فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۳۴۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
مفهوم سازمان یادگیرنده و یادگیری سازمانی در سال های اخیر توجه پژوهشگران و مدیران بسیاری از سازمان ها به ویژه سیستم های آموزشی را به خود معطوف نموده و ایجاد سازمان یادگیرنده یکی از آرمان های سیستم آموزش شده است. از این نظر، حرکت دانشگاههای کشور به سمت تبدیل شدن به سازمانهای یادگیرنده از اهمیت خاصی برخوردار است. در همین ارتباط، پژوهش حاضر در زمینه تعیین میزان استفاده از مولفه های سازمان یادگیرنده در دانشگاه دولتی شهرکرد و دانشگاه آزاد اسلامی شهرکرد بر اساس پنج مولفه قابلیت های فردی، الگوهای ذهنی، آرمان مشترک، یادگیری تیمی و تفکر سیستمی صورت گرفت. روش این پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی بود که نمونه ای 200 نفره به شیوه تصادفی ساده از بین مدیران، اعضای هیات علمی و کارکنان دو دانشگاه مذکور انتخاب گردید. ابزار اندازه گیری را پرسشنامه 40 سوالی تشکیل می داد که پایایی آن از فرمول آلفای کرونباخ برابر 0.85 حاصل گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t تک متغیره، تحلیل واریانس، آزمون شفه و t هتلینگ استفاده شد. نتایج حاکی از آن بود که میزان استفاده از«قابلیتهای فردی» در دانشگاه آزاد بیش از سطح متوسط و در دانشگاه دولتی در سطح متوسط قرار داشت. میزان استفاده از «الگوهای ذهنی» در هر دو دانشگاه آزاد و دولتی کمتر از سطح متوسط و میزان استفاده از «آرمان مشترک»،«یادگیری تیمی» و «تفکر سیستمی» در دانشگاه آزاد بیش از سطح متوسط و در دانشگاه دولتی کمتر از سطح متوسط برآورد گردید. مقایسه ویژگیهای جمعیت شناختی نشان داد که تفاوت معناداری از نظر میزان استفاده از مولفه های سازمان یادگیرنده بین افراد بر حسب جنسیت در هر دو دانشگاه وجود نداشت. ولی میزان استفاده از الگوهای ذهنی در دانشگاه دولتی در بین اعضای هیات علمی بیشتر از کارمندان و همچنین میزان استفاده از قابلیتهای فردی در بین مدیران و اعضای هیات علمی بیشتر از کارمندان بود.
نقش دانش و شناخت در زندگی روزمره، مقایسه موردی: (خانواده های تحصیل کرده و کم سواد تهرانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"هدف مقاله حاضر، از طرفی، بررسی تفاوت و رابطه دانش و شناخت در حوزه آموزش عالی، است از طرف دیگر، به دنبال مشاهده نمود دانش و شناخت در زندگی روزمره افراد جامعه می باشد. دانش مجموعه اطلاعات منسجمی است که در مورد یک موضوع خاص می باشد. در حالی که منظور از شناخت یا معرفت یعنی اینکه فرد به دانش به دست آمده باور داشته باشد و بتواند آن را در زندگی روزمره به کار ببرد. برای این کار، فرد می بایستی توانایی پردازش اطلاعات و دانش کسب شده را داشته باشد. دانش پس از تبدیل به شناخت در سبک زندگی افراد عینیت می یابد. به زبان دیگر، فقط هوش ادراکی تعیین کننده شکل و مسیر زندگی افراد نبوده، بلکه هوش هیجانی نیز در این امر نقش مهمی ایفا می کند.
با روشی کیفی و در پی مصاحبه های طولانی با تعدادی از خانواده های تهرانی (مردان و زنان) که به صورت کاملا تصادفی انتخاب شدند، مطالب مطرح شده را مورد بررسی قرار دادیم. این خانواده ها در دو منطقه شمال و جنوب تهران ساکن بودند.
