فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۹٬۷۳۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش ارائیه الگوی بهره برداری از عروسک های بومی گیلان، برای برنامه سازی تلویزیونی و دست یابی به ویژگی های ساختاری و محتوایی مناسب برای برنامه سازی با عروسک های بومی است. تحقیق حاضر، پژوهشی کیفی، کاربردی و توصیفی است. روش این تحقیق مطالعیه موردی و روش جمع آوری اطلاعات، نمونه گیری هدفمند است. بر اساس یافته های پژوهش، عروسک های بررسی شده، عروسک ها و تن پوش های مربوط به آیین های آهوچره، رابرچره و عروس گولِی و همچنین عروسک های کتراگیشه و وَیو هستند. در این میان عروسک های آیین های آهوچره، رابرچره، کتراگیشه و عروس گولی نمایشی محسوب می شود و عروسک ویو، عروسک-بازیچه می-باشد. با توجه به امکانات فنی و محتوایی موجود در رسانیه تلویزیون، می توان یافته های پژوهش حاضر را به عنوان مواد لازم برنامه سازی عروسکی در تلویزیون استفاده نمود. در آیین آهوچره هم شیء نمایشی یافت می شود و هم تن پوش و شخصیت های نمایشی و اشعار معنادار. در آیین رابرچره تن پوش آهو یا آفو دیده می شود. در نمایش آیینی عروس گولِی سه تن پوش اصلی موجود است که علاوه بر ظاهر آن ها ارتباط شخصیت هایشان می تواند دست ماییه ساخت برنامه های نمایشی عروسکی شود. کتراگیشه یک عروسک بومی است که برای آیین های آفتاب خواهی و باران خواهی با کف گیر چوبی ساخته می شود. در این آیین ها نیز محتوای آیین و شیوه ساخت عروسک، هردو قابل توجه و قابل برداشت هستند. درنهایت عروسک ویل (ویو) که از ویژگی ظاهری و پوشش آن می توان استفاده کرد.بر اساس یافته های فرمی و محتوایی این پژوهش می توان از عروسک های بومی مورد بررسی، برداشت های متنوعی در جهت غنی تر شدن هنر عروسکی تلویزیون انجام داد و آن ها را در قالب های مختلف تهیه و تولید برنامه های تلویزیونی آزمود.
تبیین الگوی ایرانی هم گرایی رسانه ای برای سازمان صدا و سیما و تحلیل موانع و تهدیدهای عدم کاربست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ارتباطی سال ۳۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۹)
115-139
حوزههای تخصصی:
گسترش پلت فرم های جدید رسانه ای و تغییر جایگاه و کارکرد مخاطب منفعل به کاربر فعال، تلویزیون را در برابر رسانه های اجتماعی به واکنش واداشته است. هدف از این پژوهش تبیین ظرفیت های بومی و ایرانی هم گرایی رسانه ای بوده که سازمان صدا و سیما می تواند از آن در بازار رقابت با رسانه های اجتماعی بهره مند شود که به تبع این هدف تهدیدهای موجود در عدم استفاده از این فرصت ها به همراه موانع حاضر برای بهره مندی از این پتانسیل مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفته است.این پژوهش با استفاده از روش تحقیق کیفی تحلیل مضمون و با ابزار مصاحبه عمیق و با نمونه گیری نظری از سه دسته مختلف جامعه آماری شامل مدیران و مسئولین سازمان صداوسیما، اساتید دانشگاه و متخصصین فعال رسانه ای انجام شده و یافته های آن نیز با استفاده از نرم افزار تحلیل کیفی MAXQDA کدگذاری و تحلیل شد. با تحلیل کدهای استخراج شده از این تحقیق، ظرفیت های درون سازمانی و برون سازمانی شامل هشت فرصت قابل بهره مندی تبیین شد و موانع موجود در عدم کاربست از این ظرفیت ها نیز در سه حوزه موانع شناختی و تخصصی، موانع قانونی و فراسازمانی و همچنین موانع ساختاری و مدیریتی، در کنار تهدیدهای نرم افزاری و سخت افزاری شناسایی شده و مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفتند.
تحلیل معنای کارآفرینی زنان در فضای مجازی (مورد مطالعه اینستاگرام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال ۱۰ تابستان ۱۴۰۳شماره ۳۸
296 - 261
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر مبتنی بر پژوهشی کیفی است که با هدف تحلیل معنای کارآفرینی و فهم چگونگی کنش کارآفرینانه ی زنان در شبکه ی اجتماعی اینستاگرام انجام شده است. بدین منظور با 14 زن کارآفرین که دارای صفحات فعال در اینستاگرام هستند، مصاحبه های عمیق صورت پذیرفته و سپس داده های جمع آوری شده با استفاده از روش تحلیل تماتیک مورد تحلیل قرارگرفته است.یافته های تحقیق در مجموع دربردارنده سه مضمون فراگیر شامل «اینستاگرام و عرضه توانمندی های زنان»؛ «آنلاین شاپ اینستاگرامی متناسب با نقش های چندگانه زن»؛ « اینستاگرام بستر نو برای کنش اجتماعی فعالانه زنان» و همچنین هفت مضمون سازمان یافته است که عبارتند از: «فروشگاه اینستاگرامی»؛ «مشتری محوری»؛ «شکوفایی زودبازده»؛ «تعادل شغل با خانواده»؛ «حرکت رو به جلو و در لحظه»؛ «تناسب شغل با شخصیت زنانه»؛ «امکان رشد و بروز خلاقیت زنان» بدست آمد. نتیجه حاصل از این پژوهش نشان داد که فضای مجازی و خصوصا اینستاگرام فضای امن فکری و کنشگرانه ی فعال ومنعطفی برای اثرگذاری اجتماعی_اقتصادی زنان کارآفرین پدیدار نموده است که در آن از جذب و تعامل با مشتریان تا اثرگذاری فکری و رفتاری بر مشتری را برای زنان کارآفرین فعال در این سکو فراهم کرده است.
