی بوده و درصدد اثبات ولادت حضرت عیسی (ع) مسیح (ع) با تطبیق شریعت و یافته های علمی دنیاست. ازآنجا که منشأ مادی به وجود آمدن یک انسان براساس روال معمول و طبیعی آن توسط یک زن و یک مرد است برای عده ای این ذهنیت به وجود آمده که تولد حضرت عیسی (ع) خارج از قانون طبیعت صورت گرفته است درحالی که هیچ چیزی حتی معجزات الهی نمی تواند خارج از قواعد کلی و قوانین طبیعت اتفاق افتد. پژوهش حاضر درصدد اثبات این است که تولد آن حضرت در چارچوب قوانین طبیعی، اما نه به شکل معمول و عادی آن صورت گرفته است. نص صریح قرآن دلالت دارد بر اینکه حضرت عیسی (ع) از مادری باکره و بدون پدر به اذن و اراده الهی و با قدرت کلمه «کن فیکون» خدا متولد شده است. نتیجه مطالعات علم ژنتیک اثبات می کند که این تولد با اسباب غیرعادی، اما به صورت طبیعی و در چارچوب نظام تکوین صورت گرفته است.
رابطه مستقیم رحمت خداوند با عذاب ابدی از دیدگاه علامه طباطبایی در تفسیر المیزان با نظر به شبهات ابن عربی و ابن قیم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸
173 - 200
حوزههای تخصصی:
مسئله عذاب ابدی در جهنم، ازجمله مسائلی است که اختلاف نظرهای فراوانی میان فلاسفه و متکلمان شیعه و سنی در آن وجود دارد؛ اگرچه، ظاهر بعض آیات قرآن صراحت در عذاب ابدی دارد اما برخی همچون ابن عربی، خلود در عذاب را محال و غیرممکن می دانند، برخی از اندیشمندان مانند ملاصدرا قائل به امکان هستند ولی در وقوع تردید می کنند و عده ای نیز همچون علامه طباطبایی عذاب ابدی را هم در امکان و هم در وقوع پذیرفته اند. منشأ اصلی اختلاف نظرها که موجب تفاوت های چشمگیری حتی در تبیین بعضی از اسماء و صفات خداوند می شود؛ منافات عذاب ابدی با رحمت الهی است. بدین بیان که رحمت واسعه خداوند همه موجودات عالم را در بر می گیرد و مانع می شود. عده ای برای همیشه در جهنم بمانند و عذاب شوند؛ حال چگونه می توان گفت عذاب ابدی رابطه مستقیم با رحمت واسعه خداوند دارد لذا این تحقیق به روش توصیفی و تحلیلی و با مراجعه به اسناد نوشتاری گردآوری شده و به یافته های زیر دست پیدا کرده است؛ عذاب ابدی در جهنم، به صراحت در قرآن بیان شده و قابل تأویل به معانی دیگر نیست، عذاب ابدی منافات با رحمت واسعه الهی ندارد بلکه لازمه و عین رحمت خداوند است و خداوند خصوص آن چیزهایى که انسان مستعد براى شقاوت، محتاج به آن شده که عبارت است از رسیدن شقاوتش به حد کمال و به حد صورت نوعیه، اعطاء و افاضه کند، حال اگر اثر دادن چنین صورت نوعیه ای عذاب دائم باشد، منافاتى با رحمت عمومى خدا ندارد، بلکه این خود یکى از مصادیق رحمت خداوند، لازمه و مستتبع آن است.