طبق نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر، افرادی که دارای دانش بالایی هستند، الزاما دارای شناخت خوبی نبوده، به عبارتی، دانش این گونه افراد در زندگی روزمره شان عینیت نیافته است. بر عکس افرادی که دارای دانش علمی بالایی نیستند، ولی به همان دانش اندک معرفت پیدا کرده اند. در نتیجه، اثر این شناخت و معرفت را در زندگی روزمره آنان می توان مشاهده کرد.
"
بررسی چگونگی ارتقای کمی و کیفی دسترسی به آموزش عالی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دسترسی به یادگیری در سطح عالی، بخشی از حقوق شهروندان برای دانستن به ویژه در اقتصاد دانش و جامعه یادگیرنده است. نشانگرهای کمی و کیفی دسترسی به آموزش عالی از شکاف عمیق میان وضع موجود کشور ما با جوامع توسعه یافته موفق از حیث روند توسعه حکایت می کند. این در حالی است که جهت گیری برنامه چهارم به افزایش نرخ نام نویسی ناخالص در آموزش عالی، از یک سو مستلزم چالش ها و ریاضت سختی برای تامین منابع و ظرفیت سازی جدید، و از سوی دیگر در بایست هدف گزینی ها و فعالیت های بلند کیفی است تا رشد کمی به نتایج معکوس منجر نشود. در همین راستا، ضرورت هایی همچون تنوع منابع مالی، توسعه زیر ساخت های لازم برای یادگیری از راه دور و الکترونیکی، توسعه کیفیت نظام سنجش و پذیرش، کیفیت منابع انسانی و هیات علمی، نهادینه شدن ارزشیابی و اعتبار سنجی، رقابتی شدن آموزش عالی، تعامل سه جانبه دانشگاه، بنگاه و دولت و ضرورت های دیگری از این قبیل به میان می آید
آموزش جامعه شناسی در ایران، مشکلات و فرصت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر ضمن مرور اجمالی بر نحوه شکل گیری جامعه شناسی و آموزش آن در ایران به چالش ها و سنت های درون آن توجه شده است. در گذر زمان، آموزش جامعه شناسی در ایران از علمی صرفا حاشیه ای به حوزه اصلی بحث و گفتگو تبدیل شده و نظر بسیاری از سیاستمداران، روشنفکران و منتقدان را به خود جلب کرده است. وضعیت جدید جامعه شناسی در ایران با ضرورت های جدید در باز سازی جامعه ایرانی پس از انقلاب اسلامی و جنگ ایران و عراق و دوره اصلاحات اجتماعی و سیاسی از 1376 تا زمان حاضر توام می باشد. شرایط پیش آمده، زمینه دستیابی سنت مدرن را فراهم کرده است. ابهامات و مناقشات ریشه دار در سنت کلاسیک جامعه شناسی، جامعه شناسان را به سوی ایجاد تغییرات بنیادی به لحاظ مفهومی، روشی، موضوعی و بینشی کشانیده است. اگر اصلی ترین مساله سنت جامعه شناسی کلاسیک هویت یابی آن بود، مساله اصلی و عمده در سنت جدید جامعه شناسی، دفاع از جامعه مدرن و استقرار آزادی و دموکراسی و ساختن جامعه ای سالم تر است.