سازوکارهای حقوقی در مواجهه با پورنوگرافی کودکان در فضای مجازی
حوزههای تخصصی:
با وجود اینکه فضای مجازی به یکی از شیوه های اصلی در ارتباطات روزمره برای مردم تبدیل شده است؛ اما به جهت ویژگی های خاص این فضا، حقوق جزای سنتی دستخوش تحولات بنیادی شده است. چراکه تعریف از جرائم در محیط های مجازی انطباق چندانی با تعریف های کلاسیک نداشته و در بسیاری از موارد متفاوت است. هدف پژوهش شناخت سازوکارهای حقوقی ایران در مواجهه با پورنوگرافی کودکان در فضای مجازی است. روش پژوهش کتابخانه ای و تحلیل محتوا است. نتایج تحقیق نشان داد: پورنوگرافی یکی از این جرائم در حوزه تهدیدات فضای مجازی به ویژه برای کودکان محسوب می شود. مقصود از پورنوگرافی کودک «استثمار جنسی هر شخص زیر 18 سال با هر نوع روشی اعم از پدیداری کودک واقعی یا شبه کودک در قالب فعالیت جنسی خواه مشترک با دیگری یا به تنهایی و یا با استفاده از اندام جنسی وی در هر نوع اثری با قصد تحریک جنسی» است. جامعه بین الملل درزمینه مبارزه با این پدیده اقداماتی را اتخاذ کرده است که از مهم ترین آن ها می توان به پروتکل اختیاری کنوانسیون حقوق کودک 2000 سازمان ملل متحد درباره فروش فحشاء و هرزه نگاری کودک اشاره داشت. به رغم الحاق جمهوری اسلامی ایران به این پروتکل و تصویب قانون حمایت از اطفال و نوجوانان در سال 1399، سیاست های کیفری در نظر گرفته شده در قبال این جرم از ضمانت های کافی برخوردار نیست. این مقاله با استفاده از روش کتابخانه ای و تحلیل محتوای قوانین مذکور، درصدد پاسخ به این پرسش است که رویکرد نظام حقوقی ایران در جهت تضمین حقوق کودکان نسبت به سوءاستفاده جنسی از آنان و یا تحریک به رفتارهای جنسی از طریق این جرم چیست؟ بر اساس یافته های پژوهش به رغم حساس بودن جایگاه و ویژگی های کودک، مجازات در نظر گرفته شده برای این جرم در قانون مذکور، از بازدارندگی لازم برخوردار نیست.
اثرات سبک فرزند پروری و عمل به باورهای دینی خانواده ها بر ویژگی های فردی و اجتماعی و تحصیلی دانش آموزان با توجه به نقش میانجی رسانه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تحلیل اثرات سبک فرزند پروری و عمل به باورهای دینی خانواده ها بر ویژگی های فردی و اجتماعی و تحصیلی دانش آموزان با توجه به نقش میانجی رسانه ها بود. این تحقیق به لحاظ هدف، کاربردی و روش انجام آن، توصیفی از نوع همبستگی (رگرسیون) است. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دوره دوم مقطع متوسطه شهر قم در سال تحصیلی 99-1398تشکیل می دهند (حدوداً 15 هزار دانش آموز دختر و پسر). نمونه آماری پژوهش شامل 375 دانش آموز (با توجه به جدول مورگان) هستند که به صورت خوشه ای- تصادفی انتخاب و موردبررسی قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سبک های فرزند پروری بامریند(2010)، پرسشنامه باورهای مذهبی(1379)، پرسشنامه ویژگی های شخصیتی نئو طراحی شده توسط مک کری و کوستا(2012) مقیاس رشد اجتماعی واینلند، پرسشنامه عملکرد تحصیلی فام و تیلور(۱۹۹۹) و پرسشنامه محقق ساخته استفاده از رسانه های جمعی بود. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که در سطح 99/0، سبک های فرزند پروری و عمل به باورهای دینی خانواده ها و رسانه بر ویژگی های فردی و اجتماعی و تحصیلی دانش آموزان تأثیرگذار است و با توجه به آنکه مقادیر به دست آمده از آزمون سوبل بیشتر از 96/1 می باشد و در سطح اطمینان 95/0 معنی دار می باشد، می توان نتیجه گرفت که متغیر رسانه به عنوان متغیر میانجی بین متغیرهای عنوان شده عمل می کند.