بررسی تطبیقی فهم علامه طباطبائی و ابن تَیمیّه از احادیث اولین مخلوق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر اساس روایاتی که اولین مخلوق الهی را عقل، قلم، عرش، روح و یا نورِ پیامبر می دانند، ضرورت پرداختن به دلالت های این احادیث، صحت و سقم آن ها و نحوه تحقق این عناوین بر مصادیقش قابل بررسی است. اما این پژوهش با هدف آشکار سازی فهم علامه طباطبائی (1360-1281 ش) و ابن تیمیه (728-661 ق) از احادیث اولین مخلوق به عنوان نمایندگان جریان عقل گرای شیعی و جریان نقل گرای اهل تسنن، کوشید تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی همراه با رویکرد تطبیقی، نشان دهد که علامه، نسبت به دیدگاهی که اولین مخلوق الهی را حقیقت محمدیه می داند نظر مساعد داشته، اما با نقد برخی از تبیین های صدرائی، مشائی و اشراقی، دیدگاه مستقلی ارائه داده است. علامه طباطبائی با تبیین نظام علی و معلولی، روایات مربوط به اولین مخلوق را با خوانشی متفاوت از حقیقت محمدیه، از شائبه شرک در امان نگه داشت. از طرف دیگر به باور ابن تیمیه ، احادیثی که در آن از عقل به عنوان اولین مخلوق یاد شده است، با توجه به ظاهر و یا شروحی که توسط برخی حکما و فلاسفه از آن ها شده، جعلی و دارای محتوای شرک آلود است. وی بدون در نظر گرفتن سایر مباحث در زمینه نقد و تحقیق در احادیث، تمامی آن ها را باطل دانست.
تحلیل رفتار حرکتی در نگرش هستی شناسانه فلسفه اصالت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در اندیشه فلسفه اصالت وجود، رفتار حرکتی و تربیت بدنی به منظور کسب مهارت و ورزیدگی و قهرمانی تلقی نمی شوند، بلکه به آنها به مثابه هماهنگی با هستی و جریان زندگی نگریسته می شود. این نگرش فلسفی، برای رفتار حرکتی بروندادهایی چون تعمیق معنای وجودی و خودشکوفایی متصور است. از آنجا که یکی از اصول بنیادین اگزیستانسیالیسم، تقدم وجود بر ماهیت و آزادی انسان در شکل دهی به سرنوشت خویش است، رفتار حرکتی نه تنها بازتابی از هستی انسان است بلکه در شکل دهی به آن نقش دارد. بر این مبنا، هدف پژوهش حاضر، تحلیل رفتار حرکتی در نگرش هستی شناسانه فلسفه اصالت وجود بود. روش پژوهش، تحلیل محتوای کیفی با رویکرد استنتاج منطقی بوده است. با توجه به مبانی، در مکتب اصالت وجود، رفتار حرکتی، به عنوان پدیده ای وجودی انسان را در ارتباط با هستی خود یاری داده و به خودشکوفایی می رساند. با عنایت به موضع اختیارگرایانه فلسفه اصالت وجود در مسئله جبر و اختیار، فعالیت های حرکتی به عنوان انتخاب های آگاهانه، بیانگر آزادی و اختیار انسان هستند. در این مکتب، واقعیت توسط تجارب شخصی معین می شود و از همین جهت، بازی به عنوان تجربه ای ارزشمند در شناخت مفاهیم و محیط است. در این راستا ورزش های انفرادی به دلیل آزادی عمل بیشتر، مهم تر از ورزش های گروهی اند. علاوه بر این، اجرای حرکات می تواند به شناخت بهتر از وجود خویش منجر شود. با این حال، اگزیستانسیالیست ها با ورزش قهرمانی چندان موافق نیستند و آن را باعث اختلال در ماهیت انسان و گرایش او به سوی کمال مرتبط می دانند. به طور کلی در دیدگاه فلسفه اصالت وجود، رفتار حرکتی فراتر از یک فعالیت فیزیکی صرف در نظر گرفته شده که با وجوه وجودی و هستی شناختی و مفاهیمی چون خودشکوفایی، اختیار، آزادی و مسئولیت پذیری ارتباط و پیوند عمیقی دارد.