بررسی نقش عوامل موثر بر مشارکت اعضای هیات علمی در برنامه ریزی درسی دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی نقش عوامل موثر بر مشارکت اعضای هیات علمی دانشگاه های شهید بهشتی و علوم پزشکی شهید بهشتی در برنامه ریزی درسی دانشگاهی انجام شده است. این پژوهش به روش پیمایشی انجام شده است. گروه نمونه 282 عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی و دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی می باشند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه محقق ساخته می باشد. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی (جداول توزیع فراوانی، میانگین واریانس، انحراف معیار و ...) و آمار استنباطی (آزمون t تک نمونه ای، t مستقل، تحلیل واریانس یک طرفه) صورت گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که عوامل علمی، حرفه ای درون سازمانی، برون سازمانی، انگیزشی بیرونی، انگیزشی درونی بر مشارکت اعضای هیات علمی دو دانشگاه در برنامه ریزی درسی دانشگاهی تاثیر دارند. این عوامل به ترتیب اولویت عبارتند از:دانشگاه شهید بهشتی: 1- عوامل انگیزشی بیرونی. 2- عوامل انگیزشی درونی. 3- عوامل حرفه ای. 4- عوامل درون سازمانی. 5- عوامل برون سازمانی. 6- عوامل علمی
بررسی دیدگاه های دانشجویان در مورد تدریس مطلوب در دانشگاه گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تحقیق حاضر، الگوهای تدریس مطلوب در دانشگاه با توجه به نظرات دانشجویان در دانشکده های مختلف دانشگاه گیلان مورد بحث و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. در ابتدا از طریق مصاحبه از 40 نف از دانشجویان سال اول خواسته شد که نظرات خود را در مورد تدریس مطلوب بیان کنند. سپس از بین جامعه در حدود 7000 نفری دانشجویان دانشگاه گیلان از 356 نفر (تقریبا در حدود 5 درصد) از طریق نمونه گیری خوشه ای خواسته شد که از طریق پرسش نامه، عواملموثر بر تدریس مطلوب را از لحاظ (الف) اصلی بودن (ب) فرعی بودن رتبه بندی نمایند. هم چنین تفاوت ها و تضاد های موجود بین مهم بودن و ویژه بودن تدریس برای کل نمونه و 6 دانشکده مختلف مورد توجه قرار گرفت. با وجود این که دیدگاه های آن ها با توجه به رشته تحصیلی و تجربیات، دارای تفاوت هایی بودند در مجموع گروه های مورد بررسی نظرات مشابهی داشتند. رتبه بندی ها در تحلیل عامل نیز مشخص کرد که الگوی تدریس مطلوب بر اساس دو عامل کلی یادگیری محور و تدریس محور مورد توجه دانشجویان قرار گرفته است.
ارتباطات بین دانشگاهی و نقش آن در گسترش همکاری های فرامرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"زیستن در عصر صورت بندی های نوین اجتماعی، بدون ارتباط با دیگر عناصر فرهنگی و تمدنی، تقریباً ناممکن به نظر می رسد. امروزه دستیابی به پیشرفت و توسعه نیز مستلزم برخورداری از سطحی مؤثر از همکاری ها و تعاملات برون مرزی است. از لحاظ فلسفی و تاریخی، نهاد دانشگاه، هم از منظر کارکردی و هم از منظر رویکردی، دارای سابقه ای طولانی در زمینه ارتباطات، تبادلات و نزدیکی ملت ها و فرهنگ ها به شمار می رود. یکی از مؤلفه های مهمی که امروزه می تواند به شکل روشمند و علمی، موجب نزدیکی عناصر مختلف تمدنی و فرهنگی شود، مبادلات بین دانشگاهی است. مقاله پژوهشی ـ تحلیلی پیش رو، درصدد پاسخگویی به این سؤال محوری است که با بازشناسی و تقویت کدام یک از نشانگرهای دانشگاهی می توان به سطح بالاتری از همکاری های فرامرزی بین دانشگاهی دست یافت. روش تحقیق این مقاله، توصیفی و از نوع پیمایشی است و جامعه آماری آن را اعضای هیئت علمی دانشکده های علوم انسانی دانشگاه های دولتی ایران تشکیل داده اند. برای جمع آوری اطلاعات از دو روش گردآوری داده (کمی و کیفی) استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از تکنیک های آماری، در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی بهره برده ایم.