نظریه سیاستی مشارکت فرهنگی - اجتماعی نوجوانان با محوریت مسجد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال ۲۵ پاییز ۱۴۰۳شماره ۶۷
39 - 68
حوزههای تخصصی:
مشارکت فعالانه نوجوانان در حوزه های مختلف زندگی اجتماعی، علاوه بر اینکه نقش بسیار مهمی در پویایی و پیشرفت یک جامعه دارد، به لحاظ فردی نیز از سازکارهای اصلی شکل گیری هویت اجتماعی آنان محسوب می شود. هدف پژوهش حاضر احصاء مؤلفه های اصلی نظریه سیاستی مطلوب درزمینه مشارکت فرهنگی اجتماعی نوجوانان با محوریت مسجد بوده است که با روش کیفی انجام شد و برای جمع آوری داده ها، روش مصاحبه نیمه ساخته و برای تحلیل آن ها روش تحلیل مضمون آتراید استرلینگ به کار گرفته شد. مصاحبه شونده ها به صورت هدفمند از بین کارشناسان و متخصصان علوم ارتباطات، روان شناسی و علوم تربیتی و معارف اسلامی که با حوزه نوجوانی و مسجد درگیر بودند، انتخاب شدند. در فرایند تحلیل که با استفاده از نرم افزار Maxqda2020 انجام گرفت، سه مضمون فراگیر و هشت مضمون سازمان دهنده به دست آمد. مضامین فراگیر و به بیان دیگر مؤلفه های اصلی نظریه سیاستی مشارکت فرهنگی اجتماعی نوجوانان با محوریت مسجد شامل «مسجد محوری در محله»، «گروه محوری در مسجد» و «نوجوان محوری در گروه» است.
رفتار فاشیستی در روابط بینافردی تبیینی روان کاوانه با رویکرد کریستوفر بالِس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۶
11 - 30
حوزههای تخصصی:
همچون بسیاری از مصطلحات علمی دیگری که در نظریه های علوم انسانی تعاریف خاص خود را دارند اما در گفتار عمومی معنایی عام و غیرتخصصی پیدا کرده اند، اصطلاح «فاشیسم» عموماً به هر گونه اِعمال قدرتِ فردمحورانه و خودکامانه اطلاق می شود. از دیگر سو، در نظریه های سیاسی، فاشیسم به منزله ی نوعی ایدئولوژی تعریف می شود که به ویژه در تبلورهای بین المللی آن درخور بررسی است. در ادبیات مربوط به این موضوع در علوم سیاسی، فاشیسم بیشتر با تکیه بر ظهور آن در تاریخ سیاسی تعریف یا بررسی شده است. این تبیین تاریخی، به رغم شالوده های علمی آن، از بُعد دیگری از فاشیسم غفلت می ورزد که به طور خاص در رفتارهای فردی و روابط بینافردی مصداق پیدا می کند. روان کاو معاصر کریستوفر بالِس است فاشیسم در روابط بین الملل را شکلی بزرگ مقیاس از فاشیسم در روابط بینافردی آحاد جامعه می داند و آن را با اتخاذ رویکردی لاکانی و با استناد به مفهوم «دوبودگی روانی» در نظریات رابرت جِی. لیفتون تحلیل می کند. مطابق با تعریف روان کاوانه ی بالِس، فاشیسم ظرفیتی بالقوّه در همه ی انسان هاست که در صورت بی توجهی به تبلور پیدا کردن آن در روابط بینافردی، به سهولت می تواند به جنبشی توده ای تبدیل شود. در نوشتار حاضر، ابتدا ویژگی های مفهوم «فاشیسم» مطابق با ادبیات رایج در علوم سیاسی را برمی شمریم و سپس با اتخاذ رویکردی میان رشته ای می کوشیم نشان دهیم که تعریف روان کاوانه ی بالِس از فاشیسم علاوه بر این که پرتو روشنگرانه ای بر رفتارهای معمول در زندگی روزمره می افکند، جنبه های مهمی از خاستگاه ناخودآگاهانه ی کنش های فاشیستی در روابط بین ملت ها را نیز آشکار می کند.
طراحی مدل مفهومی نقش ارتباطات سازمانی در شرایط بحران با رویکرد سیستمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۶
307 - 335
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، طراحی مدل مفهومی نقش ارتباطات سازمانی در شرایط بحران با رویکرد سیستمی است. نگرش سیستماتیک با ایجاد دیدگاهی کل نگر، جامع و نظام مند برای ایجاد ارتباطات مناسب در شرایط بحران، چارچوبی برای حل مشکلات فراهم می کند که منجر به کارآمدی نظام ارتباطی، کنترل بازخور فعالیت ها و اتخاذ تصمیمات مناسب توسط مدیران می شود. پژوهش حاضر از نظر نحوه گردآوری داده ها، به روش توصیفی پیمایشی و از نظر هدف، توسعه ای می باشد که در دو گام انجام شد. در گام اول، با بررسی نظریات و تحقیقات پیشین در حوزه های ارتباطات سازمانی، مدیریت بحران و نگرش سیستمی، ابعاد و مولفه های مرتبط با مدل استخراج شده و الگوی مفهومی اولیه طراحی شد. در گام دوم، مدل پیشنهادی توسط خبرگان و مطلعین کلیدی ارزیابی شد. جامعه آماری پژوهش شامل اساتید، مدیران و کارشناسان حوزه های مدیریت بحران و ارتباطات در دستگاه های اجرایی استان خراسان رضوی بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و داده ها با استفاده از پرسشنامه گردآوری شد. تحلیل داده ها نخست با آزمون نرمال بودن و سپس با استفاده از آزمون t تک نمونه ای در نرم افزار SPSS انجام شد. نتایج پژوهش به شناسایی مهمترین ابعاد و مولفه ها و طراحی مدل نقش ارتباطات سازمانی در شرایط بحران با رویکرد سیستمی منجر شد. در انتها نیز پیشنهادهایی برای اثربخشی این فرآیند ارائه شد.