مقایسۀ سه مرحلۀۀ استکمال نفس نزد ابن طفیل و شیخ اشراق: کودکی تا بلوغ نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت معاصر سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
113-131
حوزههای تخصصی:
مسئله استکمال نفس و رسیدن انسان به سعادت از مباحثی بوده است که در بین فلاسفه ی اسلامی از جمله ابن طفیل و شیخ اشراق حائز اهمیت فراوانی بوده است. این فیلسوفان در باب استکمال نفس، مراحل و شرایط و مقدماتی را ذکر نموده اند. همین امر نشان از توجه فیلسوفان اسلامی به بحث سلوک و عرفان عملی دارد. از آنجا که تحقیق درباره نفس و غایت و کمال او تاثیر عمده ای بر نگرش انسان به زندگی دارد و موجب اصلاح رفتار و اعمال انسان ها می گردد، در این پژوهش با روش توصیفی_تحلیلی بدنبال مقایسه میان نظر ابن طفیل و سهروردی در باب استکمال نفس و نحوه رسیدن به سعادت حقیقی هستیم. بر اساس یافته های این پژوهش، طبق دیدگاه ابن طفیل و شیخ اشراق، استکمال نفس انسانی در گرو گذر از سه مرحله است که در برخی از آنها مشابهت هایی یافت می گردد. هرچند وجوه افتراق نیز دیده می شود. بر این اساس مرحله اول به زعم هر دو فیلسوف خودآگاهی می باشد. اما مرحله دوم از نظر ابن طفیل تشبه به اجسام سماوی و نفوس فلکی است که یکی از مراحل استکمال نفس و رسیدن به سعادت است، همچنین مرحله دوم از نظر سهروردی مراجعه به طبیب روحانی است. اما مرحله سوم نزد ابن طفیل ارتباط مستقیم با واجب الوجود معرفی شده است در حالیکه این مرحله نزد شیخ اشراق اتصال به آفتاب جهان افروز معرفی شده که هم قابل تحلیل به عقل فعال است و هم واجب الوجود. نهایتا بررسی نظر این دو فیلسوف ما را به این نتیجه می رساند که سعادت در گرو علم و عمل توأمان می باشد که از علم به خود شروع و با وصول به ماورا طبیعت ختم می شود.
راز حیرت و سکوت در مرتبۀ احدیت ذات؛ بر اساس اندیشه های ابن سینا، ملاصدرا و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت معاصر سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
199-226
حوزههای تخصصی:
فیلسوفان مسلمان در آثار الهیاتی خود پس از اثبات واجب الوجود، معمولاً یگانگی و سایر صفات او را تبیین می کنند. آن ها در این نوع مباحث، ذات را با همراهی صفات مورد بررسی قرار می دهند و در باره ذات بدون ملاحظه صفات سکوت می کنند. ابن سینا، ملاصدرا و علامه طباطبایی در برخی از آثار خود به چرایی سکوت در این باره اشاره دارند. شیخ الرئیس بر مبنای اصل بساطت و تنزه ذات از هر نوع ترکیب و کثرت، به نظریه اتحاد مفهومی صفات می رسد و صفات ذاتی چون علم و قدرت را به عنوان لوازم ذات و متأخر از ذات به شمار می آورد. از دیدگاه صدرالمتألهین، همه تعینات در ذات احدی فانی هستند و صفات، اسماء و مظاهر آن ها در مرتبه واحدیت به صورت جمعی حضور دارند. علامه طباطبایی هر یک از صفات کمالی خدا را شامل کمالات دیگر می داند. طباطبایی با تکیه بر اطلاق ذات، و نیز تفکیک دو مقام احدی و واحدی، اسماء و صفات را متأخر از مقام ذات می داند. بر اساس توصیف ناپذیری ذات، هر گونه سخن گفتن در باره ذات احدی ناشدنی است. نوشتار حاضر با روش توصیفی تحلیلی سعی دارد با واکاوی اندیشه های ابن سینا، ملاصدرا و علامه طباطبایی، سکوت حکیمانه در مواجهه با ذات احدی را مورد بررسی قرار دهد.