"
خلاقیت در علم وهنر
بررسی استنادی مقالات تالیفی مجله علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز (1385-1380)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با استفاده از روش تحلیل استنادی، به بررسی الگوی رفتار استنادی مؤلفان مجله علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز در فاصله ی زمانی 1380-1385 در مورد چگونگی استفاده از منابع علمی پرداخته است. در این پژوهش، سعی شده با تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده، ابتدا توصیفی کلی از مقاله های مورد بررسی ارائه گردد؛ در مرحله بعد، به بررسی میانگین استنادها، نوع و زبان منابع مورد استفاده بر اساس تفکیک موضوعی مقاله ها، بررسی نیم عمر منابع و بررسی میزان تمایل نویسندگان به استفاده از انواع مختلف منابع اطلاعاتی پرداخته است. نتایج نشان داد که، مجموع 221 مقاله مورد بررسی، دارای 5240 استناد می باشد، که بالاترین استنادها به طور کلی از جنبه زبانی و نوع مدرک، به ترتیب مربوط به زبان انگلیسی (55%) و کتاب (2/57%) می باشد. میانگین استناد در هر مقاله، 7/23 می باشد. نتایج این تحقیق نشان داد که، بالاترین نیم عمر به کتاب عربی در زمینه موضوعی زبان و ادبیات فارسی با 23 سال و 8 ماه، و پایین ترین نیم عمر، مربوط به نشریه فارسی در حوزه حقوق با 3 سال و 3 ماه تعلق دارد. مطالعه تطبیقی بین نیم عمر منابع فارسی و انگلیسی زبان نشان دهنده آن است که، منابع فارسی نسبت به منابع انگلیسی، به طور روزآمدتر مورد استفاده قرار گرفته است.
دانش در چالش
منبع:
کتاب ماه ۱۳۸۷ شماره ۷
عوامل موثر بر نظام مدیریتی دانشگاه های باز و از راه دور در مقایسه با دانشگاه های مرسوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات شتابان و تحولات سریع جوامع با بهره جستن از تکنولوژی نوین مبتنی بر اطلاعات در هزاره سوم و نقش حساس، کلیدی و محوری سازمانه ای آموزشی در انتقال اطلاعات و تلاش برای دستیابی به توسعه و پیشرفت علمی تامل و تفکر در خصوص نظام های مدیریتی حاکم بر سازمانه ای آموزشی به خصوص دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی را می طلبد. به همین منظور و با هدف شناخت تاثیر نظام های آموزشی بر ساختار سازمانی و مدیریت دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی موجود در کشور و در نهایت تاثیر فرآیند یاددهی یادگیری بر مدیریت و ساختار آموزشی سازمانه ای آموزشی، تحقیقی تحت عنوان بررسی نظام مدیریتی دانشگاه پیام نور (با نظام آموزش باز و از راه دور) و تفاوت آن با دانشگاه های سنتی (مرسوم) انجام شد. جامعه آماری مورد مطالعه، متشکل از دانشگاه پیام نور (تنها دانشگاه آموزش از راه دور ایران) و کلیه دانشگاه های به عنوان دانشگاه های مرسوم در نظر گرفته شد.نمونه آماری مورد مطالعه، متشکل از کلیه واحدها و دانشکده های دانشگاه تهران، 5 منطقه و 20 مرکز از بین مناطق و مراکز دانشگاه پیام نور 1 و 5 منطقه و 20 واحد از دانشگاه آزاد اسلامی در سراسر کشور بود که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شد. اطلاعات گردآوری شده با استفاده از روش های آمار توصیفی و آزمون کروسکال و الیس و مجذور کای (x2) استخراج و تجزیه و تحلیل شد. برخی از نتایج به دست آمده نشان داد که: نظام مدیریتی دانشگاه پیام نور تحت تاثیر نظام آموزشی آن می باشد و فرآیند یاددهی یادگیری در ساختار سازمانی دانشگاه ها تاثیر می گذارد.ساختار سازمانی دانشگاه های مرسوم بیشتر به سمت ساختار مکانیکی و ساختار دانشگاه پیام نور به سمت ارگانیکی بودن تمایل دارد و ساختاری انعطاف پذیرتر از دانشگاه های مرسوم دارد. فرآیند یاددهی یادگیری در دانشگاه پیام نور به وسیله سازمان طراحی و اجرا می شود؛ ولی در دانشگاه های مرسوم به عهده استاد می باشد و ...