Telegram as a Platform for the Preservation and Dissemination of Traditional Values in the Central Asian Diasporas of the Russian Federation
منبع:
Cyberspace Studies,Volume ۸, Issue ۱, January ۲۰۲۴
101 - 120
حوزههای تخصصی:
Widespread of digitalization has led to the emergence of the phenomenon of "digital diasporas"- virtual communities of migrants on various platforms. This paper is devoted to the study of the specifics of Telegram communities of the largest Central Asian diaspora in the Russian Federation as a channel for the preservation, transmission and distribution of traditional values of Tajikistan. The choice of Telegram communities as an object of research is due to the physical accessibility of the messenger on the territory of the Russian Federation, the peculiarities of access and patterns of Internet use on the territory of Tajikistan, where relatives of migrants live, as well as the popularity of this messaging application among users of the post-Soviet space, which is confirmed by the leadership in the consumption of mobile traffic among messengers, including in the Russian Federation. The study is supposed to use such methods as a survey of respondents, semi-structured interviews, as well as analysis of regulatory legal acts and statistical data of government departments of the Russian Federation and Tajikistan.
ظرفیت سنجی نظریه ادراکات اعتباری برای سامان دهی نظریه بومی فلسفه فضای مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دین و ارتباطات سال ۳۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
237 - 262
حوزههای تخصصی:
فلسفه ای که به صورت انضمامی در صدد پاسخ به چیستی فضای مجازی بوده و بتواند تشریح کند، این فضا با ما چه می کند، فلسفه فضای مجازی نامیده می شود. فضای مجازی در لایه های مختلف، رفع نیازهای زندگی ما را پوشش روزافزون داده است و لازم است عمیقاً لایه های مختلف این فضا را بشناسیم، زیرا فلسفه فناوری های نرم، جهت بخش دکترین و خط مشی گذاری آن فناوری هستند. شناخت دقیق این فضا، سبب نسبت یابی دقیق ما در مواجهه با آن می گردد. فناوری فضای مجازی، نوعی فناوری نرم است و فناوری نرم از جنس ادراک اعتباری است، لذا می توان از نظریه اعتباریات، برای توصیف، تبیین و تجویز در عرصه نظریه بومی فضای مجازی بهره مند گردید. از منظر علامه طباطبائی، ادراک اعتباری تابع "توجه" است و توجه تابع "نیازهای طبیعی" و "عادات اجتماعی" است. عادات اجتماعی شکل خاصی از نیازهای طبیعی است که در ظرف فرهنگ جامعه شکل می گیرد و فضای مجازی، بر طبق جهان بینی و ارزش های فرهنگ مبدع، که عادات اجتماعی من جمله ارتباطات را رقم زده اند، ایجاد شده است. توجه افراد به فضای مجازی برای رفع نیازهای ارتباطی، به نظامی از نیازها منجر می گردد، این نظام نیاز بر اساس عادات اجتماعی و فرهنگی در قالب فناوری ارتباطی به اعتبارکردن نظامی ارتباطی، منجر می گردد. این نظام ارتباطی، می تواند بستر تنوعی از سبک زندگیها گردد. در واقع ساختارهای نرم فضای مجازی، بر توجه، محتوا و نظم ارتباطی کاربران آن اثر دارد، برای تغییر و اصلاح این آثار، باید به اصلاح ساختار، محتوا و روش مواجهه با فضای مجازی، اقدام نماییم.
بازنمایی خشونت علیه زنان در جنگ (مطالعه موردی: مستند زنانی با گوشوارهای باروت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله خشونت علیه زنان در جنگ را بر اساس روایتی که در فیلم مستند «زنانی با گوشواره های باروت» به تصویر کشیده، با هدف شناسایی نحوه ی ترسیم و بازنمایی خشونت جنسی علیه زنان و نیز شناخت گروه های آسیب پذیر زنان در جنگ با روش تحلیل محتوای کیفی مورد بررسی قرار می دهد. روش تحلیل داده ها بدین صورت است که زنانی که در این مستند نشان داده شده اند به سه گروه زنان داعشی داخلی و زنان داعشی خارجی که اغلب موافق داعش بودند، و گروه سومی که زنان کوجو بودند تقسیم بندی شدند، سپس روایت های این سه دسته زن در سه جدول مختلف گردآوری شد و نشانه ها و کدهایی از اظهارات آنها مبتنی بر مفهوم محوری خشونت علیه زنان در جنگ استخراج، سپس بر اساس همین نشانه ها تحلیل انجام شده است. نتایج پژوهش نشان داد که شکنجه زنان به واسطه فرزندان آنها از قبیل، بیماری یا زخمی و یا کشته شدن فرزندان، همچنین خشونت جنسی و تجاوز به زنان و دختران، خشونت کلامی و توهین، فریب دادن زنان برای همراه کردن آنها در جنگ، از جمله خشونت هایی است که در این مستند به تصویر کشیده شده بود. در این تحقیق نشان داده شد که زنان به دلیل تجاوز و نیز شکنجه ی فرزندان خشونت مضاعفی را تحمل می کنند که از آنان قربانیانی منفعل در جنگ برساخت و بازنمایی نموده است.