بازسازی نظریۀ ظهور آلستون با الهام از تمایز وجود رابط و رابطی در فلسفۀ اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت معاصر سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
175-193
حوزههای تخصصی:
یکی از نظریه های ادراک حسّی نگره ی ظهور است که بر اساس آن به هنگام ادراک حسّیْ اشیاء خارجی برای ما ظهور می یابند. اما همچون دیگر نظریه های واقع گروی مستقیم نگره ی ظهور نیز با چالش های متعدّدی روبروست، که مهم ترین شان چالش خطا و توهّم حسّی و چالش تأخیر زمانی اند. آلستون، که از برجسته ترین مدافعان متأخر نگره ی ظهور است، تااندازه ای چالش نخست را مهار می کند. در این مقاله، با تحلیل فلسفی، از جمله تحلیل زبانی، نشان می دهیم که می توان همچنان تقریر بهتری از این دیدگاه پیش کشید. در این مقاله با الهام از مینو [=ایده]های وجود رابط و رابطی و دو گونه ی وجود رابط دو گونه ظهور به میان آورده می شود. افزون بر این، نشان داده می شود که درست همانگونه که در ظهور عوامل ذهنی فاعل دخیل اند، تمامیت محیط_شامل خودِ شیء، آب/هوا/غیر اینها، نور با درجات و رنگ های مختلف اش، و منظر و زاویه ی دید_می تواند ظهورهای گوناگونِ عینی را رقم زند. به این ترتیب، هم دو چالش پیش گفته بسیار قدرتمندتر تبیین خواهند شد هم معرفت زایی حواسّ.
تأثیر مبانی هستی شناختی ملاصدرا بر تحلیل و شناخت او درباره رابطه میان عمل، ملکات و معرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکمت متعالیه مبانی هستی شناختی خاصی دارد که درتمامی مسائل حکمت متعالیه به عنوان سنگ بنا جریان دارد. ازجمله این مسائل رابطه میان عمل، ملکات ومعرفت است که مطابق دیدگاه ملاصدرا رابطه طرفینی و سه گانه دارند. اعمال وملکات درقوس صعود شأن إعدادی ومقدمه ای و درقوس نزول شأن وجودی و ثمره وظهور برای معرفت دارند. پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این مسأله است که مبانی هستی شناختی صدرالمتألّهین چه تأثیری برتحلیل وشناخت او درباب رابطه عمل، ملکات و معرفت دارد؟ هدف این تحقیق کشف تأثیر مبانی صدرا درفرآیند شکل گیری رابطه عمل، ملکات و معرفت است که با روش توصیفی-تحلیلی دنبال می شود. نگاه صدرا به این رابطه، گسسته ازمبانی هستی شناختی وی نیست. مطابق نظریه اصالت وجود، تکامل علمی شخص توسط تکرار اعمال و رسوخ ملکات صورت گرفته و وجود عالم دچار دگرگونی وتحول می گردد واستکمال وجودی می یابد. باپذیرش اصل تشکیک دروجود، مراتب مختلفی برای علم که امری وجودی است، اثبات می شود و هرانسانی به میزان تکرار عمل خود وکسب ملکات گوناگون، بهره متفاوتی از علم ومعرفت دارد. از این رو هرچه سعه وجودی بیشتر باشد، میزان بهره وری ازعلم نیز بیشتر است. مطابق وحدت شخصی وجود، انسان درمی یابد که او وتمامی ممکنات هیچ گونه وجودذاتی ندارند و فقط به اعتبار ارتباط باپروردگار واتصال به عقل فعال، یک نحوه وجود رابطی خواهد داشت. باحرکت جوهری، ذات نفس، به وسیله علم و عمل مراتب وجودی ناقص را با صیرورت وجودی طی نموده و به مدارج کامل تر می رسد. یعنی نفس، به واسطه حرکت جوهری اشتدادی- استکمالی خود، باحقایق عقلی وملکوتی هم سنخ می گردد. براساس مبنای امکان فقری، انسان با انجام اعمال، به واقعیت فقر، عجز و نقصان امکانی خود در مقابل غنای مطلق پروردگار اقرار می کند.