ایران و چالش های مواجهه با علم بومی و علم جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"شکل گیری جامعه ها و اقتصادهای مبتنی بر دانایی و افزایش چشمگیر نقش انسان های دانا در خلق ارزش افزوده جدید در فعالیت های اقتصادی، توجه به همه انواع دانایی ها را در مقیاس جهانی افزایش داده است و در این میان انواع علم بومی به دلایل گوناگون با نوعی اولویت مورد توجه قرار گرفته است.
سوال این است که علم بومی با هر معنایی چگونه شکل می گیرد و چگونه خود را با اقتضائات اقتصاد جهانی شده تطبیق می دهد؟
در این مقاله تلاش شده است که با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی و بر اساس چارچوب نظری نهادگرایی پاسخ هایی در خور برای این پرسش ارایه گردد. یافته های این مطالعه نشان می دهد که با انجام اصلاحات جدی در زمینه نظام آموزش های رسمی، نظام تصمیم گیری و تخصیص منابع و نظام پاداش دهی اقتصادی- اجتماعی در کشورمان می توان به صورت موفقیت آمیزی از عهده چالش های مواجهه با علم بومی و علم جهانی برآمد. بدیهی است این امر مستلزم انجام طیف گسترده ای از مطالعات آسیب شناختی است که در این مقاله به برخی از مهم ترین آن ها اشاره شده است.
"
بررسی چالش ها و نارسایی های تحصیلات دانشگاهی در حوزه علوم انسانی تاملی بر نظرات دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی تحولات آموزش عالی و تحلیل رشد و توسعه کمی و کیفی موسسات دانشگاهی کشور در چند دهه اخیر مبین وجود چالش ها و نارسایی های متعددی است که ریشه در سیاست ها، خط مشی ها و رویکردهای حاکم بر نظام آموزش عالی کشور و واقع بینانه نبودن برنامه ها و عدم توجه به اصول بنیادین برنامه ریزی در برنامه ریزی دوره ها و رشته های دانشگاهی در مراکز آموزش عالی کشور دارد. آسیب شناسی تحصیلات دانشگاهی در حوزه علوم انسانی، نشان می دهد که چنین وضعیتی در این حوزه علمی به مراتب، نگران کننده تر است. این در حالی است که توسعه مواج و خیره کننده فناوری اطلاعات و ارتباطات و هم چنین پدیده هایی چون جهانی شدن و به هم ریختن و حذف پاره ای از مرزهای فکری و فلسفی و شکل گیری پارادایم های نوین، زمینه توجه به الگوهای نوینی از دانشگاه ها در هزاره سوم مطرح و بستر ظهور نسل های جدیدی از موسسات آموزش عالی را فراهم نموده است. از این رو، ما در کنار مسایل و تنگناهای جاری نظام آموزش عالی خود با مجموعه جدیدی از چالش ها و رسالت های جدیدی مواجه هستیم که جز با مهندسی مجدد نظام آموزش عالی نمی توان با موفقیت آن ها را مدیرت نمود. در این ارتباط، انجام تغییرات و اصلاحاتی در علوم انسانی و انطباق آن با شرایط مذکور از اهمیت بالایی برخوردار و مستلزم تلاش و جدیت بیشتری از جانب مدیران و متولیان مراکز دانشگاهی است. این مقاله در صدد است تا با بررس دیدگاه دانشجویان علوم انسانی درباره جایگاه این علوم در آموزش عالی کشور، مشکلات و نارسایی های اثر گذار بر کیفیت آموزشی و پژوهشی آن را تحلیل و راهکارهایی را نیز در جهت بهبود فعالیت های علمی و پژوهشی در این علوم، پیشنهاد نماید.