مطالعه ای بر عوامل تاثیرگذاری اینستاگرام بر مخاطب بر مبنای نظریه کاشت
منبع:
مطالعات دینی رسانه دوره ۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴
79 - 108
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی و تحلیل عواملی است که باعث جذب کاربران در اینستاگرام شده و با تکیه بر نظریه کاشت آن را بررسی می کند. این پژوهش به صورت میان رشته ای بوده و به عواملی مثل انگیزه های روان شناختی-اجتماعی و همچنین بستر و فضای موجود و اعتیاد کاربران به دوپامین و عملکرد این هورمون در مغز پرداخته شده است.روش شناسی پژوهش: روش تحقیق به صورت توصیفی-تحلیلی است و اطلاعات به صورت کتابخانه ای جمع آوری شده و با یکدیگر تطبیق داده شده است.یافته ها: عوامل موثر تأثیرگذاری در اینستاگرام شامل دوپامین، جامعه دموکراسی مجازی، و همچنین عوامل روان شناختی-اجتماعی که در بستر سیل اطلاعات رسانه های اجتماعی موردبررسی قرارگرفته و با نظریه کاشت تطبیق داده شده است.بحث و نتیجه گیری: باتوجه به تحقیقات انجام شده، کاربران اینستاگرام با حذف بعضی از ویژگی ها و ساخت هویت جدید برای کسب تأیید از دیگران، عدم قضاوت و همچنین دوری از انزوای اجتماعی و تأثیرات اختلالات دوپامین ترشح شده در مغز، و حجم زیاد اطلاعات و عدم کنترل انتشار آن، افراد دچار خودسانسوری می شوند و به مرور هویت اصلی خود را بر مبنای هویت مجازی خود تصور می کنند و هر آن چیزی که در این فضا مشاهده می کنند را باور می کنند.
دین و رسانه های نوین، طرح پرسش دینی از بات های هوش مصنوعی
منبع:
مطالعات دینی رسانه دوره ۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴
109 - 152
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش به بررسی کارکرد رسانه های نوین مجهز به هوش مصنوعی در حوزه دین پرداخته است. هدف اصلی پژوهش، شناخت تأثیرات احتمالی هوش مصنوعی بر باورها و رویه های دینی و نقش آن در شکل دهی و بازتولید مفاهیم دینی است. همچنین به چالش ها و فرصت هایی که ممکن است هوش مصنوعی در ارائه اطلاعات و پاسخ به پرسش های دینی ایجاد کند، ارزیابی شده است.روش شناسی پژوهش: این پژوهش کیفی بوده و با رویکرد تحلیل و توصیف به اجرا درآمد. داده ها از طریق طرح پرسش های مشخص از بات های هوش مصنوعی مرتبط با رسانه های اینترنتی گردآوری شدند. این رویکرد به پژوهشگران کمک کرد تا به طور عمیق تر تأثیر هوش مصنوعی در پاسخ به پرسش های دینی و بررسی احتمال ایجاد تغییرات در این حوزه را مطالعه کنند.یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد، استفاده از هوش مصنوعی می تواند در پاسخگویی به پرسش های دینی و تفسیر متون مذهبی تأثیرگذار باشد. با توجه به پیشرفت های شتابنده این فناوری، ارزیابی قابلیت ها و اثرات آن به عنوان ابزاری پرکاربرد برای پاسخگویی به پرسش های دینی و تعالیم مذهبی ضروری به نظر می رسد.بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد، بهره مندی از بات های هوش مصنوعی می تواند چالش هایی را در ارتباط با کیفیت و نحوه تعامل کاربران با اطلاعات دینی ایجاد کند. این ارتباطات شامل شیوه های تعامل کاربران با بات های گفتگو و تأثیر این تعاملات بر تفکر انتقادی کاربران و درک آنها از اطلاعات دینی است. ظهور و گسترش هوش مصنوعی در حوزه دین، پرسش های جدیدی را در باره نقش آن در بازتولید و تغییر باورهای دینی ایجاد کرده است. نتایج این پژوهش روشن می کند که هوش مصنوعی می تواند تأثیر مهمی در شکل دهی مفاهیم دینی و رویه های مذهبی داشته باشد. براین اساس، سناریوهای مختلفی که ممکن است با ادامه داده یابی این فناوری در اعمال و باورهای دینی پدید آیند، بررسی شد، به نحوی که زمینه بهبود پاسخگویی و افزایش عمق شناختی از مفاهیم دینی به کمک این فناوری، نیازمند تداوم پایدار و دانش افزایی در این زمینه است.
تدوین سبک تحول مدیریت شبکه های استانی رسانه ملی (مورد مطالعه شبکه استانی مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: متن مدیریت رسانه، فرآیند به کارگیری بهینه همه امکانات مادی، انسانی، فناورانه و غیره در جهت تولید، بازتولید و توزیع پیام های هدفمند، در چارچوب نظام ارزشی پذیرفته شده است که با هدف غایی اثرگذاری مطلوب بر مخاطبان صورت می گیرد. داشتن نظام رسانه ای قوی نیز در گرو نظام مدیریت سیاستگذاری و همچنین روش و الگوی سیاستگذاری صحیح در حوزه مدیریت است. لذا هدف اصلی پژوهش، بررسی وضع موجود مدیریت شبکه های استانی صدا و سیما و در نهایت تدوین الگوی تحولی مدیریت شبکه های استانی برای رسیدن به وضع مطلوب می باشد.روش پژوهش: تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی است که با رویکرد کیفی با طرح اکتشافی انجام شده است. جامعه آماری مطالعه حاضر شامل خبرگان مدیریت رسانه در استان مازندران و کشور با سن بیشتر از 40 سال، سابقه بیشتر از 20 سال و تحصیلات دکتری و کارشناسی ارشد بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و با در نظر گرفتن قانون اشباع تعداد 16 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از کدگذاری باز و محوری انجام شد.یافته ها: الگوهای موجود مدیریت رسانه شبکه استانی مازندران شناسایی شد که شامل سبک مدیریت دستوری، آنومیک و سبک مدیریت ترکیبی (گاهی اقتضایی و گاهی مشارکتی) است. یافته ها همچنین نشان داد "نظام مدیریت گنبدی"، مطلوب ترین الگوی مدیریت رسانه شبکه استانی است.نتیجه گیری: الگوی مدیریت گنبدی که برپایه عنصر علم اعم از مادی و طبیعی و علوم معارف الهی و توحیدی است ابعادی چندگانه دارد و می تواند گرهگشای مدیریت شبکه استانی باشد. بهره گیری از این الگو یا مدل می تواند بهبود عملکرد (افزایش اثربخشی) از طریق توزیع انرژی یکسان و مداوم برای همه کارکنان توسط مدیر گنبدی را در پی داشته باشد.
بازنمایی پاندمی کووید 19 در رسانه های اجتماعی ایرانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال ۱۰ بهار ۱۴۰۳شماره ۳۷
84 - 51
حوزههای تخصصی:
بحران ها جزء جدایی ناپذیر زندگی اجتماعی به شمار می روند و روزبه روز برتعداد و تنوع آن ها افزوده می شود. رسانه های اجتماعی به دلیل قابلیت های گسترده در جذب مخاطب و توانایی شکل دهی به افکار عمومی نقش مهمی در پیشگیری و مدیریت بحران ها دارند به نحوی که با توجه به کارکردهای متعددشان، می توانند به عنوان یکی از ارکان اصلی مدیریت بحران محسوب شوند. پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل مضمون در بازه زمانی اسفندماه ۹۸ تا شهریورماه ۹۹ باهدف بازنمایی اخبار ویروس کووید 19 در رسانه های اجتماعی ایرانیان، به تحلیل بیشترین مطالب منتشرشده و نیز پر بازدیدترین پست های کانال های تلگرامی مرتبط با شیوع کرونا پرداخته است. بر اساس یافته های پژوهش با کاهش شدت انتشار مطالب مرتبط با کرونا، از میزان اهمیت پست های مرتبط با قرنطینه، فاصله گذاری اجتماعی و اقدامات دولت برای مدیریت بحران در کانال های تلگرامی کاسته شده و حساسیت و توجه مردم به اعمال محدودیت های کرونایی در بازه زمانی موردبررسی کاهش یافته است که این امر عاملی اصلی تشدید بحران کرونا در جامعه در بازه زمانی موردمطالعه بوده است.
مدل سازی عوامل کلیدی موفقیت در توسعه زیرساخت فرهنگی ایران (موردمطالعه: صنعت سالن های نمایش).(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات میان رشته ای ارتباطات و رسانه دوره ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۵
147 - 178
حوزههای تخصصی:
توسعه زیرساخت فرهنگی از لازمه های توسعه فرهنگی در هر جغرافیای ملی و سیاسی است. یکی از نمادهای فرهنگ در هر کشوری سینما و سالن های نمایش فیلم است. بنا بر آمار رسمی منتشر شده از سوی نهادهای فرهنگی در دهه اخیر تعداد سالن های نمایش در کشور با سرمایه گذاری های بخش دولتی و خصوصی افزایش یافته است. توسعه زیرساخت های فرهنگی نیاز به مطالعه در ابعاد گوناگون را برای تصمیم گیری بهتر مدیران و سیاست گذاران ایجاد می کند. یکی از نیازهای مطرح در این حوزه شناخت عواملی است که بیشترین اثر را در توسعه موفق زیرساخت های فرهنگی کشور دارند. این پژوهش با انتخاب صنعت سالن های نمایش فیلم به عنوان مورد مطالعه در پی شناخت عوامل کلیدی موفقیت در توسعه سالن های نمایش فیلم است. به همین منظور ابتدا با استفاده از مصاحبه با خبرگان این صنعت و تحلیل مضمون مصاحبه ها پنج عامل تأمین تجهیزات مناسب، معماری صحیح، شناخت محیط، ارتباطات فراسازمانی و توان مدیریتی به عنوان عوامل کلیدی موفقیت شناسایی شدند. همچنین با بهره گیری از روش مدل سازی ساختاری تفسیری روابط میان این عوامل شناسایی و مدل سه سطحی آن طراحی شد.
ارائه الگوی مدیریت خبر آتش سوزی های بزرگ در کشور؛ مطالعه موردی: حادثه پلاسکو در سال 1395(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف ارائه الگوی مدیریت خبر آتش سوزی های بزرگ در کشور انجام شده است. روش تحقیق آمیخته با استفاده رویکردهای کمی و کیفی است. جامعه آماری در بخش کیفی شامل سردبیران خبری صدا و سیما در زمان بحران موردنظر، سخنگو و عوامل درگیر در مدیریت و عملیات سازمان آتش نشانی تهران، دبیر شورای اطلاع رسانی دولت در آن زمان و متخصصان ارتباطات و سردبیران رسانه ها در آن بحران بوده است. علاوه براین، جامعه آماری مربوط به بخش کمی، شامل کلیه اخباری است که در دو هفته بحران پلاسکو (30 دی 1395 لغایت 13 بهمن 1395) در رسانه-ها منتشر شده و شامل بیش از 100 هزار خبر است است. به منظور جمع آوری نمونه دربخش کیفی، ازروش نمونه گیری هدفمند استفاده شده است. برای جمع آوری داده ها درتحقیق حاضر در بخش کیفی و در راستای بهره گیری ازنظرات و دیدگاه های متخصصان وکارشناسان ازمصاحبه عمیق استفاده شده است. همچنین از روش های تحلیل مضمون و تحلیل محتوای کمی برای تجزیه و تحلیل داده های کیفی و کمی استفاده شد. یافته های پژوهش حاضر بیانگر آن است که رسانه های رسمی در قبال بحران پدید آمده در حادثه پلاسکو دارای نقطه قوتهایی از قبیل اولویت قائل شدن برای حادثه پلاسکو و به نوعی برجسته سازی خبری، نگاه محلی ملی به حادثه پلاسکو، مقدار زمان اختصاص داده شده به حادثه و بیان کردن ساده و بدون ابهام اخبار مربوط با حادثه پلاسکو بوده است. با اینجال، رسانه ملی در رابطه با حادثه ساختمان پلاسکو نقطه ضعف های اساسی دارد.در قبال حادثه پلاسکو و رعایت نکردن بی طرفی خبری، برجسته نکردن دولت، مسئولان، قوه قضاییه، شهرداری تهران و مجلس و توجه کمتر به مسئولیتهای آنان نسبت به حادثه پلاسکو و پوشش کمتر دولت و ارگانهای دولتی در این حادثه و به نوعی رفع مسئولیت از آنان مهمترین نقاط ضعف پوشش خبری حادثه ساختمان پلاسکو بوده است.
بررسی و نقد عینیت گرایی در رسانه با تاکید بر مکتب اخلاقی اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عینیت گرایی مهمترین اصل اخلاقی مرامنامه های روزنامه نگاران آمریکایی و اروپایی به شمار می رود. این اصل بر این نکته تاکید دارد که گزارش های خبری باید بدون اتخاذ رویکرد طرفدارانه و همچنین ناظر به حقایق و واقعیت های بیرونی و قابل حس، موضوع یابی و تولید شود. معروف ترین مدل عینی گرایی متعلق به یورگن وسترسال نظریه پرداز علوم سیاسی است که عینیت گرایی را بر اساس دو رکن بی طرفی و واقع گرایی تعریف می کند. از سوی دیگر در اندیشه اسلامی نگاه واقع گرایانه که ریشه در عقل ذاتی و وحی الهی دارد مکتب اخلاقی ای را پایه گذاری کرده که با مکاتب غیر واقع گرا و مکاتب واقع گرای طبیعی تقابل دارد. این مکتب واقع گرای مابعدالطبیعی، ارزش داور است و ملاک ارزش در هر امری را در ارتباطش با ارزش بالذات و نوع تاثیر آن امر در کمال نفس دانسته و کمال نهایی را قرب الهی معرفی می کند.اخلاق رسانه نیز بایستی بر همین اساس صورت بندی شود. این در حالی است که مدل عینیت گرایی وسترسال هرچند واقعیت عینی را مورد لحاظ قرار می دهد اما در نهایت، به لحاظ ملاک ارزش گذاری رسانه ای، از آن فاصله گرفته و ملاک اخلاقی خود را قرارداد شفافیت و بی طرفی در رسانه قرار می دهد. این پژوهش با استفاده از روش تحلیل بنیادی، به احصاء مولفه های اخلاقی اسلام که در تقاطع با کارکرد خبری رسانه قرار می گیرد، پرداخته و رویکرد وسترسال را بر اساس مبانی هستی شناختی، معرفت شناختی و انسان شناختی مکتب اخلاقی اسلام به چالش کشانده و نشان می دهد این رویکرد به دلیل خلط بعد هستی شناحتی و معرفت شناختی در تقریر عینیت گرایی دارای لکنت است و با توجه به عدم قبول تکثر منابع شناخت و نفی امکان شناخت عقلی و نیز فقدان سیر اشتدادی کمال و هدایت گری و نیز ارزشمند نبودن بی طرفی رسانه، با واقعیت ارزش خبری از نظر اسلام فاصله دارد.
آسیب شناسی تأثیرات عرفان ها و معنویت های نوظهور در فضای مجازی بر فرهنگ جوانان
منبع:
مطالعات فضای مجازی و رسانه های اجتماعی سال اول بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
147 - 181
حوزههای تخصصی:
تئوری جهانی سازی و دهکده جهانی با زیرساخت فضای مجازی، موجب تحولات بنیادی و محتوایی در سطوح خرد و کلان، فرهنگ جوامع و زندگی جوانان جهان شده است. گذار از جامعه ایستا و سنتی به سوی جامعه ای پویا و مدرنیته با سرعت بیشتری انجام میشود. روش های سنتی تبلیغ در حوزه دینی توسط مراجع مرتبط دگرگون شده و در این گرداب و تلاطم جامعه مدرنیته، شاهد ظهور جنبش های عرفانی و معنوی هستیم که توانستند در مدت کوتاهی با استفاده از توانمندی فضای مجازی مرزها را شکسته و به راحتی وارد کشورها و فرهنگ ملت ها شوند و هویت آن ها را تحت تأثیر محتوایی قرار دهند. بخشی از نسل جوان عصر حاضر از فرایند تبلیغی دینی سنتی رها شده و تحت تأثیرات فرهنگی و تعلیمات دینی فضای مجازی رشد می نماید. فضای مجازی امکان برقراری ارتباط و نفوذ به فرهنگ جوانان را مهیاتر نموده و اگر صحیح مدیریت نشود، دارای مشکلات و تهدیدات اثرگذار برای نسل جوانان خواهد بود. هدف تحقیق آسیب شناسی، تأثیرات عرفان ها و معنویت های نوظهور در فضای مجازی بر فرهنگ جوانان است. این پژوهش از روش کیفی، کتابخانه ای و شیوه تحلیلی - توصیفی استفاده کرده است. نتیجه پژوهش نشان داد، فرصت های فضای مجازی برای فعالیت های عرفان ها و معنویت های نوظهور در هیجده مورد و تهدیدات ناشی از فعالیت آن ها در فضای مجازی در 24 مورد احصاء و تأثیرات ترکیبی فرصت های سلبی و تهدیدات ایجابی که بر علیه فرهنگ جوانان و ملّی تأثیرگذار بوده، آسیب شناسی و جمع بندی شده و در سه محور تقویت فرهنگ جوانان، هویت ملّی و مدیریت جنبش های عرفانی و معنوی پیشنهاداتی اجرایی ارائه شد.
ارائه مدل ارتقای فرهنگ شهروندی مبتنی بر استفاده از شبکه های اجتماعی در میان شهروندان تهرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال ۱۰ تابستان ۱۴۰۳شماره ۳۸
336 - 297
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل ارتقای فرهنگ شهروندی بر مبنای استفاده از شبکه های اجتماعی در میان شهروندان تهرانی انجام شده است و از نظر هدف، کاربردی، از نظر زمان گردآوری داده ها مقطعی و از نظر روش کیفی با رویکرد گراندد تئوری با روش نمونه گیری نظری و با استفاده از مصاحبه عمیق و نیمه ساختار در سال 1399 انجام شد. در بخش روایی صوری، محتوایی و سازه با همکاری اساتید و متخصصین ذیربط در حوزه ارتباطات و مدیریت شهری (خبرگان) بررسی و ملاحظات لازم انجام شد. یافته ها نشان داد، شبکه های اجتماعی تاثیر مثبت و معنی داری بر ابعاد فرهنگ شهروندی دارد یعنی افرادی که بیشتر از شبکه های اجتماعی استفاده می کنند فرهنگ شهروندی بیشتری دارند. افراد عضو شبکه های اجتماعی ، مسئولیت پذیری، مشارکت، قانون مداری و فرهنگ شهروندی بالاتری نسبت به سایر افراد دارند.در شبکه های اجتماعی، همواره اعضای شبکه به صورت مستقیم یا غیر مستقیم به شرکت در فعالیت های واقعی در زندگی اجتماعی تحریک و تشویق می شوند. اثرگذاری زیاد شبکه های اجتماعی بر میزان و کیفیت مشارکت های اجتماعی باعث شکل گیری این شبکه ها در زمینه های خاص شده است. فرآیند ارتقا فرهنگ شهروندی از طریق شبکه های اجتماعی، با ارتباطات تعاملی، پویا و همه جانبه با دوستان، آشنایان، مسئولین و مدیران شهری و سایر اعضای اجتماع رخ می دهد ،اما در کشور ما نیاز به ایجاد تغییر و تحولات بیشتری است تا بتوان در راستای ارتقای فرهنگ شهروندی مبتنی بر شبکه های اجتماعی عملکرد موثری ارائه نمود.